1

فامیل‌بازی در فینال “پایتخت۶”؟؟+عکس

سینماروزان: تولید فینال فصل ششم “پایتخت” در حالی در دستور کار قرار گرفته که رسانه رسمی سازمان از ورود برادر تنابنده به‌عنوان نویسنده کار، خبر داده است.

فصل ششم “پایتخت” نوروز سال قبل روی آنتن رفت و کیفیت متون این فصل و بخصوص نگارش پایان‌بندی با یادآوری شماری از فیلمهای فارسی به شدت با انتقاد مواجه شد.

بسیاری از منتقدان فقدان خشایار الوند را دلیل ضعف متنی سریال و انحراف در پایان‌بندی می‌دانستند و حتی رییس سازمان نیز شائبه نفوذ ستون پنجم فرهنگی را مطرح کرد.

حالا که ساخت فینال فصل ششم تصویب شده، روزنامه جام جم از محمد تنابنده(برادر کوچکتر محسن تنابنده) به‌عنوان نویسنده فینال یاد کرده است.

روزنامه جام‌جم نوشت: برای نگارش سریال فصل ششم پایتخت، آرش عباسی برای نویسندگی کمک کرده بود ولی حالا برای دو قسمت باقیمانده، محسن تنابنده به سراغ برادرش محمد تنابنده رفته و او به سرپرستی محسن تنابنده جمع‌بندی این فصل را به نگارش درآورده‌است!

اینکه چطور برادر تنابنده به نویسندگی این سریال تلویزیون نائل آمده معلوم نیست ولی آنچه مشخص است اینکه قرار شده دوشب پایانی سال ۹۹ دو قسمت نهایی “پایتخت۶” پخش شود.

محمد+تنابنده+محسن+تنابنده
محمد+تنابنده+محسن+تنابنده




رسانه دانشگاه آزاد مطرح کرد⇐بالاخره معلوم شد حواشی “پایتخت۶” نتیجه وادادگی بوده یا نفوذ ستون پنجم؟/مگر سال گذشته تنابنده و مهرانفر نگفتند که دیگر با تلویزیون همکاری نمی‌کنند؛ حال “پایتخت۷” بدون آنها تولید می‌شود؟/چرا روابط‌عمومی صداوسیما به‌جای توضیح دادن درباره حواشی “پایتخت۷”، به تبلیغ برنامه خودش می‌پردازد؟/چرا روابط‌عمومی بخش‌های دیگر صداوسیما ترجیح می‌دهند واکنشی به ماجراهای “پایتخت۷” نشان ندهند؟/روابط‌عمومی یک سازمان، یک معاونت یا حتی یک شبکه چه وظایفی دارد؟/چرا هیچ مدیر یا مسئول دیگری از صداوسیما حاضر به پاسخگویی درباره حاشیه‌های “پایتخت۷” نشده؟/آنچه مشخص است اینکه مخاطبان نباید منتظر پخش نوروزی “پایتخت۷” باشند چون “نون.خ۳” روی آنتن خواهد رفت!

سینماروزان: حواشی شکل‌گرفته حول تولید فصل هفتم “پایتخت” از حذف سارا و نیکا تا انصراف مهران احمدی از بازی در این فصل بالا گرفته ولی هیچ اطلاع‌رسانی رسمی درباره چند و چون تولید انجام نشده.

روزنامه فرهیختگان منسوب به دانشگاه آزاد، پرسشهایی را درباره انفعال مدیریتی نسبت به حواشی این سریال طرح کرده و خبر داده که “پایتخت۷” به نوروز نمی‌رسد.

متن گزارش روزنامه فرهیختگان را بخوانید:

اواخر خرداد امسال بود که سیروس مقدم، کارگردان سریال «پایتخت» خبر از تولید پایتخت ۷ برای نوروز ۱۴۰۰ داد و گفت که وقتی سفارش به ساختن ادامه پایتخت می‌شود، یعنی مشکلات حل شده و تلویزیون از ما طرح پایتخت ۷ را خواسته است و ان‌شاءالله با رفع دلخوری‌ها این مجموعه نوروز ۱۴۰۰ پخش می‌شود.

اشاره سیروس مقدم به حاشیه‌های قسمت پایانی فصل ششم بود و شباهت دو سه سکانسش با یکی دو فیلم قبل از انقلاب بود که باعث واکنش مدیران تلویزیون و بعضی سازمان‌های دیگر شده بود. مقدم اما از ناراحتی عوامل پایتخت حرف می‌زد و در همان گفت‌وگوی خردادماهش تصریح کرده بود: «عوامل «پایتخت» انتظار یک تشکر خشک و خالی داشتند و با درایت دوستان ماجرا درحال حل شدن است و تمامی این حواشی از بین می‌رود. تلویزیون خانه ماست و در هر خانواده‌ای دلخوری پیش می‌آید ولی دائمی نیست و بازهم سر یک سفره هستیم.»

حالا و بعد از گذشت نزدیک به 6ماه از صحبت‌های سیروس مقدم، خبر رسیده است که تلویزیون توافق کرده «پایتخت7» را برای نوروز 1400 بسازد. خبری که به‌محض انتشار، حاشیه‌های خود را هم داشت. از نبودن بهبود و سارا و نیکا در سری تازه تا حضور دوباره علیرضا خمسه در نقش باباپنجعلی. آنهایی که خبر را شنیدند از زمان کوتاه برای ساختن سری تازه پایتخت تعجب کردند و گروهی دیگر زمان کوتاه ساخت بعضی سری‌های قبل را یادآوری می‌کردند. اما شواهد نشان می‌دهد که ساختن سری هفتم پایتخت و پخش آن در نوروز 1400 به همین سادگی‌ها هم نیست.

تکیه بر پایتخت؟

در یکی دو سال اخیر بارها و به بهانه‌های مختلف در «فرهیختگان» نوشتیم و به مدیران تلویزیون توصیه کردیم که اتکای بیش از حد به ستاره‌ها و تک‌برنامه‌های موفق، حرفه‌ای و صحیح نیست و این بازی درنهایت به ضرر صداوسیما تمام می‌شود. توضیح داده بودیم که این وابستگی باعث به‌وجودآمدن دستمزدهای سرسام‌آور و غیرعقلانی می‌شود و از نظر زمانی و ساخت برنامه‌ها هم تابع آن ستاره خواهد شد. سریال پایتخت موفق و پربیننده است، کسی در آن شکی ندارد اما قرار نیست تمام مدیران تلویزیون خود را پشت تک‌مجموعه‌های موفق پنهان کنند. تا به‌حال 6 قسمت از پایتخت تولید و پخش شده است. شاید اگر این وابستگی افراطی نبود تا الان شاهد سه سری از یک پایتخت فوق‌العاده بودیم و این‌قدر شاهد فراز و نشیب در فیلمنامه و ساخت هر فصلش نبودیم. حتما تلویزیون و مردم نیاز به سریال‌های خوب و جذاب دارند و پایتخت این دو ویژگی را دارد اما دوره اتکای تیم‌ها به تک‌ستاره‌ها تمام شده است و رسانه‌ها هم باید خود را با این تغییرات وفق دهند.

روابط‌عمومی؛ بیکار یا بی‌مسئولیت؟

هنوز یک پلان از پایتخت7 ساخته نشده و حاشیه‌ها از سرتاپایش بالا می‌روند. عوامل سریال پاسخگو نیستند و مطمئن حرف نمی‌زنند. روابط‌عمومی صداوسیما به‌جای توضیح دادن و تنویر افکار عمومی حول محور حذف سارا و نیکا (واقعا چقدر در پیشبرد سریال موثر بودند؟) در صفحه شخصی اینستاگرامی‌اش به تبلیغ برنامه خودش می‌پردازد و عملا هیچ رنجی از بارهای تلویزیون را نمی‌برد! روابط‌عمومی بخش‌های دیگر صداوسیما ترجیح می‌دهند واکنشی نشان ندهند تا همچنان فضای مجازی میدان‌دار رسانه‌ای باشد و مخاطبان اخبار صحیح و سریع را از آن بگیرند. در همین فضای مجازی بود که سارا و نیکا اشک ریختند و از ظلمی گفتند که به آنها روا شده است. این دو بازیگر نوجوان هیچ اشاره‌ای به کارهایی که در این مدت کرده‌اند و حاشیه‌های خودشان نکردند. در همین فضای مجازی بود که مهران احمدی خبر داد هیچ اطلاعی از ساخت پایتخت7 ندارد و به‌دلیل قرارداد‌هایی که بسته، اصلا نمی‌تواند در فصل هفتم ایفای نقش کند. آرش عباسی، نویسنده «پایتخت ۶» در همین فضای مجازی با انتشار پستی نوشت که درباره سریال «پایتخت» برای او طرح و ایده‌ای ارسال نشود، چون او ارتباطی به فصل هفتم این مجموعه ندارد و نمی‌تواند این ایده‌ها را با سازندگان سریال در میان بگذارد. او همچنین درباره آنچه از «پایتخت» نصیبش شده در همین فضای مجازی به آشنایی با سیروس مقدم اشاره کرد و نوشت که آرزو می‌کنم این همکاری در زمان دیگر، با آدم‌های دیگری و نه در «پایتخت» دوباره اتفاق بیفتد. او همچنین توضیح داد که او به‌عنوان نویسنده در این سریال حضور داشته، نه طراح داستان. بازیگرانی مانند بهرام افشاری، بهنوش بختیاری و مهران احمدی در همین فضای مجازی به حمایت از سارا و نیکا فرقانی پست گذاشتند و از مدیران صداوسیما خواستند از گناه‌شان بگذرند و آنها را ببخشند.

روابط‌عمومی یک سازمان، یک معاونت یا حتی یک شبکه چه وظایفی دارد؟ قرار است دیگر در چه زمانی کار کند و به یک منبع اصلی و نه صرفا ارسال‌کننده اخبار دست‌چندم تبدیل شود؟ مشغول شدن به کارهای غیرضرور و ندادن اولویت به فعالیت‌های سازمانی سرانجامی بهتر از این نخواهد داشت. به‌جز روابط‌عمومی معاونت سیما و آن هم در آخرین لحظات تهیه گزارش، هیچ مدیر یا مسئول دیگری از صداوسیما و سریال پایتخت، حاضر به پاسخگویی درباره حاشیه‌ها و سوالات نشد. به نظر می‌رسد روابط‌عمومی یک سریال تلویزیونی به‌جز عکس یادگاری انداختن با عوامل مجموعه، وظایف دیگری هم دارد.

«نون.خ3» به‌جای پایتخت7؟

بیایید فرض بگیریم که پایتخت7 با همه سختی‌ها و حاشیه‌هایش به عید امسال نرسد؛ اتفاقی که خیلی هم بعید نیست. مدیران تلویزیون بازی خوبی را شروع کرده‌اند. اجازه بدهید اسم این بازی را بگذاریم «نون.خ و پایتخت». یعنی در اواسط آذرماه اعلام می‌کنیم که قرار است پایتخت7 ساخته شود، درحالی‌که تایید یا رد ساخت یک مجموعه مسیر دشوار و درازی ندارد. مدیران تلویزیون حواس‌شان هست که نون.خ3 از مدت‌ها پیش درحال تصویربرداری است و قطعا به نوروز 1400 می‌رسد. عید امسال هم برخی مدیران تلویزیون قصد داشتند برای نوروز نون.خ2 را به‌جای پایتخت7 پخش کنند اما در لحظات آخر و با فشار مدیران بالاتر و به دلایل اقتصادی این تصمیم وتو شد. حالا اما به نظر می‌رسد درباره روی آنتن رفتن نون.خ به اجماع رسیده‌اند. پس همزمان خبر توافق پایتخت7 را منتشر می‌کنند و نهایتا هم به این نتیجه می‌رسند که با توجه به فاصله کم ماه رمضان تا عید 1400 بهتر است پایتخت7 با زمان بیشتری و برای آن زمان پخش شود. بازی خوبی است. هم مخاطبان را راضی و هم سعی کرده‌اید سبد تلویزیون را پر نشان دهید. به نظر شما سه ماه زمستانی برای ساخت یک سریال مثلا 15 قسمتی در شمال کشور مناسب است؟ آیا کیفیت فدای سرعت نمی‌شود؟ شما هم ممکن است سوالات بیشتری داشته باشید. احتمال بیش از 70درصد شاهد پخش سری سوم نون.خ در نوروز 1400 خواهیم بود و این حاشیه‌سازی‌ها و خبرسازی‌ها شاید بی‌ارتباط با عوامل سریال پایتخت هم نباشد. خواجه‌نژاد مدیر روابط‌عمومی معاونت سیما گفت: «کار اصلی شبکه یک سیما برای نوروز ۱۴۰۰ نون.خ ۳ است.»

سرنوشت ستون پنجم؟

سال گذشته و پس از پخش قسمت پایانی (قرار بود یک قسمت پایانی دیگر هم داشته باشد)، علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما در دستوری ویژه به سیدمرتضی میرباقری با اشاره به حواشی قسمت آخر مجموعه پایتخت۶ تاکید کرده بود که لازم است بررسی شود این اقدام (بازسازی سکانس‌هایی از فیلم پیش از انقلاب همسفر) حاصل اشتباه، بی‌توجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه‌انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟!

حالا سوال اصلی اینجاست که در این مدت چه اقداماتی برای شناسایی و برخورد با این ستون پنجم احتمالی شده است؟ اصلا نتیجه بررسی‌ها چه بوده است؟ بالاخره آن حواشی نتیجه وادادگی بوده یا نفوذ ستون پنجم؟ چه افرادی از تیم کاری پایتخت حذف شدند؟ مدیران ارشد تلویزیون تضمین می‌دهند که در سری تازه و حتی در سریال‌های دیگر، چنین اتفاقاتی تکرار نخواهد شد؟

پس از پخش سری ششم نقدهایی درباره روند ساخت این سریال مطرح شد. گروهی معتقد بودند سریال «پایتخت» در فصل‌های ابتدایی به زیبایی‌های احترام به بزرگ‌تر می‌پرداخت، اما در دو فصل اخیرش کار را به برخورد فیزیکی و فحاشی اعضای خانواده و خویشاوندان علیه یکدیگر رسانده و ناظر کیفی و مشاوران تولید سریال «پایتخت» باید بررسی کنند که چه اتفاقاتی باعث شد آدم‌های ساده و بی‌آلایش فصل‌های اول این سریال که نفرت از مال حرام را به مخاطب آموزش می‌دادند، در فصل آخر، کار خلاف و ریاکاری و فریب برای رسیدن به پول بیشتر را به مردم آموزش دادند؟

فارغ از اینکه چقدر از نظر دراماتیک و فیلمنامه این حرف‌ها صحیح است اما مساله اصلی اینجاست که وقتی یک سریال تداوم پیدا می‌کند مستلزم وجود روایت‌ها و خرده‌روایت‌های تازه است. کنش‌های تازه و چالش‌های جدید، داستان‌های نو و موقعیت‌های جذاب می‌سازند. ترسیم اینکه یک سریال چه مسیری را طی کرده، کار دقیق و درستی است اما اینکه با چه خط‌کشی به آن پرداخته شود، نکته مهم‌تری است. وقتی سریال‌ها پیش از تولید بیشتر از اینکه به محتوا توجه کنند، دنبال جذب اسپانسر هستند یعنی محتوا اولویت اصلی آن شبکه و سازمان نیست. نظارت بر پیش‌تولید، تولید و پساتولید در سازمان صداوسیما وظیفه کیست؟

نیاز به پایتخت‌ها و اداهای روشنفکری

واقعیت این است در دوره‌ای که سریال‌های طولانی یا حتی مینی‌سریال‌های جذاب و مهم در جهان ساخته می‌شود و مخاطب‌های زیاد داخلی هم دارد، بدیهی است که تلویزیون خودمان نیاز بیشتری به سریال و مجموعه تلویزیونی یا حتی تله‌فیلم دارد. اصلا شبکه‌ها باید پر باشند از «پایتخت»‌ها و «نون.خ»‌ها و اینقدر این سریال‌ها زیاد شوند که قدرت انتخاب مخاطب هم بیشتر شود. هر فرد یا رسانه‌ای از آثار زیبا و مطرح حمایت می‌کند اما نقد اصلی متوجه سازوکار و مراحل تصمیم‌گیری برای ساخت آنهاست. نقد اصلی متوجه مدیریت عوامل یک سریال است. خودتان را بگذارید جای بازیگری که می‌داند سازمان برای ساخت سریالش و رساندنش به شب عید به او نیاز دارد. آیا پیشنهاد دستمزد بیشتری نمی‌کنید؟ آیا از وضعیت پیش‌آمده استفاده نخواهید کرد؟ اینکه قراردادهای دیگر و همزمان برخی عوامل کنسل شود و همه‌چیز معطوف به ساختن و رساندن یک سریال به یک زمان مشخص باشد، کارگردان‌سالاری یا بازیگرسالاری نیست؟

بهمن‌ماه سال گذشته بود که محسن تنابنده و احمد مهرانفر در واکنش به صحبت‌های کوشکی علیه رخشان بنی‌اعتماد اعلام کردند که دیگر با تلویزیون همکاری نمی‌کنند. آنهایی که از این بازیگران شناخت داشتند، نیشخندی در دل‌شان زدند و آنهایی که شناخت نداشتند، فریاد وامصیبتا سردادند که قرار است تلویزیون بدون آنها چه کند؟ حالا و درحالی‌که هنوز یک سال هم از صحبت‌های آنها نگذشته، شاهد بازگشت آن دو بازیگر و هنرمندان دیگر به تلویزیون هستیم. ژست‌های روشنفکری را درک می‌کنیم اما نه این‌قدر. یا آن تصمیم‌های احساسی را نگیرید یا پای حرف‌تان بمانید.

مخاطبان تلویزیون نباید منتظر سریال پایتخت7 باشند و تیم سعید آقاخانی و بازیگران بومی با اضافه شدن اکبر عبدی قرار است نوروز 1400 میهمان ما باشند و ممکن است با فاصله کوتاهی و در ماه رمضان شاهد دستپخت مقدم و همکارانش باشیم.

 




چرا سعید آقاخانی توانست و محسن تنابنده نتوانست؟

سینماروزان/پیمان اسماعیلی: سعید آقاخانی به همراه رضا عطاران جزو نام‌های قابل اعتنا در عرصه سریال‌سازی طنز در سه دهه اخیر هستند و در عیار آنها همین بس که بازپخش چندین‌باره “متهم گریخت” به نویسندگی آقاخانی و کارگردانی عطاران همچنان جزو پرمخاطب‌ترین محتواهای رمضان۹۹ است.

آقاخانی بعد از تجربه موفق فصل نخست “نون.خ” رفت به سمت ساخت فصل دوم سریال و با هوشمندی و با استفاده از بومی‌سازی و بهره‌گیری از پتانسیل بازیگران بومی و کردتبار و تاکید بر لوکیشن‌های زیبای مناطق مختلف کردستان و درآمیختن دردهای مردمان کرد با شیرینی و سادگی زندگی این قوم، خیلی زود توانست به اثرش هویت و کاراکتر بدهد.

سوای موفقیت آقاخانی در خلق موقعیت‌های طنز با استفاده از شگرد جذاب و امتحان پس داده قرار گرفتن آدم‌های خنگ، مشنگ و سربه‌هوا و گیج در موقعیت‌های کمیک، او توانست به ارائه مفاهیم انسانی و اخلاقی در سریالش بپردازد؛ مساله‌ای که در سریالهای این روزهای تلویزیون یا خیلی بااغراق و شعاری بدان پرداخته می‌شود یا اصلا بدان پرداخته نمی‌شود.

دلیل اصلی اینکه “نون_خ۲” توانست هم اشارات اجتماعی خود را داشته باشد و هم طنازی کند ولی “پایتخت۶” نه طعنه‌های سیاسی‌اش درآمد و نه طنازی‌هایش به دل نشست همین حفظ حریم اخلاقیات بود.

پرده‌دری “پایتخت۶” در توهین‌های مداوم کوچکترها به بزرگترها‌، سمپات کردن کاراکتر ریاکار مرکزی داستان و ارائه تصویری شیرین(!) از یک قاچاقچی، ترویج زیاده‌خواهی، تمرکز بر دروغگویی‌های مکرر در بطن داستان سریال که تبدیل به ویژگی شخصیتی تمام آدمها(!) شده و از همه بدتر ادای دین گاه و بیگاه نویسنده تازه‌کار سریال به فیلمفارسی‌های گوگوش آتشین از “ماه عسل” و “همسفر” تا “در امتداد شب” چنان آش شوری ایجاد کرد که حتی دل مخاطبان قدیمی “پایتخت” را زد.

تندروی “پایتخت۶” کاری کرد که برخی سکانسهای دیدنی “نون‌.خ۲” نیز از ترس حاشیه‌سازی گرفتار ممیزی شوند ولی انگاری ممیزان حواسشان نبود آقاخانی بنای سریال خود را بر نمایش خوبی و بدی کنار هم قرار داده و برای همین طعنه‌های تند سریال هم دل‌زننده نمی‌شود.

سعید آقاخانی در “نون.ح۲” با انتخاب روستایی کوچک به عنوان مکان اصلی رخدادهای داستان، تلاش می‌کند در پس ارائه اثری سرگرم کننده و مفرح ، مروج فضائل و خصلتهای نیک و پسندیده اخلاقی باشد ولی نه شعاری و به‌سبک راه‌پیمایی‌ها(!) که کاملا غیرمستقیم و با تحت تاثیر قرار دادن ناخودآگاه مخاطب و همین است که “نون.خ۲” را موفق کرد و “پایتخت۶” را شکست‌خورده.

نورالدین‌خانزاده دربرابر نقی معمولی
نورالدین‌خانزاده دربرابر نقی معمولی




تلاش‌ سیروس مقدم برای کمرنگ کردن ردپای خشایار الوند و پررنگ کردن نقش تنابنده⇐ در فصل اول “پایتخت”، خشایار از نیمه‌های کار به تنابنده اضافه شد/در فصل دوم، خشایار اساسا نقشی در داستان نداشت/ایده اصلی فصول سوم و چهارم از تنابنده بود و خشایار بعدا وارد شد!/در “پايتخت ۵” ايده اصلي و نگارش شش قسمت اول توسط تنابنده انجام شد و بعد از آن خشايار اضافه شد!

سینماروزان: بخش عمده انتقادات به فصل ششم “پایتخت” و به‌خصوص کپی‌برداری‌های مناقشه‌برانگیز پایان‌بندی از برخی آثار گوگوش به عدم حضور یک نویسنده حرفه‌ای در کار بازمی‌گشت؛ منتقدان معتقد بودند اگر خشایار الوند زنده بود “پایتخت۶” در دامی نمی‌افتاد که محصول دست یک نویسنده بدون رزومه مشهود در سینما و تلویزیون است.

با این حال سیروس مقدم به این امر اعتقاد ندارد و مدعی است که نویسنده اصلی “پایتخت” در تمام فصول محسن تنابنده بوده!!
مقدم در گفتگویی که با تینا جلالی در اعتماد داشته سعی زیادی کرده که نقش تنابنده را در متن این سریال پررنگ و نقش خشایار را کمرنگ کند!

مقدم گفت: «پايتخت يك» براساس طرح يك‌صفحه‌اي از محسن تنابنده و تورج اصلاني با نامي ديگر خريداري شد و شكل گرفت. فكر و ايده اصلي “پايتخت” و همچنين ايده‌هاي اصلي ديگر پايتخت‌ها متعلق به محسن تنابنده است. بعد از شكل‌گيري ايده اوليه توسط تنابنده، نويسندگان اضافه مي‌شدند. در فصل اول مرحوم خشايار الوند از نيمه‌هاي كار به تنابنده اضافه شد.

مقدم ادامه داد: در «پايتخت 2» كوروش نريماني و حسن وارسته در كنار تنابنده قرار گرفتند و مرحوم خشايار، اساسا نقشي در قصه‌ گنبد و گلدسته نداشت.
در «پايتخت 3 و 4» ايده اصلي توسط تنابنده شكل گرفت و بعدا مرحوم خشايار و حسن وارسته اضافه شدند.

این کارگردان افزود: در پايتخت 5، ايده اصلي و نگارش 6 قسمت اول توسط تنابنده انجام شد و بعد از آن مرحوم خشايار اضافه شد. بنابراين نويسندگان با آنكه زحمات زيادي كشيده‌اند ولي سرپرستي و هدايت تنابنده سمت و سوي فيلمنامه‌ها را تعيين مي‌كند.




توجیهات محسن تنابنده درباره چرایی ادامه تولید “پایتخت۶” همزمان با شیوع کرونا+احتمال پایان کامل سریال “پایتخت” در نوروز۹۹

سینماروزان: ادامه تولید برخی فیلمها و سریالها علیرغم توصیه به تعطیلی توسط فرماندهان مبارزه با کرونا با تعجب مخاطبان مواجه شده؛ به‌خصوص که کارگروه کرونایی خانه سینما هم در گزارشهایی به‌طور دقیق نام این پروژ‌ه‌ها و عوامل آنها را ذکر کرده ولی همچنان فیلمبرداری برخی از این پروژه‌ها و ازجمله “پایتخت۶” ادامه داشته.

محسن تنابنده بازیگر اصلی و سرپرست نویسندگان در چرایی اصرار بر ادامه تولید “پایتخت6” همزمان با بالا رفتن موج شیوع کرونا به همشهری گفت: طبیعی است که در شرایط شیوع کرونا ادامه تولید سریال خارج از عقل و منطق به نظر میرسد و خیلیها ممکن است با استناد به ما به تولید ادامه دهند ولی ما کار را متوقف نکردیم فقط برای اینکه قول داده بودند سریال باید نوروز99 پخش شود.

محسن تنابنده مدعی شد: کار همکاران ما در سریال “پایتخت6” کمتر از کار کسانی نیست که این روزها از جان گذشته اند(!!) تا به مردم خدمت و با این ویروس مقابله کنند و باید از تک تک عوامل سریال تشکر کنم که در این شرایط کرونایی پای کار ایستادند!!

محسن تنابنده درباره کیفیت داستانی فصل ششم اظهار داشت: فصل ششم “پایتخت” بلحاظ شکل و فرم در تداوم فصول قبل است با این تفاوت که داستان امسال بیشتر مبتنی بر خانواده و شیرین کردن کام مردم است.

تنابنده ادامه داد: فصل ششم شاید مثل فصول قبل زیاد حادثه محور نباشد ولی اتفاقات نرمتر و جذابتری دارد که شیرینی بیشتری برای مردم دارد.

محسن تنابنده درباره احتمال پایان کلی کار “پایتخت” در نوروز99 بیان داشت: اگر با افول اقبال عمومی روبرو باشیم و بفهمیم مردم دوستش ندارند در آن صورت ساخت ادامه سریال لزومی ندارد. به جز این اینکه بتوانیم گروهمان را هم همیشه خوب و باانگیزه و سرحال نگه داریم نیز مهم است. ضمنا پیدا کردن سوژه و ایده های بکر نیز لازم است.

تنابنده تاکید کرد: درنهایت اگر اقبال عمومی باشد سریال را ادامه میدهیم و اگر مردم دوستش داشته باشند ما نیز انرژی میگیریم برای ادامه کار.




رسانه اصولگرا: فرخ‌نژاد و تنابنده از جکی چان درس بگیرند

سینماروزان: واکنش‌های چهره‌های مشهور به ماجرای شیوع کرونا چنان که باید مشهود نبوده است و یک دلیل این امر را باید واهمه این جماعت از افتادن مجدد در “دام تکرار میکنم”ی دانست که عواقبش همچنان بدنه جامعه را درگیر کرده.

روزنامه اصولگرای “جوان” با نقد انفعال اخیر سلبریتی‌ها، در گزارشی با تیتر “فرخ‌نژاد و تنابنده از چینی‌ها درس بگیرند” از این گونه چهره‌ها خواسته در مبارزه با کرونا ، واکنشی فعالانه داشته باشند.

متن گزارش “جوان” را بخوانید:

رفتار سلبریتی‌های چینی و کره‌ای برای همتایان ایرانی دست‌کم در مورد ماجرای شیوع ویروس کرونا می‌تواند الگوی مناسبی برای برخی همتایان ایرانی‌شان باشد. این روز‌ها و پس از شیوع ویروس کرونا در برخی کشور‌های جهان، سلبریتی‌ها در دو کشور چین و کره‌جنوبی بدون اینکه اقدام به نق‌زنی کنند به یاری دستگاه‌هایی رفته‌اند که در خط مقدم مقابله و مبارزه با این معضل هستند.

رفتار این قشر در مقایسه با برخی سلبریتی‌ها در ایران می‌تواند درس‌آموز باشد. همین سال گذشته بود که حمید فرخ‌نژاد بازیگر ایرانی عنوان کرده بود ۸۰ میلیون ایرانی فدای یک تار موی پسرم و این را بگذارید کنار واکنش هنرمندانی مانند جکی چاون یا کارگردان کره‌ای فیلم اسکاری «انگل» که بدون اظهارنظر‌های طلبکارانه و عوام‌فریبانه آنچه از دستشان برمی‌آید را برای ادای دین به جامعه و هموطنانشان انجام می‌دهند.

هیچ کدام از چهره‌های مشهور در این کشور‌ها در این وانفسا درصدد خودنمایی برنیامدند، هیچ کس فرصت را برای کاسبی و دلالی از طریق تبلیغ کالا یا دارویی مثلاً شفابخش مهیا ندید. چهره‌ها در این کشور‌ها نشان دادند که آرامش و مصلحت جامعه برایشان بر هر چیزی رجحان دارد. آن‌ها هم می‌توانستند بازار طعنه و کنایه و مچ‌گیری راه بیندازند و از این طریق با روان جامعه بازی کنند، اما چنین نکردند.

رفتار‌های غیرمسئولانه قاعدتاً در میان همه سلبریتی‌های ایرانی رواج ندارد و صرفاً شلوغ‌بازی تعدادی از این افراد که اتفاقاً از سواد و دانش کمتری برخوردارند، فضای جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ افرادی که درباره هر چیز نظر می‌دهند و در این اظهارنظر‌های اغلب غیرکارشناسانه بعضاً تحقیرملی و بی‌ثبات کردن روانی جامعه موج می‌زند.

به یاد بیاوریم که در جریان زلزله دو سال پیش و تنها چند ساعت پس از آن فاجعه دردناکی که روحیه همه ایرانی‌ها را جریحه‌دار کرد، یکی از سلبریتی‌های وطنی از خانه‌هایی که صرفاً دیوارشان تخریب شده بود به عنوان طویله یاد کرد و بعد‌ها و پس از کشته شدن یک روحانی به دست یکی از اراذل همدان معلوم شد که قاتل تحت تاثیر توئیت یکی از همین سلبریتی‌ها که اساساً ماهیتی دروغ داشت، دست به جنایت زده بود و بعدتر معلوم شد آن سلبریتی نیز تحت تاثیر یک سلبریتی دیگر دست به انتشار آن توئیت ساختگی زده بود. حالا که خبر می‌رسد در کشور‌های دیگر سلبریتی‌ها به شدت در مقابله با یک معضل ملی مسئولانه عمل می‌کنند خوب است که همتایان ایرانی ایشان هم کمی از این مسئولیت‌شناسی درس بگیرند.




تعبیر محسن تنابنده از حمایت هنگفت یک سازمان ارزشی از “پایتخت۵″⇐قرض‌الحسنه‌ای بود که تمام و کمال برمیگردد!!!

سینماروزان: نزدیک به یک سال و نیم بعد از تولید و روی آنتن رفتن فصل پنجم “پایتخت” با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج همچنان حرف و حدیث درباره حمایت هنگفت این سازمان از “پایتخت5” وجود داشته و کار به جایی رسیده که این سوالات به تولید “قسم”محسن تنابنده هم متصل شده!؟

محسن تنابنده در تازه ترین گفتگویی که درباره “پایتخت5” با “هفت صبح” داشته حمایت مالی اوج را به “قرض الحسنه”ای تشبیه کرده که بناست به اوج برگردد!! ولی تنابنده درباره مبلغ و زمان بازگشت قرض الحسنه حرفی نزده؟!

محسن تنابنده میگوید: سریال “پایتخت” اساسا متعلق به تلویزیون است. تلویزیون در فصل پنجم قرض الحسنه ای از موسسه اوج میگیرد و تمام و کمال هم برمیگردد.

تنابنده بی اشاره به میزان حمایت مالی اوج از “پایتخت5” ادامه میدهد: بیایید یک بار هم که شده ماجرا را کامل و واضح ببینیم. آیا قصه ای را که نیاز به توپ و تانک و اسلحه و هلیکوپتر دارد میتوان با تلویزیونی که یک تفنگ آب پاش هم ندارد ساخت؟؟؟ این چیزها را فقط اوج میتوانست فراهم کند!!!




صدور پروانه نمایش برای یک آقازاده و فیلم محبوب دستگاه قضا+فهرست کامل همه پروانه های صادره

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای 3 فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان فیلم «شاه کش» به تهیه کنندگی عباس آقازاده الیاس نادران اصولگرا، پروانه ساخت فیلمی را گرفته که دو سال پیش تولید شده است.

«قسم» که در کنار «متری شش و نیم» از فیلمهای تقدیر شده توسط معاونت فرهنگی قوه قضاییه بوده دیگر فیلمیست که پروانه نمایش آن صادر شده است.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح زیر است:

–«شاه کش» به تهیه کنندگی عباس نادران و کارگردانی و نویسندگی وحید امیرخانی با موضوع جنایی

–«من می ترسم» به تهیه کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی بهنام بهزادی با موضوع اجتماعی

–«قسم» به تهیه کنندگی جلیل شعبانی و کارگردانی و نویسندگی محسن طنابنده با موضوع اجتماعی.




انتقاد «کیهان» از شباهت بیش از حد «نون.خ» به «پایتخت»!⇔تهیه‌کنندگی «نون.خ» را مهدی فرجی برعهده داشته که در زمان تولید سه فصل اول «پایتخت»، مدیر شبکه اول بود!

سینماروزان: هیچ کدام از سریالهای کمدی نوروزی تلویزیون نتوانستند چنان که باید مورد توجه قرار گیرند؛ هم «نون.خ» که مهدی فرجی مدیر سالیان سازمان آن را تولید کرده بود و هم «زوج یا فرد» که توسط مهران مهام تهیه کننده باسابقه تولید شده بود آن قدر گرفتار تکرار مکررات در بازیگری و فضاسازی بودند که هیچ کدام را نمیتوان حرکتی رو به جلو برای کمدی سازی در تلویزیون دانست.

روزنامه اصولگرای «کیهان» با مروری بر سریالهای مخاطب پسند دهه های مختلف رسانه ملی به انتقاد از شباهت بیش از حد «نون.خ» با «پایتخت» و وام گیری شخصیت اصلی آن «نوری» از «نقی معمولی» پرداخته است!! نکته آنجاست که مهدی فرجی تهیه کننده «نون.خ» در بازه زمانی دی88 تا آذر93 مدیر شبکه اول سیما را برعهده داشت و از سال 79 تا 85 نیز مدیر گروه فیلم و سریال همین شبکه بود و فصل اول «پایتخت» نیز در نوروز 90 و در دوران مدیریت وی بر شبکه اول روی آنتن رفت.

روزنامه «کیهان» نوشت: «نقیِ معمولی» قرار بود، تداعی‌گر خود ما بر صفحه تلویزیون باشد. آنها ساکن «پایتخت» نبودند، اما به نامِ «پایتخت» چند سال پیاپی به عضوی از خانواده‌های ما بدل شده بودند، عضوی که وسطِ شهر فرنگِ مدها و شخصیت‌ها و تجملات و مصرف‌های عجیب و غریب دیگر سریال‌هایی که درشان غرق می‌شدیم و سعی می‌کردیم شبیه‌شان شویم، با شوخی‌ها، لهجه و لحنِ خودمان، «ما» را به یاد «خودمان» می‌انداخت. مسائلشان با دیگر سریال‌ها فرق داشت، اما آیا می‌توان گفت مسائلشان با ما یکی بود؟! پاسخ این سؤال با شما… اما تمام این مقدمات را چیدم تا به اینجا برسم، به سریال امسال نوروزی شبکه اول: «نون.خ»!

این روزنامه ادامه داد: اینکه «نوریِ» «نون.خ» همان «نقی معمولیِ» پایتخت است، نیاز به بحث و تامل زیادی ندارد، اما پرسش این است که آیا «نون.خ» قرار است «پایتخت» باشد؟! اهمیت این سؤال زمانی آشکار می‌شود که به پرسش دیگری بیندیشیم: آیا پایتخت الگوی کاملی برای سریال‌هایی است که قرار است جو غالب سریال‌های شهر فرنگی-همان‌ها که فاصله‌ای نوری با مردمِ معمولی دارند- را بشکنند؟! وقتی به پهنای کشور ایران و بطن مردمِ معمولی بیندیشیم و با کمی دقت به خود و زندگی‌هایمان نظر کنیم، نمی‌توانیم پایتخت را الگوی کاملی از زندگی واقعی مردم بدانیم. از آنجا که «پایتخت» جو غالب سریال‌های تمام سال‌های گذشته را در بی‌توجهی به خانواده ایرانی و زندگی مردم این مرز و بوم شکسته بود-به همین دلیل نیز مورد اقبال مخاطب واقع شد-، تحسین‌‌برانگیز و مورد توجه جدی است، اما نمی‌توان پایتخت را الگوی کاملی برای ادامه مسیر تحول در سریال‌های سیما و نزدیک کردنِ آنها به زندگی واقعی مردم دانست.

«کیهان» با انتقاد از تکراری شدن فضای سریال «نون.خ» افزود: شکستنِ فضای غالب سریال‌سازی سیما نیازمند طراحیِ شخصیت‌ها و قصه‌هایی تازه است، تا مسیر نزدیک شدنِ رسانه ملی به خانواده و زندگی ایرانی تسهیل شود. تکرارِ الگوی «نقی معمولی» در «نوری»‌ها و «خانزاده»ها تنها موجب کلیشه‌سازی‌های جدیدی می‌شود که در ادامه حتی می‌تواند منجر به شکل‌گیری الگوهای طنزِ مخرب از برخی شبه واقعیت‌های جامعه و خانواده ایرانی شود. اگر پایتخت آغاز نسبتا خوبی برای به تصویر کشیدن خانواده سلامت ایرانی بوده است، نمی‌توان در ادامه مسیر همین مدل سریال‌سازی را مناسب و اثرگذار دانست، جامعه به خلق شخصیت‌های جدید در بسترهای مختلف نیازمند است. پاسخ به سؤال «چه کسی پای تلویزیون می‌نشیند؟!» می‌تواند الگوهای متنوعی از شخصیت‌ها و خانواده‌های ایرانی را با لحن‌های متناسب به فیلمسازان، نویسندگان و مدیران رسانه‌ای معرفی کند، فقط باید بتوانند آن سؤال را جدی گرفته و در پی پاسخش برآیند.




ادعای نابازیگر نقش “تختی”فارابی در فیلمی که همسو با پرویز ثابتی موید خوکشی تختی است⇐ محسن تنابنده برای خرید ملک به بنگاه من آمد و از طریق وی وارد فیلم ملکان شدم!

سینماروزان: فارغ از تلاش فیلم “غلامرضا تختی”فارابی که تاکید موکد داشت بر خودکشی تختی یعنی درست همسو با ادعاهای یک ساواکی به نام پرویز ثابتی، بازی بی روح نابازیگری که نقش بزرگسالی تختی به وی سپرده شدن بود و بخاطر گریم نامناسب شمایل هالک را پیدا کرده بود از دیگر موارد مناقشه برانگیز فیلم بود.

این نابازیگر که شاهرخ شهبازی نام دارد و 47 ساله است خود را متولد کوچه علی خان نور از محلات قدیمی کرمانشاه معرفی می‌کند و با بیان اینکه از همان کودکی علاقه خاصی به کشتی داشته، به “ایسنا” اظهار کرد: ۱۴ یا ۱۵ ساله که بودم به خاطر علاقه‌ای که به کشتی داشتم زیر نظر کیومرث تیرانداز از مربیان کشتی کرمانشاه، کشتی را شروع کردم. البته در کنار کشتی نیم نگاهی هم به تنیس روی میز داشتم، اما تمرکزم بیشتر روی کشتی بود.

وی به کسب مقام‌های استان در رشته کشتی اشاره کرد و افزود: تا ۲۳ سالگی همچنان کشتی را ادامه می‌دادم و در مسابقات مختلف استانی که برگزار می‌شد مقام‌هایی کسب کردم.

بازیگر نقش تختی تصریح کرد: بعدها که بزرگ‌تر شده و بیشتر وارد زندگی شدم، برای گذران زندگی در آژانسی مشغول مسافر کشی شدم، تااینکه بصورت اتفاقی یک روز به مرحوم رکن الدین خرمشاهی که از گویندگان وقت رادیو کرمانشاه بود، سرویس دهی داشتم و این مقدمه‌ای شد تا در سال ۷۳ از طریق او وارد صدا و سیمای استان شوم.

وی افزود: چند ماهی در صداوسیمای کرمانشاه مشغول به فعالیت بودم تا اینکه رئیس وقت صدا و سیما استان به من اطلاع داد، مرحوم “علی حاتمی” در پی ساخت فیلمی از زندگی اسطوره کشتی ایران، غلامرضا تختی است، برای همین راهی تهران شدم و دیداری هم با علی حاتمی داشتم که در نهایت مقرر شد در فیلم او بازی کنم، اما بیماری و مشکلاتی که برایش پیش آمد مانع از ساخت فیلم شد.

شهبازی اضافه کرد: پس از کنسل شدن حضورم در فیلم علی حاتمی، در تهران ماندگار شدم و در وزارت بازرگانی مشغول به فعالیت شدم، هشت سالی را در این وزارت کار کردم، اما در نهایت وارد کار آزاد و شغل مشاور املاکی شدم.

وی بابیان اینکه امسال از طریق فضای مجازی متوجه تلاش مجدد برای ساخت فیلم تختی شدم، تاکید کرد: از طریق همین فضای مجازی پیگیر ساخت فیلم بودم، تا اینکه از خداحافظی بازیگر اصلی فیلم مطلع شدم و همان زمان‌ها بود که یکی از دوستان”محسن تنابنده” برای خرید ملک نزد من آمد و علاقمندی خود را برای ایفای نقش تختی به او اعلام کردم که در نهایت با واسطه وی به عوامل فیلم معرفی شدم.

بازیگر نقش تختی ادامه داد: پس از طی شدن برخی مقدمات، از شهریور امسال بازی در این فیلم را شروع کردم و در چهار سکانس شامل سکانس‌های گلخانه، دفترخانه، هتل و بیمارستان ایفای نقش داشتم.

وی درخصوص تجربه بازی در این فیلم نیز گفت: هرچند کار خیلی سختی بود، اما تجربه خیلی خوبی برایم بود. اینکه در نقش یک اسطوره که محبوبیت زیادی بین مردم دارد بازی کنی، کار واقعاً دشواری است.
عوامل اصلی فیلم کمک‌های زیادی به من برای ایفای هرچه بهتر نقشم کردند و خوشبختانه در پایان هم همه راضی بودند.

وی بابیان اینکه پس از بازی در فیلم تختی چندین پیشنهاد برای حضور در فیلم‌های دیگر داشته، گفت: شیفته تختی هستم و خوشحالم که نقش این اسطوره را بازی کردم، برای همین تلاش می‌کنم اگر نقش جدیدی را در سینما و یا تلویزیون قبول کنم، به گونه‌ای نباشد که ذهنیت مثبتی که مردم از این نقش پیدا کرده اند خراب شود، لذا از بازی در کارهای طنز و یا اینکه مثبت نباشد پرهیز می‌کنم. باعث افتخار من است که به عنوان یک کرمانشاهی که کشتی در خون و رگ مردم آن جریان دارد، در نقش اسطوره بزرگی چون تختی بازی کردم.




«قسم» (محسن تنابنده)⇐شیره تریاک، خوردنی است یا نوشیدنی؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

منفی: تولید ربطی به سازمان ارزشی ندارد (؟؟) ولی کلی از کارمندان سازمان حضور به هم رسانیده اند برای تماشای فیلم!!

مثبت: کشاندن داستان به دل جاده گرگان-مشهد مزیتی است برای سینمایی که پر شده از کاسه توالت و خانه های چرک! طبیعت زیبا کمک میکند به تنفس ولی

منفی: بنیان درام بر گفتار است و نه کردار و این نقص است

مثبت: تصویرسازی ماجرای قتل منجر به قسامه در میانه اثر، برای دقایقی هم که شده لحن رادیویی فیلم را اطفا میکند و غافلگیری پرت شدن اتوبوس در دریاچه نیز همین طور

منفی: ولی اینها رویهم ده دقیقه هم نمیشود و تا سینما شدن، هشتاد دقیقه ای فاصله دارد

منفی: تأثیر پذیری افتتاحیه از “چه کسی امیر را کشت” و تأثیر پذیری درونمایه از “سفر به شب”بیضایی!! خدای نکرده فکر نکنید کپی کرده چون تنابنده یک مولف(!) قهار است‼️

مثبت: معمای شکل گرفته پیرامون قتلی که مدام حرفش زده میشود زمینه خوبیست برای جلب مخاطب اما

منفی: افسوس که برای حل معما نیز بیش از هر چیز بر گفتار تکیه شده!

منفی: اصالت آدمها به گرگان میرسد ولی اغلب با لهجه پایتخت نشینان حرف میزنند! در این بین مهناز افشار هم که دیگر آخرش است. مهناز با سکنات بانوان آلامد بالانشین، میخواهد بشود فرمانده مسافران شهرستانی قسامه؟؟

*سکانس
پرت شدن اتوبوس در دریاچه پرورش ماهی! که حسابی هم برای اجرایش خرج شده و انگار فیلم ساخته شده برای اجرای همین یک سکانس

*گاف
-شب اومد تریاک کشید
–تریاک نبود، شیره بود!

-حرکت بیش از حد آرام اتوبوس! فلو کردن نماهای روبروی اتوبوس برای نامحسوس شدن سرعت پایین!!

-کاراکتر زن فرمانده مسافران قسامه(با بازی مهناز افشار) چرا افشاگری پایانی درباره شوهرش را به راحتی باور میکند و کمترین تلاشی برای تکذیب نشان نمیدهد؟

*دیالوگ
-بتول عادتشه، غمبرک بزنه …س ناله کنه! حالا بگو روضه س! با سر میره

-برو ببین زن حسین چطور زندگی میکنه! مکه، تایلند، ترکیه!!




پیش بینی سینماروزان محقق شد و الهام غفوری جای سازمان ارزشی را در “قسم” گرفت اما سوال این است که⇐ پروانه تهیه کنندگی این بانو توسط کدام صنف تهیه کنندگی و با کدام مدرک تحصیلی صادر شده؟؟

سینماروزان: با رونمایی از پوستر فیلم “قسم” پیش بینی سینماروزان درباره تغییر سرمایه گذار فیلم محقق شد و به جای سازمان هنری-رسانه ای اوج این الهام غفوری است که نامش روی پوستر سبز شده!!

پروانه ساخت “قسم” به تهیه کنندگی جلیل شعبانی که سال قبل فیلم “سوءتفاهم” را با حمایت اوج تهیه کرده بود، صادر شده بود و به واسطه همراهی محسن تنابنده با اوج در تولید فصل پنجم “پایتخت”،  حضور اوج در تولید “قسم” طبیعی جلوه مینمود.

حالا با رونمایی پوستر مشخص شده که اوج در ظاهر هم که شده در کار نیست. چرایی اش مشخص نیست و شاید به درونمایه انتقادی فیلم نسبت به حکم فقهی “قسامه” که داستان فیلم بر آن استوار شده بازگردد ولی روند تأمین سرمایه در فقدان اوج محل سوال است.

به جز این،  چگونگی حضور الهام غفوری به عنوان تهیه کننده این پروژه است! مگر نه اینکه یکی از شروط صدور کارت تهیه کنندگی،  داشتن مدرک کارشناسی یا معادل آن است؟

آیا غفوری با ارائه مدرک کارشناسی یا معادل آن توانسته مجوز تهیه کنندگی سینما را بگیرد؟ کدام صنف تهیه کنندگی، کارت ایشان را صادر کرده؟؟؟

پوستر “قسم”




بعد از ادعای شگفت انگیز درباره تأمین بودجه فیلم مطبوع “کیهان” از بلوچستان!!⇐آیا سرمایه گذاری “قسم”تنابنده هم از اوج به استانی در شمال ایران منتقل خواهد شد؟؟  

سینماروزان: مدتی پس از انتشار متن اتهامات محمد امامی سرمایه گذار بازداشتی سریال “شهرزاد” ، تهیه کننده فیلم “شبی که ماه کامل شد” از تأمین سرمایه این فیلم توسط سرمایه گذاران بلوچ خبر داد!!!

به گزارش سینماروزان اینکه بودجه فیلمی با مضمون قتل زن داداش عبدالمالک ریگی- که اتفاقا “کیهان” هم زودتر از خیلی ها آن را بعنوان فیلم معیار جشنواره معرفی کرد-توسط سرمایه گذاران استانی محروم همچون بلوچستان تأمین شده باشد به شدت شگفت انگیز بود و شاید برای بستن مسیر حاشیه های احتمالی به هنگام رونمایی فیلم در جشنواره.

شفاف سازی روزگار جدید مصائب خود را هم دارد و در سالی که قیمت دلار افسارگسیخته بالا رفت و معیشت مردم تحت الشعاع قرار گرفت همه میخواهند خود را مستقل و بی وابستگی نشان دهند مبادا با قضاوت مخاطبان روبرو شوند.

به نظر میرسد عنقریب است که برخی از صاحبان محصولات ارگانی جشنواره نیز از ترس قضاوت بخاطر ارگانی بودن شرایط معرفی خویش به عنوان محصولی مستقل را فراهم کنند.

آیا میتوان انتظار داشت فیلمی مانند “قسم”محسن تنابنده که پیشتر درباره حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج از آن سخن گفته شده به همین زودیها به عنوان فیلمی که با حمایت مالی سرمایه گذارانی ساکن در استانی شمالی ساخته شده، معرفی شود؟؟؟




داستان مسافران سفر ناتمام؟!⇐”قسم” آماده نمایش شد+عکس

سینماروزان: فیلم سینمایی “قسم” به کارگردانی محسن تنابنده و تهیه کنندگی الهام غفوری  و جلیل شعبانی آماده نمایش شد.

به گزارش سینماروزان با پایان مراحل فنی فیلم سینمایی “قسم” به کارگردانی محسن تنابنده و تهیه کنندگی الهام غفوری و جلیل شعبانی آماده نمایش شد.

در فیلم سینمایی “قسم” مهناز افشار، سعید آقاخانی، حسن پورشیرازی، مهران احمدی، نقش آفرینی می کنند.

در خلاصه داستان آن آمده است : به جان نياز،قصاص بخواي بچه رو ميگيرم طلاقت ميدم جان يه دونه خترمونو قسم خوردم كه بدوني اينكارو ميكنم به جان نياز.

اولین نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر چهارشنبه 10بهمن در سینما راگا خواهد بود و پنجشنبه ۱۸ بهمن ساعت 21:30 در پردیس ملت برای سینما رسانه ها به نمایش درمی آید.

عوامل این فیلم عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: محسن تنابنده، مدیر فیلمبرداری: تورج اصلانی، مدیر تولید: حسن مصطفوی،طراحی و ترکیب صدا:‌حسین ابوالصدق، تدوین: خشایار موحدیان، موسیقی: یحیی سپهری شکیب، مشاور کارگردان: سیروس مقدم، صدابردار: مهدی ابراهیم زاده، طراح گریم:‌عباس عباسی، اصلاح رنگ و نور:‌سهراب نوربخش، طراح صحنه:‌بابک پناهی، طراح لباس: فرحناز نادری، دستیار کارگردان (فاز یک): مصطفی تنابنده، دستیار کارگردان (فاز دو): علیرضا نجف زاده، برنامه ریز:‌رضا سخایی، طراح جلوه های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراح جلوه های ویژه بصری:سعید خلیلی ، طراح گرافیک و مدیر هنری: سیروس سلیمی، مدیرتبلیغات : میثم معراجی، مدیر روابط عمومی: علی زادمهر، تهیه کنندگان: الهام غفوری، جلیل شعبانی

قسم

قسم

قسم

 




همزمان با طعنه تنابنده به شهرام جزایری، خبر رسید که تنابنده، «قسم» را بدون مقدم می‌سازد⇔پرسش: آقای تنابنده! طعنه به شهرام جزایری حق شماست اما حق مخاطبان است که بدانند بودجه تولید «قسم» از کجاست؟ سرمایه شخصی مجری طرح میرکریمی؟ یا بودجه سازمان ارزشی مطبوع‌تان در تولید «پایتخت۵»؟

سینماروزان: ساعاتی بعد از انتشار خبر فیلمسازی مشترک محسن تنابنده و سیروس مقدم در پروژه «قسم»، اصلاحیه این خبر با این شرح رسید که سیروس مقدم فقط مشاور تنابنده در «قسم» است و تنابنده بعد از کمدی مناقشه برانگیز «گینس» دومین فیلمش را هم به تنهایی کارگردانی خواهد کرد.

اصلاحیه خبر کارگردانی تنابنده در شرایطی رسید که او از طریق صفحه اجتماعیش طعنه ای زده به ماجرای فرار از کشور شهرام جزایری از طریق بار عدس(!!!) اما درباره چگونگی تأمین بودجه فیلم تازه اش توضیحی نداده است.

تهیه کننده «قسم» جلیل شعبانی است که سال قبل با سرمایه سازمان هنری-رسانه ای اوج فیلم «سوءتفاهم» را تولید کرده بود و البته در ماههای اخیر هم به عنوان مجری طرح درگیر همکاری با رضا میرکریمی در پروژه پربازیگر «ما همه با هم هستیم» بود؛ پروژه ای که خود به خاطر پرسشهای مرتبط با چگونگی تأمین بودجه حاشیه ساز شده است.

حالا مشخص نیست بودجه فیلم تازه تنابنده را چه کسی خواهد داد؟ آیا جلیل شعبانی بعد از دو همکاری اخیر با اوج و میرکریمی به چنان پایداری مالی رسیده که میخواهد بودجه تولید «قسم» را از جیب دهد یا آن که باز بناست یک ارگان یا نهاد ارزشی پشت فیلم باشد؟؟




جهانگیر کوثری در گفتگویی تازه بیان داشت⇐یک سال و نیم به ایوبی التماس کردم که بگذار «فراری» اکران شود اما جرأت نداشت!!/محسن تنابنده صلاحیت اظهارنظر درباره «فراری» را ندارد/ایشان آمده بازی کرده و پولش را با بهره گرفته!!/تنابنده هنرپیشه سینما نیست و تاکنون فیلمهایش چندان نفروخته/اینکه یکی در تلویزیون فعالیت دارد و ادای اپوزیسیون درمی‎آورد، یک عوام‌فریبی خاص است/کسانی‎که با تلویزیون کار می‎کنند، صددرصد با سازمان هستند/عادل فردوسی‌پور به آدم‎های درجه دو حمله می‎کند چون نمی‎تواند به اصلی‎ها نزدیک شود!/عادل حتی به بحث ورود دختران به ورزشگاه هم ورود نمی‎کند/عادل هم مانند احمدی‌نژاد پوپولیست است!!/چرا عادل درباره ورود نظامیان به فوتبال چیزی نمی‌گوید؟/منتظری که نائب امام(ره) بود اجازه پخش زنده نداشت اما من داشتم!!/من هم می‌توانستم دستمزد کلان بگیرم و یک کمدی را به «جنگ داعش» بدل کنم اما نکردم!!

سینماروزان: با گذشت دو ماه از آغاز سال و قعرنشینی «فراری» در اکران نوروزی همچنان حرف و حدیث درباره شکست این فیلم فراوان است؛ علیرضا داوودنژاد کارگردان فیلم نفروختن فیلم را تقصیر پخش‌کننده‌اش هدایت فیلم انداخت و محسن تنابنده بازیگر فیلم از درگیریهای مالکیتی فیلم که ناظر به اختلافات مجید مدرسی و جهانگیر کوثری است به عنوان دلیل شکست نام برد.

جهانگیر کوثری تهیه کننده «فراری» با اشاره به صحبتهای متناقض درباره شکست تجاری فیلمش به «آرمان» بیان داشت: تنابنده که صلاحیت اظهارنظر راجع به این قضیه{چرایی شکست در اکران} را ندارد چون اصلا در جریان نیست که کلیت موضوع از چه قرار است. ایشان بازیگری است که آمده، بازی کرده و پولش را هم گرفته و رفته و دیگر هم در اکران‎های مردمی و باقی قضایا نیامده است. ایشان حتی باقیمانده پولش را به‌همراه بهره‎اش دریافت کرده.

وی ادامه داد: آقای تنابنده، ستاره سینما نیست و تا امروز هم فیلم‎هایش چندان نفروخته. «پایتخت» شرایط دیگری دارد. ما هم فکر می‎کردیم نمایش «پایتخت» برای ما تبلیغ به حساب می‎آید، اما مردم ترجیح دادند به سینما نیایند و در خانه‎شان، لباس راحت بپوشند و تخمه بشکنند و تنابنده را ببینند. یک خانواده اگر سینما می‌آمد، باید پول 4 تا بلیت 15‌هزار تومانی را متقبل می‎شد که این رقم با خوراکی و هزینه ایاب‎وذهاب، برایش سنگین تمام می‎شد. این اتفاق نشان داد که ماهیت کار در تلویزیون، با ماهیت کار در سینما فرق دارد و تنابنده هنرپیشه سینما نیست.

کوثری درباره دلایل شکست تجاری «فراری» اظهار داشت: در مورد عدم اکران «فراری» طی یک سال‎ونیم اخیر باید بگویم آقای سرتیپی، یک قراردادی را با آقای شایسته نوشته بود که باید امضا می‎شد تا ما بتوانیم فیلم را به سرگروهی کورش اکران کنیم، اما ایشان این قرارداد را یک سال‎ونیم امضا نکرد. درحالی‎که اگر ما پخش فیلم را به آقای سرتیپی می‎دادیم، ماجرا الان جور دیگری بود. به هر جهت «هدایت فیلم» برای آقای سرتیپی، یک رقیب محسوب می‎شود و شاید این موضوع، وی را ناراضی کرده بود. حوالی عید، 16 فیلم، نامزد اکران نوروزی شدند. سه روز مانده به اکران فیلم‎ها، مشخص شد که ما را به گروه ماندانا انتقال داده‎اند یعنی فیلمی که کاندیدای 8 سیمرغ از جشنواره بود و 4 سیمرغ را هم برد، فیلمی که الفبای سینمای درست در آن رعایت شده بود، پس از یک سال‎ونیم، با فیلم‎های مبتذل و سخیف یکی کردند و سه روز مانده به اکران، به ما گفتند شما بروید گروه ماندانا. حتی خود آقای اشرفی (مدیر سینما ماندانا) نمی‎خواست به‌عنوان سرگروه حضور داشته باشد. در آن شرایط، به جای اینکه مدیر پخش فیلم به شورای صنفی برود، من خودم رفتم و دیدم یک قرارداد دوهفته‎ای برای ما در گروه ماندانا نوشته‎اند.

این تهیه کننده با اشاره به تبعیض در برخورد با محصولات سینمایی در تلویزیون بیان داشت: وقتی شما پشت‎صحنه یک فیلم را نیم‎ساعت در تلویزیون پخش می‎کنی و حاضر نیستی 20 ثانیه تیزر برای فیلمی که مورد تایید نظام است، بروی، آیا این تبعیض نیست؟ شما وقتی چهره یک نفر را در فیلم سانسور می‎کنید و اجازه نمی‎دهید چهره‎اش در تیزر چند ثانیه‎ای پخش شود، آیا این تبعیض نیست؟ ما نگران این چیزها هستیم و به این مسائل اعتراض می‎کنیم. طبیعی است که من یا خانم بنی‎اعتماد یا باران باید معترض باشیم. آیا درست است که چشم‎هایمان را ببندیم و تنها دنبال منافع خودمان باشیم؟ برویم پول‎ها و دستمزدهای کلان بگیریم و فلان کمدی را به جنگ داعش تبدیل کنیم. می‌شود چنین کارهایی را هم کرد اما ما نمی‎توانیم.

این تهیه کننده ادامه داد: ما ماندیم و گروه ماندانا و 14 سینمایی که به ما دادند. طبیعی است که فیلم نمی‎فروشد. حالا می‎خواهیم تبلیغ کنیم. برای این کار، تمام صحبت‎ها و برنامه‎ریزی‎ها را با شهرداری انجام دادیم که ناگهان شهردار استعفا داد. رفتیم سراغ تلویزیون تا تیزر بگیریم، گفتند باید فیلم را ببینیم. حالا چند روز مانده به عید، ما مشغول این زمینه‎چینی‎ها برای تبلیغات بودیم که «فراری» اکران شد. به این فیلم سمی دادند که به مرور زمان، خورد و مرد. این ناعدالتی در نتیجه کسانی است که مسئول هستند. من یک سال‎ونیم به آقای ایوبی التماس کردم که بگذار این فیلم اکران شود و اگر اختلافی وجود دارد، بعدا می‎توانیم آن را حل کنیم، اما جرأت نداشت و ترسید. به آقای حیدریان نامه نوشتم که بیایید این فیلم را تا زمانش از دست نرفته، اکران کنیم و اگر اختلافی وجود دارد، بعد از اکران می‎نشینیم و آن را حل می‎کنیم. من به آقای داروغه‎زاده هم التماس کردم. 10 جلسه به ارشاد رفتم و صحبت کردم که این فیلم را اکران کنید چون دارد می‎سوزد. به‎وفور مزاحم آقای شاهسواری شدم و این نکته را به ایشان هم گوشزد کردم؛ کلی داور و حکم آورده شد و هر چه آنها گفتند، قبول کردیم تا فیلم اکران شود و نسوزد. حالا در این جریاناتی که ما با آقای داوودنژاد اختلافاتی پیدا کردیم، آقای سرتیپی رفته بود پشت قضیه و فیلم را اکران نمی‎کرد. من و آقای شایسته، مرتبا به آقای سرتیپی زنگ می‎زدیم که آقا چرا این قرارداد را امضا نمی‎کنی اما ایشان مدام وعده فردا را می‎داد؛ یک سال‎ونیم طول کشید تا آن فردا برسد و قرارداد را امضا کند اما این کار را نکرد و فیلم سوخت.

جهانگیری کوثری درباره اوضاع و احوال تلویزیون در سالهای اخیر گفت: مطمئن باشید تا کسی صددرصد تابع خواسته‎ها و برنامه‎ریزی‎های مدیران کلان تلویزیون نباشد، محال است بتواند دوام بیاورد. اینکه یکی در تلویزیون فعالیت دارد و ادای اپوزیسیون درمی‎آورد، یک عوام‌فریبی خاص و نوعی پوپولیسم است که اینها انجام می‌دهد. طرف، مجری برنامه هر روز صبح تلویزیون است، اما می‎خواهد ادای اپوزیسیون را دربیاورد. این یک بازی دروغ است. شما وقتی در تلویزیون ایران فعالیت می‎کنی، باید تابع تمام برنامه‎ریزی آنان باشی، خودشان هم این را می‌گویند. آنها طبیعتا بعد از 40 سال، اینقدر تجربه پیدا کرده‎اند که بتوانند این موضوع را مدیریت کنند. کسانی‎که با تلویزیون کار می‎کنند، صددرصد با اینها هستند و البته هیچ‌اشکالی هم ندارد. هر کسی دوست دارد هر چه را که می‌خواهد انتخاب کند.

کوثری با اشاره به روند فعالیت عادل فردوسی پور در «نود» بیان داشت: این یک نوع خاص است که شما آدم‎های درجه دو نظام را بزنی مثلا رئیس هیات فوتبال فلان استان را بیاوری روی خط و بگویی مثلا تو یک ماشین از پول اینجا خریده‎ای و به‎این‎ترتیب نابودش کنی، اما به خط قرمزهای نظام که نمی‎توانی نزدیک شوی. این انتخاب است و چیز بدی نیست. اینکه شما 15 سال در تلویزیون باشی و بهترین موقعیت و پول را به تو بدهند و آن وقت بخواهی آنجا ادای اپوزیسیون را هم دربیاوری، این یک دروغ و عوام‌فریبی است که اگر نکند بهتر است. مثلا وقتی نماینده مجلسی را روی خط می‎آورد که نمی‎داند فوتبال چیست و حالا آمده مدیرعامل فلان باشگاه شده و او را می‎کوبد یا علی کریمی را به جان یکی دیگر می‎اندازد، این درست نیست. او به آدم‎های درجه دو حمله می‎کند چون نمی‎تواند به اصلی‎ها نزدیک شود. حتی ببینید به بحث ورود دختران به ورزشگاه که باز آن هم یک بحث ثانویه و فرعی است هم ورود نمی‎کند. ما خیلی بحث‎ها و مشکلاتی در فوتبال داریم که نمی‎تواند و محال است به آن نزدیک شود مانند دخالت عوامل بزرگ دولتی و نظامی در فوتبال. آیا می‎تواند راجع به این موضوع حرف بزند؟ اما چون می‎خواهد محبوبیت مردم را به دست بیاورد و چون عوام نمی‎توانند بفهمند نوع رفتار خاص او را، بنابراین آنها را به سمت دیگر می‎برد. به اصغر فرهادی بابت دریافت کن تبریک می‎گوید. این عوام‌فریبی است مثل احمدی‎نژاد که می‎رفت در روستاها و پول نقد به مردم می‎داد که یک پوپولیسم آشکار بود. البته من عادل را خیلی دوست دارم و بچه خوبی است. نمی‎خواستم اسم بیاورم اما چون شما گفتید، من هم ورود کردم. در شرایط امروزی، وجود عادل غنیمتی است.

جهانگیری کوثری درباره سالهای فعالیت خودش در صداوسیما گفت: من هیچ‎وقت استخدام تلویزیون نبودم اما تنها کسی بودم که آن زمان می‎توانستم راجع فوتبال صحبت کنم. کمتر کسی این پدیده را می‎شناخت اما من، هم بازی کرده بودم، هم تحصیلاتش را داشتم و هم روزنامه‎نگار بودم؛ همه این مراحل را گذرانده بودم و طبیعتا نمی‎توانستند بهتر از من انتخاب کنند. من ممنوع‎التصویر بودم اما فینال جام‎جهانی را با صدای من پخش کردند. آن‎موقع شرایط به این ترتیب نبود اما با آن وضع، من هم‎چنان حرف داشتم مثلا اجازه پخش مستقیم را نمی‎دادند و با سیاست‎هایشان نمی‎خواند اما با همان محدودیت‎ها، طی آن سال‎هایی که من در تلویزیون بودم، یک کلمه انحراف و حتی اشتباه نداشتم. کارم را به شکل صادقانه انجام دادم و همیشه هم در خدمت بودم و هر وقت هم که به من کار دادند، با تمام وجودم آن کار را انجام داده‎ام. با وجود کمبودها، گمان می‎کنم حتی یک اشتباه هم نداشتم. زمانی که من برنامه زنده جام‎جهانی را داشتم، آقای منتظری که نائب امام بودند، نمی‎توانستند برنامه مستقیم بروند اما من مستقیم می‎رفتم چون تااین‎اندازه به من اطمینان داشتند و من هم امتحان خودم را پس داده بودم و هیچ‌سوءاستفاده از موقعیتی که داشتم، به عمل نیاوردم تا آن روزی که در تلویزیون بودم و فینال 94 بین برزیل و ایتالیا را گزارش کردم و بعد هم سربلند بیرونم کردند.




سازمان ارزشی، دریافتیهای میلیاردی نقی و شرکاء را رد کرد⇐اما نه اسناد واقعی پرداختها را منتشر کرد و نه پیرامون اقامت کانادای یک بازیگر «پایتخت۵» و مراسم عروسی لاکچری بازیگر دیگر توضیح داد!

سینماروزان: در روزهای گذشته تصویری از پرداختیهای هنگفت سازمان هنری-رسانه ای اوج به عوامل فصل پنجم «پایتخت» منتشر شد؛ تصویری که در کنار شکل‌دهی کلی بازخورد در فضای رسانه ای، با تکذیب سازمان اوج مواجه شد.

به گزارش سینماروزان سازمان اوج پرداختهای میلیاردی به عوامل اصلی «پایتخت5» و از جمله محسن تنابنده، سیروس مقدم، احمد مهرانفر و هومن حاجی‌عبداللهی را تکذیب کرد اما خودش هم هیچ سندی از پرداختی های عوامل «پایتخت5» منتشر نکرد!!

انتشار سند پرداختی های دقیق عوامل «پایتخت5» کمک میکند به شفاف سازی و جلوگیری از بروز شایعات مختلف بخصوص که در ماههای اخیر بدنه جامعه به لحاظ اقتصادی شرایطی نه چندان مساعد را تجربه میکنند و اگر حقیقت را درباره بودجه های خرج شده در ارگانهای متصل به منابع عمومی بدانند قطعا حتی اگر بخواهند انتقادی هم کنند منصفانه تر خواهد بود.

سازمان اوج هیچ سندی درباره پرداختیها به عوامل «پایتخت5» منتشر نکرد تا بعد از انتشار تصویر تکذیب شده پرداختیهای میلیاردی، ماجرای اقامت کانادای یکی از بازیگران «پایتخت5» و بریز و بپاش در عروسی لاکچری بازیگر دیگر «پایتخت5» باشد که در کانون توجه مخاطبان قرار گیرد.

بسیاری از مخاطبان دلشان می‌خواهد بدانند در شرایطی که آنها برای داشتن یک زندگی ساده در ایران با کلی گرفت و گیر اقتصادی مواجهند بازیگران یک محصول تلویزیونی ماهانه چقدر درآمد داشته اند که میتوانند از پس هزینه های یک مراسم لاکچری برآمده و شرایط زندگی خود را در کانادا فراهم کنند؟؟

آیا سازمان اوج پاسخی به این مخاطبان خواهد داد؟؟




آیا گیر دادن تهیه‌کننده فیلم به علی سرتیپی، مسیر انحرافی است؟⇐محسن تنابنده: «فراری» از بحثهای «مالکیت» ضربه خورد!!! +یک پرسش درباره ربط اختلافات کوثری-مدرسی-داوودنژاد با وضعیت پیش آمده برای «فراری»

سینماروزان: شکست خورده اصلی اکران نوروز، «فراری»علیرضا داوودنژاد است؛ فیلمی که به هنگام رونمایی در جشنواره سی و چهارم بسیاری بضاعتی بالا برای جلب مخاطب آن متصور بودند اما علیرغم روی پرده رفتن در گل اکران که نوروز باشد نتوانست فروشی در خور داشته باشد.

به گزارش سینماروزان پیشتر علیرضا داوودنژاد کارگردان فیلم شکست فیلم را به افرادی نسبت داده بود که زمانی با یقه های بسته آمدند تا به امثال او درست تدین بدهند اما حالا فاتحه «فراری» را خوانده اند!!(اینجا را بخونید)

 بعد از داوودنژاد، جهانگیر کوثری تهیه‌کننده فیلم هم با اشاراتی صریح علی سرتیپی را عامل وضعیت بد فروش فیلم معرفی کرده و گفته بود: بودجه فیلم «فِراری» حدود یک میلیارد و نیم شده بود که به‌خاطر یک امضای آقای سرتیپی برای قرارداد پردیس کوروش فیلم «فِراری» زمین خورد. نبود ضابطه در مسوولان سینمایی ارشد، طوری است که فردی که قدرت اکران را دست دارد می‌تواند باعث زمین خوردن یک فیلم شود!

محسن تنابنده بازیگر اصلی «فراری» اما به تازگی از بحثهای مالکیتی فیلم به عنوان عامل صدمه دیدن فیلم یاد کرده است؛

تنابنده در خلال گفتگویی تفصیلی به «شرق» گفت: غذا هم که درست مي‌کنيد، زماني بايد آن را از روي گاز برداريد؛ چون بيش‌از‌آن خراب مي‌شود. «فراری» دو‌سال‌و‌نيم و شايد هم بيشتر از زمان ساختش مي‌گذرد و مرتب خبر اکرانش در فضا‌هاي مجازي پيچيد، آن‌قدر به گوش آشنا بود که اين توهم بود که انگار ديده هم شده است. اين فيلم متأسفانه مقادير زيادي در بحث‌هاي مالکيت دچار صدمه شد و اکرانش به تعويق افتاد، نکته بعد اين است که در نوروز بسياري به دنبال ديدن فيلم‌هاي کمدي هستند، اين هم مزيد بر علت بود و تبليغات بسيار ضعيف فيلم که به آن آسيب زد. به نظرم اگر يک فيلم کمدي دو بيلبورد براي تبليغات نياز دارد، اين فيلم به سه بيلبورد نياز دارد.

آیا صدمه‌ای که تنابنده از آن یاد کرده می‌تواند ناظر باشد به حضور شریک سومی به نام مجید مدرسی در کنار جهانگیر کوثری به عنوان تهیه‌کننده اصلی و علیرضا داوودنژاد به عنوان سهامدار؟؟ و آیا اختلاف مالکان فیلم هم در تأخیر اکران فیلم و در نهایت اکران سوت و کور و فاقد تبلیغات فعلی نقش داشته؟؟




تناقض‌گویی همکاران سازمان ارزشی⇐سیروس مقدم: نماهای ترکیه «پایتخت۵» را در آنتالیا ضبط کردیم!/محسن تنابنده: همه پلان‌ها را در نوشهر گرفتیم

سینماروزان: فصل پنجم «پایتخت» که از محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج است به کار خود پایان داد در حالی که از همان قسمتهای ابتدایی گافهای مختلف در بازیگردانی دوقلوها، حفظ راکورد صحنه‌ها و عدم تسلط تکنیکی در نماهای مهیج مانند بالن سواری اسباب انتقاد مخاطبان را موجب شد.

به گزارش سینماروزان حضور یکی از همکاران زن شبکه ماهواره ای جم با موهای کاملا باز در این سریال و همچنین به تصویر کشیدن جاذبه های توریستی ترکیه از جمله ایراداتی بود که رسانه‌های دست راستی نسبت به «پایتخت5» وارد دانستند.

در برخورد با ماجرای چرایی فیلمبرداری در ترکیه و تبلیغ این همسایه پرتوریست(!) ابتدا سیروس مقدم به «هفت صبح» گفت: متاسفانه برخی دوستان تحقیق نکرده حرف می زنند. ما اصلا در آدنا نبودیم، بخش های ترکیه را در آنتالیا ضبط کردیم ولی با توجه به حساسیت ها نسبت به نام آنتالیا، اسم آن را آدنا گذاشتیم. چرا آنجا؟ چون نزدیک ترین مرز آبی ترکیه با سوریه آنتالیا و ادناست.

سیروس مقدم با تأکید بر فیلمبرداری در ترکیه ادامه داد: ما نشان می دهیم خانواده نقی و دیگر کاراکتر ها با چه مشکلاتی در ترکیه رو به رو می شوند، کتک خوردند، مناطق کثیف و پر از آشغال را نشان دادیم. حال اینها می شود جاذبه توریستی؟! آیا نشان دادن پیاده رو، یک اتوبوس برقی و کالسکه یعنی جاذبه تصویری؟! ما پرچم های ترکیه و مجسمه آتاتورک را از تصاویر در آوردیم.

در ادامه چرایی فیلمبرداری در ترکیه محسن تنابنده کلا مدعی فیلمبرداری همه سکانسها در نوشهر شده است. تنابنده در میانه‌های گفتگویی بلند به «شرق» گفت: ما اصلا شهر «ادنا» را تبلیغ نکردیم، همه پلان‌هایمان را در نوشهر گرفتیم، بعد به ما می‌گویند چرا نگفتی این پلان‌ها را در نوشهر گرفتید؟ یعنی واقعا باید چنین چیزی را مطرح می‌کردیم؟! چرا دوست داریم تحلیل‌های ساده‌ای که پایتخت نشان می‌دهد را نادیده بگیریم و الکی پشت آن جریان‌سازی کنیم.

اینکه در فاصله کمتر از یک هفته کارگردان «پایتخت5» از فیلمبرداری بخشهای ترکیه در آنتالیا می‌گوید و محسن تنابنده مدعی می‌شود تمامی پلانها در نوشهر گرفته شد یعنی یک تناقض بزرگ به خصوص که در تیتراژ هم نام همکاران بخش ترکیه به چشم می‌خورد و اگر همه نماها در نوشهر گرفته شده دیگر چه نیاز به استخدام همکارانی در ترکیه که یکی از آنها هم اتفاقا همکار شبکه‌ای پرحاشیه به نام جم است؟؟




چه کسی دعوای زرگری «نقی معمولی» و شرکا با سازمان ارزشی متمول حامی «پایتخت۵» را باور خواهد کرد؟؟!!

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: نمی‌دانیم اسمش را «شگرد» بگذاریم یا «پلتیک» یا «دستورکار» اما این را می‌دانیم که در پیش گرفتن موضع انتقادی نسبت به سازمان متمول ارزشی که بودجه تولید «پایتخت5» را داده قابل پیش‌بینی‌ترین اتفاقی بود که از هسته مرکزی تولید این سریال سر زد.

به گزارش سینماروزان کیفیت دراماتیک پایین فصل پنجم «پایتخت» که برخلاف فصل اول به جای گفتن از دردهای مبتلابه مردم و به خصوص مسأله بیکاری جوانان، شخصیتهای اصلی خود را به توریستهایی بدل کرده بود که بناست نقش قاچاقچیان پوشاک را ایفا کنند در کنار تصویرسازی ضعیف نماهایی مانند بالن‌سواری که بنا بود نقطه اوج سریال را تشکیل دهد، افشای ارتباط خانوادگی شخصیت «رحمت خروس باز» با رییس سازمان حامی تولید،  مجاز کردن آوازخوانی ابراهیم تاتلیس و روی آنتن فرستادن «سر باز» بازیگر زن جم به پاشنه آشیلهایی بدل شد که موقعیت این مجموعه را کاملا متزلزل کرد.

در آخرین روزهای تعطیلات نوروز دوز انتقادات مخاطبان نسبت به «پایتخت5» آن قدر بالا رفت که به جای افراد گمنامی که پیشتر از سانسور رقص یا نام خود در سریال گلایه میکردند این شخص محسن تنابنده بود که در آخرین شب تعطیلات نوروزی و در واکنش به این انتقادات با استفاده از عبارت «آقا میزتونو نمیگیرن لطفا سانسور نکنید» ممیزان را عامل کیفیت پایین سریال قلمداد کرد.

به دنبال تنابنده که صراحتا مخاطب کلامش درباره ممیزی را آشکار نکرده بود، این یارغارش در این سریال یعنی احمد مهرانفر بود که سازمان اوج را عامل سانسور سریال دانست و نوشت: «تیغ سانسور پخش صدا و سیما کم بود؛ اوج هم اضافه شد»!

این احتمالا آغاز دعوایی است که میان عوامل «پایتخت» و سازمان متمول حامی تولید درخواهد گرفت و حین آن کیفیت پایین محصول به سانسور و ممیزی ربط داده خواهد شد تا کسی نپرسد پس نقش سرپرست نویسندگان سریال یعنی محسن تنابنده در تولید چنین متن ضعیفی چه بوده است؟ و کسی این پرسش را طرح نکند که نقش سیروس مقدم کارگردان و همسرش الهام غفوری تهیه‌کننده در کیفیت تکنیکی پایین سریال بخصوص در نماهای بالن سواری بر فراز دریا و سپس سقوط در دریا چه بوده است؟؟

این دعوا می‌تواند زرگری باشد چون بعید است سازمان ارزشی حامی تولید «پایتخت5» هم از آن بدش بیاید!

چرا؟

این سازمان مدعی ارزشها در دو هفته گذشته با انتقاد رسانه های موسوم به ارزشی در باب چرایی حضور بازیگر زن «سر باز» جم در سریال و روی آنتن فرستادن آوای ابراهیم تاتلیس مواجه شده و مخاطبان فضای اجتماعی هم ارتباط فامیلی رییس این سازمان با «رحمت خروس باز» را دست گرفتند پس اینکه حالا این سازمان به جای معرفی شدن به عنوان حامی «پایتخت»، به بهانه ممیزی با انتقاد امثال تنابنده و مهرانفر روبرو باشد یعنی آن که وظیفه خود را در قبال رسانه های همسو درست انجام داده!

بعید است مخاطبان زیرک روزگار ما از این دعوا، جز با مثل «زن و شوهر دعوا کنند/ابلهان باور کنند» یاد کنند؛ می‌ماند بودجه هنگفتی از منابع عمومی که بابت این سریال صرف شد و رسانه ملی که با دست خویش یکی از برندهای دست‌ساز خودش را به خاطر کسب درآمد از سازمانی ارزشی در متزلزل ترین وضعیت قرار داد.

آیا مخاطبان روزگار ما حیف و میل این گونه منابع عمومی و سیاستگزاری نادرست مدیران رسانه ملی در برخورد با برندهای خویش را خواهند بخشید؟