1

“کیهان” به‌جای نقد کارگردان به انتقاد از نویسنده “شاهرگ” پرداخت و او را هم‌رده نویسنده “پایتخت۶” قرار داد!!

سینماروزان: ضعف سریال روی آنتن “شاهرگ”، انتقاد “کیهان” را موجب شد ولی “کیهان” به‌جای انتقاد از تیم تولید یا جلال اشکذری کارگردان این سریال به انتقاد از نویسنده این سریال(کریم لک‌زاده) پرداخته و بسان سریال “پایتخت۶” او را عامل اصلی ضعف سریال دانسته است.

گزارش کیهان را بخوانید:

سفارش نگارش فیلمنامه یک سریال با موضوعی انقلابی به فیلمسازی که سابقه و تجربه‌ای در این زمینه ندارد، موجب ناکامی این سریال شد.

سریال «شاهرگ» که هر شب از شبکه دوم سیما پخش می‌شود، به رغم برخورداری از موضوعی مهم و قابل تقدیر، اما به دلیل ابتلا به فیلمنامه‌ای ضعیف، نتوانسته به موفقیت برسد.

این سریال درحالی دارای سوژه‌ای درباره دوره صدر انقلاب اسلامی است که کار نگارش آن به فیلمسازی سپرده شده که تجربه کار و نسبتی با موضوع این سریال ندارد و اغلب آثار این فیلمساز، دارای محتوایی در تضاد با اهداف سریال «شاهرگ» هستند. برخی رسانه‌ها گزارش دادند که نویسنده فیلمنامه سریال «شاهرگ» قبلا فیلم کوتاهی ساخته بود که به دلیل محتوای نامناسب، حتی امکان نمایش در جشنواره فیلم کوتاه تهران را هم نیافته بود! براساس این گزارش، این فیلمساز همچنین در اعتراض به آنچه سانسور و ممیزی خوانده بود، از شرکت در کارگاه فیلمسازی در جشنواره فیلم کوتاه تهران خودداری کرده بود.

حال جای سؤال است که چنین فیلمسازی، با این سوابق و رویکرد، چگونه و بر چه اساسی برای نگارش فیلمنامه یک سریال تلویزیونی درباره انقلاب اسلامی و علیه سازمان منافقین گزینش شده است؟ اگر نتیجه این سفارش، موفقیت‌آمیز بود، می‌شد این گزینش را در حیطه تخصص‌گرایی قلمداد کرد، اما فیلمنامه ضعیف سریال «شاهرگ» نشان می‌دهد که این فیلمساز، حتی تخصص و تبحری هم در زمینه فیلمنامه‌نویسی ندارد.

پیش از این نیز فصل ششم سریال “پایتخت” به دلیل فیلم‌نامه ضعیف مورد انتقاد گسترده قرار گرفت تا جایی که پخش این سریال ناتمام ماند. این اتفاقات نشان می‌دهد مسئولان حوزه رسانه ملی نسبت به نویسندگان آثار تلویزیونی بی‌تفاوت هستند یا این را کم‌اهمیت می‌دانند که گزینش مناسبی در این بخش اعمال نمی‌کنند؛ در حالی که فیلمنامه، جان‌مایه یک اثر نمایشی و سینمایی است.




چرا سعید آقاخانی توانست و محسن تنابنده نتوانست؟

سینماروزان/پیمان اسماعیلی: سعید آقاخانی به همراه رضا عطاران جزو نام‌های قابل اعتنا در عرصه سریال‌سازی طنز در سه دهه اخیر هستند و در عیار آنها همین بس که بازپخش چندین‌باره “متهم گریخت” به نویسندگی آقاخانی و کارگردانی عطاران همچنان جزو پرمخاطب‌ترین محتواهای رمضان۹۹ است.

آقاخانی بعد از تجربه موفق فصل نخست “نون.خ” رفت به سمت ساخت فصل دوم سریال و با هوشمندی و با استفاده از بومی‌سازی و بهره‌گیری از پتانسیل بازیگران بومی و کردتبار و تاکید بر لوکیشن‌های زیبای مناطق مختلف کردستان و درآمیختن دردهای مردمان کرد با شیرینی و سادگی زندگی این قوم، خیلی زود توانست به اثرش هویت و کاراکتر بدهد.

سوای موفقیت آقاخانی در خلق موقعیت‌های طنز با استفاده از شگرد جذاب و امتحان پس داده قرار گرفتن آدم‌های خنگ، مشنگ و سربه‌هوا و گیج در موقعیت‌های کمیک، او توانست به ارائه مفاهیم انسانی و اخلاقی در سریالش بپردازد؛ مساله‌ای که در سریالهای این روزهای تلویزیون یا خیلی بااغراق و شعاری بدان پرداخته می‌شود یا اصلا بدان پرداخته نمی‌شود.

دلیل اصلی اینکه “نون_خ۲” توانست هم اشارات اجتماعی خود را داشته باشد و هم طنازی کند ولی “پایتخت۶” نه طعنه‌های سیاسی‌اش درآمد و نه طنازی‌هایش به دل نشست همین حفظ حریم اخلاقیات بود.

پرده‌دری “پایتخت۶” در توهین‌های مداوم کوچکترها به بزرگترها‌، سمپات کردن کاراکتر ریاکار مرکزی داستان و ارائه تصویری شیرین(!) از یک قاچاقچی، ترویج زیاده‌خواهی، تمرکز بر دروغگویی‌های مکرر در بطن داستان سریال که تبدیل به ویژگی شخصیتی تمام آدمها(!) شده و از همه بدتر ادای دین گاه و بیگاه نویسنده تازه‌کار سریال به فیلمفارسی‌های گوگوش آتشین از “ماه عسل” و “همسفر” تا “در امتداد شب” چنان آش شوری ایجاد کرد که حتی دل مخاطبان قدیمی “پایتخت” را زد.

تندروی “پایتخت۶” کاری کرد که برخی سکانسهای دیدنی “نون‌.خ۲” نیز از ترس حاشیه‌سازی گرفتار ممیزی شوند ولی انگاری ممیزان حواسشان نبود آقاخانی بنای سریال خود را بر نمایش خوبی و بدی کنار هم قرار داده و برای همین طعنه‌های تند سریال هم دل‌زننده نمی‌شود.

سعید آقاخانی در “نون.ح۲” با انتخاب روستایی کوچک به عنوان مکان اصلی رخدادهای داستان، تلاش می‌کند در پس ارائه اثری سرگرم کننده و مفرح ، مروج فضائل و خصلتهای نیک و پسندیده اخلاقی باشد ولی نه شعاری و به‌سبک راه‌پیمایی‌ها(!) که کاملا غیرمستقیم و با تحت تاثیر قرار دادن ناخودآگاه مخاطب و همین است که “نون.خ۲” را موفق کرد و “پایتخت۶” را شکست‌خورده.

نورالدین‌خانزاده دربرابر نقی معمولی
نورالدین‌خانزاده دربرابر نقی معمولی




انتقادات تند نویسنده “زمانه” و “آوای باران” از “پایتخت۶”

سینماروزان: کیفیت پایین فصل ششم “پایتخت” و گوگوش‌بازی نویسنده نوپای این سریال چنان آش شوری درست کرده که حتی نویسندگان تلویزیون را هم به انتقاد واداشته است.

سعید جلالی‌ نویسنده سریال‌های تلویزیونی همچون «زمانه»، «دلنوازان» و «آوای باران» از تازه‌ترین منتقدان “پایتخت۶” است که این سریال را به‌هم‌ریخته و فاقد قصه دانسته است.

سعید جلالی به ایسنا گفت: متاسفانه پایتخت۶ کیفیت پایتخت‌های قبلی را نداشت. چه به لحاظ طنز و چه به لحاظ مسیر قصه نتوانست مخاطب را راضی کند.
بهم ریختگی قصه، تغییر شخصیت‌ها و کارهایی که از آن‌ها سر می‌زند در جای جای سریال وجود داشت و ساختار مثل قبل استاندارد نبود.

این نویسنده ادامه داد: در پایتخت‌های قبلی خانواده هرطور شده از هم حمایت می‌کردند و بین آن‌ها احترام وجود داشت اما پایتخت ۶ نه تنها قصه سرراستی ندارد و آیتم‌گونه است بلکه شخصیت‌ها هم محبوبیت گذشته را ندارند. اگر به این شکل ادامه پیدا کند پایتخت۷ نخواهیم داشت!!




گلایه برادر بزرگتر خشایار الوند از فصل ششم “پایتخت”!

سینماروزان: خواه ناخواه وقتی نویسنده ثابت سریال “پایتخت” مرحوم شد بخش عمده‌ای از انتقادات وارده به فصل ششم “پایتخت” به سمت فقدان خشایار الوند رفت و البته که‌کپی‌کاری‌های بیش ازحد نویسنده تازه‌کار از برخی فیلمهاط گوگوش آتشین بر دامنه انتقادات افزود.

سیروس الوند برادر بزرگتر خشایار که رهنمون‌کننده برادر به وادی نویسندگی بوده هم به‌نوبه خود جای برادر کوچک‌تر در “پایتخت۶” را حس کرده.

سیروس الوند به شهروند گفت: “پایتخت” با همیشه‌اش فرق داشت و درواقع خود پایتخت نبود، بلکه جایی نزدیک به “پایتخت” بود!

الوند ادامه داد: ایراد مهم این سریال این ‏نکته بود که شخصیت‌هایی که در پنج سری گذشته کاراکترشان شکل گرفته بود؛ کارهایی می‌کردند که با آنچه از آنها ‏می‌شناختیم، تناقض‌های آشکاری داشت.

‏ الوند با اشاره به انتقادهای پرشمار مردمی به نمایش روابط عریان خانواده در فصل ششم “پایتخت” گفت: دو جور سانسور وجود دارد. یک جور سانسور مسائل اجتماعی- سیاسی است و یک جور دیگر سانسور ‏اخلاقی. بیشتر معترضان به فصل اخیر “پایتخت” فکر می‌کنم که به این وجه ماجرا یعنی سانسور مسائل اخلاقی انتقاد داشتند- که ممکن است جایی هم من با آنها همفکر باشم. به هر ‏حال یک سری از مسائل است که در گذر زمان به فرهنگ تبدیل شده، که حالا اینکه این مسائل تا چه حد صحیح است و تا چه حد ‏نیست، موضوع این بحث نیست. به‌هرحال مخاطب متوجه می‌شود که کدام سانسور به دلیل مسائل اخلاقی بوده و کدام را ‏مصلحت‌گرایی و اهداف سیاسی حاصل آورده است. ‏




ادعای سیروس مقدم در شباهت “پایتخت۶” با فیلمی از تارانتینو(!!) و ادعای مهدی فرجی درباره بی‌ارزش بودن فیلمهایی از گوگوش که مرجع الهام نویسنده تازه‌کار “پایتخت۶” بوده+واکنش‌های کیوان‌ امجدیان و پژمان کریمی به این ادعاها

سینماروزان: هرچند بخشی از انتقاداتی که از فصل ششم “پایتخت” وجود دارد می‌تواند ناشی از تلاشهای نیروهای تمامیت‌خواه نواصولگرا باشد که یک شبکه تلویزیون سیرشان نکرده و به‌دنبال فتح معاونت سیما هستند ولی به هر حال گاف‌های “پایتخت۶” و به‌خصوص ارجاعات چندباره به گوگوش(!) و تصویرسازی شومی که سریال از خانواده ایرانی ارائه می‌دهد مصداق بارز چاقویی است که در حال بریدن دسته خویش است.

دقت کنید که نویسنده تازه از راه رسیده “پایتخت۶” که با حداقل رزومه در تلویزیون وارد این سریال شده نه‌فقط در یک خودنمایی زرد، در قسمت پانزدهم خودش با کراوات جلوی دوربین ظاهر شد بلکه با ادای دین‌های مکرر به گوگوش ابتدا با گذاشتن ترانه “منو با خوت ببر…” در دهان بهبود و بعد هم گره زدن قسمت پایانی سریال با “همسفر”، “ماه عسل” ، “ممل آمریکایی” و‌ “در امتداد شب” که بازیگر مشترک همگی گوگوش بود و از آن بدتر تصویرسازی اغراق‌آمیز از روابط ریاکارانه درون خانواده‌ای، آش شوری ساخت که دل حامیان “پایتخت” را هم زد.

همین بود که آن قدر دامنه انتقادات را بالا برد که موجب شد شبکه اول سیما برای کاستن از فشارها میزگردی با حضور کارگردان “پایتخت” و مشاور پروژه و دو روزنامه‌نگار ترتیب داد تا به این پرسشها پاسخ داده شود که چرا “پایتخت۶” به‌جای داستان پردازی به دنبال ادای دین به این و آن برای پیشبرد روایت بوده.

سیروس مقدم در این میزگرد، داستان نداشتن “پایتخت۶” را رد کرد و آن را یک اثر کلاسیک قلمداد کرد و حتی در ادعایی با اعتماد نفس بالا برای قیاس اثر خود از “هشت نفرت انگیز”تارانتینو و “سنگام” یاد کرد!!

مهدی فرجی از مدیران سابق تلویزیون که مشاور تولید “پایتخت۶” بوده نیز با ابراز ناراحتی از آنها که پایان‌بندی “پایتخت۶” را با آثاری از گوگوش مقایسه کرده‌اند کلیت سینمای قبل از انقلاب را زیر سوال برد بدون آن که حواسش باشد در همان دوران فیلمی مانند “گاو” تولید شده که امام خمینی(ره) به آن ارجاع داده!

فرجی در ادعایی متناقض گفت: سینمای قبل از انقلاب اصلا ارزش هنری ندارد و اینکه ارجاع میدهند به ادای دین به فیلمهایی بی‌ارزش که جزو 50 تا فیلم قبل از انقلاب هم نیست محلی از اعراب ندارد! سینمای ایران هرچه افتخار دارد برای بعد از انقلاب است.

کیوان امجدیان روزنامه‌نگار در واکنش به این ادعاها بر فقدان یک نویسنده درجه یک در “پایتخت۶” به‌عنوان عامل اصلی عقبگرد یاد کرد و گفت: جای خالی خشایار الوند که بی‌ادعا مینوشت کاملا در فصل تازه “پایتخت” مشهود بود و همین باعث شده بود داستان‌پردازی کاملی در کار نباشد و با گرته از اینجا و آنجا، سریال را پیش ببرند. خشایار الوند اشراف نسبی داشت به شخصیت‌پردازی و همین باعث می‌شد که حفره‌های سناریو به حداقل برسد ولی در فصل ششم مدام موقعیتهایی ایجاد می‌شد که مشخص نبود چه نقشی در داستان‌پردازی دارند.

امجدیان خاطرنشان ساخت: در پنج قسمت ابتدایی “پایتخت۶” شرایط چیده میشود برای ورود بهبود ولی داستان بهبود هم به سرانجام نمیرسد. بماند که شخصیت اصلی سریال اصلا نقی است و این شیفت بین شخصیتها و به سرانجام نرساندن کاراکترها توی ذوق میزند. تولید سریال “پایتخت۶” در شرایط کرونایی اخیر قابل تحسین است ولی ریزه کاریهایی که ناشی از حضور یک نویسنده قابل اعتناست در این فصل به چشم نمیخورد. اصلا چه لزومی داشت آن اشارات پایانی به لامپ روشن کردن و “ممل آمریکایی” را در انتهای سریال ببینیم؟ و اگر یک نویسنده خلاق در کار بود لااقل در پایان‌بندی یک سکانس ارژینال می‌دیدیم.

پژمان کریمی روزنامه‌نگار نیز در این میزگرد از نبود خط داستانی مشخص برای پیشبرد داستان سریال به‌عنوان یک مجموعه خانوادگی و منطبق با روایتی که در فصل اول چیده شده بود، یاد کرد و خواستار آن شد که در قسمتهایی که بناست بعد از پایان کرونا برای پایان‌بندی سریال ساخته شود بر اصول اخلاقی که “پایتخت” از آن برخاسته تاکید گردد.




حمله همزمان روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا به فصل اخیر “پایتخت”⇐یکی سریال را “آبکی” خوانده و دیگری سریال را به “سیرک” تشبیه کرده!

سینماروزان: هرچقدر که رسانه ملی سعی میکرد قبل از روی آنتن فرستادن “پایتخت6” با پخش نظرات مثبت ملت گرفتار در کرونا از عملکرد قابل قبولش در تولید سریال بگوید ولی منتقدان و بعضد مخاطبان طرفدار “پایتخت” از حجم ورود شوخیهای نازل در فصل تازه سریال گله داشتند.
رسانه های اصلاح طلب و اصولگرا هم که کم پیش میآید در ظاهر شبیه هم حرف بزنند ولی در نواختن “پایتخت6” دو روزنامه شرق و جوان کاملا همپوشانی یافتند.

روزنامه اصولگرای “جوان” با آبکی خواندن “پایتخت6” نوشت: اگر در پایتخت‌های قبلی سادگی شخصیت‌ها منجر می‌شد صرفاً در قلیلی از موقعیت‌ها؛ دورویی، نفاق و دیگر خصایص منفی خود را نشان دهد و بروز این ویژگی‌های منفی هرگز به رویه‌ای عادی تبدیل نمی‌شد، اما در “پایتخت ۶” شاهد بیرون آمدن این خصایل از حاشیه به متن هستیم.

این روزنامه ادامه داد: اینکه یک نویسنده برای خلق موقعیت‌های کمیک از شوخی‌های اینترنتی و شخصیت‌هایی، چون احمد ذوقی که صرفاً طیفی از مشتریان خاص فضای مجازی با آن آشنایی دارند استفاده کند، بی‌تردید معنایی جز خالی بودن دست نویسنده و ناتوانی او در خلق موقعیت‌های خلاقانه سالم ندارد. اگر دلمان خوش بود که سریال پایتخت در مقایسه با فیلم‌های بی‌مایه و مبتذل سینمایی که مبتنی بر شوخی‌های جنسی ساخته می‌شوند از طنزی فاخرتر و مناسب‌تر برای خانواده‌ها و طیف وسیع مخاطبان تلویزیونی برخوردار است، در این فصل از پایتخت شاهدیم که این مجموعه نیز تن به موقعیت‌های آبکی و سطحی داده که صرفاً اصالت خنده در آن مطرح بوده و فرهنگ به کلی به حاشیه رفته است. همه این‌ها باعث می‌شود که فقدان مرحوم خشایار الوند بیش از پیش برایمان محسوس باشد؛ نویسنده‌ای که تا پیش از مرگش کمتر اسمی از او می‌شنیدیم و حالا می‌فهمیم که سالم و تروتمیز بودن پایتخت چقدر به وجود او وابسته بوده و ما از این مسئله غافل بوده‌ایم. چقدر دوست داشتیم و دلمان خوش بود که نقی معمولی با پدری که مشاعرش را از دست داده به شکلی احترام‌آمیز رفتار می‌کند. او را روی دوش می‌گیرد و نسبت به رعایت احترام و حرمت پدر حساس است و این رفتار‌ها چقدر به دلمان می‌نشست و چقدر حالمان بد می‌شود وقتی می‌بینیم بهتاش با آن قدوقواره پدرش را در جمع کتک می‌زند و با مادرش مثل چاله‌میدانی‌ها صحبت می‌کند و برای پدر و مادر مدام شاخ و شانه می‌کشد.

روزنامه جوان افزود: ضعف فیلمنامه سبب شده در پایتخت ۶ خبری از داستان نباشد. در پایتخت‌های پیشین در هر قسمت یک اتفاق یا ماجرا محور بود و داستان مبتنی بر همین اتفاق کانونی پیش می‌رفت و معمولاً سرنوشت ماجرا در هر قسمت تا حدودی مشخص بود و داستان مبتنی بر یک طرح و جمع‌بندی حساب شده و مهندسی شده طرح‌ریزی شده بود، اما کاملاً مشخص است که نویسنده پایتخت ۶ از ایجاد یک چارچوب دراماتیک عاجز بوده و صرفاً در خلق برخی موقعیت‌های کمیک تمرکز کرده و با رونمایی از سندروم دست بی‌قرار اوج خلاقیت خود را عرضه کرده است.
این رویکرد ربط مستقیمی با همان اتفاقی دارد که به تدریج توانسته مانند یک بیماری سایه‌اش را روی مدیران سازمان صداوسیما سنگین‌تر کند و آن هم اصالت دادن به خنده و جذب مخاطب به هر قیمتی است. مدیران صداوسیما در رقابت با ماهواره و در وضعیتی که دولت از اهرم بودجه برای کنترل سازمان سوءاستفاده می‌کند تا حدودی تن به حاکمیت اسپانسر‌ها داده‌اند و ظاهراً از درک تأثیرات مخرب بداخلاقی‌های نمایشی غافل هستند. واقعیت این است که حتی هالیوود هم این اندازه به سرگرمی و خنده اصالت نمی‌دهد و پیام و محتوا، حتی برای لیبرالیسم هم اولویت دارد. هدف سطحی، اولیه و کاملاً تاکتیکی می‌تواند این باشد که آثاری، چون پایتخت مردم را در رقابت با ماهواره جذب تلویزیون خودمان کند، اما این استراتژی حداقلی در غیبت نگاه کلانی که باید به فرهنگ‌ساز بودن این آثار توجه داشته باشد می‌تواند خسران‌زا باشد.

روزنامه اصلاح طلب شرق در تحلیلی بر “پایتخت6” آورد: سریال در بازتاب برخی وقایع و خصوصیات قومی و طرح موضوع، کاملا محافظه‌کارانه پیش می‌رود و درباره کیفیت بصری مجموعه هم جز تأسف، نظر خاصی نمی‌توان داد. سریال به مجموعه‌ای از تصاویر برای تبلیغات تبدیل شده که احیانا دو تا جوک و طعنه بی‌مزه و دم‌دستی و کنایه سیاسی بدون بو و خاصیت هم در آن گنجانده شده است.

این روزنامه ادامه داد: در این هشت سال، تکامل داستان‌گویی و اجرا در سریال‌های خارجی جهشی شگفت‌انگیز داشته و مدام در حال پیشرفت است؛ بنابراین حس زیبایی‌شناسی بیننده‌ای پیگیر سریال‌های خارجی و حتی کسانی که اتفاقا تماشاگر این سریال‌ها بودند، اگر دچار عقب‌ماندگی ذهنی نباشند، ترقی می‌کند و انتظارشان از مفهوم سریال بالا می‌رود؛ اما در ایران انگار همه چیز به هنگام رسیدن به حد مشخصی از رشد متوقف می‌شود. نه‌فقط در زمینه محصولات بصری؛ بلکه در زندگی روزمره هم حد توقع مشتری و خریدار و مصرف‌کننده به‌شدت پایین است و به هر کژی و نقصانی خو می‌کند. مثال ساده‌اش اغذیه‌فروشی‌هایی است که زمانی به دلیل کیفیت متفاوت اسم در‌کردند و مدت‌هاست کیفیت غذای‌شان پایین آمده و مشتری‌ها هم به امر واقف هستند؛ با‌وجود‌این برحسب عادت باز هم به همان اغذیه‌فروشی می‌روند، انگار باید رفتاری بی‌معنی را به جا بیاورند!

روزنامه شرق ادامه داد: مشکل اینجاست که برای رساندن چند ایده به قسمت‌های طولانی یک مجموعه تلویزیونی، به غیر از موقعیت‌های ایستا، حرکات طبیعی آدم‌ها و کشمکش‌ها هم الکی کش داده می‌شوند، زوایای غریب بی‌دلیل و به‌وفور در سریال گنجانده می‌شوند و سریال در حد یک آتراکسیون و سیرک تنزل می‌کند. در نتیجه، با توجه به روحیه پذیرنده تماشاگر، معمولی‌ترین چیزها را به‌عنوان طنز و شوخی به او می‌دهیم و سطح سلیقه او را در یک دهه یکسان و حتی نازل نگه می‌داریم! در نتیجه مفهوم ریتم در اینجا به پرکردن اوقات فراغت تقلیل می‌یابد و عملا از یک ساعت هر قسمت، 10 دقیقه برای پی‌گرفتن وقایع کفایت می‌کند!

این روزنامه تاکید کرد: می‌توانیم درباره پدیده‌هایی از جنس “پایتخت” منتقد باشیم؛ چون برآمده از وضعیتی ناسالم‌اند و به جای بهبود اوضاع، از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. قومی را به شکل اجسام درآورده و هنوز با سایز شکم و ابروی پرپشت و قد دراز و مسخره‌بازی از تماشاگر خنده می‌گیرند! به جای تقویت خود‌فرهیختگی در بیننده، او را به لحاظ ذهنی و سلیقه‌ای عقب‌مانده نگه می‌دارند و باعث تکامل او نمی‌شوند. به وضعیت موجود ظاهرا معترض هستند؛ اما از نابسامانی بیشتر بهره می‌برند تا نظم و کمال؛ و هیچ روزنه‌ای برای بهتر‌شدن به بیننده نشان نمی‌دهند جز چند نصیحت دیکته‌شده بی‌بخار!




چند سطر برای نمره شش پایتخت!

 

سینماروزان/مانلی آیین: این روزها برای شوراندن جامعه مذهبی علیه سریال “پایتخت۶” پیام های متعددی دریافت خواهید کرد!

از یادآوری قبیح بودن نشان دادن تتو و خال کوبی گرفته تا دیالوگ های عاشقانه و ادبیات سخیف پایین شهری! از به رخ کشیدن وجود مواد افیونی در کف بازار گرفته تا…

دوست عزیز! من هم دغدغه های فرهنگی و دینی تو را درک می کنم اما بدان و آگاه باش پیام‌هایی که این روزها در کوبیدن این سریال رد و‌ بدل می شود عموما توسط افرادی خاص و با هدفی خاص‌تر تهیه و‌منتشر می شود وگرنه چه کسی از افراد عادی جامعه شماره موبایل رئیس صدا و‌سیما را دارد و اساسا مگر راه انتقاد به یک سریال، درج شماره موبایل است؟

مگر واقعیت جامعه با پنهان کردنش عوض می شود؟
آیا در فضای زندان کسی می گوید من با عفو مقام معظم رهبری آزاد شدم ؟!؟ که ما انتظار داشته باشیم دیالوگ یک زندان رفته این باشد؟
به نظرتان در زندان همه افراد به خاطر چک برگشتی در حبس هستند یا انواع و‌اقسام جرم های سنگین ِ دیگر!
آیا رقص های مضحک این سریال مصداق رقص واقعی است؟ آیا ادبیات پایین شهری چیزی غیر از دیالوگ های این سریال است؟

قدری شیشه دودی ماشین های دولتی مان را پایین بدهیم! قدری از فضای عطرآگین جلسات دولتی و اداری‌مان بیرون بیاییم ! گاهی هم بجای فروشگاه لاکچری بالاشهر از کف بازار خرید کنیم !

القصه!
رکب نخوریم ، مجانی و‌رایگان در خدمت این و آن نباشیم، ظاهر کلمات ما را از هدف اصلی نویسنده های پیام های فورواردی غافل نکند.

این روزها بازگردادن مخاطب از دست رفته‌ای که
تمام افکارش را از bbc و manoto و voa دریافت می کند به رسانه ملی، اولویت است؛ همان مخاطبی که گاهی به بهانه دیدن تلقیات متفاوت، تمام افکار سیاسی و اجتماعی‌اش را مدیریت می‌کنند.

یادمان باشد از دست دادن مخاطب و‌ بی‌اعتمادی او به رسانه ملی بزرگترین باخت است و تلفات در جنگ رسانه‌ای، شکننده‌تر از تلفات جنگ توپ و تانک و موشک است.
وقتی فردی افکارش را از یک جریان خاص می گیرد
عملا سیاهی‌لشکر همان تفکر است و در دراز مدت ، پیاده نظام او!

می‌دانم اندکی به خطوط قرمز اندیشه مذهبی‌تان نزدیک شدم اما باور کنید جنگ رسانه و فضای مجازی، متخصص می‌خواهد و‌ اگر این تخصص را نداشته باشی حتی اگر اهل نماز شب هم باشی، گاه دقیقا جبهه خودی را به رگبار می‌بندی!




سازمان سینمایی خطاب به بازیگر “پایتخت۶”⇐ امیدواریم در این ایام کرونایی به‌دنبال کلید زدن فیلم نباشید!!

سینماروزان: گلایه‌های یکی از بازیگران تازه‌وارد “پایتخت۶” از سازمان سینمایی بابت عدم صدور پروانه ساخت برای ایشان، با واکنش سازمان سینمایی مواجه شد.

امیر سیدزاده تهیه‌کننده‌ای که به‌عنوان ایفاگر یک کاراکتر ظاهرالصلاح در “پایتخت۶” دیده شده به‌تازگی گلایه کرده که چرا پروانه ساخت دو فیلم اولی “هنگامه” و “گارد ریل” را بهش نداده‌اند.

مسعود نجفی مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی در واکنش به سیدزاده گفت: ایشان در تاریخ دوم آذرماه سال ۹۸ تقاضای پروانه ساخت برای فیلم «پوران» به عنوان اولین ساخته سینمایی شهره سلطانی را ثبت کرده اند که در تاریخ ۱۶ دی ماه تصویب شده است و طبق آیین نامه، برای فیلم اولی‌ها تا صدور پروانه نمایش امکان صدور پروانه ساخت برای فیلم دیگری وجود ندارد.

وی ادامه داد: با این وجود طی جلسه‌ای که ایشان با معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی داشتند این همراهی صورت گرفت که درصورت به جریان افتادن تولید فیلم «پوران» تقاضای پروانه ساخت‌های دیگر در شورا بررسی شود که در نهایت این اتفاق هم نیفتاد. همچنین با توجه به این تقاضا‌ها که فیلم اول محسوب می‌شوند صلاحیت کارگردان فیلم «گاردریل» نیز برای کارگردانی فیلم اول مورد تایید شورا قرار نگرفت.

مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی با بیان اینکه امیر سیدزاده کاملا در جریان این اتفاقات است افزود: در این ایام و شیوع ویروس کرونا که نیازمند رفتار مسئولانه هستیم امیدواریم ایشان به دنبال کلیدزدن فیلم نباشند.




توجیهات محسن تنابنده درباره چرایی ادامه تولید “پایتخت۶” همزمان با شیوع کرونا+احتمال پایان کامل سریال “پایتخت” در نوروز۹۹

سینماروزان: ادامه تولید برخی فیلمها و سریالها علیرغم توصیه به تعطیلی توسط فرماندهان مبارزه با کرونا با تعجب مخاطبان مواجه شده؛ به‌خصوص که کارگروه کرونایی خانه سینما هم در گزارشهایی به‌طور دقیق نام این پروژ‌ه‌ها و عوامل آنها را ذکر کرده ولی همچنان فیلمبرداری برخی از این پروژه‌ها و ازجمله “پایتخت۶” ادامه داشته.

محسن تنابنده بازیگر اصلی و سرپرست نویسندگان در چرایی اصرار بر ادامه تولید “پایتخت6” همزمان با بالا رفتن موج شیوع کرونا به همشهری گفت: طبیعی است که در شرایط شیوع کرونا ادامه تولید سریال خارج از عقل و منطق به نظر میرسد و خیلیها ممکن است با استناد به ما به تولید ادامه دهند ولی ما کار را متوقف نکردیم فقط برای اینکه قول داده بودند سریال باید نوروز99 پخش شود.

محسن تنابنده مدعی شد: کار همکاران ما در سریال “پایتخت6” کمتر از کار کسانی نیست که این روزها از جان گذشته اند(!!) تا به مردم خدمت و با این ویروس مقابله کنند و باید از تک تک عوامل سریال تشکر کنم که در این شرایط کرونایی پای کار ایستادند!!

محسن تنابنده درباره کیفیت داستانی فصل ششم اظهار داشت: فصل ششم “پایتخت” بلحاظ شکل و فرم در تداوم فصول قبل است با این تفاوت که داستان امسال بیشتر مبتنی بر خانواده و شیرین کردن کام مردم است.

تنابنده ادامه داد: فصل ششم شاید مثل فصول قبل زیاد حادثه محور نباشد ولی اتفاقات نرمتر و جذابتری دارد که شیرینی بیشتری برای مردم دارد.

محسن تنابنده درباره احتمال پایان کلی کار “پایتخت” در نوروز99 بیان داشت: اگر با افول اقبال عمومی روبرو باشیم و بفهمیم مردم دوستش ندارند در آن صورت ساخت ادامه سریال لزومی ندارد. به جز این اینکه بتوانیم گروهمان را هم همیشه خوب و باانگیزه و سرحال نگه داریم نیز مهم است. ضمنا پیدا کردن سوژه و ایده های بکر نیز لازم است.

تنابنده تاکید کرد: درنهایت اگر اقبال عمومی باشد سریال را ادامه میدهیم و اگر مردم دوستش داشته باشند ما نیز انرژی میگیریم برای ادامه کار.