1

حبیب جان! نامه نوشتن به زبان مبدأ چه سودی دارد؟/نامه بعدی را به زبان مقصد بنگار و در نامه‌ات از دلایل شکست تمام‌عیار پروژه میلیاردی که مشاورش بودی هم بگو…

سینماژورنال: حبیب احمدزاده که به عنوان نویسنده ادبیات دفاع مقدس شناخته می شود و البته تجربیاتی هم در سینما دارد در سالهای اخیر سعی زیادی کرده که با نگارش یک سری نامه به شخصیتهای سیاسی غیرایرانی در کانون توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماژورنال آخرین نامه ای که توسط این نویسنده منتشر شده خطاب به فرانسوا اولاند نخست وزیر فرانسه بود؛ نامه ای که حبیب در آن با اشاره به کشتار اخیر نیس رفتارهای دوگانه این نخست وزیر را به چالش کشید.

دو سال قبل حبیب نامه‌ای را به باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده نوشت؛ نامه ای که در آن حبیب کوشیده بود با مرور روابط خصمانه دولت آمریکا با ملت ایران در هفتاد سال گذشته طعنه های خاص خود را بزند به این رییس جمهور.

در همان دو سال قبل احمدزاده نامه ای هم نگاشته بود خطاب به اعضای گروهی موسوم به جیش العدل که مرزبانان ایرانی را گروگان گرفته بودند و کوشیده بود با به چالش کشیدن اهداف آنها نتیجه شوم رفتارشان را به آنها گوشزد کند.

سه سال قبل حبیب نامه‌ای برای فرمانده ناو وینسنس نوشته بود؛ همان فرمانده ای که با شلیک دو موشک به هواپیمای ایرباس ایرانی نزدیک به 290 از ایرانیان را به شهادت رساند. حبیب در نامه اش برای “ویل راجرز” کوشیده بود رفتار غیرانسانی این فرمانده را به چالش بکشد.

شش سال قبل و در پي دستگيري عبدالمالك ريگي نیز حبيب احمدزاده در نامه‌اي خطاب به مردم كشورهاي غربي و صلح‌طلبان جهان از آنان خواست به دولت‌هاي فريب‌كار خود اعتماد نكنند.

بازخورد چنین نامه‌هایی چقدر است؟

اینکه نویسنده‌ای در کنار فعالیتهای نوشتاری خود زمانی را می‌گذارد برای اعلام موضع درباره تغییر و تحولات سیاسی و این اعلام مواضع را با نگارش نامه به شخصیتها و جریانات سیاسی-اجتماعی انجام می‌دهد فی‌نفسه اتفاق بدی نیست اما پرسش بر سر آن است که بازخورد چنین نامه‌هایی چقدر است؟

طبیعی است که برخی رسانه‌های داخلی همسو با این نویسنده نامه‌هایش را به عنوان خبر تاپ خود منتشر کنند اما نامه‌ای که مثلا خطاب به نخست‌وزیر فرانسه نوشته شده بیش از آن که کارکرد داخلی داشته باشد می‌بایست کارکرد خارجی داشته باشد یعنی می‌بایست نامه به دو زبان نوشته شود و البته همزمان با انتشار در رسانه های داخلی به دست رسانه ای معتبر از کشور مقصد هم برسد تا بازتاب موثر را داشته باشد.

وگرنه اینکه در کنج خانه‌مان بنشینیم و به سبک وبلاگ‌نویسان نامه‌هایی را برای شخصیتهای مختلف بنویسیم بدون اینکه شخصیت موردنظر کمترین آگاهی از این نامه ها نداشته باشد چه سودی دارد؟

نامه بعدی به کیست؟ نخست وزیر انگلستان یا صدراعظم آلمان؟

نمی‌دانیم حبیب احمدزاده که زمانی به‌واسطه آشنایی با ارگانهایی خاص در آبادان به عنوان نیروی تدارکات “برج مینو” وارد سینما شد و بعدتر تا نویسنده و مشاور پروژه‌هایی نظیر “اتوبوس شب” و “50 قدم آخر” پیش رفت نامه بعدی خود را به چه کسی خواهد نوشت؛

به “ترزا می” نخست وزیر جدید انگلستان که بعد از رأی مردمانش به حذف از اتحادیه اروپا می‌بایست شرایط بهبود اوضاع اقتصادی مردمانش را فراهم کند یا به “آنگلا مرکل” صدراعظم آلمان که اخیرا و بعد از حمله یک مهاجر تبر به دست به مسافران یکی از قطارهای مسافرتی به شدت با انتقادات رسانه‌های کشورش درباره چگونگی ارتباط دولت با مهاجران روبرو شده است؟

حتما برگردان نامه ات را در اختیار رسانه های کشور مقصد بگذار

حبیب احمدزاده به هر که نامه نوشت بد نیست حتما برگردان نامه اش به زبان مقصد را در اختیار یکی از رسانه های معتبر کشور مقصد بگذارد تا نامه‌هایش کارکرد بومی پیدا نکند.

از آن گذشته بد نیست او نامه هایی را هم بنویسد درباره تجربیات سینمایی چند سال اخیر خود و مثلا در این نامه ها به این پرسش پاسخ دهد که چرا فیلم “پنجاه قدم آخر” که طرح ابتدایی قصه اش از وی بود و البته بودجه ای میلیاردی هم برای تولید آن اختصاص یافت با شکست همه جانبه در اکران روبرو شد؟