1

خوشحال می‌شوم بگویید «زندگی و زندگی» را شبیه به «زندگی و دیگر هیچ» کیارستمی ساخته‌ام

سینماروزان: مراسم نمایش و نقد و بررسی فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» شب گذشته (۱۲ اسفند ماه) با حضور علی قوی‌تن تهیه‌کننده و کارگردان، هدا مقدم‌منش بازیگر و منوچهر دین‌پرست منتقد در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

پس از اتمام نمایش «زندگی و زندگی» علی زادمهر به عنوان مجری مراسم از علی قوی‌تن تهیه‌کننده و کارگردان، هدا مقدم‌منش بازیگر و منوچهر دین‌پرست منتقد دعوت کرد تا روی سن بیایند. در ابتدای مراسم منوچهر دین‌پرست از «زندگی و زندگی» به عنوان اثری خاص نام برد و اظهار داشت: ساخته آقای قوی‌تن مخاطبان کمتری دارد زیرا جزو فیلم‌های خاص برشمرده می‌شود. می‌خواهم ذهن‌تان را به دو دیدگاه نزدیک‌تر کنم. یکی یافتن معنای زندگی است که در این دیدگاه فرض گرفته می‌شود که زندگی و خود هستی معنا دارند و ما باید آن معنا را پیدا کنیم، اما زمانی است که شما به زندگی یک معنایی می‌دهید؛ فرض اصلی این است که چنین دیدگاهی در زندگی معنایی ندارد، و این ما هستیم که باید به آن معنا ببخشیم. پس در دیدگاه اول انسان در مقام کاشف است و در دیدگاه دوم یک جاعل است و جعل می‌کند معنای زندگی را.

وی افزود: ما در فیلم مشاهده می‌کنیم که معلمی در زمان شیوع ویروس کرونا سعی دارد بفهمد چرا چند تن از دانش‌آموزانش در کلاس‌های آنلاین شرکت نکرده‌اند. در واقع در فیلم معلم یک کانونی محسوب می‌شود که می‌تواند بخشی از آن معنادهی فیلم را مورد توجه قرار دهد. فارغ از جزئیات و خرده داستان‌هایی از جمله قاچاق درختان، پیدا کردن آدرس و… که در فیلم دیدیم، به این نکته باید اشاره کنم که هدف معلم تنها رسیدن به آن دانش‌آموزان نیست. کلیت حضور معلم در این‌جاست که کارگردان اثر تلاش کردند آن را طی چند ساعت به ما نشان دهند. اگر معلم در فیلم نبود و فرد دیگری جای وی قرار می‌گرفت، این‌جا کلیت فیلم و آن اسم جذاب «زندگی و زندگی» نمی‌توانست خود را آشکار کند.

این منتقد در ادامه با اشاره به شباهت ساخته جدید علی قوی‌تن به فیلم «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی گفت: در فیلم آقای کیارستمی که فضای مردانه‌تری نسبت به «زندگی و زندگی» دارد، پدری به دنبال این است تا ببیند دانش‌آموزان فیلم «خانه دوست کجاست» بعد از زلزله به چه سرنوشتی دچار شده‌اند. اشکالی هم ندارد زیرا آقای قوی‌تن سعی داشته روایت خودش را از یک نقطه دیگر بپردازد، اما نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که هر دو کارگردان بسیار به سهراب سپهری تعلق خاطر داشته‌اند. در «زندگی و زندگی» کارگردان می‌خواهد با سهراب سپهری همسو شود و از جهان وی برای فیلمش استفاده کند. زمانی که سهراب در اشعارش می‌گوید: زندگی شستن یک بشقاب است، زندگی یافتن یک سکه ده شاهی در جوی خیابان است، یعنی زندگی به همین سادگی است. وقتی نیز می‌گوید زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است بی‌غرض ما را به واژه «اکنون» چنان نزدیک می‌کند که رمز این واژه را پیدا کنیم.
در ادامه مراسم علی قوی‌تن کارگردان اثر با اشاره به انگیزه خود از نگارش فیلمنامه و تولید «زندگی و زندگی» اظهار داشت: ایده اولیه این فیلم در زمان فیلمبرداری فیلم سینمایی «رویای سهراب» به ذهنم رسید و رفته رفته فیلمنامه و طرح کلی به نتیجه‌ای رسید که امشب آن را مشاهده کردید. فیلمنامه «زندگی و زندگی» در نگاه مخاطب عام شاید چندان جذاب به نظر نرسد ولی دوستانی که اهل فن هستند می‌دانند ساخت چنین فیلم‌هایی با توجه به هزینه‌های تولید و… چقدر می‌تواند فرسایشی و دشوار باشد. با این حال وقتی این فیلم برنده پنج جایزه اصلی از جشنواره‌های بین‌المللی شد، همین موفقیت نشان از این دارد که ما نتیجه لازم را دریافت کرده‌ایم.

این کارگردان در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا «زندگی و زندگی» را با الهام از فیلم «زندگی و دیگر هیچ» زنده‌یاد عباس کیارستمی ساخته، گفت: اگر از من بپرسند در ایران به کدام کارگردان علاقه‌مند هستم به طور قطع می‌گویم عباس کیارستمی. علاوه بر کیارستمی با آثار کارگردانانی چون روبر برسون، اینگمار برگمان، آندری تارکوفسکی و فدریکو فلینی زندگی می‌کنم.
وی همچنین افزود: آثار آقای کیارستمی را هم همین‌طور با علاقه دیده‌ام و بسیار خوشحال می‌شوم که بگویید «زندگی و زندگی» را کاملاً شبیه به «زندگی و دیگر هیچ» ساخته‌ام. با این حال باید اعلام کنم این قصه به شکلی نبوده که بخواهم در نگارش فیلمنامه آن از اثر آقای کیارستمی الگو بگیرم. اگر هم شباهتی در آن می‌بینید به صورت کاملاً تصادفی بوده است. در واقع «زندگی و زندگی» یک سه گانه است و «آرزوی زیبا» و «قبل از مرگ» دو عنوان دیگر آن محسوب می‌شود.

هدا مقدم‌منش بازیگر «زندگی و زندگی» نیز درباره حضور خود در این فیلم گفت: زمانی که فیلمنامه این اثر به دستم رسید در ابتدا متوجه ظاهر ساده آن شدم و به همین خاطر سعی کردم به دنبال جزئیات و مفهومی که پشت دیالوگ‌های آن پنهان است، باشم. کلمه به کلمه دیالوگ‌هایی که آقای قوی‌تن برای معلم و کودک قصه فیلم نوشته‌اند پر از معنی است. در زمان نمایش فیلم در سالن به آقای قوی‌تن گفتم در سکانس آخر فیلم که شخصیت کودک قصه شروع به گریه کردن می‌کند من نیز همراه با وی بغض می‌کنم و بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری می‌شود. من به خوبی درک می‌کنم که شخصیت مادر در فیلم حرف‌های دل تمام مادران را بازگو می‌کند. این کاراکتر به نوعی با خودش بین جبر و اومانیسم زندگی در حال مجادله است.

وی افزود: در این سکانس مادر ادعا می‌کند در مقاطعی از زندگی من اختیار دارم، من می‌توانم زندگی را برای خودم تعریف کنم، دوست دارم سر کار بروم و حتی به خوشگذرانی بپردازم، اما جبر زندگی حرف دیگری برای این مادر دارد و این اجازه را به وی نمی‌دهد. خانم‌هایی که به طور ناخواسته باردار می‌شوند با چنین دوگانگی‌هایی مواجه هستند، آنان همیشه تلاش می‌کنند بین جبر و اختیار فرمان زندگی را به دست خودشان بگیرند. در بخش‌هایی از دیالوگ‌های فیلم ما می‌بینیم که این قضیه واقعاً وجود دارد؛ جایی که دختر بچه به مادرش می‌گوید این گیاه‌ها و درختان به جای کویر آیا دوست نداشتند در شمال کشور رشد کنند؟! و مادر نیز در جواب وی می‌گوید: فکر نمی‌کنم این تصمیم خود آن‌ها بوده باشد که در این منطقه حضور داشته باشند. این دقیقاً همان تعریفی از جبر زندگی محسوب می‌شود و درختان و گیاه‌ها تمثیلی از مادران قصه ما است.

این بازیگر در ادامه گفت: در یکی از اکران‌های تهران و در هنگام پخش این سکانس من صدای گریه مادری را شنیدم که پشت سر من نشسته بود و به نوعی با شخصیت مادر «زندگی و زندگی» همذات‌پنداری می‌کرد. متأسفانه در جامعه فعلی ما خیلی از مادران دچار این اتفاق هستند و چاره‌ای نیز ندارند که با آن کنار بیایند.

مقدم‌منش در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب به راحتی با مفهوم فیلم ارتباط برقرار می کند یا خیر گفت: دوست دارم دوباره از آقای کیارستمی یاد کنیم که در جایی گفته بودند فیلمساز و بازیگر در هنگام ساخت یک فیلم وظیفه‌شان این نیست که تمام و کمال مفهوم آن فیلم را کف دست بیننده بگذارند، در واقع بازیگر یا فیلمساز وظیفه دارند آن «چرا» را در ذهن بیننده به وجود بیاورند و وقتی این اتفاق رخ دهد یعنی به هدف خودشان رسیده‌اند.

وی در پایان درباره تعامل با بازیگر کودک فیلم (مهربان درویش‌زاده) اظهار داشت: آقای قوی‌تن در شکل‌گیری تعامل با بازیگر خردسال فیلم نقش بسزایی داشتند. من فرزندی ندارم و به همین دلیل شاید نمی‌توانستم ارتباط مادر و فرزند را به خوبی درک کنم. آقای قوی‌تن در این بخش راهنمایی‌های بسیاری داشتند و خوشحالم که نتیجه کار موفقیت‌آمیز بود. ضمن این‌که مهربان درویش‌زاده بسیار با استعداد بود و با وجود سن کمی که داشت با بسیاری از مشکلات تولید کنار می‌آمد. فیلمبرداری «زندگی و زندگی» در فصل تابستان انجام شد و با توجه به گرمای هوا و لوکیشن‌های فیلم که همگی در مناطق کویری قرار داشت کار را برای بازیگر خردسال بسیار سخت می‌کرد. با تمام این تفاسیر مهربان نهایت همکاری را با گروه داشت و در نهایت من نیز توانستم با نزدیک شدن به او آن رابطه مادر و دختر را به خوبی ایجاد کنم.

علی قوی‌تن نیز در تکمیل صحبت‌های مقدم‌منش نیز گفت: قبل از انتخاب مهربان درویش‌زاده ما از ابتدای کار با شش بازیگر خردسال دیگر کار را شروع کردیم، منتهی هر کدام از این بازیگران پس از گذشت چند روز از فیلمبرداری از پروژه انصراف می‌دادند و ما به همین دلیل مجبور بودیم کار را با بازیگر دیگری از ابتدا آغاز کنیم. در واقع ۳۰- ۴۰ روز از زمان ما صرف انتخاب بازیگر خردسال شد و به نوعی روند تولید پروژه را با تأخیر مواجه می‌کرد.

این کارگردان در پایان مراسم از حنانه جعفری دیگر بازیگر نوجوان «زندگی و زندگی» که در سالن حضور داشت قدردانی کرد.




در آستانه اکران در سینماهای هنر و تجربه: پوستر «زندگی و زندگی» رونمایی شد

سینماروزان/مهدی فلاح: پوستر فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» منتشر شد.

اکران فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» ساخته علی قوی‌تن از روز چهارشنبه (۲۵ بهمن ماه) در سینماهای هنر و تجربه آغاز خواهد شد و سازندگان در آستانه اکران از پوستر این فیلم رونمایی کردند.

این فیلم در نمایش‌های بین‌المللی خود در کشورهای مختلف تاکنون موفق به دریافت پنج جایزه معتبر شده است. آخرین جایزه «زندگی و زندگی» مربوط به فستیوال فیلم مذهب روز ایتالیا است که با در نظر گرفتن استانداردهای بین‌المللی و تأثیرگذاری عناصر در ژانر اجتماعی و روابط انسانی آن، دیپلم افتخار بهترین اثر را به علی قوی‌تن کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم اعطا کرد.

هدا مقدم‌منش، مهربان درویش‌زاده، فرشته همیار، یوسف احمدی، حنانه جعفری و هادی هاشمی بازیگران اصلی فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» هستند.

دیگر عوامل پشت صحنه این فیلم عبارت هستند از: مدیر فیلمبرداری: حامد قوی‌تن، طراحی و ترکیب صدا: بهروز شهامت، طراح چهره‌پردازی: ندا مقدم‌منش و تدوین: مهدی حسینی‌وند.




اهدای جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره هند به بازیگر «زندگی و زندگی»

سینماروزان/کیوان بهارلویی: هدا مقدم‌منش برای بازی در فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره هند را دریافت کرد.

هدا مقدم‌منش برای بازی در فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» به کارگردانی علی قوی‌تن جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره هند را از آن خود کرد.
این فیلم پیش از این در فستیوال‌هایی چون بوسان، کازابلانکا، اسپانیا، اکو سئول، داکا، ایتالیا و بیش از ۱۰ کشور دنیا به نمایش در آمده و چهار جایزه دریافت کرده است.

هدا مقدم‌منش پس از پنج سال فعالیت روی صحنه تئاتر با بازی در فیلم سینمایی «آرزوی زیبا» به کارگردانی علی قوی‌تن وارد سینمای حرفه‌ای شد.
علی قوی‌تن در مورد اکران «زندگی و زندگی» گفت: احتمالا در سه ماه آخر سال فیلم را در داخل کشور هم اکران می‌کنیم، اما واقعیت این است که حدود ۱۰ سالی می‌شود که من فیلم‌هایم را به امید اکران در داخل نمی‌سازم چون سینما در کشور ما آنچنان دچار بحران و بی‌نظمی شده که آدم آرزو می‌کند ای کاش همان نظم و نمایش سال‌های دهه شصت و هفتاد را داشته باشیم. وقتی اختیار فضای فرهنگی کشور در اختیار کسانی قرار دارد که می‌خواهند فرهنگ، منبع درآمد و تجارت باشد نتیجه نیز همین می‌شود که می‌بینیم.
وی در ادامه افزود: من به عنوان یک فیلمساز هیچوقت مخالف تنوع در ژانر و کم محتوا یا پر محتوا بودن فیلم‌ها نیستم، اما معتقدم باید همه نوع فیلم در سینماها بطور متعادل و منطقی به نمایش درآید و سینمادار فرصت را از تماشاگران فیلم‌های خاص و با محتوا نگیرد. ضمن این‌که فیلم‌های من در تمام کشورهای دنیا دیده می‌شود و نگران نمایش آن‌ها نیستم.
قوی‌تن که تاکنون هشت جایزه بین‌المللی از کشورهای خارجی و دو سیمرغ بلورین دریافت کرده در پایان اظهار داشت: جوایز خارجی بخصوص در جشنواره‌های غیر سیاسی بدون هیچ‌گونه جهت‌گیری و بر اساس شایسته بودن فیلم از فیلم‌های دیگر اهدا می‌شود و فیلمساز به توانایی‌های خود بیشتر پی می‌برد.




دو جایزه فستیوال کازابلانکا به «زندگی و زندگی» رسید

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» موفق به دریافت دو جایزه از جشنواره کازابلانکا شد.

فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» که به بخش مسابقه فستیوال کازابلانکا راه یافته بود، توانست دو جایزه ویژه هیأت داوران و جایزه دیپلم افتخار بهترین بازیگر این جشنواره را از آن خود کند. علی قوی‌تن جایزه ویژه هیأت داوران فستیوال فیلم کازابلانکا را برای کارگردانی «زندگی و زندگی» دریافت کرد. دیپلم افتخار بهترین بازیگر این فستیوال نیز به مهربان درویش‌زاده برای بازی در این فیلم سینمایی اهدا شد.

فستیوال فیلم کازابلانکا اول ماه ژوئیه ۲۰۲۳ در شهر کازابلانکا کشور مراکش با جشن بزرگی افتتاح شد و با نمایش فیلم‌های منتخب از تمام کشورهای دنیا ادامه داشت. علی قوی‌تن که حالا با دریافت این دو جایزه جایزه‌های بین‌المللی فیلم‌هایش به هشت جایزه ارتقاء پیدا کرد درباره موفقیت «زندگی و زندگی» در این فستیوال اظهار داشت: جایزه کازابلانکا برای من لذت‌بخش‌تر از جشنواره‌های دیگر دنیا خواهد بود. نام کازابلانکا برایم خاطره‌انگیز بوده است چون در دوران نوجوانی با دیدن فیلم زیبا و عاشقانه «کازابلانکا» این اسم در ذهنم به زیبایی ماندگار شد، و حالا فیلمم در جشنواره‌ای با این نام موفق به دریافت جایزه‌ای بین‌المللی شده است.

فستیوال کازابلانکا که با هدف نگاه نو و ساختار متفاوت در سینمای فیلم‌های مستقل می‌پردازد، این دوره را نیز با حضور مهمانانی از کشورهای اروپا، آسیا، استرالیا و آمریکا به پایان برد.
هدا مقدم‌منش، مهربان درویش‌زاده، یوسف احمدی، حنانه جعفری، صدرا خرم‌آبادی، فرشته همیار، هادی هاشمی، امیرعلی رحیمی، روح‌اله صرافیان و عباس درویش‌زاده بازیگران فیلم سینمایی «زندگی و زندگی» هستند.
عوامل اصلی این فیلم عبارت هستند از: نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: علی قوی‌تن، مدیر فیلمبرداری: حامد قوی‌تن، طراحی و ترکیب صدا: بهروز شهامت، طراح چهره‌پردازی: ندا مقدم‌منش، پخش بین‌الملل: علیرضا شاهرخی.




صدور پروانه برای روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: شورای صدور پروانه ساخت آثار سینمایی با ساخت دو عنوان فیلم موافقت کرد.

 

در میان پروانه‌های صادره نام مهرداد فرید به چشم می‌خورد که سابقه روزنامه‌نگاری برای روزنامه اصلاح‌طلب سلام را دارد. مهرداد فرید پروانه فیلم این جمعیت قابل کنترل را گرفته.

 

علی قوی‌تن که امسال فیلم رویای سهراب را روی پرده داشت، پروانه فیلم #یک_تکه_ابر را گرفته که عنوانش یادآور فیلم دو لکه ابر مهرشاد کارخانی است.

 

فهرست پروانه‌‌های صادره به شرح زیر است: 

 

–«یک تکه ابر» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی علی قوی تن درجزی

 

— «این جمعیت قابل کنترل» به تهیه‌کنندگی مهرداد فریدطالب نیا، کارگردانی محمدمتین اوجانی و نویسندگی محمد عبدی و روناک برخوردار

 

صدور پروانه برای مهرداد فرید روزنامه نگار سابق روزنامه سلام
صدور پروانه برای مهرداد فرید روزنامه نگار سابق روزنامه سلام




اظهارات علی قوی‌تن که در فیلم #رویای_سهراب نقش سهراب سپهری را بازی کرده⇐خسرو شکیبایی پیشنهاد داد نقش سهراب را بازی کنم!/شکیبایی قبل از مرگش گفت هرچه زودتر فیلم سهراب را بساز و نقشش را بازی کن!/فروش #رویای_سهراب در گیشه برایم اهمیت ندارد!/منتقدان روسی، این فیلم را با آثار تارکوفسکی مقایسه کردند!!

سینماروزان: #فیلم_رویای_سهراب که به کارگردانی و بازیگری علی قوی‌تن روی پرده رفته روایتی دارد از زندگی سهراب سپهری شاعر و نقاش شهیر ایرانی. علی قوی‌تن که خودش در این فیلم در نقش سهراب ظاهر شده مدعیست بازی و ساخت این فیلم، عمل به توصیه خسرو شکیبایی است.

علی قوی تن به خبرگزاری ایلنا گفت: سال ۱۳۸۵ که در فیلم «نسکافه داغ» با مرحوم خسرو شکیبایی همکاری داشتم و آن زمان شکیبایی به من توصیه کرد که فیلمی درباره سهراب سپهری بسازم و خودم هم نقش او را بازی کنم.

قوی‌تن ادامه داد: خسرو شکیبایی که خود از طرفداران سهراب سپهری بود همیشه مرا برای ساخت فیلمی درباره این شاعر تشویق می‌کرد، حتی ۲۰ روز پیش از اینکه از دنیا برود به من گفت کم‌کم دیر می‌شود و کاش هر چه زودتر فیلم سهراب را بسازم و نقشش را بازی کنم. آن زمان اصلاً متوجه منظور خسرو شکیبایی نشدم و اصرار داشتم که باید شناخت بیشتری از سهراب به دست بیاورم و قصه‌ای جذاب و سینمایی از زندگی او پیدا کنم ولی چند سال بعد علیرضا شجاع‌نوری همین جمله را به من گفت و وقتی از او پرسیدم که چرا دیر می‌شود، او به این نکته اشاره کرد که کم‌کم پیر می‌شوم و شباهتم به سهراب سپهری را از دست می‌دهم و دیگر نمی‌توانم این نقش را بازی کنم. جمله این بازیگر برای من یک تلنگر بود که تعلل را کنار بگذارم و برای ساخت این فیلم اقدام کنم.

قوی تن افزود: رحیم مهدی‌خانی طراح گریم فیلم «رویای سهراب» یکی از گریمورهای با سواد و با تجربه است که زحمات بسیاری در این فیلم کشید اما واقعاً برای اینکه نقش سهراب را بازی کنم نیاز چندانی به گریم نبود.

علی قوی‌تن مدعی شد: زمانی که فیلم رویای سهراب در جشنواره مسکو نمایش داده شد در یکی از نشریات کشور روسیه، یکی از منتقدان به این نکته اشاره کرده بود که با دیدن این فیلم یاد فیلم‌های آندری تارکوفسکی افتاده است؛ البته من نمی‌خواهم خودم را با تارکوفسکی مقایسه کنم ولی این هم یکی از نظرات جالبی بود که شنیدم و همان منتقد تأکید داشت که این فیلم نگاه عمیقی به زندگی دارد و در مسائل شاعری چون سهراب سپهری کاملاً عمیق می‌شود. فیلم «رویای سهراب» یک فیلم بیوگرافی نیست و من در واقع عاشقانه‌های زندگی سهراب را در برهه‌هایی به صورتی که فلسفه وجودی شاعر و نقاشی چون سهراب را به تصویر کشیده‌ام که فکر می‌کنم از همین جهت توانسته مورد استقبال و توجه مخاطبان خارجی هم قرار بگیرد. البته جشنواره‌های داخلی کشورمان به این مسئله توجهی نداشتند و اصلاً پیگیری و تمایلی به حضور این فیلم نداشتند.

علی قوی تن گفت: من سهراب را همانطور که بود و آنچنان که می‌شد این شاعر را شناخت به تصویر کشیدم و این نکته که مخاطبان با دیدن این فیلم سرگرم شوند و تحت تأثیر قصه آن قرار بگیرند را مدنظر نداشتم و حتی موفقیت در گیشه هم برایم اهمیت چندانی نداشت. دغدغه اصلی من معرفی دقیق یکی از شاعران محبوب و بزرگ ایران بود و امیدوارم مردم هم با این انتظار به سراغ «رویای سهراب» بیایند که همان لطافت اشعارش را در فیلم احساس کنند و به هوای دیدن یک فیلم حادثه‌ای به سراغ این فیلم نیایند.

ادعای علی قوی تن درباره عمل به توصیه خسرو شکیبایی و ساخت رویای سهراب
ادعای علی قوی تن درباره عمل به توصیه خسرو شکیبایی و ساخت رویای سهراب




انتقادات یک کارگردان سینما از هنروتجربه⇐قرار بود “هنر و تجربه” گروهی باشد که فیلم‌هایی وزین اکران کند نه اینکه هر اثری اعم از کوتاه و ویدئویی و مستند را وارد کنند!/چرا برای اکران تعدادی فیلم کم‌مخاطب، یک تشکیلات هزینه‌زا راه انداختند؟؟

سینماروزان: سالها از راه‌اندازی گروه هنروتجربه در دوران ریاست مدیر معزول سینما می‌گذرد و متاسفانه همچنان این گروه وابسته به دولت روزگار می‌گذراند؛ درحالی که به خاطر ارتباط نزدیک با مخاطب از طریق گیشه باید می‌توانست با چینش آثار جذاب و درعین حال دارای مایه‌های هنری شرایطی فراهم کند که لااقل بخشی قابل توجه از هزینه‌هایش از طریق مخاطبان تامین باشد.

از همان اوان راه‌اندازی هنروتجربه کم و بیش شاهد انتقادات کارشناسان و فیلمسازان از این گروه بودیم و این انتقادات همچنان ادامه دارد…

علی قوی‌تن کارگردان سینما با انتقاد از برچسب «هنر و تجربه» که به برخی فیلم‌ها می‌خورد تا اکرانشان محدود شود به آنا گفت: من این کلمه من درآوردی «هنر و تجربه» را نمی‌فهمم. بدجوری این کلمه را در سینما رواج داده‌اند که مرا هم عصبانی می‌کند.

وی با چرایی راه‌اندازی یک تشکیلات هزینه‌زا برای اکران معدودی فیلم توضیح داد: قبل از اینکه این تشکیلات و مؤسسه «هنر و تجربه» تأسیس شود، سه سینما به فیلم‌هایی که محتوای سنگین‌تری داشتند، اختصاص می‌یافت چون تماشاگران خاص‌تری داشت و شاید سینماهای عمومی استقبالی از آنان نمی‌کرد. واقعا نمی‌فهمم که تقریبا با همان حجم سینما چرا باید برای اکران تعدادی فیلم، یک تشکیلات هزینه‌زا راه بیندازند؟؟ همین حالا هم میتوان با تعطیلی این تشکیلات و عرضه فیلمهایش در یک سامانه وی.او.دی کمکی شایان توجه کنند به کاهش هزینه.

این فیلمساز تأکید کرد: وزن و محتوای برخی فیلم‌ها فراتر از سرگرمی است ولی حداقل تعریفی که امروز سینمای هنر و تجربه از آنان دارد، درست نیست. سینمای هنر و تجربه بدعت بدی بود. امروز فیلم‌های عباس کیارستمی را در این گروه نمایش می‌دهند درحالی‌که اصلاً درست نیست و باید برای این وضعیت متأسف بود.

علی قوی‌تن خاطرنشان کرد: قرار بود «سینمای هنر و تجربه» گروهی باشد که فیلم‌هایی وزین با محتوای سنگینتر را اکران کند؛ اما آمدند و با تغییر مسیر و ماهیتش، دکان جدیدی باز کردند. مثلاً هر اثری مثل فیلم کوتاه و ویدئویی و مستند و غیره را به این گروه اضافه کردند. اینگونه نیز سهمیه فیلم‌های حرفه‌ای پرمحتواتر را به فیلم‌هایی اختصاص داده‌اند که اصلاً ربطی به این گروه ندارد.




جلال فاطمی بازیگر و خواهرزاده سهراب سپهری در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐سریالهای‌ ایرانی در دیالوگ جامانده‌اند!/دوستی که مشغول ساخت فیلم سهراب است نه سراغ من آمد و نه سراغ هیچ کدام از اقوام سهراب!!/ایشان چگونه میتواند تصویرگر واقعی سیر و سلوک سهراب باشد؟!/چون آدم مستقلی هستم نتوانستم برای تولید فیلم مستقل زندگی سهراب حمایت فارابی را داشته باشم!!

سینماروزان: جلال فاطمی را باید در زمره خونگرم‌ترین بازیگران ایرانی جای داد؛ فاطمی که خواهرزاده سهراب سپهری شاعر و نقاش سرشناس ایرانی است با وجود اینکه تحصیلات هنری خود را فرسنگها دورتر از ایران و در کالیفرنیا گذرانده اما نه فقط در ایفای نقشهای محوله بلکه در برخورد با مردمان عادی به شدت خونگرم و متواضع رفتار می‌کند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جام جم» البته که فاطمی کارگردانی فیلمهای کودکی نظیر «نخودی» و «بچگیتو فراموش نکن» را در کارنامه دارد ولی بیشتر مخاطبان او را به خاطر ایفای نقش در فیلمهایی مثل «روباه»، «بیست و یک روز بعد» و «خسته نباشید» می‌شناسند؛ فیلمهایی که در رسانه ملی هم روی آنتن رفته‌اند.

جلال فاطمی که سالهاست سودای ساخت فیلمی درباره دایی اش سهراب را دارد در ماههای اخیر دیگر ایفای نقش در مجموعه تلویزیونی «مرگ خاموش» بوده است؛ مجموعه‌ای که فصل دوم سریال «سارق روح» به شمار می‌رود. «جام جم« با او درباره این مجموعه و دیگر کارهایش گفتگو کرده ایم.

*کار در «مرگ خاموش» را چطور دیده‌اید؟ به خصوص که بازیگرانی نظیر سعید راد و پریوش نظریه را هم کنار خود دارید.

حرفه‌ای گری «مرگ خاموش» اصلی ترین ویژگی این مجموعه است. یک تیم بسیار منضبط و کاربلد در پشت صحنه حضور دارند که تلاش میکنند همه چیز را به گونه‌ای حرفه‌ای و سروقت پیش ببرند. چه در سینما و چه در تلویزیون کمتر پیش آمده با چنین گروههایی همکاری داشته باشم و شاید همین انضباط گروهی است که امیدوارم میکند به نتیجه نهایی کار.

*«مرگ خاموش» داستانی حول و حوش مبارزه با مواد مخدر دارد. از نقشتان در سریال بگویید.

در این سریال نقش یک پلیس مبارزه با مواد مخدر را بازی میکنم. بازیگر مکملم در سریال سعید راد است که او نیز پلیس مبارزه با مواد است و این دو در پیگیری پرونده ای که مربوط است به ورود مواد مخدر به ایران با باندی روبرو میشوند به شدت مافیایی و در نهایت با همراهی اینترپل است که به تعقیب سرنخهای پرونده مبادرت میکنند.

*با توجه به اینکه پیشتر سابقه ایفای نقش پلیس را نداشته‌اید برایتان درگیری با چنین کاراکتری دشوار نبود؟

البته در فیلم «روباه» نقش یک مأمور امنیتی را داشتم؛ منتها آنجا مأمور دشمن بودم که برای خرابکاری به ایران آمده بود. در «مرگ خاموش» درست در نقطه مقابل آن کاراکتر ایستاده‌ام یعنی یک شخصیت کاملا میهن پرست که میکوشد با همکاری یار کنار دستیش به پیگیری پرونده بپردازد. در «مرگ خاموش» سعید راد هم ایفاگر یک مأمور امنیتی است که بیشتر به تئوریزه کردن شواهد اعتقاد دارد و در مقابل، من ایفاگر نیرویی کاملا عملیاتی هستم.

*هم در سینما و هم در تلویزیون سالهاست که فیلم و سریالهایی درباره قاچاقچیان مواد مخدر تولید میشود. به نظرتان «مرگ خاموش» این ویژگی را دارد که بتواند تصویری تازه از باندهای قاچاق مواد مخدر پیش روی مخاطب بگذارد؟

چه به لحاظ داستان که از مافیای جهانی مواد مخدر میگوید و چه به لحاظ کارگردانی و تیم تولید، با مجموعه ای در سبک و سباق متفاوت روبروییم که اصلا نمیتوان آن را تکراری خواند. با یک داستان پرتعلیق روبروییم و واقعیتهایی کمتر دیده شده از چگونگی ورود و پخش مواد مخدر به داخل کشور را می بینیم. در «مرگ خاموش» تلاش شده آدمهای واقعی درگیر قاچاق نشان داده شوند نه کلیشه‌ها. در تمام دنیا مافیایی وجود دارد که پشت پرده قاچاقچیان خرده پای مواد مخدر است؛ این آدمهای مافیایی برخلاف تصورات به شدت عادی و رئال هستند ولی باطنی مهیب دارند. این آدمها را در «مرگ خاموش» خواهید دید.

*یعنی درباره پشت پرده مافیای داخلی مواد مخدر هم حرفهای تازه و واقعی زده می‌شود؟

شخصا درباره مافیای مواد مخدر کم اطلاعات ندارم چون هم فیلمهای خارجی فراوانی دیده‌ام و هم اخبارشان را دنبال کرده‌ام اما درباره مافیای داخلی کمتر دیده یا خوانده ام و از این حیث برای خودم هم همکاری در «مرگ خاموش» به شدت جذاب بود چون باعث شد با واقعیاتی روبرو شوم که کمتر درباره شان شنیده بودم.

*مدتهاست به دنبال تولید فیلمی با محوریت زندگی سهراب سپهری هستید. بالاخره نتیجه‌ای نگرفتید؟

طرح من درباره سهراب منوط است به پیدا کردن سرمایه گذاری مطلع برای تولید. در برهه های زمانی مختلف بوده اند سرمایه گذارانی خرد که با سرمایه‌های اندک رغبت نشان داده اند به تولید اما چون میخواهم محصولی که درباره سهراب میسازم محصول استانداردی باشد قاعدتا باید با بودجه مکفی کار را کلید بزنیم. متأسفانه آنها که بودجه‌های کلان دارند هم درک درستی نسبت به فضای زندگی سهراب که فضایی هنرمندانه و پر از سیر و سلوک عارفانه بود ندارند و به دنبال این هستند که فیلم زندگی سهراب را هم بدل کنند به یک اکشن تجاری!!

سهراب سپهری-جلال فاطمی
سهراب سپهری-جلال فاطمی

*چرا برای تولید فیلم سهراب به سراغ ارگانهای دولتی مانند فارابی نرفتید؟

عموما تأیید فیلمنامه‌ها در نهادهایی مانند فارابی از طریق گروههایی صورت میگیرد که بیشتر به آدمهای نزدیک(!) راه میدهند. من در کل زندگیم آدم مستقلی بوده ام که علاقه ای به وارد شدن به گعده یا گروه خاصی را نداشتم و برای همین طبیعی است نتوانم برای تولید فیلم مستقل زندگی سهراب هم حمایت ارگانهایی مثل فارابی را داشته باشم. کمتر پیش می آید که این جماعت در حمایت از فیلمنامه‌ها منطبق با عدل و انصاف رفتار کنند.

*آیا به این فکر نکرده‌اید که ایده‌تان درباره سهراب را به یک سریال تلویزیونی بدل کنید شبیه تجربیاتی که مثلا درباره شهریار داشته‌ایم؟

فیلمنامه‌ای که برای سهراب نوشتم مرهون سالها تحقیق و بررسی و صحبتهای مداوم با مادرم و همچنین با خاله ام است. سعی کردم تمام اتفاقات کلیدی زندگی سهراب را در فیلمنامه وارد کنم تا قبل از همه اعضای خانواده اش که خودم هم یکی از آنها هستم بتوانند با کار ارتباط بگیرند. فیلمنامه‌ای که برای سهراب نوشتم خیلی زود هم پروانه ساخت گرفت ولی اینکه آن را به سریال تبدیل کنم نیاز دارد به یک بازنگری مجدد و اینکه چه تحولاتی را وارد فضای فیلمنامه کنم که به درد سریال بخورد به خصوص که زمان اتفاقات فیلمنامه خیلی متفاوت است با زمان فعلی و این خودش جزییات متفاوتی را می‌طلبد.

*نظرتان درباره کارگردانی شبیه به سهراب{علی قوی تن} که مشغول ساخت فیلمی درباره سهراب است چیست؟

من فکر میکنم سهراب یک هنرمند جهانی است و همه میتوانند درباره اش فیلم بسازند اما اگر این فیلمها با اطلاعات غلط ساخته شود یقینا با ناراحتی مخاطب و دوستداران سهراب مواجه خواهد شد. دوستی که مشغول ساخت فیلم سهراب است برای رسیدن به ویژگیهای شخصیتی سهراب نه سراغ من آمد و نه سراغ هیچ کدام از اقوام سهراب. سوالم این است که ایشان چگونه میتواند تصویرگر واقعی سیر و سلوک سهراب باشد؟ رمز و رموز سهراب را فقط از طریق افراد نزدیک به وی و مثلا خویشاوندان میتوان دریافت ولی ایشان سراغ ما نیامد. با این حال صبر میکنیم تا فیلمشان را بسازد و بعد نظر نهایی را خواهیم داد.

*به عنوان یک بازیگر-کارگردان حرفه‌ای موضعت نسبت به محصولات تلویزیون چیست؟

سریالهای همکاران را نگاه میکنم ولی ترجیح میدهم از سریال خاصی اسم نبرم که سوءتفاهم ایجاد نشود. انتقادی که به برخی سریالهای ایرانی دارم این است که همچنان سازندگانشان در دهه‌های قبل جامانده‌اند و مدام میخواهند با دیالوگ داستان را پیش ببرند و حواسشان به این نیست که با یک دکوپاژ مناسب و تنها در سکوت و با نمایش اکتهای رفتاری کاراکترها خیلی بهتر و بیشتر میتوان مقصود را متجلی کرد.