1

انتقاد همه جانبه “کیهان” از اوضاع اخیر رسانه ملی⇐تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد؛ چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری کارنابلد و چه از حیث میدان دادن به جوانانی که از مدیریت چیزی نمیدانند!/چرا بنابر رابطه و سفارش به برخی فرصت داده می‌شود تا مدیریت در این رسانه را برعهده بگیرند؟/اسپانسری اداره کردن برنامه ها، تلویزیون را درمانده کرده!/برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌ باید از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره گرفت؟/در نتیجه تمرکز اسپانسرها بر امثال گلزار و گودرزی نبوده که کاربلدهای اجرا خانه نشین شدند؟

سینماروزان: انبوه مسابقه های فصلی در رسانه ملی را کنار اسپانسرمحور بودن بیش از حد این برنامه ها که بگذاریم متوجه خواهیم شد که چقدر دست رسانه ملی در جلب مخاطب خالی است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی انتقادی نسبت به اوضاع تلویزیون به صراحت برخی از مهمترین مشکلات این رسانه را فهرست کرده است.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

این روزها چند برنامه شاخص داریم که کودکان و نوجوانان آن را دنبال می‌کنند؛ یکی «محله گل و بلبل» اصطلاحاً عمو پورنگ(داریوش فرضیایی) است و دومی «فیتیله‌ای‌هاست» که با نگاهی جدید و متفاوت کاری تحت عنوان «دوقلوها» را می‌سازند. اما اسپانسری اداره کردن برنامه‌ها یا اصطلاحاً مشارکتی مدیریت کردن برنامه‌ها، تلویزیون را درمانده کرده است.

نکته‌ای که فیتیله‌ای‌ها خصوصا علی فروتن هم به آن اشاره کرده که همه کار ما را منوط به مشخص شدن سرنوشت اسپانسر مالی کرده‌اند و این کوچک انگاشتن جایگاه کودک در تلویزیون است. یا داریوش فرضیایی که در صفحه مجازی خودش به همین مشخص نبودن اسپانسر «محله گل و بلبل» اشاره می‌کند. این‌ها مصداقی از مشکلات تلویزیون با اسپانسرهاست. حالا بماند که اسپانسر امروز برای برنامه‌سازی و حتی سریال‌سازی در محتوا دخل و تصرف می‌کند و هرچه را که می‌پسندد در محتوای برنامه‌ها و سریال‌ها می‌گنجاند حال به نفع مخاطب باشد یا به ضرر مخاطب!

یکی از ضربه خوردن‌ها علاوه بر بی‌احترامی به نوستالژی‌های مخاطب، خانه‌نشین شدن کاربلدهاست. چرا که اسپانسرها یک عده سرمایه‌گذار هستند که با نگاه تجاری به میدان فرهنگی می‌آیند تا بگویند برای فرهنگ این مرز و بوم هم کاری کرده‌اند و احتمالاً پلی بشود برای پولدار شدن‌شان! زیرا به کار فرهنگی، نگاه فرهنگی ندارند و این یکی دیگر از آسیب های دیگر استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها اصرار دارند مثلاً گلزار «برنده ‌باش» را اجرا کند چون از چشم و ابروی او خوش‌شان می‌آید و اصلاً محتوای بیان و گفتار او اهمیتی ندارد. اینکه حمید گودرزی می‌تواند مجری یک مسابقه تلویزیونی در حد استاندارد باشد برای اسپانسر و سرمایه‌گذار برنامه «پنج‌ستاره» هیچ اهمیتی ندارد. او فقط یک بازیگر مشهور است که احتمالاً در فضای مجازی هم فالوئر داشته باشد بقیه مطالب مهم نیست.

تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری نابلد کار که فقط صرف روابط و تعاملات و تسلط تمام عیار اسپانسرها، روی آنتن می‌روند. نمونه بارز آن شاید علی انصاریان باشد که «ورزشگاه» در حالی به او واگذار می‌شود که قبلاً این بازیکن سابق که سر از بازیگری و اجرا درآورده، شوخی‌های سخیف و مبتذلی را در ایام جام‌ جهانی در تلویزیونی اینترنتی انجام داد و حالا به او آنتن رسانه‌ملی داده‌اند. چند روز از اجرای ضعیفش نگذشته بی‌احترامی به ملت افغانستان رخ می‌دهد. حالا حالا چقدر از روی احساس و اراده شخصی بوده و چقدر تحت فشار، امیدواریم که خودخواسته این چنین اتفاقی افتاده باشد.

علی ضیاء هم که مثلاً یک مجری با سابقه تلویزیونی است با لحن ناشایستی وقتی گوشی تلفن همراه مهمان زنگ می‌خورد می‌گوید این تلفن را بیاورید یک فحش بدهم اما به یک باره بعد از صحبت کردن مهمان از او می‌پرسد چه کسی زنگ زده بود؟ او می‌گوید دخترم! اینجاست که آن نقش نظارت رسانه‌ ملی احساس می‌شود که انگار در خواب قیلوله‌ای به سر می‌برد که آنقدر باید مخاطب شاهد بی‌حرمتی‌های سریالی در صداوسیما باشد که این یک مصداق بارز آن همه رفتارهای غیراستاندارد و غیرمرسوم در تلویزیون است.

اینکه می‌گوییم اسپانسرها برخی از برنامه‌های تلویزیون را درمانده کرده‌اند بی‌راه نگفته‌ایم؛ چون رونق حضور سلبریتی‌ها در مقام اجرا و حتی تهیه‌کنندگی این روزها به دانیال عبادی هم آنتن داده و حتی می‌خواست فضای حضور بنیامین بهادری به عنوان مجری برنامه «تب‌تاب» را هم فراهم کند.

شاید گوشه‌ای از این مشکلات عدم مدیریت لازم و میدان‌دادن به جوان‌هایی باشد که اصلاً از رسانه چیزی نمی‌دانند. فقط بنابر رابطه و سفارش به آن‌ها فرصت داده می‌شود تا مدیریت شبکه‌ای را برعهده بگیرند. آن‌ها هم به خاطر ساختن یک عقبه اجتماعی برای خودشان، بر این باورند که می‌توانند با نزدیک شدن به هنرمندان سینمایی که خیلی با مدیوم تلویزیون آشنا نیستند، این اتفاق می‌افتد.

وقتی هم با آن‌ها صحبت می‌کنیم از این کار به عنوان آشتی با هنرمندان و نجات رسانه‌ ملی از ریزش مخاطب، یاد می‌کنند. اما به راستی تلویزیون بایستی خودش را رقیب ماهواره بداند و برای این رقابت دست به هر کاری بزند؟ یا در جریان بازنشستگی و استفاده از مدیران جدید، هر نوع مدیری بنابر سفارش و توصیه افرادی که عموماً سیاسی هم هستند را به کار بگیرد؟ یا در جریان مشکلات اقتصادی صداوسیما برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره بگیرد؟ این سوالاتی است که امیدواریم هرچه زودتر مدیران به بطن آن‌ها دست پیدا کنند.




در دورانی که بازیگر فیلم پرفروش «آتش بس» هم از طریق یک اپ موبایلی، مسابقه ۱۰۰میلیونی راه انداخته⇐تهمینه میلانی از کازینویی حلال در رسانه ملی گفت!!!

سینماروزان: در ماههای اخیر برنامه های گفتگومحوری یا مسابقاتی که متکی بر اپلیکیشنهای موبایلی هستند بیش از پیش در تلویزیون دیده شده‌اند؛ برنامه‌هایی که برای بیشتر دیده شدن به‌جای مجریان تلویزیون به سراغ بازیگران سینما میروند و جملگی یک سرشان به یکی از این اپلیکیشنها ختم میشود.

نقطه اشتراک تمامی این اپلیکیشنها آن است که مدام اصرار دارند مخاطبان به عضویتشان درآیند و به این طریق شانس خود را برای برنده شدن در جایزه‌ای ویژه امتحان کنند!

اینکه این اپلیکیشنها چه گردش مالی دارند که وعده جوایز هنگفت را به مخاطبان میدهند به کنار، اینکه رسانه ملی در همه این سالها و علیرغم داشتن ردیف بودجه ویژه همچنان باید تولیداتش را متکی بر اپ‌هایی پیش ببرد که درباره هویت و گردانندگان شان شفاف سازی نمیشود جای سوال دارد.

تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران با اشاره به این ماجرا در صفحه اجتماعیش نوشت: این روزها به هر شبکه از شبکه‌های صداوسیما که سرکشی کنید، انواع و اقسام قرعه کشی‌ها را می‌توانید مشاهده کنید. کازینویی حلال به نام رسانه ملی طوفان به پا کرده است. خیل عظیمی از هموطنان نیز با تبلیغات اغوا کننده مجریان، مجذوب این فرآیند می‌شوند.  آن‌چنان فقر بیداد می‌کند که در تعدادی از این قمارهای حلال، تعداد شرکت کنندگان از ۸ میلیون نفر گذشته است. شرکت کنندگان با رقمی به ظاهر ناچیز، بخت خود را امتحان می‌کنند اما برنده اصلی این معرکه، گردانندگان آن هستند که سودهای میلیاردی نصیب‌شان می‌شود. جا دارد به رسانه ملی بابت راه‌اندازی چنین قمارخانه بزرگی تبریک بگوئیم. خسته نباشید برادران!

واکنش میلانی به این اپ‌های اغواکننده در روزهایی رخ داده که محمدرضا گلزار بازیگر کمدی پرفروش «آتش بس»تهمینه میلانی نیز به زودی با اجرای مسابقه ای که از طریق یک اپ، وعده جایزه صدمیلیونی را به برندگان داده به رسانه ملی خواهد آمد!!




بعد از افشاگری سینماروزان صورت گرفت⇐اعتراف تلویحی سازمان به عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی جام‌جهانی بخاطر مشکلات مالی!!+تهدید بانک مرکزی به اینکه اگر پول ندهد بازی ایران-اسپانیا پخش نخواهد شد

سینماروزان: بازی نخست ایران در جام جهانی درحالی از رسانه ملی روی آنتن رفت که از یک طرف صدای استادیوم بسته شده بود و از طرف دیگر به جای پیمان یوسفی گزارشگر اعزامی سازمان به روسیه این عادل فردوسی پور بود که از تهران بازی را گزارش کرد! این اتفاقات در کنار عدم پخش فوری اتفاقات بعد از برد ایران از طریق نیروهای اعزامی به روسیه، موجبات طرح پرسش کلیدی سینماروزان درباره عدم خرید حق پخش تلویزیونی بازیها شد.(اینجا را بخوانید)

حالا علی اصغر پورمحمدی قائم مقام معاون سیمای رسانه ملی در گفتگوهایی کوتاه و با افشای اینکه قراردادی 20میلیون دلاری را برای خرید یکجای حق پخش جام جهانی و بازیهای آسیایی بسته اند از این گفته که هنوز پولی بابت این حق پخش پرداخت نشده(!!) و اگر بانک مرکزی به کمک سازمان نیاید، ممکن است بازی ایران-اسپانیا روی آنتن نرود! آیا این معنایی دارد جز آن که بازی ابتدایی ایران بدون پرداخت حق پخش روی آنتن رفته؟؟

پورمحمدی درباره هزینه خریداری حق پخش بازی های جام جهانی فوتبال روسیه به «مهر» گفت: فروشنده حق پخش بازی های جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ روسیه ابتدا گفته بود ۴۰ میلیون دلار برای پخش بازی ها باید پرداخت کنیم ولی درنهایت ما قراردادی برای پخش بازی ها بستیم که بابت آن ۱۸ و نیم میلیون دلار برای جام جهانی فوتبال و یک و نیم میلیون دلار بابت بازی های آسیایی ۲۰۱۸ اندونزی پرداخت کنیم.

رییس شورای سیاست گذاری و هماهنگی ورزش صداوسیما درباره اینکه آیا رقم قرارداد برای شرکت دارنده حق پخش پرداخت شده است، بیان کرد: پرونده پرداخت حق پخش تلویزیونی روی میز آقای احمد شهریاری معاون اداری و مالی سازمان صداوسیماست و او در حال رایزنی با مدیر بانک مرکزی است که ببینند چگونه این پول را باید پرداخت کنند. آقای شهریاری باید برای تأمین منابع مالی و راه های پرداخت بانکی این حق پخش تلاش کند. اگر این هزینه پرداخت نشود امکان دارد در پخش بازی ایران و اسپانیا که روز چهارشنبه است برای ما مشکلاتی پیش بیاید.

پورمحمدی در گفتگویی با «تسنیم» هم اظهار داشت: ما قرارداد منعقد کرده‌ایم و بازی‌های جام جهانی 2018 روسیه خریداری شده‌اند اما به‌خاطر مشکلات مالی رسانه ملی نتوانسته واریزی داشته باشد. الان هم پرونده قرارداد مربوطه در دفتر معاونت مالی اداری صداوسیما توسط آقای شهریاری پیگیری می‌شود. از این به بعد ایشان بایستی سرعت به‌خرج بدهند و رایزنی‌های جدی در بانک مرکزی داشته باشند که با چه راه‌‌حل و راهکاری این پول به شرکت مربوطه ارسال شود. ممکن است بازی بعدی ایران مقابل اسپانیا در روز چهارشنبه را نتوانیم پخش کنیم امیدوارم بخشی از این پول تا قبل از مسابقه پرداخت شود؛ در غیر این صورت برای ادامه پخش، دچار مشکل خواهیم شد. این را هم بدانید که این پرونده از شبکه سه و شورای ورزش خارج شده و اکنون دست معاون مالی اداری است و آن‌ها بایستی این پول را زودتر واریز کنند.




محمود شهریاری بیان کرد⇐خودم هم نمی‌دانم چرا ممنوع‌التصویر هستم؟!/از شبکه‌های سیاسی گرفته تا همین GEM به من پیشنهاد همکاری داده‌اند!!!/صداوسیما باید زودتر از اینها به سودآوری می‌رسید/توسعه کمّی بیهوده ضربه سختی به رسانه ملی زد/ تعداد کارکنان برخی شبکه‌های تلویزیون بیشتر از تعداد مخاطبان است!/ماهواره را مسخره می‌کنند و از آن طرف «استیج» را کپی می‌کنند!!/با تحقیر شبکه‌های ماهواره‌ای نمی‌توان مخاطب جذب کرد/مدام می‌گویند کمبود بودجه داریم اما سوال اینجاست که با همین بودجه موجود چه کرده‌اید؟/اگر نهادهای قضایی به کمک سازمان نمی‌آمدند فارغ از فیلمهای سینمایی تمامی شرکتهای تجاری هم آگهی‌های خود را به ماهواره می‌دادند/برای بهبود اوضاع رسانه ملی قبل از هر کاری باید جلوی موازی‌کاری را گرفت و سپس به سراغ کوچک کردن سازمان رفت/آدمهای کاربلد با حذف از رسانه ملی بیکار نمی‌مانند؛ می‌روند در شبکه خانگی کار میکنند یا برای فضای مجازی برنامه می‌سازند

سینماروزان/مهناز خدادوست: محمود شهریاری مجری قدیمی رادیو و تلویزیون که مدتی است دچار مشکل ممنوعیت از فعالیت در رسانه ملی شده است این روزها در کنار اداره یک شرکت فرهنگی چندمنظوره اجرای برنامه های ارگانی را هم برعهده می گیرد.

شهریاری آخرین بار با فصلی ناتمام از «قویترین مردان ایران» که با نام «مردان پولادین» تولید شده بود به عنوان مجری به شبکه خانگی آمد. خودش درباره این تجربه به سینماروزان گفت: این مجموعه قرار بود به مانند فصلهای قبلی از تلویزیون خودمان پخش شود اما گویا رسانه ملی برای پخش این مجموعه از اسپانسر کار رقمی بالا درخواست کرده بود و اسپانسر هم که تأمین این هزینه در توانش نبود قید پخش کار از تلویزیون را زد و به سراغ شبکه خانگی رفت.

شهریاری درباره اقبال مخاطبان به این محصول در شبکه خانگی گفت:  کل مسابقه در دو دی.وی.دی به شبکه خانگی عرضه شد؛ یکی مربوط به دور مقدماتی و دیگر نهایی و کار آن قدر امتداد نیافت که بخواهیم درباره میزان مخاطبان آن به دورنمایی روشنی برسیم.

محمود شهریاری با اشاره به ممنوعیت از فعالیت در تلویزیون اظهار داشت: حضورم در شبکه خانگی به دلیل همان ماجرای ممنوع التصویری است که چند سالی است بر ما حادث شده و خودمان هم خبر نداریم چرا این اتفاق افتاده است.

وی ادامه داد: در این مدت هم نه طرحی برای تولید برنامه به صداوسیما بردم و نه اصلا مایل به همکاری مجدد بودم. وقتی رسانه ملی قدر منابع انسانی که سالها همکارش بوده‌اند را نمی‌داند چه دلیلی دارد که ما مدام طرح بدهیم. آدمهای کاربلد که بیکار نمی‌مانند؛ می روند بیرون از سازمان و یا در فضای مجازی برنامه می سازند و یا درگیر مدیومهایی مانند شبکه خانگی می شوند. این سازمان است که از نبود این کاربلدان ضربه می خورد.

شهریاری با اشاره به شرکت چندمنظوره اش اظهار داشت: این روزها تمام وقت در موسسه فرهنگی «شبکه فرهنگ و هنر» هستم؛ موسسه‌ای چندمنظوره که می تواند از انتشار روزنامه تا مجله و کتاب و آلبوم موسیقی تا برگزاری همایش را انجام دهد.

شهریاری در پاسخ به این پرسش که چرا برخلاف برخی از همکارانش از قابلیتهای فضای مجازی و سامانه ویدیوی درخواستی برای تولید برنامه استفاده نمی کند به سینماروزان گفت: اتفاقا پیشنهادات مختلفی برای همکاری با سامانه های فعال در این حیطه داشتم اما متأسفانه یک قانون قدیمی پوسیده در این باره وجود دارد و آن هم اینکه صداوسیما خود را قیّم همه این سامانه ها می داند و اخیرا هم که دیدیم رفته است از برخی از فعالان این حیطه شکایت کرده. چرا؟ شاید به خاطر اینکه انحصار سازمان را شکسته اند!؟؟

وی ادامه داد: در کنار سامانه های مجازی از برخی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان اعم از شبکه های سیاسی گرفته تا شبکه های سرگرم کننده مانند جم پیشنهاد داشته ام اما حتی وارد مذاکره هم نمی شوم و فقط می گویم نه! دلیلش هم کاملا شخصی است چون ایران را دوست دارم و گمان می کنم هیچ کس بهتر از هنرمندی که در داخل کشور است نمی تواند برای مخاطب محصول تولید کند.

محمود شهریاری که سابقه اجرای برنامه هایی مانند «سلام صبح به خیر»  و «زنده رود» را دارد با بیان اینکه حسرت می خورد از اینکه شبکه های ماهواره ای رقابت با صداوسیما را به نفع خود تمام کرده اند به سینماروزان اظهار داشت: متأسفانه مدیران صداوسیما در برج عاج نشسته‌اند و فکر می‌کنند همین که شبکه‌های ماهواره‌ای را دست بیندازند و آنها را تحقیر کنند کافیست در حالی که تقریبا در همه جای ایران این شبکه ها مخاطب دارند و بخش عمده مخاطب رسانه ملی به این واسطه از دست رفته است.

وی ادامه داد: باعث تأسف است که شبکه ای ماهواره‌ای با 10 تا 20 نیروی جوان کاری را می‌کند که رسانه ملی با ده‌ها هزار پرسنل نمی‌تواند انجام دهد.

این مجری افزود: همین مسابقه صدایابی ماهواره ای(استیج) را درنظر بگیرید؛ مگر کل دست اندرکاران تولید این برنامه چند نفرند؟ خیلی بد است که این مسابقه خیابانهای شهر ما را خلوت کند و از آن طرف رسانه ملی که مدام ماهواره را مسخره می کند از روی دست این مسابقه به تولید برنامه های مشابه اقدام کند و از آن طرف آن شبکه ماهواره ای خاص طلبکار باشد و اینها را دست بیندازد که از ما کپی کرده اید!

شهریاری با بیان اینکه توسعه کمّی بیهوده در رسانه ملی باعث کند شدن تدریجی سرعت آن و در نهایت زوال آن شده است تأکید کرد: توسعه کمّی بدون فکر و فقط برای افزودن بر دامنه ردیفهای بودجه باعث شد که مدام شبکه راه بیندازند و کارمند بگیرند به جای اینکه می شد با تولید برنامه های خوب و غنی در همان شبکه های معدود به افزایش مخاطب کمک کرد.

این مجری افزود: از آن طرف می بینیم که با تغییر مدیران نیز سیاستهای سازمان مدام تغییر می کند؛ مدیری می آید و یک شبکه را منحل می‌کند و مدیری دیگر برای آن شبکه جشن افتتاح می‌گیرد! بارها شده برخی همکاران به من می گویند تعداد کارکنان شبکه ها به مراتب بیشتر از مخاطبان آن است. خودم پشت یک وانت خواندم «تنهاتر از شبکه … هستم»!

این مجری 58 ساله با اشاره به کلیدواژه مدیران سازمان که کمبود بودجه است اظهار داشت: مدام می گویند کمبود بودجه داریم اما سوال اینجاست که با همین بودجه موجود چه کرده اید که حالا افزایش بودجه می خواهید؟ این خیلی بد است که سازمان صداوسیما بعد از این همه سال هنوز به سودآوری نرسیده است در صورتی که باید در طول این سه دهه و نیم به جایی می‌رسید که خودش به سوددهی رسیده و حتی به دولتها کمک کند نه آن که مدام دست به دامن دولتها شود.

شهریاری خاطرنشان ساخت: همین بحث پخش آگهی‌ها از شبکه های ماهواره ای مثل جم را ببینید. باور کنید اگر دادستانی و قوه قضاییه به کمک سازمان نمی آمدند فارغ از فیلمهای سینمایی تمامی شرکتهای تجاری هم آگهی‌های خود را به این شبکه ها می‌دادند. باعث تأسف است که در پخش آگهیهای فرهنگی-هنری هم خودی و غیرخودی دارند؛ برخی آگهیها را هزاران بار نمایش میدهند و برخی دیگر را با وجود دریافت مجوز اصلا نشان نمیدهند!!

محمود شهریاری با بیان اینکه جلوی ضرر را از هرجا که بگیری منفعت است از مدیران سازمان صداوسیما خواست در گام اول جلوی موازی کاری در رسانه ملی را بگیرند. وی به سینماروزان گفت: الان ما هم شبکه ورزش داریم و هم در چندین شبکه دیگر برنامه ورزشی روی آنتن می فرستیم؛ هم شبکه سلامت داریم و هم در چندین شبکه دیگر برنامه های پزشکی روی آنتن می فرستیم! این موازی کاریها جز اینکه به اتلاف منابع منجر شود سود دیگری ندارد. برای کمک به بهبود اوضاع رسانه ملی بهترین آغاز جلوگیری از همین موازی کاری هاست. در مراحل بعدتر هم می توان به کوچکتر کردن سازمان و حفظ نیروهای هدفمند و واسپاری بسیاری از بخشهای سازمان به دست‌اندرکاران بخش خصوصی تکیه کرد.




ادعاها و اظهارات پانته‌آ بهرام درباره تلویزیون⇐مردم مرا آدم متظاهری می‌پندارند اما مشکل از من نیست؛ مشکل از تلویزیون است!/قوانین تلویزیون می‌گوید نقش مثبت مرد باید حتما ریش‌ داشته باشد و نقش مثبت زن چادری باشد!!/نباید کاری کنیم که مردم از غیرواقع تلویزیون به دروغ ماهواره پناه ببرند

سینماروزان: پانته آ بهرام از جمله دانش آموختگان مدرسه هنروادبیات صداوسیماست که فارغ از تلویزیون در تئاتر و سینما هم به قدر کفایت فعالیت داشته است. بهرام که تابستان امسال «گذر موقت» را روی پرده داشت در گفتگویی تازه به انتقاد از سیاستهای تلویزیون پرداخته که سعی دارد در کلیشه سازی مثبت و منفی برای مخاطبان.

پانته آ بهرام با اشاره به عدم اقبال عمومی به محصولات تلویزیون به «ایسنا» گفت: وضعیت تلویزیون بدتر شده و این مسأله واقعا غم‌انگیز است. در گذشته شرایط راحت‌تر و آزادانه‌تری برای انتخاب موضوع، اجرا و غیره داشتیم اما در حال حاضر مطالب عجیبی می‌شنویم؛ مانند قوانینی که می‌گوید نقش مثبت مرد باید حتما ریش‌ داشته باشد و نقش مثبت زن چادری باشد. این یک تصویر اشتباه است و تلویزیونی هم که به هر دلیل به ارایه تصویر اشتباه متهم می‌شود و می‌خواهد از خود دفاع کند، باید حداقل یک جای دفاع بگذارد. همچنین برای من که از تلویزیون شروع کردم، جای دفاع بگذارد و فرصتی به من بدهد که بتوانم بگویم که به آن شکل که دیگران می‌گویند، نیست.

بهرام ادامه داد: در این شرایط مردم از من به‌عنوان بازیگر توقع دارند و من را آدم متظاهری می‌پندارند، در حالی که مشکل از من نیست، مشکل از قوانین تلویزیون است. چطور ممکن است به مردم این باور را بدهیم که ریش داشتن حتما به معنای مثبت بودن است. چرا مردم را به افرادی که از روی ظاهر آدم‌ها درباره آنها قضاوت می‌کنند، تبدیل می‌کنیم. با این کار نمی‌توان مردم را تطهیر کرد. بدی و خوبی در درون آدم‌هاست؛ نه ظاهر آن‌ها.

او در ادامه به بازگشت خود به تلویزیون اشاره کرد و گفت: زمانی که بعد از چندین سال به تلویزیون برمی‌گردم و سر چنین ماجراهایی چالش ایجاد می‌شود، غم جهان در دلم می‌نشیند. ظرفیت‌هایی که در تلویزیون وجود دارد، بسیار زیاد است. اما زمانی که این ظرفیت محدود می‌شود، مخاطب از دست می‌رود و افراد حرفه‌ای که در حوزه تلویزیون هستند بیشتر فاصله می‌گیرند؛ بنابراین تلویزیون به یک مکعب خالی تبدیل خواهد شد و حیف است این‌گونه شود؛ چراکه تلویزیون در دسترس‌ترین مدیوم برای مردم است.

بهرام اضافه کرد: به جای اینکه فضای مجازی را فیلتر کنیم، باید فضای آزاد را تقویت کنیم. این مساله را سال‌هاست که می‌گوییم اما نمی‌دانم چرا این اتفاق نمی‌افتد. مسؤولان عوض می‌شوند و افراد جدیدی روی کار می‌آیند اما سلیقه‌ی آن‌ها تکراری است.

این بازیگر سینما و تلویزیون به دلایل دوری خود از تلویزیون اشاره و بیان کرد: یکی از دلایل من برای دوری از تلویزیون همین مساله است و همین که بودجه‌ای وجود ندارد و نمی‌توانیم کاری تولید کنیم. در واقع آمار و ارقام با هم نمی‌خواند. در یک پروژه بازی می‌کنی و باید ببینی که شبکه پولت را پرداخت می‌کند یا نه. حتی این حرف‌ها که می‌زنم تا حدی تکراری است که مرا ناراحت می‌کند، هیچ حرف تازه‌ای ندارم که بگویم و سال‌هاست که این حرف‌ها زده می‌شود. این سیستم بزرگ به ناجی بزرگی هم احتیاج دارد یا حتی به چندین ناجی تا بتوانند به سرپا شدن تلویزیون کمک کنند.

او با اشاره به جایگزینی ماهواره به جای تلویزیون ادامه می‌دهد: نباید کاری کنیم که مردم از غیرواقع به دروغ پناه ببرند. این حرف من به این معناست که الزاما شبکه‌های مجازی و خارج از ایران راستگو نیستند و از دروغ به دروغ پناه بردن فاجعه‌ترین اتفاق بشری و اخلاقی است که ممکن است رخ دهد.

بهرام درباره وظیفه تلویزیون در قبال تئاتر هم می‌گوید: من از تلویزیون در قبال تئاتر هیچ توقعی ندارم. تلویزیون اگر دست از سر تئاتر بردارد و بگذارد کار خود را انجام دهد و هیچ کاری نکند، بهتر است.




رسانه اصلاح‌طلب با انتقاد از «عام‌نگری» تلویزیون در محرم طرح کرد⇐جز تقسیم کادر تلویزیون به دو تا چهار بخش و پخش زنده سوگواری کاری ازشان برنمی‌آید؟

سینماروزان: منهای آثاری مانند «چهلچراغ» که به واسطه حضور یکی مانند محمدرضا شهیدی فر در قامت اجرا متفاوت می نمود، کیفیت برنامه های تلویزیون در دهه اول محرم تعریفی نداشت.

این کیفیت نه چندان قابل قبول موجب شده که روزنامه اصلاح طلب «شرق» در یادداشتی با عنوان «یک سویه نگری تاریخی» به رسانه ملی بابت کلیشه پردازی های تکراری در محرم انتقاد کند.

متن یادداشت این رسانه اصلاح طلب را بخوانید:

امسال هم محرم و تاسوعا و عاشورا در حوزه‌های رسانه‌ای، عمدتا به سياق گذشته بود؛ یعنی نمایش انبوه عزاداری و نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت در نقاط مختلف کشور، به همان شیوه‌های کلیشه‌ای که نمونه بارزش تقسیم‌شدن کادر تلویزیون به دو تا چهار قسمت و پخش هم‌زمان این‌گونه مراسم‌ها در چند شهرستان است. واقعا فلسفه و پیام عاشورا چیست و چگونه ‌باید به نقش و جایگاه فرهنگی و ارزشی واقعه کربلا پرداخت تا حق مطلب ادا شود؟ آیا وظیفه و رسالت تلویزیون، محدود و مقیدشدن در یک «عام‌نگری» صرف است؟ آیا این‌روزها بهترین زمان برای اختصاص سخنرانی‌ها و میزگرد‌هایی در این زمینه با دعوت از استادان و صاحب‌نظران نیست؟ دکتر علی شریعتی در کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» خود می‌گوید: «اما هیچ‌گاه هیچ‌کس نباید از امام کلمه‌ای بر زبان آورد، کلمه‌ای که به مردم بیاموزد که این امام که بود؟ چه می‌اندیشید؟ چه‌ها گفت؟ و اساسا چه‌ کرد؟ و در جامعه‌اش، عصرش، پس از وفاتش چه اثری گذاشت؟ رسالت امامت خود را چگونه انجام داد؟».

اصلا چه اشکالی دارد که این جسارت را به خرج دهیم و با استفاده از این فرصت، به نقد آرای شریعتی در حوزه اسلام‌شناسی و … تفکر شیعی و انقلابی بپردازیم و از موافقان و مخالفانش دعوت به عمل آوریم؟ یادمان نرفته که اوایل انقلاب در همین تلویزیون نحله‌های فکری گوناگون، اعم از روحانی و سیاسی، کنار هم می‌نشستند و در محیطی مسالمت‌آمیز به بیان دیدگاه‌های خود در مورد مباحث فلسفی، اجتماعی، سیاسی و … می‌پرداختند.

آیا آن مقطع تاریخی، یک دوره طلایی و استثنائی بود؟ اگر واقعا فرهنگ عاشورا و قیام امام‌حسین(ع) و یارانش فراتر از شعار برای دولتمردان و سیاست‌گذاران فرهنگی – هنری و رسانه‌ای ما ارزش و اهمیت بنیانی دارد، ‌چرا این‌قدر چرخه تولیدمان در این خصوص فقیر است؟ از نظر ارزش‌های کیفی، هنوز باید به «روز واقعه» شهرام اسدی و «مختارنامه» داوود میرباقری دل خوش کنیم. روی همین اصل، در این سال‌های اخیر همواره شاهد نمایش دوباره بخش‌هایی از مجموعه تلویزیونی «مختار» از شبکه‌های داخلی بوده‌ایم. ای‌کاش لااقل به همین مناسبت با دعوت از داوود میرباقری و تاریخ‌نگاران و منتقدان، ‌این مجموعه مورد ارزیابی همه‌جانبه قرار می‌گرفت و به برخی از ابهامات تاریخی پاسخ داده می‌شد و از زاویه‌ای دیگر نیز به آسیب‌شناسی ساخت و تولید آثار تاریخی- مذهبی (در قالب فیلم و سریال) پرداخته می‌شد.  و نکته عجیب و سؤال‌برانگیز دیگر اینکه، محرم دیگری آمد و تاسوعا و عاشورای دوباره‌ای را پشت‌سر گذاشته‌ایم، اما همچنان فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش امکان نمایش عمومی پیدا نکرد.




واکنش جشنواره سلامت به گزارش سینماروزان⇐آیا استفاده از ظرفیت رسانه ملی برای شفاف‌سازی پیرامون روابط دختران و پسران یا آمار ابتلا به ایدز ایراد دارد؟/همچنان از رسانه ملی برای طرح موضوعات مرتبط با سلامت و جشنواره استفاده خواهیم کرد

سینماروزان: سه روز قبل بود که در گزارشی با اشاره به روی آنتن رفتن تحلیل و بررسی آثار جشنواره سلامت در رسانه ملی پیش از برگزاری جشنواره، درباره اهداف این کار طرح پرسش کردیم.(اینجا را بخوانید)

عطف به آن طرح پرسش به تازگی روابط عمومی جشنواره سلامت جوابیه ای را برای سینماروزان فرستاده و در آن بر استفاده از ظرفیتهای رسانه ملی برای معرفی موضوعات سلامت و آثار حاضر در جشنواره تأکید کرده است و از این گفته که طرح مضامین ملتهب برخی آثار جشنواره در رسانه ملی موجب میشود مخاطبان رغبت بیشتری برای تماشای آنها نشان دهند.

متن جوابیه روابط عمومی جشنواره سلامت را بخوانید:

جشنواره فیلم سلامت جشنواره ای مردمی است و باید در قدم اول بر مردم اثرگذاری داشته باشد. تلاش دست اندرکاران جشنواره این بوده از ظرفیتهای ذاتی رسانه ملی به منظور معرفی هرچه بیشتر موضوعات سلامت و معرفی فیلم های حاضر در جشنواره استفاده کند.
به عبارتی چنانچه مخاطب درباره فیلمی که موضوع ایدز دارد اطلاعات کافی بگیرد برای تماشای آن و گرفتن اطلاعات بیشتر در کنار اطلاعاتی که از سوی پزشکان درباره فیلم مورد نظر می گیرد ترغیب می شود.
فارغ این مهم، به بهانه اکران آثار در ایام برپایی جشنواره و در عین حال نمایش برخی فیلمهای مستند، اطلاعات پزشکی درباره مسائل مختلف سلامت به مردم ارائه می شود.
کارکرد جشنواره سلامت در حقیقت ارائه همین اطلاعات به مخاطبان و در عین حال ترغیب فیلمسازان به ساخت آثاری است که به مسئله سلامت جامعه توجه کرده و زوایای پنهان برخی مسائل مرتبط با سلامتی که متاسفانه در جامعه ما گاه به عنوان تابو محسوب می شود عیان مطرح کند.
این گام های اولیه در جشنواره ای نوپا می تواند پایه ای برای توجه بیش از پیش به مسئله سلامت و ایجاد ارتباط تنگاتگ میان کارشناسان حوزه سلامت و اهالی سینما باشد.
در عین حال استقبال از برنامه‌هایی که پیشتر بدان در گزارش شما اشاره شده نشان می دهد نسبت به ساخت چنین برنامه‌هایی در رسانه ملی احساس نیاز وجود دارد و چرا نباید هر هفته به بهانه اکران اثری داخلی و یا خارجی با حضور کارشناسان حوزه سلامت، مسائلی که در حوزه سلامت سالها به عنوان تابو مطرح شده و مغفول مانده به طور شفاف و عیان با مردم مطرح شود.
به عنوان نمونه در نقد و بررسی فیلم مستند «دایره» مسائل تکان دهنده‌ای از سوی فیلمساز و کارشناس مربوطه در شبکه مستند در برنامه قاب سلامت درباره ایدز مطرح شد و یا در نقد و بررسی فیلم «مالاریا» کارشناس حاضر به تشریح مسئله مهم ارتباط دختران و پسران نوجوان و جوان پیش از ازدواج و اثرگذاری این مهم که بیشتر به دور از اطلاع خانواده ها اتفاق می افتد در سرنوشت تحصیلی، زناشویی و اجتماعی آنان صحبت می کند؛ موضوعی که سالها درباره آن با شفافیت صحبت نمی شود.
امیدواریم با حمایت رسانه ها موضوعات مطرح شده در آثار حاضر در جشنواره سلامت به درستی به دست مخاطبان برسد و این راه تازه آغاز شده به درستی طی شود.




عزت‌الله ضرغامی بیان کرد⇐زمانی که من وارد صداوسیما شدم با شکایت هایی که از زمان مدیر قبلی{علی لاریجانی} نسبت به اشخاص و سازمانها وجود داشت، مواجه شدم اما هیچ کدام از آن شکایتها را پیگیری نکردم/مدیران صداوسیما از امکاناتی که در اختیارشان است برای تبیین کارشان بهره نمی‌گیرند/فیلمهای ۱۱ شب شبکه «نمایش» و «خندوانه» را پیگیری می‌کنم/{بخاطر انتشار به‌موقع خبر}مدیران خبر صداوسیما با مسئولان رسمی کشور دچار چالش می‌شوند!

سینماروزان: عزت الله ضرغامی دهم مردادماه در مراسم بزرگداشت حبیب الله کاسه ساز تهیه کننده سینما و تلویزیون حضور یافت و در حاشیه این مراسم به سوالاتی درباره نظرش نسبت به سیاست های صداوسیمای فعلی و رویکرد آن، برنامه های تلویزیون، حذف منتقدان و… سخن گفت.

ضرغامی درباره اینکه چقدر این روزها رسانه ملی را دنبال می کند و نظرش در این باره چیست به «مهر» گفت: من به اهالی رادیو و تلویزیون خدا قوت می گویم چون محدودیت‌هایشان را می‌دانم و به مشکلات واقف هستم. از مظلومیت عوامل و مدیران صداوسیما همین کافی است که کار زیادی انجام می دهند ولی از امکاناتی که در اختیارشان است به دلایل مختلف برای تبیین کارشان بهره نمی گیرند.

رییس اسبق صداوسیما ادامه داد: مخالفان من می آیند و نمی گویم بدترین بلکه بهترین سخنان را مطرح می کنند و من چیزهای جدیدی هم یاد می گیرم.

ضرغامی در پاسخ به اینکه چقدر این رویکرد را در سال های حضورش در صداوسیما به کار گرفته است، گفت: من نسبت به صداوسیما هم همینطور بودم و شاید تنها مدیری بودم که شهرت داشتم به اینکه از هیچ کس به دلیل سخنان یا تهمت هایش و یا حرف هایی که خلاف بود و قاعدتا باید پاسخی نسبت به آنها پخش می شد، شکایت  نکردم. من این رکورد را ۱۰ ساله و نیم که رییس صداوسیما بودم حفظ کردم و از هیچ فرد و نهاد و موسسه رسانه ای که سخنان خلافی به صداوسیما و شاید خود من بیان می کرد، شکایت نکردم. حتی اگر پاسخی هم به این افراد یا رسانه ها می دادیم آن را منتشر نمی کردند چون می دانستند اگر هم منتشر نکنند من شکایتی نمی کنم. من این رکورد را به خاطر اعتقادم حفظ کردم نه اینکه صرفا رکورددار شوم.

وی ادامه داد: زمانی که من وارد صداوسیما شدم با شکایت هایی که از زمان مدیر محترم قبلی نسبت به اشخاص و سازمان ها وجود داشت، مواجه شدم حتی شکایت هایی نسبت به شخصیت های مشهور اصلاح طلب بود که من آنها را پیگیری نکردم و بعدا از طرف آنها تماس گرفتند و از من تشکر کردند. البته اینها را می گویم و امیدوارم این سوءتفاهم پیش نیاید که خدایی نکرده فکر کنند من متعرض یک مدیر محترم و زحمتکش شده ام.

رییس اسبق صداوسیما در واکنش به پرسش دیگری نسبت به تلاشش برای اینکه برنامه ای حذف نشود و ادامه داشته باشد از پاسخ گفتن به دلیل سوء تفاهمی که ممکن است نسبت به زیر سوال بردن رفتار مدیران فعلی به وجود آید، امتناع کرد.

ضرغامی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چه برنامه ای را در تلویزیون بیشتر دنبال می کند، اظهار کرد: من فیلم های ساعت ۱۱ شب شبکه نمایش را معمولا در ذهن دارم که اگر فیلمی را ندیده باشم حتما نگاهش کنم.

وی در ادامه به عنوان دومین گزینه خود توضیح داد: «خندوانه» را نیز پیگیری می کنم به دلیل اینکه در دوره من با حساسیت های زیادی که داشتم راه اندازی شد و ابتدا خیلی سخت گیری داشتیم که خوب و مفید دربیاید و در کنارش نیز دو برنامه دیگر داشتیم که آنها ادامه پیدا نکردند. این برنامه را دنبال می کنم چراکه برایم مهم است که بدانم این برنامه به کجا رسیده است.

رییس اسبق صداوسیما همچنین درباره فضای مجازی و اینکه گاهی سازمان صداوسیما در پوشش اخبار از شبکه های اجتماعی عقب می ماند، اظهار کرد: صداوسیما از کسی عقب نمی ماند بلکه اقتضائاتی دارد که باید براساس آن عمل کند. صداوسیما به دلیل کنترل کردن خبری که می تواند در جامعه موثر باشد و هماهنگی با دستگاه های مربوطه به لحاظ قانونی که باید روی دقت و صحت خبر کار کند گاهی ایجاب می کند که دیرتر از یک مجموعه رسانه ای دیگری که تعهدی در این مساله ندارد خبر را منتشر کند. گاهی رسانه ها به دلیل سرعت، خبری را منتشر می کنند و بسیار هم فراگیر می شود اما صداوسیما ضمن اینکه به سرعت توجه دارد چون رسانه رسمی کشور است به صحت و دقت نیز توجه می کند.

وی عنوان کرد: بسیاری از خبرهای مهم امنیتی حتما باید در یک گردش کار، پروسه ای را در دبیرخانه شورای امنیت ملی که زیر نظر رییس جمهور محترم اداره می شود طی کنند و بعد از پاسخ دقیقی که آنها بیان می کنند، آن خبر منتشر شود. در غیر این صورت صداوسیما امکان انتشار و اعلام خبر را ندارد و من مطلع هستم مدیران خبر ما با مسئولان رسمی کشور دچار چالش می شوند و اصرار می کنند که اگر ممکن است خبر را یک دقیقه زودتر برای مردم مطرح کنند در واقع علی رغم اینکه صحت و دقت باید در نظر گرفته می شود مدیران خبر ما پیگیر سرعت هم هستند.

ضرغامی در پایان درباره رویکرد دولت ها نسبت به صداوسیما و اینکه سیاست آن را جناحی می دانند، اظهار کرد: بالاخره هر کس که خودش جناحی است اگر ببیند جناحش دارای اشکالی است به صداوسیما انتقاد می کند.




تیتر یک رسانه اصولگرا⇐«پويا» و «نهال» در آموزش بچه‌ها رفوزه شدند⇔مدیریت این کانال‌های تلویزیونی برعهده آقازاده یک نویسنده ارزشی است

سینماروزان: در حالی که در ماههای اخیر دو کانال کودک و نوجوان با نامهای «پویا» و «نهال» راه اندازی شده است و مدیریت آنها هم به محمد سرشار آقازاده محمدرضا سرشار(رضا رهگذر) نویسنده نزدیک به جریان ارزشی سپرده شده اما کیفیت محصولات این شبکه ها آن قدر مطلوب نبوده که جریان ساز شود.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی که بهانه اش اتفاقات ناگوار چند وقت اخیر برای کودکان بیگناه ایرانی بوده به برخی ایرادات مهم این شبکه‌ها که اصلی ترین آن فقدان بار آموزشی مناسب برای کودکان و غلبه حجم بالای آگهیهاست اشاره کرده است.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

«پويا» و «نهال» در آموزش بچه‌ها رفوزه شدند

اتفاقات ناگوار اخير براي چند كودك بي‌گناه، باعث جريحه‌دار شدن احساسات عمومي شد؛ اتفاقات ناگواري كه شايد عملكرد خوب رسانه‌ها در آموزش كودكان و والدين‌شان نقش موثري در عدم وقوع آنها يا جلوگيري از تكرار چنين اتفاقاتي در آينده داشته باشد. «جوان» در گفت‌وگو با روانشناسان كودك اين موضوع را بررسي كرده است و متأسفانه همه اين كارشناسان بر عدم كارايي تلويزيون و شبكه‌هاي به‌اصطلاح تخصصي كودك در آموزش‌هاي مربوط به خود مراقبتي، تأكيد داشتند.

درآمدزايي همه چيز را تحت تأثير قرار داده
زماني كه صحبت از راه‌اندازي شبكه‌هاي تخصصي كودك به ميان آمد، محمد سرشار، مدير اين شبكه ابراز اميدواري كرد كه شرايطي به وجود آيد كه اين شبكه‌ها پيام بازرگاني پخش نكنند. اما آنچه اكنون شاهد آن هستيم، حضور پررنگ برنامه‌هاي تبليغاتي و آگهي بازرگاني در شبكه‌هاي پويا و نهال است؛ مسئله‌اي كه انتقاد بينندگان اين شبكه‌ها را هم در پي داشته است. يكي از نظراتي كه اخيراً از سوي مخاطبان شبكه منتشر شده اين است: « لطفاً پيام بازرگاني كمتر بديد. ما رأس ساعت برنامه مي‌بينيم داره پيام بازرگاني ميده. جون به لب ميشيم تا يه برنامه را ببينيم.»، پيغام‌هايي از اين دست كه درخواست كاهش حجم آگهي‌هاي بازرگاني را در شبكه دارند، زياد است. از سوي ديگر اين شبكه‌ها در قرق برنامه‌هاي تلفني با خدمات ارزش افزوده قرار گرفته است.
انواع و اقسام برنامه‌ها، از تلفن‌هاي داستانگو گرفته تا مسابقات تلفني مختص گروه سني كودك در شبكه نهال و پويا جا خوش كرده‌اند. از مسابقه «زنگوله » گرفته تا خدمات ارزش افزوده و مسابقه شركت «مروا» تا برنامه عروسكي و مسابقه «مل مل» همگي جزو اين دسته از برنامه‌هاي تلفني هستند. تشويق كودكان به تماس تلفني با اين شماره‌ها و تحميل هزينه به خانواده‌ها در حالي صورت مي‌گيرد كه اين شبكه‌ها بعضاً از آيات و روايات معصومين براي آموزش درست كودكان و رفتار پسنديده كودك استفاده مي‌كنند.
شبكه‌هايي كه نمي‌توانند درست آموزش دهند!
يكي از اهداف راه‌اندازي شبكه‌هاي تخصصي كودك و نوجوان ايجاد زمينه آموزش اجتماعي نونهالان و كودكان است؛ مسئله‌اي مهم كه مي‌تواند بر آينده جامعه نيز تأثير مستقيمي بگذارد. «جوان» در گفت‌وگو با چند تن از روانشناسان كودك، برنامه‌هاي «پويا» و «نهال» را در بررسي قرار داده است.
عطيه ميرزاامير، روانشناس كودك به «جوان» مي‌گويد: اولين شرطي كه كودك را مجاب مي‌كند تا برنامه كودك را تماشا كند و در حين تماشا نيز نكات آموزشي را فرا بگيرد، جذابيت است. وقتي مي‌بينيم بيشتر برنامه‌ها مختص بازپخش كارتون‌هاي قديمي يا برنامه‌هاي تكراري است، آن جذابيت از بين مي‌رود. در ميان توليدات ايراني هم چيز چشمگيري براي جلب توجه كودكان در شبكه‌هاي پويا و نهال ساخته نشده كه بگوييم مي‌تواند در آموزش بچه‌ها تأثير‌گذار باشد.
ميرزاامير مي‌افزايد: يكي از مسائل مهمي كه بايد در تلويزيون و به خصوص برنامه‌هاي شبكه‌هاي نهال و پويا به آن توجه شود بحث آموزش‌هاي مربوط به خودمراقبتي است. اين نوع موضوعات يا در برنامه‌هاي كودك ديده نمي‌شود، يا آنقدر رو و مستقيم است كه در ضمير ناخودآگاه كودك نفوذ نمي‌كند و تأثيري نمي‌گذارد.
  اين روانشناس ادامه مي‌دهد: در سال‌هاي گذشته برنامه‌اي مثل «عمو پورنگ» مي‌توانست آموزش‌هايي را به كودكان بدهد اما بچه‌هاي امروز باهوش‌تر از آن هستند كه بشود با همان شيوه قديمي به آنها درس‌هاي اخلاقي و تربيتي داد. الان شاهد پخش برنامه‌هايي هستيم كه كودك با آنها احساس خودماني بودن نمي‌كند. وقتي اين حس در بيننده خردسال به وجود نيايد، قاعدتاً تأثيري را هم كه به دنبال آن هستيم، نمي‌پذيرد.

وي با يادآوري حوادث اخير مي‌گويد: ما نيازمند شبكه‌اي هستيم كه نه تنها كودكان، بلكه والدين آنها را آموزش دهد كه چطور از كودك‌شان مراقبت كنند و آن‌قدر جذاب و زيرپوستي اين موضوع را ارائه دهد كه تأثيرش را در بيننده بگذارد، چيزي كه اكنون شاهد آن نيستيم.

در حد «حنا در مزرعه» هم مفيد نيستند!

فرزانه حسين‌زاده نمين، روانشناس كودك، در گفت‌وگو با «جوان»، نقش كارتون‌ها را در آموزش كودكان مهم مي‌داند و مي‌گويد: كارتون‌هايي كه از شبكه‌هاي نهال و پويا پخش مي‌شود، در بسياري از موارد حتي بدآموزي هم دارد. وي با اشاره به كارتون‌هايي كه زماني از تلويزيون پخش مي‌شد، مي‌گويد: در سال‌هاي گذشته كارتون‌هايي كه پخش مي‌شد به مسائل رواني كودكان و آموزش آنها توجه بيشتري داشتند، مانند كارتون «حنا دختري در مزرعه» كه درباره دختربچه‌اي بود كه خودمراقبتي داشت و اين موضوع را به بيننده‌ها ياد مي‌داد ولي الان مي‌بينيم كه مضمون خوبي نيز در كارتون‌هاي جديد ديده نمي‌شود.

حسين‌زاده مي‌افزايد: البته نبايد بي‌انصافي كنيم كه برخي از برنامه‌ها مانند خاله‌ها و عمو‌هاي تلويزيوني توانسته  در برخي از موارد تأثير خوبي داشته باشد، ولي مهم تداوم و پيوستگي آن است كه در آن برنامه‌ها ديده نمي‌شود.
اين روانشناس پيشنهاد مي‌دهد: بايد برنامه‌هاي شبكه‌هاي نهال و پويا با موضوع خود‌مراقبتي و آموزش‌هاي جنسي و تربيتي به كودكان، در ديگر شبكه‌هاي تلويزيوني تبليغ شوند تا خانواده‌هايي كه كمتر تلويزيون مي‌بينند هم آگاه شوند كه چنين برنامه‌اي قرار است از تلويزيون پخش شود.

رده‌بندي سني براي برنامه‌ها به درستي اعمال نمي‌شود
تفكيك سني بينندگان شبكه‌هاي پويا و نهال، يكي از موضوعاتي است كه گويا در عمل به نتيجه مطلوب نرسيده است، به نحوي كه دسته‌بندي برنامه‌هايي كه در اين دو كانال تلويزيوني پخش مي‌شود، گاهي با آنچه در مأموريت برنامه ذكر شده است، همخواني ندارد. يكي از ايراداتي كه به شبكه«اميد» نيز وارد شده است، همين موضوع است. كيميا پيغان، روانشناس كودك در اين زمينه به «جوان» مي‌گويد: بهترين پيشنهاد براي تفكيك درست سني برنامه‌هاي كودك استفاده از كارشناسان و روانشناسان است. الان شاهد آن هستيم كه برنامه‌ها متناسب با گروه‌هاي سني رده‌بندي نمي‌شوند. خانواده‌ها هم نظارت درستي بر آنچه كودك‌شان از تلويزيون تماشا مي‌كند، ندارند.

اين روانشناس مي‌افزايد: تلويزيون بايد نگاه سرسري به برنامه كودك را كنار بگذارد، ما برنامه كودك را بايد به چشم سرمايه‌گذاري براي آينده جامعه نگاه كنيم. اگر برنامه‌اي براي كودك ساخته مي‌شود بايد آن را با حضور خانواده‌ها و كودكان ديد، قطعاً حضور كودك در برنامه تلويزيوني تأثير آموزشي را به همراه خواهد داشت كه تا هميشه در ذهن وي باقي خواهد ماند.  اين سخنان بخشي از نظرات انتقادي درباره برنامه‌هاي شبكه‌هاي «پويا» و «نهال» بود و ممكن است ديگر كارشناسان اين حوزه به ابعاد ديگري از اين شبكه‌ها اشاره كنند كه نقد‌هاي تازه‌اي را به عملكرد شبكه كودك به همراه داشته باشد.

محمد سرشار
محمد سرشار مدیر شبکه کودک و نوجوان تلویزیون



انتقاد «کیهان» از اختلال در صداوسیما و حیازدایی روی آنتن رسانه ملی!

سینماروزان: روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با تیتر «حیازدایی روی آنتن رسانه ملی» نقدهای تند و تیزی را بیان کرده است درباره برنامه هایی مانند «نود» و «دورهمی» و «زنده رود» و سریال رمضانی «زیر پای مادر».

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

حیا زدایی روی آنتن رسانه ملی!

مسابقه «خنداننده شو» برنامه «خندوانه» که سه‌شنبه شب پخش شد، اوج رکیک‌گویی و حیا زدایی روی آنتن تلویزیون بود؛ جریانی که مدتی است در برخی از برنامه‌های سیما اتفاق می‌افتد.

صحبت کردن درباره مسائل خصوصی و زناشویی، گفتن حرف‌های دو پهلو با معنای وقیحانه و این بار، رکیک‌گویی شوخی‌های جنسی به اسم استندآپ کمدی! ماجرایی که هدفش هر چه باشد، تأثیری جز قبح‌زدایی و ترویج بی‌حیایی نیست.
وقتی در برنامه «زنده رود» از بازیگر زن درباره اسامی خواستگارهای سینمایی‌اش سوال می‌شود، وقتی در برنامه «دورهمی» از مهمانان برنامه درباره مسائل مربوط به زندگی زناشویی سوال می‌شود، وقتی در سریالی که به مناسبت ماه مبارک رمضان و به نام مادر تولید شده، از ابتدا تا انتها پرخاشگری و ستیز اعضای خانواده با هم نمایش داده می‌شود، وقتی در برنامه فوتبالی- سیاسی «90» رکیک‌ترین الفاظ بیان می‌شود و … اینکه یک دختر جوان در برنامه «خندوانه» شوخی‌های غیراخلاقی را بیان کند و داورهای برنامه هم برایش کف بزنند، دور از انتظار نیست!
این اتفاقات گویای اختلال در بزرگترین دستگاه فرهنگی کشور، یعنی صداوسیما است. البته مجریان و حاضران این برنامه‌ها مقصر اصلی نیستند، بلکه مدیران و ناظران شبکه‌های سیما هستند که باید پاسخگوی این‌گونه ماجراهای ضدفرهنگی و مغایر با رسالت رسانه ملی باشند.
مضحک این است که عوامل اصلی برنامه‌های یاد شده در مراسم افطار مدیر رسانه ملی در مقام نورچشمی بر سر میز افطار نشانده می‌شوند تا لابد چنین، عملکرد وقیحانه‌شان مهر تایید گیرد!




بصیر سلحشور آقازاده فرج‌الله سلحشور در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐فيلمنامه «موسی(ع)» با مشاورت ديني حجت‌الاسلام مهدي طائب شكل گرفته است/حجت‌الاسلام مهدي طائب رو به پدرم گفتند: «‌اين سريال ساخته نمي‌شود!» گفتيم چرا؟ ايشان از کتابهایی مثال زد که درباره اسرار یهود چاپ می‌شد و تنها در یک روز ۵هزارنسخه آنها خریداری می‌شد و تمام!!!/سلحشور گفته بود هيچ بعيد نيست عقبه مانع‌تراشي‌ها بر سر تولید سریال «موسی(ع)» با چند واسطه به صهيونيست‌ها برسد!/آنقدر مانع‌تراشي كردند كه سلحشور از دنيا رفت و توليد اين اثر بر زمين ماند/كساني در صدا وسيما هستند كه مايل نيستند اصلاً اين سريال ساخته شود يا در صورت ساخته شدن هم تلاش دارند كه كاري نازل و به مراتب پايين‌تر از حد انتظار ارائه شود/{درست به مانند تصویری که صهیونیستها در آثار هالیوودی از موسی ارائه داده‌اند} برخي مسئولان امر در تلويزيون مي‌گويند چه ضرورتي دارد كه همه معجزات حضرت موسي را به تصوير بكشيد؟/امروزه كساني در رسانه ملي حكم مسئوليت گرفته‌اند و در برابر «موسی» قد علم كرده‌اند كه در گذشته داراي سابقه محكوميت بوده و عليه مباني ديني و اعتقادي و عليه امام زمان(عج) مطلب نوشته‌اند/اگر اين كارشكني‌ها ادامه پيدا كند، ما نه به عنوان ورثه مرحوم سلحشور بلكه در دفاع از مظلوميت قرآن، نسبت به معرفي اين چهره‌ها و جريان‌ها و افشاي دست‌هاي پشت پرده، دريغ نخواهيم كرد/براي تولید «موسی(ع)» چند حامي مالي پيدا شده كه هر يك به تنهايي حاضرند كل سرمايه كار را يك جا پرداخت كنند!/حامي مالي «موسی(ع)» كه يك نهاد حقوقي است، معتقد است كه اين سريال بالغ بر حداقل پنج برابر سرمايه‌گذاري خود ارز‌آوري و درآمد‌زايي دارد/فرج‌الله سلحشور تمام حرفشان اين بود كه اگر من نبودم، هيچ كس غير از جمال شورجه اين سريال را نسازد/سهم جمال شورجه در ساخت دو سريال قرآني «اصحاب کهف» و «یوسف پیامبر»، اگر بالاي ۵۰ درصد نباشد، حداقل ۵۰ درصد هست!/مدیران سیما براي ساخت برخي سريال‌ها كه در لودگي و سر كار گذاشتن مردم يد طولايي دارند، بودجه كافي دارند و از جذب حاميان مالي هم عاجزيد ولي براي عوامل سازنده اين كار قرآني كه حامي مالي را هم خودشان پيدا كرده‌اند و حاضرند بدون هيچ هزينه‌اي آن را براي صدا و سيما بسازند، دائماً مانع‌تراشي مي‌كنند/در كشور ما براي يك فيلم سينمايي تاريخي كه براي زندگي حضرت محمد(ص) اختصاص دارد، بودجه بسيار بالايي اختصاص مي‌دهند؛ حال اگر همين مبلغ براي يك سريال ۶۲ قسمتي هزينه شود آيا ولخرجي است؟ مگر شما قرار است هزينه آن را پرداخت كنيد

سینماروزان: مهمترین یادگار هنری فرج الله سلحشور کارگردان مرحوم سینمای ایران فیلمنامه سریالیست با محوریت زندگی حضرت موسی(ع).

به گزارش سینماروزان سریال «موسی(ع)» را به وصیت سلحشور بناست جمال شورجه بسازد و شورجه نیز بعد از درگذشت سلحشور رایزنی های زیادی کرده برای فراهم آوردن مقدمات تولید این سریال.

او که از تأمین مالی پروژه توسط صداوسیما کاملا نومید شده بود توانسته موافقت سرمایه گذارانی خارج از سازمان را برای تولید این سریال جلب کند اما عجیب اینجاست که باز هم سازمان به دلیل اینکه رایت فیلمنامه «موسی(ع)» را خریداری کرده است با تولید آن مخالف است و حتی از تغییر کارگردان به شرط تولید سخن گفته است.

بصیر سلحشور آقازاده فرج الله سلحشور که از زمان نگارش «موسی(ع)» در جریان این پروژه بوده به تازگی در گفتگویی تفصیلی که با محمدحسین حقیقت در «جوان» داشته با گلایه از مدیران رسانه ملی که شرایط تولید این سریال را فراهم نمی کنند درباره ریشه های مخالفت با تولید این سریال سخن گفته است.

 جنابعالي هم به عنوان فرزند مرحوم سلحشور كه سال‌ها به طور عملي و عيني در محضر ايشان كسب تجربه كرده‌ايد و هم به عنوان يك كارشناس قرآني و پژوهشگر علوم ديني، نگاه كار‌شناسانه خودتان را نسبت به ويژگي‌ها و تفاوت‌هاي دو سريال «یوسف» و «موسی» بيان كنيد.

داستان‌هاي قرآني در اهميت فرقي با يكديگر ندارند. البته مفسرين اين بيان را دارند كه بهترين نوع قصه‌گويي در داستان حضرت يوسف است كه به «احسن القصص» هم تعبير شده است. تفاوت داستان يوسف(ع) با موسي(ع) در قرآن، در حجم داستان است به گونه‌اي كه بيشتر از هزار آيه يعني حدود يك ششم قرآن به موسي و قوم بني اسرائيل اختصاص دارد كه خود اين مطلب به تنهايي از ويژگي‌هاي زندگاني حضرت موسي حكايت دارد و طبيعتاً حساسيت‌ها و جذابيت‌هاي فيلمنامه و سريال را هم نمايان مي‌كند. داستان حضرت يوسف داراي اهميت‌ها و جذابيت‌هايي است كه در داستان مشاهده كرديم و داستان حضرت موسي هم اهميت‌هاي خاص خودش را دارد ولي حجم دوكار به هيچ وجه با يكديگر قابل مقايسه نيست. يعني اگر داستان حضرت يوسف(ع) 10 نكته كليدي براي بيان داشته باشد، داستان موسي بالغ بر يكصد نكته دارد و به همين نسبت حجم مسائل و اتفاقاتي كه در فيلمنامه موسي وارد مي‌شود، واقعاً قابل قياس با هيچ يك از داستان‌هاي ديگر قرآني و حتي سريال يوسف پيامبر هم نيست. از پر اهميت‌ترين و مهم‌ترين اتفاقات تاريخ، اتفاقاتي است كه پيرامون قوم بني‌اسرائيل و حضرت موسي در جريان بوده است. ما در اين سريال عظيم قرآني و تاريخي، از توحيد، نبوت و عصمت انبيا گرفته تا مقوله امامت و بحث انتظار هم مطلب داريم. درباره مبارزه با بي‌ديني و فرهنگ صهيونيستي، مبارزه با مادي‌گري و شيطان‌پرستي و خيلي مطالب موشكافانه ديگر، بر مبناي همين تعاليم قرآن و تفاسير مربوطه، در اين فيلمنامه صحبت شده است. اين فيلمنامه محصول سال‌ها تلاش شبانه‌روزي پدرم به همراه يك تيم قوي از نويسندگان، پژوهشگران و كارشناسان علوم قرآني است كه با مشاورت ديني حجت‌الاسلام و‌المسلمين مهدي طائب شكل گرفته است. در اهميت و جايگاه سريال حضرت موسي همين بس كه‌ هاليوود و ساير مراكز فيلمسازي دنيا در كشور‌هاي مختلف غربي، بالغ بر 70 فيلم سينمايي، سريال يا انيميشن درباره اين داستان ساخته‌اند و حرف‌ها و برداشت‌هاي خود را مطرح كرده‌اند.

فيلمنامه سريال موسي كليم الله(ع) محصول قلم و پژوهش كارگرداني است كه سريال موفق و جهاني يوسف پيامبر را در كارنامه دارد. اين مسئله نشان مي‌دهد كه مرحوم سلحشور با تجربياتي بيشتر و درك بهتر از نياز‌ها و واقعيت‌هاي جهاني اقدام به نگارش فيلمنامه موسي(ع) نموده است. با وجود تشنگي بشريت نسبت به درك مفاهيم و تعاليم قرآني و ضرورت حمايت از اينگونه توليدات، لطفاً بفرماييد مسئله ساخت اين سريال هم اينك در چه مرحله‌اي قرار دارد؟
پاسخ به پرسش شما قدري به تأمل و توضيح بيشتري نياز دارد. حجت‌الاسلام مهدي طائب را اگر چه به عنوان يك چهره سياسي مي‌شناسند، اما واقعيت اين است كه ايشان بخش زيادي از عمر خويش را صرف متون ديني از جمله تحقيق روي داستان حضرت موسي(ع) و قوم بني اسرائيل معطوف كرده و تحقيقات دامنه‌داري را در اين زمينه به ثمر رسانده است. حدود 15 سال پيش و براي اولين بار با پدرم نزد ايشان مراجعه كرديم و از ايشان خواستيم مشاورت مذهبي اين سريال را بر عهده بگيرند و در كنار اين كار قرآني باشند. ايشان در جلسه اول ضمن اينكه نكات قابل تأملي را بيان كردند، رو به پدرم گفتند: «‌آقاي سلحشور‌! من تا جايي كه بتوانم در اين كار به شما كمك مي‌كنم ولي از من بشنويد كه اين سريال ساخته نمي‌شود!» گفتيم چرا؟ ايشان ضمن بيان برخي مسائل مثالي زدند كه در اوايل انقلاب كتاب‌هايي درباره اسرار يهود يا صهيونيست چاپ مي‌شد كه صهيونيست‌ها آن اسرار را پنهان كرده بودند. گاهي مشاهده مي‌شد كه تنها در يك روز حدود 5 هزار نسخه از آن خريداري مي‌شد. واضح بود كه اين اقدام با واسطه يا بي‌واسطه توسط خود صهيونيست‌ها انجام شده و كتاب‌ها را به اين شكل جمع مي‌كردند تا واقعيت‌ها به دست مردم نرسد. تمام دغدغه صهيونيست‌ها اين است كه اگر قرار است هر تعريفي از داستان موسي و قوم بني‌اسرائيل شود، اين كار توسط خود آنها و با قرائت‌هاي خاص خودشان صورت گيرد نه بر اساس ساير قرائت‌ها يا قرائت‌هاي قرآني و…

اين نگاه و تلاش هميشه صهيونيست‌هاست كه نمي‌توان آن را انكار كرد. سؤال اين است كه ساخت چنين اثر فاخري در داخل كشور چرا بايد با مشكلاتي رو‌به‌رو باشد. متأسفانه دهها بلكه صد‌ها اولويت و ضرورت براي ساخت اين مجموعه تلويزيوني پر مخاطب مي‌توان برشمرد، اما ما همچنان با خبر‌هاي ناخوشايندي درباره ساخت اين اثر قرآني رو‌به‌رو هستيم.

  اتفاقاً سؤال مهم ما نيز همين است. با شنيدن صحبت‌هاي اوليه جناب آقاي طائب، ما ابتدا گمان مي‌كرديم كه ايشان مبالغه مي‌كنند، ولي متأسفانه در روند كار بار‌ها و بارها متوجه شديم دست‌هايي وجود دارد كه مانع از ساخت اين سريال قرآني است به گونه‌اي كه هر از گاهي به طرق مختلف بر سر راه توليد اين كار مانع تراشي مي‌كنند. دست‌هاي پيدا و پنهاني كه نه براي مرحوم سلحشور و نه براي ما هرگز پوشيده نبود و اگر وقتش فرابرسد، مفصل و مستدل درباره آن سخن خواهيم گفت. البته پدرم با آن توكل و شجاعتي كه از ايشان سراغ داريد، بار‌ها گفته بودند كه حتي در همين جمهوري اسلامي كه قرار بود اسلام و مفاهيم قرآني به بهترين شكل ممكن تبيين و به مردم جهان عرضه شود، كساني هستند كه مانع اين كار مي‌شوند و حتي ايشان اعتقاد داشت كه هيچ بعيد نيست عقبه اين جريان و مانع‌تراشي‌ها خواسته يا ناخواسته با چند واسطه به صهيونيست‌ها برسد. مرحوم سلحشور بالغ بر دو سال پيش نگارش فيلمنامه را به اتمام رسانده و به تلويزيون واگذار كرده‌اند. الان هم حدود يك سال و نيم از فوت ايشان مي‌گذرد. در طول اين سال‌ها چند سريال دم دستي در تلويزيون مشاهده كرده‌ايد؟

به نظر شما چه دست‌هايي در كارند كه علي‌الدوام تلاش دارند سريالي را كه مسئولان وقت سازمان اذعان داشتند كه بهترين گزينه براي ساخت است، از اولويت خارج كنند و كار‌هاي سطحي ديگري را جايگزين آن سازند؟

اين مانع تراشي‌ها به خاطر چيست؟ آيا با فيلمنامه و روح حاكم بر آن مشكل دارند يا با شخصيت، آرمان و منش فكري مرحوم سلحشور؟
من سؤالي مي‌پرسم و قضاوت آن با مردم. پدرم حداقل دو تجربه موفق در سريال‌سازي قرآن داشتند كه هر يك مخاطبان بي‌شماري را در داخل و خارج از كشور به خود جذب كرده و افتخارات هنري بسياري را به نظام اسلامي ارزاني داشتند و تحسين بي‌شماري را از ناحيه مسئولان موجب گرديد كه همگي نشان مي‌داد نگاه ايشان در سريال‌سازي و بهره‌گيري او از تعاليم قرآني، يك نگاه و تجربه درستي بوده است. آيا فيلمنامه‌اي كه با بهره‌گيري از دو فيلمنامه كاملاً موفق قبلي به نگارش در آمده، اكنون بايد با چنين مشكلات و موانعي همراه باشد؟ هنگامي كه بيماري پدرم مسجل شد، قرار گذاشتيم هر طور شده توليد اين كار عظيم قرآني را آغاز كنيم تا چنانچه در خلال انجام كار، اتفاقي براي پدرم به وجود آمد، اين گروه كار خود را با هدايت آقاي شورجه كارگردان توانمند كشورمان كه در تمام كار‌ها در كنار پدرم بوده‌اند، ادامه پيدا كند.

متأسفانه آنقدر اين مسائل را به تعويق انداختند و مانع‌تراشي كردند كه پدرم از دنيا رفت و توليد اين اثر بر زمين ماند. باور كنيد كساني در صدا وسيما هستند كه مايل نيستند اصلاً اين سريال ساخته شود يا در صورت ساخته شدن هم تلاش دارند كه كاري نازل و به مراتب پايين‌تر از حد انتظار ارائه شود. البته من معتقدم كه اين فيلمنامه با بهره‌گيري از متون قرآني، يكسري نيش‌هايي دارد كه خيلي‌ها با آن موافق نيستند و از اين رو كمر به جرح و تعديل آن بسته‌اند و مانع تراشي مي‌كنند. به هر حال پدرم داراي مواضع انقلابي روشن بود كه خيلي‌ها در عالم هنر آن را بر نمي‌تابند. امروزه ابزار‌هاي رسانه‌اي قوي و پيشرفته‌اي در اختيار بشر قرار دارد و حال قرار است انساني در قامت فرج‌الله سلحشور با آن مواضع ديني و انقلابي، مباني درست قرآني را در فيلمنامه‌اش اتفاقاً بر پايه همان واقعيت‌هاي نيش دار به گوش چند ميليارد انسان برساند. آن هم در دنيايي كه امريكايي‌ها و صهيونيست‌ها تمام تلاش خود را مي‌كنند كه اخبار درست به گوش مردم نرسد. در سريال «موسي كليم الله(ع)» قرار است براي اولين بار و با نگاه قرآني و واقعيت‌هاي آسماني، شخصيت واقعي اين پيامبر بزرگ الهي به جهانيان معرفي شود و غباري كه صهيونيسم جهاني و رسانه‌هاي وابسته درباره اين چهره منور تاريخ ايجاد كرده‌اند، زدوده شود. اين تمام مطلبي است كه براي خيلي‌ها سنگين است. مرحوم پدرم با همان ايستادگي مثال زدني‌اي كه داشتند، بار‌ها بيان كرده بودند كه مسئولان فرهنگي ما از داستان موسي (ع) و بازگو كردن حقايق آن خوششان نمي‌آيد. وقتي علت را جويا مي‌شديم، مي‌گفتند كه اگر دوست داشتند، به ساخته شدن اين اثر قرآني اهتمام مي‌ورزيدند و كمك مي‌كردند. اگر اهميت آن را درك مي‌كردند، يقيناً با خود مي‌گفتند كه اين كتاب از جانب خدا به ما رسيده و در اين كتاب، داستاني وجود دارد كه به تنهايي يك ششم قرآن را به خود اختصاص داده است. يقيناً هر فكر درست فرهنگي كه ذره‌اي دغدغه قرآن و ارزش‌هاي والاي انساني در آن باشد، با خود مي‌گويد كه رساندن پيام‌هاي اين داستان عظيم قرآني به گوش مردم، از نان شب هم واجب‌تر است آن هم با زبان تصوير كه مؤثر‌ترين زبان‌هاست، اما متأسفانه مي‌بينيم كه چنين نيست و به اين مسئله اهتمامي نمي‌شود.

منظور شما اين است كه كارشكني‌هايي كه در مقابل ساخت سريال حضرت موسي(ع) صورت مي‌گيرد، مهندسي شده صورت گرفته است؟

شايد كساني كه بازيگران اين نقش‌ها هستند، خودشان متوجه نباشند كه در چه زميني بازي مي‌كنند ولي ماهيت كار آنها در حقيقت آب به آسياب دشمن ريختن است، زيرا همگان به خوبي مي‌دانند كه دشمن نمي‌خواهد چنين سريالي ساخته شود. دوستان ما اگر واقعا مي‌خواهند كه اين سريال ساخته شود و اگر ضرورت آن را درك مي‌كنند، اين چه وضعيتي است كه براي آن فراهم كرده‌اند؟ تقريباً در تمامي كارهايي كه در جهان براي حضرت موسي(ع) ساخته شده، نهايت قصه را پس از عبور قوم بني‌اسرائيل از نيل به اتمام رسانده و به ساير معجزات و پيام‌هاي داستان كاري ندارند و تعمداً تلاش مي‌كنند معجزات به فراموشي سپرده شود تا مردم از طريق درك اين معجزات اميدوار نشوند. كاري كه پيوسته درباره انقلاب اسلامي هم جريان دارد و عده‌اي در تلاشند پيام‌ها، مفاهيم و معجزات انقلاب به گوش جهانيان نرسد تا به آينده اميدوار نباشند. جالب اينجاست كه برخي مسئولان امر در تلويزيون به بهانه نداشتن بودجه همين پيشنهاد را به سازندگان سريال مطرح مي‌كنند و مي‌گويند چه ضرورتي دارد كه همه معجزات حضرت موسي را به تصوير بكشيد؟ يا مشكلات و موانع ديگري را بر سر راه اين مجموعه قرار مي‌دهند. بنده اعتقاد اساسي دارم كه عده‌اي هستند كه واقعاً سازماندهي شده نمي‌خواهند اين اثر ساخته شود و حال اين عده چه كساني هستند بماند ولي يقين دارم كه نه از سواد قرآني كافي برخوردارند و نه اهميت اين كار فاخر را درك مي‌كنند، زيرا هر‌گونه مانع تراشي بر سر راه اين مجموعه قرآني، حتي اگر بدون قصد و غرض هم باشد، آب به آسياب دشمن ريختن است. با كمال تأسف بايد گفت كه امروزه كساني در برابر اين كار ارزشي قد علم كرده‌اند و در رسانه ملي حكم مسئوليت گرفته‌اند كه در گذشته داراي سابقه محكوميت بوده و عليه مباني ديني و اعتقادي و عليه امام زمان(عج) مطلب نوشته‌اند. چه تأسفي بالا‌تر از اينكه چنين افرادي امروز در جايگاهي قرار بگيرند كه براي ساخت و حتي جزئيات ساخت اين سريال قرآني تصميم بگيرند و با استضعاف قلم و عقيده خود براي فيلمنامه شخصيتي مانند سلحشور كه چندين اثر قرآني را با اقبال گسترده به جهان عرضه كرده، نظر بدهند يا با ايجاد تشكيك و شبه‌افكني‌هاي گوناگون و مقايسه‌هاي ناروا، هر روز مانع جديدي را بر سر راه سريال«موسي كليم الله(ع)» و سازندگان آن ايجاد نمايند. يقين بدانيد كه اگر ضرورت اقتضا كند و اين كارشكني‌ها در برابر قرآن ادامه پيدا كند، ما نه به عنوان ورثه مرحوم سلحشور بلكه در دفاع از مظلوميت قرآن، نسبت به معرفي اين چهره‌ها و جريان‌ها و افشاي دست‌هاي پشت پرده، دريغ نخواهيم كرد.

اين مانع‌تراشي‌ها معطوف به چه موضوعاتي است؟ آيا روي كارگرداني اين كار بحث دارند يا موضوعات ديگر؟ اين مخالفت‌ها و ممانعت‌هايي را كه اشاره كرديد، چگونه دسته‌بندي مي‌كنيد؟

متأسفانه تا‌كنون عمده حرف‌هايي كه در اين‌باره مطرح كرده‌اند صرفاً بهانه‌هايي بيش نبوده كه ريشه آن را بايد د‌ر جاي ديگري جست‌وجو كرد. در كشور ما براي يك فيلم سينمايي تاريخي كه براي زندگي حضرت محمد(ص) اختصاص دارد، بودجه بسيار بالايي اختصاص مي‌دهند كه اتفاقاً مورد تأييد ما هم هست و دعا مي‌كنيم كه آقاي مجيدي و همه سازندگان اين اثر ديني از دست پيامبر اكرم (ص) سيراب شوند. حرف ما اين است حال اگر همين مبلغي كه براي يك فيلم سينمايي هزينه شده است براي يك سريال 62 قسمتي هزينه شود آيا بايد به ولخرجي و تشكيك در شخصيت سازندگان اثر تعبير شود؟ اين از همان بهانه‌هايي است كه با هيچ شيوه‌اي نمي‌توان آن را توجيه كرد. جالب اينجاست كه براي اين كار مهم قرآني، چند حامي مالي پيدا شده كه هر يك به تنهايي حاضرند كل سرمايه اين كار را يك جا پرداخت كنند تا در اين كار قرآني و ديني سهيم باشند. حتي يكي از همين حاميان مالي كه هويتي حقوقي دارد با سازندگان سريال به تفاهم كامل رسيده و به صدا و سيما هم معرفي شده است، اما مسئولان مربوطه همچنان كار‌شكني مي‌كنند يا مي‌گويند مبلغي كه براي اين كار در نظر گرفته شده، رقم بالايي است!

مگر شما قرار است هزينه آن را پرداخت كنيد؟ شما براي ساخت برخي سريال‌ها كه در لودگي و سر كار گذاشتن مردم يد طولايي دارند، بودجه كافي داريد و از جذب حاميان مالي هم عاجزيد ولي براي عوامل سازنده اين كار قرآني كه حامي مالي را هم خودشان پيدا كرده‌اند و حاضرند بدون هيچ هزينه‌اي آن را براي صدا و سيما بسازند، دائماً مانع‌تراشي مي‌كنيد. ما مي‌گوييم بر فرض كه شما پول ساخت چنين سريال فاخري را نداريد و از تأمين هزينه آن عاجزيد. چرا اجازه نمي‌دهيد آن را بيرون از سازمان بسازيم و براي پخش به شما بدهيم؟ مي‌گويند سريال متعلق به ماست و مالكيت فيلمنامه آن با ماست. يعني چه كه متعلق به شماست؟ ما مي‌گوييم اگر بودجه نداريد، اجازه بدهيد خودمان آن را بسازيم. بسيار تأسف‌آور است كه در طول اين مدت رفتار‌ها و روش‌هايي در ظاهر و پنهان از اين عده مشاهده شده كه به طرق مختلف حامي مالي اين سريال را از سرمايه‌گذاري پشيمان كنند كه موفق نشده‌اند. اسناد اين رفتار‌ها تماماً موجود است. حامي مالي اين سريال كه يك نهاد حقوقي است، با برآورد‌هاي دقيق و كارشناسانه كه از درآمد‌ها و ارز‌آوري‌هاي اين مجموعه تلويزيوني داشته، معتقد است كه اين سريال بالغ بر حداقل پنج برابر سرمايه‌گذاري خود ارز‌آوري و درآمد‌زايي دارد. بر اساس همين ارزيابي‌ها حتي حاضر است رقمي بيش از آنچه سازندگان سريال نياز دارند، براي غني‌تر شدن اثر فاخر بپردازد ولي مسئولان مربوطه در سيما همچنان بر طبل مخالفت مي‌كوبند و براي كم كردن هزينه سريال به جرح و تعديل فيلمنامه مي‌پردازند و از كم كردن برخي معجزات حضرت موسي سخن مي‌گويند. بنده احساس مي‌كنم اين ممانعت‌ها و موانع را ديگر نمي‌توان به حساب بي‌خيالي‌ها گذاشت بلكه به وضوح پيداست كه با برخي اغراض آلوده است.

درباره بحث كار‌گرداني آقاي شورجه چطور، آيا درباره ساخت اين اثر توسط اين كارگردان هم حرف دارند؟

به ظاهر كه مخالفتي ندارند ولي ناگفته پيداست كه درباره ايشان هم شبهاتي وارد كرده‌اند و گاهي شنيده مي‌شود كه توانايي ايشان را براي ساخت اين سريال بزرگ قرآني زير سؤال برده‌اند. آقاي شورجه تا قبل از ساخت سريال‌هاي اصحاب كهف و يوسف(ع)، چندين فيلم سينمايي كار كرده و براي فيلم‌هايي چون دايره سرخ، حماسه مجنون، سي و سه روز و… چندين سيمرغ جشنواره فجر را به خود اختصاص داده است. سريال‌هايي چون پرده عشق، پرونده‌هاي مجهول، شب چراغ، روايت انقلاب و… از جمله سريال‌هايي‌ هستند كه در همين تلويزيون به كار‌گرداني آقاي شورجه پخش شده است. كارگرداني كه بالغ بر 20 اثر موفق سينمايي و تلويزيوني را در كارنامه دارد و تحصيلات عاليه او هم در حوزه سينماست، چگونه مي‌توان در توانايي او ترديد كرد‌؟ حال آن كه در كنار اين كارنامه طولاني حضور موفقي در دو سريال قرآني ديگر يعني اصحاب كهف و يوسف پيامبر هم داشته‌ است. بنده به عنوان فرزند مرحوم سلحشور كه طبيعتاً عرق خاصي نسبت به توليدات پدرم دارم، اگر بخواهم منصفانه قضاوت كنم بايد بگويم كه سهم جناب آقاي شورجه در ساخت آن دو سريال قرآني، اگر بالاي 50 درصد نباشد، حداقل 50 درصد هست! حقيقتاً ايشان بازوي توانمندي براي پدرم بودند و اگر وجود ايشان نبود، ساخت اين سريال‌ها به خوبي پيش نمي‌رفت. بنا بر اين چه كسي بهتر از ايشان؟ آيا كار‌گردان‌هايي كه در حال حاضر در سينما و تلويزيون داريم، مانند ايشان داراي تجربه عملي بوده و با مباني قرآن و داستان حضرت موسي آشنايي دارند؟ مقصود ما اين نيست كه درباره شخصيت يا توانمندي افراد قضاوت كنيم. ما افراد را از عملكرد آنها مي‌شناسيم و عملكرد جناب آقاي شورجه در ساخت دو اثر بزرگ قرآني كه مخاطبان داخلي و جهاني را به خود اختصاص داده، هم اكنون پيش روي ماست. قاعده‌اي در عالم هنر وجود دارد كه متأسفانه برگرفته از مباني سينماي غربي است. اين قاعده مي‌گويد كه سينماي فاخر آن است كه ما تعريف مي‌كنيم و جذابيت هم آن است كه ما مي‌گوييم و نوع كارگرداني بايد چنين باشد كه ما تعريف مي‌كنيم و قس علي هذا… متأسفانه در داخل هم عده‌اي هضم در اين موضوع شده و از همان استاندارد‌هاي غربي تبعيت مي‌كنند. اساساً تعريف اينها از سريال فاخر، يك تعريف مجزاست. در نگاه اينها، سريال يوسف هم كار فاخري نبود و اين مانع‌تراشي‌ها بر سر راه آن سريال هم وجود داشت. حال آنكه آن سريال بنابر آمار خود تلويزيون بالغ بر 3ميليارد مخاطب جهاني را به خود جذب و پيام قرآن را به درستي منتقل كرد.

نظر خود مرحوم سلحشور درباره ساخت اين سريال توسط آقاي شورجه چه بود‌؟ آيا سفارشي هم در‌اين‌باره داشته‌اند؟

پدرم هرگز آقاي شورجه را با هيچ يك از افراد در سينما مقايسه نمي‌كردند. ايشان با توجه به بيماري‌اش كه در اين اواخر به اوج رسيده بود هم به تصريح هم به تلويح و هم بنا به وصيت، تمام حرفشان اين بود كه اگر من نبودم، هيچ كس غير از آقاي شورجه اين سريال را نسازد. ايشان واقعاً اعتقاد داشتند كه اين فيلمنامه قرآني اگر به هر كسي سپرده شود در سريال تغييراتي ايجاد مي‌كند و برخي تيزي‌ها و پيام‌هاي آن را خنثي خواهد كرد. اعتقاد راسخ داشتند كه آقاي شورجه انسان معتقدي است و نسبت به پيام‌ها و منويات سريال نيز وفادار خواهد بود. به لحاظ علقه‌هاي قلبي و آرماني هم ترديدي نيست كه بين اين دو بزرگوار چه صميميت‌ها و برادري‌هايي وجود داشته است. پدرم معتقد بودند كه آقاي شورجه هم فيلم تاريخي را به خوبي مي‌شناسد و هم با داستان‌هاي قرآني آشناست. در ايران هيچ كارگرداني نيست كه فيلم مصري يا رومي ساخته باشد ولي سريال يوسف و اصحاب كهف، دو تجربه مشتركي است كه اين دو كار‌گردان در كارنامه خود دارند. جناب آقاي شورجه در اين‌باره صاحب تجربه است. دكور‌ها و فضاهاي رومي و مصري را به خوبي مي‌شناسد كه اين امر دقيقاً ويژگي‌هاي سريال موسي (ع) را هم شامل مي‌شود.

جنابعالي به لحاظ مباني، توانايي‌هاي آقاي شورجه را براي ساخت اين سريال بزرگ قرآني تشريح و به تأكيدات و وصيت پدرتان هم در اين‌باره اشاراتي داشتيد. سؤال من اين است كه اگر سازمان به هر دليلي به اين نتيجه برسد كه با ايشان كار نكند يا بالعكس، كارشكني‌ها آنقدر گسترده شود كه آقاي شورجه از همكاري با سازمان اعلام انصراف كند، شما به عنوان ورثه مرحوم سلحشور چه تصميمي خواهيد گرفت؟

پدرمان در شرايطي براي واگذاري فيلمنامه سريال موسي(ع) با تلويزيون وارد مذاكره شد كه اولاً اين كار در دوره مديريت قبلي صورت گرفت و دوماً هرگز گمان ما و ايشان چنين نبود كه از ميان ما خواهد رفت. بنا بود اين فيلمنامه توسط خود ايشان جلوي دوربين برود و هرگونه تغييرات احتمالي هم در هر زمينه‌اي با نظر ايشان اعمال شود چنانچه در ما‌بقي كار‌هاي ايشان هم چنين بوده است. حال ايشان از ميان ما رفته‌اند و ما به عنوان وارث مرحوم سلحشور سؤالي داريم و آن اين است كه پدر ما زماني كه فيلمنامه اين سريال را به صدا و سيما وا‌گذار كرد آيا حق آتش زدن آن يا حذف بسياري از مباني و پيام‌هاي كار را هم به تلويزيون بخشيد؟! هر مؤلفي داراي يك سري حقوق مادي و يك سري حقوق معنوي است. آيا حق پدر ما به عنوان مؤلف، فقط همان پولي بود كه دريافت كردند و حق اظهارنظر و هيچ تصميمي درباره محتواي فيلمنامه يا چگونگي ساخت سريال را نداشتند؟ واضح است كه مرحوم سلحشور درباره سريال «موسي كليم الله (ع) » از حقوق معنوي گسترده‌اي برخوردارند و اين حقوق مؤلف امروز به طور كامل به ورثه ايشان منتقل شده و ورثه هم از اين حقوق معنوي با جديت حراست خواهند كرد. سكوت ما هم تا به امروز به اين خاطر بوده كه بر خلاف برخي كارشكني‌ها و ناملايماتي كه از سوي برخي‌ها ديده‌ايم، هنوز هم به مديريت صدا و سيما كاملاً اميدواريم و معتقديم كه در يك فضاي تعامل و بهتر مي‌توان به نتيجه رسيد و حقوق معنوي و دغدغه‌هاي مرحوم مؤلف را پيگيري كرد.

وقتي شخصيتي شناخته شده و داراي ديدگاه روشن مثل فرج‌الله سلحشور فيلمنامه‌اي را به صدا و سيما مي‌دهد واضح است كه حرفش اين باشد كه من مطلبي نوشتم و نمي‌خواهم پيام‌ها و منويات آن از بين برود. دلم مي‌خواهد آنگونه كه من نوشته‌‌ام، جلوه پيدا كند و نمايش داده شود. ديدگاه‌هاي مرحوم پدرم و آثار قبلي ايشان، به خوبي خواسته‌هاي ايشان را درباره سريال موسي(ع) هم بيان مي‌كند. با اين اوصاف تكليف محتواي فيلمنامه و موضوع كارگرداني هم كاملاً روشن است و اساساً چنين نيست كه صدا و سيما بگويد چون پول سناريو را ما داده‌ايم، پس مالكيت مادي و معنوي آن هم از آن ماست و ما تعيين مي‌كنيم كه چه كسي بسازد و چگونه ساخته شود يا چه بخش‌هايي از آن را بسازيم يا حذف كنيم.

حرف ما كاملاً مبتني بر مباني گوناگون و استدلال است. بنده در حضور رسانه‌ها حاضرم با همه كساني كه به گونه‌اي كار‌شكني مي‌كنند جلسه بگذارم و از همه اين مباني و استدلال‌ها دفاع كنم. من حاضرم در شش صفحه A4 فقط تيتر ارائه و دلايلي مطرح كنم كه چرا بايد اين اثر توسط آقاي شورجه ساخته شود و نه شخصي ديگر. گاهي شنيده مي‌شود درباره ايشان هم ايراداتي بسيار پيش پا افتاده مطرح مي‌كنند. ما به هيچ وجه اين حرف‌ها را قبول نداريم.




اشاره رسانه اصلاح‌طلب به وجود یک تناقض در رسانه ملی⇐ هر چقدر مجریان «دورهمی» و «خندوانه» در پوشش‌شان راحت هستند، به شرکت‌کنندگان عادی برنامه سخت گرفته‌ می‌شود!

سینماروزان: هرچند تناقض در سیاستگذاری میان شبکه های مختلف از دیرباز در رسانه ملی وجود داشته است اما در سالهای اخیر این تناقضات به اوج خود رسیده به خصوص در هفته های اخیر.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» با ارائه یادداشتی با عنوان «تغییرات ظاهری در صداوسیما» با برشمردن شماری از این تناقضات به نقد آن پرداخته است.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

مهران غفوریان بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود؛ لباس آستین‌کوتاه به تن دارد و جوکی درباره بالانرفتن شلوار آزمایشگاه از پاهایش تعریف می‌کند. خندوانه همان برنامه‌ای است که فهرست موارد خط قرمز پوشش شرکت‌کنندگانش، مدت‌ها در تلگرام دست به دست می‌چرخید. مهران مدیری هم روی سن می‌آید و سعی می‌کند از خواننده‌های گروه موسیقی «دنگ شو» سؤال‌های چالشی بپرسد. او هم آستین‌هاي لباسش را جمع كرده و میهمانان برنامه‌اش، تا مدت‌ها از سوی وزارت ارشاد، «مجاز» نبودند؛ چه برسد به اینکه بخواهند در تلویزیون، زنده بخوانند! هر چقدر سازندگان «دورهمی» و «خندوانه» در پوشش‌شان راحت هستند، به شرکت‌کنندگان عادی برنامه سخت گرفته‌اند؛ اکثرا مدل موهایشان را تغییر داده‌اند، روی تیشرت کت پوشیده‌اند و درباره خانم‌ها، تلِ سر و ساق دست به وفور دیده می‌شود. مخاطبی که بعد از مدت‌ها پای تلویزیون می‌نشیند و این لباس‌های آستین‌کوتاه را می‌بیند، از خود می‌پرسد که آیا صداوسیما در حال تغییر مرام سی‌واندی ساله خود است؟
اهمیت این سؤال وقتی بیشتر می‌شود که کارشناسی به نام «علیزاده» هم بدون هیچ سانسوری با اسکایپ در برنامه زنده خبری- تحلیلی جعبه جادو حاضر می‌شود؛ درحالی‌که تا پیش از این، مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی جرمی نابخشودنی از سوی صداوسیما به حساب می‌آمد.
سال‌های سال، آستین کوتاه خط قرمز صداوسیما بود و هنوز هم هست؛ چه بسیار شرکت‌کننده‌هایی که در برنامه‌های مختلف تلویزیونی شرکت می‌کنند و تابلو است که از بخش لباس صداوسیمای تلویزیون، کتی به امانت گرفته‌اند که تصویرشان قابل مخابره شود. مصاحبه با شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هم یکی دیگر از این خط قرمز‌ها بود؛ بنابراین اگر صداوسیما در مرام خود تغییری ایجاد نکرده (یعنی پاسخ منفی به پرسش اول)، باید پرسید که آیا تلویزیون به واسطه استانداردهای دوگانه اداره می‌شود؟ به زبان ساده؛ آیا فرق دارد چه کسی لباس آستین‌کوتاه می‌پوشد و چه کسی با بی‌بی‌سی فارسی مصاحبه کرده است؟
پس از پخش زنده مناظره‌های تلویزیونی انتخابات، به نظر می‌رسد اوضاع کمی آشفته شده و دیگر معلوم نیست چه چیزی را می‌شود در رسانه‌ها گفت و چه چیزی خط قرمز است. این یک فرصت طلایی برای رسانه‌ها و خصوصا تلویزیون است که یک قدم کوچک در مسیر تعامل با مردم بردارند و در چارچوب قانون، فقط به قوانین مکتوب و مصداق‌های ذکر‌شده خط قرمزها بسنده کنند؛ نه مانند قبل، کاسه داغ‌تر از آش باشند! در هیچ جای قانون، پوشیدن لباس آستین‌کوتاه برای مردان ایرادی نداشته و ندارد؛ پس چرا نباید رسانه ملی در چارچوب همان قانون از این خط قرمزِ مصنوعی و خودساخته عبور کند و به سازندگان برنامه‌هایش، آزادی عمل بیشتری بدهد؟

به یاد داریم که چنین خط قرمزی حتی درباره ریش تراشیده مردها هم بود و سال‌ها، صداوسیما از نشان‌دادن مردهای اصلاح‌کرده طفره می‌رفت و حالا هر روز و هر ساعت، تلویزیون پر است از چهره‌هایی که با پوست براق و تازه اصلاح‌کرده می‌آیند و به مردم سلام می‌کنند. با وجود همه نقدهایی که به عملکرد، بودجه و رسالت‌های صداوسیما بوده و هست، شاید اکنون نوبت به برداشتن قدمی در راستای عمل به نص صریح قانون و احترام بیشتر تلویزیون به حقوق شهروندی رسیده باشد.




این مترجم برجسته ایرانی هنوز هم مخاطب رسانه ملی است اما به شیوه‌ خاص خود!

سینماروزان: نجف دریابندری مترجم و نویسنده ایرانی و همسر فهیمه راستکار دوبلور و گوینده فقید بعد از سکته مغزی که سه سال قبل داشت شرایط زندگی خاصی دارد.

سهراب دریابندری فرزند او که با فیلمی به نام «این پیکان» در سینماها حضور دارد در خلال گفتگویی با «شرق» درباره حال و روز نجف کوتاه و مختصر سخن گفته است و به این نکته اشاره کرده که او همچنان مخاطب تلویزیون است!

سهراب می‌گوید: نجف در خانه است و یک برنامه نسبتا منظمی را دنبال می‌کند. خب، اگر بگویم وضعش خیلی خوب است، درست نیست؛ اما چه کار می‌شود کرد؟ به‌هر‌حال زندگی‌اش نسبت به شرایط کیفیت بدی ندارد.

وی ادامه می‌دهد: خیلی ناراضی نیستم. دوستانش به او سر می‌زنند و گاهی کتابی را ورق می‌زند و گاهی هم به تلویزیون با صدای بسته نگاه می‌کند که البته این کار را از قدیم می‌کرد. می‌گفت: «تصویرش خوبه؛ اما حرف‌هاش به درد نمی‌خوره».




صداوسیما در انتخابات بی‌طرف است؟؟!

سینماروزان: در حالی که زمان مجاز تبلیغات انتخاباتی تا 8 بامداد پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه بود اما قرارگیری آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در کنداکتور روزهای پنجشنبه و جمعه رسانه ملی پرسش برانگیز شد.

به گزارش سینماروزان رضا ایرانمنش یکی از این دو کاندیداست که پنجشنبه شب با تله فیلمی به نام «مسافر» روی آنتن رفت.

«مسافر» حدود 12 سال پیش و با مضمونی پیرامون اهمیت رأی دادن به کارگردانی محمد دستگردی ساخته شد و به جز ایرانمنش بازیگرانی همچون  پرستو صالحی، نفیسه روشن، فرامرز صدیقی، هائده حائری و پوریا پورسرخ در آن ایفای نقش داشتند.

هادی ساعی دیگر کاندیدای شورای شهر است که فیلم «پی22»حسین قاسمی جامی با بازی او در کنداکتور پخش روز جمعه رسانه ملی قرار گرفته است.  امین حیایی، نسرین مقانلو و افسانه بایگان دیگر بازیگران «پی22» هستند؛ فیلمی که درباره دلاوریهای نیروی دریایی ایران است.

قرار گرفتن آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در باکس پخش از تلویزیون در روزهایی که تبلیغات انتخاباتی ممنوع است این پرسش را به ذهن خلق میکند که آیا بازیگری کاندیداها در آثار داستانی و پخش آنها در ایام ممنوع التبلیغ نمیتواند تبلیغ تلقی شود؟




سعید سهیلی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐«گشت۲» امکان تبلیغی مناسبی نداشت /«ماجرای نیمروز» روزی صد تیزر داشت!/«یک روز بخصوص» تبلیغات داشت/اگر تیزر ماهواره‌ای داشتیم فروش «گشت۲» بالای ۲۵ میلیارد بود

سینماروزان: سعید سهیلی که تازه ترین فیلمش «گشت2» پیشتاز گیشه نوروزی سینماها بوده است و به نظر می رسد در نهایت بتواند به فروش 20 میلیاردی برسد در تازه ترین گفتگویش که با «شرق» انجام شده در کنار ابراز خرسندی از فروش بالای فیلمش، کمبود امکانات تبلیغی فیلمش و بخصوص تبعیضی که رسانه ملی در پخش تیزر آثار داشته را به نقد کشیده است؛ تبعیضی که باعث شده محصولی 3ارگانی به نام «ماجرای نیمروز» فراوان تیزر داشته باشد ولی پخش تیزرهای فیلمی مانند «سه بیگانه» کاملا ممنوع باشد و فیلمی مانند «گشت2» هم با حداقل تیزر به اکران ادامه دهد.

سعد سهیلی می گوید: فروش بالای «گشت٢» برای من مهم بود؛ به‌‌ دلیل‌ اینکه این فیلم مورد بی‌مهری بسیاری از مسئولان فرهنگی و هنری کشور قرار گرفت و به حقش نرسید. «گشت ٢» بدون داشتن تیزر تلویزیونی و تبلیغات ماهواره اکرانش را آغاز کرد؛ بنابراین مشخص است که این فیلم پتانسیل خوبی برای فروش داشته.

این کارگردان می افزاید: فیلم‌های دیگری که وارد عرصه رقابت نوروزی شدند، امتیازات ویژه‌ای داشتند؛ مثل فیلم «ماجرای نیمروز» که شاید روزی صد تیزر تلویزیونی داشت و مردم مدام نام این فیلم را از رسانه ملی می‌شنیدند یا فیلم «یک روز بخصوص» که تبلیغات داشت. حتی سال گذشته فیلم «٥٠ کیلو آلبالو» با پخش تیزرهای ماهواره‌ای توانست بسیاری را متوجه اکرانش کند و فروش خوبی داشت؛ اما «گشت ٢» امکان تبلیغی مناسبی نداشت و به نظر من رسیدن به چنین فروشی جای افتخار دارد.

سهیلی خاطرنشان می سازد: اگر فیلم ما به اندازه «٥٠ کیلو آلبالو» تیزر ماهواره‌ای داشت، قطعا با فروش بالای ٢٥‌ میلیارد تومان به اکرانش پایان می‌داد و این فیلم با تکیه بر پتانسیلش در اکران می‌درخشید. متأسفم که «گشت ٢» از شرایط مساوی تبلیغات برخوردار نبود و پیش‌بینی من ردکردن رقم ٢٠‌ میلیارد در پایان اکران است و رسیدن به همین رقم رکورد عظیمی در سینمای ایران خواهد بود.




همزمان با ادامه ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی «سه بیگانه» رخ داد⇐شورای صنفی نمایش با انتشار بیانیه‌ای تبعیض رسانه ملی در پخش تیزر آثار سینمایی را محکوم کرد

سینماروزان: صداوسیما در این سالها همواره در پخش تیزرهای آثار سینمایی گزینشی خاص داشته که نتیجه آن ایجاد فضای تبلیغی برای برخی آثار و بایکوت برخی دیگر از آثار بوده است.

به گزارش سینماروزان اکران نوروزی هم همراه بوده است با ادامه تبعیض در صداوسیما. تبعیضی که باعث شد فیلمی مانند «سه بیگانه» از هر گونه پخش تیزر تلویزیونی محروم شود و آثاری دیگر که با حمایتهای چند ارگان تولید شده بودند فراوان تیزر داشته باشند.

در این اوضاع و احوال قبل از همه این دست اندرکاران تولید «سه بیگانه» بودند که به انتقاد از این تبعیض پرداختند و به دنبال آن نیز سینماگرانی مستقل مانند سعید سهیلی به انتقاد پرداختند و در نهایت نیز جامعه صنفی تهیه کنندگان این تبعیض را محکوم کرد.

به تازگی شورای صنفی نمایش هم با انتشار بیانیه ای و با تأکید بر آن که محصولات سینمایی مصداق بارز تولید ملی هستند به انتقاد از تبعیض در پخش آگهی آثار سینمایی در تلویزیون پرداخته است و ابراز امیدواری کرده است که به جای تبعیض، تلویزیون دست سینما را بفشارد.

متن کامل بیانیه شورای صنفی نمایش را بخوانید:

به نام تغییردهنده دلها و دیده‏‌ها
سينماى ايران سينمایى است كه توانسته بر مرتفع‌ترین قله های سینمایی جهان بایستد و نماینده‌ای شایسته برای کشوری باشد که سالهاست مركز توجه قدرت هاى بزرگ جهان است.
سينما پرچمدار فاخرترین و ارزشمندترین آثار فرهنگی دنياى امروز است و مخاطب اين فرهنگ عموم مردم جامعه… خوب مى‌دانيم رسانه‌ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود، رسالتش ارتقاء و تكثير فرهنگ براى همه ملت و عموم مردم است، جای تبعيض و اينكه هر روز خطوط قرمزى جديد را براى همراهى تلویزيون و سينما تعريف كنيم بايد دست هم را گرم بفشاريم و فراموش نكنيم تبليغ سينما و فيلم هاى سينماى ايران حمايت بى چون و چرا از توليد ملّى و داخلى است چراكه در سالهای اخیر حمايت از توليد ملى و داخلى همواره مورد تأكيد و   اهميّت از سوی مقام معظم رهبری بوده و هست. براى فيلم هاى اكران نوروزى يا تبليغ نداشتيم و اگر در مواردى هم داشتيم كم بود و دير هنگام..!

با تمام اين شرايط جبرى… حضور گسترده و پرشور مردم عزيز در در ايام نوروز در سينماها مى ستائيم، اين حضور سرشار از شوق تعبیری روشن از همدلی و مهربانی بود كه قدردان آن هستيم.
جا دارد از همكارى، حضور و ميزبانى سينماداران گرامى و دست اندركاران سينماها كه سانسهاى فوق العاده آنها تا نيمه شب و حتى در بعضى از موارد تا دم صبح  ادامه داشت تشكر و قدردانى ويژه را داشته باشيم.
دست در دست هم دهيم به مهر كه رونق وسربلندى سينماى ايران باعث عزّت و مدال افتخارش بر گردن همه ى ايران وايرانى ست




ادامه انتقادات به تبعیض تلویزیون در پخش تیزرهای تلویزیونی و ممنوعیت پخش تیزر «سه بیگانه»⇐هم جامعه صنفی تهیه‌کنندگان واکنش نشان داد و هم برخی از هنرمندان مستقل

سینماروزان: بعد از انتقادات دامنه دار مسعود ردایی و حبیب اسماعیلی تهیه کنندگان کمدی «سه بیگانه» از تبعیض رسانه ملی در روی آنتن فرستادن تیزر این کمدی، ابتدا سعید سهیلی بود که به انتقاد از عدم حمایت رسانه ملی از آثار متعلق به بخش خصوصی گلایه کرد و متعاقب این امر هم حبیب اسماعیلی که پخش «سه بیگانه» را هم برعهده دارد، با تقدیر از حمّیت صنفی سهیلی، رفتار وی را الگویی برای سران خانه سینما دانست.(اینجا و اینجا و اینجا را بخوانید)

ساعاتی بعد برخی هنرمندان سینما و تلویزیون ایران نیز کوشیدند به نوبه خویش در صفحات اجتماعی شان به انتقاد از ممنوعیت پخش تیزر «سه بیگانه» بپردازند و از مخاطبان بخواهند که حمایت از سینمای خصوصی را در دستور کار قرار دهند.

نفیسه روشن(بازیگر)، سام قريبيان(بازیگر-کارگردان)، احمد احمدی(فیلمبردار-تهیه کننده)، زهرا اويسی(بازیگر)، ليلا برخورداری(بازیگر)،  نعیمه نظام دوست(بازیگر) و روح‌الله حسینی(تهیه کننده-کارگردان) از جمله هنرمندانی بوده اند که تاکنون به حمایت از «سه بیگانه» و محصولات متعلق به بخش خصوصی پرداخته اند.

جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران به ریاست سیدضیاء هاشمی نیز با ارائه بیانیه ای از همراهی صنفی سینماگرانی نظیر سهیلی برای رفع مشکلات پیش آمده تقدیر کرد.

در این شرایط هرچند مدیران رسانه ملی هنوز رویه خود را نسبت به این فیلم تغییر نداده اند اما فروش مطلوب «سه بیگانه» و اقبال مخاطبان به آن همچنان ادامه دارد و فیلم رقم فروش 700 میلیون را رد کرده است.




انتقادات تند و تیز تهیه‌کننده «سه بیگانه» از صداوسیما⇐تعهدنامه محضری گرفته‌اند که تیزر به ماهواره ندهیم اما به‌جای حمایت تخریب می‌کنند!!!

سینماروزان: گفتگوی 3 هفته قبل رییس صداوسیما درباره گزینش خاص این سازمان برای تأیید و پخش تیزرهای تلویزیونی(اینجا را بخوانید) ابتدا با واکنش منصور لشکری قوچانی مواجه شد که این روش برخورد با آثار دارای مجوز را مصداق توهین به اهالی سینما دانست و از مدیرعامل خانه سینما خواست در این باره موضع گیری کند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان با این حال کمترین واکنشی از سوی مدیر صنفی سینمای ایران در حمایت از آثار سینمایی صورت نگرفت. اخیرا اما نه تنها کمدی «سه بیگانه» با محدودیت پخش تیزرهای تلویزیونی روبرو شده است بلکه در بخش خبری «20.3» هم علنا حمله ای همه جانبه به فیلم صورت گرفت.(اینجا را بخوانید)

این روند باعث شده مسعود ردایی یکی از تهیه کنندگان «سه بیگانه» در گفتگو با «فارس» به انتقاد از روند تخریبی سیما علیه فیلمش پرداخت.

مسعود ردایی گفت: تصور می‌شد با تغییر رئیس سازمان سینمایی که سابقه متمادی مدیریتی در صدا و سیما دارد رویه غیرمنطقی سازمان صدا و سیما در مورد حمایت از سینما و فیلمهای سینمایی تغییر نماید اما متاسفانه این مواضع از جنبه حمایتی به تخریبی سوق داده شده است.

وی ادامه داد: مگر می شود تلویزیون نداند که در تولیدات سینمایی، یک کارگردان فقط دستمزد خود ر ا دریافت می‌کند و نقشی در مالکیت و مسئولیت فیلم ندارد پس چرا بجای حمایت از بخش خصوصی و فیلمی که در این بخش تولید شده و صراحتاً بر وحدت ملی آحاد جامعه علیرغم ناملایمات اجتماعی تأکید دارد اینگونه تخریبی وارد ماجرا می شود؟

وی همچنین درباره محدودیت پخش تیزرهای «سه بیگانه» عنوان داشت: متأسفانه ریاست محترم صدا و سیما اختیارات خود را به کسانی تفویض نموده که نشانی از حمایت از سینما از خود بروز نمی دهند بطوریکه کلاً جدا از روش خبری، فقط تعداد 40 نوبت آگهی آن هم در شبکه هایی که تعداد بینندگانشان اندک است و بصورت زیرنویس به ما اختصاص دادند و در مقابل تعهدنامه محضری برای این لطفشان دریافت نمودند که در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ نکنیم.

وی در پایان گفت: عرضم این است ریاست محترم صدا و سیما آیا این را شما حمایت از سینما و فیلم بخش خصوصی تلقی می‌فرمائید؟ آیا این قول و قرار شما با وزیر قبلی و فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حمایت از سینما است؟




گلچین فصلهای پیشین «کلاه قرمزی» یا فصل تازه آن⇐کدامیک به کنداکتور نوروزی شبکه دو می‌آید؟

سینماروزان: هرچند تولید فصل تازه «کلاه قرمزی»  از نیمه گذشته و از 26 قسمتی که برای پخش در نوروز و اعیاد مختلف سال تدارک دیده شده است نزدیک به 15 قسمت فیلمبرداری شده است اما درگیریهای مالی تهیه کننده این سریال با مدیران شبکه دوم سیما سبب ساز آن شده است که پخش این سریال از رسانه ملی در نوروز مشخص نباشد.

به گزارش سینماروزان البته به تازگی شبکه دوم سیما کنداکتور نوروزی خود را اعلام کرد که در آن نام سریال «کلاه قرمزی» به عنوان محتوای درنظرگرفته شده برای پخش در ساعت 20 به چشم می خورد و از سوی دیگر شبکه «آیفیلم» نیز مدام در تیزرهایی وعده پخش «کلاه قرمزی» در ایام نوروز را به مخاطبان می دهد.

نکته اما اینجاست که اگر درگیریهای مالی طرفین حل نشود و به بیان بهتر توقعات مالی دست اندرکاران «کلاه قرمزی96» برآورده نشود در این صورت ممکن است مسئولان شبکه دوم مجبور شوند راهی دیگر را برای پر کردن باکس 20 خود پیدا کنند و این راه نیز نه حذف «کلاه قرمزی» بلکه مونتاژ فصلهای پیشین آن و ارائه آنها به صورت گلچین است که احتمالا «آیفیلم» هم از همان استفاده خواهد کرد.

آیا این بار هم در دقیقه نود مشکلات حل خواهد شد و فصل جدید «کلاه قرمزی» روی آنتن خواهد رفت یا دست اندرکاران تولید این مجموعه سریال را به تلویزیون نمی دهند تا یک بار برای همیشه مشکلات مالی که در همه این سالها دست اندرکاران سریال با آن روبرو بوده اند حل شود؟




واکنش تهيه‌کننده «هفت ماهگي» به اظهارات اخير رييس صداوسيما⇐کار به جايي رسيده که صداوسيما نه تنها آگهي‌هاي ما را پخش نمي‌کند که علنا به سينما توهين مي‌کند/در عجبم که مديران سينما در برابر اين توهينها واکنشي نشان نمي‌دهند/آيا مديريت فقط پيام تبريک فرستادن براي موفقيتهاي شخصي سينماگران و به رخ کشيدن حافظه شاعرانه(!) است؟/آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر دهند؟

سينماروزان: گفته هاي رييس سازمان صداوسيما درباره فيلتري که اين سازمان براي پخش تيزر آثار سينمايي دارد و تأکيد بر قابل قبول نبودن برخي آثار مجوزدار ارشاد از منظر صداوسيما و اينکه تبليغات با حجم بالاي اين سازمان فقط شامل حال فيلمهايي ميشود که استانداردهاي قابل قبول رسانه ملي را داشته باشند(اينجا را بخوانيد) با واکنش يک تهيه کننده سينما مواجه شده است.

به گزارش سينماروزان منصور لشکري قوچاني تهيه کننده اي که در کارنامه اش آثاري همچون «خط ويژه»، «کوچه بي نام» و «عصر يخبندان» را دارد و اين روزها هم «هفت ماهگي» را روي پرده دارد که عليرغم ممنوعيت پخش تيزر تلويزيوني فروش 3 ميليارد را رد کرده است با نگارش يادداشتي با مخاطب قرار دادن رييس صداوسيما از او بابت دسته بندي هاي فاقد کارکرد فرهنگي در برخورد با تيزر آثار سينمايي گلايه کرده است.

متن يادداشت منصور لشکري قوچاني را بخوانيد:

ریاست سازمان صداوسیما به صراحت گفته اند ،  فیلمهای ایرانی که از سطح فرهنگی پایین و غیرقابل تصور برخوردارند، مشمول پخش تیزر نمیشوند! این گفته را بگذاریم کنار اینکه همه ساله در ایام نوروز کلی فیلم آمریکایی و اروپایی و حتی آسیایی زیر حد استاندارد از شبکه های مختلف روی آنتن می روند و از آن سو در کل ایام سال شاهد پخش سریالهای بی کیفیت خاوردور و برنامه های گفتگومحور فاقد هرگونه بار فرهنگی هستیم که فقط پخش میشوند تا آنتن خالی نماند، چه چیز دستگیرمان میشود؟

گفته های رییس صداوسیما را که بگذاریم کنار همه آگهی های تجاری مختلف رسانه ملی از آگهی پوشاک مردانه، زنانه و بچگانه گرفته تا آگهی انواع برندهای تولید قابلمه و کفگیر و موسسات اقتصادی و بانکهای رباخوار و نظایر آن چه چیز دستگیرمان میشود؟

چطور است  موسساتی که کمترین کارکرد فرهنگی دارند و اهدافشان کاملا مادی است به راحتی به رسانه ملی آگهی می دهند و به کرات هم آگهی هایشان پخش می شود و حرفی از کارکرد فرهنگی به عمل نمی آید اما به سینما که می رسند به دسته بندی خودی و نخودی می افتند آن هم با توجیه تعیین سطح فرهنگی؟!

خیلی بد است رسانه ای ملی که باید برای ملت باشد و به تبع آن حامی سینمای ملت این طور راحت به دسته بندی مبادرت می کند و البته که نه تنها مدیران سینمایی کشور در برابر این دسته بندی ها موضعی کاملا انفعالی دارند بلکه حتی صنف سینمای ایران که خانه سینما باشد نیز ابدا در برابر این دسته بندی ها و توجیهات منتج از آن حرفی نمی زنند!

به عنوان عضوی از سینمای ایران برایم محل پرسش است و در عجبم که چرا مدیران سینمایی در برابر این همه بی‎‌حرمتی که از سوی تلویزیون به سینما میشود سکوت کرده اند؟ مگر نه اینکه فیلمی که مجوز ساخت و نمایش اش را از ارشاد گرفته باید شامل حمایت ارشاد باشد پس چرا مدیران سینمایی در برابر ادعاهای رییس صداوسیما پیرامون پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها هیچ واکنش محسوسی نشان نمی دهند؟

چرا آقایان مدیر که در شعار همواره از لزوم حمایت از بدنه سینما سخن می راند در برابر این روند نادرست واکنشی نشان نمی دهد؟ یعنی صنف سینمای ایران و از آن سو مدیران دولتی حتی نمی توانند پاسخ ادعاهای رییس صداوسیما درباره پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها را بدهند؟

آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر بدهند؟ و آیا آنها هیچ وظیفه ای برای تسهیل شرایط پخش تیزر آثار سینمایی از تلویزیون خودمان ندارند؟ آیا مدیریت  فقط پیام تبریک فرستادن برای موفقیتهای شخصی سینماگران و به رخ کشیدن حافظه شاعرانه(!) است؟ مدیریت سینما باید راهبردی باشد یعنی باید یک قدم جلوتر از سینماگران باشد که اگر بود باید در این ماهها که مدام سینماگران از خلأ امکان اطلاع رسانی آثارشان می گویند راهی برای حل مشکل پیدا می کرد؟

آقایان مدیران چرا الگویی پیش روی سینماگران نمی گذارند که وقتی از سوی رسانه ملی بایکوت می شوند بدانند برای اطلاع رسانی آثارشان چه باید کنند؟

متأسفم که بگویم این انفعال مدیریتی فقط و فقط ظن را به این سو می برد که سینمای ما متولی  ندارد و کار به جایی رسیده که صداوسیما نه تنها آگهی های ما را پخش نمی کند که علنا به سینما توهین هم می کند!  واقعا دلم براى سینمای این مملکت می سوزد که نیاز به دشمن بیرونی ندارد و مدیرانش هستند که خواسته یا ناخواسته به قاتل اهلی اش بدل شده اند.

شخصا از رياست محترم سازمان صداوسیما خواهش ميكنم كه به سینمای نجیبی که در این سالها با حداقلها ساخته توهين نكنند بخصوص که در سالهای اخیر غلبه نوعی بى اخلاقى و بى عدالتى، نفس كشيدن در حوزه فرهنگ را سخت كرده است و امیدوارم که با تدبیر واقعی یک بار برای همیشه برای کمک به اطلاع رسانی آثار سینمایی برنامه ای جامع از سوی مدیران سینما-مدیران سیما تدارک دیده شود.

منصور لشکری قوچانی
منصور لشکری قوچانی