1

یک رسانه اصولگرا مطرح کرد⇐چرا “ماه عسل” را به‌خاطر “عصرجدید” تعطیل کردید؟/چرا جنس بنجل را با جنس اصل تاخت زدید؟

سینماروزان: از جمله برنامه های رمضانی دیرپای رسانه ملی “ماه عسل” بود که با اجرای احسان علیخانی روی آنتن میرفت ولی بعد از حواشی حمایت فصولی از برنامه از یک موسسه مالی غیرمجاز و به دنبالش رسوخ نیروهای تازه کار به شبکه سوم “ماه عسل” تعطیل شد و “عصرجدید” با اجرای علیخانی تولید شد.
جواد محرمی در روزنامه اصولگرای “جوان” با انتشار یادداشتی به انتقاد از تعطیلی “ماه عسل” پرداخته است.

متن یادداشت جواد محرمی را بخوانید:

 

کمتر پیش می‌آید در تلویزیون برنامه‌ای تولیدی از همه مؤلفه‌های مثبت اعم از محتوا، تکنیک و فرم و نیز نوآوری در اجرا برخوردار باشد و در عین جذب انبوه مخاطب عام و خاص ترویج‌کننده ارزش‌ها و هنجار‌های مثبت و اخلاقی جامعه نیز باشد. ماه عسل، اما از این بابت همه مرز‌ها را درنوردید و به یک برند در میان برنامه‌های تلویزیونی تبدیل شد، اما به محض اینکه این برنامه ۱۰ ساله شد و تازه به بلوغ خود رسیده بود تعطیل شد و مجری و تهیه کننده ماه عسل روانه کار دیگری شد تا مردم از نعمت یک برنامه بی‌نظیر بومی و ملی و مذهبی محروم شوند آن هم در زمانه‌ای که تلویزیون از ضعف مفرط برنامه‌های پرمعنای پربیننده رنج می‌برد.

ماه عسل سال‌ها بدون رقیب خوراک معنوی بخش عمده‌ای از روزه‌داران ایرانی پیش از افطار را مهیا می‌کرد، اما در یک خطای راهبردی با برنامه‌ای تقلیدی تاخت زده شد. عصر جدید هم برنامه پربیننده‌ای بود، اما این کجا و آن کجا.

عصر جدید فقط در بعد جذب مخاطب می‌تواند هماورد ماه عسل باشد، اما ماه عسل فقط سرگرم نمی‌کرد بلکه رونق فضای معنوی لحظات پیش از افطار را صدچندان می‌کرد. ماه عسل داستان آدم‌هایی را از زبان خودشان روایت می‌کرد که تجربه‌های معنوی بی‌نظیری را از سر گذرانده بودند و این بی‌نظیر بودن به دلیل این بود که داستان هر آدمی در جهان منحصر به فرد است و اگر خود آن آدم با همه وجود داستانش را تعریف کند، تجربه‌ای عمیق و جدید را با دیگران به اشتراک می‌گذارد که همه با عطش خواهان شنیدن آن هستند؛ تجربه‌ای که برخلاف شرکت‌کنندگان عصر جدید خودنمایی در آن راه ندارد. در واقع کاراکتر‌های ماه عسل هیچ کدام در سودای خودنمایی و عرضه هنر و توانمندی خود پا به میدان ماه عسل نمی‌گذاشتند و اتفاقاً می‌آمدند تا مقابل میلیون‌ها مخاطب خود را بشکنند تا دوباره متولد شوند و در این زایش دوباره مخاطبان خود را نیز به تجربه و درکی تازه از جهان هستی نائل کنند.

ماه عسل همان کاری را که یک فیلم شاهکار در تاریخ سینما می‌تواند با مخاطبانش بکند، انجام می‌داد. اگر چه همه مردم را مقابل تلویزیون‌های خود به گریه وامی‌داشت، اما آن اشک ریختن‌ها برای زلال شدن و عبور از صافی، صداقت و پاکی و معرفت لازم بود و کاری که گریه‌های ماه عسل با مردم می‌کرد، شاید هزاران فیلم و سریال طنزآلود و سرگرم کننده و خنده‌دار توان انجامش را نداشتند. ماه عسل، اما فقط گریه نبود و پل باریکی هم به خنده باز می‌کرد.

میهمانان ماه عسل اگر چه در میان پیچ و خم روایت داستان زندگی‌شان مخاطب را به گریه وامی‌داشتند، اما هیچ کس از این گریه‌ها حالش بد نمی‌شد و همه با حال معنوی خوب و انرژی زیاد روزه‌شان را افطار می‌کردند. ماه عسل برنامه و برند صداوسیما بود. تازه ۱۰ ساله شده بود. داستان‌هایش ایرانی و میهمان خانه همه ایرانیان بود، اما چه چیزی سبب شد احسان علیخانی ماه عسل را با همه مولفه‌های بی‌نظیرش رها کند و سراغ تولید برنامه‌ای تقلیدی برود که برند تمدن غرب است.

موضوع این بود که عده‌ای آنقدر علیخانی را متهم کردند که اشک مردم را درمی‌آورد که کم‌کم خودش هم باورش شد که دارد کار بدی با جامعه می‌کند. آنقدر گفتند مردم ما به شادی نیاز دارند که گویی ماه عسل مردم را ناشاد می‌کرد. این القائات وارونه عاقبت روی خود احسان علیخانی هم تاثیر گذاشت. او بالاخره مقاومتش شکست و ماه عسل را رها کرد که لابد برنامه‌ای بسازد که مردم را شاد کند، اما این کجا و آن کجا.‌

ای کاش در بین مدیران سیما کسی وجود داشت که احسان علیخانی را از تعطیل کردن ماه عسل منصرف می‌کرد. ماه رمضان سال پیش مردم بدون ماه عسل روزه‌هایشان را افطار کردند و تلویزیون از این طریق به مخاطبانی که خواهان ادامه این برنامه پربیننده بودند بی‌اعتنایی کرد. کاش جنس بنجل را با جنس اصل تاخت نمی‌زدند.




در تحلیل یک مدیر اسبق رسانه ملی بر شوی مدیران نورس شبکه سه مطرح شد⇐اینکه به جز بانکی که سهامدار اصلیش شستای تأمین اجتماعی است، سازمان هم هزینه ای هنگفت برای تولید «عصرجدید» صرف کرده از کجا نشأت گرفته؟؟؟/مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ از توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان؟؟/چرا فقط دو نفر از داوران، «دیده» و شناخته شده‌اند؟؟/چرا داور با ظاهر مذهبی نه دیده و نه شناخته شده است؟؟/آیا بناست به واسطه این آقای «سلبریتی بعد از این»(!) قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی، پوشانده شود؟؟

سینماروزان: اگر زمانی این شوهای طنین و طپش و ترانه بود که در لس آنجلس ضبط میشد و بصورت قاچاق به خانه های ایرانیان میرسید حالا مدیرانی که وارد رسانه ملی شده اند شوهای مختلفی را در شبکه های مختلف راه اندازی کرده اند.

“عصرجدید” از جمله چنین شوهایی است که بعد از ورود مدیرانی نورس به شبکه سه تولید شده و در کنار کپی برداری از نمونه های آمریکایی به واسطه وارد کردن جوانی لطیف اللحن و گمنام با پسوند “دکتر” به هیأت داوران، پرسش ساز شده است.

عبدالله گیویان که هم سابقه مدیریت در صداوسیما و هم سابقه تدریس در دانشکده صداوسیما را دارد با اشاره به حمایت بانک ملت[ که شستای تأمین اجتماعی از جمله سهامدارانش است] از “عصرجدید” نوشت: حمایت مالی از برنامه «عصر جدید» چگونه اتفاق می‌افتد؟ این رسم نیست که برآورد، هزینه‌ها و سود و دستاورد برنامه‌های تلویزیونی شفاف و اعلام شود. باوجوداین می‌توان ردی از حامیان مالی دید: «به‌پرداخت بانک ملت»؛ بانکی دولتی که 30 بهمن ۱۳۸۷ خصوصی شده است!!

گیویان با اشاره به حمایت تلویزیون از “عصرجدید” ادامه داد: این برنامه با توجه به معیارهای موجود تلویزیون، تولیدی سنگین و پرهزینه است. بنابراین باید پذیرفت که بودجه بسیاری برای تأمین هزینه‌های سنگین تولید این برنامه صرف شده است. علاوه‌براین، تدارکاتی که برای آماده‌سازی داوطلبان شرکت در برنامه مورد نیاز است مستلزم بودجه‌ای سنگین است. تأمین بخش قابل‌توجهی از این مبالغ، بنا بر شنیده‌ها، برعهده سازمان صداوسیما بوده است. این به آن معناست که با توجه به مضایق مالی این سازمان، ساخت این برنامه عملی اندیشیده و عامدانه و هدفمند بوده است و به‌هیچ‌وجه نباید آن را اتفاقی عادی تلقی کرد.

گیویان پیرامون تناقضات داوری “عصرجدید” نوشت: مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید در تشخیص مقبولیت استعدادهای متنوع، از توانایی ذهنی محاسبات ریاضی تا عملیات آکروباتیک، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ ظاهرا صلاحیت داوران در تشخیص این فعالیت‌های متنوع به توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان محدود می‌شود و بس.

این استاد دانشگاه ادامه داد: هیئت داوران در برنامه «عصر جدید» از دو هنرپیشه، یک موزیسین و یک دانشگاهی تشکیل شده است؛ یکی با ریش و ظاهر مذهبی، سه هنرمند که دو نفر از ایشان سلبریتی شناخته شده و یکی که کمتر از داور چهارم ناشناخته است. به‌عبارت‌دیگر، داوران برنامه «عصر جدید» چهره‌هایی هستند که دو نفر از ایشان «دیده» و شناخته شده‌اند، یکی از آنان را برخی شنیده‌اند و یکی دیگر که قاعدتا باید شبکه سه خواسته باشد که «دیده» و شناخته شود.

گیویان در تشریح داور لطیف اللحن آورد: اتفاقا این فرد اخیر کسی است که با ظاهر مذهبی بیشتر از دیگر داوران مقوله‌های اخلاقی و ایدئولوژیک را نمایندگی می‌کند نه دیده و نه شناخته شده است ولی تلاش می‌کند با تکیه‌کلام‌های گروه‌های جوان‌تر جامعه، مثل «کف و کیف»، لذت‌بردن و سرگرم‌شدن را امری مشروع معرفی کند.

عبدالله گیویان در چرایی چینش عجیب داوری در “عصرجدید” نوشت: کسانی که این داوران را ذی‌صلاح می‌دانند، احتمالا بر این گمانند که می‌توانند با استفاده از «محبوبیت» و «مشروعیت» سلبریتی‌های حاضر (که زاویه‌ای با تلویزیون ندارند و بلکه برای آن و در آن کار می‌کنند و از زمره کارمندان هنری کم‌مسئله نیز به حساب می‌آیند)‌ و در نتیجه جلب مخاطب و تظاهر به «جدیدبودن»، حضور داور موردنظر خود را توجیه کنند و تدریجا او را به‌عنوان «سلبریتی طراز شبکه سه» جا بیندازند.

گیویان ادامه داد: به‌این‌ترتیب، سلیقه مخاطب درباره «سلبریتی»ها قالب زده می‌شود و در کنار چهره‌های دیگر، جایی هم برای چهره مطلوب شبکه باز می‌شود. اینها (آن سلبریتی‌های بالفعل و این سلبریتی بعد از این) در موجی از هیاهو، قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی و یک برنامه متکی بر کالایی و نمایشی‌کردن و فروش استعدادها را می‌پوشاند و تلویزیون به جلب مخاطب نائل می‌آید؟؟؟




پس از پرسشهای سینماروزان درباره ادعاها و عقبه داور “عصرجدید”، حالا واکنش یک رسانه اصلاح طلب به ادعاهای این داور مشکوک العقبه⇐ظاهرا به سه داور دیگر اطمینانی نیست و ایشان “سوپاپ اطمینان” است/وای به روزی که “سوپاپ اطمینان” هم نشتی دهد!!

سینماروزان: هفته گذشته بود که از حضور داوری با عقبه غیرشفاف هنری در برنامه ای به نام “عصر جدید” و طرح ادعاهایی خاص با لحنی غیرمتعارف از سوی این داور زودتر نوشتیم(اینجا را بخوانید)

به دنبال آن مهراب قاسم خانی از فعالان سالیان پیش رسانه ملی نیز با ادبیاتی کنایه آمیز ادعاهای این داور را زیر سوال برد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی روزنامه اصلاح طلب “شرق” نیز با اشاره به حضور بی ربط این داور که بشیر حسینی نام دارد در برنامه ای که برای استعدادیابی راه افتاده ادعایی تازه از وی را زیر سوال برد.

متن تحلیل “شرق” را بخوانید:

در برنامه «عصر جدید» با نگاهی به ترکیب هیئت داوران به یک نکته عجیب می‌توان برخورد کرد، آن هم حضور شخصی به نام بشیر حسینی است.

ظاهرا این داور که جزء فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق(ع) است، از دوستان علی فروغی، ‌مدیر شبکه سوم سیما است که طبق شنیده‌ها نقش «سوپاپ اطمینان» در این برنامه را بازی می‌کند(؟؟؟) تا از خروج ریل‌های مورد نظر مدیر شبکه در این برنامه از سوی دیگران ممانعت کند! هرچند چنین نگاهی از اساس محل اشکال است؛ چراکه ظاهرا به سه داور دیگر چندان اعتمادی نیست. به‌هرحال، چنین نگاهی از اعماق تفکر دوست و غیردوست ریشه گرفته است! اما عجیب اینکه اگر زمانی خود این «سوپاپ اطمینان» دچار نشتی شود، ‌کار کلا از ریل خارج خواهد شد که ظاهرا چنین چیزی عملا در این برنامه اتفاق افتاده است! بدین شکل که مخاطبان تلویزیون چندان با نام و عملکرد سیدبشیر حسینی آشنایی نداشتند، جز در یک مورد که همانا اظهارنظر ایشان درباره ارتباط مسائل جنسی با فوتبال بود که آقای حسینی به ایراد سخن پرداخته و بدون توجه به عمق سخنان فروید، ‌پدر علم روان‌کاوی،‌ به گونه‌ای این مسئله را مطرح کرد که اصل مطلب مخدوش شد و بعدا مورد نقد افراد زیادی قرار گفت.

اما بخش قابل تامل این است که روش و منش او در برنامه دافعه ایجاد می‌کند و گیرایی لازم برای جذب مخاطب را ندارد! جدا از آن، اخیرا اظهارنظر او درباره هنر «پانتومیم» ‌اوج کج‌سلیقگی ایشان بود؛ در یکی از برنامه‌ها بعد از اجرای پانتومیم اولین شرکت‌کننده‌ و چراغ قرمز (رأی منفی) سیدبشیر حسینی، احسان علیخانی دلیلش را از او پرسید و «دکتر» پاسخ داد: «با اینکه من دکترای ارتباطات دارم، اما هیچ ارتباطی با این کار برقرار نکردم. پانتومیم اصلا مال ما نیست! تمام ادا و اجرای روی این صحنه به ما نشان می‌دهد که پانتومیم مال ما نیست! اساسا دوره «پانتومیم» به سر آمده و الان عصر زبان است و نسل جدید این را نمی‌پسندد. تلویزیون جای پانتومیم نیست و این هنر ارتباطی با فرهنگ ما ندارد. پانتومیم نوعی بازگشت به عقب است و این هنر محبوب نسل جدید نیست!».

این موضوع به جدل لفظی علیخانی و عظیمی‌نژاد با بشیر حسینی منجر شد. علیخانی در پاسخ او گفت: «پانتومیم جزء یکی از پایه‌های محکم هنرهای نمایشی است…» که حسینی جواب داد: «پانتومیم یکی از پایه‌هایی است که دیگر پایه نیست!». عظیمی‌نژاد هم عنوان کرد: «پانتومیم جزء هنرهایی است که ما به آن احترام می‌گذاریم» و احسان علیخانی ادامه داد: «با این استدلال که سینما و ‌تئاتر هم مال ما نیست». آریا عظیمی نژاد هم ادامه داد: «با این نگاه دیگر خیلی از چیزها مال ما نیست!». در ادامه حسینی با تأکید بر اینکه گفته‌هایش مبنای علمی دارد، ‌خاطرنشان کرد: «ما در ریشه سینما هیچ مشکلی نداریم. لذا فرهنگمان راحت با آن کنار آمد. ما در ریشه صنعت تصویر هیچ مشکلی نداریم، اما اشکال ندارد، می‌تواند برای یک مخاطب خاص باشد. اما قطعا و اصلا چنین کاری با چنین اجرائی نمی‌تواند محبوبیت پیدا کند!».

طبیعی است یک داور باید مانند یک معلم نسبت به موضوعی که اظهار نظر می‌کند، تسلط داشته باشد. با این نگاه، بشیر حسینی باید بیشتر بیاموزند تا اینکه دیگران را قضاوت کنند. ظاهرا هدف نهایی تفکر امثال بشیر حسینی دیده‌شدن به هر قیمتی است. در‌حالی‌که کشف استعدادها به هوش و دانش وافی و کافی نیاز دارد.

گفتنی است مارسل مارسو، بازیگر فرانسوی و از نامدارترین هنرمندان معاصر رشته پانتومیم بوده که در زمان حیاتش همواره مورد تشویق و تحسین دنیای هنر نمایش قرار گرفت. به اجرای «نمایش » بدون کلام، «پانتومیم» گفته می‌شود و سرآغاز آن به روم باستان و نمایش‌های آکروباتیک برمی‌گردد. پانتومیم بیش از اينكه مكتب يا سبك باشد، يك علم است که از دوران كلاسيك تا مدرن‏، هنر پایه‌ای محسوب می‌شده و از مباحث تخصصي تئاتر و به‌ویژه بازیگری است.




متعاقب پرسشهای سینماروزان درباره ادعاها و عقبه داور «عصرجدید»، حالا یک نویسنده سالیان تلویزیون بیان کرد⇐اینکه میتوانند از هر چیزی لذت جنسی ببرند واقعا ستودنی است!!/عصاره شما رو می‌شود به قیمت طلا فروخت به آنهایی که مشکل «چیز شدن» دارند!/شرکت کننده های «عصر جدید» چه دلی دارند که جلوی استادی چون شما هنرنمایی میکنند؟!

سینماروزان: ادعاهای عجیب و غریب داور مجهول‌العقبه برنامه «عصرجدید» پیرامون ربط شهوت جنسی جوامع با کیفیت فوتبال، فارغ از پرسشهای مرتبط با تناقضات منتج از این ادعاها با پرسشی جدی درباره رزومه نامبرده مواجه شد.(اینجا را بخوانید) پرسش اصلی آن است که این داور که بشیر حسینی نام دارد  کدام خلق هنری را انجام داده اند که لایق نشستن کنار دو بازیگر و یک آهنگساز مطرح در برنامه «عصر جدید» شده اند؟

مهراب قاسم خانی که سابقه نویسندگی برای تلویزیون را دارد درباره ادعاهای عجیب داور «عصرجدید» اظهاراتی خواندنی را مطرح کرده در فضایی مابین شوخی و جدی.

متن مهراب قاسم خانی را بخوانید:

این که میتونید از هر چیزی لذت جنسی ببرید، واقعاً ستودنیه. با صدای آواز چیز میشید. با اینستاگرام و تلگرام چیز میشید. با دو گیگ اینترنت رایگان چیز میشید. دو بند میره بالا، دو سانت میره عقب چیز میشید. میبینید، میشنوید، بو‌ میکنید، حس میکنید چیز میشید، حس نمیکنیدم واسه احتیاط چیز میشید…. حتی با فوتبالم چیز میشید … بابا دمتون گرم. عصاره شما رو میشه به قیمت طلا فروخت به اونایی که مشکل چیز شدن دارن
پ.ن اول: رشته های دیگه ورزشی چه حکمی داره استاد؟ با همه شون چیز میشید؟
پ.ن دوم: خوردن سیب زمینی سرخ کرده هم لذت جنسی محسوب میشه؟ خیلی حال میده ها
پ.ن سوم: انصافاً اون شرکت کننده های «عصر جدید» چه دلی دارن که جلوی استادی چون شما هنرنمایی میکن!




قال داور مجهول‌العقبه «عصر جدید»: کشورهایی که آمار شهوت جنسی شان بالاست، فوتبال بهتری دارند!! ⇔نکته: پس لابد بخاطر کمبود شهوت جنسی، از ژاپن سه گل خوردیم؟؟!!⇔پرسش: تئوری این داور درباره رشد جهشی خودش چیست؟؟ آیا این رشد هم منتج از امیال ممنوعه است؟؟ یا باز هم پای آقازادگی و «ژن خوب» در میان است؟؟

سینماروزان: از عجایب رسانه ملی یکی اش همین است که یکباره آدمها را در جایی قرار میدهد که برایش ساخته نشده اند و همین است که سیکلی از تناقضات را شکل میدهد. اخیرا فردی به نام #بشیر_حسینی پیدا شده که بی عقبه مشهود به عنوان داور مسابقه ای متصل به یک اپلیکیشن انتخاب شده و در این برنامه همردیف آدمهایی قرار گرفته مثل امین حیایی، رویا نونهایی و آریا عظیمی نژاد که هر یک کلی تجربه هنری دارند. فرد نامبرده که در همین مسابقه نیز عدم اعتماد به نفس ناشی از ضعف معلوماتش بدجوری علیه کلیت مسابقه عمل کرده، برای دیده شدن(؟) هرازگاه ادعاهایی را مطرح میسازد سرگیجه آور!!!

از جمله اظهارات منتشره ایشان درباره ربط کیفیت فوتبال با میزان شهوت جنسی است و اینکه هر کشوری که مردمان شهوانی تری داشته باشد فوتبالش قوی تر است!!(اینجا را ببینید)

بر این اساس لابد بخاطر کمبود شهوت جنسی مردمان مان بود که از ژاپن سه گل خوردیم و از جام ملتها حذف شدیم؟؟ و احتمالا از این به بعد بجای استخدام مربی فوتبال باید پناه ببریم به داروهای افزایش میل جنسی تا رشد فوتبالی داشته باشیم؟

یکی پیدا شود و بگوید این داور نورس با آن لحن غیرمتعارف به کجا متصل است که این گونه فرش قرمز برای خودش و نظرات ابترش پهن کرده اند؟؟ رزومه ایشان چیست؟! کدام خلق هنری را انجام داده اند؟؟

چرا بشیر حسینی در همه چیز اظهارنظر میکند بجز چگونگی رشدش؟؟ تئوری ایشان درباره رشد جهشی خودشان چیست؟؟ پای فروید و امیال ممنوعه در بین است؟ یا باز هم پای آقازادگی در میان است؟!