1

ای کاش به‌جای “بهمن” یا “بوفالو” فیلم یدا.. صمدی را در بخش مسابقه می‌گذاشتید!

سینماژورنال: هیچ کس فکرش را هم نمیکرد تازه ترین فیلم یدا.. صمدی تا این حد اثری یکدست و پهلو به پهلو یا کمدیهای خوب این کارگردان نظیر “دونفر و نصفی”، “آپارتمان شماره 13” و البته “اتوبوس” باشد.

“پدر آن دیگری” در بخش خارج از مسابقه جشنواره حضور داشت و در سانس آخر شب کاخ جشنواره به نمایش درآمد.

همه منتظر بودند تا باز هم رخوتی که بر تمام فیلمهای این سانس سایه انداخته را شاهد باشند اما تنها تماشای 5 دقیقه ابتدایی فیلم کافی بود تا دریابیم صمدی همچنان تبحر خود در خلق کمدی موقعیت را حفظ کرده و البته همچنان داستانگویی طنازانه را می شناسد و از آن بهتر همچنان یادش نرفته که چگونه از بازیگران خویش بازیهایی بگیرد که بی شباهت باشد به کاراکترهایی که در تمامی عمرشان ایفا کرده اند.

اقتباسی جذاب

فیلم تازه صمدی یک اقتباس است. اقتباسی از داستانی همنام فیلم نوشته پرینوش صنیعی. صمدی خیلی خوب توانسته فصلهای مختلف رمان را به زبان تصویر درآورد و البته که این فصلها را در ارتباطی معقول با هم پیش ببرد.

همین روند منطقی میان فصلهای مختلف است که باعث شده تماشای فیلم دوساعته “پدر آن دیگری” نه تنها خسته کننده نباشد که وجود ضرباهنگی مناسب در طول فیلم آن را به یک کمدی پویا بدل کرده است.

یدا.. صمدی بجای بازیهای فرم گرای ابلهانه و بجای پرداخت ده باره سوژه هایی با محوریت خیانتهای زناشویی به سراغ داستان کودکی رفته که در اعتراض به روش برخورد بزرگترها با خودش، حرف نمی زند و انگاری روزه سکوت گرفته است.

کودکی که اتفاقا خوب می شنود و از آن بهتر بنا به سن و سالش قدرت تحلیل خوبی هم دارد اما چون حرف نمیزند تنها مادر خانواده است که دوستدار اوست و بقیه اعضای خانواده به وی روی خوش نشان نمی دهند.

بزرگترهایی که به دیده شدن پسرک کمک می کنند

صمدی با کنترل درست بازیگری که نقش این کودک را ایفا کرده و عادی جلوه دادن دوربین برای او کاری کرده که پسرک عین زندگیش را جلوی دوربین بازی کند.

البته که در این بازی طبیعی، بازیگران مقابل کار هم به شدت در خدمت وی بوده اند بخصوص هنگامه قاضیانی و حسین یاری در نقشهای مادر و پدر این کودک که سعی کرده اند با پرهیز از جلوه گری برای نمایش خود، کاری کنند که پسرک و عللی که روزه سکوت او را موجب شده دیده شوند.

صمدی در خلال روایت داستان زندگی پسرک گوشه چشمی هم دارد به اوضاع و احوال زندگی خانواده عمو و البته دختر دم‌بختی که در این خانواده زندگی می کند؛ دختری که آشنایی اش با جوانی لاقید که ادعای عاشق پیشگی دارد بزرگترین بحران زندگی را پیش رویش می گذرد.

البته که روایتی که صمدی از این بحران ارائه میکند نیز کاملا منطبق با کمدی موقعیتی که “پدر آن دیگری” بر آن بنا شده پیش می رود. صمدی با تاکید بر ارتباط میان این دختر و پسرک داستان و نقش پسرک در رهایی دختر از بحرانی که برایش حادث میشود شرایط را به این سمت می برد که هوش بالای پسرک بیشتر درک شود.

بزگان بازیگری کنار هم

یکی دیگر از ویژگیهای “پدر آن دیگری” صمدی ارزش و احترامی است که وی برای پیشکسوتان بازیگری قائل شده است و با فراهم آوردن شرایط حضور آنها در فیلمش هم بر غنای بازیگری اثر افزوده است و هم ادای احترامی کرده به بزرگان فن بازیگری.

مدتها بود که نقشهایی تا این حد یکدست از بازیگرانی چون جمشید مشایخی، ثریا قاسمی و شمسی فضل اللهی ندیده بودیم و صمدی با استفاده از آنها در کاراکترهای مکمل فیلم هم ادای احترامی کرده است به این بزرگان و هم شرایطی را فراهم آورده که به لطف بازیهای دقیق اینها، اثرش جلوه گاهی دیدنی تر پیدا کند.

شوخیهای اروتیک جایی در فیلم ندارند

“پدر آن دیگری” در کنار روایت کمدی جذابش و البته بازیهای روانش، یک ویژگی مهم دیگر هم دارد و آن هم اینکه برخلاف دیگر کمدیهای روزگار ما در آن حداقل شوخیهای اروتیک گنجانده شده است.

صمدی که کارگردانی اخلاق گرا بوده و همواره بر این امر تاکید داشته فیلمهایی میسازد که خانواده ها در کنار فرزندان خود بتوانند به راحتی آنها را تماشا کنند در “پدر آن دیگری” هم کمتری شوخی غیراخلاقی و آن سوی خط قرمزهای اخلاقی نگنجانده است تا فیلمش بعد از اکران در سینما بتواند بارها و بارها از تلویزیون هم پخش شود.

ای کاش این فیلم را در بخش مسابقه قرار می دادید

ای کاش به جای یکی از فیلمهای خواب آور و به شدت شبه روشنفکرانه ای نظیر “بهمن” و “بوفالو” یا بجای یکی از آثار سفارشی مانند “تگرگ و آفتاب” و “حکایت عاشقی” که نه در فرمت سینمایی که در فرمت تلویزیونی ساخته شده اند، یا بجای کپی کاریهایی به شدت سطحی نظیر “مرگ ماهی” و یا بجای آثاری مانند “قول” که با متد دهه های گذشته برای کودکان ساخته شده اند فیلمی شریف و البته به شدت استاندارد مانند “پدر آن دیگری” در بخش مسابقه حضور می یافت.

در این صورت هم بدبینی فراگیری که نسبت به یأس‌آور بودن فیلمهای جشنواره امسال شیوع یافته کاهش می یافت و هم هیأت داوران می توانست فرصت ارزیابی یکی از معدود آثار اقتباسی منسجم تاریخ سینمای ایران را پیدا کند.