1

ادعاهای خاص محمدمهدی عسکرپور⇐ بخش زیادی از مردم رُم موضوع خانه سینما را می‌دانند!!!/ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که بیشتر از سوابق کارگردانیش به خاطر حضور طولانی‌اش در سمت مدیرعاملی خانه سینما و بخصوص حضور در این سمت به هنگام درگیریهای منجر به بسته شدن خانه سینما شناخته می شود این شبها سریالی به نام “نفس گرم” را روی آنتن دارد.

به گزارش سینماژورنال پخش این سریال باعث شده عسکرپور در خلال برخی اظهارنظرات درباره سریالش نقبی هم بزند به گذشته و درباره خانه سینما واگویه کند.

جالب اینجاست که در اغلب گفتگوهایی که انجام داده هم بیشتر از آن که بخشهای مرتبط با سریالش خواندنی باشد صحبتها و حرفهایی که درباره ماجرای خانه سینما و درگیری با جواد شمقدری داشته در کانون توجه قرار می گیرد.

عسکرپور هفته گذشته در گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” به تأیید شایعاتی پرداخت که از مذاکره با او برای پذیرفتن معاونت سینمایی دولت دهم احمدی نژاد سخن می گفت(اینجا را بخوانید) و امروز در گفتگو با یک روزنامه اصلاح طلب دیگر یعنی “اعتماد” ادعای جالبی را بیان کرده درباره اینکه حتی مردم رم ایتالیا نیز وقایع مربوط به انحلال خانه سینما را پیگیری می کرده اند!!!

این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است

به گزارش سینماژورنال عسکرپور درباره روزگار جدیدش که با حذف از مدیرعاملی خانه سینما می گذرد بیان داشته است: این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است؛ هرچند همیشه تلاش می‌کنم خیلی با گذشته‌ام زندگی نکنم. روزگاری که پشت سر گذاشتیم برای همه قصه معروفی است، چه در داخل کشور و چه در خارج از این مرزها.

بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند

وی ادامه داده است: آن‌قدر روشن هست که یک روز بعد از بازگشایی خانه سینما (که البته من این لفظ بازگشایی را خیلی سخت ادا می‌کنم چون همیشه معتقد بودم خانه سینما باز است) از شبکه رادیویی ایتالیا برای مصاحبه آمدند و مصاحبه‌کننده قصد داشت متوجه شود که یک نهاد صنفی چطور خودش را حفظ کرد؟ در شرایطی که هر نهاد صنفی باید تعطیل می‌شد. مصاحبه‌کننده از من پرسید که مردم ایتالیا دوست دارند این اتفاق را متوجه شوند و من متوجه شدم که بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند.

چه کسی مایل بود خانه سینما آتش بگیرد

عسکرپور درباره مخالفان خانه سینما هم بیان داشته است: برای من جالب بود که برخی دوستان ما در خانه سینما به کسانی کمک کردند که باعث بسته‌شدن خانه سینما شدند؛ مثلا کسی که پرونده‌های سنگین در شورای داوری خانه سینما داشت و ما در جریان آنها بودیم، مایل بود خانه سینما آتش بگیرد؛ چراکه آن پرونده‌های او هم آتش می‌گرفت، تا کسی که فکر می‌کرد با بی‌مهری از صنف کنار گذاشته شده است یا کسانی که برکنار شده بودند، کارهایی در جهت نابودی خانه سینما انجام دادند.

تلاش کردم مانع تحریف وقایع شوم

این مدیر سابق با اشاره به کوششها و تلاشهایش ادامه داده است: تلاش کردم در آن دوران مانع تحریف وقایع شوم. این اواخر احساس کردم اگر کمی جلو برود، تاریخ این‌طور ساخته می‌شود که عسکرپور دوست نزدیک آقای وزیر سابق و شمقدری بود و خانه سینما را بست و ما هم سعی کردیم خانه سینما را نگاه داریم! و به همین سادگی ممکن است همه‌چیز برعکس شود. یکی از تلاش‌های من این بود که سعی کردم برای جلوگیری از تحریف روشنگری کنم. 

عسکرپور که در همه سالهای اخیر شرایط فعالیت تلویزیونی هم برایش فراهم بوده تعابیر خاصی را هم درباره ساختار رسانه ملی اظهار داشته است. وی گفته است: از نظر من، سیستم تلویزیون فرسوده شده است. وقتی وارد سازمان صداوسیما می‌شوید بوی کهنگی را از آن دریافت می‌کنید و شور و نشاط کمی در آن دیده می‌شود و از نظر فیزیکی رخوتی در آن دیده می‌شود. هرچند که این اتفاق به مدیران بر نمی‌گردد که البته کار مدیران هم می‌تواند باشد. مدیران می‌توانند این اتفاق را تا حدی تغییر بدهند و تلویزیون ما سازمانی مطابق با وضعیت روز دنیا شود.

کارگردان “میهمان داریم” ادامه داده است: ما هنوز هم اندر خم یک کوچه هستیم که تلویزیون خصوصی می‌توان داشت یا خیر؟ برای ما که اساسا دستی در ساخت فیلم و سریال داریم، صحبت در مورد ساختار تلویزیون کشورمان در خارج از کشور سخت است. به این دلیل که مشابه چنین ساختاری بخشی از رسانه‌های آن کشور است، نه همه آن.

ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

محمدمهدی عسکرپور در تشبیه تلویزیون بیان داشته است: ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد. ایراد این نیست که ما نمی‌توانیم چنین ساختاری را توضیح بدهیم. ایراد از اینجا شروع می‌شود که حقیقتا خودمان هم این ساختار را متوجه نمی‌شویم. ساختار تلویزیون ما از نظر سیستم ناکارآمد است. درحال‌حاضر شبکه‌هایی که با یک‌هزارم بودجه و کارمندان و امکانات تلویزیون ما اداره می‌شوند به مراتب جذاب‌تر از تلویزیون ما هستند. 

نمیتوان به راحتی در خیابان دوربین گذاشت و فیلم گرفت چون پوششها غیرقابل پخش است

وی افزوده است: بنابراین ما با تلویزیونی مواجه هستیم که نه می‌توانیم بگوییم دولتی است و نه خصوصی. البته قطعا خصوصی نیست و به نظر من این تأثیر خودش را در سریال‌سازی گذاشته است. بخش درخور توجهی از سریال‌های تولیدشده تناسبی با زندگی روزمره آدم‌ها ندارد. مثال ساده آن این است که دیگر نمی‌توان در خیابان به‌راحتی دوربین گذاشت و کار کرد؛ چراکه پوشش‌ها، غیرقابل پخش است و چیزی که در سطح جامعه می‌بینیم با چیزی که از تلویزیون پخش می‌شود همخوان نیست. حالا کدام‌یک باید خودش را به دیگری نزدیک کند؟