1

خروجی تازه ترین شفاف سازی سازمان درباره فارابی⇐ نزدیک به ۸ میلیارد فقط برای ۶ فیلمی که “فاخر” نامیده شده اند!/بیشترین بودجه ها به “ماجرای نیمروز۲” و “غلامرضا…” رسیده/رییس هیأت مدیره خانه سینما هم سهمی خاص از بودجه ویژه آثار فاخر داشته!+جدول

سینماروزان: تازه ترین شفاف سازی سازمان سینمایی درباره فارابی حکایت دارد از صرف نزدیک به 8میلیارد(دقیقا 7میلیارد و 620میلیون) از سوی فارابی برای حمایت از تولید فقط 6 فیلم که پسوند “فاخر” بدانها داده شده است.

بخش عمده این 8میلیارد به دو فیلم “غلامرضا تختی” و “ماجرای نیمروز2: رد خون” رسیده.

“غلامرضا تختی” نزدیک به 4میلیارد(دقیقا 3.9میلیارد) حمایت گرفته برای شراکت 50 درصدی فارابی در این فیلم!! در ارزش این شراکت همین بس که علیرغم کلی حمایت و تخصیص اکران نوروز، فروش “تختی” در اکران به 2میلیارد هم نرسید.

“ماجرای نیمروز2: رد خون” نیز بازای فقط 25درصد شراکت بیش از 2میلیارد(دقیقا 2.2میلیارد) از فارابی گرفته است. جالب اینکه پیشتر مدام بر تولید “رد خون” با حمایت“آی گپ” تأکید میشد و حالا معلوم شده فارابی هم حمایت حسابی از فیلم داشته. “آی گپ” پیام رسانیست متعلق به «توسعه فناوری‌های هوشمند کیان ایرانیان»؛ شرکتی که سهامداران آن متشکل از گروه سرمایه‌گذاری نور دنا (متعلق به همراه اول)، گروه داده‌پردازی بانک پارسیان(منسوب به ایران خودرو) و شرکت تابان آتی داده پرداز هستند.

عجیب آن جاست که “ماجرای نیمروز2” بابت مشارکت 25 درصدی فارابی(!) بیش از 2میلیارد گرفته ولی “سمفونی نهم” بابت همین مقدار شراکت فارابی فقط کمی بیش از یک میلیارد(دقیقا 1.125میلیارد) از فارابی گرفته است. کارشناس تعیین ارزش درصد فیلمها در فارابی کیست؟؟؟

دیگر فیلمهایی که با پسوند “فاخر” حائز حمایت فارابی بوده اند عبارتند از:

— “سرزمین بود و نبود” متعلق به همایون اسعدیان رییس هیأت مدیره خانه سینما که بابت طراحی تولید(!؟) حمایت 225میلیونی فارابی را داشته است.

–“افسانه نیست” متعلق به محمد میرهادی حمایت 100میلیونی فارابی را فقط برای تحقیق و نگارش(!) داشته است.

–“کتیبه آخر” متعلق به سهیل موفق فقط برای تحقیق و نگارش حمایت 70میلیونی فارابی را داشته است.

 

فهرست حمایتهای “فاخر” فارابی




منیژه حکمت در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐واژه «فيلمِ فاخر» از آن کلماتي است که بوي ويژه‌خواري از آن استشمام مي‌شود/از اظهارنظرات مسئولان سینمایی دوری میکنم چون جملات‌شان اغلب «دستوری» است!/از شنيدن واژه «صلاح» از زبان مسئولان حالم بد مي‌شود!

سینماروزان: تخصیص بودجه 30 میلیاردی برای فاخرسازی خبری بود که هفته گذشته از سوی وزیر ارشاد اعلام شد و البته واکنش برخی سینماگران مستقل و از جمله اصغر نعیمی را موجب شد که تخصیص چنین بودجه ای را امتداد ویژه خواری دانستند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان منیژه حکمت کارگردان و تهیه کننده ای که اغلب و در تمام ادوار سیاسی کوشیده نظرات مستقل خود را بیان کند در خلال گفتگوی تازه اش با «شرق» هم در کنار صحبت پیرامون اوضاع و احوال سینمای ایران، تعریضی زده است به فاخرسازی و آن را مصداق ویژه خواری دانسته است.

متن کامل گفتگوی منیژه حکمت را بخوانید:

‌خانم حکمت! در روزهاي نقاهت بيماري‌تان{بعد از عمل جراحی قلب باز} به‌سر مي‌بريد، ‌درحال‌حاضر وضعيت جسماني‌تان چگونه است؟
خدا را شکر. خيلي بهترم. دوران سختي بود، ‌اما خوشبختانه همه‌چيز به‌خوبي پيش رفت. البته پزشکان توصيه کرده‌اند که کمتر حرص بخورم. به‌همين‌دليل تا جايي که بتوانم کمتر اخبار را پيگيري مي‌کنم!
مگر مي‌توان کارگردان و تهيه‌کننده سينما بود و حرص نخورد؟!
(مي‌خندد) کاملا. با اوضاع‌واحوالي که اين روزها در سينما حاکم است، گريزي براي حرص‌نخوردن در سينما نيست! به‌همين‌دليل سعي مي‌کنم از حاشيه‌ها و برخي حرف‌ها و اظهارنظرات دوري کنم.
‌از حرف‌هاي چه کساني دوري مي‌کنيد؟
مسئولان!
‌چطور؟
به دليل اينکه دائما در جملات و اظهارنظراتشان امر و دستور مستفاد مي‌شود! گويي سينماگران چيزي نمي‌دانند. درحالي‌که آنها با اشاره به برخي مسائل بديهي به ما- سينماگران- مي‌کنند.
‌از نظر شما مصداق اينها چيست؟‌
اگر به برخي از اظهارنظرات دقيق‌تر نگاه کنيم، ‌مي‌بينيم دائما براي سينماگران و سينما نسخه مي‌پيچند. ‌دستور مي‌دهند که فلان کار را انجام دهيد و فلان کار را انجام ندهيد! آنها ما را مرتب نصيحت مي‌کنند و معتقدند که اگر فلان کار را انجام دهيم به نفعمان است. درحالي‌که ما ‌سينماگران تازگي در اين مملکت ساکن نشده‌ايم! ما سال‌هاست در اين کشور زندگي مي‌کنيم. با قوانين و عرف آن آشنايي داريم.  ‌تازه سينماگر نشده‌ايم. با خطوط قرمز کاملا آشنايي داريم.
‌ واقعيت اين است که اگر مسئولان با شما کاري نداشته باشند، ولي قطعا سينماگران با مسئولان کار دارند. چون براي فيلم‌سازي و گذر از مراحل مختلف فيلم‌سازي؛ از پروانه ساخت گرفته تا اکران فيلم و حتي بعد از آن سينماگران به انواع و اقسام مجوزها احتياج دارند. با اين وضعيت چه مي‌کنيد؟ 
متوجه نظر شما هستم، اما متأسفانه آنها نگاه قبيله‌اي به ما دارند. درحالي‌که تشخيص سينماگران درست‌تر از آنهاست. در حقيقت به دليل اينکه سينماگران در متن جامعه و مردم هستند، صلاح و مصلحت را از آنها که فقط پشت ميزشان هستند بيشتر و بهتر مي‌دانند. ضمن اينکه مشکل من بزرگ‌تر از مجوزگرفتن‌ها و… است.
مديران محترم مقطعي مي‌آيند و مي‌روند، اما ما هستيم که سال‌ها در سينما مانده‌ايم و مي‌مانيم. باور مي‌‌کنيد از شنيدن واژه «صلاح» حالم بد مي‌شود. از بس که مي‌گويند صلاح شماست فلان کار را انجام ندهيد و صلاح شما نيست فلان کار را انجام بدهيد. دائما اين واژه در گوش ما زنگ مي‌خورد. اخيرا هم شنيده‌ام که توصيه به ساخت فيلم‌هاي فاخر شده است! واژه «فيلمِ فاخر» هم از آن کلماتي است که بوي ويژه‌خواري از آن استشمام مي‌شود؛ البته مي‌دانيم به هر که نقدي کنيم از تبعاتش اين است که جواب نامه‌هايمان را نمي‌دهند يا نامه را به بايگاني مي‌سپارند، اما اين را بدانند که سينماگران همه‌چيز را مي‌فهمند و درک مي‌کنند و اگر در مقاطعي واکنشي نشان نمي‌دهند، چون دلشان براي سينما مي‌تپد و نمي‌خواهند سينما را وارد مخاطرات و چالش‌هاي جديدي کنند. هميشه اهالي فرهنگ و هنر خيلي نجابت به خرج مي‌دهند.
‌ درست است که از اين نظر خواسته سينماگران حداقلي و گاهي هم بديهي است، اما با وضعيت موجود، نگاه شما آرماني به نظر مي‌رسد. بااين‌اوصاف براي اينکه در مسير فيلم‌سازي کمتر دچار چالش شد، ‌چه بايد کرد؟
تنها راه از نظر من تمکين به قوانين است. بايد از راه قانون وارد شويم و به قوانين سينما اشراف داشته باشيم. چون رعايت قوانين تنها مسير درست و منطقي است. با همه اينها بايد بگويم سينما مال ماست. هرچند آزار ببينيم و خسته شويم، ‌سينما را رها نخواهيم کرد.
‌ امسال فيلم‌هاي جشنواره فيلم فجر را دنبال کرديد؟‌
خير.
‌ برنامه‌اي براي ادامه فعاليت در سينما نداريد؟
حتما. هم در عرصه کارگرداني و هم تهيه‌کنندگي برنامه‌ها و خبرهاي خوبي داريم که ان‌شاءالله در سال آينده علني خواهم کرد. من واقعا براي اهالي سينما روزهاي خوبي را آرزو مي‌کنم و همين كه دوستان و همکارانم در اين فضا به فيلم‌سازي ادامه مي‌دهند دست‌مريزاد و خداقوت دارد، به‌خصوص براي سينماگران مستقل که پشتيباني ندارند!




بانک سرمایه‌گذار، کپی‌کاری را “فاخر” قلمداد کرد!!!+عکس

سینماژورنال/ورتا چمانی: یکی از مهمترین ارگانهای فعال در جشنواره سی و سوم فیلم فجر بانک پاسارگاد بود.

 به گزارش سینماژورنال ردپای پررنگ این بانک در سرمایه گذاری فیلمهایی نظیر “مرگ ماهی”، “بهمن” و “من دیه گو مارادونا هستم” به چشم میخورد و به همین دلیل نام مشاور فرهنگی بانک هم مرتب بر سر زبانها بود.

 فارغ از سرمایه گذاری در تولید محصول فرهنگی که میتواند اقدامی مثبت قلمداد شود این چگونگی سرمایه گذاری است که بیشتر الویت دارد یعنی چنین سرمایه گذاریهایی که خوشبختانه در مورد این بانک آشکارا هم صورت گرفته باید کاملا حساب شده انجام شود مبادا پایین بودن کیفیت محصول تولید شده به اعتبار بانک موردنظر هم صدمه بزند.

 این حساب شدگی در پروژه های امسال این بانک به چشم نمی خورد. فارغ از “من دیه گو…” که یک کمدی متوسط بود دو فیلم “بهمن” و “مرگ ماهی” آثاری زیر حد متوسط بودند که نه توانستند توجه مخاطبان را به خود جلب کنند و نه منتقدان سینما از آنها به نیکی یاد نمودند و البته که سهمی هم از سبد جوایز جشنواره به خود اختصاص ندادند.

 فیلمی که متنش کپی است چطور می تواند فاخر باشد؟

با این حال این بانک شناخته شده کشور که همواره این رسم را هم داشته که با سفارش رپورتاژهای تبلیغاتی درباره عملکرد سینمایی خود به مخاطبان اطلاعات بدهد، تازه ترین رپورتاژ خود را نیز با افتخار در شماره های نوروزی یکی دو نشریه سینمایی منتشر نموده است.

 به گزارش سینماژورنال یک نکته جالب این رپورتاژها آن است که هیچ نامی از “بهمن” در فهرست فیلمهای حمایتی این بانک به چشم نمی خورد و دوم آن که “مرگ ماهی” به عنوان اثری فاخر در کارنامه این بانک معرفی شده است.

 شاید اگر بجای “مرگ ماهی” دست اندرکاران شاخه فرهنگی بانک موردنظر “من دیه گو…” را فیلم فاخر معرفی می کردند این قدرها تعجب نمی کردیم. به هر حال “مرگ ماهی” نه فقط با استانداردهای تصویری سینمای ایران، فاخر نیست که بلحاظ متن هم فیلمنامه اثر یک کپی کاری آشکار از “برف روی شیروانی داغ” محمدهادی کریمی است.

بانک پاسارگاد
رپورتاژ سینمایی بانک پاسارگاد/ برای وضوح تصویر کلیک چپ کنید

فیلمی که حتی تنوع لوکیشن ندارد چطور می تواند فاخر باشد؟

آنچه با عنوان فاخر در اذهان مخاطبان سینمای ایران تداعی می شود آثاری است نظیر “چ” و “استرداد” که به دلایل مختلف که اصلی ترین آن تاریخی بودن و تلاش برای ارتقای تصویرسازی رویدادهایی است که برای اولین بار در سینمای ایران تصویری می شوند، نیاز داشته اند به تولید با هزینه هنگفت و بودجه هایی مجزا از ردیف بودجه های معمول سینما.

 اینکه “مرگ ماهی” چه تصویرسازی خاصی داشته یا کدام برهه تاریخ ایران را سینمایی کرده که به این واسطه فاخر نامیده شده معلوم نیست.

“مرگ ماهی” بلحاظ پروداکشن نه تنها پروژه پرهزینه و فاخری نیست که فیلمبرداری در یک لوکیشن ثابت مطمئنا به تعدیل هزینه ها هم منجر شده است. از آن سو فیلم وجه فانتزی یا اکشن هم ندارد که بگوییم به واسطه آن نیاز بوده به جلوه های ویژه میدانی یا رایانه ای خاص و این مساله سبب فاخر قلمداد شدن کار شده است. فیلم تقریبا هیچ هنرور یا سیاهی لشکری که معمولا در فیلمهای بیگ پروداکشن به شدت به کار می آیند را هم ندارد.

فقط می ماند دستمزد عوامل کار که آن هم هر طوری حساب کنید باعث نمی شود فیلم اثری پرهزینه قلمداد شود.

 احتمالا برای “فاخر” تعریفی تازه مشخص شده

اینها همه ما را به این نتیجه می رساند که دلیل فاخر قلمداد کردن چنین پروژه ای را باید در فرهنگ لغت مشاوران فرهنگی این بانک جستجو کرد.

این دوستان احتمالا برای واژه “فاخر” تعاریفی متفاوت با آنچه تاکنون متداول بوده آورده اند و با این وصف احتمالا در سالهای آینده باز هم از این فاخرسازیها خواهیم دید.