1

بازیگر “دلیران تنگستان” درگذشت+عکس

سینماروزان: شهروز رامتین ازجمله بازیگران سینمای قبل از انقلاب که توانسته بود فعالیت بازیگری خود را بعد از انقلاب هم ادامه دهد در سن ۷۸سالگی در سوئد فوت شد.

به گزارش سینماروزان ناصر محمدرضایی با نام هنری شهروز رامتین متولد ۱۳۲۱ تهران بود.

شهروز رامتین فارغ‌التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا بود و از ۲۵ سالگی در تئاتر شروع به فعالیت کرد و از سال ۱۳۴۸ وارد عرصه سینما گردید.

شهروز رامتین به غیر از ایفای نقش در آثاری همچون “رقاصه شهر”، “سه قاپ”، “زنجیری” و “تلافی” از محصولات سینمای پیش از انقلاب، در سریال “دلیران تنگستان”همایون شهنواز هم بازی کرده بود.

شهروز رامتین در “دلیران تنگستان”، نقش خالوحسین دشتی را ایفا کرده بود که همپای نقش اصلی یعنی رییسعلی دلواری دیده شد.

رامتین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فیلمهایی همچون “قیام”، “سردار جنگل” و “میرزا کوچک خان” ایفای نقش کرده بود و آخرین کار بازیگریش “پنجه در خاک” ساخته ایرج قادری بود.

شهروز رامتین+کاراکترش در دلیران تنگستان
شهروز رامتین+کاراکترش در دلیران تنگستان




در آخرین گفتگوی همایون شهنواز پیش از درگذشتش بیان شد⇐خدا شاهد است وقتی «دلیران تنگستان» را می‌ساختم هیچ کس نگفت چه بکن و چه نکن/برای «شاه خاموش» مأمور نشسته بود و می‌گفت چه باشد و چه نباشد!/با کار تورج منصوری، «روزهای به یادماندنی» تکه پاره شد!/سینمای امروز به خدا که از فیلمفارسی‌های دیروز بدتر است/فیلمی با فروش ۱۹ میلیاردی ، ۲۵۰ جمله دارد که یک سوم آن فحش و ناسزاست

سینماروزان: در آخرین روزهای زمستان96 همایون شهنواز کارگردان سریال تاریخی و ضدانگلیسی «دلیران تنگستان» درگذشت و حسرتی تازه نشاند بر مجموعه‌ای از افسوسهایی که به هنگام از دست دادن هنرمندان کارآمد می‌شنویم.

به گزارش سینماروزان همایون شهنواز علیرغم ارائه کیفیت بالای تاریخی‌سازی در «دلیران تنگستان» در سالهای بعدش چنان که باید نتوانست فعالیت مثمرثمر داشته باشد و آثار دیگرش مانند سریال «روزهای به یادماندنی» و فیلم «شاه خاموش» مورد توجه قرار نگرفت.

همایون شهنواز در آخرین گفتگوی پیش از درگذشتش که با هومن ظریف در روزنامه «اطلاعات» انجام شده بود با اشاره به ابتر ماندن سریال «روزهای به یاد ماندنی» اظهار داشت: در سریال «روزهای به یاد ماندنی» فیلمبردار بیسوادی را به جای من گذاشتند که کارگردانی کند اما بعد دیدند که کار پیش نمیرود؛ علی لاریجانی و همکارانش با من تماس گرفتند و من هم آمدم و چند قسمت را ساختم اما به دلم ننشست. خلاصه با کار تورج منصوری «روزهای به یاد ماندنی» تکه پاره شد. زنگ میزدند که چرا دیالوگها این طوری است اما از فرهنگ مردم بود و محاوره ای.

این کارگردان با اشاره به اوضاع سینمای امروز بیان داشت: سینمای امروز به خدا که از فیلمفارسی های دیروز بدتر است. آن موقع یک سری جوانمردیهای سرهم بندی شده به مردم تحویل میدادند اما الان که فیلمی با فروش 19 میلیاردی ، 250 جمله دارد که یک سوم آن فحش و ناسزاست. با این تمدن و تاریخ نباید چنین سینمایی داشته باشیم.

همایون شهنواز درباره ناکام ماندن ایده هایش در فیلم «شاه خاموش» گفت: در هر شرایطی نمیتوان فیلم ساخت. از «شاه خاموش» 17 سکانس آن را سانسور کردند. نگذاشتند سکانسهای مفید و موثر را به کار ببریم و علنا قبل از ساختن، سناریو را کنترل می کردند و بعد از ساختن هم چنین شد. خدا شاهد است وقتی «دلیران تنگستان» را می ساختم هیچ کس نگفت چه بکن و چه نکن اما برای «شاه خاموش» مأمور نشسته بود و می گفت چه باشد و چه نباشد.




فرازهایی از گفته‌های خوانده‌نشده همایون شهنواز ⇐رضا قطبی گفت حاضریم برای تولید «دلیران تنگستان» ۱ میلیون و نیم دهیم آن هم در حالی که هزینه تولید فیلم در آن روزگار صدهزارتومان بود!/ ۱۰ هزارتومان به نگارنده «دلیران تنگستانی» دادم تا حق اقتباس را بگیرم/بازیگر رییسعلی دلواری با پاداش بازی در «دلیران تنگستان» پیکان جوانانی خرید که عامل مرگش شد!!!/بعد از پخش سریال به همسر رییسعلی، ماهی ۱۵۰۰ تومان مستمری مادام‌العمر دادند/اگر شاه سریال را مي‌ديد براي خودش هم بهتر بود و بيشتر به فكر مردم مي‌افتاد!!/در دوران اصلاحات می‌خواستم داستان «کیخسرو»ی شاهنامه را بسازم اما فارابی گفت فیلم روز بساز!!!/در «شاه خاموش» حرفهایی زدم که بی‌ربط با ماجرای هسته‌ای نبود/«روزهای به یادماندنی» استاندارد نشد چون مجبور شدم کل سریال را در کمتر از یک ماه بگیرم

سینماروزان: درگذشت همایون شهنواز در آخرین روزهای سال96 این سوال را پیش رو قرار داد که چرا اوج هنرنمایی شهنواز به همان سریال «دلیران تنگستان» محصور ماند و او پس از آن نتوانست کاری در آن حد و اندازه ها ارائه دهد.

به گزارش سینماروزان انتشار گفتگویی تازه از همایون شهنواز در «قانون» پاسخهایی در خور دارد درباره چرایی کم کاری و بعد محو شهنواز از عرصه کارگردانی.

همایون شهنواز که به واسطه رفاقت پدرش با رکن‌زاده آدمیت نویسنده «دلیران تنگستانی» امتیاز تولید سریال براساس آن را گرفته بود درباره بودجه تولید «دلیران تنگستان» گفت: . مي‌خواستم همان حرف مرحوم آدميت كه «آنان دست‌شان از خاك بيرون است» را به مردم نشان دهم و بگويم پاي چنين نهضت‌هايي در ميان بوده كه اين مملكت حفظ شده است. بعد هم که پي طرح را گرفتم، ‌آقاي قطبي زير آن نوشت: «ما حاضريم تا مبلغ يك ميليون و پانصد هزار تومان براي اين طرح هزينه كنيم.» آن موقع هزينه يك فيلم سينمايي بين يكصد تا يكصد و بيست هزار تومان بود.

شهنواز با اشاره به دست اندازهای بعد از اعلام حمایت قطبی بیان داشت: در اين اثنا طرح ما گم شد. كم‌كم متوجه شدم كه چه شده است. متاسفانه اينجا اگر كسي بخواهد كاري انجام دهد،‌ ديگران به جاي آنكه كمكش كنند چوب لاي چرخ او مي‌گذارند. يكي از دلايل عدم‌ پيشرفت كارهاي ما همين است. به عنوان مثال‌ آقاي آزمايش که يك صنعتگر بود كارخانه يخچال‌سازي آزمايش را راه انداخت. من يك يخچال آزمايش به قيمت 350تومان خريدم كه هنوز به‌خوبي كار مي‌كند، ولي يك يخچال بوش آلماني داشتم كه سوخت. بعدها كارخانه او را گرفتند و پس از مدتي كه برگشت، ‌ديگر كاري از پيش نبرد.خلاصه اينکه طرح من هم گم شد. بعد از پيگيري زياد، آن را در كشوي يكي از معاونان پيدا كردم و سرانجام به عنوان اولين سريال سفارش راديو و تلويزيون آن موقع، براي اجرا به آقاي ملك‌ساسان ويسي، رييس سازمان تِل‌فيلم كه بعدها نامش به سيمافيلم تغيير يافت، محول شد و من براي بازبيني مكان‌هاي فيلمبرداري به بوشهر رفتم.

شهنواز پیرامون دریافت حق اقتباس «دلیران تنگستانی» اظهار داشت: بعد از اينكه فيلمنامه را تكميل كردم، با آقاي آدميت قرار گذاشتم و با هم به محضر رفتيم و مبلغ 10هزار تومان به او دادم و امتياز داستان كتاب را براي تلويزيون خريدم. هرچند كه آن موقع اين چيزها باب نبود. يادم است كه آدميت گفت: من اين همه كار كرده‌ و تا به حال چنين مبلغي نگرفته بودم.

این کارگردان با اشاره به اثرات مقطعی پخش سریال گفت: علاوه بر سريال، فيلم مستند مربوط به همسر رییس‌علی که نام او خيري بود و فيلم همرزمان رییس‌علی را هم براي شاه نمايش دادند. البته من نمي‌دانم كه خود شاه يا فرح آن فيلم‌ها را ديده بودند يا نه اما فهميدند كه چنين آدم‌هايي هم هستند و براي حفظ مملكت خود چنين فداكاري‌هايي كرده‌اند. بنابراين مقرر شد كه به همسر رییس‌علی، مادام‌ العمر ماهي 1500 تومان پرداخت کنند.

شهنواز با اشاره به مستندی که از اوضاع زندگی همسر رییسعلی دلواری ساخته بود و تأکید مستند بر فقر اقتصادی اما بی نیازی معنوی این بانو بیان داشت: بعدها شنيدم كه در كاخ صاحبقرانيه براي شاه و فرح نمايش‌‌اش داده‌اند. مي‌گفتند فرح تا انتهاي فيلم را ديده بود، اما شاه حوصله اين حرف‌ها را نداشت. اگر شاه فيلم را مي‌ديد براي خودش هم بهتر بود و بيشتر به فكر مردم مي‌افتاد.

این کارگردان درباره فعالیتهایش پس از «دلیران…» گفت: من سريال ديگري ساختم به نام «روزهاي به‌يادماندني» كه دنباله «دليران تنگستان» بود، ولي آن انگيزه‌اي كه قبلا ‌داشتيم، ديگر وجود نداشت. هدف تهيه‌ كننده اين سريال ساختن يك مجموعه ماندگار نبود، بلكه جمع و جور كردن و بستن ماجرا بود. من هم نتوانستم ادامه دهم و آن را نيمه‌‌كاره رها كردم و رفتم. بعد فيلم سينمايي «شاه خاموش» را ساختم كه ماجراهاي آن شباهت زيادي با مسائل امروز در رابطه با تكنولوژي هسته‌اي داشت، ولي با يك موضوع ديگر. همان‌طور كه امروز در راه ما سنگ‌‌اندازي مي‌كنند، آن زمان هم مي‌کردند.

شهنواز در توضیح سنگ اندازیها بیان داشت: در زمان تولید «روزهای به یاد ماندنی» مي‌گفتند روزي چهار دقيقه فيلم تاريخي 35 ميلي‌متري با صداي سر صحنه و مونتاژ شده به ما تحويل بده. پاسخ من منفي بود. گفتم كه قادر به انجامش نيستم چون‌ اين كار، غيرحرفه‌اي است. سريال‌هايي هست كه هفت، هشت سال زمان مي‌برد تا ساخته شود. قابل باور نيست كه من «روزهاي به‌‌يادماندني» را در عرض 26 روز ساختم – يعني از اوايل تيرماه تا اول مرداد سال 1381 – و هيچ‌كس هم باور نمي‌كند. خلاصه، به آن‌ها گفتم كه من بلد نيستم روزي چهار دقيقه فيلم بسازم. آقايي هست كه كارش ساختن فيلم تاريخي است. گوشه‌اي از تاريخ نمانده كه ايشان فيلمش را نساخته باشد، ولي من مي‌گويم كه در خانه اگر كس است يك حرف بس است. يك كار خوب بساز، بقيه پيشكش…

همایون شهنواز درباره طرحهای ناکامش بیان داشت: من يك داستاني داشتم در اين مورد كه چطور مي‌شود كه ستم‌كش‌ها وقتي به قدرت مي‌رسند، بدترينِ ستم‌گران مي‌شوند. در صورتي که با تمام وجود خودشان تلخي سيستم را حس كرده‌اند. داستان كيخسرو از شاهنامه را كار كردم. كيخسرو از شخصيت‌هاي عرفاني و از اساطير شاهنامه است. پادشاهي كيخسرو، پايان‌بخش جنگ‌هاي ويران‌گر و پايان‌‌ناپذير ايران و توران بود. او كسي است كه نياي مادري و پدربزرگ خودش را مي‌كشد؛‌ يعني پدر فرنگيس را كه سركرده و فرمانده نيروهاي اهريمني بود. وقتي بر تورانيان پيروز مي‌شود و در مملكت داد و دهش برقرار مي‌‌کند و براي اينکه همه جا آرامش و آباداني برقرار کند، آن‌قدر درگير مي‌شود كه مادر خودش را كه همسر سياوش بود و بسيار هم به او علاقه‌ داشت، پاک از ياد مي‌برد. او، وقتي برمي‌گردد كه جنازه فرنگيس را براي خاكسپاري مي‌بردند. اين داستان را به‌عنوان يك داستان ايراني در دوره آقاي خاتمي پيشنهاد كردم و زنده‌‌ياد سيف‌‌ا… داد هم خيلي تشويقم كرد و مرا به فارابي فرستاد. ولي آن‌ها گفتند فيلمي باب روز بساز، شاهنامه لباس و دكور لازم دارد. مساله‌دار هم هست.

کارگردان «دلیران تنگستان» درباره مرگ دردناک بازیگر نقش رییسعلی دلواری گفت: من با محمود جوهری قراردادي 40‌هزارتوماني بستم و قرارداد نيز براي6 يا هفت ماه بود، در حالي‌ كه دو سال تمام به محل ساخت سريال رفت و آمد كرد و فعال بود. من نيز در پايان كار برايش درخواست پاداش كردم و 40هزار تومان ديگر به او پرداختند، محمود هم نوروز ۱۳۵۵ با اين پول يك اتومبيل پيكان جوانان قرمز رنگ خريد، با همان به مسافرت رفت و تصادف كرد و كشته شد. يك نفر به من گفت كه تو باعث شدي كه او ماشين بخرد، چون تازه رانندگي ياد گرفته بود. البته آن جاده، خيلي خطرناك است و شوربختانه هنوز هم قرباني مي‌گيرد. در آن تصادف، همسر محمود هم كشته شد و فقط فرزندشان زنده ماند كه در كرج زندگي مي‌كند. پدر مرحوم جوهري نيز چند سال پيش فوت كرد.




روایت کارگردان «عصبانی نیستم» از تنها دلخوری کارگردان «دلیران تنگستان»

سینماروزان: سوختگی همایون شهنواز در آتش سوزی(!!؟) و سپس مرگ او در کمتر از یک هفته مجالی را فراهم کرده برای آن که بیش از قبل بر تنها بودن فعالان حیطه سینما یا تلویزیون در روزگار پیری و بازنشستگی تمرکز شود.

به گزارش سینماروزان رضا درمیشیان کارگردانی که همچنان «عصبانی نیستم» را آماده اکران دارد در یادداشتی در رثای همایون شهنواز از آخرین دیدار با وی و تنها دلخوری کارگردان «دلیران تنگستان» گفت.

متن یادداشت رضا درمیشیان را بخوانید:

همايون شهنواز در حالى رفت كه هنوز داغ اخراجش از تلويزيون بر پيشاني‌اش بود. اوايل انقلاب به جرم ساخت سريال «دليران تنگستان» از تلويزيون تسويه و اخراج شد؛ مجموعه‌اى كه پس از انقلاب بارهاوبارها از تلويزيون پخش شده است.
چند روز پيش كه در آتش سوخت، با جمعى از كارگردانان به عيادتش در بيمارستان رفتيم. پرانرژى و پراميد با ٨٠ درصد سوختگى در آستانه در ورودى بخش ايستاده بود و مى‌خنديد. برایمان از يك‌سال‌‌و‌نيمى گفت كه چندين‌سال پيش در كانادا با وجود ديابت با سرطان جنگيده و مهارش كرده بود، ولى از بره‌اى كه براى سلامتى‌اش كشته بودند ناراحت بود و دلش براى حيوان بيچاره سوخته بود.
شهنواز جورى حرف مى‌زد كه انگارنه‌انگار با ٨٠ساله‌اى روبه‌رو هستيم كه تمام بدنش، به‌جز صورتش بانداژ است و رياضيات پزشكى اميدى به ماندنش نداشت.
با روحيه‌اى مثال‌زدنى تنها دلخوري‌اش تلويزيون و مسئولان تلويزيون بود كه مى‌گفت نه به عيادتش آمده بودند و نه حق‌و‌حقوقش از دليران تنگستان را داده‌اند. 
وقتى مى‌خواستيم از پيشش برويم، مى‌خنديد و مى‌گفت؛ من را هم با خودتان ببريد… . جسم همايون شهنواز در آتش‌سوزى خانه‌اش سوخت، ولى روحش مدت‌ها پيش در بى‌مهرى‌ها سوخته بود.

 




کمتر از یک هفته بعد از آتش‌سوزی⇐کارگردان «دلیران تنگستان» درگذشت

سینماروزان: همایون شهنواز کارگردان سریال «دلیران تنگستان» که چندی قبل در حادثه‌ای در منزل شخصی خود دچار آتش‌سوزی شده بود، به دلیل شدت سوختگی و همچنین ایست قلبی در بیمارستان درگذشت.

به گزارش سینماروزان شرایط جسمی همایون شهنواز پس از عمل جراحی حادتر شد و سه شنبه 15 اسفندماه ایست قلبی داشت که احیاء شد اما شرایط نامناسب بعد از احیاء موجب شد به دلیل شدت سوختگی فوت کند.

 خانواده مرحوم شهنواز در حال فراهم کردن مقدمات برای برگزاری مراسم هستند.

همایون شهنواز در سالهای حیات خود به غیر از سریالهای «دلیران تنگستان» و «روزهای به یادماندنی» فیلم سینمایی «شاه خاموش» را هم ساخته بود.




غلامحسین لطفی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐موقع بازی در «خفگی» عصبانی بودم!/جیرانی فیلمنامه را نداد که بخوانم/نقشم را هم چند بار عوض کرد/جنتی دکترایی به من داد که یک قران هم به حقوقم اضافه نکرد/کیمیایی از «گوزنها» به این طرف سقوط وحشتناکی کرده!/موقع ساخت «پاکباخته» اکبر عبدی و علیرضا خمسه قهر بودند/به‌جای سیاهی‌لشکر، جنگ‌زده‌ها را از هتل المپیک می‌آورند که نقش بگیرند!!!

سینماروزان: غلامحسین لطفی را هرچند بیشتر به عنوان بازیگر و آن هم بازیگر آثار طنز دیده ایم اما لطفی سابقه کارگردانی هم دارد و علاوه بر ساخت یک فیلم خلاف جریان به نام «سرخپوستها» در اواخر دهه پنجاه، کارگردانی یک سریال خاطره انگیز با نام «آینه» و یک کمدی پرمخاطب در سینما و تلویزیون با نام «پاکباخته» را هم در کارنامه دارد.

به گزارش سینماروزان لطفی به مانند بسیاری از هم‌نسلان خود در سالهای اخیر کم‌کار شده ولی هرگاه مجالی ولو کوتاه برایش فراهم شده کوشیده ایفای نقش اثرگذاری داشته باشد. او این روزها با «خفگی»فریدون جیرانی در سینماهاست که پرفروش هم شده.

لطفی در گفتگویی با «جام جم» که پیرامون دلایل کم کاریش در سینما و تلویزیون بوده هم به گلایه از فریدون جیرانی پرداخته و هم گریزی زده به افت کاری مسعود کیمیایی.

متن کامل گفتگوی لطفی را بخوانید:

چرا این‌قدر کم کارید؟

اولین دلیل این است که کمی از محیط دور شده‌ام و در قزوین زندگی می‌کنم، البته از دید من این مساله بهانه است، چون تلفن دارم و همکاران می‌توانند تماس بگیرند و برای کار دعوت کنند. هر چند، چند باری هم در سال گذشته دعوت شده‌ام، اما نه سناریوها خوب بود و نه نقشی که من قرار بود بازی کنم. می‌دانم اگر برای بازی هم بروم یا پولم را می‌خورند یا نصفش را می‌دهند و بقیه را نمی‌دهند. از این گرفتاری‌ها هم هست. خودم هم سناریوهایی برای ساخت فیلم سینمایی و سریال دارم، اما متاسفانه کسی را برای سرمایه‌گذاری پیدا نکردم. چون خودم که سرمایه‌دار نیستم. دلایل غیبت و کم کاری همین‌هاست، وگرنه مشکل خاصی ندارم و اتفاقا در اوج آمادگی هستم. سناریوهایی را هم که دارم نو و دست اول است، نه از این فیلمنامه‌های تکراری که ازروی دست همدیگر کپی می‌کنند.

در همه این سال‌ها بیشتر شما را در نقش‌های کمدی دیدیم، این نمک و شوخ‌طبعی را در زندگی واقعی هم دارید؟

بله، همین‌طور است. منتها بارها گفته‌ام که دوست نداشتم کمدی بازی کنم. یک دفعه آن اوایل اشتباه کردم، کمدی بازی کردم و بعد همین‌طور ادامه پیدا کرد. در سینمای ایران اگر نقش منفی بازی کنید، تا آخر عمرتان نقش منفی به شما پیشنهاد می‌شود و اگر نقش کمدی بازی کنید، برای همیشه کمدین می‌مانید. اتفاقا نقش جدی زیاد بازی کردم، حتی بیشتر از نقش‌های کمدی، اما چون کمدی بیشتر در ذهن می‌ماند، به نظر می‌آید که من کمدی زیاد بازی کرده ام. البته من طنز را دوست دارم، اما کمدی‌هایی را که شلنگ تخته می‌اندازند، نه.

بعد از مدت‌ها غیبت، بازی شما را در «خفه‌گی» دیدیم؛ نقشی که باحضورتان آن را بامزه و دوست‌داشتنی کردید.

من فیلم را ندیدم، اما می‌دانم چیزی از بازی من در این کار باقی نمانده؛ چون نقش خیلی بیشتر از این بود و بقیه حذف شده است. شما که فیلم را دیدید، نقش من طنز بود؟

موقعیتی که در آن به عنوان خواستگار پیر یک دختر جوان (صحرا مشرقی با بازی الناز شاکردوست) حضور داشتید، بامزه و نمکین بود و البته این به بازی خوب شما هم مربوط است.

متاسفانه آقای جیرانی کلا سناریو را تا لحظه کلید خوردن صحنه، به من نداد که آن را بخوانم. من عادت دارم با خواندن فیلمنامه و قبل از فیلمبرداری، روی نقشم کار کنم. من جیرانی را دوست دارم، اما به نظرم این فیلمنامه را دراختیار بازیگر نگذاشتن تا قبل از فیلمبرداری و هیچ توضیحی هم درباره نقش ندادن، از آن اداهایی است که کارگردا‌ن‌های امروزی و خارجی درمی‌آورند. این کار اصلا پسندیده نیست، برای این‌که وقتی شما اطلاعاتی از نقش به بازیگر نمی‌دهید، او مجبور است برای درآوردن نقش، زور بزند! حالا این کار از جانب خارجی‌ها توجیه دارد، برای این که سناریو لو نرود و چند میلیون دلار ضرر نکنند. اما اینجا سناریو لو برود، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. برای همین موقع بازی در «خفه‌گی» عصبانی بودم، چون بجز این بی‌اطلاعی از نقش تا لحظه بازی، سه چهار بار کاراکتر من عوض شد و بعد از چند شب معطلی، این دو صفحه فیلمنامه را به من دادند. به نظرم اصلا درباره این کاراکتر، فکر هم نشده بود. با این اوضاع اگر هم چیزی از این شخصیت در فیلم درآمده، تصادفی است.

تقریبا همیشه بجز یکی دو مورد، با کارگردان‌های هم‌نسل خودتان کار کردید. چرا با جوان‌های فیلمساز همکاری نمی‌کنید؟ پیش نیامده؟

اصلا برای کار کردن، پیر یا جوان‌بودن کارگردان فرقی برایم ندارد. حاضرم با یک کارگردان ده ساله هم کار کنم! مشکل من با سن و سال کارگردان‌ها نیست، یا پیشنهادی نبوده یا نشده که این همکاری با فیلمسازان جوان شکل بگیرد. من کسی نیستم که نخواهم با کارگردان‌های جوان کار کنم یا نکنم. من هنرپیشه بسیار پیش‌پاافتاده‌ای هستم!

شما از دهه ۵۰ در سینما و تلویزیون هستید…

اولین کاری که بازی کردم، سریال «دلیران تنگستان» بود.

چون تحصیلکرده رشته بازیگری و کارگردانی هم هستید و کارشناس این حرفه هم محسوب می‌شوید، نظرتان درباره وضعیت امروز سینمای ایران نسبت به دهه‌های قبل چیست؟

البته قبل از پاسخ به سوال شما باید بگویم من دو سال پیش دکترای رشته بازیگری را هم از آقای علی جنتی، وزیر وقت ارشاد گرفتم.

بله قربان، می‌دانم. حالا به دردتان خورد این دکترای افتخاری؟

نخیر، موقعی این دکترا را به من دادند که من به عنوان کارمند وزارت ارشاد بازنشسته شده بودم و گفتند دیگر یک قران هم به حقوق شما اضافه نمی‌شود! (می‌خندد) فقط یک کلمه «دکتر» برای من ماند که آن هم به هرکس می‌گویم باور نمی‌کند. این هم طنزی است برای خودش و عموم مردم فکر می‌کنند دکتر فقط کسی است که برای مریض نسخه می‌نویسد.

نگفتید؛ اوضاع سینمای ما الان نسبت به قبل بهتر شده یا نه؟

بهتر نشده، متاسفانه الان همه چیز بزن برویی و سطحی شده است و من اول هر فیلمی را نگاه کنم، می‌دانم ته آن چه می‌شود. برای همین فیلم‌های سینمای ایران را در این سال‌ها نمی‌بینم و برای دیدن آنها بلیت نمی‌خرم. البته از حق نباید گذشت که جرقه‌های خوبی هم در این سینما وجود دارد، منتها تعداد این جرقه‌ها کم است. کارگردان‌های قدیمی هم که … البته خوشحالم که آقای کیمیایی همچنان فیلم می‌سازد، اما متاسفانه سال‌هاست که فیلم‌های ایشان دیدن ندارد. از «گوزن‌ها» به این‌طرف آقای کیمیایی به شکل وحشتناکی سقوط کرده است.

در دوران اوج سینمای کمدی ایران، خیلی‌ها دوست داشتند دو ستاره این سینما یعنی اکبر عبدی و علیرضا خمسه را در یک فیلم سینمایی کنار هم ببینند؛ شما به عنوان کارگردان در فیلم «پاکباخته» این کار را کردید و این دو را کنار هم قرار دادید.

جالب است بدانید این دو نفر همان زمان با هم قهر بودند و من طوری دکوپاژ می‌کردم که اینها در یک پلان با هم نباشند. کارم خیلی سخت بود، اما به هر صورت اواسط فیلمبرداری اینها را آشتی دادیم که بتوانیم فیلم‌مان را بسازیم.

فیلم موفقی هم در گیشه بود.

بله، چون آقای فرحبخش (تهیه‌کننده پاکباخته) کار بد نمی‌کند، معمولا کپی از فیلم‌های قدیمی است و… (می‌خندد)

اولین ساخته سینمایی‌تان، «سرخپوست‌ها» بی‌تردید از آثار متفاوت سینمای ایران است؛ فیلمی درباره سیاهی‌لشکرهای فیلمفارسی. احتمالا باید بجز مردم و همکارانتان، میان این قشر هم محبوب باشید، نه؟

بله، ظاهرا همین‌طور است. وقتی دانشجو بودم این فیلم را ساختم. خیلی از سیاهی لشکرهای قدیمی فوت کرده‌اند و خیلی‌ها هم دیگر از خانه بیرون نمی‌آیند. الان سیاهی لشکرها مثل قدیم نیستند و جدیدا بعضی از این جنگزده‌ها از دهکده المپیک را می‌آورند که چیزی از بازیگری بلد نیستند. دیگر هیچ چیزی مثل قدیم‌ها نیست و سینمایی وجود ندارد که آدم از دیدن فیلم جدیدی ذوق کند. بخدا، من شرمنده‌ام و تقصیر من نیست! (می‌خندد)