1

«امیر»⇐همگنی بارز فرم، شخصیت و محتوا! /کلیدی در کار نیست؛ همه سرکاریم!

سینماروزان/محمد شاکری:

مثبت: همگنی بارز فرم، شخصیت و محتوا! شخصیت «امیر» علت العللی است که از یک طرف سرما و چغری ماجراها را آفریده و از طرف دیگر فضای بصری متکی بر رنگ بندی سرد و نورپردازی پرکنتراست را حادث شده.

مثبت: درام متکی بر جغرافیا ⇐حجمی بالا از دود و غبار بر پایتخت مستولی شده درست مانند نضج یافتن آلودگی در زندگی آدمهای داستان؛ از درگیری خانواده با فرزند روانی تا مصائب جدایی و بدبختیهای جنسی که از آرایشگاه به آسانسور منتقل میشود!!

مثبت: قاب بندی های شکیل و کاملا سینمایی که پیش نیاز آن انتخاب درست لوکیشن و جانمایی آدمها بوده! اتفاقی که تقریبا بیش از نیمی از فیلمهای سینمای ایران فاقد آنند.

منفی: ریتم کند فیلم؛ خسته میکند اما

مثبت: نیاز درامی است که از قفل شدن ارتباطات در روزگار کنونی ایران می گوید؛ تاکید بر این قفل، پنج سال بعد از روی کار آمدن اعتدالی که نمادش کلید بود چه معنایی دارد جز اینکه سرکاریم؟؟

 دیالوگ:
–سپیده خوبه، آرومم میکنه
–غزل هم آرومت میکرد!

–جفتمون یه …نیم! فقط سبکمون فرق داره

–تهران ترافیکه، آلوده س، کی حال داره بره بیرون؟

–زن ما قهر میکنه نهایت میره خونه باباش؛ زن پولدارا قهر میکنه میره خارج

–پسرخاله الدنگم هنوز یک ماه از طلاقم نگذشته زنگیده میگه امشب چیکاره ای؟

–باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟
–مامانتو!

کاراکتر:

–امیر با بازی میلاد کیمرام که خوب کنترل شده تا خشم و عصبیتش بیرون نزند.

–کارگر خدماتی به نام «جبرییل»(!!) با بازی هادی کاظمی (lol)

پلان:
–بالا آوردن رفیق امیر در توالت در کنتراست با سایه سیگار کشیدن امیر در آینه.

–گپ و گفت امیر و رفیق ش روی پشت بام و در میان انبوهی از مانکنها.

پیام اخلاقی:
در رفتن از این حجم آلودگی ممکن نیست مگر به قیمت اقلیت شدن در منطقه ای کمی پاکیزه تر؟