1

«ارثیه فامیلی» به تولید نزدیک شد

 

سینماروزان: فیلم سینمایی «ارثیه فامیلی» به تهیه کنندگی مهدی احمدی با صدور پروانه ساخت به مرحله پیش تولید رسید.

به گزارش سینماروزان همزمان با شروع پیش تولید فیلم سینمایی «ارثیه فامیلی» به کارگردانی حامد رضی و تهیه کنندگی مهدی احمدی، روند انتخاب بازیگران این فیلم هم آغاز شد.

با توجه به پیش بینی و برنامه ریزی های انجام شده فیلمبرداری این فیلم سینمایی از اوایل اسفند ماه شروع خواهد شد و قرار است طی ۲۵ جلسه فیلمبرداری به پایان برسد.

در خلاصه داستان ارثیه فامیلی آمده است: زندگی آنقدر کوتاه است که نباید عشق را فدای لجبازی کرد…

سایر عواملی که همکاری آنها با این پروژه قطعی شده عبارتند از: مدیر تولید: جعفر گودرزی، طراح گریم: آیدین فرضی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: مهدی آب بر.




خودکشی دو دختر نوجوان به‌خاطر یک بازی آنلاین⇐ماجرایی که محمدهادی کریمی ۵ سال قبل در «بشارت…» درباره‌اش هشدار داده بود⇔یعنی همان زمانی که از مدیر گرفته تا فیلمسازان شبه‌روشنفکر آلوده داستانهای مبتنی بر خیانتهای زناشویی بودند!!

سینماروزان: خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی به خاطر درگیری بیش از حد در یک بازی آنلاین اینترنتی به نام «نهنگ آبی» خبری است که در یکی دو روز گذشته به شدت در کانون توجه قرار گرفته است.

به گزارش سینماروزان این دو دختر دانش آموز اصفهانی تحت تاثیر بازی «نهنگ آبی» از پل روگذر سقوط کردند و یکی از آنها فوت و دیگری دچار آسیب دیدگی شدید شد. این دو نوجوان پیش از پرت کردن خود از طریق پیامهای صوتی با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را بازی آنلاین «نهنگ آبی» اعلام کرده بودند!

هرچند تازه بعد از انتشار این خبر تراژیک بود که بسیاری به صرافت افتادند ببینید «نهنگ آبی» چطور بازی است که به جای سرگرم کردن آدمی، او را به کام مرگ می کشاند اما جالب است برخلاف بسیاری از موضوعات که سالها باید بگذرد تا سینمای ایران بدانها ورود کند خودکشی سریالی که اصلی ترین نتیجه بازی «نهنگ آبی» است پنج سال پیش از این در درام «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» واکاوی شده بود؛ اثری پربازیگر از محمدهادی کریمی که از هنگامه قاضیانی و مهدی احمدی تا حمید فرخ نژاد، ساعد سهیلی، خاطره اسدی، امیرحسین آرمان و… در آن ایفای نقش کرده بودند.

محمدهادی کریمی کارگردانی که سابقه سالها نویسندگی را پشت سر دارد در «بشارت…» با روایتی تعلیق برانگیز به مرور خودکشی سریال دانش آموزان یک دبیرستان دخترانه تحت القائاتی می پرداخت که به شدت شبیه بود به الگوریتم «نهنگ آبی».

«نهنگ آبی» بازی غریبی است که ورود به آن کافیست که تا لب مرگ بروی. در این بازی وظایفی از سوی مدیران بازی به شرکت‌کنندگان محول میشود که در نهایت آنها را به سمت خودکشی سوق میدهد!! این بازی اول بار در سال ۲۰۱۳ در روسیه متولد شد و به تدریج به کشورهای دیگر سرایت کرد و در سال ۲۰۱۵ اولین خودکشی خود را رقم زد!

شباهت «بشارت…» با اتفاقات متأخر «نهنگ آبی» نه تنها موجب توجه دوباره مخاطبان به این فیلم در فضای مجازی شده که سبب ساز شکل گیری نشستهای آسیب شناسانه بازی از کانال نمایش دوباره این فیلم شده است.

محمدهادی کریمی ۵ سال پیش و دقیقا ۳ سال پیش از اولین خودکشی ناشی از «نهنگ آبی» فیلم «بشارت…» را با کالبدشکافی خودکشی سریالی دختران یک دبیرستان ساخت و البته که به مانند همیشه وجه پیشگویانه محصولش مورد توجه مدیران وقت که عاشق داستانهای مبتنی بر خیانتهای زناشویی بودند واقع نشد اما حالا و بعد از داغ شدن بازار «نهنگ آبی»، تقاضا برای دیدن «بشارت…» به شدت بالا رفته است.

محمدهادی کریمی که درام «کمدی انسانی» را آماده اکران دارد اخیرا در گفتگویی پیرامون «بشارت…» با ابراز تأسف از عدم توجه به مضامین پیشروانه در زمان خود گفت: وقتی حواس ها پرت جاهای دیگری بود، ما به وظیفه مان عمل کردیم؛ گرچه دلمان نیامد انذارگونه حرف بزنیم و به همین دلیل، وجه مبشرانه فیلم را پر رنگ کردیم، بشارت دادیم به جای اینکه فقط از جنبه سلبی وارد شویم.

او با اشاره به تغییر معنای همه چیز در سایه فضای مجازی اظهار داشت: جنایتهای امروزه با وجود فضای مجازی تعاریف دیگری پیدا می کنند و بزه با وجود امکانات مجازی رنگ دیگری دارد و مثلا انواع سوء استفاده های جنسی، هتک حرمت، تعرض و تجاوز، دگر کشی، قتل و … با وجود فضای مجازی تعاریف جدید خود را پیدا کرده اند. چه به لحاظ علمی و چه قانونی، قتل هم یکی از اینهاست، فردی می تواند شخص دیگری را نادیده به قتل برساند، تنها با القای مداوم یأس و پوچی و ناامیدی و تحریک و القای خودکشی، اینجا آلت قتاله سلاح گرم و سرد نیست، کلیپ های ویدئویی سرشار از حس پوچی و مرگ و ترغیب به نابودی است که باعث قتل شده است.

محمدهادی کریمی در «بشارت…» نقدهای تندی را به نظام آموزشی که یکی از اسباب رویکرد نوجوانان به سمت فضاهایی همچون «نهنگ آبی» است طرح کرده بود خاطرنشان ساخت: نظام آموزش و پرورش نمره‌محور و کنکورمحوری که هیچ مهارتی به نوجوانان یاد نمی دهد،  در «بشارت…» زیر لبه تند نقد واقع شده است. همچنین سیستمی که مدام فیلتر می کند و خود را به ندانستن این نکته می‌زند که مثلا نمی‌داند زودتر از فیلتر آنها فیلترشکنش به بازار آمده است، قصور و تقصیر خانواده ها هم که در این احساس عجز و پوچی و نا امیدی نوجوان ها آن قدر بارز هست که در فیلم به آن شدت بلد نشده است، چرا که در مقصر بودن آنها هیچ تردیدی نیست و خیلیها می خواهند تنها مقصر را خانواده جلوه دهند تا پای نهادهای دیگر به این مورد باز نشود.

متن کامل گفتگوی محمدهادی کریمی را اینجا بخوانید.




اظهارات محمدهادی کریمی درباره توجه تازه به فیلم ۵سال قبلش به‌خاطر عواقب متأخر یک بازی خطرناک اینترنتی⇐اینکه «بشارت…» به‌واسطه بازی نهنگ آبی برجسته شد، خوشحال‌کننده نیست/وقتی حواسها پرت جای دیگری بود، ما به وظیفه مان عمل کردیم/بشارت دادیم به جای اینکه فقط از جنبه سلبی وارد شویم/فضای مجازی تعریف همه چیز را تغییر داده؛ از قتل گرفته تا سوءاستفاده جنسی و حتی تعرض!/دیگر حسن صباحی نیست که حشیش را در قلعه‌های دست‌نیافتنی علم کند!/نقد واقعی بر سیستمی است که مدام فیلتر می‌کند و درباره وجود فیلترشکن خودش را به ندانستن می‌زند

سینماروزان: طیف نوجوانان و جوانان جامعه در سالهای اخیر با یک بازی خطرناک اینترنتی به نام «نهنگ آبی» آشنا شده اند؛ بازی غریبی که ورود به آن کافیست که تا لب مرگ بروی. در این بازی وظایفی از سوی مدیران بازی به شرکت‌کنندگان محول میشود که در نهایت آنها را به سمت خودکشی سوق میدهد!!

به گزارش سینماروزان «نهنگ آبی» که اول بار در سال 2013 در روسیه متولد شد و به تدریج به کشورهای دیگر سرایت کرد در سال 2015 اولین خودکشی خود را رقم زد!

شباهت مضمونی فیلمی با نام «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» ساخته محمدهادی کریمی محصول 5 سال قبل با اتفاقات متأخر «نهنگ آبی» موجب توجه دوباره به این فیلم و  اقبال مجدد به آن در شبکه خانگی شده است.

محمدهادی کریمی 5 سال پیش و دقیقا 3 سال پیش از اولین خودکشی ناشی از «نهنگ آبی» فیلم «بشارت…» را با کالبدشکافی خودکشی سریالی دختران یک دبیرستان ساخت و البته که به مانند همیشه وجه پیشگویانه محصولش مورد توجه مدیران وقت که عاشق داستانهای مبتنی بر خیانتهای زناشویی بودند واقع نشد اما حالا و بعد از داغ شدن بازار «نهنگ آبی»، تقاضا برای دیدن «بشارت…» در فضای مجازی به شدت بالا رفته است.

محمدهادی کریمی در گفتگویی که به بهانه این اقبال دوباره به «بشارت…» با «بانی فیلم» داشته کوشیده به مانند همیشه بی آلودگی در ژستهای متفرعنانه آغشته به پیش بینی از طریق سینما، درباره تلاشهایش برای ساخت فیلمی هشداردهنده سخن گوید؛ البته هشدار با تبشیر و نه انذار که در سینما و تلویزیون ما کمیاب است.

متن گفتگوی محمدهادی کریمی را بخوانید:

 این روزها «بازی نهنگ آبی» و خودکشی سریالی جوان هایی که در فضای مجازی تحت تاثیر ادمینی که اعضای گروهش را کام به گام تا خودکشی طی ۵۰ روز می برد، ناخودآگاه همه را به یاد فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» شما که پنج سال پیش از این چنین اتفاقی را در یک پیش بینی دقیق به تصویر کشیده بود، انداخت و صحبت از آن در رسانه ها به میان آمد، حس و حال خودتان از اینکه چنین اتفاقی را چند سال قبل پیش بینی و هشدار دادید، چیست؟
– از اینکه داستان فیلم «بشارت…» تا این حد به واسطه نهنگ آبی برجسته شد، حقیقتا خوشحال نیستم، حتی اگر این روزها از آن فیلم به شدت یاد شود و کسانی مثل شما از سر مهر و لطف بگویند فلانی پنچ سال زودتر پیش بینی کردی و فیلمش را ساختی و هشدارت را دادی. خیلی ها این روزها از سر تحسین گروه سازنده «بشارت…» به بهانه نهنگ آبی، «بشارت…» را نشان می دهند، حقیقت از اینکه زودتر از همه هشدار دادم، خوشحالم نه اینکه ذوق زده باشم که ما آنیم که زودتر گفتیم، برنده ای در این مسابقه زودتر گفتن نیست، تنها دلخوشم که وقتی حواس ها پرت جاهای دیگری بود، ما به وظیفه مان عمل کردیم؛ گرچه دلمان نیامد انذارگونه حرف بزنیم و به همین دلیل، وجه مبشرانه فیلم را پر رنگ کردیم، بشارت دادیم به جای اینکه فقط از جنبه سلبی وارد شویم، به نظرم «بشارت…» در غیاب این نهنگ های آبی بی شماری که هر یک روزگاری خواهند آمد و رفت به زیستش -گرچه در اعماقی که جلوه گرانه و در ظاهر نیست- ادامه خواهد داد و ساختار فیلم در مجال های مختلفی از ادوار محل بحث و نظر خواهد بود(منهای توجه به مضمونش که زودتر و درنگاه اول خود را به رخ می کشد)

«بشارت…» همچنان فیلم نویی در سینمای ایران است که گرچه با ظاهر جنایی و پلیسی اش پرونده مرگ مرموز تعدادی دختر نوجوان را ورق می زند، اما در حوزه های روانشناختی و جامعه شناختی قدم می زند و همزمان یک فیلم روانکاوانه صرف هم نیست، چگونه به آن رسیدید؟
چون اصلا جنایتهای امروزه با وجود فضای مجازی تعاریف دیگری پیدا می کنند و بزه با وجود امکانات مجازی رنگ دیگری دارد و مثلا انواع سوء استفاده های جنسی، هتک حرمت، تعرض و تجاوز، دگر کشی، قتل و … با وجود فضای مجازی تعاریف جدید خود را پیدا کرده اند. چه به لحاظ علمی و چه قانونی، قتل هم یکی از اینهاست، فردی می تواند شخص دیگری را نادیده به قتل برساند، تنها با القای مداوم یاس و پوچی و ناامیدی و تحریک و القای خودکشی، اینجا آلت قتاله سلاح گرم و سرد نیست، کلیپ های ویدئویی سرشار از حس پوچی و مرگ و ترغیب به نابودی است که باعث قتل شده است.

قتلی که به ظاهر خودکشی تلقی می شود، اما اگر آن تلقینات مهلک و مسموم نبود، این خودکشی هم صورت نمی گرفت. خودکشی ای که در باطن قتل است و شما دیگر نیازی نیست به صورت حضوری عضو فلان محفل سری باشید که رییس فرقه شما و جمع دیگری از باورمندان را به قتل برساند -مانند آنچه در داستان «کالکی» گورویدال است- منجی با گل های لوتوس آلوده به یرسینیا به سراغ باورمندان اهل محفلش نمی رود و حسن صباحی نیست که حشاشین اش را در قلعه های دست نایافتنی علم کند. دو وب کم و گاه حتی تجهیزاتی به مراتب کمتر لازم است تا هر از راه رسیده ای که ادمین مرگ شده برتر از فیلسوف مشهور یونان باستان اژه زیاس -که از فرط ستایش خودکشی سوق دهنده به مرگ ( پیزاتانات) لقب گرفته بود- ظاهر شود. پس می بینید که در واقعیت مرز آن کلیشه های قاتل و مقتول از بین رفته و نمی توان گفت اگر در فلان لحظه فلان شخص با فلان آلت قتاله دیگری را به قتل برساند، قاتل است ولاغیر. پس وقتی در واقعیت آن مرزهای روشن و کلیشه ها از بین رفته، چطور فیلمی که می خواهد جهانش وامدار این حقیقت باشد و بر آن اساس بنا شود می تواند صرفا پلیسی یا جنایی باشد و یا حتی روانکاوانه به قول شما صرفی که فقط به عقبه اختلالات روانی قاتل می پردازد. پس مضمون «بشارت…» فرمش را هم این گونه سفارش می دهد و به اصطلاح ظرف متناسب با مظروف خودش را می سازد.

 و به خاطر همین است که در «بشارت…» علت خودکشی دختران نوجوان از همان کلیشه های رایج مثل عشق، خشونت خانگی، روابط ناهنجار اجتماعی و … که تا پیش از این فیلم در سینما عنوان می شد، فاصله می گیرد و یک بحران فکری و بیشتر فلسفی را مطرح می کند. به نظر شما این موضوع تا چه حد در لایه های اول علت خودکشی نوجوانان خود را به رخ می کشد؟
البته در «بشارت…» آسیب های اجتماعی مثل تنها بودن این دختران، درونگرایی مفرط و منزوی بودنشان، فرزند طلاق بودن، سرخوردگی در عشق های نوجوانی، تغییرات هورمونی و … همه گفته می شود، اما در حد اشاراتی که چون همه می دانند باید از آنها گذشت و به اصل مطلب رسید که شاید از دید شما یک بحران فلسفی است که خیلی به سن و سال اینها نمی خورد، اما درست گفتید در لایه ظاهر و ابتدایی خود را نشان نمی دهد، اما در اصل و باطن و هسته نهان قضیه همین مشکل به قول شما فلسفی است.

آنچه در فیلم «بشارت..» علت این خودکشی ها عنوان می شود و به نمایش در می آید، یأس و نا امیدی است. آن ها از خود ناامید به تصویر در می آیند که گویی در اکثریت جایی برای آنها نیست و همین طور ایمانی به قدرت خداوند ندارند، یا به عبارت بهتر از قدرت خدا و همین طور داوری عادلانه و منصفانه درباره اعمال آدمیان در این جهان نیز نا امیدند، پس رو به محافلی می آورند که یا از بیراهه هایی می خواهد به آنها قدرتی جادویی بدهد و یا با انباشت پوچی و یاس آنها را از ادامه زندگی محروم سازد. پس پیش نیاز ورود به این محافل و گرویدن به این گروه های سری احساس عجز و یاس از خود و نیز یاس از قدرت داوری درست نظام آفرینش است. چه کسی حق آن ها را از اکثریت قوی پیرامون خواهد گرفت و سال های ملخ خورده را به آن ها باز خواهد گرداند؟!

و هنوز نقد تند و تیز فیلم به سیستم آموزش و پرورش یادمان است؛ نقدی که بجاست و به نظرم کاملا علمی برخورد شده است، اما هنوز در این سیستم در بر همان پاشنه قبلی می چرخد، امیدوارم این بخش از مضمون فیلم مورد غفلت قرار نگیرد که نوجوانان ما از امثال این بازی ها، بازی نخورند و حداقل در این حوزه قربانیان دیگری نداشته باشیم.
بله، همان طور که اشاره کردید، نظام آموزش و پرورش نمره‌محور و کنکورمحوری که هیچ مهارتی به نوجوانان یاد نمی دهد، زیر لبه تند نقد در این فیلم واقع شده است. همچنین سیستمی که مدام فیلتر می کند و خود را به ندانستن این نکته می‌زند که مثلا نمی‌داند زودتر از فیلتر آنها فیلترشکنش به بازار آمده است، قصور و تقصیر خانواده ها هم که در این احساس عجز و پوچی و نا امیدی نوجوان ها آن قدر بارز هست که در فیلم به آن شدت بلد نشده است، چرا که در مقصر بودن آنها هیچ تردیدی نیست و خیلیها می خواهند تنها مقصر را خانواده جلوه دهند تا پای نهادهای دیگر به این مورد باز نشود.




فرهنگسراي رسانه برگزار مي‌کند⇐نمايش+تحليل نخستين محصول ایرانی با محوريت «شيطان‌پرستي»

سينماروزان: نخستين درام سينمايي ايران که  با پیگیری ماجرای خودکشی سریالی دختران جوان، به طور جدي به آسيب شناسي شيوع آموزه هاي شيطان پرستي در ميان طيف جوان جامعه پرداخت با عنوان «بشارت به يک شهروند هزاره سوم» در فرهنگسراي رسانه مورد تحليل و بازبيني قرار مي گيرد.

به گزارش سينماروزان «بشارت به يک شهروند…» را محمدهادي کريمي پنج سال پیش ساخته بود؛ یعنی در دورانی که اغلب سینماگران شبه‌روشنکفر به دنبال بازنمایی خیانتهای زناشویی در آثارشان بودند اما کریمی کوشید به‌جای این موضوع کلیشه‌زده به سراغ طرح مضمونی چالش برانگیز و البته تا آن زمان تابو به نام شیوع شیطان پرستی برود.

«بشارت به یک شهروند…» که از فیلمهای ساختارگرای کریمی است از حضور هنگامه قاضیانی، مهدی احمدی، نیکی کریمی، بیتا فرهی، حمید فرخ نژاد، ساعد سهیلی و خاطره اسدی در نقشهای مختلف سود می برد؛ کریمی کوشیده در این فیلم با زیر ذره‌بین بردن چگونگی رسوخ شیطان پرستی در یک دبیرستان دخترانه به آسیب شناسی این پدیده بپردازد.

دوشنبه 27 شهريورماه رأس ساعت 16 «بشارت به يک شهروند…» در فرهنگسراي رسانه روي پرده خواهد رفت و بعد از نمايش نيز تحليل فيلم با حضور کارگردان و محمدجواد ادبي استاد دانشگاه و مريم عباسي نژاد روانپزشک برگزار خواهد شد.

تحلیل این فیلم با بررسی بازی اینترنتی “نهنگ آبی” که یک بازی سریالی خوفناک است و به خودکشی منجر میشود صورت خواهد گرفت.

علاقمندان به حضور در نمايش+تحليل «بشارت…» ميتوانند دوشنبه رأس ساعت 16 به فرهنگسراي رسانه واقع در پاسداران، خيابان شهيد گل نبي، خيابان ناطق نوري، ميدان قبا بروند.

اعلان نمایش+تحلیل «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»
اعلان نمایش+تحلیل «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»




افشای قرارداد ۱۲ هزار دلاری سالار عقیلی برای اجرا در جشنواره‌ای منسوب به یک شبکه ماهواره‌ای+عکس و فهرست برخی سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره

سینماروزان: جشنواره ای به نام «عصر» در حالی مورد توجه قرار گرفته که از یک سو در هفته قبل حضور مهمانانی سرشناس از ایران در این جشنواره خبرساز شد و در روزهای گذشته وابستگی جشنواره به مالک یک شبکه ماهواره ای فارسی زبان دستخوش انتقادات و حتی انصراف برخی از مهمانان آن از جمله جواد نوروزبیگی و همچنین سالار عقیلی از حضور در جشنواره شد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی کانال «سینمای حرفه ای» تصویر قراردادی را منتشر کرده که در آن بنا بود سالار عقیلی برای اجرای 6 قطعه در افتتاحیه این جشنواره 12 هزار دلار(حدود 50 میلیون تومان) دریافت کند و گویا نیمی از این مبلغ هم در هنگام عقد قرارداد به وی پرداخت شده است!

هنوز معلوم نیست که با انصراف سالار عقیلی از اجرا در این جشنواره تکلیف پیش پرداخت جشنواره به وی چه خواهد شد؟

از آن سو شنیده ها حکایت از آن دارد که برخلاف انصراف برخی سینماگران از حضور در این جشنواره، فاطمه معتمدآریا و مهدی احمدی بازیگران سینمای ایران و ابراهیم شیبانی، کیومرث پوراحمد و نادر طریقت کارگردانان سینمای ایران از جمله مهمانان این جشنواره هستند که نه تنها انصراف نداده اند که در جشنواره حضور داشته اند.

قرارداد اجرای سالار عقیلی در جشنواره عصر
تصویر قرارداد اجرای سالار عقیلی در جشنواره عصر



«…یک تعبیر عاشقانه» به روایت مهدی احمدی و مریم مقدم+عکس

سینماروزان: نسخه اولیه «برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه» به دفتر جشنواره رسید.

به گزارش سینماروزان نسخه اولیه «برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه» به کارگردانی ابراهیم مختاری به دفتر جشنواره رسید تا مورد بازبینی هیئت انتخاب قرار بگیرد.

سعيدپورصميمي، مهدي احمدي، مريم مقدم ،سجاد تابش، سحر سلحشور، محمدرضا فرزاد، محمدحسين ناصري، علي گل صباحي، جواد گنجي، مجتبي سعادت، زينب زيرک در «برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه» به ایفای نقش می‌پردازند.

تدوین این فیلم سینمایی بر عهده میثم مولایی است و مجید گرجیان مدیر فیلمبرداری آن است.

مختاری علاوه بر کارگردانی، تهیه‌کنندگی و نویسندگی «برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه» را بر عهده دارد.

«برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه» دومین فیلم سینمایی ابراهیم مختاری پس از فیلم زینت است که موفقیت های جهانی بسیاری داشت‌.

بهزاد هاشمی مدیر تولید، امیرحسین قاسمی صداگذار، عبد نيك‌پو دستيار و برنامه ريز، اصغر نژادايماني طراح صحنه و لباس، حسين بشاش مدير صدابرداري ، محمود دهقاني طراح گريم، سعیده دلیریان منشی صحنه، سمیه جعفری عکاس، امیر اسکندری مدیر تدارکات، محمد حیدری امور مجازی، آیدا اورنگ مشاور رسانه‌ای دیگر عوامل این فیلم سینمایی هستند.

برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه
برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه



سعید پورصمیمی با “برگ جان…” در راه جشنواره+عکس

سینماروزان:  با پایان فیلمبرداری “برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه” این فیلم سینمایی وارد مراحل فنی شد.

به گزارش سینماروزان فیلمبرداری فیلم سینمایی” برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه” به کارگردانی ابراهیم مختاری به در تهران به پایان رسید و این فیلم سینمایی وارد مراحل فنی شد.

این فیلم سینمایی که پیش‌تر با نام “یک تعبیر عاشقانه” شناخته می‌شد، اکنون عنوان “برگ جان، یک تعبیر عاشقانه” را دارد.

سعيدپورصميمي، مهدي احمدي، مريم مقدم ،سجاد تابش، سحر سلحشور، محمدرضا فرزاد، محمدحسين ناصري، علي گل صباحي، جواد گنجي، مجتبي سعادت، زينب زيرک در “یک تعبیر عاشقانه”(برگ جان) به ایفای نقش می‌پردازند.

تدوین این فیلم سینمایی توسط میثم مولایی صورت می‌گیرد.

مختاری علاوه بر کارگردانی، تهیه‌کنندگی و نویسندگی “یک تعبیر عاشقانه” را بر عهده دارد.

“برگ جان، یک تعبیر عاشقانه” دومین فیلم سینمایی ابراهیم مختاری پس از فیلم زینت است که موفقیت های جهانی بسیاری داشت‌.
دیگر عواملی که در این فیلم سینمایی حضور دارند عبارتند از:
مدیر فیلمبرداری: مجید گرجیان ، مدیر تولید: بهزاد هاشمی ، دستيار و برنامه ريز: عبد نيكپو ، طراح صحنه و لباس: اصغر نژادايماني ، مدير صدابرداري: حسين بشاش، طراح گريم: محمود دهقاني ، منشی صحنه: سعیده دلیریان، عکاس: سمیه جعفری، مدیر تدارکات: امیر اسکندری، امور مجازی:محمد حیدری، مشاور رسانه‌ای: آیدا اورنگ

برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه
برگ جان؛ یک تعبیر عاشقانه



خسرو سینایی: برگزاری بزرگداشت در جشنواره کوتاه به درد من نمی‌خورد؛ باید بتوانم فیلم بسازم/نمی‌دانم “جزیره رنگین” چگونه در “هنروتجربه” اکران شد که در مجموع بیشتر از چهار میلیون تومان فروش نداشت! که نیمی از آن را هم به فارابی دادیم!!! چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!

سینماروزان: خسرو سینایی با ورود به مرز ٥٠سالگی فعالیت هنری خود، ‌در سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران تجلیل می‌شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” ضمن ارج‌نهادن به چنین حرکت‌هایی، بد نیست مسئولان مربوطه هم به فیلم‌سازی امثال سینایی اهمیت بیشتری بدهند تا بتواند کار خود را به‌راحتی انجام دهد.

او و هم‌نسلانش در سنی نیستند که دنبال سرمایه‌گذار بگردند. او سرشار از تجربه و انگیزه برای فیلم‌ساختن است. این انگیزه‌ها را پاس بداریم و به هنرمندان فقط به‌مثابه زینت‌المجالس نگاه نکنیم.

بهتر است قضاوت تاریخ را همیشه مانند تابلویی ارزشمند روبه‌روی خود قرار دهیم. به همین بهانه با خسرو سینایی گفت‌وگو کردیم:

‌آقای سینایی! مطلع هستید که سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران قرار است برای شما بزرگداشتی برگزار کند؟
نه. خبر ندارم.
‌یعنی به شما اطلاع نداده‌اند؟‌
فقط قرار است منتخبی از فیلم‌های مستندم مانند «حاج مصور»، «حسین یاوری»، «شرح حال»، «میان سایه و نور» و «گواهان تاریخ» را به نمایش بگذارند. البته به نظرم این نوع بزرگداشت‌ها خیلی به درد فیلم‌سازانی مانند من نمی‌خورد.
‌چطور؟
آنچه برای هر فیلم‌ساز مهم است، ‌این است که بتواند فیلم بسازد. یعنی دولت‌ها موقعیتی برای فیلم‌سازان فراهم کنند تا آنها بتوانند کار خودشان را انجام دهند.
‌بعد از «جزیره رنگین» چرا دیگر فیلم نساختید؟
خب برای ساخت این فیلم کلی ضرر کردم!
‌مگر فروش فیلم چقدر شده بود؟
حدودا چهار میلیون تومان.
‌جدی می‌گویید؟!
کاملا. من در افتتاحیه فیلم که در موزه سینما به نمایش درآمد، افرادی مانند احمد مسجدجامعی را دعوت کردم، ‌اما آن‌قدر کیفیت صدا و تصویر بد بود که همان اوایل نمایش فیلم از سالن خارج شدم و در فضای موزه، گوشه‌ای نشستم تا اصلا شاهد چنین چیزی نباشم. ضمن اینکه گفته بودند این فیلم در گروه «هنر و تجربه» اکران خواهد شد، ‌اما نمی‌دانم چگونه اکران شد که در مجموع فروش چیزی حدود چهار میلیون تومان بیشتر نداشت! که نیمی از آن را به بنیاد سینمایی فارابی دادیم، چون شریک فیلم بود. سهم بنده هم دومیلیون و ٣٠ هزار تومان شد که درنهایت به دلیل هزینه‌های تمام‌شده، فقط یک‌ میلیون تومان برای من باقی ماند! به نظر شما چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!
‌شما خودتان دلیل این مشکل را می‌دانید؟
من خودم می‌دانم که چه کسانی می‌خواهند من فیلم نسازم. اما آنها هیچ‌وقت نمی‌توانند. آنها این قدرت را ندارند که من را خرد کنند. چون پیش از صحبت با شما داشتم روی موسیقی فیلم جدیدم کار می‌کردم. درنهایت من دور از هرگونه غوغا کار خودم را انجام خواهم داد.
‌چرا هیچ‌وقت اسامی این افراد را مطرح نمی‌کنید؟
به دلیل اینکه من اهل این‌جور کارها نیستم. اما درباره این مسائل و ریشه‌هایش باید در زمان دیگری مفصل صحبت کنیم. اما مگر مسئولان ما مدت‌ها درباره مسائل محیط زیست و گردشگری صحبت نمی‌کنند؟
‌البته.
پس فیلم «جزیره رنگین» فرصت مناسبی بود که به این دغدغه‌ها بپردازد و در سطح وسیعی باب این مسائل را باز کند. در این زمینه حرف زیاد است. اما بهتر است که بگذریم!
‌آقای سینایی! با توجه به اینکه جشنواره فیلم کوتاه تهران، ‌سی‌وسومین دوره خود را برگزار خواهد کرد، آیا به نظر شما فیلم کوتاه می‌تواند سکوی پرش مناسبی برای ساخت فیلم بلند باشد؟‌
این‌گونه که شما می‌گویید، خیر. مثل این می‌ماند که بگوییم خیام، ‌رباعی می‌سرود تا بعدا بتواند قصیده بگوید! بالاخره هر چیزی سر جای خودش معنا می‌دهد. درحالی‌که ما می‌توانیم در فیلم کوتاه، ‌انواع و اقسام گونه‌های سینمایی را بیان و تجربه کنیم. درحالی‌که فیلم بلند حرفه‌ای چنین امکاناتی را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. چون اصلا امکان تجربه در آن وجود ندارد.
‌ شما این جمله را که «فیلم‌سازی کوتاه ما حرفه‌ای شده» چگونه تحلیل می‌کنید؟
اگر بخواهم معنایی برای این جمله پیدا کنم،‌ می‌توان گفت در کشورمان جوانان بااستعدادی داریم که فیلم‌های کوتاه خوب می‌سازند. نمونه موفق آن هم کسی مثل مهرداد اسکویی است که آن‌قدر فیلم کوتاه ساخت و زیربنای فیلم‌سازی را در خود محکم کرد که امروز توانست جوایز متعددی را از جشنواره‌های مطرح دنیا دریافت کند.
‌ یا همین‌طور شهرام مکری و سعید روستایی که در ساختن‌ فیلم‌ کوتاه ‌ موفق عمل کردند و حالا هم در سینمای حرفه‌ای حرفی برای گفتن دارند.
کاملا.
به نظر شما آیا هر کشور صاحب سینما، ‌به فیلم‌سازی کوتاه نیاز دارد؟
خب همه اینها به یکدیگر وابسته و پیوسته‌اند. وقتی درک درست سینما در فیلم‌سازان شکل گرفت، هر کسی بسته به نوع خلاقیتش راهی را در پیش گرفت. مثل هنرمندان تجسمی که گرایش‌های مختلفی مثل نقاشی، ‌گرافیک، ‌کاریکاتور و… را انتخاب می‌کنند که در جای خود محترم‌‌اند. منتها از آنجا که سینما به مسائل اقتصادی متکی است در زمینه‌های تبلیغات، ستاره‌سازی،‌ امکانات سینمایی و… شرایط و مناسبات خاصی را می‌طلبد.
‌ شما از جمله فیلم‌سازانی هستید که در قیاس با هم‌نسلان خود فیلم‌های کوتاه بسیاری ساخته‌اید. آیا از این نظر فرصتی بهتر برای حضور بهتر در سینمای حرفه‌ای پیدا کردید؟‌
اتفاقا بزرگ‌ترین اشتباه من این است که پیش از انقلاب که حتی زودتر از هم‌نسلانم کارم را شروع کردم، ‌بسیار فیلم کوتاه ساختم. درحالی‌که چنین انرژی‌ای را باید برای ساخت دست‌کم پنج فیلم بلند سینمایی می‌گذاشتم. آن زمان مانند امروز به فیلم کوتاه اهمیت داده نمی‌شد.
‌این روزها مسائل فیلم کوتاه را پیگیری می‌کنید؟
من این روزها هیچ چیزی را پیگیری نمی‌کنم. فقط در گوشه دنجی کار خودم را انجام می‌دهم.

 




دیدار خصوصی با «وروجک‌ها» در پردیس ملت

سینماژورنال: “وروجکها” به کارگردانی فرزاد اژدری و تهیه کنندگی مهدی احمدی ، دوشنبه بیست و هشت دی ماه ساعت 19 در سالن شماره سه پردیس سینمایی ملت با حضور عوامل و اهالی رسانه برگزار می‌شود.

به گزارش سینماژورنال این فیلم قرار است از سی دی ماه در گروه سینمایی ماندانا به روی پرده برود.

«وروجک‌ها» عنوان بهترین فیلم از نگاه داوران کودک و نوجوان در جشنواره بیست و هشتم جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان را از آن خود کرد.

این فیلم که از فضای شاد و فانتزی و موزیکال هم برخوردار است، روایتگر داستان زندگی خواهر و برادری به نام های ساینا و سینا است که پدر و مادرشان را با رفتارهای‌ نادرست‌شان به ستوه آورده‌اند. یک روز صبح که آنها از خواب بیدار می‌شوند در کمال تعجب پی می‌برند که پدر و مادرشان ناپدید شده‌اند. ساینا و سینا قدم در راهی می‌گذارند که مشکلات عجیب و غریبی انتظارشان را می‌کشد.

در «وروجک ها» علیرضا خمسه، سیما تیرانداز، طوفان مهردادیان و مهدی احمدی به عنوان بازیگران اصلی جلوی دوربین رفتند و ساینا اژدری، کیمیا حسینی، ایلیا مجیدی، آرتین پشنگ، روژان تقی زاده، عسل مردی، امیرعلی خانی، آرش ادیبی و… بازیگران خردسال این اثر به شمار می‌روند. عوامل این فیلم سینمایی عبارت‌اند از نویسنده و کارگردان: فرزاد اژدری، تهیه‌کننده: مهدی احمدی، مدیر تولید: جعفر گودرزی، مشاور فیلمنامه: مجید رضابالا، مدیر فیلمبرداری: مجتبی رحیمی، طراح صحنه و لباس: سحر گوران، طراح چهره پردازی: حسین یزدی، صداگذاری و تدوین: حامد رضی، صدابردار: بهروز عابدینی، جلوه های ویژه: امیر سحرخیز، آهنگساز: امیرسعید امیراصلانی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: مجتبی طاهرخانی، منشی صحنه: مریم باجی، مدیر تدارکات: عباس خدادادی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهدی حیدری و مشاور رسانه: نگار حسینی.




فیلمسازی خواهر آتنه فقیه‌نصیری برای گروه سینمایی تازه تأسیس+عکس

سینماژورنال: تأسیس گروه سینمایی “هنروتجربه” سبب ساز آن شده است که در کنار آن دسته از فیلمسازانی که سالهاست فیلمهایشان به دلایل مختلف اکران نمی شود و از این گروه برای روی پرده فرستادن آثارشان استفاده می کنند، گروهی از فیلمسازان اغلب جوانتر از همان مرحله تولید هدفشان را اکران فیلم در این گروه تازه تأسیس قرار دهند.

به گزارش سینماژورنال البته که یکی از مهمترین انگیزه های فیلمسازان برای ارائه فیلم به “هنروتجربه” آن است که برای مدیران این گروه تفاوتی نمی‌کند که فیلم پروانه ویدیویی داشته باشد و یا سینمایی و به این ترتیب بسیاری از آثاری که با پروانه ویدیویی ساخته شده اند هم بدشان نمی آید اثرشان را برای نمایش به این گروه بدهند.

کارگردانی برای هنروتجربه

از جمله کارگردانان جوانی که از همان بدو تولید اثرش را برای این گروه تازه تأسیس تولید کرده است رایا نصیری است. رایا نصیری که خواهر کوچکتر آتنه فقیه‌نصیری بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون است. وی از اواخر دهه 60 به عنوان بازیگر در سینمای ایران حضور داشته است و از جمله در “چکمه”، “کیسه برنج”، “امتحان”، “تنها دو بار زندگی می کنیم” و “پنهان” ایفای نقش داشته است.

رایا نصیری به تازگی فیلمی به نام “روبرو” را برای گروه “هنروتجربه” کارگردانی کرده که این روزها در مرحله تدوین قرار دارد.

مهدی احمدی، رویا افشار و مرضیه وفامهر از جمله بازیگران “روبرو” هستند. این فیلم روایت‎گر زندگی سارا است که بعد از سال‌ها در جستجو مفهوم عمیق‌تری از گذشته رنج آورش است تا شاید آینده‌اش سرشار از آرامش باشد.

22 سال است در سینما کار می کند

رایا نصیری در گفتگویی درباره حال و هوای فیلمش به سایت “هنروتجربه” گفته است: فضای کار فضای خلوتی است و فیلم رابطه یک زن و مرد که سال‌هاست با هم زندگی می‌کنند را بازنگری می‌کند. تم کار به نوعی آسیب شناسی زندگی مشترک است.

او همچنین در مورد دلیل تصمیمش برای اکران این فیلم در گروه “هنروتجربه” و این که آیا کارش سبک تجربی دارد یا خیر گفت: تعریف خیلی مشخصی برای سینمای تجربی قائل نیستم. ۲۲ سال است در فضای سینما کار می‌کنم و با توجه به اینکه شرایط آن را داشتم که در سینمای بدنه فیلم بسازم اما ترجیح دادم که فیلم‌نامه‌ای که دوست دارم را بسازم و به سمت سینمایی بروم که دغدغه‌مند و متفکر باشد و هدف آن تنها گیشه نباشد. فکر می‌کنم در این راه پای تجربه نیز به کارمان باز شود.

رایا نصیری روبرو
رایا نصیری در کنار مهدی احمدی و مرضیه وفامهر در نمایی از “روبرو”



طعنه بازیگر “شبهای روشن” به همکارانی که با یک نمایشگاه عکس به اندازه ۲۰ سال یک عکاس درآمد کسب کرده‌اند/روایت از برنامه‌هایی که برای کارگردانی دارد/ماجرای کسب درآمد از سینما برای پرداختن به نقاشی و…

سینماژورنال: مهدی احمدی بازیگریست که بیش از هر کاراکتر دیگری به خاطر بازیهایش در “شبهای روشن” و “عروس آتش” شناخته می شود.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر سینما که از دیرباز به هنر نقاشی هم می پرداخته این روزها رمانسی با محوریت موسیقی با نام “ارغوان” را روی پرده دارد.

احمدی قصد دارد به زودی تعدادی از نقاشیهایش را نیز در گالری فروزان به تماشا بگذارد.

وی در تازه ترین گفتگوی خود که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده علاوه بر ذکر نکاتی درباره بی توجهی منتقدان به یکی از بهترین فیلمهایش “شبهای روشن” از این گفته که این روزها درگیری با هنرهای تجسمی برای برخی هنرمندان شبیه مد شده است.

در نمایشگاه‌های نقاشی‌ام از کار و روابط سینمایی‌ام برای تبلیغات استفاده نکردم

مهدی احمدی در پاسخ به این سوال که  تا چه حد فعالیت بازیگری شما در دیده‌شدن هنر دیگر شما که نقاشی است تأثیرگذار بوده می گوید: حقیقتش این است که در همه این سال‌ها از اینکه فعالیت سینمایی‌ام در کارهای نقاشی‌ام سایه بیندازد، پرهیز کرده‌ام. اگر دقت کرده باشید در این ٢٠ سال در نمایشگاه‌های نقاشی‌ام از کار و روابط سینمایی‌ام برای تبلیغات استفاده نکردم، دوست ندارم نقاشی را به یک‌سری تبلیغات آلوده کنم. برای حرفه نقاشی آن‌قدر احترام قائلم که معتقدم تنها اثر است که باید خودش را نشان بدهد. همان‌طور که درباره سینما هم به همین شکل فکر می‌کنم و معتقدم که یک فیلم خوب تأثیرش را خواهد گذاشت.

تنها با یک نمایشگاه عکس از لحاظ مادی به موقعیتی رسیدند که یک هنرمند تجسمی اگر شانس بیاورد بعد از ٢٠ سال به آن موقعیت می‌رسد

وی ادامه می دهد: اساسا خیلی اهل شلوغ‌کردن نیستم. من تنها کارم را انجام می‌دهم. این روحیه و نوع تفکر من است، نمی‌گویم خوب است یا بد. خیلی‌وقت‌ها بعضی از دوستان بازیگر با گذاشتن تنها یک نمایشگاه عکس از لحاظ مادی به موقعیتی رسیدند که یک هنرمند تجسمی که سال‌ها جدی کار کرده است اگر شانس بیاورد بعد از ٢٠ سال به آن موقعیت می‌رسد. تازه اگر برسد!

ابزارهایی که برای آرتیست‌بودن انتخاب می‌کنند عمدتا ابزارهای دم‌دستی است

این بازیگر خاطرنشان می سازد: معتقدم که با یک یا دو نمایشگاه نمی‌توان آرتیست شد. آرتیست‌بودن مراتبی دارد و رکن اساسی آن این است که با آن هنر واقعا زندگی کنیم. بعضی‌وقت‌ها چیزهایی مد می‌شود. شاید الان هنرمندبودن مد است! همه دوست دارند آرتیست باشند و دوست دارند با این واژه یک وجهه هنری پیدا کنند. اما چون مراتب هنرمندشدن بسیار سخت است، برای همین ابزارهایی که برای آرتیست‌بودن انتخاب می‌کنند عمدتا ابزارهای دم‌دستی است.

با دوربین دست‌گرفتن نمی‌توان آرتیست شد

احمدی با اشاراتی که مشخص است طعنه ایست به برخی از بازیگران سینما بیان می دارد: با دوربین دست‌گرفتن بدون هیچ پشتوانه تجسمی نمی‌توان آرتیست شد. اینکه یک نمایشگاهی شلوغ شود و همه راجع به آن حرف بزنند و در هر رسانه‌ای تبلیغاتش سر به فلک بزند لزوما نشان‌دهنده ارزش هنری آثار ارائه‌شده نیست. از نظر من مخاطبان آثار یک آرتیست معمولا خیلی زیاد نیستند. ویژگی یک آرتیست هم این است که معمولا از زمان خودش جلوتر است و به همین دلیل ممکن است خیلی درک نشود و مخاطبانش کمتر باشد. به نظر من باید نسبت به تفکیک هنرمند و غیرهنرمند و چگونگی ارزش‌نهادن بر آثار بیشتر از این هوشیار باشیم و به دنبال آموزش خود باشیم تا هر چیزی را به‌عنوان آثار هنری به خوردمان ندهند.

“شب‌های روشن” در زمان خودش اصلا مورد توجه اهالی نقد و رسانه قرار نگرفت و همه درباره این فیلم سکوت کردند

مهدی احمدی درباره بی توجهی به “شبهای روشن” هنگام اکران آن می گوید: اتفاقا “شب‌های روشن” در زمان خودش اصلا مورد توجه اهالی نقد و رسانه قرار نگرفت و همه درباره این فیلم سکوت کردند. اما در جواب سؤال‌تان باید بگویم که قبل‌تر از شب‌های روشن، زمانی که فیلم«عروس آتش»را در سال ١٣٧٨ بازی کردم پیشنهادهای زیادی برای بازی داشتم. حتی قبل‌تر از آن زمانی که در فیلم «در کوچه‌های عشق» در سال ١٣٦٨ بازی کردم هم این اتفاق افتاد. بازی در چند فیلم سینمایی به من پیشنهاد شد و این در صورتی بود که نه بازیگر بودم و نه کسی من را می‌شناخت. با این حال بازی در آن فیلم‌ها را نپذیرفتم چون تمرکزم روی نقاشی بود. در ١٠ سال فقط در فیلم «کوچه پاییز» آقای سینایی بازی کردم.

کارکردن با فرزاد موتمن در آن مقطع برایم جالب بود

به گزارش سینماژورنال وی ادامه می دهد: بعد از بازی در فیلم «عروس آتش» تعداد پیشنهاد‌های سینمایی‌ام بیشتر شد و در فیلم‌های «تک‌درخت‌ها»، «هفت پرده» و «رای باز» بازی کردم. کارکردن با فرزاد موتمن در آن مقطع برایم جالب بود. «هفت پرده» فیلم‌نامه خوبی داشت و سعید عقیقی برایش زحمت زیادی کشیده بود. درآن زمان فیلم‌هایی که پیشنهاد می‌شد، ارزشش را داشت که به خاطرشان از آتلیه نقاشی‌ام بیرون بزنم و مقابل دوربین بازی کنم.

احمدی تأکید می کند: «شب‌های روشن» یک پیشنهاد خوب از سمت سعید عقیقی بود. سعید، فیلم‌نامه‌ای نوشته بود و از من خواست تا آن را بخوانم و برای بازی نقش اصلی به آن فکر کنم. من هم سعی کردم خصوصیاتی را که متعلق به شخصیت است، پرورش بدهم. البته در آن زمان برای رسیدن به آن شخصیت من کاملا در یک انزوای خود خواسته بودم؛ چراکه نمی‌شد با آن فیلم‌نامه جور دیگری زندگی کرد. شاید چند ماه بعد از فیلم‌برداری باز هم درگیر شخصیت بودم و نوع زندگی من کاملا عوض شده بود و خیلی سخت از نقش فاصله گرفتم. اما خدا را شکر که نتیجه داد و یکی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران شد.

باید از میان کارهایی که پیشنهاد می‌شود بهترین‌ها و کم‌ایراد‌ترینش را انتخاب کرد تا فراموش نشوی

این بازیگر محجوب درباره معیارهایش در انتخاب نقش اظهار می دارد: موارد زیادی است که در زمان خودش قابل بحث است که چرا یک فیلم را برای بازی انتخاب کردم در‌حالی‌که مورد توجه نبوده یا فیلم‌نامه خوبی نداشته است. چیزی که در سینما، بسیاری از بازیگران به آن قائل هستند این است که باید در سینما حضور داشت و از میان کارهایی که پیشنهاد می‌شود بهترین‌ها و کم‌ایراد‌ترینش را انتخاب کرد تا فراموش نشوی.

خیلی وقت‌ها نیاز مالی‌ام را از سینما تأمین کرده‌ام تا بتوانم روی نقاشی‌ام تمرکز کنم

وی ادامه می دهد: از طرف دیگر باید زندگی کرد. خیلی وقت‌ها نیاز مالی‌ام را از سینما تأمین کرده‌ام تا بتوانم روی نقاشی‌ام تمرکز کنم و این یک واقعیت است. فیلم‌هایی که با تمام وجودم در آنها حضور داشتم، بیشتر از ٧،٨ مورد نبوده است. متأسفانه فیلم‌نامه‌هایی به دستمان می‌رسد که اصلا قابل‌خواندن نیستند. شانس یک بازیگر برای انتخاب فیلمنامه خوب و بازی در یک نقش خاص و متفاوت بسیار کم است و فکر نمی‌کنم این تنها مشکل من به‌عنوان بازیگر باشد. اینکه در این شرایط من با احتیاط بیشتری کار می‌کنم به این دلیل است که زندگی من از راه نقاشی نیز تأمین می‌شود. اما خیلی چیزها دست به دست هم می‌دهد و انتخاب‌ها را سخت‌تر می‌کند.

دو فیلم‌نامه کوتاه دارم که آماده ساخت است

این بازیگر البته برنامه هایی هم برای کارگردانی دارد. وی می گوید: به این موضوع{کارگردانی} فکر کردم. خیلی هم مصمم هستم این کار را انجام دهم. شاید هنوز وقتش نرسیده. در حال حاضر دو فیلم‌نامه کوتاه دارم که آماده ساخت است. نه اینکه خودم آنها را نوشته باشم چون اساسا اهل نوشتن نیستم اما فیلم‌نامه‌های خوبی است که آماده ساخت است. شاید آنها را بسازم. ایده‌هایی برای ساختشان دارم و گاهی استوری‌بورد‌هایی می‌کشم و می‌دانم چه می‌خواهم. اما نمی‌دانم دقیقا چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟




این فینالیست “خندوانه” زودتر از حد انتظار به دنیای تبليغات پيوست+فیلم

سینماژورنال: امیرمهدی ژوله نویسنده ای که در هفته های اخیر و به واسطه شرکت در مسابقه برترین استندآپ کمدین “خندوانه” در کانون توجه قرار گرفت وارد وادی تبلیغات شد.

به گزارش سینماژورنال ژوله که به همراه علی مسعودی به فینال این مسابقه را یافته در تازه ترین تیزر تبلیغاتی فیلم “ارغوان” به تبلیغ این فیلم پرداخته است.

ژوله در این تیزر نشسته در برابر دوربین می گوید: در روزگاری که روزگار بی سلیقگی، بدقوارگی و بی رنگ و رویی و کژیه، با فیلم “ارغوان” یک ساعت و نیم رنگ می بینید، نور  می بینید و سلیقه و احترام.

برای تماشای این تیزر اینجا را کلیک کنید.

“ارغوان” تازه ترین ساخته کیوان علیمحمدی و امید بنکدار داستان زندگی پر پیچ و خم یک نوازنده زن از کودکی تا بزرگسالی را روایت می کند.

مهتاب کرامتی، مهدی احمدی، محمدرضا فروتن،آزاده صمدی، شقایق فراهانی و مریم بوبانی از جمله بازیگران این فیلمند.

این فیلم به زودی در سینماهای تهران و شهرستان اکران می شود.




زوج کارگردانی سینمای ایران “هم نام” را می‌سازند

سینماژورنال: کیوان علیمحمدی و امید بنکدار زوج فیلمسازی که آثاری چون “شبانه”، “شبانه روز” و “ارغوان” را ساخته اند به زودی وارد پیش تولید چهارمین فیلم خود خواهند شد.

به گزارش سینماژورنال فیلم تازه این زوج “هم نام” نام دارد که داستانی خارق العاده را به تصویر می کشد.

علیمحمدی و بنکدار که در دو ساخته اول خود بازیهای فرمی و سینمای خرده پیرنگ را تجربه کرده بود و در “ارغوان” به سمت داستانگویی آمده بودند آن طور که “تماشاگران امروز” خبر داده در “هم نام” داستانی را روایت می کنند که در دو دهه می گذرد.

گویا در “هم نام” آنها شخصیتهای داستانشان را در دو دهه 60 و 90 با فاصله زمانی سه دهه و اتفاقاتی که در این سه دهه بر آنها رفته به تصویر می کشند.

البته که این دو کارگردان در “ارغوان” نیز با یک اختلاف زمانی حدودا چهار دهه ای به روایت داستان پرداخته بودند و در این زمینه بی تجربه نیستند.




خسرو سینایی: فیلم تازه‌ام را دفتری در شیراز به‌طور غیرقانونی در اینترنت آپلود کرد!/هیچ تقاضایی برای دریافت نشان هنری نداشتم

سینماژورنال: خسرو سینایی کارگردان پیشکسوت ایرانی در جشنواره سی و سوم فجر فیلمی را داشت با نام “جزیره رنگین”؛ فیلمی که هرچند در بخش مسابقه نمایش داده نشد اما جزو فیلمهای مطلوب مخاطبان جشنواره بود.

به گزارش سینماژورنال نکته عجیب درباره این فیلم اما به قاچاق اینترنتی آن و آپلود شدن اش در یکی دو سایت اینترنتی بازمی گردد. سینایی در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده هم درباره این قاچاق اینترنتی حرف زده و هم درباره ویژگیهای فیلمش.

سینایی در جایی از این گفتگو نیز به صراحت اعلام کرده برخلاف آنچه توسط مدیران بیان شده وی برای دریافت نشان هنری درجه یک هیچ تقاضایی نداشته و شخص مدیران بوده اند که دوست داشته اند به وی نشان دهند!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سینایی را ارائه می کند.

برای اکران عمومی «جزیره رنگین» چه برنامه‌ای در نظر گرفتید؟
تمام سعی و تلاشمان بر این است که فیلم اکران شود. همان‌طور که می‌دانید، من با بنیاد سینمایی فارابی شریک هستم و با وجود اتفاقی که در دفتری در شیراز رخ داد و فیلم را غیرقانونی در سایتی آپلود کردند، می‌خواهیم هرچه‌زودتر فیلم اکران شود.
واکنشتان درقبال این عمل غیرقانونی چه بود؟
موضوع را با ستاد مبارزه با قاچاق و کمیته صیانت از آثار فرهنگی در میان گذاشتیم و آنها قضیه را پیگیری می‌کنند، همان‌طور که آقای دکتر ابطحی در رسانه‌ها به آن اشاره کردند. البته ما هم باور نمی‌کردیم که تااین‌حد قضیه پیش برود و کار به دانلود از سایت کشیده شود. هرچقدر هم فکر می‌کنم نمی‌دانم چگونه این‌گونه شد! اما ظاهرا این‌روزها این رویه کم‌کم دارد به رسمی نامألوف تبدیل می‌شود.
با وجود اکران عمومی‌نشدن فیلم، واکنش مخاطبان را درباره فیلم در اکران‌های محدود و فرهنگی چگونه دیدید؟
همان‌طور که می‌دانید من این فیلم را نساختم تا در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید، بلکه ساختم تا مخاطبان از هر قشری با آن ارتباط برقرار کنند. چون فیلمی نیست که منطبق بر عادت متداول تماشاگر سینمارو باشد. بنابراین در وهله نخست برخی از مخاطبان فیلم را دوست دارند و برخی‌ها هم نمی‌دانند که چه برخوردی با آن داشته باشند ولی بعدا به آن عادت می‌کنند و آن را می‌پسندند. گروهی هم اصلا این نوع سینما را نمی‌پسندند. ولی ما سعی می‌کنیم فرهنگ و روابطی را در حد خود و بضاعتمان جا بیندازیم و پیشنهادی مطرح کنیم. البته قصد ارائه راه‌حل نداریم. ولی با هدفی مشخص با ساخت این فیلم قصد داشتیم فرهنگی گسترش یابد و بتوانیم بحثی را در سطح عمومی مطرح کنیم. هرچند که در این فیلم تبلیغ جزیره هرمز را نکردیم ولی از طریق آن به موضوع موردنظرمان پرداختیم.
حالا اگر هم در این مسیر جزیره هرمز مطرح شود، چه اشکالی دارد؟
اشکالی ندارد. منتها برخی‌ها معتقدند ما فقط به‌دنبال تصاویر کارت‌پستالی بودیم! درحالی‌که اگر محیط‌زیست جایی قابلیت تصاویر کارت‌پستالی داشته باشد، چه اشکالی دارد از آن هم استفاده کنیم؟ منتها ما به آن اکتفا نکردیم و از طریق جزیره هرمز خواستیم حرفمان را بزنیم. چون فیلم نکاتی را مطرح می‌کند که بهتر است فقط به رویه آن توجه نشود و به اعماق فیلم هم توجه شود.
چرا اسم فیلم را «جزیره رنگین» انتخاب کردید؟
معمولا، هدف فیلم‌ها مانند نامشان، آخر مشخص می‌شود. شاید «جزیره رنگین» اولین فیلمم باشد که نامش را از روز نخست انتخاب کردم. اما، به‌هرحال پس از حدود ٥٠ سال کار هنری این را یاد گرفته‌ام که اجازه دهم هر ماجرایی روال طبیعی‌ خود را طی کند و ببینم اصلا این روال طبیعی چه می‌گوید. به‌نظرم، برای طرح فضای یک جامعه در فیلم باید در آنجا زندگی کرد. آدم‌ها را شناخت و با آنها زندگی کرد. درواقع، آنها هستند که به من می‌گویند چه کنم. من نیستم که به آنها می‌گویم چه کنند. البته، من از آنها می‌آموزم و بعد آن را برای فیلم تنظیم می‌کنم. این راهی است که شخصا برای ساخت فیلم‌هایی که به جامعه مربوط می‌شوند، انتخاب می‌کنم.
در فیلم چه می‌خواستید بگویید؟
بیش از هرچیز فعالیت دکتر احمد نادعلیان و رفتارش با محیط‌زیست مرا ترغیب کرد که به این سمت کشیده شوم. البته فعالیت آقای دکتر احمد نادعلیان را دیده بودم. اما آن زمان به فیلم‌ساختن به این شکل فکر نکرده بودم. حتما در جریان هستید که آن زمان بیش از سه‌سال صبر کردم تا فیلم «قطار زمستانی» را بسازم. حتی اعلام آمادگی هم کرده بودم. فیلمی داستانی در مورد مهاجران لهستانی است که به ایران آمدند. استاد عزت‌الله انتظامی – که به ایشان ارادت دارم- به این فیلم علاقه داشت و می‌گفت خسرو آرزو می‌کنم این فیلم را با هم کار کنیم. من در لهستان هم گفته بودم وقتی طرف ایرانی، آقای انتظامی است، طرف لهستانی باید یکی از بهترین بازیگران شما باشد. این فیلم داستان عاشقانه پیرمرد و پیرزنی است که در قطار روبه‌روی هم نشسته‌اند و به مرور کشف می‌کنند که وقتی در اردوگاه بودند – در ١٥، ١٦سالگی- عاشق و معشوق بودند ولی نمی‌توانستند با یکدیگر صحبت کنند. متأسفانه آن فیلم تا این لحظه نشده! بعد از اینکه دیسک کمرم را جراحی کردم، به خودم گفتم دیگر فیلمی را که از دلت نیست نساز؛ البته تاکنون فیلم‌های زیادی ساخته‌ام، اما سعی کرده‌ام حرمت حرفه‌‌ام را حفظ کنم. نزدیک به ١٢٠ – ١١٥ فیلم ساخته‌ام و اگر از من بپرسید کدام از دلت برآمده، می‌گویم چهار، پنج فیلم. در این مسیر علاقه‌مند شدم به حرکت‌هایی فرهنگی که در جزیره هرمز شده بود بپردازم.
چرا در اغلب فیلم‌هایتان از مهدی احمدی، به‌عنوان بازیگر استفاده می‌کنید؟
خب اگر نقشی به ایشان نخورد، از ایشان استفاده نمی‌کنم. اما جدا از این مسئله، آقای احمدی هنرمند قابلی هستند. موسیقی و نقاشی را می‌شناسند و با سینما کاملا آشنایی دارند. منتها شاید از آن دسته بازیگران جنجالی نباشند که به‌دنبال کسب شهرت باشند، اما هنرمند صادقی هستند.
روز دوشنبه فیلمتان در خانه هنرمندان به نمایش درآمد. علت این اکران چه بود؟
تعدادی از عوامل بومی و افرادی که در فیلم در جزیره هرمز شرکت داشتند، به تهران آمدند و عده‌ای هم هنوز فیلم را ندیده‌اند و می‌خواستند در تهران فیلم را ببینند. خانه هنرمندان هم فضای مناسبی برای اکران فیلم ایجاد کرد به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتیم به شکل محدود فیلم را برای این عزیزان به نمایش بگذاریم.
به‌تازگی به شما نشان درجه یک هنری دادند. نظرتان دراین‌باره چیست؟
واقعیت این است که در همه کشورها رسم بر این است که اگر خواستند از زحمات افراد و هنرمندان قدردانی کنند به آنها نشان می‌دهند. البته درباره این نشان باید بگویم هیچ‌کس تقاضا نکرد، دست کم من تقاضایی نداشتم. حالا از این مسئله چگونه برداشت می‌شود فرق می‌کند. عکس‌العمل‌ها بستگی به تصمیم آدم‌ها دارد، اما نکته‌ای وجود دارد؛ اینکه من کار خودم را انجام می‌دهم و به ‌کارم ادامه خواهم داد. حالا اگر در این مسیر کسی از من قدردانی کرد، تشکر می‌کنم. وقتی انگلستان و فرانسه به کسی نشان می‌دهد اینها به تفکر هیأت انتخاب بستگی دارد و هر هنرمندی هم این نشان را می‌گیرد، در اصل قضیه تغییری ایجاد نمی‌شود. من هم سعی می‌کنم کار خودم را انجام بدهم. حالا هرکسی می‌تواند هر نوع عکس‌العملی داشته باشد.
 می‌گویند هنرمند نباید از دولتمردان چیزی یا نشانی دریافت کند. نظرتان درباره این دیدگاه چیست؟
اتفاقا اینها مسائلی است که در فیلم «جزیره رنگین» مطرح شد. اگر کسی «لژیون دونور» فرانسه را گرفت آیا معنایش این است که وابسته به دولت فرانسه است؟ اگر فلان جشنواره به کسی و فیلمش جایزه داد، بدین معنی است که هنرمند از دیدگاهش دست می‌کشد؟ به نظرم باید این نوع نگاه‌ها بررسی شوند. ضمن اینکه من اصولا با کسی برخوردی نمی‌کنم و معتقدم هرکسی عقایدی دارد بر آن اساس تصمیم می‌گیرد. منتها پیشنهادم این است که معیارها مشخص شود، برای اینکه گاهی معیارها قاتی می‌شود و جایگاه افراد مشخص نیست. با معیارهای مشخص، اعتراض‌های کم‌تری می‌تواند صورت بگیرد. مثلا اگر بنده دوستی را به ناهار دعوت می‌کنم، آیا صرفا به‌دلیل احترامی است که برای او قائلم یا اینکه به واسطه آن ناهار باید معیارهایش عوض شود و من از او تقاضایی داشته باشم؟ همه این‌ها در تصمیم‌گیری و نتیجه تأثیر می‌گذارد.
فیلم بعدی‌تان را کی خواهید ساخت؟
من ٣٤ سال پیش فیلم‌نامه «یک شهر، یک راه، یک عمر» را نوشتم و قرار است در زادگاهم، شهر ساری، این فیلم را بسازم؛ منتها هنوز بودجه فراهم نیست. آن موقع هم بودجه فراهم نبود! درصورتی که چندین برابر این بودجه‌ها صرف کارهای دیگر می‌شود تا این شهر معرفی شود. حدود ١٥روز پیش به من خبر دادند بودجه لازم فراهم نشده، من هم به این نتیجه رسیده‌ام که به آقایان نمی‌توان اطمینان کرد. به هر حالت به این نوع زندگی‌کردن عادت کرده‌ام و این نوع مشکلات همیشه هست.
شما به‌دلیل ساخت فیلم «مرثیه گمشده» شهرت زیادی در لهستان دارید. به‌تازگی فیلم «جزیره رنگین» هم در لهستان به نمایش درآمد. واکنش‌ها چطور بود؟
سمینار بین‌المللی «تاریخ و تحولات سینمای لهستان» به همت فیلم‌سازان مستقل این کشور برگزار شد و بخشی از سمینار به فیلم‌شناسی من اختصاص داده می‌شود.
 فیلم «جزیره رنگین» در کاخ قدیمی زامِک در شهر پوزنان لهستان به نمایش درآمد و برایم خیلی جالب بود که بیشتر تماشاگران که عموما فیلم‌سازان جوان بودند، بعد از دیدن فیلم از من می‌پرسیدند چگونه می‌توان به جزیره هرمز رفت؟
استادی که برای شاگردانش فیلم را به نمایش درآورد، گفت یکی از راه‌های فیلم‌سازی مستند – داستانی همین فیلمی است که امروز در جهان و برای بیشتر فیلم‌سازان اروپایی متداول شده که با نگاه شخصی‌شان دنبال می‌شود. او توجه فیلم‌سازان جوان را به مستند- داستانی معطوف کرد و آن را نویددهنده ساخت فیلم‌های قابل‌تأمل در این حوزه می‌داند.
من هم پاسخ دادم سال‌هاست در فیلم‌هایی مثل «کوچه پاییز» و «گفت‌وگو با سایه» این راه را دنبال می‌کنم. فکر می‌کنم هر موضوعی چارچوب و ساختار خود را می‌طلبد و به‌دنبال آن نحوه بازی‌گرفتن از بازیگران و سایر مسائل مطرح می‌شود.