1

«به وقت شام»⇐بازی کامپیوتری حاتمی‌کیا با پاشنه آشیلی به نام هادی حجازی‌فر!!/انبوهی از c.g.i بی‌منطق در جاده بی‌دست‌انداز اوج؟!/نقطه قوت، یک بازیگر لبنانی است که کمتر از یک ربع در فیلم حضور دارد!!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: بازی کامپیوتری حاتمی‌کیا  یادآور «مد مکس» است از نوع «جاده خشم»؟؟
نه!
جاده سرراست و بی دست انداز اوج؟؟

مثبت: بازیگران عرب از زن تا مرد، شخصیتها را درست درک کرده و قرص و محکم ایفای نقش میکنند.

منفی: انبوهی از cgi فاقد منطق وقتی همراه میشود با ناتوانی از دمیدن روح به فیلم چه می ماند به جز شعار! ؟ شعار؟؟خیر، از شعار هم خبری نیست؛ چون اینجا پرویز پرستویی هم در کار نیست که به سبک حاج کاظم شعار دهد (!)پس کلی انفجار و بکش-بکش روی دست حاتمی کیا می ماند بدون ذره ای جریحه دار شدن احساسات.

منفی: هر دو بازیگر ایرانی چنان درگیر کلیشه و کلیشه و کلیشه شده اند که انگار با دو کارمند روبروییم که فقط جلوی دوربین رفته اند تا ساعت کاری موظف را پر کنند!

 پاشنه آشیل: هادی حجازی‌فر است؛ بازی حجازی‌فر آن قدر ضعیف بوده که حاتمی کیا نماهای دونفره را سیلوئت و مثلا با نورپردازی مهتابی گرفته بلکه این ضعف به چشم نیاید اما زهی خیال باطل!!!

 دیالوگ(با لبخند وارد شوید)
— بابا فقط یک دقیقه وقت دارم(بابک حمیدیان در آغوش حجازی فر که- بعد از رفتن و ریختن و زدن!! -حالا papa شده)

پلان:
پایان بندی رکاب زنان یک کودک در جایی میان واقعیت تا رویا که گویا در نسخه اولیه نبوده و ممکن است در نسخه اکران هم نباشد! یادآور گذشته گرایی «چ» وقتی که بنا بود از گذشته چمران گفته شود.

کاراکتر:
یک فرمانده سوری که همسرش به دست داعش کشته شده با بازی «پیر داغر» که همچنان فیزیک و استایلش پیش برنده همه جور درامی است.

هشدار
حاتمی کیا بدجوری در حال شبیه شدن به مسعود کیمیایی است؛ برای او دیگر فیلمسازی معنای جوششی خودش را ندارد و میسازد تا زنده بماند؟؟؟ مدیونید اگر فکر کنید حیات در اینجا به معنای سفارش گرفتن از ارگانها است؛ ارگانها چه کاره اند؟؟ایشان خودش به خودش سفارش میدهد!

حامد مظفری
حامد مظفری