1

#آه_سرد(ناهید عزیزی/رضا محقق)؛ کارت پستالِ بی‌مقصد!

سینماروزان/محمد شاکری

+قاب های دل انگیز و خواستنی از کوهپایه و دامنه و قله های ملبس به کیمیای این دوران؛ برف.

+آن قدر برف و باران جعلی دیده‌ایم که کاشتن دوربین حوالی ندامتگاه کوهک و قدری بدعت تصویری مسعود امینی تیرانی دلربا می‌شود.

+پر از کارت پستال‌های سایه روشن

-حیف که داستان کم دارد یا اصلا ندارد! چرا؟ لابد پسند بیزنس جشنواره‌پسند شود!

-این وسواس در قاب بندی، جان می‌داد برای یک داستان دلهره‌زای بومی. خط کشی‌های هنروتجربه‌طور چه بلای جانی شده برای سینمایی که دنبال مخاطب است و ابزارش را دارد ولی با اصرار بر هنروتجربه‌بازی، در چاهی افتاده که ته ندارد.

+علی باقری بی اعتنا به خودنمایی بازیگر روبرو، سمپات کرده نقش مرد مرموز قاتل بیگناه را.

-همچنان همراهی دو آدم مثلا متفاوت در یک جاده پر از برف و یخ و همچنان تعارضات این دو و همچنان لو رفتن انتها از همان اولین بگومگو.

-مقصد این کارت پستال کجاست؟ کدام جشنواره؟ کدام مخاطب؟ کدام جایزه؟ بر فرض دریافت جایزه، گام بعدی چه خواهد بود؟ این مسیر، یک دایره بسته نیست که هر چه میروی، نمیرسی؟ گندم؟ سنگ زیرینی نیست که بسابد و به آرد برساند…

-دستاورد
–فحش مادر بی سانسور!؟

فیلم آه سرد
فیلم آه سرد