1

«ایتالیا ایتالیا»⇔ آفرین به آقازاده‌ای که وقتش را تلف نکرد و سینما را آموخت⇔ مرحبا به سرتیپی و داوری که به کمک این آقازاده آمدند⇔تبریک به یک خودروساز وطنی که اسپانسر این آقازاده شد

سینماروزان: کاوه صباغ‌زاده آقازاده مهدی صباغ‌زاده را باید یکی از موفق‌ترین دستیار کارگردانانی دانست که در سالهای اخیر وارد حیطه کارگردانی شده است؛ کارگردانی که با «ایتالیا ایتالیا» نشان داده هم نوجو است و هم جسور؛ هم اجتماع را می شناسد و هم شخصیت پردازی را می داند.

به گزارش سینماروزان «ایتالیا ایتالیا» مرهون سنت سینمای داستانگو است و البته آن نوع از سینمای داستانگو که قصد دارد به لحاظ بصری مخاطب را لبریز از لذت کند. صباغ زاده برای تصویرسازی پلان به پلان فیلمش وقت گذاشته، شخصیتهایش را ابتدا خوب شناخته و بعد داستانشان را روایت کرده و از آن مهمتر تأثیرپذیری اجتماع بیرونی بر مناسبات درون خانوادگی-حرفه‌ای را به درستی نشان داده است.

«ایتالیا ایتالیا» جزو معدود فیلمهای سالیان اخیر است که نه فقط بدبختی های پیرامون آدمیان مستقل روزگار ما و از جمله جوانی که می‌خواهد روی پای خودش ایستاده و فیلم بسازد را به گونه ای واقع گرایانه نشان می دهد بلکه گرفتاریهای صنفی و حتی گعده‌ای پیرامون آدمیان مستقل را درست و بجا گوشزد می کند و البته به گونه ای کاملا رندانه این فرار از همرنگی با جماعت را تحسین می کند و جوانی که می کوشد نابسامانی سینما در ایجاد شرایط جدید برای جوانترها را نقد کند در جایگاه یک قهرمان نسبی می نشاند.

شخصیتهای «ایتالیا ایتالیا» کاملا ملموس و در دسترسند؛ کارگردان دو جوان دهه شصتی که خیلی خوب حال و هوای آنها را می شناخته محور درام خود کرده و البته بلاتکلیفی و معلق بودن این شخصیتها را به شدت درست نشان داده است. این معلق بودن که از همان ابتدای فیلم و عشقی که در یک نگاه آغاز می شود استارت می خورد تا پایان فیلم نضج می یابد و همین بلاتکلیفی است که پایانی کمی غیرمنتظره را برای فیلم می سازد.

تصویرسازی «ایتالیا ایتالیا» به شدت چشمنواز و در برخی جاها خودنمایانه است. کارگردان به عمد دوست داشته قابهایی را بچیند که مخاطب خسته از تکرار مکررات سینمای خرده پیرنگ آلوده به قابهای خاکستری را به آشنایی زدایی مطلق برساند. برای همین است که حتی در نماهایی که در دل خیابانهای شلوغ و آلوده پایتخت می گذرد هم با کنتراستی ایده آل تصاویری خلق می شود که مخاطب را راغب می کند برای ادامه داستان. این می تواند برآمده از هوش بالای معین مطلبی مدیر فیلمبرداری اثر هم باشد که پیشتر قدرتش در تجربه تصویرسازیهای در خدمت متن را در «دراکولا»، «من» و «استراحت مطلق» نشان داده بود.

«ایتالیا ایتالیا» به واسطه خاستگاه درونی شخصیت اصلیش که کشور ایتالیاست پر شده از موسیقی آن هم از نوع ایتالیک! موسیقی هایی که برخی جاها کاملا گل درشت شده و در کنار تصاویر اسلوی فیلم مایه های ویدیوکلیپ به اثر می دهند.

«ایتالیا ایتالیا» ضعفهای خاص خود را هم دارد به خصوص در پایان بندی؛ هرقدر که افتتاحیه و یک ساعت ابتدایی فیلم پویا و با ضرباهنگ سریع پیش می رود بخش پایانی و بخصوص پایان بندی نیاز دارد به بازبینی مجدد و حداقل 20 دقیقه ای کمتر شدن برای کمک به تمپوی فیلم.

باید تبریک گفت به علی سرتیپی و مهدی داوری سرمایه گذاران «ایتالیا ایتالیا» که یکی فیلمیران را دارد و دیگری شرکت نوپای نیمروزفیلم را که گویا آن هم از توابع فیلمیران است.

هم سرتیپی که در این سالها منهای موردی همچون «جیب بر خیابان جنوبی» اغلب در تهیه کنندگی موفق بوده و هم داوری که آخرین فیلم تولید شده‌اش «اروند» شکست سنگینی در اکران خورد، مطمئنا سود نسبی از سرمایه گذاری بر جوانی چون کاوه صباغ زاده خواهد گرفت و البته سودی بهتر هم نصیب سایپا خواهد شد و خودرویی به نام «تیبا» که گویا اسپانسرینگ کار را برعهده داشته است.