1

شگفتانه‌های هنگامه قاضیانی در برابر یک عضو سالیان اخیر شوراهای سینما⇐سینمای‌مان هم مثل مجلات‌مان زرد شده!/با حضور دو سکانسی در فیلم بهروز غریب‌پور فهمیدم بازیگر نیستم!/محمد صالح‌علاء در دهه هفتاد در «گرگ‌های گرسنه» بازی می‌کرد، چون سینمای آن زمان درست بود!!!/جوایز سینمایی مرا بی‌خرد می‌کند!

سینماروزان: همزمان با اولین سالگرد پخش «چشم شب روشن» هنگامه قاضیانی بازیگر سینما مهمان این برنامه شد و تا توانست به انتقاد از سینمای این روزها پرداخت و حتی تا جایی پیش رفت که سینمای این سالها را زرد قلمداد کرد!

به گزارش سینماروزان قاضیانی مدام به گلایه از سینمای همین سالها پرداخت اما اکبر نبوی مخاطب او در این برنامه که در همین سالها عضو شوراهای مختلف همان سینمایی بوده که قاضیانی آن «زرد» می‌خواند(!) کمترین موضع گیری دربرابر حرفهای او از خود نشان نداد!

قاضیانی در ابتدا در مورد رشته‌های تحصیلی‌اش (کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی و ارشد فلسفه) و ارتباط آن با بازیگری بحث را آغاز و عنوان کرد: همه این‌ها باهم ارتباط دارند.  من دیپلم اقتصاد داشتم. ورود به دانشگاه آزاد آنقدر ساده نبود.

وی در رابطه با ورودش به دنیای بازیگری گفت: سال‌ها قبل در تئاتر مدرسه فعال بودم و آمفی تئاتر آنجا را می چرخاندم. در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری شد که خانواده به من گفتند باید ادامه تحصیل دهم بعد وارد بازیگری شوم. من گفتم دیر می‌شود، چون در آن زمان من 24 سال داشتم. در ادامه پدرم با بیان جمله‌ای از حسین قوامی روح آمرزیده عنوان کردند: هنرمند 99 خصلت انسانی و یک هنر دارد، برو بیاموز بعد وارد بازیگری شو.

این بازیگر افزود: پس از اتمام درسم به خانواده اعلام کردم که می‌خواهم بازیگری را شروع کنم و به بیان کودکانه ای به پدرم گفتم من نتوانستم 99 خصلت بیاموزم که ایشان گفتند 3 تا هم باشد کفایت می‌کند. رشته‌های تحصیلی من کمک‌ زیادی در زمینه بازیگری به من کرد.

بازیگر فیلم «به آهستگی» اظهار کرد: فلسفه جواز تفکر است و از نگاه من هنرمند نیاز به جواز برای تفکر دارد به خاطر اینکه آگاهی هنرمند را شجاع می‌کند و هنرمند شجاع می‌تواند اتفاق بزرگی را به‌عنوان مامور برای زمین رقم بزند. عصر امروز حقیقت را کم دارد و هنر فقط می‌تواند این حقیقت را برگرداند.

قاضیانی در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه که امری عقلانی است، برای بازیگری که امری خیالی است، دست‌وپا گیر بود یا خیر، تصریح کرد: نه. در ابتدا عزت‌نفسی را برای ورود به دنیای خیال به من داده بود و این دنیای خیال از گذشته با روح من عجین بود؛ همیشه در زمانی که فلسفه می‌خواندم برای ورود به بازیگری می‌گفتم، خیال آدم را جوان می‌کند و ذهن آدم را پیر. وزنه‌های عقل زندگی من را به‌شدت سنگین کرده بود و در ورودم به دنیای بازیگری، به من اجازه داد درست و روشن نگرانه وارد شوم.

بازیگر «ساکن طبقه وسط» ادامه داد: در دنیای بازیگری و خیال و هنر، وقتی قوای حسی شما قرار است بیشتر و بیشتر تحریک شود، به حد شکنجه و درد می‌رسد و نیروی خرد و آگاهی به سراغتان می‌آید.

وی که از 18 سال پیش کارش را آغاز کرد در رابطه با اینکه سینما چطور می‌تواند به این سرگشتگی کمک کند، گفت: سینما یکی از هنرهای جهان است که تصاویر درونی بر پرده خیال را به حضور متکثر بازیگر در سینما تبدیل می‌کند؛ یعنی زمانی که منِ هنگامه قاضیانی وارد سینمایی می‌شوم، فیلم من روی پرده‌در حال پخش است که هم‌زمان من خودم هم‌ در سالن هستم و فیلمم را روی پرده تماشا می‌کنم که این رویاروی، حضور متکثر است و پیشاپیش در فلسفه تعریف‌شده است.

بازیگر «میگرن» تصریح کرد: هنرمند باید به سمت آگاهی و خرد حرکت کند و زمانی که هنرمند به سمت و آگاهی برود همه‌چیز به سمت بالا حرکت می‌کند. به‌عنوان یک هنرمند سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشم و این نفروختن یعنی یک‌قدم به هنر و سینما کمک کردم. همه به فلسفه احتیاج دارند و فلسفه لزوماً در دانشگاه نیست و کافی است به فکر و بدن روزمره‌مان استراحت دهیم و همه‌چیز را شاعرانه‌تر کنیم و از خیال من هنرمند می‌رسد به خیال مردم.

وی در پاسخ به این سؤال که وضعیت بازیگری را در سینمای ایران چطور می‌بینید، بیان کرد: از نظر من دهه 70 دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد. من تأسف می‌خورم که چه اتفاقی برای فیلم‌نامه‌های دهه 70 و بازیگران قدر دهه 70 که تقریباً تا 80 ادامه داشت افتاد و یکدفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.

وی در تکمیل حرف‌هایش گفت: مردم را در این امر مقصر نمی‌دانم و این اتفاقی زیر بنایی و از بزرگان ما است، به‌طور مثال می‌توان به جشنواره فیلم فجر سال گذشته اشاره کرد که نتیجه آن فیلم‌هایی است که در حال حاضر روی پرده هستند.

بازیگر فیلم «برادرم خسرو» ابراز کرد: فیلم سینمایی «یک قناری یک کلاغ» را اصغر عبداللهی می‌نویسد و مدتی کنار می‌گذارد و هیچ‌کس این فیلم را نمی‌سازد. چرا کسی جرئت ساختن این را ندارد درصورتی‌که زمانی، فیلم «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «مسافران» بهرام بیضایی و «باشو غریبه‌ای کوچک» ساخته‌شده است، درنتیجه به این می‌رسیم که خردمند و آگاه، شجاع می‌شود و انسان شجاع، آگاه و خردمند. تهیه‌کنندگان ما جرئتشان را برای ساخت چنین فیلم‌هایی ازدست‌داده‌اند.

وی ادامه داد: ما داریم حقیقت را به کما می‌بریم و حرفم این نیست که چرا از نیروهای جوان استفاده می‌کنیم. من مشوق این نسل و نسل‌های بعدی هستم، حرفم این است که ما شجاعتمان را به‌طور کل ازدست‌داده‌ایم برای فیلم «یک قناری، یک کلاغ» قول دادیم سکوت کنیم جهت حفظ شأنیت، ما فقط جشنواره فجر را داشتیم که بعضی وقت‌ها درست به مسائل نگاه می‌شد.

نویسنده کتاب «سرزمین مرد سرخپوست» اظهار کرد: ما زمانی می‌گفتیم مجله‌هایمان زرد شده ولی در حال حاضر سینمایمان زرد شده است و این شجاعت من شاید باعث شود که برخی بشنوند و از فردا فیلم‌نامه‌هایشان را نفرستند و بگویند کار نکن، باشد کار نمی‌کنم؛ اصلاً مهم نیست و به نظر من مسائل مهم‌تر در این دنیا هست.

وی تکمیل کرد: با درس دادنم می‌توانم به شیدایی و مسائلی که می‌خواهم برسم. من از سال 79 تاکنون که وارد دنیای بازیگری شدم، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید هنگامه قاضیانی دنبال کار بود. افرادی هستند می‌گویند فیلم‌هایی که فکر می‌طلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید؛ یاد کارناوال پینوکیو می‌افتم که سوارش کردند و گفتند به ما خوش می‌گذرد. در زمینه سینما کارهای خوب نیز انجام می‌شود ولی دهه 70 چیز دیگری بود، به‌طور مثال فیلم «گرگ‌های گرسنه» با بازی محمد صالح علا که من با پسر 4 ساله‌ام به سینما رفتم، ایشان در آن زمان بازی می‌کردند چون سینما آن زمان درست بود.

بازیگر فیلم «من مادر هستم» در پاسخ به این سؤال که اگر در دهه 70 تمام این امکاناتی که اکنون در زمینه تأمین نیازهای بصری سینما هست، وجود داشت بازهم با همان شور و اشتیاق به سینما می‌رفت، گفت: بله. چراکه ما پا به‌پای افرادی مانند بیضایی و واروژ کریم‌مسیحی در آن زمان، سینما را پر می‌کردیم.  ما دچار بیماری بزرگی شده‌ایم، هر چیزی قبل از این‌که استقرار پیدا کند، کنار گذاشته می‌شود و خطرناک‌ترین مساله این است که به ساده‌ترین چیزها راضی شویم.

وی تکمیل کرد: در دهِه 70 درست بعد از انقلاب و جنگ، اگر فیلمی برای گیشه ساخته می‌شد به تو اهانت نمی کرد و آن فیلم در راستای همه علایق تهیه می‌شد.

بازیگر فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» یادآور شد: بعد از فیلم «یک قناری یک کلاغ» انتخاب‌هایم سخت‌تر شد و فیلم سینمایی را تجربه کردم که علی حضرتی تهیه‌کننده‌اش بود که تا آن لحظه، هیچ‌کس فیلم‌نامه‌اش را به دست نمی‌گرفت و بعد از آن کار من سخت شد چون این نقش به من خرد و آگاهی اضافه کرد و دوباره درس بازیگری داد.

وی اظهار کرد: هفته پیش سر فیلم سینمایی «اردک لی» به کارگردانی بهروز غریب‌پور، احساس کردم بازیگر نیستم، فیلم‌نامه این فیلم بعد از 25 سال در حال ساخت است که من توانستم 2 سکانس در نقش نامادری بازی کنم.

قاضیانی تکمیل کرد: پس از 34 ساعت بیداری و برداشت‌های مکرر بالاخره این سکانس-پلان با موفقیت تمام شد و من خوشحالم که در کنار 200 بازیگر بچه و بزرگ بهزیستی به ایفای نقش پرداختم.

این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: جوایز هیچ چیز به من نمی‌دهد و من را بی‌خرد می‌کند و لطف است اگر هدیه‌ای به من می‌دهند.




تهیه‌کننده «من مادر هستم» و «بغض» یک فیلم کاملا تجربی تولید می‌کند

سینماروزان: غلامرضا موسوی تهیه کننده باسابقه سینمای ایران که در سالهای اخیر آثاری همچون «بغض»، «من مادر هستم» و «چهارشنبه خون به پا میشود» را تولید کرده، امسال درام اقتباسی «خشکسالی و دروغ» را روی پرده داشت.

به گزارش سینماروزان غلامرضا موسوی به تازگی پروانه ساخت فیلمنامه ای با نام «موریانه» را گرفته که گویا یک فیلم کاملا تجربی است.

«موریانه» را یک جوان فیلم اولی به نام مسعود حاتمی می‌سازد و موسوی درباره آن به «مهر» گفت: «موریانه» اولین اثر سینمایی این کارگردان به شمار می رود که به تازگی پروانه ساخت دریافت کرده است. این پروژه هرچند یک اثر سینمایی است اما جزو آثار تجربی نیز به شمار می رود و شکل اجرای آن کاملا تجربی است.

این تهیه کننده سینما بیان کرد: بیش از یک ماه پیش، پیش تولید این پروژه سینمایی آغاز شده است و به بلافاصله بعد از پایان این مرحله، فیلم جلوی دوربین می رود. البته امیدوارم قبل از آغاز سال جدید این پروژه سینما کلید بخورد.

موسوی در پایان با اشاره به اینکه بازیگران این پروژه به زودی اعلام می شود، گفت: «موریانه» مسایل اجتماعی روز را مورد توجه قرار داده است که در کنار آن زندگی یک زوج را روایت می کند.




بازيگر سيمرغ گرفته پارسال و پركار امسال: به دولت یازدهم نمره ١٢ ، ١٣ مي دهم! / خیلی از مطالباتمان باقي مانده!

سینماژورنال: باران کوثری همواره یکی از بازیگران محبوب رسانه های اصلاح طلب بوده است. وی و مادرش به خاطر تعلقاتی که به این جریان سیاسی داشته اند اغلب در فصول انتخاباتی روی جلد این رسانه ها رفته اند.

به گزارش سینماژورنال در پیش بودن انتخابات مجلس سبب ساز آن شده است که روزنامه “اعتماد” به سراغ این بازیگر سینما رفته و درباره سینما و سیاست از او بپرسد.

صد در صد رای می دهم

باران کوثری درباره انتخابات پیش رو گفته است: برای انتخابات مجلس صد در صد رای می دهم! به نظرم مجلس خيلي مهم است. اين راي خيلي مهم است. سال ٩٢ هم من شب آخر تصميم گرفتم راي بدهم. يك سرخوردگي داشتم كه نمي‌خواستم راي بدهم اما نظرم عوض شد.

نمي‌توان منكر اتفاقات مثبت دو سال اخير شد ولي ما هنوز مطالباتي داريم
وی درباره اوضاع دولت اعتدال بیان داشته است: نمي‌توان منكر اتفاقات مثبت دو سال اخير شد ولي ما هنوز مطالباتي داريم. هنوز مانده است. من قدردان دولت فعلي هستم براي آنكه مي‌دانم دارند تلاش‌شان را مي‌كنند تا خرابه‌اي را كه به لحاظ فرهنگي و اقتصادي تحويل گرفته بودند، به جايي برسانند.
این بازیگر افزوده است: به نظرم آن‌طور كه دولت قبل كمر به نابودي بخش خصوصي بسته بود، حالاحالاها طول مي‌كشد تا بتواند بلند شود.

نسبت به اين دو سال هم من بدبين نيستم

بازیگر “من مادر هستم” و “عصبانی نیستم” خاطرنشان ساخته است: نسبت به اين دو سال هم من بدبين نيستم. درست است كه خيلي از مطالبات من مثل خيلي‌ از جوان‌ها مانده است، چيزهايي كه الان مستقيم از آقاي روحاني خواسته مي‌شود، مثلا در دانشگاه‌ها. چه چيزهايي كه ما غيرمستقيم در راي دادن‌مان به ايشان، خواستيم.

به دولت یازدهم نمره 12-13 می دهم

کوثری که سال قبل سیمرغ بهترین بازیگری جشنواره فجر را برای “کوچه بی نام” از آن خود کرد و امسال هم با دو فیلم “لانتوری” و “کوچه بی‌نام” به جشنواره می‌آید، ادامه داده است: طبيعي است چاه ويلي كه در اقتصاد و بعد هم در فرهنگ ما در آن هشت سال كنده شد حالا حالا مانده تا پر شود! طبيعي است كه هنوز «عصباني نيستم» اكران نشده، طبيعي است كه هنوز كساني و جاهايي كه هيچ ارتباطي با حوزه فرهنگ و هنر ندارند اجازه دخالت و تصميم‌گيري مستقيم در اين مورد را دارند. به هر حال به نظرم اينها تاثيراتي است كه از آن هشت سال مانده و زمان مي‌برد تا حل شود. اما من نااميد نيستم. نمي‌توانم بگويم كاملا راضي هستم. نمي‌توانم بگويم رضايت كامل دارم.

باران کوثری درباره دولت یازدهم گفته است: نمره قبولي به دولت روحانی  مي‌دهم ولي فقط قبولي! ١٢، ١٣ مي‌دهم. به نظرم هنوز كار داريم. نبايد يادمان برود.
وی افزوده است: چيزي كه من ازش مي‌ترسم همين است. اينكه با گرفتن يك سري از خواسته‌هاي‌مان بقيه مطالبات‌مان را از ياد ببريم.




آوازخوانی بازیگر زن سینمای ایران روی استیج

سینماژورنال: هنگامه قاضیانی بازیگر تئاتر و سینمای ایران، این‌بار در یک تجربه تازه روی صحنه تالار وحدت می‌خواند.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر که پیش از این در فیلم‌های «من مادر هستم»، «به همین سادگی» و «سعادت‌آباد» آواز خوانده است، این‌بار در یک کنسرت بانوان، روز شنبه ١٩ دی ٩٤ ساعت ١٥ در تالار وحدت قطعاتی را خواهد خواند.

سپهر صاحبی، مدیر مؤسسه «رنگین‌کمان هنر» و تهیه‌کننده کنسرت هنگامه قاضیانی، درباره ارکستری که قاضیانی را همراهی می‌کند و قطعاتی که در این کنسرت اجرا می‌شود توضیح داد: «ترانه پوریوسف در این کنسرت علاوه‌بر نوازندگی فلوت، سرپرستی ارکستر را برعهده دارد و در این ارکستر نیز مژگان ابوالفتحی، کاخن، دایره و پرکاشن، ندا بهزاد، کاخن، تنبک و پرکاشن، گلبرگ پرویزی، بیس، پانیذ شفائی کلارینت، غزاله شیرازی ویلن‌سل، یلدا صمدی، پیانو و آذین ملک‌زاده، کمانچه می‌نوازند. بناست در این کنسرت بازخوانی چند ترانه قدیمی، با تنظیم و سبک‌وسیاق مدرن که توسط رضا تاجبخش تنظیم شده‌اند، خوانده ‌شود».

هنگامه قاضیانی بازیگری که پیش از این در سال‌های ٨٦ و ٩٠ برای بازی در فیلم‌های «به همین سادگی» و «روزهای زندگی» موفق به دریافت سیمرغ بلورین نقش اول زن شده بوده و در سالهای اخیر در آثاری چون «برف روی شیروانی داغ»، «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» و «پدر آن دیگری» بازی کرده است و با فیلم «دلبری» به جشنواره فجر می آید در سال ٨٧ در کنسرت خیریه «دنگ‌شو» برای کودکان مبتلا به سرطان تحت پوشش محک، همچنین در کلیپ «ای ایران» سامان مقدم و در سال ٩٠ نیز در سرود «ای ایران» شهرداد روحانی تجربه‌های موفق آوازی را پشت‌سر گذاشته است.




سناریست فیلم توقیفی باران کوثری، معاون نمایش سیما شد+عکس

سینماژورنال: حدودا 24 ساعت بعد از انتشار خبر کنار رفتن محمودرضا تخشید از مدیر مرکز نمایشی سیما(اینجا را بخوانید)، مدیر جدید این مرکز منصوب شد.

به گزارش سینماژورنال با حکم علی اصغر پورمحمدی، رحمان سیفی آزاد مدیر مرکز امور نمایشی سیما شد.

رحمان سیفی آزاد که پیش از این مدیر گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما بود سابقه نگارش سناریوهای سینمایی را هم دارد.

از جمله سناریوهای سیفی آزاد ملودرام پرحاشیه “من مادر هستم” فریدون جیرانی بود؛ فیلمی با بازی باران کوثری که سه سال پیش از این از جمله آثاری بود که با داشتن پروانه نمایش اما در لیست توقیفی حوزه هنری قرار گرفت و البته زمان اکرانش هم بخاطر مخالفت برخی اصولگرایان با حواشی فراوانی روبرو شد.

کمدی “خوابزده ها”ی جیرانی که بلحاظ کیفی مورد توجه منتقدان قرار نگرفت دیگر سناریوی سینمایی این چهره بوده است.

سیفی آزاد در تولید “ابراهیم خلیل ا..” و “قاعده بازی” نیز نامش به عنوان ناظر کیفی آمده بود.

رحمان سیفی آزاد
رحمان سیفی آزاد
پوستر فیلم جنجالی "من مادر هستم" که سیفی آزاد فیلمنامه اش را نوشته بود
پوستر فیلم جنجالی “من مادر هستم” که سیفی آزاد فیلمنامه اش را نوشته بود



محمدصادق کوشکی: اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند/اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیاید، نمایش “رستاخیز” مشکلی ایجاد نخواهد کرد

سینماژورنال: آنها که اتفاقات سینمایی چند سال اخیر را مرور کرده اند حتما یادشان است که سه سال قبل و به هنگام اکران آثاری چون “خصوصی”، “گشت ارشاد” و “من مادر هستم” چه حواشی عجیب و غریبی گریبان رییس قبلی سازمان سینمایی را گرفت.

به گزارش سینماژورنال در آن هنگام از جمله نامهایی که به عنوان منتقد فرهنگی در نقد این فیلمها اظهارنظر می کرد محمدصادق کوشکی استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران بود؛

همان انتقادات بود که فشار زیادی را به صاحبان این آثار وارد کرد و باعث شد کارگردانان دو فیلم “گشت ارشاد” و “خصوصی” وقتی فیلمهای بعدی خود را می سازند با قرار دادن  کاراکترهایی به نام “کوشکی” در فیلمهایشان گلایه های خود را از این منتقد اعلام کنند.

کوشکی در دو سالی که از عمر دولت جدید می گذرد کمتر پیش آمده که درباره مسائل سینمایی کشور ورود کند با این حال وی در یک مورد تازه یادداشتی را به بهانه توقیف “رستاخیز” احمدرضا درویش برای “جوان” نگاشته است و در این یادداشت از یک سو به صراحت بیان کرده است که اعتراض چند مداح نباید خللی را به اکران وارد کند و از طرف دیگر گفته اگر تصاویری که از حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم می بینیم به گونه ای اصلاح شود که چهره ایشان دیده نشود امکان اکران فیلم فراهم است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت کوشکی را ارائه می دهد:

فيلم ديني چه بايد باشد؟

از آنجايي كه ما الگوي عمومي و دقيقي در خصوص سينماي ديني نداريم و هنوز در حال تجربه كردن هستيم، طبيعي است كه در مسير توليد فيلم‌هايي كه بتوانند مصداق سينماي ديني باشند، دچار ابهامات بسيار مي‌شويم، اينكه اصلاً آيا سينما مي‌تواند ديني باشد يا خير، هنوز براي ما يك ابهام است. برخي معتقد هستند كه آري و بعضي بر اين باورند كه خير. پرسش ديگر اينكه فيلم ديني چه بايد باشد؟ اينكه فيلم ديني صرفاً بايد در خصوص تاريخ زندگي چهره‌هاي مقدس باشد يا هر فيلمي كه مفاهيم ديني را عرضه مي‌كند، لقب سينماي ديني را مي‌گيرد؟
زماني كه در عرصه‌هاي كلي هنوز ابهام داريم و راه نرفته در برابرمان هست، در موارد جزئي‌تر و تكنيكي مانند نشان دادن تصاوير مقدسات جامعه هم دچار اختلاف‌نظر هستيم و طبيعي است كه اقشاري از جامعه ممكن است با نمايش دادن چهره افراد مقدس دين ما مشكل داشته باشند و عده‌اي ديگر نه. اين مسئله در حوزه مسائل شرعي هم وجود دارد مانند اختلاف فتواي مراجع تقليد و اين اختلاف‌نظر‌ها اتفاق تازه‌اي نيست.

احترام مصطفی عقاد به شیعیان
نكته بعدي اين است كه چون ما در ابتداي مسير سينماي ديني هستيم بايد سعي كنيم برآيندها را محاسبه كنيم، مثلاً مي‌بينيم برخي از افراد جامعه مشكلي با نمايش دادن چهره مقدسان ديني ما ندارند و بعضي ديگر مشكل دارند كه در اين ميان احتياط ايجاد مي‌كند كه برآيند را در نظر بگيريم.

تجربه سينماگران موفق حوزه ديني در طول تاريخ نشان مي‌دهد كه مي‌شود بدون نمايش چهره افراد مقدس ديني، مفاهيم دين را منتقل كرد. به عنوان مثال در يكي از ماندگارترين آثار سينماي ديني، فيلم “محمد رسول‌الله” با اينكه با نگاه اهل سنت ساخته شده اما با همين شيوه عمل به احتياط سعي كرده است كه چهره مقدسان شيعيان را نشان ندهد.

به عنوان مثال حضرت امير‌المؤمنين(ع) براي اهل سنت يكي از اصحاب پيامبر(ص) است و از چهره‌هاي خيلي مقدس به حساب نمي‌آمد اما كارگردان فيلم “محمد رسول‌الله(ص)” در اقدامي معقول از آنجايي كه شيعيان حضرت علي(ع) را به عنوان يك چهره مقدس قطعي مي‌دانستند، از نمايش دادن تصوير ايشان خودداري كرد و به همين دليل عملاً يكي از دلايل محبوبيت اين كارگردان و اين فيلم در جهان اسلام، عمل به احتياط اين كارگردان بود كه احساسات هيچ بخشي از جهان اسلام را جريحه‌دار نكرد.

اگر کارگردان “رستاخیز” احتیاط می کرد بهتر بود
اگر در جامعه ما هم از ميان فيلمسازان كساني قصد دارند كه به اين عرصه خطير و حساس قدم بگذارند، طبيعتاً عمل به احتياط اتفاق معقولي است. ما مي‌دانيم كه در ميان مراجع شايد تنها يكي، دو نفر با نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) مخالف بودند اما اگر كارگردان “رستاخیز” عمل به احتياط مي‌كرد و از تكنيك‌هاي سينمايي رايج براي نشان دادن كاراكتر آن حضرت، بدون نمايان شدن چهره‌اش بهره مي‌برد، بهتر بود؛ مانند اتفاقي كه در آثاري مانند “امام علي(ع)” و “محمد رسول‌الله” اتفاق افتاد و در “مختارنامه” هم تكرار شد و اگر كارگردان “رستاخيز” هم از اين شيوه‌ها استفاده مي‌كرد، شايد هيچ تنش و اختلافي ايجاد نمي‌شد.

اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند اما اعتراض مراجع باید لحاظ شود
در جريان اعتراضات هم زماني كه چند مداح به مسئله‌اي اعتراض دارند، اين مسئله نبايد خللي در جريان اكران فيلم ايجاد كند، اما زماني كه مراجع تقليد به اين مسئله ايرادي وارد مي‌كنند، لازم است كه احترام آن مراجع حفظ شود كما اينكه آن مراجع با ساخت فيلم مخالفت نكرده‌اند و تنها با نمايش دادن چهره‌هاي مقدس در آن مشكل دارند.

اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیابد اکران فیلم مشکلی ایجاد نخواهد کرد

هنوز هم مشكلي به وجود نيامده و اگر صحنه‌هايي كه چهره حضرت ابوالفضل(ع) مستقيماً به نمايش در مي‌آيد، با استفاده از تكنيك‌هاي خاص سينمايي به گونه‌اي بدل شود كه چهره آن بزرگوار به نمايش در نيايد، مشكلي ايجاد نخواهد شد كما اينكه در سريال “امام علي(ع)” ما ديديم كه كاراكتر امام علي(ع) به صورت كمرنگ با بازي مهدي فتحي به نمايش درمي‌آمد كه اكثريت افراد جامعه پسنديدند و مشكلي هم ايجاد نشد.




فرهاد اصلانی:تهيه‌كنندگي را به “حق‌العمل كاري” تبديل كرده‌اند!/مشكل اصلي “قصه‌ها” خودِ بني‌اعتماد بود

 سینماژورنال: فرهاد اصلاني دوره‌هاي مختلفي در بازيگري داشته است. كارهاي متنوعي كرده اما مي‌گويد سال‌هاست دغدغه‌اش اين است كه بداند فيلمي كه قرار است بازي كند رابطه‌اش با مردم چيست؟ و چقدر در اجتماع تاثيرگذار است؟

به گزارش سینماژورنال این چهره که در سالهای اخیر به شمایلی مهم از هنر بازیگری در سینمای ایران بدل شده این روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر در زمره فیلمهای محبوب مخاطبان بود و این روزها هم علیرغم بی عدالتیها در توزیع سانس، فروش نسبتا خوبی دارد.

اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده کوشیده درباره وجوه مختلف زندگی هنری خود صحبت کند و در این صحبتها نکات جالبی را درباره اوضاع سینمای ایران بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهاد اصلانی را ارائه می دهد:

اين رابطه اجتماعي داشتن هنرمند با مردم را چگونه تعريف مي‌كنيد؟ مي‌خواهم فاكتورهاي ذهني فرهاد اصلاني را براي انتخاب يك فيلم بدانم.

بي‌تعارف مي‌گويم تعداد زيادي فيلم ساخته مي‌شودكه سفارشي و تبليغي است كه در واقع خيلي تاثيرگذار هم نيست. پول هنگفتي هم براي ساخت اين فيلم‌ها در نظر گرفته مي‌شود و نهايتا به سرعت فراموش مي‌شود و تاثير مهمي در سينماي ايران ندارد. سينما بايد در خدمت مردم باشد و مشكلات و معضلات و حرف مردم را بزند. اين‌گونه فيلم‌ها اصلا مطلوب من نيست و با توجه به اينكه ممكن است خيلي نور چشمي بشوي و خيلي ديده شوي و مطبوعات و جشنواره‌ها به كارت بپردازند اما من خيلي وقت است كه تمايلي به اين جور كارها ندارم و پيش از اين
هم نداشتم.

در هر صورت همين كه عرض كردم بايد آن رضايت قلبي در من به وجود بيايد و از اجراي كارم در يك فيلم احساس خوبي داشته باشم، يعني اينكه متناسب با شرايطي كه لازمه جامعه است خود را مي‌بينيم، حالا من با ابزاري كه به آن وارد هستم بايد ببينم چقدر توانسته‌ام حرف مردم را بزنم. ما الان در جامعه بي‌شمار مشكل داريم، مشكل اقتصاد و بيكاري، فساد و بداخلاقي، رانت‌خواري و… كه مي‌شود به تك‌تك آنها پرداخت و نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود. معتقدم كه هنرمند بايد فاصله‌اش را با سياست حفظ و خودش را جدا كند و در آن جايگاهي باشد كه بين مردم و قدرت باشد و حرف مردم را بزند.

در كارنامه كاري شما فيلم‌هاي زيادي هست كه توقيف شده يا به هر دليلي امكان نمايش پيدا نكرده است.

بله، در هر صورت خود وزارت ارشاد در تمام ادوار مختلف كه من به خاطر دارم از دوره آقاي رفسنجاني تا الان محل مناقشه و دعوا بوده، يعني در اين دعواهاي سياسي و جناحي فرهنگ نخستين چيزي است كه قرباني شده چون تكليف مشخصي ندارند و روشن نيست كه سينما را مي‌خواهند، موسيقي را مي‌خواهند يا نمي‌خواهند رويكردشان به تئاتر چيست و خلاصه هميشه محل دعوا بوده است. ما ديگر به آن عادت كرده‌ايم ولي من هم جور ديگري نمي‌توانم كار كنم چون وقتي سناريو را مي‌خواني مي‌فهمي كه چه خبر است و چه سرنوشتي ممكن است داشته باشي اما تمام توانت را صرف اجراي آن مي‌كني.

يعني از پيش اين امكان را مي‌دهيد؟

تا حدودي، براي اينكه تكليف ما حتي در سانسور نيز مشخص نيست كه چه چيزي بايد حذف شود. تصميمات شخصي گرفته مي‌شود و به‌طور طبيعي اين نگراني با ما از پيش توليد تا اكران فيلم هست.

شما فيلم‌هاي اكران نشده كم نداريد، حق و حقوق بازيگر از فيلمي كه به اكران در نمي‌آيد چيست؟

هيچ، چون بازيگر فقط عضوي از گروه است مثل فيلمبردار و طراح صحنه و… هيچ حق و حقوقي ندارند. بعضي از مواقع مشكلات فيلم به دليل وجود شخص خاص در آن فيلم است يعني با شخصي دچار مشكل مي‌شوند يا روي يك آدم خاصي حساسيت نشان مي‌دهند. حال ممكن است آن آدم در مناسباتش كمي هم سوءتفاهم ايجاد كرده باشد با اين حال كل فيلم قرباني مي‌شود و حقوقي كه ما داريم اصلا ديده نمي‌شود. بايد پرسيد آيا ارزش كار در يك نفر خلاصه مي‌شود؟ شك نكنيد كه همه كارهاي سينما توام با ريسك است. حتي در شرايط كاملا نرمال هم ريسك است چون نمي‌داني كه كاملا درست از آب درمي‌آيد يا نه. حالا مشكلات ديگر را اضافه كن به اين موارد. در بسياري از مواقع ما قرباني يك توافق مي‌شويم. مثلا با كساني توافق كرد‌ه‌اند اما حقوق بقيه چه مي‌شود؟

مساله همين است.

مثلا در فيلم «قصه‌ها» مشكل اصلي خود خانم بني‌اعتماد بود يعني اين فيلم عوامل زيادي داشت و مي‌دانستند گروه فعال و آبرومندي اين كار را انجام داده‌اند اما اين فيلم سه سال تمام توقيف بود. به چه دليل؟ چه كسي الان پاسخگوست كه چرا سه سال مانع از اكران اين فيلم شده‌اند؟

چطور مي‌شود منطقي براي موضوع يافت؟

فكر مي‌كنم اغتشاشي وجود دارد كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن شود و ما در اغتشاش به دنبال منطق مي‌‌گرديم. مثلا بايد دعا كنيم تا فيلم به ثمر بنشيند وگرنه فيلم در پروسه‌اي كه ساخته مي‌شود هزار تا عامل در اكران يا عدم اكران آن دخيل است. مسائلي كه حتي فكر كردن به آنها ديوانه‌كننده است. يك‌سري از مشكلات فني است و يك فيلم گاهي قرباني مونتاژ، اكران بي‌موقع، نبود تبليغات و… مي‌شود. همين طور اين مسير پيش مي‌رود. تازه پس از اينها سانسور و مصايب بعدش شروع مي‌شود. به اعتقاد من كمي شانس نقش دارد و همين امر باعث مي‌شود كه شما دچار استهلاك و بي‌انگيزگي شويد و بسيار سخت است كه بخواهي دوباره به كاري ديگر فكر و از نو شروع كني.

فكر مي‌كنم اما عصر يخبندان از آن كارهايي بود كه شما را سرحال آورد.

دقيقا. دوست دارم كمي بيشتر درباره اين قضيه توضيح دهم، من نخستين كاري كه از مصطفي كيايي خواندم همان «بعد ازظهر سگي»اش بود. فكر كنم سر كار ديگري بودم كه سناريو را براي من فرستادند. من خيلي از قصه خوشم آمد و دوست داشتم كسي كه اين متن را نوشته ببينيم و تحسين كنم و بگويم كه خيلي خوب نوشتي ولي متاسفانه سركار بودم و نمي‌توانستم در اين فيلم بازي كنم. بعد مصطفي دو تا فيلم ديگر ساخت كه يكي از آنها خط ويژه و ديگري ضد گلوله بود، ضد گلوله در شرايطي ساخته مي‌شد كه حال همه بد بود و من كه رمق كار نداشتم اما براي فيلم ديگرش خود من پيشقدم شدم و اعلام آمادگي كردم و گفتم كه دوست دارم با تو كار كنم.

و همكاري‌تان كه اين همه مدت عقب افتاد بود شروع شد.

بله، واقعا وقتي رفتم خيلي حال خوبي داشتم. مصطفي كيايي واقعا خيلي آدم باهوشي است و در كارش خيلي متمركز است. پيش‌توليد كار به اندازه كافي روال منطقي داشت و خود فيلم همچون روايت غيرخطي دارد تمركز بالايي مي‌خواست و ما مهياي آن بوديم. ما بازيگران مانند دونده‌هاي امدادي به يكديگر كمك مي‌كرديم و كسي نمي‌توانست كم بگذارد و انصافا هم همه بازيگران با تمام وجود بازي كردند.

به نظرم همه در نقش خودشان خوب قرار گرفته بودند، براي مثال مهتاب كرامتي متفاوت‌ترين بازي خودش را داشت با وجود روند بازيگري‌اش.

درست است، ايشان زحمت فراواني كشيد. حتي ممكن بود كار به دلايلي به برداشت‌هاي طولاني برسد كه خانم كرامتي به نفع كيفيت كار به اين برداشت‎ها تن مي‌داد. بازيگر با نشاط و همراهي بود و هر آنچه لازم بود را براي بهبود فيلم انجام مي‌داد. خوشبختانه تهيه‌كننده هم همراه گروه بود و بيشتر نيتش به ثمر رسيدن فيلم بود و فيلم در جشنواره هم توجه مخاطب را جلب كرد. در نهايت هم مصطفي كيايي كه واقعا عالي بود. البته فيلم براي اكران عمومي كمي كوتاه
شده است.

چه بخش‌هايي از آن كوتاه شده؟

آن موقع بحث سر پايان فيلم بود كه زودتر از پاياني كه براي فيلم طراحي شده است تمام مي‌شود يعني يكي، دو تا پايان دارد بعد از دفعات زيادي كه خود كيايي همراه با مخاطب فيلم را تماشا كرد سرانجام تصميم گرفت آن را اصلاح كند.

اين پايان‌بندي‌ها به فيلم صدمه نزده است؟

خير به هيچ‌وجه، فيلم درباره يكي از معضلات وحشتناك اين جامعه حرف مي‌زند؛ موضوع اعتياد كه واقعا در جامعه مساله است. آن هم اعتياد زنان و شما فكر كنيد طبق آمارهايي كه مي‌دهند سن اعتياد به ١٢، ١٣ سالگي رسيده. الان شما در شهر كه چرخ بزنيد، شاهد خيلي از اين صحنه‌ها هستيد. موادمخدر و روانگردان‌هايي كه واقعا به جامعه آسيب زدند و اين قتل و جنايات كه آثار استفاده از اين مواد است در جامعه اتفاق مي‌افتد. اين فيلم خيلي خوب اين چرخه را توضيح و نشان داده است.

بله چند مورد را توضيح مي‌دهد: يكي اعتياد است، يكي روابط تعريف نشده و بي‌بنيان است و چند موضوع تنيده در هم دارد كه خيلي خوب به آنها پرداخته شده است.

بله، به نظر من فيلم يك هشدار ديگر هم مي‌دهد و آن هم اين است كه طبقه متوسط ما فوق‌العاده آسيب‌پذير شده‌اند. واقعا بيراه نمي‌گويند كه در چند سال گذشته اين طبقه آرمان‌گراي سرسلامت و ريشه‌دار در حال حذف شدن است. در هر صورت به نظر من اين فيلم متعلق به زمان خودش است و فيلم هولناكي از قصه‌هاي اجتماع است و بسيار صادقانه طرح موضوع مي‌كند.

فكر مي‌كنيد با در نظر گرفتن آن چيزي كه از خودتان سراغ داريد عصر يخبندان چقدر خواسته‌هاي‌تان را برآورده كرده است؟

اگر از ميزان رضايتمندي مي‌گوييد من خيلي اين فيلم را قابل قبول مي‌دانم و براي اجرا در اين فيلم زحمت كشيدم و كار برايم خيلي لذت بخش بود. از قصه نوشته شده و از تيمي كه با آن كار مي‌كردم و سرانجام خروجي كار هم خيلي به دل من چسبيد.

آقاي اصلاني زيبايي بازي شما را هم مخاطب عام سينما مي‌فهمد و هم منتقد سينما. در مواجهه با نقش‌هاي جدي و گاه منفي ما به هيچ عنوان به ياد نقش‌هاي كمدي شما نمي‌افتيم يا بالعكس. اين اتفاقي است كه طي اين سال‌ها در سينماي ما كمرنگ شده و بازيگران ما يا دارند خيلي تيپيكال بازي مي‌كنند يا كار به لوده‌بازي كشيده شده است يا اينكه در يك مسير ثابت باقي مانده‌اند.

حقيقتش من خيلي علاقه‌مند به آناليز كردن كارم نيستم، شايد كمي از زندگي خودم بتوانم بگويم كه شما پي به پاسخ سوال خودتان ببريد.

يعني از زندگي به بازيگري…

بله، اينكه اول ما دهه ٤٠ هستيم و بسياري از اتفاقات اين مملكت را از انقلاب گرفته تا جنگ و اتفاقات بعدي را با پوست خودمان لمس كرديم و در بطن جامعه بوديم، من هيچ‌وقت رابطه‌ام را با مردم قطع نكردم و نخواستم در يك طبقه اجتماعي خاص تعريف شوم. من هميشه با مردم زندگي مي‌كنم و از اين بابت واقعا خوشحالم هر چيزي كه به آن مي‌رسم از بين همين مردم پيدا مي‌كنم.

مورد بعدي هم اين است كه من واقعا كارم را صادقانه انجام مي‌دهم و در آن غرق مي‌شوم و هيچ‌وقت نشده به‌ندرت، شايد يكي، دو مورد كه آن هم يك اضطراب و اجباري درونش بوده كه بتوانم همزمان دو تا كار
را انجام بدهم.

من هر كاري را كه پذيرفتم به اندازه كافي پيش از آن فكر كرده‌ام. به تمام بخش‌هاي كارم فكر ‌كرده‌ام و خيلي صادقانه كارم را انجام داده‌ام و در آن موقع كه به كار فكر مي‌كنم به مخاطب فكر نمي‌كنم و به آن آدمي كه دارم بازي مي‌كنم فكر مي‌كنم حالا شايد آن وقت اين به دل مردم بنشيند. البته در طول اين سال‌ها منتقدان لطف داشتند، احيانا اگر بازي خوبي از من ديدند حتما به آن توجه كردند يا اگر ضعفي بوده در گوشي به من گفته‌اند (مي‌خندد) مردم هم كه لطف دارند و به هر صورت مشوق ما در گفت‌وگوهاي روزمره هستند. در همين گپ و گفت‌هايي كه در كوچه و خيابان داريم، احساس دروني‌شان را گفته‌اند.

آقاي اصلاني هيچ‌وقت شده مردم كوچه و خيابان چيزي از بازيگري به شما گفته باشند كه شما را به جلو سوق دهد و در بازيگري شما تاثير بگذارد؟

شك نكنيد كه همين‌طوري است مردم وقتي نظري مي‌دهند و از همان كلمات روزانه‌ استفاده مي‌كنند بايد به آن فكر كرد كه منظورشان چيست. يعني مي‌دانيد مردم خيلي فني حرف نمي‌زنند در مورد كاري كه انجام مي‌دهي، از واژه‌هاي محدودي استفاده مي‌كنند و احساس‌شان را مي‌گويند؛ اتفاقا من ديروز جايي خريد مي‌كردم دوستاني كه آنجا بودند در مورد همه‌چيز در سينما حرف مي‌زدند و من دقيق به اينها گوش مي‌دادم كه كلماتي كه استفاده مي‌كردند خيلي بامزه بود و بعد من در راه كه پياده مي‌رفتم به حرف‌هاي اينها فكر مي‌كردم كه چقدر درست مي‌گويند يعني حس خود‌شان را نسبت به بازيگري كه مي‌گويند مثلا اين بازيگر اين‌طوري بازي مي‌كند. خيلي خوب مي‌گيرند و شك نكنيد كه من هميشه فكر مي‌كنم مردم جلوتر هستند حالا ممكن است به نظر بياد كه ما حقي براي آنها قائل نيستيم، همه مناسبت‌هاي تشكيلاتي كه در سينما تعريف شده دنبال حقوق اهالي اين حرفه بوده و هيچ‌وقت دنبال حقوق مخاطب
نبوده است.

مثلا شما ببينيد در هر حرفه‌اي كه مي‌رويد مثلا صنف بستني‌فروشي‌ها دنبال حقوق مشتري هستند كه مغازه‌ چطور باشد، نظافت آن چگونه باشد ولي در سينما قانوني وجود ندارد كه اگر فيلم بدي ساخته شد با آن آدم برخورد بشود يا نه؟ اين حقوق مخاطب به نظر من سال‌هاست كه ناديده گرفته شده و اينكه جاي مخاطب تصميم بگيريم و… و همه اينها سال‌هاست كه بوده اما مردم هم هميشه لطف داشتند و به ضعيف‌ترين كارهاي ما توجه مي‌كنند ولي شك نكنيد كه در خلوت خيلي صريح حرف‌شان را مي‌گويند.

رابطه آنها را در عمل‌شان مي‌بينيد شما الان نگاه كنيد واقعا تلويزيون وقتي آنقدر خود خواهانه مردم را دارد فراموش مي‌كند و يك نگاه كاملا محافظه‌كارانه و به اعتقاد من براي طيف محدودي برنامه‌سازي مي‌كند به نظر من مردم تنها كاري كه مي‌كنند اين است كه ديگر تلويزيون نمي‌بينند. هر سال تعداد زيادي دانش‌آموز از مدارس و دبيرستان‌ها بيرون مي‌آيند، ما چه خوراك فرهنگي به آنها داده‌ايم؟ براي همين است كه وقتي آنها وارد دانشگاه مي‌شوند و از ساده‌ترين مسائل باز مي‌مانند، براي اين است كه در موردش به اندازه كافي حرف زده نمي‌شود.

و خب طبيعتا وقتي مخاطب را نشناسيم و او را در فرآيند ساخت دخيل نكنيم نمي‌توانيم براي آينده يك فيلم در مرحله اكران و فروش هم ديدگاه قابل اعتمادي داشته باشيم.

بله، اين بحث‌هاي اجتماعي و فرهنگي ما محل دعواست يعني هيچ ثباتي وجود ندارد، چندسال پيش چگونه بوده و الان چگونه است. من با پوزش از تهيه‌كنندگان و اينكه احترام زيادي براي خيلي از آنها قايل هستم ولي بايد عرض كنم كه الان تهيه‌كنندگي را به حق‌العمل كاري تبديل كرده‌اند، يعني اينكه يك سرمايه‌گذار كه معلوم نيست چه قرابتي با سينما دارد و پولش از كجا آمده مي‌خواهد سرمايه فيلم را تهيه كند و تهيه‌كننده هم فقط سوري است و برايش مهم نيست و با كمال بي‌انگيزگي فيلم را به سرانجام مي‌رساند. اما اين فيلم خواه ناخواه مراحل بعدي دارد مثل كار فني و مميزي و… كه اصلا از آن فيلم هيچ دفاعي نمي‌شود و امكان دارد هر جايي متوقف شود يعني اينكه ساختار واقعي سينما نابود شده. در همه جاي دنيا اين تهيه‌كننده است كه حرف اول را مي‌زند ولي در سينماي ما تهيه‌كننده‌ها بسيار ضعيف و بي‌انگيزه شده‌اند.

دست روي چه نكته مهمي گذاشتيد!

بله نكته مهمي است. بعد هم يك اختلاف عجيب و غريب ديگري به وجود آمده كه من مي‌خواهم به آن هم اشاره كنم؛ استفاده بي‌رويه و مصادره كردن آدم‌هاي فرهنگي به نفع سياست. ببينيد چه آسيب وحشتناكي زده است. اين چنددستگي كه ما شاهد آن هستيم نتيجه همين اتفاق است.

يعني اين رفتار را در جهت تفكر دسته خاصي مي‌دانيد كه به هنر صدمه مي‌زند.

بله كاملا مشخص است، من معتقدم هنر فقط ابزار نيست كه در خدمت جرياني باشد بلكه قائم به ذات خودش است ولي متاسفانه ما فضاي هنري را به‌شدت بيمار كرده‌ايم، حال مي‌گوييم چرا فضا اين شكلي است؟ چرا مردم ما سينما را دوست ندارند؟ چرا تئاتر را دوست ندارند. چرا بايد نگاه كاسبكارانه به آن باشد… چرا حوزه موسيقي اين‌گونه است. اين چيزي است كه ما در آن بايد احساس مسووليت كنيم و همه ما در آن سهيم هستيم.

يعني با كسي كار مي‌كني، كسان ديگري ناراحت مي‌شوند، يعني اينكه اتفاقي كه به نظر من واقعا نتيجه يك بي‌فكري است براي راي گرفتن اتفاق افتاده! مثلا براي جلو رفتن در عرصه سياست از اهالي فرهنگ مايه مي‌گذارند و ما آدم‌هاي مهمي را در اين عرصه از دست داده‌ايم.

چاره‌اش را درچه مي‌بينيد؟

من معتقد هستم كه سياست و دولت بايد پاي خود را از حوره فرهنگ بيرون بكشند. در يك تعاملي ممكن است با هم باشند ولي دولت به هيچ‌وجه نمي‌تواند متصدي خوبي باشد. براي اينكه يك افرادي مي‌آيند و در كوتاه‌مدت يك مديريتي مي‌كنند و بعد مي‌روند. اين اهالي فرهنگ هستند كه ماندگار‌ند و اينها هستند كه هميشه مورد بحث و انتقاد قرار مي‌گيرند. اما كساني مي‌آيند و براي اينها در كوتاه‌مدت نسخه‌اي مي‌پيچند و بعد هم هيچ مسووليتي را قبول نمي‌كنند.

حرف شما درست است ولي با توجه به شرايطي كه در سينما و فرهنگ ما وجود دارد، اين اتفاق ساز و كار ساخت فيلم را با بحران روبه‌رو مي‌كند.

به اعتقاد من سينماي ما بيمار شده و ممكن است ما يك دوره بدي را داشته باشيم ولي از آن عبور خواهيم كرد. يعني وقتي پاي تهيه‌كننده خصوصي وسط باشد يك رقابت صحيح به وجود مي‌آيد و همه‌چيز سرجاي خودش قرار مي‌گيرد. رقابت صحيح به وجود مي‌آيد ديگر كسي علي‌السويه كار نمي‌كند، مثلا آن بازيگري كه به شكل قابل قبولي جايزه گرفته جايگاهش يك چيز ديگر مي‌شود. مي‌خواهم بگويم وقتي كه دولتي باشد يك وابستگي به پول دولت به وجود مي‌آيد و ديگر هيچ انگيزه‌اي نمي‌ماند و كارگرداني كه فيلم را مي‌سازد وقتي وابسته دولت است برايش فرقي نمي‌كند كه فيلم به فروش برود يا نه. سرانجام حرف من اين است كه سينما بايد به سمت خصوصي‌سازي برود.

با اين تفاسير بد نيست از سينما به تئاتر برويم. آقاي اصلاني، خيلي از تئاتر فاصله گرفته‌ايد.

من از تئاتر سينما آمده‌ام. در دوره اصلاحات فضاي تئاتر خوب بود. خودم كاري را نوشتم و كارگرداني كردم. بيشتر كارهاي عليرضا نادري را كار كردم و بيشتر كارهاي ايشان را با هم بوديم، آخرين كار من در اصل همان «سمفوني درد» كار آقاي پاكدل بود كه در اواخر دوره اصلاحات بود. بعد اما راستش در من رغبتي به كار به وجود نيامد.

اين تاكيد شما بر خوب بودن، به دليل فضاي سياسي اجتماعي آن ايام بود؟

صد‌در‌صد، آن نسلي كه ما با هم كار كرديم خيلي از آنها ديگر كار نكردند. در آن زمان يا همان موقع‌ها ما يك احوالات خاصي داشتيم كه در هر صورت در دوره بعدي حال خوبي نداشتيم از اينكه كار تئاتر بكنم هم فاصله گرفتم.

دليلش چه بوده خب؟

تئاتر مميزي سنگين‌تري پيدا كرده و هم كارها كميتي شده و كيفيت ندارد. فضا بسته‌تر شده و ما هم ناخواسته فاصله گرفتيم.

دوست داريد باز هم كار تئاتر انجام دهيد؟

راستش را بخواهيد يك كمي ترسناك است.

ترس از چه چيزي؟

ترديد بيش از حد براي كار كردن. وقتي وارد زندگي تئاتري مي‌شوي و اگر به شما عادت كنند ديگر نمي‌پذيرند كه ترك‌شان بكني به هر صورت براي من يك ذره سخت است اما در برنامه‌هاي آينده‌ام قصد دارم كارگرداني تئاتر كنم. باورتان نمي‌شود ما بازيگران و كارگردان‌هاي فوق‌العاده‌اي داريم اما نويسنده زياد نداريم، نويسنده خوب نداريم و اينكه متن‌هاي خوبي اگر نداريم علتش هم مشخص است.

آقاي اصلاني، گستره نقش‌هايي كه بازي كرديد نشان از ذهن خلاقي است كه مي‌تواند خودش را در لحظات مختلفي بگذارد و غالبا اين‌طوري است. كساني كه اين توانايي را دارند دانش هنري‌شان هم بيشتر از هنرمندان ديگر است، يعني از حوزه‌هاي ديگر هم كمك مي‌گيرند روزگارشان را با حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي ديگر پر مي‌كنند شما هم در زندگي‌تان ادبيات مهم است، مخاطب ادبيات هستيد يا موسيقي و…

بله، بي‌شك همين‌طوري است. من در حوزه سياست هميشه مطالعه دارم، پيگير مطبوعات هستم، البته به نظر من وضع ادبيات ما به واسطه اينكه تحت فشار بود در حوزه داستاني خيلي مصيبت‌زده است يعني اينكه خيلي از نويسنده‌ها كاري هم كه از آنها چاپ مي‌شد خودشان هم راضي نبودند. شايد به پيشنهادهاي دوستان كتابي را خوانده باشم، ولي در هر صورت شك نكنيد كه من مدام پيگير همه‌چيز هستم. اين يك بخش از زندگي است چون كار ديگري هم نمي‌توان كرد. در حوزه‌هاي مختلف مطالعه دارم مثل جامعه‌شناسي، تاريخ، روانشناسي و. . .

موسيقي را چطور؟

در موسيقي شنونده خوبي هستم.

چه نوعي؟

در هر صورت ما با كارهاي آقاي شجريان بزرگ شده‌ايم و كم‌كم كارهاي كلاسيك را متوجه شدم و گوش دادم، اما باز هم آن سبك موسيقي را دوست دارم. به‌طور مشخص مثلا در موسيقي آن طرف هم موسيقي كانتري را دوست دارم، چقدر عاشقش هستم و هميشه هم آرزوي ياد گرفتن‌سازي را داشتم اما نشد.

پس در واقع اين ماجرا براي شما هم كار مي‌كند اينكه يك پويايي ذهني را نمي‌توان در يك حوزه نگاه داشت و واقعا بايد از حوزه‌هاي ديگر هم باشد مثلا خواندن يك رمان خوب يا شنيدن يك موسيقي خوب به انسان اين توان را مي‌دهد كه در جاي كس ديگري قرار بگيرد و دنيا را جور ديگري ببيند و از زواياي ديگر جدا از آن رشدي كه براي ذهن و تخيل هر هنرمندي به آن نياز دارد؟

صد در صد، من تجربه زندگي خودم را مي‌گويم: پيش از اينكه آدم عادي بودي و در همه جا مي‌توانستي ورود كني و در يك قهوه‌خانه بروي و با مردم حرف بزني، در بازار قدم بزني، در شهر راه بروي و در همه جا سفر كني. اما متاسفانه يك اتفاقي كه براي ما بازيگران مي‌افتد بعد از آن شهرتي كه به دست مي‌آيد تو را كمي منزوي مي‌كند و براي اينكه عقب نماني بايد از حوزه‌هاي ديگر هم استفاده كني و با مطالعه آن را به دست بياوري. حتي با ديدن عكس و گوش دادن به موسيقي، به نظر من موسيقي يكي از اركان بازيگري است. اصلا بازيگري يك ساز است كه در گستره فيلم بايد هميشه كوك باشد.

ولي خب ساز شما هم كوك است! كمي از تاثير تجربه زيسته خودتان در هنر بازيگري بگوييد. اينكه چطور فراز و فرودهاي زندگي به هنر بازيگري شما كمك كرده. اگر اين‌طور بوده البته.

شك نكنيد كه همين‌طوري است. من فكر مي‌كنم در واقع كمي ناصداقتي و ناتواني است كه پناه مي‌آوريم به شلوغ كردن در يك نقش، خود فيلمنامه به ما مي‌گويد كه چقدر بايد ديده شوي. بايد در خدمت فيلمنامه باشي. بيشتر از حد هم اگر ديده شوي غلط است، بعد بايد به هارموني توجه داشته باشي. در هر كار تعدادي بازيگر مي‌آيند و كنار هم كار مي‌كنند و شك نكنيد ما بايد كار همديگر را رصد كنيم. محض كنجكاوي شده يا هر چيز ديگر كار هم را مي‌بينيم. يكي از وظايف بازيگر از نظر من اين است كه كار بقيه را ببيند و به كوك بقيه آشنايي داشته باشد. وقتي در كنار اينها قرار مي‌گيرد بداند كه چگونه بازي كند. ما گاهي با بازيگري سر كار هستيم كه اصلا همديگر را نمي‌بينيم، يعني آن بازيگر در بخش ديگري از فيلم‌ بازي مي‌كند و من در بخش ديگر فيلم، ولي شك نكنيد من بايد حواسم باشد كه او چطوري بازي مي‌كند. وقتي تشخيص مي‌دهم كه براي اجراي نقشش چگونه دورخيز مي‌كند، من هم بايد گوشه چشمي به اجراي نقش آن داشته باشم. به خصوص كه الان بيشتر بازيگرها ديدشان نگاه مستندگونه و واقع‌گرايانه است و مي‌خواهند زندگي كنند كه البته اين همه جا جواب نمي‌دهد.

آقاي اصلاني براي اينكه سازتان كوك‌تر بماند چه مي‌كنيد؟

شك نكنيد كه بازيگري مراقبه مي‌خواهد يعني يك مراقبه تمام وقت مي‌خواهد چه موقعي كه در خدمت كاري هستيد و چه در خانه نشسته باشي خارج از فضاي كاري هميشه يادت باشد كه بازيگري و به مدل يك بازيگر زندگي كني حتي مطلبي كه مي‌خواني، غذايي كه مي‌خوري، موسيقي‌اي كه مي‌شنوي بايد بازيگري باشد. من حتي يك واقعه ختم هم كه بود از ديد او نگاه مي‌كردم. مدام اين نوع تجربه كردن، نوع زندگي حتي نوع غذا خوردن و آداب و معاشرت و هميشه اين مراقبه را بايد حفظ و مراقبت كني.




تقدیر مدیر “هنروتجربه” از بیان صادقانه معضلات اجتماع در “قصه‌ها”/سینماژورنال: ای کاش موقع اکران “من مادر هستم” هم همین قدر نگران بیان معضلات بودید

سینماژورنال: فیلم پرحاشیه “قصه ها”ی رخشان بنی اعتماد چند روزی است روی پرده رفته و فروش آن هم به نسبت تعداد سینماهایش نسبتا خوب بوده است.

به گزارش سینماژورنال البته که این فیلم از سوی مسئولان حوزه هنری با تحریم روبرو شده است و سینماهای حوزه هنری از نمایش آن خودداری کرده اند.

در همین شرایط یکی از مدیران سابق حوزه هنری یعنی امیرحسین علم الهدی که این روزها به عنوان مدیر گروه سینمایی “هنروتجربه” به فعالیت مشغول است با نگارش یادداشتی در “شرق” به حمایت از “قصه ها” پرداخته است.

بیان صادقانه معضلات جامعه، سیاه نمایی نیست

علم الهدی در یادداشت خود آورده است: “قصه‌ها”ي آدم‌هاي بني‌اعتماد حکايت آدم‌هايي است از جنس مردم کوچه و بازار و همشهريانمان، که از احوال آنان بي‌خبريم! تصاوير اين همسايه‌ها و همشهريانمان را نمي‌توانيم در تريبون‌هاي عمومی ببينيم و با دوربين بني‌اعتماد، که صادقانه روايت زندگي اين همسايه‌ها و همشهريانمان را روايت مي‌کند، لحظه‌اي مي‌توانيم از عبارت “همه‌چي خوبه” فاصله بگيريم و ذهن و نگاهمان را اندکي با “زير پوست شهر”مان همراه کنیم…

امیرحسین علم الهدی
امیرحسین علم الهدی

وی ادامه داده است: بنيان‌گذار انقلاب اسلامي، امام خميني(ره)، در وظيفه هنر فرمودند: هنر در مدرسه عشق نشان‌دادن نقاط کور معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است. و چه زيبا بني‌اعتماد با قصه‌هاي خود ما را با نقاط کور معضلات جامعه اطرافمان همراه مي‌کند؛ قصه‌هاي انسان‌هايي که براي زندگي‌کردن مي‌جنگند و ما را به فکر درمان اين معضلات پنهان مي‌اندازند. باور کنيم بيان صادقانه معضلات جامعه نه سياه‌نمايي است و نه معاضدت با دولت… . ديدن قصه‌هاي صادق بني‌اعتماد را از دست ندهيم تا تفاوت هنر متعهد را بيشتر از گذشته در اين زمانه وانفساي «هنرنما» درک کنيم… .

آقای علم الهدی! ای کاش زمان اکران “من مادر هستم” هم همین قدر منصفانه عمل می کردید

سینماژورنال نیز مانند جناب علم الهدی معتقد است که نمایش معضلات جامعه در سینما وظیفه هر هنرمندی است و البته که هر هنرمندی نیز مختار است از زاویه دید خود به رصد و سپس تصویرسازی این معضلات بپردازد.

اما ای کاش جناب علم الهدی آن زمانی هم که به عنوان مدیر پخش حوزه هنری فعالیت میکرد و یکی از آثار آسیب شناسانه سینمای اجتماعی ایران یعنی “من مادر هستم” فریدون جیرانی با تحریم آن نهاد در اکران روبرو شد نیز همین قدر با ذهن باز و فراغ بال به یادداشت نگاری برای فیلم می پرداخت.

البته که فاصله زمانی چندان زیادی هم میان اکران “قصه ها” و “من مادر هستم” وجود ندارد. “من مادر هستم” در آذرماه 1391 روی پرده رفت و “قصه ها” در اردیبهشت 1394 یعنی یک فاصله زمانی کمتر از سه سال.

آیندگان این پیچشها را چگونه تحلیل خواهند کرد؟

اینکه چطور می شود در این بازه زمانی کوتاه به ناگاه نظر آدمی این قدر تغییر می کند را ما نمی دانیم اما این را می دانیم این پارادوکسهای رفتاری مطمئنا در تاریخ سینمای این مملکت باقی خواهد ماند و آیندگان با تأمل و دقت نظر بالا چنین پیچشهایی را تحلیل خواهند کرد.

پس بهتر این است که یا فقط برای یک بار هم که شده بیاییم و درباره عملکرد گذشته خود شفاف سازی کنیم یا اینکه تا حد امکان سعی کنیم حرفهایی را نزنیم که کاملا در نقطه مقابل رفتارهای گذشته مان قرار دارد.

این رویه باعث میشود استقلال تان زیر سوال برود

آقای مدیر! با در پیش گرفتن رویه فعلی فقط این ظن به مخاطب دست می دهد که صرفا تابع دستورات نهادی هستید که در آن خدمت می کنید. یعنی اظهارنظر فعلی تان منتسب می شود به پستی که در سازمان سینمایی فعلی به عنوان مدیر “هنروتجربه” دارید و بی تفاوتی سابق تان نسبت به سینمای اجتماعی هم به دلیل حضورتان در حوزه هنری بوده.

در این شرایط طبیعی است که هیچ کدام از نظرات تان هم به عنوان نظر یک کارشناس مستقل مورد ارزیابی قرار نمی گیرد.




تهیه‌کننده “من مادر هستم” خواهان برخورد با تحریم‌کنندگان “خانه دختر” شد

 سینماژورنال: سیدغلامرضا موسوی که این روزها مشغول تهیه فیلم «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی پدرام علیزاده است از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران است که اغلب سعی کرده در اظهارنظرات خویش مشی مستقل خود را داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال این تهیه کننده که به هنگام اکران “من مادر هستم” و به سببب قرارگیری نام فیلم در فهرست آثار توقیفی حوزه هنری حواشی فراوانی را متحمل شد در یک اقدام جسورانه به انتقاد از ارگانهایی پرداخته است که قصد دارند برای فیلم دارای پروانه نمایش “خانه دختر” محدودیت فراهم کنند.

غلامرضا موسوی در گفتگویی که با “شهروند” کرده به صراحت این مساله را هم بیان کرده که اگر این روال ادامه پیدا کند هنرمندان هم برخوردهای علنی تری بروز خواهند دااد.

وزارت ارشاد به وظیفه خودش عمل کند

موسوی با اشاره به صحبتهای اخیر بیژن نوباوه نماینده مجلس که گفته بود تنها کارشناسانی که در شورای اکران هستند می‌توانند در مورد یک فیلم نظر قطعی دهند  بیان می دارد: بهترین شکل موضع‌گیری این است که وزارت ارشاد به وظیفه خودش عمل کند. من با موضع‌گیری هفته گذشته آقای بیژن نوباوه در رابطه با اکران فیلم «خانه دختر» کاملا موافق هستم.

اگر نمایندگان مجلس با فیلمی مشکل دارند، این موضوع را با وزارت ارشاد مطرح کنند

این تهیه کننده که سابقه سالها کار روزنامه نگاری هم داشته ادامه می دهد: حقیقت این است که هر کس باید کارهای خودش را انجام دهد و اگر نمایندگان مجلس با فیلمی مشکل دارند، این موضوع را با وزارت ارشاد مطرح کنند. چراکه فکر می‌کنم مهم‌ترین توقع هنرمندان از نمایندگان مجلس همین است، همین که مورد حمایت و پشتیبانی آنها قرار بگیرند. نه‌ این‌که نمایندگان مجلس در این شرایط اقتصادی سینمای ایران خودشان سبب ایجاد فضای بی‌اعتمادي و عدم امنیت برای فعالیت بیشتر هنرمندان شوند.

همه ما باید به قانون احترام بگذاریم

وی می افزاید: هنرمندان انتظار دارند اگر مجوزی برای ساخت آثارشان دریافت می‌کنند، بتوانند به درستی از آن استفاده کنند و کسی جلوی راه‌شان سنگ دیگری نیندازد. اگر هم مشکلی وجود دارد، باید قبل از صدور مجوز حل شود. نه این‌که مجوز صادر شود و گروهی براساس آن زمان و هزینه‌ای را صرف کنند و بعد تازه طرح مشکل شود. به نظرم همه ما باید به قانون احترام بگذاریم. چون احترام نگذاشتن به قانون مشکلات و حاشیه‌های زیادی را ایجاد می‌کند. در این‌جا آن جمله معروف را به یاد می‌‌آوردم«قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است.»

باید با مراکزی که خلاف قانون عمل میکنند برخورد شود

تهیه کننده “بغض” خاطرنشان می سازد:  به غیراز کمیسیون فرهنگی که به نظر می‌رسد امسال رویکرد متفاوتی دارند، باید با دیگر مراکزی که برخلاف قانون عمل می‌کنند برخورد شود. مراکزی همچون حوزه هنری و شهرداری. اما این برخورد‌ها باید از طریق برخورد جمعی هنرمندان صورت گیرد.

هنرمندان در‌ سال ٩٤ برخوردهای علنی‌تری بروز خواهند داد

هیچ مرکز یا سازمانی حق این را ندارد که خارج از قانون عمل کند. طبیعی است که اگر چنین اتفاقی دوباره تکرار شود، هنرمندان در‌سال ٩٤ برخوردهای علنی‌تری بروز خواهند داد.