1

ترس از کدام کارگردان باعث شد ستاره اسکندری در کمدهای تئاترشهر چمباتمه بزند؟

سینماژورنال: ستاره اسکندی بازیگر زن سینما و تلویزیون در هفته های اخیر با مینی سریال “دندون طلا” در شبکه خانگی حضور داشته است.

به گزارش سینماژورنال اسکندری در این مینی سریال در نقش زنی کولی ظاهر شده است؛ زنی که برای بزرگ کردن فرزندش زحمات زیادی را متحمل می شود.

اسکندری در تازه ترین گفتگویی که به بهانه بازی در این مینی سریال انجام داده نکته جالبی را درباره کارش در نسخه نمایشی “دندون طلا” بیان کرده است؛ یعنی زمانی که جوانی بیش نبوده و از شدت واهمه کار با میرباقری در کمدهای لباس تئاترشهر قایم می شده است.

شانزده سال پيش فكر مي‌كردم  ميرباقري چقدر از من بزرگ‌تر هستند

اسکندری به  “اعتماد” می گوید: شانزده سال پيش فكر مي‌كردم آقاي ميرباقري چقدر از من بزرگ‌تر هستند، اين دفعه ديدم فاصله سني ويژه‌اي هم نداريم، واقعيت اين است كه من بار اولي كه گام به دندون‌طلا گذاشتم، به هرحال به عنوان يك جوان تازه از راه رسيده بودم با اينكه قبلش كار تصوير مي‌كردم و در دانشكده هنرهاي زيبا با اصغر فرهادي و پريسا بخت آور كار مي‌كردم كه آن موقع دانشجو بودند و الان براي خودشان كارگردان مطرح و بزرگي هستند.

وی ادامه می دهد: طبيعتا من مرعوب آن فضا بودم و فقط سرتا پا براي ديدن و شنيدن داود ميرباقري چشم و گوش بودم و همزمان يك فاصله بزرگ بين خودم و ايشان احساس مي‌كردم، چه به لحاظ سني و چه به لحاظ جايگاهي و الان كه از آن زمان فاصله گرفتم و ميني سريال را تجربه كردم.

هنوز از میرباقری می‌ترسم و البته همیشه از بیضایی!

اسکندری با اشاره به همکاری اخیر با میرباقری بیان می دارد: اين‌بار با آقاي ميرباقري بيشتر حرف داشتم، آن رعب برداشته شده بود يعني براي من از بين رفته بود، درضمن من هنوز هم از آقاي ميرباقري مي‌ترسم البته درباره كارگرداناني مثل آقاي بيضايي كه هميشه اين را داريم.

ستاره اسکندری درباره ترسش از کار با میرباقری اظهار می دارد: داوود میرباقری يك جذبه و يك جنس حضوري دارند كه به هر حال اين براي شما هست حتي اگر ٨٥ سال هم داشته باشيد، فرقي نمي‌كند. اما اتفاق خوشايندي كه اين‌بار براي من خيلي درخشان بود، اين‌ بود كه من به خودم اجازه مي‌دادم با آقاي ميرباقري ديالوگ برقرار كنم.

مي‌ترسيدم، مي‌رفتم در كمدهاي تئاتر شهر چمباتمه مي‌نشستم

وی ادامه می دهد: در ١٦ سال پيش من اين شرايط را نداشتم و مي‌ترسيدم، مي‌رفتم در كمدهاي تئاتر شهر چمباتمه مي‌نشستم و صحبتم با ايشان فقط در ارتباط با متن و اينها بود. اما لذت اين رشد و در راهي كه من رفتم براي خود من اتفاق افتاده است كه به من اجازه مي‌دهد بتوانم از داشته‌ها و دانش آقاي ميرباقري، نوع نگاه و نوع دوربين گذاشتنش، از همه‌چيز بهره‌مند شوم. اين براي من اتفاق خيلي درخشاني است. اميدوارم ١٥ سال ديگر فيلم سينمايي “دندون‌طلا” ساخته شود و من دوباره نير را بازي كنم.