1

آرزوی نویسنده اصلاح‌طلب: کاش ظریف تکثیر می‌شد و سرافراز را مجاب می‌کرد که پخش “ربنا”ی شجریان ضرورت است

سینماژورنال: با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان باز هم شاهد دوقطبی موافقان و مخالفان پخش “ربنا”ی شجریان از رسانه ملی خواهیم بود.

به گزارش سینماژورنال محمدرضا شجریان بواسطه موضع گیریهایش بعد از حواشی انتخابات 88 با ممنوعیت پخش آثارش در رسانه ملی روبرو شد و البته در ادامه این روند پخش “ربنا”ی وی نیز ممنوع شد.

این ممنوعیت نیز به مانند تمامی ممنوعیتهای دیگری که در رسانه ملی وجود دارد از یک طرف با انتقاد کسانی مواجه شد که محصول هنری را مستقل از هنرمند می دانستند و از سوی دیگر با تایید آنها که هنر و هنرمند را در یک ظرف قرار داده و می سنجند.

سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار و نویسنده اصلاح طلب شاید نخستین کسی باشد که در سال 94 به پیشواز بحث درباره چرایی ممنوعیت “ربنا”ی شجریان رفته و با نگارش یادداشتی در “اعتماد” با لحن شوخ طبعانه خود از وزیر امور خارجه خواسته در این باره وارد عمل شود.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را ارائه می دهد:

مدیریت کنید که “ربنا”ی شجریان پخش شود

ماه رمضان دارد مي‌رسد. با كمال تواضع، در نهايت فروتني، صادقانه و مخلصانه از «شما» كه امضاي نافذ داريد و فرمايش‌تان خريدار دارد و كسي رو‌يتان را زمين نمي‌زند، خواهش مي‌كنم، استدعا مي‌كنم ترتيبي دهيد، اصلاح ذات‌البيني را باعث شويد، مديريت كنيد، بلكه اين نقار چندساله كنار گذاشته شود و لجاجت‌ها كنار گذاشته شوند و «ربناي» شجريان به رسم معهود از صدا و سيماي جمهوري اسلامي پخش شود. براي نشان دادن ساز و پخش غنا كه استدعا نمي‌كنم؛ براي ترويج موسيقي غربي كه رو نمي‌اندازم؛ براي فسق و فجور كه خواهش نمي‌كنم خودتان را هزينه كنيد. زيباترين آيات دعا را، استاد مسلم آواز و موسيقي به بهترين وجه خوانده و به دل و گوش ملت هم خوش نشسته. از اين بهتر چه مي‌خواهيد؟

اگر سر «ربنا» حرفي نزنند، اين نفوذشان را كي و كجا مي‌خواهند خرج كنند؟

بعد سر يك‌سري مسائل كه فعلا حوصله و مجال بازگويي‌اش نيست، يك كينه و نقاري پيش آمده كه حاصلش اين شده كه چند سال است رسم خوش افطار، خرق شده و اين صداي ملكوتي و لحن داودي از ملت دريغ شده و عجيب اينكه هيچ بزرگواري هم پادرمياني نمي‌كند و قضيه را فيصله نمي‌دهد. آدم عزت و آبرويش را مي‌خواهد نگه دارد براي كجا؟ بالاخره آنها كه نفوذ كلام دارند اگر سر «ربنا» حرفي نزنند، اين نفوذشان را كي و كجا مي‌خواهند خرج كنند؟ لباس بعد عيد براي گل منار خوب است، ربناي بعد رمضان هم براي آرشيو. سليقه هم خوب چيزي است. لااقل كنار اين رسم مبتذلي كه افطار مردم را با برنامه‌هاي سخيف و زوج‌هاي نامتعادل تلويزيون پيوند زده‌ايد، چهار تا كار درست و حسابي و صداي خوش و نواي دلنشين هم بگذاريد كه ملت تمام و كمال از دست نروند.

فاطماگل که نمی تواند تعقیبات برود!!!

دم افطار، بعد نماز و روزه، كارادايي و فاطماگل كه نمي‌توانند تعقيبات بروند… بعد هم عجيب است از دولت و مردان دولتي كه در بين‌الملل و با غيرفارسي‌زبان‌ها بهتر بلدند تنش‌زدايي كنند تا با داخلي‌ها و فارسي‌زبانان عزيز. اگر با جان‌كري و اشتون و موگريني و فابيوس مي‌شود نشست و بحث كرد و قانع‌شان كرد، چطور با داخلي‌ها نمي‌شود.

کاش ظریف تکثیر می شد…

كاش ظريف تكثير مي‌شد و در حوزه فرهنگ و هنر هم مي‌نشست با سرافراز و مديران فرهنگي و منتقدان بحث و مجاب‌شان مي‌كرد كه پخش ربناي شجريان ضرورت است و حتما هزاران اتفاق خير را به دنباله دارد. راستش بحث ربنا فراتر از شجريان و گرايش‌هاي سياسي است.

“ربنا” با اختلاف زیاد در صدر قرار دارد

سي و چند سال است كه ما هيچ كار هنرمندانه و درخوري براي نماز و روزه مردم ارايه نداده‌ايم. زحمت هنرمندان را قدر نمي‌نهم و كارشان را خرد و حقير نمي‌شمرم اما واقعيت اين است كه در اين سي و چند سال نه موسيقي خوب و درجه يكي ساخته‌ايم، نه برنامه خوب و درجه يكي تدارك ديده‌ايم، نه اثر هنري درخشاني ساخته‌ايم. جز يك‌سري كار متوسط و بد و غيرهنرمندانه هيچ كاري نكرده‌ايم و همچنان «ربنا» با اختلاف زياد در صدر است و هيچ رقيب ندارد.

قرار بود جای خالی “ربنا” پر شود که نشد

قرار بود جاي خالي اين ربنا پر شود، اما نشد. كدام كار را سراغ داريد كه به اندازه‌‌ اين دعا و اذان در اوج كمال و طراوت و خوبي باشد؟ كدام كار را سراغ داريد كه بوي كهنگي نگيرد. شك ندارم كه اين كار يك جور عنايت حضرت حق پشتش بوده كه اين همه فراگير شده و به دل‌ها نشسته و به گوش‌ها خوش آمده. از يك نظر با توجه به اين همه گوشي و ضبط و ماهواره واقعا نيازي نيست كه تلويزيون و راديو آن را پخش كنند.

تلویزیون محتاج “ربنا” است

يعني روزه‌داران خوش‌سليقه محتاج تلويزيون نيستند كه براي‌شان ربناي درخواستي پخش كند. بلكه اين خود تلويزيون است كه احتياج دارد خود را از اين سطح نازل هنري و موسيقايي بالا بكشد و نشان دهد كه فرق هنر و غيرهنر را مي‌داند و براي زمان ملكوتي افطار شأن و منزلت قائل است؛ شأن و منزلتي كه با سريال‌هاي ضعيف و اجراهاي مصنوعي، دم‌دستي و مبتذل حاصل نمي‌شود…