1

انتقاد سناریست “استراحت مطلق” از آثاری که محبوب منتقدان نام گرفته!/”من دیگو مارادونا هستم” و “در دنیای تو ساعت چند است” از جمله این آثارند

سینماژورنال: اکران دوم بهاری با روی پرده رفتن چند فیلم مختلف و از جمله آثاری به نام “در دنیای تو ساعت چند است” ساخته صفی یزدانیان و “من دیگو مارادونا هستم” ساخته بهرام توکلی آغاز شده است.

به گزارش سینماژورنال فروش نه چندان قابل قبول هر دو فیلم بدین لحاظ که آثار محبوب برخی منتقدان پابه سن گذاشته سینمای ایران در جشنواره سال قبل بودند می تواند این نتیجه را پیش روی بگذارد که دیگر اتکا به ایده های این منتقدان برای تماشای فیلم نزد مخاطبان کاربرد چندانی ندارد.

مخاطبانی که به نظر منتقدان وقعی نمی نهند

دیگر گذشت زمانی که چنین منتقدانی می توانستند با گردهمایی در مجله ای پابه سن گذاشته به مخاطبان سینمای ایران برای تماشای فیلمی خاص جهت دهند.

حالا مخاطبان روزگار ما هستند که از این جماعت جلو افتاده اند و زودتر از آنها اغتشاش ذهنی فیلمساز در عدم توانایی کنترل شخصیتها در یک مثلا کمدی را درک می کنند.

این مخاطبان خیلی راحت دست فیلمسازی دیگر که قصد دارد با اله مانهای شبه روشنفکرانه ای که نعل به نعل از سینمای دهه هفتاد اروپا به ایران آورده شده  آنها را بفریبد را نیز می خوانند و حتی ابایی ندارند که در میانه تماشای چنین محصولاتی از سینما بیرون بزنند.

همراهی یک منتقد با مخاطبان

در امتداد چنین رویه ای است که سعید قطبی زاده منتقدی که در اکران اول نوروز “استراحت مطلق” را به عنوان سناریست داشت با گذاشتن فقط دو جمله در صفحه اجتماعیش همراهی خود با مخاطبان را اعلام می کند.

قطبی زاده می نویسد: فیلمی که میان آثار عموما نازل جشنواره، لقب بهترین گرفته، الزاما اثر فوق‌العاده‌ای نیست. فرق هست بین فیلمی قابل دفاع با اثری ارزشمند.

و وقتی مخاطبانش از او می پرسند که منظورش را صریحتر بیان کند اظهار می دارد: منظورم هر فیلمی است که در جشنواره‌ی سال گذشته به نمایش درآمد. از فیلم منتخب داوران بگیرید، تا فیلم برگزیده‌ منتقدان.


عقب افتادگی منتقدانی که اعتبار را در مخالف خوانی با مخاطب می دانند

سینماژورنال خوشحال است کسی که به نام منتقد می شناسیمش این قدر راحت و بی پرده سخنش را به زبان می آورد. او به صراحت می گوید حتی فیلمی که بهترین بوده هم فوق العاده نیست و البته دامنه بحثش را حتی به فیلم برگزیده منتقدان تعمیم می دهد.

قطبی زاده خوب درک کرده که مخاطب روزگار ما به شدت پیشروتر از آن طیفی است که سالها به نام منتقد، اعمال نظر خود را شرط پیشرفت سینما دانسته اند.

این طیف در سالهای اخیر فرسنگها دورتر از نگاه مخاطب-حتی مخاطب فرهیخته- گام برمیدارند مبادا همراهی با مخاطب، ژستهایی که به واسطه آن، اعتبار کسب کرده اند را مخدوش نماید و چه خوب که یکی از منتقدان میانه-که هم آن طیف سنتگرا را خوب می شناسد و هم با جوانترها حشرونشر دارد- این عقب افتادگی را ولو با اشاره گوشزد کرده است.