1

آغاز پروسه جایگزینی تدریجی؟؟

سینماروزان/ احمد محمداسماعیلی: دنبال کردن دقیق حوادث ده ماه اخیر و توجه به نقش ، منش و حرکات بازیگران محبوب ، ستاره و سلبریتی وادارمان می کند با فلاش‌بکی شکل گیری این جریانها و تقابل روشنفکران با حاکمان فرهنگی را مرور کنیم.

شاید شروع اولین تقابل هنرمندان سینما با تفکرات حاکم در فضای هنری کشور به اواسط دهه شصت و جهت گیری مسئولان به منش و تفکرات چند بازیگر – کارگردان بر می‌گردد. سوسن تسلیمی که جزو مهم ترین بازیگران سینمای ایران در آن دوران بود بعد از تنگناهای وارده به تفکرات و جنس بازی و معانی زیرمتن فیلمهایش که عموما توسط بهرام بیضایی ساخته می شد، تن به مهاجرت داد و در کشور مقصد هرگز نتوانست اعتبار و وزنی را که در ایران داشت به دست بیاورد. اما بهرام بیضایی محتاط تر و شاید با هوش تر بود و با اینکه چند سالی هجرت کرد ولی برگشت و ماند و کار کرد و نام خودش را به عنوان یک کارگردان متفکر و صاحب سبک در سینمای ایران تثبیت کرد. هر چند او هم تاب نیاورد و الان در گوشه ای از آمریکا به دور و از هیاهو زیست می کند ولی تا زمانی که ماند آثار سینمایی و تئاتری متفاوتی را خلق و روانه پرده، صحنه یا بازار نشر نمود.

عباس کیارستمی شاید از بهرام بیضایی باهوش‌تر و سیاست مدار تر بود و می دانست که اگر بخواهد به خاطر وفق مراد نبودن شرایط فرهنگی تن به مهاجرت بدهد تبدیل به چیزی شبیه امیر نادری می شود. او ماند و با کیاست و سیاست فیلم ساخت و نخل طلا برد و شوالیه شد و به عنوان یک برند نامش را تا زمان حیات و حتی پس از مرگ ماندگار کرد. در آن دوران شاید اگر مدیا و رسانه اینقدر گسترش و کارا بود، هیچگاه جریانات سوسن تسلیمی و بیضایی و …. محدود و کم حاشیه نمی ماند.
تقابل دوره دوم هنرمندان با تفکرات حاکمیت در سال ۸۸ شکل گرفت و این بار هنرمندان و سیستم هنری کشور برخی از چهره ها را که همسو با دولت احمدی‌نژاد فیلم ساخته بوند منزوی و محدود کردند. حامد کلاهداری و ابوالقاسم طالبی به عنوان فیلمساز با فیلم‌هایشان در سبیل حمله قرار گرفتند و کلاهداری جوان تقریبا از سینما فید شد اما طالبی کهنه کار و باتجربه ماند و با  اظهارت تند و رک و بی واسطه اش نام خودش را حفظ کرد و فیلم خوب یتیم خانه ایران را به مدیریت فیلمبرداری اصغر رفیعی جم ساخت که از اقربای بهرام بیضایی!! بود.

بازیگران آن فیلمها هم سرنوشت متفاوتی داشتند؛ یکی مثل علیرام نورایی که آدم آرام و ساکتی بود سیبل انتقادات تند همکارانش قرار گرفت و توهین های زیادی را شنید ولی با شعور حرفه‌ای کارش را ادامه داد. یکی مثل بهاره افشاری با خوش شانسی قسر در رفت. ستاره ای مثل امین حیایی چند سالی بایکوت شد و بتدریج با حضور در فیلم‌هایی مثل شعله ور تلاش کرد تا به دوران خوش گذشته اش بازگردد ولی در عمل نشد آنچه باید بشود. محمدرضا شریفی نیا هم  آن صلابت ، اقتدار و قدرتش را از دست داد و تبدیل به آدمی معمولی شد که هرازگاهی بازی می کرد و یا با حضور در برنامه های طنز تلویزیونی با امثال مدیری به کل کل می پرداخت. در این دوره هنرمندان دست بالا را داشتند و با ابراز قدرت تلاش کردند اثرگذاریشان را در حوزه فرهنگ و هنر نشان بدهند.
دوره سوم در دی ماه ۹۸ و قضایای سقوط هواپیمای اوکراینی و تحریم سلبریتی ها و ستاره های سینما در قبال جشنواره فیلم فجر صورت گرفت ولی تقریبا هیچ واکنش سلبی از مدیریت سینما در برابرشان انجام نشد و حتی یکی مثل ابراهیم داروغه‌زاده آنها را دعوت به مهربانی و وفاق می کردند و دوستان هم بعد از گذشت دو ماهی به کارشان در سینما ادامه دادند.
در دوره چهارم تقابل، هنرمندان با اتکا به بردهایشان در برابر مدیریت سینما در دوره های قبل، کارشان را شروع کردند و از این نکته مهم و حیاتی غافل بودند که دوره تازه با دوره قبل فرق می‌کند و این بار با سد محکمی برخورد خواهند کرد و نمی‌توانند هم نمک‌گیر پروژه‌های نظام باشند و هم ژست مخالف بگیرند چون مخاطبان در فضای لجام گسیخته مجازی همه چیز را رصد می‌کنند.

در ماههای اول پاییز سال قبل با حضور پررنگ سلبریتی ها و نشر افکارشان و ادعای تحریم جشنواره فیلم فجر، محمد خزاعی که مدیر باتجربه ، کاربلد و با تدبیری است از آبان ماه با سفارش و مشارکت چند سازمان دولتی مثل فارابی ، اوج و حوزه هنری که از چند سال قبل با پرورش فیلمسازانی مثل دارابی و زهتابچیان خودشان را آماده حضور کرده بودند کارش را آغاز کرد و به راحتی بالای ده فیلم برای جشنواره فیلم فجر آماده شد؛ درباره کیفیت آثار در زمان جشنواره گفته‌ایم.
این جریان با هوش بالای خود با توجه به جوی که برای حضور دختران و زنان وجود داشت تولید فیلمی با نام سرهنگ ثریا-ورای کیفیت دور از انتظار- را به زن فیلمسازی سپرد که بیشتر فعالیتش در تئاتر و نویسندگی در حوزه کارهای رئالیستی و اجتماعی بود و کمتر کسی فکر می کرد اگر اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ رخ نمی داد به این زودی فرصت فیلمسازی آن هم فیلمی استراتژیک و پر خرج و هزینه را به دست بیاورد. حضور تولیداتی در ژانرهای مختلف در کنار چند فیلم قابل تحمل مثل جنگل پرتغال ، چرا گریه نمیکنی، وابل، سینمامتروپل و یکی دو فیلم دیگر پکیج جشنواره را کامل کرد و علیرغم تحریم و عدم حضور بازیگران و عوامل اغلب فیلمها جشنواره برگزار شد و خنده‌دار آن که برخی از دوستان تحریم گر به سودای دریافت خودرو در شب اختتامیه حضور پیدا کردند ولی به گواه خودشان هنوز ماشین را دریافت نکرده اند!!!

با این شرایط تقابل بین هنرمندان و بدنه دولتی سینما وارد فاز جدیدی شد. اتفاقی که در تئاتر هم رخ داده و در این پنج ماه اخیر که اجراهای تئاتر سر و شکل منظمی به خودش گرفته در مجموعه تئاتر شهر که نماد تئاتر محسوب می شود به جز ابراهیم پشت کوهی نام و برند معروف دیگری نمایش روی صحنه اجرا نکرده و اغلب اجراها متعلق به جوانها و یا کارگردانان متوسط و زیر متوسط است که در شرایط عادی شاید هیچگاه نمی توانستند فرصت اجرا را در مجموعه تئاتر شهر به دست بیاورند.
با کوچ عمده سلبریتی ها و هنرمندان ناراضی به شبکه نمایش خانگی تولیدات شبکه نمایش خانگی مورد استقبال و رونق قرار گرفت و زنگ خطری را برای مسئولین هنری به وجود آورد و بر همین اساس ماجرای ساترا و محدودیت و نظارت مدیریت صدا و سیما تشدید شد. نظارتی که البته به دولت اعتدال و زمانی بازمی‌گردد که موسسه رسانه‌های تصویری منحل و نظارت نمایش سریال‌های خانگی را به ساترا سپردند.

آغاز پروسه جایگزینی تدریجی
آغاز پروسه جایگزینی تدریجی

به نظر می رسد با توجه به محدودیت ها و توفیقاتی که برای برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی ایجاد شده در این عرصه هم سلبریتی ها و هنرمندان معترض باید عقب نشینی داشته باشند. کمااینکه تعدادی مهاجرت و تعدادی هم خداحافظی کرده اند و در این شرایط روزنه‌ای برای برخی هنرمندان در قالب تولیدات زیر زمینی و با پول سفارت‌های خارجی پیش آمده و در ماههای اخیر چند فیلم به خصوص در شمال کشور به شکل زیرزمینی تولید شده که البته نمی تواند جریانی کلی باشد.

در نگاه جامع چشم مسئولان فرهنگی نسبت به این نوع هنرمندان دوگانه‌سوز بدبین شده و به فکر جانشین سازی به خصوص در تلویزیون افتاده اند. جبلی و همکارانش مثل وحید جلیلی به کارگردان هایی فرصت کار داده اند که هیچ بک گراند خاصی ندارند؛ نام هایی که مهجور و گمنام هستند و به نوعی با تولید و ساخت مجموعه ها در حال اتود زدن و تجربه اندوزی برای تولیدات سال های بعد تلویزیون هستند. البته در این میان تعدادی معدودی از هنرمندانی که موضع میانه رو داشتند در بخش کارگردانی و بازیگری همچنان حضور دارند. پژمان بازغی ( که حضورش به عنوان رئیس انجمن بازیگران خانه سینما که در تقابل با سیاست های تلویزیون است در تلویزیون به عنوان مجری و بازیگر در نوع خودش جالب است)، برادران معظمی ، جواد رضویان ، شاهد احمدلو و… از این جمله هستند.

بخش دیگر سلبریتی ها  هم بی خیال و بی اعتنا به این چالش ها و وضعیت اقتصادی مردم بیشتر به فکر برگزاری سرمونی های مجلل و پرخرج در داخل و خارج از کشور هستند تا به این طریق موج رسانه ای ایجاد کنند. موجی که قطعا با اتکا بر توانایی های بازیگریشان رخ نمی دهد و اساسا آن قدر در مسائل حاشیه ای و عکس گرفتن با فراری نیمار در دوبی، پوشیدن دمپایی ابری لاانگشتی با شلوارک کنار سواحل کشورهای دوست حاشیه خلیج فارس، تامین چوب اسکی با مارک برند برای فصل سرد و سلفی با عموبهروز، مشغول هستند که دیگر چیزی حتی بازیگری برایشان مهم نیست.




رونمایی از پوستر سیزدهمین دوره جوایز ایسفا/ نشان ایسفا به سوسن تسلیمی تقدیم شد

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: مراسم رونمایی از پوستر سیزدهمین دوره جوایز ایسفا با تقدیم شدن نشان ایسفا به سوسن تسلیمی برگزار شد.

مراسم رونمایی از پوستر سیزدهمین دوره جوایز ایسفا با طرحی از طاها ذاکر و همچنین معرفی دریافت‌کننده نشان ایسفا در این دوره جوایز، عصر شنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲ در محل خانه سینما شماره یک برگزار شد.

ابتدا اسماعیل منصف به عنوان دبیر این دوره جوایز ایسفا بیانیه خود را خواند. بیانیه‌ای که اشاره به مصائب سینما در یک سال گذشته داشت. در قسمتی از بیانیه آمده است: «انجمن فیلم کوتاه ایران، تشکلی مستقل است که همواره می‌کوشد در راه تجلی آزادی اندیشه و بیان در فیلم کوتاه گام بردارد؟ مگر غیر از این است که ما خانواده فیلم کوتاه همواره در شکستن سدهای سانسور پیشرو بوده‌ایم؟ مگر غیر از این است که ما همواره بر قدرت بوده‌ایم نه با قدرت؟»
سپس امیر توده روستا رئیس هیات مدیره صنف فیلم کوتاه ایران درباره اهدای نشان این دوره ایسفا گفت: «انجمن فیلم کوتاه ایران با افتخار نشان ایسفا را در سیزدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران به خانم سوسن تسلیمی اهدا می‌کند؛ هنرمندی که سالیان دور، نقاب از چهره گشود و در زندگی خود بازیگری قدرتمند باقی ماند. او با نقش پیشروی خود به ما آموخت، آزادی هنر و هنرمند از خلق هر اثر هنری فراتر است.»

پس از آن مرضیه برومند مدیر عامل خانه سینما در سخنانی گفت: من و سوسن تسلیمی با هم بزرگ شده‌ایم!!! امروز که دو تن از همکارانمان را از دست دادیم روز تلخ و عجیبی بود، ولی با دیدن این جمع و عکس سوسن تسلیمی حالم بهتر شد.

در ادامه تیزری مرتبط با پوستر این دوره از جوایز ایسفا پخش شد و سپس با دعوت اسماعیل منصف دبیر سیزدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران پوستر این دوره با تصویری از سوسن تسلیمی توسط پویان شعله‌ور و مصطفی آل‌احمد رونمایی شد.

در این مراسم چهره‌هایی از فیلم کوتاه مانند مجید برزگر، سعید پوراسماعیلی، مسعود امینی تیرانی، شهرام مکری پوستر این دوره را امضا کردند.

سیزدهمین دوره جوایز ایسفا
سیزدهمین دوره جوایز ایسفا




از شهیار قنبری تا سوسن تسلیمی در «گزارش یک»+عکس

سینماروزان: نخستین شماره نشریه تحلیلی-راهبردی «گزارش یک» منتشر شد.

این نشریه دارای مطالبی خواندنی و تحلیلی در حوزه های مختلف هنر،از موسیقی گرفته تا سینماست.

پرونده ویژه سوسن تسلیمی با حضور سینماگرانی ،چون حسین محجوب، علی ژکان، سیامک اطلسی، محمدعلی نجفی و اصغر رفیعی‌جم ، همراه گفت وگویی خواندنی با سوسن تسلیمی که در آن از عشق به بازگشت گفته است، از جمله مطالب خواندنی «گزارش یک» است.

«گزارش یک» همچنین گفت وگویی ویژه و خواندنی با شهیار قنبری ترانه‌سرای پرآوازه ایرانی دارد؛مصاحبه ای پرنکته و جذاب شامل واقعه‌نگاری تاریخی درباره چهره‌های مختلف ادبی و هنری ایران، از جمله محمدرضا شجریان ، مرتضی حنانه ، ایرج جنتی عطایی، هوشنگ ابتهاج، سهراب شهیدثالث، علی حاتمی، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و چهره‌های دیگر عرصه هنر.

گفت وگو با مسعود ده‌نمکی درباره تولید فیلم «حاج قاسم»، پرونده ویژه جشنواره فیلم فجر۳۹ همراه با مرور کامل فیلم های آن و صفحات ویژه رضا بیک‌ایمان‌وردی بازیگر سرشناس سینمای قبل از انقلاب ایران ، از دیگر مطالب خواندنی این نشریه است.

«گزارش یک» با مدیرمسوولی محمدصادق عابدینی و سردبیری علیرضا انصاری منتشر شده است. حامد مظفری دبیر تحریریه است و سیدرضا اورنگ و محمد شاکری نیز معاونان تحریریه این نشریه هستند.

علاقه مندان به مطالعه آنلاین این نشریه می‌توانند از طریق فیدیبو اقدام کنند.

 

مجله+گزارش+یک+شهیار+قنبری
مجله+گزارش+یک

 




برگزاری نوزدهمین جشن حافظ با ادای احترام به سوسن تسلیمی

سینماروزان: نوزدهمين دوره جشن حافظ امسال در حالي برگزار شد كه براي سومين سال متوالي علي معلم در جشن غايب بود و بعید است حالا حالاها هم جای خالی منتقدی همچون او که نه اهل زدوبند بود و نه بازی های پشت پرده، پر شود.

رويا نونهالي در ابتدا با قرائت متني درباره سينما و اهميت جشن حافظ در آستانه 20 سالگي‌اش پرداخت و اميد معلم هم بر استقلال كامل جشن و هيات داوران تاكيد كرد.

اجراي برنامه را فرزاد حسني برعهده داشت و در اين مراسم جايزه ويژه دنياي تصوير به پاس يك عمر فعاليت هنري به گلاب آدينه اهدا شد. گلاب آدينه در تشويق بي‌پايان و ايستاده حضار روي سن آمد و گفت: هرقدر تمرين كردم، نمي‌توانم مسلط باشم مخصوصا كه زير پرچم بزرگي مثل علي معلم باشد. بايد حق‌شناس همديگر باشيم.

آدينه اين مكان را بهترين جا براي سپاسگزاري از كساني دانست كه باعث شدند وي به اين جايگاه كنوني‌اش برسد: «تشكر مي‌كنم از اساتيدم و مخصوصا مهدي هاشمي كه اولين كسي بود كه از او آموختم. بدون تعارف و شكسته‌نفسي خودم را هنرآموز مي‌دانم. تشكر مي‌كنم از بينندگان كه اگر نبودند ما بايد جلوي آينه براي خودمان بازي مي‌كرديم.»

آدينه همچنين از سوسن تسليمي و رخشان بني‌اعتماد تشكر كرد.

همچنين تشويق بي‌امان مردم براي عادل فردوسي‌پور نامزد بهترين چهره تلويزيوني يكي ديگر از بخش‌هاي تلويزيوني اين مراسم بود. فردوسي‌پور بعد از گرفتن جايزه با تكرار تكيه كلام محبوبش «چقدر خوبيد شما» مورد تشويق مجدد قرار گرفت و گفت، خوشحالم اين جايزه را از پژمان جمشيدي مي‌گيرم كه دوست من است و از ديدن موفقيتش خوشحالم.

در اين مراسم همچنين جايزه بهترين كارگردان براي فيلم «متري شيش و نيم» به سعيد روستايي و تنديس بهترين فيلم به سيدجمال ساداتيان

باز هم براي «متري شيش و نيم» اهدا شد و جايزه ويژه هيات داوران در بخش سينما حميد نعمت‌الله براي فيلم «شعله‌ور» دريافت كرد. تنديس بهترين بازيگر مرد سينمايي را پيمان معادي براي فيلم «متري شيش و نيم» و نويد محمدزاده براي بازي در فيلم «مغزهاي كوچك زنگ‌زده» و تنديس بهترين بازيگر زن سينمايي به باران كوثري براي «عرق سرد» و شبنم مقدمي كه در «خجالت نكش» بازي كرد، اهدا شد. هومن سيدي براي فيلمنامه مغزهاي كوچك زنگ‌زده تنديس بهترين فيلمنامه سينمايي دريافت كرد.

ضمن اينكه در بخش مستند تنديس بهترين فيلم به آزاده موسوي و كورش عطايي براي مستند خوش ساخت «در جست‌وجوي فريده» رسيد و در بخش تلويزيوني عزيز‌الله حميدنژاد بهترين كارگردان تلويزيوني براي سريال «بانوي عمارت» شناخته شد.




روایات خواندنی مرضیه برومند؛ از رفاقت با سوسن تسلیمی تا تأثیر پذیری از دبیر شیمی خیرخواهی که اخراج شد!!

سینماروزان: مرضیه برومند نویسنده و کارگردانی که برخی از سریالهای خاطره ساز و از جمله “آرایشگاه زیبا” و “خودروی تهران11” را ساخته در نشستی با محوریت بررسی کارنامه سرمایه‌های نمادین معاصر در کتابخانه ملی ایران مورد تقدیر قرار گرفت.

برومند در بخشی از نشست با ذکر خیر سوسن تسلیمی گفت: از همان دوران دبستان، تحت تاثیر خواهر بزرگترم، «احترام» به دکلمه و نمایش و تئاتر علاقه‌مند شدم. در دبستان، دائما تئاتر بازی می کردم و خودم هم گروه تئاتر داشتم. به دبیرستان که رسیدم تئاتر برایم جدی شد بخصوص اینکه یک یار بااستعداد هم پیدا کردم، سوسن تسلیمی. از همان سال اول دبیرستان، همکلاسی من شد. هم‌محله بودیم و خیلی زود دوست های صمیمی و یک روح در دو بدن شدیم. دائما در حال تئاتر کار کردن بودیم. اکثرا من کارگردانی می‌کردم و سوسن بازی می کرد. اولین دوربین نصفی را احتمالا من و سوسن ابداع کردیم، البته بردن دوربین.

کارگردان “هتل مروارید” با اشاره به نقطه عطف زندگیش بیان داشت: سیزده چهارده ساله بودم که نقطه عطف مهمی در زندگی‌ام روی داد و متحول شدم. کلاس ششم دبیرستان بودم. مدرسه مان دولتی بود و خیلی معمولی و امکان خاصی نداشت. یک دبیر شیمی جدید به مدرسه‌مان آمد به نام خانم منظر هاشمی سیاهپوش. حدودا چهل ساله بود، شاید هم کمتر. یک روز خانم هاشمی همانطور که داشت شیمی درس می داد پرسید شما کتابخانه در مدرسه دارید؟ گفتیم داریم و نتیجه چند جلد بیشتر کتاب نبود. گفت اینکه کتابخانه نشد، باید کتابخانه درست کنید. گفتیم چطوری و گفت باید پول جمع کنید. فردای آن روز یک صندوق آورد و گفت این باید پر شود. دردسرتان ندهم. صندوق پر شد و به اتفاق خانم هاشمی و دو نفر دیگر از بچه‌ها، رفتیم خیابان شاه آبادِ آن دوران. تصویر آن روز به وضوح و روشن در ذهنم حک شده؛ انتشارات امیرکبیر، انتشارات نیل، انتشارات خوارزمی، انتشارات مروارید. به راهنمایی خانم هاشمی کتاب ها را انتخاب کردیم و خریدیم. همه جور کتاب؛ کتاب های علمی، تاریخی و اجتماعی، اطلاعات عمومی و کلی رمان و نمایشنامه از بهترین و مطرح ترین نویسندگان دنیا مانند رومن رولان، شولوخوف، داستایفسکی، گورکی، چخوف، استاندال، کامو، سارتر، برشت که تا آن زمان اسم شان را هم نشنیده بودم.

برومند افزود: شروع کردیم به کتاب خواندن. هفته‌ای یک کتاب باید می‌خواندیم و خانم هاشمی نمره شیمی را منوط کرد به خواندن کتاب. یادش بخیر، می گفت این فرمول های شیمی به زودی یادتان می رود ولی کتاب در خاطرتان حک می شود. دیگر کتاب از دستم نمی افتاد. تمام کتاب های کتابخانه را با ولع خواندم و غرق در کتاب شدم. همراه با قهرمان‌های رمان‌ها رنج کشیدم، ظلم دیدم و عدالتخواه شدم، به زندان افتادم و آزادیخواه شدم، انسان را کشف کردم و انسانگرا شدم، آرمانخواه شدم و کمال گرا شدم، گریه کردم و خندیدم و خنده را ترجیح دادم و طناز شدم.

برومند خاطرنشان ساخت: راستی خانم هاشمی را همان وقت از مدرسه بیرون کردند!!! حالا که در این مکان شریف و مقدس از موقعیت استفاده می‌کنم و از همه می‌خواهم به احترام منظر هاشمی سیاهپوش که نمی‌دانم در این دنیا هست یا نه، از جا بلند شویم و برایش کف بزنیم.




محمد متوسلانی ذکرخیر سوسن تسلیمی را کرد اما از نقش بیضایی در نگارش «کفشهای میرزانوروز» چیزی نگفت! چرا؟

سینماروزان: نزدیک به سی سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی بازیگر ایرانی به سوئد و درحالیکه در همه این سالها رسانه ملی روی خوش به محصولات این بازیگر نشان نداده محمد متوسلانی کارگردان-بازیگر ایرانی حضور در آی‌فیلم به بهانه نمایش «کفشهای میرزانوروز» را بهانه ای کرد برای ذکر خیر این بازیگر.

به گزارش سینماروزان متوسلانی با اظهار اینکه طرح اصلی کمدی «کفشهای میرزانوروز» از سوسن تسلیمی است که اول بار آن را در منبعی مطالعاتی در دانشگاه آکسفورد پیدا کرده از این گفت که همسر وقت تسلیمی یعنی داریوش فرهنگ هم براساس طرح سوسن «کفشهای میرزانوروز» را نگاشت!

متوسلانی از تغییر پایان بندی فیلمنامه اولیه بخاطر نظر همکاران هم گفت و اینکه حسرت دائمی سالهای بعدش این بوده که چرا پایان مطلوب خودش که مربوط به شکواییه یکی از مشتریان میرزانوروز علیهش بوده را از انتها حذف کرده!!!

 متوسلانی به این اشاره نکرد که بهرام بیضایی هم طرحی داشت به نام «کفشهای مبارک» برآمده از داستان قدیمی «کفشهای ابوالقاسم تنبوری» با شباهت فراوان به «کفشهای میرزانوروز» ! و شاید به دلیل ممنوع‌الفعالیت بودن بیضایی در آن روزگار بود که طرح از طریق تسلیمی به متوسلانی رسید بخصوص که بعدتر بیضایی با هوشنگ نوراللهی تهیه کننده «کفشها…» و همراهی تسلیمی «شاید وقتی دیگر» را ساخت و هیچ گاه هم بابت کپی برداری متوسلانی از طرحش گلایه نکرد!!

حتی اگر بیضایی به دلایل شرایط مدیریتی دهه شصت فیلمنامه را بدون ذکر نامش به متوسلانی واگذار کرده باز بعد از سی سال بد نبود متوسلانی درباره کلیت ماجرا به طور کامل حرف بزند.




سیروس تسلیمی: دو سال دیگر سوسن تسلیمی از اداره تئاتر سوئد بازنشسته می‌شود و آن زمان با خیال راحت به ایران بازخواهد گشت/ ما در ایران نشسته‌ایم و حرف می‌زنیم و سوسن تسلیمی و بهرام بیضایی فرسنگها دورتر از ایران فعالیت هنری می‌کنند

سینماژورنال/اشرف‌السادات موسوی: سیروس تسلیمی به مانند خواهرش سوسن تسلیمی متولد 1328 است ولی برخلاف خواهرش که هم بصورت آکادمیک و هم تجربی درگیری هنری را با تئاتر آغاز کرد سیروس تسلیمی که فارغ التحصیل جغرافیاست علیرغم تجربه بازیگری در دوران کودکی، کار حرفه‌ای هنری را با فیلمنامه نویسی آن هم در سینما شروع کرد و در سالهای بعد تهیه کنندگی و پخش کنندگی را هم تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال سوسن تسلیمی اواخر دهه شصت و بعد از ایفای نقش در آثاری مطرح نظیر “باشو غریبه کوچک” و “شاید وقتی دیگر” به سوئد مهاجرت کرد و برخلاف بسیاری از هنرمندان مهاجر که کار هنری را رها می کنند، حرفه بازیگری و بعدتر کارگردانی را حتی در سوئد و هم در تئاتر و هم در تلویزیون این کشور ادامه داد.

28 سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی، برادر همسن و سالش سیروس اما همچنان ساکن ایران است و هرازگاه فیلمنامه می نویسد و کار پخش را از طریق دفتر پخش امیدفیلم انجام می دهد.

سوسن تسلیمی به شدت درگیر فعالیتهای هنری بوده است
سیروس تسلیمی در گفتگو با سینماژورنال درباره اوضاع و احوال خواهرش بیان داشت: از طریق تماسهای تلفنی با هم در ارتباطیم و هرازگاه درباره اوضاع و احوال کاری شان گپ می زنیم. ایشان به شدت درگیر فعالیتهای مختلف کارگردانی و بازیگری بوده و به صراحت می گویم همه این سالها یک روز کاری را هم بیکار نبوده است.

تهیه کننده آثاری چون “زندان زنان” و “پرنده کوچک خوشبختی” پیرامون چرایی عدم بازگشت سوسن تسلیمی طی همه این سالها به ایران اظهار داشت: ایشان تمام وقت درگیر کارهای کار بوده اند و در این سالها هم که دیگر کارگردانی شده دغدغه تمام وقتشان و برخی نمایشهای خود را در کشورهای مختلف روی صحنه برده اند و همین سفر از شهری به شهر دیگر برای اجرا باعث شده در طول یک سال شاید یک ماه هم وقت آزاد نداشته باشد.

دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان می تواند به ایران برگردد

وی ادامه داد: از طرف دیگر ایشان استخدام وزارت تئاتر سوئد هستند و نزدیک به 28 سالی هم سابقه کار دارند و تمایلی نداشته اند که با تغییر محل اقامت خود در مسیر بازنشستگی خود خلل ایجاد کنند. سوسن تسلیمی دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان با خیال راحت می تواند به ایران برگردد.

هیچ دعوت رسمی از ایشان صورت نگرفته
در این سالها بخصوص با روی کار آمدن دولت اعتدال، مدیران فرهنگی هرازگاه از جذب هنرمندان خارج از ایران حرف زده اند.
وقتی از سیروس تسلیمی پرسیدیم آیا در امتداد چنین نگاهی از سوسن تسلیمی دعوتی برای اجرای آثارش در داخل صورت نگرفته وی به سینماژورنال گفت: دعوتی اگر هست باید به صورت رسمی صورت گیرد و نه با عبارات کلی. تا آنجا که من میدانم دعوت رسمی هم از ایشان صورت نگرفته است که بخواهند برنامه ریزی کنند برای اجرا در ایران.

بیضایی سالها پیش به من گفت آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند
نویسنده “خبرچین” و “پرنده آهنین” و سرمایه گذار “زیر پوست شهر” خاطرنشان ساخت: فارغ از اینکه هنرمندان ما در کجا زندگی می کنند مهم، اثریست که هنرمند از خود به جای می گذارد. هنرمندی که می تواند کار کند از نظر روحی به آرامش می رسد و بالعکس هنرمندی که نمی تواند کار کند حتی در وطن هم حس کمبود دارد.

وی ادامه داد: بهرام بیضایی از رفقای قدیمی ما که او نیز مانند سوسن تسلیمی مهاجرت کرده است سالها پیش به من گفت: «آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند.» به نظر من هم آدمی که زیاد حرف می زند از فعالیت بازمی ماند و آدمی که فعالیت مداوم دارد، وقت حرف بیهوده ندارد.

در اینجا نشسته ایم و حرف می زنیم
تسلیمی افزود: جالب و البته تراژیک است که ما در ایران نشسته ایم و حرف می زنیم و سوسن تسلیمی در سوئد 28 سال مداوم فعالت هنری داشت. از آن طرف بیضایی هم همین طور که در اینجا مدام در رثای نبودنش ناله می کنند و او در آمریکا هم می نویسد، هم تدریس می کند و هم نمایش اجرا می کند…

سیروس تسلیمی
سیروس تسلیمی