1

واکنش یک منتقد سینما به عملکرد هیات داوران فجر⇐ای کاش بدنه سینما دربرابر این تصمیم می‌ایستاد و به جشنواره، فیلم نمی‌داد!

سینماروزان: سعيد عقيقي منتقد سينما درباره مميزي فيلم‌هایی نظیر “چپ راست” و “قاتل و وحشی” و عدم حضور این آثار در جشنواره فجر، از فقدان اتحاد در بدنه سینما گفت.

به گزارش سینماروزان سعید عقیقی به تینا جلالی در روزنامه اعتماد گفت: یادم است فيلم «شايد وقتي ديگر» از بهرام بيضايي روز آخر به جشنواره فجر رسید و جزو يكي، دو فيلم مطرح و بحث‌برانگيز آن دوره جشنواره بود. تا سال 71، تك و توك فيلم‌هايي بودند كه با نگاه مميزي به جشنواره راه پيدا مي‌كردند و علتش هم اين بود كه در آن دوره، مميزي مربوط به جشنواره نبود و مديريت خودش را مسوول نمايش فيلم‌هاي جشنواره مي‌دانست شرط نمايش فيلم را ورود به جشنواره گذاشته بود – بخش مسابقه يا مرور، فرقي نمي‌كرد- ولي از سال 72 به بعد شيوه مميزي به‌طور كلي تغيير مي‌كند و فيلم‌ها با تغييرات گوناگون در اين رويداد به نمايش درمي‌آيند.

اين منتقد سينما به صحبت‌هايش ادامه مي‌دهد: در حال حاضر سينماي ايران با داشتن انواع متولي، ورودي‌هاي مختلفي دارد و يكي از آنها جشنواره است. الان ديگر جشنواره فجر بخشي از سينما را انتخاب مي‌كند و در برابر بخشي ديگر از اين سينما قرار مي‌دهد تا فيلم‌ها را انتخاب و داوري كند. براي يك بخش – كه احتمالا سليقه‌اش را نمايندگي مي‌كند- تبليغ مي‌كند، به آن اعتبار مي‌دهد و رو‌به‌روي بخشي ديگر مي‌گذارد كه احتمالا سليقه‌اش را نمايندگي نمي‌كند. در نتيجه سينما مجموعه‌اي است ظاهرا پيوسته و در باطن گسسته.

عقيقي در بخش ديگري از صحبت‌هايش به نكته جالبي اشاره کرد: ای کاش سينما صاحب مجموعه‌اي مدون با همبستگي بالا مثلا اتحاديه بود، صاحبان اين اتحاديه با هم به توافق مي‌رسيدند و مثلا در اعتراض به سياست‌هاي ممیزی يك‌سال فيلم‌شان را به جشنواره نمي‌دادند و در اين صورت جشنواره مي‌ماند و فيلم‌هاي خودش و مجبور به اصلاح رویه می‌شد. آن وقت خودش به اين فكر مي‌افتاد به معتمدان خودش – كه هر چند سال يك‌بار هم مديريتش تغيير مي‌كند و هم معتمدانش- پول بدهد تا برايش فيلم بسازند و با همان‌ها جشنواره برگزار كند و به همان‌ها هم جايزه بدهد. اما متاسفانه در سينماي ايران اين وحدت و همبستگي وجود ندارد و گاهي حتي شاهديم عده‌اي از اينكه ديگري فيلم بسازد، جلوگيري مي‌كنند و عده‌اي ديگر از اينكه فيلم همكارشان توقيف بشود، خوشحال مي‌شوند، چون گمان مي‌كنند جا براي خودشان باز شده است.

 




نویسنده “شبهای روشن” یا طراح جلوه های ویژه “مغزها…”؟؟؟⇐با حذف معتمدآریا از هیأت مدیره خانه سینما چه کسی به جای وی وارد هیأت مدیره میشود؟؟؟

سینماروزان: با انتخاب فاطمه معتمدآریا به عنوان رییس انجمن بازیگران سینمای ایران وی باید هرچه زودتر از هیأت مدیره خانه سینما انصراف دهد.

به گزارش سینماروزان طبق بند 30 فصل پنجم اساسنامه خانه سینما اعضای هیأت مدیره خانه سینما نمی‌توانند به طور همزمان رییس شورای مرکزی تشکل صنفی خود باشند و به این ترتیب معتمدآریا باید هر چه زودتر از هیأت مدیره انصراف دهد.

با جدایی معتمدآریا از هیأت مدیره دو عضو علی البدل هیأت مدیره یعنی سعید عقیقی و ایمان کرمیان هستند که شانس جایگزینی وی را دارند.

سعید عقیقی همه زندگی هنریش مرهون نگارش “شبهای روشن” است و به جز آن اثر قابل اعتنایی نداشته و ایمان کرمیان طراح جلوه های ویژه میدانی آثاری همچون “مغرهای کوچک زنگ زده” و “ایستاده در غبار” بوده است.

باید دید با حذف معتمدآریا چه کسی جای وی را در هیأت مدیره خانه سینما میگیرد؟




رازهای اصغر فرهادی به‌روایت نویسنده «شبهای روشن»

سینماروزان: كتاب «رازهاي جدايي: سينماي اصغر فرهادي» نوشته سعيد عقيقی سناریست «شبهای روشن» توسط انتشارات روزنه منتشر شد.

به گزارش سینماروزان «رازهاي جدايي: سينماي اصغر فرهادي» نوشته سعيد عقيقی به تازگی توسط انتشارات روزنه منتشر شده است. عكس روي جلد اثر حبيب مجيدي و محمدعلی حیدری مجری طرح اثر است.

این کتاب در فصل ابتدایی در قالب کلیات، راه‌های تکامل فیلم‌سازی فرهادی را بررسی می‌کند و سپس با تاکید بر حرکت ساختار کلاسیک بر بستری واقع‌گرایانه در هفت فیلم سینمایی فرهادی طی هفت فصل، رابطه‌ی چند وجهی فرمول‌های کلاسیک و الگوهای واقع‌گرایی را می‌کاود.

درباره اين كتاب آمده است:

واقع‌گرا یا کلاسیک؟ مساله این است. آیا شایسته است که مدام از تفاوت واضح این دومکتب سخن بگوییم یا در جست‌وجوی امکان همامیزی‌ِشان به فیلم‌ها رجوع کنیم؟ چه خواهد شد اگر قهرمان مفلوک یک فیلم واقع‌گرایانه در معمایی هیچکاکی گرفتارشود؟ یا چه خواهد شد اگر معمای مرگ زنی حل شود و معمای زندگی دیگران لاینحل بماند؟ چه می‌شود اگر معنای تجاوز و هويت متجاوز، انگیزه‌ی انتقام را تغییر دهد، و چه می‌شود اگر رازهای  جدایی، بیش از دلایل پیوند اهمیت داشته باشد؟ چه می‌شود اگر معمایی کلاسیک بر زمینه‌ی داستانی واقع‌گرا روایت شود، و چه خواهد شد اگر محور این جست‌وجو، سینمای اصغر فرهادی باشد؟

كتاب «رازهاي جدايي: سينماي اصغر فرهادي» در 230 صفحه و به قيمت 22500 تومان توسط انتشارات روزنه منتشر و روانه بازار كتاب شده است.




بازیگر “اژدها وارد می‌شود”⇐ چرا “صمد به مدرسه می‌رود” پست و پلید است و فیلمهای ده‎نمکی، نه؟!+عکس

سینماژورنال: صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در این سالها از فرط فراوانی اظهارنظرات سیاسی به نوعی تکرار رسیده است.

به گزارش سینماژورنال او که تقریبا هیج دعوت به سخنرانی را بی پاسخ نمی گذارد اخیرا بازی در سینما را هم تجربه کرده است و این روزها با یک تریلر-فانتزی به نام “اژدها وارد میشود” در سینماها حضور دارد و جالب است که در نقش حقیقی خودش بازی می کند اما در خدمت فانتزی قصه، به قلب واقعیت می‌پردازد.

زیباکلام که همان فراوانی اظهارنظراتش باعث غلبه نوعی سطحی نگری بر گفته هایش شده است در تازه ترین سخنانش که در مراسم رونمایی کتاب “زیر پوست قصه ها/سینمای رخشان بنی‌اعتماد” نوشته سعید عقیقی بود هم از این سطحی نگری در امان نماند.

زیباکلام در این رونمایی با تقسیم بندی سینمای ایران به سه دسته حکومتی، گیشه و هنربرای هنر به شدت ده نمکی را نواخت و در جایی دیگر هم کتاب عقیقی را کتابی ثقیل قلمداد کرد.

بخشهایی از گفته های زیباکلام در این مراسم را به نقل از “ایسنا” بخوانید:

مثلاً وقتی «صمد…» فروش می‌کند آن را پست و پلید می‌دانیم و زمانی که فیلم‌های ده‌نمکی فروش می‌کنند، نه!

زیبا کلام در ابتدای صحبتهای خود با بیان اینکه سینمای ایران را به سه گروه تقسیم می‌کند، گفت: گروه اول سینمای حکومتی و هنر حکومتی است که سمبلش آقای حاتمی‌کیا، ده‌نمکی و مرحوم سلحشورند. گروه دوم، گروه گیشه است که فروش برایش مهم است. اما اقلیت سومی هم هست که من اسمشان را سینمای «هنر برای هنر» گذاشته‌ام و سینمای رخشان بنی‌اعتماد را هم در گروه سوم قرار می‌دهم.

زیباکلام با بیان اینکه معتقدم در هیچ جامعه‌ای هنر حکومتی نتوانسته دستاوردی داشته باشد و “هنر ایدئولوژیک” در ایران هم مثل شوروی و کوبا و چین نمی‌تواند موفق باشد ادامه داد: سینمای گیشه هم وضع مشخصی دارد اما اگر فرض کنیم گیشه ملاک موفقیت است، پس چرا برای عده‌ای آن را مثبت ارزیابی می‌کنیم و برای عده‌ای نه؟ مثلاً وقتی «صمد به مدرسه می‌رود» فروش می‌کند آن را پست و پلید می‌دانیم و زمانی که فیلم‌های ده‌نمکی فروش می‌کنند، نه!

به این کتاب راحت نمره نمی دهم

این استاد دانشگاه ادامه داد: گروه سومی هم هست که شاهد موفقیتشان هم هستیم و من با الهام از واکنش‌هایی که گروه‌های راست‌گرا به فیلم‌های این گروه نشان داده‌اند -و می‌گویند این ها سیاه‌نمایی است- اسمشان را گذاشته‌ام ژانر «سیاه‌نمایی»!

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی که در ابتدای بحث نیز به شوخی گفته بود «جای من قطعاً این جا نیست» و «اگر بخواهید راجع به ریاست مجلس و برجام صحبت می‌کنم و قول می‌دهم هرچه خواستید بگویم!» در خصوص محتوای کتاب سعید عقیقی هم گفت: من معلم سخت‌گیری نیستم اما به این کتاب راحت نمره نمی‌دهم. من با این کتاب مشکل داشتم و کتاب را ثقیل یافتم و خیلی جاها نمی‌فهمیدم نویسنده چه می‌خواهد بگوید. گرچه من آدم با هوشی نیستم اما مخاطبان این کتاب هم انشتین نیستند و کسی مثل زیباکلام هم بینشان هست، پس باید برایشان قابل فهم باشد.

مشکل من با کتاب تعریف نویسنده از واقعیت است

زیباکلام با اشاره به اینکه نویسنده در پیش‌گفتار گفته که می‌خواهد بحثی درباره‌ واقعیت و ارتباط آن با فیلم‌های بنی‌اعتماد را بیان کند، اظهار کرد: فصل اول کتاب «واقعیت به عنوان سند» را بررسی می‌کند. هرچند می‌توان گفت «سند به عنوان واقعیت»! مشکل من با کتاب تعریف نویسنده از واقعیت است. باید دید واقعیت از دید چه کسی نگریسته می‌شود. نویسنده در کتاب طوری درباره واقعیت حرف می‌زند که انگار واقعیت آن چیزی است که راوی روایت کرده است.

واکنش نویسنده کتاب به اظهارات زیباکلام

صادق زیباکلام که در میانه بحث با واکنش سعید عقیقی با این مضمون که “برای رونمایی از کتاب اینجا آمده بودیم و نه نقد آن” مواجه شد، در ادامه به معرفی مختصر بخش‌های مختلف کتاب بسنده کرد و گفت: پایان کتاب یک نتیجه‌گیری یک و نیم صفحه‌ای دارد که انتظار داشتم این بخش کمی مفصل‌تر باشد. اما اگر به هیچ دلیلی نخواهید این کتاب را بخرید به یک دلیل باید این کار را کنید و آن مصاحبه‌ عقیقی با رخشان بنی‌اعتماد است که گفت و گوی معرکه‌ای است و بر خلاف بقیه کتاب نثر شیرین و ساده‌ای دارد.

زیباکلام در پایان گفت: هر کسی به سینمای ایران و ژانر جدید «سیاه نمایی» علاقه دارد حتماً باید این کتاب را داشته باشد. آنچه از سینمای ایران به عنوان باقیات‌الصالحات باقی خواهد ماند، نه سینمای حکومتی بلکه همین ژانر «سیاه‌نمایی» است که خانم بنی اعتماد علمدار آن است.

صادق زیباکلام
صادق زیباکلام



طعنه بازیگر “شبهای روشن” به همکارانی که با یک نمایشگاه عکس به اندازه ۲۰ سال یک عکاس درآمد کسب کرده‌اند/روایت از برنامه‌هایی که برای کارگردانی دارد/ماجرای کسب درآمد از سینما برای پرداختن به نقاشی و…

سینماژورنال: مهدی احمدی بازیگریست که بیش از هر کاراکتر دیگری به خاطر بازیهایش در “شبهای روشن” و “عروس آتش” شناخته می شود.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر سینما که از دیرباز به هنر نقاشی هم می پرداخته این روزها رمانسی با محوریت موسیقی با نام “ارغوان” را روی پرده دارد.

احمدی قصد دارد به زودی تعدادی از نقاشیهایش را نیز در گالری فروزان به تماشا بگذارد.

وی در تازه ترین گفتگوی خود که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده علاوه بر ذکر نکاتی درباره بی توجهی منتقدان به یکی از بهترین فیلمهایش “شبهای روشن” از این گفته که این روزها درگیری با هنرهای تجسمی برای برخی هنرمندان شبیه مد شده است.

در نمایشگاه‌های نقاشی‌ام از کار و روابط سینمایی‌ام برای تبلیغات استفاده نکردم

مهدی احمدی در پاسخ به این سوال که  تا چه حد فعالیت بازیگری شما در دیده‌شدن هنر دیگر شما که نقاشی است تأثیرگذار بوده می گوید: حقیقتش این است که در همه این سال‌ها از اینکه فعالیت سینمایی‌ام در کارهای نقاشی‌ام سایه بیندازد، پرهیز کرده‌ام. اگر دقت کرده باشید در این ٢٠ سال در نمایشگاه‌های نقاشی‌ام از کار و روابط سینمایی‌ام برای تبلیغات استفاده نکردم، دوست ندارم نقاشی را به یک‌سری تبلیغات آلوده کنم. برای حرفه نقاشی آن‌قدر احترام قائلم که معتقدم تنها اثر است که باید خودش را نشان بدهد. همان‌طور که درباره سینما هم به همین شکل فکر می‌کنم و معتقدم که یک فیلم خوب تأثیرش را خواهد گذاشت.

تنها با یک نمایشگاه عکس از لحاظ مادی به موقعیتی رسیدند که یک هنرمند تجسمی اگر شانس بیاورد بعد از ٢٠ سال به آن موقعیت می‌رسد

وی ادامه می دهد: اساسا خیلی اهل شلوغ‌کردن نیستم. من تنها کارم را انجام می‌دهم. این روحیه و نوع تفکر من است، نمی‌گویم خوب است یا بد. خیلی‌وقت‌ها بعضی از دوستان بازیگر با گذاشتن تنها یک نمایشگاه عکس از لحاظ مادی به موقعیتی رسیدند که یک هنرمند تجسمی که سال‌ها جدی کار کرده است اگر شانس بیاورد بعد از ٢٠ سال به آن موقعیت می‌رسد. تازه اگر برسد!

ابزارهایی که برای آرتیست‌بودن انتخاب می‌کنند عمدتا ابزارهای دم‌دستی است

این بازیگر خاطرنشان می سازد: معتقدم که با یک یا دو نمایشگاه نمی‌توان آرتیست شد. آرتیست‌بودن مراتبی دارد و رکن اساسی آن این است که با آن هنر واقعا زندگی کنیم. بعضی‌وقت‌ها چیزهایی مد می‌شود. شاید الان هنرمندبودن مد است! همه دوست دارند آرتیست باشند و دوست دارند با این واژه یک وجهه هنری پیدا کنند. اما چون مراتب هنرمندشدن بسیار سخت است، برای همین ابزارهایی که برای آرتیست‌بودن انتخاب می‌کنند عمدتا ابزارهای دم‌دستی است.

با دوربین دست‌گرفتن نمی‌توان آرتیست شد

احمدی با اشاراتی که مشخص است طعنه ایست به برخی از بازیگران سینما بیان می دارد: با دوربین دست‌گرفتن بدون هیچ پشتوانه تجسمی نمی‌توان آرتیست شد. اینکه یک نمایشگاهی شلوغ شود و همه راجع به آن حرف بزنند و در هر رسانه‌ای تبلیغاتش سر به فلک بزند لزوما نشان‌دهنده ارزش هنری آثار ارائه‌شده نیست. از نظر من مخاطبان آثار یک آرتیست معمولا خیلی زیاد نیستند. ویژگی یک آرتیست هم این است که معمولا از زمان خودش جلوتر است و به همین دلیل ممکن است خیلی درک نشود و مخاطبانش کمتر باشد. به نظر من باید نسبت به تفکیک هنرمند و غیرهنرمند و چگونگی ارزش‌نهادن بر آثار بیشتر از این هوشیار باشیم و به دنبال آموزش خود باشیم تا هر چیزی را به‌عنوان آثار هنری به خوردمان ندهند.

“شب‌های روشن” در زمان خودش اصلا مورد توجه اهالی نقد و رسانه قرار نگرفت و همه درباره این فیلم سکوت کردند

مهدی احمدی درباره بی توجهی به “شبهای روشن” هنگام اکران آن می گوید: اتفاقا “شب‌های روشن” در زمان خودش اصلا مورد توجه اهالی نقد و رسانه قرار نگرفت و همه درباره این فیلم سکوت کردند. اما در جواب سؤال‌تان باید بگویم که قبل‌تر از شب‌های روشن، زمانی که فیلم«عروس آتش»را در سال ١٣٧٨ بازی کردم پیشنهادهای زیادی برای بازی داشتم. حتی قبل‌تر از آن زمانی که در فیلم «در کوچه‌های عشق» در سال ١٣٦٨ بازی کردم هم این اتفاق افتاد. بازی در چند فیلم سینمایی به من پیشنهاد شد و این در صورتی بود که نه بازیگر بودم و نه کسی من را می‌شناخت. با این حال بازی در آن فیلم‌ها را نپذیرفتم چون تمرکزم روی نقاشی بود. در ١٠ سال فقط در فیلم «کوچه پاییز» آقای سینایی بازی کردم.

کارکردن با فرزاد موتمن در آن مقطع برایم جالب بود

به گزارش سینماژورنال وی ادامه می دهد: بعد از بازی در فیلم «عروس آتش» تعداد پیشنهاد‌های سینمایی‌ام بیشتر شد و در فیلم‌های «تک‌درخت‌ها»، «هفت پرده» و «رای باز» بازی کردم. کارکردن با فرزاد موتمن در آن مقطع برایم جالب بود. «هفت پرده» فیلم‌نامه خوبی داشت و سعید عقیقی برایش زحمت زیادی کشیده بود. درآن زمان فیلم‌هایی که پیشنهاد می‌شد، ارزشش را داشت که به خاطرشان از آتلیه نقاشی‌ام بیرون بزنم و مقابل دوربین بازی کنم.

احمدی تأکید می کند: «شب‌های روشن» یک پیشنهاد خوب از سمت سعید عقیقی بود. سعید، فیلم‌نامه‌ای نوشته بود و از من خواست تا آن را بخوانم و برای بازی نقش اصلی به آن فکر کنم. من هم سعی کردم خصوصیاتی را که متعلق به شخصیت است، پرورش بدهم. البته در آن زمان برای رسیدن به آن شخصیت من کاملا در یک انزوای خود خواسته بودم؛ چراکه نمی‌شد با آن فیلم‌نامه جور دیگری زندگی کرد. شاید چند ماه بعد از فیلم‌برداری باز هم درگیر شخصیت بودم و نوع زندگی من کاملا عوض شده بود و خیلی سخت از نقش فاصله گرفتم. اما خدا را شکر که نتیجه داد و یکی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران شد.

باید از میان کارهایی که پیشنهاد می‌شود بهترین‌ها و کم‌ایراد‌ترینش را انتخاب کرد تا فراموش نشوی

این بازیگر محجوب درباره معیارهایش در انتخاب نقش اظهار می دارد: موارد زیادی است که در زمان خودش قابل بحث است که چرا یک فیلم را برای بازی انتخاب کردم در‌حالی‌که مورد توجه نبوده یا فیلم‌نامه خوبی نداشته است. چیزی که در سینما، بسیاری از بازیگران به آن قائل هستند این است که باید در سینما حضور داشت و از میان کارهایی که پیشنهاد می‌شود بهترین‌ها و کم‌ایراد‌ترینش را انتخاب کرد تا فراموش نشوی.

خیلی وقت‌ها نیاز مالی‌ام را از سینما تأمین کرده‌ام تا بتوانم روی نقاشی‌ام تمرکز کنم

وی ادامه می دهد: از طرف دیگر باید زندگی کرد. خیلی وقت‌ها نیاز مالی‌ام را از سینما تأمین کرده‌ام تا بتوانم روی نقاشی‌ام تمرکز کنم و این یک واقعیت است. فیلم‌هایی که با تمام وجودم در آنها حضور داشتم، بیشتر از ٧،٨ مورد نبوده است. متأسفانه فیلم‌نامه‌هایی به دستمان می‌رسد که اصلا قابل‌خواندن نیستند. شانس یک بازیگر برای انتخاب فیلمنامه خوب و بازی در یک نقش خاص و متفاوت بسیار کم است و فکر نمی‌کنم این تنها مشکل من به‌عنوان بازیگر باشد. اینکه در این شرایط من با احتیاط بیشتری کار می‌کنم به این دلیل است که زندگی من از راه نقاشی نیز تأمین می‌شود. اما خیلی چیزها دست به دست هم می‌دهد و انتخاب‌ها را سخت‌تر می‌کند.

دو فیلم‌نامه کوتاه دارم که آماده ساخت است

این بازیگر البته برنامه هایی هم برای کارگردانی دارد. وی می گوید: به این موضوع{کارگردانی} فکر کردم. خیلی هم مصمم هستم این کار را انجام دهم. شاید هنوز وقتش نرسیده. در حال حاضر دو فیلم‌نامه کوتاه دارم که آماده ساخت است. نه اینکه خودم آنها را نوشته باشم چون اساسا اهل نوشتن نیستم اما فیلم‌نامه‌های خوبی است که آماده ساخت است. شاید آنها را بسازم. ایده‌هایی برای ساختشان دارم و گاهی استوری‌بورد‌هایی می‌کشم و می‌دانم چه می‌خواهم. اما نمی‌دانم دقیقا چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟




توصیه هوشنگ گلمکانی به سناریست “شبهای روشن”: خوبیت ندارد هنوز هیچی نشده بروید سر چهارراه!

سینماژورنال: اصغر نعمیمی فیلمسازی که پیش از این در سینمای بدنه تجربیاتی چون “سلام بر عشق” و “بی وفا” را داشته اخیرا فیلمی با نام “سایه های موازی” را با فیلمنامه ای از سعید عقیقی کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماژورنال سعید عقیقی که بیش از هر چیز بواسطه نگارش فیلمنامه هایی مانند “شبهای روشن” و “هفت پرده” می شناسیمش نیز بدون اینکه نتیجه کار نعیمی را ببیند به موضع گیری دربرابر این فیلم پرداخته و به نوعی از فیلمی که توسط نعیمی ساخته شده اعلام برائت کرده است.

سعید عقیقی و اصغر نعیمی از جمله نویسندگان سالهای قبل مجله “فیلم” بوده اند و همین باعث شده است هوشنگ گلمکانی رییس شورای نویسندگان این مجله در اقدامی تفاهم برانگیز و با نگارش یادداشتی که در وبلاگش منتشر شده سعی کند دو طرف دعوا را به اشتراک برساند.

گلمکانی با انتقاد از عقیقی که بدون دیدن فیلم به قضاوت درباره عملکرد کارگردان پرداخته به او و دیگر فیلمنامه نویسان نهیب زده خوب نیست ندیده دعوا را آغاز کنند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت گلمکانی را ارائه می دهد:

فیلمنامه‌نویس یک چیزی می‌نویسد، کارگردان هم سلیقه خودش را دارد و ممکن است تغییری در آن بدهد

دوست و همکار سابق ما سعید عقیقی که چند ‌سال است وارد عملیات اجرایی سینما شده و بیشتر فیلمنامه می‌نویسد و حتی گاهی تله‌فیلم هم می‌سازد، یک فیلمنامه‌اش را داده به دوست و همکار سابق دیگرمان اصغر نعیمی که فیلم سومش “سایه‌های موازی” را بسازد و همین شده منشأ یک سوژه سر چهارراه که ‌ای کاش نمی‌شد. اختلاف فیلمنامه‌نویس‌ها و کارگردان‌ها که تمامی ندارد:  فیلمنامه‌نویس یک چیزی می‌نویسد و می‌فروشد به کارگردان و تهیه‌کننده. اما خودش هم تصور و ذهنیتی از نوع اجرای آن دارد که مثلا اگر خودش قرار بود بسازد چه جوری می‌ساخت. کارگردان هم سلیقه خودش را دارد و ممکن است تغییری در آن بدهد یا اداره محترم سانسور چیزی را تحمیل کند
هنوز فیلم را ندیده و در هیچ یک از مراحل ساخت آن نقشی نداشته
 اما جز این، آن طور که اصغر می‌گوید گویا این دو همکار سابق صحبت‌هایی در حد مشورت با هم کرده‌اند که ضرورت اجرایی نداشته و در قرارداد هم نیامده و یک وقت عقیقی به خود آمده که فیلمبرداری تمام شده و نعیمی به توصیه‌های او عمل نکرده. بعد برداشته یک نامه نوشته به تاریخ ٢٥ فروردین امسال، با همان لحن آشنایش و از این فیلم و فیلمنامه اعلام برائت کرده است. تأکید هم کرده که هنوز فیلم را ندیده و در هیچ یک از مراحل ساخت آن نقشی نداشته (معمولا هم فیلمنامه‌نویس‌ها نقشی در مراحل ساخت فیلم‌ها ندارند)، اما ندید می‌گوید این فیلم ربطی به فیلمنامه او ندارد.
عقیقی این شرط را باید در قرارداد می آورد
به هر حال کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند و عقیقی هم در همان آغاز نامه‌اش نوشته این نامه فقط برای ثبت در تاریخ است که یعنی قصد شکایت در مجامع صنفی و قضایی و تجمع خیابانی و مجازی ندارد. اما چشمش ترسیده که مبادا “سایه‌های موازی” فیلم خوبی از کار درنیاید و یکی یقه‌اش را بگیرد که:  مرد حسابی، این چه فیلمنامه‌ای است که نوشته‌ای؟ که البته در چنین مواردی او می‌تواند معترضان را حواله بدهد به متن چاپ‌شده فیلمنامه که چند ‌سال پیش در یک مجموعه از سه فیلمنامه او منتشر شده است؛ شانسی که سایر فیلمنامه‌نویسان معترض به فیلم ساخته‌شده از روی نوشته‌شان ندارند. یک نکته باریک‌تر از طناب هم در پاراگراف اول نامه عقیقی هست که گفته در همان آغاز کار طی یادداشتی به کارگردان اعلام کرده هر گونه تغییری در فیلمنامه باید با نظر او باشد، درحالی‌که این امر حکم «توافق یک‌جانبه» دارد و چنین شرطی را باید در قرارداد آورد که طرف دیگر هم پایش را امضا کند و ملزم به اجرای آن باشد.
خوبیت ندارد همکاران اهل قلم ما هنوز هیچی نشده بروند سر چهارراه
به هر حال همین اسم عقیقی و عنوان “سایه‌های موازی” و فیلمنامه‌ای که براساس “نازنین” داستایفسکی نوشته شده، با این که برای ساختنش فراهم شده نشان می‌دهد که نعیمی تصمیم به ساختن فیلمی متفاوت از دو فیلم اولش گرفته که باعث مسرت ما همکارانش است. عقیقی هم خوب بود اگر نظر و اعتراضی داشت بعد از دیدن فیلم اقدام می‌کرد. خوبیت ندارد همکاران اهل قلم ما هنوز هیچی نشده بروند سر چهارراه. نعیمی که حتی به‌عنوان یک بهره‌برداری تبلیغاتی هم هنوز جواب نداده ولی تهیه‌کننده‌اش با این پاس یک آبشار زده که البته هنوز معلوم نیست کجای زمین فرود بیاید.
خُلق خودتان را تنگ نکنید
سید فیلد در جلد نمی‌دانم چندم مجموعه آثارش، در فصل «چند توصیه به منتقدانی که بعدا فیلمنامه‌نویس می‌شوند» می‌فرماید:  «خُلق خودتان را تنگ نکنید و بگذارید کارگردان‌ها هر معامله‌ای که می‌خواهند با فیلمنامه شما بکنند. شما کار خودتان را کرده‌اید و بگذارید آنها هم کار خودشان را بکنند. فوقش شما هم بعدا می‌توانید همین معامله را با دیگران بکنید. دنیا سرای معاملات است؛ فقط بدون قرارداد معامله نکنید وگرنه معامله‌تان باطل است.»



انتقاد سناریست “شبهای روشن” از کارگردان “سلام بر عشق”!

سینماژورنال: اصغر نعمیمی که پیشتر به عنوان فیلمسازی تجاری آثاری چون “بی وفا” و “سلام بر عشق” را ساخته بود اخیرا کار ساخت فیلمی به نام “سایه های موازی” را به اتمام رساند.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره این فیلم نام سناریست آن بود؛ سعید عقیقی که بیش از هر چیز بخاطر نگارش فیلمنامه آثاری چون “شبهای روشن” شناخته میشود نامش به عنوان فیلمنامه نویس “سایه های موازی” آمده است.

با این حال این مساله چنان که باید خوشامد عقیقی نبوده و به همین دلیل وی با نگارش یادداشتی برای “شهروند” از این ماجرا گلایه کرده است.

متن کامل یادداشت عقیقی را در ادامه می خوانید:

تماس گرفتند و گفتند که می‌خواهند فیلم خوب بسازند

این یادداشت صرفا برای ثبت درتاریخ است و نه چیز دیگر. آقای اصغر نعیمی با من تماس گرفتند و گفتند که می‌خواهند فیلم خوب بسازند. من یادداشتی به ایشان دادم که ضمن واگذاری فیلمنامه ذکر شده بود هرگونه تغییری در فیلمنامه باید با نظر نویسنده باشد.

ارتباطی با ایشان نداشتم

ارتباطی با ایشان نداشتم تا خبر آغاز فیلمبرداری را در سایت‌ها خواندم. احتمالا بسیاری چیزها در این فیلم تغییر یافته و انتخاب‌هایی شده که من از آنها بی‌خبرم. بعد از اطلاع از این موضوع، ایمیلی به شرح زیر به تاریخ ٢٠ ژانویه ٢٠١٥ که می‌شود سی ام دی ماه ١٣٩٣ برای ایشان فرستادم:

نمی‌خواهم نامم به‌عنوان نویسنده یا هر چیز دیگر در فیلم ایشان باشد

من بی‌آن‌که نمایی از فیلم آقای اصغر نعیمی دیده باشم یا تصوری از آنچه به نمایش درخواهد آمد داشته باشم، نمی‌خواهم نامم به‌عنوان نویسنده یا هر چیز دیگر در فیلم ایشان باشد. این تصمیم شخصی من است و ربطی به کیفیت فیلم ایشان ندارد.

فیلمنامه ایشان می‌تواند با نگاهی به داستان «نازنین» نوشته داستایوفسکی نوشته شده باشد

در نهایت فیلمنامه ایشان می‌تواند با نگاهی به داستان «نازنین» نوشته داستایوفسکی که من هم پیش‌تر اقتباسی از آن در کتابی با نام «سه فیلمنامه» منتشر کرده‌ام، نوشته شده باشد.  من فیلم ایشان را که الان نامش «سایه‌های موازی» است، ندیده‌ام و در هیچ‌یک از مراحل تولید فیلم، نقش و حضوری نداشته‌ام.

سایه های موازی
ابوالفضل پورعرب، سمیرا حسن پور و شهاب حسینی در نمایی از “سایه های موازی”

آنچه بر پرده نمایش داده شده یا خواهد شد، کار من نیست

مهم نیست که فیلم خوبی شده یا نه. آنچه برای من اهمیت دارد، این است که آنچه بر پرده نمایش داده شده یا خواهد شد، کار من نیست، کار ایشان است. اقتباس من از داستان داستایوفسکی، فروردین ١٣٨٧ نوشته شده و ‌سال ١٣٨٩ در کتابی به نام «سه فیلمنامه» توسط نشر افکار به چاپ رسیده است. کسانی که به این موضوع علاقه‌مندند، می‌توانند به آن کتاب مراجعه کنند.

نه با این فیلم نسبتی دارم، نه با سعید عقیقی و داستایوفسکی‌ای که نام‌شان بر پوستر این فیلم است

خُلف وعده کارگردان در زمینه قرارش با من، نشان می‌دهد که هدف چیز دیگری بوده؛ چیزی که شاید ساختن فیلم به هر قیمت، بیش از ساختن فیلم خوب در آن پیدا باشد. کافی است تأکید کنم مسئولیت متنی که فیلم‌اش ساخته شده، با من نیست. نه با این فیلم نسبتی دارم، نه با سعید عقیقی و داستایوفسکی‌ای که نام‌شان بر پوستر این فیلم است، نه با موقعیتی که فیلم در آن تولید شده، نه با کسانی که بعدا از این داستان برای خود جامه‌ای خواهند دوخت.