1

#پیتوک؛ اجرای دقیق و پروسواس!

سینماروزان: هوشنگ گلمکانی منتقد سینمای ایران در تازه‌ترین شماره مجله فیلم امروز درباره #پیتوک ساخته سید مجید صالحی نوشت.

متن یادداشت گلمکانی را بخوانید:

«پیتوک» داستانی کم‌ و بیش پرپیچ‌ و خم دارد که تلاش شده حاوی جزییاتی فکرشده باشد.

با شناخت دورادوری هم که از یکی از دو فیلمنامه‌نویس‌اش (امیررضا نوری‌پرتو) دارم پیداست که فسفر صرفش شده و اطمینان دارم که فهرست بلندی از جزییات بیش‌تری هم در فیلم‌نامه بوده که به ضرورت محدودیت زمان فیلم حذف شده است. در اجرا، از جمله در قاب‌بندی و نورپردازی و زاویه‌های دوربین هم این دقت و وسواس پیداست.

گرایش به نوآر از همان نخستین نمای فیلم (جسدی روی آب استخر، از زاویۀ زیر آب رو به بالا) اعلام می‌شود که ارجاع و شاید ادای دینی است به نمای آغاز «سانست بولوار»، نوآر مشهور بیلی وایلدر. به‌ خصوص که در پایان معلوم می‌شود این جسد علا شخصیت محوری و به تعبیری راوی فیلم است و مثل فیلم وایلدر، این روایت ایرانی هم در واقع روایت یک مرده است.

آدم‌های «پیتوک» هویتی خاص خود دارند و از کلیشه‌ها دورند. علا به گفتۀ عمویش جاوید بچۀ «ته شهر» و «از جنس و جنم همین لات‌ولوت‌های توی گاراژ» است. البته بر خلاف همپالکی‌هایش لیسانس هم گرفته اما به قول مهام، چهار سال عمرش را تلف کرده است. عموجاوید هم از لیسانس گرفتن او با تمسخر یاد می‌کند. در واقع در دنیای نوآر، لیسانس قهرمان داستان ارزشی ندارد! قطب منفی و شریر داستان (مهام) بیماری قلبی دارد و گاهی درست در اوج درگیری فیزیکی یا کلامی دچار حملۀ قلبی می‌شود.

انتخاب بازیگرش- هادی حجازی‌فر – هم این شکنندگی را مؤکد می‌کند. یعنی که بر خلاف فرمول‌های ژانر، شخصیت شریر این نوآر ایرانی هیبت و هیمنۀ معادل خارجی‌اش را – به‌عمد – ندارد. این یکی از متفاوت‌ترین تبهکاران این جور فیلم‌هاست.

از سوی دیگر، فروغ که با توجه به ظاهرش (قامت بلند و چهره و حالت چشمان مهتاب کرامتی، و موهای چتری‌اش) می‌توانست حکم فم‌فتال فیلم‌نوآر را داشته باشد، شخصیتی در میانۀ فم‌فتال و قربانی است که فیلم به‌تدریج ظن رابطه‌ای عاطفی بین او و علا را هم تقویت می‌کند اما حتی پیش از بروز نخستین نشانه‌ها، در این زمینه متوقف می‌ماند. او که به نظر می‌رسد مورد ستم و خیانت مهام قرار گرفته، معلوم می‌شود چندان بی‌گناه هم نیست…

تحلیل هوشنگ گلمکانی بر فیلم پیتوک
تحلیل هوشنگ گلمکانی بر فیلم پیتوک

 




فیلمی درباره علاقه به کفش زنانه؛ برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره‌ای با پسوند «فجر»!!!+عکس

سینماروزان: برنده بهترین فیلم کوتاه جشنواره ای موسوم به جهانی فجر فیلمی بود به نام «آگهی فروش» به کارگردانی قصیده گلمکانی فرزند هوشنگ از سیاستگذاران گروه دولتی هنروتجربه و البته دستیار رضا میرکریمی دبیر جشنواره در فیلمی به نام «دختر».

به گزارش سینماروزان همین که فیلمبردار پشت صحنه آخرین فیلم دبیر جشنواره برنده جایزه بهترین فیلم شود آن قدر سوءتفاهم برانگیز بود که بسیاری به این سمت نرفتند که بدانند «آگهی فروش» با چه مضمونی به چنین جایزه ای رسیده است.

 «آگهی فروش» که جایزه بهترین فیلم جشنواره ای میلیاردی با پسوند «فجر» را گرفته درباره پدیده ای است به نام «فتیش» یعنی وضعیتی که یک شیء سبب برانگیختگی جنسی میشود!

قصیده گلمکانی در گفتگویی که با «شرق» داشته درباره مضمون فیلمش سخن گفته است. متن پرسش و پاسخ درباره این مضمون را بخوانید:

در فیلمی که همین روزها در جشنواره جهانی فجر از شما به نمایش درآمد روی موضوع حساسی دست گذاشتید. اینکه مردی فتیشی دارد و آن سوژه شما شده است. درحالی‌که طرح چنین موضوعی احتمالا خوشایند خیلی‌ها از جمله خود فتیش‌ها نیست. نگران نمایش فیلم نبودید؟
نه نگران نبودم چون خیلی نکات را رعایت کردم. سوژه فیلم من به ظاهر مبتلایان به «فتیش کفش» هست ولی در اصل نمایش‌دهندهه مسئله‌ای بزرگ‌تر است و آن «عدم امنیت» حتی در حریم خصوصی‌ آدم‌ها، به‌واسطه اینترنت و فضای مجازی است. البته تمام این موضوع‌ها در این فیلم در لفافه و به‌طور استعاری مطرح می‌شود، درست مانند اغلب فیلم‌های کشورمان.
«فتیش کفش» سندرمی خاص و دور از ذهن در سینمای ایران است که شاید حتی خیلی‌ها با آن آشنا نباشند و برای اولین‌بار با این مورد مواجه شوند. چطور چنین ایده‌ای به ذهن‌تان رسید؟
اتفاقی مشابه آنچه در فیلم می‌بینم برایم رخ داد. وقتی سال پیش از فرانسه برگشتم و وسایلم را با خودم به خانه مادر و پدرم آوردم، متوجهه شدم لوازم خانه‌مان بیش از حد زیاد شده است. تصمیم گرفتم بخشی از وسایل را از طریق یک سایت اینترنتی بفروشم. چند جفت کفش نو هم داشتم که برای فروش گذاشتم. خیلی راحت و بی‌دردسر چندتا از وسایل را فروختم اما درباره کفش‌ها اتفاق عجیبی افتاد. همه مشتری‌هایی که تماس می‌گرفتند مرد بودند. حتی یک‌بار مردی تماس گرفت که صدایش مثل آنتونی پرکینز در فیلم «روانی» هیچکاک می‌لرزید و می‌گفت کفش‌ها را برای خانمش می‌خواهد. اطلاعات عجیبی می‌خواست و می‌پرسید چندبار کفش‌ها پوشیده شده‌اند و چرا همه نو هستند! بلافاصله که تلفن را قطع کرد، متوجه شدم که او کفش‌ها را برای خودش می‌خواسته و تصمیم گرفتم فیلم‌نامه این ماجرا را بنویسم. پدرم گفت نمی‌توانی وگرنه تا حالا فیلم‌نامه‌هایت را خودت نوشته بودی. به‌ من برخورد و رفتم توی اتاقم نشستم و چندساعته آن را نوشتم که البته نسخه اولیه خیلی با آنچه امروز می‌بینیم فرق داشت ولی نهایتا نتیجه شد «آگهی فروش». البته فیلم‌نامه را آقای ارسیا تقوا هم خواندند، با یک روان‌کاو فرانسوی هم مشورت کردم و تحقیقاتی هم کردم که از نظر پزشکی غلط نداشته باشد. مثلا فهمیدم یک‌سری سایت توی فرانسه برای فتیش‌ها، کفش دست‌دوم می‌فروشند و با سرزدن به این سایت متوجه شدم که برای آنها هرچه کفش کهنه‌تر باشد ارزش بیشتری دارد.

آگهی فروش
آگهی فروش



علیرغم مخالفت داوران جشنواره و یک کارمند «هنروتجربه» با فضای مجازی⇐علیرضا رییسیان: وقتی ضعف داوری وجود دارد باید هم فضای مجازی به آن بپردازد /علیرضا داوودنژاد: تأثیر این فضا منفی نیست

سینماروزان/جواد محرمی: فراگيرتر شدن جشنواره فيلم فجر در افکار عمومي اتفاقي بود که در دوره سي‌و‌پنجم اتفاق افتاد و گفته مي‌شود که مردم بيش از سال‌هاي پيش پيگير اخبار و تحليل‌ها درباره فيلم‌هاي جشنواره بودند، با اين وجود مي‌توان اميدوار بود که جشنواره فيلم فجر در سال‌هاي آتي به سمت مردمي شدن بيشتر برود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» از جمله عواملي که سبب‌ساز اين پديده شد فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي در اين فضا بود. خيلي‌ها اين مسئله را مثبت ارزيابي کرده‌اند، اما عده‌اي هم هستند که انگار از طرح فراگير مسائل و اخبار جشنواره فيلم فجر زياد راضي نيستند.

شهر را شلوغ کردند!
هوشنگ گلمکاني، سردبير مجله فيلم و از سیاستگذاران گروه دولتي هنر و تجربه که نزديکي فکري زيادي با آراي مديران سازمان سينمايي دارد، جزو کساني است که تأثير فضاي مجازي بر جشنواره امسال را مثبت نمي‌داند: «دوره‌هاي قبل هم به آراي داوران اعتراض‌هايي مي‌شد، منتها آن موقع يک تفاوت مهم با سال‌هاي اخير داشت؛ نه از تلگرام خبري بود و نه از اينستاگرام. فيس‌بوک البته بود، اما استفاده از تلگرام و اينستاگرام خيلي آسان‌تر از فيس‌بوک است. ملت ما خيلي احساساتي است و اين دو رسانه امکان اين را به آدم‌هاي احساساتي مي‌دهد که در لحظه احساس خود را بروز دهند و اين ابراز احساسات، جو مي‌سازد، شهر شلوغ شده و هياهو برپا مي‌شود. رسانه‌ها هم نقش مهمي دارند و نيز خود سينماگران که اين هم به رعايت نکردن قواعد بازي مربوط مي‌شود.»

محمدرضا هنرمند، عضو هيئت داوران بخش سوداي سيمرغ اين دوره از جشنواره فيلم فجر نيز نگاهي منفي به تأثير فضاي مجازي بر فضاي جشنواره امسال دارد. به اعتقاد اين سينماگر «گسترش فضاي مجازي و دسترسي راحت به آن، بي‌مسئوليتي در قبال نشر اکاذيب و جوسازي و البته جنجال‌هاي برنامه «هفت» و… از جمله دلايل افزايش هجمه‌ها در اين دوره از جشنواره فيلم فجر بوده است.»

علیرضا رییسیان: نبايد گناه‌ها را گردن فضاي مجازي انداخت
عليرضا رئيسيان، کارگردان سينما  درباره تأثير فضاي مجازي بر جشنواره فيلم فجر امسال نظر متفاوتي دارد: «تکنولوژي مقتضيات خاص خود را دارد و به ميل ما عمل نمي‌کند و قرار نيست به طور کامل در خدمت مديران و جريان‌ها باشد. ذات تکنولوژي‌هاي نوين ارتباطي و فضاي مجازي، اطلاع‌رساني در کوتاه‌ترين زمان ممکن است و اين اتفاق در جشنواره فجر امسال افتاد. فضاي مجازي، اسمش رويش است، ممکن است همه داده‌ها که آنجا وجود دارد واقعي نباشد، اما نبايد همه گناه‌ها را گردن اين فضا انداخت.»

خطاهاي داوري جنجال درست کرد
اين فيلمساز معتقد است: درباره موج‌سازي که در فضاي مجازي ايجاد مي‌شود احتمالاً يک علت خارجي مخرب وجود دارد که به اين موج دامن مي‌زند. آنچه امروز در فضاي ديجيتال و تبليغات و ضدتبليغات اتفاق مي‌افتد به ميل و اشتياق کسي مثبت و منفي نمي‌شود. در فضاي مجازي يک روح جمعي وجود دارد که بيشتر وقت‌ها قابل کنترل نيست.

به اعتقاد اين سينماگر حواشي و جنجال‌هاي جشنواره فيلم فجر در سال گذشته بسيار کمتر از امسال بود و علت آن بيش از اينکه ريشه در توسعه فضاي مجازي داشته باشد در اشتباهات مديريتي اين دوره است. امسال اتفاقاتي در داوري هم افتاد که فضاي مجازي بر آن سوار شد. روي ضعف داوري امسال همه اتفاق‌نظر داشتند و تا اين علت نبود امکان نداشت فضاي مجازي واكنش نشان دهد.

هيچ جاي جهان گناهان را گردن فضاي مجازي نمي‌اندازند
او در ادامه توضيح داد: البته فضاهاي جديد هميشه عميق و آگاهي‌بخش نيست و خيلي اطلاعات در اين فضا در سطح اتفاق مي‌افتد، ولي در هيچ کجاي جهان هم کسي گناهان را گردن اين فضا نمي‌اندازد، چراکه قرار نيست همه چيز به ميل دست‌اندرکاران پيش برود.
اين سينماگر درباره مردمي شدن جشنواره فيلم فجر امسال اينگونه اظهارنظر کرد که اين اتفاق تا حدي در اين دوره افتاده است و به نظر مي‌رسد که بيشتر از قبل ذهن مردم به سينما معطوف شده است و البته برنامه «هفت» هم در ايجاد اين حساسيت مثبت در ميان مردم در کنار فضاي مجازي نقش پررنگي ايفا کرد، هرچند معتقدم در دامن زدن به موضوع دوتابعيتي‌ها قدري زياده‌روي کرد، اما در مجموع در اين دوره از جشنواره مردم بيش از گذشته اخبار و تحليل‌ها درباره جشنواره را دنبال مي‌کردند و به نظرم از اين توجه مردم مي‌توان به نفع سينما بهره‌برداري مثبت انجام داد.

علیرضا داوودنژاد: این فضا منفی نیست

عليرضا داوودنژاد از کارگردان‌هايي که امسال به واسطه فيلم سينمايي «فراري» در جشنواره فيلم فجر بار ديگر نگاه‌ها را به خود جلب کرد نيز درباره تأثير فضاي مجازي بر جنجال‌هاي اين دوره از جشنواره گفت: فضاي مجازي جايي است که همه چيز در آنجا منعکس مي‌شود و البته مزايا و معايب خاص خود را دارد. اغلب ممکن است نظرات غيرکارشناسي هم در اين فضا منعکس شود و موج ايجاد کند. برخي مواقع گرايشات هيجاني در اين فضا اتفاق مي‌افتد، ولي در کل تأثير اين فضا را در جشنواره فجر منفي نمي‌دانم.

در مجموع به نظر مي‌رسد که فضاي مجازي در مردمي شدن جشنواره فيلم فجر تأثيرگذاري مثبتي داشته است و اينکه عده‌اي از برگزارکنندگان و عوامل جشنواره جنجال‌ها و اعتراضات که در رأس آنها مباحث مربوط به داوري بود را به گردن گسترش فضاي مجازي مي‌اندازند، گزاره منطقي به نظر نمي‌رسد و قاعدتاً مي‌تواند نوعي فرافکني و البته توهم توطئه تلقي شود.




ترس از بیکاری در دولت بعد به کپی‌برداری از مورد محمود احمدی‌نژاد و دانشگاه ایرانیان منجر شد⇐سیاستگذاران هنروتجربه به‌دنبال ثبت موسسه «…سینمای ایرانیان»!/موسسه‌ای به‌ظاهر خصوصی که همچنان بناست از دولت بودجه بگیرد!!!

سینماروزان: کاملا قابل پیش بینی بود سیاستگذاران یک گروه کاملا دولتی به نام «هنروتجربه» که در طی سه سال حتی با وجود تزریق بودجه های میلیاردی نتوانستند روی پای خود بایستد در آستانه تغییر دولت چاره ای نداشته باشند جز آن که برای جلوگیری از خطر تعطیلی در دولت بعد به سمت ثبت شرکتی به‌ظاهر خصوصی و در باطن باز هم وابسته به دولت بروند.

به گزارش سینماروزان به تازگی آگهی ثبت موسسه غیرتجاری «هنر و تجربه سینمای ایرانیان» با مدیرعاملی امیرحسین علم الهدی در روزنامه ها اطلاع رسانی و از چهره هایی چون هوشنگ گلمکانی، جعفر صانعی مقدم، شهرام مکری و ایرج تقی پور به عنوان اعضای هیات مدیره نام برده شده است!!!

در این آگهی می خوانیم: «موضوع موسسه: عقد قرارداد با مالکان فیلم ها، آماده سازی، پخش و نمایش فیلم های هنری و تجربی در سینماهای داخل و خارج از کشور- راه اندازی سایت تخصصی، خبری و تحلیلی با موضوع فعالیت موسسه و حضور جدی در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی- خرید، بهره وری و اجاره سالن های سینمایی در داخل و خارج از کشور- تالیف و چاپ نشریات و کتاب های مربوط به اهداف موسسه- خرید، آماده سازی و پخش فیلم های هنر و تجربه در حوزه نمایش خانگی، درگاه های فضای اینترنتی در داخل و خارج کشور- برگزاری مستقل و مشارکتی جشنواره ها و همایش های ملی و بین المللی در داخل و خارج از کشور با اهداف موسسه- عقد قرارداد با دفاتر پخش و نمایش فیلم های سینمایی در حوزه بین المللی برای خرید و تهاتر فیلم های ایرانی و خارجی- برگزاری جلسات نقد و بررسی و ورک شاپ های تخصصی داخلی و خارجی- اخذ و اعطای نمایندگی و تأسیس و انحلال شعب در داخل و خارج از کشور موسسه پس از اخذ مجوز فعالیت های خاص مصوب از مراجع ذیربط و رعایت ضوابط هیئت رسیدگی مجاز به انجام فعالیت های مزبور می باشد».

این موسسه در تاریخ ۲۰ مرداد امسال به ثبت سازمان اسناد و املاک کشور رسیده است و گویا دفتر اصلی آن در منطقه دکترفاطمی است.

نه فقط راه و روشی که این وابستگان به سازمان سینمایی دولت یازدهم برای امتداد بقا پیموده اند بلکه حتی پسوند ایرانیان که آنها برای ثبت شرکت خود درنظر گرفته اند، سالهای انتهایی دولت دهم و تلاش برای راه اندازی دانشگاهی به نام «ایرانیان» توسط محمود احمدی نژاد را تداعی می‌کند؛ ماجرایی که البته در نهایت رنگ تحقق نگرفت.

فارغ از آن اینکه یک فیلمساز جوان به نام شهرام مکری و یک روزنامه نگار پیشکسوت به نام هوشنگ گلمکانی با ویژگی مشترک دم زدن مدام از استقلال و پرهیز ظاهری از وابستگی به دولت و نهادهای دولتی، کنار مدیران کاملا دولتی سالیان سینمای ایران قرار گرفته اند برای حرکت بر متدی که احمدی نژاد سعی در انجام آن داشت و به نتیجه نرسید مایه‌های ابزورد دارد.

امیرحسین علم الهدی مدیر گروه دولتی هنروتجربه که مدیرعامل موسسه «هنروتجربه سینمای ایرانیان» هم معرفی شده درباره چرایی راه اندازی این شرکت جدید همان واهمه از تعطیلی گروه فعلی در دولت بعد را مطرح کرده اما تناقض بزرگ ایشان آنجاست که در ابتدا می گوید با تأسیس این شرکت فضا به سمت خصوصی سازی و کاهش تصدی گری دولت می رود اما در میانه گفتگو می گوید همچنان شرکت جدید هم به بودجه دولتی وابسته است!!!

متن گفته های علم الهدی را به نقل از «بانی فیلم» بخوانید:

هدف کسب درآمد نداریم

دبیر گروه هنر و تجربه که هم اکنون مدیرعامل موسسه هنر و تجربه سینمای ایرانیان است،گفت: «همانطور که می دانید، شرکت های دولتی امکان ثبت شدن ندارند و ما از ابتدا در نظر داشتیم برای بقا و تداوم فعالیت های گروه هنر و تجربه حتی در صورت تغییر و تحول در دولت ها و وزارتخانه ها چاره ای بیندیشیم که بهترین راهکار، تبدیل این گروه به یک موسسه خصوصی برای ثبت قانونی بود. ضمن اینکه این موسسه اصلاً هدف کسب درآمد و فعالیت اقتصادی به آن صورت ندارد و غیرانتفاعی محسوب می شود. موسسه فرهنگی هنری و غیرانتفاعی هنر و تجربه سینمای ایرانیان در تلاش است تا مسوولیت اکران و پخش فیلم های گروه هنر و تجربه را با تمرکز بیشتر و بهتری به روال قبل و البته منسجم تر پی بگیرد».

زیر نظر سازمان سینمایی و ارشاد هستیم
وی با بیان اینکه این موسسه همچنان زیر نظر سازمان سینمایی و وزارت ارشاد فعالیت خواهد کرد، گفت: «تجربه سی سال گذشته و نیز مروری بر تاریخ معاصر ما نشان می دهد تا هر دولتی در صورت تغییر، ممکن است تصمیماتی را اتخاذ کند که در نهایت منجر به حذف و اضافه هایی شود که حوزه فرهنگ و هنر هم از آن مصون نبوده و به هر حال چالش هایی ایجاد می شود. ما با نظر به این قضیه و تلاش برای کوچک ماندن دولت و جلوگیری از حجیم شدن آن و سیاست کاهش تصدیگری دولت، ایده خصوصی شدن هنر و تجربه را مطرح کردیم که در رایزنی با مدیران سینمایی به چنین نتیجه ای رسیدیم. در هر حال این موسسه همچنان زیر نظر وزارت ارشاد و سازمان سینمایی خواهد بود».

به بودجه دولتی وابسته هستیم
علم الهدی درباره کم و کیف بودجه این موسسه که با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون تومان ثبت شده، توضیح داد: «بودجه سینمای هنر و تجربه به دلیل ذات کم بنیه آن تا اطلاع ثانوی به بودجه و حمایت دولتی وابسته است و همچنان حیات و ممات آن منوط به عنایت دولت است. اصولاً در سایر کشورها نیز سینمایی از جنس هنر و تجربه برای ادامه حیات و کسب امکان نمایش به حمایت دولت وابسته است. ضمن اینکه ما در طی این دو- سه سال ثابت کردیم حتی سینمایی مثل هنر و تجربه می تواند در بحث رونق دهی به کسب و کارهای خُرد، وظیفه مهمی را به دوش بگیرد و از عهده آن برآید. حتماً شما هم شنیده اید در این مدت که از عمر هنر و تجربه می گذرد، خیلی از سینماگران که امکان نمایش فیلم هایشان را نداشته اند، به این گروه مراجعه کرده و دلگرم شده اند».

این موسسه تقریباً خصوصی است
وی با اشاره به اینکه هنر و تجربه سینمای ایرانیان تقریباً خصوصی و البته کاملاً غیرانتفاعی است، درباره اینکه مسائل مالی چطور در این موسسه مطرح و حسابرسی می شوند، گفت: «تمام اموال منقول و غیرمنقول این موسسه تحت نظارت سازمان سینمایی است و حسابرسی ها هم با رصد این سازمان صورت می گیرد که هیچ شبهه ای وجود نداشته باشد. حتی اگر بحث انحلال نیز پیش بیاید، باز این روند زیر نظر سازمان سینمایی خواهد بود. هزینه سالانه هنر و تجربه دو و نیم میلیارد تومان است و قرار شده تغییری در تزریق این بودجه صورت نگیرد».

توزیع و تولید نداریم، فقط پخش
علم الهدی گفت: «این موسسه در امر توزیع و تولید فعالیتی نخواهد داشت و مانند قبل، فقط پخش فیلم ها را مدیریت می کنیم. باز هم تأکید می کنم حمایت از کسب و کار خُرد، مهمترین دستاورد سینمای هنر و تجربه است و دستاورد مذکور قطعاً باید در ایران نهادینه شود و استمرار یابد. این روند منجر به افزایش امید در میان فیلمسازان هنر و تجربه و هنرمندان مستعد می شود. ضمن اینکه در آدرس دهی درست به تماشاگران علاقمند هم موثر خواهد بود. ما همچنان ضریب ۲۰ درصد اشغال صندلی ها برای هنر و تجربه را خواهیم داشت. از سویی هنر و تجربه موجب شد تا فیلم هایی با مخاطبان کمتر، از کانالی صحیح و فکر شده وارد چرخه نمایش شوند و آسیبی از حیث رکود به سینمای ایران نزنند».

هر تحولی ممکن است
این کارشناس سینما در پاسخ به اینکه آیا امکان دارد در آینده موسسه مذکور وارد حوزه تولید نیز شود، افزود: «تمام این تغییرات به اراده دولت بستگی دارد. ما بدمان نمی آید اسپانسری قوی داشته باشیم تا این در اقلیت بودن تماشاگران هنر و تجربه را جبران کنیم. با این وجود، بسته به نظر و خواست دولت، هر تغییر و تحولی در کارکرد موسسه هنر و تجربه ایرانیان امکانپذیر است».

پنهانکاری نکردیم!
وی با رد هرگونه پنهانکاری در ماجرای خصوصی شدن گروه هنر و تجربه در قالب موسسه مذکور گفت: «به هیچ وجه بحث مخفی کاری نبوده و مدتها بود که در تدارک اجرایی کردن این ایده بودیم. هنر و تجربه باید به سمت استقلال برود و دولت بی مورد حجیم نشود. این گروه هنر و تجربه هم با نگاه معمولی کارمندی فاصله دارد و موسسه مذکور نوعی گام برداشتن در راه استقلال طلبی و تمرکز بهتر بود. در حال حاضر البته به صورت کامل تحت نظارت وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هستیم و با کمک و حمایت دولت با اهداف بلند مدت و وسیع تری می اندیشیم».

به دنبال مجتمع سه سالنه هستیم
مدیرعامل هنر و تجربه ایرانیان با اعلام اینکه برای تخصیص بهتر سالن های نمایش به فیلم های هنر و تجربه به دنبال یک مجتمع سینمایی سه سالنه هستیم، گفت: «در صورت اختصاص چنین سالنی، نظم در نمایش این فیلم ها هم بهتر می شود و آدرس دهی شفافی هم به مخاطب صورت می گیرد. فعلاً به دنبال یافتن جایی آماده برای این منظور هستیم. البته فرصت های نمایشی قبلی هنر و تجربه در سایر سینماها همچنان برقرار است. مدیریت نیروی انسانی هم در مرکز تخصصی هنر و تجربه بهتر صورت می گیرد».




ماجرای تماس تلفنی پرویز شهبازی با یک سیاستگذار هنروتجربه برای حل مشکل نظرات منفی مخاطبان اینترنتی!!!

سینماژورنال: پرویز شهبازی کارگردانی که 4 سال قبل با “دربند” توجهات را در جشنواره سی و یکم به خود جلب کرده و دو سال قبل هم حضور فیلمنامه ای اش با “خانه دختر” با توجه مخاطبان جشنواره سی و سوم روبرو شده بود در جشنواره سی و چهارم با “مالاریا” حضور داشت؛ فیلمی که به دلایل مختلف که اصلی ترین آن ریتم کند اثر بود نتوانست توجهات را به خود جلب کند.

به گزارش سینماژورنال “مالاریا” اخیرا برای حضور در یکی از بخشهای جشنواره ونیز با نام “افقها” انتخاب شده است و پرویز شهبازی به بهانه این حضور گفتگویی داشته است با “شرق”؛ گفتگویی که در بخشی از آن گلایه های تند و تیز شهبازی از نقدهای منفی برآمده از جشنواره به شدت به چشم می خورد.

پرویز شهبازی که انگار از این گلایه ها به شدت دلخور بوده آن طور که خودش روایت کرده سعی نموده در تماس با هوشنگ گلمکانی منتقد قدیمی که بعد از راه اندازی گروه هنروتجربه به عنوان سیاستگذار در این گروه مشغول به کار شد از او بپرسد که برای مقابله با این نقدها چه می‌شود کرد؟ گلمکانی هم آب پاکی را دست او ریخته که کاری نمی شود کرد چون اینترنت هم خوبی دارد و هم بدی!!!

ابتدا متن گفته های شهبازی درباره واکنش مخاطبان به “مالاریا” در جشنواره را بخوانید:

در جشنواره فجر اتفاق عجیب‌وغریبی که افتاد این بود که برخی از منتقدان – بی‌هیچ غرضی- تحت‌تأثیر جو اینترنتی و تماشاگران جوانی قرار گرفتند که چشمشان با این‌جور فیلم‌سازی آشنا نبود و باعجله شروع به نوشتن نقد منفی کردند! توقع این است که منتقد، تماشاگر را با فیلم ناآشنا و به قول شما نوجو آشنا کند، نه‌اینکه همان ریویو‌های اینترنتی و غیرتخصصی را که فرض کنید یک تماشاگر ١٦، ١٧ساله نوشته، به زبان شیک‌تر بزند!

اگر طوری که فراستی همه‌جا می‌گوید نظر تماشاگر در کیفیت یک فیلم ملاک است، پس وجود منتقد اصلا برای چیست؟ بله، سینما متکی به تماشاگر است، اما اینکه فیلم‌ساز به‌دنبال سلیقه تماشاگر باشد حرف لَغوی است. خب دراین‌میان گروه دیگری از منتقدان بودند که شجاعانه از «مالاریا» دفاع و جو را ملایم کردند و من قدردانی می‌کنم. نه به‌خاطر فیلم خودم، به‌خاطر توجهشان به سینمایی که راه آسان را در پیش نمی‌گیرد و تلاش نوآورانه می‌کند و این عین احترام به تماشاگری است که نمی‌خواهد در سینما هم فیلم‌های شبیه سریال‌ها را ببیند.

اندکی بعد از جشنواره با هوشنگ گلمکانی تماس گرفتم و گفتم واقعا چه باید کرد؟ در فضاهای اینترنتی تعدادی اندک نمی‌گذارند بحث جدی در بگیرد. فقط فحش می‌دهند. همان ترول‌ها! گفت چه‌کار می‌شود کرد اگر فضاهای اینترنتی خوبی‌هایی دارد، باید بدی‌هایش را هم بپذیریم و حرف درستی بود. من پیشنهاد دادم نه برای فیلم من، به‌طور‌کلی منتقدان اسم‌ورسم‌دار در نوشته‌هایشان تماشاگران را در قبال فیلم‌های – حتی به‌ظاهر- نوآورانه به خویشتن‌داری دعوت کنند تا سینما پیشرفت کند و «مغول»‌های کیمیاوی را اسم بردم که اگر منتقدان نبودند و این فیلم را چند دهه به دندان نمی‌کشیدند که تماشاگران نگاتیو‌هایش را هم تکه‌پاره می‌کردند! گلمکانی گفت، من شخصا هرکاری از دستم بربیاید برای فیلمت می‌کنم و کرد و من همین‌جا از او تشکر می‌کنم.

⇓⇓⇓

پی نوشت سینماژورنال:

 وجه تناقض بار گفته های شهبازی آنجاست که یک جای حرفهایش بیان می دارد “ اینکه فیلم‌ساز به‌دنبال سلیقه تماشاگر باشد حرف لَغوی است” ولی در جریان تماس با سیاستگذار هنروتجربه به او پیشنهاد می‌دهد منتقدان اسم و رسم‌دار(!) تماشاگران را در قبال فیلمهای نوآورانه-که احتمالا به زعم ایشان فیلم خودش هم یکی از آنهاست- به خویشتن داری دعوت کنند!!!

پرسش اول این است؛ فیلمسازی که سلیقه تماشاگر برایش ارزشی ندارد چرا تا این حد از نقدهای منفی همان تماشاگران گلایه مند است؟ یک گمانه می‌تواند ناظر بر نگرانی احتمالی شهبازی نسبت به تأثیرپذیری سرمایه گذاران از این نظرات و عدم توانایی در پیدا کردن سرمایه گذار برای کارهای بعدی باشد.

پرسش بعدی این است چطور زمانی که فیلمهای قبلی شهبازی و مثلا “دربند” یا همان “خانه دختر” با اقبال مخاطبان در فضای مجازی روبرو شدند ایشان به گلایه از این اینترنت نپرداخته بود؟

پرسش بعدی تر اینکه اگر به زعم ایشان در فضاهای اینترنتی فقط تعداد “اندکی” هستند که نمی گذارند بحث جدی دربگیرد این همه گلایه از یک عده “اندک” و حتی تماس با یک منتقد برای پیدا کردن راه حلی جهت مقابله با این “اندک” چه معنایی دارد؟




خاطره‌نگاری یک منتقد از موضع‌گیری حاتمی‌کیا نسبت به دو انتخابات ۸۸ و ۹۲!

سینماژورنال: هفته گذشته ابراهیم حاتمی‌کیا گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” داشت و در این گفتگو سعی کرد بی پرده درباره سیاستهای فرهنگی دولتهای مختلف از دولت اصلاحات تا دولت کارگزاران، دولت احمدی نژاد و دولت فعلی سخن گوید.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این گفتگو در فضای رسانه‌ای بازتاب فراوانی داشت و حالا احمد طالبی نژاد منتقد قدیمی هم در همان روزنامه “شرق” نامه ای به حاتمی کیا نوشته و به انتقاد از برخی موضع گیریهای وی در سالهای اخیر که چه در گفتگوهایش و چه در فیلمهایش بازتاب داشته پرداخته است.

سینماژورنال دو فراز جالب از نامه طالبی نژاد را مرور می کند:

فراز اول. خاطره نگاری از انتخابات 88

طالبی نژاد نوشته است: یادتان هست در کوران حوادث سال‌های گذشته فضای رسانه‌ای پر شد از این سؤال که چرا در قبال اتفاق‌هایی که داشت می‌افتاد، موضع نمی‌گیرید؟

و یادتان هست در مراسم جشن خانه سینما و بزرگداشت یار دیرینتان زنده‌یاد سیف‌الله داد که در محوطه موزه سینما برگزار می‌شد، کنار هم نشسته بودیم و شما از همکاران رسانه بنده گله می‌کردید که چرا او را مواخذه می‌کنند و بنده هم همین پرسش را مطرح کردم و پاسخ شما این بود که من به حرف‌های مردمی که اعتراض دارند باور ندارم و هنگامی که دلیلش را پرسیدم، گفتید که «چرا فلان کاندیدا، خودش شخصا به شما تلفن نزده که دعوتتان کند در ستادش فعالیت کنید و درعوض فلانی را انتخاب کرده که باز به گفته خودتان، فیلم‌هایش نسبت به مسائل اجتماعی خنثی هستند و هیچ بادی به بیرقش نمی‌وزد» (نقل به مضمون). و بعد هم به نکته‌ای اشاره کردید که مصلحت نمی‌دانم و البته جرئتش را هم ندارم بازگویش کنم.

فراز دوم. خاطره نگاری از انتخابات 92

طالبی نژاد نوشته است: بعد از انتخاب رئیس‌جمهور فعلی هم در مکالمه‌ای تلفنی بی‌مقدمه و البته پیروزمندانه به نکته‌ای اشاره کردید که باعث حیرت من شد. این‌که به قول شما رئیس‌جمهور از مردم درخواست کرده بود داوطلبانه از دریافت یارانه خودداری کنند و جز یکی دو‌میلیون‌نفر به این درخواست پاسخ مثبتی ندادند، شما با لحنی که ازتان توقع نمی‌رفت، این عدم همراهی را…  به دولت و رئیسش قلمداد کردید.

و نمی‌دانم چرا؟ مگر این آقای روحانی از کره‌ای دیگر آمده و میزان تعبدش نسبت به دین و مذهب کمتر از جنابعالی است. بنده البته طرفدار هیچ جناحی نیستم و اصلا سیاست‌باز نیستم. ولی موضع شما که با سیاست وارد عرصه هنر شده‌اید، برایم جالب است.

 




شهرام مکری: در جشنواره بین‌المللی هنروتجربه فقط ۲ یا ۳ فیلم ایرانی حضور دارند⇐سینماژورنال: رایت فیلمهای خارجی را از کجا می‌خرید؟/مسأله سانسور را چطور حل می‌کنید؟

سینماژورنال: برگزاری جشنواره ای مستقل هنروتجربه که با پرسش مستقیم سینماژورنال درباره ماهیت این جشنواره، فایده‌اش برای سینمای ایران و البته چگونگی تأمین بودجه اش مواجه شد(اینجا را بخوانید) با توضیحات شهرام مکری یکی از فیلمسازان متبوع این گروه سینمایی مواجه شده است.

به گزارش سینماژورنال در مهمترین بخش توضیحات مکری که در  روزنامه فریدون جیرانی “سینما” ارائه شده آمده است: جشنواره هنروتجربه قرار است جشنواره ای بین المللی باشد و بناست تنها 2 یا 3 فیلم ایرانی در آن حضور داشته باشند.

براساس آنچه مکری گفته در جشنواره بین المللی هنروتجربه نهایتا 3 فیلم ایرانی حاضر خواهند بود و بقیه فیلمها خارجی خواهند بود! اینکه در ساختار سینمایی داخل کشور چطور بناست انتخاب فیلم برای چنین جشنواره ای صورت گیرد مشخص نیست و مکری در جایی دیگر از توضیحات خود فقط به این بسنده کرده همان طور که مستقل جدا کردن بخش بین الملل فجر با اشتیاق مخاطبان برای حضور در این بخش صورت گرفته حالا بین المللی کردن هنروتجربه هم می تواند با اشتیاق مخاطبان مواجه شود.

هرچند حتی همین اشتیاقی که مکری درباره بین الملل فجر طرح کرده هم زیر سوال است اما مسأله اصلی همان چگونگی حضور آثار خارجی در این جشنواره هنروتجربه است.

جشنواره بین المللی با سانسور؟

دست اندرکاران هنروتجربه چگونه می خواهند برای نمایش فیلم خارجی در جشنواره متبوعشان عمل کنند؟ ما سالهاست که در سینمای ایران اکران رسمی فیلم خارجی که نداریم به کنار برای نمایش فیلم در جشنواره هایی که پسوند بین المللی دارند هم کلی محدودیت داریم.

فارغ از محدودیتهای سیاسی که باعث می شود امکان استفاده از بسیاری از آثار مطرح اروپا و آمریکا را نداشته باشیم ممیزی و سانسور آثار همواره مهمترین عامل سدراه اقبال مخاطبان به بخش بین الملل جشنواره هایمان بوده است.

در همه این سالها به جز جشنواره کودک که بخاطر انتخاب آثاری مختص کودک و نوجوان که در کشورهای سازنده هم مطابق با استانداردهای مناسب برای این رده سنی تولید می شوند می تواند کمابیش بین المللی قلمداد شود تقریبا در تمامی جشنواره های دیگری که با ادعای بین المللی بودن برگزار می شوند نتوانسته ایم آثاری بدون سانسور برای پخش انتخاب کنیم.

رایت اصلی فیلم را از کجا می خرید؟ پخش کنندگان دست دوم؟

در کنار سانسور انتخاب آثار برای حضور در جشنواره هم همواره به گونه ای غیرمستقیم صورت می گرفته است. مثلا برای بخشهای مرور آثار از فیلمهای فیلمخانه ملی استفاده می شده است و برای بخشهای اصلی هم فیلمهایی را از شرکتهای واسطه ای که در کشورهای اطراف فعالند و رایت اصلی فیلم را در اختیار دارند، می خریدند.  با داشتن رايت آن هم با خريداري از فروشندگان دست چندم دست براي سانسور آن هم به بهانه  نمايش در جشنواره و آن هم جشنواره اي بين المللي(!) باز بود.

هم آن انتخاب فیلمها بی اطلاع سازنده و تهیه کننده و البته پخش کننده اصلی انجام می شده و هم سانسورهای بعدی! طبیعی است که به تبع آن در سالهای اخیر هیچ فیلمساز مطرح خارجی را نداشته ایم که برای نمایش اثرش در مهمترین جشنواره وطنی که فجر باشد هم به ایران سفر کند. حضور در جشنواره پیشکش، اصلا کدام کارگردانی است که اجازه دهد فیلمش را به صورت سانسورشده در جشنواره ای نشان دهند؟

می توانید به سراغ کشورهای همسایه بروید اما…

البته هنروتجربه ایها می‌توانند به مانند بخشهايی چون “سينمای سعادت” و مشابهيني در اين اندازه كه سابق بر اين در بين الملل فجر شاهد بوده ايم، به سراغ كشورهاي مسلمان آسياي ميانه بروند و آثاري را براي توجيه بين المللي بودن جشنواره خود انتخاب کنند. در این صورت هم جشنواره درست به مانند آنچه در بین الملل فجر رخ داد، نخواهد توانست اصلی ترین عامل قدرت که حضور مخاطبان است را کنار خود داشته باشد.




چه کسی در تشییع ایرج کریمی با گریه سخنرانی می‌کرد اما تمام یک سال اخیر با او قهر بود؟!

سینماژورنال: مراسم تشییع پیکر ایرج کریمی منتقد و فیلمساز در حالی برگزار شد که اظهارنظری از سوی هوشنگ گلمکانی منتقد نسبت به کریمی واکنش تامل برانگیز احمد امینی دیگر فیلمساز و منتقد حاضر در تشییع را موجب شد.
به گزارش سینماژورنال هوشنگ گلمکانی در بخشی از مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ایرج کریمی، اظهار کرد: ما در بهت و ناباوری هستیم و نمی‌دانیم با آوار این واقعیت چه باید بکنیم.
وی ادامه داد: ایرج کریمی در مراسم تشییع شرکت نمی‌کرد ولی من احساس می‌کنم که ممکن است هر لحظه در این مراسم حضور پیدا کند.

هوشنگ گلمکانی که برای ایرج کریمی گریه می کند یک سال گذشته با او قهر بود!
از آن سو احمد امینی در این مراسم در واکنش به گلمکانی گفت: آقای هوشنگ گلمکانی منتقدی که برای ایرج کریمی گریه می‌کند، یک سال گذشته با او قهر بود.
وی خاطرنشان ساخت: این حرف کلیشه‌ای که کیفیت عمر آدم‌ها از طول عمر آن‌ها مهم‌تر است درباره ایرج کریمی صادق است.
امینی تاکید کرد: او استثنایی بود و همه حتی کسانی که با او خوب نبودند هم می‌دانند که هیچ‌گاه برای کسب درآمد کار نکرد. ایرج کریمی عاشق کار فرهنگی بود و سینما و فرهنگ و هنر ایران بدون او چیزی کم خواهد داشت.




ادعاهای تازه تنابنده: از سامان مقدم تا پیمان قاسم‌خانی از “گینس” خوششان آمده/گلمکانی گفت فیلمت حُسن‌هایی هم دارد

 سینماژورنال: اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان با عنوان “گینس” در روزهای اخیر دیگر به مانند روزهای ابتدایی اکران مخاطب ندارد.

یک دلیل این امر شاید تصوراتی بود که مخاطبان ابتدایی از فیلم داشتند و برآورده نشد و همین برآورده نشدن تصورات است که وقتی دهان به دهان می چرخد باعث میشود مخاطبان بعدی با محافظه کاری بیشتری برای تماشای فیلم اقدام کنند.

به گزارش سینماژورنال در این اوضاع اما تنابنده همچنان سعی میکند از فیلمی که پر است از عبارات غیرمتعارف دفاع کند و آنها که نقدش کرده اند را به غرض ورزی متهم کند.

تازه ترین گفتگوی این کارگردان-بازیگر که با “شرق” انجام شده نیز بیشتر دفاعیه ای از فیلم است؛ دفاعیه ای که در ابتدای آن از شهید مرتضی مطهری هم یاد شده و یکی از نقل قولهای او آورده شده است. همان نقل قولی که از “سنگ زنی به قطار در حال حرکت” سخن گفته شده است.

اما شاید جالب ترین بخشهای گفتگوی تازه تنابنده جایی است که از هوشنگ گلمکانی بعنوان منتقدی تأثیرگذار یاد کرده و می گوید: خیلی از منتقدنماها و رسانه‌ها می‌خواهند آدم را مجبور کنند تا راه فیلم‌سازانی را ادامه دهد که به قهقرا رفته‌اند. فیلم‌سازانی که چند تا جشنواره داخلی و خارجی رفته‌اند و بعدش خودشان را گم کرده‌اند و هیچ محصول خلاقانه‌ای ارائه نداده‌اند... شما در نظر بگیرید که هوشنگ گلمکانی به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین منتقدان سینمایی به من گفت که فیلمت ایراداتی دارد، اما حسن‌هایی هم دارد و برخی از این نقدهایی که در رسانه‌ها به آن دامن می‌زنند، نقدهای سالمی نیستند.

دیگر ادعای جالب کارگردان “گینس” خوش آمدن پیمان قاسم خانی وسواسی و سختگیر و البته سامان مقدم از فیلمش است. تنابنده در این باره بیان می دارد: خیلی از همکاران از فیلم خوششان آمده از سامان مقدم تا پیمان قاسم‌خانی. هر کسی در فیلمش رویکردی دارد و اهدافی را دنبال می‌کند که من همه تلاشم را کردم که در فیلم اول نگاهی به گیشه داشته باشم و ابتدا تماشاچی داشته باشم و بعد در فیلم‌های بعدی زیبایی‌شناسی هدفمندی را دنبال کنم.




فهرست مخالفان “هنروتجربه” به‌روایت یکی از سیاستگذاران؛ از مسعود فراستی و مهدی کرم‌‍‌پور تا امیر قادری و حسین فرحبخش

سینماژورنال: گروه سینمایی تازه تاسیس “هنروتجربه” از جمله گروههای سینمایی است که به اندازه موافقان، مخالفان خود را دارد.

به گزارش سینماژورنال هوشنگ گلمکانی روزنامه نگاری که بواسطه ریاست شورای نویسندگان مجله “فیلم” در سالیان گذشته تا می توانست سعی می کرد از پذیرفتن مسئولیت در مناصب دولتی پرهیز کند از ابتدای تاسیس “هنر و تجربه” به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری این نهاد حضور یافته است.

همین حضور باعث شده که این منتقد پیشکسوت مجبور شود در برهه های زمانی مختلف به دفاع از عملکرد این گروه سینمایی بپردازد.

تازه ترین مطلبی که گلمکانی در وبلاگش نوشته هم دفاعیه ای است از “هنروتجربه”.

گلمکانی با تقسیم بندی مخالفان این طرح سینمایی، از یک طرف ادعاهای مخالفان را زیر سوال برده و از طرف دیگر خودش ادعای جالبی را درباره دولتی بودن سیستمهای هنری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیان کرده و حتی به نقل از دوستی که نامش را نمی آورد می گوید 95 درصد بودجه تئاتر خصوصی آلمان را دولت می‌پردازد.

سینماژورنال متن کامل یادداشت گلمکانی را ارائه می دهد:

“هنروتجربه” چه ضرری دارد برای کسی؟

«گروه سینماهای هنر و تجربه» هم شده موضوع مناقشه سر چهارراه. کسی نیست بگوید کل طرحی که بودجه‌اش به اندازه هزینه یک فیلم معمولی است، چه ضرری برای کسی دارد؟ این همه‌سال به مسئولان سینمایی ایراد گرفته می‌شد که حمایت مالی از فیلم‌ها در مرحله تولید فسادآفرین است و باعث می‌شود کسانی با حساب‌سازی رقم بودجه فیلم‌ها را بالاتر از واقعیت نشان بدهند و سودشان را در همان مرحله تولید ببرند و اکران فیلم‌ها هم اصلا اهمیتی برای‌شان نداشته باشد.

به همین دلیل الان صدها فیلم آماده و اکران‌نشده داریم. حالا برای اولین بار، در طرح سینمای هنر و تجربه حمایت دولت در مرحله اکران در قالب کمک به نمایش عمومی فیلم‌هایی که معمولا جایی در برنامه اکران سینمای بدنه ندارند عملی شده.اشکالش چیست؟

آیا اقلیت هیچ اهمیتی ندارد؟

این‌که حدود ٧٠٠ صندلی از کل ١٤٠٠٠ صندلی سینماهای کشور (یعنی فقط ٥ درصد) با حداقل بودجه امکان نمایش عمومی ده‌ها فیلم بلند و کوتاه و مستند را فراهم کرده و اصولا ایجاد تنوع در برنامه اکران عمومی جهت پاسخ‌گویی به نیازهای اقلیتی که فیلم‌های مورد علاقه‌شان را در اکران سینمای بدنه نمی‌یابند چه ایرادی دارد؟ آیا اقلیت هیچ اهمیتی ندارد؟ با استدلال مخالفان، دولت از تئاتر هم نباید حمایتی بکند و می‌دانیم با قطع بودجه دولتی تئاتر، تمامی تئاتر کشور و همه اجراهای روی صحنه به‌کلی تعطیل می‌شود.

هر هفته بین ٥ تا ٦‌هزار تماشاگر

همین چهارتا و نصفی سالن کوچک گروه هنر و تجربه، هر هفته بین ٥ تا ٦‌هزار تماشاگر دارند که خیلی از آنها تماشاگر سینمای بدنه نیستند. به نظر مخالفان، آیا اتفاق فرخنده و مسرورکننده‌ای است که گروه هنر و تجربه وجود نداشته باشد و این چند‌هزار نفر فیلم‌های مورد نظرشان را نبینند؟ همین استدلال را می‌توان در مورد تئاتر هم کرد که آماری از تعداد تماشاگرانش نداریم اما صرفا به این دلیل که تعداد تماشاگران‌شان به اندازه فیلم‌های تجاری پرفروش نیست بهتر است بودجه‌شان قطع و سالن‌ها تعطیل و دل‌های سوخته و نگران و دلواپس خنک شود؟

مخالفان گروه هنر و تجربه چند دسته‌اند با هدف‌ها و نگاه‌ها و منافع مختلف.

امیر قادری؛ نمی داند که ٩٥‌درصد بودجه تئاتر خصوصی آلمان را دولت می‌پردازد

امیر قادری چون اوضاع مملکت و اقتصادش مثل آمریکا نیست با گروه هنر و تجربه مخالف است. او از آمریکایی شدن اوضاع یک وجب پایین نمی‌آید و حتی به الگوی اروپایی هم رضایت نمی‌دهد. می‌گوید باید اقتصادمان مثل آمریکای عزیز آن‌قدر آزاد بشود که ساخت و نمایش این جور فیلم‌ها تابع قانون عرضه و تقاضا باشد، درحالی‌که نمی‌داند در آن‌جا هم برای رونق و تداوم فعالیت‌های فرهنگی خاص، سازوکاری خارج از قانون عرضه و تقاضا وجود دارد و اصولا در همه جای دنیا دولت‌ها به شکل‌های مختلف از کالاهای فرهنگی که مخاطب عام ندارند به شیوه‌های گوناگون حمایت و کمک می‌کنند و چنین فعالیت‌هایی هیچ‌گاه به خودکفایی نمی‌رسند و دولت‌ها همیشه باید بابت آن سوبسید بدهند. همین چند روز پیش آقایی که در آلمان فعالیت تئاتری می‌کند می‌گفت حتی چیزی که در آن کشور به‌عنوان تئاتر خصوصی شناخته می‌شود، ٩٥‌درصد بودجه‌اش را دولت می‌پردازد.

فراستی و کرم پور؛ مخالفت برای مخالفت
به‌هرحال… مسعود فراستی با یک جور استدلال، و مهدی کرم‌پور و دیگران با نگاهی دیگر با گروه هنر و تجربه مخالفت می‌کنند و فارغ از نوع نگاه و استدلال‌ها، به نظر می‌رسد مثل خیلی از موارد دیگر در عرصه فرهنگ و سیاست و اجتماع، فضیلت مخالف‌خوانی در جامعه بیش از هر چیز اهمیت دارد. مخالفت به ما هّوَ مخالفت. مخالفت برای مخالفت. مخالفت برای نمایش درک و شعور بالا. چنین به نظر می‌رسد که در جامعه ما، موافق بودن و تحسین کردن، جایگاه و احترامی ندارد و بیشتر باعث کسر شأن است.

فرح بخش؛ محکی برای ارزیابی هنر و تجربه
اما در این میان نوع مخالفت محمدحسین فرح‌بخش، سینماگر همه‌فن حریف و صاحب‌سبک از همه تماشایی‌تر و استدلال‌هایش شنیدنی‌تر است. استاد فرح‌بخش چند هفته پیش در برنامه تلویزیونی «دو نیم‌ساعت» در شبکه خبر که به همین موضوع اختصاص داشت رودرروی امیرحسین علم‌الهدی مدیر اجرایی گروه هنر و تجربه نشست و هر دو حسابی از خجالت هم درآمدند و مشت‌ومال مفصلی در قالب کلام به هم دادند. در این مناظره جنجالی که خیلی زود متن و تصویرش روی سایت‌های مختلف قرار گرفت، بیشترین کلمه‌ای که ردوبدل شد، کلمه «شارلاتان» بود. علاقه‌مندان کنجکاوی که تماشای این برنامه چهارراهی را از دست داده‌اند می‌توانند برای اطلاع به فضای مجازی مراجعه کنند.

در اینجا فقط یک بخش آموزنده‌اش برای اطلاع مورخان و ناظران و منتقدان نقل می‌شود که استاد فرمودند اصلا کل سینمای پس از انقلاب هنر و تجربه است و حالا عده‌ای شارلاتان برای پول درآوردن و اتلاف بیت‌المال این بساط را به راه انداخته‌اند. البته کل نظرهای استاد شنیدنی و قابل ‌تعمق است و محکی برای ارزیابی هنر و تجربه و اصولا دنیا و مافیها. یادش به خیر استاد بسم‌الله‌خان موسیقیدان نامدار هند در مناظره‌اش با استاد سرآهنگ همتای مشهور افغانی‌اش با تکیه بر عرفان غنی شرقی در ارتباط تنگاتنگی با حرفه‌شان فرمود: «آب را اگر نگه داریم، صرفه‌جویی یا پس‌انداز نمی‌شود؛ می‌گندد. در چنین آبی حتی قورباغه هم نمی‌تواند ابوعطا بخواند چه رسد به دیگران. چون آب راکد که سرپایین و سربالا ندارد.»




توصیه هوشنگ گلمکانی به سناریست “شبهای روشن”: خوبیت ندارد هنوز هیچی نشده بروید سر چهارراه!

سینماژورنال: اصغر نعمیمی فیلمسازی که پیش از این در سینمای بدنه تجربیاتی چون “سلام بر عشق” و “بی وفا” را داشته اخیرا فیلمی با نام “سایه های موازی” را با فیلمنامه ای از سعید عقیقی کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماژورنال سعید عقیقی که بیش از هر چیز بواسطه نگارش فیلمنامه هایی مانند “شبهای روشن” و “هفت پرده” می شناسیمش نیز بدون اینکه نتیجه کار نعیمی را ببیند به موضع گیری دربرابر این فیلم پرداخته و به نوعی از فیلمی که توسط نعیمی ساخته شده اعلام برائت کرده است.

سعید عقیقی و اصغر نعیمی از جمله نویسندگان سالهای قبل مجله “فیلم” بوده اند و همین باعث شده است هوشنگ گلمکانی رییس شورای نویسندگان این مجله در اقدامی تفاهم برانگیز و با نگارش یادداشتی که در وبلاگش منتشر شده سعی کند دو طرف دعوا را به اشتراک برساند.

گلمکانی با انتقاد از عقیقی که بدون دیدن فیلم به قضاوت درباره عملکرد کارگردان پرداخته به او و دیگر فیلمنامه نویسان نهیب زده خوب نیست ندیده دعوا را آغاز کنند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت گلمکانی را ارائه می دهد:

فیلمنامه‌نویس یک چیزی می‌نویسد، کارگردان هم سلیقه خودش را دارد و ممکن است تغییری در آن بدهد

دوست و همکار سابق ما سعید عقیقی که چند ‌سال است وارد عملیات اجرایی سینما شده و بیشتر فیلمنامه می‌نویسد و حتی گاهی تله‌فیلم هم می‌سازد، یک فیلمنامه‌اش را داده به دوست و همکار سابق دیگرمان اصغر نعیمی که فیلم سومش “سایه‌های موازی” را بسازد و همین شده منشأ یک سوژه سر چهارراه که ‌ای کاش نمی‌شد. اختلاف فیلمنامه‌نویس‌ها و کارگردان‌ها که تمامی ندارد:  فیلمنامه‌نویس یک چیزی می‌نویسد و می‌فروشد به کارگردان و تهیه‌کننده. اما خودش هم تصور و ذهنیتی از نوع اجرای آن دارد که مثلا اگر خودش قرار بود بسازد چه جوری می‌ساخت. کارگردان هم سلیقه خودش را دارد و ممکن است تغییری در آن بدهد یا اداره محترم سانسور چیزی را تحمیل کند
هنوز فیلم را ندیده و در هیچ یک از مراحل ساخت آن نقشی نداشته
 اما جز این، آن طور که اصغر می‌گوید گویا این دو همکار سابق صحبت‌هایی در حد مشورت با هم کرده‌اند که ضرورت اجرایی نداشته و در قرارداد هم نیامده و یک وقت عقیقی به خود آمده که فیلمبرداری تمام شده و نعیمی به توصیه‌های او عمل نکرده. بعد برداشته یک نامه نوشته به تاریخ ٢٥ فروردین امسال، با همان لحن آشنایش و از این فیلم و فیلمنامه اعلام برائت کرده است. تأکید هم کرده که هنوز فیلم را ندیده و در هیچ یک از مراحل ساخت آن نقشی نداشته (معمولا هم فیلمنامه‌نویس‌ها نقشی در مراحل ساخت فیلم‌ها ندارند)، اما ندید می‌گوید این فیلم ربطی به فیلمنامه او ندارد.
عقیقی این شرط را باید در قرارداد می آورد
به هر حال کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند و عقیقی هم در همان آغاز نامه‌اش نوشته این نامه فقط برای ثبت در تاریخ است که یعنی قصد شکایت در مجامع صنفی و قضایی و تجمع خیابانی و مجازی ندارد. اما چشمش ترسیده که مبادا “سایه‌های موازی” فیلم خوبی از کار درنیاید و یکی یقه‌اش را بگیرد که:  مرد حسابی، این چه فیلمنامه‌ای است که نوشته‌ای؟ که البته در چنین مواردی او می‌تواند معترضان را حواله بدهد به متن چاپ‌شده فیلمنامه که چند ‌سال پیش در یک مجموعه از سه فیلمنامه او منتشر شده است؛ شانسی که سایر فیلمنامه‌نویسان معترض به فیلم ساخته‌شده از روی نوشته‌شان ندارند. یک نکته باریک‌تر از طناب هم در پاراگراف اول نامه عقیقی هست که گفته در همان آغاز کار طی یادداشتی به کارگردان اعلام کرده هر گونه تغییری در فیلمنامه باید با نظر او باشد، درحالی‌که این امر حکم «توافق یک‌جانبه» دارد و چنین شرطی را باید در قرارداد آورد که طرف دیگر هم پایش را امضا کند و ملزم به اجرای آن باشد.
خوبیت ندارد همکاران اهل قلم ما هنوز هیچی نشده بروند سر چهارراه
به هر حال همین اسم عقیقی و عنوان “سایه‌های موازی” و فیلمنامه‌ای که براساس “نازنین” داستایفسکی نوشته شده، با این که برای ساختنش فراهم شده نشان می‌دهد که نعیمی تصمیم به ساختن فیلمی متفاوت از دو فیلم اولش گرفته که باعث مسرت ما همکارانش است. عقیقی هم خوب بود اگر نظر و اعتراضی داشت بعد از دیدن فیلم اقدام می‌کرد. خوبیت ندارد همکاران اهل قلم ما هنوز هیچی نشده بروند سر چهارراه. نعیمی که حتی به‌عنوان یک بهره‌برداری تبلیغاتی هم هنوز جواب نداده ولی تهیه‌کننده‌اش با این پاس یک آبشار زده که البته هنوز معلوم نیست کجای زمین فرود بیاید.
خُلق خودتان را تنگ نکنید
سید فیلد در جلد نمی‌دانم چندم مجموعه آثارش، در فصل «چند توصیه به منتقدانی که بعدا فیلمنامه‌نویس می‌شوند» می‌فرماید:  «خُلق خودتان را تنگ نکنید و بگذارید کارگردان‌ها هر معامله‌ای که می‌خواهند با فیلمنامه شما بکنند. شما کار خودتان را کرده‌اید و بگذارید آنها هم کار خودشان را بکنند. فوقش شما هم بعدا می‌توانید همین معامله را با دیگران بکنید. دنیا سرای معاملات است؛ فقط بدون قرارداد معامله نکنید وگرنه معامله‌تان باطل است.»



اعتراف عادل فردوسی‌پور به سمبل کاری در ترجمه “فوتبال علیه دشمن”!

سینماژورنال: عادل فردوسی پور علاوه بر توانایی بالایش در اجرا دستی هم در ترجمه دارد و هرازگاه می کوشد آثاری کمتر خوانده شده را به فارسی برگرداند.

به گزارش سینماژورنال از جمله کتبی که فردوسی پور ترجمه کرده “فوتبال علیه دشمن” سایمون کوپر است؛ کتابی که اتفاقا بواسطه نام مترجمش هم که شده فروش خوبی در بازار نشر داشته است.

فردوسی پور در تازه ترین گفتگویش با صداقت تمام از ترجمه ابتدایی این کتاب گفته و اینکه در بخشهایی از آن وقتی جمله ای را نمی فهمیده به “سمبل کاری” روی می آورده!

اگر قسمتی را متوجه نمی شدم سمبل می کردم!

عادل فردوسی پور در این باره به احسان رضایی در “تماشاگران امروز” می گوید: چون ترجمه اولم بود خیلی دوباره کاری آن زیاد شد. در کتاب اول یک پاراگراف می خواندم و بعد می نوشتم و اگر قسمتی را هم متوجه نمی شدم خیلی برای آن تحقیق نمی کردم و یک جورهایی می خواستم کار را سمبل کنم.

فردوسی پور ادامه می دهد: ولی در دور دوم سعی کردم حتی یک کلمه را هم کم یا زیاد نکنم و کلا وفادار باشم و برای همین کار خیلی طول کشید.

دوباره کاری دو ماه طول کشید

مجری برنامه جنجالی “نود” با اشاره به زمان آغاز ترجمه “فوتبال علیه دشمن” بیان می دارد: ماه رمضان سال 88 فکر میکنم اوایل پاییز بود که کار را شروع کردم و چون از کسی هم در ترجمه کمک نگرفتم و حجم کتاب زیاد بود یک ماه و نیم طول کشید.

به گزارش سینماژورنال فردوسی پور می افزاید: در دوباره کاری کتاب که حدودا دو ماه طول کشید با کمک هوشنگ گلمکانی کل کتاب را خواندیم و چک کردیم و مطابقت دادیم و خیلی سعی کردم در این ویرایش، متن نوشته روان باشد.