1

تهیه‌کننده “مهمانخانه ماه نو” اظهار داشت⇐هرچقدر همکاری با بازیگر اوشین، خوب بود، همکاری با مهناز افشار دشوار بود!/مهناز افشار، عوامل ژاپنی این پروژه را بسیار اذیت کرد!/بخشی از سکانسهای فیلم به‌خاطر بی‌نظمی‌های افشار گرفته نشد!/مهناز افشار مشکلات بسیاری را در مسیر اکران فیلم به‌وجود آورد!/مهناز افشار زمانی که از ایران خارج شد اعمالی انجام داد که شرایط را برای نمایش فیلم بسیار بد کرد!/افشار با ارتباطی که با لوس‌آنجلسی‌ها گرفت، به سرمایه‌گذاران صدمه زد!/ تا به امروز ندیده بودم که یک بازیگر تا این اندازه گروه تولید فیلم را آزار بدهد و سنگ‌اندازی کند!/اگر واقعا مهناز افشار از حضور در این فیلم پشیمان است، دستمزدی که گرفته را عودت دهد!

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم مهناز افشار با عنوان “مهمانخانه ماه نو” درحالی با حضور بازیگر نقش کودکی اوشین، روانه اکران آنلاین شده که همزمان با پخش آنلاین، قاچاق گسترده آن در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای بدجوری به ضرر فیلم تمام شده و در این میان اظهار پشیمانی مهناز افشار از بازی در این فیلم نیز حاشیه‌ساز شده!!

جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «مهمانخانه ماه نو» با اشاره به روند تولید فیلم به مهر گفت: تیم ژاپنی که به ایران آمده بود به خوبی با ما همکاری داشتند و سعی می‌کردند همه کارها را بر اساس برنامه‌ریزی انجام دهند و به طور کامل هم به قراردادهای خود عمل کردند. همکاری با آیاکو کوبایاشی بازیگر نقش «اوشین» در این فیلم بسیار خوب بود، حتی قرار بود همزمان با اکران عمومی به ایران هم بیاید و در مراسم فرش قرمز حضور داشته باشد که متأسفانه به دلیل شیوع ویروس کرونا این برنامه کنسل شد. همچنین ماساتوشی ناگاسه دیگر بازیگر این فیلم نیز یک هنرمند حرفه‌ای و هالیوودی است که حضور بسیار حرفه‌ای در این فیلم داشت و همکاری بسیار خوبی با ما داشته است.

این تهیه‌کننده سینما توضیح داد: اصولاً درباره تولید کارهای مشترک سینمایی، همواره نظر مثبتی داشته‌ام و معتقدم باید این نوع از تولیدات سینمایی در کشور ادامه داشته باشد و سینماگران ایرانی بتوانند با همه کشورها کار مشترک تولید کنند. چرا که به لحاظ حرفه‌ای تجربه خوبی کسب می‌شود و تبادل فرهنگی خوبی هم در قالب این آثار با دیگر کشورها خواهیم داشت، علاوه بر آن، فیلم می‌تواند به راحتی در کشورهای دیگر نیز اکران خوبی داشته باشد.

وی ادامه داد: در حال حاضر این فیلم زودتر از ژاپن در ایران اکران شده است، البته نسخه ژاپنی این فیلم نسبت به نسخه ایرانی آن متفاوت بوده و ۱۰ دقیقه طولانی‌تر از نسخه ایرانی است. البته برخلاف ایران که فیلم به صورت آنلاین عرضه شد، «مهمانخانه ماه نو» قرار است در ژاپن، روی پرده سینماها برود و اکران عمومی شود.

نوروزبیگی با اشاره به اینکه هر چند بازیگران ژاپنی پروژه به خوبی با گروه فیلمبرداری همکاری داشتند، اما بازیگر اصلی زن فیلم که در حال حاضر در خارج از کشور به سر می‌برد، مشکلات بسیاری را در مسیر اکران فیلم به‌وجود آورده است، در این باره توضیح داد: خانم مهناز افشار بازیگر اصلی این فیلم در شرایطی به این پروژه پیوست که دستمان برای انتخاب‌های دیگر باز بود، اما کارگردان ژاپنی برای حضور این بازیگر در فیلم تاکید داشت، این بازیگر با حواشی بسیاری به این پروژه پیوست و ما در شرایط بسیار سختی «مهمانخانه ماه نو» را به پایان رساندیم و در نهایت کارگردان پروژه هم از انتخاب و حضور این بازیگر پشیمان شد.

تهیه‌کننده «مهمانخانه ماه نو» ادامه داد: این بازیگر عوامل ژاپنی این پروژه را بسیار اذیت می‌کرد و بیش از هر چیز به حواشی می‌پرداخت و این در حالی است که با توجه به مهمان‌دوستی ایرانی‌ها ما همه تلاش خود را کردیم تا این گروه با رضایت ایران را ترک کنند، که البته به نظر می‌آمد دلخور شده بودند و آنچه که از حضور در سینمای ایران تصور کرده بودند، اجرایی نشد و حتی بخشی از سکانس‌ها به دلیل این بی‌نظمی‌ها گرفته نشد.

وی تاکید کرد: این بازیگر فیلم، زمانی هم که از ایران خارج شد اعمالی انجام داد که شرایط را برای نمایش فیلم ما بسیار بد کرد و با ارتباطی که با لوس‌آنجلسی‌ها گرفت و در برنامه آنها شرکت کرد، به سرمایه‌گذاران ما صدمه زد و موجب ضرر بیشتر ما شد. به گونه‌ای که اکران این فیلم مرحله به مرحله به تعویق افتاد، این در حالی است که ما در ابتدا سرگروهی سینما آزادی را برای اکران فیلم گرفته بودیم اما متاسفانه این برنامه‌ریزی به تعویق افتاد و در نهایت تصمیم گرفتیم که «مهمانخانه ماه نو» را در گروه آزاد اکران کنیم. این امر نیز به دلیل بسته شدن سینماها به دلیل شیوع ویروس کرونا کنسل شد و حالا ناگزیر از تن دادن به اکران آنلاین شدیم.

این تهیه‌کننده سینما ادامه داد: واقعیت این است که به‌عنوان تهیه‌کننده این بازیگر زن را در این فیلم آورده بودیم که شاید بتوانم تبلیغ مناسبی براساس حضور او برای اکران داشته باشیم اما با بی تعهدی این بازیگر نسبت به پروژه سبب شد تا نتوانیم تبلیغ مناسبی داشته باشیم و عجیب اینکه شنیده‌ام همزمان با اکران آنلاین فیلم، این بازیگر از طریق فضای مجازی، بابت بازی در این فیلم عذرخواهی کرده است! به نظرم بهتر است با توجه به پشیمانی که برای حضور در این پروژه ابراز کرده، دستمزدی که گرفته را هم عودت بدهد!

نوروزبیگی تأکید کرد: این اولین همکاری من با این بازیگر در سینمای ایران بود و اعتراف می‌کنم تا به امروز ندیده بودم که یک بازیگر تا این اندازه گروه تولید فیلم را آزار بدهد و سنگ‌اندازی کند!




همراهی مداح پرحاشیه با مهران مدیری و مهناز افشار!!+عکس

 

سینماروزان: انتشار آمار پربازدیدترین‏ چهره‌‏های سال 98 یک سامانه کاربرمحور مجازی، مهران مدیری و مهناز افشار را کنار محمود کریمی مداح پرحاشیه قرار داد.

سایت آپارات برای چندمین سال متوالی اقدام به انتشار گزارش پایان سال خود کرده است که پربازدیدترین و محبوب‏ترین‏ چهره‏های سال 98 را از نگاه آمار و ارقام و بازدید کاربران معرفی کرده است.

سال گذشته مهناز افشار و محمد رضا گلزار دو بازیگر پربازدید زن و مرد سینمای ایران در آپارات بودند که امسال هم مهناز افشار، عنوان پربازدیدترین بازیگر زن را از آن خود کرد و مهران مدیری، جایگزین محمدرضا گلزار در بخش پربازدیدترین‏ بازیگران مرد سال 98 شد.

همچنین محسن ابراهیم‏زاده، خواننده پاپ و جوان کشور در رتبه نخست پربازدیدترین خواننده‏های کشور قرارگرفته است و در کنار او محمودکریمی، مداح سرشناس کشور در صدر مداحان کشور حضور دارد که مردم در آپارات به سراغش رفته‏اند.

در بخش پربازدیدترین شخصیت کارتونی، باب اسفنجی، در بین بی‏شمار شخصیت کارتونی، جزو برترین کاراکتر‏هایی بود که مردم ایران به تماشای آن نشسته‏اند.

این آمار بر اساس داده‏های تیم فنی، برمبنا تعداد نمایش، تعداد بازدید، تیتر و تگ به دست آمده است که مخاطبان و علاقمندان جهت مشاهده این اطلاعات می‏توانند به نشانی https://www.aparat.com/info98 مراجعه کنند.

آمار ارائه‌شده از سوی آپارات




افاضات پدرشوهر سابق مهناز افشار، متعاقب همراهی مهناز با یک شبکه سعودی⇐با رفتن سلبریتی‌های محبوب(!؟) به خارج، میدان برای شکوفایی جوانان مستعد فراهم می‌شود!/مهاجران اغلب با «ساده انگاری» و «خیالات موهوم»، سرنوشت خود را به دست «آرزوها» می‌سپارند!/آشنایی با مهاجران سایر کشورهای اسلامی، ذهنیت مهاجران ایرانی را نسبت به مملکت اسلامی خود تغییر خواهد داد!!/ سلبریتیهای مهاجر، بعد از مدتی تجربه اندوزی، نقشی تازه را برای عزت و اقتدار و اعتبار ملی ایرانیان برعهده خواهند گرفت!!!

سینماروزان: مدتی کوتاه بعد از انتشار خبر همراهی مهناز افشار با آرش لباف و ابی در یک شوی استعدادیابی ماهواره‌ای که بناست از شبکه سعودی ام.بی.سی.پرشیا روی آنتن برود محمدعلی رامین پدر یاسین رامین شوهر سابق مهناز، اظهاراتی را مطرح کرده درباره عاقبت سلبریتی‌های مهاجر.

متن کامل اظهارات رامین را به نقل از “فارس” بخوانید:

نظر شما درباره «مهاجرت چهره‌ها»، از ورزشکار و داور و شطرنج باز تا هنرپیشه و مجری تلویزیونی به خارج از کشور چیست؟

–  پدیده مهاجرت، یک «سکه دو رو» است؛ از یک طرف ناشی از نبرد بی امان تبلیغاتی دشمنان علیه کشورمان برای فرسایش سرمایه اجتماعی ماست و از طرف دیگر، نشانه «جهانگرایی» ایرانیان است که فراتر از مرزهای جغرافیایی تنفس می‌کنند و افق نگاهشان وسیع تر از سرزمین پدرانشان است و حضورشان در هر کجای دنیا، به مرور زمان، باعث شکل گیری هسته‌های انسانی با هویت «فرهنگ ایرانی» خواهد شد.

اما با مشاهده بسیاری از نشانه‌ها، این دیدگاه شما بر واقعیات منطبق نیست و سوال برانگیز است…

– متوجه ابهامات پیش آمده در ذهن شما هستم…

پس لطفاً بفرمایید، وقتی سلبریتی‌ها که غالبا به صورت «قهر» از کشور خارج می شوند و بعضاً در خدمت رسانه‌های بیگانه و زیر پرچم بیگانگان قرار می‌گیرند، چگونه ممکن است، خودشان موجب شکل گیری هسته‌هایی با هویت ایرانی بشوند یا به چنین هسته‌هایی نزدیک بشوند؟!… اصولاً آنها قبل از خروج از کشور، با هویت ایرانی خودشان فاصله گرفته بودند…

– بحث مهمی است که تا به حال کمتر مورد بررسی قرار گرفته؛ بنابراین در اینجا برخی از زوایای موضوع را با شما در میان می‌گذارم تا بعداً با دقت و جامعیت بیشتری مورد مطالعه و بحث کارشناسی قرار بگیرند:
نکته اول این که سالانه ده‌ها هزار نفر با انگیزه‌های شخصی کاملاً متنوع، مهاجرت می‌کنند که گاهی تعدادی چهره مشهور هم در میان آنها دیده می‌شود که غالباً آنها هم دلائل شخصی خاص خود را دارند، هر چند رنگ و لعاب سیاسی به آن بدهند.

دوم این که در این ماجرا، هر چند خود مهاجران اغلب با «ساده انگاری» و «خیالات موهوم»، سرنوشت خود را به دست «آرزوها» می‌سپارند، اما نباید ما نیز همه چیز را مقطعی نگاه کنیم و صرفاً ظاهر قضایا را در نظر بگیریم و چشم اندازهای آینده را از نظر دور بداریم.

سومین نکته مهم این است که «ترک دیار» توسط هر هموطنی و به هر بهانه‌ای، همواره با یک احساس دوگانه همراه است، یکی «دل کندن» از بخش عمده داشته‌ها و ریشه‌ها و پیشینه‌هاست و دیگری «دل بستن» به آن چه نامأنوس و نا آشناست…

نکته چهارم؛ این افراد که تا قبل از کوچ کردن از وطن، هیچ شناخت واقعی از محیط جدید خود نداشته و حداکثر در حد یک مسافرت تفریحی یا گزارشات آشنایان، اطلاعاتی سطحی را مبنای تصمیم خود قرار داده اند، خودشان هم نمی‌دانند که در شرایط غیر قابل پیش بینی غربت، چگونه رفتار خواهند کرد.

پنجمین نکته این که، بعد از مهاجرت و دل کندن از میهن، وقتی به مرور زمان، واقعیت‌های ناخوشایند، گریبانگیر زندگی روزمره افراد شد، اندک اندک حس نوستالژیک خیالی قبل، زائل می‌شود و احساس خلاء و رنج غربت و تنهایی بر ذهن و روان اشخاص مستولی می‌شود؛ آن چنان که هر کسی برای فرار از تنهایی و دوری از بیهودگی و نیفتادن در انواع باندها و دام های تباهی، به دنبال نجات خود و یا کمک به هموطنانش، به همدیگر نزدیک می‌شوند…

این‌هایی که ما می‌شناسیم، افرادی «خود محور» هستند که اگر هم صحبت از «مردم» می‌کنند، برای جذب و جلب حمایت آنها نسبت به خودشان است، نه این که در صدد حمایت از مردم باشند.

– حتی اگر خصلت بسیاری از اشخاص همین باشد، اما در دیار غربت، ناگزیرند تا در عمل نشان بدهند که «واقعاً مردمی» هستند؛ از طرف دیگر، همین ارتباطات در یک فرایند زمانی سیال که ممکن است حتی از نسلی به نسل‌های دیگر منتقل شود، با انگیزه‌هایی کاملاً مغایر با احساسات کنونی، در اطراف و اکناف جهان، منجر به پدیده «هسته های ایرانی» خواهد شد و تعجب نکنید که وجود همین هسته‌ها در پیوند با سایر اقلیت‌های ساکن، بعد از این روزگار هیجانی امروز، از ضروریات گام دوم انقلاب اسلامی ارزیابی خواهد شد و بستری برای تحقق تمدنی نوین در عرصه جهان می‌شوند.

یعنی شکل‌گیری «هسته‌های ایرانی» به این سادگی که شما بیان می‌کنید، اتفاق می‌افتد؟ و دولت‌های مخالف ایران و گروه‌های نژادپرست غربی ضد ایرانی مانع آنها نخواهند شد؟

– حتماً آنها مانع تراشی‌ها و دشمنی‌های خود را بکار خواهند گرفت و اتفاقاً هرچه مخالفت‌ها و خصومت‌ها و تحقیرها و توهین‌های نژادپرستانه و انواع تخریب‌ها و آزارهای رسانه‌ای بیشتر باشد، تحقق پیوندهای ایرانیان با همدیگر و با دیگر اقلیت‌های مهاجر بیشتر می‌شود.

بسیاری از این مهاجران که معمولاً در کشور خودشان هم تلاش می‌کردند تا «همرنگ جماعت غرب» بشوند، چطور ممکن است در سرزمین آرزوهایشان، تغییر گرایش دهند و به هویت ایرانی و فرهنگ ملی پدرانشان بر گردند و یا با سایر اقلیت‌های مسلمان مهاجر پیوند بخورند؟

– عرض کردم که این تحولات ذهنی و فکری و رفتاری، یک فرایند زمانبر است و دفعتاً پیش نمی‌آید. حوادث سیاسی منطقه‌ای و جهانی، اتفاقات پر تعارض اجتماعی و فراز و فرودهای اقتصادی، در تسریع یا تعویق این تحولات فکری و رفتاری مهاجران، مؤثر خواهد بود.

فراموش نکنیم که وقتی افرادی، فارغ از درگیری‌های فرساینده رسانه‌ای در داخل، با انبوهی از مشکلات شخصی و خانوادگی و اجتماعی در غربت مواجه بشوند، غالباً روحیات و حساسیت‌هایشان تغییر خواهد کرد و نگاهشان به کشورشان از راه دور، نگاهی کاملاً دگرگون و متفاوت خواهد بود.

ضمن این که هوشمندی افراد شاخص مهاجر در تشخیص موقعیت ها و بهره گیری از «منافع مشترک ایرانیان» در همگرایی با سایر مهاجرین، حتماً تعیین کننده خواهد بود.

تجربه چهل سال گذشته نشان داده که دولت‌های متخاصم غربی، معمولا مهاجران مسلمان، بویژه ایرانیان را برای مقابله با منافع ملی کشورهای مادر بکار گرفته اند؛ حالا چرا باید جریان در آینده برعکس بشود؟

– سخن شما درست است؛ اما آیا نمی‌توان انتظار داشت که تجربه چهل ساله اول، درس و عبرتی آموزنده برای چهل سال دوم بشود؟ در ضمن فقط تعداد خیلی کمی از مهاجران، خودشان را در اختیار دول متخاصم قرار می دهند و اکثریت قریب به اتفاق آنها مشغول زندگی شخصی خود می‌شوند و در انزوای اجتماعی، روزگار می گذرانند و البته تا پیش از این، اکثر آنها یا در فرهنگ جوامع غربی غرق شده‌اند و یا با آن سازگاری نشان می‌دهند.

به جز این تجربه چهل ساله، شما چه عواملی را برای تغییر نگرش مهاجران ایرانی در جهت تشکیل هسته‌های مشترک المنافع، مؤثر می دانید؟

– فعلاً فهرستی از این عوامل تحول آفرین را، عرض کنم که هر کدام در جای خود قابل شرح و بسط هستند:
1-تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی که آثار غیرقابل پیش بینی بر شرایط منطقه و رفتار غرب خواهد داشت و ایرانیان را از ملتی «همیشه متهم و  همیشه پاسخگو» به مردمانی «پرسشگر» در عرصه جهان تبدیل خواهند کرد.

2- افول ابرقدرتی آمریکا و تزلزل رابطه آن با اروپا، که تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراگیری را بنیان می گذارد.
3- ایرانیان که بعضاً افرادی برجسته، متخصص و نخبه علمی هستند، با تجربه آموزی از سایر ملل، به ویژه غربی ها، چه بسا از این پس، به گسترش منافع جمعی خود در کشورهای محل سکونت خویش روی آورند.
4- آشنایی با مهاجران سایر کشورهای اسلامی که در وضعیت بحرانی و جنگ و اشغال کشورهایشان آواره شده اند و حالا در شرایط مشابهی با ایرانیان قرار دارند، ذهنیت بسیاری از مهاجران ایرانی را نسبت به مملکت اسلامی خود تغییر خواهد داد.
5- بهره گیری از «شبکه های اجتماعی» در شکست انحصار رسانه های فراگیر و مسلط، نقشی بسیار تعیین کننده در اصلاح وضعیت کنونی و استقلال عمل مهاجران ایرانی خواهد داشت.
6- سلبریتی های هنری و غیره نیز در جای خود، بعد از مدتی تجربه اندوزی، نقشی تازه را برای عزت و اقتدار و اعتبار ملی ایرانیان برعهده خواهند گرفت.

ممکن است همین نقش سلبریتی ها را برای ما کمی روشن تر بیان کنید؟

– ببینید، در شرایط کنونی وقتی کسانی با تلخکامی و دلخوری از رفتار برخی رسانه ها یا مدیران و مسئولان، «قهر» می کنند، طبیعتاً مورد استقبال دشمنان ایران قرار گرفته و چند صباحی مورد بهره برداری قرار می گیرند و با دشمنان مملکت خودشان به یک نوع «تفاهم و منافع متقابل» می رسند. یک طرف بخاطر نیاز مالی یا رفاه بیشتر یا شهرت و اعتبار رسانه‌ای، «پول و اقامت و رسانه و کار» می خواهد، طرف دیگر هم، همین‌ها را در اختیارش می‌گذارد تا در راستای اغراض سیاسی و مالی خودش، علیه منافع ملی ما نقش آفرین باشد.

این همکاری، معمولا تحمیلی و موقتی است، زیرا این افراد با روحیه شکننده‌ای که دارند، در کشور خودشان هم سیاسی نبودند و هرگاه تحت تأثیر سیاسیون «غرب زده» عمل کردند، آسیب دیدند؛ پس بطور طبیعی، بعد از مدتی نسبت به توقعات فزاینده کارفرمایان خود عکس العمل نشان خواهند داد؛ هرچند در ابتدای هجرت، بتوانند علائق و دلبستگی های خانوادگی، خویشاوندی، قومی و ملی خود را سرکوب کنند، اما این «ماه عسل»ها دیر یا زود، در ذهن و ضمیر آنها تمام می شود.

فعلا یکی از سیاست‌های روشن کارفرمایان آنها این است که ابتدا سعی کنند تا اغلب این چهره‌ها را بطور جمعی در مجامع و رسانه‌ها نشان بدهند تا کثرت این نیروها را به رخ مخاطب بکشند؛ همین ارتباط کاری سلبریتی ها باهم، یک نوع همبستگی را میان آنها شکل می دهد که برای کارفرمایان بعداً از چند جهت خطرآفرین خواهد بود.

چه خطری؟

– یک نوع همبستگی صنفی میان آنها ایجاد می‌شود که توقعاتشان را از کارفرما افزایش می دهد؛ از آن جمله، دیگر به هر خواسته ارباب تمکین نمی کنند؛ با یکدیگر احساس همدردی خواهند کرد؛ چون در همان سرزمین ها نیز به عنوان «ایرانی» محبوبیتی کسب می کنند، هم بطور ناخواسته، خنثی کننده سیاست «ایران ستیزی» اربابان می شوند و هم نادانسته «همبستگی ملی» را میان هموطنان مهاجر و طرفدار خود شکل می دهند و دردها و مشکلات هموطنان ساکن در آن دیار را بازتاب خواهند داد؛

در همین راستا، به منظور کسب وجهه مستقل از سایر گروه های اجتماعی آن کشور، به فکر بازیافت هویت فرهنگی- ملی خود می افتند و اندک اندک، میان نخبگان علمی و فرهیختگان هنری و برگزیدگان ورزشی و صاحبان سرمایه و غیره، برای نخستین بار در تاریخ، بخش های عمده ای از جغرافیای زمین شاهد «کلونی های ایرانی» خواهد بود.

چرا انتظار دارید که چنین اتفاقی برای سلبریتی های ما در غرب بیفتد؟

 اجازه بدهید تا برای تقریب ذهن، چند نکته دیگر را یادآوری کنم:
اول؛ هنگامی که بهره برداری از این چهره ها برای مخاطبان، تکراری و کم اثر شد و از طرف دیگر، آنها پل های پشت سرشان را خراب شده دیدند، رفتار کارفرمایان با آنها تغییر می کند و غرورشان ورشکسته می شود.
دوم؛ گاهی کارفرمایان با یک معامله سیاسی در سطوح بالا یا تغییرات سیاسی-اقتصادی، «کارگزاران» و خدمتکاران خود را ناگهانی حذف می کنند یا آنها را به آرشیو می سپارند؛ در این گونه شرایط،
تجربه های سیاه و سنگین، اندک اندک سلبریتی ها را بسیار آزار خواهد داد؛ وقتی طعنه ها و توهین ها و تحقیرها و سوءاستفاده ها، در خلوتکده ها و پشت صحنه ها، غیرقابل تحمل شد، احساس تنهایی و غربت و خسران و پشیمانی، رنج های شدیدی را فراروی آنها قرار خواهد داد؛ در چنین شرایطی، البته بر اساس ظرفیت روحی و روانی آنها، هرکدام عکس العمل های مختلفی خواهند داشت.

آنگاه در مواردی، انواع سرخوردگی ها و بیماری ها و مرگ های مبهم به سراغ بعضی از آنها خواهد آمد.
سوم؛ وقتی رفتار غیرفرهنگی یا ضدملی آنها، با هزار دلیل کاهش یافت، مورد حمایت رسانه ها و نهادهای مستقل داخلی قرار خواهند گرفت و برقراری این گونه ارتباطات، شرایطی را که فعلاً مشاهده می کنید، دگرگون خواهد کرد.

چهارم؛ مهاجرت دلبستگان به غرب، ممکن است ابتدا تلخ و سنگین باشد، اما لاجرم باعث پالایش فضای کار برای دلبستگان به ایران می شود و مسئولان امور، نسبت به فداییان ایران و عاشقان انقلاب اسلامی که هرگز منافع ملی را فدای منافع شخصی نکرده و نمی کنند، قدرشناسی شایسته ای خواهند داشت.
پنجم؛ از طرف دیگر، با رفتن سلبریتی های محبوب جامعه به خارج، میدان برای شکوفایی جوانان مستعد ما در همان عرصه ها فراهم می شود و شخصیت های تازه نفسی ظاهر خواهند شد که چه بسا بازار سلبریتی های مهاجر را به کلی کساد کنند.




اظهارنظر مجید سوزوکی درباره مهاجرت مهناز افشار+اعترافی صادقانه درباره گرانی بنزین

سینماروزان: کامبیز دیرباز که اخیرا و در طعنه به برخی همکاران دوپاسپورته، خودش را هنرمندی یک‌پاسپورته خطاب کرد در اعترافی صادقانه از درک گرفتاری مردم گفته و حرفهایی درباره مهاجرت مهناز افشار طرح کرده.

کامبیز دیرباز با اشاره به روزهای سخت زندگی گذشته‌اش به “فرهیختگان” گفت: من شاید الان به‌راحتی بتوانم 10 باک بنزین سه‌هزار تومانی در ماه بزنم، اتفاقی هم در زندگی‌ام نیفتد، اما نباید یادم برود روزی را که ماشین نداشتم و تئاتر کار می‌کردم. نباید یادم برود روزی را که ماشین داشتم و محاسبه می‌کردم در ماه چقدر باید بنزین بزنم که آخر ماه کم نیاورم و یادم نمیرود روزهایی که لنگ ۱۰ لیتر بنزین بودم!

بازیگر نقش مجید سوزوکی در “اخراجیها” ادامه داد: اینها را نباید یادم برود، اگر یادم نرود پس دغدغه مردم، دغدغه من هم هست.اما یک نکته دیگری را هم باید این وسط بگویم، اینکه بگوییم هنرپیشه می‌تواند ناجی یک جریان اجتماعی باشد، این مساله درستی نیست. الان مقداری انتظارها از هنرمندان بالا رفته است. اگر فقط در حد حل مساله باشد، بله باید همراه مردم بود ولی نمیتوان انتظارات ماورایی از هنرمند داشت.

دیرباز که در درام “انعکاس” با مهناز افشار همبازی بوده درباره ماجرای مهاجرت مهناز افشار و همکاریش با یک شبکه سعودی بیان داشت: اینکه می‌گوییم ما تا آخرین قطره خون‌مان در وطن هستیم که نباید شعار باشد، اینکه من یک امکان مالی پیدا کنم، سریع از کشور بروم که نشد عرق ملی. شاید اسمش چیز دیگری باشد اما نمی‌خواهم بگویم. من خودم هیچ‌وقت این رفتار را نداشتم، هیچ‌وقت سعی بر شوآف نداشتم. کلمه «یک‌تابعیتی» هم که نوشتم، برای این بود که به مردم بگویم من هم مثل شما هستم، بچه‌ام هم در همین کشور به دنیا آمده است، خودم هم قرار نیست جایی بروم.

دیرباز افزود: مساله اینجاست که هنرمندان هم که همه خانم مهناز افشار یا ایکس و ایگرگ نیستند، یک خانواده چندین و چندصدنفری هستند که ممکن است اعتقادات مختلفی داشته باشند. این را مردم خودشان تشخیص می‌دهند که چه کسی یک حرفی را برای شوآف می‌زند یا ازته دل.




اظهارنظر نیوشا ضیغمی درباره همکاری مهناز افشار با ابی و آرش در یک شوی استعدادیابی ماهواره‌ای

سینماروزان: انتشار تیزر همکاری مهناز افشار با ابراهیم حامدی و آرش لباف در شوی استعدادیابی “پرشین گات تلنت” که بناست از شبکه سعودی “ام.بی.سی.پرشیا” روی آنتن برود با واکنش نیوشا ضیغمی بازیگر زن سینما مواجه شد.

نیوشا ضیغمی در واکنش به مهاجرت مهناز افشار و همکاری با یک شوی استعدادیابی گفت: درباره کاری که مهناز افشار انجام داده است، در حال حاضر من هیچ اطلاعی ندارم و باید نظرات خودش در این باره را شنید و از قضاوت عجولانه پرهیز کرد.

ضیغمی که آخرین کارهای اکران شده‌اش، کمدیهای “ما خیلی باحالیم” و “دخترعمو پسرعمو” بوده، ادامه داد: اعتقاد شخصی خودم درباره مهاجرت، منفی است چون اینجا بوده‌ام، اینجا مانده ام و در اینجا خواهم ماند. با همه اتفاقات عجیب و غریبى که مى‌افتد و هر روز هم درگیرش هستیم ترجیح مى‌دهم و دوست دارم اینجا باشم. من اینجا جوانی‌ام را بر کار بازیگری گذاشته‌ام و با تلاش به این جایگاه رسیده‌ام و ترجیح می‌دهم که همین جا بمانم و کارم را در وطن ادامه دهم.




همراهی مهناز افشار با ابی و آرش در یک استیج تازه ماهواره‌ای؟؟/خطر توقیف بیخ گوش “آشفتگی”؟؟

سینماروزان: مهناز افشار که چندی قبل اخباری پیرامون جدایی‌اش از یاسین آقازاده محمدعلی رامین منتشر شده بود به همکاری با یک برنامه استعدادیابی ماهواره‌ای می‌پردازد.

در این برنامه استعدادیابی با نام‌ “پرشین گات تلنت” که ساختاری شبیه استیج دارد و از شبکه سعودی “ام.بی.سی پرشیا” روی آنتن خواهد رفت، به جز مهناز افشار، ابراهیم حامدی خواننده مقیم لس‌آنجلس و آرش لباف خواننده و موزیسین مقیم سوئد نیز به‌عنوان داور حضور دارند.

عدم بازگشت مهناز افشار به ایران پس از ماجرای شکایت طلبه مازندرانی از وی به دلیل انتشار یک محتوای مناقشه‌برانگیز که متصل شد به خبر جداییش از یاسین رامین حالا با حضور افشار در یک برنامه ماهواره‌ای، ادامه‌دار شده است و به نظر می‌رسد با روند فعلی حالا حالاها افشار به وطن بازنخواهد گشت.

در این بین تکلیف فیلمهای اکران نشده مهناز افشار و از جمله “آشفتگی”، “ناگهان درخت”، “ارادتمند…” و “گیلدا” هم مشخص نیست.

در این میان “ارادتمند” که مدتهاست توقیف شده و “ناگهان درخت” و “گیلدا” هم خبری از اکرانشان نیست ولی قرارداد اکران “آشفتگی” در گروه زندگی ثبت شده و دست‌اندرکارانش به‌دنبال ایجاد شرایط مناسب برای نمایش‌‌ فیلم هستند.

آیا ماهواره‌ای شدن افشار به‌ ممنوع‌التصویری کامل او منجر شده و مانع اکران “آشفتگی” خواهد شد؟




با افشای جزییات حکم صادره علیه شوهر مهناز افشار⇐آیا مهناز و شوهرش به وطن بازخواهند گشت؟؟

سینماروزان: جزییات حکم یاسین رامین در پرونده شکایت سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر از وی فاش شد.

به گزارش سینماروزان در حالی که علی فرجی رییس سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر بدون اعلام جزییات حکم صرفا از صدور حکم بدوی پرونده شکایت علیه یاسین رامین خبر داده بود یک رسانه اصولگرا جزییات حکم را فاش کرد.

طبق آنچه خبرگزاری اصولگرای “فارس” گزارش داده حکم یاسین رامین (شوهر مهناز افشار) در دادگاه بدوی ۱۷ سال محکومیت است و  آنچه اجرایی خواهد شد حکم حبس به مدت ۷ سال است. به جز آن یاسین رامین به رد یک تا دو میلیون یورو محکوم شده است!!

پیشتر مهناز افشار نیز بخاطر شکایت یک طلبه مازندرانی-درماجرای انتشار یک محتوای مجازی شائبه برانگیز- برای ادای توضیحات به دادسرا احضار شده بود!

باید منتظر ماند و دید با فاش شدن حکم دادگاه یاسین رامین آیا وی که به همراه همسرش مهناز افشار خارج از ایران به سر میبرد برای اجرای حکم به وطن بازخواهد گشت؟؟؟ و در این بازگشت مهناز وی را همراهی خواهد کرد؟؟




حکم پرونده شکایت سازمان هلال احمر از شوهر مهناز افشار صادر شد!

سینماروزان: سه سال بعد از همه حرف و حدیثها درباره شکایت سازمان هلال احمر از یاسین رامین(آقازاده دو معاون احمدی نژاد و شوهر مهناز افشار) بالاخره حکم پرونده وی صادر شد.

به گزارش سینماروزان حکم پرونده شکایت هلال احمر از شوهر مهناز افشار صادر شده ولی بخاطر بدوی بودن جزییات حکم اعلام نشده است!

علی فرجی رئیس سازمان تدارکات پزشکی جمعیت هلال احمر از صدور حکم بدوی دادگاه کارکنان دولت در پرونده یاسین رامین خبر داد.

علی فرجی با اعلام این خبر اظهار داشت: پس از اعلام شکایت سازمان تدارکات پزشکی جمعیت هلال احمر از یاسین رامین در سال ۱۳۹۳ به دلیل تصاحب اموال جمعیت هلال احمر و متعاقب صدور کیفرخواست و جلسات متعدد دادگاه در روز چهارشنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت ۹۸، رأی بدوی توسط شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کیفری دو مجتمع رسیدگی به جرایم کارکنان دولت تهران صادر شد.

این مقام مسئول در جمعیت هلال احمر، ضمن ابراز خرسندی از رأی صادره، از رسیدگی دقیق و قاطعانه دستگاه قضایی تقدیر و تشکر کرد و افزود: با توجه به اینکه رأی صادره بدوی است، طبق قانون از بیان جزئیات معذور هستیم.




ردّپای متهم دکل نفتی گمشده در سینما؛ در محصولی با حضور همسر آقازاده دو معاون احمدی نژاد و همراهی کارگردان فیلمی به تهیه‌کنندگی سرمایه گذار بازداشتی+عکس

سینماروزان: پس از بابک زنجانی، محمد امامی، حسین هدایتی و مرجان شیخ الاسلامی آل آقا که در سالهای اخیر به واسطه اتهامات اقتصادی و در عین حال سرمایه گذاری یا ارتباطات سینمایی در کانون توجه قرار گرفتند، قرائت حکم متهمان پرونده دکل نفتی گمشده هم با ذکر نام یک سرمایه گذار سینما پشت سر گذاشته شد.

رضا مصطفوی طباطبایی متهم ردیف سوم پرونده موسوم به دکل نفتی گمشده که در عین حال در پرونده کرسنت هم نامش برده شده و در سال 89 بازداشت و در نهایت از ایران متواری شده، هفت سال قبل در یک فیلم سرمایه گذاری کرد.

مصطفوی طباطبایی سرمایه گذار فیلمی به نام “از تهران تا بهشت” بود که در آخرین سالهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تولید شد و ازقضا مهناز افشار همسر آقازاده دو معاون احمدی نژاد نیز نقش اصلی آن را ایفا کرد!! مهران احمدی کارگردان “مصادره” که سرمایه اش را محمد امامی تامین کرد دیگر بازیگر فیلم بود.

“از تهران تا بهشت” را ابوالفضل صفاری ساخته بود که اخیرا نامش به عنوان تهیه کننده کمدی “سامورایی در برلین” مطرح شد؛ فیلمی که یاسر شاه پیری از مدیران مرکز رسانه قوه قضائیه در دوران ریاست آملی بر قوه را هم به عنوان مشاور تهیه کننده کنار خود دارد!!! حمید فرخ نژاد بازیگر و شریک تولید “خوب بد جلف” از محصولات محمد امامی، بازیگر اصلی فیلم تازه صفاری است.

“از تهران تا بهشت” به مانند دیگر فیلمهایی که صفاری ساخته به دلیل عدم یافتن پخش کننده، نتوانست به جریان اصلی اکران راه یابد و دو سال بعد از تولید به گروه ایزوله هنر تجربه راه پیدا کرد و فروش مطلوبی نداشت و بلحاظ تجاری شکست خورد.

 مصطفوی طباطبایی به مانند تمام سرمایه گذاران متهم در پرونده های اقتصادی، هیچ گاه گلایه نکرد که چرا سرمایه اش صرف تولید فیلمی شکست خورده شده تا حالا که حکم حب سش به عنوان متهم پرونده دکل نفتی گم شده قرائت شد.

رضا مصطفوی طباطبایی




اتفاقات عجیب و غریب سینمای ایران تمامی ندارد؟!⇐کارگردانی که فیلمی در هنروتجربه دارد فراخوان انتخاب بازیگر راه انداخته برای پیدا کردن یکی شبیه به فرزان دلجو جهت بازی در بازسازی «شب غریبان»!⇔پرسش: آیا فراخوانی هم راه خواهد افتاد برای یافتن گوگوش‌نما و بازیگری مشابه شهرام شب‌پره یا آن که از مهناز افشار و محمود دینی استفاده می‌شود؟؟

سینماروزان: اتفاقات عجیب سینمای ایران تمامی ندارد آن هم در روزهایی که محمدمهدی حیدریان به انتهای راه حضور در سازمان سینمایی رسیده و عنقریب است که جایش را به نیرویی تازه دهد.

از جمله اتفاقات عجیب اخیر سینمای ایران بازسازی فیلمی به نام «شب غریبان» ساخته فرزان(محمد) دلجو از محصولات سینمای قبل از انقلاب توسط کارگردانی است به نام مهرشاد کارخانی که همین حالا فیلمی به نام «دو لکه ابر» را در گروه هنروتجربه دارد!!!

اینکه چگونه بازسازی مستقیم یک محصول از سینمایی که در تمام ادوار بعد از انقلاب، تکفیر شده، پروانه ساخت گرفته و اصلا آیا اجازه این بازسازی از فرزان دلجو گرفته شده را که کنار بگذاریم، اعجاب آنجاست که فراخوان بازیگری راه افتاده برای انتخاب بازیگری مشابه فرزان دلجو!!

موسسه «تصویردنیای هنر» که از موسسات فعال در حوزه نمایش خانگی است سرمایه گزاری تولید بازسازی «شب غریبان» را برعهده گرفته و در اطلاعیه‌ای از عموم علاقمندانی که چهره ای شبیه به فرزان دلجو دارند خواسته با شماره واتساپ 09127288040 در تماس باشند.

آنها که «شب غریبان» را دیده اند میدانند که به غیر از شهرام شب پره، آرمان و جلال پیشواییان، فائقه آتشین یا همان گوگوش نقش اصلی زن این فیلم را ایفا کرده بود. بر فرض پیدا کردن بازیگر مشابه فرزان دلجو، برنامه موسسه «تصویردنیای هنر» برای پیدا کردن بازیگری مشابه گوگوش چیست؟؟ آیا از مهناز افشار استفاده خواهد شد یا برای پیدا کردن گوگوش‌نما هم فراخوان می‌گذارند؟؟

برای پیدا کردن بازیگر مشابه شهرام شب‌پره چه خواهند کرد؟؟ از محمود دینی بازیگر سریال «آینه عبرت» استفاده خواهد شد یا آن که فراخوانی هم برای انتخاب بازیگر مشابه شهرام برگزار خواهد شد؟

شب غریبان-گوگوش-فرزان-دلجو
شب غریبان



آیا تعریض قطب‌الدین صادقی به پرویز پرستویی، مهناز افشار و مازیار میری برمی‌گردد؟⇐برخی از آنها که افطار روحانی را تحریم کردند، سال‌ها با پروژه‌هاي خاص همكاري كرده‌اند و ميلياردها تومان به جيب زده‌اند اما حالا ژست اپوزيسيون مي‌گيرند!!!

سینماروزان: حواشی ماجرای تحریم افطاری حسن روحانی که توسط آناهیتا همتی کلید خورد و توسط افرادی همچون پرویز پرستویی، مهناز افشار، امین تارخ، مازیار میری، برزو ارجمند، احسان کرمی و… دنبال شد، همچنان ادامه دارد.

هرچند تحریم کنندگان افطاری روحانی مدعی این بودند که در احترام به بضاعت اقتصادی ضعیف شهروندان تصمیم به تحریم گرفته‌اند اما ریشه های دولتی-ارگانی این جماعت و به خصوص درگیری در پروژه های پرهزینه سینمایی-تلویزیونی متکی به بیت المال و حتی ازدواج دوم یکی از آنها با یک آقازاده تابلوی سیاسی باعث شده که حتی همین تحریم هم چنان که باید از سوی بدنه جامعه جدی گرفته نشود.

قطب الدین صادقی از کارگردانان و مدرسان تئاتر که سابقه بازیگری در سینما و تلویزیون هم دارد در واکنش به ماجرای تحریم افطاری از سوی این چهره ها به «اعتماد» گفت: تا امروز كمتر از انگشتان يك دست همراه با ديگر همكارانم در ضيافت‌هاي افطاري نهاد رياست‌جمهوري و شخص رييس‌جمهور شركت كرده‌ام. يك بار در دولت آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، يك بار در دوره آقاي خاتمي و آخرين مورد هم ضيافتي بود كه چهارشنبه شب برگزار شد. درحالي كه ضيافت‌هايي از اين دست عمر ٤٠ ساله دارند و اتفاقي تازه‌ محسوب نمي‌شوند. دليل پذيرش دعوت هم فضاي شكل گرفته به‌واسطه بعضي واكنش‌ها در روزهاي منتهي به برگزاري مراسم بود. فضايي كه موجب شد احساس كنم اگر حواس‌مان نباشد يأس به وجود مي‌آيد و مساله ايجاد مي‌كند. رفتاري كه حس كردم بيشتر در جهت تامين منافع جناح مقابل است و انديشه‌ سازنده ندارد. چطور عده‌اي به خودشان اجازه مي‌دهند خواسته‌هايي از اين دست-تحريم- مطرح كنند؟ مگر محمود دولت‌آبادي، جمشيد مشايخي، علي نصيريان و لوريس چكناواريان متوجه نيستند در كشور چه خبر است؟ مگر اينها كودك هستند؟ چرا در وضعيت فعلي كه هر طرف به هر شيوه‌اي دست مي‌زند تا دولت در تنگنا و مضيقه قرار بگيرد ما بايد به روحاني ضربه بزنيم؟ من كه اين حرف را مي‌زنم هيچ پست و مقامي ندارم و هيچ‌وقت هم چشم بسته از جرياني حمايت نكرده‌ام. ما همه شخصيت‌هاي مستقل فرهنگي هستيم و بايد متناسب با همين جايگاه اظهارنظر كنيم و دست به اقدام بزنيم.

این مدرس تئاتر ادامه داد: وقتي مراسمي ترتيب داده مي‌شود و به صورت رسمي از هنرمندان دعوت مي‌كنند به اين معني است كه باب گفت‌وگو باز است و ما بايد از اين فرصت استفاده كنيم. در چنين جمعي است كه مي‌توانيم صحبت‌ها و گلايه‌هاي خود را در يك بستر مناسب فرهنگي مطرح كنيم و قرار هم نيست چشم بسته از كسي به تعريف و تمجيد بپردازيم. چنانچه همين هم شد و شاهد بوديم علي نصيريان، فاطمه معتمد‌آريا و ستاره اسكندري گلايه‌ها و نقطه‌ نظرهاي‌ خود را به صراحت بيان كردند و به رييس‌جمهور رساندند. اگر به محدوديت موجود براي همكاران و فعالان عرصه فرهنگ و هنر انتقاد داريم بايد اينجا بيان كنيم كه يك جلسه فرهنگي رو در رو با رييس‌جمهور است. پرسش من اين است كه مراسم افطار هنرمندان با رييس‌جمهور ٤٠ سال است برگزار مي‌شود، چرا قبلا چنين اتفاق‌هايي نمي‌افتاد؟ اين شيطنت منصفانه نبود. كدام يك از هنرمندان حاضر در مراسم پست و مقام گرفته‌اند كه عده‌اي اينطور به آنها بي‌احترامي مي‌كنند؟ اين مسائل وقتي آزار‌دهنده‌تر مي‌شود كه مي‌بينم بعضي حاضران در جمع تحريمي‌، سال‌ها با پروژه‌هاي خاص همكاري كرده‌اند و ميلياردها تومان به جيب زده‌اند اما حالا ژست اپوزيسيون مي‌گيرند.

بازیگر «آدم کش» و «گزارش یک جنایت» خاطرنشان ساخت: آنچه بيش از هر چيز اذيتم كرد فحاشي بعضي چهره‌هاي وابسته، به هنرمنداني مانند جمشيد مشايخي و محمود دولت‌آبادي بود. آيا اين رفتار فاشيستي نيست؟ چطور امكان دارد متوجه نباشيم وقتي مشكلي به‌وجود مي‌آيد همه‌چيز دست رييس‌جمهور نيست. چقدر از اين مشكلات دست دولت است و چقدر دست نهادهاي ديگر؟ من كسي نيستم كه تعيين‌كننده باشد ولي تاكيد دارم ما بايد تحليل داشته باشيم. دليل ندارد وقتي ديگراني به روحاني فشار مي‌آورند ما هم با آنها همسو شويم. چرا در بعضي دولت‌ها كه اوضاع به مراتب سخت‌تر بود حضور در افطاري رييس‌جمهور را تحريم نمي‌كردند؟ اين شيطنت نيست؟ در اين شرايط بحران اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي آيا ما كه به عنوان هنرمند شناخته مي‌شويم بايد در جهت ايجاد گسست و بحران حركت كنيم؟ به هر ترتيب فرصتي مغتنم و كوتاه براي طرح دوباره مطالبات و كمبودها پيش آمد كه قطعا بايد از آن بهره مي‌برديم. نفس حضور در چنين مراسمي ابدا به معناي پشت كردن به مردم نيست. اين چه تحليل كودكانه و كژانديشانه‌اي است كه بعضي مطرح مي‌كنند؟ چه چيز اين مجوز را دراختيار آنها قرار مي‌دهد كه با بي‌فرهنگي باورنكردني به علي نصيريان و محمود دولت‌آبادي توهين كنند؟ مثلا من بايد زير علم اين توهين‌كنندگان سينه بزنم؟ ابدا اينطور نيست چون يك تار موي گنديده‌ محمود دولت‌آبادي را با جماعتي كه فحاشي مي‌كنند، عوض نمي‌كنم. ما بايد مدارا را ياد بگيريم. حتي اگر با دشمن هم طرف باشيم بايد سر ميز مذاكره بنشينيم و گفت‌وگو كنيم. اين اصول ساده هر جامعه متمدن و فرهنگي است كه از هر راهي براي گفت‌وگو استفاده كند. اين اصل ساده ديپلماسي است. چرا سطحي‌نگري چنين راحت جايگزين تحليل و تفكر شده است. چطور به چنين ورطه‌اي افتاديم؟




همراهی مهناز افشار با فیلم تاریخ باشگاه آبی‌های پایتخت+عکس

سینماروزان: مهناز افشار بازیگر سرشناس سینمای ایران به فیلم «آبی به رنگ آسمان» پیوست.

«آبی به رنگ آسمان» را امیر رفیعی با محوریت مرور تاریخ باشگاه استقلال می‌سازد و مهناز افشار هم به عنوان راوی در بخشی از فیلم حضور دارد.

رفیعی کارگردان و تهیه‌کننده «آبی به رنگ آسمان» یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های حضور مهناز افشار در این اثر را فارغ از رنگ‌های فوتبالی به جهت حمایت از حقوق بانوان ایرانی پیرامون حضور در ورزشگاه ها به خصوص ورزش پرطرفدار فوتبال دانست.

در «آبی به رنگ آسمان» که قبل تر «چهار فینال آسیا» نام داشت و تاریخ باشگاه استقلال تهران را از زمان تاسیس 1324 تا به امروز با حضور بیش از 70 بزرگ این باشگاه به تصویر می کشد، علاوه بر مهناز افشار چهره هایی همچون همایون ارشادی، سیامک انصاری، فرهاد اصلانی، حمیدرضا آذرنگ و رضا یزدانی نیز حاضرند.

رضا یزدانی خوانندگی تیتراژ پایانی فیلم را هم برعهده دارد. متن «آبی…» را خشایار الوند از نویسندگان باسابقه نگاشته است. رضا تاری وردی تدوین گر و شهاب کاظمی فعال حوزه شبکه نمایش خانگی به عنوان مشاور تهیه کننده در این اثر حضور داشته است.. علی فتح اله زاده مدیر عامل اسبق باشگاه استقلال تهران نیز در تهیه کار رفیعی را همراهی نموده است.

رفیعی قبل از آغاز ساخت «آبی به رنگ آسمان» که علیرغم ارائه فقط بخشهایی از آن به هیأت انتخاب سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر طی سال گذشته، در جمع ده مستند برتر این فستیوال قرار گرفت، تولید مستند  پرمخاطب «من ناصر حجازی هستم…» را در کارنامه دارد.

آبی به رنگ آسمان
آبی به رنگ آسمان

 




استقبال از چالش شب یلدای مهناز افشار به این بیت گره خورد⇐ریای زاهد سالوس جان من فرسود/قدح بیار و بنه مرهمی بر این دل ریش!

سینماروزان: مهناز افشار که اخیرا شخصا پیشتاز سخنگویی درباره شایعات پیرامون دلایل بازداشت همسرش شده، در آستانه شب یلدا چالشی را راه انداخته است به نام یلداخوانی.

 مهناز افشار با انتشار کلپیی برای شب یلدا از سه تن از دوستان خود خواسته که این چالش را امتداد دهند.

او از رفقایش خواسته برای عوض شدن حال و هوای فضای مجازی در شب یلدا یک یا دو بیت از اشعار حافظ را انتخاب کرده و با هاشتگ #یلدا_خوانی انتشار دهند.

در میان رفقایی که مهناز افشار از آنها خواسته چالش را ادامه دهند نام سوگند سهیلی خواننده زن ساکن آلمان یعنی همان کشوری که مهناز فرزندش از یاسین رامین-فرزند دو معاون احمدی‌نژاد- را در آنجا به دنیا آورد هم به چشم می‌خورد.

با استقبال از چالش این بازیگر دیوان حافظ را گشودیم و به این بیت رسیدیم: ریای زاهد سالوس جان من فرسود/قدح بیار و بنه مرهمی بر این دل ریش!

برای تماشای چالش مهناز افشار اینجا را ببینید.

 




چیستا یثربی در گفتگویی صریح اظهار داشت⇐چرا تهمینه میلانى به‌جای مهناز افشار براى «آتش بس ٢» میترا حجار را آورد؟/مهناز افشار بازیگر تئاتر نیست و کلیشه‌ای دیالوگ می‌گوید/باران کوثرى و بهاره رهنما سالن مى‌گیرند اما امثال قطب‌الدین صادقی و منیژه محامدی بیکارند/چرا بیضایی از ایران رفت؟ چون پیشنهاد یک تئاتر داد و گفتند بودجه نداریم و به‌جایش ۱۰۰ میلیون دادند به یک نمایش مهجور!/تئاترشهر حتی انبارش را به من نداد که کار اجرا کنم!!/عده‌ای نزول‌خوار، کبابی و فرش‌فروش به اسم سرمایه‌گذار وارد تئاتر شده‌اند!!!

سینماروزان: تقابل با حضور استارهای سینما و تلویزیون در صحنه تئاتر مدتهاست ادامه دارد و به نظر نمیرسد این تقابل حالا حالاها هم به پایان برسد.
به گزارش سینماروزان چیستا یثربی نویسنده و کارگردان تازه ترین چهره ایست که در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری «برنا» به انتقاد از حضور بازیگران سینما به تئاتر پرداخته است و البته در خلال این گفتگو از عدم توجه به تئاتریهای اصیل گلایه ها سر داده است.

چیستا یثربى نویسنده و کارگردان تئاتر در ارتباط با حضور بازیگران سرشناس سینما در تئاتر بیان کرد: در رابطه با این موضوع از خودم شروع مى کنم، سال گذشته قرار نبود براى نمایش «شب» روى صحنه بروم، آیا من بازیگر هستم؟ من درس بازیگرى نزد خانم ژاله علو، فهیمه راستکار و شهره لرستانى خواندم ولى نویسنده و کارگردان هستم. جریان بازى روى صحنه من در سال گذشته از این قرار بود که خانم بازیگر به یکباره رفت و گفت من چک سفید مى‌خواهم که رئیس تئاتر شهر گفت خودت بازى کن، گفتم من بروم؟ من آسم دارم، چطورى با این آسم یک ساعت و نیم مردم را نگه دارم، صداى من شاید به انتهاى سالن قشقایى نرسد، رئیس تئاتر شهر گفت چیستا یثربى براى تو تماشاگر بیشتر خواهد آمد، بعد از آن سایت تیوال را باز کردیم تا روز آخر نمایش بلیت ها فروخته شده بود، مردم براى من بیشتر آمده بودند تا بازیگرى را که مى‌شناختند. می دانید چرا؟ چون من کنجکاو برانگیز بودم و از من بازى ندیده بودند.

وى با اشاره به اینکه تئاتر به یک بلا و آفتى مبتلا شده است به نام سرمایه سالارى، توضیح داد: افرادى که در عمرشان حتى یک تئاتر تماشا نکردند و مربوط به تئاتر نیستند و به فروش میلیاردى یک یا چند تئاتر نگاه مى‌کنند و بعد با خودشان مى‌گویند چرا باید پول خودمان را در بانک بگذاریم؛ تئاتر یک بانک محلی شده است و چرا از این فرصت ما استفاده نکنیم، با کمال احترام و عذرخواهى از اسپانسرهاى فهیم باید مجددا تاکید کنم که تئاتر توسط عده اى نزول خوار تبدیل به بانک محلى شده است.
وى در ادامه با اعلام اینکه دچار بیمارى شده ایم که کبابى، فرش فروش و … وارد تئاتر شده‌اند، گفت: متاسفانه یک سرى آدم با پول وارد تئاتر شدند، هم سالن ها را گرفتند و هم سالن خصوصى تاسیس کردند که هزینه اجاره هرشب آن دو میلیون تومان است، من چطور هم پول بازیگر و دکور بدهم و هم هرشب دومیلیون تومان هزینه سالن بدهم، من چطورى این پول را بدهم از کجا درآمدزایی کنم که این هزینه ها را بدهم؟ من در تئاتر حرفه ای کشور به یک میزانی درآمد داشتم و به یک میزان دیگر دستمزد، به همه میگفتم این قدر می توانم به شما پرداخت کنم.
این نویسنده و روان شناس در ادامه خاطرنشان کرد: در گذشته در تئاتر قرارداد تیپ وجود داشت به شکلى که دولت و مرکز هنرهاى نمایشى در سال یک مرتبه پول به گروه هاى حرفه اى تئاتر پرداخت مى کرد که البته آقاى پارسایى این مسئله را ویران کرد. بعد از وى هم آدم هاى نالایق و بی اطلاع تر آمدند، مثلا از تلویزیون آمدند که یا شهرستانى بودند و در فضاى تئاتر نبودند یا اصلا مدیریت بلد نبودند و صرفا یک رشته مهندسى خواندند و آنها را رئیس کردند.  بعد این آدم ها چیکار مى کنند؟ اولین اقدام آنها قطع بودجه دولتى است، من سوالم این است که این پول کجا مى رود؟ نباید وضعیت دکتر صادقى اینگونه شود، چرا باید پرى صابرى به تنهایی هزینه هاى خودش را پرداخت کند یا استاد بیضایى چرا از ایران رفت؟ چون پیشنهاد یک تئاتر داد که گفتند بودجه نداریم بعد از آن طرف نمایش… که کم فروش بود و در مهجوریت واقع شد ١٠٠ میلیون حمایت مى کنند. چیستا یثربى با ١٠٠ میلیون نمایش در سطح جهانى روى صحنه خواهد برد.
یثربى همچنین با انتقاد از مدیریت تئاتر شهر گفت: من آخرین پیامکى که به رئیس تئاتر شهر دادم گفتم که سالن مى خواهم گفتند نداریم، گفتم دو سانس گفتند نداریم، گفتم در کافى شاپ، اتاق انبار یا اتاق آرشیو تئاترشهر گفتند نداریم، چرا چون من سال گذشته یک نمایش در تئاترشهر روى صحنه بردم. گفتم این قانون نیست که دوسال یک بار از تئاترشهر استفاده کنیم، که در پاسخ اعلام کردند به سالن هاى خصوصى مراجعه کنم که دستیارم به سالن هاى خصوصى مراجعه کرد دید قیمت ها به شدت بالا و سنگین است. حالا این تنها یک طرف ماجرا است.

یثربى در ادامه گفت:  کارگردان فلان نمایش موزیکال قبلا ٣ نمایشنامه من را با تئاترى ها روى صحنه برده که البته در تمام آنها به دلیل نابلدى شکست سنگین خورده است و مثل حالا سراغ مهناز افشار نرفته بود. مهناز افشار بازیگر من بوده ولى با کمال احترامى که براى ایشان قائل هستم مى گویم مهناز افشار دیالوگ بد مى‌گوید، اصلا  احساس نمى کند که دیالوگ باید حس باشد. ایشان کلیشه‌اى دیالوگ مى گوید، خانم افشار بازیگر تئاتر نیست…افشار در نمایش «گاردن پارتی در برف» بازیگر من بود و قرار بود در «آخرین پرى کوچک دریایى» هم نقش کوچکى گلاب آدینه به وى بدهد که متن آن براى من بود.وى در ادامه اضافه کرد: نمایش «گاردن پارتی در برف» بعد از مدتى توسط پرستو گلستانى به روى صحنه رفت که کلى جایزه دریافت کرد. زمانى که کار دست بچه هاى تئاتر باشد نتیجه مثبت از آب درخواهد آمد، چرا پرستو گلستانى با «گاردن پارتى در برف» موفق شد ولى با مهناز افشار کار رد شد، به دلیل بازی ضعیف این بازیگر! هنوز نامه بازبین ها را دارم که نوشتند بازیگران را عوض کنید و از بازیگران تئاترى استفاده کنید ما به شما سالن خواهیم داد. این اتفاقات در دوره شریف خدایى و مسافر آستانه رخ داد.

وى در ادامه تصریح کرد: بعد از گذشت آن دوران کارگردان همین نمایش موزیکال به مرکز هنرهاى نمایشى وارد شد و فاجعه تئاتر رخ داد و تئاتر خصوصى راه افتاد. تئاتر خصوصى فقط به پول فکر مى کند و مردم هم چون تفریح ندارند لباس هاى شیک خودشان را کجا بپوشند، فقط براى شو و شوآف به دیدن این تئاترها مى روند. اصلا اینکه تئاتر خوب یا بد تماشا کنند اهمیتى برایشان ندارد و فقط بلیط ١٠٠ تا ١٢٠هزارتومانى را بدهند، جوانان ما ١٠٠ هزار تومان کرایه خانه شان است، این یک ظلم است، خیلى از این تئاترهاى ١٠٠ هزارتومانى من را دعوت مى کنند که اصلا نمى‌روم، من فقیر نیستم ولى آیا همه علاقه مندان تئاتر این توانایى را دارند.

یثربى در ارتباط با علت استقبال از نمایش «شب» در سال گذشته، گفت: چرا تمام بلیت هاى نمایش «شب» چیستا یثربى تا روز آخر اجرا به سرعت در تیوال به فروش مى رسد چون نوشته هاى من را دوست دارند، البته نمایش «شب» در سالن قشقایى تئاتر شهر اجرا شد، من ٥ هفته براى اجراى یک نمایش به دیدن تمام سالن هاى خصوصى تئاتر رفتم که همه آنها از دم مى گفتند از بازیگران چهره مطمئنا استفاده مى کنید که من گفتم از بازیگر چهره استفاده نمى کنم. من هیچ وقت امثال این بازیگر را در حدى نمى‌بینم که جرأت بکند پاى خودش را بر روى صحنه تئاتر بگذارد، ببخشید که این مسئله را رک مى گویم من از هیچکس نمى‌ترسم؛ حتى از کسانی که کلکسیون جواهرات دارند و…

وى با اعلام اینکه فهم تئاترى و بیان اغلب سینماییهایی که به تئاتر می آیند مشکل دارد، گفت: مهناز افشار براى نقش هاى سینمایى مدل شخصیت خودش مانند «آتش بس» خیلى خوب است ولى چرا خانم تهمینه میلانى براى «آتش بس ٢» میترا حجار را آورد؟ باید به این موضوع فکر کرد، آدم ها مغرور مى شوند، سینماسالارى به جان تئاتر کشور افتاده است و به قول ژان کلود کریر نویسنده فرانسوى که همسر ایرانى دارد اگر سرمایه سالارى و ستاره سالارى سینما به تئاتر ورود پیدا کند فاتحه تئاتر خوانده است! یک مثال ساده برایتان میزنم. نیکول کیدمن براى فیلم هاى سینمایى میلیاردها تومان دستمزد مى‌گیرد اما در تئاتر به اندازه بچه هاى تئاتر حق الزحمه مى گیرد چون عاشق تئاتر است. ولى متاسفانه در تئاتر ایران فاجعه اى در حال وقوع است.

این نویسنده و کارگردان در ادامه گفت: آلبرکامو جمله جالبى داشت که مى گفت: تنها هنرى که از تجارت کثیف نزول خواران و سرمایه داران دور مانده ، تئاتر است و اگر شما تئاتری ها اجازه بدهید که پای کاسبان، کارخانه داران، سرمایه داران، نزول خواران به تئاتر باز شود براى همیشه فرهنگ خودتان را از بین بردید چون تئاتر تنها بخش فرهنگى کشور است که باقى مانده!! ما یک تئاتر داشتیم که جاى روشنفکرها و نفس کشیدن و تفکر بود، اما همان هم با ورود شاکردوست‌ها و افشارها و فروتن‌ها به خاطر سرمایه‌سالارى در حال از بین رفتن است.

یثربى با اعلام اینکه در سینما امکان فعالیت وجود ندارد، اظهار کرد: الان وقتى به من مى‌گویند چرا فیلمنامه نمى نویسد در پاسخ مى گویم چه کسى سفارش مى دهد، خودشان تولید مى کنند و مى نویسند، پیمان قاسم خانى خودش هم گفته بود که در یک سال با ٣٠ پیشنهاد کارى مواجه می شدند که الان خودشان هم کارهاى ضعیف مى نویسند. خانم باران کوثرى و بهاره رهنما… سالن مى گیرند ولی سالهاست امثال یثربى و قطب الدین صادقى و منیژه محامدی که سال های سال برای تئاتر این کشور جنگیدند در محاق گرفتار شدند. من دست فالوئرهاى خودم را مى‌بوسم که سال گذشته سالن نمایش «شب» را پر کرده بودند اما من که همواره بر روى آنها نمى توانم حساب کنم. من تماشاگر تئاتری خودم را مى خواهم، فالوئرهاى اینستاگرامم به دلیل احترام به من به تماشاى «شب» آمد نه براى دیدن تئاتر، من تماشاگر تئاتر خودم را مى خواهم.

نویسنده کتاب «پستچى» در خاتمه بیان کرد: دولت کجاست، همان دولتى که چند سال قبل آقاى روحانى قول داد که ممنوع‌الکارها را از کار بیرون بیاورد، افراد اصیل تئاتری امثال اکبر رادى که سالها در تئاتر خون جگر خوردند، خانه نشین شد و فوت کردند را ببینیم، جایگاه امثال چیستا یثربى کجاست، چرا موقعیت واقعى این آدم ها در اختیارشان گذاشته نمى شود؟ اصلا قرارداد تیپ کجاست؟ چرا مجوز این همه سالن خصوصى را می دهید که به شکل قارچ گونه در حال رشد هستند، البته اصلا بد نیست ولى از ما نپرسند که قهرمان اول من بازیگر سینما است یا نه؟؟ قهرمان اول من دخترم است که ٢٠ سال سن دارد، چرا این سوال را مى پرسند،این اهانت به من است که موهاى سرم براى تدریس تئاتر به بچه ها سفید شده است، ببینید کى گفتم بزودى تئاتر ما با این وضعیت از بین خواهد رفت و ورشکسته خواهد شد، یاد روزهایى بخیر که تئاترهاى ما در جهان مى درخشید الان دیگر هیچ جا دعوت نمى شویم. متاسفانه فاجعه اى براى تئاتر در راه است و واى از آن روزى که بازیگر سینمایى بخواهد دیالوگ تئاتری بگوید.




تازه‌ترین بیانات مهناز افشار که هم همسر یک آقازاده است و هم مشغول بازی در فیلم یک آقازاده شده⇐هرچقدر به من حمله کنند، من مصمم‌تر می‌شوم!

سینماروزان: مهناز افشار بازیگری که بعد از مدتها هفته گذشته و در جریان نشستی مربوط به پویش «بدسرپرست تنهاتر است» مجبور شد درباره پرونده قضایی همسرش یاسین رامین سخن گوید(اینجا را بخوانید) به تازگی ضمن طعنه به نقدهایی که به وی میشود از این گفته که هرچقدر بهش حمله کنند او مصمم تر خواهد شد!

به گزارش سینماروزان مهناز افشار که همسر یاسین رامین آقازاده دو معاون احمدی نژاد است و اخیرا هم درگیر بازی در «شاه کُش» شده که بودجه آن را عباس نادران آقازاده الیاس نادران از چهره های اصولگرایی تأمین کرده است درباره اینکه چرا بعد از ماجراهای مربوط به همسرش درگیر فعالیتهای خیریه شده به «شرق» گفت: خیلی پیش‌ترها هم چنین فعالیت‌هایی داشته‌ام منتها به لطف شبکه‌های اجتماعی این فعالیت‌ها دیده می‌شوند و این روزها تمرکز اصلی‌ام به‌دلیل تسریع در نتیجه‌بخشی آن، رسیدگی و پیگیری حقوق کودکان است که متأسفانه جزء اولویت در رسیدگی نهادهای دولتی نیست؛ مثلا درباره لایحه حقوقی کودکان فقط قول داده‌اند و در عمل فعلا در نوبت رسیدگی است!!

وی با اشاره به انتقاداتی که هرازگاه به خاطر پرونده حقوقی همسرش نثار وی میشود بیان داشت: هرچقدر به من بابت حواشی‌های ساختگی ذهنشان حمله کنند، اما با همه هجمه‌ها من مصمم‌تر می‌شوم، چون نگاه کودکان به آینده است و درواقع آنها معنای واقعی کلمه امید هستند و چنین هجمه‌ها و حمله‌هایی به درد کودکان نمی‌خورد. بااین‌حال توصیه‌ام به حمله‌کنندگان این است که این گوی و این میدان در دست شما، همچنان حمله کنید. منتها انصافا در کنار هجمه‌تان کاری هم برای بچه‌ها انجام دهید، چون آنها به کمک شما نیاز دارند.




پرسش دو رسانه مستقل درباره ورود یک «ژن خوب» دیگر به سینما⇐این آقازاده اصولگرا چگونه پروانه تهیه‌کنندگی گرفته؟/ایشان سرمایه تولید فیلم مهناز افشار را چگونه جور کرده؟

سینماروزان: حدودا 3 ماه قبل بود که درباره تلاشهای کارگردان «در مدت معلوم» برای تولید دومین فیلمش با همکاری عباس نادران آقازاده الیاس از چهره های شناخته شده جریان اصولگرایی گزارشی منتشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان پرسش اصلی آن گزارش این بود که جوانی همچون عباس نادران چگونه خواهد توانست پروانه تهیه کنندگی بگیرد آن هم در شرایطی که امثال پیمان معادی و محمدحسین مهدویان نتوانسته اند از سدّ دریافت پروانه تهیه کنندگی بگذرند و مجبور شدند قید تولید را بزنند و به کارگردانی بسنده کنند.

با این حال آنچه رخ داد کلید خوردن «شاه کش» به کارگردانی وحید امیرخانی و تهیه کنندگی عباس نادران بود. فیلمی که مهناز افشار که خودش با یک آقازاده وصلت کرده هم نقش اصلی آن را بازی میکند.

این مسأله با واکنش دو رسانه مستقل مواجه شده است.

رسانه «اُنلی سینما» درباره آن نوشته است: مهناز افشار که همسر آقازاده دو معاون احمدی نژاد است مشغول بازی در «شاه کش» است به تهیه کنندگی آقازاده الیاس نادران از سران اصولگرایی! کسی میداند آقازاده جوان نادران پول تولید فیلمش را چطور جور کرده؟ و چگونه پروانه تهیه کنندگی گرفته؟

رسانه «ستاره سینما» هم با اشاره به رسوخ آقازادگان در سینما نوشته است: پس از ورود آقازادگانی همچون حمیدرضا عارف (پسر محمدرضا عارف)، علی حضرتی (پسر الیاس حضرتی)، سیدمحمدهادی رضوی (داماد محمد شریعتمداری ) خبر رسیده است که پسر الیاس نادران نماینده سابق اصولگرا نیز به خیل آقازادگان سینمایی پیوسته و سرمایه گذاری و تولید فیلم «شاه کش» به کارگردانی وحید امیرخانی که قبلا فیلم «در مدت معلوم» را در کارنامه داشت برعهده گرفته است. در این فیلم که مهناز افشار همسر یاسین رامین آقازاده محمدعلی رامین ایفای نقش می کند، آقازاده الیاس نادران هم نقش سرمایه گذار و تهیه‌کنندگی فیلم را بر عهده دارد. ورود این آقازاده جدید به سینما در حالی است که پیش از این آقازاده الیاس حضرتی، علی حضرتی که قبلا در موسیقی زیرزمینی حشر و نشر داشت(؟؟) با ساخت فیلمهای شکست خورده‌ای همچون «خداحافظی طولانی» و «نیمرخ ها» و حمیدرضا عارف آقازاده ژن خوب محمدرضا عارف با ساخت فیلم شکست خورده «فصل نرگس» علیرغم در اختیار داشتن انواع امتیازات در تولید و تبلیغات و پخش، کارنامه قابل دفاعی از خود در این زمینه باقی نگذاشتند. حضور این قبیل سرمایه گذاران در سینما از آن جهت نگران کننده است که منشأ اینگونه سرمایه گذاریها شفاف سازی نشده و پرداخت بی رویه به عوامل و بازیگران توسط این سرمایه گذاران  سبب برهم خوردن چرخه اقتصاد سینما و در نتیجه افزایش هزینه های تولید و ایجاد ورشکستگی برای سایر تهیه کنندگان می گردد و عرصه سینما نیز برای این آقازادگان همچون عرصه های سیاسی و مدیریتی پدرانشان به محل آزمون و خطای زندگی مردم و فعالان صنف تبدیل می‌گردد.




انتقادات «کیهان» از اظهارات بازیگر سریال سازمان ارزشی و چند نفر دیگر پیرامون زلزله⇐سرشو به دیوار طویله کوبید!!/آب و صابون ببرید، صورت سلبریتی بی‌ادب رو بشویید!

سینماروزان: اظهارات برخی از بازیگران سینما و تلویزیون مانند محسن تنابنده و هومن سیدی درباره زلزله کرمانشاه و ربط دادن این ماجرا به مسکن مهر در شرایطی که کمترین آمار تلفات مربوط به ساکنان مسکن مهر بوده با انتقاد روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شد.

به گزارش سینماروزان روزنامه «کیهان» با مرور کمکهای ارتش و سپاه به زلزله زدگان کرمانشاه به طرح واکنشهای برخی مخاطبان نسبت به اظهارات بازیگرانی نظیر محسن تنابنده پرداخته است. تنابنده که اخیرا درگیر بازی در فصل پنجم «پایتخت» بود که با سرمایه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید میشود در اظهارنظرش نسبت به زلزله، مسکن مهر را طویله قیاس کرده بود!!!

«کیهان» همچنین به انتقاد از اظهارات رامبد جوان و مهناز افشار پرداخته که یکی از تورنتو و فرسنگها دورتر از ایران شماره اسپانسر «خندوانه» را برای مخاطبان خوانده که کمکهایشان را به آن بریزند(!) و دیگری بدون اینکه بداند اوضاع از چه قرار است درباره لزوم ارسال نوار بهداشتی به مناطق زلزله زده حرف زده است.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

نق زدن «سلبریتی»‌های عافیت طلب همزمان با تلاش مردم برای کمک به زلزله‌زدگان

وضعیتی که تحمل آن برای هیچکس ممکن نیست و هرکس را به فکر خدمتی انداخته است. نیروهای ارتش و سپاه و بسیج و امدادگران هلال احمر،بیش از همه در میدان حضور دارند و از جان و دل مایه می‌گذارند. دیروز فرمانده نیروی زمینی ارتش خبر داد که با وجود توزیع گسترده چادر و امکانات امدادی اما برخی از کمبودها باعث شد تا سربازان وظیفه، «داوطلبانه» چادر خود را در اختیار زلزله‌زدگان قرار بدهند و خودشان تا صبح در سرما به سر ببرند.
این میزان از غیرت و فداکاری مثال زدنی است. فرماندهان ارشد سپاه و ارتش در چادری ساده،مهم‌ترین جلسه را تشکیل دادند و خیلی زود کارها را تقسیم کردند. مردم چشمشان به دست آنها است و آنها اطمینان مردم را در خدمت‌رسانی بیشتر جبران کردند. سربازان وظیفه،دانشجویان بی‌ادعا، طلبه‌های گمنام، امدادگران سختکوش و خلاصه همه و همه، در سکوت مطلق و دور از قاب دوربین‌ها و رسانه‌ها، فقط و فقط کار می‌کنند و از جان مایه می‌گذارند.
این شاید زیباترین تصویر ممکن از صحنه‌های تلخ حادثه باشد. در این بین هنرمندان و ورزشکاران و مشاهیر هم به میدان آمدند و از شهرت و اعتبار خود سنگ تمام گذاشتند و مردم را به کمک و همیاری دعوت کردند و حتی اگر این را هم نتوانستند،در قالب پیام تسلیت، با مردم همدردی کردند.
علی دایی از ساعات اولیه دور افتاد و کمک جمع کرد. جواد رضویان و جواد خیابانی برعکس برخی دیگر از سلبریتی‌‌ها به جای هشتگ زدن در اینستاگرام و توئیتر، به جمع‌آوری کمکهای مردمی در شهرک غرب مشغول شدند. خیلی‌های دیگر هم بودند و اصلا نخواستند نامشان رسانه‌ای بشود.

اما به موازات این همدلی مثال زدنی،جماعت دیگری هم در خانه‌های گرم و تفریح‌گاه‌های دلنشین نشستند و غر زدن به زمین و زمان را بر همت و کار و خدمت ترجیح دادند!
جماعت بی‌هنری که از قضای روزگار، اسمشان در صف هنرمندان و مشاهیر ثبت شده و نسبتی با خوبان آن جماعت ندارند. گروهی به اربعین حسینی و پیاده‌روی مردم گیر دادند و بدون آنکه بفهمند چه می‌گویند،از گسیل امکانات برای اربعین و نبود امکانات برای زلزله‌زده‌ها گلایه کردند!
بندگان خدا نمی‌دانند اربعین چیست و همه چیز را از روی کاناپه اتاقشان تحلیل می‌کنند وگرنه می‌فهمیدند که مراسم پرشکوه اربعین،به همت مردم خونگرم و کریم عراق برپا می‌شود و سهم ایران در آن مراسم، بسیار حداقلی و ناچیز است. اما بی‌خبری و در عین حال تفرعن باعث شد آن جماعت، بدترین توهین‌ها را به اربعین و راهیان اربعین روا دارند!
موضوع مسکن مهر- همان دروغی که نخستین بار اسحاق جهانگیری بدون هیچ ابا و حیایی در گرماگرم داغ مردم مطرح کرد- هم سوژه و اوج همت سلبریتی‌ها شد!
آنها که طبق معمول از هیچ چیز خبر ندارند،شروع به مرثیه‌سرایی برای چیزی کردند که وجود خارجی نداشت و وقتی مدیر مسکن و شهرسازی کرمانشاه از کشته شدن تنها دو نفر در مسکن مهر خبر داد، ناگهان لال شدند و حتی ازمردم عذرخواهی هم نکردند!
در یک نمونه عجیب، محسن تنابنده مسکن مهر را با طویله مقایسه کرد و با این کار،به مردم داغدار و بی‌بضاعتی که به درآمدهای هنگفت تلویزیونی و… دسترسی ندارند و مجبورند در خانه‌های ارزان قیمت و کوچک زندگی کنند توهین کرد.
اما واکنش کاربران فضای مجازی به وی جالب بود.
‏یک کاربر توئیت کرد:ادای سلبریتی بودن رو که در بیاری، فقط به ظاهر «تنابنده»‌ای و در باطن «نقیِ» معمولی هم نیستی!
دیگری نوشت:‏ محسن تنابنده خونه مردم رو طویله خونده! مرسی هنرمند که احترام همه رو نگه داشتی آریایی / سلبریتی بیسواد
هموطن دیگه‌ای نوشت: ‏طویله گفتن تنابنده به خانه مردم ضعيف كه بخاطر بی عدالتىِ‌اشرافيت مجبور به سكونت در مسکن مهر هستند، اوج بی‌ادبی یک سلبریتی بیسواد است
و بالاخره یک شهروند دیگر پاسخ این توهین را اینگونه داد:‏ هر لحظه بعضی سلبریتی‌های بیسواد با رویدادی امکان عرض اندام پیدا می‌کنند و وجود بی‌مغز خود را نشان می‌دهند! در آخرین مورد محسن تنابنده سرشو به دیوار طویله کوبید!
اینها تنها بخشی از گلایه‌های مردم بود.
موضوع به همین یک شخص هم محدود نبود، آمار چه بود، عدد آنها در برابر مردمی که جانشان را برای هموطنانشان می‌دهند، هیچ بود.
هموطن خوش ذوقی حال و روز این جماعت را اینگونه توصیف کرده بود:« قدیم در محله‌ها افرادی بودند با سر و وضع شناخته شده، وقتی کسی از اهالی محل فوت می‌شد، آمار مجلس ختم، سوم و هفتم را داشتند، تا حتما بروند شام بر بدن بزنند یا خیرات جمع کنند. به اینها می‌گفتند: ««مُرده خور» اما امروز مدل مُرده‌خوری تغییر کرده است. دیگر مُرده‌خورها باکلاس و سلبریتی شده‌اند به اینترنت دسترسی دارند، خوش‌تیپ و امروزین، اما منتظر می‌مانند حادثه‌ای در مملکت اتفاق  بیافتد، و بعد آنها شروع می‌کنند به مُرده‌خوری سیاسی. شبیه همین مُرده‌خوری از بَرِ شهدای پلاسکو یا همین زلزله زده‌های کرمانشاه. جانِ مردم برای اینها اهمیت ندارند. اینها فقط در مُرده‌خوری باکلاس شده‌اند اما باطنشان همان مُردخورهای محلات قدیم است.»
جوان دیگری در واکنش به دروغ پردازی و موج سواری در موضوع مسکن مهر نوشت: «مدیر مسکن کرمانشاه گفته: زلزله تو مناطقی که مردم مسکن مهر داشتن فقط ۲ تا کشته داشته آب و صابون ببرید صورت سلبریتی بی‌ادب رو بشورید. بعدشم بریم پیش آخوندی بپرسیم چه خبر از نوسازی بافت فرسوده مهندس؟!»
اما بعضی‌ها بی‌معرفتی را از حد گذراندند و بدون هیچ دلیلی، شروع به حمله به مردم و جوانان بی‌ادعای حزب‌اللهی کردند! آنهم بخاطر چیزی که ساخته و پرداخته ذهن بیمار خودشون بود!
مهناز افشار با پیش کشیدن نیازهای بهداشتی بانوان زلزله زده از اینکه بیان و ارسال این نیازها خجالت ندارد حرف زد و به دیگران حمله کرد! این درحالی بود که سیل کمک‌های مردمی به مناطق آسیب دیده راهی بود و معلوم نبود این شخص از چه چیزی سخن می‌گوید!؟
مردم اما بازهم ساکت نماندند. یک نفر برایش نوشت: «ابزار جدید شوآف: تکرارِ اسم «لوازم بهداشتی» بانوان!
-حالا چه اصراری دارند القا کنند عده‌ای با خرید این اقلام مخالفن؟ کی مخالفه؟
کدوم مسئول گفته از بردن این لوازم خجالت می‌کشیم؟»
و دیگری هم نکته‌ای خاص را به یادش آورد:
«مهناز افشار: درخواست ارسال اقلام خصوصی مورد نیاز زنان زلزله زده خجالت نداره.
– درسته! اون هم یک نیازه ولی اگه ایشون قراره بفرستن باید حتما چک بشه مثل اون دارو و شیرخشکها آلوده نباشه!»
در این بین رامبد جوان هم عنان اختیاراز دست داد و با انتشار یک ویدئو، ضمن بیان اینکه هم‌اکنون در تورنتوی کانادا به سر می‌برد به اظهار همدردی با زلزله‌زدگان و تأکید بر کمک به آنها پرداخت و در آخر اینطور گفت که: «نمی‌دونم کِی قراره که آدم‌های بی‌مسئولیت توی ایران جواب پس بدَن!»
رامبد جوان البته نگفت از تورنتو کدوم آدم بی‌مسئولیت را دیده و عصبانی شده چون اینجا سربازی داریم که 48 ساعت از زیر آوار جنازه در میاورده!
امیر ارشد ارتشی داریم که تمام مناطق زلزله‌زده را ساماندهی کرده
سردار پاسداری داریم که یک لحظه آرام و قرار ندارد و برای تک‌تک مردمی که شب بیرون از خانه که بودند دلسوزی کرد.
امدادگر گمنامی داریم که کمرش زیر بار اندوه و مصیبت و در عین حال تلاش و مجاهدت خم شده.
معلوم نیست منظور جوان از بی‌مسئولیت‌های شناسایی شده از کانادا چه کسی است!؟ شاید البته مخاطب گلایه او، معاون اول رئیس‌جمهور باشد که به جای خدمت، به موج سواری روی مصیبت مردم مشغول شد و بحث را به مسکن مهر کشید!
شاید هم منظورش عباس آخوندی است که در طول 4 سال و اندی مسئولیت ،حتی یک واحد مسکن هم نساخت، اما بیمارستانی که زیر مجموعه‌اش ساخت، تنها 210 روز دوام آورد و با خاک یکسان شد!
هرچه هست در این بازار شلوغ و پر غم و غصه این روزها،هرکس خودش را، درونش را و سقف همت و آرزوهایش را نشان می‌دهد.
یکی با ترک خور و خواب و پوشیدن جامه رزم و جهاد مشغول همدردی با مردم است و دیگری فنجان نسکافه به دست،از کنار شومینه گرم ولایش، مشغول نفرت پراکنی !
یادمان باشد، سلبریتی بودن به انسانیت است.




بالاخره بعد از گذشت بیش از یک سال از ماجرای بازداشت شوهر آقازاده‌اش⇐مهناز افشار درباره ربط اتهام شوهرش با واردات شیرخشک آلوده حرف زد⇐اجازه بدهید شوهرم محکوم شود!/از هلال احمر، وزارت بهداشت و قوه قضاییه هم در این باره بپرسید!+فیلم

سینماروزان: بالاخره بعد از گذشت بیشتر از یک سال از بازداشت یاسین رامین همسر دوم مهناز افشار این بازیگر در نشست پویش «بدسرپرست تنهاتر است» مجبور شد درباره ارتباط این بازداشت با واردات شیرخشک آلوده سخن گوید.

مهناز افشار در پاسخ به سوالی درباره واردات شیرخشك‌های فاسد از سوی همسرش یاسین رامین که آقازاده دو معاون احمدی‌نژاد بود، گفت: وارد كردن شيرخشك آلوده، جنايتي نيست كه بتوان از كنار آن گذشت. من هیچ فراری از موضوعی كه درباره همسرم مطرح می‌شود نكرده‌ام، چون این كه مطرح می‌كنند شیرخشك فاسد وارد كرده و باعث كشته شدن بچه‌ها شده، جنایتی نیست كه بتوان از كنار آن گذشت، همسر من هفت ماه بابت پرونده‌ای كه برایش تشكیل شده به زندان رفته و پرونده او هنوز باز است و با این فضاهایی که علیه او درست شده بعید نیست محکوم هم بشود ولی اجازه بدهید محکوم بشود بعد ببینید به چه چيزی محکوم شده.

افشار تأكید كرد: من یك مادرم، یك انسانم، و این موضوع كه درباره پرونده همسرم مطرح شده برای من قطعا مهم است چون حتما به این فكر می‌كنم كه فرزندم را با چه پولی بزرگ می‌كنم. فرض بگیریم كه من استقلال مالی داشته باشم و از درآمد همسرم ارتزاق نكنم، اما به هر حال باید بدانم همسرم چه انسانی است. مطمئن باشید من هم به اندازه شما پیگیر این موضوع هستم چون وقتی در حال انجام یك فعالیت اجتماعی هستم، پیگیری این موضوع هم جزو فعالیت‌های من محسوب می‌شود. مطمئن باشید من در كنار شما و حتی جلوتر از شما نگران و دغدغه‌مند این موضوع خواهم بود.

این بازیگر سینما گفت: من معتقدم سكوت هیچ كمكی به ما نمی‌كند و از تمام افرادی كه موضوع شيرخشك‌ها را مطرح كردند ممنونم، چون این موضوع باید مورد رسیدگی قرار بگیرد، اما مساله اینجاست كه اگر هم چنین موضوعی صحت داشته باشد، این یك موضوع صرفا شخصی است؟ عده‌ای می‌گویند یاسین رامین سال‌ها پیش شیرخشك فاسد از طریق هلال احمر وارد كرده و باعث مرگ و كور شدن بعضی نوزادها شده، یعنی یاسین از کشور آلمان شیرخشک فاسد خریده، فروخته به هلال احمر و هلال احمر وارد کرده و از وزارت بهداشت مجوز گرفته و از گمرک ترخیص کرده و شرکت‌های پخش کننده آن را پخش کردند و خانواده‌ها خریداری کردند و بچه ها مسموم شدند. اگر این حرف صحت داشته باشد، خیلی‌ها باید جوابگو باشند؛ هلال احمر، وزارت بهداشت، گمرک، دولت، توزیع‌كننده‌ها و …. چطور است كه مدارك این موضوع در پزشكی قانونی، کلانتری، قوه قضاییه، وزارت بهداشت و بقیه نهادها وجود ندارد و پیگیری نمی‌شود؟ درواقع می‌خواهم بگویم این سوال را نباید از من بپرسید كه چنین اتفاقی افتاده یا نیفتاده چون تایید یا تكذیب من وجاهتی ندارد، این سوال را باید از نهادهای مسئول بپرسید و اگر یاسین رامین در جمهوری اسلامی با همه این نهادها تبانی کرده و این جنایت اتفاق افتاده دیگر موضوع اصلا شخصی نیست و باید در ابعاد ملی به این موضوع رسیدگی شود آن هم بدون سانسور، شفاف و علنی نه در اتاق بسته بدون حضور خبرنگاران.

افشار در پاسخ به این كه خودش از همسرش درباره صحت یا سقم این موضوع سوال پرسیده یا نه، گفت: سال‌ها پیش این موضوع مطرح شد، دقیقا از زمانی كه ما ازدواج كردیم ناگهان مساله نوزادها مهم شد و نمی‌دانم چرا قبل از آن، این شبهه را مطرح نمی‌كردند. به هر حال من همان اوایل از ایشان پرسیده‌ام و برای چیزی که اصلا وجود خارجی ندارد و تحقیق هم کرده باشی، شنیدن یک کلمه کافی است؛ نه.

برای تماشای فیلم گفته های مهناز افشار اینجا را ببینید.




«شاه کُش»طوفانی کلید خورد+رونمایی از اولین تصویر مهناز افشار

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «شاه‌کُش» تازه‌ترین اثر وحید امیرخانی مدتی ست در سکوت خبری آغاز شده است‌. این فیلم یک درام معمایی- اجتماعی متفاوت است که برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر آماده می‌شود.

مهناز افشار و هادی حجازی‌فر بازیگران اصلی «شاه کُش» هستند و از نخستین روز تصویربرداری، جلوی دوربین علی قاضی رفته‌اند.

داستان «شاه کُش» که پیش تولید آن نزدیک به دو ماه به طول انجامیده، در برف و کولاک شدید می‌گذرد و فیلمبرداری آن طی دو هفته گذشته در هوای توفانی ارتفاعات کوهستانی تهران آغاز شده است. فرید سجادی حسینی، مجید صالحی، علیرضا کمالی‌نژاد، پیمان مقدمی و مهدی کوشکی دیگر بازیگران مطرح این فیلم هستند که بنابر فضای فیلم همگی با گریم و نقشی متفاوت در «شاه کُش» حضور یافته‌اند.

در خلاصه داستان «شاه کُش» آمده است: “گوزنِ قرمز از پشتِ صخره‌ی یخ‌زده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود می‌کند می‌اندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفه‌ای می‌کند. گوزنِ قرمز: می‌خواد چی کار کنه؟ گرگ: نمیدونه می‌خواد چی کار کنه. گوزنِ قرمز: اینا که نمی‌دونن می‌خوان چی کار کنن خطرناک‌ترن… من برمی‌گردم.”

عوامل فیلم سینمایی «شاه کُش» عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: وحید امیرخانی، تهیه کننده: عباس نادران، مدیر فیلمبرداری: علی قاضی، تدوین: حسن ایوبی، طراح صحنه: محسن نصرالهی، طراح گریم: ایمان امیدواری، مدیر صدابرداری: وحید مقدسی، طراح لباس: ملودی اسماعیلی، مدیر تولید: محمد یمینی، مدیر جلوه های ویژه بصری: فرید ناظر فصیحی، مدیر جلوه های ویژه میدانی: آرش آقابیک، برنامه ریز: احسان سجادی حسینی، دستیار اول کارگردان: درنا مدنی، منشی صحنه: زهرا تحقیقی، مدیر تدارکات: عماد طاهری، عکاس: سحاب زری باف، فیلم پشت صحنه: پیمان داداش‌زاده، مشاور رسانه‌ای: هادی فیروزمندی.

مهناز افشار در «شاه کش»
مهناز افشار در «شاه کُش»




مجید صالحی و علیرضا کمالی؛ همکاران مهناز افشار در معمای «شاه کُش»

سینماروزان: به تازگی مراحل تولید فیلم سینمایی «شاه‌کُش» به نویسندگی و کارگردانی وحید امیرخانی در سکوت خبری آغاز شده است‌. این فیلمنامه یک درام معمایی- اجتماعی متفاوت است که آخرین مراحل پیش تولید آن سپری شده است.

به گزارش سینماروزان از مهناز افشار و هادی حجازی فر به عنوان بازیگران اصلی «شاه کُش» نام برده می‌شود که قرار است با گریم متفاوتی جلوی دوربین بروند.

در کنار آنها فرید سجادی حسینی دیگر بازیگر این پروژه است و به تازگی مجید صالحی و علیرضا کمالی نیز به جمع بازیگران این فیلم پیوستند تا به زودی با تکمیل دیگر عوامل، فیلمبرداری «شاه کُش» به تهیه کنندگی عباس نادران آغاز شود. طبق شنیده ها مجید صالحی در نقشی جدی و کاملا متفاوت جلوی دوربین خواهد رفت.

هنوز خلاصه داستان رسمی از این فیلم منتشر نشده، اما گفته می‌شود «شاه‌کُش» داستان یک مرگ مشکوک را در برف و کولاک شدید روایت می‌کند. فیلمبرداری این فیلم در ارتفاعات برف‌خیز کوهستانی خواهد بود و همین امر شرایط تولید را پیچیده کرده است.

علی قاضی، مدیریت فیلمبرداری «شاه‌کُش» را برعهده خواهد داشت. همچنین ملودی اسماعیلی، طراح لباس و سحاب زری باف عکاس این فیلم هستند.