1

تحلیل رسانه اصلاح‌طلب بر “زیرنظر”عطاران که بدون سینماهای حوزه و بدون تیزر تلویزیونی، ۵میلیارد را رد کرده⇐”زير نظر” فيلمي سياسي است!!/ وضعيت كاناپه فیلم به ‌شدت يادآور وضعيت امروز است!!

سینماروزان: کمدی “زیرنظر” هرچند با تحریم دوگانه حوزه و تلویزیون روبرو شده ولی توانسته رقم فروش ۵میلیارد را رد کند.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” در تحلیلی بر “زیرنظر” آن را فیلمی سیاسی دانسته که خط اصلی داستانش هم متاثر از فضای امروز ایران است.

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

در سال 1398 هيچ كمدي در ايران چندان تفسير و تاويل نشد. گويي كمدي‌ها در ايران نوعي ژانر مرده براي منتقدان است. همواره زبان كنايي اين آثار به عنوان ادبيات سخيف تعبير شده و با تكيه بر عامه‌پسند بودن چنين رويه‌اي، كمدي‌ها به جاي نقد شدن، در پناهگاه بي‌توجهي نقد مستقر شده‌اند. نمونه جديد اين در امان بودن را مي‌شود در فيلم «زير نظر» جست‌وجو كرد.

فيلم در فضاي گروتسك امروز، به شكل مويرگي فروش مي‌كند؛ بدون آنكه يك نظر نقادانه جذاب درباره‌اش خوانده باشيم. بدون آنكه جامعه نقد سينما نسبت به آنچه روي پرده اكران شده است، واكنشي علمي – ادبي داشته باشد.

فارغ از اينكه فيلم «زير نظر» چيست، همين تاويل‌ناپذيري كمدي‌ها نظرم را جلب كرده است و اين موضوع همزمان با انتشار كتاب «چشم‌انداز طبيعي» نورتروپ فراي، منتقد و اسطوره‌شناس كانادايي توسط رضا سرور ترجمه شده است.

كتاب جذاب فراي در فصل نخست به يك مساله مي‌پردازد كه چرا ادبيات عامه‌پسند – كه كمدي نيز در اين زمره قرار مي‌گيرد – تاويل‌گريز است. فراي در گام نخست مي‌نويسد كه هر چه داستان قاعده‌مندتر باشد، بيشتر مبتني بر سنت است و خواندنش راحت‌تر مي‌شود. ادبيات عامه‌پسند به ‌طرز چشمگيري شيو‌ه‌مند است و پرتوان بودن سنت داستاني در آنها باعث مي‌شود كه اثر همه‌فهم شود. او در ادامه مي‌نويسد: «اگر شكل و ساختار كلي داستان پيشاپيش مشخص شده باشد؛ آنگه تمامي امتيازات و محاسن داستاني و شوخ‌طبعي صرفا نتيجه مهارت استاندارد مولف و به‌ كارگيري تكنيك است.»

به عبارت ديگر بر اساس قواعد هميشگي – كه عموما ما از آن به عنوان كليشه ياد مي‌كنيم – ما مي‌دانيم يك اثر عامه‌پسند چيست و چه مي‌خواهد بگويد و شايد حتي بدانيم آخر داستان چه مي‌شود. آنچه ما را بيشتر درگير مي‌كند، تكنيكي است كه مولف براي بيان داستان بهره مي‌گيرد.

هر چه اثر بيشتر درگير قواعد تثبيت ‌شده شود، بيشتر مقبول همگان قرار مي‌گيرد و با قوي‌تر شدن شكل بياني‌اش، اثر بيش از پيش تاويل‌گريز مي‌شود. شايد اين دليل ادبي فراي كليد اين مساله باشد كه چرا كمدي‌ها در ايران چندان مورد توجه منتقدان قرار نمي‌گيرند و سرسري از كنارشان مي‌گذرند؟

به نظر مقبوليت آنها شرايط را براي تاويل مهيا نمي‌كند. با اين حال، چند پرسش پاسخ ‌داده ‌نشده باقي مي‌ماند. نخست آنكه چقدر فيلم‌هاي كمدي ايراني برحسب قاعده هستند؟ شايد در تقابل با بهترين آثار سينمايي آثار ايراني هيچ حرفي براي گفتن نداشته باشند؛ اما واقعيت آن است كه آنها در چارچوب خودشان عمل مي‌كنند. از سينماي كمدي قبل از انقلاب تا به امروز، كمدي ايراني درش بر يك پاشنه چرخيده است. قواعد اين سينما نيز بر اساس ادبيات هزلي است كه تشريحش زمان زيادي مي‌برد.

پرسش دوم آن است كه آيا تاويل‌گريزي برابر با تاويل‌ناپذيري است؟ پاسخ به ‌سادگي خير است. آثار كمدي ايراني به ‌شدت نياز به تاويل دارند، از نگرش طبقاتي‌شان به جامعه ايران تا رويه سياست‌زدايي.

به نظر مي‌رسد «زير نظر» فيلمي سياسي است، وضعيت كاناپه سوراخ ‌شده به ‌شدت يادآور وضعيت امروز است. پيام كنايي فيلم در لفافه خنده‌ها كمرنگ مي‌شود. براي تئاتري‌ها ابوالفضل كاهاني نام شناخته‌ شده‌اي است که آثارش سرشار از کنایات است و اینجا هم طنز بهانه‌ای است برای کنایه‌هایی که کمتر کسی در آن غور کرده!