1

بوي خوش “قاتل اهلي” بی حضور پولاد؟!

سینماژورنال: مسعود کيميايي بي ترديد يکي از شاخص ترين چهره هاي فرهنگ و هنر ايران زمين با بيش از نيم قرن حضور مستمر و خلق آثار ماندگاري چون “قيصر”، “داش آکل”،”خاک”، “گوزن ها”، “سفر سنگ”، “سرب”، “دندان مار”، “خط قرمز” و بسياري ديگر است.

کيميايي علاوه بر حوزه سينما آثار شاخصي مانند “حسد”، “زخم عقل”، “جسدهاي شيشه اي” و “سرودهاي مخالف ارکستر بزرگ ندارند” را در حوزه ادبيات به ثبت رسانده و همين امر سبب مي شود برخلاف بسياري از هم نسلانش به مردي براي تمام فصول هنر و انديشه تبديل شود که تاريخ فرهنگ و هنر اين سرزمين را وادار به توقف و برداشتن کلاه از سر براي نشانه احترام به سالها فعاليت تأثيرگذار و جريان ساز مي کند.

سينماي ايران شايد کمتر نامي مانند مسعود کيميايي را به خاطر دارد که به عنوان پرچمدار موج نوي سينماي ايران در دوره اوج فيلمفارسي به مبارزه با آن برخاست و با همراهي هم نسلانش موفق شد راه تفکر و صحبت از ارزشهاي انساني و اخلاقي را به سينماي آن دوران باز کند که اين مهم هرچند در سالهای اخیر گرفتار نوعی تکرار و پافشاری بیش از حد بر کلیشه ها شد اما به هر حال ردّپای پررنگ آن در سینمای ایران باقی است.

عدم حضور پولاد؛ فرصتی برای چهره های مستعد بازیگری

خبر عدم حضور پولاد کيميايي در پروژه “قاتل اهلي” پدر صحبتها و حواشي بسياري را پيرامون اين پروژه در بر داشته است.

 ديدگاههاي مختلفي که همگي به دنبال واکاوي دليل اصلي اين جدايي هستند. اصلي ترين مسئله مي تواند حضور پولاد کيميايي در نقش اصلي فيلم “گشت ارشاد2” باشد که شايد پدر و پسر را خواسته يا ناخواسته وادار به جدايي کرده است.

اما مسئله تأمل بر انگيز و اميدوار کننده در اين بين نگاهي به اسامي بازيگراني است که همگي با سينماي کيميايي معرفي و اعتباري براي خود ساخته اند.

بهروز وثوقي، بهمن مفيد، سعيد راد، فرامزر قريبيان، فريبرز عرب نيا، محمدرضا فروتن و بسياري نامهاي ديگر که با حضور در آثار کيميايي جاي پاي خود را در سينماي ايران محکم تر نموده اند سبب اميدواري نسل آينده سينماي ايران در دوران رکود ستاره شده و همگان را چشم انتظار پرده برداري از شخصيت هاي اصلي “قاتل اهلي” به خصوص بازيگران جوان آن مي کند.
خاتمه شایعات تکراری

يکي ديگر از دلايل اين امر مي تواند تصميم پدر و پسر براي خاتمه دادن به شايعات خسته کننده اي باشد که سالها پيرامون انتخاب نقش اصلي فيلمهاي مسعود کيميايي مطرح بوده و سناريوي تکراري آن مانند تم اصلي کارهاي کيميايي “سينماي قهرمان پرور” که به آن اعتقاد دارد هميشه با پرده برداري از پولاد کيميايي به عنوان قهرمان اصلي به پايان رسيده و شايعاتي را در پي داشته که ترکش هاي آن براي کارگردان و بازيگر باقيمانده است.

پولاد کيميايي بازيگر بدی نیست و عدم موفقيت او در کارهاي مسعود کيميايي با حضورش در آثاري چون “زندگي با چشمان بسته” و “گشت ارشاد” جبران شده.

 با این حال مسئله اميدوار کننده در اين بين معرفي چهره هاي جوان بعدي در سينماي کيميايي و رسيدن فرزندش به بلوغ سينمايي است که مي تواند موجب حضور چندين ستاره در سينماي ايران شود و شايد پولاد تصميم گرفته با اين بلوغ دوشادوش و به موازات پدر به موفقيت آفريني در حرفه خود بپردازد نه زير سايه که داغ هميشگي بر پيشاني فرزندان مردان بزرگ است و مي تواند حواشي بسياري را به دليل تعلق خاطر همگان به حضور در آثار پدرش از روي دوش او بردارد.

ای کاش پرستویی از آن شمایل تکراری اش دست بردارد

مسئله ديگري که بيننده را اميدوار به ديدن “قاتل اهلي” مي کند انتخاب پرويز پرستويي به عنوان نقش اصلي است که برای علاقمندان کيميايي می تواند نويد ديدن فيلمي جذاب با سواري خسته چون فيلمهاي کلاسيک مورد علاقه کارگردان نامدار سينماي ايران باشد؛

 البته اگر پرستویی دل به دل کیمیایی دهد و از آن شمایل تکراری فیلمهای یک دهه اخیرش که به تأسی از “آژانس شیشه ای” در آن جا مانده دست بکشد و کاراکتری تازه خلق کند.

اگر این اتفاق بیفتد بي ترديد زوج کيميايي و پرستويي مي توانند تجربه‌ای متفاوت را رقم بزنند.

امیدوار باشیم؟

اميدواري مخاطبين سينماي کيميايي به ديدن اثري جديد از او در صورت حفظ همين هوشمندي در انتخاب ساير بازيگران مي تواند ناکاميهای این چند سال را کمرنگ کرده و مجدداً شاهد صف هاي طولاني مخاطبين براي تماشاي اثر ديگري از اين کارگردان کاربلد شود.

بايد منتظر ماند و ديد آيا اين بار کيميايي که با همراهي منصور لشکري قوچاني پس از مدتها پیش تولید و تغییر تیم بازیگران به ثباتی نسبی در پیش تولید رسيده خواهد توانست حرف جديدي در سینمای خودش بزند يا مجددا گرفتار همان سناريوي قديمي خواهد شد؟ الله اعلم.