1

کارگردان ذوق‌زده یک فیلم ۲ارگانی: ترامپ «نفس» را ببیند تا با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شود!⇔پرسش اول: ترامپ باید «نفس» را ببیند که دریابد در ایران چگونه یک کودک توسط مادربزرگی متشرع مدام کتک می‌خورد؟/ پرسش دوم: ترامپ باید «نفس» را ببیند تا بفهمد چطور آموزگار قرآن برای تعلیم به کودکان، بدترین روش را انتخاب می‌کند؟!!/پرسش سوم: ترامپ باید «نفس» را ببیند تا دریابد چگونه اثرگذاری فرهنگی هالیوود باعث شده یک مرد روستایی در بیغوله‌های ایران، موهایش را همانند قهرمان یهودی «سامسون و دلیله» آرایش کند؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: اینکه در روزهای نزدیک به انتخاب گزینه ایرانی اسکار دست اندرکاران فیلم 2ارگانی «نفس»- که با حمایت فارابی و نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده- تلاش زیادی کردند که با انتشار رپورتاژهایی متکی بر سیاهه حضورهای جشنواره ای فیلم، پاشنه آشیلی به نام نداشتن پخش کننده معتبر نه در اروپا و نه در آمریکا را کاور کنند آن قدرها خنده دار نبود.

به هر حال رقبایی همچون «وارونگی» و «مالاریا» که یکی در اروپا و مثلا در فرانسه و سوئد پخش کننده داشت و دیگری تا حضور در جشنواره ای همچون ونیز پیش رفته آن قدر مطرح بودند که تلاشهای دست اندرکاران «نفس» برای تاکید حضور در مثلا جشنواره ایرانیان استرالیا(!) خنده دار به نظر نرسد.

اما اینکه بعد از درآمدن نام این فیلم از قوطی هیات انتخاب اسکار- که یک کارمند شریک تولید یعنی معاون فارابی هم در آن حضور داشت- دست اندرکاران همچنان بکوشند به جای پیدا کردن پخش کننده معتبر پناه ببرند به رپورتاژ برای هموار کردن مسیر، زیاده از حد خنده دار است به خصوص اگر یکی از این رپورتاژها خطاب به دونالد ترامپ باشد و آن هم در قالب تقاضای کارگردان «نفس» از وی.

کارگردان فیلم 2ارگانی «نفس» از ترامپ میخواهد تا فیلمش را ببیند بلکه با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شود و وجه کمدی ماجرا هم همین فرهنگ اصیل ایرانی است که هرچه فیلم را زیر و رو کنیم جز نقیض اش را در آن نمی یابیم.

ترامپ باید «نفس» را ببیند که دریابد در ایران چگونه یک کودک توسط مادربزرگ متشرع اما نامهربان مدام کتک میخورد و توهین می‌شنود و تحقیر می‌شود و چطور آموزگار قرآن برای تعلیم قرآن بدترین وجنون آمیزترین  رفتار را با کودکان دارد؟!!

ترامپ باید «نفس» را ببیند تا دریابد چطور تأثیر فرهنگی کشورش از کانالی به نام هالیوود تا بیغوله های ایران آمده و یک مرد روستایی با دیدن فیلم «سامسون و دلیله» موهایش را به مانند قهرمان یهودی فیلم آرایش می کند و چارچوب در خانه را همچون معبد هیکل سلیمان فرض  می نماید!

ترامپ باید «نفس» را ببیند تا متوجه شود حتی شهرنشینان ایرانی نیز جز درگیریهای خاله‌زنک‌گونه حرف دیگری برای گفتن ندارند؟؟

اگر بناست در جهت پیدا کردن پخش کننده، تبلیغات کنید، تقاضا به تماشای مفاهیم غیرموجود و بازنشر آن در کانالهای آگهی بگیر(!!) عبث ترین کار ممکن است.

اگر هم دست اندرکاران «نفس» در حال رونویسی از ترانه و ماجرای توییت تحریم آمیز سال قبلش درباره اسکار هستند- که مستقیما رفتاری خاص از ترامپ را نشانه رفته بود- باید بدانند کارگردان فیلمشان تاکنون یک جایزه حتی فرعی از فستیوالهایی چون کن و برلین و ونیز دریافت نکرده چه برسد به اینکه یک اسکار قبلی در کارنامه داشته باشد تا رفتارهای آنتی ترامپش برای آن‌وری‌ها توی ذوق نزند و عمیق جلوه کند و بهانه ای برای طرح خود نباشد.

اگر هم این گونه رفتارها مصرف داخلی دارد که الحمدالله  کارگردان و تهیه کننده فیلم از این حیث صبغه پرو پیمانی دارند و نیازی به این پروپاگانداها نیست.

پس چه بهتر که حتی برای تبلیغات هم بر روی داشته ها کار شود و نه شعارهایی که نقیض شان آشکارا در فیلم رژه می رود.

نفس-ساره نورموسوی
نفس-ساره نورموسوی



حملات سنگین روزنامه اصلاح‌طلب«شرق» به فیلم پرمخاطب «خانه دختر»⇐هرچقدر که «آقای هفت‌رنگ» کارگردانی داشت، این یکی هم دارد/کمدی‌ترین نوشته پرویز شهبازی تا به امروز «خانه دختر» است/روشنفکرفریب، شعاری و صدالبته مردانه و ضدزن!/پرویز شهبازی نشان داد بهترین گزینه برای کارگردانی «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» است/او فیلم‌نامه‌نویسی است در کسوت مأمور امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر!/آثار شهبازی بسیار برای منافع سینمای دولتی مفید است

سینماروزان: نسخه تعدیل شده فیلم «خانه دختر»شهرام شاه حسینی در حالی بعد از سه سال و بعد از حذف معاون سابق نظارت روی پرده رفته که اقبال مخاطبان به آن از همان روزهای ابتدایی اکران خوب بوده و فیلم در آستانه فروش 2میلیاردی قرار دارد.

به گزارش سینماروزان در مدت زمانی که از اکران فیلم گذشته رسانه های اصولگر و از جمله «کیهان» به سیاق زمان جشنواره تا توانسته اند فیلم را نواخته اند اما رسانه های اصلاح طلب تا امروز واکنشی انتقادی به فیلم نداشتند.

امروز ششم آبان ماه اما روزنامه اصلاح طلب «شرق» در یادداشتی کاملا انتقادی با عنوان «کدام خانه کدام دختر» حملات سنگینی را علیه «خانه دختر» انجام داده و از فیلمنامه تا کارگردانی و بازیگری آن را زیر سوال برده است.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

1. پس از تماشای فیلم «خانه دختر»، آنچه بیش از خود فیلم ذهن را درگیر می‌کند، عملکرد مسئولان وزارت ارشاد است که دقیقا در آن سازمان –به‌اصطلاح تخصصی- چه کاری انجام می‌دهند (؟) که فیلمی ‌چنین مذهبی و متناسب با هنجارهای جمهوری اسلامی را سه سال بی‌دلیل توقیف کرده‌اند!

این آقایان هنگام اکران فیلم احیانا خواب نبوده‌اند که این‌همه سروصدا را برای چنین فیلمی -ناخواسته- رقم زده‌اند؟ و اگر این فرضیه درست باشد، خداراشکر که آقایان زودتر از این خوابِ سه‌ساله بیدار شدند وگرنه هیچ بعید نبود کارگردان «آقای هفت‌رنگ»، «کلاغ‌پر» و «زن‌ها فرشته‌اند» در ردیف کارگردانان شبه‌روشنفکر جشنواره‌نشین این سال‌ها قرار بگیرد! البته که در این فیلم، نقش کارگردان نقش قابل‌توجهی نیست، بلکه آنچه در فیلم اهمیت دارد، نگاه فیلم‌نامه‌نویسش است که هنوز برادران ارشادی فایده حضورش را درک نکرده و نمی‌دانند که چه گنجینه‌ای در سینمای ایران وجود دارد که می‌تواند تمام اندیشه‌های آنان را در سلسله‌فیلم‌هایی شبه‌روشنفکرانه به تصویر بکشد و چه‌بسا جایزه هم بگیرد، بی‌آنکه بار «دولتی‌بودن» بر دوش فیلم و فیلم‌ساز و نویسنده سنگینی کند؛ زیرا آثار «پرویز شهبازی» که در ظاهر روشنفکرانه است، در باطن چیز دیگری است که بسیار برای منافع سینمای دولتی مفید است.

درواقع آب در کوزه است و دوستان تشنه‌لبان می‌گردند. نوشته‌های «پرویز شهبازی» آن‌قدر محافظه‌کار و شعاری و سطحی است و آن‌قدر به تفکر آثار سینماگران دولتی نزدیک است که شاید بهترین گزینه برای کارگردانی سری جدید مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»، «پرویز شهبازی» باشد؛ نویسنده و کارگردانی که از فنِ فیلم‌نامه‌نویسی تنها یک موضوع و یک مضمون می‌شناسد که اتفاقا موضوعات و مضامین موردعلاقه‌اش دقیقا همان علایقی است که سینماگران دولتی دنبالش هستند.


٢. «خانه دختر» همان مباحث شعاری و بدوی فیلمفارسی‌های «پرویز شهبازی» را دنبال می‌کند. از «نفس عمیق» تا «مالاریا» و تا «خانه دختر» (به‌عنوان نویسنده فیلم‌نامه) شاهد نصیحت‌هایی هستیم که دهه ٦٠ از تلویزیون پخش می‌شد و امروز هم برخی از سینماگران (خواسته یا ناخواسته) چنین روایت‌هایی را دست‌مایه فیلم‌نامه قرار می‌دهند. موضوعاتی مثل روابط مخوف و شیطانیِ قبل از ازدواج، مردان گرگ‌صفتی که در کمین دختران ساده- و عمدتا دانشجوهای شهرستانی- نشسته‌اند و مردانی که تن به خیانت داده و یک دختر معصوم را از راه به‌در می‌کنند و از آنجایی که این موضوعات باید به سرانجامی شبیه به پایان چنین قصه‌هایی برسد، سرنوشت زنان و مردانی که روابط آزاد و رادیکالی دارند به نیستی و ویرانی ختم می‌شود -که معمولا پایان کارشان مرگ است- (نفس عمیق، عیار ١٤ و خانه دختر) و مردان گرگ‌صفتی که به انتظار شکار دختران شهرستانی نشسته تا یک لقمه چپشان کنند نیز دچار سرانجامی شوم می‌شوند؛ (دربند) و این چرخه ادامه دارد.

این فیلم‌ها فقط یک جمله در تیتراژ کم دارند و اگر پیش از آغاز فیلم، فیلم‌نامه‌نویس محترم بر سپیدی کاغذ و سیاهی تصویر می‌نوشت: «هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی» لااقل تکلیف تماشاگر با فیلم معلوم می‌شد و در مرز بین بدویت و روشن‌فکری گیر نمی‌کرد. «خانه دختر» هم یکی از همین موضوعات را دربر می‌گیرد که شاید کمدی‌ترین نوشته «پرویز شهبازی» تا به امروز باشد؛ فیلمی که هرچند یک سروگردن از سریال‌های سرِ ظهرِ شبکه یک سیما در دهه ٨٠ بالاتر باشد، اما در موضوع همان است: دختری که پیش از ازدواج احیانا روابط آزادی را از سر گذرانده، حالا که با یک شوهر مقید به سنت ازدواج کرده، نمی‌تواند رسوایی‌اش را از شوهر پنهان کند و خودش را به کشتن می‌دهد؛ انگار فیلم‌نامه‌نویس در کسوت مأمور امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، انسان خطاکار را به سزای اعمال ننگینش می‌رساند.

معمولا هم فرشته مرگی که فیلم‌نامه‌نویس استخدام می‌کند راهی جز کُشتن در ماشین یا به وسیله ماشین را بلد نیست. ازاین‌رو اگر دوستان ارشادی و دولتی و امثالهم با فیلم‌نامه‌نویس محترم همکاری خود را آغاز کنند، می‌توانند راه‌های رسیدن به خدا را – با حداقل امکان و بدون وسیله خودرو- به فیلم‌نامه‌نویس آموزش دهند تا لااقل در فیلم‌های بعدی، مرگ کافران کمی متفاوت جلوه کند. فقط در تعجبم که ارشادیون چطور واپسین صحنه «خانه دختر» را متوجه نشدند. این نمای شعاریِ بدوی، بدون هیچ نقاب روشن‌فکری تمام‌قد دارد شعاری می‌دهد که ساکنان وزارت ارشاد – باید – دوستش داشته باشند: صحنه‌ای که «پریسا»ی جوان که –شاید – مثل خواهرش اعمال به‌اصطلاح قبیحی انجام داده – یا ممکن است بدهد- سرنوشتی مانند سرنوشت تلخ خواهرش را انتظار می‌کشد که مسببش هم آن جوان رعنای غیرتی است که در کمین برافکندن عفاف «پریسا» نشسته است. صحنه‌ای که پیام اخلاقیِ دینی- مذهبی‌اش را فریاد می‌زند. آخر چرا این فیلم توقیف شده بود؟


٣. از خیر کارگردانی فیلم گذشتیم. هرچقدر که «آقای هفت‌رنگ» کارگردانی داشت، این یکی هم دارد. فیلم‌نامه‌ای هم که وجود ندارد؛ ظاهرا یک موضوع است و چند صحنه که از فرط بی‌منطق‌بودن، کمدی شده است. تعلیق نیمه نخست هم که به‌کل غلط است، زیرا اولا هیچ شخصیتی در فیلم شکل نمی‌گیرد که مسئله‌ای ایجاد کند و ثانیا پروتاگونیستی در فیلم نیست که پیشروی روایت به دست او انجام شود، چه رسد به ایجاد تعلیق. نه فیلم‌نامه زاویه دید دارد و نه کارگردانی. هرجا متریال داستانی تمام شده، یک شخصیت نقش مبتکر عمل را برعهده گرفته تا بالاخره یک فیلم سینمایی شکل بگیرد. نیمه دوم فیلم و قضیه فلش‌بک هم کاملا بی‌دلیل است.

البته دلیل دراماتیک ندارد وگرنه دلیل اصلی‌اش کم‌آوردن مواد لازم در طبخ یک فیلمفارسی ٩٠دقیقه‌ای است. چنین می‌شود که فیلم‌نامه یک بازگشت به عقب دارد تا ابهامی که نقاب تعلیق به خود گرفته را به گره‌گشایی برساند. فیلم تهی است از هرگونه مؤلفه بیانی و قطعا هم سینما چیزی جز مدیوم بیانی نیست؛ بنابراین «خانه دختر» اصلا فیلم نیست.

یک دختر زیباروی دارد که با گریم و لحن و میمیک‌های «این سیب هم برای تو» وارد فیلم شده (رعنا آزادی‌ور)، یک مادر مذهبیِ خبیث دارد که هنوز در «سنتوری» گیر کرده و هنوز نقش آدم‌های دل‌نچسب را به خوبی ایفا می‌کند (رویا تیموریان)، یک مرد ریشوی اخموی بداخلاق دارد که گویی پس از «جدایی نادر از سیمین» کار در دادگستری را کنار گذاشته و مردِ خانه‌دار شده است (بابک کریمی) و یک «باران کوثری» هم دارد که همواره دانشجو است، بی‌آنکه کسی به سن‌وسال یک دانشجو توجهی کند. تهیه‌کننده هم تا توان مالی داشته، بازیگر در فیلم «ریخته» که نصفشان به‌راحتی قابل حذف هستند، بی‌آنکه آبی از آب تکان بخورد.

می‌ماند یک سؤال: چرا خانواده‌ای که این‌چنین به سنت‌ها مقید هستند، یک روز قبل از مراسم عقد و پس از اینکه آن‌همه پول خرج شده، دست به چنین اقدام مبتذلی می‌زنند؟ چرا روز قبلش یا روزهای قبل‌ترش این کار را نکرده بودند؟

«خانه دختر» مجموعه تصاویری متحرک است که اگرچه ادای آثار روشنفکری را درمی‌آورد، اما روشنفکرفریب است و شعاری و صدالبته مردانه و ضدزن.

 




حمله همزمان «کیهان» به ۸ فیلم روی پرده⇐از «خانه دختر» و «ملی…» تا «ایتالیا ایتالیا»، «نگار» و…⇔«زرد» تنها فیلم پرمخاطب است که از حمله «کیهان» در امان مانده!

سینماروزان: هرچند بسیاری از مخاطبان روزگار ما خودشان هستند که در مقام پیشنهاددهنده ظاهر میشوند و میکوشند بعد از دیدن آثار به اظهارنظر بپردازند اما انتقادات موسمی رسانه های مختلف به برخی آثار خاص روی پرده که میتواند پیشنهادی به نظر برسد برای مخاطبان برای آن که به تماشای آن فیلم خاص ننشیند همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان در یک مورد تازه رسانه ای اصولگرا به نام «کیهان» بخش عمده ای از فیلمهای روی پرده را با یک چوب زده است.

«کیهان» در گزارشی با عنوان «حمله به زن و خانواده در فیلمهای روی پرده» نزدیک به 15 فیلم اکران 96 را نقد کرده است؛ 8 فیلم از این میان که «خانه دختر»، «ایتالیا ایتالیا»، «نگار»، «مالاریا»، «ملی…»، «ائو/خانه»، «سارا و آیدا» و «تابستان داغ» همچنان روی پرده هستند و 7 فیلم دیگر شامل «پا تو کفش من نکن»، «ماجان»،«خوب، بد، جلف»، «گشت 2»، «رگ خواب»، «نهنگ عنبر» و «اکسیدان» یا اکرانشان پایان یافته یا به صورت محدود ادامه دارد.

فارغ از آن که محتوای ارائه شده در این رسانه درباره فیلمی مانند «خانه دختر» به گونه ای است که حس ندیده شدن نسخه تعدیل شده فیلم توسط نگارنده را تداعی میکند یا محتواهایی دیگر درباره «ملی…» یا «ایتالیا…» به گونه ای نگاشته شده که انگار فقط خلاصه داستانی فیلم خوانده شده، اینکه فیلم پرفروش اکران پاییزی یعنی «زرد» از تیغ تیز حمله این رسانه در امان مانده است جالب توجه به نظر میرسد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

سینمای بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تجربه‌ای کم نظیر و قابل ستایش را در نحوه نمایش زن در هنر هفتم ترسیم کرد. تجربه فیلمسازهای ایرانی در دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب، نشان داد که می‌توان بدون تعرض به حریم انسان‌ها و حفظ عفت و حجاب و ارزش‌های اسلامی، به اوج جذابیت و زیبایی در سینما رسید. اما از اواسط دهه 70 رفته رفته این الگو دستخوش تغییر قرار گرفت. سوداگران و جریانی که صرفا در پی اهداف تجاری است و شبه روشنفکرهای غربگرا در یک اتحاد نانوشته، کودتایی نرم و تدریجی را علیه این تصویرسازی اجرا کردند، به طوری که اکنون آنچه از زن و خانواده در فیلم‌های روی پرده می‌بینیم، کاملا با سینمای سال‌های ابتدایی انقلاب در تعارض است. از این تاریخ به بعد، رفته رفته نقش‌هایی چون مادر و همسر، یا بانوانی که نقش مثبت اجتماعی بر عهده‌دارند در فیلم‌های ما کمرنگ و کمرنگ‌تر شد و به جای آن دختران فراری، زنان خیابانی، زن‌هایی که نقش‌های مردانه دارند، زن‌هایی به دنبال مهاجرت، خانم‌های سیگاری یا معتاد، بانوان مجرم و زندانی، زنان اغواگر، زنان ضد مرد و موارد مشابه دیگر، غلبه یافتند. برخی از بانوان فیلمساز نیز در‌اشاعه این نوع نگاه و بازنمایی زن در سینما موثر بودند. نکته مهم این است که هویت و ماهیت سینمای ایران تا حد زیادی وابسته به نوع نمایش زن و نهاد خانواده است. به همین دلیل هم مخدوش شدن این نقش، به معنی تخریب بخش زیادی از هویت و شخصیت سینمای ایران است.
انحراف در نوع نمایش زن و خانواده در فیلم‌های سال 96 شدت یافته است. کافی است تا فیلم‌های درحال نمایش سینما را مرور کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم.
اوج خانواده ستیزی را می‌توان در فیلم «خانه دختر» دید. نکته قابل تأمل این است که کارگردان این فیلم، یکی از پر کارترین کارگردان‌های تلویزیون در زمینه تولید سریال‌های خانوادگی است. اما این فیلمساز از خودش دو چهره متفاوت نشان داده است. در تلویزیون برای جلب توجه مدیران صداوسیما و چنگ انداختن به بودجه، خود را دلسوز خانواده و پیگیر آسیب‌های خانوادگی نشان می‌دهد و در سینما برای فتح گیشه و جذب مخاطب به هر ترفندی دست می‌زند و در فیلم آخرش به طور مستقیم، نهاد خانواده را هدف گرفته است. این کارگردان دو چهره در این فیلم که چند سالی از اکران دور نگه داشته شده بود و به لطف سیاست نمایش فیلم‌های مشکل دار در سازمان سینمایی به پرده سینماها نزدیک شده، چهار سوژه ارزشی را هدف تخریب و تخطئه قرار داده است. اول خانواده را محیطی ترسناک و مرکز آزار و اذیت نمایش داده است. دوم، پدر را به عنوان ستون و سرپرست این نهاد مقدس، به عنوان عامل سقوط و نابودی زندگی دختر خود معرفی می‌کند. ازدواج، دیگر محور تخریبی این فیلم است. دختری که قبلا در خانواده و از سوی پدرش آزار دیده بود، برای ازدواج و به خاطر سنت‌ها و باورهایی که حول این مقوله وجود دارد، به اوج بدبختی می‌رسد و راهی جز فرار و مرگ نمی‌یابد. تکمیل‌کننده این پازل، قشر متدین جامعه است که باز هم در این فیلم در قالب هیولاهایی منفور به نمایش در آمده است!
فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» هم همچون سایر فیلم‌های تهمینه میلانی، با الگوهای شبه‌فمینیستی، روایتگر تضاد و جنگ بی‌پایان زن و مرد است. در این فیلم، زنان موجوداتی به نمایش در می‌آیند که به راحتی فریب مردان را می‌خورند از سوی آنها قربانی می‌شوند. این فیلم هم نهاد خانواده را قربانگاه زنان و دختران نمایش می‌دهد. به طوری که همه زنان در فیلم -بدون استثنا- از سوی اعضای خانواده خود آسیب‌های جسمی و روانی می‌بینند.
فیلم «مالاریا» تازه‌ترین ساخته پرویز شهبازی هم تقریبا چنین وضعیتی دارد. این فیلم هم سعی در ترسیم ماجراهای یک دختر و پسر جوان را دارد که از دست خانواده‌های متعصب خود فرار می‌کنند و گرفتار مصائبی می‌شوند. اما مشکل فیلم این است که به جای دادن درکی درست و جدید از روابط انسانی، به ترویج و تأیید آسیب‌های اجتماعی می‌پردازد. ورود فیلم به جشن‌های مربوط به برجام، وصله‌ای بی‌ربط است که مشخص نیست چرا به داستان بسته شده است. به‌طور کلی در فیلم «مالاریا» هیچ داستانی تعریف نمی‌شود. آنچه به خورد مخاطب داده می‌شود، یک روایت مغشوش و بی‌منطق و فاقد تفکر و متظاهر است. نکته قابل تأمل این است که همه فیلم‌ها هم خانواده سنتی و مردان -پدر، شوهر و برادر- را متهم ردیف اول آسیب دیدن زنان معرفی می‌کنند. مثل فیلم «مالاریا» که همچون اسمش، دچار بیماری محتوایی است.
فیلم «تابستان داغ» اثر ابراهیم ایرج‌زاد، تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی به تقابل دو خانواده از طبقه فرودست و فرادست می‌پردازد.در خانواده مرفه، زن کتک می‌خورد، در خانواده فرودست هم زن قربانی خودخواهی شوهرش است و باید به جای او بار زندگی را بر دوش بکشد. بحران در کانون خانواده محور درام فیلم است، بحرانی که ناشی از شاغل بودن زن و دوری زن و شوهر از یکدیگر معرفی می‌شود. هر چند که‌اشارات فیلم درست و به‌جا هستند اما «تابستان داغ» فاقد تحلیلی عمیق درباره معضلات چنین خانواده‌هایی است. ضمن اینکه حجم بالای توهین و حملات هیستریک همسران به یکدیگر، فضای فیلم را به شدت خشن و بی‌رحم کرده است.
فیلم «ایتالیا، ایتالیا» هم بدون ارائه تحلیلی عمیق در آسیب‌شناسی مسائل خانواده، صرفا به نمایش درگیری و تنش در روابط زن و شوهر می‌پردازد. اولین ساخته کاوه صباغ زاده نمایش دهنده یک رابطه عاطفی است که بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای شکل می‌گیرد، اوج می‌گیرد و به ازدواج می‌انجامد، سرد می‌شود و در نهایت از هم می‌پاشد. اما آموزه یا دلیل مشخصی برای این فروپاشی، ترسیم نشده است.
فیلم «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری هم اثر دیگری تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی است. این فیلم هم روایتگر زنانی تنها در میان مردان دیوسیرت است. همچنانکه در فیلم «خفگی» فریدون جیرانی باز هم شاهد زنانی تنها و بی‌کس و مبتلا به بیماری‌های روانی هستیم که اسیر مردهایی گرگ صفت هستند.
در فیلم «نگار» رامبد جوان هم شخصیت زن از ابتدا تا انتها درحال نمایش حرکات محیرالعقول رزمی است. در این فیلم هم هیچ نشانی از یک خانواده یا زن به معنای واقعی نیستیم.
فیلم «ائو»(خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد به طور کلی فیلمی درباره باطن پلید انسان است. انسان‌هایی که در وانفسای فوت یک فرد و با حضور بر بالین متوفی، گویی فرصتی برای برملا ساختن ذات خود می‌یابند! در این میان زنان نیز نقش پررنگی دارند. به طوری که در پایان فیلم مشخص می‌شود که دختر فرد متوفی، برای رسیدن به ارث و میراث، با شراکت و همراهی شوهرش، پدر خود را مسموم کرده‌اند!
به جز این فیلم‌ها، اغلب آثاری که طی ماه‌های اخیر اکران شدند نیز دچار چنین وضعیتی هستند. فیلم‌هایی چون «پا تو کفش من نکن»، «ماجان»،«خوب، بد، جلف»، «گشت 2»، «رگ خواب»، «نهنگ عنبر»، «اکسیدان» و… همه تصویری مغشوش از خانواده یا نگاهی منفی به زن را نمایش دادند.
آنچه مشخص است، همه این فیلم‌ها درپی القای بن‌بست بودن زندگی خانوادگی هستند. این وضعیت گویای آن است که بازنمایی خانواده و به طور خاص زن در سینمای ایران، درحال انحراف از معیار است و به یک بازنگری و آسیب‌شناسی جدی نیاز دارد. این نوع تصویرسازی از زنان و خانواده در اغلب فیلم‌های سینمای ما با واقعیت جاری در بخش بزرگ جامعه در تضاد است. به صراحت باید گفت که فیلم‌های سینمای ایران آینه تمام نمای فضای اجتماعی ما نیستند و تنها به روایت و گزارش اقلیت‌ می‌پردازند. از طرف دیگر، از آنجایی که به هر حال سینما یک رسانه تأثیرگذار است، جهت‌گیری بسیاری از فیلم‌ها تأثیری منفی و مخرب بر فرهنگ عمومی ما خواهد گذاشت.
البته تعداد انگشت شماری از فیلم‌ها هم هستند که برخلاف این مسیر، محتوایی پاک و اصیل دارند. ازجمله فیلم‌های در حال اکران می‌توان به فیلمی‌اشاره کرد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از آن یاد کرده است. سیدعباس صالحی وزیر ارشاد در فضای مجازی نوشته است: «دخترم با مادرش به دیدن فیلم قهرمانان کوچک رفته بود، سینمای کودک موضوع نویی را تجربه می‌کند: خرید کالای ایرانی. فیلم را پسندیده بود.»
با این حال باید از وزیر محترم ارشاد و همچنین معاون محترم سینمایی شان، محمدمهدی حیدریان پرسید که آیا همسر و فرزندان دختر ایشان به دیدن سایر فیلم‌های درحال اکران رفته اند؟ آیا مسئولان فرهنگی و سینمایی به فرزندان خود اجازه می‌دهند تا به دیدن فیلم‌هایی بروند که تماما تصویری زشت و غیراخلاقی از زنان و دختران ایرانی نمایش می‌دهند و در هیچ کدام از آنها چیزی به نام خانواده دیده نمی‌شود؟! آیا مسئولان نمی‌دانند که سینما یک هنر و رسانه مسلط و تأثیرگذار است و روی ذهن و روح دخترانی که در سنین پایین هستند تأثیر بسیار زیادی می‌گذارد؟ وقتی در یک بازه زمانی، ده‌ها فیلم روی پرده سینما می‌رود که محتوای آنها، مملو از نگاه جنسی و غیرانسانی به زن است، قطعا این تصویرسازی در جامعه رواج می‌یابد. وقتی بچه‌های ما می‌بینند که در سینما فیلم‌هایی اکران می‌شود که موضوع اغلب آنها به اغوا شدن مردان توسط زنان یا قربانی شدن زنان توسط مردان، جلوه فروشی و خودنمایی جنسی بانوان، دعوا و جدایی همسرها و… بدون هیچ آسیب‌شناسی است، قطعا روی ذهنیت آنها درباره جنس مخالف و خانواده تأثیر می‌گذارد. ‌ای‌کاش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس‌سازمان سینمایی، همه فرزندان ایران را همچون فرزند خود می‌پنداشتند و زمینه را برای تولید و نمایش فیلم‌های پاکیزه و خانوادگی فراهم می‌کردند.
فراموش نکنیم که سینمای ما در روزگاری نه چندان دور، به لطف انقلاب اسلامی و دم مسیحایی امام خمینی(ره) مظهر و سمبل خانواده دوستی و نمایش تصویر زیبا و انسانی از زن بود. در همان دورانی که سینمای ما این چنین بود، مردم جلوی گیشه سینماها صف‌های طولانی می‌بستند و سالانه ده‌ها میلیون نفر از مردم به سینماها می‌رفتند.




حضور چهره‌های مختلف در اکران «مالاریا»ی داداش گلشیفته⇐از ستاره «در پناه تو» تا کارگردان «سلام بمبئی»/از آقازاده آهنگران که بدون پوشش متعارفش آمده بود تا ترانه‌سرای شماعی‌زاده+عکس

سینماروزان: اولین اکران مردمی فیلم «مالاریا» در حالی در پردیس چهارسو برگزار شد که حضور طیفهای مختلفی از فعالان هنری در این اکران جلب توجه می کرد.

به گزارش سینماروزان فارغ از مسعود ردایی تهیه کننده و پرویز شهبازی کارگردان فیلم و ساعد سهیلی، آذرخش فراهانی، آزاده نامداری و ساغر قناعت بازیگران فیلم چهره های دیگری هم در مراسم حضور داشتند.

از پارسا پیروزفر ستاره سریال «در پناه تو» تا قربان محمدپور کارگردان «سلام بمبئی» و از محمدعلی آهنگران آقازاده صادق آهنگران تا یغما گلرویی ترانه سرایی «گیتارو با خودت نبر» حسن شمااعی زاده از جمله حاضران در این اکران مردمی بودند.

سعید سهیلی، نازنین بیاتی، الهام پاوه نژاد، نیلوفر خوش‌خلق، روشنک گرامی، جواد نوروزبیگی، جواد یحیوی، ابراهیم ایرج‌زاد، منصور شهبازی، نفیسه روشن، اصغر هاشمی، مسعود حاتمی و وحید موسائیان از دیگر حاضران در این اکران مردمی بودند.

آزاده نامداری مجری حاشیه ساز تلویزیون به همراه همسرش سجاد عبادی در این مراسم حضور داشت و قابهایی که عکاسان از این زوج در کنار آقازاده آهنگران که بدون پوشش روحانیت آمده بود(!) ثبت میکردند جالب توجه بود.

یغما گلرویی و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
یغما گلرویی و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
ساعد سهیلی، ساغر قناعت و مسعود ردایی در اکران مردمی «مالاریا»
ساعد سهیلی، ساغر قناعت و مسعود ردایی در اکران مردمی «مالاریا»
پارسا پیروزفر و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
پارسا پیروزفر و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
اکران مردمی «مالاریا»
سعید سهیلی در اکران مردمی «مالاریا»



تازه‌ترین مصوبات شورای صنفی نمایش⇐ادامه اکران «من و شارمین» با تغییر سرگروه+آغاز اکران چهار فیلم تازه از همین هفته+پایان عرضه بلیت نیم‌بها

سینماروزان: اعتراضات داریوش باباییان پخش کننده «من و شارمین» به جایگزینی این فیلم با «زرد» به تهیه کنندگی کامران برادر کوچکتر مجید مجیدی علیرغم حفظ کف فروش(اینجا را بخوانید) موجب شد شورای صنفی نمایش در تصمیم خود برای این جایگزینی تجدیدنظر کند.

به گزارش سینماروزان در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد «من و شارمین» که در آستانه فروش یک میلیارد است با تغییر سرگروه از قدس به آفریقا به اکران خود ادامه دهد و فیلم «زرد» هم از چهارشنبه در گروه قدس اکران شود.

«مالاریا»، «ایتالیا ایتالیا» و «قهرمانان کوچک» دیگر فیلمهایی هستند که از همین چهارشنبه دوازدهم مهرماه اکران خود را آغاز خواهند کرد. «مالاریا» در گروه آزاد، «ایتالیا…» در گروه استقلال و «قهرمانان…» در گروه آزادی روی پرده خواهد رفت.

به جز این شورای صنفی نمایش مقرر کرد از صبح چهارشنبه بلیت سینماها تمام بهاء خواهد بود.




علیرغم کنار گذاشتن از اسکار بخاطر محصول ۲ارگانی فارابی⇐جایزه‌بگیری «مالاریا» ادامه دارد

سینماروزان: «مالاریا» یکی از فیلمهای راه یافته به فهرست 4فیلمه نهایی برای معرفی به اسکار بود و بخاطر حضورهای جشنواره‌ای مختلفی که داشت بسیاری انتظار داشتند این فیلم باشد که به عنوان گزینه رقابت در بخش غیرانگلیسی زبان به آکادمی معرفی شود.

در نهایت اما فیلمی 2ارگانی که با مشارکت مستقیم فارابی و همراهی موسسه‌ای وابسته به بنیاد مستضعفان ساخته شده بود گزینه ایرانی اسکار شد با این حال جایزه بگیری «مالاریا» همچنان ادامه دارد.

«مالاریا» که از دوازدهم مهرماه در سینماهای کشور اکران می‌شود در دهمین دوره فستیوال فیلم های ایرانی سانفرانسیسکو ۳ جایزه اصلی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را دریافت کرد.

جوایز این فستیوال که همه ساله در شهر سانفرانسیسکو در آمریکا برگزار می شود، به نام عبدالحسین سپنتا از بنیانگذاران سینمای ایران مزین شده است.

«مالاریا» را پرویز شهبازی به تهیه کنندگی مسعود ردایی ساخته است و ساعد سهیلی، ساغر قناعت و آذرخش برادر کوچکتر گلشیفته فراهانی در کنار آزاده نامداری در آن ایفای نقش کرده اند. مسعود ردایی نوروز امسال کمدی «سه بیگانه» را روی پرده داشت که با وجود تحریم توسط حوزه هنری و ممنوعیت تبلیغ در تلویزیون از جمله آثار مطلوب مخاطبان بود.




واکنش معاون بین‌الملل سالیان فارابی به پرسشی مبنی بر نقش فارابی در ارسال فیلم مشارکتی خودش به اسکار⇐این، توهین به هیئت انتخاب است!!⇔سینماروزان: جناب اسفندیاری! توهین آن است که سالها بر یک منصب دولتی متصل به بیت المال تکیه زنید ولی تاب تحمل یک پرسش ساده مخاطبان را نداشته باشید!

سینماروزان: حذف تنها نماینده ایرانی جشنواره کن یعنی «وارونگی» که اکرانهای جهانی مختلفی هم داشته از فهرست گزینه‌های 4گانه فیلم برای اسکار و بعدتر هم بی‌اعتنایی به فیلمی محصول بخش خصوصی به نام «مالاریا» که حضورهای جشنواره‌ای مختلفی داشته و در نهایت ارسال فیلمی ارگانی به نام «نفس» به اسکار، پرسشهای بسیاری را رقم زده است.

اصلی ترین پرسش بر سر ماهیت تولیدکنندگان «نفس» است؛ «نفس» که تقریبا در هیچ جشنواره مطرحی از کن گرفته تا برلین یا ونیز و حتی لوکارنو حضور نداشته با مشارکت مستقیم فارابی و حمایت مالی نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده و همین وجه ارگانی بودن فیلم را به شدت بالا برده تا پرسشهایی جدی شکل گیرد درباره نقش نهادهای حامی فیلم در انتخاب فیلم برای اسکار بخصوص که به هنگام تولید علاوه بر مشارکت فارابی، مدیرعامل این نهاد به همراه رییس معزول سازمان سینمایی دیداری گرم از پشت صحنه فیلم داشتند.

امیر اسفندیاری که سالهاست معاون بین الملل فارابی است و به تبع آن سالهاست در هیأت انتخاب فیلم برای اسکار حضور دارد و بی بازنشستگی و خستگی همچنان علاقمند به حضور در این منصب است پرسشهای مبتنی بر نقش فارابی در انتخاب «نفس» برای اسکار را توهین به هیأت انتخاب دانسته(!!) بی آن که بگوید چگونه می‌شود سالها بر یک منصب دولتی و بلحاظ مالی، متصل به بیت‌المال تکیه زد اما تاب تحمل چند پرسش مشهود مخاطبان را نداشت.

اسنفدیاری در پاسخ به پرسشهای مربوط به نقش فارابی در انتخاب «نفس» برای اسکار به «شرق» گفت: اگر به اسامی‌ای که عضو هیئت انتخاب بودند توجه کنید می‌بینید که همگی آنها از کارگردانان، تهیه‌کنندگان و بازیگران و منتقدان شناخته‌شده و افراد فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران هستند. قطعا این طیف از هنرمندان به چیزی جز کیفیت فیلم فکر نمی‌کنند و اگر موضوعی غیر از این مطرح شود به نظرم توهین به هیئت انتخاب است. به‌هرحال در زمانی که هیئت انتخاب مسئولیت انتخاب فیلم را برعهده داشتند، من به‌عنوان سخنگوی این هیئت پاسخ‌گوی پرسش‌ها بودم تا فشار رسانه‌ای تا حد ممکن از دوش آنها برداشته شود تا در آسایش خیال فیلم‌ها را بررسی کنند و فیلم برتر را برگزینند. البته بهتر است شما با تک‌تک هنرمندان حاضر در هیئت انتخاب صحبت کنید که قطعا صحبت‌های دوستان هم نشان خواهد داد که هیچ‌چیز غیر از انتخاب فیلم برتر و نماینده شایسته ایران برای معرفی به اسکار وجود نداشت.




حضور پررنگ دو فيلم مشارکتي فارابي در فهرست ۴فيلمه اسکار!!!

سينماروزان: دو روز بعد از اعلام نام فهرست اوليه نامزد ايراني اسکار که شامل ده فيلم بود فهرست 4 فيلمي که به فهرست نهايي اسکار راه يافته اند منتشر شد؛ فهرستي که شامل نام دو فيلم از محصولات مشارکتي فارابي است!!!

به گزارش سينماروزان در فهرست چهارفيلم نهايي نام «ويلاييها»، «مالاريا»، «نفس» و «رگ خواب» به چشم ميخورد که در اين ميان دو فيلم «نفس» و «ويلاييها» با مشارکت مستقيم فارابي توليد شده اند.

به جز اين «نفس» علاوه بر مشارکت فارابي، حمايت نورتابان وابسته به بنياد مستضعفان را هم به عنوان حامي توليد داشته است و بدين لحاظ ارگاني‌ترين فيلم حاضر در اين فهرست است.

آيا امسال تصميم بر آن است که يکي از محصولات مشارکتي فارابي به عنوان گزينه نهايي اسکار فرستاده شود؟

اين فهرست محصول دست افراد زير است که در هيأت انتخاب فيلم براي اسکار حضور دارند:

سيروس الوند (کارگردان)، مجيد انتظامي (آهنگساز)، محمد بزرگ‌نيا (کارگردان)، کمال تبريزي (کارگردان)، سيدجمال ساداتيان (تهيه کننده)، رسول صدرعاملي (کارگردان)، جواد طوسي (منتقد)، رضا کيانيان (بازيگر) و امير اسفندياري (معاون بين‌الملل بنياد سينمايي فارابي)




ثبت قرارداد اکران«مالاریا» در گروه آزاد+ادامه اکران سایر فیلمها+امتداد اجرای طرح بلیت نیم‌بها تا انتهای شهریور

سینماروزان: شورای صنفی نمایش در تازه ترین جلسه خود تصویب کرد که با توجه به بالا بودن کف فروش فیلم‌ها، اکران آثار سینمایی روی پرده همچنان ادامه خواهد داشت.

به گزارش سینماروزان شورای صنفی تصویب کرد که اجرای طرح بلیت نیم بها همچنان تا انتهای شهریورماه ادامه خواهد داشت.

شورای صنفی نمایش همچنین مقرر کرد که اولین قرارداد فیلم گروه آزاد برای نیمه دوم سال نیز منعقد شده و فیلم‌ «مالاریا» به کارگردانی پرویز شهبازی از ۱۲مهرماه در گروه سینمایی آزاد اکران می‌شود.




بعد از ماجرای کشف حجاب بخاطر وزش باد در سوئیس⇐آزاده نامداری حالا به فکر اسکار با «مالاریا»ست!!⇔امید که محفل اسکار۲۰۱۸ خالی از هر گونه بادهای موسمی باشد

سینماروزان: دو ماه بعد از ماجرای کشف حجاب آزاده نامداری در سوئیس به خاطر وزش باد و حرف و حدیثهای فراوانی که پیرامونش شکل گرفت(اینجا را بخوانید) این مجری سابق رسانه ملی به ایران بازگشته و در کنار تلاش برای اجرای برنامه ای گفتگومحور در سامانه ویدیوی درخواستی «تماشا» از امیدهایش برای حضور با تنها تجربه بازیگریش «مالاریا» به عنوان نماینده ایرانی اسکار سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان تهیه کننده «مالاریا» مسعود ردایی بوده که در غائله شکل گرفته پیرامون وزش باد در سوئیس واکنشی جانبدارانه نسبت به نامداری در پیش گرفت.

احتمالا اگر «مالاریا» به عنوان نماینده ایرانی اسکار معرفی شود و بر فرض محال در میان فهرست گزینه های اسکار قرار گیرد آن گاه حضور نامداری به همراه کارگردان فیلم در سالن دالبی تیاتر و بخصوص پوششی که وی برای این حضور انتخاب خواهد کرد در کانون توجه رسانه ها قرار خواهد گرفت؛ امید که در آن زمان دالبی تیاتر خالی از هر گونه وزش بادهای موسمی باشد.

گفتگوی نامداری با «شرق» درباره برنامه تازه اش و امیدواریهایش برای اسکار را بخوانید:

مدتی قبل تیزری از برنامه جدید شما در فضاهای مجازی منتشر شد؛ برنامه‌ای با محوریت نکات آموزشی برای تربیت کودکان و پخش آن در شبکه‌های اینترنتی. کمی درباره این برنامه توضیح می‌دهید؟
این برنامه را قبل از سفرم شروع کردم که بیشتر آیتم‌بندی است و آیتم‌هایی کوتاه درباره کودکان است. مدت‌هاست به دلیل مادرشدنم و حضور گندم در زندگی‌ام دغدغه بچه‌ها را دارم. تغذیه، پوشش بچه‌ها و عواملی که به یک مادر یا بچه برمی‌گردد در این برنامه وجود دارد و از سایتی به نام تماشا پخش می‌شود.
‌ البته تصور می‌کنم با این برنامه پلی بین رشته تحصیلی شما و تربیت کودکان از دریچه روان‌شناسی برقرار شده است.
بله، اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید و در ذهنم هست برنامه‌ای را به‌زودی آماده کنم که البته این روزها پیش‌تولیدش انجام می‌شود. قصد دارم بیشتر بتوانم با رویکردی که اشاره کردید فعالیت کنم؛ برنامه‌ای که یک نگاه کاملا روان‌شناسی و جامعه‌شناسی داشته باشد.
‌ به‌هرحال در سال‌های اخیر تعدد شبکه‌های اینترنتی و شناخت مردم باعث شده تا به مرور جایشان را بین مخاطبان پیدا کنند. فکر می‌کنید «پدر و مادر خوبی باشیم» تا چه حد می‌تواند از این مدیوم با مخاطبش ارتباط بگیرد؟
تصور می‌کنم شبکه‌هایی که به اسم شبکه‌های اینترنتی می‌شناسیم، کم‌کم جای خودشان را باز می‌کنند، منتها بخواهیم یا نخواهیم، برای دیده‌شدن نیاز به یک المان دارند. فکر کنید شما بهترین محتوا را جمع‌آوری می‌کنید و درواقع محتوای خوب را باید با یک برند آشنا برای مخاطب توضیح بدهید؛ مثلا شما مجری را می‌شناسی و ذهنیتی از او داري و حالا اگر آن مجری، محتوای موردنظر را انتقال بدهد، راحت‌تر می‌پذیری. درواقع از نظر من فرق شبکه‌های اینترنتی با تلویزیون دراین‌باره است. به نظرم تلویزیون فرصتی برای پرورش‌دادن آدم‌هایی است که تازه‌وارد هستند و می‌خواهند کار یاد بگیرند، اما کسانی که این مرحله را گذرانده‌اند؛ چه آقایان و چه خانم‌ها دیگر با شناختی که مردم از آنها دارند می‌توانند در این شبکه‌های اینترنتی فعالیت کنند و نکته‌ای که حساسیت شدید من است این مورد است که تصور می‌کنم باید تایم برنامه‌ها در این قالب کوتاه باشد. الان روزگاری است که همه‌چیز با تایم کوتاه برای مردم جذاب است و کسی حوصله و فرصت اینکه دو، سه ساعت برای دیدن برنامه آموزشی وقت بگذارد را ندارد.
‌ چندروزی است صحبت از معرفی نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار بیشتر شده است و نام فیلم مالاریا هم زیاد شنیده می‌شود؛ اینکه به‌واسطه موفقیت‌هایی که در برخی جشنواره‌های بین‌المللی داشته، گزینه خوبی برای معرفی به آکادمی اسکار است. شما در این فیلم ایفای نقش کرده‌اید، فکر می‌کنید قابلیت‌های این فیلم چقدر است؟
به نظر من «مالاریا» بیشتر از اینکه در ایران دیده شود، در کشورهای مختلف دیده شد. ونیز، ورشو، ژنو و بسیاری از کشورهاي ديگر که استقبال خوبی هم از آن شد. در بسیاری از جشنواره‌ها صاحب جایزه شد و آخرین جایزه‌ای که گرفت در روسیه بود که هم جایزه بهترین فیلم را آقای شهبازی گرفت و ساغر قناعت هم جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد. اساسا ساخته‌های آقای شهبازی یا کارگردان‌هایی شبیه او را جشنواره‌های جهانی بیشتر می‌پسندند. من متخصص در این امر نیستم و خوب نیست در مورد چیزی که تخصصی درباره آن ندارم صحبت کنم، اما من هم صحبت‌های آقای سرتیپی را شنیدم که «مالاریا» می‌تواند نماینده اسکار باشد. فقط می‌توانم بگویم که امیدوارم این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه نمی‌دانم رقبای فیلم «مالاریا» چه فیلم‌هایی هستند؟ ولی تصور می‌کنم این فیلم در ابعاد مختلف ارزشش را دارد و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
‌ زمانی که برای بازی در این فیلم دعوت شدید، روایت‌های مختلفی از حضور شما در سینما بود. اینکه قرار است به‌عنوان بازیگر سینما ادامه مسیر بدهید یا خیر؟
بعد از فیلم «مالاریا» پیشنهادهایی برای بازی در سینما داشتم. منتها در دوره‌ای بودم که باردار بودم و با آن شرایط نمی‌توانستم پیشنهادی را بپذیرم و به‌هرحال شغل من اکتوری نیست. حالا یک‌سری آدم‌ها مجری می‌شوند که دیده شوند و بعد فیلم بازی کنند. من جزء آن دسته از مجری‌ها هم نبودم، نیامدم که در تلویزیون دیده شوم و بعد یک روزی در سریال یا فیلمی بازی کنم. دغدغه من این نبود. به همین جهت آدمی مثل من با این زاویه دید، منتظر می‌شود تا اتفاق خوب برایش رقم بخورد. پرویز شهبازی یک اتفاق خیلی خوب و کارکردن با او یک اتفاق مبارک بود و من چیزهای زیادی یاد گرفتم و اگر باز هم پیشنهاد خوبی برای بازی داشته باشد با کمال میل قبول می‌کنم.
‌ به‌هر‌حال نخستین حضور شما در یک فیلم سینمایی قابل‌تأمل بود. دلیل این انتخاب برای آن نقش خاص از نظر پرویز شهبازی چه بود؟
آقای شهبازی در ابتدا جمله‌ای به من گفت که خوشحالم کرد. گفت که «ازت یک دختر خوب می‌سازم؛ حس خوبی که اگر از تو بین مردم وجود دارد، بعد از دیدن این فیلم این حس خوب را شاید اگر بیشترش نکنم از دستش نمی‌دهیم». به‌هرحال در فیلم بخش عمده‌ای از ماجرا روی دوش شخصیت من بود. بخشی از فیلم به دلایلی حذف شد که به آن موارد کاری ندارم، اما سمیرای داستان جمع‌وجور‌کننده و کمک‌کننده ماجرا بود و این جمله آقای شهبازی خیلی به من آرامش دارد و همان شد. سمیرا در این فیلم حس مثبتی داشت. شاید اگر در فیلم برخی پلان‌ها حذف نمی‌شد و برخی اتفاقات نمی‌افتاد، سمیرا بیشتر به چشم می‌آمد و می‌توانستیم بیشتر به مخاطب بشناسانیمش. امیدوارم اگر فیلم بعدی وجود داشت و با کارگردانی در این سطح کار کردم بتوانم نقشم را بیشتر به چشم بیاورم و زوایایی را که یک شخصیت دارد بهتر نشان دهم.




«مالاریا» از اکران انصراف داد/فیلم تازه کارگردان «پایان نامه» از همین هفته روی پرده می رود/کوروش همچنان برای «نفس»!

سینماروزان: براساس جلسه امروز شورای صنفی نمایش مقرر شد سینماهای سراسر کشور فردا سه شنبه بیست و یکم دی ماه به دلیل درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی تعطیل است و سینماها از روز چهارشنبه بیست و دوم دی ماه فعالیت خود را آغاز می کنند.

به گزارش سینماروزان همچنین در جلسه امروز شورا مشخص شد فیلم سینمایی «شاباش» به کارگردانی حامد کلاهداری سازنده «پایان نامه» از روز چهارشنبه ۲۲ دی ماه در گروه سینمایی آفریقا نمایش داده شود.

همچنین فیلم سینمایی «مالاریا» به کارگردانی پرویز شهبازی که قرار بود به زودی در سینماهای کشور اکران شود به دلیل نزدیک شدن به ایام سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با درخواست کتبی شرکت فیلمیران که پخش فیلم را برعهده داشت از اکران در زمان مقرر انصراف داد. برهمین اساس و طبق آیین نامه شورای صنفی نمایش فیلم مورد نظر در صورت اکران در گروه سینمایی آزاد نمایش داده می شود.

به جز این شورای صنفی نمایش مقرر کرد «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» به کارگردانی حمیدرضا قربانی در گروه آزاد اکران شود تا سرگروه سینمایی «کوروش» همچنان برای «نفس» بماند!

 




ثبت قرارداد اکران “مالاریا” و “هفت ماهگی”/”سه بیگانه…” بعد از “خشکسالی…” به گروه زندگی می‌آید/تعلیق اکران سه‌باره “نفس”؛ این بار به دلیل بالا بودن کف فروش فیلم قبلی!

سینماروزان: در جلسه دهم آبان ماه شورای صنفی نمایش قرارداد اکران فیلمهای “مالاریا” و “هفت ماهگی” منعقد شد.

به گزارش سینماروزان قرارداد اکران “مالاریا” به کارگردانی پرویز شهبازی بعد از پایان اکران فیلم “لاک قرمز” در گروه آفریقا ثبت شد و قرارداد فیلم “هفت ماهگی” به کارگردانی هاتف علیمردانی برای نیمه دوم دی ماه در گروه آزاد ثبت شد.

در جلسه امروز شورای صنفی نمایش همچنین اعلام شد کمدی-انتقادی “سه بیگانه…” بعد از “خشکسالی و دروغ” در گروه زندگی اکران خواهد شد.

در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش اکران فیلم “نفس” نرگس آبیار مجددا به تعویق افتاد و بناست فیلم از 19 آبان ماه اکران شود.

این فیلم ابتدا قرار بود 28 مهرماه در گروه کوروش اکران شود که به دلیل مشکل ممنوعیت از فعالیت شرکت پخش‌کننده به دلیل پخش تیزر از جم این امکان محقق نشد و بنا شد از 5 آبان ماه فیلم اکران شود؛ اما اکران در 5 آبان ماه هم به تعلیق افتاد و بنا شد فیلم از 12 آبان اکران شود.

حالا در یک تعلیق اکران سه‌باره به دلیل آنچه بالا بودن کف فروش “این زن حقش را میخواهد” بیان شده، اکران “نفس” یک هفته دیگر هم به تعویق افتاد! این در حالیست که “این زن…” در دو هفته ابتدایی اکرانش فقط حدود 150 میلیون تومان فروش داشته است.

 




ماجرای تماس تلفنی پرویز شهبازی با یک سیاستگذار هنروتجربه برای حل مشکل نظرات منفی مخاطبان اینترنتی!!!

سینماژورنال: پرویز شهبازی کارگردانی که 4 سال قبل با “دربند” توجهات را در جشنواره سی و یکم به خود جلب کرده و دو سال قبل هم حضور فیلمنامه ای اش با “خانه دختر” با توجه مخاطبان جشنواره سی و سوم روبرو شده بود در جشنواره سی و چهارم با “مالاریا” حضور داشت؛ فیلمی که به دلایل مختلف که اصلی ترین آن ریتم کند اثر بود نتوانست توجهات را به خود جلب کند.

به گزارش سینماژورنال “مالاریا” اخیرا برای حضور در یکی از بخشهای جشنواره ونیز با نام “افقها” انتخاب شده است و پرویز شهبازی به بهانه این حضور گفتگویی داشته است با “شرق”؛ گفتگویی که در بخشی از آن گلایه های تند و تیز شهبازی از نقدهای منفی برآمده از جشنواره به شدت به چشم می خورد.

پرویز شهبازی که انگار از این گلایه ها به شدت دلخور بوده آن طور که خودش روایت کرده سعی نموده در تماس با هوشنگ گلمکانی منتقد قدیمی که بعد از راه اندازی گروه هنروتجربه به عنوان سیاستگذار در این گروه مشغول به کار شد از او بپرسد که برای مقابله با این نقدها چه می‌شود کرد؟ گلمکانی هم آب پاکی را دست او ریخته که کاری نمی شود کرد چون اینترنت هم خوبی دارد و هم بدی!!!

ابتدا متن گفته های شهبازی درباره واکنش مخاطبان به “مالاریا” در جشنواره را بخوانید:

در جشنواره فجر اتفاق عجیب‌وغریبی که افتاد این بود که برخی از منتقدان – بی‌هیچ غرضی- تحت‌تأثیر جو اینترنتی و تماشاگران جوانی قرار گرفتند که چشمشان با این‌جور فیلم‌سازی آشنا نبود و باعجله شروع به نوشتن نقد منفی کردند! توقع این است که منتقد، تماشاگر را با فیلم ناآشنا و به قول شما نوجو آشنا کند، نه‌اینکه همان ریویو‌های اینترنتی و غیرتخصصی را که فرض کنید یک تماشاگر ١٦، ١٧ساله نوشته، به زبان شیک‌تر بزند!

اگر طوری که فراستی همه‌جا می‌گوید نظر تماشاگر در کیفیت یک فیلم ملاک است، پس وجود منتقد اصلا برای چیست؟ بله، سینما متکی به تماشاگر است، اما اینکه فیلم‌ساز به‌دنبال سلیقه تماشاگر باشد حرف لَغوی است. خب دراین‌میان گروه دیگری از منتقدان بودند که شجاعانه از «مالاریا» دفاع و جو را ملایم کردند و من قدردانی می‌کنم. نه به‌خاطر فیلم خودم، به‌خاطر توجهشان به سینمایی که راه آسان را در پیش نمی‌گیرد و تلاش نوآورانه می‌کند و این عین احترام به تماشاگری است که نمی‌خواهد در سینما هم فیلم‌های شبیه سریال‌ها را ببیند.

اندکی بعد از جشنواره با هوشنگ گلمکانی تماس گرفتم و گفتم واقعا چه باید کرد؟ در فضاهای اینترنتی تعدادی اندک نمی‌گذارند بحث جدی در بگیرد. فقط فحش می‌دهند. همان ترول‌ها! گفت چه‌کار می‌شود کرد اگر فضاهای اینترنتی خوبی‌هایی دارد، باید بدی‌هایش را هم بپذیریم و حرف درستی بود. من پیشنهاد دادم نه برای فیلم من، به‌طور‌کلی منتقدان اسم‌ورسم‌دار در نوشته‌هایشان تماشاگران را در قبال فیلم‌های – حتی به‌ظاهر- نوآورانه به خویشتن‌داری دعوت کنند تا سینما پیشرفت کند و «مغول»‌های کیمیاوی را اسم بردم که اگر منتقدان نبودند و این فیلم را چند دهه به دندان نمی‌کشیدند که تماشاگران نگاتیو‌هایش را هم تکه‌پاره می‌کردند! گلمکانی گفت، من شخصا هرکاری از دستم بربیاید برای فیلمت می‌کنم و کرد و من همین‌جا از او تشکر می‌کنم.

⇓⇓⇓

پی نوشت سینماژورنال:

 وجه تناقض بار گفته های شهبازی آنجاست که یک جای حرفهایش بیان می دارد “ اینکه فیلم‌ساز به‌دنبال سلیقه تماشاگر باشد حرف لَغوی است” ولی در جریان تماس با سیاستگذار هنروتجربه به او پیشنهاد می‌دهد منتقدان اسم و رسم‌دار(!) تماشاگران را در قبال فیلمهای نوآورانه-که احتمالا به زعم ایشان فیلم خودش هم یکی از آنهاست- به خویشتن داری دعوت کنند!!!

پرسش اول این است؛ فیلمسازی که سلیقه تماشاگر برایش ارزشی ندارد چرا تا این حد از نقدهای منفی همان تماشاگران گلایه مند است؟ یک گمانه می‌تواند ناظر بر نگرانی احتمالی شهبازی نسبت به تأثیرپذیری سرمایه گذاران از این نظرات و عدم توانایی در پیدا کردن سرمایه گذار برای کارهای بعدی باشد.

پرسش بعدی این است چطور زمانی که فیلمهای قبلی شهبازی و مثلا “دربند” یا همان “خانه دختر” با اقبال مخاطبان در فضای مجازی روبرو شدند ایشان به گلایه از این اینترنت نپرداخته بود؟

پرسش بعدی تر اینکه اگر به زعم ایشان در فضاهای اینترنتی فقط تعداد “اندکی” هستند که نمی گذارند بحث جدی دربگیرد این همه گلایه از یک عده “اندک” و حتی تماس با یک منتقد برای پیدا کردن راه حلی جهت مقابله با این “اندک” چه معنایی دارد؟




حضور دو کارگردان ایرانی در جشنواره ۲۰۱۶ ونیز+عکس

سینماژورنال: فيلم سينمايى “مالاريا” به كارگردانى پرويز شهبازى به بخش “افقها”ی  جشنواره ونيز راه يافت.

به گزارش سینماژورنال این بخش از جشنواره ونیز که در سالهای گذشته امیر نادری کارگردان ایرانی نیز در هیأت داوران آن حضور داشت به نگاههای تازه سینمایی از اقصی نقاط دنیا اختصاص دارد

 در بخش “افقها” 35 فیلم از نقاط مختلف دنیا حضور دارند و فیلم شهبازی هم یکی از این آثار است.
“رابرت گویئدیگیان” کارگردان ایتالیایی ریاست هیأت داوران بخش “افقها” را برعهده دارد. “جیم هبرمن” منتقد و مورخ آمریکایی، “نلی کریم” بازیگر زن مصری، “والنتینو لودووینی” بازیگر زن ایتالیایی، “مون سوری” بازیگر و کارگردان کره ای، “خوزه ماریا شیما پرادو” منتقد و محقق اسپانیایی و “چایتانیا تامهان” بازیگر و کارگردان هندی اعضای هیأت داوران بخش “افقها” هستند.
مالاریا
مالاریا
کارگردان “دونده” هم هست
به جز پرویز شهبازی که با “مالاریا” به ونیز خواهد رفت، امیر نادری کارگردان ایرانی که سالهاست از ایران مهاجرت کرده و در آمریکا زندگی می کند نیز در بخش غیررقابتی جشنواره ونیز حضور دارد.
نادری که هشت سال قبل و با “وگاس: بر اساس یک داستان واقعی” نامزد شیر طلایی ونیز شده بود فیلمی به نام “کوهستان” را کارگردانی کرده که محصول ایتالیا و فرانسه و آمریکا است و با این فیلم در بخش غیرقابتی ونیز حضور خواهد داشت؛ بخشی که 18 فیلم در آن حضور خواهند داشت.
هفتاد و سومين دوره جشنواره بين المللى ونيز به رياست سام مندس کارگردان انگلیسی از ٣١ اگوست تا ١٠ سپتامبر در ونیز ايتاليا برگزار ميشود.
کوهستان
کوهستان



واکنش دوپهلوی رییس حوزه هنری به انتشار لیستی منسوب به فیلمهای توقیفی حوزه/بعد از صدور پروانه نمایش ارشاد، تصمیم گیری می‌کنیم

سینماژورنال: در ابتدای دهه نود و در کوران رقابت پیش آمده میان سازمان سینمایی دولت دهم به ریاست جواد شمقدری و حوزه هنری وقت که برخی از فیلمسازان وابسته به رده های بالایی خانه سینمای منحل شده، برای تولید فیلم این نهاد را انتخاب کرده بودند، حوزه هنری به توقیف برخی فیلمهایی پرداخت که ارشاد آن زمان به آنها مجوز نمایش داده بود.

به گزارش سینماژورنال “من مادر هستم”، “خصوصی”، “گشت ارشاد”، “بیخود و بی جهت”،”پذیرایی ساده”، “خوابم می آد” و “برف روی کاجها” از جمله فیلمهایی بودند که در آن زمان توسط حوزه توقیف شدند و از نمایش آنها در سینماهای این نهاد ممانعت به عمل آمد.

روند توقیف فیلمها توسط حوزه هنری در سالهای بعد البته نه به شدت زمان شمقدری ادامه داشت و سال اخیر هم “نهنگ عنبر” توسط حوزه توقیف شد.

“سینما” امروز خبر داده آثاری چون “بارکد”، “مالاریا”، “ابد و یک روز” و “خشم و هیاهو” نیز جزو فیلمهای تحریمی حوزه در سال 95 هستند.

موضع گیری “نه تایید و نه تکذیب” رییس حوزه هنری

واکنش محسن مومنی شریف مدیر حوزه هنری نسبت به این خبر اما کاملا دوپهلو است.

مومنی شریف بدون تایید یا تکذیب این ماجرا به “باشگاه خبرنگاران” گفت: روال کار به این شکل است که فیلم‌ها در ابتدا از وزارت ارشاد پروانه نمایش می‌گیرند و ما در مراحل بعدی تصمیم گیری‌های لازم جهت اکران را در سینماهای حوزه هنری می‌گیریم.

وی ادامه داد: بنابراین تا زمانی که این روند شکل نگرفته خبرهای این چنینی مبنی بر اینکه حوزه هنری برخی فیلم‌ها را تحریم کرده را کاملا تکذیب می‌کنم.

توفیق به شرط توقیف/آیا این باعث تجدیدنظر مسئولان حوزه میشود

به گزارش سینماژورنال اینکه مدیر حوزه هنری تصمیم گیری درباره توقیف فیلمها را منوط کرده به اعلام نظر ارشاد درباره آنها کرده نشان از آن دارد که حوزه امسال قصد ندارد لیست یکجای فیلمهای توقیفی را ارائه  دهد و ترجیح داده براساس فیلمهای تعیین شده برای هر فصل اکران تصمیم گیری کند پس برای دریافتن اینکه کدام فیلمها در لیست تحریمی حوزه قرار دارند حداقل باید منتظر اعلام لیست اکران نوروزی ماند…

این نکته را هم نباید از یاد برد که در دو سال اخیر و با راه افتادن پردیسهای سینمایی که حوزه سهمی در مالکیت آنها ندارد توقیف فیلمها توسط حوزه هنری نه تنها به کم شدن فروش فیلمهای توقيفی منجر نشده که اتفاقا وضعیت برعکس شده و به واسطه ضدتبلیغی که برای آثار توقیفی حوزه راه افتاده، اقبال مخاطبان به این آثار بیشتر شده و توقيف عامل توفيق شان شده اما در نهایت این سینماهای حوزه بوده اند که بخاطر عدم اکران این آثار ضرر کرده اند.




تله‌فیلم‌ساز GEM به جشنواره فجر می‌آید؟+عکس

سینماژورنال: مسعود ردایی تهیه کننده سینما و تلویزیون برای شرکت در سه بخش نگاه نو، سودای سیمرغ و مستند جشنواره فجر فرم پر کرده است.

به گزارش سینماژورنال ردایی با “مالاریا” در بخش سودای سیمرغ ، با “سه بیگانه…” در بخش نگاه نو و با فیلمهای”آن دو ساعت”،”اطلسیها”،”شبکه” و “دستهای خالی” در بخش مستند فرم پر کرده است.

نکته جالب در این بین آن است که “سه بیگانه…” با نام قبلی “سه بیگانه در سرزمین ناشناخته” توسط کارگردانی ساخته شده به نام مهدی مظلومی که در هفته های اخیر به خاطر همکاری با یک شبکه ماهواره ای حاشیه ساز بود.

“منو تنها نذار” برای جم

مظلومی فیلمی تلویزیونی به نام “منو تنها نذار” کارگردانی کرده که تیزرهای این فیلم چندی قبل از شبکه GEM روی آنتن رفت.(اینجا را بخوانید)

حالا اولین فیلم سینمایی این کارگردان که در تلویزیون خودمان هم سریالهایی چون “بدون شرح” و “کمربندها را ببندیم” را ساخته است فرم حضور در بخش فیلم اولیهای جشنواره فجر را پر کرده است.

“سه بیگانه…” از حضور بازیگرانی چون امین حیایی، حمید لولایی، محمدرضا شریفی نیا، مجید صالحی و برزو ارجمند سود می برد و داستان سه مامور صهیونیست را بیان می کند که برای خرابکاری وارد ایران می شوند…

اگر به جشنواره بیاید…

این فیلم بنا بود پیش از حضور در جشنواره روی پرده برود اما پروسه طولانی دریافت مجوز نمایش آن که منوط شد به حذف برخی نماها، سبب ساز از بین رفتن فصل مفید اکران و در نتیجه تلاش تهیه کننده برای ارائه فیلم به جشنواره شد.

اگر این فیلم مورد قبول هیات انتخاب واقع شود و “سه بیگانه…” وارد جشنواره شود قطعا نشست مطبوعاتی این فیلم یکی از نشستهای پرحاشیه خواهد شد چراکه کارگردان اثر در آن نشست در کنار پاسخهای مربوط به فیلم، پاسخگوی همکاریش با شبکه ماهواره ای هم خواهد بود.

مجید صالحی، شریفی نیا و امین حیایی در "سه بیگانه..."
مجید صالحی، شریفی نیا و امین حیایی در “سه بیگانه…”



توضیحات پرویز شهبازی درباره تغییر نام فیلم تازه‌اش به “مالاریا”

سینماژورنال: بعد از آن که مسعود ردایی تهیه کننده “نسیم” فیلم جدید پرویز شهبازی از تغییر نام این اثر به “مالاریا” خبر داد سینماژورنال در گزارشی به این مسأله اشاره کرد که شهبازی حدودا دوازده سال قبل هم بنای تولید فیلمنامه ای به همین نام با بازی محمدرضا گلزار را داشت که به دلایل مختلف این اتفاق نیفتاد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال ساعاتی پس از انتشار آن گزارش مسعود ردایی یادداشتی از پرویز شهبازی را در اختیار سینماژورنال قرار داد که در این یادداشت درباره این تغییر نام سخن گفته شده است.

جالب است که شهبازی در این یادداشت کمترین اشاره مستقیمی به وجه تسمیه مالاریا با محتوای فیلمش نکرده و کوشیده با ذکر توضیحاتی درباره ریشه بیماری مالاریا و البته تلاشهای بنیادی به نام بیل گیتس برای ریشه کن کردن این بیماری، ذهن مخاطب را درگیر نمادهایی کند که احتمالا بعد از رونمایی فیلم در جشنواره است که رمزگشایی خواهند شد.

متن کامل یادداشت شهبازی را در ادامه می خوانید:

يك. بنده فيلم نامه اي دارم به همين نام “مالاریا” كه در سال هشتاد و دو نوشته ام و به دلايلي از ساخت اش منصرف شده ام. موضوع و داستان اين فيلم “نسیم” هيچ ربطي به آن فيلم نامه “مالاریا” ندارد.
دو. مالاريا نام يك بيماري معروف با علايم  تب و لرز و كم خوني و بزرگي طحال است و از لغت ايتاليايي Mala-Aria گرفته شده كه به معني هواي بد است. در گذشته گمان مي كردند كه عامل بيماري زا، هواي آلوده و باتلاق ها  هستند. اين بيماري به دليل شيوع و مرگ و مير زياد در مناطق و كشورهاي گرمسيري، قابل توجه است.  بنياد بشردوستانه بيل گيتس(با نام اصلي بنياد بيل- مليندا گيتس)  با دارايي بالغ بر چهل و چهار ميليارد دلار،  در بخش سلامت جهاني خود، با پرداخت سالانه يك ميلياردو سيصد ميليون دلار به برنامه كنترل مالاريا ، در جهان كمك مي كند، به طوري كه از سال 2000 تاكنون، تعداد بيماران مبتلا به مالاريا در افريقا نود درصد كاهش يافته است. متاسفانه عمليات حذف و ريشه كني مالاريا به دلايل مختلف از جمله محدوديت منابع مالي به عمليات كنترل بيماري، تغيير برنامه داده است. كمك هاي مالي هرچند كوچك به كنترل  اين بيماري  كمك مي كند. گاهي يك پشه‌بند 30 سِنتي مانع از گزيده شدن افراد تو سط آنوفلها شده است!
سه. اين فيلم درباره بيماري مالاريا و هواي بد و باتلاق نيست، كسي هم در فيلم مالاريا ندارد. اما بي مسمي هم نيست!




احیای “مالاریا”ی گلزار با حضور برادر گلشیفته!+عکس

سینماژورنال: پرویز شهبازی نام تازه ترین فیلم خود را از “نسیم” به “مالاریا” تغییر داد.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره این تغییر نام آن است که شهبازی پنج سال پیش از “عیار 14”  قصد تولید فیلمی با عنوان “مالاریا” را داشت!!!

“مالاریا”ی گلزار و علی معلم
فیلمنامه آن اثر را که خود شهبازی نوشته بود ماجراهایی پیرامون یک گروه موسیقی راک زیرزمینی را روایت می کرد.

در آن برهه زمانی بنا بود علی معلم تهیه کنندگی “مالاریا” را انجام دهد و محمدرضا گلزار بازیگر اصلی کار باشد و نقش سرپرست گروه راک را بازی کند.

با این حال تولید آن فیلم به دلایل مختلف میسر نشد و انگار حسرت آن عدم تولید بدجوری به دل شهبازی باقی مانده که نام فیلم جدیدش را “مالاریا” گذاشته است.

در کنار ساعد سهیلی، ساغر قناعت و آزاده نامداری فرزند موزیسین بهزاد فراهانی یعنی آذرخش هم در این فیلم حضور دارد اما به نظر نمی رسد در مضمون ارتباط زیادی میان “مالاریا”ی فعلی و فیلمنامه قدیمی “مالاریا” باشد.

بخصوص که چند سال قبل بهمن قبادی در “کسی از گربه های ایرانی خبر نداره” بخشهایی از آنچه شهبازی در تصویرسازی فضاهای کاری گروههای موسیقی زیرزمینی به دنبالش بود را با حضور حامد بهداد به تصویر کشید.

دغدغه های یک دختر نوجوان…
به گزارش سینماژورنال آنچه از قرائن برمی آید آن است که “مالاریا”ی فعلی در امتداد “دربند” شهبازی باز هم روایتی دارد از دغدغه های یک دختر نوجوان که البته در اینجا یک پسر جوان هم کنارش قرار گرفته است.

پس مهمترین حدسی که درباره تغییر نام از “نسیم” به “مالاریا” وجود دارد همان تعلق خاطر شهبازی به فیلمنامه ایست که فرصت تولیدش فراهم نشد و البته با این تغییر نام پرونده اش برای همیشه بسته شد.

مسعود ردایی تهیه کنندگی “مالاریا” را برعهده داشته و سیامک ادیب و علی استادی دیگر بازیگران آن هستند.

ساغر قناعت و آذرخش فراهانی در "مالاریا"
ساغر قناعت و آذرخش فراهانی در “مالاریا”