1

پرسش رسانه اصلاح طلب⇐چطور بازیگری که زمانی از سوی رسانه های اصولگرا با صفاتی همچون فراماسونر، بهايي و اباحه‌گر توصيف مي‌شد حالا تبدیل شده به ستاره همین رسانه ها؟؟؟

سینماروزان: تناقضات رفتاری که از سوی رسانه های سیاست زده در قبال هنرمندان روی میدهد اغلب با پرسشهایی از سوی مخاطبان روبرو شده. مخاطبان میخواهند بدانند چطور میشود یک هنرمند روزی مطلوب یک رسانه سیاسی است و روزی دیگر مغضوب این رسانه؟

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” با مرور وضعیت وحید رهبانی بازیگر “گاندو” در یک بازه زمانی ده ساله پرسشی جدی در این باره طرح کرده که چطور میشود

رهبانی در سال 89 از سوی رسانه های اصولگرا با صفت اباحه گر نواخته شده و حالا در سال 98 به ستاره این رسانه ها بدل شده؟؟

متن گزارش “اعتماد” را بخوانید:

اگر از پله‌هاي تئاتر شهر به سمت بخش اداري را طي كنيد، يك پوستر مي‌تواند توجه شما را جلب كند. تصوير نمايشي به نام در انتظار گودو به كارگرداني وحيد رهباني به چشم مي‌خورد كه هنوز بسياري از آن به عنوان يكي از بهترين اقتباس‌هاي متن بكت در ايران ياد مي كنند. پسر تازه از كانادا بازگشته، مملو از ايده‌هاي نمايشي است و اوج كارش را با «كرگدن» رقم مي‌زند. نمايشي با بازي پيام دهكردي در اوج و كار با آب‌وتاب‌هاي مخاطبان و منتقدان همراه مي‌شود. دريچه موفقيت براي رهباني گشوده مي‌شود و پايش به سريال و فيلم باز مي‌شود. اوج ماجرا براي رهباني «دوئل» احمدرضا درويش و نقش اسماعيل است.پسرك جوان اما دلبسته تئاتر است و برايش اجراگري يك اولويت به حساب مي‌آيد. پس در جاه‌طلبي هنري‌اش به سراغ متني مي‌رود كه همواره حساسيت‌زا بوده: هدا گابلر. براي دانشجويان تئاتر هدا گابلر برابر با متني دست‌نيافتني بود. سال‌ها نسخه‌اي‌ از نمايشنامه با ترجمه مينو مشيري در بازار توزيع نمي‌شود و اجراي هدا گابلر با آن همه هياهويش يك جسارت بود. جسارتي كه به يك فاجعه بدل مي‌شود.

خبرگزاري فارس در اقدامي عجيب تصاوير نمايش را منتشر مي‌كند و اين در حالي است كه ديگر رسانه‌ها از انتشار تصاوير خودداري كرده‌اند. ورق برمي‌گردد و به حكم چند عكس وحيد رهباني تبديل به تمام چيزهايي مي‌شود كه مي‌تواند يك هنرمند را بدان سوي فرش پرتاب كند. كيهان او را با صفاتي چون فراماسونر، بهايي و اباحه‌گر توصيف مي‌كند و در اوج جدال‌ها ميان دستگاه فرهنگي دولت وقت و برخي رسانه‌هاي اصولگرا، رهباني دست‌مايه يك تصفيه‌حساب مي‌شود.

او از جهان نمايش و سينما پاك مي‌شود.رهباني راهي كانادا مي‌شود و روزگارش را در غربت با لوون هفتوان مي‌گذراند. محمود احمدي‌نژاد با مسند رياست‌جمهوري وداع مي‌كند و شرايط براي بازگشت رهباني مهيا مي‌شود.

او بدون هيچ حاشيه‌اي در دو اثر حسين كياني بازي مي‌كند و پس از چهار سال دوري از كارگرداني «كابوس‌نامه» را در تماشاخانه آو اجرا مي‌كند. او آرام‌آرام در دل تئاتر جا مي‌گيرد و ترجمه‌هايش از دوئل‌هاي دراماتيك محبوب كارگردانان مي‌شود. اوج كار «صددرصد» به كارگرداني مرتضي اسماعيل كاشي است كه به فروش فوق‌العاده‌اي مي‌رسد. همه‌چيز براي بازگشت يك بازيگر مهياست.

رهباني كه سال 1391 با جواد افشار در «وقت خوب بودن» ايفاي نفش كرده بود، ناگهان سر از سريال جنجالي «گاندو» درمي‌آورد، سريالي كه به مذاق شاكيان گذشته او خوش مي‌آيد. رهباني يك شبه بدل به ستاره بي‌چون‌وچراي يك جريان رسانه‌اي مي‌شود، دريغ از اينكه او روزگاري اباحه‌گر بود. گويي همه‌چيز پاك شده است. تمام آن روزهاي آزاردهنده‌اي كه در راهروهاي دادگاه سپري شده و غربتي كه به جان خريده شده بود.مشخص نمي‌شود كه معيار خوب بودن يا بد نبودن يك هنرمند چه چيزي است. آيا وحيد رهباني سال 1389 بازيگر خوبي نبود؟ آيا رهباني 1398 نمي‌تواند همان رهباني مورد نظر كيهان گذشته باشد؟ آيا همه‌چيز پاك شده يا تغيير كرده است؟ بدون شك رهباني همان رهباني گذشته است، همان بازيگر پرشور و انرژي كه مستعد بود؛ اما به تعويق افتاد.




از آقازاده ای که در هسته مرکزی تولید “گاندو” حضور داشته چه میدانید؟؟+عکس

سینماروزان: سازندگان سریال ارگانی “گاندو” سعی زیادی کرده اند که درخلال واکاوی یک ماجرای جاسوسی هم نقدهای تند و تیزی را روانه دولت حسن روحانی کنند و هم نیشتری بزنند بر آقازادگان فاسد.

این نقدها واکنشهای فراوانی را از سوی مقامات دولتی به دنبال داشته و یکی مثل حسام الدین آشنا نیز با مرور سوابق هیأت مدیره موسسه آوینی که حامی تولید “گاندو” بوده کوشیده پشت پرده تولید را برملا کند و در مقابل وی سازندگان “گاندو” هم با طعنه به سابقه طلبگی آشنا پاسخش را داده اند.

با این حال آنچه نه در تحلیلهای امثال آشنا به چشم میخورد و و نه در دفاعیات سازندگان “گاندو” نقش یک آقازاده در تولید “گاندو” است.

مصطفی سلطانی که مجری طرح “گاندو” است آقازاده علی سلطانی از اعضای هیأت مدیره موسسه آوینی و مدیرعامل اسبق ناجی هنر است.

موسسه آوینی موسسه ای ارزشی است که پیشتر هم هزینه کارگردان شدن مصطفی سلطانی را در فیلم “چراغهای ناتمام”(به تهیه کنندگی مجتبی امینی یعنی همین تهیه کننده “گاندو”) داده بود.

در شکست کامل “چراغهای ناتمام” همین بس که کل فروش “چراغهای ناتمام” در گیشه به 60 میلیون هم نرسید. قبلتر هم این آقازاده تقریبا در تمامی محصولات موسسه آوینی از “گامهای شیدایی” تا “فرشتگان قصاب” و “به تهران خوش آمدید” به عنوان مجری طرح حضور داشت!

این آقازاده چطور و با کدام عقبه به جایگاه مجری طرحی آثار مختلف یک موسسه ارزشی و از جمله همین “گاندو” رسیده؟؟؟ و چرا به جای دهها جوان مستعد و دارای کارنامه شفاف ایرانی موسسه آوینی باید هزینه کارگردان شدن ایشان را بدهد؟؟ چرا باید از ایشان به عنوان مجری طرح سریالی پرهزینه استفاده شود؟؟ مجری طرحی که عطش دیده شدن موجبات ایفای نقش او در این سریال را هم فراهم آورده و حتی در سفر به چین گروه “گاندو” که برای تعدیل هزینه بسیاری از بازیگران حضور نداشتند ایشان جزو مسافران ویژه بوده و سلفیهای خود را هم گرفته!!؟؟

امید که در فصل دوم”گاندو” درباره چگونگی رشد جهشی چنین آقازادگانی هم افشاگری شود.

سلفی مصطفی سلطانی(راست) در سفر به چین “گاندو”