1

تهیه‌کننده پروژه جنجالی بیضایی در بیمارستان+عکس

سینماژورنال: حمید اعتباریان تهیه کننده ای که یک همکاری جنجالی و البته ناموفق با بهرام بیضایی در “لبه پرتگاه” داشت بر اثر سکته قلبی در بیمارستان بستری شد.

به گزارش سینماژورنال اعتباریان بعد از سکته قلبی چند روزی را در آی.سی.یو گذراند اما بعد از مراقبت و پیگیری روند درمان به بخش منتقل شد.

حمید اعتباریان که با سرمایه گزاری در آثاری نظیر «چشمان سیاه» و «رستگاری در 8 و 20 دقیقه» کار سینما را آغاز کرده بود در سالهای گذشته فیلمهایی مانند «سن پترزبورگ»، «سنگ، کاغذ، قیچی»، «ستاره ها» و «شام عروسی» را تولید کرد.

او از ابتدای سال جاری به دنبال فراهم کردن مقدمات تولید «سن پطرزبورگ2» بود اما از یک سو درگیریهای پیمان قاسم خانی در آماده کردن نسخه نهایی فیلم «خوب بد جلف» و از سوی دیگر شرایط جسمی خودش اجازه این کار را از او گرفت.

حمید اعتباریان
حمید اعتباریان

همکاری جنجالی با بیضایی

به گزارش سینماژورنال اعتباریان 9 سال قبل بنا داشت تولید فیلمنامه «لبه پرتگاه» بهرام بیضایی که یک تریلر درجه یک بود و از ساختاری فیلم‌‌درفیلم برخوردار بود را انجام دهد. قراردادهای ابتدایی منعقد شد و کار به انتخاب بازیگر و روخوانی فیلمنامه رسید اما در نهایت به دلیل اختلافاتی که میان اعتباریان و بیضایی بر سر موضوعات مختلف و از جمله زمان طولانی فیلم و همچنین چینش بازیگران صورت گرفت کار متوقف شد.

اعتباریان علاقه زیادی داشت که برخی ستاره های سرشناس آن زمان سینما و تلویزیون و از جمله محمدرضا گلزار و مهران مدیری را در این پروژه به کار گیرد و بیضایی علیرغم موافقت اما نقشهایی حاشیه‌ای را به آنها پیشنهاد داد!

بیضایی بعدتر در یک فیلم‌درفیلم دیگر با نام «وقتی همه خوابیم» بخشی از درگیریهایی که با اعتباریان داشت را با قرار دادن کاریکاتوری از وی با عنوان «اشتهاریان»(با بازی مجید مظفری) در «وقتی همه خوابیم» به تصویر کشید. «اشتهاریان» فیلم «وقتی همه خوابیم» سرمایه گزاری تازه به دوران رسیده بود که همه هم و غمش وارد کردن دخترک محبوبش به عنوان نقش اصلی فیلمی بود که سرمایه اش را تأمین کرده بود!!!

این اتفاق هرچند طعنه های اعتباریان را به دنبال داشت ولی در نهایت با برگزاری جلسه ای مشترک این دو مصالحه کردند و حتی اعتباریان طبق قراردادی که با بیضایی داشت، تصمیم گرفت فیلمنامه “مقصد” او را تولید کند که البته این امر هم در نهایت به دلیل عدم صدور پروانه ساخت به جایی نرسید.

وقتی همه خوابیم مجید مظفری شقایق فراهانی
مجید مظفری در قالب “اشتهاریان” در پشت سر شقایق فراهانی در نمایی از “وقتی همه خوابیم”



ستاره زن “سلطان قلبها” در كنار بهرام بيضايي⇐بهانه بهره‌جويي مجدد

سینماژورنال/حامد مظفری: محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان ایرانی در سالهای اخیر توجه ویژه ای به آثار بهرام بیضایی نشان داده است و کوشیده مرتب مستقیم یا غیرمستقیم از آثار شناخته شده این چهره هنر نمایش ایران استفاده کند.

به گزارش سینماژورنال از بهمن 92 که رحمانیان براساس نمایش “آرش” بیضایی متنی به نام “آرش ساد” را برخوانی کرد تا “خاطرات هنرپیشه نقش دوم ” و “مجلس ضربت زدن” که هر دو در تیر93 به کارگردانی وی روخوانی شدند تا “روز واقعه” که مهر امسال روخوانی شد مدام علاقه رحمانیان به استفاده از آثار بیضایی را دیده ایم.

این علاقه اگر با اجرای این نمایش ها چنان که بیضایی می‌خواست همراه بود قطعا می‌توانست در حفظ میراث ادبی این مولف سینمای ایران اثر فراوان داشته باشد اما در شرایطی که در این اجراها بیشتر روخوانی آثار را می بینیم و نه اجرای نمایش به معنای واقعی، این استفاده مدام از آثار بیضایی چه معنایی دارد؟ و چرا رحمانیان به جای آثار بیضایی به سراغ متونی از نویسندگان کمتر شناخته شده برای روخوانی نمی‌رود؟

پاسخ را باید در یک چیز خلاصه کرد و آن هم اینکه مطمئنا با استفاده از نام بیضایی می‌توان مخاطبان بیشتری را به صحنه کشاند و شاید هم امکانات بیشتری را برای اجرا در اختیار گرفت!

“آدامس خوانی” برآمده از “اعتراض” و آدامس فروشی آن بازیگر زن

در یک مورد تازه رحمانیان از اواخر دی ماه امسال پرفورمنسی به نام “آدامس خوانی” را کارگردانی می‌کند؛ پرفورمنسی که نه تنها نامش که حتی بخشی از آن هم برگرفته از فیلمنامه “اعتراض” بیضایی است.

بیضایی سالها پیش و براساس سرگذشت واقعی آذر شیوا هنرپیشه پیش از انقلاب و بازیگر “سلطان قلبها”، فیلمنامه “اعتراض” را نوشت؛ آذر شیوا در سال ۱۳۵۰ و در اوج شهرت به دلیل ابتذال در سینمای ایران با هنرپیشگی خداحافظی کرد و برای اعتراض به در سایه قرار گرفتنش در چنین شرایطی مدتی مقابل سینما کاپری(بهمن) به آدامس فروشی اشتغال داشت و همین ماجرا سبب ساز نگارش “اعتراض” شد.

از “اعتراض” تا “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم”

“اعتراض” در کنار “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم” چهار اثری هستند که بیضایی درباره سینما نوشت. در این بین فقط “وقتی همه خوابیم” بود که فرصت تولید و بعدتر اکران پیدا کرد و سه فیلم دیگر در حد متن باقی ماندند.

تریلر “لبه پرتگاه” در برهه ای از زمان به تهیه‌کنندگی حمید اعتباریان وارد پیش تولید شد که تعارضات فکری این تهیه کننده با بیضایی به تعلیق تولید انجامید.

کمدی-جنایی “فیلم در فیلم” هم سالها پیش بنا بود با حضور تعدادی از بازیگران “ساعت خوش”(!) و تهیه‌کنندگی یک گروه فیلمسازی در ارومیه تولید شود که البته این اتفاق هم رخ نداد.

“اعتراض” اما از جمله فیلمنامه‌هایی بود که بیضایی از زمان نگارش آن تا آخرین سالهای حضورش در ایران به دنبال ساخت آن بود. آخرین بار نیز قبل از ورود به پیش تولید نافرجام “لبه پرتگاه” بیضایی در دیدار با آذر شیوا از وی درباره تمایلش برای بازی در “اعتراض” پرسید و این بازیگر زن هم چون علاقه‌ای به بازگشت به سینما نداشت، از حضور در این پروژه سرباز زد و نتیجه اینکه کار به تولید نرسید.

حالا رحمانیان در بخشی از پرفورمنس “آدامس خوانی” که اشاره مستقیم دارد به آدامس فروشی آذر شیوا به گرته برداری از “اعتراض” بیضایی پرداخته و البته با حضور همسرش مهتاب نصیرپور این بخش را اجرا خواهد کرد.

آذر شیوا
آذر شیوا در نمایی از “سلطان قلبها”

باز هم نام بیضایی عاریه گرفته شده؟

اما این گرته برداری تا چه حد وامدار متنی است که بیضایی نوشته؟ و آیا باز هم بیشتر از توجه به متن آثار، این توجه به نام بیضایی است که مورد تأکید قرار گرفته؟

اصلا مگر بیضایی “اعتراض” را برای فیلم ننوشت؟ پس چرا فیلمنامه در قالب پرفرمورنس عاریه گرفته می‌شود؟

گرته برداری از آثار بیضایی بدون آن که اصل آثار اجرا شده باشد چه معنایی دارد؟ مگر نه اینکه این تعدد اجرای اصل آثاری کالت چون “هملت” یا “باغ آلبالو” بوده که موجب اجرای برداشتهای متنوعتر از آنها شده است اما در مورد بیضایی در شرایطی که اصل اثر اجرا نشده، برداشتهای کسی دیگر مثل رحمانیان از این آثار چه معنایی دارد؟

آقای رحمانیان! چرا خودتان نمی‌نویسید؟

این سوال را هم می توان از رحمانیان پرسید که چرا دیگر خودش نمی‌نویسد؟ آیا چون رحمانیان هر سال مرتب درگیر اجرا یا روخوانی است وقت نوشتن ندارد؟ در تاریخ تئاتر ایران متن‎نویسهایی مانند محمد چرمشیر و اکبر رادی را داشتیم که تا سالها تئاترشهر را تغذیه می‌کردند و حالا این وظیفه امثال رحمانیان است که فرصتی را هم برای نوشتن بگذارند تا بر دامنه ادبیات نمایشی بیفزایند.

چرا به سراغ حضور آذر شیوا در بیمارستان حیوانات نرفتید؟

شاید رحمانیان بگوید این سرگذشت تراژیک آذر شیوا بوده که باعث شده به سراغ گرته برداری از “اعتراض” بیضایی برود اما در برابر این گفته هم می‌توان این برهان را بیان کرد که اگر مایل به بازخوانی سرگذشت این هنرپیشه قدیمی بوده‌اند چرا به سراغ زندگی سه دهه اخیر وی نرفتند.

آیا رحمانیان می داند آذر شیوا بعد از انقلاب به پاریس رفت و عضو انجمن مراقبت از حیوانات بود و سالها در یک بیمارستان حیوانات به کار مشغول بود؟

آیا نمادگرایی این وجه از شخصیت یک هنرپیشه ناراضی در توجه به حیوانات(!) در روزگار ما که هنرمندان مان بدجوری ژست حمایت از حیوانات گرفته اند برای نگارش یک متن ارژینال و اجرای پرفورمنس بار دراماتیک به‌روزتری نداشت؟

چطور می شود که بیضایی نمی‌توانست متن های خودش را اجرا کند و دیگران، می توانند؟

فارغ از اینها پرسشی هم پیش روی مدیران هنری است؛ چطور می‌شد بیضایی در تمام سالهایی که در ایران بود برای روی صحنه بردن هر کدام از آثارش ده‌ها مشکل داشت ولی روخوانی و گرته‎برداری از آثارش توسط چهره ای چون محمد رحمانیان بی کمترین اصطکاکی انجام می‌شود؟