1

#صبحانه_با_زرافه‌ها(سروش صحت)؛ طلاقِ فیثاغورث

سینماروزان/حامد مظفری:

+جنس کمدی طوری نیست که قهقهه زاید و فقط لبخندی نمکین است محصول قرارگیری آدمهای معیار کارگردان در موقعیت های تازه و دوپهلو حرف زدن‌هایی مثل دکتر! جون دکتر یا قرار دادن بازیگر پروژه‌های ارزشی در موقعیت خماری یا جا ماندن جسد یا تی‌تاپ خوردن بعد از خماری یا سرو نیمروی بعد از ضربه مغزی یا آرزوی تماشای بازی بایرن مونیخ توسط فروشنده اینستاگرامی کاسه بشقاب چوبی یا تاکید بر تعداد اندک دختر برای مخ زنی یا خوردن قیمه شب قبل رفیق متوفی یا…

-پژمان جمشیدی و بیژن بنفشه خواه و هوتن شکیبا و مجید یوسفی را از سریالهایش آورده اینجا و آنها را کنار هم قرار داده در موقعیتی که میتوانست یکی از موقعیت‌های سریال لیسانسه ها باشد ولی اینجا دست و بالش بازتر است در شوخیهای خاص که بعید بود ممیزان سیما به آن راه دهند. آن چهار تن منهای پژمان چندان تفاوتی ندارند با تجربه های قبلی شان و نفر پنجم بهرام رادان است که سابقه کمدی بی پولی را دارد و گریمش هم یادآور نیمه دوم بی پولی و بخصوص آن سکانس‌های سیب زمینی شستن یا گفتگو با زهره صفوی در بی‌آرتی.

+  آدمهای پرنقصان گرفتار موقعیت‌ خطیر که اینجا پرواز است به هپروت.

-بیژن و هوتن عینهو لیسانسه ها و همان دیسیپلین صوری بیژن و هَوَل بازی هوتن، مجید عینهو مگه تموم عمر چند تا بهاره، پژمان ولی تلاش کرده شخصیت تازه ای بسازد از داماد گرفتار نشئگی مفرط در شب عروسی!

-مجید یوسفی با همان لحن و روال مگه تموم عمر چند تا بهاره فقط ریشهایش را زده و سبيل دارش در نگاه اول قدری رعب انگیز است ولی کج که می‌شود مشابه سروش جمشیدی و زبان که باز می‌کند همان است که بود.
+ لو انگل برای ماقبل هپروت و واید انگل برای مابعد هپروت!؟ همه جا و همه وقت با نوای تصنیف مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی…

+ساخت و ساز انواع زوایا از قائمه تا حاده و منفرجه بیشتر به بازیگوشی با مثلثات شبیه است تا ربط ماهوی با هپروت مگر آن که فرض کنیم جناب فیثاغورث یا تالس هستند که روحشان در یکی از این هپروتی‌ها حلول کرده.

+دیر زنان را وارد داستان می‌کند و تازه بعد از یک ساعت و نیم که زنان وارد داستان میشوند، کمدی قهقهه‌زایی شکل می‌گیرد! سریال سازی مفرط باعث شده کلی مقدمه بچیند برای ورود زنان و آن شاه‌سکانس گپ و گفت اسپانیولی و…؟؟ سنت کمدی ایرانی بدون زنان؟ میشود؟ قدیم‌ترها هم زن‌پوش می‌آوردند که ذائقه ایرانی را قلقلک دهند. ایشان ولی مقاومت می‌کند جهت متفاوت‌نمایی! تازه بناست ورژن زنانه همین را هم بسازد؟ که لابد در آنجا ۹۰ دقیقه زنان در هپروت ند؟ مردپوش می‌آورد؟

صبحانه با زرافه ها
صبحانه با زرافه ها

+صحت بعد از چند سریال و یک فیلم همچنان در نخ مرگ و پرش بعد از مرگ و چشمان گاوی است که آرامش‌بخش پیش‌مرگ است؛ درست به مانند آن تیپ های آشنا و اغلب شکست‌خورده از سر و همسر که یک‌دم او را رها نمی‌کنند و در این الگوریتم، رهایی ممکن نیست مگر با پیوند تراژدی به پارادایس تخیلی؛ به خصوص که همه هم به یک اندازه در قتل تقصیرکارند.

-جنس فانتزی های سروش صحت همین است که هست و خودش نه علاقه دارد و نه شاید بتواند از آن رهایی پیدا کند و این جنس هم لاجرم خودخواسته بنا نیست که خیلی بخنداند مبادا طبقه‌‌ای که به آن منتسب شده، مخدوش گردد؟ رقابت؟ با سینمای کمدی؟ بعید است! با خودش؟ همچنان پژمان.

-دیالوگ:
زن بگیری پشیمونی، نگیری پشیمونی، چه بگیری چه نگیری پشیمونی!




سومین برگردان ایرانی #خماری در جشنواره فجر۴۲؟/سروش صحت و ماجرای #صبحانه_با_زرافه‌ها

سینماروزان/مهرداد شهبازی: بیش از یک دهه پس از ساخت فیلم خماری (هنگ اور) توسط تاد فیلیپس، امسال سومین برگردان ایرانی آن با عنوان #صبحانه_با_زرافه‌ها در جشنواره فجر۴۲ رونمایی خواهد شد.

روزنامه وطن امروز گزارش داده: فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» به کارگردانی سروش صحت با بازی بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازی‌فر، کاظم سیاحی و بیژن بنفشه‌خواه با اقتباسی از فیلم «هنگ اور» به کارگردانی تاد فیلیپس محصول آمریکا می‌تواند یکی از مهم‌ترین آثار کمدی حاضر در فجر 42 باشد؛ فیلمی که با توجه به اقتباس صورت گرفته از یک فیلم پرمخاطب در حوزه کمدی و احتمالا اکران نوروزی پس از فجر می‌تواند جایگزین مناسبی برای 2 فیلم کمدی حال حاضر اکران باشد. اما در کنار ژانر طنز نکته مهم اینکه باید امیدوار بود با توجه به کارگردانی سروش صحت و سوابق فیلمسازی کارگردان اثر، می‌توان امید داشت در کنار تولید با متر و معیارهای مخاطب‌پسند، در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر نیز بدرخشد و پس از مدت‌ها سینمای ایران شاهد تولیدات سینمای کمدی با رعایت سطح و کیفیت مناسب باشد و همانند دهه 60 و 70 آثار کمدی در کنار جذب مخاطب شاهد حضور درخشان در مهم‌ترین هماورد سینمایی کشور باشد.

#خماری که داستان آخرین شب مجردی و بدمستی سه دوست جوان است پیشتر دو بار در ایران، کپی شده؛ یک بار مصطفی منصوریار به تهیه‌کنندگی امیر سماواتی فیلم #همه_چی_آرومه را براساس آن ساخت که در جشنواره فجر۳۰ حضور داشت و کارگردان هم صادقانه کپی کاری از خماری را تایید کرد.

صبحانه با زرافه ها؛ سومین کپی ایرانی خماری؟؟
صبحانه با زرافه ها؛ سومین کپی ایرانی خماری؟؟

یک بار دیگر هم رامبد جوان در اپیزودهای ۳۴ تا ۳۷ سریال #مسافران با عنوان #فراموشی، مشابه اتفاقات خماری را ارائه داده بود؛ سریالی که نام سروش صحت را نیز به عنوان نویسنده داشت.
سروش صحت اخیرا سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره را در شبکه خانگی داشت که هرچند نتوانست جریان سازی گرمی در شبکه خانگی داشته باشد اما کمدی ولرم-و نه داغی- بود که می‌شد کنار گوشی‌بازی، آن را هم دید و لبخندی زد.

فیلم منبع که خماری باشد با بودجه ۳۵میلیون دلاری تولید شد و نزدیک ۵۰۰میلیون دلار در گیشه فروش کرد که یک سوددهی خوب است و باعث شد سه فیلم دیگر هم در ادامه آن تولید گردد با این حال…

فیلم همه چی آرومه در اکران رسمی خود در سال۹۱ فقط نزدیک ۴۰۰میلیون فروخت در شرایطی که فیلم اول باکس‌آفیس آن سال(کلاه قرمزی و بچه ننه) حدود ۵میلیارد فروخته بود یعنی بیشتر از ده برابر کپی خماری! آن سه اپیزود فراموشی سریال مسافران هم چندان چنگی به دل نمیزد و اینکه حالا صبحانه با زرافه‌ها بتواند یک کمدی داغ در اکران وطنی باشد، واقعا ممکن است؟




اعتراف صادقانه سروش صحت به ضعف تکنیکی آثارش!

سینماروزان: در میان کارگردانان ایرانی کمتر کسی را پیدا می‌کنید که ایرادات آثارش را بپذیرد و اغلب با افرادی سفسطه‌گر روبروییم که حتی ایرادات آشکار آثار خود را نمی‌پذیرند و مثلا وقتی بعد از چهار دهه فیلمسازی، سفارش فیلم اعتراضی‌ می‌گیرند و حاصل کار به کمدی ناخواسته بدل می‌شود، زمین و زمان را متهم می‌کنند برای آن که زیر بار قبول نقاط ضعف نروند.

در این اوضاع اینکه یکی مثل سروش صحت که اتفاقا هم فیلم مخاطب‌پسند “جهان با من برقص” را ساخته و هم سریالهای مفرح “پژمان” و “لیسانسه‌ها” را بی‌سفسطه از ضعف تکنیکی خودش می‌گوید جای خشنودی دارد.

سروش صحت با اعتراف به ضعف تکنیکی آثارش به بیست‌و‌چهار گفت: من در تکنیک خیلی ضعیفم و خیلی تکنیک بلد نیستم و جایی که در آن حس می‌کنم بهتر و بلدترم، حسم است و در تمام کارهایم به این حس معتقدم.

صحت با اشاره به شکل تمریناتش ادامه داد: وقتی داریم تمرین می‌کنیم به‌خصوص در میزانسن و با لباس و زمانی که تمرین جدی است روی حس‌ها متمرکزم و می‌دانم چه چیزهایی را باید روتوش کنم؛ این موقع است که یک ذره دیوانه بازی دارم مثلا میگویم این انگشتت را آن قدر تکان نده یا کمی سرت را این طرف‌تر بیاور.

سروش صحت افزود: خیلی به گوشم اعتماد دارم و به صداها و نحوه ادای جمله‌ها. ممکن است یک جمله طولانی را با یک برداشت بگیریم ولی بر سر نحوه گفتن یک بله یا نه، نصف روز وقت بگذاریم! به نظرم ما پر از بدی و خوبی هستیم؛ منتها باید خوبی‌های خود را تقویت کنیم و گسترش دهیم و بدی‌ها را آرشیو کنیم!




روایت علی مصفا از تجربه ناکامش در ساخت کمدی⇐اگر میتوانستم سر تهیه‌کننده را کلاه بگذارم یک کمدی بزرگ خلق می‌شد!!!/هنوز نتوانسته‌ام کسی را گمراه کنم(!) که پولی دهد تا فیلم سوم‌ام را بسازم!!

سینماروزان: علی مصفا بازیگری که اخیرا درام رازآلود «گرگ بازی» را روی پرده داشت و دو فیلم آماده اکران به نامهای «روزهای نارنجی» و «سال دوم دانشکده من» را هم دارد، سالها بعد از ایفای نقش در کمدی «همه دختران من»اسماعیل سلطانیان قصد دارد در یک کمدی دیگر با نام «پیچ تند» به کارگردانی سروش صحت و تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان ایفای نقش کند.

علی مصفا که در کنار پژمان جمشیدی و جواد عزتی در کمدی «پیچ تند» ایفای نقش خواهد کرد با اشاره به این کمدی به بهناز شیربانی در «شرق» گفت: اول بگویم این کار اصلا کمدی نیست. یا حداقل کمدی معمول این روزهای سینمای ما نیست. درست است که به‌هرحال طنزی در جریان قصه هست. فیلم‌نامه را خیلی دوست داشتم و امیدوارم کار خوبی از آب دربیاید.

مصفا درباره علاقمندیش به ژانر کمدی گفت: خودم  همیشه کمدی را دوست داشته‌ام و فکر می‌کنم می‌توانم کمدی بسازم. یک ‌بار هم فیلم‌نامه‌ای کمدی نوشتم و شاید 14-15 بار فیلم‌نامه را بازنویسی کردم تا رسید به یک هفته قبل از شروع فیلم‌برداری. تهیه‌کننده با من جلسه‌ای گذاشت و شروع کرد به دادوبیداد و فریاد که تو می‌خواهی سر ما کلاه بگذاری و به اسم فیلم کمدی فیلم روشنفکری بسازی که نشد. البته اگر من می‌توانستم سر ایشان کلاه بگذارم، خودش یک کمدی بزرگ می‌شد. منظورم این است که فیلم کمدی به نظر من اولا خیلی کار سختی است شاید واقعا از باقی گونه‌های فیلم سخت‌تر باشد ولی درباره  چیزی که این روزها در سینماها می‌بینیم، باید گفت این هم به‌هرحال شکلی از فیلم‌هایی است که مردم دوست دارند و اصلا هم بد نیست و به‌هرحال کمدی است ولی شکلی که در ذهن من به عنوان فیلم کمدی جاافتاده، این نوع فیلم نیست. راستش من بلد نیستم تعریفی از فیلم کمدی بدهم که خودم دوست دارم، ولی خب در ذهن من شکل ایده‌آل یک فیلم کمدی فیلم‌های وودی آلن است که شبیه‌اش را در ایران شاید در چند کار از آقای مهرجویی دیده باشیم. این چیزی است که من به عنوان کمدی دوست دارم و می‌پسندم.

علی مصفا که سابقه ساخت دو فیلم «پله آخر» و «سیمای زنی در دوردست» را در کارنامه دارد درباره برنامه هایش برای ساخت فیلم سوم گفت: الان خیلی سال است که در تلاشم سرمایه‌ای جور شود و فیلمم را بسازم ولی هنوز متأسفانه نتوانسته‌ام کسی را گمراه کنم که پولی بدهد تا من فیلم بسازم، به‌هرحال دارم کارهایی می‌کنم و امیدوارم بالاخره یکی به دامم بیفتد. 




تحلیل «کیهان» بر فصل دوم «لیسانسه‌ها»⇐از نگاه فرویدی به مسأله ازدواج و درام‌سازی مبتنی بر «عقده جنسی» تا نقطه قوتی به نام «پلیس»!

سینماروزان: از جمله سریالهای اخیر رسانه ملی که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته «لیسانسه ها2» به کارگردانی سروش صحت است؛ سریالی که ایرادات خاص خود را هم دارد اما به نسبت بسیاری از آثاری تلویزیون قابل تحمل‌تر است.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در تحلیلی بر این سریال با برشمردن برخی از نقاط ضعف این سریال یکی از معدود نقاط قوت آن را شخصیت پلیس سریال دانسته است.

متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:

محور فصل دوم سریال «لیسانسه‌ها» همچون آثار قبلی کارگردان این سریال، نمایش تصویری کاریکاتوری از طبقات متوسط و مرفه شهری در ایران است. سروش صحت، قبلا در سری اول «لیسانسه‌ها»، «شمعدونی» و به ویژه «پژمان»، تبحر خود در زمینه شوخی با دغدغه‌های نازل و بی‌مایگی تازه به دوران رسیده‌های جامعه را نشان داده بود. او در این سریال‌ها، بخشی از مردم که گرفتار مدرنیته و نوعی بی‌هویتی شده‌اند را دست می‌انداخت و درباره سبک زندگی و دلمشغولی‌های مبتذل آنها شوخی می‌کرد. اما محور سریال جدید او عقده‌های فروخورده و سرکوب شده‌ای است که مطابق با نگاه وی، کل جامعه را در بر گرفته است. طوری که همه کاراکترهای اصلی در «لیسانسه‌ها 2» از هر طیف و گروه سنی و در هر شغلی، مسئله‌ای جز ازدواج ندارند! در قسمت قبلی، فقط حبیب به این مسئله مبتلا بود و بقیه شخصیت‌های داستان، ماجراهای دیگری داشتند و این باعث تنوع داستان شده بود. اما در این قسمت، مازیار هم با اینکه با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند وارد این فاز شده، پدر معتاد او هم قصد تجدید ازدواج با همسر سابقش را دارد، جناب سروان هم در پی رسیدن به معشوق قدیمی خود است، دکتر مهاجر هم همه وقتش صرف فراهم کردن تجدید فراش می‌شود و…!
پرداختن به مقوله‌های عاشقانه و ازدواج جزء الزامات بدیهی آثار دراماتیک و نمایشی است اما آنچه در «لیسانسه‌ها2» غالب شده، نمایش تصویر و تصوری فرویدیستی از این موضوعات است. این نگاه در شخصیت حبیب بیش از بقیه برجسته شده است. چیزی که در او دیده می‌شود، یک تمایل عادی به ازدواج و حتی عشق نیست، بلکه رفتارش بیمار گونه است و هر لحظه به سمت کسی می‌رود!
یکی از مسئولیت‌های اصلی رسانه ملی، ترویج سبک زندگی مثبت است، اما در پربیننده‌ترین ساعت و شبکه سیما هرشب سریالی با عنوان «لیسانسه‌های2» پخش می‌شود که مبنا و اساس نگاهش فرویدیسم است و همه چیز را در قالب عقده جنسی دراماتیزه می‌کند. ده‌ها مسئله مهم درپیرامون ازدواج جوانان وجود دارد، اما سریالی که از ابتدا تا انتهای آن را ازدواج تشکیل داده، کمتر کمکی به آسیب‌شناسی یا فرهنگ‌سازی در این زمینه می‌کند. حتی مانع اصلی مسعود برای شروع زندگی مشترکش یعنی ‌اشتغال نیز در این سریال هیچ گاه تبدیل به یک مسئله اجتماعی نمی‌شود، بلکه این مشکل به تنبلی و ناتوانی خود او نسبت داده می‌شود. برخی از پیام‌های اجتماعی و فرهنگی سریال هم در قالب اطلاعیه به خورد مخاطب داده می‌شود. مثلا ناگهان در وسط داستان، یکی از کاراکترها رو به دوربین، مخاطب را درباره یک موضوع نصیحت می‌کند!
«لیسانسه‌های2» کم فروشی آشکار سروش صحت است. طوری که اتفاقات و فراز و نشیب‌های داستان در این سریال، کمتر از حد استاندارد است و موقعیت‌های کمدی بسیار کمی در آن دیده می‌شود. حتی ماجراهایی مثل رها شدن الاغ‌ها در سطح شهر و جست‌وجو برای یافتن آنها هم با اینکه ایده بکر و جالبی بود اما مورد استفاده کامل قرار نگرفت. یکی از نقاط عطف و کلیدی سریال، معرفی گزینه‌ اشتباه به حبیب بود. در اوائل داستان، وقتی مازیار به دندان‌پزشکی رفت تا تقاضای خواستگاری حبیب از نرگس را به وی منتقل کند اما این پیام را به دوست او رساند. جابجایی و بروز اتفاقات ‌اشتباهی، یکی از ترفندهای ایجاد کمدی است. اما مشکل این است که در این سریال، این جابجایی بدون هیچ منطق و دلیلی رخ داد و مشخص نشد که مازیار چرا پیشنهاد ازدواج حبیب را به فرد دیگری داد؟ به این ترتیب، این ایده هم به خاطر عدم پرداخت دقیق و ظریف، هدر رفت.
بسیاری از حوادث داستان، بیهوده و بی‌کارکرد هستند. به طور مثال، این اقدام رحیم که پول‌های خود را وسط بیابان برد و چال کرد، علاوه‌بر اینکه هیچ بار کمدی و طنزی ندارد، غیرمنطقی هم هست. چون شخصیت پردازی رحیم به گونه‌ای است که مخاطب او را فردی منفعت‌طلب و زیرک می‌پندارد. با این زمینه‌سازی، پنهان کردن پول‌ها توسط او در بیابان هیچ معنایی نمی‌یابد. دستمایه قرار دادن رقابت و حسادت دختر و زن‌بابا هم در قالب دعوای فرزند و همسر دکتر مهاجر در این سریال بسیار اغراق شده است و در قالب موقعیت‌های پیش پا افتاده، تکرار می‌شود و به غیر از یکی دو لحظه، هیچ جذابیت و طنزی را ایجاد نمی‌کند.
تأکید بیش از اندازه بر اینکه نمی‌توان با هیچ قشری شوخی کرد و هر بار که درباره گروهی حرفی زده می‌شود، یکی از کاراکترها رو به دوربین از آن گروه عذرخواهی می‌کند، فضای سریال را از حالت طبیعی خارج می‌کند. این ترفند بیش از آنکه گویای عدم انتقادپذیری دیگران باشد، القا می‌کند که سازندگان سریال، جسارت نقد را ندارند و از واکنش‌ها می‌هراسند.
البته این واقعیت را باید پذیرفت که طنز و طنازی بسیار دشوار و پیچیده است و «لیسانسه‌های2» به رغم ضعف اساسی و کلی اما در برخی لحظات توانست مخاطب را به خنده وادارد. یکی از معدود نقاط قوت این مجموعه، مأمور پلیس است که بسیار مودبانه و اخلاقی عمل می‌کند و در لحظه خودش را به محل وقوع جرم یا جایی که به او نیاز دارند می‌رساند. این کاراکتر هم از ارزش طنزآمیز برخوردار است و هم جنبه الگوسازی دارد.
بناست که قسمت سوم این سریال هم با عنوان «فوق‌لیسانسه‌ها» ساخته شود و به نمایش در بیاید. تجربه نشان می‌دهد که معمولا فیلم‌هایی که به سری‌های دوم و سوم و… می‌رسند، هر چه جلوتر می‌روند ضعیف‌تر می‌شوند و به اصطلاح، به آنها آب بسته می‌شود همچنانکه در «لیسانسه‌های2» همین اتفاق افتاد. به همین دلیل، ناظران و دست‌اندرکاران سیما باید نظارت لازم را بر کیفیت و محتوای این سریال داشته باشند تا نتیجه بهتری به دست بیاید.




سروش صحت در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐ بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نمي‌توانم کار طنز انجام بدهم چون فکر مي‌کردم ديگر با چه چيزي مي‌توان شوخي کرد؟/وقتی مجددا خواستم کار طنز انجام دهم ناچار شدم با همین اتفاق که نمی‌شود با هیچ کس شوخی کرد، شوخی کنم/ با بسياري ازچهره‌ها مثل تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچ‌کدام واکنش بدي نشان ندادند/به‌زودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد

سینماروزان/بهناز شیربانی: «ليسانسه‌ها»، تجربه ديگري از سروش صحت و حاصل نگارش او و ايمان صفايي است؛ تجربه‌اي که به زعم صحت، تابه‌حال موفقيت‌آمیز بوده و قرار است ادامه‌دار شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» سریال «ليسانسه‌ها» برخلاف ٢٤ قسمت اول که موافقان زیادی داشت، اين‌بار بسياري از تغيير لحن و به‌نوعي کم‌شدن بار کمدي کار صحبت مي‌کنند و دو‌پاره‌شدن سريال را يکي از نقاط ضعف آن مي‌دانند.

سروش صحت درباره عکس‌العمل‌هاي مخاطبان سريال و کارهاي اخيرش صحبت کرده است.

  مقايسه بين فصل اول و دوم سريال «ليسانسه‌ها»تابه‌حال بيشترين بحث و نظر را ميان مخالفان و موافقان اين مجموعه داشته است؛ مخالفان اين فصل از جذابيت‌هاي سري اول صحبت مي‌کنند که به مرور کم‌رنگ شده و قصه در فصل دوم کشش لازم را ندارد و برخي ديگر از جزئياتي در کار حرف مي‌زنند که در فصل گذشته نبوده، البته با اين پيش فرض که طبق صحبت‌هاي پيشين شما اساسا نمي‌توان اين مجموعه را به دو فصل تفکيک کرد و درواقع تنها بين زمان پخش فاصله افتاده است.
بله. نکته اصلي اين است که اصلا دو فصل وجود ندارد. درحقيقت «ليسانسه‌ها» از ابتدا يک سريال ٦٠ قسمتي بود و با همين ذهنيت که سريال بايد در اين تعداد قسمت ساخته شود کار را شروع کرديم. زماني که ٢٤ قسمت از مجموعه آماده شد، شبکه اعلام کرد که اين تعداد قسمت آماده شده و پخش شود و ما همچنان بدون تعطيلي به کارمان که ساخت سريال بود، ادامه داديم، اما نکته اينجاست؛ زماني که قرار بود با وقفه‌اي ادامه سريال پخش شود، پاياني براي آن در نظر گرفتيم و اين پايان هم به‌گونه‌اي بود که داستان همچنان ادامه دارد، چراکه طبعا نمي‌شد مجموعه تا پخش قسمت‌هاي بعد به همين شکل رها شود. بنابراين صحبت‌هايي که درباره فصل دوم سريال مي‌شود درست نيست، چراکه فاصله‌اي به‌لحاظ نگارش و ساخت بين اين دو وجود نداشت. براي ما کار پيوسته ادامه داشت، اما چون مي‌دانستيم قطعا اين تصورات پيش خواهد آمد، در بخش دوم، مواردي را در اجرا اضافه کرديم؛ مثل برخي موتيف‌هاي فانتزي يا تاش‌هاي فانتزي که مي‌بينيد؛ اينکه خواننده‌اي داريم و نکته‌هايي که حال‌وهواي اين بخش را از بخش قبل متمايز مي‌کند. طبعا اگر قرار بود فصل بعدي ساخته شود، بايد شخصيتي کم يا زياد مي‌شد يا گسست زماني اتفاق مي‌افتاد و قصه بايد از منظری ديگر و از جاي ديگري شروع مي‌شد. طبعا اگر ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» را آغاز کنيم همه‌چيز تفاوت خواهد داشت.
  البته شايد همين تغييرات جزئي است که عکس‌العمل‌ها نسبت به اين بخش را متفاوت کرده و برخي از کم‌شدن بار کمدي سريال صحبت مي‌کنند… .
روزي که بخش‌هاي فانتزي را به مجموعه اضافه مي‌کرديم، هم من و هم ايمان صفايي حدس مي‌زديم که به سمت چيزهايي حرکت مي‌کنيم که مردم خيلي به آن عادت ندارند. مي‌دانستيم مخاطبان ما دو گروه خواهند شد؛ عده‌اي که خيلي بيشتر از قبل سريال را دوست خواهند داشت، يک‌سري هم که همه‌چيز را مثل قبل مي‌پسندند. دقيقا همين اتفاق افتاد و قابل پيش‌بيني بود. طبيعي است براي هر کاري که مورد قبول واقع مي‌شود، وقتي تغييراتي ايجاد شود، عده‌اي که به ساختار پيشين عادت کرده‌‌اند معترض خواهند شد و مقايسه مي‌کنند.

 جدا از فصل‌بندي‌ها و واکنش‌هاي متفاوتي که مخاطبان در اين مدت داشته‌اند، نکته جالبي درباره اين مجموعه وجود دارد. به نظر مي‌رسد به مرور طي ساخت اين مجموعه به زبان جديدي در گفتار طنز رسيديد که کمترين انتقادها را در تلويزيون داشت. شايد بتوان از اين زاويه نگاه کرد که «ليسانسه‌ها» با دست‌مايه‌قراردادن انتقادهاي مرسوم در تلويزيون، توانست توجه بيشتري را جلب کند.  
بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نمي‌توانم کار طنز انجام بدهم. با ايمان صفايي تصميم گرفتيم چيز ديگري بنويسيم و طرح سريال ملودرام در ذهنمان بود، چون فکر مي‌کردم ديگر با چه چيزي مي‌توان شوخي کرد؟ در حقيقت با هيچ‌چيز و با هيچ‌کس نمي‌توان شوخي کرد. آن‌قدر احساس فشار مي‌کردم و حس مي‌کردم دست‌وپايم بسته است که اصلا به ساخت سريال طنز فکر نمي‌کردم. بسياري از کارگردان‌هاي خوبي که پيش از اين در تلويزيون آثار کمدي جذابي مي‌ساختند ديگر در تلويزيون کار نمي‌کنند. مهران مديري مدل کارهايش را عوض کرده است، رضا عطاران و رامبد جوان هم در سينما فعاليت مي‌کنند و ساختارهاي سريالي کم شده. من هم حس کردم شايد ديگر نمي‌توان مثل سابق در تلويزيون کار کمدي ساخت، ولي وقتي که از ما خواسته شد دوباره کار طنز بسازيم، با ايمان فکر کرديم درباره هرچيزي که صحبت کنيم به کسي بر خواهد خورد، بنابراين فکر کرديم همين موضوع را وارد ساختار قصه کنيم، پس با همين اتفاق شوخي کرديم و خداراشکر جواب داد و کار پخش شد. مي‌بينيد که با بسياري از شخصيت‌ها و مشاغل شوخي شد، بدون اينکه واکنش تندي به‌همراه داشته باشد.
  جالب است که اين ساختار را، هم مردم پذيرفتند و هم تلويزيون… .
من، هم از مردم متشکرم و هم از تلويزيون.
  پس شايد از ديدگاه شما بتوان اين‌طور تفسير کرد که هنوز هم فضا براي ساخت مجموعه‌هاي طنز در تلويزيون وجود دارد و بايد به فکر ساختارهاي متفاوت‌تر بود.
شرايط با گذشته تفاوت دارد، اما من اميدوار شدم که مي‌توان در اين مديوم کارهايي انجام داد. در «ليسانسه‌ها» ما با خيلي از وزارتخانه‌ها و وزرا شوخي کرديم و پخش شد.
نيروي انتظامي سعه‌صدر نشان داد، ما اجازه پيدا کرديم با نيروي انتظامي با مديران و مسئولان يا با خود تلويزيون شوخي کنيم و اين براي من جذاب بود، فکر مي‌کردم ديگر کار طنز انجام نمي‌دهم، الان بعد از استقبالي که از کار شد، به ايده‌هاي ديگري در ارتباط ‌با ساخت مجموعه طنز
فکر مي‌کنم.
  يک‌سري از عوامل، خصوصا بازيگران در مدت پخش مجموعه واکنش‌هاي متفاوتي به عملکرد تلويزيون داشتند و در صفحات شخصي‌شان انتقادهايي را نسبت به رويکرد تلويزيون در پخش سريال مطرح مي‌کردند. بيشترين حجم مميزي‌هايي که به سريال آسيب رساند، چه بود؟
طبعا در هر رسانه‌اي که کار مي‌کنيم، محدوديت‌هاي خاص خودش را دارد. اما بايد با ديدگاه متفاوتي به اين محدوديت‌ها نگاه کرد، بايد ديد نسبت قبل و بعد اين محدوديت‌ها چطور بوده است؟ بله طبعا محدوديت‌هايي بوده، بخش‌هايي از سريال حذف شده، اما من را خيلي اذيت نکرد و از برايند کار راضي و خوشحالم. کليت اتفاقي که قرار بود ساخته شود برايم اهميت بيشتري داشت، اينکه توانستيم با خيلي‌ها شوخي کنيم و شوخي‌ها پذيرفته شد و مردم به آن خنديدند و حس نکردند به کسي توهين شده است، اتفاق مهمي بود. ما با بسياري ازچهره‌ها مثل آقايان تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچ‌کدام واکنش بدي نشان ندادند. رضا صادقي بخش‌هايي را که با او شوخي شده، روي صفحه شخصي‌اش گذاشته است. اين اتفاق خوبي است که شوخي توهين نيست و حس مي‌کنم پذيرفته شده است.
  از شرايط حال حاضر تلويزيون صحبت کرديد، به نظر مي‌آيد حجم قابل توجه ساخت آثار کمدي در سينما چشمگيرتر است و قطعا سال آينده با درصد بالاتري از فيلم‌هاي کمدي روبه‌رو خواهيم شد. به عنوان کارگرداني که به‌زودي ساخت فيلم کمدي را آغاز خواهيد کرد، چه نگاهي به اين بخش داريد؟
اساسا ساخت تعداد زيادي از آثار کمدي در سينماي ايران تابع شرايط خاصي است؛ مثل اينکه مردم به دنبال فضايي هستند که فارغ از تمامي مسائل و مشکلات بخندند و خودشان را رها کنند. طبعا فيلم‌هاي کمدي پرفروش مي‌شود چون مردم اين فضا را مي‌خواهند. در اين مدت فيلم‌هاي کمدي خوبي ساخته شد، فقط اميدوارم پرفروش‌شدن فيلم‌هاي کمدي باعث نشود کمدي‌ها دم‌دستي شوند. در اين مدت کارهاي کمدي خوب ديده شدند و فروش خوبي هم داشتند. برخي هم ممکن است از هر ابزاري براي خنداندن مخاطب استفاده کنند، اشکالي هم ندارد؛ همه جاي دنيا اين هست که فيلم‌هاي خيلي خوب و خيلي بد کم است و اکثر فيلم‌ها متوسط هستند و نمي‌توان گفت کاري کنيم که ديگر فيلم متوسط و بد ساخته نشود. اما اميدوارم همين‌طور که فيلم‌هاي کمدي خوب مي‌فروشد، باعث نشود سينماي کمدي کم‌اهميت شود و جدي به آن نگاه نشود؛ چه از طرف سازندگان آثار و چه از نظر مخاطب. من هم به‌زودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد تا پيش از اينکه سريال «فوق‌ليسانسه‌ها» را بسازم و تصور مي‌کنم تا آخر عمر حتي اگر يک درام تلخ بسازم، باز هم رگه‌هايي از طنز در آن پيدا خواهم کرد و مايلم به اين شکل فيلم بسازم.

مدت‌هاست مشغول کار در تلويزيون هستيد، در کنارش اجراي برنامه «کتاب باز» را انجام مي‌دهيد و به نظر مي‌رسد در حال حاضر فعاليت در تلويزيون را ترجيح مي‌دهيد، همين‌طور است؟  
چيزي که در حال حاضر برايم اهميت دارد و دوست دارم مردم هم به آن برسند، آرامش و رضايت دروني است. اميدوارم کمي همديگر را بفهميم و خيلي ببخشيم. اين روزها بيشتر از قبل آرامش دروني دارم و سعي مي‌کنم کارهايم را با آرامش پيش ببرم؛ علاوه بر اينکه براي کارهاي آينده برنامه‌ريزي کرده‌ام.
  برنامه «کتاب باز» از ابتداي پخش توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند و از سوي ديگر تصور مي‌کنم علاقه‌مندي شخصي شما به کتاب و کتابخواني اتفاق بهتري براي برنامه‌اي است که نمونه‌اش را در رسانه ملي کمتر سراغ داريم. چقدر روند اين برنامه براي شما راضي‌کننده است؟
برنامه «کتاب باز» را دوست دارم. اساسا چند چيز را خيلي دوست دارم؛ دوستانم را دوست دارم و بسياري از ميهمانان برنامه، کم يا زياد از دوستاني هستند که با آنها آشنايي دارم و اين برايم دلنشين است، حرف‌زدن و حرف‌شنيدن را دوست دارم، اين برنامه هم گفت‌وگومحور است و از اين جهت هم برايم جالب است. موضوع برايم مهم است و يکي از موضوعات مورد علاقه من کتاب است. هرکسي در زندگي علاقه‌مندي‌هايي دارد و يکي از علاقه‌مندي‌هاي من هم کتاب است و تصور کنيد هر آنچه من دوست دارم در اين برنامه وجود دارد و چه بهتر از اين؟ و اتفاقي که افتاده اين است كه خيلي بيشتر از چيزي که ما فکر مي‌کرديم، برنامه ديده شد و بازتاب داشت و اين انرژي من را براي ادامه روند اجراي برنامه زياد مي‌کند. بسياري از افرادي که روزانه با آنها معاشرت مي‌کنم، همان‌قدر که در مورد «ليسانسه‌ها» حرف مي‌زنند، درباره «کتاب باز» هم صحبت مي‌کنند، بسياري باز به کتاب‌خواندن علاقه‌مند شدند، حتي پيغام‌هاي بسياري از خارج از ايران داريم و همه اينها خوشحالم مي‌کند.
  چرا کمتر بازي مي‌کنيد؟
سعي مي‌کنم نوشتن، بازي، کارگرداني و کارهاي مطبوعاتي را در کنار هم پيش ببرم و هيچ‌کدام را کنار نگذارم. در حال حاضر ترجيح مي‌دهم کارهايي را انجام دهم که بيشتر دوست دارم. اساسا بازيگري نيستم که براي هر نقشي مناسب باشم و براي بعضي نقش‌ها مناسب هستم، وقتي متوجه مي‌شوم انتخاب مناسبي براي نقشي نيستم، بازي نمي‌کنم. قبلا اين‌طور نبود؛ مي‌رفتم و بازي مي‌کردم. از طرف ديگر بازيگري هستم که حتما بايد کارگردان بالاي سرم باشد و هدايتم کند، درحال‌حاضر به اين چيزها بيشتر دقت مي‌کنم، طبعا وقتي مشغول کار هستم و کارگرداني مي‌کنم، فرصت بازي‌کردن ندارم.
نمي‌گويم بازيگر گزيده‌کاري هستم، اما سعي مي‌کنم حواسم را جمع کنم. خيلي‌وقت‌ها حتي با حواس جمع هم اشتباه مي‌کني، چه برسد به اينکه روي برخي مسائل بيشتر دقت کني، اما سعي مي‌کنم به نسبت گذشته بيشتر دقت کنم.
  ظاهرا تجربه نويسندگي مشترک با ايمان صفايي موفقيت‌آميز بوده و ادامه‌دار خواهد شد.
بله. اميدوارم تا آخر عمرم هر کاري که در حوزه نمايشي می‌نويسم با ايمان مشترک باشد. اين تجربه آن‌قدر برايم جذاب بود که تصور مي‌کنم من و ايمان تبديل به يک نفر شده‌ايم و فيلم‌نامه‌نوشتن با او برايم جذاب است، با این حال هرکدام از ما علاقه‌مندي‌هاي خاص خودمان را داريم و مثلا به‌تنهايي داستان مي‌نويسيم، اما قطعا در حوزه نمايش، فيلم‌نامه سريال يا سينمايي يا نمايش‌نامه تجربه همکاري مشترک اتفاق بهتري است.
  ترکيب بازيگران «ليسانسه‌ها» از نقاط قوت کار بود. در ادامه ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» هم همين ترکيب را خواهيم ديد؟
هميشه براي من بخش انتخاب بازيگر مهم و هيجان‌انگيز و با ريسک همراه است. خوشحالم که مردم هم از اين انتخاب راضي هستند. الان که بازي‌ها را مي‌بينم، غير از سه شخصيت پسر سريال که بسيار درخشان بازي کردند، چقدر بازيگران ديگر خوب و عالي بودند. در مدتي که به بازيگران اين مجموعه فکر مي‌کردم برايم مهم بود که هم فيزيک بازيگران و هم شيمي آنها مخاطب را جذب کند و به نظرم اين اتفاق رخ داد و همه‌چيز درست پيش رفت، اما در «فوق‌ليسانسه‌ها» طبعا به دليل اينکه مجموعه ديگري است، شايد تغييراتي ايجاد شود و بازيگران کم يا زياد شوند.




توضیحات سروش صحت درباره تولید «فوق لیسانسه‌ها» و شخصیتهای جدیدش

سینماروزان: سروش صحت کارگردان-بازیگری که این شبها فصل دوم سریال «لیسانسه ها» را روی آنتن دارد تا حد بالایی توانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند و همین راه را برایش هموار میکند در جهت تولید فصل سوم «لیسانسه ها».

به گزارش سینماروزان سروش صحت درباره تولید فصل سوم «لیسانسه ها» یا «فوق لیسانسه ها» به «جام جم» بیان داشت: صحبت‌هایی شده و شبکه هم مایل به ادامه ساخت کار است. ولی منتظرم اول پخش این سری تمام بشود و ببینم که آیا مردم اصلا کار را دوست داشته‌اند یا نه.

صحت ادامه داد: اگر مخاطبان دوست داشته باشند و شرایط هم فراهم باشد، سراغ ساخت «فوق لیسانسه‌ها» خواهیم رفت. در سری جدید حتما باید سراغ شوخی‌ها و شخصیت‌های جدید برویم و داستان‌های تازه‌ای برای شخصیت‌هایمان بنویسیم.




روایت سروش صحت از آلودگی هوا و پیدا شدن دو توده در ریه و طحال!!!

سینماروزان: هرقدر که اکران پاییزی سینماهای متراکم‌تر و آشفته‌تر میشود هوای تهران هم به دلیل خشکی بیش از حد روزبروز آلوده‌تر میشود.

به گزارش سینماروزان همان قدر که شورای صنفی نمایش به عنوان متولی اصلی چینش اکران، فیلمسوزی برآمده از تراکم اکران پاییز را قبول ندارد متولیان ارگانهایی که بودجه میگیرند برای حمایت از محیط زیست هم موضعی منفعلانه در برابر هوای تهران دارند.

سروش صحت بازیگر-کارگردانی که به تازگی «لیسانسه ها2» را روی آنتن فرستاده آلودگی هوای تهران را مجالی کرده برای داستانکی با نام «زندگی…» که در یک تاکسی می گذرد.

متن داستانک صحت را بخوانید:

خيابان كيپ‌كيپ بود و ماشين‌ها از جاي‌شان تكان نمي‌خوردند. مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «اين ترافيك ديگه داره ديوانه‌مون مي‌كنه.» زني كه كنار مرد نشسته بود، گفت: «قبلاها فقط صبح‌ها و غروب‌ها ترافيك بود، حالا ديگه همه‌اش ترافيك داريم، صبح، ظهر، عصر، شب، نصفه شب… همه‌اش.» راننده گفت: «حالا كاش هوا خوب بود… فكر كنيد همه‌اش تو ترافيك باشيد، هوا هم آلوده باشه.» مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «تازه هنوز اول آلودگيه، بذاريد زمستان بشه ديگه نفس نمي‌تونيم بكشيم.»

زني كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «خدا بهمون رحم كنه.»

مرد ميانسالي كه جلوي تاكسي نشسته بود، به بيرون خيره شده بود و انگار صداي بقيه مسافرين تاكسي را نمي‌شنيد. زني كه عقب تاكسي نشسته بود از مردي كه جلو نشسته بود و بيرون را نگاه مي‌كرد، پرسيد: «شما رو ترافيك و آلودگي هوا اذيت نمي‌كنه؟» مرد لحظه‌اي مكث كرد و بعد گفت: «من دو تا توده توي ريه و طحالم پيدا شده، دارم ميرم جواب آزمايش‌هاش رو بگيرم، ببينم چيه.»




ماجرای سفر پیمان قاسم‌خانی و کمال تبریزی به تایلند و قال گذاشتن گروه تولید یک سریال پرمخاطب

سینماروزان: پیمان قاسم خانی نویسنده ای که نخستین تجربه کارگردانیش «خوب بد جلف» نوروز اکران شد و اخیرا هم وارد شبکه خانگی شده است قبل از آن که وارد تلویزیون شود از اوایل دهه هفتاد در سینما به عنوان نویسنده فعالیت داشت ولی از اواخر دهه هفتاد فعالیتهای تلویزیونی اش آن قدر شد که چند سالی از سینما دور افتاد.

به گزارش سینماروزان یکی از موفق ترین سریالهایی که قاسم خانی در نگارش آن نقش داشت سریالی بود با نام «خانه ما» که توسط مسعود کرامتی بازیگر-کارگردان ساخته شده بود.

بازپخش این سریال از شبکه «آیفیلم» موجب شده است مسعود کرامتی به ذکر خاطراتی از بدقولی پیمان قاسم خانی در نگارش این سریال بپردازد گویا طراح اصلی داستان «خانه ما» مصطفی خرقه پوش تدوینگر سینما بوده است که بنا بوده با همراهی پیمان قاسم‌خانی داستان را امتداد دهد اما کرامتی به «همشهری جوان» گفته که پیمان از جایی به بعد سفر به تایلند با کمال تبریزی را ترجیح داده و آنها را قال گذاشته است.

کرامتی می گوید: پیمان قاسم‌خانی بنا بود در نویسندگی به مصطفی خرقه‌پوش کمک کند اما مصطفی از همان ابتدا ناگهان کنار کشید و رفت و از آن زمان قرار شد پیمان قاسم‌خانی سرپرست نویسندگان باشد و متنها را بنویسد اما بدقولیهایی کرد و باعث شد شادمهر راستین و حتی سروش صحت چند قسمتی برای ما بنویسند.

وی ادامه می‌دهد: بدقولیهای پیمان قاسم خانی باعث شد که حتی احمد حامد مجری طرح سریال هم نویسنده شود. قاسم‌خانی متنها را نمی‌آورد البته بدلیل جوانی و خامی شاید پذیرش موقعیت سرپرست نویسندگان برایش جانیفتاده بود.

مسعود کرامتی می‌افزاید: بعد از رفتن خرقه پوش و شروع فیلمبرداری ما یازده قسمت نوشته شده داشتیم و از جایی به بعد خاطرم است کمال تبریزی بنا بود فیلمی در تایلند بسازد و پیمان قاسم‌خانی در آن بازی کند. این گونه بود که وسط کار پیمان به مالزی و تایلند رفت البته با این تعهد که در نبودش متن را برایمان بفرستد. اگر شما یک ورق از آن متن را دیدید ما هم دیدیم!!!




موضع‌گیری انتخاباتی کارگردان «ساختمان پزشکان» و «لیسانسه‌ها»

سینماروزان: سروش صحت کارگردان و نویسنده ای که بیشتر در تلویزیون فعال بوده و سال گذشته هم سریال موفق «لیسانسه ها» را در رسانه ملی داشت در تازه ترین یادداشتش که ذیل ستون «تاکسی‌نوشت» در «اعتماد» منتشر شده کوشیده به زعم خود موضع گیری انتخاباتی خاص خود را داشته باشد.

صحت نیز به مانند اغلب سینماگران دیگر ایرانی که در انتخابات پیش رو سعی کرده‌اند موضع گیری صریحی نداشته باشند کوشیده یک موضع گیری انتخاباتی دوپهلو درنظر گیرد که البته طرفداران «کلید»(!) هم میتوانند آن را منسوب به خود بدانند.

متن یادداشت صحت را بخوانید:

حال و هوای بهتر

همه جا صحبت انتخابات است حتي توي تاكسي. مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، پرسيد: «شما راي مي‌ديد؟» زن كه عقب تاكسي نشسته بود گفت: «معلومه»  مرد ديگري كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «من مرددم» مرد جلويي پرسيد: «چرا؟» مردي كه عقب نشسته بود، گفت: «براي اينكه دم انتخابات همه كانديداها شعارهاشون خوبه ولي بعد حرف‌هايي كه زدن يادشون ميره» زن گفت: «يادشون نميره… خيلي از كارها را مي‌خوان انجام بدن اما نمي‌تونن، نميشه» مرد پرسيد: «يعني چي؟» زن گفت: «نديدين اول هر سال به خودمون مي‌گيم امسال اِل مي‌كنيم، بل مي‌كنيم… اين كار را نمي‌كنيم، اون كار را مي‌كنيم… آخر سال نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم نصف كارهايي كه مي‌خواستيم را نتونستيم انجام بديم» مرد جلويي گفت: «نصفش را انجام داده باشيم كه خوبه» راننده تاكسي گفت: «من خيلي به حرف‌هاي كانديداها كاري ندارم» مرد جلويي پرسيد: «پس به چي كار داريد؟» راننده گفت: «من به حال و هواي كانديداها نگاه مي‌كنم… هركدام اين كانديداها يه حال و هوايي دارن كه اگه انتخاب بشن همون حال و هوا را با خودشون ميارن» مرد جلويي پرسيد: «حالا مي‌دونيد به كي مي‌خواين راي بدين؟» راننده گفت: «بله… همون كه حال و هواش بهتره.»




سروش صحت: بعد از «لیسانسه‌ها» یک فیلم سینمایی می‌سازم و بعدش یک سریال ملودرام!

سینماروزان: سروش صحت کارگردانی که این شبها با سریال کمدی «لیسانسه ها» مهمان مخاطبان است در تازه ترین گفتگویی که درباره این سریال با «شرق» داشته از برنامه هایش برای کارگردانی در سینما و سپس کنار گذاشتن طنز و رفتن به سراغ ملودرام سخن گفته است.

بخشهای مرتبط با برنامه های آینده سروش صحت را بخوانید:

گویا قرار است به‌زودی کارگردانی سینما را تجربه کنید. مهران مدیری یا پیمان قاسم‌خانی هم پس از سال‌ها دست به چنین تجربه‌ای زدند. کارگردانی سینما برای شما به معنی قطع همکاری با تلویزیون است؟
دوست دارم تجربه کسب کنم و بعد به سراغ سینما بروم. اما این به معنی قطع ارتباط با تلویزیون نیست.
کار سینمایی هم طنز خواهد بود؟
مایه‌های طنز دارد. اصولا مدتی است سلیقه‌ام مدام تغییر می‌کند، اما نگاهم به هیچ کاری صرفا طنز نیست. معتقدم در هر کاری همان‌قدر که طنز و کمدی هست، رگه‌هایی از غم هم پیدا ‌شود، مثل زندگی، چراکه زندگی هم تلفیقی از غم و شادی است.

هیچ وقت به ساخت سریال ملودرام فکر کرده‌اید؟
بله مدت‌هاست به این موضوع فکر می‌کنم و شاید بعد از ساخت فیلم سینمایی این سریال را بسازم. طرح سریال هم آماده است و دوستش دارم. تا شهریور سال آینده مشغول ساخت سریال «لیسانسه‌ها» هستم و بعد از آن سرگرم ساخت فیلم سینمایی‌ام خواهم شد و امیدوارم بعد از آن فرصت ساخت این سریال فراهم شود.




روایت کارگردان “پژمان” از اولین عشق زندگیش…

سینماژورنال: سروش صحت نویسنده، کارگردان و بازیگری که بیشتر با نقشهای طنز می شناسیمش مدتهاست که ستونی به نام “تاکسی نوشت” را در روزنامه “اعتماد” دارد و به شرح اتفاقاتی می‌پردازد که حین تاکسی سواری برایش رخ داده.

به گزارش سینماژورنال یکی از تازه ترین نوشته‌های صحت در “تاکسی نوشت” درباره اولین عشق زندگیش و دیدار با وی بعد از سالها در یک تاکسی بوده است.

اولین عشق زندگیم

کارگردان “پژمان” و “ساختمان پزشکان” در شرج اولین عشق زندگیش نوشته است: اولين عشق زندگي‌ام مربي مهدكودك‌مان بود. خانم قاسمي كه او را خاله شهرزاد صدا مي‌كرديم به نظرم زيباترين، مهربان‌ترين، باشعورترين و بهترين زن عالم بود و من در چهار سالگي يك دل نه صد دل عاشقش بودم…

سلام خانم قاسمی

وی ادامه داده است: چند روز پيش سوار تاكسي كه شدم ديدم خانم قاسمي كنارم نشسته است. با همان نگاه اول شناختمش، هر چند كه سال‌هاي سال از آن دوره عشق و عاشقي گذشته بود. خانم قاسمي الان زن چاقي در آستانه ٨٠ سالگي بود كه كنار دخترش كه زن ميانسالي بود نشسته بود و روبه‌رو را نگاه مي‌كرد. گفتم: «سلام خانم قاسمي.» خانم قاسمي نگاهم كرد اما جواب سلامم را نداد. گفتم: «منو يادتون هست؟ شما توي مهد مربي من بوديد.»

دروغگو

صحت افزوده است: دخترش سلام و عليكي كرد و توضيح داد كه متاسفانه حافظه مادرش مخدوش شده و خاطراتش را از دست داده است. نااميد نشدم و گفتم: «من عاشق شما بودم.» خانم قاسمي نگاهم كرد و باز هم جوابي نداد. گفتم: «هنوزم عاشقتونم.» خانم قاسمي گفت: «دروغگو»




انصراف مهناز افشار از همراهی کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی/این انصراف به تعلیق فیلمبرداری منجر شد

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته خبر رسیده بود مهناز افشار بازیگر زن سینما قصد دارد در تازه ترین فیلم بیژن میرباقری کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی با عنوان “ربوده شده” بازی کند(اینجا را بخوانید) اما گویا افشار از بازی در این فیلم انصراف داده است.

به گزارش سینماژورنال افشار بنا بود در “ربوده شده” نقش هنرپیشه زنی را بازی کند که لپ تاپش ربوده شده و همین امر برایش مشکلات متعددی را رقم می زند.

افشار فیلمنامه “ربوده شده” را به طور کامل مطالعه نمود و تا پای عقد قرارداد با “ربوده شده” هم پیش رفت  اما چند روز مانده به آغاز فیلمبرداری از حضور در کار انصراف داد.

افشار نمیخواست مجددا نقش یک هنرپیشه را بازی کند

هرچند برخی شنیده ها حکایت از آن دارند شباهت روایت داستانی این فیلم با ماجرایی که چند سال پیش برای هدیه تهرانی رخ داده بود عامل انصراف افشار شده اما یکی از عوامل فیلم که نخواست نامش فاش شود دلیل انصراف افشار را این دانسته که پیشتر نقش یک هنرپیشه را بازی کرده بود.

به گزارش سینماژورنال حدود هفت سال قبل در یکی از معدود آثار اجتماعی ابراهیم حاتمی کیا یعنی “دعوت” مهناز افشار ایفاگر یک هنرپیشه زن بود که بارداریش مشکلاتی را برای وی و همسرش-که نقشش را سیامک انصاری بازی می کرد-رقم می زند.

طبق گفته این دست اندرکار فیلم، مهناز افشار به دلیل بازی در “دعوت” در نقش یک هنرپیشه زن، قید بازی در “ربوده شده” را زده است و همین امر باعث تعلیق فیلمبرداری اثر شده است.

این انصراف در شرایطی رخ داده که افشار 5 سال قبل در درام “طبقه سوم” تجربه همکاری با میرباقری را پشت سر گذاشته بود.

تعلیق فیلمبرداری تا جلب یک چهره سرشناس بازیگری

از آنجا که نیاز است شخصیت اصلی این فیلم حتما توسط یکی از بازیگران زن شناخته شده ایفا شود فعلا تولید پروژه معلق شده تا با جلب نظر یکی از چهره های بازیگری تولید به جریان بیفتد.

پیش از این حضور روزبه بمانی ترانه سرای شناخته شده موسیقی پاپ به عنوان یکی از بازیگران “ربوده شده” که یک پروژه کم بازیگر است منتشر شده بود. ضمن اینکه سروش صحت نیز بنا بود ایفای یکی از نقشهای مکمل را انجام دهد.

به احتمال با تغییر بازیگر اصلی تغییری در بازیگران مکمل داده نخواهد شد و بمانی و صحت کماکان در پروژه حضور خواهند داشت.




خواننده تیتراژ برنامه رشیدپور همبازی مهناز افشار شد؛ در فیلمی با سوژه سرقت لپ تاپ بازیگر سینما!!!

سینماژورنال: مهناز افشار بازیگر زن سینما که اخیرا کمدی “نهنگ عنبر” را روی پرده داشت قصد بازی در درامی با رگه های معمایی دارد.

به گزارش سینماژورنال این درام “ربوده شده” نام دارد که توسط بیژن میرباقری کارگردانی که در تولید فیلم پرهزینه “محمد رسول ا..(ص)” کارگردان دوم کار بود ساخته می شود.

ماجرای سرقت لپ تاپ یک هنرپیشه
رفیق مشترک مجید مجیدی و میرباقری یعنی جواد نوروزبیگی تهیه کنندگی کار را برعهده دارد و داستان “ربوده شده” درباره یک هنرپیشه زن سینماست که دزدیده شدن لپ تاپش دردسرهای فراوانی را برایش رقم می زند.

حضور ترانه سرای همسر سابق کیمیایی در فیلم
نکته جالب درباره “ربوده شده” آن است که مطابق با اطلاعات ارائه شده در “تماشاگران امروز” روزبه بمانی ترانه سرای موسیقی پاپ هم در آن ایفای نقش خواهد کرد.

روزبه بمانی که آغاز فعالیت هنری خود را مدیون بهروز صفاریان است که شرایط حضور وی در موسیقی پاپ را فراهم کرد تجربه همکاری با خوانندگان مختلفی از موسیقی پاپ را داشته است؛
از سعید شهروز، علی لهراسبی، محسن چاووشی، کاوه یغمایی و محسن یگانه تا فرزاد فرزین، رضا صادقی، احسان خواجه امیری و خشایار اعتمادی.

بمانی تجربه همکاری با خوانندگان لوس آنجلسی را هم داشته است و از جمله با همسر سابق مسعود کیمیایی در تولید قطعه ای به نام “اعجاز” همکاری کرده است. بمانی با خواننده قطعه “سال 2000” نیز همکاریهایی داشته است.

تجربه ایفای نقش در یک تئاتر

بمانی که سابقه خواندن ترانه تیتراژ برنامه “شب شیشه ای” رضا رشیدپور را دارد سال قبل تجربه ایفای نقش در نمایشی با نام “کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد” به کارگردانی رضا حداد را هم پشت سر گذاشت.

سروش صحت هم در کار هست

در کناز مهناز افشار و روزبه بمانی، سروش صحت هم در “ربوده شده” ایفای نقش خواهد کرد.




سام درخشانی سرآشپز شد!+عکس

سینماژورنال: سرى جديد “شام ايرانى” از روز سه شنبه ١٣ مردادماه وارد شبكه نمايش خانگى مى شود.

به گزارش سینماژورنال سرى جديد این مجموعه به كارگردانى سروش صحت و تهيه كنندگى محمد شايسته از روز سه شنبه ١٣ مردادماه توسط مؤسسه هنر اول در شبكه نمايش خانگى توزيع مى شود.

در سرى جديد اين مجموعه پوريا پورسرخ، پژمان بازغى، هادى كاظمى و سام درخشانى به رقابت با يكديگر مى پردازند.

سام درخشانى بازیگری که به تازگی با دختری به نام “عسل” ازدواج کرده بود(اینجا را بخوانید) در قسمت اول سری جدید “شام ایرانی” به عنوان میزبان حضور دارد و شاهد سرآشپزی او خواهیم بود.

تيتراژ سرى جديد “شام ايرانى” را على ارشدى خوانده است.

شام ایرانی
شام ایرانی



۲ برابر شدن تعداد شرکت کنندگان “شام ایرانی”+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فصل از مجموعه “شام ایرانی” بعد از ماه مبارک رمضان به شبکه خانگی می آید.

به گزارش سینماژورنال فصل جدید “شام ایرانی” یک تفاوت با فصلهای پیشین دارد و آن هم اینکه در این فصل تعداد مهمانان دو برابر شده است.

در فصلهای پیشین اغلب چهار مهمان بودند که در چهار قسمت به رقابت می پرداختند اما در فصل جدید تعداد مهمانان به هشت نفر رسیده است.

سام درخشاني، علي صادقي، پژمان بازغي، حميد لولايي، پوريا پورسرخ، مهران رجبي، هادي كاظمي و يوسف تيموري چهره هایی هستند که در این فصل به رقابت می پردازند.

كارگردانی این فصل از “شام ایرانی” را  سروش صحت برعهده داشته است و تهيه كننده آن نیز محمد شايسته است.

“شام ایرانی” توسط شرکت هنر اول در شبکه خانگی توزیع خواهد شد.

شام ایرانی
شام ایرانی



سروش صحت: من طبقه متوسط را خوب می‌شناسم، مدیری طبقه مرفه را و عطاران طبقه محروم را!/امیر قادری گفت بیخیال کارگردانی نشو!

سینماژورنال: سروش صحت نویسنده و کارگردانی است که این شبها سریال “شمعدونی” را روی آنتن دارد.

به گزارش سینماژورنال صحت پیش از “شمعدونی” سریالهای دیگری مانند “پژمان” و “ساختمان پزشکان” و “چارخونه” را هم ساخته است اما هنوز که هنوز است خود را کارگردان نمی داند.

صحت در تازه ترین گفتگوی خود نیز با ذکر این مساله که کارگردان شدنش اتفاقی بوده از امیر قادری روزنامه نگار سینمایی به عنوان کسی نام برده که به توصیه وی اولین تجربه کارگردانیش را به انتها رسانیده است.

سروش صحت در این گفتگو که با “اعتماد” انجام شده درباره تفاوتهای خود با مهران مدیری و رضا عطاران در طبقه اجتماعی که بدان می پرازد نیز نکته جالبی را بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سروش صحت را ارائه می دهد.

  بر وزن علم بهتر است يا ثروت، هنر بهتر است يا ثروت؟
سوال خيلي سختي است چون تعريف هنر براي من گنگ است اما ثروت برايم مشخص. پاسخ به اين سوال كمي برايم دشوار است. شايد راحت‌ترين پاسخ براي اين سوال اين است كه هم هنر را دوست دارم هم ثروت را. به نظر من هر چيزي خوبش خوب است.
  پس ثروت خوب را دوست داريد اما ثروت بد چه جور ثروتي مي‌تواند باشد؟
ثروتي است كه شما از آن بد استفاده مي‌كنيد و باعث مي‌شود خودت يا زندگي‌ات خراب شود يا اينكه باعث شود كه زندگي بقيه لطمه ببيند.
  و ثروت خوب چه ثروتي است؟
ثروتي است كه شما خودتان از آن لذت ببريد باعث آسايش اطرافيان‌تان شود و شما را به خواسته‌هاي‌تان نزديك‌تر كند.
   هنر بد چه هنري است؟ اصلا تعريف شما از هنر چيست؟
پاسخ به اين سوال هم سخت است چون تعريف من از هنر خيلي شخصي است. به خصوص اينكه هنر يك تعريف عام دارد. هنر به حدي گسترده و انتزاعي است كه در هر ذهني به يك شكل است. يعني شما وقتي در مورد ادبيات صحبت مي‌كنيد يكي به داستايوفسكي هنرمند مي‌گويد و ديگري به ذبيح‌الله منصوري و شخص ديگري به دانيال استيل. هريك از آنها هم به نظر خودشان درست مي‌گويند و هريك با ديگري مخالف است. به همين دليل است كه تعريف شخصي مي‌شود و نمي‌توان گفت كدام يك درست مي‌گويند.
   درست مانند اينكه مي‌گوييم هنرخلاق است يا هنر سرگرمي است.
بله. مرز بين اين دو كاملا سليقه‌اي است اما در مورد ثروت راحت‌تر مي‌توان صحبت كرد.
   آيا شما معتقديد كه هنر خلاق خوب است و هنر سرگرمي بد يا برعكس؟
نه ابدا چون هنر خلاق و سرگرمي هركدام به همان اندازه تعريف‌شان گسترده است.
   آيا تا به حال شده كه به خاطر پول خوب، هنر را كنار بگذاريد؟
تعريفي كه از هنر در ذهن دارم، به حدي در حركت است كه هنوز به يك تعريف ثابت براي آن نرسيده‌ام و نمي‌توانم بگويم كه به چه چيزي بايد هنر بگويم اما اگر منظور شما اين است كه آيا شده به خاطر پول كار كنم، بله، شده.
   بعد از اينكه به خاطر پول كار كرديد چه حسي داشتيد؟
تمام سعي‌ام را كرده‌ام كه كار خوبي ارايه دهم و گاهي اوقات بعد از ارايه كار پشيمان نبوده‌ام و گاهي هم بعد از كار شرمسار و پشيمان بودم ولي خب چاره‌اي نبوده است.
   تعداد آن كارهايي كه از آنها شرمنده بوديد، زياد است يا كم؟
خيلي زياد نيست ولي هستند ديگر.
   البته صراحت شما قابل تحسين است! شما همواره در بخش سرگرمي فردي موفق بوده‌ايد. عده‌اي معتقدند يك كار اگر با استقبال فراوان مواجه شود، ممكن است از لحاظ هنري ارزش آن پايين بيايد ولي از سوي ديگر وقتي فيلم، سريال يا تئاتري شكست مي‌خورد باز ما آن كار را فاقد ارزش مي‌دانيم، شما استقبال مردم را نسبت به كارهاي‌تان چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
گفته شما كاملا درست است. سال‌ها پيش يك مطلبي را خواندم كه نقدي بود بر كتاب حاجي باباي اصفهاني كه تيتر آن نقد اين بود: «كتابي عامه‌فهم و خاص پسند». بنده از همان زماني كه اين مطلب را خوانده‌ام دوست داشته‌ام كارهايم به اين مرحله برسد. فكر مي‌كنم اگر در حال حاضر جايگاه آقاي اصغر فرهادي در عرصه هنر اينقدر بالاست، به اين دليل بوده كه توانسته هم با مخاطب خاص و جهاني ارتباط برقرار كند كما اينكه هنگامي كه فيلمش در سينماهاي ايران اكران مي‌شود مخاطب عام فيلم را مي‌بيند و مي‌پسندد.
   يا مثال غيرايراني‌اش مي‌شود مثلا امبرتو اكو، نويسنده و فيلسوفي كه…
دقيقا، امبرتو اكو يك عكس دارد كه من در آشپزخانه نصب كرده‌ام؛ در آن عكس دم در كافه‌اي ايستاده كه پاتوقش براي صرف چاي و قهوه بوده است و بقيه آدم‌ها هم بيرون كافه ايستاده‌اند كه يكي راننده تاكسي، يكي كارگر يا… هستند كه اگر زير عكس نوشته نشده بود كدام يك از اين ١٠، ١٢ نفر (كه چند تا روي زمين و چند تا سر پا ايستاده‌اند) امبرتواكو است نمي‌توانيد ايشان را تشخيص دهيد. او توانسته هم در محيط‌هاي دانشگاهي يك آدم به‌شدت خاص و فعال باشد و هم پاتوقش جايي ميان مردم است كه در آنجا هم چايي و قهوه مي‌خورد  و هم كار مي‌كند. شايد به همين دليل است كه توانسته هم در زيباشناسي حرف‌هايش را در استانداردهاي جهاني مطرح كند و هم كتاب‌هايش به‌گونه‌اي است كه تمام مردم دنيا آن را مطالعه مي‌كنند.
   نخستين‌بار شما را در كلاس‌هاي آقاي دولت‌آبادي ديدم. آن زمان همكلاس بوديم. هر وقت كار بد از شما مي‌بينم مي‌گويم سروش صحت چرا؟ آيا با توجه به شناختي كه از شما داريم، اين انتظار زيادي است؟
نه، انتظار زيادي نيست. انتظار بجايي است. همه مي‌توانند از هم انتظار داشته باشند چون انتظار باعث پيشرفت انسان‌ها مي‌شود و تلاش‌شان را بيشتر مي‌كند ولي همه ما آدم‌هايي هستيم با ضعف‌ها، محدوديت‌ها و شرايطي كه ديگران از آن بي‌خبرند و خيلي وقت‌ها تلاش‌مان و سعي‌مان را كرده‌ايم و به نظر خودمان بهترين كار دنيا را انجام داده‌ايم ولي قانع‌كننده نبوده است. حتي مواقعي كه خودم مي‌دانستم كار باب ميلم نيست نيز سعي داشتم آن را به عنوان يك كار خوب ارايه بدهم اما بعضي مواقع نشده است.
   چند نمونه از كارهايي را كه فكر مي‌كنيد خوب نبوده، بگوييد؟
آدمي سعي مي‌كند كارهاي بدش را پوشيده و پنهان نگه دارد!
   پس چند تا از كارهاي خوب‌تان را نام ببريد؟
در سريال‌هايي كه براي تلويزيون ساختم، ساختمان پزشكان، پژمان و شمعدوني را دوست دارم. در بازي‌هايي كه در تلويزيون اجرا كردم: كاكتوس (كه با آقاي هنرمند كار مي‌كردم)، كارهايي كه با آقاي مديري انجام دادم، سريال زيرزمين را كه با آقاي افخمي كار كردم و داستان يك شهر را كه با آقاي اصغر فرهادي كار كردم كارهاي خوبي مي‌دانم. در سينما هم نان عشق موتور ١٠٠٠، گاوخوني، تقاطع، شراره (كه نخستين فيلم‌ سينمايي‌ام بود و براي من مهم بود) را دوست داشتم و خب در عرصه نوشتن هم خيلي فيلمنامه‌هايم را قابل قبول مي‌دانم و روزنامه هم كه عرصه ديگري است.
   پس شمعدوني را دوست داريد؟
شمعدوني خيلي به سليقه‌ام نزديك است. روابط و ارتباط‌ها شايد در بعضي مواقع بيش از حد اغراق باشد اما كاملا درست است. در زندگي عادي من يكي از كارهايي كه مي‌كنم اين است كه يك گوشه‌اي مي‌نشينم و روابط و حركات افراد و مردم عادي را زيرنظر مي‌گذرانم و…
   اما به نظر ساختمان پزشكان موفق‌تر بود!
بله ساختمان پزشكان موفق‌تر بود، اما شمعدوني چه توي كار، چه كارگرداني، چه روابط خيلي خيلي به سليقه من نزديك‌تر است. البته اين به آن معنا نيست كه بخواهم بي‌ادبي كاراكترهاي اين سريال و اين افراد را تاييد بكنم اما ديده‌ام پس مي‌توانم منعكس كنم.
   سريال شمعدوني بلافاصله بعد از «در حاشيه» پخش شد و به همين دليل اين دو سريال در حالت مقايسه قرار گرفته است. نمي‌توانستيد جلوي پخش را بگيريد كه بلافاصله بعد از در حاشيه پخش نشود؟
فيلمبرداري شمعدوني قبل از اينكه در حاشيه شروع شود، تمام شده بود. قرار بود قبل از در حاشيه شروع شود و خيلي از طرفدار‌هاي در حاشيه فكر مي‌كنند كه ما آمده‌ايم و خود را تحميل كرده‌ايم كه جايگزين در حاشيه باشيم، در حالي كه زمان‌بندي پخش را خود تلويزيون تصميم مي‌گيرد. تلويزيون خودش برنامه‌ها را نگه مي‌دارد و بعد تصميم مي‌گيرند چه زماني پخش كنند. ما فقط مي‌دانيم كه برنامه دست كدام شبكه است ما حتي ساعت پخش سريال‌مان هم بر عهده خودمان نيست چه برسد به تاريخ پخش آن كه مطلقا دست سازنده نيست.
   اين پخش خيلي به كار صدمه زد.
اوايل پخش بله ولي به مرور كمتر شد.
   از اينكه شما را با آقاي مديري مقايسه مي‌كنند، چه حسي داريد؟
اين نوع مقايسه كمي حس افتخار به من دست مي‌دهد چون من شاگرد آقاي مديري بودم.
   يعني اين مقايسه كه باعث شد به شمعدوني لطمه بخورد شما را اذيت نكرد؟
طبيعي است هر كاري كه بعد از كار ديگر پخش شود، به خصوص با بازتاب‌هايي كه داشت طرفدارهايش دلخور شوند. ما خودمان هم دوست نداشتيم اين اتفاق بيفتد تا اينكه يك عامل خارجي باعث تعطيل شدن در حاشيه بشود. البته گروه سازنده اعلام كردند اين گونه نبوده است اما هر چيزي كه شبهه و شايبه داشته باشد اين شبهه و شايبه دامنگير جايگزين آن هم مي‌شود اما اين دست ما نبود ولي چون من آقاي مديري را دوست دارم مي‌گويم كه خيلي خوشحال شدم كه كارم را با او شروع كردم.
   يكي از نقدهايي كه بر كار شمعدوني بود، انتخاب بازيگرها بود ولي با اين تفاسيري كه مي‌گوييد، انتخاب بازيگرها به شخصيت‌ها و آن چيزي كه در ذهن داشتيد نزديك بوده است.
بله، اين موضوع اصلا غيرقابل انكار نيست كه اگر كارگردان يك‌سري از بازيگرهاي طنز شناخته شده را بياورد بيننده خيلي زودتر با كار ارتباط برقرار مي‌كند و زودتر و راحت‌تر فيلم را قبول مي‌كند. كمااينكه با اين انتخاب كارگردان نصف راه را رفته است. اما دوست داشتم از اين ترفند استفاده نكنم و از كساني استفاده كنم كه در سابقه تصويري ذهنم مي‌توانستم با نقش‌ها ارتباط‌شان دهم. ولي تا به الان موفق بوده‌ام و اميدوارم فشار كار آنقدر زياد نباشد كه دفعه‌هاي بعد به همان ترفند مراجعه كنم.
   يعني قدم برعكس برداشتيد؟
قدم برعكس نه. ولي ممكن است آدميزاد گاهي كوتاه بيايد. در مقابل فشار تلويزيون، تهيه‌كننده و حتي بازيگر! ممكن است تصميم بگيريد كه از هشت تا بازيگر، پنج تا شناخته شده و كاركرده باشند. اما بنده دوست دارم اكثر بازيگرهايي كه انتخاب مي‌كنم خودش آدم اين نقش باشد و اينكه چقدر شناخته‌شده هست اغلب در انتخاب من تاثيري ندارد.
   اما اين كار را سخت‌تر خواهد كرد و پرداخت سخت‌تري خواهد داشت؟
بله. مثلا ساختمان پزشكان و پژمان را الان همه دوست دارند ولي اگر در اينترنت اوايل كار كامنت‌هاي تماشاچيان را بخوانيد، مي‌بينيد كه نسبت به آن كارها هم جبهه‌گيري بوده و به مرور با پژمان جمشيدي ارتباط برقرار كردند.
   شما تعادل را حفظ كرده‌ايد از يك سو آتنه فقيه‌نصيري را آورده‌ايد و از سوي ديگر قدرت ا.. ايزدي همان رشيد معروف را آورده‌ايد كه ذهنيت آن تئاتر اصفهاني را در ذهن تماشاگر زنده مي‌كند.
بنده آقاي ايزدي را كه به آقا رشيد معروف است هميشه خيلي دوست داشته‌ام و خيلي هم مي‌خنديديم و الان هم مي‌خندم. هميشه فكر مي‌كردم اگر ايشان كنترل شود، يك كمدين خوب خواهد شد. به همين دليل در اين كار هم سعي كرده‌ام تا جايي كه مي‌شود با ديالوگ و ميزانسن‌ها كنترل شده باشد و به نظر من نقش خود را توانسته خوب ايفا كند چون بعد از اينكه چهار قسمت رفت همه سراغ او را مي‌گرفتند كه آيا ديگر نمي‌آيد و…
   با اين تفاسير از چينش بازيگر و بازخوردي كه مي‌گيريد راضي هستيد؟
براي بنده قابل پيش‌بيني بود كه شايد از همان ابتدا عده‌اي نشناسند مثلا زماني كه به يك مهماني دوستانه مي‌رويد و همه را مي‌شناسيد از همان ابتدا راحت و آسوده وارد جمع مي‌شويد اما اگر در همان مهماني تعدادي افراد غريبه آمده باشند شما محتاط‌تر و با رعايت يك‌سري از اصول وارد مهماني مي‌شويد و در ابتدا رعايت مي‌كنيد اما به مرور كه با آنها دوست و آشنا شديد، راحت‌تر مي‌شويد.
   يكي از نقدهايي كه به شمعدوني مي‌كنند به شخصيت خواهري است كه از لحاظ جسمي كمي مشكل دارد و چون ازدواج نكرده عصبي است…
در ساختمان پزشكان يك عده معترض بودند كه چرا شخصيتي كه خانم دهقان به نام خانم شيرزاد بازي مي‌كرد اينقدر ابله است و چرا يك زن را تا اين حد ابله و نادان نشان داده‌ام كه در پاسخ گفتم اين شخصيت يك آدم است در يك كار طنز. الان هم همين واكنش را نسبت به هوشنگ دارند. چرا مرد را تحقير كرده‌اند اما اصولا ما در كار به آدم‌هايي احتياج داريم كه يك‌سري موقعيت ايجاد كنند. ما خيلي وقت‌ها مجبوريم از تيپ استفاده كنيم. الان در اين كار ما زيبا و زهره كه خانم ميرعلمي و عابدي نقش‌شان را بازي مي‌كنند بيشتر از همه به نقش‌شان نزديكند. اما اگر طي داستان ببينيم اينها تيپ خالص نيستند تيپ شخصيت هستند تمام رفتارشان براساس تيپ شكل نمي‌گيرد. در بعضي از لحظه‌ها رفتاري دارند كه آن موقع آماده‌اش نبوديم. رنگ‌آميزي مي‌شوند و ما در كار طنز به آنها احتياج داريم. در مورد اينكه اشاره كرديد كه چرا پاهايش مشكل دارد من براي اغلب نقش‌ها سعي مي‌كنم دو تا شخصيت را در نظر بگيريم كه اگر يكي نشد با دومي كار كنم. اكثريت قريب به اتفاق هم همان شخصيت اول ماندگار مي‌شود. اما براي نقش زيبا فقط و فقط به خانم ميرعلمي فكر كرده بودم. اما سه، چهار روز مانده به فيلمبرداري، خانم ميرعلمي زنگ زدند كه من نمي‌توانم بيايم چون سه چهار روز پيش در اجراي تئاتر از ارتفاع پايين افتاده‌ام و ٩ جاي پايم شكسته است. تا يك ماه خانم ميرعلمي اصلا نمي‌توانستند حركتي بكنند. اما به او گفتيم كار را طوري تنظيم مي‌كنيم كه ماه اول نباشي و داستان را طوري تغيير مي‌دهيم كه ماه اول با ويلچر باشي بعد دو عصا و يك عصا. يعني ما در طول ١٠ ماه داستان را با مراحل درمان خانم ميرعلمي به پيش برديم يعني اگر اوايل كار را نگاه كنيد خانم ميرعلمي يك بار در تاكسي نشسته و يك بار روي صندلي چون اصلا حركت نمي‌توانست بكند. بعد پايش مي‌شكند و روي ويلچر است بعد با دو عصا است و…
   اين كار جزو مواردي است كه كارگردان با بازيگر داستان‌سازي مي‌كند؟
چون به نظر بنده فقط ايشان قابليت بازي كردن اين نقش را داشتند.
   شما در مصاحبه‌هاي‌تان بر وجه نويسندگي بيشتر تاكيد داريد و بعد بازيگري و بعد هم كارگرداني. خب، به عنوان يك نويسنده تعريف شما از يك سريال طنز يا كار تلويزيوني طنز چيست؟
از كليات شروع مي‌كنم كه به جزييات برسم. در ايران يك عده به فانتزي علاقه دارند و استاد فانتزي هستند و بيشترين كار فانتزي را انجام مي‌دهند، مثل آقايان پيمان و مهراب قاسم‌خاني كه ذهن‌هاي فانتزي خيلي خوبي دارند، يا حتي رامبد جوان. ذهن من آنقدر فانتزي نيست. من دوست دارم در يك بستر رئال كار كنم. در يك بستر رئال اجتماعي با رگه‌ها و مايه‌هايي از فانتزي، يعني لحظه‌‌اي. همان‌طور كه آقاي مديري طبقات خاص و مرفه را خوب نشان مي‌دهد يا آقاي عطاران طبقات محروم را خوب نشان مي‌دهد، من هم چون خاستگاه خودم از طبقه متوسط است، برايم نشان دادن اين طبقه راحت‌تر است و دوست دارم طنز اجتماعي با مايه‌هايي از رئال فانتزي براي طبقه متوسط شهري را كار كنم. حال ممكن است كارم خوب يا بد شود ولي در اين بستر بيشتر احاطه دارم.
   براساس ستون «تاكسي‌نوشت» كه در روزنامه‌ها و صفحات آخر «اعتماد» هميشه نوشته‌ايد، يك نكته قابل تامل است؛ اينكه در خيابان‌ها با مردم ارتباط داريد، گپ مي‌زنيد كه نشان از اين دارد شما روابط مردم عادي را مي‌شناسيد اما در طنزي كه ارايه مي‌دهيد يك ديدگاه پاستوريزه‌اي وجود دارد، يا به توضيح ديگر، سروش صحت هميشه يك حدي را نگه مي‌دارد و ورود نمي‌كند به زبان و طنز خياباني. با توجه به اينكه گفتيد علاقه‌تان روايت طبقه متوسط است، اين پاستوريزه بودن‌تان را چگونه توجيه مي‌كنيد؟
فكر كنم در نوشته‌هايم هم اين مورد را رعايت كرده‌ام. البته در اين مورد ادعايي ندارم ولي اميدوارم كه رعايت كرده باشم. اما نكته جالب اين است كه در همين حدي هم كه هستيم به اعتقاد بسياري مرزها و حد و حدود را شكانده‌ايم و در واقع خط‌شكني و چارچوب‌شكني كرده‌ايم. شما به من مي‌گوييد پاستوريزه و استريليزه در حالي كه بنده در يك مصاحبه نسبت به اين موضوع اعتراض كردم كه چرا از ما مي‌خواهيد پاستوريزه و استريليزه باشيم. بگذاريد كمي واقع‌بينانه‌تر باشيم.
   بيشتر نوع ارايه مدنظر من است. مثلا در همين كار شمعدوني وقتي دو نفر به عنوان برادرزن و داماد با هم ديالوگ مي‌كنند، يك حدي از شوخي و طنز را رعايت مي‌كنند تا آن حدود شكسته نشود.
اين موردي را كه شما به آن اشاره كرديد دوست دارم. فكر مي‌كنم آدم‌ها هم بايد خيلي نزديك به هم باشند و هم بايد حد و حدودشان را نگه دارند. همه آدم‌ها اطراف خودشان هاله‌اي دارند كه ميزان صميميت مشخص‌كننده نزديكي به آن هاله است. به همين دليل است كه مثلا وقتي داخل آسانسور هستيم، چون همه نزديك هم هستيم بهتر است كه رو به‌در بايستيم تا چشم در چشم نشويم. چون اگر اين اتفاق بيفتد شما معذب مي‌شويد. در اين مكان‌ها درستش اين است كه همه به يك جهت بايستند تا بتوانند به يك جهت نگاه كنند. من دوست دارم آدم‌ها به هم نزديك باشند و در عين حال فاصله و حرمت و احترام هم حفظ شود.
   در يك مصاحبه شما عنوان كرده بوديد كه من براي نويسندگي نزد آقاي مديري رفته بودم و ايشان پيشنهاد بازيگري را داده بودند و بازيگر شدم و بعد از آن روايت مشابهي را در مورد كارگرداني مي‌گوييد به اين مضمون كه رفته بودم بازي كنم كه آقاي چگيني پيشنهاد كارگرداني را به من دادند و…
تمام زندگي من به همين شكل بوده است. من نمي‌خواستم فيلمنامه‌نويس بشوم و خيلي اتفاقي به اين فكر افتادم و اين تنها جايي بود كه خودم به اين فكر افتادم. من خيلي دلم مي‌خواست داستان‌نويس شوم ولي ازدواج كرده بودم و پولي نداشتم و فهميدم از داستان‌نويسي آبي گرم نمي‌شود. اين بود كه با خودم فكر كردم كه چه كنم كه هنر به ثروت گره بخورد و به فيلمنامه‌نويسي روي آوردم. در همان ابتدا من نه فيلمنامه‌نويسي بلد بودم نه ارتباطاتي در سينما داشتم. بنابراين شروع كردم به كتاب خواندن و برگزاري جلسه‌هايي با آقاي رامين نصير، حسن معجوني، رضا كاظمي‌نژاد جهت نوشتن فيلمنامه. بعد به ديدن آقاي مديري رفتم كه نتيجه‌اش شد بازيگري و در حال بازي در كار آقاي مديري بودم كه نخستين كار بازيگري سينمايي در فيلم شراره به من پيشنهاد شد و…
   نكته همين جاست كه در اين اتفاق‌هاي پشت سر هم شما نه تنها جا نمانده‌ايد بلكه توانسته‌ايد خودتان را هم از لحاظ سواد، نظري، تجربي و… تجهيز كنيد و خودتان را همپاي موضوع بالا بكشيد.
البته من نمي‌دانم كه چرا چنين اتفاقاتي افتاده است. زماني كه بازي را شروع كردم حتي اصطلاحات اوليه بازيگري را نمي‌دانستم. بار اول كه مديري به من گفت بازي كن يك صحنه‌اي بود كه بايد در را باز مي‌كردم و به يكي مي‌گفتم برو بيرون كه وقتي اين كار را انجام دادم به مديري گفتم خوب بود كه آقاي مديري عصباني شد و گفت من بايد بگويم كات تا بازي را قطع كني تا كات نگفتم بازي همچنان ادامه دارد. خلاصه كاملا مبتدي بودم.
   پس شانس هم در اين اتفاقات نقش داشته است.
بله، شانس خيلي دخيل بوده است. در فيلمنامه‌نويسي اصلا سكانس‌بندي بلد نبودم در چهارخونه كه براي كارگرداني رفته بودم هيچ چيز بلد نبودم و داشتم سكته مي‌كردم.
   تصميم نگرفتيد كه بگوييد: نه اين پيشنهاد را قبول نمي‌كنم؟
چرا تصميم گرفتم بگويم نه، ولي دو، سه عامل باعث شد كه ادامه بدهم و…
   يك نوع جسارتي را هم اين كار مي‌‌طلبيد، با توجه به اينكه سروش صحت از بيرون يك آدم ماخوذ به حياست و يك آدم فوق‌العاده محترم، ولي اين گونه مواجه شدن با چيزي كه همان طور خودتان گفتيد تجربه و سوادش را نداشته‌ايد خب جسارت مي‌خواهد كه سراغ فيلم ساختن هم برود.
هنگام فيلمبرداري چهارخونه خيلي مردد و وحشت‌زده بودم! يك بخشي از دلگرمي اين كار را آقاي چگيني كه تهيه‌كننده بودند به من دادند. درست است كه تهيه‌كننده پول مي‌گذاشت ولي پول كه نمي‌توانست تضمين كند من موفق ‌شوم؟ به ياد دارم كه يك بار بعد از اين همه «تو مي‌تواني» گفتن‌هاي آقاي چگيني، از دفتر پياده راه افتادم كه درِ بانك مركزي آقاي خسرو دهقان (منتقد قديمي سينما) را ديدم كه جوياي پريشان حالي من شد و من ماجرا را براي او مطرح كردم و ترديد و دودلي‌هايم را هم گفتم كه ايشان گفتند حتما انجام بده چون بدنامي بهتر از گمنامي است. بعد از اين گفت‌وگو دوباره مسير را ادامه دادم و در سيدخندان امير قادري (منتقد سينما) را ديدم و اوضاع پريشان‌حالي‌ام را هم با او مطرح كردم و گفتم اگر بد شود خود تو نخستين كسي هستي كه نوك پيكان انتقادت مرا نشانه مي‌گيرد كه امير قادري گفت انجام بده حتي اگر خوب نشد وسط كار بي‌خيال آن نشو و كار را تمام كن و نصفه رهايش نكن. پس از مشورت و فكر كردن بسيار تصميم گرفتم ادامه دهم و تمامش كنم.
   با وجود اينكه شروع كارتان سخت بود اما مراحل را گذرانديد و به ساخت سريال شمعدوني رسيديد، حالا شما چهار سريال ساخته‌ايد، پس چرا در مصاحبه‌هايتان مي‌گوييد كه خودتان را كارگردان نمي‌دانيد؟
كارگرداني به تجربه، ديدگاه و دانش نياز دارد و من در ابتداي كار هستم.
   اما شما چهار سريال طولاني كارگرداني كرده‌ايد، در حالي كه هستند كساني كه با كوتاه‌ترين كار خود را كارگردان مي‌دانند.
به عنوان يك فرد اپراتور يا كسي كه تجربه پيدا كرده يا كسي كه سليقه‌اي پيدا كرده و آن سليقه را دوست دارد، هنوز فكر مي‌كنم راه مانده است و تازه استارت كار را زده‌ام.
   فكر نمي‌كنيد كسي كه داستان‌نويسي بلد است مي‌تواند بهتر بازيگري و كارگرداني كند؟
من واقعا جوابش را نمي‌دانم.
   بگذاريد اين طور بپرسم، فكر نمي‌كنيد اگر الان توانستيد بازيگر و كارگردان شويد به اين دليل است كه داستان‌نويس بوده‌ايد؟
تا به حال به اين موضوع فكر نكرده‌ام. من فقط اين نكته را مي‌دانم كه همه‌چيز اين عالم به هم ارتباط دارد.
   كار بعدي شما سينمايي است يا تلويزيوني؟
كار بعدي من يك سريال است كه از شبكه يك پخش مي‌شود و تهيه‌كننده آن آقاي رضا نوري است و بعد از آن نخستين فيلم سينمايي‌ام را مي‌سازم كه محمد شايسته تهيه‌كننده آن است.
   كار طنز؟
سريالي است كه با آقاي جودي در حال نوشتنش هستيم. در سينما هم يك طرح دارم كه آقاي شايسته ارايه داده است ولي كار طنز در تلويزيون كمي سخت شده است. به نظر بنده آيتم ساختن در حال حاضر راحت‌تر است ولي سريال طنز كمي سخت مي‌شود و پردردسر.
   چه دردسرهايي؟
متاسفانه يك فضايي ايجاد شده كه وقتي صحبت در مورد يك قشر خاص مي‌شود بلافاصله در مورد آن عكس‌العمل نشان مي‌دهند، به عنوان مثال به مهندسان مي‌پردازيم به آنها برمي‌خورد مي‌گوييم يك شوخي است چرا متوجه نمي‌شويد؟ مي‌گويند چرا شوخي با مهندسان. با پزشكان همين‌طور و با هر قشر ديگري هم شوخي كنيم همين اعتراضات را به دنبال دارد. همين شمايي كه روزنامه‌نگار هستيد هم اگر با قشر شما شوخي كنيم بلافاصله يك بيانيه صادر مي‌كنيد البته روزنامه‌نگارها به اندازه كافي مظلوم و تحت فشار هستند! به طور كلي در حال حاضر ظرفيت‌ها براي شوخي كمي پايين آمده است. به همين دليل است كه درباره حرفه‌ها، شغل‌ها، شهرها، قوم‌ها و… نمي‌توان حرفي زد. شخصيت‌هايي كه نه مي‌توان كاري براي آنها انجام داد، نه مي‌شود برايشان پيشينه‌اي ساخت، نه خانواده‌اي نه بچه‌ها و… به عبارتي هرچيزي آماده برداشت و سوءبرداشت است. با اين تفاسير ديگر در طنز چيزي باقي نمي‌ماند كه بخواهي در مورد آن صحبت كني.
   نظر خانواده‌تان در رابطه با كار شما چه بوده است؟
فرزند من كه ١٤ سال دارد از همان ابتدا كار را دوست داشت، اما همسرم به مرور با كار ارتباط پيدا كرد. درست همانند همان نكته‌اي كه ابتدا اشاره كردم.
  يعني همسر شما در روال ساخت مجموعه‌هاي‌تان در جريان كار نيستند؟
نه. شايد فيلمنامه را بدهم به ايشان براي مطالعه اما به صورت جزيي نه و تا قبل از پخش به صورت كلي در جريان موضوع فيلم قرار مي‌گيرد. چون او هم مشغله‌هاي كاري خودش را دارد.
   آيا از نظرات ايشان استفاده مي‌كنيد و در كار او هم نظر مي‌دهيد؟
اميدوارم.
   ولي آخر سر نگفتيد هنر بهتر است يا ثروت.
هم پول خوب است هم ثروت، هم علم هم هنر و به قول يك ضرب‌المثل اصفهاني «هر چيزي خوبش خوبه.»




سری جدید “شام ایرانی” با حضور پژمان بازغی، سام درخشانی، هادی کاظمی و پوریا پورسرخ+پوستر

سینماژورنال: فصل جدید سریال “شام ایرانی” به شبکه خانگی می‌آید.

به گزارش سینماژورنال برخلاف فصل قبلی این سریال که توسط محمد شایسته کارگردانی شده بود فصل تازه این سریال را سروش صحت کارگردانی کرده است.

پژمان بازغی، سام درخشانی، هادی کاظمی و پوریا پورسرخ از جمله چهره هایی هستند که در فصل تازه این سریال حضور دارند.

همراهی با چهره های ورزشی

در کنار این هنرمندان که بار اصلی کار برعهده آنان است چهره های ورزشی مانند رضا عنایتی، محمد نوری و هادی ساعی و همچنین یک چهره موسیقی به نام امید حاجیلی نیز در کار حضور دارند.

هنوز زمان پخش نخستین قسمت این مجموعه مشخص نیست اما به نظر می رسد با توجه به اقبال مثبت مخاطبان نسبت به فصل قبل، این فصل هم مورد توجه قرار گیرد.

شام ایرانی
پوستر “شام ایرانی”



سروش صحت: فصل دوم سریال “پژمان” را مهراب قاسمخانی می‌سازد/نسخه سینمایی “پژمان” را هم پیمان کارگردانی می‌کند!

سینماژورنال: موفقیت فصل اول سریال “پژمان” سبب ساز آن شد که خیلی زود تهیه کننده کار به فکر ساخت فصل دوم آن افتاده و حتی از ساخت نسخه سینمایی سریال حرف بزند.

به گزارش سینماژورنال طبیعی بود که نگارش فیلمنامه هر دو پروژه جدید با نظارت پیمان قاسم خانی و گروهش انجام شود اما درباره کارگردانی این دو پروژه حرف و حدیث فراوان است.

تازه ترین خبر درباره کارگردان این دو پروژه را سروش صحت اعلام کرده است.

سروش صحت: “پژمان2” را مهراب می سازد

صحت که کارگردان فصل اول سریال “پژمان” بود و این شبها سریال تازه اش “شمعدونی” را روی آنتن دارد در گفتگویی با “شرق” از این سخن گفته که فصل دوم سریال “پژمان” را مهراب قاسم خانی خواهد ساخت.

صحت که در این گفتگو در برابر مهراب قاسم خانی نشسته و به پرسشهای وی جواب میداده درباره وضعیت ادامه داستان “پژمان” می گوید: دوست دارم به نکته‌ای اشاره کنم که شاید برای مردم هم جالب باشد؛ اینکه قرار است به‌زودی سریال «پژمان ٢» را مهراب قاسم‌خانی کارگردانی کند و سینمایی «پژمان» را هم پیمان قاسم‌خانی بسازد. این را گفتم که بعد فکر نکنند بین ما شکرآب شده که این اتفاق افتاده است.

مهراب قاسم خانی: “پژمان2” را سروش صحت بهتر می تواند کارگردانی کند

با این حال مهراب قاسم خانی درباره نظر صحت بیان می دارد: حسم این است که «پژمان ٢» را سروش صحت بهتر می‌تواند کارگردانی کند و با اینکه وسوسه کارگردانی جذاب است و دوست دارم تجربه کنم اما حسم این است که صحت برای کارگردانی کار مناسب‌تر است. برای همین است جایی این موضوع را عنوان نمی‌کنم، چون آماده‌ام که نه بگویم.

صحت: تو این سریال را عالی می سازی

سروش صحت اما از موضع خود کوتاه نیامده و به مهراب تاکید می کند: تو حتما این سریال را عالی می‌سازی و تنها دلیلی که باعث می‌شود “پژمان ٢” با کارگردانی تو ساخته نشود، این است که تنبلی و تا حالا فقط دو قسمتش را نوشته‌ای.




دفاع بازیگر “شمعدونی” از بی‌ادبی کاراکتر کودک این سریال؛ واقعا بی‌ادبی در جامعه وجود ندارد؟

سینماژورنال: تازه ترین سریال سروش صحت با عنوان “شمعدونی” در حالی روی آنتن شبکه سوم رفته که به نسبت آثار قبلی این کارگردان و از جمله “پژمان” و “ساختمان پزشکان” نتوانسته مخاطب پسند باشد.

به گزارش سینماژورنال این افت مخاطب همراه شده است با انتقاداتی که گروهی درباره نوعی بی ادبی که در رفتار و گفتار کاراکتر کودک سریال “عرشیا” وجود دارد مطرح می کنند.

رویا میرعلمی بازیگر زن این کار اما در گفتگویی تفصیلی به دفاع از این کاراکتر و لحن کلامی اش پرداخته و آن را ناشی از نیاز درام دانسته است.

آیا بی ادبی در جامعه وجود ندارد؟

میرعلمی با اشاره به اینکه بی ادبی در جامعه ما هم وجود دارد به مرجان فاطمی در “هفت صبح” می گوید: در این چند روز دارم به این موضوع فکر می کنم که واقعا بی ادبی در جامعه وجود ندارد و هیچ بچه ای شبیه به “عرشیا” نداریم؟ مادرانی نیستند که بچه هایشان را بد تربیت می کنند و آن وقت می ایستند و به بی ادبیهای آنها می خندند؟

“شمعدونی” رفتارهای بد را تایید نمی کند

این بازیگر که سابقه سالها فعالیت در تئاتر دارد ادامه می دهد: “شمعدونی” هیچ کدام از این رفتارهای بد را تایید نمی کند. حتی همان “عرشیا” را هم کسی تایید نمی کند. فقط مادرش است که لوسش می کند و بقیه همگی با رفتارهای او مخالفت میکنند.

تک تک اعضای خانواده “شمعدونی” مردم جامعه هستند

میرعلمی درباره انتقادات وارده به سریال هم نظر جالبی دارد. او با اشاره به اینکه کار کمدی در همه جای دنیا منتقدان خود را دارد اظهار می دارد: کمدی و طنز در تمام دنیا منتقدانه است و جامعه و مسائل اجتماعی را نقد میکند و برای همین هم همیشه مورد انتقاد قرار می گیرد.

وی می افزاید: تک تک اعضای خانواده “شمعدونی” مردم جامعه هستند و فقط به دلیل کمدی بودن، رفتارها، بزرگنمایی شده!