1

دبیر انجمن صنفی مدیران رسانه متذکر شد⇐رانت گروه کوچکی از رسانه‌های دارای ارتباطات سیاسی در دولت اعتدال، شکاف عمیقی در این حوزه ایجاد نموده!/تغییر دولت امیدواری برای تغییر سیاست‌ها در حوزه رسانه‌داری را نوید می‌داد، اما اولین نشانه‌های یک انحراف از اصول را در همان بحبوحه انتخابات شاهد بودیم!!/چرا دولت سیزدهم علاقمند به حفظ روابط ویژه با رسانه‌های حامی دولت قبل یا اصلاح‌طلب دارد؟/آیا تعیین‌کننده سیاست‌های مطبوعاتی دولت سیزدهم معدودی از رسانه‌های به زعم آقایان تاثیرگذار اصلاح‌طلب هستند؟؟/آیا مسئولان فرهنگی دولت سیزدهم، آگهی فروش ٣٠تن کاغذ باطله روزنامه آن هم رول سفید چاپ شده را ندیده‌اند؟!/زیرساخت اصلاح رسانه‌ها به تخصیص کاغذ در تناژ بالا به بنگاه‌های رسانه‌ای خاص نیست!/اگر قرار به اصلاح است، بسم الله! رسانه‌های دارای آگهی‌های میلیاردی دولتی و رانت کاغذ و دریافت یارانه در صف مقدم قرار دارند!

سینماروزان/محمد حیدری(دبیر انجمن صنفی مدیران رسانه): واژه سیاست های انقباضی بیشترین کاربرد را در مباحث مالی داشته است. امروز در چهارمین ماه از حکمرانی دولت سیزدهم شاهد تبلور سیاست های انقباضی و بسته در حوزه فرهنگ به خصوص در بخش رسانه هستیم.

اولین نشانه های آن در بودجه فرهنگی سال ١۴٠١مشهود است؛ جایی که به رغم رشد ٩ درصدی مجموع بودجه حوزه فرهنگ، بودجه معاونت مطبوعاتی به عنوان متولی رسانه های برخط و غیر برخط با کاهش ۴٠ درصدی روبروست.

این کاهش از مبلغ دویست و چهل میلیاردی سال ١۴٠٠که کمتر از چهل درصد آن تا کنون محقق شده، به رقم ١۵٠میلیارد تومان نشان از سیاست های بسته دولت رئیسی برای اهالی رسانه دارد.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان رشد طولی رسانه ها در دولت اعتدال و افزایش بی رویه تعداد مجوز انتشار رسانه ها و کاهش میزان حمایت ها و رانت گروه کوچکی از رسانه های دارای ارتباطات سیاسی در جذب منابع و آگهی ها، شکاف عمیقی در این حوزه ایجاد نموده است.

این شرایط امکان رشد رسانه های متوسط و ارتقای کیفی و کمی رسانه ها را محدود کرده است.

پیدایش طبقه آریستوکرات ها در رسانه‌داری آن هم بعد از دوران رسانه های دارای رانت سیاسی، قوانین و شیوه نامه های حمایتی را در طول هشت سال گذشته به نفع این گروه تغییر داده است.

تحریم ها و شیوع بیماری کرونا ادامه حیات رسانه‌های مکتوب را به مخاطره انداخته و در این شرایط پایگاه های خبری با رشد طولی مواجه بودند.

تغییر دولت امیدواری برای تغییر سیاست های دولت در حوزه رسانه داری را نوید می داد، اما اولین نشانه‌های یک انحراف از اصول را در همان بحبوحه انتخابات شاهد بودیم.

جایی که ملاقات برخی سردمداران رسانه های اصلاح‌طلب در اخبار منتشر شد. حشر و نشر دولتمردان و تیم رسانه ای دولت سیزدهم به معاونت مطبوعاتی کشیده شده و همچنان پای ثابت و تعیین کننده سیاست های معاونت مطبوعاتی، تامین نظر و خواست این گروه از رسانه های به زعم آقایان تاثیرگذار است.

شعار بازآرایی در حوزه رسانه به یک داس شباهت پیدا کرده تا هرس نماید شاخه های بی فایده را؛ بهانه قابل قبول است، اما نکته آنجاست که درخت هم برای هرس زمان دارد، شرایط کنونی کشور هر تحولی را حتی به ظاهر جهت اصلاح بر نمی تابد.

اگر قرار به اصلاح است، بسم الله… رسانه های دارای آگهی های میلیاردی و رانت کاغذ و دریافت یارانه در صف مقدم قرار دارند.

الزام رسانه ها به اجرای قانون مطبوعات و مواد آن امری خوش یمن است اما در اجرای هر قانونی قاضی به رویه های موجود و عرف هم باید توجه نماید.

زیرساخت دریافت کد کارگاهی، بهره‌مندی رسانه های مکتوب و برخط از امکان کمک دولت در کارگاه های کوچک است؛ که این مهم چند ماه است به بهانه بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی برای رسانه‌های مکتوب اجرا نمی.شود، پایگاه های خبری هم به عنوان رسانه توسط سازمان تامین اجتماعی شناسایی نشده اند!!

زیر ساخت اصلاح رسانه ها برقراری عدالت در پرداخت یارانه و آگهی های دولتی است. ما هم معتقدیم یارانه باید صرف توسعه رسانه شود نه اینکه مدیر رسانه آن را باغ در شهریار و ملک تجاری کند.

زیر ساخت اصلاح رسانه ها به تخصیص کاغذ در تناژ بالا به بنگاه های رسانه‌ای خاص دولتی و خصولتی نیست، تنظیم بازار و فراوانی واردات و حذف رانت در این حوزه امنیت اشتغال مدیر و خبرنگار را تامین می‌کند؛ آیا مسوولان فرهنگی دولت آگهی فروش ٣٠تن کاغذ باطله روزنامه آن هم رول سفید چاپ شده را ندیده اند؟

از این دست آگهی های فروش باطله کار روزنامه های متوسط با چاپ دو و سه هزار شماره در روز نیست، آدرس پرتغال فروش مشخص است «یک یا چند رسانه تاثیر گذار».

اعلام رتبه بندی و نتایج فکاهی آن که در دولت قبل توسط ذی‌نفعان همین حوزه صورت پذیرفته، در چهارمین ماه دولت سیزدهم طنز تلخ ماجراست؛ اینجا یک واژه رخ نمایی می‌کند؛«تعارض منافع».

خب امری بدیهی است که رقیب بزرگتر به دنبال حذف کوچکتر هاست بلکه سفره اش رنگین تر شود، اما شعار عدالت خواهی دولت سیزدهم چرا در حوزه فرهنگ رنگ باخته است؟

پاسخ به چند سوال تمام زوایای مسأله را روشن می‌سازد.

تصمیم برای محدود کردن تعداد رسانه‌ها در دولت سیزدهم توسط چه کسانی گرفته شده است؟

چرا دولت سیزدهم علاقمند به حفظ روابط ویژه با رسانه های حامی دولت قبل یا اصلاح طلب دارد؟

آیا سیاست تعطیلی گسترده رسانه ها با اجرای شیوه‌نامه ها و قوانین کهنه و کاهش میزان حمایت ها، تامین کننده شعار بازآرایی وزیر فرهنگ و ارشاد است؟




از علی مصفا و ریحانه پارسا تا دبیر سابق جشنواره فجر و خواهران چینی!⇔همه بودند در اکران «مردی بدون سایه»+عکس

سینماروزان: آیین دیدار بازیگران و عوامل فیلم سینمایی «مردی بدون سایه»‌ با مردم شب گذشته چهارم مردادماه در پردیس سینمایی کورش برگزار شد.

در این اکران مردمی که با استقبال گسترده بینندگان همراه بود عوامل و بازیگران اصلی فیلم از جمله علیرضا رئیسیان، علی مصفا، امیر آقایی، نادر فلاح ، به آفرید غفاریان و آویسا سجادی و همچنین هنرمندانی همچون افشین هاشمی، ریحانه پارسا، محمدرضا عرب و خاطره حاتمی حضور داشتند.

محمد حیدری دبیرسابق جشنواره فیلم فجر و حسین مسافر آستانه مدیر تئاتر ایرانشهر نیز از جمله چهره‌های حاضر در این رویداد سینمایی بودند.

در انتهای مراسم و پس از نمایش فیلم علیرضا رئیسیان ضمن قدردانی از تماشاگران و تشکر از حضور میهمانان، با بینندگان به گفتگو پرداخت و به سوالات آنان پاسخ داد.

علاوه بر این گروهی از خبرنگاران چینی از رادیو-تلویزیون کشور چین که برای تماشای «مردی بدون سایه» به سینما آمده بودند پس از اتمام مراسم با علیرضا رئیسیان در خصوص این ملودرام اجتماعی و همچنین اشتراکات بین سینمای دو کشور گفتگو کردند.

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

خبرنگاران چینی در کنار علیرضا رییسیان در اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

عکس: فاطمه تقوی




تکذیب پی در پی ادعاهای رسانه اصولگرا⇐ادعای بی‌سند وجود هیأت بازبینی سه‌نفره فجر هم تکذیب شد

سینماروزان: یکی از رسانه های اصولگرا که چندی پیش ادعای دستمزد 400میلیونی مهتاب کرامتی برای مشاوره جشنواره سی و پنجم را طرح کرده و با تکذیب مطلق محمد حیدری مواجه شده بود(اینجا را بخوانید) و به دنبال آن نیز ادعایی را درباره اعطای هدیه 40 سکه ای به محمدرضا عباسیان دبیر جشنواره سی و دوم طرح کرده بود که آن هم تکذیب شد(اینجا را بخوانید) یک بار دیگر ادعایی را طرح کرد که تکذیب شد.

به گزارش سینماروزان ادعای تازه این رسانه که رابطه خوبی هم با متصدی روابط عمومی سازمان داشته و سرکرده اش جزو ردیف اول فهرست سفر شیراز بود به طرح شبهه درباره بازبینی اولیه فیلمهای جشنواره توسط یک هیات سه نفره برمیگشت که این ادعای بی سند هم توسط دبیر جشنواره تکذیب شد.

ابراهیم داروغه زاده به جز این ادعای بازگشت کاخ میلاد به جشنواره را هم تکذیب کرد.

داروغه زاده با تکذیب خبر بازبینی فیلم های فجرتوسط هیات سه نفره پیش از بررسی هیات انتخاب هفت نفره سی و ششمین جشنواره فجر به “باشگاه خبرنگاران” گفت: این خبر شایعه‌ای بیش نیست و تمامی آثار راه یافته به سی و شمین جشنواره فیلم فجر توسط هیات انتخاب 7 نفره (محمود اربابی، احمد امینی، مجید رضابالا، پوران درخشنده، سیدجمال ساداتیان، حسین کرمی و محمدهادی کریمی) که اعضای هیات انتخاب سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر هستند، دیده و انتخاب خواهند شد.

داروغه زاده در ادامه صحبت هایش در خصوص احتمال جابجایی مجدد محل برگزاری جشنواره فجر تصریح کرد: پردیس ملت همچون گذشته که اعلام کرده بودیم میزبان اهالی رسانه و فیلمسازان خواهد بود و همه امسال شاهد فضایی حرفه‌ای خواهند بود.




بعد از طرح ادعای تکذیب شدۀ دستمزد ۴۰۰ میلیونی یک بازیگر-مشاور توسط یک رسانه اصولگرا⇐حالا ادعای همین رسانه درباره اعطای هدایای ۳۰ سکه‌ای و ۴۰سکه‌ای به محمد خزاعی و محمدرضا عباسیان به‌خاطر دبیری فجر

سینماروزان: همین یک ماه قبل بود که روزنامه اصولگرای «جوان» ادعایی را طرح کرد درباره دستمزد 400 میلیونی مهتاب کرامتی به خاطر مشاوره آخرین جشنواره های دوران رییس معزول سینما؛ ادعایی که خیلی زود از سوی محمد حیدری تکذیب شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان حالا این روزنامه در گزارشی به بهانه صحبتهای اخیر دبیر جشنواره سی و ششم که از عدم دریافت حقوق برای این پست سخن گفته بود مدعی شده که دبیران فجر به جای دستمزد، سکه طلا هدیه می گیرند!!

این روزنامه با به کار بردن عبارت «بیت الحال» به جای «بیت المال» این ادعا را هم طرح کرده که محمد خزاعی برای برگزاری جشنواره سی ام فجر 30 سکه طلا و محمدرضا عباسیان برای برگزاری جشنواره سی و یکم فجر 40 سکه طلا از بیت‌الحال(!!) هدیه گرفته‌اند!

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

حسن روحاني با شعار سپردن امور فرهنگي به فعالان اين عرصه و هنرمندان و به ادعاي خود، حذف نگاه امنيتي به مقوله فرهنگ و هنر پا به عرصه اجرايي كشور گذاشت، اما در عمل انتصاب مديران نا‌آشنا به عرصه فرهنگ و هنر و بعضاً ايجاد فضاي بسته از سوي اين مديران به اصطلاح فرهنگي خيلي زود نشان داد شعارهاي مطرح شده از سوي طيف اعتداليون مورد حمايت اصلاح‌طلبان تنها وعده‌هايي توخالي جهت كسب رأي و تخطئه رقيب سياسي بوده است.
پس از بركناري حبيب ايل بيگي از معاونت ارزشيابي سازمان سينمايي وزارت ارشاد، ابراهيم داروغه‌زاده كه مانند اكثر مديران سازمان سينمايي دولت مدعي اعتدال از جنس تلويزيون و نه سينما است، جايگزين ايل بيگي شد و سعي كرد در ابتدا با ايجاد جو رسانه‌اي و موج‌سواري خود را ناجي سينماگران و رفع‌كننده توقيف فيلم‌ها نشان دهد؛ موجي كه خيلي سريع به ساحل و گل نشست و اثر خاصي نيز جز شوي رسانه‌اي نداشت، اما در عمل به نام سينماگران و سرمايه‌هاي تلف‌شده آنان و در حقيقت به كام داروغه‌زاده و حيدريان كه خود ركورد‌دار توقيف فيلم در دولت اصلاحات هستند، تمام شد و منتي بي‌دليل كه بر سر اهالي سينما گذاشته شد.
منت گذاشتن‌هاي داروغه‌ جديد سينما به اينجا نيز ختم نشد و معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي اخيراً در بازديد از نمايشگاه مطبوعات ( كه هر سال فرصت مناسبي براي آشنا شدن مديران اجرايي با مطبوعات و مطالعه است!) در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر منتي جديد بر سر همه گذاشته است و افاضه فرموده‌اند كه بابت دبيري جشنواره فجر امسال حقوقي دريافت نمي‌كند‌! اين مدير سازمان سينمايي و منت جديد وي بر سر اهالي سينما از اين جهت قابل توجه است كه اولاً هيچ‌كدام از مديراني كه دبير جشنواره فجر هستند، حقوقي جداگانه به آنان تعلق نمي‌گيرد، چون در حقيقت كارمند و مديردولت هستند و حقوق و مزاياي خود را از دولت دريافت مي‌كنند كه اين دولت هم سابقه درخشاني در داشتن مديران برند‌! و پرداخت حقوق‌هاي برند‌تر به آنان دارد و ثانياً هر ساله دبيران جشنواره فجر علاوه بر دريافت حقوق مديريتي خود از وزارت ارشاد، تعدادي سكه نيز به عنوان پاداش برگزاري جشنواره فجر از بيت‌الحال (بيت المال سابق) دريافت مي‌دارند كه به طور مثال در ادوار گذشته محمد خزاعي 30 سكه و محمدرضا عباسيان 40 سكه دريافت داشتند و طبيعي است كه اين روند در دولت نجومي‌بگيران براي دبير جشنواره امسال چرب‌تر باشد!



مهدی کرم‌پور با انتقاد از صرف بیش از ۸میلیارد برای جدایی بین‌الملل از فجر بیان داشت⇐میلیاردها تومان صرف بخش بین الملل شده است، اما دستاوردی نداشته!/جشنواره‌ای مثل ونیز با یک چهارم این بریز و بپاشها برگزار می‌شود و بزرگترین سلبریتی‌های دنیا هم در آن حضور دارند/به مهمانان جهانی فجر، پسته و قالیچه و پول دادند تا به‌عنوان داور در جشنواره‌های دیگر استخدام شوند؟/جشنواره جهانی فجر بیشتر گعده‌ایست برای اتلاف پول سینما و مردم

سینماروزان: همچنان بازار اظهارنظرات انتقادی نسبت به بودجه بیش از 20 میلیاردی جشنواره های فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان مهدی کرم پور کارگردانی که آخرین ساخته سینمایی اش «صوفی و دیوانه» آماده اکران است از جمله سینماگرانی است که به انتقاد از اتلاف منابع برای جشنواره فجر و بخصوص جدا کردن بین الملل از فجر پرداخته است.

مهدی کرم‌پور در پاسخ به این پرسش «بانی فیلم» که هزینه بیش از 20 میلیاردی جشنواره در بخش ملی و بین الملل با خروجی و دستاوردی که از آن مشاهده می کنیم، همخوانی دارد یا نه، گفت: به نظرم مهمترین بخش جشنواره بین الملل است ولی اساساً جدا شدن بخش بین الملل از بخش ملی نه تنها دستاوردی برای سینمای ایران نداشته؛ بلکه اتلاف وقت، انرژی و پول از بودجه مردم صورت گرفته است. با یک حساب سرانگشتی و ساده می‌توانیم بفهمیم که این جدا شدن به ضرر سینمای ایران است.

این کارگردان با اشاره به بریز و بپاشهای مصروف برای جدایی بین الملل از فجر و برگزاری آن در پردیس چارسو ادامه داد: در حال حاضر اعلام شده که هشت و نیم میلیارد تومان صرف بخش بین الملل شده است، اما چه دستاوردی برای سینمای ایران داشته است؟ … جز این است که پول خرج کرده و هزینه کردیم؟ … اصلا این هزینه تنها در پردیس کوچک چارسو اتفاق می‌افتد و عده‌ای خیلی خاص آنجا می‌آیند و قالیچه، پسته و پول می‌دهند تا از میان آن‌ها برای مقاصد فردی برای جشنواره‌های دیگر داور انتخاب شود!

کارگردان «تهران: سیم آخر» افزود: این شیوه‌های قدیمی که مثل باج دادن و خریداری چیزهایی است، بیشتر صرف مصارف فردی می‌شود، نه سینمای ایران، اصلا نمی‌دانم امکان این وجود دارد این میزان هزینه را بتوان در این پردیس کوچک صرف کنیم؟ ... جشنواره‌ای به وسعت جشنواره‌ ونیز با یک چهارم این بودجه برگزار می‌شود و بزرگترین سلبریتی‌های دنیا را با بهترین وسایل حمل و نقل در هتل‌های پنج ستاره می‌آورند، از آن‌ها پذیرایی می‌شود و تا حد بسیاری در سینمای جهان و ایتالیا شناخته شده است.

وی با بیان اینکه صرف این هزینه مصداق بارز اتلاف پول است، افزود: شعار ما اشتغال زایی و تولید ملی است و با این رقم می‌توانیم حداقل 20 تولید ملی راه بیندازیم، فکر می‌کنم ما برای بین الملل بیشتر نیازمند یک مارکت و بازار کنار جشنواره فجر هستیم و این در موقعیتی اتفاق می‌افتد که مردم در آن سهم دارند. علاوه بر داشتن مارکت، می‌توانیم در بازار منطقه‌ای خود فعال باشیم و حتی الزامی برای اهدای جایزه در جشنواره وجود ندارد و می‌توانیم آن را به صورت غیررقابتی برگزار کنیم.

کارگردان «پل چوبی» افزود: بسیاری از جشنواره‌های مهم دنیا از جمله تورنتو و لندن به صورت غیر رقابتی برگزار می‌شوند. ما می‌توانیم در یک جشنواره غیر رقابتی یک مارکت منطقه‌ای درست کنیم و همین الان با این اقدام مدبرانه از اتلاف وقت و پول جلوگیری می‌شود. به جز این می‌توانیم منابع جشنواره ملی خود را مدیریت کنیم که حتما هزینه‌ها پایین‌تر می‌آید. به نظرم با همین رقم 11 میلیارد تومان یا کمتر از آن می‌توانیم جشنواره‌ای برگزار کنیم که بازار جهانی را نیز کنار آن داشته باشیم.

کرم‌پور با بیان اینکه ما در حال حاضر حدود 9 میلیارد تومان اضافه خرج می‌کنیم، عنوان کرد:‌ تاریخ برگزاری جشنواره بین الملل فجر هم درست نیست و بیشتر شبیه گعده است که پول مردم و سینمای ایران در آن تلف می‌شود.




واکنش دبیر سابق جشنواره فجر به ادعای بی‌سند دستمزد ۴۰۰میلیونی مهتاب کرامتی برای مشاوره جشنواره⇐کذب محض است/دستمزد ایشان(کرامتی) یک‌صدم ادعای مورد بحث{ماهی ۴میلیون تومان} بوده است

سینماروزان: ادعای روزنامه اصولگرای «جوان» در تخصیص 400 میلیون به خانم بازیگری که مشاور هنری دبیر جشنواره فجر بوده بیش از هر چیز ذهن را به سمت مهتاب کرامتی مشاور دبیر جشنواره برد.

به گزارش سینماروزان این ادعای بدون سند با واکنش محمد حیدری دبیر جشنواره فجر مواجه شده است.

حیدری که دبیری دو جشنواره سی و چهارم و سی و پنجم را برعهده داشت در جوابیه خود برای این رسانه اصولگرا با تأکید بر کذب محض بودن ادعای رسانه موردنظر از پیگیری قانونی ادعای موردبحث سخن گفت. حیدری همچنین دستمزد مهتاب کرامتی برای حضور در قامت مشاور را ماهانه یکصدم مبلغ موردنظر بیان کرده است که میشود ماهی 4 میلیون تومان!

متن جوابیه محمد حیدری را بخوانید:

جناب آقاي عبدالله گنجي
مدير مسئول محترم روزنامه وزين جوان
در خصوص گزارش منتشره در بخش جوان‌آنلاين به تاريخ شنبه 14 مهر 96 و نيز انتشار آن در صفحه آخر روزنامه وزين جوان در 15 مهر 96، پاسخي را تهيه كرده‌ام كه انتظار مي‌رود برابر با قانون مطبوعات نسبت به انتشار آن دستور اقدام مقتضي با قيد فوريت صادر فرماييد. پيشتر از بذل توجه‌تان كمال تشكر را دارم.
«شفاف‌سازي درباره هزينه‌هاي جشنواره براي نخستين‌بار در دوره سي و پنجم جشنواره فيلم فجر انجام و گزارش ريز هزينه‌ها به دستگاه‌هاي ذي‌ربط در مورخ 27 فروردين سال جاري ارسال شد كه انتشار گزارش هزينه‌ها در سامانه آزاد اطلاعات نشانه چنين رويكردي است، اما متأسفانه در گزارش منتشر‌شده مواردي اعلام‌شده، از جمله پرداخت حق‌الزحمه 400 ميليون توماني به مشاور محترم هنري دبير جشنواره اشاره شده، كذب محض است. ضمن تقدير از تلاش‌هاي ارزشمند جميع هنرمندان كه به رونق و اثرگذاري جشنواره ياد‌شده كمك كردند، اعلام مي‌كنم به آن هنرمند شاخص صرفاً حسب وظيفه و نه درخواست ايشان براي مدت شش ماه تلاش و حضور مؤثر، هر ماه حدود يك صدم عددي كه به ناروا در گزارش آن رسانه آمده، پرداخت شده است. بديهي است كه مراتب پيگيري وارده را حق قانوني و حمايت از سرمايه‌هاي ملي كشور را وظيفه خود مي‌دانيم.»



…و حالا واکنش منطقی وزیر ارشاد به افشای بودجه بیش از ۲۰میلیاردی جشنواره‌های فجر و صرف بیش از ۸میلیارد برای محفلی موسوم به جهانی فجر⇐ مردم حقشان است در جریان بودجه‌ها و هزینه‌ها باشند!/در شش ماهه دوم درباره همه رویدادها شفاف‌سازی مالی صورت خواهد گرفت⇔سینماروزان: گام بعدی شفاف‌سازی درباره چگونگی هزینه‌کرد این ۲۰ میلیارد در دورانی است که سینماگران پیشکسوت برای یک وام ۱۰۰ میلیونی باید ماهها درانتظار بمانند/باید مشخص شود که گروه پرتعداد معاونان، مشاوران و مدیران جشنواره چقدر گرفته‌اند؟/مشخص شود که چه مقدار از این ۲۰ میلیارد سهم آقازادگان رخنه کرده در تیم مدیریت جشنواره بوده؟/اختلاف ۹میلیاردی میان رقم بودجه اعلام شده توسط سازمان سینمایی و رقم فعلی از کجا نشأت گرفته؟/آیا این ۹ میلیارد صرف فعالیتهای انتخاباتی شده؟

سینماروزان: بازتابهای افشای هزینه کردی بیش از 20 میلیارد تومان برای جشنواره های فجر و در این بین صرف بیشتر از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر همچنان ادامه دارد بخصوص که با افشای این رقم مشخص شده بودجه جشنواره فجر فقط در 5 سال 400 درصد افزایش داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان بعد از تأیید محمد حیدری درباره رقم بودجه اعلام شده و عدم پاسخگویی رضا میرکریمی پیرامون بودجه هنگفت جشنواره جهانی فجر و البته اظهارنظر متناقض متصدی روابط عمومی سینما که از یک طرف اطلاعیه قبلی خود مبنی بر بودجه 5.8 میلیاردی جشنواره فجر را تکذیب کرده و از طرف دیگر افزایش بودجه را به عاملی همچون درنظرگرفتن سالن برای رسانه ها ربط داده بود(اینجا را بخوانید) حالا وزیر ارشاد دولت دوازدهم در اظهارنظری منطقی شفاف سازی درباره ردیف بودجه ها را حق ملت دانسته است.

عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عصر  پنجشنبه ۱۳ مهر ماه در حاشیه بازدید از هفتمین دوسالانه مجسمه سازی تهران که در موزه هنرهای معاصر تهران برپاست درباره شفاف سازی نحوه هزینه‌کرد جشنواره فجر به «مهر» گفت: من در برنامه ها عرض کردم و در جمع مدیران هم گفتم که شفافیت یکی از سرفصل های جدی وزارتخانه است و این مساله نه تنها در رویدادها بلکه در قراردادها باید جاری و ساری باشد.

وی ادامه داد: مردم حقشان است در جریان بودجه ها و هزینه ها باشند و همین باعث می شود ما یک ناظر بیرونی در زمینه های فساد داشته باشیم تا هرگونه اشتباه احتمالی را کاهش دهیم.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: هر رویدادی چه کوچک و چه بزرگ باید هزینه هایش مشخص باشد و به مردم عرضه شود. قانون دسترسی آزاد به اطلاعات را هم اول خود ما به عنوان متولیان وزارت ارشاد باید بدان پایبند باشیم. شهروندان جامعه حق دارند بدانند پولی که از آنها به عنوان مالیات گرفته می شود یا از پول نفت هزینه می شود چگونه و کجا مصرف می‌شود.

صالحی با بیان اینکه وی از ابتدای سال در معاونت فرهنگی این موضوع را کلید زده است، گفت: برنامه داریم از ۶ ماه دوم سال درباره همه رویدادها در بخش مالی شفاف سازی کنیم و به شورای معاونان هم ابلاغ شده است.

وی در پاسخ به این پرسش که به طور خاص درباره بودجه جشنواره سی و پنجم جشنواره فیلم فجر شفاف سازی می شود یا خیر، گفت: من گزارش رسانه ها را دیدم و برای بررسی به کارشناسان ارسال کردم. نظر خاصی ندارم که درباره بودجه این جشنواره اطلاع رسانی نشود. موضوع اصلی من اما این است که از ابتدا باید درباره یک رویداد شفافیت های لازم وجود داشته باشد.

به گزارش سینماروزان اظهارنظر منطقی عباس صالحی این انتظار را برای مخاطبان سینما که بدنه سینمای ایران هم بخشی از آن هستند ایجاد می کنند که درباره موارد زیر هم شفاف سازی شود:

چگونگی هزینه‌کرد این 20 میلیارد در دورانی که سینماگران پیشکسوت برای یک وام 100 میلیونی باید ماهها درانتظار بمانند؟

مشخص شدن دستمزدهای اعطا شده به گروه پرتعداد معاونان، مشاوران و مدیران جشنواره؟

چه مقدار از این 20 میلیارد سهم آقازادگان رخنه کرده در تیم مدیریت جشنواره بوده؟ مثلا آقازاده دبیر جشنواره جهانی فجر که مدیر پشتیبانی جشنواره جهانی بوده چقدر دستمزد گرفته؟

-چرا میان رقم بودجه اعلام شده در اطلاعیه روابط عمومی سازمان سینمایی و رقم فعلی 9 میلیاردی اختلاف است؟ این 9 میلیارد کجا رفته؟ البته که 9میلیارد در قبال اختلاسهای چندهزارمیلیاردی چیزی نیست اما نسبت به بودجه 200میلیارد کل سینمای ایران رقم قابل توجهی است؟ حضور رییس معزول به عنوان رییس ستاد هنرمندان یک کاندیدای انتخابات این پرسش را پیش‌رو می‌گذارد که آیا امکان دارد این 9 میلیارد صرف فعالیتهای انتخاباتی شده باشد؟

شفاف سازی درباره هزینه کرد این بیش از 20 میلیارد بودجه راه را بر طرح پرسشهای بیشتر و گمانه زنیهای بعدی خواهد بست و به نظر میرسد عباس صالحی وزیر ارشاد دولت دوازدهم بتواند با شفاف سازی راه را بر هر گمانه زنی ببندد.




بالاخره پرده برافتاد⇐صرف بیشتر از ۲۰ میلیارد بودجه برای دوبخشی کردن جشنواره فجر!!!⇔جل الخالق! فقط بیش از ۸ میلیارد صرف محفلی موسوم به جهانی فجر شده!!!⇔پرسش اول: افزایش ۴۰۰درصدی هزینه‌های جشنواره در کمتر از ۵ سال را چطور می‌توان توجیه کرد؟/پرسش دوم: چقدر از این بودجه صرف مدیران و معاونان و مشاوران جشنواره شده است؟ دستمزد آقازادگان فعال در تیم مدیریت جشنواره چقدر بوده است؟

سینماروزان: هرچند از همان زمانی که رییس معزول سینما تلاشهای خود را برای جدایی بین الملل از فجر و برگزاری جداگانه آغاز کرد اغلب رسانه های مستقل بر بودجه خوار بودن این جدایی و اتلاف هزینه ها تأکید داشتند اما علیرغم همه این هشدارها این جدایی عملی شد.

در سه سالی که از برگزاری جداگانه بین الملل از فجر می گذرد بارها پیش آمده که رسانه ها درباره شفاف سازی مالی ردیف بودجه جشنواره طرح پرسش کردند اما دست اندرکاران برگزاری جشنواره هیچ گاه پاسخی روشن به این پرسشها ندادند و حتی رضا میرکریمی دبیر دو دوره اخیر بین الملل فجر از حیدریان خواست که در این باره سخن گوید!

حالا اما پرسش خبرگزاری کار ایران «ایلنا» موجب شده سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات ردیف بودجه جشنواره های فجر را اعلام کند. بر این اساس مشخص شده بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش ملی بیش از ۱۱ میلیارد  تومان و در بخش جهانی بیش از ۸ میلیارد تومان بوده است و در مجموع بیش از 20 میلیارد صرف این دو جشنواره شده است.

رقم دقیق بودجه  سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش ملی ۱۱۶/۷۱۴/۹۹۹/۷۳۲ ریال، معادل یازده میلیارد و ۶۷۱ میلیون و ۴۹۹ هزار و ۹۷۳تومان بوده است.

هزینه و بودجه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش جهانی نیز ۸۴/۲۵۷/۱۳۹/۴۳۷ ریال، معادل ۸ میلیارد و ۴۵۲ میلیون و ۷۱۳ هزار و ۹۴۳ تومان بوده است.

به این ترتیب مجموع بودجه صرف شده برای این دو جشنواره بالغ بر 20 میلیارد و 123 میلیون است!!!

یادمان نمی‌رود که در یکی از آخرین شفاف سازیهای مالی جشنواره فجر، محمد خزاعی از برگزاری جشنواره سی ام فجر که هر دو بخش ملی و بین الملل را دربرمیگرفت با 5 میلیارد بودجه سخن گفته بود و حالا فقط 5 سال بعد رقم بودجه جشنواره 400 درصد افزایش یافته است!

آیا این افزایش تصاعدی بودجه جز به خاطر جدایی بین الملل از فجر بوده است؟؟؟

راستی چقدر از این بودجه صرف مدیران و معاونان و مشاوران جشنواره شده است؟ چقدر صرف استخدام آقازادگانی بدون رزومه در سینما در تیم مدیریت جشنواره هایی مانند جهانی فجر شده است؟ مثلا بد نیست بدانیم محمدصادق آقازاده رضا میرکریمی دبیر بین الملل فجر برای حضور در قامت مدیر پشتیبانی جشنواره پدر، چقدر دستمزد گرفته است؟




بعد از حضور به عنوان مشاور دبیرخانه جشنواره‌های فجر⇐حالا ماجرای مهتاب کرامتی و یک پیرمرد متأهل گرجی در جشنواره باتومی+فیلم

سینماروزان: مهتاب کرامتی بازیگری که در این سالها وارد فاز تهیه کنندگی شده و فیلمی خوش ساخت مانند «تیک آف» را تولید کرده است به تازگی به عنوان بازیگر در تیزر جشنواره باتومی گرجستان حضور یافته است.

به گزارش سینماروزان جشنواره باتومی از ۱۷ سپتامبر الی ۲۴ سپتامبر (۲۵ شهریور الی ۲ مهر) در تفلیس برگزار میشود و کرامتی در تیزر این جشنواره در نقش بانویی ظاهر شده که یک مرد متأهل گرجی برای تحت تأثیر قرار دادن وی متوسل میشود به نماد جشنواره باتومی!!!

مهتاب کرامتی پیش از این به عنوان مشاور دبیر جشنواره های فجری که محمد حیدری برگزار کرد هم حضور داشت؛

حضور او به عنوان مشاور دبیر در جشنواره های سی و چهارم و سی و پنجم حواشی زیادی را داشت و البته پرسشهایی را شکل داد درباره ارتباط با کترینگی که تأمین غذای جشنواره را برعهده داشت.

برای دیدن تیزر جشنواره باتومی اینجا را ببینید.




بعد از ۱۶ سال و با همراهی آقازاده اصلاح‌طلب⇐رییس کاخ جشنواره فجر سومین فیلم بلندش را می‌سازد

سینماروزان: در دو سالی که محمد حیدری دبیر جشنواره فجر شده و به نوبه خود کوشید سروسامانی به هرج و مرج کاخ میلاد جشنواره دهد بهروز غریب‌پور از رفقای تئاتری وی بود که به عنوان رییس کاخ انتخاب شد.

به گزارش سینماروزان شاید همین حضور در کاخ مهمترین جشنواره سینمایی وطنی موجب شده که غریب‌پور که 16 سال قبل یک فیلم کودک به نام «تنبل قهرمان» را براساس داستان معروف «حسن کچل» ساخته بود مجددا به سمت کارگردانی سینما بیاید و بخواهد فیلمی با نام «اردک لی» را بسازد؛ فیلمی که باز هم درونمایه ای مرتبط با کودک و نوجوان دارد.

تهیه کنندگی «اردک لی» و سرمایه گذاری آن برعهده علی حضرتی آقازاده الیاس حضرتی نماینده اصلاح‌طلب ادوار مجلس و صاحب امتیاز روزنامه های «اعتماد» و «اعتدال» است.

علی حضرتی که در سالهای اخیر و بعد از ورود به سینما تلاش کرده صرفا در تولید برخی آثار به اصطلاح هنری همچون «خداحافظی طولانی»فرزاد موتمن و «نیمرخها»ی ایرج کریمی سرمایه گذاری کند سال قبل هم فیلمی به نام «یک قناری یک کلاغ» به کارگردانی اصغر عبداللهی را تولید کرد که البته در جشنواره پذیرفته نشد.

حالا حضرتی در کنار غریب پور قرار گرفته و بناست «اردک لی» را بسازد. داستان «اردک لی» که فضایی شاعرانه دارد داستان نوجوانیست آذری که در دوره پهلوی دوم به همراه خانواده خود به تهران مهاجرت میکند و همین مهاجرت است که برایش دردسرساز میشود چون در تهران با نام خانوادگی او که «اردک لی» است برخورد مناسبی صورت نمی گیرد.

غریب پور-حضرتی در یک تعامل مشترک تصمیم گرفته اند تمام بازیگران این فیلم را از میان نابازیگرانی مقیم تهران و آذربایجان استفاده کنند تا وجه واقع گرایانه «اردک لی» بالا رود و برنامه ریزی آن است که فیلم ابتدای پاییز کلید بخورد تا در نهایت رونمایی آن در جشنواره سی و ششم فجر باشد.

غریب پور که در این سالها بیشتر درگیر کار تئاتر و بخصوص اجرای اپراهای عروسکی مختلف شده است اولین بار در اواخر دهه 60 یک فیلم کودک به نام «کارآگاه2» را کارگردانی کرد ضمن اینکه قبلترش در نگارش فیلمنامه «دونده» کنار امیر نادری حضور داشت. غریب پور سابقه تهیه کنندگی فیلم «زینت»ابراهیم مختاری را هم در کارنامه دارد.




نوشابه هایی که مهمترین داور دوپاسپورته جشنواره برای همکارانش باز کرده⇐ اکثریت دوپاسپورته‌ها افرادی شریف، دانا و متخصص هستند/من خودم دانشجوي شهرام اسدی{دوپاسپورته} بودم/در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند{دوپاسپورته} را كشف كردم/خانم رویا نونهالي{دوپاسپورته} هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند/ بیش از اسلاف خود آسیب دیدیم ولی باکی نیست!!!

سینماروزان: بالاخره مهمترین دوپاسپورته هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فیلم فجر محمدمهدی دادگو لب به سخن گشود و درباره حضور در تیم داوری جشنواره امسال سخن گفت؛ اما نه در گفتگویی پیگ پنگی و چالشی بلکه در گفتگو با رسانه اصلاح طلب «شرق» که از همان لید گفتگو در منازعه میان هیأت داوران و منتقدان خود را کنار داوران قرار میدهد.

به گزارش سینماروزان البته دادگو که سالهاست در کانادا زندگی می کند نیز از فرصت این گفتگو استفاده میکند و تا میتواند برای خودش و همراهانش در هیأت داوران جشنواره و تصمیماتشان نوشابه باز میکند و برای همه تصمیمات از چینش غریب کاندیداتوریها تا فهرست نهایی برندگان توجیهات خود را ارائه میکند و به مانند همه تشنگان خدمت در انتهای گفتگو هم از این میگوید که هرچند بخاطر حضور در هیأت داوران آسیب دیده اما باکی نیست چون به فکر سینمای ملی است.

متن کامل گفتگوی محمدمهدی دادگو را بخوانید:

امسال در سي‌وپنجمين جشنواره ملي فيلم فجر، بحث درباره عملکرد هيئت انتخاب و هيئت داوران در رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي خيلي داغ بود که البته اعتراضات زيادي هم به آن شد. برخي از اعتراضات بجا و برخي از آن هم جنبه سهم‌خواهي و فرصت‌طلبي داشت. شما كه در هيئت داوري حضور داشتيد،‌ بگوييد اصل ماجرا چه بود؟
هر سال سنت جشنواره اين بوده كه از طريق هيئت برگزاري، دبير و رئيس جشنواره كه معمولا رئيس سازمان سينمايي است فهرستي تهيه مي‌شود از كساني كه واجد شرايط داوري هستند. در درجه‌اول كساني که فيلمي در جشنواره نداشته باشند. دوم اينكه سوابق‌شان بيانگر شناخت از سينماي ايران است و در يك يا چند رشته سينمايي متخصص باشند و ديگر اينكه مقبول عام سينما باشند نه مقبول دارودسته يا گروه و نحله فكري خاصي! اعضاي هيئت انتخاب هم كه بايد از قوانين و مقررات جشنواره و مسائل مربوطه مطلع باشند متشکل از اعضاي شوراي پروانه ساخت يا نمايش و متخصصان هستند. بنده سال‌ها از دور و نزديك در جريان سينماي ايران هستم. هم توليدات سينما را زير نظر دارم، هم گاهي فيلم‌نامه‌ها را مي‌خوانم و هم مي‌دانم در توليد و عرضه در سينماي ايران چه مي‌گذرد. چون به قول «مارشال مک‌لوهان» در دهكده جهاني هستيم و اگر در دورترين نقطه دنيا هم باشيم، مي‌توانيم ‌از همه‌چيز مطلع باشيم. اصل ماجرا به اين شکل بود که چند ماه قبل از برپايي جشنواره از من دعوت كردند. من هم در هر قدمي که براي سينماي ملي ايران باشد و بدانم مؤثر واقع مي‌شوم قطعا جواب مثبت مي‌دهم. بعد از آن درباره ساير داوران پرسيدم که خوشبختانه متوجه شدم كساني كه به عنوان داور انتخاب شده‌اند هم سابقه طولاني در بخش‌هاي توليد، سياست‌گذاري، ارتباط با عوامل و سازندگان فيلم‌ها و خلاقان سينماي ملي ايران دارند و هم آنها را مي‌شناسم. براي مثال، شهرام اسدي در فيلم «روز واقعه» اولين كسي است كه نگاه سيستماتيك به سينما داشته و طراح فرم «منشي صحنه» در تشكيل مجدد سينما در بنياد سينمايي فارابي بوده، ضمن اینکه انسان بامرام و باسواد و خوش‌نظري است.
البته در تحصيلات و سواد آقاي اسدي شکي وجود ندارد. من خودم دانشجوي ايشان بودم و يادم هست آن زمان تازه از آمريکا آمده بودند، در به‌کارگيري آخرين تحولات سينمايي، ‌فني،‌ فيلم‌برداري و… در سینما اطلاعات ارزشمندي به دانشجويان ارائه مي‌دادند.
در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند را كشف كردم. قبلا به ايشان ارادت داشتم. اما از نزديک ديدم اين آدم چقدر مطمئن، دانا و تقريبا بر رشته‌هاي سينمايي از موسيقي تا كارگرداني و فيلم‌برداري تسلط دارند. آقاي ايرج رامين‌فر هم از بزرگان سينما در رشته طراحي هنري هستند که به نظرم گستردگي تسلط‌شان در سطح بين‌المللي است و اساسا عضو گروه و دسته‌اي نيست و خارج از حوزه تخصصي خود كه همانا سينماست، نظري نمي‌دهند. آقاي نبوي در عين اينكه نويسنده فيلم‌نامه است منتقدي هست كه با فيلمي يا كسي رودربايستي ندارد. شاهد بودم هيچ وقت در طول اين جلسات نخواست نظر خودش را تحميل كند. اگر با قاطعيت و صراحت نظر مي‌دهد با همان صراحت هم مي‌پذيرد كه درست است يا نه. تكليفش با خودش مشخص است. آن زمان كه در ارتباط بوديم احساس مي‌كرديم اختلاف نظر داريم. همان تفاوت نظري كه بين نوع سينماي بنياد فارابي و حوزه هنري بود. با كساني مثل محمدرضا تخت‌كشيان هم بازآشنايي مجدد كردم و فهميدم به همین دلايل بود كه دوستش داشتم. ايشان كم و گزيده حرف مي‌زند. در نظراتش مصلحت سينماي ملي را در نظر مي‌گيرد. خانم نونهالي هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند، باوجود شايعاتي که مي‌گفتند ايشان فيلم‌ها را جاي ديگر مي‌بينند يا اصلا نمي‌بينند! ايشان وظيفه‌شناس بودند، به جمع خيلي احترام مي‌گذاشتند و به‌موقع هم اظهارنظر مي‌كردند.
  شيوه داوري چگونه بود؟
نظرات جمع، معدل نظرات بود. يعني هر کس نظر خود را بيان مي‌کرد و درنهايت رأي‌گيري مي‌کرديم.
 آيين‌نامه چه مي‌گفت؟‌
ما طبق آيين‌نامه پيش مي‌رفتيم. وقتي همه ما آيين‌نامه را پذيرفتيم، ‌نمي‌توانيم ديگر قواعد را برهم بزنيم. گفتيم بهتر است فيلم‌به‌فيلم هركس نظرات خودش را در شاخه‌هايي كه آيين‌نامه گفته، ارائه دهد. به نظر جمعي و اجمالي مي‌رسيديم و دست آخر آن را مكتوب مي‌كرديم كه در جمع‌بندي نهايي به كار آيد.
 منظورتان اين است كه درباره جزئيات تک‌تک فيلم بحث کرديد؟
بله، درباره هر فيلم بحث كرديم. تعداد فيلم‌ها زياد بود و نمي‌شد بعد از ديدن همه فيلم‌ها، درباره فيلم‌ها صحبت کنيم. چون ممکن بود جزئيات در خاطر‌مان نمانده باشد. ضمن اينكه كار هر كسي نيست جزئيات ٣٣ فيلم را به ذهن بسپارد. بنابراين بعد از ديدن هر فيلم، جلسه‌اي درباره آن فيلم داشتيم. اين مقياس‌ها گاهي خيلي جزئي بود.
مثلا درباره بازيگري چگونه داوري کرديد؟‌
هركدام از داوران معيار و سنجش خود را داشتند و يادداشت مي‌كردند و نمره مي‌دادند. مثلا من در مورد هر بازيگر عناصري همچون درك شخصيت،‌ نقش، اجرا، ‌بازي با صورت و اندام، صدا، اجراي ديالوگ، فهم ديالوگ و كنش و واکنش‌هاي بازيگر در برابر بازيگر مقابل را مورد بررسي و امتيازدهي قرار مي‌دادم.
 يکي از اعتراضات به نحوه انتخاب بهترين بازيگران بود که گفته شد داوران «دوبين» بودند! نظرتان چيست؟
برخي به كور و كري هم اشاره كردند! به‌هرحال ما سن‌مان بالاست و ممكن است با عينك نگاه كنيم. به قول مولانا «پيش چشمت داشتي شيشه کبود/زان سبب عالم کبودت مي‌نمود». اما به نظر مي‌رسد برخي از آن دوستان تعمدا لنزي گذاشته‌اند که داستان را گونه‌اي وارونه ببينند! به نظرم اگر قدری به ساحت آينده سينماي ايران نظر مي‌کردند، اين‌قدر تحقيرآميز و توهين‌آميز به سينماي ملي و عواملش نمي‌نگريستند ! به هرحال، در تمام اين مدت كوشش ما اين بود كه كاملا ايزوله باشيم و ارتباطات‌مان را با بيرون از سينما قطع کنيم و بدون «نام‌ها» به ارزيابي «فيلم‌ها» بپردازيم. ما فيلم‌ها را تا انتهاي عنوان‌بندي آخر آنها ديديم.
 برسيم به جزئيات. مي‌گويند فيلمي که موسيقي نداشته، چرا وارد فهرست نامزدها شد؟
درباره موسيقي فيلم، هيئت داوران اعلام کرد: «با تشكر از آقاي پيمان يزدانيان و همفكرانش در فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» به دليل حفظ رويكرد متناسب و جسورانه در استفاده ميني‌مال از عناصر موسيقايي مورد نياز فيلم و دوري از هياهو و خودنمايي بي‌مورد»، سيمرغ بلورين بهترين موسيقي فيلم را به آقاي کريستف رضاعي براي فيلم «نگار» اهدا مي‌كند.
 دلیل‌تان برای اين حرکت چه بود؟‌
موسيقي فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» فشرده و خلاصه «انتقال» حس فيلم در كوتاه‌ترين زمان بود. معادل بازيگري‌اش را در فيلم «بوي كافور، عطر ياس» شاهد بوديم که خانم نونهالي در اين فيلم يک سکانس کوتاه بيشتر بازي نداشت. اما براي همان زمان کوتاه جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل را دريافت کرد.
البته نمونه جنجالي آن هم در تاريخ موسيقي جهان اثري از «جان کيج» است. معروف‌ترين اثر او «چهار دقيقه و سي‌وسه ثانيه» است که در آن نوازندگان بدون نواختن حتي يک نت روي صحنه، سکوت مي‌کنند و حاضران در سالن را به شنيدن صداهاي داخل سالن مثل چرخش پره‌هاي پنکه و… سوق مي‌دهند!
(مي‌خندد) بله. البته اين مثال براي نوع صحنه‌اي موسيقي است. به‌هرحال تعريف از موسيقي فيلم متريک نيست. اصلا بهترين موسيقي، ‌موسيقي‌اي است که با فيلم همراهي مي‌كند و حتي مستقلا در فيلم شنيده نشود. اين فيلم حدود ٣,٥ دقيقه موسيقي دارد كه كاملا رساناي حس فيلم است و از نظر معدل آرای داوران، شايسته نامزدشدن بود.
خروج پیش از موعد اسامي برخي از برگزيدگان به وسیله يک سايت سينمايي، اين شائبه را دامن زد که در اعلام رسمي برگزيدگان از سوی هيئت داوران، ‌اسامي جابه‌جا شده است. به‌طوري‌که کسي مثل امير آقايي اميدوار شد. چرا؟
ايشان بازي بسيار خوبي داشتند. وقتي در مسابقه‌اي ٣٣ فيلم شركت كرده‌اند که با ٧٠٠ عنوان سروکار داريم، به‌مرور اين ٧٠٠ عنوان بايد ٩٠ عنوان شود. يعني ٦١٠ عنوان مي‌توانند ادعا کنند حق‌شان ناديده گرفته شده. ما ناچار بوديم درنهايت ١٨ نفر را انتخاب کنيم. اينكه يك سايت سينمايي روز قبل از اختتاميه اقدام به انتشار نهايي بعضي برندگان كرد کاری ژورناليستي و به‌اصطلاح سينمايي‌ها «بفروش» بود، البته در نوع ژورناليستي كه براي جذب خواننده هر كار غيراخلاقي و دروغي را هم «راست» جلوه مي‌دهد و هيجان كاذب ايجاد مي‌كند! اساسا داوران نتايج نهايي و تعيين برندگان سيمرغ را در همان روز پنجشنبه (اختتاميه) از صبح تا ظهر انجام دادند و قطعي كردند. اين شگرد كوركورانه كه چند نام و اسم اعلام مي‌كنم با اين قيد كه اينها برندگان قطعي هستند و اگر تغيير دهند در لجاجت با ماست! وگرنه بايد همين باشد ولاغير! به نظرم براي آن سايت سينمايي بازي برد- برد است. چون در هر صورت مي‌تواند بگويد ما كه نوشته بوديم! جالب است مخالفان سينماي ايران، ‌در تمام عرصه‌هاي داخلي و خارجي به يك شيوه به تخطئه دست مي‌زنند. داوران كوشيدند فارغ از اين جنجال‌آفريني، ‌جمع‌بندي نظريات خود را در تصميم‌گيري نهايي، ‌آن هم ساعاتي قبل از مراسم به دبير جشنواره ارائه كنند.
به نظرم يكي از فيلم‌اولي‌هاي خوب «ويلايي‌ها» بود. چرا دست‌کم در بخش كارگرداني نامزد نشد؟ مگر مي‌شود فيلمي در هيچ‌يک از بخش‌هاي کارگرداني و فيلم نامزد نشود. ولي درنهايت جايزه استعداد درخشان را دريافت کند؟
نكته ديگري كه بايد بر آن تأكيد كنم موضوع «اخلاق حرفه‌اي» و تواضع هنرمندانه است. در تاريخ فرهنگ و هنر ايران‌زمين هنرمندان بنام ما همواره از فروتني و تواضع برخوردار بوده‌اند. نمونه معاصر ما، علي حاتمي است. حاتمي سبك و شيوه‌ منحصري دارد كه نشانه واقعي «سينماي ملي» است. در تمام سال‌هاي جشنواره فجر هرگز به او سيمرغي تعلق نگرفت! سينمايي‌ای مانند «حاجي واشنگتن»، «كمال‌الملك»، «مادر» و« دلشدگان» را حتما ديده‌‌ايد. اعتراضي از او شنيده‌ايد؟ فروتني هنرمندانه و شناخت جايگاه «خود» در تاريخ سينما موجب شد كه «حاتمي» به سينماي ملي اعتبار دهد نه سينما به «او». متأسفانه نسل جديدي از راه نرسيده با يكي دو اثر، كه البته داراي امتيازاتي است، همه‌چيز را با هم مي‌خواهد. البته «اطرافيان» هم بي‌تأثير نيستند! «اخلاق» گوهر گمشده‌اي است كه مبتلابه «سينما» و منحصر به آن نيست.
«ويلايي‌ها» به عنوان فيلم‌اولي در چند رشته کانديدا شد. به‌اضافه اينكه وقتي فيلمي، فيلم اول است نبايد انتظار داشته باشد در همه رشته‌ها برنده سيمرغ شود! درنهايت هم متوجه شديم درمجموع از نقطه‌نظر كار اول، تنها فيلمي است كه مي‌تواند به عنوان «استعداد درخشان» سيمرغ بلورين دريافت كند.
خانم قيدي در اظهارنظري گفت اين جايزه خلق‌الساعه را قبول نمي‌کند. نظرتان چيست؟
درباره اين جايزه لطفا همان آيين‌نامه جشنواره را که هنگام تقاضاي شركت در جشنواره امضا کرده‌اند، بار ديگر بخوانند. در آن آيين‌نامه به سيمرغ بلورين بهترين استعداد درخشان (فيلم اول) صريحا اشاره شده. پس من‌درآوردي نيست!! بازار اعتراضات غيرمنصفانه به همراه استدلال‌هاي عجيب‌وغريب و غيرمستند امسال رواج بيشتري داشت.
 معمولا هر سال ديپلم افتخار اهدا مي‌شد. چرا امسال نداشتيم؟
در آيين‌نامه ممنوع شده بود. درحالي که هيئت داوران تأكيد داشتند براي بازيگران نقش اول مرد و چند بخش‌ ديگر ديپلم افتخار اهدا كنند.
برسيم به هجمه‌هايي كه در برنامه « هفت» شد. از جمله اين موارد ناديده گرفته‌شدن «ماجراي نيمروز» و بحث دوتابعيتي داوران بود. واکنش شما چيست؟‌
شخصا عقیده دارم این هجمه از قبل برنامه‌ریزی‌شده و ادامه هتک حرمت سینمایی ملی بود. چرایی‌های آن را باید در سابقه امر جست‌وجو کرد. نقد فیلم اصولی علم و فنی دارد. در نقد هنر، فرهیختگان اهل نظر نقاط مثبت و منفی اثر را کالبدشکافی می‌کنند، حرمت کلام زیربنای بحث فرهنگی است. اگر منتقد قصد ارتقای کار آتی هنرمندان را داشته باشد «شخص» را تخطئه و تحقیر نمی‌کند، بلکه «اثر» را می‌شکافد. بدیهی است با رعایت عزت سازنده، می‌شود او را متوجه لغزش‌ها و نابلدی‌ها کرد. تأثیر منتقد بر سازنده در چنین شرایطی نقد علمی را عملی و به هدف آن نزدیک می‌کند. به‌رخ‌کشیدن سینمای آمریکا و مقایسه آن با سینمای ایران، قیاس مع‌الفارق است. اتفاقا سینمای ایران تنها سینمایی است که عملا خود را از تأثیرات سینمای آمریکا جدا کرده است. آنان که می‌کوشند آن سینما را وارد چرخه نمایش عمومی سینمای ملی کنند، اول از سرکوفت به سینمای ملی آغاز می‌کنند. داشتن سینما افتخار ماست و سینماگران ما اعم از سینماگران جوان و سینماگران کارآزموده و مجرب دراین‌میان سهم بزرگی دارند.
اما پاسخ پرسش مربوطه به فیلم «ماجرای نیمروز» و داستان دوپاسپورته‌ها؛ ماجرای نیمروز از نظر من فیلم جذاب و جسوری است که در رقابت کاملا سینمایی و در گونه داکيودراما (مستند داستانی) خود را در نگاهی به تاریخ معاصر به موضوعی ملتهب و پر از سؤال تاریخی نزدیک کرده است؛ داستانی که عناصر مستند تاریخی و تقویمی را در خود دارد و کارگران بدون آنکه مماس با واقعه‌ شود با عکس‌نویسی دقیق تماشاچی را به تعقیب قصه – مستند می‌کشاند. همه عوامل سازنده در این مسیر حرفه‌ای عمل می‌‌کنند. داوری درباره این فیلم خاص شاید طولانی‌تر و کامل‌تر از سایر فیلم‌ها صورت گرفت. این اتهام که طرح شد قصدی جز ارعاب نداشت. مانند همان موضوع اعلام نتایج یک روز قبل از داوری نهایی! معدل رأی داوران درباره این فیلم در پایان نمایش‌های داوری «بهترین فیلم» بود، همان آرا اعلام شد. در کلاس درس هم شاگرد اول که معدل کل‌اش از همگان بالاتر است، لزوما در همه دروس ممتاز نیست! بهترین فیلم یعنی بالاترین معدل. الباقی نقد نیست نوعی بهانه‌گیری است.
تعداد نامزدها و سیمرغ‌ها و به‌ویژه سیمرغ بهترین فیلم نمایانگر نظریه نهایی داوران بود؛ نظریه‌ای که نه تحمیل شد و نه در حوزه شجاعت یا ترس و ارعاب معنادار است!
اما درباره موضوع مطرح‌شده «دوپاسپورته»بودن. من درباره خودم حرف می‌زنم. اکثریت ایرانیان خارج از کشور (که شما دوپاسپورته! و… می‌نامید) افرادی شریف، دانا و متخصص هستند. سال‌ها گذشته است. نسل‌های دوم و سوم ایرانیان هنوز درون‌مایه و نماد ایرانی‌بودن خود را حفظ کرده‌اند؛ زبان فارسی عشق به تاریخ ایران و ایران‌ِ امروز. انگار که ایرانی‌بودن کاملا «موروثی» است. هر جای جهان که ایرانی پاک‌نهاد وجود دارد همان‌جا ایران است. چرا آنان را می‌ترسانید؟ و از چه چیز؟ و با چه مقصودی؟ بسیاری از آنان هر از چند گاهی به ایران می‌آیند، برای دیدار از سرزمین مادری. بسیاری که صاحب دانش، هنر و تخصص‌اند برای خدمت‌‌رسانی، سمینار، گردهمایی علمی و… به وطن می‌آیند. سال‌ها گذشته است. پرونده‌سازی از این دست دیگر خریدار ندارد. وقتی «فرهادی» اسکار می‌برد، جامعه ایرانیان سراسر جهان می‌جوشد و نام «ایران» سراسر فضای مجازی و واقعی رسانه‌ای را پر می‌کند. وقتی می‌کوشند نام مجعولی برای خلیج‌فارس بگذارند، همین ایرانیان نسل‌های دوم و سوم در اقدامی گسترده و هماهنگ برمی‌توفند و هرچه دشمنان ایرانی رشته‌اند و نقشه کشیده‌اند، برهم می‌ریزند. آقایان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند آن دوران سپری شده است. نسلی دیگر برآمده است، مانند وضعیت اجتماعی ایران، نسل‌های تازه و آرمان‌های نو. ایرانیان خارج از کشور عمدتا محترم، غیرسیاسی و اگر هم در مواردی معترض‌اند، مانند ایرانیان داخل کشور اعتراض دارند.

شگفت آنکه از آنتن زنده رسانه ملی رسما تحریک صورت می‌گیرد اگر کسی بازمانده است، این گوی و میدان! فلان کس از فیلمی علیه شما طرفداری کرد، بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. دلیل این دشمنی آشکار چیست؟ چرا یک «فیلم‌ساز» در سطح مجری یک برنامه به این‌گونه متزلزل می‌شود و مسائل شخصی دیگران را با عقاید شخصی خودش تبلیغ و تحریک می‌کند؟ در کانادا (شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترآل) هر هفته یا بیشتر فیلم‌های ایرانی، همان سینمایی که در ایران نمایش داده می‌شود، در سالن سینما به نمایش می‌رسد. جوانان باذوقی این موضوع را پی می‌گیرند. جمعیت ایرانی هم معمولا استقبال می‌کند. سلیقه بصری تماشاگر ایرانی در تهران و تورنتو یکی است! ازدحام می‌شود. فیلم می‌بینند و هرگز حتی موردی از این قبیل که روی آنتن رسانه ملی اظهار شد، پیش نیامده است.

حدود سي‌واندي سال از سال ٥٧ به بعد در همه صحنه‌هاي سينماي كشور از سياست‌گذاري تا اجرا، شركت مستقيم و فعال داشتم. من اهل خانواده‌ام و به‌شدت به مباني اخلاقي و خانوادگي اعتقاد دارم. آخرين فيلمي كه كار كردم، در دوران آقاي احمدي‌نژاد بود و ديدم بهتر است خودم را بازنشسته كنم؛ ولي با سينماي ايران قطع‌رابطه نكردم. فيلم‌نامه و طرح مي‌خوانم و دوستان تهيه‌كننده‌ام با من در ميان مي‌گذارند و همه فيلم‌ها را هم مي‌بينم. به دوستان نظرم را درباره فيلم‌ها مي‌دهم و با سينماي ايران همراهي مي‌كنم و دلم هم مي‌تپد. کسي هم در سينماي ايران نيست كه نداند من بخشي از سال را پس از بازنشستگي در كانادا مي‌گذرانم. پس اين كشف جديدي نيست؛ اما چنين اظهارنظرهایی مبني بر ترساندن ايراني‌ها، بيشتر شبيه تخيل است كه اگر به كانادا برويم فلان مي‌شود. عاشوراي امسال در بلندترين خيابان جهان به نام «يانگ استريت» در تورنتوي کانادا، شيعيان ايراني دسته‌هاي عزاداري راه انداختند. دسته‌اي منسجم كه سنج، طبل،‌ شيپور و پرچم عزا داشت و مرد و زن هم بودند. فقط پليس مراقب بود ترافيك ايجاد نشود. درمجموع در اين مسير جلوي يك مغازه ايراني ١٥، ١٦ نفر در دو گروه با پرچم شيروخورشيد و پرچم داس‌وچکش كمونيست‌ها حضور داشتند که يك گروه شعار ضد«جمهوري اسلامي ايران» مي‌دادند و كمونيست‌ها هم به ساحت دين مقدس اسلام توهين مي‌کردند. آن دسته بزرگ به مقصد رسيد و در ظهر عاشورا جمعيت زيادي نماز خواند و بعد هم غذاي قيمه ميان جمعيت عزادار پخش شد. حالا سؤال من اين است که چرا اين جمعيت بزرگ را نديدند!!! گفته بودند به آقای افخمی تعرض شده است، آن‌هم از سمت كمونيست‌ها. ايشان حتما مي‌دانند كه مطابق قوانين كانادا، فرياد و اعتراض و… با هماهنگي پليس امكان‌پذير است؛ ولي تعرض، ضرب‌وشتم و… عواقب وخيمی دارد و اساسا اتفاق نمي‌‌افتد.
البته نه‌تنها در اظهارات آقاي افخمي،‌ اغلب ‌در اظهارات افرادي مانند آقاي ابوالقاسم طالبي هم شنيده‌ايم که معتقدند دوتابعیتي‌ها از ترس اقامت‌شان در کشورهاي غربي، ‌فيلم‌‌هايي با مضامين انقلاب اسلامي را ناديده مي‌گيرند. آيا اين‌گونه است؟ مثلا در كانادا چنين قوانيني وجود دارد كه شما به عنوان يك شهروند دوتابعیتي از فيلم‌هايي با مضامين ضداستعماري و انقلاب اسلامي مانند «ماجراي نيمروز»، «قلاده‌هاي طلا» دفاع کنيد و ‌زندگي‌تان در تورنتو مختل شود؟‌
تصور چنين چيزي محال است. هيچ‌وقت چنين چيزي را نشنيده‌ام. من «ماجراي نيمروز» را فوق‌العاده دوست دارم و به نظرم فيلم مهمي است. نزديك‌شدن به نقاط ملتهب تاريخ معاصر به‌هرصورت كه باشد بايد ارج‌گذاري شود. اصلا خوش‌آمدن يا بدآمدن از چيزي جزء اتهامات در آن طرف دنيا نيست. تازه معمولا هر دو هفته در تورنتو و ونكوور فيلم‌هاي سينمايي ايراني روز اكران مي‌شود. فيلمي جبهه‌دارتر از «سيانور» نسبت به مجاهدين كه نداريم. اما همين فيلم را هم اكران مي‌كنند و مردم مي‌بينند. سابقه کاري من هم گواهي مي‌دهد به تاريخ معاصر علاقه دارم. مثلا همين آقاي طالبي فيلم «يتيم‌خانه ايران» را ساخته‌اند که فيلم لازم و درستي است و به موضوع ملتهبي نزديك شده كه بايد نزديك مي‌شد و اين فيلم را دوست دارم.
الان كه از «يتيم‌خانه ايران» دفاع مي‌كنيد به شما اجازه ورود به انگلستان را مي‌دهند؟‌
(مي‌خندد) مگر مي‌شود؟! اين حرف‌ها كاربرد دعواهاي داخلي را دارد.
 واقعيت دارد آقاي نبوي يكي از مخالفان سرسخت «ماجراي نيمروز» بود و طبق تحليلي كه آقاي افخمي دادند، باعث شده در همه بخش‌ها كانديدا نشود؟
اين فيلم در ٩ بخش كانديدا شد. با هم توافق كرديم كه به‌‌هيچ‌وجه نظرات شخصي خودمان را در زمان تحليل به بيرون ارائه ندهيم. آنچه بيرون آمده نظرات جمعي ماست و از اين نظرات دفاع مي‌كنيم.
بااين‌حال كدام يك از نقدهايي كه به هيئت داوران وارد شده را منصفانه مي‌دانيد؟
مگر مي‌شود در داوري نقطه ضعف نداشت و مگر همه ما مصون از خطا هستيم؟! نقد اول اينكه ٣٣ فيلم براي بخش مسابقه خيلي زياد است. بعد از اين نبايد اين تعداد فيلم شركت داده شود. مورد ديگر اينكه در يكي، دو بخش بايد كانديداهاي بيشتري معرفي مي‌كرديم و امكان اهداي ديپلم افتخار هم داشتيم. در چند مورد كانديداهايمان بيشتر از پنج مورد بود که ناچار به حذف شديم. ديگر اينكه بايد يك سيمرغ بلورين به «هنر و تجربه» مي‌داديم كه آيين‌نامه اجازه نداد. مورد ديگر اينكه بايد از همان ابتدا كانديداهاي سيمرغ بلورين بخش «استعداد درخشان» را اعلام مي‌كرديم.
 جايزه به فيلم كوتاه درابتدا در آيين‌نامه نبود. اما با ورود آقاي ايوبي به اين موضوع بعد از بسته‌شدن چارچوب جشنواره، ‌انجام شد. آيا اين حرکت خلاف آيين‌نامه نبود؟
جواب اين سؤال به هيئت داوران بخش سيمرغ مربوط نمي‌شود. چون ديدن فيلم كوتاه جزء وظايف ما نبود.
به نظر شما حضور فيلم‌هاي مستند با وجود جشنواره مهمي مثل سينما – حقيقت در جشنوار ه فيلم فجر اضافه نيست و جشنواره را حجيم نمي‌کند؟ چون بنا بر گواه خود مستندسازان حاضر در جشنواره امسال کسي فيلم‌هاي آنها را در سالن‌هاي جشنواره نديد!
پرداختن به سينماي مستند در همه‌جاي دنيا وظيفه اصلي شبكه‌هاي تلويزيوني است. متأسفانه مجموعه رسانه ملي نسبت به اين موضوع بسيار جدي نيست. برنامه پخش مي‌كند اما به تنوع مستندسازي در زمينه‌های انساني، تاريخي، ابنيه، سنت‌ها، ‌موسيقي و… توجه نمي‌شود. به‌همين‌دليل با گفته شما موافقم که مستند در جشنواره تخصصي خودش بيشتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. بهتر است هر جشنواره‌اي مثل مستند، انيميشن، فيلم كوتاه و بلند و… با گونه‌هاي خودش مورد قضاوت قرار گيرد. اما در غيبت رسانه‌هاي مؤثر، مستندسازان ميل به ديده‌شدن فیلم‌هایشان در «سانس‌ها» و تمايل دارند در سطح سينماي حرفه‌اي و جشنواره‌اي ديده شوند. اينها همه ناشي از كمبود عرصه عرضه و پخش ويژه فیلم‌های «مستند» است.
در سينماي جهان به‌ویژه آمريكا تنوع ژانر وجود دارد. ولی برخلاف آن در سينماي ايران ٨٠ درصد فیلم‌ها ملودرام هستند. با اين نگاه محتواي جشنواره در آينده چگونه پر خواهد شد؟
همان‌طور كه جشنواره فجر از اول محركی شد و انگيزه ايجاد كرد، همين نكته كه شما مي‌گوييد هم در آینده عامل انگيزه خواهد شد. امروز مثلا «ژانر وحشت» ما از بين رفته است. همين گونه‌گونگي را مي‌توانيم با بخش جشنواره – جشنواره‌ها و… تقويت و ترغيب کنيم.
سيمرغ بلورين بخش « عكس» اهدا شد درحالی‌که میان نامزدها، نام مريم تخت‌كشيان بود ولی آقاي تخت‌كشيان به دلیل داوربودن، از ارزیابی کار دخترش در اين بخش انصراف داد. آیا نمي‌توانستيد نامزد دیگری جايگزين بگذاريد ضمن اينکه چرا اجازه دادید تا حق دختر ايشان هم به عنوان يک هنرمند ضايع شود؟
روزي كه انتخاب عكس‌ها صورت گرفت و مي‌خواستيم رأي‌گيري کنيم براي اولين‌بار آقاي تخت‌كشيان غايب بود و حتی به تلفنش هم جواب نمي‌داد. هنگام داوری هم هيچ‌كدام از عكس‌ها نام عكاس نداشت و فقط اسم فيلم‌ها نوشته شده بود. اول ١٠ سري را جدا كرديم. بعد از دو كارشناس عكاسي كمك گرفتيم. عكس فيلم حتما بايد فيلم را تبليغ كند. داوري عكس بعد از پايان نمايش فيلم‌ها بود. پنج سري عكس از پنج فيلم را به عنوان نامزد جدا كرديم. تا آن زمان نمي‌دانستيم يكي از عكاسان اين سري‌ها دختر آقاي تخت‌كشيان است. به احتمال قوي ايشان اطلاع داشت قرار است عكس‌ها را ببينيم. داوري كه تمام شد فرداي آن روز قرار بود نامزدها را اعلام كنيم. ايشان گفت من امضا نمي‌كنم چون يكي از ايشان، دختر من است. ما هيچ نامزدي را عوض نكرديم.
پس ايشان از اول واكنشي نشان نداده بود. چون ممكن بود دخترش در ميان نامزدها نباشد؟
بله. ايشان گفت صورت‌جلسه را به اين دليل كه دخترم در فهرست كانديداها است، امضا نمي‌كنم. باور كنيد از بهترين عكس‌هايي كه نسبت به فيلم‌هاي ديگر وجود داشت، عكس‌هاي فيلم «نگار» بود؛ اما به درخواست ايشان آن را حذف كرديم.
چرا جايگزين نكرديد؟
وقتي كانديداها اعلام شده بود، ديگر تغيير‌دادن و كم‌و‌زيادكردن درست نبود! آقای تخت‌کشیان در جلسه تعيين سيمرغ اعلام كرد: خواهش مي‌كنم اسم دخترم را از قضاوت‌تان خارج كنيد. درخواست كتبي داد و همه هيئت قبول كردند.
مگر دختر ايشان حق نداشت؟
خب فضا را به اندازه كافي مسموم كرده بودند.
مریم تخت‌کشیان خودش بايد انصراف مي‌داد نه پدرش! مگر در عرصه «هنر» هم دختران بايد قيم داشته باشند؟‌
هنوز به مريم تخت‌كشيان احساس دِين مي‌كنيم. هيچ فشاري روي ما تأثير نگذاشت. در‌اين‌باره به دليل فشار محمدرضا تخت‌كشيان به دليل شخصيت و احترام فوق‌العاده‌اي كه برايش قائل هستيم و اينكه انسان بامرامي است، به خواسته‌اش تن داديم.
درباره بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني موضوع ارشا اقدسي را كه همه ما می‌دانیم. آیا در زمان ديدن فيلم، به تيتراژ دقت نكرديد؟
مي‌توانيد از بقيه داورها بپرسيد. من يك بار به اعتراض به آپاراتچي سینما گفتم به‌هيچ‌وجه چراغ‌ها را تا لحظه‌اي كه آخرين تشكر و تاريخ ادامه دارد، قطع نكن! چون ما بايد همه‌چيز را ببينيم. در اين حال اطلاعات اصلي كه در فرم‌هاي رسمي از سوي تهيه‌كننده درج و به ما اعلام شده، مدنظر داوران قرار داشته است.
 يعني كساني كه خودشان ثبت‌نام كرده‌اند مرتکب خطا شده‌اند که به نظرتان تقلب نيست؟
خير؛ سازنده تقلب نكرده. عرض كردم كه آنالوگ منقرض و ديجيتال جايگزين آن شد. دوران استحاله و گذار است كه با خودش تنش‌ها و رعشه‌هايي همراه دارد. اين رعشه‌ها از‌جمله در نوع پرداخت، ساخت و همه موارد، تأثيرگذار است. سينماي ما هنوز نتوانسته ديجيتال را كامل هضم كند و نيازمند مناسبات جديدي است. به عنوان كارشناس در زمان ديدن فيلم متوجه مي‌شويد تدوين اشكال دارد؛ اما اشكالش از تدوينگر نيست؛ اشكال به خاطر نبود وقت است و اگر وقت داشت، مي‌دانست اين نوع تقطيع، فيلم را از ريتم طبيعي‌اش جدا مي‌كند. صدا و جلوه‌هاي ويژه وقت نداشته، پس گروه انتخاب جاي جلوه‌هاي ويژه پرده سبز مي‌بيند. درباره ارشا اقدسي، در تيتراژ بود و ديديم يكي از مشكلاتش اين است كه عضو انجمن نيست. انجمن اعتراض كرد. صاحب فيلم هم گفت نبوده؛ اما در فهرستی كه داده بود…، تهيه‌كننده هم دچار اين اشتباه شده بود. وقتي ٣٣ فيلم باشد ممكن است فرم پركردن با سرعت انجام شود و اشتباهاتي رخ داد. به نظرم درشت‌كردن اين اشتباهات، منشأهاي ديگري دارد.
سيمرغ بلورين بهترين جلوه‌هاي ويژه به آرش آقابيگ تعلق گرفت براي فيلم‌هاي «خفگي»، «رگ خواب»، «يك روز بخصوص» و چندين فيلم ديگر. آقاي جيراني قبل از جايزه‌گرفتن ايشان، به‌طعنه گفتند خيلي خوشحالم بالاخره هيئت داوران برف فيلم را ديد! مي‌گفتند اين فيلم جلوه‌هاي ويژه نداشته و بيشتر بصري بوده تا ميداني.
وقتي فیلم‌های مختلف آقابيگ را ديديم، متوجه شديم در بسياري از فيلم‌ها كار كرده‌ و حضور دارند که حتما به دليل تخصص‌شان است. كسي كه واجد شرايط دريافت سيمرغ بلورين و به نظر رسيد خودش رقيب خودش است! به همين دليل ايشان به دليل مجموعه كارهايش، مستحق دريافت سيمرغ بلورين شد. در علت اين ارائه هم «به خاطر مجموعه فيلم‌هاي ايشان» را ذكر كرديم. نام فيلم‌ها هم آمد. «خفگي» هم از آن زمره بود. جاي نوشتن تمام فيلم‌ها نبود. اين نام هم آمد! داستان پريدن گوسفند شد از جوي/ خوشحالي بزغاله از مچ‌گيري!
 درباره دو سيمرغ بلوريني كه به دو بازيگر زن فيلم اهدا کردید، بگوييد. دلیل آن چه بود؟
خيلي‌ها گشته‌اند، نقاطي را پيدا كرده‌اند و گفته‌اند طبق آيين‌نامه جشنواره دو سيمرغ به يك كار داده نمي‌شود. البته يك بند را نخوانده‌اند كه دبير جشنواره مي‌تواند تصميم بگيرد. فيلم‌هاي «رگ خواب» به دليل بازي خانم حاتمي و «زير سقف دودي» با بازي خانم مريلا زارعي را دو بار ديديم و بقيه را هم مقايسه كرديم. امسال سال زنان بود. درباره مردها هم بحث‌هاي زيادي داشتيم؛ ولي به دوباره ديدن نرسيد و در عرصه‌هاي نقش اول و دوم زنان، طراحي لباس، كارگرداني و… همه‌جا زن‌ها درخشيدند و معدل زن‌ها خيلي بالاتر از مردان سينما بود. خيلي هم از اين بابت خوشحاليم. خانم‌ها حاتمي و زارعي دو نقش داشتند كه نقش كاملا محوري بود  از نظر بازي، درك شخصيت، برون‌داد شخصيت…. يادمان باشد بازيگران زن، بازي‌‌اي كه مي‌توانند بكنند بيشتر در صورت است نه اندام. مردها مي‌توانند ري‌اكشن‌هاي زيادي داشته باشند؛ اما زن‌ها محدوديت دارند و درآوردن اين دست نقش‌ها با اين محدوديت‌ها، واقعا «هنر» است. درست است كه خانم زارعي در «اسرافيل» هم بازي خوبي دارد؛ اما در «زير سقف دودي» در نقش زني است كه خود را از‌دست‌رفته مي‌پندارد. اين قصه به‌شدت نزديك به نقطه ملتهب زندگي خانوادگي شهري شده است. پوران درخشنده با درايت و تسلط آن را ساخته و خانم زارعي، زن اين نقش را كاملا درك كرده و در آنجا افتاده است. به همين جهت هر دو ايشان را واجد جايزه دانستيم.
 در‌واقع موضوع را با آقاي حيدري مطرح كرديد؟
پيشنهاد كرديم و قبول کردند.
چرا اين موضوع را در بيانيه‌ خود نياورديد؟
يادتان باشد بيانيه را قبل از تعيين‌ سيمرغ‌ها نوشتيم و نشر داديم. روز قبل از تعيين سيمرغ‌ها، بيانيه منتشر شده است. بيانيه را اصلا بر اساس سيمرغ‌ها ننوشتيم. بيانيه ما تحليل‌شده درباره كل ماوقع است.
بعضي‌ها اين شائبه را به وجود آورده‌اند كه سيمرغ بلورين متعلق به خانم حاتمي بود و اگر به خانم زارعي داده شد، به اين دلیل بود كه طبق فهرست منتشرشده، اسامي بهترين بازيگر زن و مرد كه امير آقايي و ليلا حاتمي بودند، لو رفته بود؟!
اين شيوه ايذايي بود. این دوره با دوره‌ها و داوری‌هاي قبل فرق چندانی نداشت. معمولا سال‌های آخر انتخاباتی، انگیزه‌های مختلفی خودنمایی می‌کند و مراتب خاصی را به نمایش می‌گذارند که چندان ربطی به «سینما» و «داوری» ندارد. شدت حملات و تهمت‌ها بیشتر بود.
در آخر بگویم که فیلم‌های سینمایی امسال را در کل دوست داشتم. سینمای شریف و سالمی داریم و امیدوارم سینماگران ما در اندازه و قامت آثارشان باشند و نه کمتر. داوران امسال بیش از اسلاف خود آسیب دیدند؛ ولی باکی نیست. هرچه برای سینمای ملی ایران انجام دهیم، حق فرهنگ خودی را رعایت کرده‌ایم.
 جمع‌بندی‌تان از اعتراض‌ها چیست؟
آنچه طراحی و اجرا شد و در شکل رسانه‌ای و اخبار واکنش پیدا کرد، اساسا به ‌نفع «سینما» نبود. می‌شد تحلیل کرد و نظر داد. با هیاهو و تهمت فقط آب را گل‌آلود می‌کنند. کهنه‌کاران نقادی می‌دانند که نقد همه فیلم‌های جشنواره قواعدی دارد؛ نخست آنکه همه فیلم‌ها را دیده باشی. دوم آنکه زمانی از دیدن بگذرد تا مقایسه صورت گیرد. مقایسه یعنی «داوری» و اهلِ نقد و نظر «داوری» نمی‌کنند؛ بلکه نقد هنری، تکنیکی، علمی و فرهنگی یک «فیلم» را انجام می‌دهند. اهلِ نقد مستقل چنین‌ هستند. آن دسته که «سیاست‌باز» هستند و صاحب گروه و دسته، کارشان معلوم است و در هر کاری که باشند، آن کار درست است و در هر گروهی که نباشند، آن را می‌کوبند؛ کاری به سینمای ملی و آبروی اشخاص و… ندارند. بعد با کمال تعجب می‌گویند: «چرا فیلم‌سازان از انتقاد گریزانند؟!!». گروهی هم در فضای مجازی به دنبال «خبرسازی» و جنجال و به قول خودشان «مصاحبه‌های پرتیتر»! هستند. اساسا عاشق «رسوایی»‌اند و امسال جهان به کام‌شان بود.
«من» در سینمای «ما» بسیار مهم شده است. «من»های زیادی را می‌بینید که در همه عرصه‌های سینمای ملی از مدیریت، جشنواره، برنامه‌های کلان، عرضه فیلم، نمایش، بین‌المللی و… ، صاحب نظریه و تئوری هستند. این «من‌»ها فرصت «ما»‌شدن را به سینما نمی‌دهند؛ البته ابایی ندارند در جشنواره فجر با هجمه‌ها هماهنگ شوند و بتازند و حتی به «نامزدها» که بخشی از پیکره سینما هستند، توهین کنند. بحران نقد، بحران مناسبات جدید و محتوم تغییر ماهیتی سینما، بحران جوان‌گرایی سینمای ملی و ضرورت تدارک روانی و روحی اهل سینما، از‌جمله مواردی است که در بستر این جشنواره نمودي خاص یافت.




اظهارات یک عضو کمیسیون فرهنگی بعد از حضور ایوبی و همکاران در مجلس⇐ایوبی دوپاسپورته بودن را ایراد نمی‌داند اما نمایندگان مجلس آن را ایراد می‌دانند/دیالوگهای «گشت۲» در تراز نظام نیست/رسانه ملی حق نقد جشنواره را دارد

سینماروزان: دوم اسفندماه حجت ا.. ایوبی، حبیب ایل بیگی، محمد حیدری و روح ا.. حسینی از سازمان سینمایی در کمیسیون فرهنگی حاضر شدند و پاسخگوی انتقادات وارده از سوی نمایندگان مجلس به روند برگزاری جشنواره بودند.

به گزارش سینماروزان احد آزادی‌خواه عضو کمیسیون فرهنگی در تشریح این جلسه به «خانه ملت» گفت: اگرچه نقد منتقدان جشنواره فیلم فجر معیار معدل‌گذاری برای آن از طرف اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیست اما اظهارنظرهای منتقدان در جلسات قبلی با اعضای کمیسیون صرفا جهت کسب اطلاعات بیشتر شنیده شده است و نیز توضیحات رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فیلم فجر پس از استماع مورد بررسی قرار گرفت.

نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در ابتدای نشست، رئیس سازمان سینمایی توضیحات اجمالی از روند برگزاری جشنواره ارائه کرده و اعضای کمیسیون نیز نظرات و صحبت‌های خود را مطرح کردند، افزود: برآیند جلسه بر این بود که جشنواره با وجود مشکلات متعدد همچون همیشه به نحو مطلوب و در راستای جشنی هم‌تراز انقلاب اسلامی برگزار شد. از جمله موضوعات مورد تاکید آقای ایوبی که در این دوره از جشنواره به طور ویژه به آن توجه شده است بها دادن و توجه به جوانان بود که برخی از آثار برگزیده نیز از میان آثار همین استعدادهای جوان بوده است.

آزادی‌خواه با بیان اینکه انتقاد کمیسیون فرهنگی به داوری‌ها از این باب که چرا منتقدانی از میان هنرمندان دارد، نبود بلکه دوپاسپورته بودن برخی از داورها را اشکالی جدی برای جشنواره می‌دانند، توضیح داد: اگرچه رئیس سازمان سینمایی این مهم را ایرادی برای داوری جشنواره ندانست اما نمایندگان قانع نشده و بر این انتقاد خود اصرار ورزیدند.

وی با اشاره به انتخاب فیلم “ماجرای نیمروز” توسط داوران دو تابعیتی جشنواره، گفت: دو تابعیتی الزاما به معنای ضد نظام بودن نیست و کسی چنین توهینی به داوران نکرده است و در ملی و انقلابی بودن آنها شکی نیست بلکه نمایندگان به طورکلی در انتخاب داوران با تابعیت محض ایرانی تاکید داشتند.

این نماینده به دیگر انتقادهای نمایندگان اشاره کرد و گفت: برخی از آثار نمایش داده شده از نظر نمایندگان مقبول نبود و به طور مثال دیالوگ‌های فیلم «گشت ارشاد 2» را در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران ندیدند، ضمن آنکه قاعدتا باید نقش کمیسیون فرهنگی مجلس در اعمال نظر بیشتر شود.

سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس همچنین افزود: از نظر نمایندگان رسانه ملی حق نقد را جشنواره دارد اما باید شرایط دفاع را نیز برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد کند




یک مستندساز در گفتگو با «کیهان»: دوتابعیتی‌های جشنواره باعث شدند آثار بین‌المللی رأی نیاورند!/سینماروزان: اولا دوپاسپورته و نه دوتابعیتی! ثانیا کدام اثر بین‌المللی؟ واضحتر بگویید

سینماروزان: وجود 5 داور دوپاسپورته در میان هیأت داوران جشنواره فیلم فجر نکته ای بود که زودتر از بسیاری رسانه های دیگر در سینماروزان طرح موضوع شد.

به گزارش سینماروزان این نکته که بعدتر به کلیدواژه مجری برنامه سینمایی شبکه سوم هم بدل شد در روزهای اخیر و بخصوص بعد از جشنواره مجالی شده است برای طرح ادعاهایی که بعضی از آنها واقعا به شوخی می ماند.

از جمله این ادعاها از سهیل کریمی مستندسازی بیان شده که به «کیهان» گفته است:  غلبه سلیقه و گرایش سیاسی دوتابعیتی‌های جشنواره فجر باعث شد که برخی از آثار با شاخص‌های بین‌المللی هم در عرصه مستند و هم داستانی دیده نشوند و رأی نیاوردند.

در اینکه دوپاسپورته بودن و نه به زعم این مستندساز دوتابعیتی بودن، عنصری منفی برای هیأت داوران مهمترین جشنواره وطنی است شکی وجود ندارد اما ادعای ایشان مبنی بر اینکه دوپاسپورته ها باعث شدند آثار بین المللی دیده نشوند و رأی نیاورند کاملا محل تردید است.

کدام اثر در استانداردهای بین المللی در جشنواره امسال وجود داشت که به فهرست نامزدیها راه نیافت؟

اشتباه نشود؛ منکر ایرادات داوریها نیستیم و به وقتش هم در این باره و اینکه نگاه داوران دوپاسپورته به حمایت از تهیه کنندگان و کارگردانان دوتابعیتی بوده نوشتیم اما اینکه این مستندساز ادعا کرده اند دوپاسپورته ها باعث شدند آثار با شاخص بین المللی دیده نشوند واقعا غریب به نظر می رسد.

ای کاش یاد بگیریم کنار طرح ادعا، شاهد مثال هم بیاوریم تا مخاطبان حس مخالف خوانی ولوبه هر قیمت بهشان دست ندهد.




تشکر دبیر جشنواره فجر از مدیر گروه دولتی «هنروتجربه» بخاطر همراهی در بلیت فروشی جشنواره!!!

سینماروزان: بلیت فروشی جشنواره سی و پنجم فجر به واسطه ناکارآمدی سامانه بلیت فروشی آنلاین به یکی از وجوه منفی این جشنواره منجر شد.

به گزارش سینماروزان داون شدن سایت فروشی آنلاین بلیت از همان ثانیه های آغازین بلیت فروشی و امتداد این روند تا 48 ساعت آینده شرایط را در جهت عذرخواهی دبیر جشنواره و در نهایت فروش حضوری بلیت در پردیس ملت به سبک دو دهه قبل پیش برد.

فروش حضوری بلیت هم خاطره ای خوش را برای مخاطبان رقم نزد چون بخش عمده بلیتهای پردیسهای پرمخاطب موجود نبود و مخاطبانی که برای خرید حضوری بلیت حاضر شده بودند چاره ای نداشتند جز بسنده کردن به بلیت پردیسهای دورافتاده.

حالا و بعد از پایان جشنواره فیلم فجر محمد حیدری دبیر جشنواره در اظهارنظری که پیرامون حمایت دبیرخانه از جشن مستقل «هنروتجربه» کرده است اظهار داشته: آقای امیرحسین علم‌الهدی دبیر شورای سیاستگذاری هنر وتجربه در روزهای سخت پیش‌فروش بلیت های جشنواره فجر که منجر به بروز حاشیه‌هایی شده بود، همراهی زیادی داشتند. ضمن تشکر مجدد از ایشان، امیدوارم که گروه هنر و تجربه به عنوان جریان تجربه‌گرای سینمای ایران، سال به سال موفق‌تر ظاهر شود.

پرسش اینجاست که به جز حضور ایشان به عنوان متصدی فروش بلیت در پردیس ملت کدام همراهی ویژه با مخاطبان جشنواره از سوی ایشان صورت گرفته که حالا به صورت ویژه و با ذکر «همراهی در بلیت فروشی» از ایشان تشکر می شود.

از آن گذشته مدیریت یک گروه سینمایی کاملا دولتی چه ارتباطی دارد با بلیت فروشی مهمترین جشنواره فیلم فجر که از ایشان برای همراهی با بلیت فروشی در جشنواره دعوت شده است؟ مگر ایشان سوابق خاصی در بلیت فروشی آنلاین یا حضوری داشته اند که از وی برای بلیت فروشی حضوری در پردیس ملت استفاده و حالا هم از ایشان تشکر شده است؟




برخلاف تصورات درباره غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در یک رشته⇐حق وتوی دبیر در بند ۱۲ بر همه چیز چربش دارد!+عکس

سینماروزان: روز گذشته برخی رسانه ها از غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در بخش بهترین بازیگری زن جشنواره به استناد بند 8 مقررات جشنواره سخن گفتند.

به گزارش سینماروزان نکته اما اینجاست که چون مقررات جشنواره با تعامل دبیر نگارش شده برای آن که روشی برای حل مشکلات ناگهانی ایجاد شود، آخرین بند مقررات که میشود بند 12 به وتویی اختصاص داده شده خاص دبیر.

در بند دوازدهم مقررات می خوانیم: تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

براساس حالا دبیر میتواند بگوید چون انتخاب دو برنده در بخش بازیگری زن بعنوان موضوعی پیش بینی نشده از سوی هیات داوران به وی ارجاع شده او نیز براساس بند 12 تصمیم نهایی را گرفته است!

بند دوازدهم مقررات جشنواره
بند دوازدهم مقررات جشنواره



روایت «کیهان» از جو امنیتی حاکم بر اختتامیه جشنواره

سینماروزان: اختتامیه جشنواره فیلم فجر 21 بهمن ماه با تقدیر از برگزیدگان خاتمه یافت.

به گزارش سینماروزان حضور برخی چهره های سیاسی به جای چهره های فرهنگی در این اختتامیه سبب ساز انتقاد روزنامه «کیهان» شده که با تیتر «جو امنیتی و سیاسی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر» به شرح ماجرا بپردازد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

در حالی که دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر قبلا قول داده بود که این جشنواره محل سیاست بازی و مسائل انتخاباتی نشود اما مراسم اختتامیه جشنواره فجر امسال به محلی برای خودنمایی سیاستمدارانی غیرمرتبط با سینما شد!

مراسم پایانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در میان موج حاشیه‌ها و اعتراض‌های اهالی سینما به داوری غیرکارشناسانه این جشنواره، پنجشنبه شب در تالار همایش‌های برج میلاد برگزار شد.
حضور سیاسیونی که مسئولیت آن‌ها هیچ ارتباطی با موضوع این جشنواره ندارد مهمترین حاشیه این مراسم بود. حسین فریدون برادر و معاون رئیس‌جمهور، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست و علی ربیعی وزیر کار، درحالی به عنوان مهمان ویژه در اختتامیه جشنواره فجر دعوت شدند که طی ماه‌های اخیر، عملکرد آن‌ها با انتقادات شدیدی روبرو بوده است. دعوت از این چهار مسئول برای حضور تبلیغاتی در آئین پایانی جشنواره فجر سی و پنجم، خلف وعده محمد حیدری دبیر این جشنواره درباره ممانعت از استفاده انتخاباتی از این دوره از جشنواره فجر محسوب می‌شود.
همچنین براساس گزارش رسانه‌ها، از ورود برنامه سينمايي «هفت» به مراسم اختتاميه از سوي حيدري دبير جشنواره و بهروز غريب‌پور مدير كاخ اصلي جشنواره ممانعت به عمل آمد. اتفاقاتی که باعث شد، برخلاف سخن دبیر جشنواره مبنی بر اینکه «اینجا جدل فرهنگی است» فضایی سیاسی و امنیتی بر اختتامیه جشنواره فیلم فجر حاکم شود. رئیس‌جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود، از امنیتی شدن فضای فرهنگ و هنر انتقاد می‌کرد و وعده بهبود این فضا را می‌داد. اما در آخرین سال فعالیت دولت یازدهم، سیاسی‌ترین و امنیتی‌ترین مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر برگزار شد. حتی حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید، در برابر انتقادات مجری برنامه هفت گفته بود: باید به معاون سیما بگویم حقوقتان را قطع کند تا از ما انتقاد نکنید!



برزگر یا حیدری؟⇐کدامیک باعث شد مدیرعامل فارابی به افتتاحیه فجر نرود؟

سینماروزان: افتتاحیه جشنواره سی و پنجم فیلم فجر در حالی برگزار شد که علاوه بر حضور رییس سازمان سینمایی، وزیر ارشاد هم در مراسم حاضر بود و هر دو نفر نیز در زمره سخنرانان افتتاحیه بودند.

به گزارش سینماروزان علیرضا تابش مدیرعامل فارابی اما در افتتاحیه جشنواره حاضر نبود و همین عدم حضور در حالی که او اندکی قبل از جشنواره در گفتگویی تفصیلی درباره ردّپای حمایتهای ارگان متبوعش از آثار حاضر در جشنواره به تفصیل سخن گفته بود پرسش برانگیز به نظر می رسید.

این غیبت را که بگذاریم کنار عدم درج لوگوی فارابی بر روی پوستر اولیه جشنواره سی و پنجم ممکن است به این نتیجه برسیم که همین بی‌توجهی به فارابی در طراحی پوستر بوده که اسباب دلخوری او را موجب شده و شرایطی را فراهم آورده که به جشنواره نیاید!

آیا او از دبیر جشنواره دلخور بوده است؟ البته دبیر جشنواره بعد از طرح چرایی حذف لوگوی فارابی به صراحت از بازگرداندن لوگو در طرحهای نهایی گفت.

شاید هم تابش از مجید برزگر مدیر هنری پوستر که کارگردانی افتتاحیه را هم برعهده داشت دلخور بوده است. برزگر نه فقط در سالهای اخیر و در جشنواره فجر که در دولت احمدی‌نژاد نیز متصدی کارگردانی و مدیریت هنری مراسم افتتاحیه جشنواره‌های کودکی بود که زعامت آن را فارابی برعهده داشت! آیا اینکه این نیروی نمک‌گیر فارابی لوگوی این نهاد را در طراحی پوستر نادیده گرفته تابش را ناراحت کرده است؟

تابش که خواهرزادگی رییس دولت اصلاحات و البته مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی مهمترین عباراتی هستند که در کلیدواژه های موتورهای جستجو درباره وی آورده می شوند از برزگر ناراحت است یا حیدری؟




گویا قافیه بدجوری به تنگ آمده⇐هنروتجربه هم فراخوان جشنواره را نادیده گرفت و هم دست به دامان جیرانی، رامبد جوان ، تهیه‌کننده «پادری» و… شد

سینماروزان/حامد مظفری: فضای بسته و بدون رقابتی که به واسطه تزریق بودجه دولتی در گروه سینمایی هنروتجربه ایجاد شد موجب دور شدن آن از جریان آزاد اکران و پویایی گروه شد.

به گزارش سینماروزان در رقابت آزاد است که اسباب آشکار شدن ضعفها و تلاش برای رفع آنها ایجاد می‌شود ولی هنروتجربه به دلیل ایجاد حصار دور خود و پرهیز از رقابت با جریان آزاد اکران شرایطی را ایجاد کرد که روزبروز با مطلوب مخاطب فاصله گرفت و شرایط به جایی رسید که در ماههای اخیر مجبور شد برای توجیه بودجه خود به اکران آثاری بپردازد که با سرگروه روی پرده رفته اند؛ این خود آش را شورتر کرد و اسباب اعتراضات فیلمسازان این گروه را فراهم نمود.

نتیجه طبیعی این دور شدن از نبض زنده سینما باعث شد که فقط 4 فیلم از طریق این گروه حائز شرکت در جشنواره تشخیص داده شدند و از این بین هم فقط 3 فیلم توانستند وارد بخش مسابقه شوند!!!

این بیلان ضعیف هنروتجربه در جشنواره موجب شد سیاستگذاران این گروه به ترفندی جدید روی آورند و آن هم انتشار یک فهرست 16 فیلمه موسوم به «بخش هنروتجربه جشنواره»(!)

فارغ از آن که هیچ کجای فراخوان جشنواره امسال بخشی به نام هنروتجربه وجود نداشت و انتشار این فهرست مصداق بارز زیرپا گذاشتن فراخوان است خنده‌دارتر دست به دامن شدن کارگردانان شناخته شده برای بالا بردن عیار این فهرست 16 فیلمه است.

سیاستگذاران هنروتجربه برای آن که عیار فیلمهای این بخش را بالا ببرند نام فیلمهایی از فریدون جیرانی و رامبد جوان یعنی «خفگی» و «نگار» که در بخش مسابقه جشنواره حضور دارند را در فهرست 16 فیلمه خود آورده اند!

فیلمهای «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان و «ایتالیا ایتالیا»ی کاوه صباغ‌زاده که هیچ کدام از کانال هنروتجربه به هیأت انتخاب معرفی نشده‌اند هم در این فهرست آمده است.

جالب است که «ماجرا نیمروزی» فیلمی پرهزینه به تهیه کنندگی تهیه کننده سریال «پادری» است که در تولید حمایت فارابی، تصویرشهر وابسته به شهرداری وحوزه هنری را داشته و همین حضور حوزه برایش کافیست که‌ در اکران شرایطی ایده‌آل و خیلی خیلی خیلی بی‌نیاز از هنروتجربه داشته باشد اما نام این فیلم هم در فهرست اسامی بخشی موسوم به هنروتجربه آمده است!!!

فهرست فیلمهایی که به عنوان آثار بخشی موسوم به هنروتجربه جشنواره معرفی شده‌اند را بخوانید:

«کوپال» ساخته کاظم ملایی به تهیه‌کنندگی کاظم مولایی، «چشم‌ها» ساخته مهران مهدویان به تهیه‌کنندگی علی فاتحی، «خانه/اِو» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اصغر یوسفی‌نژاد، «زمانی دیگر» به کارگردانی ناهید حسن‌زاده و تهیه‌کنندگی فریما ملک‌مدنی و ناهید حسن‌زاده، «صحنه‌هایی از زندگی یک کارآگاه» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی علیرضا رسولی‌نژاد، «ویولونیست» از محمدعلی طالبی، «والدراما» به کارگردانی عباس امینی و تهیه‌کنندگی مجید برزگر، «شماره ۱۷ سهیلا» کارگردان محمود غفاری و تهیه‌کننده امیر سیدزاده، «ترومای سرخ» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اسماعیل میهن‌دوست، «ماجرای نیمروز» از محمدحسین مهدویان به تهیه‌کنندگی محمود رضوی، «ایتالیا ایتالیا» ساخته کاوه صباغ‌زاده، «نگار» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی رامبد جوان، «خاطرات پاییزی» کارگردان علی فخرموسوی و تهیه‌کنندگی سیدامیر سیدزاده، «خفه‌گی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی فریدون جیرانی، «بیوگرافی» ساخته فاطمه ثقفی به تهیه‌کنندگی علی‌اکبر ثقفی و «مکان» به کارگردانی سیدمهدی احمدپناه و تهیه‌کنندگی امیرشهاب رضویان.

هنروتجربه
هنروتجربه



مدیرعامل خانه سینما درباره سایت ناکارآمد بلیت فروشی جشنواره⇐طراحان سایت از جوانان نخبه بودند!!!/اشکالات پیش‌آمده ممکن بود در هر جای دیگر هم رخ دهد!!!

سینماروزان: سخنان محمد حیدری در نشست خبری جشنواره فجر که از تأییدیه خانه سینما و شورایعالی تهیه کنندگان سینمای ایران بر سامانه ناکارآمد بلیت فروشی آنلاین جشنواره موسوم به «سینوگرام»-وابسته به هولدینگ بانک پاسارگاد- گفته بود(اینجا را بخوانید) با واکنش منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما مواجه شد.

به گزارش سینماروزان شاهسواری ضمن بیان اینکه خانه سینما به صورت کلی روند بلیت فروشی اینترنتی را تأیید کرده از این گفته که طراحان این سایت ناکارآمد که دردسرهای فراوانی را برای مخاطبان رقم زدند از نخبگان بوده اند!!!

اظهارات شاهسواری در شرایطی صورت گرفته که این سامانه بنا بوده آمارگیری آنلاین آرای مردمی جشنواره را هم انجام دهد اما با ناکارآمدی در فروش بلیت در تصمیم منطقی این مسئولیت توسط دبیر از آنها بازستانده شد.

منوچهر شاهسواری در نشست خبری دیروز که در محل خانه سینما برگزار شد، گفت: برخی از ملاحظاتی را با دوستانی که در این فناوری کار می‌کردند داشتیم چرا که یک سری ملاحظات استثنایی به واسطه اقتضائات سینما وجود دارد و بر این اساس ما در خانه سینما خیلی زودتر به این نتیجه رسیدیم که باید رأی‌گیری بهترین فیلم مردمی را به همان شیوه سال قبل اجرا کنیم.

شاهسواری ادامه داد: ما در خانه سینما مطلقا با هیچ مانعی روبرو نشدیم چون شیوه قبل را به عنوان یک گزینه‌ای که به آن تسلط داشتیم کنار دست خود می‌دیدیم. به همین دلیل نگرانی‌های خود را از بابت سایت اطلاع دادیم. هر چند طراحان سایت از جوانان نخبه بودند و ما از اینکه این اتفاق در یک سیستم امن الکترونیکی رخ دهد مشکلی نداشتیم اما امنیت و عدم اختلال در رأی‌گیری برای ما بسیار مهم بود چون هر گونه اختلالی ممکن بود یک فیلم را از موقعیت A به موقعیت B برساند.

مدیرعامل خانه سینما درباره سامانه ناکارآمد بلیت فروشی آنلاین گفت: اتفاقی که برای سایت پیش فروش بلیت‌ها رخ داد و منجر به عذرخواهی دبیر جشنواره فیلم فجر شد اتفاقی است که ممکن بود در جاهای دیگر هم رخ دهد و احساس می‌کنم اگر دقت بیشتری می‌کردیم این طور نمی‌شد.

او درباره گفته‌های محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر مبنی بر اینکه این شیوه الکترونیکی از سوی خانه سینما تأیید شده است، گفت: از حرف ایشان چنین برداشتی نداشتم چون تأیید ما به صورت کلی در برگزاری الکترونیکی این امر بوده است ولی اینکه ما به عنوان خانه سینما در توافقات و مذاکرات اولیه حضور داشته باشیم رخ نداده است اما در کل علاقه‌مندیم کل فروش بلیت کشور از طریق یک سیستم الکترونیک باشد تا دسترسی دقیقی به تعداد آمار تماشاگر و حتی کیفیت تماشاگر وجود داشته باشد که این مسئله در تحلیل برای تولیدات سینما می‌تواند راهگشا باشد.

او یادآور شد: در بخش فروش بلیت ما نه تخصصی داریم و نه نکته‌ای داشتیم. فقط دوستان ما در شورای عالی تهیه‌کنندگان سینما برای نحوه تصمیم‌گیری و انتخاب صندلی‌هایی که در اختیار هر فیلم قرار می‌گیرد، در جلسات‌شان بنده حضور داشتم اما برای آرای مردمی جدا از پیگیری‌ها و حضور آقای آشتیانی پور، خود من فقط در یک جلسه شرکت کردم.




محمد حیدری در نشست خبری جشنواره فجر همه چیز را گفت⇐از بی علاقگی سازندگان فیلم ارگانی «امپراطوری جهنم» به حضور در جشنواره تا استفاده از داوران خارجی برای جشنواره/از تأییدیه شورای عالی تهیه کنندگان و مدیرعامل خانه سینما بر سامانه نارکارآمد بلیت فروشی آنلاین(!) تا ورود «خوب بد جلف» بدون اصلاحیه به جشنواره و اعلام انصراف کارگردان «کارت پرواز» از حضور در جشنواره

سینماروزان: نشست خبری محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر دوشنبه برفی 5 بهمن ماه برگزار شد.

به گزارش سینماروزان حیدری کوشید در این نشست تا می تواند صریح و بی واسطه پاسخگوی پرسشهایی باشد که از سوی رسانه ها طرح می شود.

بخشهای خواندنی گفته های حیدری در این نشست را بخوانید:

–من درباره مشکلات سامانه بلیت فروشی آنلاین عذرخواهی کردم و مجددا عذرخواهی می کنم. به دنبال آن بودیم که آورده جدیدی از طریق این سامانه به سینمای ایران داشته باشیم و از حدود شش ماه قبل از جشنواره رایزنی ها برای کار با این سامانه آغاز شد و البته سامانه بلیت فروشی موردنظر توسط شورای عالی تهیه کنندگان و مدیرعامل خانه سینما تایید شد ولی در روز آغاز سامانه فروریخت!

–مهتاب کرامتی همچنان در کنار ما به عنوان مشاور هست، بهروز غریب پور همچنان مدیر کاخ جشنواره است و مجید مظفری مدیر کاخ مردمی یعنی پردیس ملت!

–آنچه وزیر ارشاد درباره حذف ده فیلم از جشنواره به دلیل ممیزی گفته را ایوبی رد کرد و من هم رد می کنم؛هیات انتخاب جشنواره و دبیر به طور مستقل فیلمها را انتخاب کردند در چارچوب مقررات سازمان سینمایی!

–هیأت انتخاب «امپراطور جهنم» را رد کرد و من از آنها خواستم که فیلم در چشم انداز باشد. سوال این است که اگر هدفشان دیده شدن فیلم است چرا نمی گذارند فیلم در چشم انداز دیده شود؟! می گذاشتند فیلم توسط مخاطبان دیده شود تا عیار اثر دست مردم بیاید!

–فرش قرمز در کاخ جشنواره نیست و فقط در کاخ مردمی یعنی پردیس ملت برگزار میشود!

–برخلاف شایعات «خوب بد جلف» پیمان قاسم خانی ابدا اصلاحیه نخورده و اصلا قبل از ارائه به جشنواره، پروانه نمایش گرفته بود!

–تمامی 33 فیلم مسابقه و 11 فیلم چشم انداز توسط هیات انتخاب معرفی شدند و صورتجلسه امضاءشده توسط هیات انتخاب در این باره موجود است و قابل انتشار!

فیلم «کارت پرواز» مهدی رحمانی از ابتدا در بخش چشم انداز بود ولی کارگردان انصراف داد!

–باز هم می گویم تهیه کننده «امپراطور…» خودش نخواست فیلمش دیده شود؛ دبیرخانه حتی تا یک هفته فیلمی را جایگزین این فیلم نکرد تا «امپراطور…» دیده شود اما سازندگان علاقه ای نداشتند در جشنواره باشند و فیلمشان دیده شود.

هر شخصی را برای هیأت داوران انتخاب کنیم گلایه می کنند؛ پس چه کنیم؟!باید برویم داور خارجی بیاوریم؟!!!

–همواره از هنرمندان خواسته ایم با لباس رسمی در مراسم مختلف جشنواره حاضر شوند. امسال هم خواهش اکید دارم از هنرمندان برای حضور در مراسم جشنواره با پوشش رسمی!

-چرا بلیتهای جشنواره گران شده؟!چرا قیمت بلیتهای پردیس ملت گرانتر شده؟!چون صاحبان آثار برای نمایش آثارشان از ما انتظار {مالی}دارند و باید انتظاراتشان برآورده شود!