1

رک‌گویی تهیه‌کننده “خط ویژه” و “قاتل اهلی”⇐حتی زمانی که کرونا وجود نداشت باز دولت فعلی دغدغه‌ای در مورد فرهنگ نداشت!!/حالا هم که کرونا به جان اقتصاد نیم‌بند سینما افتاده، دولت برنامه‌ای مشهود برای مرتفع کردن مشکلات نداشته!/۹۰ درصد اهالی سینما مشکل مالی دارند و توان تأمین زندگی خودشان را ندارند و دولت هم فقط “ادای” کمک کردن را درمی‌آورد!/از دولتی که با بورس‌بازی و بالا و پایین کردن ارز به‌دنبال کسب درآمد است، نباید توقع داشته باشیم که بیاید و مشکلات سینما را حل کند!/عجبا که در دوران رکود سهمگین سینماها نزدیک به صد پروژه سینمایی در مسیر تولید است!/وقتی سینماها تقریبا تعطیل است و اکران آنلاین سودآوری ندارد این حجم تولید چه معنایی دارد؟؟/ آیا باید باور کنیم که افراد خیر و سرمایه‌های پاک بودجه این فیلمها را فراهم کرده‌اند؟؟/اگر نمی‌توانند جلوی ورود سرمایه‌های مشکوک را بگیرند لااقل از هر سرمایه‌گذار میلیاردی، سهمی هم برای گرفتاران سینما بردارند!!/خانه از پای‌بست ویران است و در حال مرگ هستیم…

سینماروزان: اوضاع اقتصادی بدنه سینما روزبروز خراب‌تر می‌شود و‌ سینماداران درحال مگس‌پرانی‌اند ولی درعین حال هفته‌ای نیست که چندین پروانه ساخت برای تولید فیلم سینمایی صادر نشود؛ بدون اینکه مشخص باشد این همه فیلم بناست چگونه بازگشت مالی داشته باشند؟

به گزارش سینماروزان منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما ضمن تأکید بر اینکه در بین اهالی سینما نا‌امیدی و خانه‌نشینی امری مشهود و غیر‌قابل انکار است به محمدصادق عابدینی در جوان می‌گوید: اگر قبل از بروز هر اتفاقی در بخش‌های مختلف یک اتاق‌فکر یا اتاق بحران متشکل از افراد متخصص و اهالی سینما وجود داشته‌باشد و در کنار این جریانات بخش‌های دولتی نیز حضور داشته‌باشند، شاید بتوان امیدوار بود که برخی بحران‌ها شبیه به اوضاع کنونی را به سلامت از سر بگذرانیم. واقعیت امر این است، در روزگاری هم که کرونا وجود نداشت، دولت فعلی نشان داد که دغدغه‌ای در مورد فرهنگ ندارد حالا هم که کرونا به جان اقتصاد نیم‌بند سینما افتاده، دولت برنامه‌ای مشهود برای مرتفع کردن مشکلات نداشته. از آنجایی که این دولت از ابتدا دغدغه فرهنگ نداشت، تعطیلی سینما برایش اصلاً مهم نبوده و به نوعی به فکر حل یا مرتفع کردن مشکلاتش نیستند که حالا ما بخواهیم با یک تلنگری به دولت امیدوار باشیم که مشکل سینما و فرهنگ را حل کند.

این تهیه‌کننده سینما در ادامه اظهارنظر می‌کند: ما امروز حدود ۵ الی ۶ هزار نفر عضو خانه سینما داریم که عده قلیلی حدود کمتر از ۱۰ درصد آن‌ها از نظر معیشتی و سطح زندگی به دلیل داشتن منابع یا پس‌انداز، شرایط مساعد و عادی دارند؛ در حالی که ۹۰ درصد اهالی خانه سینما مشکل مالی دارند و توان تأمین مایحتاج و مخارج زندگی خودشان را ندارند که باید به این افراد کمک شود. به نظر بنده هیچ امیدی به این دولت نیست، چون دولت دغدغه فرهنگ ندارد. به همین علت من گمان می‌کنم باید یک اتاق‌فکری متشکل از اهالی سینما تشکیل بشود یا اینکه خود خانه سینما بیاید و یک برنامه‌ریزی بکند که چطور می‌شود خیرین و افراد سرمایه‌داری را که علاقه‌مند به حضور و سرمایه‌گذاری در حوزه سینما هستند، پای کار بیاورد تا این افراد در قالب قرض‌الحسنه، مشارکت یا هر شکل مشخص دیگری به سینما و آن ۹۰ درصد اهالی سینما که در این شرایط دچار مشکلات عدیده معیشتی شده‌اند، کمک بکنند.

تهیه‌کننده فیلم «قاتل اهلی» می‌افزاید: به نظر من دولت ادای کمک کردن درمی‌آورد، اینکه مدام گفته‌می‌شود دولت می‌خواهد به افراد محروم کمک کند، فقط ادایش را درمی‌آورد. دولت در تأمین حقوق کارمندان خودش مانده و برای اینکه بتواند حقوق این کارمندان را در بیاورد، از طریق بالا و پایین کردن قیمت ارز و بورس به دنبال کسب درآمد و مایحتاج خودش است، دولتی نبوده که پس‌اندازی داشته باشد و ما حالا بگوییم خیلی خب دولت از محل فلان پس‌اندازش می‌تواند حقوق کارمندانش را تأمین کند. از دولت با حجم بسیار بزرگی از کارمندان و حقوق‌بگیرانی که نه توان تأمین حقوق آن‌ها را دارد و نه توان مدیریت خودش را دارد، نباید توقع داشته باشیم که بیاید و مشکلات بخش فرهنگ یا سینما را حل کند. گرچه وظیفه دولت در چنین اوضاعی ایفای نقش حمایتی در صیانت و مساعدت به حوزه‌هایی مانند فرهنگ و هنر است که بیشترین آسیب‌ها را در اوضاع کرونایی دیده‌است. این دولت در دورانی که کرونا وجود نداشت به وظایفش عمل نمی‌کرد، حالا و در روزگاری که توان تأمین حقوق کارمندانش را ندارد، چطور می‌تواند بیاید و به فرهنگ و سینما کمکی بکند.

تهیه‌کننده “خط ویژه” تأکید می‌کند: بنابراین اگر اتاق‌فکری قرار است تشکیل بشود یا تحولی در خانه سینما ایجاد گردد، به نظر من باید به سراغ افراد خیّر برویم. هر چند همین حالا هم هستند افرادی که به برخی پروژه‌های سینمایی کمک‌هایی می‌کنند و اعداد و ارقامی هم که گفته می‌شود بسیار زیاد و قابل‌توجه است، اما اگر همین افراد بیایند و به جای اینکه سرمایه‌هایشان را در یک یا دو پروژه خرج کنند، سعی کنند آن‌ها را به ۵ هزارو ۵۰۰ نفر اهالی سینما که هر کدامشان نماینده یک خانوار محسوب می‌شوند، کمک کنند، اتفاق بهتری رقم می‌خورد. متأسفانه در این ایام همه چیز دست به دست هم داده تا افراد دلسوز هنر یا خانه‌نشین شوند یا اینکه نتوانند حرفی بزنند، چون مشکل دارند. به نظر بنده خانه از پای‌بست ویران است و در حال مرگ هستیم…

این تهیه‌کننده ادامه داد: تشکیل کمیته بحران زمانی معنا دارد که مثلاً یک شخصی در کما باشد، اما امروز سینمای ما در کما نیست، بلکه مرده است! به همین دلیل است که ما خانه‌نشینی را ترجیح داده‌ایم و منتظر روزگاری هستیم که بشود کار کرد.

لشکری قوچانی خاطرنشان می‌سازد: عجبا که در شرایط مرگ و رکود سهمگین سینما و گرسنگی نود درصد بدنه سینما نزدیک صد فیلم در حال تولید است و خجالت می‌کشیم که اسامی خیلی از این تازه‌واردها را که بعضا دستی هم در رقاصی دارند(!) بنویسیم!! وقتی سینما تقریبا تعطیل است و اکران آنلاین سودآوری ندارد این حجم تولید چه معنایی دارد؟؟ آیا باید باور کنیم که افراد خیر و سرمایه‌های پاک بودجه این فیلمها را فراهم کرده‌اند؟؟ اگر نمی‌توانند جلوی ورود سرمایه‌های مشکوک را بگیرند لااقل از هر سرمایه‌گذار میلیاردی، سهمی هم برای گرفتاران سینما بردارند!!




تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” بیان کرد⇐دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي‌ شده است؛ بماند که اغلب مردم هم حس نمی‌کنند مالیات برای آبادانی کشور صرف می‌شود!/وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟

سینماروزان: اینکه در نزدیکی انتخابات مجلس۹۸ و در فاصله‌ای کوتاه بعد از غائله بالا بردن ناگهانی قیمت بنزین، دولت اعتدال با بخشودگی مالیاتی هنرمندان سعی دارد وجهه‌ای فرهنگی به خود دهد با انتقاداتی مختلف مواجه شده است.

حرف اصلی و منطقی این انتقادات کجاست؟؟ آنجا که می‌گویند دولت به‌جای معافیت مالیاتی کل جامعه هنری باید از متمولین هنری مالیات گرفته و آن را صرف بهبود معیشتی هزاران هنرمندی کند که در طول سال حتی یک پروژه کاری هم بهشان نمی‌خورد.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با نقد سیاسی‌بازی در جریان معافیت مالیاتی هنرمندان اظهار داشت: متاسفانه فقدان نگاه تخصصی موجب شده مثل هميشه تر و خشك در قوانين با هم بسوزند! چرا به تخصص بها نميدهيم؟ چرا از قوانين كشورهاى مختلف در خصوص ماليات هنرمندان استفاده نميكنيم؟ اكثر بازيگرهاى كشور ما بيكار هستند و تعدادي اندک نيز پولهای نجومی می‌گیرند. از متمولین، مالیات نمی‌گیرند و درعوض حتی بیمه بیکاری را از تنگدستان جامعه هنری دریغ کرده‌اند!!

تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” ادامه داد: دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي شده است؛ بماند که اغلب مردم احساس نمي‌كنند كه پول ماليات برای آباداني كشور خرج مي‌شود.

لشکری قوچانی افرود: وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟ هر دو روى سكه را ببينيم ، جوگير نشويم ، تعدادي درآمد بسيار بالا دارند و مالیات هم نمیدهند ولی اكثريت هنرمندان بيكارند !!!

تهیه‌کننده “قاتل اهلی” تاکید کرد: به تخصص در راستاى كم شدن بى‌عدالتى بها دهیم. به اميد بها دادن به تخصص؛ اميدوارم كه قوانين را به‌مرور افراد متخصص بنويسند. بدون استفاده از افراد متخصص نميتوان قوانين را اصلاح كرد. نبود شفافيت، بي‌عدالتي، تبعيض، رانت و … در سيستم مالياتي مشهود است و مراقبت كنيم چون هر دو جريان ، سياسي‌كارى ميكنند و همه حقيقت را نميگويند. 




هشدارهای تهیه‌کننده «قاتل اهلی» و «خط ویژه» درباره به انزوا کشاندن بخش خصوصی⇐بخش خصوصی برای بازگشت سرمایه مجبور شده به تولید فیلم کمدی!!/علاقه‌ای به ورود به سینمای کمدی ندارم پس ترجیح میدهم کار نکنم!

سینماروزان: منصور لشکری قوچانی از جمله تهیه کنندگانی است که در سالهای اخیر تولید برخی آثار غیرکمدی و در عین حال مخاطب پسند سینمای ایران از «خط ویژه» تا «عصر یخبندان» و «هفت ماهگی» را برعهده داشته است.

لشکری قوچانی که نیمه دوم سال قبل «قاتل اهلی» را روی پرده داشت تا امروز فیلم تازه ای را تولید نکرده و دلیل این امر را فقدان توان جذب سرمایه برای پروژه های غیرکمدی دانسته است.

منصور لشکری قوچانی با اشاره به اوضاع بغرنج تولید در بخش خصوصی به «مهر» گفت: متأسفانه به دلیل شرایط موجود اقتصادی بخش خصوصی نمی تواند در سینما سرمایه گذاری کند و اگر قرار باشد اثری در سینما تولید شود تهیه‌کننده پروژه یا باید به دنبال وام دولتی و یا سرمایه گذار دولتی باشد و در غیر این صورت نمی توان فیلمی را به مرحله تولید رساند.

تهیه کننده فیلم «قاتل اهلی» با اعلام بی علاقگی ارگانهای متمول برای تولید محصولات واقعگرایانه اجتماعی بیان کرد: این اتفاق سینمای اجتماعی را به تعطیل کشانده است و نهادها و ارگان های دولتی که برای حمایت و سرمایه گذاری سینما ایجاد شده اند در این زمینه سرمایه گذاری نمی‌کنند.

منصور لشکری قوچانی افزود: بخش خصوصی برای بازگشت سرمایه مجبور است فیلم کمدی تولید کند و متاسفانه در این چرخه آثار اجتماعی و دیگر گونه های سینمایی مخاطبان خود را از دست داده اند و علاقه مندان به این آثار دیگر به سینما نمی روند.

وی تاکید کرد: در حال حاضر چهار فیلمنامه بسیار خوب اجتماعی در دست دارم که متاسفانه به دلیل نبود بودجه نمی توانم آنها را تولید کنم. در چنین شرایطی اگر بخواهم کار کنم حتما باید یک اثر کمدی تولید کنم که فروش خوبی داشته باشد ولی من نتوانسته ام برای ورود به این حوزه با خودم کنار بیایم.

تهیه کننده فیلم «هفت ماهگی» در پایان گفت: با توجه به تولیداتی که تا امروز در سینما داشته ام، ترجیح می دهم از نهادهای دولتی بودجه ای دریافت نکنم و همچنان به صورت مستقل فعالیت کنم پس تا زمانی که شرایط مناسب برای تولید فراهم نشود، پروژه ای را استارت نمی زنم.




انتقادات تند و تیز تهیه‌کننده «قاتل اهلی» به تلاش برای روی پرده فرستادن «آینه بغل»ی که هنوز مُهر پروانه نمایش‌اش خشک نشده⇐این وضعیت نتیجه ضعف شورای صنفی نمایش و ارشاد است/فیلمی مانند «آینه بغل» که در دو ماه اخیر ساخته شده نباید زودتر از جشنواره روی پرده برود/در نوروز جلوی تعداد فیلمها می‌ایستند اما در پاییز ورودی اکران را باز کرده‌اند و همزمان با هم ۲۰ فیلم روی پرده رفته‌اند/می‌خواهند آمارسازی کنند به قیمت قربانی شدن بخش خصوصی؟؟/وقتش است که شورای صنفی نمایش و ارشاد به سینما احترام بگذارند

سینماروزان: روز گذشته درباره رایزنیهای یک دفتر پخش خاص که یکی از شرکای آن هم در شورای صنفی نمایش حضور دارد برای اکران قریب الوقوع فیلمی به نام «آینه بغل» در گروه استقلال گزارشی منتشر کردیم.(اینجا را بخوانید)

در آن گزارش بر بی عدالتی ناشی از اکران «آینه بغل» که هنوز مُهر پروانه نمایش اش خشک هم نشده تأکید کردیم در شرایطی که هنوز کلی فیلم قابل توجه از جشنواره سی و پنجم داریم که اکران نشده‌اند.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده ای که به زودی فیلم «قاتل اهلی» را روی پرده خواهد فرستاد با تأکید بر خطرات ناشی از این بی‌عدالتی به «سینما» گفت: این وضعیت نتیجه ضعف شورای صنفی نمایش و ارشاد است. اکران «آینه بغل» همزمان با «قاتل اهلی» و فیلمهایی مانند آن که مدتهاست پشت خط اکران مانده اند یک ظلم مضاعف به همه فیملهای دیگر است. چرا این نکته جا نمی افتد که تعداد گروههای سینمایی هفت تاست و همین تعداد فیلم به همراه نهایتا یک یا دو فیلم در گروه آزاد باید اکران شود.

این تهیه کننده ادامه داد: در نوروز چنان سفت و سخت جلوی تعداد فیلمها می ایستند که نگو و نپرس اما در پاییز ورودی اکران را باز کرده اند و همزمان با هم 14 تا 20 فیلم روی پرده رفته اند. چرا؟ چون میخواهند آمارسازی کنند درباره کمیت فیلمها. میخواهند آمارسازی کنند به قیمت قربانی شدن بخش خصوصی.

تهیه کننده «خط ویژه» و «عصر یخبندان» خاطرنشان ساخت: امیدوارم که این رویه اصلاح شود و در این زمان اندک باقیمانده تا جشنواره به فیلمهایی الویت اکران بدهند که از جشنواره سال قبل منتظر اکرانند. فیلمی مانند «آینه بغل» که در دو ماه اخیر ساخته شده نباید اکرانش زودتر از بهمن ماه یعنی زمان برگزاری جشنواره باشد. اگر میان فیلمی که در جشنواره بوده و فیلمی که سه هفته قبل پروانه گرفته تفاوتی نیست همان بهتر که جشنواره را تعطیل کنند.

منصور لشکری قوچانی تأکید کرد: وقتش است که شورای صنفی نمایش و ارشاد به سینما احترام بگذارند و فیلمها را براساس اعتدال اکران کنند.




تهیه‌کننده «قاتل اهلی» در یادداشتی شش بندی خطاب به رییس شورای شهر متذکر شد⇐به‌جای گرفتن سینماهای ارگانهای دیگر به فکر واگذاری پردیسهای شهرداری به بخش خصوصی باشید/فکری بکنید برای حذف ۵ درصد عوارضی که شهرداری از بلیت سینماها می‌گیرد/چرا استفاده از فضای تبلیغی شهری فقط شامل فیلمهایی شده دارای ارتباطات خاص؟/چرا فعالیتهای شهرداری در اموری مانند برگزاری جشنواره و تولید فیلم نمره منفی داشته است؟

سینماروزان: بازدید محسن هاشمی از پردیس آزادی در روز سینما و درخواست رییس شورای شهر از ارگانهای انقلابی برای واگذاری سینماهایشان به شهرداری با واکنش منصور لشکری قوچانی تهیه کننده سینما مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان لشکری قوچانی که تهیه آثاری همچون «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی» را برعهده داشته است و یک فیلم آماده اکران به نام «قاتل اهلی» را هم دارد با نگارش یادداشتی 6بندی به صراحت از این گفته که واگذاری سینما از یک نهاد وابسته به منابع به عمومی به یک نهاد وابسته دیگر روندی صحیح نیست و به جایش شهرداری باید به فکر این باشد که سینماهای خودش را هم برای رونق بیشتر به بخش خصوصی واگذار کند.

متن یادداشت منصور لشکری قوچانی را بخوانید:

 محسن هاشمى در بازديد از سينما آزادى مطالبى بيان كردند كه متاسفأنه چنان که باید كارشناسى نيست و نگرانم كه خداى ناكرده بر این اساس تصميم گيرى سياسى-جناحى در خصوص سينما و كالاهاى فرهنگى صورت گیرد و البته همین بزنگاههاست که داشتن مشاور فرهنگی كمك ميكند تا اصلاح طلبان، اشتباهات اصولگرايان را در زمينه فرهنگ نداشته باشند.

پاركينگ براى پردیس سينمایی آزادى امرى ضرورى است، راه اندازى فروشگاههاى مجتمع به رونق پردیس آزادى كمك ميكند ولى گرفتن سينماها از حوزه هنرى و دادن به شهردارى تصميم  صحيحى نيست!

چرا؟

  اول. شهردارى كلى فرهنگسرا دارد كه از آنها استفاده بهينه نميكند و بهتر است كه مديريت هر فرهنگسرا جداگانه به بخش خصوصى واگذار شود.

دوم. پنج درصد پول بليط سينما به عنوان عوارض و جلوتر از صاحب سينما و تهيه كننده به حساب شهردارى واريز ميشود و گرفتن ماليات و عوارض از كالاى فرهنگى اشتباه است.

سوم. به جز فرهنگسراها، شهردارى در سينمادارى هم موفق نبوده است چون تخصص شهردارى سینماداری نيست و بهتر است مديريت سینماهای شهرداری و از جمله پردیس ملت و… به بخش خصوصى واگذار شود.

چهارم. فعاليتهاى شهردارى در امور فرهنگی (جشنواره-تهيه فيلم و… )، نسبت به هزينه انجام شده نمره منفى داشته است.

پنجم. شهردارى به اطلاع رسانى فيلمها هم كمك  مشهودى نميكند و اگر به فيلمى كمك كرده است، نه براى انقلاب و نه براى فرهنگ كه متأسفانه بدليل ارتباطات خاص افراد بوده است؛ با يك بررسى كوچك متوجه  صحت اين مطلب مي‌شويد.

ششم. به نظرم به تخصص بها بدهيم و اگر بناست سينما در اختيار بخش خصوصى نباشد، با عرض پوزش، مطابق قانون، حوزه هنرى بر شهردارى مقدم است. شهردارى در حيف و ميل كردن بودجه فرهنگى، در اهالى فرهنگ مشهورتر است ولی بدون شک موازى كارى حوزه هنرى با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى هم  صحيح نيست و بايستى برایش چاره انديشى كرد…




توضیحات محسن کیایی درباره فیلمنامه‌های «پلاسکو» و «لونه زنبور»⇔اولی را مصطفی کیایی می‌سازد و دومی را کارگردان «زاپاس»

سینماروزان: مصطفی کیایی کارگردان «خط ویژه» و «عصر یخبندان» که پیشتر از ساخت سریال خانگی «لیلای من» و درام «پلاسکو» خبر داده بود همچنان درگیر نگارش «پلاسکو» است.

به گزارش سینماروزان محسن کیایی برادر این کارگردان با اعلام این خبر به «خراسان» گفت: من و مصطفی برادرم در حال نگارش فیلم نامه «پلاسکو» هستیم. این موضوع برایمان جذاب است چون داستانش بر اساس اتفاقی واقعی رخ داده است. ژانر فیلم مانند دیگر ساخته های مان نیست و از زاویه دیگری به قضایا نگاه کردیم.

محسن کیایی البته به جز «پلاسکو» فیلمنامه های دیگری را هم نگاشته است. کیایی در این باره بیان داشت:  فیلم نامه کمدی «لونه زنبور» را نوشته ام و برزو نیک نژاد هم قرار است بر صندلی کارگردانی این فیلم بنشیند. امیدوارم این فیلم تابستان وارد مرحله تولید و برای اکران آماده شود.

محسن کیایی اظهار داشت: هم چنین فیلم نامه جدید کمدی در رابطه با موضوع دو جوان نوشته ام که اتفاق هایی برایشان رخ می‌دهد.




واکنش تهیه‌کننده «خط ویژه» به کارگردان «ندارها»⇐وقتی رسانه ملی رییس جمهور هشت ساله اصلاحات را ممنوع‌التصویر می‌‌کند دیگر نمی‌توان انتظار داشت که سازوکار مناسبی برای ممیزی آثار سینمایی قائل شود

سینماروزان: انتشار گفته‌های محمدرضا عرب کارگردان فیلم «ندارها» و گلایه هایش درباره اینکه چرا پخش تلویزیونی فیلمش بخاطر حضور هانیه توسلی دچار مشکل میشود اما تقریبا همزمان با این ممنوعیت، فیلمی دیگر از هانیه توسلی با نام «خط ویژه» بدون هر گونه ممنوعیت روی آنتن می رود(اینجا را بخوانید) با واکنش منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «خط ویژه» روبرو شد.

لشکری قوچانی در گفتگو با سینماروزان با بیان اینکه ممنوع التصویری بازیگران برای فیلمهای وی هم مشکل ایجاد کرده است بیان داشت: نکته ای که محمدرضا عرب کارگردان «ندارها» گفته‌اند نکته درستی است ولی واقعیت این است که شورای بازرگانی سازمان با شورای فیلم و سریال تفاوت دارد. یعنی ممکن است در شورای بازرگانی پخش تیزر فیلمی ممنوع شود اما مدتی بعد همان فیلم برای پخش در شورای فیلم و سریال دچار مشکل نشود و شاید هم برعکس.

لشکری قوچانی با اشاره به آخرین فیلم اکران شده اش «هفت ماهگی» ادامه داد: پخش تیزرهای تلویزیونی «هفت ماهگی» بخاطر حضور سه بازیگر اصلی آن یعنی پگاه آهنگرانی، هانیه توسلی و باران کوثری ممنوع شد و به این طریق ضربه غیرقابل جبرانی بر فروش فیلم وارد شد بخصوص که ما هیچ تیزر ماهواره ای هم نداشتیم. اما در عین حال در نقطه مقابل «خط ویژه» با حضور هانیه توسلی چندین بار از تلویزیون پخش شده است. اینها ناشی از تناقضاتی است که سالهاست در ساختار رسانه ملی وجود دارد.

این تهیه کننده که علیرغم نقدهای جدی به مدیریت سینمایی حجت‌الله ایوبی بخصوص در ماجرای پیش آمده در پروژه «قاتل اهلی»، در شمار سینماگرانی قرار دارد که به حمایت از حسن روحانی در انتخابات پیش‌رو پرداخته است با اشاره به ماجرای ممنوع التصویری رییس دولت اصلاحات خاطرنشان ساخت: در چنین ساختار متناقضی که گریبان رسانه ملی را گرفته و در شرایطی که رییس جمهور هشت ساله مملکت ممنوع التصویر میشود دیگر چه انتظاری میشود داشت از اینکه سازوکار مناسبی برای ممیزی فیلمهای سینمایی در رسانه ملی وجود داشته باشد.

تهیه کننده «عصر یخبندان» و «کوچه بی نام» با مخاطب قرار دادن مدیران رسانه ملی تأکید کرد: اینکه تلویزیون فقط در ایام انتخابات و زمان پخش مناظره ها یا زمان پخش مسابقات فوتبال، مخاطب دارد ناشی از همین ساختار متناقض است. اگر تلویزیون ساختار خودش را اصلاح نکند روزبروز میزان بیننده‌هایش کمتر از قبل میشود و روزی می رسد که شايد تعداد مخاطبان بعضى از شبكه هايش از كارمندان آن شبكه كمتر شود و  اگرچه هر رسانه كاركرد خودش را دارد ولی ادامه این تناقضات کار را تا جایی پیش می‌برد که فضاى مجازى، صدا و سيما را  به زانو درآورد.




پرسش یک کارگردان سینما از مدیران تلویزیون⇐چرا هانیه توسلی در «ندارها» ممنوع‌التصویر بود اما در «خط ویژه» نه!؟

سینماروزان: در تازه ترین نشست سینماروایت که به نقد و بررسی فیلم «ندارها» اختصاص داشت محمدرضا عرب کارگردان این فیلم پرسشی را طرح کرد در این باره که چرا حضور هانیه توسلی در «ندارها» باعث ممنوعیت پخش این فیلم از تلویزیون شده است در حالی که دیگر فیلم همین بازیگر یعنی «خط ویژه» بدون ممنوعیت روی آنتن رفته است.

محمدرضا عرب گفت: «ندارها» در سال 89 فیلمبرداری شد، سال 90 اکران شد و سال 91 ویدئو نمایش خانگی آن ارائه شد. اما متاسفانه همزمان با ارائه نسخه نمایش خانگی، قاچاق آن هم در فضای مجازی و هم کف خیابان ها آغاز شد و شبکه های ماهواره ای نیز فیلم را سرقت کرده و پخش کردند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم لطف کرد و بدون اینکه این فیلم را بخرد آن را  تکه تکه کرد و از آن آنونس، تیتراژ و کلیپ ساختند و برای برنامه های خودشان استفاده کردند و تمام فیلم از رادیو پخش گردید!!

وی از این وضعیت به عنوان سرانجام تراژیک فیلم سینمایی ندارها یاد کرد و تصریح کرد: پیگیری های زیادی کردم اما به نتیجه ای نرسید، بنابراین پیشنهاد می کنم دوستان هم صنف من برای موارد مشابه به چند جا مراجعه نکنند! شورای نظارت صدا و سیما، کمیسیون فرهنگی مجلس و سازمان بازرسی کل کشور  و اگر حق تان خورده شده اجازه بدهید بخورند چون احقاق حق در این جامعه بی معنی است. هرچه که با صدای آهسته احقاق حق کردیم به نتیجه ای نرسیدم و اساساً آنچه به جایی نرسد فریاد است!!

این کارگردان سینمای ایران خاطر نشان کرد: دو سال طول کشید تا صدا و سیما پذیرفت نسبت به فیلم «ندارها» تخلف کرده است. متاسفانه کسی نیست از حقوق شهروندی ما دفاع کند. کسی نیست از تاراج رفتن سینمای ایران در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی جلوگیری کند. میلیاردها تومان سرمایه سینمای ایران در شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی به تارج می رود و کسی جوابگو نیست؟

محمدرضا عرب ادامه داد: سرانجام در سال 94 سازمان صدا و سیما پذیرفت مبلغ 30 میلیون تومان بابت فیلم پرداخت کند، برایم جای سوال داشت که چرا اینقدر کم و ناچیز که بهانه دیگری آوردند که حضور خانم هانیه توسلی در آن زمان در تلویزیون ممنوع تصویر بوده است و  فیلم در آرشیو تلویزیون می ماند و آن مبلغ ناچیز هم علیرغم توافقنامه پرداخت نشده است . جالب اینکه در همان زمان، فیلم سینمایی «خط ویژه» با بازی خانم توسلی خریداری و از تلویزیون پخش می شود!! این مساله مصداق بارز حق الناس است. آقای علی عسکری ریاست محترم سازمان صدا و سیما، شما که متشرع و متعهد هستید به حق الناس توجه کنید!




واکنش یک تهیه‌کننده سینما به ادعاهای عزت‌ا.. انتظامی درباره کمک مالی شهرداری به هنرمندان⇐شهرداری ۵ درصدی که جلو جلو از سینماگران می‌گیرد را حذف کند نیازی به کمک نیست!

سینماروزان: گفتگوی چند روز قبل عزت ا.. انتظامی بازیگر پیشکسوت و طرح ادعاهایی پیرامون اینکه شهرداری از طریق خانه هنرمندان مبالغی وجه نقد در اختیار او قرار میدهد که میان هنرمندان نیازمند تقسیم کند و بسیاری از آن بوی تبلیغ برای شهردار را استشمام کرده بودند(اینجا را بخوانید) با واکنش یک تهیه کننده سینما مواجه شد.

به گزارش سینماروزان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آثاری همچون «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی» که یک فیلم آماده اکران به نام «قاتل اهلی» هم دارد در متنی اجتماعی در واکنش به ادعاهای انتظامی با اشاره به سهم 5 درصدی که شهرداری از فروش فیلمها می گیرد خطاب به شهردار گفته است اگر همین 5 درصد را حذف کند کلی کمک کرده است به سینما؛ این دقیقا همان نکته ایست که چندی قبل محمدهادی کریمی کارگردان و نویسنده قدیمی سینمای ایران هم در یکی از برنامه های زنده شبکه خبر که از بازپخش آن جلوگیری شد به صراحت بر آن تأکید کرد.(اینجا را بخوانید)

منصور لشکری قوچانی نوشته است: در خبرها آمده است كه آقاى قاليباف{از کانال خانه هنرمندان} به آقاى انتظامى پول داده و ايشان به افراد نيازمند در سينما كمك ميكنند. خداوندا! كمك كن كه مسئولين و مديران ما به وظايفی كه قانون براى آنها تعیین كرده است عمل كنند. خداوندا!  كمك كن كه  متخصصين، خدمتگذار مردم شوند و سياسيون آنها را به دليل اعتقادات و باورها و… حذف نكنند. خداوندا! به مسئولين ما فرق پول بيت المال، حق الناس و پول توجيبى خودشان را بياموز. خداوند بخشنده و مهربان! يار و ياور مسئولينى كه با پول توجيبى خودشان، مستقيم و پنهان به مردم كمك ميكنند باش…

این تهیه کننده سینما ادامه داده است: ريشه فقر و بيكارى با رونق كسب و كار نابود ميشود  و نه تقسيم فقر! انشاءلله پنج درصد پولى كه شهردارى از سهم  فروش بليط سينماها قبل از سهم سينمادار و تهيه كننده و پخش كننده برميدارد، در راستاى حمايت از هنرمندان و هنربانان، حذف شود، بيچاره سرمايه گذاران فيلمهاى سينمايى، ضرر هم كنند شهردارى سهمش را جلوجلو برميدارد. اميدوارم كه به گوش شهردار  محترم برسد.

منصور لشکری قوچانی خاطرنشان ساخته است: وظيفه شهردارى توليد فيلم نيست و حق شهردارى برداشت پول از بليط سينما نيست و  اگر پول اضافه دارد بايستى به خزانه ملت برگرداند. خدايا! خداوندا! بيشتر هنرمندان و هنربانان از سياسيون لطمه خورده اند و منفعل شده اند! خدايا كمك كن كه هنرمندها و هنربانها به عشق مردم  و خداوند، نظر بدهند؛ همين.




توضیحات یک تهیه‌کننده درباره بازخواست در ارشاد و نه دادستانی به‌خاطر پخش تیزر از GEM

سینماروزان: تازه ترین تجربه همکاری زوج حامد بهداد-باران کوثری با عنوان «هفت ماهگی» در حالی روی پرده است که فیلم توانسته در هفته اول اکرانش مدام با سانسهای فوق العاده روبرو شود.

به گزارش سینماروزان در این شرایط تیزری بی کیفیت از فیلم از جم روی آنتن رفته است و وزارت ارشاد زودتر از دادستانی به این امر واکنش نشان داده و با احضار تهیه کننده فیلم او را در این مورد طرف پرسش قرار داده است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «هفت ماهگی» در گفتگویی که با «فارس» داشته ضمن بیان شرح اتفاقات در ارشاد گلایه هایش از سازمان سینمایی و شورای صنفی نمایش را طرح کرده است.

ارشاد از من توضیح خواست در حالی که هیچ تیزری به ماهواره نداده بودم

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «هفت ماهگی» درباره مشکلات پیش آمده بر سر پخش تیزر این فیلم از یکی از شبکه های ماهواره ای گفت: چندی پیش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از بنده خواست تا به دلیل پخش تیزر از شبکه ماهواره برای پاره‌ای توضیحات به ارشاد مراجعه کنم و صحبت‌هایی بین‌مان صورت گرفت. در واقع توضیح دادم که ما به هیچ عنوان سفارش‌دهنده نبودیم تا تیزر فیلممان از این شبکه پخش شود اما بهتر است این نکته بررسی شود که چرا یک شبکه ماهواره‌ای تیزر فیلم‌های سینمایی را به این صورت پخش می‌کند. به نظرم باید این دلایل بررسی شود. در این صورت است که می‌توان این مشکل را حل کرد.

وی در ادامه افزود: به هر حال پخش آگهی از هر شبکه‌ای به نوعی اعتبار محسوب می‌شود و نشان‌دهنده آن است که آن شبکه دارای بیننده است. از طرفی به واسطه خود آگهی‌های خاص و مناسب، خود شبکه‌ها دارای مخاطب بیشتری می‌شوند و تماشاگران را بیش از پیش جذب خود می‌کنند.

سازمان سینمایی مقصر اصلی است/اعضای شورای صنفی نمایش هم داده های قوی ندارند

این تهیه‌کننده در ادامه افزود: نکته بعدی که باید به آن دقت داشت این است که آگهی‌های فرهنگی برای این شبکه‌ها باعث می‌شود ضعف آگهی‌های تجاری غیرمعقولشان نیز دیده نشود. هر شبکه‌ای برای پخش آگهی خود برنامه‌ریزی و اهدافی دارد که نمی‌توان این موارد را در نظر نگرفت و باور نداشت که جزو اهداف آن شبکه است و در داخل نیز ما گاهی با برخوردهای غلط با تهیه‌کننده و پخش‌کننده که خود از این اتفاق هراسان هستند تأثیرات نامطلوبی را در مسیر کاری آن‌ها به جای می‌گذاریم.

تهیه‌کننده «هفت ماهگی» در ادامه گفت: به نظرم باید راه چاره‌ای پیدا کرد و یکی از مهمترین مواردی که می‌توان برای حل این معضل به آن توجه داشت،‌ تبلیغ درست و اصولی کالای فرهنگی در داخل کشور است. در درجه اول سازمان سینمایی و بعد سازمان صدا و سیما تشکیلاتی را به وجود بیاورند که در اطلاع‌رسانی فیلم‌ها و تبلیغات مربوط به آن کارهای مثبتی را انجام دهند. به نظرم سازمان سینمایی مقصر اصلی این ماجرا است؛  به دلیل اینکه برنامه‌ریزی مدونی ندارد و آثار بدون هیچ برنامه‌ای به اکران می‌رسند. از طرفی در شورای صنفی هم افرادی هستند که اطلاعات و داده‌های قوی ندارند و نمی‌توانند قضاوت درستی داشته باشند. به همین ترتیب باید بگویم که عدالتی در اکران فیلم وجود ندارد.

منصور لشکری قوچانی
منصور لشکری قوچانی

اگر تیزر باکیفیت به GEM برسد جای سوال دارد

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «کوچه بی‌نام»‌، اظهار کرد:‌ در امر تبلیغات سازمان سینمایی می‌‌گوید مقصر صدا و سیما است من نمی‌گویم که آنها رفتارشان ایراد ندارد اما به هر حال سازمان سینمایی باید با یک انرژی بسیار زیاد با صدا و سیما صحبت کند و برای این موضوع برنامه‌ریزی داشته باشد؛ از طرفی شهرداری و حتی مخابرات هم می‌توانند به پروسه تبلیغات یک فیلم سینمایی کمک کنند.

قوچانی در پاسخ به این پرسش که آیا نسخه‌ای که به عنوان تیزر فیلم سینمایی  «هفت ماهگی» از این شبکه ماهواره‌ای به نمایش درآمده نسخه با کیفیتی است،‌گفت: اتفاقاً این نسخه اصلاً کیفیت لازم را ندارد ، این در حالی است که اگر نسخه‌ای با کیفیت به دست آنها برسد خود نیز جای پرسش دارد. اما در واقع این تیزر ابداً‌ کیفیت لازم را ندارد و آن را از شبکه اینترنتی آپارات برای نمایش برداشته‌اند. در واقع به آن تیزر می‌توانم دو ایراد بگیرم ابتدا اینکه آگهی من نیست و دومین نکته اینکه نسخه باکیفیتی از فیلمم به نمایش در نیامده است. کیفیت این تیزر نسبت به تیزرهای دیگر که از این شبکه پخش می‌شود نزدیک به 30 درصد افت  دارد. امیدوارم سازمان سینمایی تشکیلاتی را به وجود آورد که هم در زمینه اکران عدالتی را به وجود بیاورد و هم تبلیغاتی را برای فیلم در سطح شهر به وجود بیاورد.




تارانتینوبازی “بارکد” جواب نداد⇐ کارگردان متشبث به شوخیهای پايين تنه‌اي شد و رادان دنباله‌روی گرشا رئوفی!

سینماژورنال/حامد مظفری: برای کارگردانی که در كارنامه اش دو فيلم مخاطب پسند غيرمبتذل ولی ساده‌انگارانه چون “خط ویژه” و “عصر یخبندان” را ساخته “بارکد” یک بازگشت به عقب است آن هم بازگشت به زمانی که با اولین فیلمش “بعدازظهر سگی سگی” کوشیده بود که به عنوان یک کمدی ساز مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماژورنال البته که آن فیلم اول چندان مورد توجه قرار نگرفت و فیلم دومش “ضدگلوله” هم علیرغم تحسین در جشنواره اثری در امتداد “لیلی با من است” و “اخراجیها” قلمداد شد.

سومین فیلم مصطفی کیایی “خط ویژه”  با رفتن سراغ پدیده آقازادگی در روایتی خیابانی توانست توجه مخاطبان عام را به خود جلب کند و البته که متأثر از این جلب توجه و با رونویسی از دست امثال ایناریتو “عصر یخبندان” ساخته شد که این یکی هم در نوع خود درباره آقازادگی سخن می گفت و به اندازه خود مخاطب جلب کرد؛ گرچه آقازاده‌اش به جاي دلالي در قراردادهاي مهم اقتصادي و نفتي ، كوكايين در جعبه پيتزا مي ريخت كه به وسیله آن زناني را معتاد كند و به وصال آنها برسد. تصویری که نشان ميداد فيلمساز نه آقازاده ها را مي شناسد نه كوكايين و نه ارتباط هاي آن چناني را و همه چيز در سطح و در حد يك شايعه تلگرامي خلاصه می شد.

این دو موفقیت نسبي  باعث شد کیایی به دنبال سوژه ای درباره پارازیتهای ماهواره ای برود و فیلمنامه “پارازیت” را به اداره نظارت ارائه کند ولی عدم صدور مجوز آن فیلمنامه باعث شد کیایی که انگار اصرار داشت به هر قیمتي شده یک فیلم ساخته و به جشنواره سی و چهارم بیاید در فاصله ای کوتاه “بارکد” را نوشته و البته خیلی زود هم مقدمات تولید آن را فراهم كرد تا آن را به جشنواره برساند.

رونویسی عجولانه از دست تارانتینو

این عجله در تولید و حضور در جشنواره به هر قیمتی که شده از انتخاب ساختاری که برای فیلم درنظر گرفته شده هویداست. کیایی كه با پا کردن در كفش ایناریتو و رفتن سراغ روایت متقاطع  در “عصر یخبندان” مورد توجه نسبي مخاطبان قرار گرفته کوشید در “بارکد” هم با پس و پیش کردن داستان به سبک کوئنتین تارانتینو سعی کند به لحاظ فرمی خودش را متفاوت جلوه دهد.

اما مشکل اینجاست که وی اصلا به این نکته توجه نکرده که اگر تارانتینو از آثاری قدیمی تر نظیر “سگهای انباری” تا آخرین اثرش “هشت نفرت انگيز” داستان را با رفت و برگشتهای زمانی روایت می کند هدفش تشکیل دوایری است به مرکزيت زمان حال تا به وسیله آن عمق شخصیتها و تغییرات رفتاری آنها نسبت به رویدادهاي گذشته به نمايش گذاشته شود.

اما آیا رفت و برگشتهای زمانی “بارکد” عمقی از شخصیتها پیش رو می گذارد یا مدام تیپهای تکراری دو جوان عشق پول به نمایش گذاشته می‌شود؟ با یک بار تماشای فیلم متوجه می شویم که در این رفت و برگشتها هیچ عمقی از کاراکترها ارائه نمی شود و به راحتي حتي مي توان برخی از آنها را حذف كرد كه روايت فيلم روانتر شود و حوصله مخاطب کمتر سر برود.

بارکد
بهرام رادان و محسن کیایی در نمایی از “بارکد”

توسل به تارانتینوبازی برای مرعوب کردن داوران؟
کافیست تنها بر کاراکتر “نازی” با بازی سحر دولتشاهی دقت کنید. در همان اولین بازگشت به عقب که درباره پااندازي نامزد نازي(!) برای سرکیسه کردن یک جوان پولدار است می‌بینیم “نازی” دختری معرفی می شود کاسب مسلک که سعی می کند وفاداری به گذشته را کنار گذاشته و برای بهبود امور مالی قید قرارهای قبلی را بزند!

این در حالیست که در هیچ کدام از فلاش بکهای بعدی رفتاری که در امتداد این کاسبکاری در گذشته نازي باشد وجود ندارد. به بیان بهتر پیش زمینه‌ای از “نازی” ارائه نمی‌شود که توجیه رفتار کاسبکارانه نهایی وی باشد.

عین این اتفاق برای دیگر شخصیتهای داستان یعنی کاراکترهایی که بهرام رادان و محسن کیایی ایفایش می کنند هم به چشم می خورد و رفت و برگشت زمانی به جز اولین برگشت، نه داده تازه ای را پیش روی مخاطب می گذارد و  نه لايه برداري  از ظاهر این دو تيپ می كند. چرا؟

چون داستان از ابتدا به صورت خطی نوشته شده و فقط برای آن که تارانتینوبازي ظاهري مرعوب كننده براي داوران و منتقدين بسازد، پس و پیش شده است!

مصطفی کیایی اگر همین ساخته اخیر تارانتینو یعنی “هشت نفرت انگیز” را یک بار با تامل می دید و بر نقش پس و پیش کردن زمان در شناخت تنها کاراکتر زن داستان یعنی “دیزی” با بازی “جنیفر جیسون لی” تعمق می‌کرد، مي توانست کاری کند که استفاده از چنین ساختاری برای “بارکد” تا اين حد ابتر نماند.

پدرخوانده ای که مرتب گاف می دهد

ساختار را که کنار بگذاریم سوژه ای هم که کیایی برای روایت برگزیده یعنی رودست زدن جوانی آسمان جل به یک پدرخوانده به شدت در سطح مانده است. فقط درنظر بگیرید کاراکتری با بازی رضا کیانیان که در ابتدای فیلم در حد پدرخوانده‌ای که می تواند رانت خوار کلان یا یقه سفید باشد معرفی می‌شود اما این پدرخوانده به ابلهانه ترین شکل ممکن گول جوانی را می‌خورد که همه پروژه های کلاهبرداریش با شکست مواجه شده است!

این را دیگر با تارانتینو مقایسه نمی کنیم و با محصولی از خود کیایی یعنی “خط ویژه”مقایسه می کنیم که برای ایشان ملموستر باشد.

“خط ویژه” هیچ چیز هم که نداشت یک گادفادر با بازی سام قریبیان داشت که نه فقط در طول روایت می توانست قدرت خود را به رخ بکشد بلکه پایان بندی فیلم نیز در فضایی ابزورد بر این قدرت محتوم تأکید داشت اما در اینجا تیپی را می بینیم که در ابتدا یک گادفادر متنفذ معرفی می‌شود اما در طول فیلم مرتب گاف می دهد و عاقبتش هم که مشخص است.

حالا بگذريم كه اين گادفادر با اين سبك زندگي غربي اش حتي در سروظاهر خود چطور مفسد اقتصادي سطح بالاست؟

این هم يا به علت عدم شناخت فيلمساز است يا از ترس مميزي چنين آدرس غلطي مي دهد.

دنباله روی رادان از اخوی کارگردان

درباره شخصیت پردازی هم که همه چیز مبرهن است. محسن کیایی همان تیپ شوخ و شنگ بذله گويي است كه موتور محركه فيلم با تكيه كلام ها و حاضر جوابي هاي عمدتاً جنسی اش به شمار می رود؛ یعنی همان شمایلی که پیشتر در “خط ویژه”و “عصر یخبندان” تكرار کرده بود و امسال هم آن را در “نقطه کور” بازنشر داده بود حالا به “بارکد” آمده است.

جالب است که بهرام رادان هم به جای آن که به سمت خلق کاراکتر هدایت شود می کوشد شوخ و شنگی کیایی را درپیش گیرد و دنباله روی او باشد بلکه دوز مفرح بودن کار بیشتر بشود.

رادان به شدت پيرو بازي كيايي می‌شود و همان کاری را می کند که گرشا رئوفي پيرو طنازي هاي سپهرنيا در كمدي هاي قبل انقلاب انجام می‌داد.

شوخیهای اروتیک به جای شخصیت پردازی

طبیعی است که دو تیپ مشابه کنار هم جز با توسل به شوخیهایی اروتیک چون “عمقم زیاد شده”، “مثل لودر صاف کن برو”، “درد میکنه، مال تو هم درد میکنه؟”، “برای من میسوزه، کاش بیشتر روغن زده بودیم”، “از بچگی آغوشم به روی تو باز بود، تو بودی که فرار می کردی”، “برای پول درآوردن باید منطق، شعور و چیز داشت” و مانند این نمی توانند برای خود مخاطب جلب کنند!

اینکه اداره نظارت ارشاد چنین شوخیهایی را ممیزی نمی کند اما فیلمنامه ای درباره آسیب پارازیتهای ماهواره ای که مدام این سالها درباره اش شنیده‌ایم  را کلا رد می‌کند خود نشان‌دهنده نقش ممیزی در تغییر سرنوشت یک فیلمساز است. مگر آنكه شدت ابتذال كلامي در “پارازيت” بيشتر از اين بوده باشد كه گمان نمي رود هر نوشته ديگري از “باركد” در اين مورد جلو زده باشد.




بهرام رادان با موهای آلمانی در یک پولشویی تارانتینویی!+عکس

سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر خوش چهره سینما یک واقعه نگاری عاشقانه به نام “حکایت عاشقی” را آماده اکران دارد فیلمی که چند بار در مسیر اکران آن مشکلاتی نامعلوم پیش آمد و حالا بنا شده از 25 آذرماه اکران شود.(اینجا را بخوانید)

به جز این رادان این روزها مشغول بازی در تازه ترین فیلم مصطفی کیایی است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم “صاف کننده” نام دارد و رادان به تازگی تصویری اجتماعی از خود و همبازیش محسن کیایی با گریم این فیلم را منتشر کرده است.

در این گریم هر دو نفر موهایشان را به مدل موسوم به آلمانی کوتاه کرده اند و روی گردنشان هم خالکوبی دیده میشود.

“صاف کننده” که از حضور بازیگرانی چون محسن کیایی، پژمان بازغی و سحر دولتشاهی سود می برد داستان شیطنتهای چند جوان و درگیری آنها در یک ماجرای پولشویی را در ساختاری تارانتینویی را به تصویر می کشد.(اینجا را بخوانید)

کیایی “خط ویژه” و “عصر یخبندان” را در جشنواره ‌های سی و دوم و سی وسوم فجر داشت و به نظر می رسد “صاف کننده” هم به جشنواره امسال می‌رسد تا او برای سومین سال پیاپی در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد.

بهرام رادان و محسن کیایی با گریم "صاف کننده"
بهرام رادان و محسن کیایی با گریم “صاف کننده”



تهیه‌کننده “عصر یخبندان”: الان زمان پخش فیلم مجیدی از رسانه ملی است

سینماژورنال: هرچند به صورت رسمی هم که شده دو سرگروه ماندانا و آزادی از فیلم اخیر مجیدی گرفته شده اما اکران این فیلم همچنان در بیش از 100 سالن سینمای ایران ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال این امتداد اکران که احتمالا برای کمک به فروش بیشتر فیلم است البته که همچنان با انتقادات و اظهارنظرات سینماگران و کارشناسان مستقل سینما روبرو است.

یکی از تازه ترین اظهارنظرات مربوط به این فیلم را منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آثاری چون “خط ویژه” و “عصر یخبندان” انجام داده است.

این تهیه کننده البته از محترم بودن این فیلم سخن گفته اما پیشنهاد جالبی را بیان کرده هم برای کمک به بیشتر دیده شدن فیلم و هم برای کمک به دیگر آثاری که از فقر تعداد سالن سینما رنج می برند؛ این پیشنهاد عبارتست از روی آنتن فرستادن “محمد رسول ا..(ص)” تا طیف بیشتری از مخاطبان آن را ببینند.

الان زمان پخش “محمد رسول ا..(ص)” از رسانه ملی است

لشکری قوچانی به “برنا” گفته است: فیلم سینمایی “محمد رسول ا..(ص)” اثری ملی است که باید از آن حمایت های لازم صورت بگیرد… به نظر من اما در حال حاضر زمان پخش این فیلم فاخر سینمایی از صداوسیما فرا رسیده، چرا که بحث فروش این فیلم اصلا موضوعیت ندارد و هدف از ساخت این اثر چیز دیگری بوده است.

90 درصد شهرهای کشور کمبود سالن دارند

وی ادامه داده است: این مسئله را به این علت مطرح می کنم که ۹۰ درصد شهر های کشور از کمبود سالن های سینما رنج می برند و باید فرصت را برای نمایش این فیلم در یک مناسبت خاص از رسانه ملی فراهم کنیم.

این تهیه کننده که اخیرا برای تولید “قاتل اهلی” کیمیایی هم پیشقدم شده(اینجا را بخوانید) تصریح کرده است: ضعیف ترین سریال تلویزیون به مراتب مخاطبان بیشتری از پربیننده ترین اثر سینمایی دارد، به عنوان مثال اثری چون “مزار شریف” آنطور که باید و شاید در سینما دیده نشده است ولی شک ندارم که درصورت نمایش ان از صداوسیما بیشتر از ۲۰ میلیون نفر به تماشای آن خواهند نشست.




درگیری بهرام رادان و رفقا در یک ماجرای پولشویی به سبک تارانتینو!!!

سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر خوش‌چهره سینمای ایران که رمضان امسال “عصر یخبندان” را روی پرده داشت به زودی با درام عاشقانه “حکایت عاشقی” به سینماها می‌آید.

به گزارش سینماژورنال رادان در “حکایت عاشقی” که داستانی عاشقانه را در پس فاجعه انسانی شیمیایی شدن حلبچه روایت می‌کند در نقش نخستین عکاسی ظاهر شده که بعد از فاجعه حلبچه وارد این شهر می‌شود.

رادان اما این روزها درگیر پیش‌تولید تازه‎‌ترین فیلم مصطفی کیایی هم هست؛ فیلمی که “صاف‌کننده” نام دارد و همان طور که از نامش هم برمی‌آید درباره یکی از معضلات اقتصادی ایران معاصر یعنی پولشویی است.

کیایی به تازگی پروانه ساخت این فیلم را در شرایطی دریافت کرد که پروانه ساخت فیلمنامه “پارازیت”اش که درباره آثار مخرب پارازیت‌های ماهواره‌ای است از سوی اداره نظارت رد شده بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)

از پژمان بازغی تا فرهاد اصلانی و سحر دولتشاهی در کنار رادان خواهند بود

مصطفی کیایی در “صاف‌کننده” برای اولین بار علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی کارش را هم برعهده گرفته تا بتواند درونمایه های ذهنی اش را آن طور که هست اجرا کند.

به گزارش سینماژورنال اصلی ترین بازیگرانی که در “صاف‌کننده” در کنار بهرام رادان ظاهر خواهند شد پژمان بازغی، سحر دولتشاهی، فرهاد اصلانی و البته محسن کیایی برادر کارگردان هستند که این آخری علاوه بر بازی، در پشت صحنه تولید هم به مصطفی یاری می رساند.

در میان تیم بازیگران اصلی کار علاوه بر رادان، سحر دولتشاهی و فرهاد اصلانی در فیلم قبلی کیایی “عصر یخبندان” هم حضور داشتند. ضمن اینکه طی روزهای آینده چند بازیگر تازه هم به این ترکیب اضافه خواهد شد.

چینش روایت متأثر از “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” تارانتینو

پرداخت روایی “صاف‌کننده” متأثر از فضایی است که کیایی در دو ساخته اخیر خود “خط ویژه” و “عصر یخبندان” از آن سود جسته بود؛ یعنی درام برپایه تعدد پرسوناژ شکل می گیرد و با انتقال روایت از کاراکترها به همدیگر است که درباره مضمون اصلی که ماجرای پولشویی یک آقازاده است سخن گفته می شود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که مصطفی کیایی و همکار جوان سناریستش مهیار شاهرخی از ساختار روایی آثار مشهور کوئنتین تارانتینو و از جمله “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” نیز برای کمک به جذابیت اثر خود استفاده کرده‌اند.

درست شبیه به “خط ویژه” در “صاف‌کننده” هم این رفتار باری‌به‌هرجهت و به تعبیری دیوانه‌وار تعدادی جوان است که پرده از ماجرای یک پولشویی برمی‌دارد.

درگیر دورخوانی فیلمنامه

مصطفی کیایی و گروه بازیگران “صاف‌کننده” این روزها مشغول دورخوانی فیلمنامه هستند تا بتوانند از اواسط آذرماه کار را کلید بزنند و حتما در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشند.

در سالهای اخیر فیلمهایی که کیایی ساخته معمولا جزو آثار پرمخاطب جشنواره فیلم فجر بوده اند و البته همین پرمخاطب بودن زمینه ای هم شده است برای فروش خوب این آثار در اکران عمومی.




مصطفی کیایی “صاف کننده” را با مضمون پولشویی می‌سازد

سینماژورنال: مصطفی کیایی کارگردان و نویسنده جوانی که این روزها “عصر یخبندان” را در شبکه خانگی دارد اخیرا فیلمنامه ای به نام «پارازیت» را به اداره نظارت داده که موفق به دریافت پروانه ساخت نشد.

به گزارش سینماژورنال این شد که فیلمنامه ای به نام “صاف کننده” را به شورا ارائه داد که مجوز این یکی خیلی سریع صادر شد. خودش درباره جایگزینی “صاف کننده” با “پارازیت” به “اعتماد” می گوید: متاسفانه يا خوشبختانه جزو فيلمنامه‌نويساني هستم كه حدود شش ماه روي يك متن زمان مي‌گذارم. من بعد از فيلم «عصريخبندان» روي فيلمنامه «پارازيت» كار كردم و خيلي دلبستگي زيادي به اين متن داشتم ولي متاسفانه براي گرفتن مجوز به بن‌بست خوردم.

ارشاد با کلیت “پارازایت” مخالفت کرد

او ادامه می دهد: از طرف ارشاد مخالفت‌هايي با كليت فيلم داشتند و هرچه پافشاري كردم به نتيجه‌اي نرسيدم. حتي طولاني‌شدن زمان مجوز باعث شد سرمايه‌گذار را از دست بدهم. به همين دليل منصرف شدم و تمركزم را روي فيلمنامه ديگري كه پيش از اين نوشته بودم گذاشتم. «صاف‌كننده» را با مهيار شاهرخي يك جوان دانشجوي با استعداد نوشتم.

بخشي از فيلم مربوط به پولشويي است

وی با اشاره به اینکه “صاف کننده ها” ربطی به “آقازاده ها” ندارد بیان می دارد:  نه، به اين مساله آقازاده نمي‌پردازم شايد بخشي از فيلم مربوط به پولشويي باشد. اما فضا شبيه به «خط ويژه» است. چرا كه به داستان دو جوان در طول فيلم مي‌پردازم. تلاش كردم در اين فيلم از فضاي تلخ فاصله بگيرم.

کیایی درباره ترکیب بازیگران فیلم می گوید: هنوز با هيچ بازيگري قرارداد نبسته‌ايم و مانند كارهاي قبلي تركيبي از بازيگران سينما و تئاتر است.

هميشه از جوايز جشنواره فجر نااميدم

این کارگردان درباره حضور “صاف کننده” در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر می گوید: من هميشه از جوايز جشنواره فجر نااميدم. اما مي‌دانم آثارم در اين رويداد هميشه گرم‌كننده خوبي است. جشنواره بيشتر براي من ارتباط با مردم و يك ويترين محسوب مي‌شود. چرا كه سينماي من سينماي مخاطب است و مردم برايم در درجه اول اهميت قرار دارند.

 




مخالفت با ساخت فیلمی با مضمون اثرات مخرب پارازیت‌های ماهواره‌ای!؟!

سینماژورنال: مصطفی کیایی برای دریافت پروانه ساخت فیلم تازه اش “پارازیت” به مشکل خورد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” آخرین بار این اتفاق برای فیلمنامه “آقازاده ها” افتاد.

سال 91 وقتی مصطفی کیایی قصد ساخت این فیلمنامه را در دولت دهم داشت با موانعی برای دریافت پروانه ساخت روبرو شد و این کارگردان سراغ ساخت “خط ویژه” رفت.

یک سال بعد کیایی با فاصله کمی بعد از اکران “خط ویژه” پروانه ساخت “عصر یخبندان” را گرفت و این فیلم را جلوی دوربین برد.

مصطفی کیایی قصد داشت همین روند را برای فیلم تازه اش هم ادامه دهد.

ماه گذشته این کارگردان بعد از ثبت فیلمنامه، درخواست پروانه ساخت فیلم سینمایی “پارازیت” را به اداره نظارت و ارزشیابی ارائه داد.

این بار اما مصطفی کیایی بر خلاف دو فیلم قبلی اش برای دریافت پروانه ساخت به مشکل خورده. شورای پروانه ساخت هنوز اصلاحیه ای به فیلمنامه کیایی وارد نکرده و جواب مشخصی به مصطفی کیایی برای پروانه ساخت این فیلم داده نشده.

فیلمی درباره تاثیر پارازیت های ماهواره
فیلم سینمایی “پارازیت” به تاثیر پارازیت های ماهواره ای  و مشکلاتی که این پارازیت ها برای سلامتی یکی از شخصیت های فیلم به وجود می آورد می پردازد.

کیایی مانند فیلم های قبلی اش سعی کرده سراغ یکی از مسایل حساس جامعه برود و به آرامی از کنار خطوط قرمز عبور کند.

مصطفی کیایی برای فیلم تازه اش دیگر با منصور لشگری قوچانی همکاری ندارد و خودش قصد دارد به عنوان تهیه کننده و کارگردان فیلم “پارازیت” حضور داشته باشد.

حبیب ایل بیگی: هنوز تصمیمی نگرفته ایم
فیلم مصطفی کیایی از معدود فیلم هایی است که برای دریافت پروانه ساختش به مشکل جدی خورده است.

حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی درباره آخرین وضعیت این پروژه گفت: طبیعی است که در شورای پروانه ساخت در مورد همه پروژه ها بحث و صحبت می شود و ممکن است روند صدور پروانه ساخت یک فیلم طولانی بشود یا پروانه ساخت فیلم دیگری به سرعت صادر شود. با توجه به نظراتی که از اعضای شورای پروانه ساخت درباره فیلم “پارازیت” به من رسیده، آنها هنوز هیچ تصمیمی درباره این فیلم نگرفته اند. در واقع نه بحث اصلاحیه مطرح است و نه بحث جواب مثبت و منفی بلکه هنوز اعضای شورا به جمع بندی و تصمیم مشخصی درباره این پروژه نرسیده اند.

هنوز مشخص نیست آیا کیایی روی ساخت این فیلم “پارازیت” پافشاری می کند یا مانند سال 91 فیلمنامه دیگری به اداره نظارت و ارزشیابی برای دریافت پروانه ساخت ارائه می دهد.




این همه دوقلو در سینما استقلال چه می کنند؟+عکس

سینماژورنال: آنها که حوالی ساعت 8 شب جمعه مسیرشان سمت میدان ولیعصر بود با تعداد زیادی دوقلو که وارد سینما استقلال می شدند روبرو گشتند.

به گزارش سینماژورنال این دوقلوها با هماهنگی انجمن دوقلوهای ایران و برای تماشای “عصر یخبندان” به این سینما آمده بودند.

فارغ از تنوع جنسیتی دوقلوها که هم مردان و هم زنان را شامل می شد بلحاظ سنی نیز هم جوانان در میان آنها بودند و هم میانسالان و هم نوجوانان.

اغلب دوقلوها از تماشای یک درام غیرخطی که داستان آدمهای مختلف اجتماع را به تصویر می کشید لذت برده بودند و البته چند نفری نیز نقدهای خود درباره فیلم را در اختیار تهیه کننده اثر منصور لشکری قوچانی قرار دادند.

دوقلوها در سینما استقلال به تماشای "عصر یخبندان" نشستند
دوقلوها در سینما استقلال به تماشای “عصر یخبندان” نشستند




طعنه تهیه‌کننده “عصر یخبندان” به فانتزی رکوردشکنی در گروه سینمایی تازه تأسیس: بچه راه نرفته را در مسابقات دوی صد متر اول اعلام می‌کنند!

سینماژورنال: ماجرای انتشار رپورتاژ رکوردشکنی یک گروه سینمایی تازه تأسیس در برخی نشریات و قلب واقعیتی که در آن صورت گرفته چند روز قبل به  تفصیل در سینماژورنال بررسی شد.

اینجا را بخوانید.

به گزارش سینماژورنال حالا در یک اتفاق تازه منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلمهایی چون “خط ویژه” و “عصر یخبندان” با کنایه ای مستقیم به این مساله اشاره کرده است.

این تهیه کننده زیر مطلبی که در صفحه اجتماعیش برای تشویق مخاطبان به تماشای “عصر یخبندان” نوشته است، در یکی از کامنتها با تشبیه این گروه سینمایی تازه تاسیس به تمرین راه رفتن کودکان نوشته است: هنروتحربه مثل تمرین راه رفتن بچه است که خیلی خوبه…تعجب اینجاست که بچه راه نرفته را در مسابقات دوی صد متر اول اعلام می کنند؟!؟!؟ رانت نیست پس چیست؟

مطلب لشکری پور
مطلب لشکری قوچانی درباره گروه تازه تأسیس با باکس قرمزرنگ مشخص شده



مهتاب کرامتی و ژاله صامتی فردا شب در پردیس شکوفه

سینماژورنال: سومین آیین دیدار مردمی هنرمندان و عوامل “عصریخبندان “به کارگردانی مصطفی کیایی در پردیس سینمایی شکوفه شامگاه چهارشنبه 24 تیرماه برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال مهتاب کرامتی، محسن کیایی، ژاله صامتی ، مصطفی کیایی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی ” عصریخبندان ” و… چهارشنبه شب در پردیس سینمایی شکوفه ساعت 22 گرد هم می آیند تا مردم دیدار داشته باشند.

مهتاب کرامتی کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ، محسن کیایی کاندید دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد، مصطفی کیایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند. همچنین “عصر یخبندان” دومین فیلم منتخب آرای مردمی در جشنواره فجر سال گذشته شد.

“عصر یخبندان” در کل در سی وسومین جشنواره فیلم فجر ، کاندیدای دریافت هفت سیمرغ شد.

بهرام رادان، فرهاد اصلانی، سحر دولتشاهی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هستند.

” عصریخبندان ” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است : خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.




فرهاد اصلانی:تهيه‌كنندگي را به “حق‌العمل كاري” تبديل كرده‌اند!/مشكل اصلي “قصه‌ها” خودِ بني‌اعتماد بود

 سینماژورنال: فرهاد اصلاني دوره‌هاي مختلفي در بازيگري داشته است. كارهاي متنوعي كرده اما مي‌گويد سال‌هاست دغدغه‌اش اين است كه بداند فيلمي كه قرار است بازي كند رابطه‌اش با مردم چيست؟ و چقدر در اجتماع تاثيرگذار است؟

به گزارش سینماژورنال این چهره که در سالهای اخیر به شمایلی مهم از هنر بازیگری در سینمای ایران بدل شده این روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر در زمره فیلمهای محبوب مخاطبان بود و این روزها هم علیرغم بی عدالتیها در توزیع سانس، فروش نسبتا خوبی دارد.

اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده کوشیده درباره وجوه مختلف زندگی هنری خود صحبت کند و در این صحبتها نکات جالبی را درباره اوضاع سینمای ایران بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهاد اصلانی را ارائه می دهد:

اين رابطه اجتماعي داشتن هنرمند با مردم را چگونه تعريف مي‌كنيد؟ مي‌خواهم فاكتورهاي ذهني فرهاد اصلاني را براي انتخاب يك فيلم بدانم.

بي‌تعارف مي‌گويم تعداد زيادي فيلم ساخته مي‌شودكه سفارشي و تبليغي است كه در واقع خيلي تاثيرگذار هم نيست. پول هنگفتي هم براي ساخت اين فيلم‌ها در نظر گرفته مي‌شود و نهايتا به سرعت فراموش مي‌شود و تاثير مهمي در سينماي ايران ندارد. سينما بايد در خدمت مردم باشد و مشكلات و معضلات و حرف مردم را بزند. اين‌گونه فيلم‌ها اصلا مطلوب من نيست و با توجه به اينكه ممكن است خيلي نور چشمي بشوي و خيلي ديده شوي و مطبوعات و جشنواره‌ها به كارت بپردازند اما من خيلي وقت است كه تمايلي به اين جور كارها ندارم و پيش از اين
هم نداشتم.

در هر صورت همين كه عرض كردم بايد آن رضايت قلبي در من به وجود بيايد و از اجراي كارم در يك فيلم احساس خوبي داشته باشم، يعني اينكه متناسب با شرايطي كه لازمه جامعه است خود را مي‌بينيم، حالا من با ابزاري كه به آن وارد هستم بايد ببينم چقدر توانسته‌ام حرف مردم را بزنم. ما الان در جامعه بي‌شمار مشكل داريم، مشكل اقتصاد و بيكاري، فساد و بداخلاقي، رانت‌خواري و… كه مي‌شود به تك‌تك آنها پرداخت و نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود. معتقدم كه هنرمند بايد فاصله‌اش را با سياست حفظ و خودش را جدا كند و در آن جايگاهي باشد كه بين مردم و قدرت باشد و حرف مردم را بزند.

در كارنامه كاري شما فيلم‌هاي زيادي هست كه توقيف شده يا به هر دليلي امكان نمايش پيدا نكرده است.

بله، در هر صورت خود وزارت ارشاد در تمام ادوار مختلف كه من به خاطر دارم از دوره آقاي رفسنجاني تا الان محل مناقشه و دعوا بوده، يعني در اين دعواهاي سياسي و جناحي فرهنگ نخستين چيزي است كه قرباني شده چون تكليف مشخصي ندارند و روشن نيست كه سينما را مي‌خواهند، موسيقي را مي‌خواهند يا نمي‌خواهند رويكردشان به تئاتر چيست و خلاصه هميشه محل دعوا بوده است. ما ديگر به آن عادت كرده‌ايم ولي من هم جور ديگري نمي‌توانم كار كنم چون وقتي سناريو را مي‌خواني مي‌فهمي كه چه خبر است و چه سرنوشتي ممكن است داشته باشي اما تمام توانت را صرف اجراي آن مي‌كني.

يعني از پيش اين امكان را مي‌دهيد؟

تا حدودي، براي اينكه تكليف ما حتي در سانسور نيز مشخص نيست كه چه چيزي بايد حذف شود. تصميمات شخصي گرفته مي‌شود و به‌طور طبيعي اين نگراني با ما از پيش توليد تا اكران فيلم هست.

شما فيلم‌هاي اكران نشده كم نداريد، حق و حقوق بازيگر از فيلمي كه به اكران در نمي‌آيد چيست؟

هيچ، چون بازيگر فقط عضوي از گروه است مثل فيلمبردار و طراح صحنه و… هيچ حق و حقوقي ندارند. بعضي از مواقع مشكلات فيلم به دليل وجود شخص خاص در آن فيلم است يعني با شخصي دچار مشكل مي‌شوند يا روي يك آدم خاصي حساسيت نشان مي‌دهند. حال ممكن است آن آدم در مناسباتش كمي هم سوءتفاهم ايجاد كرده باشد با اين حال كل فيلم قرباني مي‌شود و حقوقي كه ما داريم اصلا ديده نمي‌شود. بايد پرسيد آيا ارزش كار در يك نفر خلاصه مي‌شود؟ شك نكنيد كه همه كارهاي سينما توام با ريسك است. حتي در شرايط كاملا نرمال هم ريسك است چون نمي‌داني كه كاملا درست از آب درمي‌آيد يا نه. حالا مشكلات ديگر را اضافه كن به اين موارد. در بسياري از مواقع ما قرباني يك توافق مي‌شويم. مثلا با كساني توافق كرد‌ه‌اند اما حقوق بقيه چه مي‌شود؟

مساله همين است.

مثلا در فيلم «قصه‌ها» مشكل اصلي خود خانم بني‌اعتماد بود يعني اين فيلم عوامل زيادي داشت و مي‌دانستند گروه فعال و آبرومندي اين كار را انجام داده‌اند اما اين فيلم سه سال تمام توقيف بود. به چه دليل؟ چه كسي الان پاسخگوست كه چرا سه سال مانع از اكران اين فيلم شده‌اند؟

چطور مي‌شود منطقي براي موضوع يافت؟

فكر مي‌كنم اغتشاشي وجود دارد كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن شود و ما در اغتشاش به دنبال منطق مي‌‌گرديم. مثلا بايد دعا كنيم تا فيلم به ثمر بنشيند وگرنه فيلم در پروسه‌اي كه ساخته مي‌شود هزار تا عامل در اكران يا عدم اكران آن دخيل است. مسائلي كه حتي فكر كردن به آنها ديوانه‌كننده است. يك‌سري از مشكلات فني است و يك فيلم گاهي قرباني مونتاژ، اكران بي‌موقع، نبود تبليغات و… مي‌شود. همين طور اين مسير پيش مي‌رود. تازه پس از اينها سانسور و مصايب بعدش شروع مي‌شود. به اعتقاد من كمي شانس نقش دارد و همين امر باعث مي‌شود كه شما دچار استهلاك و بي‌انگيزگي شويد و بسيار سخت است كه بخواهي دوباره به كاري ديگر فكر و از نو شروع كني.

فكر مي‌كنم اما عصر يخبندان از آن كارهايي بود كه شما را سرحال آورد.

دقيقا. دوست دارم كمي بيشتر درباره اين قضيه توضيح دهم، من نخستين كاري كه از مصطفي كيايي خواندم همان «بعد ازظهر سگي»اش بود. فكر كنم سر كار ديگري بودم كه سناريو را براي من فرستادند. من خيلي از قصه خوشم آمد و دوست داشتم كسي كه اين متن را نوشته ببينيم و تحسين كنم و بگويم كه خيلي خوب نوشتي ولي متاسفانه سركار بودم و نمي‌توانستم در اين فيلم بازي كنم. بعد مصطفي دو تا فيلم ديگر ساخت كه يكي از آنها خط ويژه و ديگري ضد گلوله بود، ضد گلوله در شرايطي ساخته مي‌شد كه حال همه بد بود و من كه رمق كار نداشتم اما براي فيلم ديگرش خود من پيشقدم شدم و اعلام آمادگي كردم و گفتم كه دوست دارم با تو كار كنم.

و همكاري‌تان كه اين همه مدت عقب افتاد بود شروع شد.

بله، واقعا وقتي رفتم خيلي حال خوبي داشتم. مصطفي كيايي واقعا خيلي آدم باهوشي است و در كارش خيلي متمركز است. پيش‌توليد كار به اندازه كافي روال منطقي داشت و خود فيلم همچون روايت غيرخطي دارد تمركز بالايي مي‌خواست و ما مهياي آن بوديم. ما بازيگران مانند دونده‌هاي امدادي به يكديگر كمك مي‌كرديم و كسي نمي‌توانست كم بگذارد و انصافا هم همه بازيگران با تمام وجود بازي كردند.

به نظرم همه در نقش خودشان خوب قرار گرفته بودند، براي مثال مهتاب كرامتي متفاوت‌ترين بازي خودش را داشت با وجود روند بازيگري‌اش.

درست است، ايشان زحمت فراواني كشيد. حتي ممكن بود كار به دلايلي به برداشت‌هاي طولاني برسد كه خانم كرامتي به نفع كيفيت كار به اين برداشت‎ها تن مي‌داد. بازيگر با نشاط و همراهي بود و هر آنچه لازم بود را براي بهبود فيلم انجام مي‌داد. خوشبختانه تهيه‌كننده هم همراه گروه بود و بيشتر نيتش به ثمر رسيدن فيلم بود و فيلم در جشنواره هم توجه مخاطب را جلب كرد. در نهايت هم مصطفي كيايي كه واقعا عالي بود. البته فيلم براي اكران عمومي كمي كوتاه
شده است.

چه بخش‌هايي از آن كوتاه شده؟

آن موقع بحث سر پايان فيلم بود كه زودتر از پاياني كه براي فيلم طراحي شده است تمام مي‌شود يعني يكي، دو تا پايان دارد بعد از دفعات زيادي كه خود كيايي همراه با مخاطب فيلم را تماشا كرد سرانجام تصميم گرفت آن را اصلاح كند.

اين پايان‌بندي‌ها به فيلم صدمه نزده است؟

خير به هيچ‌وجه، فيلم درباره يكي از معضلات وحشتناك اين جامعه حرف مي‌زند؛ موضوع اعتياد كه واقعا در جامعه مساله است. آن هم اعتياد زنان و شما فكر كنيد طبق آمارهايي كه مي‌دهند سن اعتياد به ١٢، ١٣ سالگي رسيده. الان شما در شهر كه چرخ بزنيد، شاهد خيلي از اين صحنه‌ها هستيد. موادمخدر و روانگردان‌هايي كه واقعا به جامعه آسيب زدند و اين قتل و جنايات كه آثار استفاده از اين مواد است در جامعه اتفاق مي‌افتد. اين فيلم خيلي خوب اين چرخه را توضيح و نشان داده است.

بله چند مورد را توضيح مي‌دهد: يكي اعتياد است، يكي روابط تعريف نشده و بي‌بنيان است و چند موضوع تنيده در هم دارد كه خيلي خوب به آنها پرداخته شده است.

بله، به نظر من فيلم يك هشدار ديگر هم مي‌دهد و آن هم اين است كه طبقه متوسط ما فوق‌العاده آسيب‌پذير شده‌اند. واقعا بيراه نمي‌گويند كه در چند سال گذشته اين طبقه آرمان‌گراي سرسلامت و ريشه‌دار در حال حذف شدن است. در هر صورت به نظر من اين فيلم متعلق به زمان خودش است و فيلم هولناكي از قصه‌هاي اجتماع است و بسيار صادقانه طرح موضوع مي‌كند.

فكر مي‌كنيد با در نظر گرفتن آن چيزي كه از خودتان سراغ داريد عصر يخبندان چقدر خواسته‌هاي‌تان را برآورده كرده است؟

اگر از ميزان رضايتمندي مي‌گوييد من خيلي اين فيلم را قابل قبول مي‌دانم و براي اجرا در اين فيلم زحمت كشيدم و كار برايم خيلي لذت بخش بود. از قصه نوشته شده و از تيمي كه با آن كار مي‌كردم و سرانجام خروجي كار هم خيلي به دل من چسبيد.

آقاي اصلاني زيبايي بازي شما را هم مخاطب عام سينما مي‌فهمد و هم منتقد سينما. در مواجهه با نقش‌هاي جدي و گاه منفي ما به هيچ عنوان به ياد نقش‌هاي كمدي شما نمي‌افتيم يا بالعكس. اين اتفاقي است كه طي اين سال‌ها در سينماي ما كمرنگ شده و بازيگران ما يا دارند خيلي تيپيكال بازي مي‌كنند يا كار به لوده‌بازي كشيده شده است يا اينكه در يك مسير ثابت باقي مانده‌اند.

حقيقتش من خيلي علاقه‌مند به آناليز كردن كارم نيستم، شايد كمي از زندگي خودم بتوانم بگويم كه شما پي به پاسخ سوال خودتان ببريد.

يعني از زندگي به بازيگري…

بله، اينكه اول ما دهه ٤٠ هستيم و بسياري از اتفاقات اين مملكت را از انقلاب گرفته تا جنگ و اتفاقات بعدي را با پوست خودمان لمس كرديم و در بطن جامعه بوديم، من هيچ‌وقت رابطه‌ام را با مردم قطع نكردم و نخواستم در يك طبقه اجتماعي خاص تعريف شوم. من هميشه با مردم زندگي مي‌كنم و از اين بابت واقعا خوشحالم هر چيزي كه به آن مي‌رسم از بين همين مردم پيدا مي‌كنم.

مورد بعدي هم اين است كه من واقعا كارم را صادقانه انجام مي‌دهم و در آن غرق مي‌شوم و هيچ‌وقت نشده به‌ندرت، شايد يكي، دو مورد كه آن هم يك اضطراب و اجباري درونش بوده كه بتوانم همزمان دو تا كار
را انجام بدهم.

من هر كاري را كه پذيرفتم به اندازه كافي پيش از آن فكر كرده‌ام. به تمام بخش‌هاي كارم فكر ‌كرده‌ام و خيلي صادقانه كارم را انجام داده‌ام و در آن موقع كه به كار فكر مي‌كنم به مخاطب فكر نمي‌كنم و به آن آدمي كه دارم بازي مي‌كنم فكر مي‌كنم حالا شايد آن وقت اين به دل مردم بنشيند. البته در طول اين سال‌ها منتقدان لطف داشتند، احيانا اگر بازي خوبي از من ديدند حتما به آن توجه كردند يا اگر ضعفي بوده در گوشي به من گفته‌اند (مي‌خندد) مردم هم كه لطف دارند و به هر صورت مشوق ما در گفت‌وگوهاي روزمره هستند. در همين گپ و گفت‌هايي كه در كوچه و خيابان داريم، احساس دروني‌شان را گفته‌اند.

آقاي اصلاني هيچ‌وقت شده مردم كوچه و خيابان چيزي از بازيگري به شما گفته باشند كه شما را به جلو سوق دهد و در بازيگري شما تاثير بگذارد؟

شك نكنيد كه همين‌طوري است مردم وقتي نظري مي‌دهند و از همان كلمات روزانه‌ استفاده مي‌كنند بايد به آن فكر كرد كه منظورشان چيست. يعني مي‌دانيد مردم خيلي فني حرف نمي‌زنند در مورد كاري كه انجام مي‌دهي، از واژه‌هاي محدودي استفاده مي‌كنند و احساس‌شان را مي‌گويند؛ اتفاقا من ديروز جايي خريد مي‌كردم دوستاني كه آنجا بودند در مورد همه‌چيز در سينما حرف مي‌زدند و من دقيق به اينها گوش مي‌دادم كه كلماتي كه استفاده مي‌كردند خيلي بامزه بود و بعد من در راه كه پياده مي‌رفتم به حرف‌هاي اينها فكر مي‌كردم كه چقدر درست مي‌گويند يعني حس خود‌شان را نسبت به بازيگري كه مي‌گويند مثلا اين بازيگر اين‌طوري بازي مي‌كند. خيلي خوب مي‌گيرند و شك نكنيد كه من هميشه فكر مي‌كنم مردم جلوتر هستند حالا ممكن است به نظر بياد كه ما حقي براي آنها قائل نيستيم، همه مناسبت‌هاي تشكيلاتي كه در سينما تعريف شده دنبال حقوق اهالي اين حرفه بوده و هيچ‌وقت دنبال حقوق مخاطب
نبوده است.

مثلا شما ببينيد در هر حرفه‌اي كه مي‌رويد مثلا صنف بستني‌فروشي‌ها دنبال حقوق مشتري هستند كه مغازه‌ چطور باشد، نظافت آن چگونه باشد ولي در سينما قانوني وجود ندارد كه اگر فيلم بدي ساخته شد با آن آدم برخورد بشود يا نه؟ اين حقوق مخاطب به نظر من سال‌هاست كه ناديده گرفته شده و اينكه جاي مخاطب تصميم بگيريم و… و همه اينها سال‌هاست كه بوده اما مردم هم هميشه لطف داشتند و به ضعيف‌ترين كارهاي ما توجه مي‌كنند ولي شك نكنيد كه در خلوت خيلي صريح حرف‌شان را مي‌گويند.

رابطه آنها را در عمل‌شان مي‌بينيد شما الان نگاه كنيد واقعا تلويزيون وقتي آنقدر خود خواهانه مردم را دارد فراموش مي‌كند و يك نگاه كاملا محافظه‌كارانه و به اعتقاد من براي طيف محدودي برنامه‌سازي مي‌كند به نظر من مردم تنها كاري كه مي‌كنند اين است كه ديگر تلويزيون نمي‌بينند. هر سال تعداد زيادي دانش‌آموز از مدارس و دبيرستان‌ها بيرون مي‌آيند، ما چه خوراك فرهنگي به آنها داده‌ايم؟ براي همين است كه وقتي آنها وارد دانشگاه مي‌شوند و از ساده‌ترين مسائل باز مي‌مانند، براي اين است كه در موردش به اندازه كافي حرف زده نمي‌شود.

و خب طبيعتا وقتي مخاطب را نشناسيم و او را در فرآيند ساخت دخيل نكنيم نمي‌توانيم براي آينده يك فيلم در مرحله اكران و فروش هم ديدگاه قابل اعتمادي داشته باشيم.

بله، اين بحث‌هاي اجتماعي و فرهنگي ما محل دعواست يعني هيچ ثباتي وجود ندارد، چندسال پيش چگونه بوده و الان چگونه است. من با پوزش از تهيه‌كنندگان و اينكه احترام زيادي براي خيلي از آنها قايل هستم ولي بايد عرض كنم كه الان تهيه‌كنندگي را به حق‌العمل كاري تبديل كرده‌اند، يعني اينكه يك سرمايه‌گذار كه معلوم نيست چه قرابتي با سينما دارد و پولش از كجا آمده مي‌خواهد سرمايه فيلم را تهيه كند و تهيه‌كننده هم فقط سوري است و برايش مهم نيست و با كمال بي‌انگيزگي فيلم را به سرانجام مي‌رساند. اما اين فيلم خواه ناخواه مراحل بعدي دارد مثل كار فني و مميزي و… كه اصلا از آن فيلم هيچ دفاعي نمي‌شود و امكان دارد هر جايي متوقف شود يعني اينكه ساختار واقعي سينما نابود شده. در همه جاي دنيا اين تهيه‌كننده است كه حرف اول را مي‌زند ولي در سينماي ما تهيه‌كننده‌ها بسيار ضعيف و بي‌انگيزه شده‌اند.

دست روي چه نكته مهمي گذاشتيد!

بله نكته مهمي است. بعد هم يك اختلاف عجيب و غريب ديگري به وجود آمده كه من مي‌خواهم به آن هم اشاره كنم؛ استفاده بي‌رويه و مصادره كردن آدم‌هاي فرهنگي به نفع سياست. ببينيد چه آسيب وحشتناكي زده است. اين چنددستگي كه ما شاهد آن هستيم نتيجه همين اتفاق است.

يعني اين رفتار را در جهت تفكر دسته خاصي مي‌دانيد كه به هنر صدمه مي‌زند.

بله كاملا مشخص است، من معتقدم هنر فقط ابزار نيست كه در خدمت جرياني باشد بلكه قائم به ذات خودش است ولي متاسفانه ما فضاي هنري را به‌شدت بيمار كرده‌ايم، حال مي‌گوييم چرا فضا اين شكلي است؟ چرا مردم ما سينما را دوست ندارند؟ چرا تئاتر را دوست ندارند. چرا بايد نگاه كاسبكارانه به آن باشد… چرا حوزه موسيقي اين‌گونه است. اين چيزي است كه ما در آن بايد احساس مسووليت كنيم و همه ما در آن سهيم هستيم.

يعني با كسي كار مي‌كني، كسان ديگري ناراحت مي‌شوند، يعني اينكه اتفاقي كه به نظر من واقعا نتيجه يك بي‌فكري است براي راي گرفتن اتفاق افتاده! مثلا براي جلو رفتن در عرصه سياست از اهالي فرهنگ مايه مي‌گذارند و ما آدم‌هاي مهمي را در اين عرصه از دست داده‌ايم.

چاره‌اش را درچه مي‌بينيد؟

من معتقد هستم كه سياست و دولت بايد پاي خود را از حوره فرهنگ بيرون بكشند. در يك تعاملي ممكن است با هم باشند ولي دولت به هيچ‌وجه نمي‌تواند متصدي خوبي باشد. براي اينكه يك افرادي مي‌آيند و در كوتاه‌مدت يك مديريتي مي‌كنند و بعد مي‌روند. اين اهالي فرهنگ هستند كه ماندگار‌ند و اينها هستند كه هميشه مورد بحث و انتقاد قرار مي‌گيرند. اما كساني مي‌آيند و براي اينها در كوتاه‌مدت نسخه‌اي مي‌پيچند و بعد هم هيچ مسووليتي را قبول نمي‌كنند.

حرف شما درست است ولي با توجه به شرايطي كه در سينما و فرهنگ ما وجود دارد، اين اتفاق ساز و كار ساخت فيلم را با بحران روبه‌رو مي‌كند.

به اعتقاد من سينماي ما بيمار شده و ممكن است ما يك دوره بدي را داشته باشيم ولي از آن عبور خواهيم كرد. يعني وقتي پاي تهيه‌كننده خصوصي وسط باشد يك رقابت صحيح به وجود مي‌آيد و همه‌چيز سرجاي خودش قرار مي‌گيرد. رقابت صحيح به وجود مي‌آيد ديگر كسي علي‌السويه كار نمي‌كند، مثلا آن بازيگري كه به شكل قابل قبولي جايزه گرفته جايگاهش يك چيز ديگر مي‌شود. مي‌خواهم بگويم وقتي كه دولتي باشد يك وابستگي به پول دولت به وجود مي‌آيد و ديگر هيچ انگيزه‌اي نمي‌ماند و كارگرداني كه فيلم را مي‌سازد وقتي وابسته دولت است برايش فرقي نمي‌كند كه فيلم به فروش برود يا نه. سرانجام حرف من اين است كه سينما بايد به سمت خصوصي‌سازي برود.

با اين تفاسير بد نيست از سينما به تئاتر برويم. آقاي اصلاني، خيلي از تئاتر فاصله گرفته‌ايد.

من از تئاتر سينما آمده‌ام. در دوره اصلاحات فضاي تئاتر خوب بود. خودم كاري را نوشتم و كارگرداني كردم. بيشتر كارهاي عليرضا نادري را كار كردم و بيشتر كارهاي ايشان را با هم بوديم، آخرين كار من در اصل همان «سمفوني درد» كار آقاي پاكدل بود كه در اواخر دوره اصلاحات بود. بعد اما راستش در من رغبتي به كار به وجود نيامد.

اين تاكيد شما بر خوب بودن، به دليل فضاي سياسي اجتماعي آن ايام بود؟

صد‌در‌صد، آن نسلي كه ما با هم كار كرديم خيلي از آنها ديگر كار نكردند. در آن زمان يا همان موقع‌ها ما يك احوالات خاصي داشتيم كه در هر صورت در دوره بعدي حال خوبي نداشتيم از اينكه كار تئاتر بكنم هم فاصله گرفتم.

دليلش چه بوده خب؟

تئاتر مميزي سنگين‌تري پيدا كرده و هم كارها كميتي شده و كيفيت ندارد. فضا بسته‌تر شده و ما هم ناخواسته فاصله گرفتيم.

دوست داريد باز هم كار تئاتر انجام دهيد؟

راستش را بخواهيد يك كمي ترسناك است.

ترس از چه چيزي؟

ترديد بيش از حد براي كار كردن. وقتي وارد زندگي تئاتري مي‌شوي و اگر به شما عادت كنند ديگر نمي‌پذيرند كه ترك‌شان بكني به هر صورت براي من يك ذره سخت است اما در برنامه‌هاي آينده‌ام قصد دارم كارگرداني تئاتر كنم. باورتان نمي‌شود ما بازيگران و كارگردان‌هاي فوق‌العاده‌اي داريم اما نويسنده زياد نداريم، نويسنده خوب نداريم و اينكه متن‌هاي خوبي اگر نداريم علتش هم مشخص است.

آقاي اصلاني، گستره نقش‌هايي كه بازي كرديد نشان از ذهن خلاقي است كه مي‌تواند خودش را در لحظات مختلفي بگذارد و غالبا اين‌طوري است. كساني كه اين توانايي را دارند دانش هنري‌شان هم بيشتر از هنرمندان ديگر است، يعني از حوزه‌هاي ديگر هم كمك مي‌گيرند روزگارشان را با حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي ديگر پر مي‌كنند شما هم در زندگي‌تان ادبيات مهم است، مخاطب ادبيات هستيد يا موسيقي و…

بله، بي‌شك همين‌طوري است. من در حوزه سياست هميشه مطالعه دارم، پيگير مطبوعات هستم، البته به نظر من وضع ادبيات ما به واسطه اينكه تحت فشار بود در حوزه داستاني خيلي مصيبت‌زده است يعني اينكه خيلي از نويسنده‌ها كاري هم كه از آنها چاپ مي‌شد خودشان هم راضي نبودند. شايد به پيشنهادهاي دوستان كتابي را خوانده باشم، ولي در هر صورت شك نكنيد كه من مدام پيگير همه‌چيز هستم. اين يك بخش از زندگي است چون كار ديگري هم نمي‌توان كرد. در حوزه‌هاي مختلف مطالعه دارم مثل جامعه‌شناسي، تاريخ، روانشناسي و. . .

موسيقي را چطور؟

در موسيقي شنونده خوبي هستم.

چه نوعي؟

در هر صورت ما با كارهاي آقاي شجريان بزرگ شده‌ايم و كم‌كم كارهاي كلاسيك را متوجه شدم و گوش دادم، اما باز هم آن سبك موسيقي را دوست دارم. به‌طور مشخص مثلا در موسيقي آن طرف هم موسيقي كانتري را دوست دارم، چقدر عاشقش هستم و هميشه هم آرزوي ياد گرفتن‌سازي را داشتم اما نشد.

پس در واقع اين ماجرا براي شما هم كار مي‌كند اينكه يك پويايي ذهني را نمي‌توان در يك حوزه نگاه داشت و واقعا بايد از حوزه‌هاي ديگر هم باشد مثلا خواندن يك رمان خوب يا شنيدن يك موسيقي خوب به انسان اين توان را مي‌دهد كه در جاي كس ديگري قرار بگيرد و دنيا را جور ديگري ببيند و از زواياي ديگر جدا از آن رشدي كه براي ذهن و تخيل هر هنرمندي به آن نياز دارد؟

صد در صد، من تجربه زندگي خودم را مي‌گويم: پيش از اينكه آدم عادي بودي و در همه جا مي‌توانستي ورود كني و در يك قهوه‌خانه بروي و با مردم حرف بزني، در بازار قدم بزني، در شهر راه بروي و در همه جا سفر كني. اما متاسفانه يك اتفاقي كه براي ما بازيگران مي‌افتد بعد از آن شهرتي كه به دست مي‌آيد تو را كمي منزوي مي‌كند و براي اينكه عقب نماني بايد از حوزه‌هاي ديگر هم استفاده كني و با مطالعه آن را به دست بياوري. حتي با ديدن عكس و گوش دادن به موسيقي، به نظر من موسيقي يكي از اركان بازيگري است. اصلا بازيگري يك ساز است كه در گستره فيلم بايد هميشه كوك باشد.

ولي خب ساز شما هم كوك است! كمي از تاثير تجربه زيسته خودتان در هنر بازيگري بگوييد. اينكه چطور فراز و فرودهاي زندگي به هنر بازيگري شما كمك كرده. اگر اين‌طور بوده البته.

شك نكنيد كه همين‌طوري است. من فكر مي‌كنم در واقع كمي ناصداقتي و ناتواني است كه پناه مي‌آوريم به شلوغ كردن در يك نقش، خود فيلمنامه به ما مي‌گويد كه چقدر بايد ديده شوي. بايد در خدمت فيلمنامه باشي. بيشتر از حد هم اگر ديده شوي غلط است، بعد بايد به هارموني توجه داشته باشي. در هر كار تعدادي بازيگر مي‌آيند و كنار هم كار مي‌كنند و شك نكنيد ما بايد كار همديگر را رصد كنيم. محض كنجكاوي شده يا هر چيز ديگر كار هم را مي‌بينيم. يكي از وظايف بازيگر از نظر من اين است كه كار بقيه را ببيند و به كوك بقيه آشنايي داشته باشد. وقتي در كنار اينها قرار مي‌گيرد بداند كه چگونه بازي كند. ما گاهي با بازيگري سر كار هستيم كه اصلا همديگر را نمي‌بينيم، يعني آن بازيگر در بخش ديگري از فيلم‌ بازي مي‌كند و من در بخش ديگر فيلم، ولي شك نكنيد من بايد حواسم باشد كه او چطوري بازي مي‌كند. وقتي تشخيص مي‌دهم كه براي اجراي نقشش چگونه دورخيز مي‌كند، من هم بايد گوشه چشمي به اجراي نقش آن داشته باشم. به خصوص كه الان بيشتر بازيگرها ديدشان نگاه مستندگونه و واقع‌گرايانه است و مي‌خواهند زندگي كنند كه البته اين همه جا جواب نمي‌دهد.

آقاي اصلاني براي اينكه سازتان كوك‌تر بماند چه مي‌كنيد؟

شك نكنيد كه بازيگري مراقبه مي‌خواهد يعني يك مراقبه تمام وقت مي‌خواهد چه موقعي كه در خدمت كاري هستيد و چه در خانه نشسته باشي خارج از فضاي كاري هميشه يادت باشد كه بازيگري و به مدل يك بازيگر زندگي كني حتي مطلبي كه مي‌خواني، غذايي كه مي‌خوري، موسيقي‌اي كه مي‌شنوي بايد بازيگري باشد. من حتي يك واقعه ختم هم كه بود از ديد او نگاه مي‌كردم. مدام اين نوع تجربه كردن، نوع زندگي حتي نوع غذا خوردن و آداب و معاشرت و هميشه اين مراقبه را بايد حفظ و مراقبت كني.