1

ماجرای تهیه‌کنندگانی که سر ارگان‌ها، کلاه می‌گذارند!/منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما مطرح کرد

سینماروزان: اين اتفاق بسیار تلخ و دردآور است که سینما در کشورمان دیگر حتی به اندازه سر سوزنی کارآیی ندارد. سینما زمانی می تواند مفید باشد که بتواند جامعه را به مسیر درستی هدایت کند.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با بیان مطلب فوق به سینماپرس گفت: آنچه امروز در سینما شاهد هستیم کسب و کار و بیزینس یک عده افراد خاص است که می خواهند با سینما مردم را بخندانند و به سرمایه های خود بیفزایند. بدیهی است برای بنده و امثال بنده که نگاه بیزینسی به سینما نداریم ادامه کار دادن در این مسیر عمر تلف کردن است و بس!

این سینماگر تأکید کرد: این روزها دست اغلب تهیه کنندگان بخش خصوصی برای تولید فیلم تهی است اما از آن سو ارگان ها توان شدیدی برای تولید فیلم دارند و به همین جهت از سینما در راستای اهداف کلان خود بهره برداری می کنند و در این وسط هم تهیه‌کننده‌هایی به‌ظاهر زرنگ پیدا می شوند که سر این ارگان ها را کلاه می گذارند(!!) و از آنها پول می گیرند و فیلم های بی ارزشی می‌سازند که اغلب هم در اکران شکست جدی می خورند.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «قاتل اهلی» و «کوچه بی نام» متذکر شد: خروجی سینما در کشور ما بسیار بد است. سینما نه در حوزه اقتصادی اثرگذاری دارد نه هیچ کارکردی برای مردم و حاکمیت دارد. سینما باید باعث آرامش روحی و روانی مردم شود اما متأسفانه هیچ برنامه ریزی در این زمینه وجود ندارد و هیچ سیاست گذاری کلانی در سینمای کشورمان به چشم نمی خورد و این اتفاق در حالی است که مثلاً در سینمای هالیوود از همین حالا برنامه ریزی ده ها سال بعدشان را نیز انجام داده اند و در یک مسیر از پیش تعیین شده و مشخص گام برمی دارند.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده
منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده

وی افزود: عامل اصلی دور شدن بخش کثیری از تهیه کنندگان و کارگردانان قدیمی از سینما این است که هنر هفتم دیگر اثر مثبتی در جامعه ندارد؛ بنده به عنوان یک تهیه کننده از خودم سوأل می کنم چرا باید عمر و وقت و زندگی ام را در کاری بگذارم که نه اثری در دنیا برای مردم دارد و نه در آخرت برای خودم!؟

وی ادامه داد: اگر کار سینمای امروز به اینجا رسیده به دلیل سیاست گذاری های غلط مدیرانی است که از اوایل دهه ۹۰ مسیر خود را اشتباه رفتند تا اینکه بحران در سینمای امروز به اوج خود رسیده است!

 




#منصور_لشکری_قوچانی تهیه‌کننده سینما مطرح کرد⇐فقدان تبلیغات جدی برای آثار سینمایی یکی از علل اصلی دوری مردم از سینماست!/بسیاری از مردم همچنان نمی‌دانند که سینماها بازگشایی شده!!/راهکار نجات سینما از بحران کنونی، تبلیغات قدرتمند است!

سینماروزان: فقدان تبلیغات جدی برای آثار سینمایی یکی از عللی است که باعث دوری مردم از سالن ها شده و عدم رایزنی مدیران سازمان سینمایی با سایر نهادهای حاکمیت برای تبلیغات آثار سینمایی باعث مهجور شدن بیش از پیش سینما شده است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده سینما با بیان مطلب فوق به سینماپرس گفت: بخش عمده ای از مردم اگر سراغ فیلم و سینما نمی روند به دلیل عدم اطلاع رسانی مناسب در خصوص بازگشایی سینماها است.

وی ادامه داد: راهکار نجات سینما از بحران کنونی،  تبلیغات قدرتمند است. بخشی از این تبلیغات بر عهده سازمان صدا و سیما است، بخش دیگری بر عهده شهرداری و بخش دیگری بر عهده وزارت ارتباطات اما متأسفانه هیچ یک از این نهادها به سینما کمک نمی کنند. این اتفاق هم دو دلیل دارد اول اینکه هر نهادی تنها به فکر درآمدزایی برای خویش است و دوم اینکه مدیران سینمایی تدبیری برای رایزنی و ایجاد تعامل با این نهادها ندارند.

تهیه‌کننده «کوچه بی نام» و «قاتل اهلی» متذکر شد: عدم آسایش و رفاه مخاطبان در سالن های سینما، گرانی سینما و رشد قیمت نامتعارف بلیت و… از دیگر عواملی است که مردم را از سالن های سینما دور کرده است. سینما نسبت به پولی که یک خانواده برای حضور در آن هزینه می‌کند برایش بهره‌وری ندارد و همین باعث می شود تا مردم تفریح دیگری را جایگزین سینما کنند که هم ارزان تر باشد و هم بهره وری بیشتری برایشان داشته باشد.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «خط ویژه» و «هفت ماهگی» با بیان اینکه نیازمند تأسیس کارگروهی برای تبلیغات هستیم خاطرنشان کرد: ورود پول های مشکوک به سینما، تولیدات سطحی و… از دیگر دلایل دوری مردم از سینماها است اما با این همه اگر سینما تبلیغات درستی داشته باشد می تواند مخاطبان بیشتری را جذب کند درست همان طور که شبکه نمایش خانگی با آثار سطحی و پیش پاافتاده اش ولی با تبلیغات موثر، توانسته مخاطب انبوهی داشته باشد.




تهیه‌کننده “خط ویژه” و “قاتل اهلی” متذکر شد⇐سوءاستفاده از موقعیت شغلی تهیه‌کنندگی بدتر از هر تصوری است!/بخش عمده افرادی که نامشان به‌عنوان تهیه‌کننده آثار جشنواره آمده، درگیر صفر تا صد پروژه نبوده‌اند!!/چرا تهیه‌کنندگان معتبر و کاربلدی پشت فیلم‌ها نیستند!؟/چرا برخی پروژه‌ها دو تهیه‌کننده دارند که یکی از آنها صوری است؟؟/هرکس که بتواند با ارگان‌ها زدوبند کند و از آنها پول بگیرد، تهیه‌کننده می‌شود!؟/رسوخ دلالان به‌جای تهیه‌کنندگان حرفه ای است که موجب شد هفتاد درصد بودجه پروژه صرف دستمزد بازیگران شود!

سینماروزان: شرایط از آنچه شما تصور می‌کنید بدتر و سوءاستفاده از موقعیت شغلی تهیه‌کنندگی، تنها یکی از عارضه‌های ساده و ابتدایی کار تهیه‌کنندگی است. طی سال‌های اخیر به کرات شاهد بوده‌ایم که برخی از افراد شرایط تهیه‌کنندگی را نداشته‌اند و صرفا برای کسب اعتبار و اشتهار، نام خود را کنار نام تهیه‌کننده دیگری قرار داده‌اند.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با بیان مطلب فوق به خبرگزاری تسنیم گفت: شرح وظایف تهیه‌کنندگی در سینما مشخص است. اما در ایران به دلیل اینکه فیلم‌ها براساس استانداردهای علمی و قانونی ساخته نمی‌شوند، ما همواره با مشکلات عدیده‌ای مواجهیم. وقتی ما به اسامی تهیه‌کنندگانی که فیلم‌هایشان جواز حضور در چهلمین جشنواره فیلم فجر را پیدا کرده است، نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که بخش عمده‌ای از این افراد، ایفاگر تام و تمام شرح وظایفی که برای تهیه‌کنندگان تعریف شده است، نیستند و درگیر صفر تا صد ساخت فیلم نبوده‌اند؛ نقش و عمل آنها صرفا به تأمین بودجه و اعتبار لازم برای ساخت فیلم محدود شده است.

لشکری قوچانی ادامه داد: نقش و شأن تهیه‌کننده در سینمای ایران تقلیل پیدا کرده است. اکنون تهیه‌کننده کسی است که صرفا نسبت به جذب اعتبار و تأمین مالی پروژه‌های سینمایی اقدام می‌کند و جز این، کار دیگری انجام نمی‌دهد؛ یعنی اصلا کار دیگری بلد نیست که بخواهد انجام دهد. بنابراین یکی از بزرگترین لطماتی که امروز به سینما وارد آمده این است که غالبا تهیه‌کنندگان معتبر و کاربلدی پشت فیلم‌ها نیستند. تداوم این وضعیت باعث شده است که کسر قابل توجهی از فیلم‌های سینمایی ما از حیث کیفیت نیز دچار ضعف و تنزل شوند.

وی تصریح کرد: یکی از مهم‌ترین کارکردهایی که بر عملکرد تهیه‌کننده مترتب است، اثرگذاری بر فیلم‌نامه به‌منظور حفظ و ارتقای سطح کیفی آن، نظارت بر حُسن انتخاب عوامل، بازیگران و… است. این اثرگذاری باید از آغاز نگارش فیلم‌نامه تا انتخاب عوامل، پایان ساخت، اکران و پخش فیلم جریان داشته باشد. اما اکنون به وفور شاهد آن هستیم که در میانه ساخت یک فیلم سینمایی، به سادگی تهیه‌کننده تغییر می‌کند. گاهی اوقات هم می‌بینیم که در ساخت یک اثر سینمایی، دو تهیه‌کننده حضور دارند که نقش یکی از آنها صوری است؛ بدین معنا که او صرفا کارت و مدارک متعلق به خود را در اختیار فرد دیگری قرار داده است که فاقد مجوزهای لازم برای تهیه‌کنندگی است. این مسئله گریبان‌گیر شبکه نمایش خانگی هم شده است.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «قاتل اهلی» در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: تهیه‌کنندگی در سینمای ایران از معنا و مفهوم پیشین خود دور و از کارکرد سابقش تهی شده است. اکنون تهیه‌کننده کسی است که ارتباطات خوبی دارد و می‌تواند بهتر از سایرین زد و بند کند. حالا هرکس که بتواند با برخی نهادها و ارگان‌ها ارتباط بهتری برقرار کند و از آنها پول بگیرد، تهیه‌کننده می‌شود. اینچنین است که اکنون انبوهی از افراد را می‌بینیم که هم بازیگر هستند و هم تهیه‌کننده، هم خواننده‌اند و هم تهیه‌کننده. بزرگترین ضربه‌ای که طی سال‌های اخیر به سینمای ایران وارد آمده این است که بیشتر تهیه‌کنندگان کاربلد و مجرب، خانه‌نشین شده‌اند و جای خود را به کسانی داده‌اند که با الفبای تهیه‌کنندگی آشنایی ندارند.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «خط ویژه» مطرح کرد: دلالی و تأمین اعتبار برای ساخت یک فیلم، نامش تهیه‌کنندگی نیست. البته یکی از وظایف تهیه‌کننده این است که به تأمین اعتبار لازم برای ساخت فیلم اقدام کند اما این همه وظایف او نیست. عیار تهیه‌کننده واقعی هنگامی مشخص می‌شود که بتواند فیلمی را که هزینه ساخته شدنش در حالت عادی 15 میلیارد است، با 5 میلیارد تومان بسازد به گونه‌ای که کیفیت،  افت نکند. این تفاوت تهیه‌کننده کاربلد با تهیه‌کننده کارنابلد است.

وی افزود: در وضعیت غیاب و خانه‌نشینی تهیه‌کنندگان کاربلد، هم سینما متضرر می‌شود و هم مخاطبین سینما دیگر نمی‌توانند کمیت چندانی از آثار سالم و باکیفیت را در سالن‌های سینما تماشا کنند. از طرف دیگر، برای فردی که فاقد تخصص، سواد و دانش لازم جهت تهیه‌کنندگی است، اهمیت زیادی ندارد که فیلمش در نهایت واجد چه کیفیتی خواهد بود. وقتی فیلم‌ بی‌کیفیت ساخته شود، طبیعی است که به فرهنگ کشور هم لطمه وارد خواهد کرد. قرار بود سینما به عنصری برای رشد و پیشرفت کشور تبدیل شود نه‌اینکه خود به معضلی تازه بدل شود.

لشکری قوچانی در بخش دیگری از اظهارات خود عنوان کرد: یکی از آفت‌هایی که از ده، دوازده سال پیش گریبان سینمای ایران را گرفت، ورود پول‌های کثیف و مشکوک به سینما بود. در همه‌جای دنیا تهیه‌کنندگی حرف اول و آخر را می‌زند اما متأسفانه در ایران شرایط این‌گونه نیست. اکنون بازیگران حرف اول و آخر را در سینما می‌زنند و نوعی بازیگرسالاری بر فضای سینمای ایران حاکم شده است. اینک بالغ‌ بر 70 درصد بودجه یک فیلم، صرف پرداخت دستمزد بازیگران می‌شود.

وی تصریح کرد: اعتقاد من این است که عامل اصلی افت سینمای ایران نزول تهیه‌کنندگی است و همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، سال‌های سال است که تهیه‌کنندگان کاربلد سینما منزوی و خانه‌نشین شده‌اند؛ چراکه حاضر نیستند به هر قیمتی تأمین اعتبار کنند و به دلالی پول تن بدهند. دلالی، موقعیتی است که شأن تهیه‌کنندگی را بین می‌برد؛ بنابراین طبیعی است که هر تهیه‌کننده‌ای حاضر نباشد خود را در چنین موقعیتی قرار دهد.

لشکری قوچانی در ادامه به راهکار پاک‌سازی سینما از سرمایه‌های مشکوک اشاره کرد و افزود: راه‌حل پاک‌سازی سینما از پول‌های مشکوکی که منشائی نامعلوم دارند این است که وقتی تهیه‌کننده برای دریافت پروانه ساخت مراجعه می‌کند، لیست کامل و شفافی از عوامل تولید را ارائه دهد و در کنار آن، شماره حساب جاری و پس‌انداز فیلم را هم در اختیار مسئولین ذیربط قرار دهد تا هر نوع نقل و انتقال مشکوک پول در این حساب‌ها، قابل رؤیت و کنترل باشد. این فرایند در صورتی ممکن خواهد بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز رؤیت و کنترل حساب‌های بانکی را از مجلس شورای اسلامی کسب کند. در این‌صورت، شفافیت لازم حاصل خواهد شد و چنانچه تهیه‌کننده‌ای خارج از چارچوب حساب‌های اعلام شده به تبادل پول اقدام کرد، می‌توان با او برخورد کرد و چه‌بسا فیلمش را متوقف ساخت.

وی در پاسخ به این پرسش که نقش اصناف تهیه‌کنندگان را در بهبود وضعیت موجود، چگونه ارزیابی می‌کند، گفت: من چند سال عضو انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران بودم و در آن مدت، تلاش کردم تا بتوانم وضع موجود را به سمت بهبود ببرم. اما پس از چند سال، دریافتم که وضع موجود با کار صنفی درست نمی‌شود. اصناف تهیه‌کنندگی ما فاقد قدرت و اختیار لازم برای بهبود این وضعیت هستند.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «هفت‌ماهگی» بیان کرد: در کشور ما تهیه‌کننده فیلمی که باید با 5 میلیارد ساخته شود، با افتخار اعلام می‌کند که فیلمش را با 14 میلیارد ساخته است و از سوی دیگر، وقتی همین فیلم 2 میلیارد می‌فروشد، اعلام می‌کند که فیلمش به فروش بسیار خوبی دست یافته است. در حالی‌که چنین نیست و فیلمی که 14 میلیارد آب خورده، باید دست‌کم 50 میلیارد بفروشد. جالب است که در چنین شرایطی سرمایه‌گذار هم هیچ اعتراضی نمی‌کند. وقتی سرمایه‌گذار به چنین شرایطی اعتراض نداشته باشد، این تصور در ذهن ایجاد می‌شود که پولی که صرف ساخت فیلم کرده، مشکوک و بادآورده بوده است.

لشکری قوچانی در بخش پایانی سخنان خود گفت: در سینمای آمریکا و اروپا، حساب هر یک دلاری که برای ساخت فیلم‌های سینمایی هزینه می‌شود، شفاف و مشخص است که پول از کجا آمده و در کجا هزینه شده است. شفافیت مالی باید در سینمای ما هم رخ دهد؛ در غیراین‌صورت، باید منتظر روزی باشیم که هجوم پول‌های مشکوک، بنیان فرهنگ و اجتماع ما را نابود کند. اکنون آلودگی اقتصادی سینمای ایران بالای 70 درصد است و در یک کلام، می‌خواهم بگویم که همه مشکلات امروز سینمای ما ناشی از شفاف نبودن مجاری ورود و خروج سرمایه به سینما است. مادامی که پول‌های مشکوک وارد سینمای ایران می‌شود، نباید انتظار تولید فیلم سالم داشت.




تولید فیلم “ژن خوب” در سینمای ایران!

سینماروزان/علی رستگار: تهیه‌کننده فیلم پرحاشیه “قاتل اهلی”مسعود کیمیایی قصد ساخت فیلمی مرتبط با ماجرای “ژن خوب” را دارد.

به گزارش سینماروزان منصور لشکری قوچانی با اعلام خبر فوق به روزنامه جام‌جم گفت: قصه فیلم بعدیم مرتبط است با اثر ژنتیک بر سرنوشت آدمها. واقعیت این است که بحث ژنتیک، علمی و تخصصی است ولی عده‌ای با آن برخورد سطحی کرده‌اند و آن را تبدیل کرده‌اند به ابزار بی‌عدالتی‌ها.

تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” ادامه داد: بحث ژنتیک و اینکه انسان در طول زندگی چقدر گرفتار جبر ژنتیک است یکی از مهمترین دغدغه‌های فیلسوفان بزرگ و دانشمندان بوده و همین موضوع را در فیلم بعدیم مورد توجه قرار می‌دهم.

این تهیه‌کننده افزود: مثل همیشه با نگاهی اجتماعی به مقوله ژنتیک می‌پردازم ولی تا زمانی که سینماها راه نیفتد دلیلی برای تولید این فیلم وجود ندارد چون من جزو آن دسته‌ای نیستم که سودشان در تولید است و با سرمایه‌های بادآورده، فیلم می‌سازند.

 

تولید فیلم ژن خوب توسط منصور لشکری قوچانی
تولید فیلم ژن خوب توسط منصور لشکری قوچانی




یک تهیه‌کننده سینما متذکر شد⇐سازوکار نظارتی فعلی نه‌تنها جلوی رانت را نگرفته بلکه باعث بیشتر شدن فضای رانتی در سینمای ایران شده!/اینکه در دوران کرونایی و تعطیلی سینما، به‌صورت میانگین، یک روز درمیان، یک پروانه ساخت صادر شده چه معنایی دارد؟؟

سینماروزان/پیمان اسماعیلی: تناقضات موجود در مدیریت سینمای ایران با شیوع کرونا بیشتر شده و هرچه شیوع کرونا بیشتر می‌شود، این تناقضات بیشتر و بیشتر می‌شود.

به گزارش سینماروزان نبود مدیرانی آشنا به سینمای روز و چرخاندن چرخ سینما بر مدار تجربیات دهه شصت ازجمله دلایل افزایش تناقضات سینمای ایران است.

منصور لشکری‌قوچانی تهیه‌کننده سینما با اشاره به رسوخ دیجیتالیسم در سینمای ایران در نقدسینما گفت: سینمای ما با نزدیک به ۱۰ سال تأخیر نسبت به سینمای جهان، دیجیتالی شد. این تحول حسن‌هایی داشت اما معتقدم بزرگ‌ترین لطمه را هم این اتفاق به سینمای ما زد و آن اینکه دیگر صبر و حوصله‌ای در تیم‌های فیلم‌سازی و تولید ما نیست.

وی افزود: فیلم زمانی فیلم می‌شود که در مرحله فیلم‌نامه، گروه فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارگردان برای تحقیقات مقدماتی وقت بگذارند و نسبت به پدیده مدنظرشان شناخت پیدا کنند. این اتفاق در سینمای ایران کم‌رنگ شده و گویی گرفتار یک رقابت در تولید شده‌ایم. انگار همه می‌خواهند فیلم تولید کنند و دیگر به اینکه چه می‌خواهند تولید کنند فکر نمی‌کنند؟؟ این اتفاق محدود به سینمای ایران نیست و در سینمای جهان هم شاهد از بین رفتن این صبر هستیم.

این تهیه‌کننده ادامه داد: کارگردانی ایده‌ای را نزد من آورد که خیلی هم علاقه داشتم فیلمی درباره‌اش بسازم اما اصلاً صبر و حوصله نداشت و چون می‌خواست فیلمش به جشنواره برسد، نتوانست تحمل کند و رفت! به‌جای آنکه من به‌عنوان تهیه‌کننده نگران طولانی‌شدن کار و هزینه‌هایش باشم، او عجله داشت!

لشکری‌قوچانی «کرونا» را هم دیگر پدیده‌ای دانست که مانند «دیجیتال» سینمای ایران را در دهه ۹۰ متحول کرد و درباره آن توضیح داد: در این شرایط کرونایی که می‌دانیم امکان اکران فیلم وجود ندارد و سینماها تقریبا تعطیل هستند، از ابتدای سال به‌صورت میانگین، یک روز درمیان، یک پروانه ساخت صادر شده است! این یعنی چه و چه معنایی دارد؟ جالب اینکه دربرخی از این آثاری که پروانه می‌گیرند، نویسنده و کارگردان و تهیه‌کننده هم یک نفر است. به نظرم اتفاق بدی برای سینمای ایران در حال وقوع است.

این تهیه‌کننده درباره تغییر دولت‌ها در دهه ۹۰ و تأثیر آن بر سینمای ایران گفت: چه در دوران محمود احمدی‌نژاد و چه در دوران حسن روحانی، هیچ یک از دولت‌ها دغدغه فرهنگ نداشتند و به همین دلیل در هر دو دوره، مدیران مسیر خود را رفته و سینما هم مسیر خود را طی کرده، فیلم خوبی هم اگر در این دوره‌ها تولید شده، که شده، محصول جوشش هنرمندان بوده است نه کمک دولت‌ها.

لشکری‌قوچانی درباره ممیزی قبل و بعد از تولید فیلم گفت: من با کلیت این فرآیند مشکل دارم و معتقدم حتی اگر پروانه ساخت هم حذف شود، فیلم‌ها در مرحله پروانه نمایش با مشکل مواجه می‌شوند. به جای فضای پلیسی و امنیتی در حوزه پروانه نظارتی بهتر است اتفاقی در حوزه محتوا و فیلمنامه‌نویسی سینمای ایران رخ دهد. سازوکار نظارتی فعلی نه فقط جلوی رانت را نگرفته که باعث بیشتر شدن فضای رانتی در سینمای ایران شده است.

وی افزود: مدیران ما افرادی نیستند که دغدغه تحول فرهنگی داشته باشند، بلکه صرفاً می‌خواهند دوره مدیریتی خود را طی کنند و بروند.

این تهیه‌کننده سینما تأکید کرد: همان‌طور که در زمینه سینماسازی نیاز به تأمین زیرساخت‌ها از سوی دولت داریم، در زمینه اندیشه‌ای هم سینما نیاز به زیرساخت دارد. باید فضایی را فراهم بیاوریم که اهل فکر و اندیشه بتوانند وارد میدان شوند و کار کنند.

 




یک تهیه‌کننده سینما متذکر شد⇐صاحبان پول کثیف با استراتژی وارد سینما شده‌اند ولی وزارت ارشاد در برابر این ورود، هیچ دستورالعملی ندارد!

سینماروزان/احمد محمداسماعیل: حتی در دورانی که گیشه سینماها سوت و کور است باز تولید در سینما ادامه دارد و هرازگاه چندین پروانه ساخت صادر می‌شود؛ این رونق تولید هرچند این مزیت را دارد که به رهایی از بیکاری بخشی از سینما کمک کند ولی درنهایت عدم چشم‌انداز مناسب برای اکران آثار است که شک و شبهه‌های مرتبط با روند تامین سرمایه آنها را بیشتر می‌کند.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با اشاره به آفات رسوخ سرمایه‌های کثیف گفت: برخلاف آنها که کلا منکر وجود پول کثیف میشوند من میگویم درکنار سرمایه‌‌های سالم، پول کثیف است که وارد سینما شده؛ ما در سینما استراتژی نداشتیم ولی صاحبان این پولها استراتژی داشتند. پول کثیف به محض ورود به سینما استراتژی داشت.

تهیه‌کننده “خط ویژه” و “قاتل اهلی” ادامه داد: ما در سینما به پول سالم و افراد متخصص نیاز داریم ولی پول کثیف اولین کاری که میکند این است که افراد سالم و پول سالم را فراری میدهد چون منافع آنها به شخص میرسد و این پول، سینما را فلج کرده است.

لشکری قوچانی افزود: سینما ابزاری است که میتواند تطهیر کند و حتی رابطه هابیل و قابیل را میتوان در سینما عوض کرد و بدیهی است که در این مسیر گاهی منافع شخصی بر هر چیز دیگر ارجحیت می‌یابد.

تهیه‌کننده “عصر یخبندان” و “هفت ماهگی” اظهار داشت: وزارت ارشاد به عنوان متولی سینما در برابر پولهای کثیفی که وارد سینما میشود هیچ دستور العملی ندارد پس باید این ماجرا از طریق مجلس پیگیری شود. البته معتقدم که تهیه‌کنندگان به عنوان یک صنف باید راه‌حل به مجلس ارایه بدهند و باید ورود سرمایه به سینما مدیریت شود. متاسفانه در شرایطی هستیم که پول سالم هم وقتی وارد سینما شود ناسالم میشود پس باید دولت و مجلس با شفاف‌سازی، برنامه ریزی کنند برای ورود سرمایه به سینما.

این تهیه‌کننده تاکید کرد: یکی از آسیبهای پول کثیف بحث اختلاف طبقاتی بین خود بچه‌های سینماست که عده‌ای محدود را فربه کرده و بر فقر بقیه افزوده! سینما قرار بود باعث رشد باشد ولی الان حتی دیگر سرگرمی هم نیست.

منصور لشکری قوچانی درباره چاره‌کار گفت: چرا باید متخصصان ما خانه نشین باشند؟ کشور دارد ضرر میکند. در حوزه فرهنگ باید فکری اندیشید و این حوزه را درست مدیریت کرد. زیرساخت باید دست حاکمیت باشد ولی مدیریت به دست بخش خصوصی باشد نه اینکه بوروکراسی طویلی را که متعلق به چهل سال قبل است همچنان حفظ کنیم تا منفعت مادی ناشی از آن، از بین نرود!

 




رک‌گویی تهیه‌کننده “خط ویژه” و “قاتل اهلی”⇐حتی زمانی که کرونا وجود نداشت باز دولت فعلی دغدغه‌ای در مورد فرهنگ نداشت!!/حالا هم که کرونا به جان اقتصاد نیم‌بند سینما افتاده، دولت برنامه‌ای مشهود برای مرتفع کردن مشکلات نداشته!/۹۰ درصد اهالی سینما مشکل مالی دارند و توان تأمین زندگی خودشان را ندارند و دولت هم فقط “ادای” کمک کردن را درمی‌آورد!/از دولتی که با بورس‌بازی و بالا و پایین کردن ارز به‌دنبال کسب درآمد است، نباید توقع داشته باشیم که بیاید و مشکلات سینما را حل کند!/عجبا که در دوران رکود سهمگین سینماها نزدیک به صد پروژه سینمایی در مسیر تولید است!/وقتی سینماها تقریبا تعطیل است و اکران آنلاین سودآوری ندارد این حجم تولید چه معنایی دارد؟؟/ آیا باید باور کنیم که افراد خیر و سرمایه‌های پاک بودجه این فیلمها را فراهم کرده‌اند؟؟/اگر نمی‌توانند جلوی ورود سرمایه‌های مشکوک را بگیرند لااقل از هر سرمایه‌گذار میلیاردی، سهمی هم برای گرفتاران سینما بردارند!!/خانه از پای‌بست ویران است و در حال مرگ هستیم…

سینماروزان: اوضاع اقتصادی بدنه سینما روزبروز خراب‌تر می‌شود و‌ سینماداران درحال مگس‌پرانی‌اند ولی درعین حال هفته‌ای نیست که چندین پروانه ساخت برای تولید فیلم سینمایی صادر نشود؛ بدون اینکه مشخص باشد این همه فیلم بناست چگونه بازگشت مالی داشته باشند؟

به گزارش سینماروزان منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما ضمن تأکید بر اینکه در بین اهالی سینما نا‌امیدی و خانه‌نشینی امری مشهود و غیر‌قابل انکار است به محمدصادق عابدینی در جوان می‌گوید: اگر قبل از بروز هر اتفاقی در بخش‌های مختلف یک اتاق‌فکر یا اتاق بحران متشکل از افراد متخصص و اهالی سینما وجود داشته‌باشد و در کنار این جریانات بخش‌های دولتی نیز حضور داشته‌باشند، شاید بتوان امیدوار بود که برخی بحران‌ها شبیه به اوضاع کنونی را به سلامت از سر بگذرانیم. واقعیت امر این است، در روزگاری هم که کرونا وجود نداشت، دولت فعلی نشان داد که دغدغه‌ای در مورد فرهنگ ندارد حالا هم که کرونا به جان اقتصاد نیم‌بند سینما افتاده، دولت برنامه‌ای مشهود برای مرتفع کردن مشکلات نداشته. از آنجایی که این دولت از ابتدا دغدغه فرهنگ نداشت، تعطیلی سینما برایش اصلاً مهم نبوده و به نوعی به فکر حل یا مرتفع کردن مشکلاتش نیستند که حالا ما بخواهیم با یک تلنگری به دولت امیدوار باشیم که مشکل سینما و فرهنگ را حل کند.

این تهیه‌کننده سینما در ادامه اظهارنظر می‌کند: ما امروز حدود ۵ الی ۶ هزار نفر عضو خانه سینما داریم که عده قلیلی حدود کمتر از ۱۰ درصد آن‌ها از نظر معیشتی و سطح زندگی به دلیل داشتن منابع یا پس‌انداز، شرایط مساعد و عادی دارند؛ در حالی که ۹۰ درصد اهالی خانه سینما مشکل مالی دارند و توان تأمین مایحتاج و مخارج زندگی خودشان را ندارند که باید به این افراد کمک شود. به نظر بنده هیچ امیدی به این دولت نیست، چون دولت دغدغه فرهنگ ندارد. به همین علت من گمان می‌کنم باید یک اتاق‌فکری متشکل از اهالی سینما تشکیل بشود یا اینکه خود خانه سینما بیاید و یک برنامه‌ریزی بکند که چطور می‌شود خیرین و افراد سرمایه‌داری را که علاقه‌مند به حضور و سرمایه‌گذاری در حوزه سینما هستند، پای کار بیاورد تا این افراد در قالب قرض‌الحسنه، مشارکت یا هر شکل مشخص دیگری به سینما و آن ۹۰ درصد اهالی سینما که در این شرایط دچار مشکلات عدیده معیشتی شده‌اند، کمک بکنند.

تهیه‌کننده فیلم «قاتل اهلی» می‌افزاید: به نظر من دولت ادای کمک کردن درمی‌آورد، اینکه مدام گفته‌می‌شود دولت می‌خواهد به افراد محروم کمک کند، فقط ادایش را درمی‌آورد. دولت در تأمین حقوق کارمندان خودش مانده و برای اینکه بتواند حقوق این کارمندان را در بیاورد، از طریق بالا و پایین کردن قیمت ارز و بورس به دنبال کسب درآمد و مایحتاج خودش است، دولتی نبوده که پس‌اندازی داشته باشد و ما حالا بگوییم خیلی خب دولت از محل فلان پس‌اندازش می‌تواند حقوق کارمندانش را تأمین کند. از دولت با حجم بسیار بزرگی از کارمندان و حقوق‌بگیرانی که نه توان تأمین حقوق آن‌ها را دارد و نه توان مدیریت خودش را دارد، نباید توقع داشته باشیم که بیاید و مشکلات بخش فرهنگ یا سینما را حل کند. گرچه وظیفه دولت در چنین اوضاعی ایفای نقش حمایتی در صیانت و مساعدت به حوزه‌هایی مانند فرهنگ و هنر است که بیشترین آسیب‌ها را در اوضاع کرونایی دیده‌است. این دولت در دورانی که کرونا وجود نداشت به وظایفش عمل نمی‌کرد، حالا و در روزگاری که توان تأمین حقوق کارمندانش را ندارد، چطور می‌تواند بیاید و به فرهنگ و سینما کمکی بکند.

تهیه‌کننده “خط ویژه” تأکید می‌کند: بنابراین اگر اتاق‌فکری قرار است تشکیل بشود یا تحولی در خانه سینما ایجاد گردد، به نظر من باید به سراغ افراد خیّر برویم. هر چند همین حالا هم هستند افرادی که به برخی پروژه‌های سینمایی کمک‌هایی می‌کنند و اعداد و ارقامی هم که گفته می‌شود بسیار زیاد و قابل‌توجه است، اما اگر همین افراد بیایند و به جای اینکه سرمایه‌هایشان را در یک یا دو پروژه خرج کنند، سعی کنند آن‌ها را به ۵ هزارو ۵۰۰ نفر اهالی سینما که هر کدامشان نماینده یک خانوار محسوب می‌شوند، کمک کنند، اتفاق بهتری رقم می‌خورد. متأسفانه در این ایام همه چیز دست به دست هم داده تا افراد دلسوز هنر یا خانه‌نشین شوند یا اینکه نتوانند حرفی بزنند، چون مشکل دارند. به نظر بنده خانه از پای‌بست ویران است و در حال مرگ هستیم…

این تهیه‌کننده ادامه داد: تشکیل کمیته بحران زمانی معنا دارد که مثلاً یک شخصی در کما باشد، اما امروز سینمای ما در کما نیست، بلکه مرده است! به همین دلیل است که ما خانه‌نشینی را ترجیح داده‌ایم و منتظر روزگاری هستیم که بشود کار کرد.

لشکری قوچانی خاطرنشان می‌سازد: عجبا که در شرایط مرگ و رکود سهمگین سینما و گرسنگی نود درصد بدنه سینما نزدیک صد فیلم در حال تولید است و خجالت می‌کشیم که اسامی خیلی از این تازه‌واردها را که بعضا دستی هم در رقاصی دارند(!) بنویسیم!! وقتی سینما تقریبا تعطیل است و اکران آنلاین سودآوری ندارد این حجم تولید چه معنایی دارد؟؟ آیا باید باور کنیم که افراد خیر و سرمایه‌های پاک بودجه این فیلمها را فراهم کرده‌اند؟؟ اگر نمی‌توانند جلوی ورود سرمایه‌های مشکوک را بگیرند لااقل از هر سرمایه‌گذار میلیاردی، سهمی هم برای گرفتاران سینما بردارند!!




تهیه‌کننده “خط ویژه” و “قاتل اهلی” متذکر شد⇐ سرمایه‌ای که صرف ابتذال هنر شود، قطعاً مشکوک است!/کجای دنیا، اکران آنلاین، جای سینما را گرفته که اینجا بگیرد؟/دوازده پلت‌فرم آنلاین داریم با ۵۰۰هزار کاربر که قطعا نمی‌توانند جای سینما را بگیرند!/افرادی که به‌خاطر پول به‌دنبال تولید یا اکران کمدی هستند بهتر است که کلا شغل‌شان را عوض کنند و آشکارا، صرافی بزنند

سینماروزان: منصور لشکری‌قوچانی تهیه‌کننده‌ای که آثاری همچون “خط ویژه”، “عصر یخبندان” و “هفت ماهگی” را در کارنامه دارد دو سال بعد از تولید و اکران “قاتل اهلی” هنوز فیلم تازه‌ای را تولید نکرده؛ اتفاقی که به اقتصاد شکننده سینما به‌خصوص برای تولیدکنندگان فیلمهای غیرکمدی بازمی‌گردد.

منصور لشکری‌قوچانی در پاسخ به این سؤال که آیا قصد ندارد تغییر ژانر داده و مانند سایر تهیه‌کنندگان به تولید یا پخش آثار طنز بپردازد به هنرآنلاین گفت: به نظرم اگر کسی به خاطر پول سبک و سیاقش را جابه‌جا کند و برای سودآوری به سراغ تولید یا پخش کمدی‌های سبک برود، اشتباه کرده است. هنرمند جایگاه اجتماعی دارد که مهم‌تر از اقتصاد است. در چنین شرایطی اگر کلاً شغل را عوض کند و مثلا آشکارا صرافی بزند، خیلی بهتر است. این فیلم‌هایی که به روی پرده سینماها رفتند کمدی نیستند چرا که ساخت فیلم کمدی کار بسیار سختی است. ما امروز یکسری ناهنجاری را به تصویر می‌کشیم و نام آن را کمدی گذاشته‌ایم در حالی که این‌گونه نیست.

تهیه‌کننده فیلم “خط ویژه” در ادامه به اکران آنلاین اشاره کرد و بیان کرد: از نظر من نمایش یک فیلم، سبک خاصی ندارد. یکی دوست دارد فیلم را در سالن سینما ببیند و دیگری دوست دارد آن را در خانه ببیند. نمایش فیلم در هرجایی خوب است چون دیده می‌شود. در شرایطی که امروز درگیر آن شدیم مجبور بودیم که به شیوه آنلاین فیلم‌ها را در معرض دید عموم قرار دهیم، اما اکران آنلاین اتفاق جهانی نیست که بخواهد جای سینما را بگیرد، همان‌طور که در دنیا این اتفاق نیفتاده است. کجای دنیا اکران آنلاین جای سینما را گرفته که اینجا بگیرد؟

این تهیه‌کننده ادامه داد: اکران آنلاین نمی‌تواند به‌تنهایی مخاطب کلی فیلم را پیدا کند و به درآمد برسد، ضمن این که زیرساخت‌های آن در کشور ما هنوز وجود ندارد. ما 12- 13 پلتفرم داریم که مخاطبان آن در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن 500 هزار کاربر خواهند شد و با این میزان کاربری و قاچاق لحظه‌ای که نمیتوان سود کرد. سینما هم حداکثر دو میلیون مخاطب دارد و هرچند در مقابل جمعیت 85 میلیون نفری این رقم بسیار اندک است ولی در اکران آنلاین این میزان مخاطب باز هم کاسته می‌شود و این شیوه اکران به‌تنهایی نمی‌تواند به سینما کمک کند. باید زندگی با کرونا را یاد گرفت چون تجربه جدیدی در جهان است و به این زودی از بین نمی‌رود، سینماها نیز باید باز شوند و به کار خود ادامه دهند. اما با شیوه مدیریت مناسب سینما پربارتر می‌بود و زندگی در آن جاری می‌شد که متأسفانه این اتفاق رخ نداده است. ما نیازمند نیروهای متخصص هستیم که در این زمینه دانش کافی داشته باشند اگر می‌خواهیم هنر در کشور ما جاری شود، سرمایه‌داران و نیروهای متخصص باید وارد این عرصه شوند.

او افزود: بزرگ‌ترین مشکل ما همان‌طور که اشاره کردم اهمیت ندادن به نخبگان است، سینماها باید باز شوند اما نه با این شیوه؛ مدیران سینمایی ما مقصر هستند که در طی این مدت برنامه‌ریزی درستی انجام ندادند و اگر حمایت درستی می‌شد و تبلیغات خوبی برای آثار صورت می‌گرفت، امروز شاهد این نبودیم که در آستانه اکران تهیه‌کنندگان از اکران انصراف دهند و بعد با هزار منت به سمت اکران بیایند. بها ندادن به تخصص و سرمایه، بزرگ‌ترین مشکل ما در این جامعه است.

لشکری قوچانی با بیان این که ما در سینما به سرمایه‌دار و نخبه نیاز داریم، افزود: ما نیازمند حضور سرمایه‌داران علاقه‌مند به سینما هستیم تا به کمک سینما بیایند. در شرایطی که دولت پول ندارد تا از هنرمندان حمایت کند، افراد دلسوزی حضور دارند که می‌توانند وارد این جریان شوند، در امریکا و اکثر کشورها نیز دولت حمایتی جدی از هنر ندارد و سرمایه‌داران علاقه‌مند به این عرصه از راه‌های مختلف این حمایت‌ها را انجام می‌دهند. ما سرمایه‌دارانی داریم که عاشق سینما هستند و می‌توانند به این عرصه کمک کنند چون به دنبال افزایش سرمایه نیستند، بلکه به دنبال توسعه هنر هستند. به عبارتی اولویت اصلی آن‌ها کمک مالی به هنر است.

تهیه‌کننده “کوچه بی‌نام” متذکر شد: اگر سرمایه‌ای به بخش ابتذال هنر تزریق شود، قطعاً مشکوک است؛ اما سرمایه‌گذار متخصص کمک به فرهنگ ناب ایرانی را می‌شناسد و در راستای توسعه این فرهنگ نیز گام برمی‌دارد. از نظر من کمک به هنر حتی از کمک به آموزش و ساختن مدرسه نیز ارزش بالاتری دارد، چون هنر در تاریخ اعتبار مملکت را زنده نگه می‌دارد. امیدوارم در کشور ما روزی به آدم‌های متخصص و سرمایه‌دار بها داده شود و به کمک تخصص و سرمایه پاک، سینما و بخش‌های دیگر مملکت سر و سامان بگیرد.

 

منصور لشکری قوچانی
منصور لشکری قوچانی




تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” بیان کرد⇐دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي‌ شده است؛ بماند که اغلب مردم هم حس نمی‌کنند مالیات برای آبادانی کشور صرف می‌شود!/وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟

سینماروزان: اینکه در نزدیکی انتخابات مجلس۹۸ و در فاصله‌ای کوتاه بعد از غائله بالا بردن ناگهانی قیمت بنزین، دولت اعتدال با بخشودگی مالیاتی هنرمندان سعی دارد وجهه‌ای فرهنگی به خود دهد با انتقاداتی مختلف مواجه شده است.

حرف اصلی و منطقی این انتقادات کجاست؟؟ آنجا که می‌گویند دولت به‌جای معافیت مالیاتی کل جامعه هنری باید از متمولین هنری مالیات گرفته و آن را صرف بهبود معیشتی هزاران هنرمندی کند که در طول سال حتی یک پروژه کاری هم بهشان نمی‌خورد.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با نقد سیاسی‌بازی در جریان معافیت مالیاتی هنرمندان اظهار داشت: متاسفانه فقدان نگاه تخصصی موجب شده مثل هميشه تر و خشك در قوانين با هم بسوزند! چرا به تخصص بها نميدهيم؟ چرا از قوانين كشورهاى مختلف در خصوص ماليات هنرمندان استفاده نميكنيم؟ اكثر بازيگرهاى كشور ما بيكار هستند و تعدادي اندک نيز پولهای نجومی می‌گیرند. از متمولین، مالیات نمی‌گیرند و درعوض حتی بیمه بیکاری را از تنگدستان جامعه هنری دریغ کرده‌اند!!

تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” ادامه داد: دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي شده است؛ بماند که اغلب مردم احساس نمي‌كنند كه پول ماليات برای آباداني كشور خرج مي‌شود.

لشکری قوچانی افرود: وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟ هر دو روى سكه را ببينيم ، جوگير نشويم ، تعدادي درآمد بسيار بالا دارند و مالیات هم نمیدهند ولی اكثريت هنرمندان بيكارند !!!

تهیه‌کننده “قاتل اهلی” تاکید کرد: به تخصص در راستاى كم شدن بى‌عدالتى بها دهیم. به اميد بها دادن به تخصص؛ اميدوارم كه قوانين را به‌مرور افراد متخصص بنويسند. بدون استفاده از افراد متخصص نميتوان قوانين را اصلاح كرد. نبود شفافيت، بي‌عدالتي، تبعيض، رانت و … در سيستم مالياتي مشهود است و مراقبت كنيم چون هر دو جريان ، سياسي‌كارى ميكنند و همه حقيقت را نميگويند. 




تهیه کننده کیمیایی در برابر کیمیایی؟!⇐يكى از مشكلات جامعه، جنسهاى تقلبى در حوزه هنرمندان اين سرزمين است!/بيش از پنجاه ميليارد ثروت دارند و همچون نيازمندان سخن ميگویند!!/ با بودجه كانونهای قدرت و ثروت در برج میلاد تولد ميگيرند و در عین حال از مردم صحبت ميكنند/از عدم حمايت صحبت ميكنند اما يادشان نيست كه چگونه بخش خصوصى را بازيچه اميالشان كردند!!!؟؟؟

سینماروزان: در هفته گذشته و در مراسمی مختلف- از برج میلاد تا باغ فردوس- تولد مسعود کیمیایی خالق آثاری ماندگار از “قیصر” تا “سرب” جشن گرفته شد.

مسعود کیمیایی در خلال برگزاری تولدش از بی توجهی مدیران کنونی به نسل خود و از جمله همکارش داریوش مهرجویی گلایه کرد. این گلایه ها هیچ واکنشی را از سوی مدیران سینمایی به دنبال نداشت.

با این حال منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “قاتل اهلی” آخرین فیلم مسعود کیمیایی متعاقب گلایه های این کارگردان، نوشتاری پرتعریض را منتشر کرده استِ

متن نوشتار تهیه کننده “قاتل اهلی” را بخوانید:

  یکى از مشكلات جامعه ما، جنسهاى تقلبى در حوزه هنرمندان اين سرزمين است، آنهايي كه ثروت ، قدرت، هوس، اعتياد يا … لياقت استاد بودن را ازشان ميگيرد و خودشان با افرادى در حاكميت زد و بند ميكنند و…

افراد با استعدادى هستند اما وابسته به كانونهای قدرت و ثروت ميشوند و براى همين در دوران شاه و دولتهاى مختلف، هميشه دعاگوى قدرتها هستند و براى لقمه نانى ميلياردى، از افراد كانون قدرت و ثروت سخن ميگويند و آنها را صاحب درایت میخوانند!!

عجيب است که بيش از پنجاه ميليارد ثروت دارند و همچون نيازمندان سخن ميگويند و جشن تولد در برج ميلاد با بودجه كانونهای قدرت و ثروت ميگيرند و در عین حال از مردم و… صحبت ميكنند.

از عدم حمايت صحبت ميكنند اما يادشان نيست كه چگونه بخش خصوصى را بازيچه اميالشان كردند !!!؟؟؟ بعنوان مثال هيچوقت مرحوم كيارستمى در زمان حيات در هيچ محفل كانون قدرت و ثروت شركت نكرد اما …. .

اميدوارم مردم ما، افراد نالايق را كه روزى بت شكن بوده اند بت نكنند، و يا بهتر است از خداوند بخواهم كه اين بزرگواران را كمك كند كه آلت دست كانونهای قدرت و ثروت نشوند و بعبارتى اگر بت شده اند ابتدا خود را بشكنند كه لياقت استاد بودن يا بزرگ بودن را دوباره بيابند …” بت شكن و چون بت شدى خود شكن … .




هشدارهای تهیه‌کننده «قاتل اهلی» و «خط ویژه» درباره به انزوا کشاندن بخش خصوصی⇐بخش خصوصی برای بازگشت سرمایه مجبور شده به تولید فیلم کمدی!!/علاقه‌ای به ورود به سینمای کمدی ندارم پس ترجیح میدهم کار نکنم!

سینماروزان: منصور لشکری قوچانی از جمله تهیه کنندگانی است که در سالهای اخیر تولید برخی آثار غیرکمدی و در عین حال مخاطب پسند سینمای ایران از «خط ویژه» تا «عصر یخبندان» و «هفت ماهگی» را برعهده داشته است.

لشکری قوچانی که نیمه دوم سال قبل «قاتل اهلی» را روی پرده داشت تا امروز فیلم تازه ای را تولید نکرده و دلیل این امر را فقدان توان جذب سرمایه برای پروژه های غیرکمدی دانسته است.

منصور لشکری قوچانی با اشاره به اوضاع بغرنج تولید در بخش خصوصی به «مهر» گفت: متأسفانه به دلیل شرایط موجود اقتصادی بخش خصوصی نمی تواند در سینما سرمایه گذاری کند و اگر قرار باشد اثری در سینما تولید شود تهیه‌کننده پروژه یا باید به دنبال وام دولتی و یا سرمایه گذار دولتی باشد و در غیر این صورت نمی توان فیلمی را به مرحله تولید رساند.

تهیه کننده فیلم «قاتل اهلی» با اعلام بی علاقگی ارگانهای متمول برای تولید محصولات واقعگرایانه اجتماعی بیان کرد: این اتفاق سینمای اجتماعی را به تعطیل کشانده است و نهادها و ارگان های دولتی که برای حمایت و سرمایه گذاری سینما ایجاد شده اند در این زمینه سرمایه گذاری نمی‌کنند.

منصور لشکری قوچانی افزود: بخش خصوصی برای بازگشت سرمایه مجبور است فیلم کمدی تولید کند و متاسفانه در این چرخه آثار اجتماعی و دیگر گونه های سینمایی مخاطبان خود را از دست داده اند و علاقه مندان به این آثار دیگر به سینما نمی روند.

وی تاکید کرد: در حال حاضر چهار فیلمنامه بسیار خوب اجتماعی در دست دارم که متاسفانه به دلیل نبود بودجه نمی توانم آنها را تولید کنم. در چنین شرایطی اگر بخواهم کار کنم حتما باید یک اثر کمدی تولید کنم که فروش خوبی داشته باشد ولی من نتوانسته ام برای ورود به این حوزه با خودم کنار بیایم.

تهیه کننده فیلم «هفت ماهگی» در پایان گفت: با توجه به تولیداتی که تا امروز در سینما داشته ام، ترجیح می دهم از نهادهای دولتی بودجه ای دریافت نکنم و همچنان به صورت مستقل فعالیت کنم پس تا زمانی که شرایط مناسب برای تولید فراهم نشود، پروژه ای را استارت نمی زنم.




تهیه‌کننده «قاتل اهلی» با ابراز مخالفت نسبت به نمایش فوتبال در سینماها خطاب به وزارت ارشاد نوشت⇐حرمت امامزاده به متولی آن است/کاری نکنید که سینماها تعطیل یا به اغذیه‌فروشی و کافه عربی(!) تغییر کاربری دهند!!

سینماروزان: تصمیم شورای صنفی نمایش که نماینده یک جریان سیاسی شکست خورده به نایب رییسی آن رسیده برای نمایش بازیهای جام جهانی در سینماها با مخالفت سینماگرانی نظیر مصطفی کیایی روبرو شد.

کیایی با بیان اینکه اگر بناست فوتبال در سینماها به نمایش درآید پس بهتر است فیلمها را هم در استادیوم آزادی نشان دهند به این تصمیم تاخته بود.(اینجا را بخوانید)

حالا منصور لشکری قوچانی تهیه کننده ای که آخرین محصولش «قاتل اهلی» سال گذشته روی پرده رفت هم با لحنی انتقادی به نمایش فوتبال در سینماها اعتراض کرده است.

لشکری قوچانی گفت: كتاب، نقاشى، شعر، سينما و… براى سرگرمى صرف نيست و نشانه فرهنگ يک كشور است. دانشمندان حوزه فرهنگ، سياستمداران، مديران و… براى اصلاح فرهنگ مردم، بايد برنامه‌ريزى طولانى مدت و زحمات زيادى متحمل شوند چون اصلاح اخلاق جمعى بسيار كند و تدريجى حاصل مي‌شود. در این سالها با سياستگزارى اشتباه كار را به‌جايى رسانده‌ايم كه عده قليلى از مردم و اكثر آنها براى سرگرمى صرف به سينما مي‌روند!!!

این تهیه کننده با اشاره به تصمیم برای نمایش فوتبال در سینماها ادامه داد: اميدوارم شهردارى و اعضاى محترم شهر براى سرگرمى عمومى مردم، امكان ديدن فوتبال را در پاركها و… فراهم كنند نه بالعکس! تاوان بى‌حرمتى به سينما، سقوط بيشتر اخلاق در جامعه است. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مي‌خواهم كه فراموش نكنند، حرمت امامزاده به متولى آن است و مبادا كار را به جايى برسانيم كه تعطيلى سينماها و تبديل آنها به انبارى و اغذيه فروشى و کافه عربی، از باز بودن آن براى جامعه مفيدتر باشد!




اظهارات تهیه‌کننده «قاتل اهلی» متعاقب تلاشهای مدیرعامل ۱۴شغله برای وارد کردن تهیه‌کننده مطبوع قالیباف به شورای اکران⇐آقایان! فساد در اکران همه سینما را نابود خواهد کرد/دست از منافع شخصی بردارید و به منافع صنف فکر کنید

سینماروزان: اختلاف نظر میان تهیه کنندگان در معرفی نمایندگان شان به شورای صنفی نمایش و مخالفت تهیه کنندگان قدیمی با ورود یکی از تهیه کنندگان جوان منسوب به شهردار سابق به شورای اکران، سبب ساز تأخیر در شکل گیری شورای تازه اکران شده است.

تهیه کنندگان باسابقه معتقدند منوچهر شاهسواری دبیر شورایعالی تهیه کنندگان علیرغم ادعاهایش مبنی بر پرهیز از سیاسی بازی در سینما، حالا و با حمایت از ورود یک جوان کاملا وابسته به جریانات سیاسی حامی شهردار سابق به شورای اکران، به جای آرامش، تنشهای بیشتر را برای اکران رقم خواهد زد.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده ای که آثاری همچون «خط ویژه» و «عصر یخبندان» را در کارنامه دارد از جمله چهره هایی بوده که در ماههای اخیر به انتقاد از آشفتگی اکران پرداخته اشت.

این تهیه کننده درباره وضعیت اکران فیلم‌ها پس از اعلام نظام نامه جدید اکران به «باشگاه خبرنگاران» عنوان کرد: نظام‌نامه جدید اکران با ورود شورای عالی اکران معنا پیدا می‌کند و اگر اجرایی شود، آینده ای خوب برای سینمای ایران را رقم می زند؛ اما اگر اعمال نشود، جز فیلم سوزی و لطمه خوردن کلیت سینما آورده ای ندارد. در کل و به نظرم این نظام نامه چیزی در حد رفع تکلیف است و انگار قرار نیست، اتفاق ویژه ای بیفتد.

وی عنوان کرد: همین الان در اکران عدالت نیست و رانت های موجود کماکان به کار خود ادامه می دهند که این به ضرر همه سینماست. باید دست از منافع شخصی برداشت و به منافع صنف و کلیت سینما فکر کرد تا بتوان به آینده این هنر – صنعت امیدوار بود.

این تهیه‌کننده بیان کرد: متأسفانه کماکان در امر اکران فیلم ها، همان شورای صنفی نمایش تصمیم گیرنده و شورای عالی اکران ورود نکرده است، پس این یعنی فیلمسوزی و نابود کردن بخشی از سینما.

لشکری قوچانی در پایان اذعان کرد: آقایان! فسادی که هم اکنون در حال رواج پیدا کردن در اکران و سینماست، همه سینما را نابود خواهد کرد. عده ای که مخفیانه سود می برند خوشحال نباشند؛ چون این فساد دامن آنها را هم خواهد گرفت.




منصور لشکری قوچانی در واکنش به انتشار نظام‌نامه تازه اکران نوشت⇐باز هم چند قانون نامناسب به انبوه قوانین سینما اضافه شد!!/ شورایعالی اکران باید اطلاعات اکران را به تفکیک سینما-فیلم داشته باشد که ندارد/به‌جای محدودیت سنی، محدودیت زمانی اکران را اعمال کنید/چرا در نظام نامه اکران هیچ امتیازی برای آثار حاضر در بخش مسابقه جشنواره فجر لحاظ نشده؟/چرا مدیریت مهمترین سینماهای دولتی-خصوصی در اختیار افراد خاص است؟/در هیچ کجای دنیا اوضاع اکران این قدر بی بند و بار نیست!

سینماروزان: انتشار نظام‌نامه تازه اکران مختص 97-98 در کنار طرح پرسشهای مختلف از سوی رسانه‌ها به خصوص در چرایی دولتی-محفلی کردن آن(اینجا و اینجا را بخوانید) با واکنش یک تهیه کننده سینما مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آثاری همچون «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «قاتل اهلی» و «کوچه بی‌نام» در نامه ای به محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی پاره ای از نظرات خود درباره اوضاع اکران و نظام نامه تازه را ارائه داده است:

1 –شورای عالی اکران بایستی اطلاع و جزئیات اکران فیلمها را به تفکیک سینما – فیلم یا …. داشته باشند که ندارد؛ به عبارتی نرم افزار سینماتیکت اصلاح و یا نرم افزار مشابهی برای گزارشهای مدیریتی طراحی شود تا اعضاء شورای عالی اکران بتوانند نقاط قوت و ضعف اکران فیلمها را شناسایی و به مرور اصلاحات لازم انجام شود.

2 – اکران نوروزی سال 96 نامناسب و تا آخر امسال بی عدالتی در اکران مشهود بود؛ سیاستگزاری اکران مطابق ماده 2 نظام نامه جزء وظایف شورای عالی اکران می‌باشد و برای اجرای اولین بند این ماده نیاز است بجای محدودیت سنی اکران ، محدودیت زمانی اکران اعمال شود ، اگر فیلمی اولویتهای شورای عالی اکران را ندارد، بهار و  تابستان قبل از ساعت 5 عصر و زمستان قبل از ساعت 6 عصر قابل نمایش می باشد.

3 – فیلمهای حضور یافته در جشنواره فجر و جشنواره بین الملل و نیز ترتیب دریافت پروانه نمایش ، هیچ اثر و امتیازی در اکران و بعبارتی در فروش فیلمها ندارند و …. اصلا در نظام نامه اکران هیچ نقشی برای یک فیلم سالم و خوب وجود ندارد. در هیچ جای دنیا ، اینقدر اکران بی بند و بار نیست.

4 – درآمد اصلی در سینما، به صاحبان اصلی سینما و تهیه کنندگان پرداخت نمی شود و نصیب عده ای افراد محدود و بانفوذ می‌گردد و از سویی مدیریت مستقیم و غیر مستقیم سینماهای بخش خصوصی و دولتی در اختیار این افراد خاص است و بخش خصوصی از وام و مزایای دولت در ساخت سینما بهره می برند و فروش بلیط ، انگیزه اصلی ساخت سالن سینما نمی باشد.

5 – فیلمهای ایرانی می توانند در بازارهای خارج کشور نیز درآمدزا باشند ولی بازار فروش داخل را فیلمهای بی کیفیت، تصاحب کرده اند و به مرور فیلم مناسب برای اکران در خارج کشور تولید نمی شود ( مشابه صنایع خودرو و …. ) و سینمای ایران نیاز به حمایت غیر شعاری دارد تا سطح سلیقه مردم  روز بروز نازل تر نشود.

6 – با انتصاب جنابعالی به سمت معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی، امیدی توسط دولت تدبیر و امید به سینما تزریق شد ولی سرعت تخریب فرهنگ در سینما، آن قدر زیاد شده است که نگران عاقبت بخیری سینما هستیم و بنظر می رسد که مشکلات و دعواهای سیاسی جلوی تصمیم گیریهای اساسی جنابعالی برای اعتلای سینما را گرفته است و همانگونه که در اسفند سال گذشته نوشتم که شورای صنفی کارآمدی نداریم ، حال  می‌نویسم چند قانون نامناسب نیز به قوانین شورای صنفی اضافه شده است و امید به شورای عالی اکران است و متاسفانه از تشکیل شورای عالی اکران هیچ خبری نیست و اکران سال جدید شروع شده است!!!

امیدوارم جنابعالی در قبال این مسئولیت بزرگ موفق گردید و نامتان در تاریخ سینمای ایران ، به نیکی برده شود.




منصور لشکری قوچانی در «میزانسن» بیان کرد⇐پخش تیزر در صداوسیما به هدف تحریک مخاطب برای فیلم دیدن نیست/از خلأ تبلیغات سینمایی در صداوسیما، شبکه هایی که با نظام مشکل دارند استفاده کردند/GEM خودش را با سینمای جمهوری اسلامی بالا کشید اما صداوسیما از این کار پرهیز دارد/«بی بی سی» و «من و تو» عقبه فکری دارند اما GEM وابسته به شخص است/حرفهای ده‌نمکی درباره مشکوک بودن عقبه جم هم می‌تواند توهم توطئه باشد و هم ناشی از ضربات نفوذیها!/نفوذ تا شورایعالی امنیت ملی هم پیش رفته بود/۵۰ سال باید بگذرد تا یکی مثل بهشتی، یکی مثل مطهری و یکی مثل هاشمی‌نژاد ظهور کند!!/چرا هزینه اجاره بیلبورد از هزینه پخش تیزر در GEM بالاتر است؟؟/برای آن که بیلبوردها را متری ۵ میلیون اجاره دهند جلوی بنرهای رونده را گرفتند/بعد از لاریجانی در صداوسیما کیفیت فدای کمیت شد!/کردان به هنگام حضور در صداوسیما دغدغه این را داشت که آگهی‌دهندگان حتما به درآمدزایی برسند/صداوسیما واگذاری شبکه‌ها را با واگذاری شبکه‌های استانی آغاز کند/سرافراز چابک‌سازی را با سرعت شدید پیش برد و همین برایش دردسرساز شد/به‌جای کمک به تبلیغات سینما، بودجه جشنواره را ۴ برابر می‌کنند و به هیچ کجا هم پاسخگو نیستند/سامانه ۳۰۷۰ را در خانه سینما راه انداختند اما به جایی نرسید/اگر به اندازه استقلال و پرسپولیس به سینما بها دهند قطعا پایه‌های نظام محکمتر خواهد شد/طرف چهار فیلم ساخته و هیچ کدام به سود نمیرسد و بعد بهش سریال صدقسمتی میدهند!!!/چرا داریوش که ترانه انقلابی می‌خواند را جذب نکردیم؟/چرا نتوانستیم حبیب را حتی بعد از بازگشت به ایران مدیریت کنیم؟/اگر «۵۰ کیلو آلبالو» در آشفتگی اکران پاییز۹۶ روی پرده می‌رفت محال بود ۵ میلیارد هم بفروشد/چه آنها که از داخل سفارش می‌گیرند و چه آنها که از خارج سفارش می‌گیرند هدفشان نابودی بخش خصوصی است

سینماروزان: منصور لشکری قوچانی از جمله تهیه کنندگان سینماست که تقریبا تمامی فیلمهایش از «خط ویژه» و «عصر یخبندان» گرفته تا «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی» توانسته اند فروشی قابل قبول داشته باشند. آخرین فیلم تولید لشکری قوچانی «قاتل اهلی» بود که به دلیل اختلافات دامنه دار با کارگردانش مسعود کیمیایی بسیاری تصور فروش یک میلیاردی هم برای آن نداشتند اما این فیلم فروش خود را از 2.5 میلیارد عبور داد.

به گزارش سینماروزان بخش عمده موفقیت محصولات لشکری قوچانی در گیشه را مرهون تجربیات فراوان او در کار تبلیغات دانسته‌اند؛ ارتباط بی واسطه با مخاطب در موضوع تبلیغات باعث شده لشکری قوچانی هم بر مضامینی کار کند که قابلیت کار تبلیغاتی را داشته باشند و هم حین اکران با طراحی و اجرای اله‌مانهای متفاوت تبلیغاتی شرایط دیده شدن بیشتر محصولاتش را فراهم کند.

منصور لشکری قوچانی در گفتگویی با ژورنال تصویری «میزانسن» درباره کمبودهای تبلیغاتی برای سینمای ایران گفت: صداوسیما خودش را باور ندارد وگرنه بیش از اینها مثمرثمر بود. مثلا صدها و هزاران بار آگهی فیلمهای ارگانی و سفارشی را پخش میکند اما این فیلمها اغلب به نتیجه ای نمی رسند چون برنامه ریزی مناسب ندارند؛ مثلا قبل خبر21 تیزر پخش کردن فایده ندارد و  زمان خوبی مثل میانه فوتبال هم به علت گرانی به سینما نمیرسد.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.

این تهیه کننده ادامه داد: پخش تیزر در صداوسیما به هدف تحریک مخاطب برای فیلم دیدن نیست و باید این دغدغه به وجود بیاید که صداوسیما کاری کند تا فروش فیلمها افزایش یابد. از خلأ تبلیغات سینمایی در صداوسیما، شبکه هایی که با نظام مشکل دارند استفاده کردند و با پخش آگهی های سینمایی خودشان را برند کردند و به این ترتیب به گونه غیرمستقیم سطح سلیقه مردم را شبکه های ماهواره ای تعیین می‌کنند. محصولات فرهنگی باعث افزایش مخاطب شبکه میشوند و محصولات تجاری باعث ریزش مخاطب. عکس العمل منفی مقامات به پخش آگهی‌های سینمایی در جم ناشی از همین است. جم خودش را با سینمای جمهوری اسلامی بالا کشید اما صداوسیما از این کار پرهیز دارد. چرا؟ چون با هنر زاویه دارد؟ فقط در دوران حضور علی کردان در معاونت صداوسیما بود که دغدغه درآمدزایی صاحبان آگهی‌ها در تلویزیون وجود داشت ولی بعد، نه.

لشکری قوچانی با اشاره به تغییر و تحولات مدیریتی در صداوسیما بیان داشت: بعد از لاریجانی در صداوسیما کیفیت فدای کمیت شد! و همین عاملی شد بر رخوت کنونی حاکم بر رسانه ملی. مسئولان رسانه ملی فراموش کرده اند عامه مخاطب به محصول کار دارند و نه شبکه. مثلا «خندوانه» و «نود» پرمخاطب میشوند به خاطر ویژگیهای خودیشان اما صداوسیما، نه. تازه این برنامه ها هم الف نیستند و از منظر ارزش‌گذاری جیم محسوب میشوند.

این تهیه کننده درباره پیشنهاد خودش برای بهبود اوضاع رسانه ملی به «میزانسن» گفت: سازمان در جهت چابک سازی شبکه‌ها را را واگذار کند البته واگذاری محتوایی، نه واگذاری مدیریتی. بلکه براساس سیاستگزاریها تولید محتوا را واگذار کنند؛ این کار را از شبکه های استانی آغاز کنند. البته محمد سرافراز چابک سازی را راه انداخت ولی آن را با سرعت شدید پیش برد و همین برایش دردسرساز شد. قدم اول ارتقای کیفیت است؛  ابتدا باید یک شبکه را الگو و نمونه کرد و بعد رفت به سمت تعدیل شبکه ها.

منصور لشکری قوچانی با تأکید بر خلأ تبلیغات در معرفی محصولات سینمایی بیان داشته: شخصا به حجت ایوبی رییس معزول سینما پیشنهاد راه اندازی بازرگانی سینما را دادم در جهت پرزنت و حتی درآمدزایی اما استقبال نشد چون دغدغه شان این نبود و همین که چهار فیلم کمدی بفروشد برایشان کافیست. بازرگانی سینما را باید با مشارکت مستقیم بخش خصوصی عملیاتی کرد وگرنه جواب نمیدهد. مثلا سامانه 3070 را در خانه سینما راه انداختند ولی به جایی نرسید چون هدفشان ارتقای اوضاع سینما نبود.

وی ادامه داد: راه اندازی بازرگانی سینما و صرف هزینه جهت کمک به تبلیغات سینما، برای مدیران دردسرزاست چون باید بابت ریال به ریالش جوابگو باشند؛ به جایش ترجیح میدهند بودجه جشنواره چند برابر شود و هیچکس هم جزییات بودجه را نگوید.

لشکری قوچانی با گلایه از اینکه سینما هیچ گاه دغدغه جدی سیاستگزاران بالادستی نبوده خاطرنشان ساخت: اگر مدیران به اندازه استقلال و پرسپولیس به سینما بها دهند قطعا پایه های نظام محکمتر خواهد شد و اگر احیانا سینما به نظام ضربه زده به خاطر جدی نگرفتن آن است. البته مشکل مدیران سینما نیستند؛ مشکل سیاستگزاران اند! عین این وضعیت درباره فضای مجازی وجود دارد یعنی به جای ساماندهی به فکر قلع و قمعند.

آفت سودآوری در تولید از دیگر مباحثی است که لشکری قوچانی در «میزانسن» درباره آن گفت: سینمای سفارشی چه که از داخل سفارش می گیرد و چه نوعی که از خارج سفارش میگیرد بخش خصوصی را نابود کرده اند. یک سری تهیه کننده هم در تولید به سود میرسند و خلاص؛ یعنی اصلا برایشان مهم نیست که فیلم بفروشد. طرف چهار فیلم ساخته و هیچ کدام به سود نمیرسد و بعد بهش سریال صدقسمتی میدهند!!! یک سری هم از آن طرف آبها مایه بهشان میرسد برای ساخت فیلمهای جشنواره ای.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.

منصور لشکری قوچانی با اشاره به خود و غیرخودی راه انداختن که از ابتدای انقلاب جامعه هنری را تحت تأثیر قرار داده به «میزانسن» بیان داشت: ابتدای انقلاب خیلی از بازیگران و خوانندگان در صف انقلاب بودند. بعد از انقلاب به جای جذب هنرمندان دفعشان کردیم.خواننده داشتیم ترانه انقلابی میخواند و جوانان انقلابی داشتیم که متاثر از این ترانه ها همراه شدند با انقلاب! اما این هنرمندان را بایکوت کردند. چرا فردین بایکوت شد؟ چرا نتوانستیم داریوش را که ترانه انقلابی خوانده بود جذب کنیم و به جایش شرایطی پیش آوردیم که او تبدیل شد به ضدانقلاب. مگر قرار نبود اکثریت را جذب کنیم؟ یا بر سر حبیب چه آمد؟ حتی بعد از بازگشت هم مدیریت نتوانست از او استفاده کنیم و حتی در قطعه هنرمندان بهش مزار ندادند! اینها همه ناشی از نبود تخصص است. متخصصان را خانه نشین کردند. یک سری نفوذی از تعهد سوءاستفاده کردند و متخصصین را خانه نشین کردند!!

این تهیه کننده درباره شبکه های ماهواره ای بیان داشت: شبکه های آن طرفی دو دسته اند؛ یک سری عقبه فکری دارند و یک سری وابسته به شخص اند. «بی بی سی» و «من و تو» عقبه فکری دارند اما جم وابسته به شخص است و برای همین است که بعد از ماجرای ترور مدیرش با افت مواجه شد. در صداوسیما هم عقبه فکری داریم اما در اتاقهای فکر سازمان چنان که باید از متخصصین استفاده نمیکنند و همین است که دردسرساز است.

لشکری قوچانی درباره ادعای مسعود ده نمکی درباره پشت پرده مشکوک جم گفت: حرفهای ده‌نمکی درباره مشکوک بودن عقبه جم شاید ناشی از توهم توطئه و همان ماجرای وابستگی سیستمهای موفق به جاهای عجیب و غریب باشد. مثل فوتبال که خودمان نمی توانیم گل بزنیم و گل خوردن حریف را تحلیل می کنیم!! توهم توطئه همیشه هم درست نیست. البته منافقان نفوذی باعث ایجاد بدبینی در من و ده‌نمکی شده اند و شکی در این نیست که همچنان با نفوذ روبروییم. شاید برای همین است که در کنار پولشویی، نفوذ هم از موضوعات موردعلاقه ام در تولید بوده است. بهشتی مغز متفکر نظام بود و شهیدش کردند! نفوذ تا شورایعالی امنیت ملی پیش رفته بود و دوست دارم نفوذ کلان در سیستم را سینمایی کنم. چند بهشتی داریم؟ چند هاشمی نژاد داریم؟ چند مطهری داریم؟ پنجاه سال می گذرد تا دوباره یکی مثل آنها پیدا شود.

تأثیر مثبت پخش آگهی در جم با افزایش فروش سینماها موضوع بعدی مطروحه در «میزانسن» بود. لشکری قوچانی در این باره گفت: اول باید به ترفند مدیران جم اشاره کنم؛ پخش آگهی از جم در ابتدا هزینه نداشت چون دنبال جلب مخاطب بودند اما به تدریج هزینه گرفتند اما با این حال هزینه های اجاره بیلبورد و تبلیغات محیطی از هزینه تیزر جم بیشتر است! نباید فراموش کرد که بازخورد مثبت گرفتن از پخش آگهی در جم هم کاملا وابسته است به پخش سریالهای پرمخاطب. فروش بالای سال گذشته سینماها در کنار تبلیغات جم به رونق کمدی سازی در سینما و افت شدید تلویزیون مربوط بود؛ بماند که همان «50 کیلو آلبالو» و «سالوادور…» هم محال است در زمان فعلی بتوانند پروانه ساخت بگیرند و اکران شوند. همین الان اگر در تراکم اکران نیمه دوم سال «…آلبالو» اکران شود و بهش ده سالن بیشتر ندهند 5 میلیارد هم میفروشد؟؟ پس فروش بالای نوروز95 فقط به جم مربوط نبود.

لشکری با اشاره به زمینه های تبلیغاتی مغفول در عرصه شهری بیان داشت: اتوبوس میتواند جایگزین جم شود! مترو میتواند جای جم را بگیرد. سردر کیوسکها میتواند جای جم را بگیرد. این همه فضای تبلیغی در شهر است و اگر در اختیار سینما قرار بگیرد میتواند موثر باشد ولی گاهی می بینیم به جای حمایت با ایده های تازه تبلیغی برخورد حذفی میکنند. زمانی ما در «هفت ماهگی» بنر رونده راه انداختیم برای معرفی فیلم اما برنتافتند و جلوی کار را گرفتند. بیلبورد را متری 5میلیون میفروشند و برای همین تا دیدند بنر رونده با ارزانترین قیمت میتواند جای بیلبورد را بگیرد تعطیلش کردند! یعنی ارگانها به جای همراهی جلوی خلاقیتها را می گیرد. اخیرا لایت باکسها را در پردیس آزادی راه انداختیم که به جای تشویق مخالفت کردند! در حالی که هزینه استفاده از لایت باکس به مراتب کمتر از استفاده از بنر است.

وی ادامه داد: شهرداری نه تنها کمک نمیکند که 5درصد پول بلیت را برمیدارد و باید به طور جدی برای حذف این مسأله چاره ای اندیشید. شهرداری و صداوسیما به شدت میتوانند به تبلیغات محصولات سینمایی کمک کنند اما نمی کنند چون دغدعه آنها سینما نیست و فقط به فکر کرسی هستند. مدیران «نه» می گویند و راحت می خوابند.

منصور لشکری قوچانی درباره شایعات مبتنی بر وابستگیش اظهار داشت: نه آقازاده ام و نه به جایی وصلم! به جایی وصل نیستم ولی بارها در مزایده ها دیدم برندگان با رانت انتخاب شده اند. اما من چه؟ به «قاتل اهلی» چه رانتی دادند؟ اکران خوب ندادند و حتی در ماجرای اختلاف با کارگردان و تغییر فیلمنامه، حمایتی ندیدم.

«میزانسن» به تهیه کنندگی غفور پورغفور و کارگردانی حامد مظفری ژورنالی تصویری است که از سامانه «نماشا» عرضه میگردد. تصویر و تدوین این ژورنال برعهده مهرداد مهری و مسئولیت تحریریه آن را مهدی فلاح‌صابر برعهده دارد. مدیریت تولید ژورنال مسعود احمدی است.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.




رسانه اصلاح‌طلب بدون سخن گفتن از کیفیت بازی آقازاده کارگردان درباره فیلم اخیر کیمیایی چنین نوشت⇐«قاتل اهلی» آشکارا فیلمی دوپاره است/بازی پرویز پرستویی مجاب‌کننده نیست!!/این میزان پتانسیل تلف‌شده را در کمتر فیلمی از کیمیایی سراغ داریم/بهترین سکانس‌ها و لحظات فیلم متعلق به امیر جدیدی است!!

سینماروزان: تازه ترین ساخته مسعود کیمیایی با نام «قاتل اهلی» هرچند از زمان تولید و بعدتر رونمایی در جشنواره شاهد کشمکش تهیه کننده و کارگردانش بود ولی توانست در اکران آشفته پاییزی جزو پرفروشترین فیلمهای غیرکمدی جای گرفته و در مرز فروش 3میلیاردی قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان درباره کیفیت «قاتل اهلی» نقد و نظرها فراوان است بخصوص درباره افشاگریهایی که فیلم خواسته درباره فسادهای اقتصادی سالیان اخیر داشته باشد.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» در تحلیلی بر «قاتل اهلی» بدون سخن گفتن از کیفیت بازی پولاد آقازاده کارگردان بهترین سکانسهای فیلم را متعلق به امیر جدیدی دانسته است.

متن تحلیل این رسانه اصلاح طلب را بخوانید:

١- در اغلب فیلم‌های مسعود کیمیایی همواره ردپایی از سیاست وجود دارد؛ ردپاهایی که به فراخور موقعیت فیلم یا گذرگاه‌های تاریخی این سرزمین کم‌رنگ و پررنگ شده‌اند؛ از «قیصر» که اقدام فردی قهرمان فیلم، به‌نوعی بی‌اعتمادی به سیستم حاکم را تعبیر می‌کرد تا ردپاهایی عمیق‌تر همانند «گوزن‌ها» یا واضح‌تر مثل «سفر سنگ» در پیش از انقلاب تا «دندان مار» و «ردپای گرگ» در پس از انقلاب، اما نکته مشترکی که بین تمام مثال‌هایی که زده شد وجود دارد، حضور سیاست نه به‌عنوان آبشخور اصلی فیلم که به‌عنوان پس‌زمینه در آثار اوست. مسعود کیمیایی در طول این پنج دهه با پافشاری و تقید بر فرمولی ساده و شخصی، هر برهه از تاریخ اجتماعی، سیاسی این مملکت را به تلقی شخصی‌اش از درام پیوند زده که طبعا گاهی اوقات موفق بوده و گاهی هم نه. گذشت زمان و قضاوت بر مبنای تاریخ هم نشان داده که بیشتر در آنهایی موفق بوده که بستر لازم برای نقب‌زدن به شرایط حاکم را فراهم کرده است و البته چیزی که در این میان همواره برنده بوده، نه رویکرد شخصی او به سیاست، بلکه خلق آدم‌ها و روابطی است که دیگر باید آنها را به‌عنوان یک کهن‌الگو در سینمای کیمیایی پذیرفت؛ همان‌طور که به‌عنوان‌مثال از گوزن‌ها بیشتر رفاقت سید و قدرت و تأثیر آن بر درام در ذهنمان باقی مانده تا نحوه حضور و زیست یک چریک در دهه ٥٠ شمسی در ایران. «قاتل اهلی»، واپسین ساخته مسعود کیمیایی، غلیظ‌ترین و تند‌ترین واکنش مسعود کیمیایی به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در پس از انقلاب است. کیمیایی در تازه‌ترین اثرش به سراغ شخصیتی رفته که با تمام اطلاعات ناقصی که از او داریم، ارتباطی انکارنشدنی با یک نهاد امنیتی دارد که البته نکته چندان تازه‌ای نیست. کیمیایی پیش‌تر با امانی (سعید راد) در خط قرمز، بازپرس جلالی (فرامرز صدیقی) در تیغ و ابریشم و علی یزدانی (فریبرز عرب‌نیا) در ضیافت حضور مأمور امنیتی در آثارش را آزموده بود. این‌بار قرار است شاهد کشمکش دو گروه سیاسی باشیم. گروه حاج‌جلال سروش و تشکیلاتی نامشخص و فرضی به نام پیسارو. اطلاعاتی که از مقام و جایگاه جلال سروش داریم مبهم و ناکافی ‌است. به همین دلیل است که بازی پرستویی هم با تمام انتظاری که داریم به دلیل تناقضات شخصیتی کاراکتر حاج‌جلال چندان مجاب‌کننده نیست: یک رزمنده سال‌های جنگ که حالا پایش به عرصه‌های کلان اقتصادی باز شده. از زمانی دور سرپرستی تعدادی بچه یتیم را پذیرفته که بهترینشان؛ یعنی سیاوش مطلق (امیر جدیدی) حالا دست راست و همه‌کاره اوست، پولدار است و در خانه‌ای مجلل زندگی می‌کند؛ نشانه‌های رویکردش به مذهب بسیار پررنگ تصویر شده؛ از دیالوگ‌ها تا تأکید فیلم‌ساز بر نمازخواندنش. توانایی این را دارد که در کمتر از یک روز کنسرت تعطیل‌شده یک خواننده معترض را دوباره برپا کند، اما در لحظاتی تنهایی و بی‌پناهی‌اش از سوی فیلم‌ساز مؤکد می‌شود.

۲- «قاتل اهلی» آشکارا فیلمی دو‌پاره ‌است. دو تکه مجزا که قرار است در گرانیگاهی ملتهب به هم متصل شوند. قصه جلال و ماجرای پول‌شویی و فساد و پیسارو از یک‌سو و قصه خواننده معترضی به نام بهمن (پولاد کیمیایی) که دلباخته دختر قهرمان فیلم است. کیمیایی اصرار دارد با مونتاژ موازی هر دوقصه را داشته باشد. در‌حالی‌که اتفاقی که در فیلم افتاده از این قرار است: انباشت ناگفته‌ها و متورم‌شدن روایت که به ابهامات فراوان در قصه اول انجامیده و خالی‌بودن قصه دوم (در واقع قصه‌ای در کار نیست). در قصه اول دو کشمکش اساسی در جریان است. جلال با پیسارو و جلال با اطرافیانش که دومی زاییده کشمکش نخست است. شک و تردید و بدگمانی حس جاری اغلب سکانس‌هاست. حالا دنیای فیلم‌ساز که زمانی در آن دو رفیق به هم ایمان داشتند، تبدیل به دنیایی بی‌اعتماد و سست بنیاد شده که در آن سیاوش باید از ابتدا دوربین را روشن کند و بعد برای پس‌گرفتن هارد از افراد پیسارو اقدام کند تا حقانیتش ثابت شود.

۳- لااقل نسبت به سه فیلم اخیر کیمیایی، قاتل اهلی به‌لحاظ سروشکل سکانس‌ها و رنگ و لعاب و استتیک تصاویر و در مجموع کارگردانی در مرتبه‌ بالاتری می‌ایستد. سکانس خوب کم ندارد: ملاقات حاج‌جلال با آقانور یا درگیری سیاوش با افراد پیسارو روی پله‌ها و سکانس ملاقات سیاوش با احمد کیا (حمیدرضا آذرنگ) و چند صحنه خوب دیگر که گواه این مطلب‌اند که کیمیایی هنوز قدر لحظات خوب سینمایش را می‌داند و نکته غم‌انگیز ماجرا هم همین‌جاست. این میزان پتانسیل تلف‌شده را در کمتر فیلمی از کیمیایی در این سال‌ها سراغ دارم. از امیر جدیدی که به نحوی خارق‌العاده حلقه مفقوده کیمیایی در ١٠ سال اخیر به نظر می‌رسد و به نظرم بهترین سکانس‌ها و لحظات فیلم متعلق به اوست؛ از نوع راه‌رفتنش، نحوه سرد ادای دیالوگ‌های خاص کیمیایی، بدون فشارآوردن به عضلات چهره‌اش تا خشونت نهادینه‌شده و چهره مصممش. از حضور بسیار خوب و دیدنی بازیگران توانایی چون پرویز پورحسینی و حمیدرضا آذرنگ تا حمیدرضا افشار و فیلمبرداری خوش‌استایل فرشاد محمدی و… اما حیف که تمام این عناصر متأسفانه منجر به رخ‌دادن اتفاق خوبی از مسعود کیمیایی نشده‌اند. اتفاقی که نطفه‌اش باید روی کاغذ بسته می‌شد و در اجرا می‌توانست تبدیل به بهترین فیلم مسعود کیمیایی لااقل در ١٠ سال اخیر شود.




ادعای «کیهان»⇐فیلمنامه آقازاده ملاقلی‌پور به‌خاطر نقد نجومی‌خواران پروانه نگرفته!!!

سینماروزان: علی ملاقلی‌پور آقازاده خلف رسول ملاقلی‌پور که دو سال پیش از این کمدی «قندون جهیزیه» را در یکی از بدترین موعدهای اکران روی پرده داشت مدتی بود قصد داشت پروژه ای به نام «زنگبار» را روی غلتک بیندازد که در نهایت میسر نشد.

به گزارش سینماروزان هرچند پیشتر شنیده‌هایی درباره مشکلات شرعی بخشهایی از فیلمنامه «زنگبار» مطرح شده بود اما روزنامه اصولگرای «کیهان» مدعی شده فیلمنامه اخیر ملاقلی پور به خاطر نقد نجومی خواران پروانه نگرفت.

متن ادعای «کیهان» را بخوانید:

با وجودی که وزارت ارشاد به آثار سخیف یا سیاه‌نما به‌راحتی مجوز نمایش و اکران می‌دهد، فیلم جدید یک فیلمساز منتقد دولت را که به نقد مسئولان نجومی‌خوار می‌پردازد رد کرده است!
وزارت ارشاد به فیلم جدید علی ملاقلی‌پور به‌دلیل نقد رفاه‌زدگی و ‌اشرافیت برخی از مسئولان، مجوز نداد. ملاقلی‌پور از جمله فیلمسازانی است که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر از رقبای حسن روحانی حمایت کرده بود و پس از آن نیز در مصاحبه‌های خود انتقادات زیادی را به عملکرد وزارت ارشاد وارد نموده بود، ازجمله در گفت‌وگو با کیهان تصریح کرده بود که عملکرد دولت روحانی در حوزه فرهنگ، لطماتی به جامعه وارد می‌کند. حالا به نظر می‌رسد که دولت قصد انتقام‌گیری از فرزند رسول ملاقلی‌پور را دارد، چون به فیلمنامه جدید او مجوز ساخت نداده‌اند. به ویژه اینکه این فیلم به نقد برخی از مسئولان دولتی که درآمدهای نجومی دارند هم می‌پردازد.
براساس شنیده‌ها، حذف نقد مسئولان نجومی‌خوار، شرط وزارت ارشاد برای صدور مجوز به این فیلم است. این درحالی است که اعضای متعهد و پیشکسوت شورای صدور پروانه ساخت سازمان سینمایی با این فیلم موافق هستند و ایرادی به محتوای فیلم وارد نکرده‌اند.




واکنش تهیه‌کننده «قاتل اهلی» به تخریب تبلیغات شهری و بازداشت حامیان فیلم⇐مشکل با محتوای فیلم است یا نداشتن ارتباطات در ارگانهای شهری؟؟/متأسفم که برای موفقیت لیست امید تلاشهای زیادی کردم!

سینماروزان: حداقل انتظار سینماگران بعد از حضور محمدعلی نجفی در شهرداری تخصیص عادلانه امکانات تبلیغی شهرداری و سالنهای نمایش متعلق شهرداری میان صاحبان آثار بود.

به گزارش سینماروزان در زمینه تخصیص عادلانه سالنها همچنان با فیلمهایی کاملا مجاز مانند «خالتور» روبروییم که اجازه نمایش در سینماهای شهرداری را نمی یابند و درباره تقسیم عادلانه امکانات تبلیغی شهرداری هم هنوز اتفاق محسوسی رخ نداده است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» که فیلمش از ابتدای اکران با محدودیت تبلیغات شهری و هرازگاه تخریب تبلیغات معدودش مواجه بوده به تازگی در واکنش به ادامه تخریب اقلام تبلیغاتی فیلمش و بازداشت برخی از حامیان تبلیغاتی، یادداشتی نگاشته است.

متن یادداشت تهیه کننده «قاتل اهلی» را بخوانید:

قبل از اكران فيلم سينمايي «قاتل اهلى» نامه اي به سازمان زيباسازى شهرداری براى كمك به اطلاع رسانى محيطي نوشتم و در نهايت هفته گذشته دوستان بيان نمودند به دليل حمايت بخش سردرب مطبوعات یا همان کیوکسها، هيچ كمكي به فيلم «قاتل اهلي» نمي‌كنند! آیا مشکل با محتوای فیلم است یا نداشتن ارتباطات در ارگانهای شهری؟؟ اگر جز این است چگونه فلان فیلم خاص دو ماه قبل از اكران از كمكهاي تبلیغی شهری استفاده کرده است؟

از زمان تبليغات محيطى «قاتل اهلى» بعد از كمك حاميان در اطلاع رسانى، به سرعت افراد لباس شخصي يا مأموران ارگانهای شهری اطلاع رساني را مخدوش مي‌كردند و امروز برخی حاميان فیلم بازداشت و نهايتا ، تمامي وسايل ضبط و سپس آزاد شدند.

دولتها مي آيند و ميروند و زندگى مردم چه در زمينه مالي و چه فرهنگي روزبروز با پرسشهایی جدی‌تر مواجه می‌شود. آیا این بی‌عدالتی، ثمره انقلاب اسلامی است یا ناکارآمدی مدیرانی میانی که اصلاح طلبی و اصولگرايي برايشان مهم نيست و آنچه برایشان مهم است پول است؟؟؟

خوشحالم که در «قاتل اهلى» نتيجه اين شيوه مديريت را به تصوير كشيدیم و متاسفم که براي اينكه مديران ليست اميد در انتخابات موفق شوند تلاش زيادي كردم و حداقل انتظارم ایجاد شرایط عادلانه در معرفی محصولات سینمایی بود که تاکنون رقم نخورده است.




ادعاهای عجیب و غریب رسانه‌ای که پسوند «انقلاب» را به خود منگنه کرده⇐«قاتل اهلی» در تطهیر فتنه۸۸ است!/میرحسین همان کاراکتریست که پرستویی ایفا کرده!!!

سینماروزان: آخرین ساخته مسعود کیمیایی با عنوان «قاتل اهلی» بیشتر از یک هفته است که روی پرده رفته و هرچند در این مدت هیچ حمایت مشهودی از سوی کارگردان نسبت به محصولش صورت نگرفته و شرایط نمایش فیلم در سینما فرهنگ متعلق به فارابی فراهم نشده اما فیلم توانسته از رقم فروش 1.5 میلیارد عبور کند.

به گزارش سینماروزان از زمان رونمایی «قاتل اهلی» در جشنواره تا حالا که روی پرده رفته کم نبوده نقدونظرها پیرامون فیلم اما اینکه رسانه ای پیدا شود و کاراکترها و اتفاقات فیلم را مرتبط بداند با وقایع انتخاباتی 88 واقعا بدیع است!!!

رسانه ای به نام «رسانه انقلاب» که خود را «پایگاه خبری فرهنگ و هنر انقلاب» معرفی کرده در تحلیلی تفصیلی بر «قاتل اهلی» ادعاهای عجیبی را درباره آن بیان کرده و از جمله آنها اینکه فیلم در تطهیر فتنه88 است و پرستویی نمادیست از کاندیدای شکست خورده آن انتخابات!

متن کامل محتوای این رسانه اصولگرا را بخوانید:

«قاتل اهلی» ادامه خود کیمیایی دهه ۴۰ و ۵۰ است، ادامه‌ای که بیشتر به پایان و افول کارنامه‌اش شبیه است و البته با یک ویژگی به نام «قهرمان سوزی انقلابی». کیمیایی دیگر هیچ استنادی به سینمای ملی و دینی ندارد و یکسره به سینمای فردی خودش رجوع می‌کند، آن‌هم با مؤلفه‌هایی مانند: چرکی و سیاهی فضا، انتقام فردی و ضدقهرمان ماتریالیستی و پوچی و…

قاتل اهلی ادای دینی است به قیصر، نه تاریخ سینما و نه حتی تاریخ سیاسی ایران. ادای دینِ امروزی است به رمان بوف کور صادق هدایت، با آن هذیان‌های تصویری و تورم‌های چرک ذهنی و تعریف زن اثیری و لکاته. حتی ادای دینی است به فیلم قدیمی خودش «غزل» که عشق دو برادر به یک فاحشه تصویر می‌شد و برای اینکه اختلافشان به‌جای باریک کشیده نشود، وی را به قتل می‌رسانند!

قاتل اهلی، از همان نخِ قیصر دهه ۵۰، لباس هذیان‌های ژورنالیسم مگ گافینی و ناتورالیسمِ امیل زولا دوخته است در قامتِ تطهیر از فتنه و آشوب. نه حرکتی از نقص به کمال دارد و نه قهرمانی درست می‌شود. این اندک نشانه‌های قهرمان انقلابی هم در مسیر ماتریالیسم و مبارزه‌های شخصی است.

قیصر و زالوصفتان انقلاب سینمای روشنفکری، نه‌تنها هیچ قهرمانی نمی‌تواند بسازد بلکه قهرمان سوزی هم می‌کند! ازنظر قاتل اهلی، قهرمان خوب و پاک، قهرمان مُرده است و هرکسی که وجود دارد، ناپاک و هفت‌خط است! همین است که تنها زنِ خوب فیلم یعنی همسر سروش (لعیا زنگنه) فوت کرده است و سروش در ذهن خودش، با او صحبت می‌کند، به رخت خواب دونفره و سه‌تار پای تخت نگاه می‌کند. زن اثیری، فرشته آسا، ساکت و خاموش و نمادی از زن کامل و دور از دسترس است. لکاته اما زنده است و اغواگر!

نگاه به سنت و مذهب، همان نگاه پیش‌پا افتاده و دستمالی‌شده است که در استکان‌نعلبکی و قالی و قلیان می‌فهمد! همان‌گونه که مانند فرح دیبا، شمائل مذهبی و عاشورایی را هم فولکلوریک یافته است!

گفتمان اصلی فیلم قاتل اهلی بر تطهیر و تقدیس چهره فتنه‌گر ۸۸ است. میرحسین مو سوی فیلم که همان دکتر جلال سروش است (پرستویی) –که در گریم هم شبیه اوست- مردی است که سابقه انقلابی و سیر تحولی دارد. او مدام به “حاج‌آقا نور” (پرویز پورحسینی) –که پدرخوانده سیاسی محسوب می‌شود- رجوع می‌کند و از منحرف شدن انقلاب توسط زالوصفتان گلایه می‌کند و در کمال مسخرگی، هم‌زمان که این را می‌گوید، زالوهایی پشت کمر حاج‌آقا نور هم دارند خون او را می‌مکند!

در فیلم، به گواه حجم شعارهایش، جای انقلاب و ضدانقلاب کاملاً باهم عوض‌شده است (جابجا کردن پوزیشن و اپوزیشن). فیلم، در آلوده نشان دادن دست حکومت در خون کارگران و لغو کنسرت‌ها، و آلوده بودن حکومت به رشوه و فساد مالی و اختلاس و رانت‌های حرام و … هیچ‌چیز کم نمی‌گذارد و از زمین و آسمان شاهد می‌آورد! و در عوض، فیلم، تطهیر کاملی است از چهره دولت‌های غربی و الگو نشان دادن آن‌ها در مبارزه با فساد (پلیس آلمان درگرفتن دزدها و حتی پسر فراری سروش) ذره‌ای کوتاهی نمی‌کند!

صوری نشان دادن حضور وکلا در انقلاب و بی‌فایده بودن آن‌ها در احقاق حقوق پایمال ‌شده و اینکه رسانه‌ها در خدمت اهداف و آمال عده‌ای خاص و سیاسی هستند و نه به فکر مردم و حق مردم.

خرافاتی بودن انقلاب در پایبندی به اعتقادات دینی (مثل فقه موسیقی یا ماهی اوزون‌برون)، حذف شدن هر نگاه معترض به انقلاب توسط انقلاب، اعتراض و کنایه به دولت احمدی‌نژاد در مصاحبه سروش با رشیدپور هم از شعارهای واضح و ابتر فیلم است. سروش در ادامه کاملاً مزورانه مظلوم‌نمایی می‌کند و تا درجه رفیع شهادت (البته به سبک نازل و مسخره) بالا می‌رود و فیلم تمام می‌شود.

به همین سادگی! فیلم از نوع نازل خودش ساخته‌شده است و به ناله می‌افتد! یک ملغمه‌ای شده است شامل «نوآر» و «معمایی» و «فیلمفارسی» و «فم فاتال» و «عشق‌های چپی» و… تلخندی است شبیه مازوخیست که از تطبیق با وقایع آشوب و فتنه، در ذهن خود لذت می‌برد.

هیچ هدفی از شخصیت‌پردازی نداشته لذا کاراکترها مانند صورتک‌های سخنگو دیالوگ می‌گویند و فقط کم مانده بود دکلماسیون به متن فیلم اضافه کند!

آدم‌ها و قراردادهای بین آن‌ها پر از مبالغه و اغراق است، که احساس رستگاری فیلم که قرار است به مخاطب انتقال یابد و شاید به نوعی روح این فیلمنامه باشد اصلاً در این ماجراها گم می‌شود.

علاوه بر تدوین شلخته و خام گونه (تدوین موازی داستان‌ها)، فضای پایان داستان هم مبهم و اذیت کننده است؛ مثلاً حاج‌آقا نور، که عاشق دکتر مصدق بود در واقع نماینده گفتمان لیبرال خاکستری هم هست، پایان فیلم، جوری معرفی شد که مخاطب حس می‌کند او بود که سروش را کشت نه عوامل پیسارو!

هنر مازوخیسمی همین است: هرچه آزاری‌تر، هنری‌تر!

دست‌های اونکه شهرم رو دزدید / لب‌های اعتراض رو میدوزه!

جنبش پارناس (هنر برای هنر) هر هذیان و اختلال فکری و هذیان‌های بنگی و امور بی‌بها را هم هنر می‌داند. ازنظر موج نو، هنر یعنی مردم و مردم باید به هنر فعلی به‌عنوان امری مقدس بنگرند!

یکی از شعارهای فیلم این است که عشق و ارزش‌ها فقط در حیطه شهرت است. یعنی در حیطه مسائل اجتماعی و عاطفی و ارزش‌های خانوادگی، عشقِ خوب، عشقی است که باید چشم رنگی و زیبا باشی و یا خواننده‌ای مشهور!

قداست هنرمند و تکیه‌ بر حقوق هنرمند هم در شخصیت پولاد کیمیایی، منعکس ‌شده است. آنجا که توهین‌های سروش را برنمی‌تابد و در جواب پگاه آهنگرانی می‌گوید: “نمی‌خواستم قداست هنرمند شکسته شود.”

این است که هنرمندِ مادی، به متافیزیک و روح باور ندارد لذا هر نوع اختلال و هیستریکی را قاب می‌گیرد. جوانان در فیلم کاملاً به سیستم، اعتراض دارند و تا مرز خودکشی می‌روند. نوعی اختلال رایج میان دخترها دیده می‌شود؛ عشقی عاطفی که براثر سختگیری اطرافیان به سادیسم و ترس تبدیل‌شده است.

این فیلم در قرائت زندگانی روزمره هم حرفی برای گفتن ندارد. کیمیایی به‌نوعی، خود گویی کرده و بی‌شک قهرمان در ذهن کیمیایی مرده است و از نظر کارگردان‌های سینمای موج نو، زن پاک (قهرمان) را باید در مُردن او جستجو کرد و قهرمان خوب، قهرمان مرده است! زیرا اگر زنده باشد، جور دیگر می‌شود.

کیمیایی از عشق دختر جوان به پسر مشهور هم، عشق سادیسمی و هورمونی فهمیده است؛ مهتاب از بهمن می‌ترسد و عاشق این ترس شده! یعنی خودش را دوست ندارد و هرگاه صوت خوانندگی بهمن را گوش می‌دهد، ارضا می‌شود.
هیجان و هوش عشقی از منظر سینمای موج نو، کاملاً عنصری اروتیک یا سادیسمی است و هیچ‌گاه جلوه متعالی ندارد؛ کاری که مخملباف در سال ۶۸ با فیلم «نوبت عاشقی» کرد؛ آنجا که دفاع مقدس به پایان رسیده بود، عشق دختر و پسر می‌توانست معنای الهی بیابد اما کارگردان‌های خودشیفته و ضد آرمان، عشق را اروتیک جلوه دادند و نهایتاً به قرائت‌های معترضانه و گسست نسل‌ها رسیدند.

سینمای موج نو و آوانگارد، مباحثی در تغییر نگاه و نگرش نسبت به دفاع مقدس، روابط خانوادگی، نوع زندگی و مخصوصاً مفهوم عشق ایجاد کرد؛ چهره زن تراز انقلابی، در سایه موج نو و آوانگارد، مانند تقلیل‌گرایی در معنای انقلاب و جنگ، از کنشگری افتاد و تبدیل به عنصر ساکن و ایستا شد. لذا در جشنواره‌های متعدد فیلم فجر، همیشه حق با دختر و پسرهای جوان‌های معترضِ خوش‌قیافه بود که اگر کمترین اهانتی به ساحت عشق آن‌ها شود، دخترخانم، دست به خودکشی می‌زند (آن‌هم خودکشی کلیشه‌ای با غش‌ و ضعف توسط دارو!).

سینمای ایران، هیچ مبنایی را نمی‌تواند بنا کند! گویا قهرمان سوزی انقلابی، مهارت آن‌ها شده است. نمی‌گذارند پرسوناژ انقلابی و سالم در سینما درست شود. مثلاً به‌ مجرد اینکه پرستویی در فیلم «بادیگارد» به یک مدافع آرمانی برای نظام تبدیل شد، سریعاً در فکر تخریب وی برآمدند و وی را در فیلم «قاتل اهلی» به مخالف‌ترین فرد معرفی کردند. همان‌گونه که داریوش ارجمند را پس از بازی در سریال امام علی (ع) به بازی در فیلم «اعتراض» کیمیایی دعوت کردند و او که با روحیات معنوی مالک اشتر عجین شده بود، ناگهان نقشی منفی و لات گونه گرفت!

این روشنفکران، گویا در یک مأموریت نانوشته، با ژست پیشگامی، نقش کمال‌گرایی قهرمان عادی را کم‌رنگ کرده و به آن، رنگ مادی دادند.

در بستر سیاسی و اجتماعی دهه ۴۰ و ۵۰، نوعی از قهرمان‌های سینمایی بر پرده سینمایی شکل می‌گرفتند که ظلم و فساد حاکم بر جامعه، قهرمان را می‌کشت. امیر نادری، کیارستمی، بهروز وثوقی، داریوش مهرجویی، آربی آوانسیان، خسرو هریتاش و مسعود کیمایی و… از روشنفکران و پیشگامان (آونگارد) برخاسته از این فضای مدیریتی بودند، روشنفکرانی که ویژگی‌شان، ضد جامعه بودن است و سیستم را بر هم می‌زنند.

از طرف دیگر، یک مخالفتی با دین و دین‌داران وجود داشت که عمدتاً از داستان‌های صادق هدایت نشأت می‌گرفت مانند کتاب حاجی‌آقا.

در تقسیم‌بندی قهرمان (پروتاگونیست) در سینما و ادبیات جهان و نسبت آن با موج نو ایران با سه دسته قهرمان مواجهیم:

اول: قهرمان خدابنیاد؛ قهرمانی که تحت نیت الهی، دست به اقدام می‌زند و وابسته به‌ فرمان الهی است مانند تراژیک‌های قدیم که هرچه خداوند دستور می‌کرد انجام می‌داد، و در تراژیک‌های مدرن‌تر، حتی در برابر دستور خدا آشوب و سرکشی می‌کند. اما در هر صورت اگر این فرد بمیرد، شهید محسوب می‌شود.

دوم: قهرمان خودبنیاد؛ قهرمان‌های اومانیست و ماتریالیست هستند. چون دیگر خدا در آن نقشی ندارد و لذا ابزورد و سیاه هستند و از منویات الهی خارج‌شده‌اند؛ قهرمانی هستند که برای مادیات می‌جنگند تا خود و دنیای تعلقات خود را افزایش دهند، خودش تشخیص می‌دهد که اگر دنیا این شکلی بشود قشنگ‌تر است لذا شروع می‌کند به جنگیدن، و اگر بمیرد، کشته راه تکنولوژی مدرن، محسوب می‌شود (نه شهید). قهرمان‌های روشنفکری و سینمای وسترن آمریکا معمولاً از این جنس هستند که به خاطر یک‌مشت دلار می‌جنگد و می‌میرند. یا مثل شعر “شیر آهن کوه مردِ” احمد شاملو که مرد داستان، با دشنه دنبال احقاق خود می‌رود؛ مشابه داستان فیلم قیصر.

سوم: قهرمانِ خود وجود محور، یا (اگزیستانسیالیست)؛ قهرمانی که از خدا دورافتاده ولی در راستای منویات انسانی حرکت می‌کند و مانند دسته دوم، تبدیل به اومانیسم نشده. قهرمان‌های انقلاب‌های روسیه معمولاً از این دسته هستند که برای خلق می‌جنگند.

در سینمای ایران قبل از انقلاب، نوع دوم قهرمان (اومانیستی)، به دو دلیل ترویج بیشتری داشت:

اول: تأثیر گرایش‌های ضد دین عده‌ای از رمان نویسان از جمله صادق هدایت و کارگردان‌ها. در امثال این آثار، مردم مذهبی به مثابه بُلها (ابله) نمایش داده می‌شوند؛ این افراد عمدتاً شغل بازاری دارند که به حاجی بازاری معروف‌اند و یا عاقد و قاضی هستند و صفاتی مثل ریاکاری غلیظ و عقل حسابگر و منفعت‌طلب دارند، معمولاً با لهجه صحبت می‌کنند که رو به مسخره شدن می‌رود و در بعضی نمایشنامه‌های قبل انقلاب، شخص مذهبی مثل ملّا با صدای شبیه الاغ صحبت می‌کند!

دوم: تأثیر موج نو فرانسه بر ادبیات ایران با مؤلفه‌هایی مثل اعتراض بی‌خطر، روابط دختر و پسری، پرسه‌های طولانی در دانسینگ و کاباره و کافه و… .

در تفکر سینمای موج نو – به استثنا آندره بازن که انسان معتقد و دین‌داری است- مانند تروفو و گدار و… قهرمان‌های آن‌ها از جنس ابزورد و ماتریالیست هستند؛ عشقشان عشق مادی و خوش‌گذرانی است که این عشق هیچ‌گاه تبدیل به کمال‌گرایی نمی‌شود و همیشه در حد یک زیستن کنار دختر و در پایان هم با قتل کنار دختر به پایان می‌رسد.

امیر نادری در فیلم «تنگسیر» بر اساس رمان صادق چوبک یک قهرمان از جنس دوم را نشان می‌دهد، سال ۱۳۵۲ امیر نادری، فیلم تنگسیر را، با بازی بهروز وثوقی می‌سازد؛ او که حاجی میرزا و چند شخص مذهبی حقش را خورده‌اند، دست به اسلحه می‌برد و آن‌ها را می‌کشد. این فیلم از سینمای وسترن آمریکا نشأت می‌گرفت.

در ادبیاتِ متقدم (قرن ۱۷ و ۱۸) قهرمان، شخصی کنشگر و باثبات است که از نیازهای خود به نفع دیگران منصرف می‌شود. اما در سینمای روشنفکری، این‌چنین نیست و دلیل آن‌هم ضد قصه بودن و تخیلِ دگم و خفه روشنفکران است که نمی‌توانند مانند سبک کلاسیک، قصه تعریف کنند.

همین عنصر ضد قصه بودن، قهرمان را می‌سوزاند. همان‌گونه که پرویز کیمیاوی با فیلم «مغول‌ها» و سهراب شهید ثالث با فیلم «یک اتفاق ساده» و کیارستمی و امیر نادری هرچه جلوتر رفتند، فیلم‌هایشان ضد قصه‌تر شد و همین عنصر «ضد قصه بودن»، قهرمان –به معنای اول- را می‌سوزاند.
نهایتاً باید گفت، قهرمان در حالت عادی و حقیقی و مطلوب، یک عیبی دارد و آن را برطرف می‌کند، از یک نقص به سمت کمال می‌یاید، آرمانی دارد که تحت قرائت الهی برایش تعریف ‌شده است. این قهرمان نمونه یک قهرمان اسلامی است مانند ابوذر، سلمان. آن‌ها یک لکه سیاهی در درون داشته‌اند اما با دمیدن روح تعهد در کالبد درونِ غیر اومانیستی خود، آن را برطرف ساختند.




چه کسی بنر «قاتل اهلی» را پاره کرد؟؟+عکس

سینماروزان: حواشی ماجرای توقیف نمایش «خالتور» در پردیسهای شهرداری ادامه دارد و سوالات فراوانی را هم پیش روی شهردار تهران و اعضای شورای شهر قرار داده است و در همین اوضاع رسانه مستقل «سینمای حرفه‌ای» خبر داده که بنری از «قاتل اهلی» که مقابل موسسه تولیدکننده فیلم نصب شده بود تخریب شده است.

به گزارش سینماروزان «قاتل اهلی» که هیچ فرصتی برای نمایش در سینما فرهنگ متعلق به بنیاد سینمایی فارابی پیدا نکرده است، در شمار آثار کمدی مانند «سالوادور…» جای نمی‌گیرد که به بهانه ابتذال بنرشان تخریب شود و فضای داستانی هم هم آن قدر سنگین هست که کسی نتواند فیلم را در زمره آثار مبتذل قرار دهد. پس ماجرا چیست؟

آیا بنر «قاتل اهلی» به خاطر زیباسازی شهری تخریب شده است؟  مجوز نصب این بنر در بالای موسسه تولید فیلم از سوی مقامات شهری صادر شده بود و در این شرابط تخریب بنر به بهانه زیباسازی(!!؟) شهری حجمی انبوه از علامت سوال را پیش رو قرار میدهد.

تناقض آنجاست که شهردار تازه تهران و اعضای شورای شهر مدام سعی کرده اند از اهمیت هنر و تعامل با هنرمندان بگویند اما از یک طرف یک فیلم کمدی نمیتواند در سالنهای 11گانه شهرداری مجوز اکران بگیرد و از طرف دیگر فرصت تبلیغاتی یک فیلم ملتهب اجتماعی-سیاسی را از آن می‌گیرند آن هم در شرایطی که هر دو فیلم مخاطب‌پسند نشان داده‌اند.

این تناقضات در حالی است که در ماههای اخیر تصویرشهر وابسته به شهرداری بیلبوردهایی عریض و طویل را در اختیار یکی از محصولات شکست خورده‌اش به نام «ماجان» قرار داد که از شدت تلویزیونی بودن، توجهی برنینگیخت!

مشکل کجاست؟ مدیران شهری بناست به کدام سمت برود و امثال احمد مسجدجامعی و محسن هاشمی از اعضای شورای شهر که مدام از اهمیت فرهنگ گرفته‌اند تا چه زمانی می‌خواهند نظاره گر رفتارهای ضدفرهنگی باشند که در بدنه مدیریتی جامانده از شهردار سابق رخ میدهد؟

توقیف نمایش «خالتور» در پردیسهای شهرداری و تخریب بنر «قاتل اهلی» به بهانه زیباسازی که اولی در بدترین برهه اکران در آستانه 3میلیاردی شدن است و دومی در کمتر از یک هفته در مرز نیم میلیارد فروش است چه معنایی دارد جز آن که مدیران باقیمانده از دوران 4درصدی‌های همچنان علاقه ای به تعامل با اهالی فرهنگ و هنر ندارند.

بنر تخریب شده «قاتل اهلی»
بنر تخریب شده «قاتل اهلی»