1

سازمان؛ مانع پیشرفت شبکه خانگی؟!/مسعود پزشکیان نماینده مجلس مطرح کرد

سینماروزان: صداوسیما که نتوانسته در انجام وظایف محوله‌ خودش موفق باشد تصمیم به حذف شبکه خانگی و ضعیف کردن بخش خصوصی گرفته تا مانع پیشرفت و محبوبیت شبکه خانگی شده و عملکرد ناموفق و نیمه‌تعطیل خودش را پوشش دهد؟؟!!.

مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایلنا گفت: صداوسیما رقیب شبکه خانگی محسوب می‌شود و طبیعی‌است که برای حذف رقیب اقداماتی را انجام خواهد داد. شبکه نمایش خانگی به نوعی رقیب صداوسیماست.

وی با اشاره به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر نظارت صدا وسیما بر پلتفرم‌ها گفت: این اقدام با اصل رقابت، اصول و منطق فعالیت‌های اقتصادی  سازگار نیست و مشکلات جدی برای شبکه‌نمایش خانگی ایجاد می‌کند.

اظهارنظر مسعود پزشکیان درباره رقابت شبکه خانگی و تلویزیون
اظهارنظر مسعود پزشکیان درباره رقابت شبکه خانگی و تلویزیون

مسعود پزشکیان درباره نظارت صدا و سیما بر شبکه نمایش خانگی گفت: هرچه حلقه را تنگ‌تر و نگاه‌ها را بسته‌تر کنیم، به ضرر خودمان، باورهایمان، اعتقادمان و سرمایه اجتماعی‌مان خواهد بود. ما معتقدیم دینمان منطق دارد و با منطق می‌توانیم با همه حرف بزنیم.

این نماینده مجلس افزود: وقتی منطق داشته باشیم چرا باید بترسیم؟ کسی هم حرفی بزند با منطق می‌توانیم پاسخش را بدهیم. آدم‌هایی می‌ترسند که منطق ندارند. جدا از تعداد افرادی که هرکاری بکنیم، باور نخواهند کرد ولی اگر با منطق صحبت شود، اکثریت جامعه آن را می‌پذیرند.




ادعاهای یک رسانه اصولگرا درباره تغییر و تحولات در صداوسیما⇐گروه‌های فیلم و سریال منحل شده و در مرکزی مثل سیمافیلم متمرکز می‌شوند؟!/تمام فیلمنامه‌ها در مرحله پیش‌تولید توسط رئیس و معتمدانش، خوانده می‌شود!؟

سینماروزان: تغییر و تحولات در صداوسیما با حضور پیمان جبلی در ریاست سازمان، امری قریب است و روزنامه اصولگرای فرهیختگان مدعیانی را طرح کرده درباره این تغییرات.

متن گزارش روزنامه فرهیختگان را بخوانید:

خبرنگار فرهیختگان کسب اطلاع کرده که این احتمال وجود دارد که گروه‌های فیلم و سریال منحل شده و در مرکزی مثل سیما فیلم متمرکز شوند. خبری که می‌تواند در صورت تحقق بار زیادی را به دوش سیما فیلم بیندازد. این درحالی است که سیما فیلم در حال حاضر در وضعیتی نیست که نیروی انسانی و تخصصی حوزه نظارت بر فیلمنامه داشته باشد و بتواند از پس مسئولیت‌های تازه برآید.

حذف گروه فیلم و سریال شبکه‌ها می‌تواند یک انقلاب در حوزه سریال‌سازی ایجاد کند و شاید به دلیل اینکه شبکه‌ها دیگر صرفا پخش‌کننده هستند و مسئولیتی در قبال مسائل دیگرش ندارند برای مدیران شبکه‌ها خوب باشد.

همچنین شنیده‌ شده قرار است فیلمنامه‌ها در مرحله پیش‌تولید توسط رئیس سازمان خوانده شود و احتمال اینکه همه این فیلمنامه‌ها را خودش بخواند کم است. احتمالا افراد یا گروه‌های قابل اعتماد وی این وظیفه را به عهده می‌گیرند.

روند سریال‌سازی قرار است تغییر کند و حالا که این تصمیم خجسته گرفته شده و فارغ از اینکه چه کسانی این فیلمنامه‌ها را بررسی می‌کنند بهتر است این روال به سمتی برود که خروجی‌اش تولیدات فاخر، همه‌پسند و البته جذاب و عمیق باشد.

گفته می‌شود سیاستگذاری درخصوص سریال‌ها هم فقط در اختیار سیما فیلم نیست و صداوسیما در امر تصمیم‌سازی برای تولید سریال دچار یک تشتت است و افراد و مراکز تصمیم‌گیر در این حوزه کم نیستند. با این تغییر احتمالی در روند ساخت سریال‌ها باید منتظر بمانیم و ببینیم تکلیف سیمافیلم و مسیر تصویب فیلمنامه تا پخش و حتی نظارت در حین پخش چه می‌شود؟ روندی که قطعا با تغییراتی مواجه خواهد بود.




پرسش‌هایی پیش‌روی رئیس تازه رسانه ملی⇐چرا بخش‌های مختلف برنامه‌های تلویزیون، مانند جزایر جداگانه‌ای هستند که هر یک پیام و محتوایی متفاوت و گاه متناقض را به مخاطب اعطا می‌کنند؟/چرا به غیر از چند سریال جریان‌ساز و بحث‌برانگیز، عموم سریال‌هایی که طی پنج سال اخیر روی آنتن رفتند خنثی و بی‌اثر بودند؟/چرا زیبایی‌های بکر و مبهوت‌کننده ایران انعکاس چندانی در سریال‌ها ندارد؟

سینماروزان/آرش فهیم: اغراق آمیز نیست اگر اهمیت تغییر رئیس سازمان صداوسیما را هم‌تراز با تغییر ریاست جمهوری دانست. بدون‌تردید، رسانه ملی نزدیک‌ترین و با نفوذترین نهاد فرهنگی و رسانه‌ای منسوب به حاکمیت در زندگی خانواده‌های ایرانی است و به‌طور مستقیم بر افکار عمومی و زندگی روزمره مردم تأثیر می‌گذارد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه کیهان، طوری که هر فراز و نشیبی در فرکانس‌های ارسال شده از سوی این سازمان بر ریخت بنا و زیربنای جامعه ایرانی نقش می‌بندد. ضمن اینکه شبکه‌های برون‌مرزی صداوسیما امروز اصلی‌ترین ‌تریبون کشور ما در عرصه رسانه‌ای جهان محسوب می‌شوند و در تحولات بین‌المللی حضوری جدی دارند.

به این دلایل، تغییر در ریاست صداوسیما، فراتر از این سازمان و دارای اهمیتی ملی و جهانی است. از این رو 7 مهر 1400، روز انتصاب «پیمان جبلی» به‌عنوان رئیس رسانه ملی را باید یک مبدأ زمانی جدید برای فضای رسانه‌ای ایران دانست. انتصابی که بخش قابل توجه سرنوشت حیات فرهنگی مردم را در سال‌های آینده رقم خواهد زد. آینده‌ای که با تحول و جهش فرمی‌و محتوایی اتفاق خواهد افتاد. هر چند که دوره پنج ساله مدیریت «عبدالعلی علی‌عسکری» نیز دستاوردهایی داشت؛ از جمله، ارتقای فنی و سخت‌افزاری رسانه ملی در بخش‌هایی چون تغییر کیفیت پخش شبکه‌ها به اچ‌دی و تکمیل توسعه پوشش شبکه‌های رسانه ملی در سطح کشور و مناطق محروم و دورافتاده. همچنین پس از چند سال توقف، تولید سریال‌های الف ویژه با موضوعات تاریخی و مذهبی روی ریل افتاد؛ مثل مجموعه «سلمان» که بزرگ‌ترین اثر نمایشی ایران خواهد بود و در مرحله تصویربرداری قرار دارد و یا سریال حضرت موسی(ع) که در مرحله پیش تولید است. به‌رغم شیوع ویروس کرونا اما تولید برنامه‌ها و سریال‌های جدید هیچ‌گاه دچار وقفه نشد – هر چند که در همین دوران کیفیت سریال‌های به نمایش درآمده به شدت افت کرد- و در شرایط تعطیلی مدارس، راه‌اندازی مدرسه تلویزیونی به کمک خانواده‌ها و دانش‌آموزان آمد و گامی ‌در جهت گسترش عدالت آموزشی بود.
اما صداوسیمای امروز، دچار نقاط ضعفی هم هست که در قالب مجموعه‌ای از «باید»‌های پیش روی مدیریت جدید، می‌توان به آنها پرداخت:

*اتحاد جزایر جداگانه
مهم‌ترین اصل برای موفقیت یک رسانه، «انسجام گفتمانی» است. این اصل، مفهومی ‌شبیه به کثرت در عین وحدت دارد. یعنی مجموعه فرآورده‌های یک رسانه، در اوج تنوع و تکثر و جذب سلیقه‌های متفاوت اما در نهایت باید یک گفتمان و جهت واحد داشته باشند. به عبارت بهتر، محصولات و مطالب رسانه‌ها باید مکمل هم باشند، نه متضاد! آنچه روی آنتن صداوسیما می‌رود دچار تناقض گفتمانی و تضاد محتوایی است. به‌طور مثال، برنامه‌ای با پیام صرفه‌جویی و پرهیز از مصرف‌گرایی پخش می‌شود، اما بلافاصله پس از آن برنامه دیگری روی آنتن می‌رود که پیامی‌ معکوس دارد. اخبار دارای یک جهت‌گیری است و سریال‌های نمایشی فاقد آن جهت‌گیری هستند. درحالی که همه شبکه‌ها در حال‌ ترغیب مردم به تزریق واکسن کرونا هستند یک شبکه برنامه‌ای با القای نفی این واکسن پخش می‌کند و… این در حالی است که همه برنامه‌های شبکه‌های رقیب سیما، به تحمیل یک ایدئولوژی یا نگرش خاص به مخاطب خود هستند. مثلا ابتدا برنامه‌ای با محوریت آشپزی با رویکرد‌ ترویج سبک زندگی غربی به نمایش درمی‌آید، سپس یک سریال با مضمون خانواده ستیزی پخش می‌شود و پس از آن، بخش اخبار به‌گونه‌ای روی آنتن می‌رود که گویی محتوای برنامه‌های قبلی را تکمیل می‌کند. یعنی برنامه‌ها به سیاقی پخش می‌شوند که ذهن و روان مخاطب را برای دریافت برنامه بعدی آماده می‌کنند.
اما بخش‌های مختلف برنامه‌های صداوسیما، برنامه‌های سرگرم‌کننده، خبری، سیاسی، ورزشی و… مانند جزایر جداگانه‌ای هستند که هر یک پیام و محتوایی متفاوت و متناقض را به مخاطب اعطا می‌کند. این چندگانگی گفتمانی در بلندمدت منجر به پرورش نسل‌هایی پر از تناقضات شخصیتی و فکری و زیستی می‌گردد.

*احیای سریال ایرانی و انقلابی

افت و افول روزافزون جریان سریال‌سازی در سیما یکی از نقاط ضعف آشکار رسانه ملی است. به‌نظر می‌رسد که رئیس جدید صداوسیما برای ایجاد تحول در این سازمان، چاره‌ای جز در اولویت قرار دادن اصلاحات اساسی در این بخش را ندارد! برنامه‌های سرگرم‌کننده برخلاف این نام، نه تنها یک امر تفننی و حاشیه‌ای نیستند بلکه پیشانی یک سازمان رسانه‌ای محسوب می‌شوند. هر چند که برنامه‌های مستند و خبری و… جایگاه ویژه‌ای در یک سازمان دارند اما واقعیت این است که برنامه‌های سرگرم‌کننده ابزار اصلی یک سازمان رسانه‌ای مثل صداوسیما برای اعمال سیاست‌ها و اهدافش هست. به همین دلیل هم طی سال‌های اخیر بیشتر سرمایه‌گذاری و تمرکز ‌تراست‌های رسانه‌ای جهان بر سریال‌سازی است. مدیران این‌ تراست‌ها در حال حاضر به وسیله سریال‌ها در حال فتح مخاطب جهانی هستند. اما به همان میزان که شبکه‌های بین‌المللی در زمینه تولید سریال‌های راهبردی و پرجاذبه گام‌های رو به جلویی برداشته‌اند، صداوسیما عقبگرد داشته است. غیراز چند سریال جریان‌ساز و بحث‌برانگیز، عموم سریال‌هایی که طی پنج سال اخیر روی آنتن رفتند خنثی و بی‌اثر بودند. شبکه آی‌فیلم یک فرصت برای مقایسه سریال‌های ساخته شده در پنج، 10، 15 و 20 سال گذشته سیما با آثاری است که اخیرا تولید و پخش شده‌اند.
یک نگاه مقایسه‌ای نشان می‌دهد که اکثریت مجموعه‌های نمایشی امروز سیما نسبت به سریال‌های قدیمی‌تر، به‌جای پیشرفت، پسرفت کرده‌اند. حداقل ویژگی یک سریال این است که کشش لازم را برای پیگیری مخاطب ایجاد کند؛ هر سریالی، حتی یک ملودرام خانوادگی یا یک طنز آپارتمانی، باید داستان یا ساختاری حیرت‌انگیز را نمایش دهد، به‌طوری که مخاطب تشنه تماشا و دنبال کردن آن باشد و در عین حال، مضمونی ملتهب و بحث‌برانگیز در خدمت منافع ملی را مطرح نماید و بتواند در مخاطب خارجی نیز رسوخ کند.
البته دو اقدام مثبت مدیریت اخیر رسانه ملی در حوزه محصولات نمایشی، یکی احیای تولید سریال‌های استراتژیک و فاخر مثل سلمان و موسی است و یکی هم پَر و بال دادن به ژانر جاسوسی- امنیتی مثل گاندو و خانه امن. سریال‌هایی که هم مماس با اتفاقات روز جامعه هستند و هم شوق مخاطب را برای نشستن در پای گیرنده‌ها برمی‌انگیزند و هم اینکه محافل و کانون‌های خاص بین‌المللی را متوجه خود می‌سازند. در دوران جدید مدیریت رسانه ملی نیز برای عبور از وضعیت سترون فضای سریال‌ها باید این‌گونه سریال‌ها تکثیر پیدا کند. جای سوژه‌هایی مثل دفاع از حرم، راهپیمایی عظیم اربعین، حمایت‌های آمریکا از صدام در دوران جنگ تحمیلی، فعالیت شبکه فراموسنری، افشاگری علیه مراکز غارتگری و جنگ اقتصادی علیه مردم، مجاهدت نهادهای علمی‌و دانشمندان کشورمان در ابداعات و اکتشافات و اختراعات و… می‌توانند سوژه جذابی برای ساخت سریال باشند. همچنان که توجه بیشتر به جاذبه‌های گردشگری و اقلیمی ‌ایران زمین یکی از خلأهای بزرگ در سریال‌های ایرانی است. یکی از عجایب – و نقایص- فرهنگی ما این است که در سرزمینی پُر از زیبایی‌های بکر و مبهوت‌کننده زندگی می‌کنیم اما انعکاس چندانی از این همه زیبایی در سریال‌ها دیده نمی‌شود.
یکی از فقدان‌های صداوسیما در این حوزه، برخلاف خیلی از شرکت‌های تولید فیلم و سریال، نبود اتاق‌های فکر برای تشخیص و تعیین سوژه، ایده و داستان و هدایت و نظارت بر سریال‌هاست.

*اخبار؛ واکنش سریع
همچنان که بخش‌های خبری صداوسیما نیز نیازمند تحول در جهت جذابیت و تأثیرگذاری است. این بخش باید به مرکز واکنش سریع به اتفاقات تبدیل شود. رسانه ملی زمانی می‌تواند بر سایر رقبا پیروز شود که اولین رسانه در ارائه خبر و اطلاعات درباره وقایع مختلف باشد.

*عبور از لیبرالیسم

یکی از اظهارات قابل تأمل دکتر پیمان جبلی، رئیس جدید صداوسیما در بدو به‌عهده گرفتن این مسئولیت، جایی بود که گفت: «صداوسیما باید مصداق واقعی رسانه مردمی باشد؛ رسانه صدای کسانی باشد که صدایشان به جایی نمی‌رسد… صداوسیما باید منعکس‌کننده مطالبات، خواسته‌ها و دغدغه‌های توده مردم باشد و نباید منعکس‌کننده نظرات و منویات یک طبقه خاص آن هم طبقه خاصی که جدای از مردم است، باشد.» جبلی در دوران معاونت برون‌مرزی صداوسیما نیز توانست هدایت یک مجموعه رسانه‌ای با شعار «صدای بی‌صدایان» را تجربه کند. این تجربه می‌تواند به تمامیت رسانه ملی سرایت کند.
اما تبدیل صداوسیما به رسانه‌ای مردمی و ‌تریبونی برای بی‌صدایان، فراهم ساختن مقدمات و چارچوبی مطابق با این آرمان است. صداوسیما برای مردمی شدن چاره‌ای جز زدودن مناسبات سرمایه محور و تاجرانه ندارد. در این دوران، تقابل با سرمایه‌داری و جاذبه‌های لیبرالیستی را باید محور و هدف اصلی یک رسانه انقلابی(به‌طور عام) و اسلامی(به‌طور خاص) دانست. آنتن فروشی، تقلید از رسانه‌های غربی و فراموشی ظرفیت‌های بومی، از عواقب تن دادن رسانه‌های جهان سومی ‌به سرمایه‌داری است.
«آنتن‌فروشی» یک عیب بزرگ برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. پخش پرحجم تبلیغات تجاری، به کار رفتن تمهیدات لیبرالیستی (نظیر استفاده ابزاری از زن) در پیام‌های بازرگانی، قرار گرفتن ساعت‌های پربیننده تلویزیون در اختیار شرکت‌های تجاری و مواردی از این دست در شأن رسانه‌ای که قرار بوده و هست تا یک دانشگاه عمومی باشد نیست. هرچند که مشکلات مالی و عدم حمایت اقتصادی کافی، رسانه ملی را به این ورطه انداخته است. اما برای حل این معضل باید راهکارهای خلاقانه‌تر و هنرمندانه‌تری را جست.
بدون‌تردید، رئیس سابق و فعلی سازمان صداوسیما به خوبی می‌دانند که ساختارهای سرمایه‌گرا با محوریت بازار آزاد و کارتل‌های اقتصادی امروز در اوج فضاحت و «ورشکستگی انسانی» قرار دارند. تجارت انسان، بردگی زنان و ایجاد شبکه‌های فحشا، جنگ افروزی و تجارت اسلحه، قاچاق مواد مخدر و مشروبات الکلی و… سرانجام همه حکومت‌های سرمایه‌داری و سازمان‌های متکی به اقتصاد آزاد و لیبرالیسم است. صداوسیما باید هم در فرم مدیریتی و هم در ساختار و محتوای برنامه‌های خود، به تقابل با سرمایه‌داری و بازار آزاد برخیزد. مشکل بزرگ این است که لیبرالیسم در ذات خود دارای جذابیتی کاذب است و ساده‌ترین راه برای جذب مخاطب، اتکا به این نوع جاذبه‌آفرینی است. با وجود سهولت اما جذابیت کاذب و به کار بردن شاخص‌های لیبرالیستی در رسانه‌ها، موجب دفع خلاقیت و دفن هویت و ارزش‌های بومی‌و ملی و دینی می‌شود. تقلید از رسانه‌های غربی، بازخورد بیرونی و ظاهری گرایش به لیبرالیسم و سرمایه‌داری است.
یک راه‌حل متهورانه برای پیشرفت صداوسیما این است که رئیس جدید سازمان، هرگونه آنتن‌فروشی را ممنوع اعلام کند، پخش تبلیغات تجاری را نیز به حداقل ممکن برساند و با هر نوع تقلید و کپی‌کاری از روی شبکه‌های خارجی برخورد سختگیرانه نماید. در چنین وضعیتی، ابتدا مشکلاتی برای رسانه ملی پیش می‌آید، اما رفته‌رفته مدیران گروه‌ها و واحدها به سمت خلاقیت خواهند رفت و لحظات و ثانیه‌های پخش صداوسیما ارزش پیدا خواهد کرد. پیدا کردن استعدادها و فعال ساختن ظرفیت نیروهای جوان و متعهد، به‌کارگیری روش‌های جدید و جسورانه برای جذب مخاطب، خلاقیت و آفرینش قالب‌ها و ساختارها و در یک کلام، کشف جذابیت بومی ‌و ملهم از فرهنگ اسلامی و ایرانی، راه عبور صداوسیما از لیبرالیسم و معضلات اقتصادی و مالی است.




استارتی برای جایگزینی جوانان موسوم به انقلابی با مدیران پا به سن گذاشته!؟⇐رئیس جدید صداوسیما منصوب شد

سینماروزان: پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما شد.

به گزارش سینماروزان با حکم رهبر معظم انقلاب، پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شد.

جبلی پیش از این معاون برون‌مرزی صداوسیما بود. وی همچنین سوابق معاونت خبر رسانه ملی ، عضویت در هیئت علمی دانشگاه صداوسیما، معاونت رسانه‌ای دبیر شورای عالی امنیت ملی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در تونس، مدیرکلی اخبار داخلی واحد مرکزی خبر و مدیرکلی اخبار شبکه العالم را در کارنامه دارد.

به نظر می‌رسد با حضور جبلی در ریاست صداوسیما زمینه‌ای فراهم شود برای تغییر و تحول در مدیریت شبکه‌های مختلف و درعین حال معاونت سیما.

جدایی نیروهای پا به سن گذاشته و به جایش استفاده از نیروهای جوان موسوم به انقلابی در مدیریت، می‌تواند رویکردی باشد که در ماه‌های پیش رو در سازمان، شاهدش باشیم؛ شبیه به روالی که در سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری در پیش گرفته شد.




رییس انجمن کارفرمایی تهیه‌کنندگان خطاب به رییس صداوسیما⇐چرا فكر كرده‌ايد شبكه‌ نمايش خانگي، جز در صورت پيوستن به جغرافياي عريض و طويل و بي‌تناسب شما كه سرشار از استانداردهاي چندگانه است، نبايد حق ادامه حيات و فعاليت داشته باشند؟!/سازمان شما اگر باغبان شايسته‌اي بود، باغچه خودش اين همه گل‌هاي پژمرده و درختان بي‌ثمر و علف‌هاي هرز نداشت و هر رغبتي را براي تماشا سركوب نمي‌كرد!!/شما را به خدا سوگند که با اين كارنامه ناموفق از قدرت جذب مخاطب، اين بار منصرف شويد و شبکه خانگي را به امانِ وزارت ارشاد رها كنيد!!

سینماروزان: مخالفت فعالان شبکه خانگی و سینما با تلاشهای صداوسیما برای تملک شبکه خانگی ادامه دارد و بعد از جامعه صنفی تهیه‌کنندگان، کانون کارگردانان و انجمن فیلمنامه‌نویسان حالا رییس انجمن کارفرمایی تهیه‌کنندگان نیز با نگارش یادداشتی صریح به مخالفت با واسپاری مسئولیت شبکه خانگی به صداوسیما پرداخته است.

فرشته طائرپور تهیه‌کننده آثاری همچون “گلنار”، “پاتال…”، “زن دوم”، و “آینه‌های روبرو” که ریاست انجمن کارفرمایی تهیه‌کنندگی را برعهده دارد در یادداشت خود به رییس صداوسیما متذکر شده که به‌فکر تعامل صحیح با مدیوم‌های رقیب باشد.

متن یادداشت رییس انجمن کارفرمایی تهیه‌کنندگی را بخوانید:

چندي است دلسوزان عرصه توليد فيلم و سريال، با نگراني از انتقال مرجع صدور مجوز توليد سريال‌هاي نمايش خانگي از ارشاد به سازمان صدا و سيما، دست به قلم برده يا زبان به مصاحبه گشوده‌اند تا مخالفت خود را با اين اتفاق كه مي‌تواند آسيب‌هاي جدي به اختيارات، حقوق و سرمايه توليدكنندگان مستقل و همچنين مخاطبان بزند، ابراز كنند.مشخص‌ترين اين اقدامات، سخنان يا بيانيه‌هاي آقايان طباطبايي‌نژاد (از حوزه مديريت دولتي در ارشاد)، حسين فرحبخش (تهيه‌كننده) و همچنين جامعه صنفي تهيه‌كنندگان (يكي از چهار صنف تهيه‌كنندگي) بوده كه طي روزهاي اخير روي سايت‌هاي خبري قرار گرفته است.  به قول قدما «در خانه اگر كس است، يك حرف بس است» اما از آنجا كه ظاهرا در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي كسي نيست كه لااقل همين «يك حرف» را بشنود و پاسخي شايسته و مناسب – نه از سر قدرت سازماني، بلكه از سر غيرت فرهنگي و رسانه اي- بدان بدهد، ما نيز مي‌گوييم و مي‌نويسيم تا ناظران و تصميم‌گيران بدانند كه در اين مقطع تاريخي، اين «يك حرف»، حرف مشترك همه فعالان عرصه توليد آثار تصويري است و ‌اي كاش با همان يك بار گفتن، حق پاسخش ادا مي‌شد.نامه زير را پيش از آنكه به عنوان رييس «انجمن كارفرمايي تهيه‌كنندگان (اكت)» بنويسم، به عنوان يك تهيه‌كننده از جمع تهيه‌كنندگان فعلي سينما و تهيه‌كنندگان سابق صداوسيما مي‌نويسم تا اگر بناي آقايان بر افزايش قهر و عناد و انتقام قرار گيرد، كسي جز اينجانب مشمول آن نشود.

يا حفيظ، يا امين
اي كاش نوشتن نامه سرگشاده، براي مسوولان جمهوري اسلامي فايده داشت؛ آن وقت براي رييس قوه مقننه كشورمان نامه مي‌نوشتيم كه:  جناب آقاي قاليباف، لطفا سينماي ايران را از دست اقدامات غيرقانوني رسانه ملي نجات دهيد و براي برخورد با بي‌قانوني‌ها، بدحسابي‌ها، زياده‌خواهي‌ها و انحصارطلبي‌هاي تحميلي اين سازمان، تدبيري در قوه مقننه بينديشيد؛ يا لااقل افزايش بودجه آن را منوط به انجام تكاليفش در برابر توليدكنندگان آثار كنيد.

آن‌وقت براي رييس قوه قضاييه كشورمان مي‌نوشتيم كه:
جناب آقاي رييسي، چه عذري شما را باز مي‌دارد از تقابل با بي‌عدالتي‌ها، سرمايه‌سوزي‌ها، ايجاد تشويش‌هاي مدام اين رسانه ملي در اذهان جامعه هنري و ادبي و سينمايي كشور؟! چه مصلحتي مانع مي‌شود تا اقدامي كارگشا يا لااقل هشداري عقده‌گشا از سوي تشكيلات شما نسبت به اين سازمان ديده شود؟ تا اندك باوري به برقراري عدالت – توسط آن قوه مسوول- در دل هنرمندان و نخبگان اين جامعه ايجاد شود؟

آن‌وقت براي رييس قوه مجريه كشورمان مي‌نوشتيم كه:
جناب آقاي روحاني، شما كه خود كمتر از ما، از جفاي اين رسانه انحصاري – در تخريب و تقويت‌هاي جانبدارانه‌اش- آسيب نديده‌ايد، چرا راهي براي ممانعت از گسترش ناحق حوزه اختيارات آن به ذهن‌تان نمي‌رسد تا لااقل اختيارات و حقوق قانوني وزارت ارشاد دولت خودتان، اين‌گونه توسط اين سازمانِ خودمدار، غصب يا پايمال نشود و اقدامات حمايتي آن در امر توليد و نمايش آثار ايراني، براي مخاطب ايراني عقيم نماند؟!

و براي رييس فعلي همين رسانه موسوم به رسانه ملي مي‌نوشتيم كه: به ميز بي‌وفاي‌تان خوب نگاه كنيد! از آن بپرسيد چه شد كه با مديراني بزرگ‌تر و تواناتر از شما وفا نكرد و تنها اجازه داد از هركدام‌شان، فقط قصه‌اي خلاصه، از خوبي يا خطا – جهت نفرين يا دعا- باقي بماند؟!آيا سوزاندن سرمايه‌هاي توليد، به ورشكستگي كشاندن سالن‌هاي سينما، حمايت‌ها و تحريم‌هاي گزينشي و بي‌ضابطه در حق پديدآورندگان آثار، تخريب وجهه سينما و سينماگران، عدم پذيرش يا نهايتا عقد قراردادهاي اجحافي و يكسويه جهت خريد يا تبليغ آثار سينمايي، مسدود كردن عامدانه راه تنفس سينماي ملي ايران با خودداري از اطلاع‌رساني صحيح و مشفقانه و به موقع در مورد توليدات و شرايط نمايش آنها، به قدر كافي كارنامه شما را در محضر خدا و تاريخ، انباشته از جفا به حق‌الناس نكرده كه همچنان به روش خود ادامه مي‌دهيد؟!

نگران نيستيد از اينكه بي‌اعتنايي شما به ورشكستگي سينماي ايران، مشمول اعتناي دقيق حضرت حق قرار گيرد و اين شراب ظلم، به خماري بامدادش نيرزد؟! جناب رييس! آيا مي‌دانيد در طول همه اين سال‌هاي متعلق به جمهوري اسلامي، هر فيلمي كه با طي آداب و تشريفات قانوني تحت نظارت وزارت ارشاد – به عنوان بالاترين مرجع تصميم‌گيري در مورد توليد و نمايش آثار سينمايي- وارد چرخه اكران شده، صاحبان مادي و معنوي آن، حكم يخ‌فروشاني را داشته‌اند كه زير آفتاب تموز، بساط زده باشند؟! و سازمان شما، مغرور و مشعوف از ذوب شدن اين سرمايه‌ها، ناجوانمردانه نگاهش را از آنان برگردانده تا نبيند و نفهمد و قدمي بر ندارد؛ مگر استثنائا براي آثاري كه صاحبانش زور بيشتري از زور شما در بازوي‌شان بوده؟!

سال‌هاست كه مشي و مرام سازمان شما، در بريدن شاخه‌اي كه خود نيز بر آن نشسته‌ايد خلاصه مي‌شود؛ از يك‌سو مخاطبان سينما و رسانه خود را – فوج فوج- به بازار بيگانه و ماهواره روانه كرده و مي‌كنيد و از سوي ديگر خود را مدعي بلامنازع صدور مجوز براي هر فرآيندي مي‌دانيد كه احتمال دارد با توليداتي جذاب‌تر از آنچه شما مي‌سازيد، نگاه مخاطبان را مجددا به سوي فرهنگ و آثار وطني بازگرداند و بازار كار ايجاد كند براي چندهزار عوامل كم‌كار و بيكار عرصه توليد كه برخلاف تصور عوام، عمدتا در سطوح كارگري قراردارند!

چرا فكر كرده‌ايد شبكه‌ نمايش خانگي، جز در صورت پيوستن به جغرافياي عريض و طويل و بي‌تناسب شما كه سرشار از استانداردهاي چندگانه است، نبايد حق ادامه حيات و فعاليت داشته باشند؟! سازمان شما اگر باغبان شايسته‌اي بود، باغچه خودش اين همه گل‌هاي پژمرده و درختان بي‌ثمر و علف‌هاي هرز نداشت و هر رغبتي را براي تماشا سركوب نمي‌كرد.  جناب رييس، آيا مي‌دانيد علاوه بر سينماگران مستقلي كه از عملكرد سازمان شما آسيب‌هاي جدي ديده‌اند، چه تعداد از تهيه‌كنندگاني كه براي خود شما سريال و فيلم ساخته‌اند نيز گرفتار بدحسابي‌هاي سازمان شما هستند؟ آيا مي‌دانيد چه مانده‌اي از رقم قرارداد تهيه‌كنندگان فيلم‌ها يا سريال‌هايي كه بيش از يكسال يا حتي چندسال از پخش آنها در شبكه‌هاي شما مي‌گذرد، هنوز تسويه نشده است؟!آيا مي‌دانيد در سامانه شما، به جاي ارقام واقعي كه عملا به عنوان علي‌الحساب و قسط به تهيه‌كننده پرداخت شده، كل رقم اعتباري مربوط به آن پروژه- آن‌هم در سال عقد قرارداد- به عنوان هزينه سازمان و درآمد تهيه‌كننده، منعكس مي‌شود و اين ارقام صوري و كاذب، مبناي تعيين ماليات براي تهيه‌كنندگان قرار مي‌گيرد؟!آيا مي‌دانيد، قيمت پيشنهادي سازمان شما براي خريد حق نمايش تلويزيوني فيلم‌هاي سينمايي، چند درصد از بودجه توليد آن فيلم، يا چند درصد از درآمد شما بابت پخش آگهي به پيوست همان فيلم است؟! و اضافه مي‌كرديم: جناب رييس! ما از گفتن و نوشتن اين حرف‌ها خسته و دلخسته‌ايم اما ظاهرا شما از شنيدن و خواندن و تظاهر به نشنيدن و نخواندن آنها، هنوز خسته نشده‌ايد.از آنجا كه ما اصحاب قبيله قصه‌ها و حكايت‌ها هستيم، اجازه دهيد اين نامه را با حكايتي كوتاه -كه نمي‌دانم لطيفه است يا شوخي، كنايه است يا حكمت- در مورد تلاش سازمان شما براي قبضه كردن مجوز توليدات نمايش خانگي به پايان برم.روزي پسر نوجوانم به من گفت مي‌خواهم هوشمندانه‌ترين و تلخ‌ترين حكايتي كه تاكنون شنيده‌ام را برايت تعريف كنم: «روزي كودكي فقير و گرسنه، پشت پنجره يك چلوكبابي، صورتش را به شيشه چسبانده و با دقت و حسرت مشغول تماشاي پدر و پسري شده بود كه با اشتها مشغول خوردن غذاي‌شان بودند. چيزي نگذشت كه پسرك اين سوي پنجره، با زدن ضربه‌هايي به شيشه، توجه پسرك داخل رستوران را به خود جلب كرد و وقتي مطمئن شد كه او نگاهش مي‌كند، با اشاره به بساط روي ميز گفت: پياز هم بخور!…پياز هم بخور!  جناب رييس، بدون هرگونه قضاوت درباره ريشه‌هاي گرسنگي بچه فقيرِ توي خيابان و سيري بچه داخل رستوران (كه هردو به يك اندازه معصومند و بي‌ارتباط با بحث ما)، اجازه دهيد به عنوان نظاره‌گران پشت شيشه تلويزيون‌ها، به پنجره بزنيم و از شما كه آن سوي شيشه در احوالات خود هستيد، درخواست كنيم كه لااقل از خوردن پياز صرف‌نظر كنيد؛ شايد اين بار تند باشد و از ترشحات آن اشك‌تان سرازير شود.  جناب رييس، شما را به خدا با اين كارنامه ناموفق از قدرت جذب مخاطب، اين بار منصرف شويد و همان‌گونه كه توليدكنندگان سينمايي را سال‌هاست به امان خدا رها كرده‌ايد، توليد‌كنندگان سريال‌هاي نمايش خانگي را هم به امانِ وزارت ارشاد رها كنيد.

 

فرشته طائرپور+عبدالعلی علی عسکری
فرشته طائرپور+عبدالعلی علی عسکری




در نامه حسین فرحبخش به عبدالعلی علی‌عسکری بیان شد⇐جای تاسف است که شما ریاست سازمانی را برعهده دارید که مدیران میانی‌تان برای دستور صریح‌تان تره هم خرد نمی‌کنند!/چرا علیرغم دستور شما مبنی بر حمایت تبلیغاتی از فیلمی درحال اکران، بخش‌های مختلف- از بازرگانی تا حوزه ریاست- به هر شکل که بود از زیر بار اجرای دستور شما شانه خالی کردند؟؟/این چه بلبشویی است که مدیری در مرز بازنشستگی دستور شما را ملغی می‌کند؟؟/برای کنترل این افراد معلوم‌الحال و نجات رسانه ملی از دست آن‌ها چه کرده‌اید؟/وقتی مرئوس‌تان، دستورتان را بایکوت می‌کند چگونه جرات دارید ادعا کنید در حال اداره کشور(!؟) و مبارزه با صد و سی کانال ماهواره‌ای هستید؟/حکایت انواع ترفندها و به این و آن پاس دادن‌های زیردستان شما برای اجرا نکردن دستور شما، خود فیلم‌نامه‌ای تراژیک و در عین حال خنده‌دار است که اگر مجوزش را بدهند می‌تواند به یک سریال نودشبی پرمخاطب بدل شود!

سینماروزان: مدتی کوتاه پس از نامه شورایعالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران به رییس صداوسیما و گلایه از عدم پخش تیزرهای آثار سینمایی(اینجا را بخوانید) حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما هم در نامه‌ای پرگلایه به علی‌عسکری از او خواسته که بر رفتار زیردستانش نظارت کند.

متن نامه حسین فرحبخش را بخوانید:

ریاست سازمان صدا و سیما! با سلام و احترام!

آنچه در زیر می‌نویسم نه گلایه‌ای شخصی و از سر درخواستِ چیزی از شما که شهادت‌نامه‌ای است در شرحِ گوشه کوچکی از نابسامانی و هرج و مرجِ سازمان صدا و سیما در دوران ریاست شما، این روایتی است از خودکامگی، انحصارطلبی و تحجر مدیران تحت نظر شما که سکان یکی از مهم‌ترین دستگاه‌های فرهنگی نظام را در دست دارند و در نتیجه سوءمدیریت، موجبات شادی اغیار فراهم شده.

من برای خود چیزی نمی‌خواهم، اگر جز این بود بعد از چهار دهه تهیه و تولید فیلم در سینما در این دوران رکود ناشی از بلای کرونا فیلم “زن‌ها فرشته‌اند۲” را روانه اکران سینماهای خالی از مشتری نمی‌کردم، من از پیش می‌دانستم اکران فیلم در این شرایط مثل ورود به میدان مین، پرخطر است اما با خود و خدای خود معامله کردم که برای روشن ماندن چراغ سینماها سرمایه‌ام را وارد این جریان پر ریسک کنم و به همین نیت هم برای رونق سینماها از شما طی نامه‌ای تقاضای حمایت و پخش تیزر کردم تا حداقل مردم متوجه شوند سینماهای کشور باز هستند و این صنعت بیش از این آسیب نبیند. راستش وقتی دستور مساعد و موافقت شما را پای نامه‌ام دیدم اندکی دلگرم شدم، اما حالا می‌خواهم بگویم جای تاسف است که شما ریاست سازمانی را بر عهده دارید که مدیران میانی‌تان برای دستور صریح‌تان تره هم خرد نمی‌کنند؟؟

بله، مدیران شما در بخش‌های مختلف از بازرگانی تا حوزه ریاست به هر شکل که بود از زیر بار اجرای دستور شما، پخش تیزر و حتی زیرنویس اعلام اکران فیلم “زن‌ها فرشته‌اند 2” شانه خالی کردند. حکایت انواع ترفندها و به این و آن پاس دادن‌های زیردستان شما برای اجرا نکردن دستور شما و عدم پخش تیزرهای فیلمی مجاز که روی پرده رفته، خود فیلم‌نامه‌ای تراژیک و در عین حال خنده‌دار است؛ فیلمنامه‌ای که اگر مجوزش را دهند می‌توان آن را به یک سریال نودشبی پرمخاطب بدل کرد و البته با محوریت هزار رنگی آدم‌هایی که ظاهراً مدیران حزب‌اللهی یک نهاد در کشوری اسلامی هستند اما در باطن احتمالا جز ناراستی و ریشخند ارزش‌ها چیزی در چنته‌شان نیست؟؟!!

آقای علی‌عسکری!
این چه بلبشویی است در سازمان صدا و سیما که شما دستور می‌دهید اما مدیر کل بازرگانی آقای م. (که به رغم بازنشستگی مشغول به کار است) بعد از چند روز وقت‌کشی و سر دواندن با وجود دستور صریح شما، گرفتن کد و بستن قرارداد، اعلام می‌کند آقای ف. (مدیرکل حوزه ریاست سازمان) دستور شما را ملغی کرده؟ ما که متحیر مانده‌ایم که مگر می‌شود مرئوس دستور رئیس را سرخود ملغی کند؟

شاید خودتان هم خنده‌تان بگیرد اما باور کنید خواستیم یک نامه به آقای ف. بنویسیم، دفتر ایشان یک بار گفتند نامه را با عنوان “مدیر کل حوزه ریاست” بنویسید، روز بعد گفتند نامه را به جریان نینداخته‌اند چون باید عنوان او را “رییس حوزه ریاست” می‌نوشتیم و بعد نامه سوم ما با عنوان جدید را هم مسکوت گذاشتند چون گفتند باید عنوان عوض شود و بنویسیم “مشاور اجرایی و رییس حوزه ریاست” و در این بهانه‌جویی برای تغییر عنوان نامه تا توانستند وقت کشی کردند و در نهایت هم گفتند اگر آقای م. به دستور رییس سازمان تمکین نمی‌کند مشکل شما است. آقای علی‌عسکری باور می‌کنید؟ گفتند مشکل ما است که یک مدیر به دستور رئیس سازمان عمل نمی‌کند!!

اگر باور ندارید متن مکالمات تلفنی این چند روزه ما با این حضرات را که قطعاً ضبط شده از حراست سازمان درخواست کنید و بشنوید تا در جریان اوج بحران در صدا و سیما و سنگ اندازی‌های عجیب و غریب مدیران و کارمندان‌تان بر سر راه مردم قرار بگیرید.

همین قدر بگویم من در عمر شصت ساله خود که چهل سال از آن در کار سینما گذشته و بعد از تولید نزدیک به شصت فیلم سینمایی، غیر راستگوترین آدم‌هایی که دیده‌ام همین مدیرانی هستند که امروز در صدا و سیمای تحت مدیریت شما کار می‌کنند؟؟!! البته حالا دلایل انحطاط و زوال این رسانه ظاهراً ملی اما در باطن فرقه‌ای و باندی را متوجه می‌شوم.

آقای علی‌عسکری!
این ننگ همواره بر پیشانی آنهایی خواهد ماند که صدا و سیما را به حضیض کشاندند تا حدی که حتی مقام معظم رهبری (حفظ‌الله) هم صراحتاً نسبت به عملکرد آن ابراز نارضایتی کرده و فرمودند هر چند رئیس سازمان را منصوب می‌کنند اما در نحوه اداره آن دخالتی ندارند و خود منتقد عملکرد آن هستند.

شما بگویید این چه مدیریتی است که نه بسیاری از مردم به رسانه‌تان اعتماد دارند و نه شخص اول مملکت از آن راضی است و تازه در واکنش‌هایی جناحی به‌رغم تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت میان قوا دائم چوب لای چرخ دولت می‌گذارد و در کار آن کارشکنی می‌کنید.

مگر مصوبه شورای عالی امنیت ملی این نیست که تلویزیون فیلم‌های سینمای ایران را تبلیغ کند تا مانع از توجه و گرایش مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای معاند شود؟ پس چرا مدیران سازمان بر خلاف مصوبه شورای عالی امنیت ملی، بر ضد مصالح ملی کشورمان و در جهت ریختن آب به آسیاب دشمن(؟؟!) نه تنها به بهانه‌های مختلف از اجرای این مصوبه خودداری می‌کنند بلکه این روزها به جای حمایت مضاعف از سینما، ویروس کرونا را بهانه کرده‌اند برای دشمنی بیشتر و زدن ضربه‌های کاری و غیر قابل جبران به سینمای ایران.

این عناد و دشمنی با سینمای ایران تا حدی آشکار است که وقتی یک مسئول رده پایین اداره اماکن می‌گوید سینماها تعطیل هستند، خبر آن ده‌ها بار در شبکه‌های مختلف اعلام و حتی زیرنویس می‌شود اما وقتی مسئول ستاد مبارزه با کرونا می‌گوید سینماها باز هستند خبرش یک بار بیشتر اعلام نمی‌شود، یا در جای دیگر به جای تبلیغ رعایت پروتکل‌های بهداشتی در سینماها و امن معرفی کردن سالن‌ها، خبرنگار صدا و سیما گزارش ویژه تهیه می‌کند که به رغم باز بودن سینماها مردم از ترس‌شان به سینما نمی‌روند، یا مثلاً برنامه‌ای در اقدامی خصمانه سر و ته پلان‌های فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه نمایش خانگی را می‌زنند تا با چند دیالوگ تقطیع شده به خانواده‌های متدین القا کنند که این‌ها آثاری غیر اخلاقی هستند.

البته خدا را شکر این دسیسه‌ها تاثیری در نظر و دیدگاه مردم ندارد چون خود می‌دانید به رغم ادعاهای‌تان مبنی بر استقبال و رضایت هشتاد و پنج درصدی مردم از صدا و سیما، بدنه مخاطبین به این دم و دستگاه چنان بی اعتماد هستند و چنان از آن فراری شده‌اند که فقط تلویزیون خود را روشن می‌کنند تا اخبار و آمار تلفات کرونا را بدانند و بعد خاموشش می‌کنند؟؟

این بلایی است که مدیریتی نادرست بر سر رسانه ملی آورده و از آن چیزی ساخته که نه در شان نظام مقدس جمهوری اسلامی است و نه مورد وثوق ملت فهیم ایران، آن وقت شما را چه شده که با غرور و تبختر در جلسه هیات دولت ادعا می‌کنید سازمان صدا و سیما مشغول اداره مملکت است یا جای دیگر مدعی می‌شوید یک تنه در حال مبارزه با یکصد و سی شبکه معاند فارسی زبان هستید؟

آقای علی‌عسکری! کسی که کارمندش برای دستورش ارزش قائل نیست و از اداره مدیران یک سازمان عاجز است چگونه می‌تواند مدعی اداره یک کشور باشد؟ شما بدانید رشد و بال و پر گرفتن آن صد و سی شبکه ماهواره‌ای معاند هم ناشی از ضعف مدیریت و فقدان کارآیی این طرفی‌ها است که آنها توانسته‌اند با چند نیروی انگشت شمار و در یک اتاق کوچک عجز و ناتوانی رسانه شما را به دنیا نشان دهند.

آقای علی‌عسکری!

تقابل شما با دولت منتخب مردم و زیر مجموعه فرهنگی آن یعنی وزارت ارشاد، در حالی که هر هفته در جلسات هیات دولت شرکت دارید و برای بودجه بیشتر لابی می‌کنید، نشان از چه دارد جز عناد با مردم و دولت مستقر و همزمان منفعت طلبی برای اهداف خودتان؟
شما گرفتار کدام توهم هستید که هر شب با مقام مسئولی، اعم از کشوری یا لشگری، جلسه و نشست می‌گذارید و فیلمش را در صدا و سیما پخش می‌فرمایید؟ شما چکاره مملکت هستید که گمان می‌کنید نظرات‌تان راهگشا است و باید مردم و مسئولان را مجبور به شنیدن‌شان کنید؟ چه کسی به شما اجازه داده آنتن صدا و سیما که با بیت‌المال اداره می‌شود را اشغال و از آن برای نمایش شخص خود و ابراز نظرات‌تان در اموری که در صلاحیت و حیطه وظیفه‌تان نیست استفاده کنید؟ چرا به جای این خودنمایی‌ها فکری به حال اوضاع اسفناک رسانه ملی نمی‌کنید؟

شما عده‌ای از افراد…را در مناصب مختلف صدا و سیما گمارده‌اید که حالا حتی خط و دستور خودتان را هم نمی‌خوانند. گروهی از این افراد بیمار ذهن در شورای تصویب تیزرها نشسته‌اند و به هیچ قاعده، قانون و منطقی جز آنچه فکر خود و همپالکی‌های‌شان می‌گوید اعتنا ندارند و در خودباوری و خودمحوری دست همه دیکتاتورها را از پشت بسته‌اند.

شما برای کنترل این افراد معلوم‌الحال و نجات رسانه ملی از دست آن‌ها چه کرده‌اید؟ اگر در جریان این ترکتازی‌ها نیستید که وای بر شما و اگر در جریان هستید و سکوت کرده‌اید یا توان اداره و کنترلش را ندارید باز هم وای بر شما که این منصب مهم را  اشغال کرده‌اید. در همین فقره دستور پخش تیزرها و عدم اجرای آن اگر خود شما پنهانی دستورتان را لغو کرده‌اید(؟؟) که اکیداً به‌تان توصیه می‌کنم از ریاکاری خود توبه کنید و اگر هم شما دستور خود را لغو نکرده‌اید و زیر دستان‌تان به آن توجه ندارند که فکری به حال آخرت خود کنید چرا که عده‌ای ظالم را بر مقدرات مردم کرده‌اید و قدرت کنترل‌شان را ندارید.

آقای علی‌عسکری!

در خاتمه به عنوان فردی خیرخواه به شما توصیه می‌کنم اگر باور و اعتقادی به روز جزا دارید، آخرت خود را فدای دنیای چند منفعت طلب خشک مغز نکنید، همین امروز یا در جهت اصلاح امور مردانه وارد صحنه شوید یا اگر توان مدیریت ندارید و حریف نیستید این میدان را به افراد صاحب صلاحیت بسپارید و با استعفای خود مانع بروز خسارت بیش از این و صدمه به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شوید.

حسین فرحبخش+عبدالعلی علی عسکری
حسین فرحبخش+عبدالعلی علی عسکری




شورایعالی تهیه‌کنندگان خطاب به رییس صداوسیما⇐چرا علیرغم تاکید شورای‌عالی امنیت ملی، از پخش تیزرهای سینمایی سرباز می‌زنید؟/چرا با جلوگیری از پخش تیزرهای آثار سینمایی و ایجاد اشکال‌تراشی به سینمای ایران جفا روا می‌دارید؟/چرا فرصتی فراهم نمی‌کنید که مردم از تلویزیون کشورشان با فیلم‌های روی پرده آشنا شوند و نه از طریق تلویزیون‌های خارج از کشور؟؟/آیا خبر ندارید ارتزاق ۱۵هزار نفر از خانواده سینما درگروی گردش اقتصادی فیلمهاست؟؟

سینماروزان: شورایعالی تهیه کنندگان سینمای ایران طی نامه ای سرگشاده به ریاست سازمان صدا وسیما از عدم پخش تیزر فیلم های سینمای ایران گلایه کرد.

متن نامه شورایعالی تهیه‌کنندگان بشرح زیر است:

متاسفانه مدتی است که سازمان صدا و سیما از پخش آگهی‌های فیلم های سینمایی به اشکال مختلف خودداری می کند؛ آن هم در شرایطی که این مهم و پخش آن بارها از سوی مسئولان مختلف و شورایعالی امنیت ملی مورد تاکید قرار گرفته است.

شورایعالی تهیه کنندگان انتظار دارد در شرایط ویژه کنونی، سازمان صدا و سیما همکاری لازم، بیشتر و دقیق‌تری را با سینمای ایران داشته باشد، نه اینکه با جلوگیری از پخش تیزرهای تلویزیونی و ایجاد اشکالتراشی به سینمای ایران جفا روا دارد.

شورایعالی تهیه‌کنندگان از جنابعالی و همکاران شما انتظار دارد با پخش آگهی با حجم مورد قبول ، آن هم بصورت تعداد و نه ریالی، بار دیگر فرصتی فراهم کنید که مردم از تلویزیون کشورشان با فیلم های روی پرده آشنا شوند ، ونه از طریق تلویزیون‌های خارج از کشور.

شما همچنان نیک می دانید که این اقدام جدا از معرفی فیلم ها، به ارتزاق ۱۵ هزار نفر از خانواده فعال در سالنهای نمایش هم می‌تواند کمک کند و از بیکاری آنها جلوگیری وصد البته در بخش تولید نیز ایجاد شغل نماید.




فیلیمو علیه “همگناه” و “دل”؟؟ یا درخدمت سازمان ارزشی و رسانه ملی؟؟

سینماروزان: سایت فیلیمو بتازگی گزارشی از «مجموع دقیقه تماشای اولین قسمت سریال ها» منتشر کرده که حاوی نکات جالبی است.

سوای آمار و ارقام و رتبه بندی ها، عجیب ترین اتفاق در این گزارش، مواجهه فیلیمو با «همگناه» و «دل» است. نتیجه بدست آمده در این گزارش،‌ خواسته یا ناخواسته علیه سریالهای مصطفی کیایی و منوچهر هادی است! پشت پرده چه می گذرد؟

آیا بعد از این که سریال های خانگی در اختیار صدا و سیما قرار گرفته، فیلیمو در حال چرخش به سمت سازمان همسوی آن یعنی اوج است؟

روابط عمومی فیلیمو مجموع دقیقه تماشای قسمت اول سریال‌ها از روز اول توزیع تا 15 تیرماه 99 را این گونه منتشر کرده است:«مجموعه دقیقه تماشای قسمت اول «همگناه» بعد از 133 روز انتشار 40226203 دقیقه، ‌مجموعه دقیقه تماشای قسمت اول«دل» بعد از 185 روز انتشار 39284194 دقیقه و مجموعه دقیقه تماشای قسمت اول «آقازاده» بعد از 9 روز انتشار مجموعه دقیقه تماشای قسمت اول 32875840 دقیقه.»

«همگناه» محصول فیلیمو است و با سرمایه گذاری این پلت فرم آماده شده. در ظاهر این گونه است که فیلیمو خواسته با انتشار این گزارش به محصول خود وجاهت دهد و محبوبیت آن را یادآور شود. در عمل اما تعریف از«همگناه»‌ تبدیل به تخریب شده!‌ همانطور که ملاحظه می کنید این سریال بعد از گذشت 133 روز به رتبه اول رسیده. تازه؛‌ فاصله اش با «آقازاده»که فقط 9 روز است منتشر شده؛‌زیاد نیست. اگر تناسب گرفته شود، مجموع بازدید قسمت اول «آقازاده» بعد از 133 روز حدود 10 برابر، بیشتر از «همگناه» می شود. روابط عمومی فیلیمو خواسته یا ناخواسته «همگناه» را گوشه رینگ برده است. درست عین اتفاقی که برای «دل» رخ داده که با ارائه آمارش در ۱۸۵ روز فاصله‌اش با سریال اوج گوشزد شده؟؟!

در بخشی از گزارش روابط عمومی فیلیمو، این طور آمده است:« با مقایسه زمان گذشته از اولین روز انتشار، «آقازاده» توانسته بیشترین بازدید را در کمترین زمان به دست آورد. از طرفی این تناسب نشان می‌دهد که «همگناه» با گذشت 133 روز از انتشار، همچنان قصه‌ای دنبال شونده دارد و قسمت اول آن با وجود گذشت 18 قسمت همچنان پربازدید است.» این بخش از گزار‌ش هم «ظاهرا» در حمایت از «همگناه» آماده شده اما بیشتر چیزی شبیه «دلجویی» است. فیلیمو از رکوردشکنی «آقازاده» می گوید و در عین حال یادآور می شود که «همگناه» همچنان بیننده دارد! شیوه مصاف با «همگناه» ژورنالیستی است و ‌روابط عمومی فیلیمو با همین شیوه آمار بازدید از محصول خود را منتشر کرده. در حالی که می توانست از این آمار چشم بپوشد و طبق قاعده و اصول «روابط عمومی» گزارش را به دست مخاطبان برساند.

گزارش اخیر فیلیمو شائبه های دیگری را پیش می کشد: آیا فیلیمو می خواهد به سازمان ارزشی اوج نزدیکتر شود؟ یا در حال نشان دادن چراغ سبز به دیگران از جمله صدا و سیما است؟

این دو سوال و نمونه های مشابه زمانی جدی می شود که می دانیم صدا و سیما قرار است متولی سریال های شبکه خانگی شود. پس فیلیمو تصمیم درست را در چرخش به سمت سازمان اوج دیده که همسو با صدا و سیما است؟؟؟

سوال های دیگری هم از دل این گزارش بیرون می آید: آیا فیلیمو با یادآوری رکوردشکنی های «آقازاده»، نارضایتی خود از «همگناه» و «دل» نشان می دهد؟ این پرسش ها از جایی شکل می گیرد که «آقازاده» به عنوان یک سریال خارج از تولیدات فیلیمو،‌ رکوردها را می شکند و تبدیل به مهم ترین اثر او می شود.

فیلیمو به طور عمدی یا سهوی هم عملکرد مصطفی کیایی و منوچهر هادی را زیر سوال برده و هم بر آتش دو قطبی «آقازاده» و «همگناه»-«دل» دمیده است؟؟؟ دوقطبی ای که در فضای مجازی کلید خورد و دامنه‌اش به رسانه های رسمی هم کشیده شده است؟؟

سینماروزان آماده است پاسخ مدیران فیلیمو به این پرسشها را انعکاس دهد.




ناراحتی داداش کوچیکه هاشمی فقید از توهین رسانه ملی به استعمار پیر؟؟!!

سینماروزان: “انگلیس نشسته بر اره برگزیت!”؛ بیان این عبارت از سوی محمدرضا حیاتی در خبر سراسری سیما جدا از آن که اسباب طعن و کنایه مخاطبان در فضای مجازی را موجب شد با توضیحات حیاتی مبنی بر آن که صرفا خواننده خبر بوده و نقشی در تنظیم آن نداشته مواجه شد.

به تازگی محمد هاشمی برادر کوچکتر هاشمی رفسنجانی فقید در اظهاراتی برای “اعتماد” ناراحتی خود از توهین رسانه ملی به بریتانیا را اعلام کرده است؛ اینکه اخوی هاشمی که خود زمانی رییس سازمان صداوسیما بوده در میان فراوان گافهایی که رسانه ملی را دربرگرفته از توهین رسانه ملی به سران استعمار پیر گلایه دارد جای شگفتی دارد؟؟؟

محمد هاشمی اظهار داشت: تحليل‌ها درباره خبري كه مجري باسابقه تلويزيون، محمدرضا حياتي، روي آنتن زنده خوانده، اين روزها نقل محافل رسانه‌اي، خبري و جمع‌هاي مختلف شده است. دربرنامه زنده خبري و پربيننده، خبري خوانده شده كه متنش محتواي كلامي نامناسبي دارد و زننده است. البته كه حياتي در توضيحي اعلام كرده كه نقشي در نوشتن اين خبر نداشته و صرفا همان متني را خوانده كه در اختيارش قرار داده‌اند. اين توضيحي درست است و گويندگان خبر وظيفه‌اي در نوشتن خبرها ندارند. طبق ‌آيين‌نامه‌هاي صدا و سيما، گوينده تنها متني خبري را مي‌خواند كه در اختيارش گذاشته باشند. بنابراين گوينده در اين زمينه مسووليتي ندارد. در واقع خبر از سوي مراجعي در صدا و سيما تهيه مي‌شود، در اختيار سردبير گذاشته مي‌شود و با امضاي او به دست گوينده خبر مي‌رسد.

هاشمی ادامه داد: چنانچه سياستي مبني بر تحقير يا تجليل از كشور يا فردي وجود داشته باشد اين امر در نگارش خبر هم تاثيرگذار است و مراجعي آن را به گروه سياسي خبر اعلام مي‌كنند كه فراتر از سردبير و گوينده هستند. به اين‌ترتيب در اين قضيه نه مي‌توانيم حياتي را مقصر بدانيم، نه نويسنده متن خبر و نه حتي سردبير برنامه خبري را. مديريت صداوسيما و سياستش درباره اخبار مربوط به بريتانيا، اين خبر و متن ناخوشايند را ساخته است. آنها به بهانه اينكه در شرايط كنوني دولت بريتانيا مواضع دوستانه‌اي با ايران ندارد و در جنگ رسانه‌اي عليه ايران، تعابيري مانند حامي تروريست و… را استفاده مي‌كنند، اين اجازه را مي‌دهند تا نويسنده متن خبر از واژه «اره» به عنوان مثالي براي توصيف برگزيت استفاده كنند ولی اين مديران فراموش كرده‌اند كه در ايران، رفتار و گفتار محترمانه نه‌تنها در سنت ما كه در مذهب ما هم توصيه شده است و حتي در مواجهه با دشمن هم نبايد احترام كلام و گفتار از دست برود.

هاشمی افزود: اين حواس‌پرتي و بي‌توجهي هم ناشي از رفتاري است كه سال‌هاي اخير در حوزه سياسي ايران باب شده و بنده يكي از منتقدان اصلي آن هستم. وقتي از تريبون‌هاي رسمي و در كلام برخي از سياست‌مداران ما تمييزي وجود ندارد و آنها دشمن داخلي و خارجي خود را با هر كلامي خطاب قرار مي‌دهند و به زيان‌هاي اين رفتار بي‌توجه هستند، نمي‌توانيم از مديران رسانه ملي انتظار زيادي داشته باشيم. متاسفانه اين روندي است كه حداقل در يك دهه اخير در حوزه سياسي ايران باب شده و اگر بخواهيم اين مورد را تصحيح كنيم، به همت جمعي در عرصه سياسي، اجتماعي و فرهنگي نياز داريم تا بيش از اين شاهد اين بي‌حرمتي‌هاي كلامي نباشيم.




وحید جلیلی در یادداشتی بلندبالا و در نقد رسانه ملی اظهار داشت⇐بعد از بیست سال وقت نهی از منکر علنی‌ مدیریت باندی و ناکارآمد سازمان است!/انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد ۱۲ و ۲۶ ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد!!!/با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید سریال ۱۵ میلیارد تومانی نه یک اتفاق تصادفی بلکه دقیقا و کاملا محصول طبیعی یک نظام برنامه‌ریزی فاسد مدیریتی است!!/چرا تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب سازمان را بین خود دست به دست کرده‌اند همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!؟؟/فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چنان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند!!؟؟/اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟؟/رهبر از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح میگوید و رسانه ملی،  «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» میسازد!!!/ هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند!!

سینماروزان: چندی قبل وحید جلیلی از فعالان فرهنگی اصولگرا که در هسته مرکزی جشنواره ارزشی عمار هم قرار دارد در خلال یک سخنرانی به انتقاد از سریال “بوی باران” پرداخت. انتقادی که واکنش فوری نویسنده سریال را به دنبال داشت.

آن واکنش وحید جلیلی را واداشته در یادداشتی بلندبالا نقدحالی ارائه کند بر اوضاع کیفی محصولات رسانه ملی در همه این سالها.

متن کامل یادداشت جلیلی را بخوانید:

شنبه 19 مرداد 1398 به دعوت بچه‌های انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان در جشن سالانه‌شان از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی سخن گفتم، بحثی مفصل در تصویر و تحلیل وضعیت فیلمسازی انقلاب در شرایط امروز.

کمتر از ده درصد از وقت آن سخنرانی به شکایت از یکی از فجایع اخیر رسانه‌ ملی؛ سریالی با نام اصلی «عروس تاریکی» و بدل شده به «بوی باران!»  گذشت.

خبرگزاری‌ها و سایت‌های مختلفی تمام یا بخش‌هایی از آن سخنرانی را بازتاب دادند.

دوستان از داخل صداوسیما خبر دادند که « آب در خوابگه مورچگان ریخته‌ای» و آشفته‌اند حضرات، در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ ملی و برخی پشتیبانان با نفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از 20 سال کم کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریک‌خانه‌‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.

در آن جلسه «عروس تاریکی» فقط از آن جهت که نمونه نمایانی از کارنامه آن تاریک‌خانه بود به کسری از آنچه سزاوار بود نواخته شد.

اما مدیران همیشه طلبکار، کمترین جزء از آن تاریک‌خانه را پیش انداختند تا با نعل وارونه زدن و نصیحت اخلاقیِ صاحب این قلم، مجموعه پرسش‌هایی را که پیش نهاده بودم نقش بر آب کنند و این موج را نیز به سلامت از سر بگذرانند.

عیبی ندارد،  اگر آن صاحب منصبانِ باند باز، در شأن خود نمی‌بینند که پاسخ وحید جلیلی را بدهند صاحب این قلم اتفاقا در شأن خود می‌داند که جواب نعمتی را که سال‌هاست از آن برخوردارند بدهد، و واقعا که چه نعمتی است برای انحصار طلبان بی‌هنر که خود در تاریک‌خانه پناه گیرند و عمله غَضب را که قبلا میلیاردی پرورانده‌اند پیش بیاندازند.

این معضله را در فقه؛  «تتّرس» نامیده‌اند و آنکه به طوع یا کُره، سپر ظالمان قرار گیرد پیشاپیش حکم خود را امضا کرده است؛ ساب النبی باشد یا نباشد.

ابتدا چند کلمه مختصر راجع به آنکه تا دیروز نعمتی بود برای حاکمان جام جم و امروز نعمتی است برای منتقدان و رسوا کنندگان مافیاهای حاکم در بخش مهمی از رسانه ملی جمهوری اسلامی.

کلماتی چند از نهج البلاغه بر سر نیزه شده است تا تردید در دل مومنانی اندازد که حجت‌شان اتفاقا علی است و اگر نبود عهدی که با علی دارند سال‌ها پیشتر « لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا» را چون لالایی دلنشینی به گوش غفلت گستران می‌خواندند و شرّ خود را از سرشان کم می‌کردند.

در پاسخ حقیر فرموده اند:” فحش ندهید و دروغ نگویید” !

انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بیداد، ضجه‌ای زد؛  بانگ برآورند: «اِوا !  پرنسیبت کجا رفته است؟»

یاد باد آن حکایت رسا که کسانی در محراب به فجور مشغول بودند، مسلمانی تف انداخت که وای بر شما چه می‌کنید در مسجد مسلمین و بدهکار شد که «ای بی‌اخلاق! در محراب مسجد تف انداخته‌ای!»

حالا حکایت ماست و مستانی که با هذیان‌های سادیستی‌شان، تلو تلو خوران نه کوچه پس کوچه‌های بلاد، که خانه‌های مسلمانان را به پشتوانه نام رسانه ملی جمهوری اسلامی قرق می‌کنند و چون غارت زده‌ای بانگ بر می‌آورد عسس صدا می‌کنند و نهج البلاغه می‌گشایند و داد سخن از علی می‌دهند! و چه مظلوم است علی!

و حبّذا و مرحبا بر چنین بی‌شرمان و آفرین باد بر تاریک‌خانه نشینانِ مدیریتِ انحصار طلبِ رسانه‌ ملی که عمله غَضب را چنین جسور کرده و پیش انداخته اند مبادا پرده برافتد و معلوم شود که پشت این پلشتی، کدام تیم سیاست بازِ مدعی،  پناه گرفته است.

از کدام تیمِ سیاست باز کم مایه مدعیِ انحصارطلبی سخن می‌گوییم؟

26 سال پیش هاشمی نامی از پس مویه‌های آوینی، غزل خداحافظی را خواند و بعد از 12 سال، سکان بزرگ‌ترین امکان رسانه‌ای جبهه حق در طول تاریخ را به تیمی سپرد که امید بود صدا و سیمای «جمهوری»، «اسلامی» را احیا کنند.

آوینی که نقدهای آتشینش بر «بوق مفلوک» با دشنام‌هایی چون «دروغ گو » و «هتاک» پاسخ داده شد به دنیا نماند که برافتادن قبلی‌ها و بر آمدن بعدی‌ها را ببیند، اما همراهان ذوق زده و به وجد آمده آوینی را هرگز گمان آن نبود که 26 سال پس از ورود کاروانی از مدعیان به دروازه‌های جام جم، وضع رسانه ملی چنین باشد.

«عروس تاریکی» به شایستگی و روشنی محصول برنامه‌ریزی شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه حاکمیت بر رسانه ملی را دارند.

عروس تاریکی، حتی اگر اولین ساخته این تیم می‌بود سزاوار تندترین سرزنش‌ها و لایق صریح‌ترین گلایه‌ها بود، چه رسد که 26 سال سابقه و تجربه و ادعا را یدک می‌کشد.

اگر کم هوش‌ترین و بی‌عرضه‌ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه، آزمون و خطا برخوردار می‌شدند قطعا پس از 26 سال، نتیجه به مراتب از فاجعه امروز رسانه ملی بهتر می‌بود به شرط آن که به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل، عجب، حسد و کبر خالی می‌کردند.

انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد 12 و 26 ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد.

تصور کنید سردار حاجی زاده مثلا در جشن‌های 40 سالگی انقلاب از یک برنو به مثابه دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی در فناوری دفاعی رونمایی کند! برنویی که تنها هنرش آن است که در دستان نیروهای خودی منفجر می‌شود! و بعد رسانه ملی 65 شب، هر شب نزدیک یک ساعت در شبکه یک، به تبلیغ این دستاورد بزرگ و شاهکار مدیران جمهوری اسلامی بپردازد!

گشودن پرونده «عروس تاریکی» تأمل در کارنامه تاریک‌خانه‌ای است که 26 سال است دربرخی گلوگاه‌های جام جم خسبیده و خود گوید و خود خندد.

به روم و روس می‌بری، به طبل و کوس می‌بری

نه مام توست این وطن که را عروس می‌بری؟

با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید پروژه 15 میلیارد تومانی «عروس تاریکی» نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه کار و نو رس که دقیقا و کاملا محصول طبیعی  یک نظام برنامه‌ریزی فاسد در مدیریت رسانه ملی است. نظامی که البته پشتیبانان قاطع و جسوری در بیرون از سازمان و در برخی از جایگاه‌های مهم نظام دارند و به مدد همین پشتوانه پر مدعا، انحصار طلب و در بزنگاه‌ها خشن، توانسته‌اند صدها برابر مهریه این عروس را  از بودجه صداوسیما هزینه کنند تا مبادا ترک بردارد چینی نازک انحصار باند‌های قدرت.

نعمتی که این تیم یا هیأت یا باند یا کارگروه یا مافیا یا مجمع یا گَنگ یا جلسه دعای ندبه یا هر نام مقدس یا کثیف دیگری  که بر آن بگذاریم از آن برخوردارند، فلان عمله غضب یا نویسنده سادیست نیست، بلکه سکوت مصلحت پرستانی است که سال‌ها معاملات باندهای سیاسی در رسانه ملی را به تماشا نشسته‌اند و دم بر نیاورده‌اند به امید آن که شاید کور سویی از تحول بدمد و مباد این که نظام آسیب ببیند؛ و از قضا سرکنگبین صفرا فزود، هرچه بیشتر دم در می‌کشیم و سکوت می‌کنیم وقیح‌تر می‌شوند.

هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند، حالا دیگر لوله تفنگ‌هایشان را هر شب به سمت خانه‌هایمان می‌گیرند و فرزندان‌مان را نشانه می‌روند.

ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر می‌کنند و برایشان شیشکی می‌کشند، به جمهور مردم که می‌رسند «میرغضب» می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها، ملت بی‌پناه را در اوج تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.

دوگانه غریبی است: با قدرتمندان ملیجک و با مردم میرغضب!

بخوانید ضجه‌های ملت بی‌پناه را از ظلمی که مدیران رسانه ملی و پشتیبانان انحصارطلب و باند بازشان بر آن‌ها روا داشته‌اند: ( تمام نظرات از صفحه رسمی سریال بوی باران در اینستاگرام نقل قول شده است)

1. خیلی کشت و کشتار داره تو فیلم، من که کلا نگران آینده بچه‌هام شدم

2. پلیس دقیقا چکارست اینجا؟ یه آدم چاق و خرفت که فقط نشسته پشت میزش چرت میزنه. یعنی پلیسه فرشته رو نبش قبر کرد نفهمید پیمان بی‌گناهه؟!

3. کلا جنگ اعصاب روانه

4. مثلا کارگردان خواسته یه فیلم متفاوت بسازه، احتمالا تا پایان فیلم فقط عوامل پشت صحنه زنده میمونن… حیف وقت که واسه دیدن این فیلم گذاشتیم، خودمون کم تو زندگی مشکلات نداریم می‌خواهیم شب یه سریال ببینیم اونم پشیمون می‌شیم… دیگه دیدن پایان سریال هیچ لطفی نداره جناب کارگردان

5. خدا بکشتتون با این فیلم درست کردنتون. همش کشت و کشتار و قتل… چه وضعشه شورشو دراوردین یه خورده روحیه ی مردمو درک کنین

6. فکر کنم آخرش نویسنده و کارگردانشم کشته شن…

7. جنگ جهانی دوم انقدر کشته نداد که این سریال کشته داد

8. حیف پول و وقت که صرف این سریال شد

9. خب سریال کمدی خوبی بود. هر سری که یکی میمرد می‌خندیدیم. عنقریبه که کارگردانم بمیره. مهدی سلوکی هم که همه ش زندانه. این آخرشم انقدر خندیدیم که نگو، فهمیدیم که اگه یه قاتل بره بیمارستان با گروگان گیری میتونه فرار کنه

10. منتظر بودم آخر فیلم کارگردان یه انتحاری بزنه همه با هم برن هوا

11. علاوه بر کلیت سریال که ضعیف بود پایان بسیار ضعیف تری داشت امیدوارم دیگه شاهد همچین سریالی تو صداوسیما نباشیم. حالا که فکر میکنم چقدر از وقتمو صرف این سریال کردم حالم گرفته میشه

12. فقط یه انتقادن نسبت به اسم این سریال و ژانرش داشتم اونم اینکه اسمش باید بوی کشته ها میذاشتن و ژانرشم کمدی میبود همین

13. عباس کی کشته شد؟؟ تا سرمو برمیگردونم یکی به فنا میره

14. ماشاءا… همه از این سریال راضین با این تبلیغی که از فیلم گذاشتید و نظر مردمو پرسیدید اینایی که انتقاد میکنن زیر کامنتا همه منم!

15. خیلی سریال ضعیفی بود واقعا برای صدا و سیمای کشورمون متاسفم

16. خوب شد تمام شد وگرنه با کلاشینکف میومدن تو خونه هامون همه مون را به رگبار میبستن

17. آشغال ترین سریال تاریخ صدا و سیما بود

18. هیتلر تو جنگ جهانی اینقدر آدم نکشت که شما تو  یه سریال کشتین

19. خداوکیلی دیگه از این همه کشت و کشتار خسته شدیم تمومش کنید بره

20. امشب کسی نمرد خودش جای شکر داره آخه امشب قسمت جدیدی نبود خلاصه بود! فردا منتظر قتل بعدی هستیم

21. چرا انقدر پلیسمونو ضعیف نشون میدید؟

22. پلیس کشور باید شاکی خصوصیتون بشه با این ضعفی که نشون دادید از بازپرس و پلیس

23. سه نفر نویسنده و دو نفر مشاور نویسنده جمعا پنج نفر آنچنان چرت و پرتی نوشتین که خودتون هم قطعا نفهمیدین چیکار کردین! ای کاش یه بار توی عمرتون یه کتاب از آگاتاکریستی میخوندین تا میفهمیدین ژانر جنایی نوشتن چطوریه، ای کاش یه بار تو عمرتون دو صفحه از کتاب‌های وودی آلن میخوندین تا پرداخت داستانی یاد میگرفتین… ای کاش دو خط از کافکا میخوندین تا حداقل تخیلی درست مینوشتین…  یعنی این حجم چرت و پرتی که شما نوشتین خودش یک اثر تاریخی و ادبی محسوب میشه! آقای کارگردان که کلی بودجه گرفتی از صدا و سیما واسه سرگرم کردن مردم! پولو خوب حروم کردی خوب! کارآگاه گجت رو بازسازی میکردی جالب تر بود والا

24. اسم فیلم هیچ ربطی به فیلم نداشت، به نظرم اسم فیلم اگه قتل زنجیره ای بود بیشتر بهش میومد! آخه بوی باران چه ربطی به این فیلم جنایی داره خب؟

25. ظاهرا هدف اصلی ساخت این سریال چیز دیگه ای بوده، چرا تو این سریال پلیس و بازرس هیچکاره ست؟ اصلا ما پلیسی ندیدیم… خلافکارها توی این سریال قهرمان نشون داده شدند

26. اینا چی میگن؟ کجاش آموزنده بود؟ کجاش قشنگ بود؟ اینا فیلمم میبینن؟ تعریف فیلم و سریال رو میفهمن؟ یارو میگه باعث روشنفکریم شد!

27. اینقدر این سریال عالی و محشر بود که اصلا در حد فهم ما نمیگنجه!

28. وا… غیر از بدآموزی چیزی نداشته از بس ترانه قرص خواب آور به آدم و حیوون خوروند

29. من که از رسانه میلی که پول بیت المال رو داره حیف میکنه واسه چنین برنامه سطح پایینی راضی نیستم، ماهواره نداریم دلخوشیمون روزی 3 ساعت تلویزیون دیدنه اینا همونم دارن از ما میگیرن، بعضی پیام های بازرگانی قدیمی از کل قسمتای این فیلم آموزنده تر بود

30. خوب شد تموم شد. منتظر بودیم کارگردان و تهیه کننده هم کشته شن

31. واییی گاندو کجا این سرال مزخرف کجا؟ من گاندو رو دوست نداشتم تموم بشه از بس خوش ساخت بود و مامورها باهوش بودن ولی هرشب دوست داشتم این سریال رو بنویسه. قسمت آخر همه رو گرفتن و فرشته شد همه کاره . مسخره ها

32. شصت و چهار قسمت یه پلیس خرفت با هیکل داغون گذاشتین که همیشه خستس اونوقت قسمت آخر پلیسه از هلیکوپتر تیر میزنه به لاستیک، آخه تضاد تا چه حد؟ بازم جا داره بگم خاک تو سر نویسنده

33. خدا رو شکر شادی و خانم جان به مرگ طبیعی مردن وگرنه اونارم فرشته و مرجان میکشت! فرشته این همه نیومد پیش مادرش دم رفتن دلش تنگ شد

34. تا الان که قسمت شصت و دوم بوده 9 نفر کشته شدن

35. میگم به جای “بوی باران” بهتر نبود اسم سریالو “بوی مرگ” میذاشتین؟

36. واقعا افسرده شدیم آخه این چه طرز فیلم ساختنه؟ حیف باشه اون همه هزینه کردین برای این فیلم و بیشتر از این حییییف که وقتمونو به خاطر این فیلم مزخرف هدر دادیم

37. یکی از بدترین سریالهایی که تا الان دیدم و چرت ترین سریال، یعنی دست فیلم های هندی رو از پشت بسته با این همه قتل و کشتار تو سریال اصلا معلوم نیست نویسنده احمق داستان برای پلیس نقشی گذاشته یا نه، همه پلیس هستند برای خودشون

38. خدا رو شکر خدا رو شکر این سریال مزخرف بالاخره تموم شد. خدا لعنتشون کنه با این فیلم ساختن

39. گندترین سریالی که  میشد ساخت، فقط موندم اون مردمی که توی مصاحبه تعریف میکردن چی بودن؟ بودجه مملکتو حروم میکنین با این فیلماتون، حرومتون باشه

40. قبل از پخش مصاحبه مردم رو پخش کردن. همه گفتن سریال عالی و خوبی بوده!

41. آدم باید واقعا روانی باشه که زا دیدن کشت و کشتار خوشش بیاد، خدا رو شکر که تموم شد

42. با اعصاب و روان مردم بازی نکنید، خدا لعنتتون کنه

43. واقعا فیلم الکی ای بود این همه ماجرا درست کردید آخرش هیچکدوم به پایان نرسید! متاسفم

44. ما کشته نشیم تو این سریال صلوات! چی فکر کردی سریال به این مزخرفی و غیر واقعی ساختی؟

45. به خدا ترسیدم منم بیان بکشن

46. کشت کشت کشت مرگ مرگ مرگ قتل قتل قتل  مرد مرد مرد تا کی مشخص نیست. حتی جنایی هم نیست مثل فرار از زندان که قتل ها داستان رو جذاب کنن نه هر کی خوبه میمیره تا اعصاب بیننده بهم بریزه خجالت داره واقعا

47. خوب مثل اینکه فقط قراره کارگردان بمونه آخر فیلم ی سریال اینقدر قتل و پلیس هیچ

48. کس دیگه ای نموند بکشید؟ حیف بود این همه آدم زنده باشه ها

49. توی این سریال به مردم دزدی و دروغ گویی یاد میده، تف به این فیلم و عواملش با این فیلم نوشتن و بازی کردنش

50. وزیر بهداشت میگه هیأت و روضه باعث خودکشی جوانان میشه، نه آقای وزیر! ائمه باعث خودکشی نمیشن این فیلم‌های مزخرف صداوسیما که روی اعصاب جوانان میرن اینا باعث خودکشی میشن

51. حیف وقتمون که توی این قسمت هایی که دیدیم حروم کردیم. خیلی نکات منفی داره… خواهش میکنم فیلم های مثبت بسازید. فیلم‌های خنده دار با محتوا که وقتی خانواده دور هم هستن لذت ببرن نه اینکه به فهم و شعور خانواده‌های ایرانی توهین بشه. تازه با داشتن فرزند که اصلا نمیشه این فیلم رو دید

52. حالا چون سریال شصت قسمته باید کشت و کشتارش بیشتر باشه

53. خسته شدیم از اینکه همش تو فیلمای ایرانی شوهره میمیره و بدبختیای زنه رو میبینیم

54. همه آقایون افاضه می‌کنند که فرهنگ غرب و بی بند و باری غرب ولی حالا دیگه تو صداوسیمای مملکت خودمون دارن ترویج میکنن که قبل از ازدواج و رفتن زیر یک سقف  با هم رابطه داشته باشید تا بچه هاتونم تو جشن عروسیتون بتونن حضور داشته باشن تا عروسی باشکوهی داشته باشین. واقعا متاسفم که اینقدر ابلهی و ساده لوحی تو نگارش فیلمنامه این سریال بیداد میکنه

55. فیلم به این مزخرفی فقط این صدا و سیما میتونه بسازه، حیف پول حیف وقتمون و حیف این مردم که شعورشونو به بازی گرفتین واقعا که. با این فیلما و این چیزای مزخرف اعتقادات مردمم دارین نابود میکنن

56. کل سریال نفهمیدیم بوی باران برای چه بود …. آخر سریال هم همه افراد مسن سریال عاقبت به خیر و خوشبخت رفتند سر زندگی شون ….ولی همه ی جوانها ناکام وبدعاقبت شدند ….. سهیل برهان عباس و زنش کشتهشدند … مرجان و فرشته وشهاب و آرمان زندان و وبلکه اعدام …. پلیس هم که پت و مت بود

57. این تمام سریال ۷۰ قسمتی نوشته این آقا هست فیلمی سراسر از تزریق ناامیدی و بدبختی برای دو ماه تابستان جوان این مملکت …. بدون درجه بندی سنی با این همه خشونت تصویری و کلامی اف بر نویسنده این سریال

58. کل سریال این بود که نقش منفی ها هیچکس نمرد نقش مثبت ها همه مردن

59. اول فک میکردم فقط تو بانکه که امنیت نداریم یهو دزدی مسلحانه میشه حالا فهمیدم دیگه توبیمارستانم نمیشه امنیت داشت میترسم ازاین به بعدم برم بیمارستان یه دفعه یکی بگیرتم باچاقوی جراحی آمپول هوایی چیزی…مام که شانس نداریم

60. کلامی با نویسندگان و کارگردان مجموعه بوی باران : برنامه امشب که به اسم تحلیل و بررسی سریال از شبکه یک پخش شد را دیدیم. این برنامه تحلیل و بررسی مشکل اعتیاد، پولشویی و فساد و موادمخدر بود. مردم را چه فرض کرده اید؟ جنابان؟ اگر نام خودرا هنرمند گذاشته اید، چرا از جنبه هنری، تحلیل داستان سریال، بازی‌ها، ایرادات و انتقادات بسیار بسیار زیادی که با یک نگاه به همین صفحه سریال، می‌توان آن را دید، به تحلیل سریال نمی‌پردازید؟؟؟ مجموعه‌ای پر از ابهام و پر از کاراکتر که تکه تکه به آنها در سریال پرداخته شده بود و بیشترین تاثیر این مجموعه روی اعصاب مخاطب بود. آقای کارگردان، آیا نیم نگاهی به نظرات مخاطبین انداختید در این مدت زمان نسبتا طولانی پخش سریال ؟؟؟؟؟ برنامه امشب را نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه می‌کرد بهتر بود تا به اسم یک اثر هنری! !!!!! و نکته دیگر اینکه با تماشای برنامه امشب، می‌توان گفت که با کمال تاسف، وظیفه ی تلویزیون به عنوان رسانه ملی، فقط و فقط ساخت سریال و در ادامه ، تقدیر و تحسین چشم بسته از آن است! !!! عجبا! پس نقش مخاطب چیست از نظر شمایان؟ ؟؟!!!!

61. افتضاح ، چرت ، توهمی ، مزخرفترین فیلمنامه و کارگردانی، تو تاریخ سریال سازی از مزخرف‌ترین باید ثبت بشه بعد جالبه همه ناراضین اما اینا اعلام میکنن که خوب و تاثیر گذار بوده اخه تا کی میخواین هرچی مردم میگن شما برعکس عمل کنین اخه اینکه دیگه مسائل سیاسی نیست که لا پوشونی میکنید کلا کارگردانهای و فیلم نامه نویس‌های خوب بیکارن معلوم نیست این کارگردان و فیلم نامه نویس خودش کدوم مدل موادی و زده که همه ناراضین ولی بازم اصرار دارین بگین مردم دوست داشتن بعد این 5 هزار نفر کامنت گذاشتن از فضا آمدن ؟

62. اینهمه هزینه برای تولید یه سریال با فیلمنامه هندی پر از سیاه نمایی که توش آموزش نقل و انتقال مالی بدون ردیابی میداد

63. تو خود آمریکا هم اینقدر کشت و کشتار نمیشه

64. خجالت نکشین بدین بچه های پشت صحنه رو هم بکشن خودتونو راحت کنین

65. گانگسترهای این فیلم روی تگزاس رو سفید کردن یعنی ما این همه  قتل و قاتل داریم ولی ذره بین دستمونه دیگران رو میپاییم

66. انقدر صحنه های مثبت 14 نذارید تو سریال، نمیشه یهو بچه رو وسط سریال فرستاد دنبال نخود سیاه

67. فیلمنامه تون خیلی نقاط ضعف داره و اصلا مناسب وقت استراحت یه خانواده ایرانی نیست. بسیار نکات منفی و زننده. مخصوصا صحنه های خشن و بدی که به تصویر میکشه. متاسفم

68. شماها یاد گرفتین فقط غصه تحویل مردم بدین

69. نباید اسم سریال رو بوی باران میذاشتن، باید میذاشتن بوی خون

70. تا قبل از فوت سهیل سریال جذاب بود ولی این فوت سهیل گند زد به سریال دیگه انگیزه‌ای برای دیدن ادامه ش نداریم آخه آقای کارگردان و نویسنده سهیل که کشته شد شما درِ هر چی کار خیر و فداکاری رو بستین، دیگه همه میگن پس نباید با خواهر یه متهم ازدواج کنه و نباید کسی کار خیر و فداکاری برای همسر یا دوست انجام بده، سهیل باید خوشبخت میشد به جای اینکه بدبخت شه و کشته شه. روحیه همه و اعصابمون خرد شد من اون شب اشتهام کور شد نتونستم شام بخورم. مردم ایران کم غم و غصه دارن تازه بشینن حرص بخورن برای دیدن یه سریال؟

71. واقعا افتضاح بود بعد از مدت ها اومدیم یه سریال ایرانی ببینیم. ته بدبختی و بیچارگی و ناامیدی. افتضاح افتضاح

72.  بدترین فیلمنامه ای ک دیدم. تمامش بی عدالتی محض.  یه موجود بی ارزش زنده میمونه یه آدم شریف میمیره. واقعا خیلی جاهاش دروغ. بی مزه تر از همه اسم بی ربط با فیلمه

73. هر شخصیت رو که قراره بره جای دیگه بازی کنه تو سریال میکشن تا بره سر پروژه بعدی

74. واقعا کارگردانو درک نمیکنم، چرا همیشه باید فیلمای ایرانی اینجوری باشه؟؟ مثلا اگه سهیل زنده میموند و آخر فیلم تلخ نمیشد چی میشد؟هان؟ خیلی خوشحال میشن غم مردمو ببینن؟

75. تو اون سازمان عریض و طویل یه آدم نبود بگه این خزعبلات صلاحیت فیلم شدن نداره؟ فقط بلدن آه و ناله کنن بودجه نداریم. همون بهتر نداشته باشید

76. یه جوری گند زدین که اگه آخر سریال سه هزار تا عروسی هم بگیرین درست نمیشه، فقط بیاین از مردم تو همین شبکه  نویسنده و کارگردان و مدیر شبکه عذرخواهی کنین

77. جمع کنید فیلم کثیفتون رو. بوی کشتار میاد

78. باز خوبه امشب کشته ندادین، تورو خدا با همین فرمون برین جلو

79. خب سهیل کشته شد ترانه رفت زندان الانم دراومد. که چی؟ چه تاثیری داشت تو روند پرونده؟ چه ربطی داشت غیر از اعصاب خوردی؟

به بحث برگردیم.

مشکل امروز رسانه ملی چیست؟ فلان نویسنده قالتاق یا تهیه کننده کاسب یا کارگردان مریض؟

پاسخ روشن نخواهد شد مگر آنکه  26 سال به عقب برگردیم و چهره این شیفتگان خدمت را که آن روز هنوز این قدر ملیح و جو گندمی نشده بود در نظر آوریم. تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صدا و سیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملا اتفاقی! همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!

بچه تهرون‌هایی که هم قسم شده‌اند نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچه‌های خانی آباد و نازی آباد  خارج شده و به دست دشمنان اسلام بیفتد!

 جالب است 26 سال؛ هزاران میلیارد تومان بودجه را در اختیار داشته باشی و 30 مرکز استانی و دانشگاه و پژوهشگاه بعد از ده‌ها سال تجربه ؛ شاهکاری چون عروس تاریکی تحویل بدهی! و برایش کارناوال هم راه بیندازی!

و اگر کسی دم برآورد بلافاصله میرغضب‌های ملیجک را گسیل کنی که: “کو فیلمنامه نویس‌های شما؟! اصلا می‌دانید سریال را با کدام صاد می‌نویسند؟ هرهرهر…”

نه! آسمان سوراخ شده و شما فرو افتاده‌اید تا این انقلاب عاجز را دست گیرید.

انقلابی که دانشمند هسته‌ای و متخصص موشکی و مخترع ماهواره و پژوهشگر نانو در حد جهانی تربیت کرده از تربیت فیلمنامه‌نویس و سرپرست نویسندگان عاجز بوده است!

یکی نیست بگوید روزهایی که شما سوگلی مدیران رسانه ملی بودید ما در جام جم ممنوع الورود و ممنوع التصویر بودیم و حتی اجازه ورود به یک جلسه‌ ساده‌ دانشجویی در ساختمان دانشکده صدا و سیما را نداشتیم.

درست در همان روزهایی که انتقاد از ضرغامی غیرقابل بخشش بود و گیت صداوسیما وقتِ ورودت آژیر می‌کشید، توهین به اهل بیت مانع از قرار گرفتن در حساس‌ترین گلوگاه رسانه ملی نبود!

رئیس رسانه ملی به خود بنده گفت: ” ارزیابی کارشناسان سازمان این است که بچه مسلمان‌ها در مستند خوبند اما  تا 10-15 سال آینده در حوزه فیلم سازی داستانی و سریال سازی و … حرفی برای گفتن ندارند” !!

می خواستم بگویم: “سازمان؟ منظورتان سازمان مجاهدین خلق ایران که نیست؟”

خشمم را فرو خوردم و گفتم آقای دکتر فقط به جشنواره مردمی فیلم عمار طی  حدود یکسال 700 فیلمنامه رسیده است، بر فرض 690 تایش هم به درد نخور! 10 تایش ارزش بررسی ندارد؟!

یک سال و نیم از آن جلسه می‌گذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یکبار سراغ آن فیلمنامه‌ها را گرفته باشد!

تا دربار یا دور و بر حضرات پُر است از این ملیجک‌ها کی نوبت می‌رسد به احمدی روشن‌ها و رضایی نژاد‌هایی که پشت دیوار باندبازی و انحصارطلبی و خشونت ِمشتی میان مایه بی‌هنر مانده‌اند، انحصارطلبانی که منتقدان را به بی‌اخلاقی متهم می‌کنند و از فحش دادن بر حذر می‌دارند.

اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟

او از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح بگوید و بر جشن حنابندان و من زنده‌ام و جنگ پابرهنه و پایی که جا ماند و آب هرگز نمی‌میرد و دختر شینا و همپای صاعقه تقریظ بنویسد و رسانه ملی، با مدیران ولایت پذیرش «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» بسازد!!

صد سال دیگر در پاسخ این پرسش در نخواهند ماند که رهبری چون خامنه‌ای داشتید و در یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های  تخصصی او که فرهنگ و هنر است به چنین شاهکارهایی رسیدید؟

غیر از این است که آن‌ها که باید شمشیر او باشند، سپر دوستان خودند!

جرأت دارند دبیران بعضی جلسه‌ها که منتشر کنند متن توصیه‌های رهبری را به دوستانشان؟

دوستانی که به پشتیبانی آن‌ها سال‌هاست نگرانند مبادا خروجیشان فقط 179 درجه با تاکیدات رهبری تناقض داشته باشد!

بخوانیم با هم نکات رهبری را راجع به بوی باران؟

« فیلم و نمایشنامه‌ ایرانى را از حوادث آشفته‌کننده و برانگیزاننده‌ ذهن و حالت سوهان براى روح، خالى کنید.

متأسفانه این کار صورت نمى‌گیرد و نمى‌دانم چرا!

با اینکه مکرّراً، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفته‌ام و هم به برادرانى که به امور فیلمسازى اشتغال دارند، ولى نمى‌دانم چرا این مسئله مهم رعایت نمى‌شود.

یعنى ممکن است عیب و ایرادى در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمى‌شود؟ فیلم ایرانى را وقتى شما نگاه می‌کنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصّه، اظهار ناراحتى، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد! کأنّهُ بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانى چیزى کم دارد!

خوب، آدم به فیلم‌هاى خارجى، از جمله فیلم‌هاى خانوادگى ژاپنى- که فیلم‌هاى خوب ژاپنى است- نگاه مى‌کند، مى‌بیند در ارتباط با مسائل خانوادگى، آنجا هم از این حرف‌ها هست. ولى این همه گریه و ناراحتى در فیلم‌ها رواج ندارد. نمى‌دانم چرا باید فیلم‌هاى ما این طورى باشند! حتماً عیبى در کار هست.

من البته چون به بعضى از جاها و به بعضى از آدم‌ها سوءظن‌هایى دارم که دیر زایل مى‌شود، مى‌گویم لابد تعمّدى در کار است.

بعضى تعمّد دارند براى اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند.

خوب؛ شما در خانه‌تان نشسته‌اید. اگر بچه همسایه بناى گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت مى‌شود. این، امرى طبیعى است. لازم نیست بچه‌ خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه‌ همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه‌ بى‌خودى خراب مى‌کند. بیایید واقعاً برنامه‌ریزى کنید. هم در کارهاى صدا و قصّه‌هاى شب و بقیه برنامه‌هایش و هم در کارهاى سیمایى. این یک کار اساسى است، این حفظ سلامت اعصاب مردم است، اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد.”

البته تاریخ این گفتار  – 1375/01/23 است ولی مانع از آن نیست که مدیران سخت‌کوش  و ولایت پذیر! رسانه ملی آن را از آرشیو در بیاورند و به نویسندگان و کارگردانانشان ابلاغ کنند که دقیقا 180 درجه خلاف این صحبت‌ها را می‌خواهیم!

و بعد دستور بدهند که در اوج جنگ نرم و در شرایطی که 64 میلیون تومان پول کلیپ‌های اقتصاد مقاومتی که به اندازه یک سریال 52 قسمتی پخش کردند را تا یک سال و نیم بعد نمی‌دهند، 15 میلیارد بودجه  صرف کنند که مبادا تاکیدات صریح رهبری بی‌جواب بماند!!! عجب تجاوبی، این همه اعتماد به نفس و شجاعت از کجا می‌آید؟

غیر آن است که مطمئنند سامانه‌های اس سیصدی دارند که تند‌ترین تاکیدات رهبری را هم می‌تواند خنثی کند!

دوستانی دارند که در حالی که قرار بوده شمشیر رهبری باشند، سپر رفقا از کار در آمده‌اند!

مشکل کجاست؟

کاسبان سادیست یا مدیران رسانه ملی یا کمی بالاتر؟

از دست این انحصار طلبان میان مایه بی‌هنر به کدام دعای ندبه پناه ببریم؟

گیریم با لطایف الحیل، با متهم کردن منتقدان به افراطی‌گری و هتاکی (تهمتی که فرهنگیان انقلاب از آل احمد تا آوینی با آن آشنایند) این موج را هم از سر گذراندید و سعه صدر و کظم غیظ رهبری را دستمایه شاهکارهای بعدی خود کردید؛ با بهت سرشار ازپرسش ده‌ها هزار فعال فرهنگی آتش به اختیار چه خواهید کرد که می‌پرسند چند گاندو قربانی عروس تاریکی شده و هزینه فرصت این سادیسم افسار گسیخته چه بوده است؟

دم خروس را  باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

ما در اوج جنگ نرمیم؟

رهبری به بسیج حداکثری در برابر تهاجم همه جانبه تبلیغاتی، رسانه ای، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرمان داده است؟

صداوسیما قرارگاه جنگ نرم است؟

اگر عروس تاریکی یک خبط تصادفی است، اگر از دستتان در رفته است چرا با یک عذرخواهی ساده «مرّوا کراما» نمی‌کنید؟ چرا اصرار دارید برای این شاهکار کارناوال راه بیاندازید، چرا اصرار دارید اعلام کنید که عروس تاریکی را به سفارش شخص رهبری ساخته‌اید و حتی جزئیاتش را هم با شخص ایشان هماهنگ کرده‌اید و تایید گرفته‌اید؟ “در دیدار آقا با مسؤولان در خصوص آسیب‌های اجتماعی ایشان می‌فرماید توقع دارند بحث آسیب‌های اجتماعی در صداوسیما گفتمان‌سازی شود و می‌گویند در گونه‌های موثر مثل سریال.

کارگردان ما خدمت آقا می‌رسند و می‌گوید سریالی با محوریت آسیب‌های اجتماعی داریم و در آن موضوعات حاشیه‌نشینی، اعتیاد، طلاق و خانواده زندانیان را کار کردیم و  توضیح می‌دهند و اینکه  زاویه دیدمان این است آسیب‌های اجتماعی را از زاویه کسانی که کمک می‌کنند ببینیم مثل کاراکتر سیاوش، ترانه،  سهیل و سیمین در مدرسه و نه صرفا به عنوان عامل جذابیت. آقا هم این روش و مسیر را تایید می‌کنند” !!(گفت‌وگوی نویسنده سریال با خبرآنلاین)

ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید

کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟

از این پس آن‌ها که به قدرت سامانه‌های اس سیصدشان غره‌اند بدانند دوران بزن در رو گذشته است و  آتش به اختیاران جبهه فرهنگی از خطوط قرمز رد شده‌اند، در دفاع از انقلاب اسلامی در برابر باندهای انحصارطلب‌؛ خطا نخواهند کرد و رفاقت آن‌ها را به مصلحت انقلاب ترجیح نخواهند داد.

بعدالتحریر:

برای دوستانی که ممکن است در ذهنشان باشد که کاش ابتدا در خفا این تذکرات داده می‌شد می‌گویم همه مراتب نهی از منکر در طی نزدیک به دو دهه طی شده و بی‌اغراق در صدها مواجهه شفاهی و مکتوب حجت بر دوستان تمام شده است.




یک رسانه اصولگرا خطاب به مدیران صداوسیما⇐اگر واقعا “ستاره چیز مربع”ها برای شما گرفتاری ایجاد کرده اند چرا به دنبال تعدیل هزینه های سازمان نیستید؟؟/چرا با برون سپاری پروژه ها و تعطیلی شبکه های کم مخاطب، بودجه سازمان را مدیریت نمیکنید؟؟

سینماروزان: افزایش بی رویه برنامه های تولیدی متصل به کدهای دستوری یا همان “ستاره چیز مربع” با انتقاد برخی از مدیران سازمان هم مواجه شده و مدعی گرفتاری این کدها برای خود شده اند.

رسانه اصولگرای “جوان آنلاین” با مروری بر ادعاهای مدیران سازمان در این باره، به مدیران سازمان پیشنهاد داده اگر واقعا این کدها برایشان مشکل ایجاد کرده اند با تعطیلی شبکه های کم مخاطب اسباب بی نیازی از اسپانسرینگ این کدها را رقم زنند.

چندوقتی است که صداوسیما برای تامین هزینه ساخت برنامه‌هایش سیاستی را در پیش گرفته مبنی براینکه هر برنامه باید یک اسپانسر جداگانه داشته باشد. این سیاست مصادف شد با فراگیر شدن کد‌های دستوری یا همان ستاره مربع‌هایی که امکان انجام تراکنش‌های بانکی، خرید شارژ و… را در اختیار مشترکان قرار میدهد و آن‌ها به عنوان اسپانسر در بسیاری از برنامه‌ها حضور پیدا کردند. اغلب شرکت‌هایی که کد‌های دستوری راه اندازی و پشتیبانی کردند گردش مالی قابل توجهی دارند و خیلی سریع به حامی مالی خیلی از برنامه‌های مهم تلویزیونی تبدیل شدند.

پیوند صداوسیما با کد‌های دستوری به مرور دامنه حضور آن‌ها را گسترده‌تر کرد تا کار به جایی رسیده که حالا مخاطبان تلویزیونی برای شرکت در نظرسنجی و انتخاب فلان بازیگر و خواننده محبوبشان نیز باید از این کد‌ها استفاده کنند.

هجوم این تبلیغات اسپانسری در تلویزیون، تبدیل به عامل تهدیدکننده آرامش روانی مخاطبان شده و حالا آش تبلیغات آنقدر شور شده که قائم مقام معاون سیمای رسانه ملی نیز اعلام کرده است: میدانیم تبلیغات تلویزیون مخاطبان را عصبی میکند!

رضا پورحسین در گفت و گو با یکی ازخبرگزاری‌ها با اشاره به تأمین نشدن بودجه لازم صداوسیما گفته است: «آن میزان از بودجه ای که باید توسط دولت و یا با تصویب مجلس به سازمان داده شود، به ما نمیرسد و تکلیف میکنند که خود تلویزیون باید درآمدزایی داشته باشد. خود ما هم میدانیم که این حجم از تبلیغات به عصبانیت مخاطب منجر میشود، ولی تکلیفی است که بر دوش سازمان گذاشته شده است و لاجرم صداوسیما به مشارکت و آگهی بازرگانی تن میدهد.»

غیر از پورحسین، چند وقت پیش میرباقری معاون سیما نیز در پاسخ به سوال خبرنگاران در نشست خبری عنوان کرد: «اسپانسر‌ها به عنوان بازیگران اصلی میدان، گرفتاری زیادی برای ما ایجاد کرده‌اند و به هر میزان حضورشان بیشتر شود کار غیرحرفه‌ای‌تر میشود.»

حال سوال اصلی اینجاست که با توجه به مواضع مدیران صداوسیما، چرا کماکان ستاره مربع‌ها در برنامه‌های تلویزیونی جولان میدهند و هیچ برخورد و محدودیتی برای این دست تبلیغات به وجود نمی‌آید و گویی هر روز بال و پر بیشتری پیدا می‌کنند.

اگر استدلال مدیران رسانه ملی صرفا مشکلات و تنگنا‌های مالی است که لازم است به تدبیری غیر از ایجاد مزاحمت برای مخاطبان بیاندیشند و با صرفه جویی و برون سپاری بسیاری از برنامه‌ها و حذف برخی شبکه‌های کم مخاطب که صرفا هزینه هنگفتی به دوش صداوسیما گذاشته، بتوانند بودجه محدود سازمان عریض و طویل صداوسیما را مدیریت کنند، اما اگر موضوع چیز دیگری است و احیاناً پای فشار‌های داخلی و خارجی در میان است، امیدواریم هرچه زودتر با ورود نهاد‌های نظارتی نظیر شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما این پدیده مذموم که بسیاری آن را بخت آزمایی و قرعه کشی‌های شبهه‌دار عنوان می‌کنند، از قاب تلویزیون خداحافظی کند تا مخاطبان نفس راحتی بکشند.




رییس مستعفی صداوسیما مطرح کرد⇐صداوسیما از فضای مجازی عقب افتاده!!/مافیای سینما و تلویزیون، کاربلدها را خانه‌نشین کرده!/چرا سینمای ایران همه چیز را تلخ نشان می‌دهد؟

سینماروزان: این خاصیت سینما و تلویون است که به دلیل در معرض قرار گرفتن فرصتی را فراهم میکند که هر شهروندی فارغ از نسبت خود با این پدیده، درباره اش اظهارنظر کند و نقاط ضعفش را بگوید! محمد سرافراز رییس مستعفی صداوسیما نیز هرچند بعد از حذف از این سازمان کمتر اظهارنظر کرده ولی اخیرا در یک اظهارنظر کوتاه هم مدعی وجود باند و مافیا در سینما و تلویزیون شده و هم مدعی تلخی آثار جشنواره سی و هفتم فجر شده است.

محمد سرافراز در گفتگویی به بهانه نقش فضای مجازی در توسعه رسانه ای به «تسنیم» گفت: باید خیلی پیشتر آینده‌نگری و پیش‌بینی برای سپهر رسانه‌ای کشور اتفاق می‌افتاد. شاید کمتر باور می‌کردند به چنین روزی برسیم؛ چرا که در همه ابعاد خصوصاً جنبه زیرساختی تقریباً هیچ‌کاری انجام نشده است تا در لایه بالاتر اپلیکیشن‌های قوی و شبکه‌های اجتماعی بتواند رقابت کند، بنابراین در حوزه رسانه‌ای خصوصاً صداوسیما از این قافله عقب مانده است و این عقب‌افتادگی از فضای مجازی، جدی است.

او درباره فضای سینمای ایران گفت: امسال به جشنواره فیلم فجر رفتم و چند فیلم را دیدم که یک فضای تلخی را القاء می‌کند. واقعاً در فضایی که شاهد مشکلات کشور در زمینه‌های مختلفی هستیم نمی‌دانم چرا چنین رویه‌ای در دستور کار آثار سینمایی ما قرار گرفته است که همه‌چیز را تلخ و سیاه نشان دهیم.

سرافراز در پاسخ به این سؤال که فقدان نظارت باعث می‌شود مافیا و باندبازی‌ها گسترش بیشتری پیدا کند، تأکید کرد: حضور مافیا و باند در همه بخش‌ها وجود دارد در بخش فرهنگی خصوصاً سینما و تلویزیون تأسف‌آور شده است. این اتفاق حقیقت دارد که باعث شده بسیاری از هنرمندان و کاربلد‌ها هم کنار گذاشته شوند، چون هر روز حضور سرمایه‌گذاری‌های شخصی و اسپانسر‌ها پررنگ‌تر می‌شوند. این‌ها همه به آخر لیست بودن بودجه‌های فرهنگی برمی‌گردد که برای هنرمندان ما مشکل معیشتی ایجاد کرده و آن‌ها را کم‌انگیزه‌تر هم می‌کند.




تأمین بودجه با حکم حکومتی؟⇐بعد از “سلمان فارسی”، سریال “موسی(ع)” هم وارد پیش تولید شد

سینماروزان: فقط چند هفته بعد از خبررسانی سازمان صداوسیما پیرامون آغاز پیش تولید سریال “سلمان”، به تازگی خبری رسمی از سازمان درباره شروع پیش تولید سریال “موسی(ع)” منتشر شده است.

همزمان با انتشار خبر قبلی رسانه ها درباره چگونگی تولید سریال پرهزینه “سلمان” در روزگار محدودیتهای مالی سازمان طرح پرسش کردند. پرسشی که حالا و با آغاز پیش تولید “موسی(ع)” هم مجددا پررنگ میشود.

در حالی که آخرین پروژه تاریخی ایران “محمد رسول الله(ص)” که یک فیلم سه ساعته بود بیش از صد میلیارد هزینه برداشت حالا هزینه های چندصدمیلیاردی(؟؟) “سلمان” و “موسی(ع)” چگونه تأمین خواهد شد؟؟

آیا بناست جدا از بودجه مصوب سازمان بودجه هایی هنگفت برای تولید این سریالها جذب شود؟؟ تصویب این بودجه ها از چه کانالی صورت خواهد پذیرفت؟؟ از کانال مجلس یا مقامات بالادستی نظام؟؟




دلایل «کیهان» در چرایی «سانسورچی»بودن اغلب سلبریتی‌های فعال در فضای مجازی⇐برای سگها و گربه‌های خود جای گرم و نرم فراهم می‌کنند اما حواسشان به انبوه نوزدان گرسنه و فقیر نیست/فرزندان خود را در آمریکا و اروپا به دنیا می‌آورند و بعد خود را سینه چاک ایران می‌خوانند و از کوروش و داریوش می‌گویند/در انتخابات برای افراد بی‌لیاقت هشتگ میزنند و مدتی بعد از اینها برائت می‌جویند/از بی‌عدالتی اجتماعی سخن می‌گویند ولی جرأت شفاف‌سازی دستمزدهایشان را ندارند/علیه حقوق‌های نجومی پست می‌گذارند اما درباره عایدی کلان‌شان از پروژه‌های خاص حرفی نمی‌زنند/به انتقاد از صداوسیما می‌پردازند ولی پیشنهادات سودآور تلویزیونی را روی هوا می‌زنند

سینماروزان: موضع گیریهای فراوان برخی از چهره های سرشناس موسوم به سلبریتی در اتفاقات مختلف سیاسی-اجتماعی و تناقضاتی که بعضا در این موضع گیریها دیده میشود با انتقاد روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شده است.

این روزنامه با اشاره به کمپین اخیری که با عنوان «من و سانسورچی» در فضای مجازی راه افتاده با مرور شماری از تناقضات رفتاری سلبریتی ها آنان را در شمار بزرگترین سانسورچیان قرار داده است.

گزارش «کیهان» را بخوانید:

در روزهای اخیر چالشی در فضای مجازی با عنوان «من و سانسورچی» توسط برخی از بازیگران و نویسندگان صورت گرفت که تقریباً به پایان راه خود رسیده است؛
فارغ از اینکه ادعاهای مطرح شده توسط آنان، قابل دفاع است یا خیر و یا اینکه قصد تخریب حجاب و عفاف وجود دارد یا نه و امثال آن، ما نیز به عنوان عضوی از جامعه، خاطراتی از سانسورهای صورت گرفته توسط دوستان و احیاناً خود آنان را برای پایان دادن به این دورهمی مجازی، یادآوری می‌کنیم تا کمی در این موارد هم تأمل کنیم؛
سلبریتی‌های سطحی نگر، همان کسانی هستند که در کار‌های هنری و نیز در جشنواره‌های داخلی و خارجی، حجاب و عفت کلامی و رفتاری زن در برابر مرد را به سخره می‌گیرند، اما آیا در تاریخ  نخوانده‌اند که زن ایرانی حتی قبل از اسلام نیز حجاب داشته است و حتی زنان غربی نیز در طول تاریخ مانند امروز بی‌حیا نبودند؟ آنان تاریخ را فقط در قرن بیستم و بیست و یکم می‌بینند و قبل آن را سانسور می‌کنند؛
 سگ را که حیوان نجسی است، پاک می‌دانند؛ برای سگ و گربه‌های خود جای گرم و نرم فراهم می‌کنند و با آنها عکس می‌گیرند و به‌اشتراک می‌گذارند اما نوزادان و کودکان بی‌پناه و فقیر یمنی و فلسطینی را که انسان‌اند و زیر موشک‌ها دست و پا می‌زنند ، سانسور می‌کنند؛ 
سلبریتی‌های خرامیده در آغوش غرب، فرزندان خود را در آمریکا و کشورهای دیگر به دنیا می‌آورند و بعد سانسور شخصیتی می‌کنند و خود را سینه چاک وطن می‌خوانند؛
 حرف از ایران باستان و کوروش می‌زنند اما خودشان از نوک انگشتان پا تا فرق سر، در منجلاب ناهنجاری‌های غرب و مدرنیسم دست و پا می‌زنند؛
سلبریتی‌های کم سواد سیاسی آنهایی هستند که فریب وعده‌های جریان‌های غرب گرا را می‌خورند و در انتخابات هشتگ و مربع می‌زنند و جاده صاف کن افراد بی‌لیاقت برای اداره امور کشور می‌شوند؛ وسیله‌ای برای سانسور کردن خیانت‌های جریان غرب‌گرا شده و خودشان هم حقیقت این جریان را سانسور می‌کنند؛ بنابراین متحمّل سانسور در سانسور می‌شوند؛
سلبریتی‌های کم سواد اجتماعی و فرهنگی، در برابر افراد ضعیف احساس ترحم و دلسوزی می‌کنند، از بی‌عدالتی اجتماعی سخن می‌گویند، اما دستمزدهای میلیونی و میلیاردی ماهانه و سالانه خود را برای مردم سانسور می‌کنند؛ 
حقوق سالانه کارگر و پارکبان و معدن‌کار را جمع بزنیم، از دستمزد یک فیلم برخی از بازیگران به مراتب پایین‌تر است؛ این نابرابری‌ها را سانسور می‌کنند و به جای آن در فضای مجازی و واقعی از حقوق‌های نجومی و اختلاس و مانند آن حرف می‌زنند و از گرانی و مشکلات گله‌مندند؛ برای دوغ و ماست و لباس و…حاضرند از شخصیت خود هزینه کنند تا پولی به دست آورند اما حاضر نیستند از به خاک و خون کشیده شدن انسان‌های مظلوم در سایر کشورها حرفی بزنند؛
سلبریتی‌های شهرت طلب، همان‌هایی هستند که حاضرند دین خود را بفروشند اما دیده شوند؛ حاضرند در جشنواره‌های خارجی، دین و مملکت خودرا زیر پا بگذارند تا خرس و مجسمه طلایی و نقره‌ای را بالای دست بگیرند؛ این‌ها حاضرند از جمهوری اسلامی در برابر رسانه‌های خارجی انتقاد کنند اما در برابر آمریکا و غرب خفه شده‌اند و جنایات غرب بر بشر امروز و دیروز را سانسور می‌کنند؛
به گونه‌ای سوار بر دریای احساسات و هیجان‌های کاذب مردم می‌شوند که عقل را سانسور و به جای آن وهم و خیال را برای اجتماع به ارمغان آورده‌اند؛ عقل و شخصیت آنها را در نوع لباس پوشیدنشان و حرص دیده شدن می‌توان به دست آورد؛
برخی از آنان، بعد از به دست آوردن افتخارات گوناگون،زحمت‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در معرفی کردن آنها به جامعه را سانسور می‌کنند و خود را شخصیت‌های خاص می‌دانند؛
ماله‌کشان فرهنگی همان‌هایی هستند که فرهنگ و هنر را در سینما و موسیقی عامیانه و مبتذل خلاصه می‌کنند تا فرهنگ و هنر واقعی و اصیل برای نسل جوان سانسور شود؛
نام اصلی این عده سلبریتی است اما بسیاری از اوقات می‌بینیم که نامشان را سانسور کرده و در ردیف هنرمندان حقیقت‌گرا و آزاده، جای می‌دهند؛
بنابراین سلبریتی‌ها با توجه به جایگاهی که نزد مردم دارند و اظهار نظرهای سطحی که در مورد مسائل مختلف دارند، یکی از بی‌رحم‌ترین سانسورچی‌ها محسوب می‌گردند.




یک ارزیاب صداوسیما درباره سریال ارگانی «پایتخت۵» گفت⇐سازندگان به ما اطمینان داده بودند که هیچ مشکلی برای کشف حجاب مترجم ایرانی وجود ندارد اما بعدا مشخص شد ایشان کارمند «جم» است!!/ما فقط خواستار ممیزی یک پلان از بازسازی «تایتانیک» بودیم اما خودشان کل سکانس را درآوردند و بعد هم فریاد «وااسلاما» سر دادند

سینماروزان: نزدیک به شش ماه بعد از روی آنتن رفتن سریال ارگانی «پایتخت5» بالاخره یک ارزیاب تلویزیونی درباره موارد مناقشه برانگیز این سریال صحبت کرد. این ارزیاب در گفتگو با روزنامه اصولگرای «جوان» از دردسر اعتماد به سازندگان در ماجرای نمایش سرباز یک زن ایرانی در فیلم حرف زده و بر عدم صداقتشان در ماجرای سانسور فقط یک پلان بازسازی «تایتانیک» تأکید کرده است.

این ارزیاب صداوسیما که تحصیلاتش در زمینه مدیریت رسانه است به محمدصادق عابدینی در «جوان» گفته است: در یکی از قسمت‌های ترکیه سریال «پایتخت5»، دختری سرباز در نقش همکار دوست نقی هست که فارسی حرف می‌زند ظاهر میشود و این طور جا انداختند که طرف ارمنی است. ما این بخش را دیده بودیم. از گروه سازنده سؤال شد که این خانم کیست؟ آن‌ها اطمینان خاطر دادند که هیچ مشکلی درباره وی وجود ندارد. ما بر اساس اعتماد به سازندگان سریال اجازه پخش دادیم، اما بلافاصله بعد از پخش مشخص شد که این خانم کارمند «جم» است و تصاویرش همه جا پر شد!!

ارزیاب «پایتخت5» درباره سکانس بازسازی «تایتانیک» بیان داشته است: بعد از چند قسمت، رسیدیم به سکانس مشهور «تایتانیک» که در این سریال ممیزی شد. در بخشی از فیلم که در فضای مجازی منتشر شد، یک بخش حذف شده وجود دارد و آن باز‌سازی صحنه ای است که «جَک» و «رز» روی عرشه کشتی هستند و موسیقی تایتانیک نیز پخش می‌شد. ما به عوامل سریال گفتیم که آن پلان روی عرشه فقط حذف شود ولی آن‌ها کل سکانس را حذف کردند و در فضای مجازی فریاد وا‌اسلاما سر دادند. اگر قرار به ممیزی بود که ما باید همه موسیقی‌های استانبولی پایتخت را هم درمی‌آوردیم. آن‌ها فقط بخشی از ماجرا را بیان می‌کنند.




عزت‌الله ضرغامی در جشن یک مجموعه نقادانه بیان کرد⇐نمی‌دانم چرا بعضیها با «آباژور» که افتخار صداوسیماست مشکل دارند؟!!/اگر «آباژور» بد است من تاریخ سازمان را به قبل و بعد از آباژور تقسیم می‌کنم!/ عده‌ای هستند که با پرونده‌های قطور فساد، خون مردم را می‌مکند/مبارزه با فساد لازم‌الاجراست و نیاز به فرمان ندارد

سینماروزان: عزت الله ضرغامی چهار سال بعد از جدایی از صداوسیما همچنان به واسطه اظهارنظرات سیاسی-فرهنگیش در کانون توجه است؛ اظهاراتی که بعضا رگه‌هایی از طنازی هم در آنها وجود دارد.

به گزارش سینماروزان از جمله این اظهارات طنازانه را ضرغامی در جشن پنج سالگی مجموعه طنز «دکتر سلام» بیان کرد. ضرغامی با اشاره به طعنه های مرتبط با سالهای حضورش در رسانه ملی گفت: من نمی‌دانم که چرا بعضی‌ها با آباژور که افتخار سازمان صداوسیما است، مشکل دارند و وقتی می‌خواهند از من نام ببرند، با آباژور من‌ را خطاب می‌کنند.

وی ادامه داد: من می‌خواهم بگویم که اگر آباژور بد است من دوره سازمان صداوسیما را به دو دوره قبل و بعد از آباژور تقسیم می‌کنم!!

ضرغامی با اشاره به مجموعه طنز «دکتر سلام» اظهار داشت: این برنامه از زمانی که پا به عرصه گذاشته با راهبرد مقاومت توانسته یک کار ارزشمند انجام دهد و توانسته با طنز انتقادی مطالب و مشکل‌های کشور را بیان کند و با زبان طنز راحت‌تر می‌توان مشکل‌ها را بیان کرد اما با زبان عادی نمی‌توان این کار را کرد. این جمع برخلاف اتاق آقای رئیس‌جمهور که سرد است، بسیار گرم و صمیمی است.

رئیس پیشین صداوسیما با بیانی جدی درباره معضل فساد اقتصادی گفت: در کشورمان فساد وجود دارد اما فساد سیستماتیک را که عده‌ای مدام مطرح می‌کنند، قبول ندارم. بسیاری از افرادی که در نهادهای دولتی کار می‌کنند اگر حقوق سر ماه نداشته باشند، زندگی‌شان نمی‌گذرد اما عده‌ای هستند که با پرونده‌های قطور فساد، خون مردم را می‌مکند. این‌همه قانون و آیین‌نامه در زمینه مبارزه با فساد داریم اما امروز عده‌ای منتظر فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند؛ در صورتی‌که مبارزه با فساد امری لازم است و نیازمند فرمان نیست.




محمد اصفهانی که با حمایت رسانه ملی به اشتهار رسید بیان کرد⇐صداوسیما قید مخاطب‌محوری را زده چون دریافته سهم سابق را در هدایت مخاطب ندارد!

سینماروزان: محمد اصفهانی از جمله خوانندگانی است که در دهه هفتاد و بعد از باز شدن فعالیت برای موزیسین های پاپ به مدد صداوسیما توانست شهرتی پیدا کند که تا به امروز امتداد داشته است اما همین اصفهانی که با حمایتهای صداوسیما توانست اشتهار یابد هم معتقد است رسانه ملی سهم سابق را در هدایت مخاطب ندارد و برای همین است که مخاطب محوری برایش اهمیت چندانی ندارد.

اصفهانی با اشاره به نقش صداوسیما در احیای موسیقی پاپ بعد از انقلاب به «اعتماد» گفت: صدا و سيما در آن سال‌ها واقعا نقش مهم و تعيين‌كننده‌اي ايفا كرد و هم‌دوره‌اي‌هاي من مثل آقايان خشايار اعتمادي، عليرضا عصار، شادمهرعقيلي، حسين زمان و … همگي برخاسته از اين رسانه بودند و كنترل بازار موسيقي را در آن سال‌ها كاملا در دست داشتند.

این خواننده با اشاره به تغییر سیاستهای مدیران سیما ادامه داد: تغيير مديران و خوي حاكم بر فضاي فرهنگي، مقاومت شديد و به نظر من غيرهوشمندانه دربرابر تغيير شرايط زماني و گذار سختي كه همه‌چيز را كم‌كم دستخوش استحاله كرد؛ دلیل تغییر سیاستهاست.

محمد اصفهانی با تأکید بر کمرنگ شدن نقش مخاطب در سیاستگزاریهای رسانه ملی بیان داشت:  چون با گسترش قدرت شگفت‌انگيز فضاي مجازي در دايره شنيداري مردم، هركس موسيقي باب سليقه خود را جست‌وجو كرده و بالاخره آن را گوش مي‌دهد و ديگر مثل سابق نيست كه به خاطر انحصار رسانه‌هاي دولتي، مردم تمام خواسته‌هاي خود را در آنها جست‌وجو كرده و بابتش مطالبه‌گري كنند. شايد صدا و سيما هم به خاطر احساس همين تغيير و ايجاد همين دسترسي‌ها تصميم گرفته حال كه سهم سابق را در هدايت اين جريان ندارد لااقل به اصول و خطوط قرمز خود بيش از گذشته پايبند باشد و به جريان‌هاي اجتماعي نسبت به موسيقي اعتناي چنداني از لحاظ مخاطب‌محوري نكند.

خواننده «حسرت» افزود: اين موضوع هرچند صورت مساله را تغيير نمي‌دهد و حتي تغيير ذائقه‌ها را با سرعتي بيشتر شكل خواهد داد اما لااقل صدا و سيما را از شماتت و توبيخ بسياري از مخالفان سرسخت موسيقي كه در مملكت، بسيار صاحب نفوذ هم هستند در امان نگه خواهد داشت. اين مساله را از سر اطلاع مي‌گويم چون به‌طور‌مستند مي‌دانم كه كسر قابل‌توجهي از مديران سازمان، با درك واقعي از شرايط موجود به هيچ‌وجه از وضعيت خروجي‌هاي رسانه به لحاظ جاذبه براي مخاطب عام رضايت ندارند ولي از سوي ديگر دست‌شان براي عملياتي كردن اقدامات چشمگير بسته است و طبعا نمي‌توان آنان را فعال مايشاء و مقصر صفر تا صد شرايط فعلي دانست.




چرا رسانه ملی در جاکارتا «موبایل بازی» راه انداخته؟؟+پاسخ معاون وزیر ورزش در این باره

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در حالي كه مدير سابق شبكه 3 سيما از خريد حق پخش تلويزيوني مسابقات آسيايي خبر داده بود، حضور خبرنگاران تلويزيون در اندونزي، بدون داشتن كارت خبرنگاري بوده و اين نشان‌دهنده غيرواقعي بودن ادعاي صداوسيماست و اين روزها ايراني‌ها تصاوير دزدكي از جاكارتا مي‌بينند!

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» سال گذشته بود كه حسين المسلم دبير كل كويتي شوراي المپيك آسيا(OCA) در مصاحبه‌اي وعده داد پخش تلويزيوني مسابقات آسيايي اندونزي از كيفيت «خارق العاده» برخوردار خواهد بود؛ كيفيتي كه گويا در ايران چندان هم با كيفيت نيست و سهم ايراني‌ها از اين خارق العاده بودن پخش تلويزيوني، رفتارهاي عجيب صداوسيماست و شايد براي اولين بار است كه خبري از استوديوي رسمي صداوسيما در محل برگزاري مسابقات و مصاحبه رسمي با ورزشكاران ايراني همراه با لوگوي رسمي صداوسيما نيست. مسابقات ورزشكاران ايراني يا از تلويزيون پخش نمي‌شود يا با تأخير پخش مي‌شود يا اينكه شبكه 3 و كانال تلويزيوني ورزش به صورت همزمان مسابقات را با دو كيفيت تصوير پخش مي‌كنند.

ايراني‌ها محروم از ديدن مسابقات 
در حالي كه شبكه 3 سيما برنامه طنز پخش مي‌كرد و حدود يك ساعت كانال تلويزيوني ورزش در حال پخش مراسم توزيع مدال و جوايز تيم ملي كبدي ايران بود، تيم هندبال كشورمان با كره‌جنوبي مسابقه مهمي را پيش رو داشت كه تلويزيون به طور كل آن را ناديده گرفت. اين براي اولين بار در مسابقات آسيايي جاكارتا نبود كه مسابقه ورزشكاران ايراني از شبكه ورزش روي آنتن نمي‌رفت. صبح جمعه نيز مسابقه واليبال ايران و مغولستان پخش نشد. مسابقات سنگ‌نوردي كه براي كشورمان يك طلا و نقره به همراه داشت نيز اصلاً پخش نشد.
وزنه‌برداري هم يكي از مسابقاتي بود كه ناديده گرفته شد. ورزشكاران ايراني در رشته هايي مانند قايقراني، شمشيربازي و واليبال ساحلي اصلاً فرصت ديده شدن در تلويزيون پيدا نكردند. مسابقات تكواندو هم كه جزو مدال‌آور‌ترين ورزش‌ها براي تيم ملي كشورمان است يكي در ميان پخش شد. قهرمانان ووشوی كشورمان وقتي روي سكو رفتند، خبرنگار تلويزيون آن سوي ورزشگاه با دوربين موبايل تصوير مي‌گرفت! اينها تنها بخشي از پوشش تلويزيوني مسابقات آسيايي تا روز ششم است. افتضاحي كه تلويزيون به بار آورده قرار است تا پايان مسابقات ادامه پيدا كند!؟؟

خبرنگار تلويزيون يا تماشاچي عادي مسابقات!
از زماني كه خبرنگارهاي تلويزيون با بليت تماشاگران عادي در ورزشگاه و ميان جمعيت ‌نشستند و گزارش جام جهاني روسيه را ارسال ‌كردند، مشخص شد كه وعده‌هاي مديران تلويزيون براي احترام به مردم ايران، بيشتر جنبه شوخي دارد. روزهايي كه اميرحسين ميثاقي جلوي دوربين موبايل همكارش ظاهر مي‌شد و هندزفري به گوش از وسط جمعيت گزارش مسابقات جام جهاني را ارسال مي‌كرد مشخص بود كه از نظر ميزبان مسابقات، ميثاقي و ديگر اعضاي تيم اعزامي از ايران خبرنگار محسوب نمي‌شوند وگرنه براي آنها هم ID كارت صادر مي‌شد. اين روش غيرحرفه‌اي اما به صرفه براي صداوسيما كه به خاطر پخش مسابقات جام جهاني ميلياردها تومان درآمد داشته است، اين بار نيز در مسابقات آسيايي جاكارتاي اندونزي تكرار مي‌شود. خبرنگاران اعزامي شبكه ورزش سيما، مانند تماشاچيان عادي بليت مي‌خرند و به جاي حضور در اتاق خبر و محل استقرار خبرنگارها، روي سكوهاي استاديوم نشسته و با ارتباط اينترنتي، براي تهران گزارش ارسال مي‌كنند. آنها حتي مانند امير حسين ميثاقي از اين شانس برخوردار نيستند كه يك نفر ديگر با گوشي موبايل فيلم بگيرد و يك دستشان به گوشي است و با دست ديگر ميكروفن هندزفري را مي‌گيرند تا شرايط رقت بار تلويزيون در جاكارتا را به خوبي به نمايش بگذارند.

معاون وزير ورزش: مقصر قطري‌ها هستند
محمدرضا داورزني، معاون وزير ورزش در گفت‌و‌گو با «جوان» مي‌گويد: مردم ما انتظار دارند افتخارآفريني فرزندانشان در مسابقات آسيايي از تلويزيون پخش شود و از صداوسيما انتظار داريم خريد حق پخش مسابقات را دنبال كند.
داورزني درباره اينكه چرا تا امروز صداوسيما موفق به خريد حق پخش مسابقات نشده، توضيح مي‌دهد: تيم اعزامي صداوسيما براي پوشش مسابقات در جاكارتا مستقر شده‌اند و پيش از مسابقات نيز براي بازديد از امكانات اندونزي به اين كشور آمده بودند، اما شركت قطري كه حق پخش مسابقات را در اختيار دارد قيمت بالايي را براي فروش تصاوير به كشورمان اعلام كرده بود كه باعث شد حق پخش خريداري نشود و اين مسئله البته ربطي به دولت اندونزي ندارد. 
معاون وزارت ورزش با بيان اينكه از قيمت دقيق پيشنهادي از سوي قطري‌ها براي فروش حق پخش باخبر نيست، ادامه مي‌دهد: من اين رقم را حدود 20ميليون دلار شنيده ام كه رقم بسيار بالايي است، البته اميدوارم در روزهاي پيش رو با مذاكره و پيگيري صداوسيما مسئله خريد حق پخش حل شود. هم اكنون مسابقات مهمي براي ورزشكاران ايراني باقي مانده و بعد از آن هم مسابقات پارا آسيايي را داريم كه تماشاي آنها حق مردم ايران است.

آيا پاي ژاپني‌ها وسط است؟
شركت ژاپني DENSTUحق پخش انحصاري مسابقات المپيك (شامل مسابقات آسيايي) را تا سال 2024 خريداري كرده و ايران يكي از كشورهايي است كه اين كشور حق پخش مسابقاتش را در اختيار دارد. اين شركت تا امروز در مذاكره با ديگر كشورهاي آسيايي براي فروش حق پخش انعطاف بسيار بالايي از خود به نمايش گذاشته است. براي مثال وقتي تلويزيون كابلي هنگ كنگ اعلام كرد توان پرداخت 6 ميليون دلار براي خريد حق پخش مسابقات را ندارد و دولت هنگ‌كنگ هم پادرمياني كرد، ژاپني‌ها تخفيف فوق‌العاده‌اي دادند و حق پخش را با 2ميليون دلار واگذار كردند.
ويتنامي‌ها هم كه ابتدا به خاطر گران نبودن خريد حق پخش، قيد پخش زنده مسابقات را زده بودند، چهارشنبه هفته پيش بود كه اعلام كردند با كاهش قيمت ها، پكيج را خريده‌اند! كميته برگزاري مسابقات آسيايي جاكارتا، INAGOC نيز سال گذشته اعلام كرده بود قطر، چين، فيليپين، هند و ژاپن حق پخش را خريداري كرده‌اند!
امسال كميته برگزاري مسابقات اندونزي اعلام كرده از 40 رشته ورزشی حاضر در اين مسابقات كه شامل 32 رشته المپيكي و هشت رشته غير‌المپيكي است، 38 رشته را پخش زنده مي‌كند و براي اين كار از 427 دوربين فيلمبرداري حرفه‌اي با فيلمبرداري HDاستفاده كرده است. شركت سوئيسي كه در تصويربرداري مشاركت دارد، اعلام كرده به صورت مساوي حق ديده شدن مسابقات را براي همه كشورهاي شركت‌كننده در نظر گرفته است به طوري كه از پنج دقيقه پيش از مسابقات انفرادي و 10 دقيقه پيش از مسابقات گروهي، خوراك تصويري در اختيار شبكه‌هاي تلويزيوني قرار مي‌دهد، آيا تا امروز بيننده‌هاي شبكه ورزش چنين ارائه تصويري را مشاهده كرده‌اند؟!




اظهارات یک مجری رسانه ملی که روی آنتن زنده از خجالت عروس یک آقازاده درآمد⇐مردم مدام از ما می‌خواهند که لاکچری‌بازی آقازادگان را نقد کنیم/کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود/تفاخر آقازادگان باعث سرخوردگی جوانان شده!/باید از آقازاده مظاهری پرسید که آیا حاضرند پدرشان به‌جای پول، جان دهند؟/آیا حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟!

سینماروزان: انتشار فایل صوتی از برنامه رادیویی «پارک شهر» که در آن سیدحسین حسینی، مجری برنامه از وضعیت زندگی لاکچری و اظهارات یک دختر فعال در حوزه مدلینگ در فضای اینستاگرام به خشم می‌آید، بازتاب‌های زیادی داشته است.

به گزارش سینماروزان آن دختر الف. حسینی نام دارد که همسر آقازاده یکی از سفرای ایران در اروپا شده است!! دختری که در ظاهر از ساده زیستی میگوید اما تناقضاتی که میان گفته هایش با سبک زندگی لاکچریش وجود دارد با انتقاد مخاطبان مواجه شده و حتی سیدحسین حسینی مجری رادیو هم به صراحت این تناقضات را نقد کرده است.

سیدحسین حسینی در گفتگو با محمدصادق عابدینی در «جوان» درباره اظهاراتش در آن برنامه و رویکرد انتقادی نسبت به تجملگرایی در کشور، توضیحات بیشتری داده است و بر وظیفه اش مبنی بر تقابل با تفاخر آقازادگان تأکید کرده است.

آیا بعد از آن سخنان در برنامه رادیویی، برخوردی از سوی سازمان صداوسیما با شما شده است؟ 
هنوز که صحبتی نشده البته سازمان هم اینگونه نیست که مثلاً شنبه اتفاقی بیفتد و روز یک‌شنبه تذکر بدهد. معمولاً فرایند تذکر، یک بوروکراسی دارد که چند روزی طول می‌کشد. باید این را هم در نظر گرفت که رسانه چقدر می‌تواند سعه‌صدر داشته باشد و مدیران رسانه ملی نیز قطعاً با شرایط جامعه آشنایی دارند.

خیلی از مردم شاید تنها اجرای شما را به واسطه همان فایل صوتی شنیده‌باشند، آیا پیش از این نیز در برنامه به نقد فضای زندگی تجملی و اشرافی‌گری آقازاده‌ها و برخی مسئولان پرداخته بودید؟
من مدت‌ها است که مجری برنامه صبحگاهی «پیک بامدادی» رادیو هستم و از ابتدای راه‌اندازی برنامه «پارک شهر» در رادیو تهران نیز افتخار همکاری با آن برنامه را دارم. باید بگویم رویکرد ما در این برنامه بر اساس یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره مبارزه با اشرافی‌گری، مال‌اندوزی و زندگی لاکچری است. ما پیش از این نیز بار‌ها در رادیو تهران و پیک بامدادی درباره مصادیق اشرافی‌گری، گزارش تهیه کرده‌بودیم. اتفاقاً مردم بسیار بیشتر از ما نسبت به این موضوع‌ها حساسند و در شرایط فعلی جامعه و وضعیت اقتصادی کنونی، درخواست‌ها از ما برای پرداختن بیشتر به این موارد زیادتر هم شده است. 

شما می‌توانید مثل خیلی از برنامه‌های دیگر، اول صبح برای مردم جوک بگویید و موسیقی پخش کنید، چرا سراغ چالشی مثل اشرافی‌گری رفتید؟
به نظرم کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود. مقام معظم رهبری می‌فرمایند مبارزه با مفسدان در هر سطحی باید انجام شود، این پیام به آن معنا است که در مبارزه با مفاسد، آدمی فرا قانونی در کشور نداریم و فساد در هر کجا باشد باید با آن برخورد شود. البته منظورم این نیست که حتماً کسانی که در برنامه پیرامون‌شان صحبت شد، حتماً مفسد اقتصادی‌اند!

ولی خب در برنامه صحبت‌های آن خانم پخش شد و بعد شما عصبانی شدید!
اگر دقت کنید خطاب من عروس آقای سفیر نبود و فعل جملاتم را جمع بستم. انتقادم به این بود که چرا به تولید داخلی و کارگر ایرانی توجه نمی‌شود، حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟! در اینجا باید از شهامت محمد بخشایش، تهیه‌کننده برنامه که از بچه‌های ارزشی صداوسیما است، تشکر کنم که گذاشت تا آخر حرف‌هایم را بزنم. ما در چارچوب دستورات سازمانی که منتج‌شده از فرامین رهبری است، فعالیت می‌کنیم و تا جایی که توان داریم باید به نقد فاصله طبقاتی بپردازیم.

گروهی می‌گویند که صداوسیما نباید در موضوع مبارزه با مفاسد وارد مصادیق شود، با این حرف موافقید؟
تا امروز که کلی‌گویی شده چه نتیجه‌ای داشته است؟ اصلاً کلی گفتن نمی‌تواند تأثیری داشته باشد. حتی وقتی به صورت کلی از دولت انتقاد کنیم، خدمات دولت به مردم را نادیده گرفته و در اصل ظلم کرده‌ایم. تا وارد مصادیق نشویم نمی‌توانیم درمان کنیم. شما وقتی مصداق را می‌گویید هم مردم متوجه می‌شوند چه مشکلی هست، هم کسانی که مسئول هستند مطلع می‌شوند و در نهایت اگر مفسدی وجود داشته باشد می‌داند که دیده شده‌است و مثل قبل در امنیت نخواهد‌بود.

انتقاد‌هایی که در برنامه داشته‌اید، منجر به یک نتیجه ملموس نیز شده است؟
در دوره مدیریت آقای سیف در بانک مرکزی، قرار بود نرم‌افزاری برای نظارت بر عملکرد بانکی و تراکنش‌ها به کار برده شود که برنامه‌ای خارجی و متعلق به امریکا بود. ما در پیک بامدادی نسبت به آن اطلاع‌رسانی کردیم. با آنکه گفته می‌شد نرم‌افزار متعلق به بخش خصوصی در امریکا است، ولی هر دیتایی که از ایران خارج شود، حتماً مورد توجه و رصد دولت امریکا قرار می‌گیرد و می‌توانست به امنیت ملی ما ضربه بزند. خوشبختانه با اطلاع‌رسانی ما درباره ماهیت آن نرم‌افزار به کار‌گیری آن منتفی شد.

واقعاً چرا در آن لحظه عصبانی شدید؟
این را باید توضیح دهم که اصولاً از نظر اسلام هم ثروتمند بودن به خودی خود امر نکوهیده‌ای نیست، بلکه همان طور که رهبری نیز تأکید کرده‌اند تولید ثروت به تنهایی یک ارزش است. چون به خاطر آن حتماً چند نفر سر کار می‌روند و اشتغال ایجاد می‌شود، اما مشکل در این است که برخی‌ها به ثروتمند‌بودن تفاخر می‌کنند و می‌گویند مردم ببینید ما در چه وضعی هستیم؟! متأسفانه این فضای تفاخر مدتی هم هست که در اینستاگرام به راه افتاده و به آن دامن زده شده است. طرف عکس از ماشین، ساعت، لباس و مدل مویش می‌گذارد و حتی از مراسم ازدواج و مهمانی‌اش در اینستاگرام «لایو» می‌دهد. این مسئله باعث سرخوردگی خیلی از جوانان کشور می‌شود که از پشت صحنه این لاکچری‌بازی‌ها خبر ندارند وگرنه ما ثروتمندان محترمی نیز داریم که اهل اینطور ادا‌ها نیستند. 

با توجه به این بازتاب‌ها و احتمال توبیخ از سوی سازمان، باز هم به نقد فضای لاکچری بازی آقازاده‌ها ادامه می‌دهید؟
مرحوم گل آقا، این بیت شعر را همیشه در صفحه اول مجله منتشر می‌کرد که «یک دهان دارم دوتا دندان لق / می‌زنم تا زنده هستم حرف حق» همیشه به همکارانم هم می‌گویم تریبونی که امروز دست ما است، امانت است و قرار نیست تا ابد در اختیار ما باشد. باید تا فرصت هست، حرف مردم و حرف انقلاب را بزنیم. در ادامه هم هر جا موضوعی دیدم که باید نقد شود، حتماً خواهم گفت و ریسک آن را به جان می‌خرم.

سوژه بعدی شما چیست؟
ویدئویی منتشر شده که گویا منسوب به آقازاده ط. مظاهری(؟؟) است که در آن می‌گوید آدم‌هایی که رفتند در جنگ جان دادند، کار خاصی نکرده‌اند ما هم به جایش پول داده‌ایم. می‌گوید: «جان متاعیست که هر بی‌سر و پایی دارد!» امیدوارم که این ویدئو متعلق به وی نباشد و حتماً از فرزند آقای مظاهری خواهم پرسید که چنین حرف‌هایی صحت دارد یا نه! و اینکه آیا واقعاً پول با جان آدم یکی است؟ اگر اینطور است حاضرند پدر یا اقوامشان بروند به جای پول، جان بدهند؟!




رسانه اصلاح‌طلب خبر سینماروزان را تأیید کرد⇐ردّپای دو مجری تلویزیون به نامهای «م.م» و «ا.ع» در پرونده تخلفات یک موسسه مالی-اعتباری/«م.م» ۲میلیارد و ۹۰۰میلیون تسهیلات گرفته و «ا.ع» دقیقا ۳میلیارد عایدی داشته!!!

سینماروزان: برگزاری محاکمه متهمان پرونده تخلفات در موسسه مالی-اعتباری ثامن سبب ساز هویدا شدن ارتباطات برخی مجریان تلویزیون با این موسسه شده است؛ روندی که پیشتر هم در سینماروزان درباره آن اطلاع رسانی کردیم.(اینجا را بخوانید)

به تازگی روزنامه اصلاح طلب «شرق» هم با ارائه گزارشی درباره این تخلفات از ردپای دو مجری تلویزیون به نامهای «م.م» و «ا.ع» که هر دو برنامه های گفتگومحور را اجرا میکنند در پرونده تخلفات این موسسه خبر داده است و از تسهیلات میلیاردی دریافت شده توسط این دو خبر داده است.

«شرق» نوشته است: موارد تخلف پرونده مالی ثامن‌الحجج موردهای عجیبی نیز دارد؛ هزینه‌های ‌میلیاردی به نام تبلیغات برای دو مجری تلویزیون. در تاریخ 14/12/91 و 4/7/92، مؤسسه ثامن‌الحجج دو مبلغ 180 میلیون‌تومانی و 400 میلیون‌تومانی را به حساب «م.م» مجری یک برنامه تلویزیونی واریز می‌کند و عنوانی که روبه‌روی این اعداد در توضیح دلیل وجه ذکر شده، یک کلمه است؛ هدیه. اما رقم هدیه‌ای که آقای «م.م» به‌عنوان هدیه دریافت کرده، در مقابل تسهیلات دریافتی او از ثامن‌الحجج تقریبا ناچیز است. «م.م» از مؤسسه ثامن‌الحجج یک وام دومیلیارد‌و 900 میلیون‌تومانی دریافت کرده که تنها 800 میلیون تومان آن را بازگردانده است که البته این رقم بازگشتی را از هدیه دریافتی (580 میلیون تومان) کم کنیم، به عدد 220 میلیون تومان می‌رسیم که در واقع از جیب «م.م» خرج شده و درمقابل دومیلیارد‌و 780 میلیون تومان را در حساب خود نگه داشته است.

این رسانه ادامه داده است: ثامن‌الحجج به مجری معروف دیگر تلویزیون «ا.ع» هم بی‌توجه نبوده و به حساب او هم سه میلیارد تومان در قالب هزینه تبلیغات واریز کرده است.