1

خاطرات سعید امیرسلیمانی از سال‌های همنشینی با علی حاتمی⇐بنا بود با علی حاتمی سریال “ناصرالدین شاه و کریم شیره‌ای” را بسازیم که محقق نشد!/علی حاتمی معتقد بود اگر فیلمنامه کامل بنویسد برایش کهنه می‌شود و همیشه دنبال نو بود!/با حاتمی برای خرید ماشین به آلمان رفتیم ولی حاتمی از غم غربت، روز دوم به ایران برگشت!/حین تولید “سوته‌دلان”، علی حاتمی نصفه شب به من زنگ می‌زد و مونولوگ طولانی می‌گفت تا بنویسم و حفظ کنم!/قرار بود شهرک سینمایی در پایین باشگاه انقلاب ساخته شود ولی با انقلاب مصادف شد…/ در “هزاردستان” نقش پدر زری خوشکام را به من سپرد اما سریال طولانی شد و نقشم از بین رفت!/ در “کمال الملک” می‌خواستم نقش سفیر ایران در عراق را بازی کنم ولی بودجه کم آمد و نقشم حذف شد!/علی حاتمی هم حسود بود و هم مهربان!!

سینماروزان/مریم ضیغمی: خوش مشرب و بااخلاق است،دوستی «سعید امیرسلیمانی» یار غار و رفیق صمیمی و قدیمی زنده یاد «علی حاتمی» ملقب به سعدی ایران، نه تنها جلوی دوربین بلکه از همان ابتدای جوانی به خانه ها و هم بازی شدن کمند و لیلا هم کشیده شد.

روزنامه قدیمی خراسان به بهانه سالروز درگذشت زنده یاد «حاتمی» با «امیرسلیمانی» هم کلام شده و خاطرات او را مرور کرده است.

متن گفتگوی روزنامه خراسان با سعید امیرسلیمانی را‌ بخوانيد:

*چگونه با زنده یاد «علی حاتمی» آشنا شدید؟
**از زمان مجموعه «داستان های مولانا» رفاقت مان شکل گرفت. من، جمشید مشایخی، بهروز به نژاد، آقای عباس مغفوریان و علی دور هم جمع شده بودیم تا این مجموعه را بسازیم. آخرهای این مجموعه از شمال برمی گشتیم که من، مشایخی و علی تصمیم گرفتیم «ناصرالدین شاه و کریم شیره ای» را بسازیم که محقق نشد، بنابراین «سلطان صاحبقران» را ساختیم و از همان مقطع تا زمان مرگش رفاقت مان ادامه داشت.

*علاوه بر رفاقت کاری، به شکل خانوادگی هم با هم رفت و آمد داشتید؟
**بله. به قول خانمم ما بیشتر از لحاظ خانوادگی با علی رفت و آمد داشتیم یعنی ۳ یا ۴ شب خانه یکدیگر بودیم، لیلا و کمند تقریباً همسن و هم بازی بودند.

**چرا با گذشت سال‌ها از فوت «علی حاتمی» هنوز محبوب است و حتی مورد توجه نسل جدید که او را ندیده اند، ولی آثارش را مشاهده می‌کنند، قرار گرفته است و از او به نیکی یاد می شود؟
**یک دلیل دارد و آن هم این است که «علی حاتمی» از کسی تقلید نکرد و الگویی نداشت و کار خودش را می‌کرد، با تمام وجودش کار می کرد، قلم توانا و تخیل خوبی هم داشت و  فکر می کرد و تخیلات ذهنی اش را می نوشت، حتی بعضی از چیزها با واقعیت تضاد داشت ولی می‌نوشت. مثلاً در «سلطان صاحبقران» ناصرالدین شاه و ملیجک در شمال گم می شدند، آن ها به پیرمردی بر می خوردند که نقش پیرمرد را من بازی کردم. این قسمت که تعریف کردم در واقعیت وجود نداشت. علی چون دلی می‌نوشت و می‌ساخت مخاطب با او ارتباط نزدیکی برقرار می کند و دوستش دارد.

*کدام اثر زنده یاد «علی حاتمی» در ذهن تان جا خوش کرده است؟
** «سوته دلان» را نسبت به دیگر آثارش بیشتر دوست داشتم. او برای ساخت این فیلم خیلی زحمت کشید و چون من همیشه در کنارش بودم به سختی های این کار واقف هستم.

**جایی خواندم که علی حاتمی هیچ‌گاه با فیلمنامه کامل سر صحنه نمی‌رفت و فیلم نامه‌هایش را سر صحنه می‌نوشت، صحت دارد؟
**درست است که فیلم نامه کامل نداشت اما تمام فیلمنامه را در ذهنش داشت و معتقد بود که آخرین چیزی که به ذهنش می رسد، درست ترین است، مثلاً در “سوته دلان” نصفه شب به من زنگ می زد و مونولوگ طولانی می گفت تا بنویسم و حفظ کنم و فردا جلوی دوربین بروم‌. علی معتقد بود اگر فیلمنامه کامل بنویسد برایش کهنه می شود و همیشه دنبال نو بود، برای همین می‌گویند سناریوی کاملی نداشت.

*سریال «هزار دستان» لقب بزرگ‌ترین پروژه «علی حاتمی» را به دوش می‌کشد و او برای ساخت این سریال شهرک سینمایی غزالی را ساخت. در مورد آن چیزی به یاد دارید؟
**بله، من و علی قرار شد این شهرک را بسازیم، سپس دو طراح از ایتالیا آوردیم و قرار بود این شهرک در پایین باشگاه انقلاب ساخته شود که با انقلاب مصادف شد و تلویزیون پیشنهاد داد شهرک را در زمینی که در جاده کرج دارد، بسازیم. وقتی طراحان ایتالیایی رفتند «علی حاتمی» طراحی شهرک را به آقای خاکدان که یکی از بزرگ ترین دکوراتورهای آن مقطع بود، سپرد. من تمام عکس های لاله زار را از اسناد ملی درآوردم و در اختیار طراح قرار دادیم و شهرک سینمایی ساخته شد. چون مالک زمین تلویزیون بود شهرک در اختیار آثار مختلف قرار گرفت.

*به یاد دارید که در چند اثر «علی حاتمی» بازی کردید؟
** چون با علی رفیق بودم در همه کارها در کنارش بودم، نقش من را می گذاشت آخر بگیرد و وقتی فیلم طولانی می شد می گفت سعید ولش کن یا در اثری می گفت سعید بیا این نقش را بازی کن تا نقش خودت برسد، بعد می رفتم و بازی می کردم. در «هزار دستان» نقش پدر زری خوشکام را به من سپرد تا نقش ام برسد اما سریال طولانی شد و نقش ام از بین رفت. در «کمال الملک» می خواستم نقش سفیر ایران در عراق را بازی کنم و حتی دکورش هم زده شد ولی چون سریال طولانی شد و بودجه کم آمد و علی زورش به من می رسید، نقش ام را حذف کرد.

سعید میرسلیمانی+جمشید مشایخی+مرتضی احمدی+سعید نیک‌پور  علی حاتمی+زری خوشکام+ایرن زازیانس+جهانگیر فروهر
سعید میرسلیمانی+جمشید مشایخی+مرتضی احمدی+سعید نیک‌پور
علی حاتمی+زری خوشکام+ایرن زازیانس+جهانگیر فروهر

*بارزترین ویژگی «علی حاتمی»  چه بود؟
** بدترین خصوصیت اش این بود که بسیار حسود بود، او معتقد بود هنرمند باید حسود باشد و من مخالفت می کردم و بارزترین حس علی مهربانی اش بود.

*وقتی زنده یاد حاتمی بیمار شد چه حسرتی در دل داشت؟
** یک سال و نیم قبل از فوتش که علی بیمار شد بین‌مان کدورتی پیش آمد که قطع رابطه کردم تا این که یک روز صبح ساعت هفت و نیم خبر فوتش را به من دادند که خیلی ناراحت شدم و به خانه اش رفتم. مرتضی شایسته آن جا بود و گفت دیشب علی به من گفت که از سعید حلالیت بطلب.آن جا به آقای شایسته گفتم وقتی خبر فوتش را شنیدم، حلالش کردم.

*آخرین سکانس از دیدارتان با زنده یاد «علی حاتمی» در بهشت زهرا چگونه گذشت؟
** این را بگویم که اصلاً اشک نمی ریزم ولی وقتی در بهشت زهرا علی را دیدم بغض ام ترکید و آن چنان گریه می کردم که زری خانم همسرش می خواست مرا آرام کند و نمی توانست. الان هم ناگهان آن لحظه در ذهنم تداعی شد.

*در پایان مصاحبه یک خاطره برای مان تعریف کنید.
** در آن زمان زیاد به خارج از کشور می رفتم. یک بار علی گفت بیا برویم به آلمان و یک ماشین بخریم و بیاوریم. برادرم در آلمان پزشک است و با علی به آلمان سفر کردیم. علی روز دوم گرفتار غم غربت شد، به خانه اش زنگ زد و وقتی با زری و لیلا صحبت کرد دلش برای آن ها تنگ شد و گفت می خواهم بروم و نمی مانم. او به ایران برگشت و ماشین هم نخرید و من تنها در آلمان ماندم.




روایت مدیر تولید “هزاردستان” از ایفای نقش ایرن زازیانس در این سریال

سینماروزان: ایرن زازیانس ازجمله بازیگران سینمای پیش از انقلاب بود که علیرغم بازی در دو فیلم بعد از انقلابی “خط قرمز” و “جایزه” خیلی زود ممنوع الفعالیت شد و تا زمان فوتش در ابتدای دهه نود نتوانست بازیگری را تجربه کند.

شاید کمتر کسی بداند ایرن سابقه بازی و همکاری با علی حاتمی در سریال “هزاردستان” را هم داشته است؛ ایرن هم طراحی لباس بخشی از سریال را برعهده داشته و هم در بخشهای محذوفه سریال، بازی کرده است.

محمدمهدی دادگو مدیر تولید “هزاردستان” در روایتی تازه از تولید این سریال به شرق گفته است: علی حاتمی صورت اسامی بازیگران اصلی‌اش برای گفت‌وگوی من با آنان و انعقاد قرارداد داده بود؛ نام بازیگر و نام نقش. تنها فعالیت نمایشی دایر در آن زمان «جاده ابریشم» بود. «سربداران» یک سال بعد آمد. حاتمی تمام بار «بیکاری» اهل سینما را انگار بر دوش داشت. خیلی زود به یکدیگر اعتماد کرده بودیم.

دادگو ادامه داد: روز به روز قواعد جدید در امور نمایش وضع می‌شد، قانون نبود، ابلاغ سلیقه هر مدیری بود که می‌آمد و چیزی می‌ماند و می‌رفت ولی ته‌مانده سلیقه‌اش، ماهیت ضابطه می‌گرفت. حاتمی به خوبی این موقعیت را درک کرده بود اما بسیاری بلاتکلیف بودند. بیکاری بیداد می‌کرد. تکلیف حاتمی این بود که از همه خبر می‌گرفت. در قصه‌اش نقش می‌آفرید و در همین حال کار ایجاد می‌کرد. البته بازیگران قدیم سینما وضعیتی نامعلوم‌تر داشتند. بعضی را می‌خواست به من می‌گفت، من می‌پرسیدم، بعد از مدتی یا می‌گفتند: نه! یا بلامانع بود. آن‌گاه جمعی تصمیم دیگری می‌گرفت، ایجاد کار در پشت صحنه.

دادگو افزود: یک نمونه از بازیگران قدیمی، ایرن زازیانس بود. (ایرن بازیگر مشهور). علی گفت: اگر موافقی با او قراردادی ببند. باید شأن او رعایت می‌شد. در ملاقات با ایرن گفتم: حاتمی گفته است که خانم ایرن سلیقه ممتازی در لباس به ویژه دوره قاجاری دارد. ما نیاز به این تخصص شما داریم و قرارداد مسئولیت  لباس سریال منعقد شد.

مدیر تولید “هزاردستان” با اشاره به ایفای نقش ایرن در این سریال گفت: ایرن در بخش‌های داخلی سال ۱۳۵۸ سریال ، بازی کرده بود، آن زمان حجاب اجباری نبود، علی حاتمی اندرونی دوره قاجاری را گرفته بود و ایرن با سابقه بازی در “سلطان صاحبقران” در بخش اندرونی قاجار “هزاردستان” هم بازی کرد.

محمدمهدی دادگو درباره سرنوشت سکانسهای ایرن گفت: در سال ۵۹ حجاب اجباری شد و آن صحنه‌های ایرن هم غیرقابل پخش شد! نقش باشکوه زن قاجاری ایران در سریال به مسئولیت لباس تبدیل شد و ایرن تا آخرین لحظات همکاری کوشید کار خود را به عنوان طراح لباس به درستی انجام دهد.

 

ایرن زازیانس و شهلا میربختیار در نمایی از "هزاردستان"
ایرن زازیانس و شهلا میربختیار در نمایی از “هزاردستان”




افشاگریهای زری خوشکام همسر علی حاتمی دو دهه بعد از مرگ همسر⇐قصه اصلی «هزاردستان» آن چیزی نبود که روی آنتن رفت!!/پنجاه هزار تومان پول مرا سر فیلمبرداری «هزاردستان» خوردند!!/بابت دو فیلمی که از دل «هزاردستان» درآوردند حتی یک ریال به ما نپرداختند!!/در میانه تولید «هزاردستان» نامه ممنوع‌التصویری‌ام آمد/چرا بازیگری مرا ممنوع کردند درحالی که پیش از انقلاب اسلامی، در خودم انقلاب کرده بودم؟!/ممنوع‌التصویرم کردند اما کم نیاوردم و شدم سرآشپز فیلم «کمال‌الملک»!/نگذاشتم همسرم بفهمد زندگی با خواهر معلول ذهنی‌اش چقدر دشوار است!

سینماروزان: زری خوشکام یا زهرا حاتمی همسر بازیگر علی حاتمی است؛ بانویی که بعد از آشنایی و ازدواج با علی حاتمی زندگی قبلی را فراموش کرد و فقط در آثار همسر ایفای نقش کرد. بانویی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ممنوع التصویر شد ولی ماند تا بالاخره در سالهای اخیر که فرصت ایفای نقش در برخی آثار سینمایی را پیدا کرده است.

«سیمای زنی در دوردست»، «در دنیای تو ساعت چند است» و «شعله ور» سه فیلمی هستند که زری خوشکام بعد از رفع ممنوع التصویری در آنها ایفای نقش کرده است؛ فیلمهایی که هیچ کدام با اقبال عام مخاطبان روبرو نبوده اند و برای همین شاید هنوز خیلیها نفهمیده اند که زری خوشکام به عرصه بازیگری بازگشته است.

زری خوشکام به تازگی در گفتگویی تفصیلی با «شرق» روایتی دردناک ارائه داده از روزهایی که به همراه همسرش درگیر ساخت سریال «هزاردستان» بوده است. خوشکام بیان داشت: در طول ساخت سریال «هزاردستان/تهران روزگار نو» که اول اسمش جاده ابریشم بود، بسیار زیاد بر ما سخت گذشت. هنوز انقلاب نشده بود که برای ساخت دکور با علی به ایتالیا رفتیم. علی آنجا دفتری گرفت و دکوراتورهای ایتالیایی ماکت‌های دکور را ساختند، اما انقلاب که شد هیچ‌کدام حاضر نشدند به ایران بیایند و این دکور بعدها توسط زنده‌یاد خاکدان در ایران اجرا شد. کار به‌لحاظ تولید هم بسیار سخت بود به‌خصوص برای بازیگرها با آن گریم‌های عجیب و لباس‌های متفاوت. پارتنر مقابل من آقای انتظامی بود. ایشان ساعت پنج صبح دنبال من می‌آمدند و با هم به طرف کاخ گلستان می‌رفتیم. قبل از رسیدن به کاخ با صحنه‌های وحشتناکی مواجه می‌شدیم که تمام حس و حال بازیگری و فرورفتن در نقش را از ما می‌گرفت، باید مدت‌ها تمرکز و گاهی گریه می‌کردیم تا کمی از تألمات و تأثر درونی‌مان کم می‌شد. گریم سختی هم داشتیم و لباس‌ها هم واقعا دردسر داشت؛ آقای انتظامی را باید خیلی چاق می‌کردند و من را لاغر.

خوشکام افزود: به اواسط کار که رسیدیم تغییر پیاپی مدیرعامل‌ها و مسئولان و مدیرهای شبکه شروع شد، پول نمی‌دادند و پروژه به‌سختی پیش می‌رفت. هر دوره با آمدن مدیرعامل جدید، دستور تازه‌ای صادر می‌شد و با آمدن نفر بعد دستور دیگری می‌آمد. همین‌طور ماه‌ها کار به تعویق می‌افتاد. همه سختی‌ها را تحمل کردیم اما مشکل اصلی از جایی شروع شد که نامه‌ای از طرف مسئولان سازمان به علی رسید که به‌جای این بازیگر باید از بازیگر دیگری استفاده کنید. من ممنوع‌التصویر شده بودم و علی مانده بود که چه کار باید بکند. اگر می‌خواست صحنه را حذف کند، به کل داستان لطمه می‌خورد. به علی خیلی سخت گذشت ولی به من خیلی بیشتر، ناراحت شدم. خیلی گریه کردم، چون رفتن جلوی دوربین و صدای دوربین (آن روزها دوربین‌ها صدا داشتند) من را منقلب می‌کرد. ماه‌ها و سال‌ها افسرده شدم. علی اول زیر بار این دستور نرفت، اما نمی‌شد کاری کرد، قصه را تغییر داد و در نهایت همه صحنه‌ها سانسور شد. بعد از این‌همه قیچی‌خوردن، علی توانست یک‌جورهایی سر و ته قضیه را هم بیاورد. حالا بماند که سریال روی آنتن هم دچار همین بگیروببندها شد. قصه اصلی اصلا چیزی نبود که نمایش داده شد. با وجود اینکه از ابتدا در جریان متن بودم و تمام فیلم‌نامه را خودم تایپ کردم، اما من اصلا از قصه‌ای که نمایش داده شد سر درنمی‌آوردم.

زری خوشکام ادامه داد: داستان اصلا به این شکل نبود و چیز دیگری بود. داستان این بود که امین اقدس دختر رضا خوش‌نویس بود و بعد خان‌مظفر عاشقش می‌شد و او را برای پسرش خواستگاری می‌کرد. من نقش امین اقدس را داشتم. حتی 50‌ هزار تومان پول من را سازمان خورد. آن زمان مشغول ساخت آلونکی بودم، علی سر صحنه آجر کم آورده بود، از من خواست که هرچه سریع‌تر آن را سر صحنه بفرستم که در نهایت هیچ پولی بابت آن پرداخت نکردند… قرار بود خانه‌ای بسازم تا سقف بالای سرمان باشد. چون همیشه اجاره‌نشین بودیم، آن خانه هم طی زمانی که شهرک (سینمایی) ساخته می‌شد 10 تا 12 سال طول کشید و چون با بی‌پولی پی‌درپی مواجه بودیم دائم کار می‌خوابید و کارگرها پول‌شان را می‌خواستند.

همسر علی حاتمی افزود: سریال با بی‌پولی زیاد ساخته شد و در نهایت هم دستمزد علی حاتمی را نپرداختند. او هم گفت به‌جای دستمزد، دو فیلم از سریال درمی‌آورد که در نهایت موافقت شد. برای آن دو فیلم هم یکی از دوستان عزیز ما پیگیری کردند و حتی من تمام موسیقی‌ها را در اختیارشان قرار دادم اما حتی یک ریال از آن فیلم‌ها را هم ندیدیم.

خوشکام با اشاره به روزهای ممنوع التصویری بیان داشت:  وقتی ممنوع‌التصویرم کردند، خیلی غصه خوردم که آخر به چه دلیل؟ زنی که این‌قدر از خودگذشتگی داشته چرا باید از کاری که عاشقانه دوستش دارد محروم شود؟ من که قبل از انقلاب اسلامی 57، در خودم انقلاب کردم، آن زمان دستمزدهای 200‌هزارتومانی را نپذیرفتم و خیلی کارها کردم که فقط زندگی‌ام را حفظ کنم!! بعد از ممنوع‌التصویری نمی‌توانستم از سینما دور باشم. درست است که همسر علی حاتمی و در متن همه وقایع بودم؛ اما دوست داشتم کاری انجام دهم. سر فیلم «کمال‌الملک» تصمیم گرفتم غذای سر صحنه را درست کنم. زمان ما غذاها با هم فرق می‌کرد. غذای کارگردان و هنرپیشه‌های نقش اول و دوم با غذای عوامل صحنه فرق داشت اما من این قانون را شکستم و گفتم همه باید یک نوع غذا بخورند. به اتفاق دو دوست عزیزم از هفت صبح مشغول کار می‌شدیم و غذایی کم‌حجم اما پرانرژی و با کیفیت عالی برای سر صحنه آماده می‌کردیم و به همراه دسر و نوشابه داخل جعبه‌های بسیار شیک و زیبایی که علی طراحی کرده بود، سر صحنه می‌فرستادیم. از آن به بعد غذای همه عوامل سر صحنه یکدست شد.

زری خوشکام درباره روحیات علی حاتمی اظهار داشت: علی آدم خیلی حساسی بود و باید به کارش می‌رسید. حتی هیچ‌کدام از گرفتاری‌های کوچک و بزرگ را به او منتقل نمی‌کردم. زمانی که لیلا کلاس چهارم ابتدایی بود، اگر از او سال تحصیلی دخترش را سؤال می‌کردی شاید به صورت دقیق نمی‌توانست جواب بدهد. نمی‌گذاشتم بداند زندگی با خواهرش که مشکل ذهنی داشت، چطور بر من می‌گذرد. همه اینها را لاپوشانی می‌کردم. در واقع من در زندگی یک بچه نداشتم، سه بچه داشتم؛ لیلا، علی و خواهرش. البته علی قدرشناس بود و اینها را می‌فهمید، همان ایام در چندین گفت‌وگویی که داشت و هنوز بریده‌جرایدش را دارم گفته بود اگر آن‌قدر که زری به من رسیدگی کرد من به او می‌رسیدم، می‌شد از زری فروغ ثانی ساخت؛ آن‌روزها من شعر می‌گفتم، مقاله و قصه می‌نوشتم و… حتی علی برخی قصه‌هایم را که می‌خواند می‌گفت لابد فلان کتاب مثلا «خرمگس» را خوانده‌ای و روی تو تأثیر گذاشته که چنین قصه‌ای نوشته‌ای، درحالی‌که آن روزها من واقعا کتاب‌هایی را که می‌گفت نخوانده بودم.




طعنه یک روزنامه‌نگار به روسای محافل میلیاردی بودجه‌خوار⇐قبای گشادی که تن‌تان کرده‌اند بدجوری یادآور کت و شلوار«شعبان بی‌مخ» است!/تعجب نکنید اگر روزی یکی از مجیزگویان‌تان تبدیل شد به «مفتش شش انگشتی» و کارتان را تمام کرد!

سینماروزان: افزودن بر دایره محافل وابسته به دولت از هنروتجربه تا مدرسه عالی سینما و جدایی بین الملل از فجر میراثی بودجه‌خوار از روزگار رییس معزول سینماست؛ میراثی که علیرغم همه تلاشها برای کنترل در دوران مدیریت حیدریان ولی همچنان به حیات توأم با مکیدن بودجه های عمومی ادامه میدهند؛ حتی اگر بدنه صنف سینما وجود آنها را بی فایده بدانند.

یکی از آفات این محافل آن است که چون با بودجه های عمومی شکل گرفته اند طبیعتا کارمندان مستقیم و غیرمستقیمی هم دارند که به مجیز مدام سران محافل پرداخته و از این رهگذر است که نوعی توهم موفقیت برای روسای محافل شکل میگیرد.

کیوان امجدیان از روزنامه نگاران باسابقه با مرور سرنوشت کاراکتر «شعبان بی مخ» سریال «هزاردستان» وضع حال روسای این محافل بودجه خوار را کاملا شبیه کرده به حال و روز شعبان که یک روز کت و شلوار تنش کردند و روز دیگر دستور حذفش را توسط مفتش شش انگشتی صادر نمودند!

متن یادداشت امجدیان را بخوانید:

خدا رحمتش کند علی حاتمی را. «هزاردستان»اش از آن کارهایی است که نه کهنه میشود و نه باید محدود دانستش به یک مقطع خاص. از میان همه بخشهای درخشان این سریال، قسمت مربوط به رسمی شدن و کت و شلوار پوشیدن شعبان بی‌مخش بی‌نظیر است. شعبانی که اگرچه همان آدم بی‌کله و بی‌فکر است اما لباس شیک و رسمی تنش می‌کنند و چند تا اسکورت می‌گذارند کنارش. بعد هم شعبان کت و شلواری و پول و بادیگارددار مأمور میشود تا اهداف بعضی از افراد متنفذ را اجرایی کند. شعبان هم مأموریتش را انجام میدهد و بعد نوبت ساکت کردن خودش توسط «مفتش شش انگشتی» میرسد…تمام.

حالا هم بعضی دانه‌درشت‌های سینمایی اگر مراقب نباشند دوباره همان حکایت شعبان برایشان تکرار میشود… دانه درشت هایی که کلی هم ژست و جایگاه و کلاس دارند؛ دانه درشت‌هایی که قباهای گشاد به آنها پوشانده اند. قباهایی که زار میزند به تنشان و مقام و منصب و مسولیتهایی به آنها داده اند که عجیب بزرگند برایشان… با این احوال، تا اینجایش هم عیبی ندارد؛ اصلا خدا را شکر که منصب دارند؛ مقام یا حتی لباس گشاد دارند! مشکل آنجا پیش می آید که یکباره علائم نگران کننده زیاد میشود. علائمی که فکر کنی بعید نیست همین روزها کت و شلوار شعبان را تن آنها کنند! تن همان دانه درشت های جامه گشاد سینمایی! همانهایی که نمی دانند دست کردن مدام در جیب ملت چه عواقب ناگواری دارد.

بی کله بودن و شکستن قواعد و جلوی هیچ کار غیرقانونی را نگرفتن همیشه به معنای پیشرو و شجاع و آوانگارد بودن نیست. همانهایی که لذت صندلی و لباس نمیگذارد درست ببینند و همانطور که سرگرم لذت بردن و باد به غبغب انداختن و آب دادن به گلها و مجیز شنیدن از کوتوله‌ها و لمیدن روی مبلهای توی ویلاهایشان  هستند تا به خودشان بیایند ببینند که ای دل غافل کت و شلوار شعبان را تنشان کرده اند و با کلی ادب و احترام و مقام آنها را گذاشته اند تا شعبان اطو کشیده رسمی دوره ما باشند و بعدتر هم با ابلاغ دستور به یکی از مجیزگویان، «مفتش»ی ایجاد کرده اند برای حذفشان.

کیوان امجدیان
کیوان امجدیان




از «دایی جان ناپلئون» تا «هزاردستان»⇐تقدیر از یک عمر فعالیت محمدعلی کشاورز در جشن حافظ

سینماروزان: در هفدهمین جشن حافظ  از یک عمر فعالیت هنری محمدعلی کشاورز تقدیر به عمل می‌آید.
به گزارش سینماروزان محمدعلی کشاورز متولد فروردین ماه 1309در اصفهان است. وی شش دهه حضور مستمر در تئاتر، سینما و تلویزیون داشته و طی این سال‌ها مجموعه‌ای از نقش‌های ماندگار را به نام خود ثبت کرده است.
او فعالیت هنری‌اش را از سال ۱۳۳۹ با حضور در نمایش «ویولن‌ساز کره‌مونا» آغاز کرد. او برای نخستین بار در سال ۱۳۴۳ با فیلم «شب قوزی» بازیگری سینما را تجربه کرد. محمدعلی کشاورز قبل از انقلاب با کارگردانان سرشناسی چون داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی و ناصر تقوایی همکاری کرد. وی در این مقطع در چندین تله تئاتر حضور یافت و در سریال «دایی جان ناپلئون» ساخته ناصر تقوایی هم ایفای نقش کرد.
این بازیگر بعد از انقلاب هم حضورش در تلویزیون را ادامه داد و در دهه شصت در دو سریال «افسانه سلطان و شبان» و «سربداران» هنرنمایی کرد.
محمد علی کشاورز بخاطر توانایی بازی در نقش‌های متفاوت و ارائه‌ی مجموعه کاملی از کاراکترهای به یاد ماندنی در سینما و تلویزیون شناخته می‌شود.
همکاری‌های کشاورز با علی حاتمی تجربیات متفاوتی را برای این بازیگر رقم زد. این همکاری‌ها با بازی در سریال «هزاردستان» آغاز شد و همزمان با تولید این سریال، با حضور در فیلم سینمایی «کمال الملک» پیگیری شد. هنرنمایی ماندگار محمد علی کشاورز در فیلم «مادر» وهمچنین ایفای نقش در فیلم «دلشدگان» مجموعه همکاری های او و علی حاتمی را شکل داده است.
محمدعلی کشاورز در این مقطع همچنان انتخاب اول برای کارگردانان سینمای ایران بود و در کنار همکاری با علی حاتمی در فیلم‌های «یک مرد یک خرس»، «پول خارجی»، «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «زیر درختان زیتون» و «روز واقعه» هم به ایفای نقش پرداخت.
در میانه دهه هفتاد این بازیگر با بازی در سریال «پدر سالار» به محبوبیتی بیش از پیش در بین مخاطبان دست یافت. کشاورز تا اواخر دهه هشتاد در آثار سینمایی و تلویزیونی فراوانی جلوی دوربین رفت.
در دوره‌های گذشته جشن حافظ از یک عمر فعالیت هنری سعید پورصمیمی، نعمت حقیقی، ساموئل خاچیکیان، ناصر تقوایی، حمیده خیرآبادی، مهدی فتحی، ناصر طهماسب، عزت‌الله انتظامی، داریوش مهرجویی، جمشید مشایخی، منوچهر اسماعیلی، سعید راد، عبدالله اسکندری، مرضیه برومند و جمشید هاشم‌پور تقدیر شده است
به پاس یک عمر فعالیت هنری و بازی در ده‌ها  فیلم و سریال و ثبت چندین نقش ماندگار با اجراهای متفاوت و جذاب، تندیس حافظ یک عمر فعالیت هنری هفدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر به محمد علی کشاورز اهدا می‌شود.




همکاری بازیگر احمدی‌نژادنما با کارگردان نمایش توقیفی!

سینماروزان: محمود بصیری بازیگری که مخاطبان او را با بازی در نقشهای خاطره انگیزی در سریالهای «آرایشگاه زیبا» و «هزاردستان» و آثار سینمایی چون «مادر» و «سوته دلان» به یاد دارند و بنا به دلایلی بیش از دوازده سال از عرصه بازیگری تئاتر دور مانده بود با حضور در نمایشی تازه بار دیگر به صحنه باز میگردد.

به گزارش سینماروزان بصیری که در گفتگوهایی مدعی شده بود به علت شباهت با محمود احمدی نژاد رییس جمهور دولتهای نهم و دهم نتوانسته در آن برهه زمانی چنان که باید در سینما و تلویزیونی حضور داشته باشد و البته برخی شنیده ها از واریز حقوق ثابت برایش در آن دوران خبر داده اند، در دولت روحانی هم چندان پرکار نبوده است.

بصیری بناست با نمایشی به نام «بنگاه تئاترال» که هادی مرزبان از چهره های سرشناس تئاتر آن را کارگردانی می کند به عرصه تئاتر برگردد.

هادی مرزبان که آخرین بار 3 سال قبل با نمایش توقیفی و نیمه کارع «تانگوی تخم مرغ داغ» در تالار وحدت اجرا داشت «بنگاه تئاترال» را در قالب یک نمایش کمدی ایرانی و به نوعی تخته حوضی اجرا می کند. در این شیوه اجرایی بهره‌گیری از موسیقی زنده در الویت قرار دارد.

این نمایش کمدی-موزیکال از هفته دوم تیرماه در تالار سنگلج اجرا می شود.

به مانند اغلب تئاترهای مرزبان در «بنگاه تئاترال» هم همسرش فرزانه کابلی است که طراحی حرکات موزون را برعهده دارد و سعید امیر سلیمانی، فرزانه کابلی، امین زندگانی، میرطاهر مظلومی، محمود بصیری، داود فتحعلی بیگی، علی فتحعلی و نیز سامان تیر انداز، آیه قبادیان، مجید غفاری، فائقه شلالوند و جمعی از هنرجویان تئاتر در این اثر ایفای نقش می کنند.

محمد حشمتی خواننده ای که با قطعه «اذان می گویند» شناخته می شود خواننده این تئاتر است و علی المعی به عنوان آهنگساز در آن حضور دارد.




مرگ دوبلور زری خوشکام در «هزاردستان» و فروزان در «گنج قارون»+عکس

سینماروزان: مهین کسمایی دوبلور پیشکسوت بعد از مدتها بیماری پنجشنبه ۱۲ اسفندماه در آمریکا درگذشت.

به گزارش سینماروزان مهین کسمایی چند سالی می شد که از ایران مهاجرت کرده و در آمریکا زندگی می کرد.

مهین کسمایی برادرزاده علی کسمایی بود که به پدر دوبله ایران ملقب است.

وی در سال ۱۳۱۷ در رشت متولد شد و سال ۱۳۳۱ کار خود را در حوزه دوبله آغاز کرد.

کسمایی دوبلور بازیگرانی همچون «ادری هیپبورن»، «دایان کیتون»، «الیزابت تیلور»، «ماریا شل» و «شرلی مک لین» بود.

دوبلوری نقش عروس «خان مظفر» با بازی زری خوشکام در «هزاردستان» و دوبلوری فریماه فرجامی در فیلم «مادر» و دوبلوری فروزان در «گنج قارون» از آثار ماندگار کسمایی در حیطه محصولات داخلی است.

مهین کسمایی در کنار عمویش علی کسمایی
مهین کسمایی در کنار عمویش علی کسمایی




درگذشت دکورساز «هزاردستان»، شهرک سینمایی غزالی و کلی فیلم و سریال خاطره انگیز دیگر+عکس

سینماروزان: کاظم فریبرزی ملقب به «اوس کاظم» دکور ساز قدیمی سینما و تلویزیون ایران صبح چهارشنبه 11 اسفندماه به علت بیماری قلبی در بیمارستانی در شهرری درگذشت.

به گزارش سینماروزان فریبرزی دکورسازی متبحر بود که هم در سینما و هم در تلویزیون کارنامه ای پر و پیمان از خود به جای گذاشت.

سریال هایی چون «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «یوسف پیامبر» و «ملاصدرا» و فیلم های سینمایی  «کفشهای میرزا نوروز»، «جاده های سرد»، «شاید وقتی دیگر»، «راه آبی ابریشم»، «ملک سلیمان»، «محمد رسول ا..(ص)» و «چ» از جمله آثار ماندگار کاظم فریبرزی در ساخت دکور بوده است.

فریبرزی درام تاریخی-مذهبی «رستاخیز» که مدتها بعد از تولید و به دلیل محافظه کاری مدیران سینمایی هنوز نتوانسته فرصت اکران پیدا کند را هم در کارنامه دارد.

ساخت دکورهای شهرک سینمایی غزالی یعنی همان شهرکی که علی حاتمی عمرش را بر طراحی و اجرای آن گذاشت از کارهای این هنرمند فقید بود و فریبرزی بود که کوشید منطبق با ایده های حاتمی شرایط ساخت دکورهایی ماندگار برای این شهرک را فراهم کند.

از «اوس کاظم» سینمای ایران به پاس خدماتی که به سینمای ایران کرده بود در دوازدهمین جشن سینمای ایران در کنار بهرام بیضایی، سیف‌الله داد و جمشید مشایخی تقدیر شد.

تقدیر از کاظم فریبرزی ملقب به «اوس کاظم» در جشن دهم خانه سینما
تقدیر از کاظم فریبرزی ملقب به «اوس کاظم» در جشن دوازدهم خانه سینما



زمزمه های نالان عزت ا.. انتظامی در بیستمین سال درگذشت علی حاتمی

سینماروزان: علی حاتمی ۱۵ آذر ۱۳۷۵ به دلیل ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. در مراسم ختم او در مسجد الغدیر تهران مردم زیادی آمده بودند، ‌به‌طوری‌که مسجد سه‌بار خالی و پر شد تا فقط مراجعه‌کنندگان لختی فاتحه‌ای بخوانند و بروند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” خیلی‌ها درباره او گفتند و نوشتند…، اما به نظر می‌رسد که او همچنان زنده است. پیکر علی حاتمی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. بر روی سنگ مزار او یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم «حاجی‌واشنگتن» نقش بسته: «آیین چراغ خاموشی نیست».

 عزت‌الله انتظامی که همکاری درخشان و ستودنی با حاتمی در “حاجی واشنگتن” داشت، ‌این روزها در منزل با بیماری خود سر می‌کند. از لابه‌لای صدای نالان و نفس‌های بریده‌اش وقتی نام علی حاتمی را می‌شنود، لختی مکث می‌کند و زیر لب زمزمه‌کنان می‌گوید: «حیف…. صد حیف… علی را زود از دست دادیم… علی بزرگ بود… علی رفیق بود… . چقدر خاطرات خوبی با او دارم… . خیلی دلتنگ علی هستم…».

مدتی بعد سکوتی طولانی میان ما حاکم می‌شود. وقتی به او می‌گویم که امروز ٢٠ سال از مرگ علی حاتمی گذشته، اظهار می دارد: «چقدر زمان زود می‌گذره!… چقدر زود دیر میشه… . اگر دست قضا اجازه می‌داد، ادبیات نمایشی ما خیلی بیشتر از اینها می‌توانست از علی بیاموزد… حیف». دیگر نمی‌تواند به حرف‌زدن ادامه دهد. قطره اشکی از چشمانش سرازیر می‌شود و با خود می‌گوید: «علی خدا تو را رحمت کند..




نصب سنگ مزار داوود رشیدی+عکس

سینماژورنال: در روزهای ابتدایی بعد از درگذشت داوود رشیدی تصاویری از وضعیت نابسامان مقبره وی در رسانه ها منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال بعد از انتشار آن تصویر احترام برومند همسر این هنرمند از این گفت که تا زمان نصب سنگ مزار نمی توان شرایط مقبره را کنترل کرد.

حالا سنگ مزار داوود رشیدی بر روی مقبره ایشان نصب شده است؛

سنگ مزاری که نوشته مطلوب خود هنرمند با عنوان “آمدم دیدم و رفتم…” روی آن نقش بسته است.

سنگ مزار داوود رشیدی
سنگ مزار داوود رشیدی



داوود رشیدی درگذشت

سینماژورنال: داوود رشیدی بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون بعد از مدتی درگیری با عوارض بیماری آلزایمر صبح امروز 5 شهریورماه به دلیل سکته قلبی درگذشت.

به گزارش سینماژورنال احترام برومند همسر این بازیگر در گفتگو با سینماژورنال با اعلام این خبر از این گفت که پیکر داود رشیدی 9 صبح یکشنبه 7 شهریور ماه از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع می‌شود.

داوود رشیدی در سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. وی از خاندان حایری مازندرانی دارای اصالت بابلی است. پدر او عبدالامیر رشیدی و پدربزرگش علامه ابن‌الشیخ حائری از روحانیان مشروطه خواه و جدش آیت‌الله زین‌العابدین حائری مازندرانی از مراجع تقلید عصر قاجار است.

داوود رشیدی تحصیلات متوسطه را (به دلیل فعالیت‌های دیپلماتیک پدرش) در ترکیه و پاریس به پایان رساند و تحصیلات دانشگاهی را در ژنو ادامه داد. (فارغ‌التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ژنو).

پایه گذاری گروه تئاتر امروز

او اولین بار زمانی که هفت ساله بود توسط دختر عمه‌اش دکتر طوسی حایری به عبدالحسین نوشین برای بازی در نمایش مردم معرفی شد. در سال ۱۳۴۳ به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد.

سپس گروه تئاتر امروز را پایه‌گذاری نمود، که هنرپیشگانی مانند پرویز فنی‌زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی، به عضویت در این گروه درآمدند.

رشیدی در سال ۱۳۵۲ از اداره تئاتر به تلویزیون ملی ایران رفت و در سمت مدیریت گروه نمایش‌ها و سرگرمی‌های آن سازمان (شامل: سریال‌ها، مسابقات، تئاترهای تلویزیونی) مشغول به کار گردید.

کارنامه ای پربار

رشیدی از سال ۱۳۵۰ با فیلم سینمایی «فرار از تله» وارد عرصه بازیگری سینما گردید و علاوه بر بازیگری و کارگردانی در سینما، تلویزیون و تئاتر به تهیه کنندگی سینما نیز روی آورد.

داوود رشیدی طی 4 دهه حضور در سینما در بسیاری از خاطره انگیز و از جمله “کمال الملک”، “گلهای داوودی”، “شیلات”، “بی بی چلچله”، “هیولای درون”، “راه افتخار” و “تردید” ایفای نقش کرده بود.

 در تلویزیون نیز رشیدی کارنامه ای پربار داشت و از جمله در سریالهای “هزاردستان”، “امام علی”، “تنهاترین سردار”، “معصومیت از دست رفته”، “مختارنامه” و “کلاه پهلوی” سابقه نقش آفرینی داشت.




روایت عزت‌ا.. انتظامی از تنها سریالی که دلش می‌خواست بعد از “هزاردستان” در آن بازی کند و نشد…

سینماژورنال: علی حاتمی هنوز هم با فاصله ای بعید بزرگترین تاریخی ساز تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. از جمله فیلمنامه هایی که علی حاتمی قبل از درگذشتش برای تولید آنها خیز برداشته بود “آخرین پیامبر” بود؛ فیلمنامه ای که مروری داشت بر بخشهای مختلف زندگی حضرت محمد(ص).

به گزارش سینماژورنال این فیلم‌نامه‌ ‌به سفارش مرکز طرح “پژوهش کاربردی سینمای ایران” نوشته شد؛ “آخرین پیامبر” در سه بخش قبل از بعثت، از بعثت تا هجرت و از هجرت تا وفات حضرت محمد(ص) را در بر می‌گرفت و بنا بود به صورت مجموعه تلویزیونی تولید شود.

عزت ا.. انتظامی رفیق سالیان علی حاتمی از جمله گزینه های ایفای نقش در این سریال و از نخستین چهره هایی بود که حاتمی فیلمنامه را برای مطالعه برایش فرستاد.

انتظامی همزمان با عید مبعث سال 95 در گفتگو با “ایسنا” از حسرت دائمی اش مبنی بر عدم تولید این سریال و بازی نکردن در آن گفته است.

فیلمنامه اقتباسی از رمان زین العابدین رهنما رد شد

عزت ا.. انتظامی گفت: زین‌العابدین رهنما کتاب زیبا و قشنگی درباره حضرت محمد(ص) نوشته بود که علی حاتمی تصمیم گرفت فیلمنامه‌ای براساس این کتاب آماده کند. فیلمنامه آماده شد، اما سناریو رد شد و آقای حاتمی آن را به آقای رهنما برگرداند.

وی ادامه داد: علی حاتمی سناریوی دیگری را با نام «آخرین پیامبر» آماده کرد و آن را به من داد تا بخوانم و نظرم را بدهم. آن را خواندم و خیلی خوشم آمد. در واقع خیلی خوب روی آن کار شده بود. فقط پیشنهاد کردم به خاطر اینکه فضای کار درست دربیاید، در کشورهای عربی ساخته شود که نظر خود حاتمی هم همین بود.

حاتمی می خواست دولتهای دیگر را برای تولید ترغیب کند

انتظامی خاطرنشان ساخت: این سناریو مورد تایید مراجع قم هم قرار گرفت و پروژه بسیار عظیم بود و بعد از «هزاردستان» تنها سریالی بود که دوست داشتم در آن بازی کنم که نشد.

این بازیگر پیشکسوت خاطرنشان ساخت: حاتمی می‌خواست دولت‌های دیگر را برای ساخت این مجموعه به مشارکت بکشاند که اجل مهلتش نداد. سناریوهای علی حاتمی خاص بود و با وجود اینکه سناریوی این کار کامل است، اما معتقدم شخص دیگری نمی‌تواند این کار را بسازد.

منظور انتظامی از کتاب زین العابدین رهنما

به گزارش سینماژورنال منظور انتظامی از کتاب زین العابدین رهنما یک رمان تاریخی است با عنوان “پیامبر” که رهنما آن را در 1316 و اول بار در دمشق منتشر نمود و در سال های ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ در همان جا به چاپ دوم سوم رسید.

چاپ چهارم کتاب در سال ۱۳۲۰ در تهران به دست علاقه مندان رسید. در سال ۱۳۴۵ سازمان کتاب های جیبی، چاپ نوزدهم آن را در سه جلد با عنوان های (پگاه، از بعثت تا هجرت، و رحلت) به گونه ای زیبا و چشم نواز در ده هزار نسخه روانه بازار کرد و از آن پس مکرر، در شکل و قطع و جلدهای گوناگون منتشر گردید.

سبک نگارش این کتاب که ماجراهای تاریخی مربوط به صدر اسلام را به صورت دراماتیک درآورده بود موجب اقبال مخاطبان به آن شد اما به مانند همه درامهای تاریخی دیگر بخشی از وقایع این کتاب به دلیل نداشتن سندیت تاریخی زیر سوال رفتند و احتمالا یکی از دلایل ردّ فیلمنامه ای که حاتمی براساس این کتاب نوشته بود نیز همین مسأله بوده است.




هشدار جمشید مشایخی به مدیران تلویزیون: چطور است که برای تولید ملودرامهای سطحی بودجه هست و برای پرداختن به ایدز، نه؟

سینماژورنال: کمپین “هنر+ایدز” در حالی وارد دومین ماه فعالیت خود شده است که تاکنون برخی از چهره های برجسته هنری ایران به حمایت از این کمپین پرداخته اند.

به گزارش سینماژورنال جمشید مشایخی بازیگر سرشناس ایرانی تازه ترین چهره ایست که حمایت خود را از کمپین اعلام کرده است. این بازیگر با تأکید بر اینکه مبتلایان به ایدز نباید به چشم مجرم نگریسته شوند بیان داشت: این وظیفه هنر و از جمله سینما و تلویزیون است که دیدگاه غلط درباره این بیماران را از بین ببرد.

مشایخی درباره علل کم‌توجهی به ساخت آثاری مرتبط با بیماری ایدز در سینما و تلویزیون عنوان کرد: متأثر از جامعه، در سینما و تلویزیون ما هم روابط است که بر ضوابط ترجیح داده می شود. غلبه همین روابط است که باعث می شود تهیه کنندگان نتوانند به سراغ ساخت و تهیه آثار درباره مسائل حاد  اجتماعی بروند.

این بازیگر ادامه داد: ارجحیت روابط باعث می شود که تولید محصول به چهره هایی سپرده شود که بیش از حد محافظه کارند و چون نگاه روتین و درآمدزا به قضایا دارند به سراغ سوژه های ملتهب اجتماعی نمی روند.

وی افزود: این یک ویژگی منفی است که تقریبا در همه ادوار وجود داشته است و مختص گذشته و حال نیست. تا زمانی که رابطه جایگزین ضابطه است و توجهی به نیازسنجی جامعه برای ساخت آثار روز انجام نمی شود این ضعف باقی خواهد ماند.

بوروکراسی مانع پرداختن به سوژه‌های ملتهبی چون “ایدز” است

بازیگر مجموعه هایی نظیر “هزاردستان”، “پهلوانان نمی میرند” و “ستایش” با اشاره به تلاش هایی که خودش برای پرداختن به برخی سوژه های به‌روز در گذشته داشته افزود: در دهه هشتاد با همراهی برخی دوستان نویسنده دفتری برای تولید محصولات اجتماعی متأثر از حال و هوای جامعه داشتیم. یادم می آید یکی دو طرح خوب درباره  اتفاقات سالهای جنگ و درگیریهای آن دوره آماده کرده و برای ساخت به تلویزیون ارائه اش کردم اما در یک پروسه طولانی درگیر بوروکراسی و رفت وآمدهای بی حاصل در راهروهای تلویزیون شدم و در نهایت به مسیری سوق داده شدم که عطای این کار را به لقایش بخشیدم.

جمشید مشایخی خاطرنشان ساخت: شک ندارم که اگر امروز هم کسی بخواهد به سراغ تولید محصول با مضمون ایدز برود مطمئنا درگیر بوروکراسی عجیبی خواهد شد که او را از ادامه کار منصرف خواهد کرد و حتی در صورت تأیید هم از کارگردان خواهند خواست محصولی را خلق کند که با حداقل ارتباط با ایدز و مبتلایان روایت شود.

چرا مدیران جرأت ریسک کردن درباره مضامین به‌روز را ندارند؟

وی ادامه داد: زمانی بود که حرف زدن درباره اعتیاد تزریقی هم همین قدر خط قرمزی به شمار می رفت و حالا درباره ایدز که اتفاقا یکی از ریشه هایش همین اعتیاد است چنین اتفاقی روی داده؛ یک دهه قبل فیلم نامه ای درباره اعتیاد آماده تولید کردم و مورد تصویب هم قرار گرفت اما دوستان مدیر در رسانه ملی گفتند بودجه ای برای حمایت از تولید این کار ندارند.چرا؟ چون سوژه کمی ملتهب بود و جرأت ریسک کردن نداشتند.

مشایخی با اشاره به تولید انبوه آثار سطحی در سینما و تلویزیون خاطرنشان ساخت: این همه سریال مناسبتی و ملودرامهای سطحی تولید می شود لااقل در هر فصل در کنار این همه سریال کلیشه زده، یک سریال مبتنی بر دغدغه های روز اجتماع هم تولید کنند. مثلا چه ایرادی دارد یک سریال خوب داستانی درباره ایدز داشته باشیم؛ سریالی که هم آگاهی دهد و هم مخاطب را سرگرم کند.

وی ادامه داد: اصلا زیبنده هنر ایران نیست که برای تولید ملودرام های سطحی پول وجود داشته باشد اما برای تولید سریالی درباره مبتلایان به اچ.آی.وی، نه!

مدیران تلویزیون به طرح مسأله ایدز در آثار نمایشی توجه بیشتری نشان دهند

بازیگر “کمال الملک”، “سرب” و “پدر آن دیگری” با تأکید بر اینکه بهترین روش مقابله با بیماری ایدز آگاهی بخشی توسط ساخت فیلم وسریال است گفت: موقعی که واقعیتی مطرح نشود چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم مردم به حقیقت پی ببرند. مردم را باید آگاه کرد و اگر رسانه ملی آنها را آگاه نکنند طبیعی است که به سراغ رسانه های بیگانه می روند.

جمشید مشایخی در پایان گفتگوی خود با ابراز امیدواری نسبت به برداشتن موانع در مسیر تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی مرتبط با ایدز گفت: از مسئولین و مدیران تلویزیون تقاضا می کنم به طرح معضلات و مشکلات اجتماعی نظیر مسأله ایدز در آثار نمایشی توجه بیشتری داشته باشند و بدون منطق این نوع موضوعات مهم را در محاق سانسور قرار ندهند.




علی نصیریان از عدم حضور در فصل دوم “شهرزاد” خبر داد

سینماژورنال: علی نصیریان که با ایفای نقش “بزرگ آقا” در سریال “شهرزاد” یکی از ارکان موفقیت این سریال محسوب می شود از این گفته که در فصل دوم این سریال حضور نخواهد داشت.

به گزارش سینماژورنال علی نصیریان در گفتگویی که به بهانه سریال “هزاردستان” با “فارس” داشت با  بیان اینکه امیدوارم سریال «شهرزاد» نیز مانند «هزاردستان» ماندگار شود، عنوان داشت: بستگی به زمانه و شرایط و سلیقه مردم دارد، اما تا الان همگی ما از بازخورد‌های “شهرزاد” و استقبال مردم بسیار راضی بودیم و فکر می‌کنم کار خوبی شده است.

نصیریان با اشاره به عدم حضورش در فصل دوم سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی نیز بیان داشت: اینطور که قصه پیش می‌رود، ظاهرا نباید در فصل دو این سریال حضور داشته باشم.

با اظهارنظر علی نصیریان درباره عدم حضور در فصل دوم سریال “شهرزاد” حالا باید منتظر کارگردان این سریال حسن فتحی بمانیم و ببینیم واکنش وی نسبت به این قضیه چیست؟

آیا او نیز به حذف کاراکتر نصیریان از فصل دوم رضایت می دهد یا شرایط حضور مجدد وی در این فصل را فراهم می کند.




بازیگر اثر خاطره‌انگیز “مادر”⇐مردم ایران این قدر برای هم نزنند!

سینماژورنال: محمدعلی کشاورز بازیگر نقش”محمدابراهیم” در اثر خاطره‌انگیز “مادر” روزهای ابتدایی بهار امسال را در خانه اش می گذراند در حالی که میزبان برخی از همکاران و هنرمندانی است که برای دیدار نزدش می روند.

به گزارش سینماژورنال کشاورز که 26 فروردین ماه امسال 86 سالگی اش را جشن می گیرد در گفتگو با “شبکه خبری فرهنگ و هنر” مردم ایران را به رفاقت و همدلی دعوت کرد و به آنها توصیه کرد این قدر برای هم نزنند!

محمدعلی کشاورز درباره حال و هوای این روزهایش بیان داشت: بیشتر در خانه هستم و هرازگاه که حالم بهتر می شود سعی می کنم به خاطره نگاریهایم بپردازم و ماجراهایی را که طی سالیان دراز فعالیت در سینمای و تئاتر و تلویزیون دیدم مکتوب کنم تا برای آیندگان باقی بماند.

وی با اشاره به اینکه نوروز 95  را در تهران مانده گفت: خوشبختانه در ایام نوروز هوای تهران خیلی هم خوب است و با بارندگیهایی که داشته ایم بعد از مدتها آسمانی آبی و صاف با لکه ابرهایی که آن را مانند یک تابلوی نقاشی کرده اند دیده می شود. این را بگذارید کنار هویدا شدن کوه دماوند در این ایام که همه چیز را زیباتر می کند.

مردمان ایران این قدر برای هم نزنند
کشاورز در پاسخ به این سوال که چه توصیه ای به مخاطبان در ابتدای سال دارد اظهار داشت: فقط و فقط از مردم ایران می خواهم دوست باشند و رفیق بمانند. این قدر برای هم نزنند! خواهش می کنم پشت سر هم بدگویی نکنند. من از ته دل می گویم فارغ از اثرات معنوی، هر چقدر بیشتر به اصول اخلاقی پای بند باشیم اوضاع مالی مان هم بهتر خواهد شد.

این بازیگر که فعالیت هنری‌اش را از اواخر دهه سی و با حضور در نمایش “ویولن‌ساز کره‌مونا” آغاز کرده با مخاطب قرار دادن هنرمندان گفت: اهالی تئاتر و سینمای ایران حواس شان به هم باشد. وقتی می‌شنوند یک هنرمند از کار افتاده سریع به سراغش بروند و دستش را بگیرند. مرتب نگویند اینها وظیفه دولت است. اتفاقا بخشی از وظیفه هنر ترویج فرهنگ دستگیری هم‌نوع است و وقتی هنرمندان ما دست هم را نگیرند مردم از آنها چه بیاموزند؟

محمدعلی کشاورز و اکبر عبدی در نمایی از "مادر"
محمدعلی کشاورز و اکبر عبدی در نمایی از “مادر”

کم کاری پیشکسوتان به نفع هنر ایران نیست

بازیگر آثاری چون “هزاردستان”، “سربداران” و “سلطان و شبان” با بیان اینکه علیرغم اینکه به دلیل عوارض برآمده از شکستگی لگن کمتر می تواند در مجامع بیرونی حضور یابد اما سعی می کند با همکاران سابق در ارتباط باشد بیان داشت: هرازگاه دوستان و رفقا به سراغم می آیند و من نیز سعی می کنم در حد توانم از آنها پذیرایی کنم. اغلب همکاران سابق این روزها کم کار شده اند که فکر می کنم این زیاد به نفع هنر ایران نباشد.

وی ادامه داد: درست است که به لحاظ فعالیت جسمی نسل ما نمی توانند زیاد پویایی داشته باشند اما قوای فکری و نیروی تجربه را نباید دست کم گرفت. چه ایرادی دارد که برای تولید محصولات مختلف هنری که بناست دولت هم پشتیبان تولید آنها باشد یکی از چهره های پیشکسوت به عنوان مشاور فکری کنار یک چهره جوان قرار گیرد تا هم یک تعاطی تجربه صورت گیرد و هم اینکه جوان و باتجربه همدیگر را بیشتر بشناسند.

بزرگترین آرزویم این است که راه بروم
وقتی از محمدعلی کشاورز پرسیدیم بزرگترین آرزوی شخصی اش برای سال جدید چیست گفت: اینکه خوب شوم و بتوانم راه بروم و خداوند به من شفای عاجل بدهد که باز هم بتوانم بازیگری کنم.

کشاورز افزود: انشاءا.. مردمان هم ما را دعا کنند بلکه اوضاعمان بهتر شود. دعای خیر مردمان بوده که الان می توانم با شما حرف بزنم پس از مردم عزیزمان می خواهم ما را از دعای خیرشان محروم نکنند.




شبح رضا تفنگچی بر سر جمشید مشایخی/”کریم دواتگر” که بود؟+عکس

سینماژورنال: جمشید مشایخی بعد از سال‌ها، خاطره‌ بازی در نقش رضا خوشنویس در “هزاردستان” را با نقش آفرینی در سریال تلویزیونی “معمای شاه” به کارگردانی محمدرضا ورزی تکرار می کند.

به گزارش سینماژورنال جمشید مشایخی – بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون – که از چندی پیش جلوی دوربین سریال “معمای شاه” به کارگردانی محمدرضا ورزی رفته درباره بازی در این مجموعه تلویزیونی به “ایسنا” گفت: رضا تفنگچی که بعدها در داستان به رضا خوشنویس معروف شد را من سال‌ها پیش در “هزار دستان” بازی کرده بودم و در “معمای شاه” نقش کریم دواتگر یعنی شخصیت تاریخی که رضا خوشنویس بر اساس آن شکل گرفته بود را ایفا می‌کنم.

بازیگر مجموعه های تلویزیونی “پهلوانان نمی میرند” و “روشنتر از خاموشی” افزود: وقتی سریال “معمای شاه” به من پیشنهاد شد با دقت بسیار زیادی فیلمنامه را خواندم بعد پذیرفتم که در آن بازی کنم، البته به شرطی که حساسیت من روی ادای دیالوگ‌ها در نظر گرفته شود.

این بازیگر که پیش از این در سریال “هزار دستان” مرحوم حاتمی نیز این نقش را ایفا کرده در ادامه تصریح کرد: طبیعتا کاری که علی حاتمی چندین سال پیش ساخته بود تفاوت‌های زیادی با سریال “معمای شاه” دارد اما هر دوی این کارها تاریخی هستند و من هم روی انتخاب سریال های تاریخی وسواس زیادی دارم و موقعی هم که خواستم بازی در این مجموعه را قبول کنم با دقت زیادی فیلمنامه را بررسی کردم.

جمشید مشایخی در پایان با اشاره به همکاری قبلی اش با محمدرضا ورزی کارگردان مجموعه “معمای شاه” اظهار کرد: من در سریال “تبریز در مه” هم با محمدرضا ورزی همکاری داشتم و “معمای شاه” دومین سریالی است که ما با هم کار می کنیم.

کریم دواتگر که بود؟

به گزارش سینماژورنال کریم دواتگر از جمله اعضای کمیته ای موسوم به کمیته مجازات بود؛ کمیته ای که در اواخر دوره قاجار و برای از میان برداشتن عوامل بیگانگان راه اندازی شد.

میرزا ابراهیم خان منشی زاده و اسدا.. خان ابوالفتح زاده هسته اولیه کمیته مجازات بودند. کریم دواتگر نیز تیرانداز این کمیته بود.

جالب اینجاست که در تصاویر بجا مانده از کریم دواتگر شباهت فراوانی میان وی و جوانی جمشید مشایخی دیده می شود.

کریم دواتگر
کریم دواتگر




داریوش فرهنگ در نقش جوانی داوود رشیدی؟+عکس

سینماژورنال: شاید کمتر کسی است که بداند داریوش فرهنگ از جمله بازیگرانی است که در برهه ای از زمان برای ایفای نقش در سریال “هزاردستان” تست گریم شده بود.

به گزارش سینماژورنال عبدا.. اسکندری گریمور “هزاردستان” به تازگی تصویری از فرهنگ را با تست گریم این سریال منتشر کرده است؛ تصویری که با کمی دقت در آن شباهتهای فراوانش با کاراکتر “مفتش شش انگشتی” سریال مشخص می شود.

ِآیا فرهنگ بنا بود در این سریال نقش جوانی “مفتش شش انگشتی” را بازی کند؟!

جالب است که بدانیم در نهایت هم نقش جوانی و هم میانسالی مفتش را داود رشیدی ایفا کرد که از اساتید تئاتر داریوش فرهنگ بوده است.

داریوش فرهنگ با تست گریم "هزاردستان"
داریوش فرهنگ با تست گریم “هزاردستان”



ابراز پشیمانی مادر لیلا حاتمی از همکاری با بهروز افخمی و ابراز گلایه از صداوسیما، محمدمهدی دادگو و عزت‌ا.. ضرغامی

 سینماژورنال: زری خوشکام، که پس از ازدواجش با علی حاتمی، اغلب در محافل سینمایی زهرا حاتمی خطاب شده، پس از سال‌ها دوری از پرده نقره‌ای این‌روزها با ایفای نقش حوای فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به‌ کارگردانی ز، میهمان پرده‌های سینماست.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر شناخته‌شده سال‌های پیش از انقلاب، در گفتگویی با عسل عباسیان در “شرق” از اشتیاقش بابت حضور دوباره در سینما، همین‌طور از عشقش به علی حاتمی گفته که انقلابی در مسیر زندگی‌اش رقم زد و حاصلش تولد یکی از درخشنده‌ترین ستاره این سال‌های سینما شد.

خوشکام همچنین ماجرای بی‌مهری‌های مدیران سینمایی و مدیران صداوسیما و شخصیتهایی چون محمدمهدی دادگو و عزت ا.. ضرغامی در آخرین سال‌های عمر علی حاتمی را بازگو کرده است. خوشکام ابایی نداشته از اینکه نسبت به حضور در “تختی” بهروز افخمی ابراز پشیمانی کند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی خوشکام را ارائه می کند:

 چه شد بالاخره بعد از این همه سال، دوباره به سینما برگشتید؟ تقریبا پس از آقای حاتمی هرگز در فیلمی حضور نداشتید. جز یک‌بار که در فیلم «سیمای زنی در دوردست» آقای مصفا نقشی کوتاه ایفا کردید.
حضور دوباره در سینما آرزوی من بود. اصلا نمی‌توانستم از سینما دور باشم. ٣٠ سال اصلا اجازه نداشتم جلو دوربین بیایم. مرا ممنوع‌الچهره کرده بودند. با شروع ساخت فیلم تختی در نقش خودم (همسر علی حاتمی) حضور داشتم (که چقدر هم پشیمانم در آن پروژه همکاری کردم)، پس‌از‌آن فیلم‌نامه‌ای که مطابق سلیقه‌ام باشد، پیشنهاد نمی‌شد. تا وقتی که آقای یزدانیان مشغول نگارش سناریوی «در دنیای تو ساعت چند است؟» بودند. او را منزل دخترم دیدم، از من خواستند فیلم‌نامه را بخوانم. فیلم‌نامه خوبی بود. بعد که فیلم‌نامه بازنویسی شد، بار دیگر آن را خواندم و این بار آن را بیشتر پسندیدم. آقای یزدانیان گفتند نقش خوبی در این سناریو هست، حوا که نقش یک مادر است. بازی می‌کنی؟ من هم به شوخی گفتم ببین من نقش مادر بازی نمی‌کنم، فقط مادر لیلا حاتمی هستم. ایشان هم خندید و گفت اتفاقا در این فیلم هم مادر لیلا هستی. یک روز از من برای تست گریم دعوت شد و به دفتر آقای مصفا رفتم. پس از گریم، از چهره پیشنهادی گریمور خوشم نیامد، قیافه‌ام تلخ شده بود. احساس کردم صفی یزدانیان هم خوشش نیامده. بعد یکی از دوستانم را پیشنهاد دادم که ظاهرا ایشان هم برای نقش حوا موردپسند کارگردان قرار نگرفت. تا اینکه برای فیلم‌برداری رفتند رشت. من هم مرتب با دخترم و دامادم در تماس و جویای وضعیت فیلم بودم. می‌پرسیدم برای نقش حوا کسی مورد قبولتان واقع شد؟ گفتند بله، خانمی را آورده‌ایم و بد هم نیست… خیلی برای من جزئیاتش را باز نکردند. بعد از مدتی علی مصفا به من زنگ زد و گفت خواهش می‌کنم شما برای ایفای این نقش بیا شمال. من هم به آقای مصفا گفتم حالا که شما خواسته‌اید، حتما می‌آیم ولی هرکس دیگری بود، محال بود بپذیرم. (با خنده)
ماشین گرفتیم و رفتیم و همین که به رشت رسیدم و قرار بود صبح فردایش جلو دوربین باشم، چنان سرماخوردگی و تب‌و‌لرزی گرفتم که کارم به بیمارستان کشید. فیلم‌برداری دو روز تعطیل شد تا بعد از بهبودی شروع به‌کار کردیم. آقای یزدانیان یک خط کلی به من داد و شخصیت حوا را کاملا برای من تشریح کرد، من هم تمام سعی‌ام را کردم تا آنچه می‌خواهم را به نحو احسن اجرا کنم. گویا خوشبختانه موفق بودم. این موفقیت را از برخورد تماشاگران با خودم احساس کردم.
تجربه هم‌بازی‌شدن با آقای مصفا در این فیلم برای شما چه طور بود؟
بسیار عالی. بسیار راحت. بسیار خوب. شانس بزرگ من این بود که با علی مصفا هم‌بازی شدم.
 معیارهای شما برای پذیرفتن یک نقش چیست؟
فیلم‌نامه خوب، کارگردان کاربلد که بتوانم به او اعتماد کنم و دوستش داشته باشم و گروه خوب؛ چه از نظر اخلاقی و چه از نظر کاری و سایر بازیگرانی که حضور دارند.
 پس از این به بعد شما را بیشتر در فیلم‌ها خواهیم دید؟ قرار است حضور شما بعد از این مستمر باشد؟
بله حتما، اگر فیلم‌نامه‌های خوبی پیشنهاد شود، با کمال میل در آنها بازی خواهم کرد.
 آقای یزدانیان جایی گفته بودند با عشقی که به «سوته‌دلان» علی حاتمی داشتند، این فیلم را کارگردانی کردند. شما این فیلم را تا چه اندازه به «سوته‌دلان» نزدیک می‌بینید؟
خیلی زیاد. شباهت‌های زیادی دارند. ایشان خیلی لطف دارند و برای علی حاتمی احترام بسیاری قائل هستند که واقعا از ایشان ممنونم. جنس عاشقانه جاری در فیلم آقای یزدانیان، خیلی به عشق مجید «سوته‌دلان» علی حاتمی شباهت دارد. واضح است که آقای یزدانیان عاشق «سوته‌دلان» بوده و این عشق سبب شده چنین فیلمی بسازد.
شما بعد از ازدواج با آقای حاتمی فقط در آثار ایشان به ایفای نقش پرداختید. دلیل اینکه فقط در فیلم‌های همسرتان حضور داشتید و در فیلم دیگران بازی نکردید، چه بود؟
من درواقع قبل از ازدواجم، فقط حدود یک‌سال در سینمای ایران کار کردم. سال ٥٠ که ازدواج کردم، انقلابی در خودم به‌وجود آوردم. شرط ازدواجمان این نبود که کار نکنم، اما هر دو ترجیح دادیم فقط در کارهای علی حضور داشته باشم. ما می‌خواستیم کانون گرم خانواده تشکیل دهیم. به‌خصوص که من سه ماه بعد از ازدواجم هم باردار شدم و دیگر نتوانستم تا مدتی کار کنم. همان زمان که ازدواج کردیم، ١٥ قرارداد ٢٠٠‌ هزار تومانی داشتم که آن زمان قراردادهای واقعا گرانی محسوب می‌شد. با ٢٠٠ تومان می‌شد یک آپارتمان ٢٠٠، ٣٠٠متری در منطقه‌های خوب تهران خرید. ولی با وجود این، همه را پس دادم و پیش‌قسط‌هایی که گرفته بودم را حتی برگرداندم و دیگر کار نکردم. یک‌جور تبادل‌نظر و همفکری و توافق بین من و همسرم بود که نتیجه‌اش این شد که پس از آن، فقط در فیلم‌های او بازی کنم.
از ممنوع‌الچهره‌شدنتان صحبت کردید. چطور در جریان این ممنوعیت قرار گرفتید؟ آیا به شما چیزی ابلاغ شد؟
متأسفانه مسئولان وقت ‌هیچ توجهی به سابقه کاری و شخصیت حرفه‌ای من نداشتند و براساس سلیقه تصمیم گرفتند. چند سال بعد از انقلاب، ما درحال ساخت دکور شهرک سینمایی ایتالیا بودیم و هزینه‌های بسیار کردیم. وقتی برگشتیم، آنجا را کلنگ زدیم و همین‌طورکه علی مشغول ساخت شهرک بود، کار «هزاردستان» را هم در کاخ گلستان پیش می‌برد. دو، سه سال کار کردیم. این وسط وقفه‌هایی هم بود. چون مدیران مدام تغییر می‌کردند و باز تا می‌آمدند و بر مسند می‌نشستند و تا پول بدهند برای پروژه، فیلم‌برداری چند ماه متوقف می‌شد. ما نیمی از کار را فیلم‌برداری کرده بودیم و من نقش مقابل آقای انتظامی را بازی می‌کردم. یک‌دفعه نامه‌ای به دست آقای حاتمی از شبکه رسید که از ممنوع‌بودن نمایش چهره من خبر می‌داد و در آن گفته شده بود دیگر من در ادامه پروژه همکاری نداشته باشم. آقای حاتمی هم جواب داد که نه؛ چون این خانم نسبتی با من دارد، ولی کار از نیمه گذشته و من دیگر نمی‌توانم بازیگر دیگری جای ایشان بگذارم. من تا آخر کار حضور داشتم و یک ریال دستمزد که به من داده نشد هیچ، یک کامیون آجر به ارزش ٥٠ ‌هزار تومان آن زمان، که از زمان ساخت خانه‌مان باقی‌مانده بود را هم برای ساخت شهرک فرستادم و اهالی سازمان هزینه‌ای در قبال آن ندادند. بعد هم تمام بخش‌هایی که من حضور داشتم را قیچی کردند و از سریال بیرون گذاشتند (با خنده). یک‌جورهایی قصه اصلا از بین رفت. طفلک علی اصلا نمی‌دانست چطور سروته قصه را به‌هم وصل کند.
پس روزگار سختی بر علی حاتمی گذشت… .
بله، روزگاری خیلی سخت. چه زحمتی برای ساخت شهرک و این سریال کشید و بعد هم این‌طور با او و اثرش برخورد کردند و حتی حاضر نشدند نام این شهرک را «شهرک سینمایی علی حاتمی» بگذارند! او همیشه می‌گفت من به‌قدری مشغول کار بودم که بزرگ‌شدن و رشد دخترم را ندیدم؛ ١٠سال، ١٢سال بچه‌ام را ندیدم. او به‌خاطر ساخت شهرک از سر صبح سر کار بود و از بیل‌زدن و سنگ‌فرش‌کردن تا مدیریت کلی را برعهده داشت و آخر هم دستمزد کارش تکه‌تکه‌شدن «هزاردستان» بود. سازمان دستمزد مرا که نداد هیچ، دستمزدهای علی حاتمی را هم برای کارگردانی «هزاردستان» درست نداد. آن زمان آقای هاشمی که مدیرعامل بود، به حسابداری نامه نوشت که دستمزد علی حاتمی را پرداخت کنند. حسابداری برای پرداخت، باج می‌خواست و علی هم اهل باج‌دادن و باج‌گرفتن نبود. دائم به او می‌گفتم برو حقمان را بگیر ولی او بابت این طرز برخورد، به‌طورکامل از پیگیری حقوقش صرف‌نظر کرد.
برای ساخت شهرک سینمایی هم به علی حاتمی دستمزدی داده نشد؟
خیلی کم. اندک دستمزدی در حد بخورونمیر. نه‌تنها عهده‌دار اصلی ساخت شهرک، علی حاتمی بود، بلکه حتی خودش آجر روی آجر می‌گذاشت و بیل می‌زد تا این شهرک ساخته شد.
پس این رفتارها، گله‌مندی شما و علی حاتمی را حتما به‌همراه داشته… .
بله، از صداوسیما بسیار گله‌مندم. خیلی زیاد. حتی بعضی‌ وقت‌ها از دست مسئولانش گریه کردم. این همه زحمتی که علی از سال‌های دور، برای صداوسیما کشید را نادیده گرفتند. از زمان آقای قطبی، با ساخت «داستان‌های مثنوی» و بعد «سلطان صاحبقران» و بعد «جاده ابریشم» که شد «هزاردستان»، همه نادیده گرفته شد… و مسئولان همیشه ناسپاسی کردند. هر کدام که عوض می‌شدند، کار ما مدتی تعطیل می‌شد. ‌هزارجور بازی درآوردند. یک روز می‌گفتند سر بازیگران کلاه‌گیس بگذارید، یک روز می‌گفتند بردارید، یک روز می‌گفتند ممنوع است و هر روز یک داستان تازه می‌ساختند.
پس علی حاتمی خیلی اذیت شد… .
بله…، درواقع او را دق دادند. ارشاد که تقریبا بعد از فیلم «دلشدگان» محترمانه کارکردن او را ممنوع کرد. دو سال تمام، علی به ارشاد فیلم‌نامه می‌فرستاد و تصور کنید فیلم‌نامه‌های علی حاتمی را رد می‌کردند! فقط به این دلیل که چرا در فیلم علی حاتمی تمبک هست. خب، حضرت امام موسیقی را آزاد کرده بودند و علی هم به این فکر افتاد که برای موسیقی سنتی ایرانی کاری کند. چقدر هم برای این موضوع سرمایه‌گذاری کرد. بگذریم… برگردیم به همان بی‌مهری‌های صداوسیما. این سازمان یک ریال از طلب‌های علی حاتمی را پرداخت نکرد.
 چه سالی؟
تقریبا ٦٣ و ٦٤. پول نمی‌دادند و می‌گفتند بودجه نداریم. یک ریال به من هم دستمزد ندادند جز اینکه هزینه ٥٠ تومان کامیون آجرم را هم پرداخت نکردند. دائم می‌گفتند پول نداریم و مدام جلسه می‌گذاشتند پشت جلسه و هیچ نتیجه‌ای هم حاصل نمی‌شد. طوری رفتار می‌کردند که به همسرم برخورده بود و برای خیلی از جلسات مرا می‌فرستاد. بالاخره قرار شد دو فیلم سینمایی از کل این مجموعه به علی حاتمی بدهند که جبران زحمات و ضرروزیان‌های او شود که آقای محمدمهدی دادگو لابی کرد و این فیلم‌ها را هم گرفت. نوارهای موسیقی‌مان را هم بردند و پس نیاوردند که هیچ، یک سی‌دی هم از این دو فیلم به ما ندادند. خیلی از آقای دادگو دلخورم. زمانی که آقای ضرغامی مسئول صداوسیما شدند خوشحال شدم. چون یکی، دوبار ایشان در دوره بیماری همسرم محبت کرده بود و به عیادت او آمد، گفتم حالا که مدیر شده، پس حتما روی ما را زمین نمی‌اندازد. از دفتر ایشان درخواست وقت ملاقات کردم، حتی یک زنگ نزد بگوید اصلا شما این وقت را برای چه می‌خواهی؟! ما را بی‌جواب گذاشت. هر بار زنگ می‌زدم و خودم را معرفی می‌کردم و می‌گفتم من همسر علی حاتمی‌ام و هیچ جوابی نمی‌گرفتم. آن سال‌ها واقعا گرفتار و مقروض بودم. این همه هزینه‌ای که برای معالجه علی حاتمی در خارج از کشور کردیم، بی‌هیچ کمکی بود. حتی ارز دولتی هم به ما ندادند.
واکنش علی حاتمی چه بود؟
هیچ. او هم قهر کرد. بعد از فوتش انتظار داشتم یک کدام زنگ بزنند ببینند خانواده علی حاتمی در چه حال است. اما هیچ‌کس تماسی هم نگرفت و واقعا از این بابت دلم گرفت.
چطور متوجه شدید دوره ممنوع‌بودن نمایش چهره شما تمام شده؟
در پروژه «تختی» آقای شایسته به من پیشنهاد کردند نقش همسر علی حاتمی را خودم بازی کنم. من هم پذیرفتم چون بیشتر فیلم‌برداری هم در خانه من بود. بعدا بازی کردم و در تیتراژ هم آمد: با حضور افتخاری زهرا حاتمی. مشکلی هم ایجاد نشد، این طور متوجه شدیم که گویا دیگر ممنوعیتی در کار نیست.
برگردیم به قبل‌تر. اصلا چطور با آقای حاتمی آشنا شدید؟
سر صحنه فیلم «مترسک» با علی حاتمی آشنا شدم و به یکدیگر علاقه‌مند شدیم و از طرف ایشان پیشنهاد ازدواج گرفتم و جواب مثبت دادم. آن زمان من و آقای فردین و آقای رشیدی و چند بازیگر دیگر، در آن فیلم به ‌کارگردانی آقای حاتمی بازی می‌کردیم. ششم آبان ٥٠ ازدواج کردیم و یک‌سال بعد نهم مهر ٥١ لیلا به‌دنیا آمد.
در زندگی مشترک شما با علی حاتمی، چه اتفاقی افتاد که یکی از بهترین بازیگران زن امروز سینمای ایران، از خانه شما بیرون آمد؟ در منزل شما چه بستری برای رشد لیلا حاتمی فراهم شده بود؟
به قول یکی از منتقدان، خانه ما دانشگاه هنر بود، احتیاجی نبود لیلا سینما بخواند. رشته لیلا مکانیک بود. ولی در خانه ما دائم یا فیلمی در حال تولید بود، یا علی حاتمی مشغول طراحی صحنه و لباس یا تدوین بود. در خانه ما دائم تبادل نظر بین اهالی سینما جریان داشت. هر کاری که علی می‌ساخت، طی مدت فیلم‌برداری، بازیگرانش در خانه ما زندگی می‌کردند. لیلا در چنین محیطی رشد کرد. البته که خودش هم علاقه‌مند بود. یادم هست دو، سه ساله بود که ژیلا سهرابی (خواهرزاده علی حاتمی)، سریال «طلاق» را بازی می‌کرد. یک شب ما در تراس خانه نشسته بودیم و شام می‌خوردیم و لیلا هم کنار ما نشسته بود و بازی می‌کرد. ژیلا زنگ زد که ما در فیلم یک بچه می‌خواهیم، لطفا لیلا را بفرستید. اول من و پدرش گفتیم نه، بعد دیدیم وروجک دو، سه‌ساله خودش می‌گوید می‌خواهم بروم و بازی کنم. علی هم همیشه از لیلا در فیلم‌ها استفاده می‌کرد.
پس هدف‌گذاری شما از ابتدای کودکی ایشان، این نبود که بازیگر شوند؟
نه اصلا، شرایطش مهیا شد. شرایط خانه و خانواده ما طوری بود که لیلا هم علاقه‌مند شد.
در بین نقش‌هایی که خانم حاتمی بازی کردند، کدام‌یک برای شما ویژه‌ترند؟
من همه کارهایش را دوست دارم، مثلا فیلم «لیلا»یش را خیلی دوست دارم. خب، اولین کارش هم بود و خیلی برایم جالب بود.
تابه‌حال شده لحظه‌ای که دارید فیلمی با بازی ایشان روی پرده سینما می‌بینید، فراموش کنید او دختر شماست؟
نه، هرگز فراموش نکرده‌ام. همیشه ذهنیتم این است که ببینم دخترم چه‌کار می‌کند.
در بین آثار آقای حاتمی کدام اثر برای شما ویژه‌تر است؟
اکثر فیلم‌هایش را به‌شدت دوست دارم اما شاید «حاجی واشنگتن»، «سوته‌دلان»، «مادر» و «کمال‌الملک» برایم رنگ‌وبویی دیگر دارند.
 با توجه به اینکه فضای سینمای پیش از انقلاب را هم تجربه کرده‌اید و سال‌هاست با توجه به موقعیت خانوادگی‌تان، در جریان جزئیات اتفاقات جاری بوده‌اید، وضعیت امروز سینمای ایران را چطور می‌بینید؟
من نه آن زمان، زیاد در جریان اتفاقات سینما بودم و نه حالا. آن زمان همیشه در جریان سینمای علی حاتمی بودم و نه وضعیت کلی سینما. ولی کلا اگر وضع سینمای ایران را بخواهم ارزیابی کنم، باید بگویم اگر محدودیت‌های موجود را نادیده بگیریم، وضعیت کیفی فیلم‌ها خیلی بهتر از گذشته است.
چه چشم‌اندازی برای سینمای ایران می‌بینید؟
با این همه جوان مستعد و با‌انگیزه‌ای که وارد این حرفه شده‌اند، مسلما روزهای خوبی در راه است. چون ما ایرانی‌ها اهل پس‌رفت نیستیم، پس حتما وضعیت‌ رو به پیشرفت است. اتفاقات بین‌المللی بسیار خوبی که برای سینمای ایران در این سال‌ها مثلا برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» افتاده، خب، امیدوارکننده است. فیلم‌های«چارشنبه سوری» آقای فرهادی یا «درباره الی»شان واقعا شاهکار و امیدوارکننده بودند.
جای علی حاتمی واقعا در سینمای امروز ایران خالی است… .
بله، خیلی‌خیلی. به‌خصوص وقتی فیلم آقای فرهادی رفت اسکار و لیلا هم دعوت شد آنها، نمی‌دانید چه حالی شدم و چقدر جای خالی علی را احساس کردم. چون آرزوی علی حاتمی این بود که سینمای ایران، به اسکار راه پیدا کند و همیشه می‌گفت فیلم ایرانی باید خصوصیات فرهنگی ما را داشته باشد و کپی از روی فیلم‌های خارجی هم نباشد. اگرچه خودش آن زمان نبود تا موفقیت سینمای ایران را ببیند، ولی خوشبختانه دخترش آنجا حضور داشت.




پرویز پورحسینی: دست‌وپای تلویزیون برای تولید برنامه‌های جذاب بسته است/ قبل از انقلاب به سینما فکر نمی‌کردم

سینماژورنال: پرویز پورحسینی بازیگر و استاد پیشکسوت، بازیگری است که سال‌ها از ورودش به این عرصه نیز می‌گذرد. «چشمه»، «کمال‌الملک»، «باشو غریبه کوچک»، «طلسم»، «هزاردستان»، همکاری با کارگردانانی مثل زنده‌یاد علی حاتمی، بهرام بیضایی، واروژ کریم‌مسیحی و… تنها چندی از فیلم‌های درخشان پورحسینی است.

او بازیگر گزیده‌کاری است، شاید به‌صراحت بتوان گفت که آرزوی هر بازیگری- خصوصا بازیگران جوان سینمای ایران- یک لحظه بازی داشتن در کنار اوست.

پورحسینی زیاد اهل گفتگو نیست و شاید گفتگویی که فرنوش ارس خانی در “شهروند” با او انجام داده جزو معدو گفتگوهای چند سال اخیر او باشد.

سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می کند.


  شما نزدیک به ٤٦‌سال است که در عرصه بازیگری فعالیت می‌کنید و بازیگری را با حضور در عرصه تئاتر شروع کردید. اما بعد از بازی در فیلم‌های «اندوه‌دوربین»، «چشمه» و «کمال‌الملک»، حضور شما در عرصه تصویر پررنگ‌تر شد. حضور در سینما چقدر در آن دوره برایتان مهم بود و جذاب به نظر می‌رسید؟
قبل از انقلاب به سینما فکر نمی‌کردم. فقط فیلم «چشمه» را بازی کردم که از نظر من فیلم متفاوتی بود. بعد از انقلاب که سینمای نوین ایران شکل گرفت ما هم وارد این عرصه شدیم، هم تئاتر کار می‌کردیم و هم سینما و تلویزیون.
سینما چقدر برای بازیگران آن دوره، یک رسالت محسوب می‌شد؟
بعد از انقلاب نگاه مردم و مسئولان به‌خاطر جریان فیلمفارسی به سینما مثبت نبود. البته قبل از انقلاب هم بعضی فیلم‌های متفاوت ساخته می‌شد، فیلمسازانی مانند مهرجویی، تقوایی، بیضایی، امیر نادری و… فیلم‌های خوبی در آن دوران ساختند ولی در اقلیت بودند. حالا در شرایط جدید باید ثابت می‌کردیم که سینما یک هنر فاخر است. بازیگران از صحنه تئاتر مقابل دوربین آمدند و بازی‌کردن جلوی دوربین را آموختند. صدابرداران از تلویزیون به سینما آمدند و صدابرداری سرصحنه آغاز شد. تصویربرداران هم تمام تلاش خود را کردند و سینما با آزمون و خطا شکل جدی‌ای به‌خود گرفت که بعضی از فیلم‌ها از مرزها عبور کرد و جهانی شد. بازیگران در این دوران نقش پررنگی در ایجاد و خلق این جریان داشتند.
فکر می‌کنید این قضیه برای بازیگران امروز هم از چنین اهمیتی برخوردار است؟
این جریان برای بازیگران امروز هم پررنگ است. بعضی از بازیگران سینمای ما اکنون در جهان شناخته ‌شده هستند. در جشنواره‌های جهانی شرکت می‌کنند، در هیأت‌های داوری بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند و این یعنی برافراشتن پرچم ایران در عرصه‌های جهانی. همان‌گونه که ورزشکاران در این عرصه بر سکوهای جهانی دیده و افتخارآفرین می‌شوند.
از آن‌جایی که نقش‌های شما پیشتر با بازی در فیلم‌هایی مثل«طلسم»، «باشو غریبه کوچک» و «هزار دستان» دیده شدند، چقدر انتخاب‌های بعدی‌تان تحت‌تأثیر بازی در این فیلم‌ها قرار گرفت؟
تمام تلاشم را کردم که در کارهای خوب ظاهر شوم، ولی مگر چند فیلم مانند «باشو غریبه کوچک» در سال ساخته می‌شد. اگر هم ساخته می‌شد، من پیشنهادهای به آن خوبی نداشتم.
شما در فیلم «طلسم» و همچنین «هزاردستان» نقش‌های منفی‌ای را به‌عهده داشتید که به‌خاطر بازی در چنین نقش‌هایی تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی ماندید. چه شد که دیگر سراغ بازی در نقش‌های منفی نرفتید؟
خوشحالم که به این نکته اشاره کردید. بسیاری از همکاران شما فقط سریال‌هایی را که اخیرا بازی کرده‌ام، دیده‌اند و آن فیلم‌ها را یا ندیده‌اند یا به خاطر نمی‌آورند. من تقریبا همه‌جور نقشی بازی کرده‌ام. بازی در نقش راسکول نیکف، جنایت‌ و مکافات داستایوسکی و بازی در نمایش جان‌نثار بیژن مفید که یک کمدی روحوضی مدرن بود.
در سینما در آن سال‌ها هم نقش مثبت و هم نقش منفی بازی می‌کردم. اخیرا هم در یک تله‌فیلم از راما قویدل به‌نام «در همین نزدیکی» نقش تقریبا منفی بازی کردم که می‌توان گفت به‌قول همکاران خاکستری بود. ولی سال‌ها قبل در سریال  «دومین انفجار» نقش منفی بازی کردم که خوشم نیامد و بعد از آن مدتی کار نکردم تا رسیدم به سریال  «مریم مقدس» که نقش حضرت ذکریا را خیلی دوست داشتم. بعد از آن به دلایل شخصی نقش منفی بازی نکردم ولی الان دیگر برای خودم محدودیتی قایل نیستم و اگر نقش شناسنامه‌داری باشد، استقبال می‌کنم. هرجور نقشی که باشد.
با بازی در فیلم «مریم مقدس» و همچنین سریال «مختارنامه»، وجه دیگری از بازی‌تان را در ایفای نقش شخصیت‌های مذهبی و تاریخی نشان دادید. موفقیت این نقش‌ها باعث شد که دیگر در نقش‌های منفی حضور پیدا نکنید؟
برای من بازی در کارهای تاریخی لذت خاصی دارد. حضور در زمان و مکان دور و متفاوت تجربه‌اندوزی است. موفقیت در این کارها به دلیل کارگردانان کاربلد آنها بود. همانطور که در سریال «شب‌دهم» اینگونه بود. کارکردن با کارگردانانی مانند شهریار بحرانی، داود میرباقری و حسن فتحی فرصت خوبی است برای بازیگر که توانش را بیازماید.
با توجه به این‌که سریال‌هایی مثل «شیدایی»، «بچه‌های نسبتا بد» و «هفت‌سنگ» از کارهای اخیرتان در تلویزیون محسوب می‌شوند، اما «میکائیل» نقطه‌عطفی در کارنامه بازیگری شما است که در آن بازی خیره‌کننده‌ای را از خودتان ارایه دادید. چه شد که در این سریال بازی کردید؟
در سریال «میکائیل» نقش کوتاهی داشتم. اگر موفقیتی داشته‌ام به‌خاطر کارگردانی خوب سیروس مقدم و نویسندگی سعید نعمت‌الله بوده، چون من در همه کارها تمام تلاشم را برای یک اجرای خوب می‌کنم.
شخصیت باباعبدالله، یکی از کاراکترهای مهم سریال محسوب می‌شود و بحث و جدل‌های او با پسرش رشید، کاملا واقعی و ملموس درآمده است. با توجه به این‌که باباعبدالله شخصیت کاملا مذهبی و البته مدبری است که اهل افراط و تفریط در حوزه اعتقادی خودش نیست، چرا رشید کاملا برعکس اوست و اهل افراط و تفریط در هر کاری است؟
رشید به‌خاطر کم‌توجهی‌های خانواده که شامل عبدالله هم می‌شود، دچار حسادت و عقده شده. هم نسبت به رسول و هم میکائیل؛ خوی تند او هم در این جریان بی‌تاثیر نیست و او را به این وادی می‌کشاند. عبدالله به‌خاطر رشید است که تصمیم به انتقام از آقاخان می‌گیرد. می‌ترسد اگر رشید بفهمد که آقاخان مسبب قتل رسول است دست به انتقام بزند. به این جهت خودش دست به انتقام می‌زند ولی سکته می‌کند و می‌میرد.
این سریال مسائلی را به تصویر می‌کشد که این‌روزها از معضلات و بحران‌های مهم جامعه‌مان محسوب می‌شوند. جریان مافیای آدم‌هایی مثل آقاخان، تعصبات خشک و کورکورانه، بی‌احترامی‌ها نسبت به والدین، مسائلی هستند که این‌روزها به طرز چشمگیری در جامعه‌مان وجود دارد. سریالی مثل «میکائیل» چقدر می‌تواند به تعدیل این جریان‌ها در کشورمان کمک کند؟
برای حل‌کردن مسائل باید آنها را مطرح کرد که بازشود و مورد توجه جامعه قرار بگیرد. پاک‌کردن صورت‌مسأله کمکی نمی‌کند. این تعصبات خشک که فرمودید بیشتر در جوامع کوچک و بسته دیده می‌شود. طرح این مسائل در قالب قصه در رسانه می‌تواند به کمرنگ شدن آنها کمک کند.
شما علاوه‌بر «میکائیل» در سریال «بچه‌های نسبتا بد» هم با آقای مقدم همکاری‌ کرده بودید. نگاه و شیوه کارگردانی او به چه شکل است و چقدر آن را می‌پسندید؟
شیوه کاری آقای مقدم را که در کارهایش به وضوح می‌بینم. چیزی که باعث موفقیت او می‌شود، این است که رسانه را می‌شناسد و به‌سمت مسائلی می‌رود که جامعه با آن درگیر است. مهم‌تر از آن، این است که این مسائل را خوب به تصویر می‌کشد. به عبارتی، خیلی‌ها ممکن است این مسائل را بدانند و مطرح کنند، ولی به‌خوبی ایشان نتوانند به تصویر بکشانند، مهم پیداکردن زبان تصویر است.
با توجه به این‌که در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش فراوانی در جذب مخاطبان ایرانی به‌سوی خود داشته‌اند و متاسفانه تعداد بسیاری از مردم کشورمان تماشای چنین شبکه‌هایی را به تلویزیون خودشان ترجیح می‌دهند، شما به‌عنوان یک پیشکسوت که سال‌هاست در عرصه هنر فعالیت می‌کنید، چه توصیه‌ای در این رابطه دارید؟
مردم برای پرکردن اوقات فراغت خود نیاز به سرگرمی دارند. باید اول خوراک مناسب برایشان فراهم کرد و بعد از آن خواست که چگونه رفتار کنند. دست‌وپای تلویزیون برای تولید برنامه‌های جذاب بسته است. نداشتن بودجه هم به این مسأله اضافه شده است. با این شرایط فقط می‌توان با یک مدیریت فهیم این امکانات اندک را در جریان ساخت برنامه‌ها به‌کارگرفت.