1

موضع متفاوت دو رسانه اصولگرا نسبت به اظهارات کارگردان سريال‌هاي ماندگار تلویزیون⇐کیهان: آقای کارگردان! چرا زیر سوال می‌برید؟/جوان: آقای کارگردان! شما اشتباه نکردید!

سینماروزان: اظهارات بيژن بیرنگ کارگردان باسابقه تلویزیون درباره پوزش‌طلبی بابت امید واهی دادن به مخاطبان در سریالهایش با واکنش متفاوت دو رسانه اصولگرا مواجه شد.

ابتدا واکنش روزنامه کیهان به حرفهای بیرنگ را بخوانید:

درحالی که امیدبخشی به مردم در سینمای روز جهان به عنوان یک ارزش شناخته می‌شود، در بخشی از جامعه نمایشی و سینمایی ما امید تبدیل به یک ضدارزش شده است؛ طوری که حتی یکی از برنامه‌سازها از دادن امید به مردم در آثار قدیمی‌اش عذرخواهی کرد.

سیاستگذاری جشنواره‌های غربی و همچنین رویکرد غلط آموزشی در دانشکده‌ها و مراکز خصوصی باعث شده است که امید در بین بخشی از بدنه سینمای ایران به یک ناهنجاری و ضدارزش تبدیل شود؛ طوری که برخی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته سینما در گزارشی که اخیرا در کیهان منتشر شد گفتند که در بین دانشجویان هنر «یاس» تقدیس می‌شود و نشانه آوانگارد بودن محسوب می‌شود!

اما اتفاق شگفت انگیز این است که یک برنامه‌ساز و فیلم‌ساز با تجربه و پیشکسوت هم تحت تأثیر این گونه جو‌سازی‌ها قرار گرفته است، تا آنجا که حتی آثار دوران درخشان فعالیت هنری خودش را هم زیر سؤال برده است. بیژن بیرنگ که ساخت سریال‌های خاطره ‌سازی مثل «خانه سبز» را در کارنامه‌اش دارد، در مصاحبه‌ای گفته که «برای ساخت «خانه سبز» عذر می‌خواهم؛ ناراحتم که به مردم امید واهی دادیم» هر چند که بیان چنین جملاتی از سوی بعضی از هنرمندان در دوران افول و بیکاری به عنوان یک نوع «واکنش روانی» شناخته می‌شود، اما همین مصاحبه و سخن بیژن بیرنگ، خود گویای جدی بودن جریان تزریق و ترویج یأس و نا امیدی در فضای فرهنگ و هنر و به ویژه سینمای ایران دارد. حتی شنیده می‌شود که بعضی از فیلمسازها به دلیل عدم تبعیت از سوی گروه‌های فشار و صاحب نفوذ در سینما به خاطر عدم پیروی از این جریان تحت فشار یا بایکوت قرار می‌گیرند. جریانی که دقیقا برعکس صنعت سینما و سریال ‌سازی سطح اول جهان که در پی احیای امید و زندگی بین مردم است عمل می‌کند.

حالا یادداشت جواد محرمی دبیر فرهنگی روزنامه جوان بر اظهارات بیرنگ را بخوانید:

با بيژن بيرنگ چندبار تلفني مصاحبه كرده‌ام، هنرمندي است كه چند ويژگي شخصيتي از او در ذهن ماندگار مي‌شود، بي‌ريا و يكرنگ است و نسبت اين صفت با نام خانوادگي‌اش جالب است. متواضع است، چندباري كه براي مصاحبه تماس گرفتم ابداً كوچك‌ترين ردي از خودبزرگ‌بيني در گپ و گفت با او حس نكرده‌ام. به خبرنگاري كه او را نديده و نمي‌شناخت اعتماد كرد و اين ويژگي قطعاً از خوش‌بيني او به آدم‌ها ناشي مي‌شود. در گفت‌وگو به شدت صميمي و دوستانه رفتار مي‌كند و همه اينها اگر در وجود هر آدمي باشد، انرژي مثبتش را نمي‌شود حس نكرد و اين از سبز بودن روح كارگردان خانه سبز حكايت دارد. بيرنگ در چند مصاحبه‌اي كه با او داشتم از تلخي سريال‌هاي صداوسيما گلايه داشت و معتقد بود زندگي عادي به قدر كافي تلخي دارد و هنرمند بايد از اين تلخي كم كند نه اينكه بر آن بيفزايد. معتقد بود فيلم و سينما بايد حال آدم‌ها را خوب كند نه اينكه حال آنها را بگيرد. حرف‌هاي تازه بيژن بيرنگ كه در قالب يك ويدئو در فضاي مجازي پخش شد، ذهن مرا درباره او ذره‌اي تغيير نداد. آدم‌ها هميشه ممكن است حس و حال يكساني نداشته باشند. از سياق حرف‌هاي كارگردان خانه سبز معلوم است كه عده‌اي او را به خاطر ساخت سريال‌هايش در نزديك به سه دهه پيش متهم به ماله‌كشي براي وضع موجود كرده‌اند! اين ديگر خيلي غيرمنصفانه است، مثلاً فكر كنيد سريالي مثل دنياي شيرين دريا كه حكايت‌هايي از زندگي خانواده‌اي شمالي را ترسيم مي‌كرد، با چه خط‌كش و متر و معياري مي‌تواند توجيه‌گر معضلات قلمداد شود. آيا غير از اين است كه اميد عنصر و جوهر اصلي هنر است و بدون آن هنر شكل نمي‌گيرد؟ اگر قرار باشد هنرمند همان مصائب و رنج‌ها و دردهاي جامعه را به شكلي دردناك‌تر و رنج‌آورتر و صعب‌انگيزتر جلوي چشم مخاطب قرار دهد، واقعاً كار بزرگي صورت داده؟ مثلاً درباره آلودگي هواي تهران اگر يك نقاش در آثارش به عنوان يك تذكر از زيبايي‌هاي يك شهر پاك كه مي‌تواند تصويري آرماني باشد، روي بوم نقش بزند و به شكلي كنايه‌وار مخاطب را به ياد آنچه بايد باشد، بيندازد، به رسالت خود بهتر عمل كرده يا وقتي كه در يك شهر خسته و دلزده از آلودگي تابلوهايي كريه‌تر از آنچه هست، ترسيم كند؟ اساساً گوشزد كردن و اشاره كردن به زيبايي‌ها و خوبي‌ها به نوعي در خودش اعتراض به وضعيت حاضر و مطالبه شرايط مطلوب را هم دارد.
آيا نشان دادن اخلاق خوب و غلبه دادن خوبي‌ها در يك اثر هنري جامعه را به سمت خير رهنمون مي‌كند يا ضريب دادن به بدي‌ها و بداخلاقي‌ها؟ معتقدم اتفاقاً كاري كه بيژن بيرنگ در آثارش مي‌كرد، دقيقاً همان رسالتي بود كه يك هنرمند موظف به انجام آن است و قطعاً نام آن ماله‌كشي نيست، فكرش را بكنيد، همه هنرمندان يك سرزمين تصميم بگيرند در اعتراض به برخي ناملايمات به زشتي‌هاي جامعه ضريب داده و زيبايي‌ها را به كل نديد بگيرند، واقعاً بر سر چنين جامعه‌اي چه خواهد رفت و سؤال اساسي‌تر اين است كه آيا مطالبه جامعه از هنرمندان اين است كه مشكلات آنها را به شكلي خام با خشونت و بي‌رحمي غليظ‌تر از آنچه هست در معرض ديد بگذارند؟ زندگي آدم‌ها مخلوطي از غم و شادي، شكست و موفقيت، عشق و نفرت و در يك معنا سياهي و سفيدي است و اين نسبت مي‌تواند در آدم‌ها كم يا زياد باشد و هنرمند به همان نسبت كه در بازنمايي زندگي آدم‌ها تن به افراط و تفريط مي‌دهد، اثرش را از هنر بي‌بهره مي‌كند. آقاي بيرنگ شما اشتباه نكرديد و كارتان را درست انجام داديد، اجازه ندهيد عده‌اي خوبي‌هاي شما را به جاي بدي بهتان قالب كنند، جامعه در هيچ شرايطي نبايد اميد خود را از دست بدهد. هميشه سبز بمانيد.




استقبال روزنامه اصولگرا از مناظره مخالفان و موافقان حجاب در رسانه ملی

سینماروزان: اخیراً رسانه ملی در قالب دو برنامه که یکی به شکل زنده و دیگری به صورت ضبط شده روی آنتن می‌رود، به مسئله حجاب قانونی پرداخته و آرای موافقان و مخالفان حجاب اجباری را انعکاس داده؛ روندی که با استقبال روزنامه اصولگرای جوان مواجه شده تا در گزارشی این روال تولید برنامه را موثر و بهترین راه برای پاسخگویی به شبهات بداند.

متن گزارش جوان را بخوانید:

«بدون توقف» و «زاویه» عنوان دو برنامه گفتگو‌محور تلویزیونی هستند که طرح مباحث جدی درباره مسئله حجاب در آن‌ها با واکنش افکار عمومی مواجه شده است، از این بابت که چالش بر سر این مسئله در فضایی گفت‌وگومحور با حضور مخالف و موافق به بحث کشیده شد. از آنجا که یکی از این برنامه‌ها به شکل زنده روی آنتن می‌رود به طور عادی بازتاب‌های ویژه‌تری پیدا کرد.

«زاویه» عنوان برنامه‌ای است که از شبکه ۴ سیما روی آنتن می‌رود. این برنامه در آخرین قسمت با حضور دو کارشناس به طرح مناظره‌ای درباره حجاب پرداخت و نظر مخالف یکی از حاضران فارغ از عیار کارشناسانه بودن آن سبب شد بحث‌های جدی‌تری در این باب در فضای مجازی از سوی چهره‌های رسانه‌ای و کارشناس مطرح و به قوام بیشتر مسئله در جامعه منجر شود و در میان همین گفتمان‌ها، پاسخ‌های احتمالی بخشی از جامعه درباره حجاب پاسخ داده شود، ضمن اینکه بار دیگر سخنان و مواضع سه سال پیش رهبر معظم انقلاب در این باره برجسته شده و قوت استدلال مدافعان قانون حجاب بیش از پیش در مرئا و منظر افکار عمومی قرار گیرد و همین بازتاب‌ها نشان می‌دهد شهامت طرح چالش‌هایی از این دست در رسانه ملی به طور قطع نه تنها در افکار عمومی ایجاد شبهه نمی‌کند بلکه منجر به شبهه‌زدایی شده و طرح نظرات موافق و مخالف برکات غیرقابل‌انکاری برای اقناع افکار عمومی دربر خواهد داشت.

برنامه زاویه بار دیگر نشان داد که رسانه ملی اگر خود را از قید و بند نگاه‌های صرفاً خشک و تک‌بعدی امنیت محور رها کند و از طرح چالش‌های ذهنی جامعه نترسد، می‌تواند در رقابت با شبکه‌های ضد‌انقلاب برتری خود را به اثبات برساند. درباره مسئله حجاب سال‌هاست شبکه‌های معاند با طرح موضوع چهارشنبه‌های سفید و آزادی‌های یواشکی جامعه مسلمان ایران را مانند طفلی که هیچ پناهی ندارد، زیر آماج حملات رسانه‌ای قرار داده‌اند و در این جنگ رسانه‌ای متأسفانه رسانه ملی آنطور که باید و شاید از ظرفیت‌های خود برای تبیین مسئله بهره نبرد و همین انفعال باعث شد افراد معلوم‌الحالی، چون مسیح علینژاد در این عرصه با رویکرد کاملاً سیاسی جولان بدهند، هر چند بلوغ فرهنگی جامعه همواره سپر محکمی مقابل هجوم رسانه‌ای دشمن بوده است. در برنامه اخیر زاویه که از شبکه ۴ سیما پخش شد مهدی نصیری مدعی مخالفت ۷۰ درصدی مردم با قانون حجاب در کشور شد، همین ادعا منجر به واکنش پژوهشگاه ارتباطات وزارت ارشاد شد که اعلام کرد آمار وی در تضاد با پیمایش این پژوهشگاه است: اخیراً آقای مهدی نصیری، سردبیر پیشین روزنامه کیهان در برنامه تلویزیونی «زاویه» در شبکه ۴ به یافته‌ای از نتایج موج سوم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان اشاره کرد که در تعارض جدی با یافته‌های واقعی این پیمایش است. وی گفته است «بر اساس آمار وزارت ارشاد ۷۰درصد مردم ایران مخالف الزام به حجاب هستند.» در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (پژوهش سال ۱۳۹۴ در سطح شهری و روستایی) سؤال شده است «تا چه اندازه با این جمله که «همه خانم‌ها باید حجاب داشته باشند، حتی اگر به آن اعتقاد نداشته باشند» موافق یا مخالف هستید؟» بر اساس نتایج به دست آمده از این پیمایش، ۱/ ۵۳ درصد موافق این گزینه بوده و تنها ۲ /۲۲ درصد با آن مخالفت کرده‌اند. ۸/ ۲۴ درصد هم گزینه نه موافق، نه مخالف را انتخاب کرده‌اند، لذا برداشت و اظهار نظر آقای نصیری با یافته‌های این پژوهش کاملاً ناهمخوان است.

این پژوهشکده در ادامه آورده است: در دو استان نامبرده آقای نصیری (قم و خراسان‌جنوبی)، درصد موافقان با این گویه از مخالفان بیشتر است، لذا در هر دو مورد اعلامی آقای نصیری، یافته‌های مستخرج از این طرح با اظهارات ایشان در تضاد است. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن استقبال از تحلیل علمی داده‌های برآمده از پیمایش‌های ملی پژوهشگاه، انتظار دارد تحلیل و استفاده از این داده‌ها همراه با رعایت اصول علمی باشد.

بنابراین ادعای خلاف و غیردقیق یک کارشناس در برنامه‌ای تلویزیونی از آنجا که با واکنش‌های دقیق و حساب شده صاحبان اندیشه و دلسوزان در فضای مجازی و رسانه‌ها مواجه شد، نه تنها منجر به شبهه‌افکنی در افکار عمومی نشد بلکه شبهات فکری جامعه درباره حجاب را کاهش داد. این اتفاق میمون به دلیل رویکرد فعالانه و نه منفعلانه یک برنامه از آنتن رسانه ملی رخ داد و اگر خدایی نکرده باز هم رسانه ملی به لاک دفاعی فرو رود، جامعه در برابر حملات رسانه‌ای دشمن بی‌دفاع می‌ماند، با این حال رسانه ملی می‌تواند انتخاب کند که مرجعی جدی برای جذب همه اقشار جامعه باشد یا صرفاً به کار سرگرم کردن مردم با برنامه‌هایی، چون «عصر جدید» و «خندوانه» اکتفا کند.

از دشمن انتظاری نیست چراکه کار او دشمنی است، اما همواره از رسانه‌های وطنی و در رأس آن‌ها رسانه ملی انتظار می‌رود ظرفیت‌های اقناع و شبهه‌زدایی از بخشی از جامعه را به کار بیندازند و از اینکه طرح مسائلی در فضای رسانه به شکلی منطقی و حرفه‌ای انجام پذیرد، بیم و هراسی نداشته باشند. وقتی دست حاکمیت از بینه و استدلال پر است و به راحتی می‌توان جامعه را درباره مسئله حجاب اقناع کرد، دلیلی ندارد تا قافیه این جنگ رسانه‌ای را با سستی و کاهلی واگذار کرد و جامعه را در زیر بمباران تبلیغات بی‌امان دشمن بدون محافظ گذاشت. متأسفانه کاری که رسانه ملی طی سال‌های اخیر در مقابل هجمه بی‌وقفه شبکه‌های ضد‌انقلاب انجام داده فعالانه نبوده و صرفاً گاهی با تولید برنامه‌هایی که اغلب غلبه نگاه امنیتی و نه فرهنگی در آن‌ها پررنگ است، دست به واکنش زده است. در این میان، اما برنامه‌هایی مثل «زاویه» و «بدون توقف» که صدای مخالف و شبهه‌های فکری بخشی از جامعه در آن طرح شده و پاسخ داده می‌شود، به ارتقای اعتماد عمومی و احساس نزدیکی بیشتر با رسانه ملی و حاکمیت کمک شایانی می‌کند.

هر قدر فضا برای طرح شبهات در رسانه ملی به بهانه غلبه رویکرد‌های امنیتی بسته‌تر شود، به همان نسبت عرصه جولان شبکه‌های معاند برای جذب افکار عمومی داخلی بیشتر خواهد شد و در این معادله خطرناک، هم مردم ضرر می‌کنند هم نظام اسلامی که مردم شاکله اصلی آن هستند. به طور قطع برنده گفتگو درباره همه شبهات طرفی است که استدلال و منطق محکم‌تری در اختیار دارد و بدیهی است که در موضوع قانون حجاب دست حاکمیت برای اقناع جامعه پر است




بعد از معاونت نظارت شمقدری⇐حالا حمایت یک روزنامه سرشناس اصولگرا از «آشغالها…»

سینماروزان: «آشغالهای دوست داشتنی» از معدود فیلمهای توقیفی اکران شده در معاونت داروغه زاده است که هم حمایت فارابی و هم حمایت موسسه رسانه های تصویری را در تولید داشته و جالب است که برخلاف القای دست اندرکاران در اپوزیسیون نشان دادن فیلم نه فقط یک فعال سیاسی معترض این فیلم را «بازتولید گفتمان امنیتی بر پرده نقره ای» دانسته (اینجا را بخوانید) بلکه علیرضا سجادپور معاون نظارت شمقدری هم به حمایت و تمجید از کارگردان این فیلم پرداخت.(اینجا را بخوانید)

به دنبال اینها به تازگی روزنامه اصولگرای «جوان» هم تحلیلی سمپاتیک نسبت به فیلم داشته و درباره «آشغالها…» نوشته است: توقیف چندین ساله فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» بار دیگر نشان داد که مسئولان بیش از آنکه روی امنیت فرهنگی شهروندان حساس باشند با عینک سیاسی به فیلم‌ها نگاه می‌کنند. فیلم محسن امیریوسفی با همه ضعف‌های ساختاری و سینمایی‌اش برای تماشاگر ایرانی و خانواده‌ها به مراتب نسبت به بسیاری از آثار ضدفرهنگی که حساسیت کمتری روی آن‌ها وجود دارد فیلم بی‌ضررتری است چراکه در آن نه از فحاشی و نزاع خانوادگی خبری است نه مقام مادر لگدمال می‌شود، نه از خیانت و جنایت و خشونت خبری هست و نه روی فحشای پیدا و پنهان و روابط نامشروع و تقدیس فردیت افسارگسیخته تمرکز شده است. ما فقط با یک فیلم کاملاً معمولی طرفیم که می‌خواهد به زعم سازنده‌اش مثلاً شعار‌های قشنگ بدهد ولی کسی آن را جدی نمی‌گیرد.