1

ماجرای کامل درگیری پروانه معصومی و بهرام بیضایی در پشت صحنه فیلم “کلاغ”

سینماروزان: حدود یک دهه و خرده‌ای قبل پروانه معصومی در گفتگویی با شبکه ایران از دلخوری عمیق نسبت به بهرام بیضایی گفته بود و بسیاری را به این فکر فرو برده بود که چطور می‌شود میان بیضایی و بازیگر اصلی سه فیلم اولش، اختلاف می‌افتد و درنهایت هم هیچ گاه همکاری چهارم اتفاق نمی‌افتد آن هم در حالی که اصرارِ بیضایی به حضور معصومی در نقش اصلی “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” مانع تولید این فیلم توسط بهمن فرمان آرا شده بود.

بهمن مقصودلو مستندساز به تازگی در “موزائیک استعاره‌ها” گفتگویی از پروانه معصومی ارائه داده که در بخشی از آن درباره درگیری در پشت صحنه فیلم “کلاغ” صحبت می‌شود.

پروانه معصومی در “موزائیک استعاره ها” گفت: “کلاغ” آخرین فیلم من و بهرام بیضایی بود که براساس داستان زندگی عصمت صفوی-بازیگر قدیمی تئاتر و سینما-بود. صفوی بچه نداشت و یکی را به فرزندی قبول کرده بود ولی چون خودش فوت شد بیضایی مجبور شد خانم آنیک شفرازیان را در نقش او قرار دهد که هم لهجه داشت و هم بازیگر توانایی نبود و ناچار بازیش هل داده می‌شد طرف من.

معصومی ادامه داد: از روز اول فیلمبرداری “کلاغ”-برخلاف دو فیلم “رگبار” و “غریبه و مه”- با خود بیضایی مشکل پیدا کردم. در پلان اول، زن جلوی تلویزیون نشسته و روزنامه می‌خواند و من از بیضایی پرسیدم: این زن چه حسی دارد؟ و او گفت: نمیدانم! خودت باش!

معصومی افزود: به نظرم این بدترین جمله ایست که کارگردان می‌تواند به بازیگرش بگوید…در صحنه های بعدی هم مرتب از بیضایی می‌پرسیدم که من کی هستم اینجا و او میگفت: فعلا خودت باش! این روند مرا سردرگم کرد و نمی‌دانستم چه کار میکنم.

ماجرای لگد پروانه معصومی به دوربین بهرام بیضایی
ماجرای لگد پروانه معصومی به دوربین بهرام بیضایی

پروانه معصومی گفت: یادم می‌آید آخرین روز فیلمبرداری در پارک بودیم که اتفاقا مصادف بود با آخرین پلان فیلم. برف زیادی آمده بود و هوا بسیار سرد بود و من فقط یک بلوز پوشیده بودم و داشتم میلرزیدم. جعبه ای گذاشته بودند که من ایستاده بودم وسط، حسین پرورش سمت راست و خانم آنیک سمت چپ. بیضایی بهم گفت: اول روبرو را نگاه کن، بعد نیمرخ و بعد دوباره روبرو.همین! این، تمام توضیح در آن روز سرد بود و مدام هم برداشت میگرفت تا به سیزده برداشت رسید. من بیضایی را در حضور مهرداد فخیمی فیلمبردار و فیروز ملک زاده دستیارش صدا کردم و گفتم: ایراد از چیست که سیزده برداشت گرفتید؟ بیضایی گفت: ایراد از توست که درست بازی نمیکنی و من هم گفتم: برای اینکه شما درست توضیح نمیدهید و لگدی زدم به دوربین و دوربین رفت هوا.

معصومی ادامه داد: فیروز ملک زاده دوربین را بین زمین و آسمان گرفت و بیضایی گفت: اصلا این فیلم را تمام نمیکنم و رفت نشست داخل ماشین. فخیمی آمد و گفت: از تو خواهش میکنم کوتاه بیایی و من گفتم: می‌بینید چهار پنج ماه است که دارم کوتاه میایم و هر وقت میپرسم چطور باشد می‌گوید خودت باش. فخیمی گفت: اگر بیضایی را راضی کنم تو میایی؟ و من گفتم: از خدایم است که تمام شود.

معصومی درباره پایان کار “کلاغ” گفت: بالاخره بیضایی برگشت و این عبارت را القا کرد: “موقعی که آنیک حرف می‌زند تو روبرو را نگاه میکنی که به معنای آینده نگری است، به این فکر میکنی که آینده‌ی من هم همین می‌شود. منی که بچه ندارم و کسی را ندارم. به همین جهت برمیگردی سمت دوربین!” بالاخره با یک برداشت، کار تمام شد.




ماجرای همکاری پروانه معصومی و محسن مخملباف!/سینماگر نزدیک به این بازیگر تشریح کرد

سینماروزان/مصطفی محمدی: پروانه معصومی در دوران کاریش با کارگردانان نامدار بسیاری کار کرد؛ از علی رفیعی(نمایش جنایت و مکافات)، منوچهر انور(شهر قصه) و بهرام بیضایی(رگبار، غریبه و مه و کلاغ) تا ناصر تقوایی(ناخدا خورشید).

معصومی تجربه کار با محسن مخملباف را هم در “ناصرالدین شاه آکتور سینما” داشت در نقشی دوپهلو که در ظاهر انگار همان آتی(عاطی) فیلم رگبار بود و در باطن انگار آتی/آتیه‌(آینده‌)ای که هنر و فرهنگ ایران در انتظار آن است…

خسرو ملکان از جمله کارگردانان نزدیک به پروانه معصومی در دهه های شصت و هفتاد درباره چگونگی همکاری معصومی با مخملباف به روزنامه جوان گفت: او هر سناریویی که می‌رسید میخواند و بار‌ها شاهد بودم که سناریو دستش گرفته‌ و در حال مطالعه است. مثلاً وقتی سناریوی فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» به کارگردانی محسن مخملباف را خواند و برای بازی در آن اعلام آمادگی کرد، گفت فقط به این دلیل که قرار است نقش خودم(نقش آتی رگبار) را بازی کنم، می‌خواهم در این فیلم حضور داشته باشم!!

ملکان ادامه داد: حتی محسن مخملباف هم به خود من گفت که خانم معصومی نقش خودش را بازی می‌کند و البته بیضایی هم گفته بود که در رگبار بیشتر خود معصومی بوده که همگون با نقش بوده است. معصومی تا وقتی کاری را نمی‌پسندید و مطمئن نمی‌شد که در آن اثر جا نمی‌افتد، قبول نمی‌کرد. این انتخاب یا عدم انتخاب نقش‌ها هیچ ربطی به جوایز و مسائل مانند آن نداشت. او در مواقعی که نقشی را نمی‌پسندید، می‌گفت اصلاً این نقش مال من نیست یا اینکه این نقش بار‌ها تکرار شده است و چرا آن را به من پیشنهاد کرده‌اند؟! اصالت‌های فرهنگی برای ایشان از همه چیز مهم‌تر بود. من فکر می‌کنم پروانه معصومی در سال‌های دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ در فیلم‌ها و سینمای ما خیلی مؤثر بودند و آن ایام دقیقاً اوج کار ایشان بود.

خسرو ملکان در رابطه با مشی رفتاری و اخلاقی پروانه معصومی خاطرنشان می‌کند: اصلاً آدم حاشیه‌داری نبود و اتفاقاً سینما را هم خیلی دوست داشت، حتی ایامی که در اثری بازی نمی‌کرد یا در حال تماشای فیلم بود یا در حال مطالعه سینما، به‌خاطر همین رفتار و منش بود که اطلاعات عمومی خوبی داشت و ماحصل همین مطالعه‌ها باعث شد به سه زبان زنده دنیا (انگلیسی، فرانسه و آلمانی) تسلط کامل داشته باشد. ایشان مشاور بسیار خوبی بودند و خیلی مواقع به من کمک می‌کردند، حتی گاهی پیش می‌آمد که سر صحنه نبودند، من به ایشان زنگ می‌زدم و مشورت می‌گرفتم. چیز‌های زیادی از ایشان یاد گرفتم (با صدایی بغض‌آلود)، اصلاً نمی‌دانم باید چه بگویم. خانم معصومی در زندگی من نقش زیادی داشتند.

ماجرای همکاری پروانه معصومی و محسن مخملباف/خسرو ملکان تشریح کرد
ماجرای همکاری پروانه معصومی و محسن مخملباف/خسرو ملکان تشریح کرد

خسرو ملکان که سابقه همکاری با پروانه معصومی در فیلم‌های «تماس» و «طوبی» را در کارنامه دارد می‌گوید: من با پروانه معصومی دو فیلم سینمایی کار کردم و دو سریال که البته ایشان در آن دو سریال مشاور بنده بودند، نه بازیگر. من ایشان را خیلی خوب می‌شناسم. معصومی به نظر من فقط یک بازیگر نبود، بلکه یک مشاور سناریوی خیلی خوب بودند. طراح لباسی کاملاً حرفه‌ای و کارکشته بود. معصومی به معنای واقعی کلمه یار پروژه بودند. من بدون اینکه چیزی به ایشان بیاموزم، چیز‌های زیادی از او آموختم.

ملکان می‌افزاید: ایشان تنها بازیگر نبودند و فقط در فیلم بازی نمی‌کرد، بلکه وقتی کار ایفای نقش‌شان تمام می‌شد کار را رها نمی‌کردند. بعد از این همه فعالیت سینمایی و هنری که انجام داده‌ام، تنها بازیگری بود که سر مونتاژ و صداگذاری می‌آمد. وجود ایشان در زندگی من خیلی مؤثر بود،  معصومی شاید در بین همه آدم‌هایی که در سینما بودند با من بیشتر از بقیه کار کرده بود. ما یک شرکت داشتیم که با هم همکاری می‌کردیم. هرگز انتظار این خبر را نداشتم، اما به هر حال دنیا همین است و من عمیقاً متأسفم.

او تاکید کرد: ایشان قبل از انقلاب هم جایزه گرفته بود. اولین فیلمی که خانم معصومی بازی کرد، فیلم «رگبار» به کارگردانی بهرام بیضایی بود که اتفاقاً برای بازی در آن فیلم جایزه هم کسب کرد، ولی این جایزه‌ها اصلاً تأثیری در روحیه و اخلاق او نداشتند. اصلاً چنین شخیصتی نداشت که به‌خاطر یک جایزه دچار تغییر و تحول رفتاری شود. اگرچه هر انسانی از کسب جایزه و دریافت نشان سیمرغ خوشحال می‌شود و حتماً ایشان هم از این بابت خوشحال شدند، اما اینکه این جوایز در روحیه و اخلاقش تأثیر بگذارد، اصلاً اینگونه نبود. شاید بیشترین تأثیری که این جوایز در روحیه معصومی ایجاد کرد، بالا بردن دقت‌نظرشان در انتخاب نقش‌ها و کار‌های بعدی بود و فقط انتخاب اثر را برایش سخت‌تر کرد.




درگذشت پروانه معصومی؛ بازیگری که با #رگبار بیضایی شهره شد ولی تا سالها از او دلخور بود!!

سینماروزان/حامد مظفری: پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون در ۷۹سالگی درگذشت.

پروانه معصومی با نام اصلی سکینه کبودرآهنگی زادهٔ ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند.

پروانه معصومی همسر امیر(مسعود) معصومی عکاس صنعتی بود و در محافل همسر با رفقای تئاتر و سینما بود که چهره فتوژنیک او مورد توجه علی رفیعی قرار گرفت و مشغول کار در نمایش #جنایت_و_مکافات علی رفیعی شد؛ تئاتری که اولین و آخرین تجربه نمایشی معصومی گردید.

معصومی نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم #بیتا ی هژیر داریوش  نقش کوتاهی گرفت و سپس در #رگبار ساختهٔ ماندگار بهرام بیضایی نقش اوّل زن را بازی کرد.

بعد از #رگبار، پروانه معصومی به نقش اصلی آثار بیضایی بدل شد و در #غریبه_و_مه و #کلاغ بازی کرد. بیضایی در همان سالها به دنبال آن بود که فیلمنامه #حقایق_درباره_لیلا_دختر_ادریس را با حضور پروانه معصومی در نقش اصلی بسازد ولی با مخالفت بهمن فرمان‌آرا تهیه‌کننده کار مواجه شد که سن پروانه معصومی را متناسب با نقش نمیدانست!

پروانه معصومی پس از انقلاب دیگر هیچ گاه با بهرام بیضایی کار نکرد و در گفتگویی با نگارنده و به طور سربسته از بی‌علاقگی به وی یاد کرد و حتی گفت که دیگر حتی نمی‌خواهد نام بیضایی را بشنود!

پروانه معصومی در دوران پس از انقلاب و به خصوص دهه های شصت و هفتاد به ستاره بسیاری از آثار بدل شد و ازجمله در گلهای داوودی، تاتوره، ناخدا خورشید، خارج از محدوده، مسافر ری و… ایفای نقش کرد و در عین حال در سریال‌های متعددی مثل امام علی(ع)، کوچک جنگلی، یوسف پیامبر، پلیس جوان و… بازی کرد.

پروانه معصومی در اواخر دههٔ شصت و هفتاد با خسرو ملکان در آثاری مثل #طوبی و #تماس ایفای نقش کرد و در عین حال در سریال‌هایی مثل تعطیلات نوروزی خسرو ملکان به عنوان طراح صحنه به فعالیت پرداخت.

درگذشت پروانه معصومی
درگذشت پروانه معصومی

پروانه معصومی در اواخر عمر در شمال کشور ساکن بود و خیلی کم بازیگری می‌کرد و بیشتر به کار مستندسازی می‌پرداخت و ازجمله مستندی درباره زندگی رضا سوخته‌سرایی قهرمان سنگین وزن کشتی آزاد ساخته بود.

پروانه معصومی دو بار برنده سیمرغ شد؛ یکی برای #گلهای_داوودی و دیگری برای #جهیزیه_برای_رباب و البته به غیر از علی رفیعی و بهرام بیضایی با امثال ناصر تقوایی، داوود میرباقری، محسن مخملباف، ابراهیم وحیدزاده، جلال مقدم، رخشان بنی اعتماد، خسرو معصومی و… سابقه همکاری داشت.




منتقد انگلیسی نگران سرنوشت پروانه معصومی!

سینماروزان: نمایش نسخه ترميم شده فيلم «غريبه و مه» ساخته بهرام بيضايي در جشنواره فیلم لندن با واکنش‌های مختلفی از سوی مخاطبان روبرو شد.

طناز مظفری روزنامه‌نگار در اعتماد نوشت: فيلم غریبه‌ و مه منتخب بخش گنجينه جشنواره لندن بود و يك روز پيش از پايان جشنواره به نمايش در آمد، همه بليت‌هاي آن از پيش فروخته شد و پس از اكران بسيار مورد تشويق تماشاگران قرار گرفت. به گونه‌اي كه تعدادي از تماشاگران ساعت‌ها درباره نمادها و نكات فيلم با يكديگر بحث مي‌كردند.

وی ادامه داد: يكي از منتقدان انگليسي فيلم بسيار تحت تاثير چهره و بازي پروانه معصومي قرار گرفته بود و در خاطر داشت كه او در فيلم رگبار هم بازي كرده و خيلي كنجكاو سرنوشت اين بازيگر در حال حاضر بود!

غريبه و مه با بازی پروانه معصومی
غريبه و مه با بازی پروانه معصومی

این خبرنگار مقیم لندن افزود: در كاتالوگ جشنواره درباره فيلم اين‌طور نوشته شده: غريبه و مه ساخته بهرام بيضايي يك فيلم از آثار موج نوي سينماي ايران اثري غريب، چالش‌برانگيز و به‌ شدت سمبوليك است؛ فيلمي يادآور سينماي پازوليني، تاركوفسكي و كوروساوا.




پروانه معصومی با ادعای کلید خوردن سریال “موسی” از پاییز، بیان داشت⇐یکی از اقوام من، نقش جوانی “آسیه” را بازی می‌کند و خودم نقش کهنسالی “آسیه” را!!

سینماروزان: پنج سال پس از درگذشت فرج‌الله سلحشور هنوز پروژه “موسی(ع)” به تولید نرسیده و به تازگی هم جمال شورجه که از طرف سلحشور برای ساخت این سریال پیشنهاد شده بود به گلایه از بلاتکلیفی تولید این سریال پرداخت با این حال به تازگی پروانه معصومی مدعی تولید این سریال از پاییز امسال شده.

پروانه معصومی با اشاره به حضور خود در سریال «موسی (ع)» به میزان اظهار کرد: به امید خدا با شروع پروژه از پاییز امسال من هم جلوی دوربین جمال شورجه خواهم رفت.  

معصومی ادامه داد: همان طور که پیشتر هم گفته‌ام طبق صحبت مستقیم من با جمال شورجه قرار است نقش میانسالی و کهنسالی آسیه در سریال «حضرت موسی (ع)» را بنده بازی کنم، صحبت های قطعی در این باره صورت گرفته است.

معصومی درباره بازیگر نقش جوانی حضرت آسیه(س) تاکید کرد: واقعیت امر از این قرار است که یکی از اقوام بنده که بسیار از لحاظ ظاهری شبیه جوانی خود من است، نقش جوانی حضرت آسیه(س) را ایفا میکند، صحبت های اولیه درباره این انتخاب هم صورت گرفته و به امید خدا این اتفاق هم حاصل خواهد شد.




انتخاب بازیگر نقش آسیه در سریال “موسی(ع)”

سینماروزان: پروانه معصومی که زمانی از طریق بازی در تیزرهای تبلیغاتی مورد توجه بهرام بیضایی قرار گرفت و ایفای نقش در آثاری همچون “رگبار”، “غریبه و مه” و “کلاغ” را برعهده گرفت به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی سریال “موسی(ع)” انتخاب شد.

پروانه معصومی با اشاره به حضورش در سریال “موسی (ع)” به “میزان” گفت: طبق صحبتی که با جمال شورجه کارگردان سریال “موسی (ع)” داشته‌ام، قرار است در این سریال تلویزیونی نقش «آسیه» همسر فرعون را بازی کنم.

معصومی که سابقه ایفای نقش در آثار تاریخی-مذهبی مختلف از “مسافر ری” تا “یوسف پیامبر” را در کارنامه دارد خاطرنشان ساخت: در سریال “موسی(ع)” دوران جوانی آسیه را بازیگری جوان بازی می‌کند اما ايفاى نقش میانسالی به بعد این شخصیت برعهده من است.




انتقاد پروانه معصومی از فقدان عفت کلام در محصولات سمعی-بصری⇐چه معنی دارد که در یک سریال تلویزیونی، زن به شوهرش بگوید: تو غلط کردی!!؟

سینماروزان: اینکه هنرمندان دور از تلویزیون به نقدهای تند و تیز از این رسانه بپردازند چندان عجیب نیست ولی اینکه بازیگرانی مثل پروانه معصومی که در همه این سالها مشغول بازی در سریالهای مختلف تلویزیون بوده‌اند به‌صراحت به انتقاد از آن بپردازند عجیب است.

پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگویی مرتبط با چرایی درجه‌بندی محصولات سینمایی و تلویزیونی به “کیهان” اظهار داشت: اگر دقت کنید در برخی از فیلم‌ها و سریالها چیزی به اسم عفت کلام وجود ندارد؛ بنده در یکی از شبکه‌های پربیننده تلویزیون سریالی را تماشا می‌کردم که زن به شوهرش می‌گفت: تو غلط کردی! تو نمی‌فهمی!» من تعجب می‌کنم که از تلویزیون این مسائل مطرح می‌شود.

وی با‌ اشاره به قید محدودیت سنی در محصولات نمایشی، گفت: وقتی قید محدودیت سنی مطرح می‌شود، دیگر آزاد می‌شوند هر کاری دلشان می‌خواهد انجام بدهند؛ ضمن اینکه وقتی محدودیت سنی در جایی قید می‌شود، افراد بیشتری برای دیدن فیلم علاقه نشان می‌دهند؛ چون معمولا افراد به چیزهایی که منع می‌شوند، رغبت بیشتری نشان می‌دهند.

این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: به‌نظرم باید ابتدا فرهنگ‌سازی شود که خانواده‌ها محدودیت سنی را در تماشای فیلم‌ها رعایت کنند. چون وقتی کودک و نوجوان پای فیلم‌های ضدفرهنگی می‌نشینند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و این مسائل می‌تواند به فرهنگ جامعه لطمه بزند.




سریال‌سازی سازمان ارزشی اوج با عنوان عاریه‌ای یک فیلم روی پرده!+عکس

سینماروزان: در حالی که درام تاریخی-موزیکال «آشوب» روی پرده سینماهاست و بناست مینی سریال آن هم بعد از پایان اکران به شبکه خانگی عرضه شود سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید سریالی را در دستور کار قرار داده با نام «آشوب».

به گزارش سینماروزان باز اگر نسخه سریالی «آشوب» برای ارائه به شبکه خانگی آماده نبود به مانند موردی که برای فیلم «نفس» و سریال «نفس» پیش آمد می شد وجه افتراقی قائل شد میان مدیوم عرضه محصولات اما «آشوب» علاوه بر فیلم سینمایی نام یک سریال است که پروانه نمایش خانگی آن هم صادر شده است و در این شرایط اینکه سریالی دیگر با همین نام در مسیر تولید است نوعی کج سلیقگی به شمار می‌رود.

سریال «آشوب»ی که سازمان اوج در مسیر تولید دارد محصولی دفاع مقدسی به شمار می‌رود که مهدی همایونفر تهیه کننده «اتوبوس شب» و «33 روز» آن را تولید میکند به کارگردانی امیر پوروزیری که برآمده از جشنواره عمار است و بیش از هر چیز به واسطه ساخت تله فیلمی به نام «روبه قبله» در مذمت ماهواره، نزد عماریون شناخته شده است.

عباس غزالی، سیاوش طهمورث، محمود پاک‌نیت، پروانه معصومی، سلمان فرخنده، مالک سراج و شیوا ابراهیمی هم بازیگران این سریال هستند.

گستره وسیع زبان فارسی این شانس را ایجاد میکند که برای هر چه کم داشته باشیم برای انتخاب نام جهت فیلم و سریال محدودیت نداشته باشیم با این حال هرازگاه شاهدیم که با کمترین اختلاف زمانی یک نام برای دو محصول به کار می رود.

سریال «آشوب»ی که محصول اوج است
مالک سراج در نمایی از سریال «آشوب»ی که محصول اوج است



بازیگر «رگبار» و «ناخدا خورشید» کشاورزی را بر بازیگری ترجیح داد+عکس

سینماروزان: در سالهایی که بهرام بیضایی کارگردان آثاری همچون «رگبار»، «کلاغ» و «غریبه و مه» فرسنگها دور از ایران در استنفورد مشغول تدریس است پروانه معصومی بازیگر این سه فیلم برجسته بیضایی که به تازگی همسرش مسعود معصومی عکاس را از دست داده نیز مدتهاست که در شمال کشور ساکن شده و بیشتر از بازیگری درگیر کشاورزی است و جالب اینجاست که به واسطه کشاورزی به ایجاد اشتغال برای تعدادی از روستاییان پرداخته است!

به گزارش سینماروزان این بازیگر که آثاری همچون «گلهای داودی»، «ناخدا خورشید» و «ناصرالدین شاه آکتور سینما» را هم در کارنامه دارد با اشاره به فعالیتهای کشاورزی اش به «کیهان» گفت: در این 20 سالی که مشغول کشاورزی هستم، به خوبی این کار را یاد گرفته‌ام. من کسی نیستم که یکجا بروم و فقط استفاده کنم، بلکه اهل کار و تولید هستم. البته آموزش این کارها بسیار راحت است و یک نفر می‌تواند به سادگی کشاورزی را بیاموزد. اما به شرط اینکه علاقه داشته باشد. همان‌طور که اگر آدم عشق بازیگری داشته باشد، تلاش می‌کند تا به خواسته‌اش برسد، در این زمینه هم باید عاشق باشد تا بتواند کاری کند. خوشبختانه با وجود اینترنت و همچنین کتاب‌های فراوان، هر کس علاقه‌مند باشد می‌تواند در زمینه کشاورزی فعالیت کند. شما اگر به منزل من در اینجا بیایید، می‌بینید که یک کتابخانه پر از کتاب‌های مربوط به کشاورزی دارم.

وی درباره ایجاد اشتغال برای تعدادی از روستاییان گفت: من خیلی خوشحال هستم که می‌توانم این کار را ایجاد کنم. توان این را هم دارم تا این کار را توسعه دهم و افراد بیشتری که فاقد شغل هستند را به‌کار گیرم. اما سرمایه لازم را ندارم. اگر چنین سرمایه‌ای فراهم شود، توان مدیریت برای اشتغال‌زایی را دارم.

پروانه معصومی
پروانه معصومی در شمال




درگذشت همسر سابق پروانه معصومی+عکس

سینماروزان: مسعود معصومی عکاس صنعتی و جزو رفقای سالیان دور بهرام بیضایی درگذشت.

به گزارش سینماروزان مسعود معصومی که ساکن رشت بود حوالی 22.30 پنجشنبه دوازدهم اسفندماه در این شهر شمالی درگذشت.

پروانه معصومی بازیگر زن سینما و تلویزیون، همسر سابق این عکاس بود و از وی فرزندی به نام نیما هم دارد. پروانه معصومی که نام اصلی اش سکینه کبودرآهنگی است نام خانوادگی معصومی را هم از همین همسر سابق الهام گرفته است.

مسعود معصومی متولد 1316 بود و عکاسی آکادمیک را در آلمان آموخته بود. وی علاوه بر سالها فعالیت به عنوان عکاس فنی-هنری، به عنوان مدرس در دانشکده های عکاسی ايران نیز سابقه تدریس داشت.

مسعود معصومی با چند بیماری مختلف مانند نارسایی قلبی، دیابت و کلیه مواجه بود و سرانجام به دلیل ایست قلبی درگذشت.

مسعود معصومی
مسعود معصومی



انتقاد پروانه معصومی از حرکات تکراری سر و گردن پوریا پورسرخ، آبکی و بد بودن سریال‌های رمضانی و…+عکس

سینماژورنال: پروانه معصومی بازیگر زن پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران چند سالی است که کم کارتر شده است.

به گزارش سینماژورنال همین کم کاری بوده که موجب شده روزنامه “جوان” به سراغ او رفته و در این باره از او سوال کند و وی نیز با اشاره به کیفیت پایین فیلمنامه ها دلیل اصلی دوری اش از تلویزیون را همین مسأله دانسته است.

جالب اینجاست که پروانه معصومی برخلاف بسیاری از بازیگران ما که جرأت اظهارنظر مستقیم و البته نقدهای سرراست را ندارند با صراحت سریالهای رمضان امسال را نقد کرده است؛ “برادر” را سریالی دانسته که پرداخت داستانی اش خیلی بد و بازی بازیگرانش اغراق آمیز است و “پادری” را هم آبکی دانسته است.

متن کامل گفتگوی پروانه معصومی درباره سریالهای رمضانی را بخوانید:

چندسالي هست كه شما را كمتر روي آنتن مي‌بينيم مثل همين ماه رمضان!
اتفاقاً پيشنهاد بازي در يكي از سريال‌هاي امسال به من شد.

كدام سريال؟
همين سريال «برادر» كه شبكه 2دارد پخش مي‌كند، اما خب نپذيرفتم و پس زدم.

دليل خاصي داشت؟ از اين بابت مي‌پرسم كه بالاخره گرچه نقدهايي به آن وارد شده، اما امسال مردم چندان قدرت انتخاب ندارند و مجبورند نهايتاً همين دو سریال را ببينند.
از فيلمنامه و پرداخت قصه‌اش خوشم نيامد. وقتي «برادر» پيشنهاد شد، متنش را خواندم، اما از تيم توليد عذرخواهي كردم. نمي‌خواستم بازي كنم چون قصه را دوست نداشتم.

الان چطور؟ باز هم سر تصميمتان هستيد؟ البته اگر بيننده سريال‌ها باشيد.
برخي قسمت‌ها را مي‌بينم. بله! خوشحالم كه بازي نكردم. البته الان دقيقاً نمي‌دانم كدام نقش بود، گرچه يكي دو تا نقش فقط به من مي‌خورد.

شايد سوژه فيلمنامه خيلي به دلتان ننشسته. چون تيم كار چندان هم بدك نيستند.
خب مسلماً داستانش روي موضوع مهمي دست گذاشته كه در جامعه نيز هست مثل همين برنج‌هاي وارداتي، اما پرداخت داستان خوب نيست و حتي به نظرم خيلي بد است.

راجع به بازيگر و تيمشان چطور؟
حسين ياري بازيگر خيلي خوبي است و در «برادر» هم گليمش را از آب بيرون مي‌كشد، اما كارگردان انگار نتوانسته بازي برخي را كنترل كند.

البته گويا جواد افشار به همين چند بازيگر خاص اعتماد دارد! چون اكثراً در كار قبلي‌اش هم بودند. نگفتيد مثلاً كدام بازيگر؟
من خيلي دنبال نكرده‌ام و گاهي سر سفره افطار، برخي قسمت‌ها را پراكنده مي‌ديدم. يكي مثل پوريا پورسرخ بازيگر خوبي است، ولي برخي از حركات تكراري او را نمي‌فهمم. اصلاً در واقعيت چقدر كسي اين حركات سر و گردن را دارد. براي همين است كه مي‌گويم گاهي بازيگران سريال كنترل نشده‌اند و خب اين وظيفه كارگردان است.

«پادري» فكر مي‌كنم قضيه‌اش متفاوت باشد چون جنسش چيز ديگري است.
بيشتر اين سريال را ديدم. «پادري» به نظرم بازيگران خوبي دارد و بازي‌شان هم خوب است. ولي قصه به قولي آبكي است. كاراكترهايش دور هم مي‌چرخند و ادا درمي‌آورند.

يعني كشدار شده!
اصلاً انگار فيلم كمدي دهه 1920 را روي آنتن الان مي‌بينم. بامزه هستند براي خنداندن مثل نقش‌آفريني مثبتي كه بازيگران دارند، اما قصه الكي كش پيدا مي‌كند. خب اين آب بستن به سريال است. ولي طفلكي‌ها باز هم دمشان گرم؛ اين يكي بهتر است.

من البته بايد اين را ابتدا سؤال مي‌كردم، از حال روز خودتان چه خبر؟
خدا را شكر. همچنان در روستا زندگي مي‌كنم، همان خانه‌اي كه در شمال دارم.

ولي همچنان بيننده تلويزيون هستيد.
شايد واقعيتي هست كه امروز خيلي‌ها ماهواره مي‌بينند، مثل همين روستايي كه من نيز در آن هستم، اما من كه همچنان ماهواره ندارم و سراغش نمي‌روم. همين شبكه‌هاي داخلي را مي‌چرخم و مي‌بينم.

برادر
پوریا پورسرخ و کاظم بلوچی در نمایی از “برادر”



ماجرای اعتراض پروانه معصومی به همکاری با یک بازیگر زن سفارشی

سینماژورنال: پروانه معصومي، بازيگر سينما و تلويزيون از جمله چهره های بازیگری سینما و تلویزیون است که در همه این سالها کوشیده کم کار اما اثرگذار باشد.

به گزارش سینماژورنال پروانه معصومی در تازه ترین گفتگویش که به بهانه حضور نابازیگران در برخی تولیدات تلویزیونی و سینمایی انجام شده به ماجرای اعتراض خود به حضور یکی از همین بازیگران سفارشی اشاره کرده است.

معصومی به “جوان” می گوید: در يك سريال بازي مي‌كردم كه يكي از بازيگران خانم هم آنجا حضور داشتند. وقتي متوجه شدم كه فلان نقش را به ايشان داده‌اند، ‌اعتراض كردم و براي اعتراضم هم دليل و منطق و استدلال آوردم و گفتم كه اين خانم به درد فلان نقش نمي‌خورد.

وی ادامه می دهد: اما پاسخي كه از عوامل سريال شنيدم اين بود كه به ما گفته‌اند كه حتماً بايد اين خانم در اين نقش بازي كند، نه كس ديگري. جاي بسي تأسف دارد كه امروزه عوامل محترم سريال‌ها يك سري نقش‌ها را براي يك سري افراد خاص از قبل رزرو مي‌كنند!

اين روزها تلويزيون براي يك عده خاص شده است

بازیگری که سالها پیش و با آثاری نظیر “کلاغ” و “رگبار” از بهرام بیضایی به سینما معرفی شد در خصوص سفارشي شدن نقش‌هاي سريال‌هاي تلويزيوني مي‌‌‌گويد: به نظر من اين روزها تلويزيون براي يك عده خاص شده است. يكي از دلايل اصلي پيدايش چنين مسئله‌اي در رسانه ملي و سينماي كشور، تكراري شدن بيش از حد خيلي از بازيگران در خيلي از فيلم‌ها است.

معصومی خاطرنشان می سازد: به طوري كه مي‌بينيم همزمان در چهار سريال از پنج سريالي كه از تلويزيون پخش مي‌شود، دو يا سه بازيگر حضور داشته و ايفاي نقش مي‌كنند. وقتي سيلي از اين قبيل افراد به سمت سينما و بازيگري به منظور ايفاي نقش در سريال‌هاي تلويزيوني جاري مي‌‌شوند، بايد براي نبود نقش براي ديگر بازيگران و هنرمندان فرهيخته و خوش‌سابقه سينما و تلويزيون اظهار تأسف كرد.

اگر بازيگري بازي نكند، نمي‌تواند زندگي كند
بازيگر “مسافر ری” و “ناصرالدین شاه آکتور سینما” در ادامه مي‌‌‌گويد: بي‌شك يك بازيگر دوست دارد كه بازي كند و اين حرفه اوست. متأسفانه امروزه طوري شده كه اگر بازيگري بازي نكند، نمي‌تواند زندگي كند. چون به پول آن نياز دارد. به اعتقاد من كساني در اين عرصه و اين حرفه خوشبخت هستند بازيگري را دوست دارند، حتي اگر در هيچ سريالي بازي نكنند. روي سخنم با آن دسته هنرمنداني است كه اگر بازي نكنند، مجبور هم نمي‌شوند كه تن به هر كاري دهند.

پروانه معصومي بازيگر پيشكسوت سينما، تئاتر و تلويزيون خاطرنشان می سازد: حيرت‌آور است اينكه يك عده هستند كه پشت دوربين اصرار دارند كه فلان بازيگر بايد فلان نقش را بازي كند.

وی می افزاید: من شاهد بوده‌‌ام كه فيلمنامه‌ سريال‌‌هايي از سوي مسئولان با اين شرط‌ به تصويب رسيده كه فلان بازيگر يا تعدادي بازيگران خاص در آن به ايفاي نقش بپردازند. متأسفانه در اين سال‌ها نقش‌هاي اينچنيني در سريال‌هاي تلويزيوني زياد شده و در همه سريال‌‌هايي كه از شبكه‌هاي مختلف پخش مي‌‌شوند، يك سري بازيگر ثابت حضور دارند. اين مسائل براي خود من غير‌قابل ‌تحمل است. علاوه بر آن، اين يك معضل فرهنگي در سينماي ايران بوده و براي زدودن آن از دامان جامعه فرهنگي كشور به آسيب‌شناسي و ارائه راهكار نياز است.

بازيگر سريال “يوسف پيامبر” تصريح مي‌كند: بازيگران فرهيخته، خوش‌كارنامه، خوشنام و خوش‌سابقه‌اي هستند كه دلشان مي‌خواهد بازي كنند اما نمي‌توانند به خاطر وجود چنين معضلي وارد نقش‌هاي اساسي و اصلي شوند. طبيعي است تلويزيون وقتي پول ندارد، مجبور مي‌شود سريال‌هاي دم دستي بسازد.

نقش فروشی آشکار

معصومی با اشاره به نقش فروشی می گوید: جالب اينجاست كه بازيگر هم وقتي مي‌خواهد قرارداد ببندد، ‌به او گفته مي‌شود كه براي اين نقش فلان مبلغ پول گذاشته‌ايم. اين يك توهين به بازيگران است. پس با اين اوصاف به اين نتيجه مي‌رسيم كه چون در كشور ما فقط يك عده خاص هستند كه مي‌توانند در نقش‌هاي از پيش تعيين شده برايشان بازي كنند، تلويزيون هم براي همان عده خاص شده است. اين در حالي است كه وقتي يك فيلم در شرف ساخته شدن است، بازيگران آن از قبل مشخص شده و نقش‌هاي اصلي براي آنها رزرو شده‌است.

اين سينماگر در پاسخ به اين سؤال كه رسانه ملي چه كار بايد كند، مي‌‌گويد: اگر بودجه باشد، قطعاً سينماگران كشور ما مي‌توانند فيلم‌هاي فاخر بسازند. از دولت عاجزانه درخواست مي‌كنم تا بودجه كافي به تلويزيون اختصاص داده شود.




روایت بازیگر “رگبار” از روزی که بیضایی قرارداد تولید یک درام اساطیری را پاره کرد و دور ریخت…

سینماژورنال: پنجم دی ماه سالروز تولد بهرام بیضایی است؛ مولفی که هرچند دامنه فعالیتهای هنری‌اش از سینما گرفته تا تئاتر را دربرگرفته اما چند سالی می شود که فرسنگها دورتر از ایران در دانشگاه استنفورد مشغول به تدریس است.

به گزارش سینماژورنال بیضایی سالها پیش از این در ابتدای دهه 50 یک درام اجتماعی با پس زمینه های نقد اجتماعی به نام “رگبار” را ساخت؛ فیلمی که هنوز هم بعد از سالها تماشای آن بسیاری از پارادوکسهای رفتاری ایرانیان را پیش رو می‌گذارد.

کاراکترهای اصلی “رگبار”، یک معلم جوان به نام “حکمتی” و دختر مورد علاقه اش “آتیه” بودند. این دو نقش را پرویز فنی‌زاده و پروانه معصومی بازی می‌کردند اما در قطب منفی داستان قصابی قرار داشت به نام “رحیم” که سدّ راه رسیدن حکمتی به آتیه می شد.

نقش رحیم را منوچهر فرید ایفا می‌کرد که بعد از “رگبار” هم در سه اثر دیگر از بیضایی یعنی “غریبه و مه”،”کلاغ” و “چریکه تارا” ایفای نقش کرد.

فرید که سالهاست در استرالیا اقامت دارد در یکی از معدود گفتگوهایش به همکاری با بیضایی اشاره کرده و البته ماجرای متوقف ماندن تولید یکی از فیلمنامه های اساطیری بیضایی با نام “عیار تنها”.

سینماژورنال گفته های منوچهر فرید درباره چرایی به سرانجام نرسیدن تولید “عیار تنها” در دهه 50 را ارائه می‌دهد:

در زمان ساخت “غریبه و مه” سناریوی “عیّار تنها” به دستم رسید

فرید می‌گوید: چند تا فیلم از بیضایی قرار بود بازی کنم که نشد. در زمان ساخت “غریبه و مه” بهرام بیضایی یک سناریو آورد داد به من به نام “عیّار تنها”. گفت بخوان. گفتم چشم. گرفتم و در فرصت‌هایی که داشتم، در چادری که زندگی می‌کردم با چراغ قوه شب‌ها می‌خواندم. این سناریو را در دو شب خواندم و گفتم خب من این را خواندم. برای چه دادی بخوانم؟ گفت فیلم بعدی که می‌خواهم کار کنم این است.

بیضایی گفت اگر بدنت را برای من بسازی آن نقش اصلی را می‌خواهم بازی کنی

وی ادامه می دهد: به بیضایی گفتم نقش من چیست؟ در این فیلم دو تا عیّار هست. یکی “عیّار تنها” که نقش اصلی است و از اول تا آخر فیلم حضور دارد. یک عیّار دیگر هم هست که همه منتظرش هستند. حتی این عیّار اول هم، همه‌اش منتظر ظاهر شدن او است. که اگر او بود و اگر او بیاید، هیچ مغولی جرئت ندارد به این مملکت  نگاه کند. همه با یک ضربه شمشیر او نابود می‌شوند. آن عیار بعدها پیدایش می‌شود آن هم از توی یک میخانه. مست و لایعقل با شکم گنده. از میخانه هم بیرون می‌اندازندش چون پول ندارد بدهد.

این بازیگر خاطرنشان می‌سازد: بیضایی گفت اگر بدنت را برای من بسازی آن نقش اصلی را می‌خواهم بازی کنی. ولی اگر هیکلت چاق باشد، عیّار اول مال تو نیست و مجبوری آن یکی را بازی کنی.

در خانه وزن کم کردم و آماده شدم برای نقش

این بازیگر با اشاره به تلاشهایش برای تبدیل شدن به بازیگر مدنظر بیضایی بیان می‌دارد: وقتی آمدیم تهران شروع کردم خودم را ساختن. گفت فرصتی نداریم و توی این فرصت کم اگر می‌توانی خودت را بساز. من شروع کردم خود را ساختن. ساختم و بسیار بدن خوبی هم ساختم. البته باشگاهی جایی نمی‌رفتم. همه چیز را در خانه خودم فراهم کرده بودم و ورزش می‌کردم. رژیم داشتم و کنترل می‌کردم خودم را. خودم را کاملاً آماده کردم برای این نقش.

فرید ادامه می‌دهد: بعد از مدتی بیضایی تلفن کرد و گفت که من رفتم قرادادم را بستم فلان جا. یعنی تهیه‌کننده تلویزیون است با یکی از تهیه‌‌کننده‌های سینما. دوتایی مشترکا‌ً می‌خواهند این فیلم را بسازند. بیضایی گفت قرار شده فردا هم تو بیایی قراردادت را ببندی. بعد هم دیگران را می‌آوریم و می‌رویم شروع می‌کنیم. من فردا راه افتادم و طبق آدرسی که داده بود رفتم.

از بالا تلفن کردند و گفتند این نقش را باید فلانی بازی کند

به گزارش سینماژورنال منوچهر فرید که 78 سالی عمر گذرانده با اشاره به اتفاقی که منجر به عدم تولید “عیار تنها” شده است بیان می‌دارد: آنجا که رسیدم، دیدم بهرام بیضایی نفس‌هایش بالا نمی‌آید و به حالت عصبانیت دارد قدم می‌زند. گفتم چه شده؟ گفت از جایی از بالا تلفن کردند و گفتند این نقش را باید فلانی بازی کند و من گفتم آن شخص به این نقش نمی‌خورد. هنرپیشه‌اش سال‌ها باهاش کار کردم و خودش را آماده کرده و باید او بازی کند… گفتند ما نمی‌توانیم کاری کنیم و تصمیم بگیریم. این جوری به ما گفته شده و ما باید اطاعت کنیم. این بود که قراردادش را پاره کرد ریخت دور و این فیلم انجام نشد.

منوچهر فرید در کنار بهرام بیضایی
منوچهر فرید در کنار بهرام بیضایی

روایت خیانت یک عیار

به گزارش سینماژورنال “عیار تنها” مانند “تاریخ سری سلطان در آبسکون” دیگر سناریوی بیضایی، مروری دارد بر حوادث منتج از حمله مغول به ایران. روایت داستان از فرار عیار از مقابل سپاه مغول آغاز می‌شود.

او که بر تن زخم مغول و در دل ترس از روبرو شدن دوباره با آنها را دارد توسط پیرمردی اهل قلم نجات می‌یابد. پیرمرد عیار را به خانه‌اش می‌برد تا او را تیمارداری کند.

عیار ولی دلی پر درد دارد؛ او مغولان را به چشم دیده و زخم آنها را به جان چشیده است ولی پیرمرد که از اوج قدرت مغولان بی‌اطلاع است سعی در دلداری او دارد. برای پیرمرد هرگز قابل پذیرش نیست که مغولان توان تسلط بر سرزمین ایران را داشته باشند.

فیلمنامه اما از جایی وجهی تراژیک پیدا می کند که این عیار به جای آن که مزد زحمات پیرمرد را بدهد به او خیانت می‌کند اما این خیانت هم سرآغاز عشقی است که با روایت عشقی دیگر از سربازی دیگر که او نیز از جنگ با مغولان بازگشته امتداد می‌یابد…




روایت بازیگر زن سینما و تلویزیون از احساس خفگی در روز عید قربان

سینماژورنال: با گذشت بیشتر از ده روز از فاجعه منا اما واکنشها به آن همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین مورد پروانه معصومی بازیگر زن سینما و تلویزیون در گفتگویی با اعلام حمایت خود از جمع آوری امضاء برای اعتراض به فاجعه منا وضعیت روحی خود در روز وقوع این فاجعه را تشریح کرده است.

پروانه معصومی به “کیهان” گفت: من فکر می‌کنم احتیاجی به توصیه برای امضای این کمپین نیست. هر کس که انسانیت داشته باشد، نمی‌تواند نسبت به آنچه در منا اتفاق افتاد بی‌تفاوت باشد.

وی افزود: من روز عید قربان، بیرون بودم و داشتم نذری پخش می‌کردم. وقتی به خانه رسیدم از زبان فرزندم شنیدم که چه فاجعه‌ای رخ داده است. من هم مثل کشته شده‌های آن فاجعه احساس خفگی کردم.

بازیگر “رگبار” و “گلهای داوودی” خاطرنشان ساخت: از همان موقع تا به حال، بغضی گلویم را گرفته و دست‌بردار نیست. بغضی که باید یک جایی تبدیل به فریاد شود. فریادی که باید قربانی‌های منا می‌زدند و نتوانستند بزنند. پس فریاد آنها را ما بزنیم.

پروانه معصومی تأکید کرد: انصاف نیست که آنها مظلومانه و با لب تشنه بمیرند و ما ساکت باشیم.




پروانه معصومی: سلحشور قبل از ضبط سکانسهای “یوسف پیامبر” قرآن می‌خواند

سینماژورنال: این دیگر به یک عادت در میان ایرانیان بدل شده است که وقتی کسی بیمار میشود تمامی نقدهایی که به او داشته ایم را از خاطر می بریم و دربست به تمجید وی می پردازیم.

به گزارش سینماژورنال ابتلای فرج ا.. سلحشور به سرطان ریه که نخستین بار سینماژورنال خبر آن را رسانه ای کرد نیز باعث شده است که برخی رسانه ها در گفتگو با همکاران سلحشور به تمجید وی بپردازند.

پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون از جمله تازه ترین چهره هاییست که به تمجید سلحشور پرداخته است. معصومی درباره انتقاداتی که قبل از بیماری به سلحشور وارد شده بود، می گوید: قضاوت بیرونی درباره ایشان بسیار زیاد است که نباید افراد را این گونه به سرعت قضاوت کرد.

در اتاق گریم صدای تلاوت قرآن به گوشم رسید
این بازیگر به ذکر خاطره‌ای از بازی در سریال “یوسف پیامبر” پرداخته و به “فارس” اظهار می دارد: ساعت شش صبح باید در اتاق گریم حاضر می‌شدم زمانی که برای گریم نشستم صدای تلاوت قرآن به گوشم رسید احساس کردم یکی از دوستان صوت قرآن را پخش می‌کند.

بعدا فهمیدم سلحشور قرآن می خواند

وی ادامه می دهد: در روزهای بعد که از مجری گریم پرسیدم گفتند؛ آقای سلحشور قرآن می‌خواند. برایم خیلی جالب و در عین‌حال دور از ذهن بود زیرا اکثر کارگردان‌ها بعد از اینکه گریم‌ها به اتمام می‌رسد، سر صحنه حاضر می‌شوند. اما ایشان جزء اولین افرادی بودند که سر صحنه می‌آمدند و حتی در ساعاتی قرآن تلاوت می‌کردند.




پروانه معصومی: دعا می‌کنم در سال جدید هیچ بازیگری محتاج سینما نشود/ اولین تجربه کارگردانی‌ام یعنی مستند “زندگی مادر رضا سوخته‌سرایی” عیدی من است به تمام مادران ایرانی

سینماژورنال: پروانه معصومی بازیگری است که حضورش در سینما به چهار دهه قبل بازمی گردد یعنی زمانی که بعنوان بازیگر زن اصلی شماری از آثار درخشان بهرام بیضایی به ایفای نقش پرداخت.

به گزارش سینماژورنال هرچند پاره ای اختلافات شخصی میان وی و بیضایی فاصله انداخت و کدورتهایی را موجب شد با این حال کارنامه ای که در آن از “رگبار” و “کلاغ” گرفته تا “غریبه و مه” عرض‌اندام می‌کرد باعث شد وی در سالهای بعد هم بتواند نقشهای متفاوتی را در آثاری نظیر “ناخدا خورشید”، “گلهای داوودی” و “جهیزیه برای رباب” برعهده گیرد.

معصومی اما چند سالیست که در سینما و تلویزیون کم کارتر شده؛ او که برخلاف بسیاری از بازیگران از پایتخت خارج شده و در استان گیلان اقامت دارد در این سالها صرفا آثاری را قبول می‌کند که بلحاظ روحی به دل و جانش بنشیند.

نقشهای پیشنهادی در سال 93 آن قدر تکراری بود که حتی ترغیبم نمی کرد فیلمنامه ها را تا انتها بخوانم

خودش درباره بازخوردش از فعالیتهای حرفه ای اش در سال 93 به سینماژورنال می گوید: من که به جز فیلم کوتاه “اشک مادر” در هیچ اثر دیگری بازی نکردم. البته پیشنهاد بود ولی قبول نکردم. نقشهای پیشنهادی آن قدر کلیشه و تکراری بودند که حتی ترغیبم نمی کردند فیلمنامه ها را تا انتها بخوانم.

وی درباره حضور در فیلم کوتاه “اشک مادر” بیان می دارد: به نظرم همین فیلم کوتاه 4 دقیقه ای به اندازه 10 فیلم بلند ارزش سینمایی داشت چون تکلیف کارگردان با مضمون و از آن مهمتر کاراکترهایش مشخص بود و طبیعی است که من هم فرصت حضور در این اثر را از دست ندادم.

خوشبختانه هیچ وقت محتاج سینما و تلویزیون نبودم

پروانه معصومی پیرامون اینکه حالا که سال تمام شده وقتی به کارنامه بازیگری یک سال اخیرش نگاه می کند آیا از کیفیت کارش راضی است یا نه به سینماژورنال اظهار می کند: اینکه فقط در یک کار کوتاه بازی کردم و اینکه هیچ سریال یا فیلم بلندی را کار نکردم اصلا مهم نیست و هیچ اهمیتی ندارد. خوشبختانه و خوشبختانه و خوشبختانه هیچ وقت محتاج سینما و تلویزیون نبودم چراکه اگر بودم نمی توانستم به راحتی فیلمنامه های نازل را کنار بگذارم و مجبور می شدم در آثاری کار کنم که خودم هم از دیدنشان حالم بد می شود.

بازیگر “مسافر ری” و “ناصرالدین شاه آکتور سینما” ادامه می دهد: من آن نقشی را می پذیرم که دوست داشته باشم و در سال 93 هیچ سناریوی بلندی نخواندم که چنین نقشی داشته باشد.

پروانه معصومی
پروانه معصومی در زادگاهش در صومعه‌سرای گیلان

دعا می کنم که در سال جدید هیچ بازیگری محتاج سینما نشود

این بازیگر بااخلاق با اشاره به بزرگترین آرزویش برای جامعه بازیگری ایران در سال 94 می‌گوید: دعا می‌کنم که هیچ بازیگری در سال جدید محتاج سینما نشود. احتیاج است که به جبر منجر می‌شود و جبر است که باعث می‌شود بهترین بازیگران هم در آثار بی ارزش ظاهر شوند. من فکر می کنم حتی یک نظافتچی هم باید به واسطه علاقه به حرفه اش کارش را انجام دهد نه به واسطه نیاز مالی چون کاری که برآمده از رفع نیاز است نتیجه خوبی را عاید آدمی نمی کند.

ساخت مستندی با نام “قهرمان مادر” با محوریت زندگی مادر رضا سوخته سرایی

پروانه معصومی در سال 93 هرچند در هیچ فیلم بلند یا سریالی ایفای نقش نکرده اما کار ساخت اولین فیلمش به عنوان کارگردان را تقریبا به پایان رساند. این فیلم، مستندی است با عنوان “قهرمان مادر” که مروری دارد بر زندگی مادر رضا سوخته‌سرایی کشتی‌گیر معروف ایرانی و دارنده دو مدال طلای جهانی.

این مستند را با سرمایه شخصی ساختم

معصومی در این مستند که کار ساختش را از پنج سال قبل شروع کرده بود درباره کار بر روی سوژه مادر یک قهرمان به سینماژورنال می گوید: درباره قهرمانان رسانه‌ها به اندازه کافی حرف زده‌اند اما کمتر پیش آمده درباره والدین قهرمانان و بخصوص مادران آنها اثری تولید شود. چون خودم مادر هستم می‌دانم فشار عصبی که به یک مادر به‌هنگام حضور فرزندش در یک آزمون معمولی وارد می‌شود چقدر است حالا درنظر بگیرید فرزندتان کشتی گیر باشد و بنا باشد در مسابقات جهانی رقابت کند.

وی ادامه می دهد: من با سرمایه شخصی خودم به سراغ مادر سوخته‌سرایی رفتم و سعی کردم تا می‌توانم از سبک زندگی وی فیلم بگیرم و خاطرات وی را از روزهای حضور پسرش روی تشک کشتی ضبط کنم.

رضا سوخته سرایی
رضا سوخته سرایی

برای فیلمبرداری “قهرمان مادر” به علی آباد کتول رفتم

پروانه معصومی می افزاید: برای فیلمبرداری “قهرمان مادر” به علی‌آباد کتول رفتم یعنی زادگاه رضا سوخته سرایی؛ شهری زیبا در شمال شرقی ایران و در استان گلستان. حدودا یک هفته تمام با مادر این قهرمان حشرونشر داشتم و تا توانستم از او فیلم گرفتم. این مادر بزرگوار با اینکه بیمار بود ولی باز هم با سعه صدر به بیان خاطراتش از روزهایی پرداخت که فرزندش باید در مسابقات آسیایی و جهانی روی تشک می رفت.

عیدی من به تمام مادران ایرانی

معصومی با بیان اینکه تقریبا فیلمبرداری اثر تمام شده و به زودی تدوین آن را آغاز می کند به سینماژورنال می گوید: این مستند عیدی من است به تمام مادران ایرانی و البته روح مادر سوخته سرایی که دو سال بعد از آغاز فیلمبرداری این مستند درگذشت..

سعی می کنم ساخت مستندهای “قهرمان مادر” را ادامه دهم

بازیگر سریالهایی چون “امام علی” و “یوسف پیامبر” خاطرنشان ساخت: قصد دارم روند فیلمسازی درباره مادران قهرمان را ادامه دهم. من همواره در روز مادر که می شود از فرزند پسرم می خواهم که این روز را به من تبریک نگوید چون خودم سالها پیش و خیلی زود مادرم را از دست دادم و برای همین وقتی کسی روز مادر را به من تبریک می گوید دلتنگ مادرم می شوم و کسی که مادر باشد می داند من چه می گویم.

وی تاکید کرد: مادر بودن مقامی است که به آسانی نصیب هر کسی نمی شود و به عنوان عضو کوچکی از جامعه هنری در سال جدید هم می کوشم با ساخت مستندهای “قهرمان مادر” درباره بخشی از دغدغه های مادران فداکار ایرانی به مخاطبان اطلاعات بدهم.