1

از رییس معزول سینما تا سینماگرانی که حمایت از توقیف غیرقانونی فیلمها توسط حوزه هنری را به حمایت از صنف ترجیح دادند در صف اول حمایت‌کنندگان از روحانی!!

سینماروزان: یارکشی از میان اصناف شناخته شده جامعه مانند هنرمندان و ورزشکاران در رقابتهای انتخاباتی عجیب نیست و در این سالها هم هنرمندانی را داشته ایم که تبدیل شده اند به عامل حمایت مردم از کاندیدایی خاص و هم ورشکارانی که رزومه ورزشی خود را مجالی کرده اند برای ترغیب شهروندان به سمت و سوی کاندیدایی خاص.

مشکل اما زمانی آغاز می شود که آدمهایی با روزمه نه چندان مطمئن که اتفاقا گافهای بزرگی هم حین فعالیت حرفه‌ای خود داشته‌اند زمینه ای می شوند برای رأی جمع کردن و تشویق مخاطبان به سمت و سوی خاص.

در انتخابات پیش رو از یک طرف دیدیم حجت الله ایوبی رییس معزول سینما که توسط ساختار فرهنگی دولت روحانی کنار گذاشته شد برای آن که از گود کنار نماند هر طور که بود خود را وارد ستاد انتخابات حسن روحانی کرد و حتی عنوان «رییس بخش هنرمندان» این ستاد را برای خویش خلق کرد که باز هم دیده شود.

از آن سو مازیار میری و برخی از نزدیکان او مانند فرهاد توحیدی نیز سعی کردند برای اعلام حمایت از حسن روحانی بیانیه ای را ارائه کرده و برای تأیید آن، امضاء از نوع تلگرامی‌اش جمع کنند. این ماجرای تلگرامی از یک طرف با دعوت از افرادی گمنام و با حداقل رزومه در سینما برای بالا بردن تعداد امضاها شگفتی ساز شد و از طرف دیگر دعوت از برخی سینماگران واقع‌بین که با عقبه امضاءجمع‌کنندگان آشنا بودند و اعتراض به این دعوتهای ناخواسته، سبب ساز آن شد که بعد از ساعاتی کل این ماجرا از هم بپاشد.

پرسش اصلی اما نه بر سر راه اندازی بخش هنرمندان ستاد روحانی و نه جمع آوری امضاء است. پرسش اینجاست اینکه حمایت سینمایی از روحانی را امثال ایوبی و میری و توحیدی برعهده بگیرند واقعا به سود روحانی است؟

فارغ از کارنامه پرغلط ایوبی که به جای حمایت از بدنه صنف سینما و تلاش برای افزایش وضعیت رفاهی صنف و مثلا راه اندازی بیمه بیکاری به موازی سازی و ایجاد نهادهای بودجه خوار دولتی مانند مدرسه عالی سینما، گروه سینمایی هنروتجربه و جشنواره ای موسوم به جهانی دست زد و در نهایت نیز از سازمان سینمایی برکنار شد، مازیار میری و توحیدی هم هیچ گاه سینماگرانی موثر و دارای تحلیل که حامی منافع صنف باشند نشان نداده‌اند.

هم میری و هم توحیدی در زمره سینماگرانی بودند که به حمایت از سیاستگذاری حوزه هنری در تحریم فیلمهایی پرداختند که به صورت کاملا قانونی تولید شده و هم پروانه ساخت داشتند و هم پروانه نمایش و معلوم است که حالا تلاش آنها برای جمع آوری امضاء به نفع روحانی به دل بدنه صنف نخواهد نشست.

اغلب سینماگران یادشان نرفته میری در جریان توقیف فیلمهای مجوزدار سینمای ایران توسط حوزه هنری به جای اینکه کنار صنف بایستد و به حمایت از همکارانش بپردازد ترجیح داد با چشم بستن بر اتفاق تلخی که دامن صنف را گرفته با سرمایه حوزه هنری «حوض نقاشی» را بسازد.

هم ایوبی و هم امثال میری و توحیدی گافهای ضدصنفی آشکاری داشته اند و لیدر شدن افرادی با کارنامه‌ای تا این حد ضدّصنف برای جلب نظر سینماگران درجهت حمایت از روحانی نه تنها به افزایش آرای روحانی در میان سینماگران کمک نمی‌کند که اتفاقا ممکن است به ضد خود عمل کند و نوعی حس منفی نسبت به این کاندیدا ایجاد کند…

شاید اگر می‌بینیم در انتخابات پیش‌رو بیشتر از نیمی از سینماگران مطرحی که در انتخابات92 پشت روحانی قرار گرفتند دیگر علاقه‌ای به حمایت از وی نشان می دهند یک دلیلش همین سوءتفاهم برانگیز بودن کارنامه آدمهایی است که لیدر جلب هنرمندان به سمت روحانی شده‌اند.