1

فقط ه‍ـُلت می‌دن که زودتر بری؟؟!!⇐ویدیویی از معتمدآریا در #مجبوریم+فیلم

سینماروزان: #مجبوریم فیلمی از رضا دُرمیشیان با کمترین تعداد سالن‌ و سانس‌های کم در زمره آثار مخاطب‌پسند سینماهاست.

۱۰ در صد از عواید فروش فیلم «محبوریم» در سینماهای سراسر کشور زیرنظر «لیلا ارشد» برای زنان کارتن خواب، بی سرپرست هزینه خواهد شد.

«مجبوریم» پنجمین فیلم بلند سینمایی رضا دُرمیشیان پس از فیلم های «بغض»، «عصبانی نیستم!»، «لانتوری» و «یواشکی» است.

این فیلم برنده پنج جایزه بین المللی است که در این میان سه جایزه بین‌المللی آن، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در کشورهای ایتالیا، هلند و فرانسه است.

فاطمه معتمدآریا، نگار جواهریان، پارسا پیروزفر، بهمن فرمان آرا،پردیس احمدیه،مجتبی پیرزاده،بابک کریمی ،همایون ارشادی، پریوش نظریه،رضا بهبودی، احمد حامد، مریم بوبانی، راموناه شاه، هوشنگ قوانلو ، مسیح کاظمی ، سپیده علی محمدی ، غزل شجاعی ، خورشید چراغی پور، مهدی نصرتی، محمد رضا مالکی، محمد حیدری، نسیم جمشیدی، محسن خویینی ها، حامد رحیمی نصر، حسین مسلمی، سیامک ادیب، یگانه ظرافتی ،نازی خاتمی، شراره رنجبر ،یاسمین پازوکی ،حسام زارع مقدم و… با حضور: ژاله علو از بازیگران «مجبوریم» هستند.

برای تماشای ویدیوی فاطمه معتمدآریا در #مجبوریم، اینجا را ببینید.

فاطمه معتمدآریا در مجبوریم
فاطمه معتمدآریا در مجبوریم




اطلاعیه خانه سینما در واکنش به منع قانونی حضور معتمدآریا در هیأت مدیره: دوره دو ساله قانونی هئیت مدیره خانه سینما اسفند ۹۷ به پایان رسیده و امتداد دوره تا خردادماه فقط بخاطر تطبیق اوراق مالی است!⇔پرسش اول: کجای اساسنامه خانه سینما گفته شده میتوان دوره دوساله هیأت مدیره را به دلیل تطبیق اوراق مالی امتداد داد؟؟؟/پرسش دوم: چرا معتمدآریا به خاطر حفظ حرمت اساسنامه خانه سینما هم که شده شخصا از هیأت مدیره استعفا نمیدهد تا خانه سینما وادار به صدور اطلاعیه های پرسش ساز نشود؟؟

سینماروزان: بعد از اعلام خبر ریاست فاطمه معتمدآریا بر انجمن بازیگران خانه سینما مشخص شد که طبق بند 30 فصل پنجم اساسنامه خانه سینما حضور ایشان بعنوان عضو هیأت مدیره خانه سینما غیرقانونی است و باید از این سمت استعفا دهد.(اینجا را بخوانید)

با این حال بجای عملی شدن استعفای ایشان با اطلاعیه ای از هیأت مدیره خانه سینما روبرو هستیم که در آن ذکر شده چون دوره دوساله هیأت مدیره خانه سینما اسفند97 پایان پذیرفته پس حضور معتمدآریا در هیأت مدیره ایرادی نداشته! هیأت مدیره خانه سینما متذکر شده که ادامه فعالیت هیأت مدیره تا خردادماه پیش رو فقط برای تطبیق گزارش مالی هیئت مدیره با حسابرسی مالی سال 97 صورت گرفته است و لاغیر!

پرسش اولی که پیرامون این توجیه هیأت مدیره خانه سینما حادث میشود آن است که کجای اساسنامه خانه سینما گفته شده میتوان دوره دوساله هیأت مدیره را بخاطر تطبیق اوراق مالی امتداد داد؟

پرسش دوم ناظر به ماجرا آن است که چرا معتمدآریا بخاطر حفظ حرمت اساسنامه خانه سینما هم که شده شخصا از هیأت مدیره استعفا نمیدهد تا هیأت مدیره وادار به صدور اطلاعیه های پرسش ساز نشود؟؟




نویسنده “شبهای روشن” یا طراح جلوه های ویژه “مغزها…”؟؟؟⇐با حذف معتمدآریا از هیأت مدیره خانه سینما چه کسی به جای وی وارد هیأت مدیره میشود؟؟؟

سینماروزان: با انتخاب فاطمه معتمدآریا به عنوان رییس انجمن بازیگران سینمای ایران وی باید هرچه زودتر از هیأت مدیره خانه سینما انصراف دهد.

به گزارش سینماروزان طبق بند 30 فصل پنجم اساسنامه خانه سینما اعضای هیأت مدیره خانه سینما نمی‌توانند به طور همزمان رییس شورای مرکزی تشکل صنفی خود باشند و به این ترتیب معتمدآریا باید هر چه زودتر از هیأت مدیره انصراف دهد.

با جدایی معتمدآریا از هیأت مدیره دو عضو علی البدل هیأت مدیره یعنی سعید عقیقی و ایمان کرمیان هستند که شانس جایگزینی وی را دارند.

سعید عقیقی همه زندگی هنریش مرهون نگارش “شبهای روشن” است و به جز آن اثر قابل اعتنایی نداشته و ایمان کرمیان طراح جلوه های ویژه میدانی آثاری همچون “مغرهای کوچک زنگ زده” و “ایستاده در غبار” بوده است.

باید دید با حذف معتمدآریا چه کسی جای وی را در هیأت مدیره خانه سینما میگیرد؟




خانم معتمدآریا! امشب با صدای بلند از تاراج صندوق فرهنگیان حرف بزنید و به عنوان نماینده سینماگران از معلمان مظلوم عذرخواهی کنید

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا را ورای یک بازیگر به عنوان فعالی سیاسی-اجتماعی می شناسیم که در بزنگاههای انتخاباتی سعی کرده حضور موثر خود را نشان دهد.

معتمدآریا هرچند در دوران حضورش در هیأت مدیره خانه سینما چنان که باید کنشمند نشان نداده با این حال بزرگداشت این بازیگر در افتتاحیه جشنواره سی و هفتم انتظاراتی خاص را از ایشان ایجاد میکند.

همین چند وقت پیش بود که معتمدآریا به انتقاد از بریز و بپاش در برخی پروژه های سینمایی پرداخت! پس حالا که برای تقدیر روی سن افتتاحیه فجر میرود چه خوب است که با صدای بلند از فرهنگیانی بگوید که دسترنج شان در صندوق ذخیره، توسط سوداگرانی مدعی فرهنگ سازی تاراج شد.

همان سوداگرانی که به بهانه تولید سریال و فیلم وارد کارزار فرهنگ شدند و بدبختانه اینکه حمایت جماعت شبه روشنفکر از فیلمساز تا بازیگر و مجله نویس را با خود داشتند!!

خانم معتمدآریا! امشب حضورتان به عنوان یک فعال اجتماعی را با صدای بلند و با دفاع از حقوق فرهنگیان امتداد بخشید!

خانم بازیگر! از طرف بدنه سینما به پولشویی در سینما اعتراض کنید و به عنوان نماینده اهالی سینما، از فرهنگیانی که صندوقشان توسط سرمایه گذاران نورس سینمایی به تاراج رفت، عذرخواهی کنید!! این کنشگری شما را در تاریخ جاودانه خواهد کرد!




مدتها بعد از ورود سرمایه های مشکوک به سینما، بالاخره فاطمه معتمدآریا تنها بانوی عضو هیأت مدیره خانه سینما هم نسبت به آن واکنش نشان داد⇐نظارت بر ورود سرمایه های میلیاردی مهمتر است یا نظارت بر تار موی بازیگران زن؟؟/ ورود این سرمایه ها اثری در بهبود زندگی سینماگران نداشته!!/این بریز و بپاشها فقط برای خرید چند چهره خاص است!/اکثر عوامل تولید از کارگردان تا تدارکاتچی به سختی امرار معاش میکنند!!

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا بازیگر زنی است که با حضورش در هیأت مدیره خانه سینما امیدی به زنان عضو صنف سینما داد که حالا نماینده ای همجنس برای پیگیری دردها دارند.

معتمدآریا اما حین ماههای حضورش در هیأت مدیره خانه سینما چنان که باید کنشمند نشان نداد و نتوانست به عنوان یک نیروی بالادستی در حل مشکلات معیشتی صنف جلب توجه کند. شاید برای همین است که اظهاراتش درباره ورود پولهای مشکوک به سینما آن هم پس از مدتها حرف و حدیث در این باره تازگی دارد.

معتمدآریا با رد ادعای آنها که ورود سرمایه های مشکوک به سینما را موجب رونق آن میدانند به “ایسنا” گفت: ممکن است گفته شود بالاخره این سرمایه‌گذاری‌ها سبب ایجاد اشتغال برای اهالی سینما شده است ولی به نظرم این هم واقعیت ندارد. ورود این سرمایه‌ها اثری در بهبود شرایط زندگی و رونق کسب کار هزاران نفر از اهالی سینما نداشته و اکثریت عوامل تولید از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و بازیگر و تدارکات و راننده و خدمات به سختی درگیر تامین خرج معاش و زندگی روزمره هستند، چون این سرمایه‌ها اصلا وارد سینما نمی‌شوند یعنی به  پیکره  سینما تزریق نمی‌شوند. بله درست می گویند که هزینه ساخت فلان فیلم میلیاردها تومان بوده ولی این پول کجا خرج شده است؟

معتمدآریا خاطرنشان ساخت: این بذل و بخشش‌ها و بریز بپاش‌ها فقط برای خرید چند چهره و پر کردن ویترین و سردر سینما صرف می‌شوند  و کمکی  به اهالی سینما و دست‌اندرکاران نمی‌کنند، جز آنکه با بالا بردن غیر معمول و مصنوعی هزینه‌های ساخت  و انحصاری کردن پخش فیلم‌ها عملا کار فیلمسازی را برای جریان مستقل و متفکر سخت‌تر کرده‌اند.

این بازیگر زن سینما با تأکید بر لزوم نظارت بر نحوه تأمین سرمایه پروژه ها گفت:
مهم است که ببینیم چه چیزی را باید کنترل کرد. باید  کلمه به کلمه متن فیلمنامه‌ها و چهار تار موی بازیگر را کنترل کرد یا روی منبع و هدف و نتیجه ورود میلیاردها پولی که وارد سینما می‌شوند، حساسیت نشان داد؟

معتمدآریا افزود: اینکه ما دست اندرکاران و مدیران و مسئولان سینمایی چه تفکری را انتخاب می‌کنیم بسیار مهم است. آیا بیهودگی و ابتذال را انتخاب می‌کنیم یا ترجیح می‌دهیم چیزی اشاعه داده شود که ضمن ایجاد شادی و خوشحالی برای مردم، ارزش‌های انسانی را  زیر سوال نبرد و به مخاطب و نیز به خودش توهین نکند؟




بعد از ۶ سال ممنوع الکاری؛ ایفای نقش معتمدآریا در سریال نوروزی شبکه ۳/مهدی هاشمی بازیگر مقابل است+با حضور خواننده ای که سورپرایز سریال است!

سینماژورنال: بعد از حواشی انتخاباتی 88 فاطمه معتمدآریا در لیست سیاه رسانه ملی قرار گرفت و نه تنها اجازه بازی در سریالهای تلویزیونی به وی داده نشد که حتی پخش تصویرش در تیزر تبلیغاتی فیلمهای روی پرده نیز ممنوع شد.

به گزارش سینماژورنال حتی کار به جایی رسید که در بازپخش مجموعه خاطره انگیز “آرایشگاه زیبا” نام وی از تیتراژ حذف شد.

حالا اما یک اتفاق جالب افتاده و آن هم حضور این بازیگر در سریال نوروزی شبکه سوم سیما.

“هفت صبح” خبر داده که معتمدآریا در سریال “زعفرانی” به کارگردانی حامد محمدی و تهیه کنندگی ایرج محمدی که دارای بار طنز است ایفای نقش خواهد کرد.

گویا نقش مقابل معتمدآریا در “زعفرانی” هم توسط مهدی هاشمی ایفا خواهد شد؛ بازیگری که آخرین کار تلویزیونی اش سریال “دردسرهای عظیم” بود.

مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا در اوایل دهه هفتاد در کمدی “همسر” ساخته مهدی فخیم زاده ایفای نقش کرده بودند.

سورپرایز در انتخاب خواننده

حامد محمدی به همراه سعید جلالی متن این سریال را می نویسند و کار پیش تولید نیز ظرف یک ماه آینده آغاز می شود.

ایرج محمدی تهیه کننده این کار برای انتخاب خواننده تیتراژ این مجموعه نیز یک سورپرایز برای مخاطبان خواهد داشت.




پاسخ کارگردان ناراضی به احمد طالبی‌نژاد: مي‌روم و قبل از رفتنم همه‌چيز را مي‌سوزانم!

سینماژورنال: روز گذشته احمد طالبی نژاد منتقد پیشکسوت سینما با اشاره به حضورش در یکی از اجراهای نمایش “فهرست” به انتقاد از گفته هایی پرداخت که کارگردان نمایش بعد از اجرای اثرش بیان کرد.

به گزارش سینماژورنال همان انتقادات سبب ساز آن شد که یک روز بعد رضا ثروتی کارگردان “فهرست” پاسخی مبسوط به طالبی نژاد بدهد.

البته که ثروتی در این یادداشت که برای “اعتماد” نگاشته شده ادعا کرده که هدفش پاسخگویی به طالبی نژاد نبوده اما خط به خط یادداشت نشان دهنده عزم جزم او در پاسخ به این منتقد بوده است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت ثروتی را ارائه می دهد:

پرخاش، استراتژي من براي مقابله با بيماري نخبه‌كشي است

امروز اين سطور را در جواب كسي كه بر من تاخته نمي‌نويسم، زيرا آن بزرگاني كه او از آنها حرف زد با من موافقند و قصورشان را در اين چند شبِ گفت‌وگو پذيرفته‌اند! ديگري را خطاب قرار مي‌دهم كه آن شنبه‌شب حضور داشت. كه جاي مادرم بود: با ليلي فرهادپور حرف مي‌زنم. آن شب به من گفتي پنبه‌ها را از گوش‌هايم درآورم، در دهانم فرو كنم و گوش كنم.

من شنبه شب (٦ تيرماه) مهم‌ترين هنرمنداني كه مي‌شناختم را دعوت كردم كه به تماشاي «فهرست» بنشينند و عده كثيري از چهره‌هاي شناخته شده تئاتر، سينما، موسيقي، هنرهاي تجسمي، ادبيات و… به تالار حافظ آمدند. در آن شب قضيه‌اي را مطرح كردم و چند شب پيش نيز بانوي سينماي ايران سيمين معتمدآريا و خسرو سينايي هم آمدند و كار را ديدند. شش سال پيش خسرو سينايي بعد از تماشاي عجايب‌المخلوقات در نوشته‌اي تحت‌ عنوان «چرا چنين‌ايم؟!» گفته بود كه اگر تو ثروتوفسكي بودي و از خارج از ايران مي‌آمدي كسي اينقدر به تو حمله نمي‌كرد!

متاسفم كه چرا در اين شش سال به جغرافياي ديگري نرفتم و دكترايم را نگرفتم

و حالا من رضا ثروتي متاسفم كه چرا در اين شش سال به جغرافياي ديگري نرفتم و دكترايم را نگرفتم. كه اگر چنين كرده بودم مي‌توانستم امروز با موهاي رنگ زده با نام ثروتوفسكي كارهايم را به احترام دوستدارانم چند روزي در ايران اجرا كنم و بازگردم و نه از داخلي‌ها فحش بخورم و نه از خارجي‌ها، كه آنها ياد گرفته‌اند چگونه ظرف سالمي را براي يك استعداد مهيا كنند! اما شنبه شب كه بسياري از هنرمندان عرصه‌هاي مختلف آمده بودند، من مي‌توانستم انتخاب كنم كه بعد از تشويق‌ها از نمايشم، سكوت كنم و بگذارم بزرگان هنر و فرهنگ مملكت به خانه‌هاي‌شان بروند و من و گروهم را ستايش كنند! اما من اين انتخاب را نكردم! وقتي از آنها خواستم كه بعد از تشويق لحظاتي را بنشينند و حرف‌هاي مرا گوش كنند به عنوان مخاطب با همه آنها حرف زدم و نه هنرمندي كه به ديدن اثرش نشستند!

شما دشمني را به من ياد داديد

گفتم من از جايي كه مخاطب هنر شدم ظرف كثيفي را مشاهده كردم كه پر از حسد و دشمني و كينه بود! گفتم پاي حرف هر كدام‌تان نشستم، دو به هم‌زني كرديد و عليه ديگر هنرمندان حرف زديد؛ حرف‌هايي در سكوت، حرف‌هايي در خفا! شما مقصريد و من به خاطر شماست كه مي‌خواهم مهاجرت كنم. مهاجرت من به منزله فرار نيست، اما داستان اينجاست كه شما دشمني را به من ياد داديد، ياد داديد كه هنرمند براي هنرمند ديگر چطور حسادت كند، قساوت كند، تكذيب كند و… و مدام با يك گزاره‌اي كه خود جناب سينايي، دولت‌آبادي، رفيعي، مهندس‌پور و… گفتند، مرا دعوت به سكوت كرديد؟! كه سكوت كنم و در آرامش كار كنم و من هم فقط كار كردم و من هم كار كردم، كار كردم! اما امروز ديگر با نظرات شما موافق نيستم!

بايد حمله كرد، با ادبياتي تند و گزنده

الان مي‌گويم بايد حمله كرد، با ادبياتي تند و گزنده، چون اگر تنها راه گفت‌وگويي سالم و مودبانه بود بايد تا به امروز نتيجه مي‌گرفتيم. من در حال حاضر نه به عنوان يك هنرمند بلكه به عنوان يك مخاطب، يك فعال فرهنگي حرف مي‌زنم. خودمان كه اين حرف‌ها را مي‌زنيم از همه بيمار‌تريم ولي مي‌خواهيم براي مردم نسخه الگوهاي انساني و رفتاري را تجويز كنيم؟! در وضعيت بيمارگونه خود كه نخبه‌كشي را سر منشأ كار خود قرار داده‌ايم، آيا نمي‌خواهيم كمي به خودمان سخت بگيريم و به عنوان كساني كه تعهد اجتماعي دارند تنها دو درصد تلاش كنيم براي نسل‌هاي بعدي اين بيماري را درمان كنيم؟ هريك به وسع خود!

من زخم‌ها و عمق فاجعه را فرياد خواهم زد!

امروز؛ اين لحن و اين پرخاش، استراتژي من براي مقابله با بيماري است! زيرا ايمان دارم كه از پس يك جنگ فرهنگي، آنگاه كه چند صباحي ديگر به آرامش رسيديم، فضا براي گفت‌وگويي سازنده باز مي‌شود، تا آن زمان من زخم‌ها و عمق فاجعه را فرياد خواهم زد! به بهانه اينكه «رضا ثروتي» هستم، يعني آن شخص هنرمند با القابي كه برايم به‌كار مي‌برند؛ دن كيشوت ابله، بي‌ادب، آدم سيستم، دزد، رياكار، تبليغاتچي و گرين‌كارت بگير و حتي آماده‌ام و منتظر تا مرز آن‌كه لگد مالم كنند و به رويم تف بيندازند! اما من حرف مي‌زنم، پيش از مهاجرتم، خودم را به عنوان يك نمونه آزمايشگاهي، در اختيار طرفين قرار مي‌دهم! حتي در ازاي كالبدشكافي و تكه‌تكه شدنم!

كيفيتم را اكثريت تاييد مي‌كنند

حالا كه ديگر قيدي به كاركردن در اين ظرف كثيف ندارم؛ حالا كه كيفيتم را اكثريت تاييد مي‌كنند، حالا كه هيچ خطري آبروي كاري و شخصي‌ام را نمي‌تواند تخريب كند! آرامش و لذت را انتخاب نمي‌كنم! اين انتخاب را نه براي خودم، كه آرزوهاي بسياري دارم، بلكه براي ديگري، آن‌كه مثل من پوست كرگدن ندارد انجام مي‌دهم! و گرنه اگر كفاف دهد حالا كه سربازي‌ام تمام شده، دوست دارم شاعر سرگرداني شوم كه از كشوري به كشور ديگر آوارگي مي‌كند، دوست ‌دارم جغرافياي ويژه‌اي نداشته باشم! با اينكه مي‌دانم هر كسي كه رفته است ميزان بسياري از نبوغ و خلاقيتش را از دست داده! چون هرچه دارد را از خاك و ريشه‌هايش گرفته! اما با ايمان به همه اين حرف‌ها مي‌روم و قبل از رفتنم همه‌چيز را مي‌سوزانم! تا آنجا كه از دستان كوتاهم برمي‌آيد! مي‌سوزانم؛ هر كه و هرچه ناحق است! اين كار را فقط و فقط براي نسلي انجام مي‌دهم كه بعد از ما مي‌آيند! نسلي كه شايد توان و ظرفيت من را نداشته باشد و من نمي‌گذارم اين نيروهاي بي‌بديل تازه نفس، زير چرخ‌دنده‌هاي اين دوستان از پا بيفتند.

من بيمارم و اگر مي‌خواهيد تيمارمان كنيد پنبه‌ها را از دهان‌مان ‌برداريد

فرزندت در يك روز و يك سال، چون من، به دنيا آمده است! در زماني كه مادران سرزمينم ژن‌هاي ترس و اضطراب را از پس مبارزه در خيابان‌هاي انقلاب، در خون ما ريختند! من با آن ژن بزرگ شدم و كودكي‌ام با آن اضطراب شكل گرفت! روي پاهايم كه ايستادم از پنجره براي هواپيمايي كه از بالاي سرم عبور مي‌كرد، دست تكان مي‌دادم، مادرم من را با صداي جيغ به پناهگاهي مي‌برد و من صداي مهيب انفجار‌ها را مي‌شنيدم! صداي موشك‌هايي كه خانه را مي‌لرزاند! لرز و جيغ از آن روزها، موتيف‌هاي زندگي من بودند و تو موسيقي را خوب مي‌شناسي مادر! نوجوان كه شدم، بي‌آنكه بدانم كجاي جهان ايستاده‌ام در دانشگاه مي‌دويدم و مي‌دويدم. جوان كه شدم ياد گرفتم در سكوت در خيابان راه بروم و منتظر بمانم كسي كه هم عقيده‌ام نيست با من گفت‌وگو كند! به سوال‌هايم جواب دهد! اما نيافتم. چون همه همديگر را مي‌زدند. من نه مي‌خواهم انقلاب كنم نه اينكه از جغرافيايم بدم مي‌آيد، باورم كن، من اين عقيده را ايمان دارم! من بيمارم و نه من كه نسل ما و آنهايي كه بعد از ما مي‌آيند! اگر مي‌خواهيد تيمارمان كنيد پنبه‌ها را از دهان‌مان ‌برداريد، روي زخم‌هاي‌مان قرار دهيد! خوني كه بند نمي‌آيد، عاقبت روزي دامن‌تان را مي‌گيرد! مي‌دانم نگران فرزندت هستي! من تصميمم را گرفته‌ام، حتي اگر اشك‌هايت را بر پيشاني‌ام بريزي! براي آيندگان خود را قرباني مي‌كنم، براي آينده‌اي ‌سالم‌تر!