1

#زالاوا؛ سومین فیلم توقیفی موزه!

سینماروزان: با گذشت یک هفته از آغاز اکران فیلم #زالاوا،موزه سینما هیچ سانسی را برای این فیلم باز نکرده است.

بعد از فیلم‌های #مجبوریم و #علفزار، حالا #زالاوا سومین فیلمی است که امکان نمایش در موزه سینما را نمی‌یابد.

#زالاوا درامی دلهره‌آور و در نقد خرافه است که در جشنواره فجر۳۹ چهار جایزه دریافت کرد و ازجمله دو سیمرغ بازیگری و فیلمنامه، یک سیمرغ کارگردانی اول و یک دیپلم افتخار فیلمبرداری.

اینکه فیلمی در جشنواره فجر- که مهمترین جشنواره ساختار دولتی سینما است- مورد تقدیر هیات داوران قرار می‌گیرد ولی در موزه سینمایی -که زیرمجموعه همان ساختار دولتی است- اجازه اکران نمی‌یابد، تناقضی جدی است آن هم در شرایطی که برخی کمدی‌های موسوم به خالتور در موزه سینما، سانس دارند.

پیشتر مدیر موزه سینما توجه به آثار خانواده‌محور را دلیل ممنوعیت نمایش آثاری همچون علفزار و مجبوریم دانسته بود. پس #زالاوا که از منظر بصری فیلمی کاملا در مختصات سینما و از منظر دراماتیک مطلوب خانواده‌ها و کاملا ضد خرافه و خرافه‌پرستی است چرا نباید در موزه سینما نمایش داده شود؟

زالاوا؛ سومین فیلم توقیفی موزه سینما؟!
زالاوا؛ سومین فیلم توقیفی موزه سینما؟!




موزه سینما برای پوشاندن کم کاری های خود دست به دامن کیمیایی شد؟؟

سینماروزان: موزه سینمای ایران از جمله زیرمجموعه های سازمان سینمایی است که به دلیل ارتباط مستقیمی که با مخاطب دارد میتواند بهترین مسیر برای تغییر حس مخاطب نسبت به سینمای ایران باشد.

با این حال یک دلیل خیلی مهم و آن هم جدی گرفته نشدن این موزه در ساختار کلانی که زیرمجموعه هایی همچون فارابی و مرکز گسترش در آن وجود دارند باعث شده موزه سینمای ایران روزهای خوشی را سپری نکند.

متأسفانه سیاستگزاریهای نادرست مدیریت کلان سینما هیچ گاه از مدیرانی متخصص بر سینما و در عین حال موزه داری برای اداره موزه سینما استفاده نکرده و منتج از آن کارمندان این نهاد و بخصوص کارمندان ارتباطی که گلوگاه ارتباط با مخاطبند نیز به پاشنه آشیل موزه بدل شده اند.

اینکه در طول سال حداقل بازخورد رسانه ای را از موزه سینما شاهدیم و به ناگاه در آستانه روز ملی سینما و مقارن تولد کیمیایی و آن هم تازه پس از دیداری که مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی با مسعود کیمیایی ترتیب میدهد خبر میرسد که موزه سینما هم به دنبال راه اندازی غرفه ای به نام مسعود کیمیایی است معنایی دارد جز دنباله روی از دیگران و فقدان خلاقیت در بدنه این نهاد؟؟

مسعود کیمیایی کارگردان تازه کاری نیست که تازه الان بخواهند برایش غرفه ای در موزه سینما راه بیندازند. کیمیایی بیش از نیم قرن در سینما فعالیت دارد و باید زودتر از اینها دستاوردهایش وارد موزه سینمای ایران میشد.

فقط درنظر بگیرید چهره هایی همچون پوران درخشنده، رخشان بنی اعتماد و فاطمه معتمد آریا که بلحاظ کارنامه بسان فرزندان کیمیایی هستند مدتهاست در موزه سینما جایگاه مخصوص خود را دارند ولی مدیریت بی برنامه باعث شده تازه حالا نوبت به کیمیایی برسد. آن هم لابد برای پوشش کم کاری مستدام موزه که این خود ناشی از غلبه نگاه کارمندی بر موزه بوده؟؟

تمام ساختارهای زیرمجموعه سازمان سینمایی از مرکز گسترش تا فارابی و انجمن سینمای جوانان و… را که بشود با نگاه کارمندی اداره کرد موزه سینما را نمیتوان با نگاه کارمندی و بدون علقه به سینما اداره کرد!

چرا؟

چون اولین مشتریان موزه مخاطبانی هستند که در سیطره سرگرمیهای فراوان باید در موزه سینمای ایران جاذبه های متفاوت بیابند که به سمتش بیایند.

واقعیت آن است که با نگاه انفعالی و واپسگرایانه ای که در مدیریت این سالهای موزه سینما شاهدیم بعید است بتوان موزه را به جایگاهی که شایسته اش است رساند مگر آن که مدیر جدید موزه واقعا فکری بکر برای تزریق پویایی به این مجموعه و کارمندانش به ویژه واحد اطلاع رسانی این مجموعه که پاشنه آشیل اش است داشته باشد.