1

تازه‌ترین اظهارات بازیگر نقش ابوالفضل(ع) در فیلم توقیفی “رستاخیز”⇐هشت سال به سیستم اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان ورود کردیم و آن‌ها هر چه فیلم خوب بود را قلع‌ و قمع کردند!!/در دولت اعتدال هم “رستاخیز” حذف شد و هم امثال من با مشکلات زیادی مواجه شدیم!/اگر فیلم “رستاخیز” دچار سیاست‌زدگی نمی‌شد به راحتی می‌توانست در همان دولت احمدی‌نژاد اکران شود!/درویش معتقد بود که ستاره این فیلم را به سینه دولت احمدی‌نژاد نمی‌زند و نتیجه‌اش ستاره‌ توقیف شد که در دولت اعتدال به سینه این فیلم زدند!!/اعتدالیون با تمام قدرت، درویش را، فیلمش را و همه جوان‌هایی را که سه، چهار سال از عمر خود را وقف این فیلم کرده بودند ذبح کردند!!/امیدوارم رئیس تازه سینما، بی درگیری در سیاسی‌بازی، شرایط اکران “رستاخیز” را فراهم کند!

سینماروزان: با روی کار آمدن دولت سیدابراهیم رئیسی و حضور محمد خزاعی به عنوان رئیس سینما، مجددا امیدهایی شکل گرفته در صاحبان آثار توقیفی برای رفع توقیف این آثار.

به گزارش سینماروزان ازجمله آثاری که در دولت اعتدال علیرغم دریافت پروانه نمایش درنهایت توقیف شد فیلم عاشورایی “رستاخیز” است.

بهادر زمانی بازیگر نقش ابوالفضل(ع) در فیلم توقیفی “رستاخیز” با اشاره به حضور محمد خزاعی در رأس  سازمان سینمایی به خبرگزاری ایسنا بیان کرد:‌ با توجه به منش اخلاقی و رفتاری که از محمد خزاعی می‌شناسم، فکر می‌کنم حضورشان در سینما اتفاق خوبی را رقم بزند.

زمانی ادامه داد: در دولت اعتدال، هم «رستاخیز» حذف شد و هم امثال من با مشکلات زیاد در گرفتن پروانه ساخت و نمایش فیلمم مواجه شدم و عجیب است حتی مرا تمیز ندادند که جزء کسانی هستم که خودشان به او آسیب زده‌اند و می‌توانستند کمی کمک‌کننده باشند.

وی افزود: من فکر  می‌کنم در سیستم دولت جدید این اتفاقات حذف شود. به پیشینه کسانی که الان مسئولیت دارند کاری ندارم ولی امید بیشتری دارم. برای این امید داشتن هم کافی است سال‌های گذشته را مرور کنیم؛ ما هشت سال به سیستم اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان ورود کردیم و آن‌ها هر چه فیلم خوب بود را قلع‌ و قمع کردند. از آن طرف تجربه نشان داده فیلم‌های تند انتقادی در دولت‌های اصولگرا به‌راحتی پروانه نمایش گرفته‌اند و اغلب فیلم‌هایی که نقدهای مستقیم داشتند مربوط به دوران اصولگرایان بودند. البته تاکید می‌کنم که من طرفدار هیچ حزب و گروه و جناحی نیستم اما به هرحال کارنامه کاری همه این گروه‌ها در دسترس و قابل مقایسه است.

بهادر زمانی گفت: برهمین اساس معتقدم اگر فیلم “رستاخیز” دچار سیاست‌زدگی نمی‌شد به راحتی می‌توانست در همان دولت احمدی‌نژاد اکران شود. ولی به نظرم با لجبازی‌های صورت گرفته این اتفاق میسر نشد. آقای درویش معتقد بود که ستاره این فیلم را به سینه دولت احمدی‌نژاد نمی‌زند و نتیجه‌اش ستاره‌ توقیف شد که در دولت اعتدال به سینه این فیلم زدند.

این بازیگر اظهار داشت: درویش یک تجربه سیاسی با “رستاخیز” داشت و فکر می‌کنم ایشان توانایی این را داشت که در زمان دولت دهم و همان آخرین سال دولت احمدی‌نژاد فیلم را اکران کند، اما کار به دولت بعد (یازدهم) و اعتدالیون کشیده شد و آن‌ها هم با تمام قدرت ایشان را، فیلمش را و همه جوان‌هایی را که سه، چهار سال از عمر خود را وقف این فیلم کرده بودند ذبح کردند. فیلم می‌توانست برای همه آن جوان‌ها سکوی پرش و امتیازی در کارنامه کاری‌شان باشد که این فرصت را از دست دادند. به نظرم وقتی تصمیم‌های انسان در زندگی، سیاسی می‌شود شرایط جور دیگری رقم می‌خورد، چون بازی سیاست آنقدر چرک و کثیف است که می‌تواند هر چیزی را دستخوش از بین رفتن و نابودی کند.

بهادر زمانی تاکید کرد: من شاهدم که آقای درویش برای این فیلم بسیار زحمت کشید، خیلی‌ها ممکن است این مسئله را فقط در حرف بیان کنند، در حالی که من از نزدیک شاهد بودم ولی به نظرم با سیاسی شدن، تمام تلاش‌ها از بین رفت اما درنهایت امیدوارم که با تغییر مدیران سینما و روی کار آمدن خزاعی، بی درگیری در سیاسی بازی، شرایط اکران فیلم را فراهم کند!




اظهارات یکی از سینماگرانی که در انتخابات۹۲ و ۹۶ حامی حسن روحانی بود⇐اوضاع در پایه، متزلزل است!/به یکی از بی‌اخلاق‌ترین جوامع دنیا بدل شدیم!/همه‌چیز بر مبنای بوروکراسی کوری حرکت می‌کند که هیچ‌امیدی به آن نیست!/هر مسئولی که آمده پس از مدتی مانند سیستم قبلی، کار می‌کند!

سینماروزان/میلاد جلیل‌زاده: ابوالحسن داوودی کارگردانی که هم در انتخابات۹۲ و هم در انتخابات۹۶ از حسن روحانی حمایت کرده بود، انتقاداتی جدی به ساختار مدیریت فرهنگی کشور وارد کرده است.

ابوالحسن داوودی به روزنامه فرهیختگان گفت: براساس تجربه‌ام، گمان می‌کنم دوستانی که به‌عنوان مسئولان جدید می‌آیند، بعد از مدتی مانند سیستم قبلی کار می‌کنند و همه‌چیز بر مبنای بروکراسی کوری حرکت می‌کند که هیچ‌امیدی به آن نیست و سخت می‌شود که باور کنیم قرار است از آن چیز جدیدی دربیاید.

کارگردان کمدی ۴۰میلیاردی”هزارپا” ادامه داد: بحث من کاری با دولت ‌محافظه‌کار و اصلاح‌طلب ندارد. بحث من کلی است، بحثی که در تمام این دوران با آن سروکار داشتم. اتفاقا از نظر شرایط کار، شخصا در خیلی از مواقع با دولت‌هایی که به‌اصطلاح اصلاح‌طلب نبودند یا محافظه‌کار بودند، راحت‌تر توانستم کار کنم، چون تکلیفم روشن‌تر بود. با آنها راحت توانستم کار را پیش ببرم یا کاری انجام ندهم، چون تکلیفم با این افراد مشخص بود. خیلی مواقع در دولت‌هایی که بیشتر حرف آزادی و دموکراسی و فرهنگ را زدند، به‌دلیل حضور دولت‌ها و قدرت‌های در سایه دچار مشکلات عدیده و مضاعف بودیم.

ابوالحسن داوودی افزود: اوضاع در پایه، متزلزل است. پایه‌های ارتباط جامعه، پایه‌های فرهنگی جامعه، پایه‌های مواردی که بتوانیم این ارتباط و اعتماد را بین دولتمردان، حاکمان و کسانی که در راس هستند، به وجود بیاوریم، به‌شدت متزلزل شده است. این چیزی نیست که با نشانه‌هایی که ما ارائه می‌دهیم، امید به اصلاح‌شان وجود داشته باشد. مثلا شرایط انتخابات و اتفاقاتی که در آن افتاد، نشانه‌هایی نیست که به ما چشم‌اندازی را نشان دهد که در آن یک انقلاب جدی ارتباطی و فرهنگی برمبنای دوباره به وجود آوردن اعتماد و ارتباط اکثریت جامعه بخواهد رخ دهد.

سازنده “نان، عشق و موتور هزار” بیان داشت: در یکی دو سال اخیر در رفتارهای مسئولان علامت این بوده که حتی نظر اکثریت جامعه برای آنها مهم نیست!؟ اگر قبلا اهمیت داشت، الان خیلی مهم نیست یعنی آنها را شاید می‌بینند اما توجهی بدان ندارند. این چشم‌انداز نشان می‌دهد خیلی نمی‌توانیم امید داشته باشیم که این وفاق و دوستی بین تمام گروه‌های مختلف و هنجارهای مختلف در جامعه به وجود بیاید. جامعه ما الان تازه شکل نگرفته است. چند هزار سال است که این جامعه ایرانی بوده و همه این گروه‌های مختلف با هم در صلح و صفا زندگی می‌کردند. ما همه هنجارهای مختلف را در طول ده‌ها قرن داشتیم. مساله امروز جمهوری اسلامی نیست که دوستان فکر کنند الان هنجاری در جامعه پیدا شده یا خیر. این از زمان حکومت داریوش و کوروش و در زمان ورود اسلام هم وجود داشته و در بعد از آن هم وجود داشته است، در زمان صفویه هم وجود داشته است و در همه دوره‌ها وجود داشته است. پس این مساله امروز نیست که پاسخ داده شود چرا هنجارهای ما در جامعه متفاوت و گوناگون شده است؟ اتفاقا ما جزء نادر جوامعی هستیم که جامعه‌مان سال‌ها و قرن‌ها، چندگونه بوده و با فرهنگ جامع چندگونه اداره شده و اتفاق عجیبی در آن رخ نداده است. نه پاره‌پاره شده و نه به‌رغم تهاجم‌ها، آن‌گونه بوده که این جامعه از هم بپاشد. پس وضع قابل اصلاح است ولی نه با این شرایط. اگر در سطح اتفاقی بیفتد، ره به جایی نخواهیم برد و باید در پایه‌ها اتفاقی رقم بخورد.

کارگردان “زادبوم” تاکید کرد: نمی‌شود که همه آدم‌های اطراف را کنار بگذاریم و اطراف خود را از افکار مختلف خالی کنیم، بعد بگوییم می‌خواهیم با همه رفاقت و دوستی کنیم. اگر به شکل باشد باید گفت همه چیز در ظاهر است و عمق باطنی و قلبی ندارد…ابتدای انقلاب، اعتلای فرهنگی و اعتلای ارزش‌ها و اعتباریابی ارزش‌ها در جامعه شکل گرفت و من آن را دیدم. در طول این 4 دهه برخی سیاست‌های غلط و سیاست‌های محدودکننده، سیاست‌هایی که سعی کردند قیف را تنگ‌تر کنند و هنجارها را محدودتر کنند و تبدیل به هنجارهای صرفا غالب کنند، این شرایط را در جامعه به وجود آورد که اگر نگوییم بی‌اخلاق‌ترین جامعه دنیا ولی به یکی از بی‌اخلاق‌ترین جوامع دنیا بدل شدیم.




دستمال‌به‌دستان اعتدال به‌دنبال ورود به ساختار رییسی!؟

سینماروزان/حامد مظفری: نه عجیب است و نه غریب ولی شرم‌آور هست؛ بدجوری هم شرم‌آور است.

اینکه گروهی که با مجیزگویی روسای اعتدال نزدیک به هشت سال در محافل سینمایی بودجه‌خوار مختلف ولو بودند حالا دست و پا می‌زنند برای ورود به ساختار سیدابراهیم رییسی، نه عجیب است و نه غریب ولی شرم‌آور، چرا!

بدجوری خجالت‌آور است رفتار جماعتی که نه فقط در هشت سال اعتدال بلکه در هشت سال مهرورزی در هر سوراخ بودجه‌خوار سینمای دولتی نفوذ کرده و سبیل‌های نداشته را چرب می‌کردند هنوز سیر نشده‌اند.

سعدی نزدیک به هفتصد سال قبل در مذمت طمع‌ یک بازرگان حریص سروده بود: آن شنیدستی که در اقصای غور/بارسالاری بیفتاد از ستور/گفت چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت، پر کند یا خاک گور!

شاید اگر سعدی در زمانه ما می‌زیست آن گاه بیخیال بازرگانی آشفته‌حال می‌شد که فلان انبارش به ترکستان بود و فلان بضاعت به هندوستان و به‌جای ایشان در مذمت این جماعت ملون نه یک حکایت و یک بیت که یک دیوان می‌سرود.

در توجیه رفتار این جماعت که هر روز به رنگی می‌شوند چه باید کرد؟ تشبیه آنها به آفتاب پرست؟ بعید است حتی موجودی به نام آفتاب پرست نیز جز در حد رفع حاجات حیات، رنگ عوض کند پس چه بهتر که به آفتاب پرستان توهین نکنیم.

این جماعت را می‌توان بیمار روانی تلقی کرد؟ نمی‌توان با قطعیت نظر داد ولی می‌توان آنها را دچار اختلال شخصیتی یا دچار نوعی اختلال وسواس اجباری دانست.
اینکه اینها به قدر کفایت و خیلی بیشتر از استعدادهایشان، تمکن مالی دارند ولی باز حرص می‌زنند برای نزدیکی به مدار ارگان‌های و نهادهای بودجه‌خوار تا مبادا گرسنه بمانند، قطعا نوعی اختلال است که هم می‌تواند ژنتیک باشد و هم اکتسابی.

در برخورد با این جماعت چه باید کرد؟ نمی‌شود که تا ابد به نظاره نشست و افرادی را دید که هم با سرمایه‌داران دربند، می‌بندند و هم در نهادهای بودجه‌خوار شهری می‌لولند و هم لاس‌زنان در محافل پربریز و بپاش سینمای دولتی، منصب می‌گیرند.

یک بار برای همیشه باید جلوی این جماعت را سد کرد و سر جایشان نشاند. سیدابراهیم رییسی و نزدیکانش که در آغاز قرن جدید خورشیدی ریاست جمهوری را در دست گرفته‌اند اگر همین یک کار را کنند و در هر حیطه‌ای جلوی چنین جماعتی را سد کنند، کمکی کرده‌اند به رفع فساد از ساختار چاق و بدقواره دولت.

دستمال به دستان اعتدال+در+کمین
دستمال به دستان اعتدال+در+کمین




دو اظهارنظر در یک روز⇐رییس جمهور: از اول آذر، محدودیت‌های بیشتری برای مقابله با کرونا، اجرا می‌شود!!/وزیر ارشاد: همه جشنواره‌های سال قبل، امسال هم برگزار می‌شوند!!

 

سینماروزان/محمد شاکری: درست در روزی که رییس جمهور در ستاد مقابله با کرونا از لزوم اجرای محدودیت‌های بیشتر از ابتدای آذر خبر داد، وزیر ارشاد بر برگزاری بلامانع تمام جشنواره‌ها، تاکید کرد!

به گزارش سینماروزان حسن روحانی در روز ۲۴ آبان ماه در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به لزوم اعمال محدودیت های بیشتر برای مقابله با شیوع این ویروس اظهار کرد: از شنبه آینده اول آذر ماه، در سراسر کشور محدودیت‌هایی اجرا می‌شود.

روحانی ادامه داد: از شنبه هفته آینده یعنی اول آذر طرحی اجرا می‌شود که مربوط به کل کشور است و البته در هر شهر بنا بر اقتضائات آن شهر اجرا می‌شود و کلیت آن تا پایان کرونا ادامه خواهد داشت.

درعین حال وزیر ارشاد در روز ۲۴ آبان در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفت: تمام جشنواره‌ها و برنامه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ۹۸، در سال ۹۹ نیز برگزار می‌شود و حتی نمایشگاه کتاب که امکان برگزاری آن در اردیبهشت‌ماه فراهم نشد نیز در آذر ماه امسال برگزار می‌شود!!

عباس صالحی ادامه داد: برگزاری جشنواره‌های پیش‌رو به این صورت است که ترکیبی میان حداکثر استفاده از امکانات حضوری و حداکثر استفاده از فضای مجازی را در کنار هم داشته باشیم. اگر زمان برگزاری جشنواره‌ها، شرایط مناسب باشد، امکان برگزاری حضوری جشنواره‌ها وجود دارد، اما اگر شرایط به فضای تعطیلی مطلق برسد، طبیعتا جشنواره‌ها نیز فقط به صورت آنلاین برگزار می‌شوند و در شرایط بینابین، حالت تلفیقی خواهد داشت و مراسم‌های افتتاحیه و اختتامیه با بهره‌گیری از فضای مجازی و حضوری و تلفیق آنها برگزار می‌شوند.

وزیر ارشاد تاکید کرد: تعطیلی هیچ‌کدام از برنامه‌ها و جشنواره‌ها را نخواهیم داشت، بلکه یا به صورت ترکیبی یا حداقل در فضای مجازی برگزار می‌شوند. ممکن است در برخی از شاخص‌ها با کاهش‌هایی همراه باشیم، اما تلاش می‌شود با بهره‌گیری از شاخص‌های دیگر رونق جشنواره‌ها همچنان برقرار باشد.

به گزارش سینماروزان شاید مطابق با آنچه وزیر ارشاد گفته بتوان جشنواره‌های کم یا بی مخاطبی که هیچ‌گاه ارتباطی با بدنه مخاطب نداشته‌اند را آنلاین برگزار کرد تا بدین وسیله دست‌اندرکاران برگزاری این جشنواره‌ها هم بی‌پول نمانند ولی…

ولی چطور امکان دارد جشنواره‌هایی مثل فیلم فجر را با لحاظ بخش مسابقه اصلی -که شامل فیلمهای تر و تازه است به صورت آنلاین برگزار کرد- درحالی که همین حالا هم بستر اکران آنلاین آغشته است به قاچاق فلج‌کننده؟

 

عباس صالحی+حسن روحانی
عباس صالحی+حسن روحانی




درحالی‌که همین امروز حسن روحانی از “مضر” بودن برگزاری “جشنواره” گفت⇐مدیرعامل خانه سینما به دیدار دبیر “جشنواره” مقاومت رفت!!!

سینماروزان: افزایش دامنه شیوع کرونا در کشور سبب‌ساز تعطیلی سینماهای شهرستانها شده و رییس جمهور همین امروز به صراحت از مضر بودن برگزاری محافلی مثل جشنواره گفته است.

حسن روحانی گفت: تجمعات به طور کلی در وضعیت امروز غیرقابل قبول است. چه عزا چه عروسی، چه سمینار، چه جشنواره؛ همه اینها مضر است و حتی اگر برای کنکور هم وزارت بهداشت مشکلی داشته باشد برای آن تمهیدات بیشتری در نظر می‌گیرم!

در همین اوضاع منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما به دیدار دبیر جشنواره‌ای با نام مقاومت رفته که در همین دوران کرونازده، اصراری عجیب شکل گرفته برای برگزاری آن.

اینکه هدف اصلی از دیدار شاهسواری با دبیر جشنواره مقاومت درست در روزی که رییس جمهور برگزاری جشنواره را “مضر” دانسته، چه بوده نامعلوم است ولی ذکر سوابق کاری دبیر جشنواره مقاومت هم خالی از لطف نیست.

مهدی عظیمی میرآبادی، معاون‌ نظارت سازمان سینمایی ارشاد در دوران معاونت سینمایی جواد شمقدری بود؛ یعنی همان هنگام که خانه سینما بسته شد و کلی هم انتقاد بر سر بی‌تفاوتی مدیران سینمایی وقت ارشاد نسبت به این تعطیلی را شاهد بودیم.

در آن دوران هیچ اظهارنظری علیه تعطیلی خانه را از عظیمی میرآبادی ندیدیم و اینکه حالا میرآبادی با مدیرعامل خانه سینما دیدار می‌کند، واقعا مایه تعجب است!؟

حسن روحانی+مهدی عظیمی میرآبادی+منوچهر شاهسواری
حسن روحانی+مهدی عظیمی میرآبادی+منوچهر شاهسواری




پیشنهاد ترانه سرایی که در انتخابات۹۲ حامی روحانی بود⇐ «وزارت سرگرمي، تفنن و تفريح» را راه بیندازید!

سینماروزان: عطش مخاطبان برای دیدن یا شنیدن محصولات هنری سرگرم کننده از دیرباز وجود داشته و هرازگاه نیز واکنشهایی را از سوی صاحب نظران هنری را موجب میشود.

در یک اظهارنظر تازه عبدالجبار کاکایی ترانه سرایی که از جمله حامیان حسن روحانی در انتخابات92 بود در یادداشتی برای “اعتماد” خواستار تأسیس «وزارت سرگرمي، تفنن و تفريح» برای صدور مجوز آثاری شده که فقط به قصد سرگرمی تولید شده اند!!!

متن یادداشت کاکایی را بخوانید:

من هرروز اخبار حوزه موسيقي را پيگيري مي‌كنم. چون كارم موسيقي است، سال‌ها درگيرش بودم و هنوز هم اخبارش براي من مهم است. اگر بخواهم دقيق‌تر از دغدغه‌ام براي اين حوزه بگويم، به همان مسائل و مشكلاتي مي‌رسم كه اين‌روزها خيلي از هنرمندان حوزه موسيقي درباره آن صحبت مي‌كنند؛ هياهوي عجيب و مبتذل بازار موسيقي ايراني. نمي‌خواهم حرف‌هاي تكراري بزنم، چون ديگر همه مي‌دانيم كه چه خبر است و وقتي اراده قوي براي ترويج موسيقي درست و خوب وجود ندارد، حرف زدن هم درباره آن بي‌معناست و تا زماني كه مديران همچنان نسبت به موسيقي سردرگم هستند و نه مي‌دانند چه مي‌خواهند و نه مي‌توانند به موسيقي به چشم ابزار نگاه كنند، اين‌حرف‌ها هم بي‌فايده است و كمال و رشد موسيقي ايراني هم رويايي دور است. براي همين و حالا كه صحبت‌هاي جدي و انتقادهاي جدي جواب نمي‌دهد، مي‌خواهم از راه‌حل ديگري استفاده كنم. مي‌خواهم از مديران درخواست كنم تا وزارتخانه‌اي به نام «وزارت سرگرمي، تفنن و تفريح» راه بيندازند و مسووليت هرآنچه را امروز به نام هنر، توليد مي‌شود به عهده بگيرند.

چون توليداتي كه اين روزها در حوزه‌هاي مختلف هنري مي‌بينيم، براساس نظر كارشناسان اين حوزه‌ها، جنبه‌هاي هنري ندارد، بيشتر سرگرمي هستند و چرا بايد وزارت فرهنگ و هنر و ارشاد متولي آنها باشد، وقتي آثار فرهنگي و هنري نيست و همه‌چيز به سمت سرگرمي و ابتذال هنري كشيده شده.

با اين دسته‌بندي مي‌شود آثار را با توجه به كيفيت‌شان به يكي از اين وزارتخانه‌ها ارجاع داد و وزارت ارشاد هم هزينه كارهاي تجاري، سبك، سخيف و غيرهنري را ندهد. به نظر مي‌آيد امروز بيشتر تفريح مردم در خريد لباس يا رفتن به رستوران‌هاي مجلل، كنسرت و نمايش‌هاي تفريحي خلاصه شده است. تازه اين هم مربوط به قشر مرفه جامعه است. مشكلي هم نيست اگر براي همين قشر هم برنامه‌اي داشته باشيم.

اما نبايد اجازه دهيم پاي وزارت فرهنگ و ارشاد به توليد چنين آثاري باز شود و با هزينه و سرمايه‌اي كه خرج مي‌كند شخصيتش زير سوال برود. بايد راهي براي سامان‌دهي توليد موسيقي ناهنجاري كه امروز شاهد آن هستيم هم باشد. البته ناهنجار از حيث منتقدان رسانه‌اي و نگاه هنري نسبت به موسيقي. اگر نه سرگرمي هميشه لازم است.




گزارش “کیهان” از بایکوت افطاری روحانی توسط هنرمندان مطرح⇐به دلیل خالی ماندن صندلی‌های داخل سالن، محل برگزاری افطاری را در آخرین دقایق به لابی مرکز همایش‌ها با چیدمان قرار گرفتن دور یک میز تغییر دادند!!/عدم حضور هنرمندان در افطاری باعث ناراحتی شدید رئیس‌جمهور از مسئولین برگزاری شده!!/ حسن روحانی از رئیس‌ سازمان گلایه کرده که چرا سینماگران مطرح به افطاری نرفتند!/رییس سازمان قصد دارد با سینماگران غایب در افطاری برخورد کند!!؟؟

سینماروزان: عدم حضور هنرمندان مطرح حوزه های مختلف و از جمله سینماگران شناخته شده در افطاری حسن روحانی با گزارشی از سوی “کیهان” مواجه شده است.

“کیهان” نوشت: حضور «بسیار کمرنگ» هنرمندانی که از حامیان سرسخت حسن روحانی در رقابت‌های انتخاباتی بودند در مراسم افطاری وی، برای نهاد ریاست جمهوری و سازمان سینمایی «گران» تمام شده است.

این روزنامه ادامه داد: مراسم افطاری رئیس‌جمهور با هنرمندان در حالی بی‌سروصدا برگزار شد که بر اساس پیش‌بینی مدیران نهاد ریاست جمهوری از عدم استقبال هنرمندان و علیرغم ارسال کارت دعوت در سال‌های گذشته امسال به جز ارسال کارت بدون تهیه و ارسال کارت و تنها به‌صورت تلفنی نیز از تعداد محدودی هنرمند در حوزه‌های مختلف دعوت به عمل آمد.

“کیهان” افزود: قابل ‌تأمل اینکه از جمع سی‌نفره هنرمندان سینمایی هماهنگ شده کمتر از 10 نفر در مراسم حاضرشده و مابقی به‌صورت خودجوش! از شرکت در افطاری ریاست جمهوری سر باز زدند.

این رسانه اصولگرا با اشاره به عدم اقبال به افطاری روحانی نوشت: عدم استقبال از افطاری برای رئیس‌سازمان سینمایی و مدیران نهاد ریاست‌جمهور کاملاً غیرمنتظره به شمار رفته به‌طوری‌که مدیران نهاد ریاست جمهوری محل برگزاری را در آخرین دقایق به دلیل خالی بودن صندلی‌های داخل سالن به لابی مرکز همایش‌ها با چیدمان قرار گرفتن دور یک میز تغییر دادند.

این روزنامه خاطرنشان ساخت: عدم استقبال از افطاری باعث ناراحتی شدید رئیس‌جمهور از مسئولین برگزاری و همچنین گلایه حسن روحانی از رئیس‌سازمان سینمایی برای حضور نیافتن هنرمندان مطرح این حوزه شده است؛ اما ظاهراً این گلایه برای شخص رئیس‌سازمان بسیار گران تمام‌شده و قصد دارد به‌نوعی با هنرمندانی که در این مراسم حاضر نشدند برخورد کند!!؟؟




چرا مراسم افطاری روحانی با هنرمندان این قدر خلوت بود؟ چه شد که حتی امثال معتمدآریا هم به افطاری نرفتند؟؟

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: با دعوت گسترده ای که از هنرمندان برای حضور در افطاری حسن روحانی شده بود انتظار میرفت که لااقل چند چهره مطرح هنری در افطاری روحانی حاضر شوند.

با این حال افطاری حسن روحانی بدون حضور هنرمندان مطرح و با حضور مدیرانی نظیر منوچهر شاهسواری و رامین حیدری فاروقی و مرتضی رزاق کریمی برگزار شد که  کارنامه مدیریتی شان از خانه سینما تا مرکز گسترش به شدت زیر سوال رفته است.

اینکه حتی یکی مثل فاطمه معتمدآریا که پیشتر با افتخار به افطاری روحانی میرفت و البته مزد دستش را هم با برگزاری تقدیر در جشنواره فجر گرفت نیز در افطاری امسال روحانی حاضر نشده چه معنایی دارد؟؟

آیا کنار حسن روحانی مشاورانی هست که در چرایی این عدم حضور چهره های مطرح هنری در افطاریش به ایشان تحلیل ارائه دهند؟؟؟

آیا کسی کنار روحانی هست که بهشان بگوید وقتی بدنه سینمای ایران در تمام شش سال دولت ایشان حتی یک سبدکالا بهشان تعلق نگرفته معلوم است که زینت المجالس افطاری ایشان نخواهند شد؟

آیا مشاوری کنار روحانی هست که بهش بگوید وقتی جامعه هنری حتی یک بیمه درمانی جامع ندارد اینکه بعد از شش سال همچنان کنار روحانی بایستد انتظار بیهوده ایست!؟؟

آیا یکی از ده ها مشاور روحانی به ایشان خواهند گفت وقتی بعد از دو ماه افشاگری درباره ورود عیدی میلیاردی ارشاد به خانه سینما هنوز بخش عمده بدنه سینما حتی عیدی حداقلی که حقشان بوده دریافت نکرده اند عدم حضور در افطاری ایشان کاملا منطقی است.

روحانی برای بدنه هنرمندان چه کرده که هنرمندان خود را مدیون وی بدانند؟؟؟ آیا یکی کنار روحانی هست که صادقانه کم کاریهای ایشان و مدیرانش نسبت به اهالی هنر را بهش گوشزد کنند و از ایشان بخواهند قید افطاری دادن را بزند و فقط یک مشکل از ده ها مشکل جامعه هنری را حل کند؟؟

روحانی همین امروز اقدام کند برای راه اندازی یک بیمه درمانی جامع برای هنرمندان که آنها را از خرج درمان بی نیاز کند و آن گاه ببیند چند نفر از غایبان افطاری امسال خودشان پیشقدم خواهند شد برای افطاری دادن به روحانی؟




رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان به مانند همیشه سرراست اظهار داشت: حسن روحانی آدم فرهنگی نبوده و علاقه ای به فرهنگ نداشته و نخواهد داشت!/ وقتی برنامه ای برای ساماندهی گوشت و مرغ مردم ندارد، برای سینماگران چه میخواهد بکند؟/ در دولت روحانی قشر جدید و بزرگی به نام “مستأصل” ایجاد شد که بخش مهمی از جامعه است و باید صبح تا شب بدود دنبال روزی؟؟!! /این افتخار است که اجناس ما به عراق صادر میشود و مردم خودمان لنگ گوشت و مرغند؟؟/مدیران فرهنگی تلاش زیادی کردند که سینما را نابود کنند ولی مردم ایران نگذاشتند!/ تئاتر لاکچری و سریال سه فصلی ساختند فقط برای هزینه کردن پولهای بادآورده/برای کشور پرسرمایه ایران، ۲۵۰میلیارد پول زیادی نیست ولی برای نظام سینما، رقمی نجومیست!/ معلوم است که در این نظام اگر فردی چهل میلیارد پول وارد کند ساختار سینما به هم میریزد/چرا بازیگری که دستمزدش ۷۰میلیون بود حالا میلیاردی میگیرد؟/ چطور یک شوفر، فیلم ۱۵ میلیاردی میسازد؟؟/ پول کثیف حتی دی.ان.ای آدمی را هم متاثر خواهد کرد و پشت بندش هم فسادش است که دامن همه را میگیرد/ ظلم در سینما بیداد میکند و سینماگران بشدت در مضیقه اند/از محمد امامی تا بابک زنجانی را هدایت کردم ولی راه خودشان را رفتند!!/ مدیران فرهنگی باید پولشویان سینما را به دستگاه قضا معرفی کنند نه اینکه بگویند پیگیری به ما مربوط نیست!/از اوایل سال آینده صنف واحد تهیه کنندگی راه میفتد و اغلب مشکلات از پولشویی تا دستمزدهای نجومی تعدیل خواهد شد!!/ در صنف واحد تهیه کنندگان، حتی اگر یک نفر پایش را کج بگذارد، جلویش را خواهیم گرفت!

سینماروزان: سیدضیاء هاشمی رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان همچنان سرراست حرف میزند  و این سرراستی در روزگاری که حلقه بالادستی خانه سینما منفعلانه فقط در تشییع سینماگران شرکت میکنند، قابل تامل است.
سیدضیاء هاشمی در گفتگویی تازه با نقد عملکرد فرهنگی دولت اعتدال گفت: شخص حسن روحانی آدم فرهنگی نبود و همان طور که خودش هم گفت آدمی امنیتی است و نگاهش به همه چیز غیرفرهنگیست!!  عملکرد شش ساله ایشان نشان میدهد علاقه ای به فرهنگ نداشته و لابد در دو سال آینده نیز علاقه ای ایجاد نخواهد شد.
هاشمی ادامه داد: وقتی برنامه ای برای ساماندهی گوشت و مرغ مردم ندارد، میخواهد برای سینماگران چه کند؟ در دوران روحانی حمایتهای دولتی از سینما کم و کمتر شده! فرهنگی که ظرف شش سال سه وزیر عوض میکند یعنی فشل است یعنی سینمایش تعطیل است. مدیر باید برنامه ده ساله داشته باشد بخصوص در فرهنگ!! مدیران فرهنگی تلاش زیادی کردند که سینما را نابود کنند ولی نتوانستند چون مردم ایران نگذاشتند. فقط بخشی از دولت کنار سینما ایستاد و مابقی، نه! تا دلتان بخواهد بریز و بپاش بی فایده کردند؛ کلی هزینه کردند برای هنرو تجربه ولی چه فایده ای داشت؟؟
سیدضیاء هاشمی با اشاره به اوضاع اقتصادی جامعه بیان داشت: پیشتر دو قشر مستکبر و مستضعف داشتیم ولی در دولت روحانی قشر جدید و بزرگی به نام مستأصل ایجاد شد که بخش مهمی از جامعه است و باید صبح تا شب بدود دنبال روزی حلال؟؟!! این افتخار است که اجناس ما به عراق صادر میشود و اینجا لنگ گوشت و مرغیم؟؟
رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان با نقد ورود سرمایه گذاران نورس به سینما گفت: فقط بخاطر اینکه فلانی پول دارد اجازه دادند کار کند و حالا همان فلانی شده مسند قدرت و از تئاتر تا سینما را گرفته!! تئاتر لاکچری و سریال سه فصلی ساختند فقط برای هزینه کردن پولهای بادآورده در تولید!!
هاشمی با طعنه به مدیرانی که گردش مالی پایین سینما را نافی پولشویی در آن میدانند گفت: در کشور پرسرمایه ایران، 250 میلیارد پول زیادی نیست ولی برای نظام سینما این رقم، نجومیست. معلوم است در این نظام اگر فردی چهل میلیارد پول وارد کند ساختار سینما به هم میریزد.
هاشمی افزود: بازیگری که دستمزدش هفتاد میلیون بود الان میلیاردی میگیرد! چرا؟ اویی باید پول خوب بگیرد که فیلمش تضمین فروش داشته باشد. دستمزد میلیاردی به بازیگر فقط از طریق پولهای مشکوک به دست میآید و او که چنین پولی زیر زبانش رفت، حرامخوریست که بیچاره خواهد شد. پول کثیف حتی دی.ان.ای آدمی را هم متاثر خواهد کرد. پشت بندش هم فسادش است که دامن همه را میگیرد و کار به جایی رسیده که تولید زیر 4میلیارد ممکن نیست! او که 7 میلیارد خرج میکند باید 30 میلیارد بفروشد تا برگردد. مگر ممکن است؟ چطور یک شوفر، فیلم 15 میلیاردی میسازد؟؟ پولش از کجا آمده؟
سیدضیاء هاشمی خاطرنشان ساخت: مدیران فرهنگی در مساله پولشویی، ماجرا را محول کرده اند به قوه قضا! این قوه خودش کلی دردسر دارد و نباید منتظر آنها  شد و باید پولشویان سینما را به دستگاه قضا معرفی کرد.
هاشمی درباره نیروهای نورس وارده به سینما بیان داشت: اینها که وارد سینما میشوند چند دسته اند؛ یک دسته که با لندکروز میآیند برای هنروری!! گروهی برای پارتی گرفتن با سلبریتیها پول خرج میکنند و صله میدهند درست مثل اغامحمدخان قاجار!!
سیدضیاء تاکید کرد: بخاطر زبان سرخم خیلی تاوان پس دادم ولی سینما برایم مقدس است و تا جا دارد حافظ اصولم خواهم بود. ظلم در سینما بیداد میکند و سینماگران بشدت در مضیقه اند. از محمد امامی تا بابک زنجانی را هدایت کردم ولی کار خودشان را کردند!
هاشمی با اشاره به م.ص.ر سرمایه گذار جدیدالورود سینما اظهار داشت: به ایشان گفتم اگر معادلات سینما را به هم بزنی، جلویت می ایستیم! ایشان مشاوری دارد که ده سال پیش به جرمهای مختلف از سینما بیرونش کردیم ولی حالا شده است مشاور موثر ایشان.
هاشمی با اشاره به تلاشها برای یکپارچه کردن تهیه کنندگان گفت: وزارت ارشاد دیگر انشقاق تهیه کنندگان را به رسمیت نمیشناسد. از اوایل سال آینده صنف واحد تهیه کنندگی راه میفتد و تمام مشکلات از پولشویی تا فساد اقتصادی و دستمزدهای نجومی تعدیل خواهد شد چون به این راحتی اجازه ورود افراد مشکوک را نمیدهیم. اقتدار تهیه کنندگان فضای سالم و درستی می آفریند که در سایه اش میتوان جلوی ورود افراد بی پشتوانه را گرفت. در صنف واحد، اگر یک نفر پایش را کج بگذارد، جلویش را خواهیم گرفت!




اظهارات محسن امیریوسفی که در دولت دوم اعتدال تا ریاست شورای صنفی نمایش پیش رفت و برای آخرین فیلمش حمایت ۶۹۵میلیونی(سال ۹۱) فارابی را داشته⇐در شرایط سختی هستیم/متأسفانه دولت اعتدال در زمينه فرهنگي به‌ویژه سينما موفق نبود!!/از وزرای روحانی توقع نمیرفت که توان حل مشکل “آشغالها…” را نداشته باشند!!/دولتمردان راه‌حلي فراتر از “گفتاردرماني” بيابند!!

سینماروزان: محسن امیریوسفی کارگردانی است که بیشتر از کیفیت آثار به توقیف فیلمهایش شناخته میشود. او کلا سه فیلم بیشتر نساخته اما حاشیه های شکل گرفته بر سر توقیف این فیلمها اسباب در کانون توجه قرار گرفتن وی را موجب شده.

به گزارش سینماروزان محسن امیریوسفی که از جمله حامیان انتخاباتی حسن روحانی بوده و در روندی عجیب و با ساخت فقط سه فیلم(!) در دولت دوم اعتدال به ریاست شورای صنفی نمایش رسیده به تازگی در گفتگویی با “شرق” به انتقاد از روحانی پرداخته است!!

محسن امیریوسفی که برای فیلم “آشغالها…” حمایت 695میلیونی فارابی در سال 91 یعنی زمانی که دلار کمتر از 4هزار تومان بود را داشته ، با اشاره به وضعیت فیلم آخرش بیان داشت: فيلم‌نامه «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» در پاييز 89 براي دريافت پروانه ساخت به سازمان سينمايي ارائه شد که بعد از يک‌سال‌و نيم رفت‌وآمد و 16 بازنويسي فيلم‌نامه! در تير 91 پروانه ساختش را دريافت کرد. اين فيلم در زمان وزارت آقاي محمد حسيني پروانه ساخت گرفت و در زمان وزارت آقاي جنتي توقيف شد! در زمان وزارت آقاي صالحي‌اميري پروانه نمايش دريافت کرد و در زمان وزارت آقاي دکتر صالحي مشمول «قول اکران» شد! «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» تاکنون چهار وزير ارشاد را به خود ديده است که هرکدام روش متفاوتي در مقابل اين فيلم اتخاذ کرده‌اند؛ ولي از وزراي آقاي دکتر روحاني توقع نمي‌رفت که توان حل مشکل يک فيلم را نداشته باشند و اين‌طور ارثيه توقيف و اکران‌نشدن آن را براي يکديگر بگذارند و روزبه‌روز مسئله را سخت‌تر و پيچيده‌تر کنند.

این کارگردان درباره موضع گیری سیاسی آینده اش اظهار داشت: مسئله فيلم‌هاي من هرچند مستقيم بر کار و زندگي و روحيه خودم تأثير گذاشته و با دستپخت مديران سينمايي دکتر روحاني شش سال خانه‌نشيني برايم به ارمغان آورده! ولي در مسائل مهمي مثل انتخابات رياست‌جمهوري ديگر بحث شخصي نيست. ولي متأسفانه دولت اعتدال در زمينه فرهنگي به‌ویژه سينما آن‌چنان موفق نبود، هرچند بايد به آمار کلي فروش فيلم‌هاي سينمايي که بالاتر رفته و بيشترشدن تعداد سالن‌هاي مناسب سينما و البته تأسيس گروه «هنر و تجربه» اشاره کرد.

امیریوسفی خاطرنشان ساخت: بازهم بايد تکرار کنم که من در زمينه امیدواری شبيه فيلمم «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» هستم و اميد و انگيزه‌اي که گفتيد مثل اميدي است که در اين فيلم وجود دارد. اميدي که براي مردم زماني خودش را در جنبش ملي‌شدن صنعت نفت نشان داد. زماني در انقلاب و بعد در جنبش اصلاحات، اميدي که آخرين‌بار هم در انتخابات سال 96 خود را نشان داد و اميدوارم به نااميدي و بي‌تفاوتي مردم مثل بعضي سال‌هاي گذشته منجر نشود. هرچند با ديدن وضعيت اقتصادي و روحي مردم واضح است که در شرايط سختي هستيم و بايد دولتمردان راه‌حلي فراتر از گفتاردرماني بيابند.




واکنش یک کارگردان مستقل سینمای ایران به سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل⇐در اين سخنراني باز ما مردم دل‌مُرده و غمگين و مسائل حياتي‌مان فراموش شد!/آیا برای دادن شعارهای تکراری نیاز به سفر به نیویورک بود؟؟/چرا نویسندگان متن سخنرانی به‌جای توجه به شرایط فعلی ملت ایران، بر حرفهایی بارها گفته‌شده در باب حقوق بین‌الملل اصرار کردند؟/ چرا سخنرانی روحانی نتوانست حتی اندکی از التهابات بازار و نگرانی‌های جامعه کم کند؟؟/عجیب بود که بعد از سخنرانی روحانی باز قیمت دلار افزایش پیدا کرد!!/یعنی حضور رییس جمهور در سازمان ملل نمی‌توانست حتی برای چند ساعت هم که شده به بازار، آرامش دهد؟

سینماروزان: حضور حسن روحانی رییس جمهور دوازدهم در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل هرچند با اقبال رسانه های اصلاح طلب مواجه شده اما رسانه های مستقل و مخاطبانی که فشارهای اقتصادی وارده به جامعه بیش از همه بر رنج آنان می افزاید، واکنشهایی نه چندان خوشایند به متن سخنرانی داشتند.

اصغر نعیمی از نویسندگان و کارگردانان مستقل سینمای ایران که نگارش درام سیاسی «زندگی خصوصی» و کارگردانی رمانس-سیاسی «سایه‌های موازی» را در کارنامه دارد با نگارش یادداشتی صریح، پرسشهایی کلیدی را درباره سخنرانی حسن روحانی در نیویورک بیان کرده است. پرسشهایی که رسیدن به پاسخ آنها میتواند کمک حال رییس جمهور در محافل آتی بین الملل باشد.

متن یادداشت اصغر نعیمی را بخوانید:

«دور از اجتماع غمگين»

سخنراني روحاني در سازمان ملل به تمام معني نوميد كننده يا حداقل بي خاصيت، بدون كاربرد و نامتناسب با شرايط حساس داخلي بود. در حالي كه مردم ايران زير بار فشار سوء مديريت اقتصادي در حال له شدن هستند و خروج امريكا از برجام اين بحران را مضاعف كرده اين سخنراني نتوانست حتا اندكي التهابات بازار و نگراني هاي جامعه را كاهش دهد. نمونه اش هم ادامه روند افزايش قيمت دلار بعد از اين سخنراني بود، يعني حضور و سخنان رييس جمهور در سازمان ملل حتي براي چند ساعت هم نتوانست به بازار ملتهب آرامش بدهد.
به نظرم نويسندگان متن سخنراني استراتژي نامناسبي را انتخاب كردند و به جاي توجه بر تاثير اين سخنراني بر شرايط فعلي ملت ايران، آن را تبديل به متني نه چندان بديع، احساساتي و البته گوش‌نواز درباب حقوق بين الملل كردند. حرف هايي بارها گفته شده در شرايط مختلف كه البته تكرارشان در قالب چنين متن ظاهرا شورانگيزي بي ضرر و در عين حال بي منفعت است و گرهي از مشكلات فراگير امروز مردم، به خصوص در مساله مهم معيشت، باز نكرد. از سوي ديگر بعيد مي دانم اين سخنراني در عرصه سياست خارجي هم تاثير بگذارد چون حاوي مطلب جديدي نبود.
اشاره و تأكيد رييس جمهور بر اينكه براي مذاكره نيازي به عكس دو نفره نيست، نكته اي كه چند ساعت قبل از سخنراني هم حسام الدين آشنا در كانال تلگرامي اش نوشته بود، نيز سطح سخنراني را به به يك مجادله غيرديپلماتيك تقليل داد.
خلاصه اينكه در اين سخنراني هم باز ما مردم، مردم دلمرده و غمگين، و مسائل حياتي مان فراموش شد و اين عرصه هم وسيله اي شد براي عرض اندام مسئولين و دادن شعارهاي تكراري، كه براي اين كارها هم نياز به سفر به نيويورك نبود.

اصغر نعیمی
اصغر نعیمی



انتقاد «کیهان» از فراموشی مطالبات صنفی سینماگران در افطاری حسن روحانی

سینماروزان: افطاری حسن روحانی با هنرمندان در شرایطی برگزار شد که برخی از چهره های مطرح به خاطر ریاضت اقتصادی حاکم بر بدنه جامعه به این افطاری نه گفته بودند اما سران خانه سینما برخلاف رویه در پیش گرفته شده از سوی این چهره ها در افطاری شرکت کردند و کلمه ای درباره اوضاع بغرنج اقتصادی سینماگران و مشکلات صنفی آنها حرف نزدند.

روزنامه اصولگرای «کیهان» با نقد چنین رویه ای نوشته است: نمایندگان خانه سینما در افطاری رئیس‌جمهور به جای انجام وظیفه خود مبنی بر پیگیری مشکلات صنفی سینماگران به طرح مسائل مبتذل سیاسی پرداختند!

این روزنامه ادامه داد: مراسم افطاری حسن روحانی که امسال با تحریم تعدادی از هنرمندان مواجه شده بود، برگزار شد، اما نکته مهم‌تر از حواشی این مراسم، صحبت‌های مطرح‌شده در چنین محفلی بود.
«کیهان» افزود: هیچ‌یک از سخنرانان این مراسم به طرح مسائل اصلی و اولویت‌های فرهنگی کشور نپرداختند. حتی نمایندگان خانه سینما نیز برخلاف مسئولیت این نهاد مبنی بر پیگیری مسائل صنفی و مشکلات شغلی و معیشتی سینماگران، به طرح موضوع مبتذل و سیاست‌زده لزوم بازگشت بهروز وثوقی پرداختند! این درحالی است که هیچ سخنی درباره آنچه از خانه سینما انتظار می‌رود از سوی این افراد بیان نشد.



تحلیل یک روزنامه‌نگار فرهنگی از شکل‌گیری موج «نه به افطار روحانی به‌خاطر سفره‌های کوچک مردم»⇐همراهی با کف جامعه خیلی هم خوب است اما امثال مازیار میری و احسان کرمی که در این سالها به آنها بد نگذشته چرا ژست «مردمی» می‌گیرند؟!/اینها اگر راست می‌گویند چرا همراه شدند با بریز و بپاش میلیاردی در محفلی مثلا جهانی؟؟

سینماروزان: برگزاری افطاری رییس جمهور با هنرمندان در رمضان97 دستخوش واکنشهایی کاملا متأثر از اوضاع جامعه شده است. آناهیتا همتی اولین هنرمندی بود که با نه گفتن به افطار روحانی از وی خواست که به جای افطاری دادن به هنرمندان به فکر سفره های خالی مردم باشد! به دنبال وی نیز برخی دیگر از هنرمندان به همراهی با همتی پرداختند.

کیوان امجدیان از روزنامه نگاران فرهنگی با مرور جریان «نه به افطاری روحانی» از یک سو به نقد رفتار امثال مازیار میری و احسان کرمی پرداخته که در عین بزرگتر شدن سفره شان در سالهای اخیر به لطف محافل متصل به بیت المال، قصد دارند با نه گفتن به افطاری روحانی ژست مردمی بگیرند و از سوی دیگر به پیش بینی رفتار مشاوران رییس جمهور نسبت به این جریان پرداخته است.

متن یادداشت کیوان امجدیان را بخوانید:

بعد از دعوت رئیس جمهور برای ضیافت افطار هنرمندان، اول از همه آناهیتا همتی جرأت کرد و نوشت که تا وقتی سفره‌های مردم کوچکتر میشود به ضیافت روحانی نخواهد رفت. او نوشت: من به افطاری شما نخواهم آمد. سفره ما مردم ایران روز به روز خالی تر میشود. بیماری و فقر در استان های سیستان و بلوچستان روز به روز بیشتر میشود. وضعیت زلزله زده ها، سالهای سال به همین منوال باقی مانده است! واقعا در چنین شرایطی که من و مردم با فقر دست و پنجه نرم‌ میکنیم، در حالی که کوچکترین اعتراضی هم سرکوب میشود، برای خودم حضور در چنین مکانی را جایز نمیدانم…

بعد از همتی هم چندین هنرمند دیگر از جمله پرویز پرستویی و مهناز افشار و برزو ارجمند با همان استدلال همتی از حضور انصراف دادند. اگرچه همراهی با کف جامعه خیلی هم خوب بود و این شکل اعتراض را به موج بدل کرد اما بعضی ها مثل مازیار میری و احسان کرمی که در این سالها به آنها بد نگذشته و به لطف درگیری در محافل و تولیدات متصل به منابع عمومی، سفره شان بزرگتر شده ، خواسته یا ناخواسته مسیر را منحرف کردند. 

آنها مثل هم (ظاهرا از هم کپی کرده بودند)نوشتند: ضمن سپاس از دعوت حضرتعالى به عرض میرساند که با توجه به شرایط بد اقتصادى و روحى مردم کشورمان باور این حقیر بر این استوار است که چنین گرد هم آیى هایى که مستلزم صرف هزینه هاى زیاد است (و تعدادشان هم کم نیست)شاید حداقل از نگاه بنده و تعدادى از همکارانم چندان ضرورى نباشد. نیک میدانم که هدف شما از این مهمانى افطار شنیدن حرف ها و بیان مشکلات جامعه هنرى از زبان آنهاست. اما تجربه چند سال اخیر نشان داده که شما حتى بیش از ما به این مشکلات واقفید و آنها را به بهانه هاى مختلف بیان میدارید اما ظاهرا ما باید فقط دلخوش باشیم که شما در کنار ما هستید و این مشکلات را میدانید و میگویید. چرا که ظاهرا شما هم دنبال گوش شنوایى هستید که مشکلات را حل کند و از این نظر دقیقا مانند مایید. درخواستهاى ما و سایر اقشار مردم این روزها چندان تفاوتى با هم ندارد. همه در یک کشتى هستیم و چشم امید به شجاعت و عمل گرایى ناخدا بسته ایم. باشد که به صخره ناامیدى برنخوریم که سخت ترین صخره ها است….

مخلص کلام آنها این بود که اگرچه شما میخواهی در این مراسم حرفهای خوبی بزنی اما هزینه اش را صرف محرومان کنید و به این ترتیب هم ژست عدم حضور در مراسم گرفتند، هم تشکر از رئیس جمهور و هم به فکر محرومان بودن‌‌‌! یعنی درست با یک تیر سه نشان زدند!!!

اما یکی نبود به این جماعت بگوید اگر واقعا راست می گویید و از بریز و بپاش در یک افطاری ناراحتید چرا در بریز و بپاش های میلیاردی محفلی مثلا جهانی شریک شده اید که حتی حداقل فایده را به حال هنر و سینما نداشت؟ اگر هم بناست به این شکل موافقت اصولی برای تولید محصول بعدی گرفته شود که از ملت مایه نگذارید.

به دنبال اینها هم آزاده نامداری با چهره حق به جانب خواست همتی و این نوع عملکرد را بکوبد و خودش را خوب و موجه نشان دهد و نوشت: به این فکر کردین با این کار چه کسانی رو درداخل و خارج کشور خوشحال میکنیم؟ آیا ما دنبال ازهم گسیختگی هستیم؟ آیا اسم این کار سطحی نگری نیست؟ شما از دردهای آشکار و پنهان رئیس جمهور بی خبرید؟ از این همه تلاش برای ماندن دربرجام، آیا حقشونه با این رفتارهای سطحی و عوامفریبانه خستگی رو به تنشون بذاریم؟مردم چشمشون به هنرمنداشونه.من کارمند جایی نیستم،ارتباطی هم با دولت محترم ندارم اما به عنوان یه شهروند تاپایان دوره دوم آقای روحانی از رأیم دفاع میکنم. چندپاره شدن،ازهم گسیختگی حق مانیست،ما ایرانی هستیم و کشورمون رو دوست داریم…

واکنش آزاده نامداری که هنوز نسیم بی حجابیش در سوییس در اذهان است آن قدر گاف داشت که پرستو صالحی با دو جمله کار این ژست گرفتن را تمام کرد. صالحی نوشت: تبلور واژه عوامفریبی رو ما در شما دیدیم و سکوت کردیم. گفتیم زندگی شخصیشونه. ولی در تاریخ تلویزیون ایران شما به عنوان سمبل ریا و تزویرید. بهتره سکوت بفرمایید و همش نزنید. به خاطر خودتون میگم…

هنرمندان ،سال گذشته و در انتخابات ریاست جمهوری همین حس را داشتند و با ناامیدی از رئیس جمهور میخواستند به او رأی ندهند اما با ورود تیم همراه کردن هنرمندان که در راس آنها حجت الله ايوبي قرار داشت، بخشی از هنرمندان دوباره به سوی روحانی آمدند و موج حمایت هنرمندان از حسن روحانی شکل گرفت؛ هنرمندانی که از روحانی ناامید بودند باز پشتش قرار گرفتند اما حالا در دولت دوم روحانی و به دنبال بی‌مهری به افراد معتمد هنرمندان، باید دید مشاورین روحانی برای شکستن این فضای منفی اطراف رئیس جمهور چه فکری خواهند؟ آیا این بار هم موفق خواهند شد یا شاید هم با استناد به نامه کپی شده کرمی ‌و میری و یکی دو نفر دیگر میخواهند از هنرمندان تشکر کنند و بگویند: چون هنرمندان عزیز تقاضا کردند، هزینه افطار را به محرومان خواهیم داد!!

بالاخره این هم یک روش است…

کیوان امجدیان
کیوان امجدیان



مصطفی کیایی در گفتگویی تازه بیان کرد⇐ هر وقت مملكت، دست اصلاح‌طلبان بوده اوضاع مملكت بدتر شده!/نمایش فوتبال در سینماها هیچ کمکی به جذب مخاطب نمی‌کند!/اگر به فکر مردم هستند، جام جهانی را در پارک‌ها نمایش دهند تا مردم بدون صرف هزینه دست بزنند و شادی کنند

سینماروزان: مصطفی کیایی کارگردان جوانی که این روزها فیلم «چهارراه استانبول» را روی پرده دارد و علیرغم کمبود سالن فیلمش فروش معقولی داشته از جمله سینماگران هوادار حسن روحانی در انتخابات96 بود ولی در پی اتفاقات بعد از خروج ترامپ از برجام او نیز بسان بسیاری دیگر از سینماگران موضع انتقادی خود نسبت به دولت را داشت.

مصطفی کیایی درباره این تناقض رفتاری به تینا جلالی در «اعتماد» گفت: مطالبات و خواسته من از آقاي روحاني پابرجاست ولي پشت آقاي روحاني را خالي نمی‌کنم. سال گذشته در ميان گزینه‌های انتخاباتي آقاي روحاني بهترين بودند. من تحلیل‌های سياسي خودم را از وضعيت موجود دارم. انصاف نيست تمام مشكلات اين روزهاي جامعه را به گردن آقاي روحاني بیندازیم. مسبب همه مسائل جامعه را شخص ريیس‌جمهور نمی‌دانم. ولي به اين نكته هم بايد توجه داشته باشيم كه هر وقت مملكت ما دست اصلاح‌طلبان بوده اوضاع مملكت بدتر شده چرا كه کارشکنی‌ها نسبت به آنها زياد است و اصلاح‌طلبان آسیب‌پذیر هستند؛ اما پشت آقاي روحاني هستم.

کیایی که از جمله مخالفان نمایش فوتبال جام جهانی در سینماهاست در جایی دیگر از گفتگوی خود با تأکید بر این مخالفت بیان داشت: معتقدم هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. من تمام دنيا را گشته‌ام و دیده‌ام كه اگر مردم قرار است به شادي دسته‌جمعی برسند اين مساله در پارک‌ها يا خیابان‌ها خودش را نشان می‌دهد نه در سينماها. بهترين راه براي تماشاي فوتبال اين است كه تلویزیون‌هایی در پارک‌ها نصب شود و مردم آنجا در كنار هم جمع شوند، دست بزنند و شادي كنند. معتقدم سينما جاي نمايش فيلم است.

کیایی با اشار به وعده های مبتنی بر رونق گرفتن گیشه فیلمها با پخش مسابقات در سینماها بیان داشت: قول می‌دهم هيچ كمكي در جذب مخاطب نمی‌کند.

 




مادر یک کارگردان سینما خطاب به حسن روحانی⇐آقای رییس‌جمهور! کجایید؟ در تمام این یک ماه عقبتان گشتم و پیدایتان نکردم!!

سینماروزان: سیر متوالی اتفاقات فرهنگی-اجتماعی-سیاسی که در ماههای اخیر در کشور رخ داده آن قدر پرشتاب بوده که همگان را به این نتیجه رسانده که با مدیریتهای منطبق با الگوهای حتی یک دهه قبل هم نمیتوان به چاره جویی برای این اتفاقات پرداخت چه برسد به مدیریتهای منطبق بر روزگاری که نه گوشیهای هوشمند بود و نه اینترنت و ماهواره و همه چیز خلاصه می شد در دو شبکه تلویزیونی و سه تا چهار روزنامه رسمی!

به گزارش سینماروزان لیلی گلستان مترجم، گالری‌دار و مادر مانی حقیقی کارگردانی که کمدی «خوک» را روی پرده دارد با نگارش یادداشتی برای حسن روحانی با مرور اتفاقات مختلفی که در هفته های اخیر در کشور رخ داده از رییس جمهور پرسیده جایگاهش در این سیر متوالی اتفاقات کجاست؟

متن یادداشت لیلی گلستان را بخوانید:

آقای روحانی تشریف دارید؟ چرا شما را نمی‌بینم؟  اجازه می‌خواهم چند سؤال ساده و معمولی و بدون هیچ ترتیب و اولویتی از شما بکنم:
– رقص محمود دولت‌آبادی بزرگ را در کنسرت گروه بوشهری «لیان» دیدید؟ من که حظ کردم و معنایش این بود که تمام سانسورها و اصلاحیه‌ها و ممیزی‌ها و افستی‌های غیرقانونی و همه بگیروببندهای فرهنگی و هنری، انگار نه انگار… .
-اصغر فرهادی را دیدید؟ تکریم‌ها و احترام‌ها و تعریف‌ها و تشویق‌ها را دیدید؟  شاید هنگام برگشت به خاک وطن، او را هم مجبور کنند مثل کیارستمی نازنین از در عقب فرودگاه جیم شود! حالا می‌خواهد جایزه گرفته باشد یا نگرفته باشد.
-به کنسرت علیزاده رفتید؟ علیزاده و خلج و بوستان. کیف نکردید؟ افتخار نکردید که این سه نفر از خاک پاک ایرانند؟ می‌دانید چه‌ها کشیده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند و با چه مشقتی توانسته‌اند دو شب کنسرت بدهند؟
-به دیدن تئاترها رفته‌اید؟ جمعیت مشتاق و فرهیخته و هنردوست را دیده‌اید؟ بازی هنرپیشه‌ها را دیده‌اید؟ یکی از یکی بهتر، اما حیف که دلشان پر است از گله و شکایت و حیف که همه بغض در گلو دارند.
-فیلم مثله‌شده‌ «عصبانی نیستم» را بعد از چندین سال که در محاق توقیف بود، دیدید؟ استقبال مردم را هم دیدید؟ صورت تکیده رضا درمیشیان را هم دیدید؟
– به افتتاح نمایشگاه‌ها در گالری‌های شهر رفته‌اید؟ که جای سوزن‌انداختن نیست و برای این‌همه هنرمند جوان گالری کم آورده‌ایم.
– جعفر پناهی را دیدید که فیلمش در فستیوال کن در بخش مسابقه پذیرفته شد و به خودش اجازه ندادند که برود؟ یک دقیقه سرپاایستادن حضار و کف‌زدنشان را برای صندلی خالی‌اش دیدید؟ حالا چه جایزه بگیرد و چه نگیرد، دیگر مهم نیست. این خودش بهترین جایزه بود.
-دختران برنده اول مسابقه فوتسال را دیدید؟ دخترانی که برای بار دوم برنده اول شدند و صداوسیما مسابقه آنها را منعکس نکرد. صورت‌های ماهشان را دیدید؟ شادی و شوروشوقشان را دیدید؟ تحقیر‌ها و تمسخرها و اعتراض‌ها را هم بر ضدشان خواندید؟
حالا برعکس!!!
– درگیری‌های کازرون را پیگیری کردید؟ الان خواندم که وزیر کشور در بیانیه‌ای گفته: «تا تأمین خواسته‌های کارشناسی و منطقی مردم منطقه، تقسیمات کشوری متوقف خواهد شد». می‌شد پیش از این آشوب‌ها و این‌همه زخمی و آسیب، از مردم منطقی و کارشناس منطقه در این مورد پرسش می‌شد. نمی‌شد؟ به همین سادگی.
– برخورد با معلم‌های شریفمان را دیدید که برای خواسته‌هایشان جمع شده بودند؟ بازداشتشان را هم ملاحظه کردید؟
-آتش‌زدن پرچم آمریکا را در مجلس دیدید؟ که یک پرچم یک‌وجبی را خواستند با فندک آتش بزنند و آتش نمی‌گرفت؟ آن‌هم در خانه ملت! و روبه‌روی رئیس خانه ملت که مانعشان نشد و فقط با تمسخر گفت: آتش هم نمی‌گیرد! و بعد مسبب این کار با افتخار تمام گفت خواستیم نشان بدهیم که ما اینیم!
– این خبر را خواندید که معلم مدرسه موی دخترک را برید به این بهانه که ناظم مرد مدرسه شاید از دیدن موی او تحریک شود؟
– خواندید که اورهان پاموک با دعوت ناشرش به ایران آمد و تمام برنامه‌هایش را لغو کردند؟ اورهان پاموک، برنده جایزه نوبل را می‌گویم. می‌شناسیدش؟
– خواندید که پیشنهاد کرده‌اند طلاق زن را از این پس در شناسنامه ننویسند، چون به او به چشم حقارت نگاه خواهد شد. عوض اینکه فرهنگ را عوض کنند و بزنند این چشم حقارت را کور کنند، فرهنگ ریاکاری و پنهان‌کاری را اشاعه می‌دهند.
– سه شرط ازدواج بدون اذن پدر را خواندید که از سوی خانم نماینده مجلس پیشنهاد شد، مثلا با نیتی خیر! فقط یکی‌اش را می‌گویم باقی پیشکش خانم نماینده! باید فوق‌لیسانس داشته باشد!! یعنی اگر فوق‌لیسانس داشته باشی می‌توانی بی‌اذن پدر بروی و ازدواج کنی. یقین دارم که سال آینده همه لیسانسه‌ها در فوق‌لیسانس اسم‌نویسی خواهند کرد! وای چه شود! از حالا آقای رئیس دانشگاه خودش را آماده کند. کلاس و استاد کم نیاورد.
– خبر تلگرام و فیلترشدن آن و خبر فیلترشدن فیلترشکن‌ها و فیلترشدن زندگی مردم بدبختی که از این راه نان درمی‌آوردند و تناقض‌گویی‌های وزیر ارتباطات که معلوم است مخالف است، اما مجبور است دم از موافقت بزند. حرف‌هایش را اگر به ردیف بخوانید، یکی‌درمیان، موافق… مخالف… موافق… ، مخالف…  که آخر هم نفهمیدیم چه بلایی قرار است سرمان بیاید. چقدر دلم برایش سوخت. جوان خوش‌فکری است یا خوش‌فکری بود.
آقای روحانی، من دیده‌ها و خوانده‌هایم را فقط در یک ماه اردیبهشت برایتان گفتم که حتما خیلی موارد هم از نظرم افتاده است. تمام اینها فقط مال یک ماه بود! حالا این را ضرب‌در 12 کنید تا حال‌وروز ما را متوجه شوید.  راستی آقای رئیس‌جمهور کجا هستید؟ در تمام مدت این یک ماه عقبتان گشتم و پیدایتان نکردم. کجایید؟ 




دومین نامه سینماگران به رییس جمهور منتشر شد⇐این بار به امضای بیش از ۲۰۰ سینماگر و برای رفع ممنوع‌الخروجی یک کارگردان

سینماروزان: سه هفته بعد از انتشار نخستین نامه سینماگران به رییس جمهور که مضمون آن حل مشکل اکران فیلم «عصبانی نیستم» بود و هرچند اثری در وضعیت نهایی فیلم نداشت ولی گواه نومیدی سینماگران از کارکرد صحیح صنف سینما بود، حالا گروهی از سینماگران و فعالان سینما باز هم به رییس جمهور نامه نوشته اند و این بار برای رفع ممنوع الخروجی یک کارگردان سینما.

متن نامه تازه سینماگران به رییس جمهور را بخوانید:

جناب اقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهور

‏‎
با سلام و احترام، از ان‌جا که شما پاسدار و ضامن اجرای قانون اساسی هستید و همواره بر اصل حاکمیت مردم و حقوق شهروندی تاکید داشته‌اید، ما جمعی از فیلمسازان و دست‌اندرکاران سینمای ایران در راستای کرامت انسانی و در جهت دفاع از قانون و اصل ۲۳ قانون اساسی و به خاطر دفاع از ازادی‌های مدنی، خواهان رفع ممنوع الخروجی محمد رسول‌اف، کارگردان جوان ‌سینمای ایران هستیم.

مسعود آب پرور – آناهید آباد – عبد آبست – نرگس آبیار- سپیده ابطحی  -مهدی احمدی- سعید آرمند – فرشاد آریا – غلام رضا آزادی- محسن استادعلی- مهرداد اسکویی-  حبيب  اسماعيلی- اشکان اشکانی – امرالله احمدجو – مهدی احمدی- فرهاد اصلانی – محمد اطبایی- مسعود  اطيابى- مهناز افشار – مهناز افضلی- حسن اقا‌کریمی- عباس اكبرى- مصطفی آل‌احمد- همایون امامی- خسرو اميرصادقى- ژیلا ایپکچی- محسن امیریوسفی- احمدامینی- رامین بابک – بابک برجسته – مجید برزگر- حسن‌برزیده- محمد بزرگ‌نیا -رخشان  بنی‌اعتماد- فریال  بهزاد-  بهنام بهزادی- هومن بهمنش- سهیل بیرقی – تينا پاكروان – شاهپور پورامین – سید ناصر شعبانی- حسین شهابی -حسن پورشیرازی – امین تارخ – حسن توکل‌نیا – داوود توحید‌پرست – فرهاد توحیدی -على توكل‌نيا -هدیه تهرانی- نیما جاویدی-  محمد جعفری-  مسعود جعفری جوزانی- فتح الله جعفری جوزانی-  وحید جلیلوند – عباس جهانبخش -بابک  چمن‌آرا – لیلا حاتمی -روح‌الله حجازی- سیروس حسن‌پور- الهام حسین زاده – ابراهیم حقیقی -مانی حقیقی -يوحنا حكيمى-  خاطره حناچی- محسن خان‌جهانی -سعید خانی -نرگس خرقانی- مصطفی خرقه‌پوش- مهرداد خوشبخت- محمد حسن دامن زن – علی‌رضا داوودنژاد – پوران درخشنده -رضا درمیشیان -ضیاء‌الدین دری- شاهرخ دستورتبار -صالح دلدم -محمود دينى- شادمهر راستین-   حسين رامه-  مهدی رحمانی -جمیل رستمی – ناهید رضایی – امیرشهاب رضویان -علی‌رضا رئیسیان- مونا زاهد – علی زرنگار- ساسان سالور -سامان سالور -رضا سبحانی- میثم سربندی- اکبر سنگی- علی شاه‌حاتمی – رحیم شاه‌مرادخانی – محمد شکیبانیا – اردشیرشلیله- کتایون شهابی- مهوش‌شیخ‌الاسلامی- محمد شیروانی –ابوالفضل صفاری –ناصر صفاریان-  بهتاش صناعی‌ها-  محمد طالبی-  محمد حسين عامری‌پويا – رضا عباس‌زاده – نیما عباس‌پور – علی عبدالعلی‌زاده – محسن عبدالوهاب – محمدرضا عرب – محمد‌مهدی عسگرپور – علی عصمتی زمانی – بهرام عظیم‌پور -شهرام علیدی – پدرام علی‌زاده – امیر حسین علم‌الهدی- مهدی فخیم‌زاده – نازنین فراهانی – محمدحسین فرحبخش- مجید قاری‌زاده – مهدی فرد قادری – مرتضی فرش‌باف – محمد‌رضا فرطوسی‌- اصغر فرهادی – مهرداد فرید – بایرام فضلی – هاوار قاسمی – علی محمد قاسمی- كامران  قدكچيان- محسن قرایی – فرامرز قریبیان – حسن قلی‌زاده – حسين قناعت – مهدی  قنواتی – محمد کارت – بهرام کاظمی – شهاب کاظمی- مسعود کرامتی – مهدی کرم‌پور- واروژ کریم مسیحی – مهدی کوهیان- علی کهن‌دیری – مصطفی كيايی – مژگان کیایی – مسعود کیمیایی – محمد كمالی‌پور – مهدی گلستانه – هوشنگ گلمکانی – غلام‌رضا گمرکی – آرش لاهوتی – رضا مجلسی- هادی محقق – محمدرضا محمدى – نوید محمدزاده – مهناز محمدی – شاهپور محمدی- ابراهیم مختاری – محسن مسافرچی – حسن مصطفوى – علی مصفا – فاطمه معتمدآریا – احسان معصوم- خسرو معصومی – نادر مقدس- مریم مقدم – رضا مقصودی – شهرام مکری -عبدالرضا منجزی – شهرزاد  مهدوى – محمد حسین مهدویان – آذر مهرابی – محمد‌مهران معصومی – فرهاد مهران‌فر – داریوش مهرجویی – فرزاد موتمن – وحید  موسائیان – غلام‌رضا  موسوی – شهربانو موسوی – محمد‌رضا مویینی – بیژن میرباقری – مجتبی میرتهماسب – مزدک میرعابدینی – مازیار میری – اسماعیل میهن‌دوست – مهدی نادری – سارا نامجو – نسیم  نجفی – حمید نجفی‌راد – محسن نظری – حمید نعمت‌الله – نقی نعمتی – اصغر نعیمی – علی نیک‌بخت – وحید نیک‌خواه‌آزاد – اصغر هاشمی – سید ضیا هاشمی – محمدرضا هنرمند – ابراهیم وحید‌زاده – فرهاد ورهرام – وحید وکیلی‌فر – محمود یارمحمدلو – داریوش یاری – اصغر یوسفی‌نژاد –




رضا صادقی خطاب به حسن روحانی⇐من معتادم؛ قول بده برایم کار هست، نامردم اگر ترک نکنم!!/پنهان کردن زخم باعث می‌شود یا کرم بگذارد یا سرطان شود!

سینماروزان: رضا صادقی خواننده مشکی پوش که از دهه هشتاد به این سو به صورت رسمی مشغول فعالیت است و آلبومهایی نظیر «پیرهن مشکی»، «وایسا دنیا»، «یکی بود یکی نبود» و «همین» را به بازار عرضه کرده امسال را با انتشار آلبوم «یعنی درد…» به پایان رساند؛ آلبومی که اشارات اجتماعی تند و تیزی هم داشت.

به گزارش سینماروزان رضا صادقی در چرایی رویکرد به ترانه های انتقادی به «همشهری جوان» بیان داشت: کجا بوده که دردها را حس نکرده باشم؟ چرا خودمان را گول می زنیم؟ از داخل خانه و پدر و و برادر تا بچه ای که سر خیابان میگذراندش درد را حس می کنیم. پیرمرد نگهبان مجتمع ما چرا باید تا این سن کار کند؟ اسمش را گذاشته ایم غیرت اما این بنده خدا به قدر کفایت غیرتش را نشان داده و الان وقتش است استراحت کند.

این خواننده خاطرنشان ساخت: خودمان را دوست نداریم و به داد هم نمی‌رسیم. من به آقای روحانی که مدیریت منابع کشور را در اختیار دارد می‌گویم بیا کمکم کن و دوست دارم بهم بگوید که چطور می‌توانم بستری را فراهم کنم تا من هم بهش کمک کنم. من رضا صادقی معتادم تو بهم قول بده که برایم کار هست. نامردم اگر ترک نکنم. من دارم می‌روم کشور خارجی؛ بهم بگو شرایط فراهم می‌شود. می‌مانم. البته نه با 40هزار تومان پول یارانه. به خدا من و مردمم گدا نیستیم.

رضا صادقی ادامه داد: اعتراف می‌کنم من پر از نقص هم یک جاهایی کم می‌آورم. از اینکه مدام روی زخمم پارچه بکشم که تو نبینی و حالت بد نشود. خسته شده‌ام آن قدر که نگو. پنهان کردن زخم باعث می‌شود یا کرم بگذارد یا سرطان شود.

 




طعنه بهرام بیضایی به نماد انتخاباتی حسن روحانی+فیلم و عکس

سینماروزان: بهرام بیضایی که از شهریور89 به این سو در استنفورد اقامت و به تدریس اشتغال دارد به زودی نمایش «چهارراه» را در دانشگاه استنفورد روی صحنه می‌برد.

به گزارش سینماروزان در تیزر منتشره از نمایش «چهارراه» و از طریق مونولوگ خبرنگار نشریه‌ای به نام «وطن» طعنه ای زده شده به کلید که نماد انتخاباتی دولت اعتدال بود. این خبرنگار در جایی از تیزر با بیانی اگزجره می‌گوید: قفلهای وطن را با کلید وطن باز کنید!!

در ابتدای تیزر «چهارراه» مژده شمسایی همسر بیضایی را می‌بینیم که می‎گوید: شده آرزو کنین نامه‌ای که فرستاده بودین کاش نفرستاده بودین؟

به دنبال وی نیز چندی تیپ ریز و درشت در برابر دوربین خودنمایی می‌کنند؛ از بدنام چادری تا محجبه تصدیگر، از راپورتچی وراج تا افسر مسئولیت شناس، از جاهل فاقد تریاک تا آتقی معتکف!!!

«چهارراه» فروردین 97 در استنفورد دانشگاه محل تدریس بیضایی روی صحنه خواهد بود و بعد از اجرا متن آن از طریق انتشارات روشنگران در داخل منتشر خواهد شد.

برای تماشای تیزر «چهارراه» اینجا را ببینید.

«کلید» در نمایش «چهارراه»بیضایی
«کلید» در نمایش «چهارراه»بیضایی



از مهرجویی و کیمیایی تا رضا عطاران و مهتاب کرامتی/از رییسیان و عیاری تا سحر دولتشاهی و طناز طباطبایی⇔درخواست بیش از صد سينماگر از حسن روحانی⇐دستور اکران «عصبانی نیستم!» را که ۵ بار پروانه نمایش گرفته صادر کنید!

سینماروزان: صد و بيست سينماگر در نامه اى به رئيس جمهور خواستار نمايش فيلم “عصبانى نيستم!” ساخته رضا درميشيان و احترام سازمان سينمايى به پروانه نمايش شدند.

متن اين نامه كه به امضاى جمعى از سرشناس ترين چهره هاى سينماى ايران درآمده به شرح زير است:

جناب آقاى حسن روحانى
رياست محترم جمهورى اسلامى ايران
با سلام؛ همان گونه كه مستحضريد فيلم سينمايى «عصبانى نيستم!» ساخته آقاى رضا درميشيان پس از دريافت پنج پروانه نمايش و اعمال سانسورهاى مختلف و حتى تائيد كميته بازبينى آثار توقيفى و تضمين كتبى مديران اين بار به بهانه اعمال سانسورهاى جديد مطابق نظر وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى شما از نمايشش جلوگيرى به عمل آمده است.
از آنجا كه بى اعتبار شدن پروانه نمايش و سانسورهاى چند باره موجب بوجود آمدن فضاى ناامنى در عرصه سينما و تضيع حقوق هنرمندان مى شود، ما سينماگران خواهشمنديم دستور مساعد جهت نمايش عمومى عصبانى نيستم! صادر گردد.

داریوش مهرجویی، مسعود كيميايى ،کيانوش عيارى ، كامبوزيا پرتوى، كيومرث پوراحمد، فریدون جیرانی، سيروس الوند ، مانى حقيقى ، محمدعلى سجادى، خسرو معصومى، لیلا حاتمی، علی مصفا، حسن فتحى ، عليرضا رئيسيان ، حميد نعمت الله ، منيژه حكمت، عزيزالله حميد نژاد ، مازيار ميرى، نرگس آبيار، وحيد جليلوند، محمد شيروانى ، هومن سيدى، رضا عطاران، باران كوثرى ، نويد محمدزاده، مهناز افشار ، عليرضا خمسه ، حبيب رضايى، فرهاد اصلانى ، ويشكا آسايش ، مهتاب كرامتى ، افسانه بايگان ، مهتاب نصيرپور ، سحر دولتشاهى ، هانيه توسلى ، شقايق فراهانى، طناز طباطبايي ، مهدی پاکدل، ستاره اسكندرى ، ، پانته آ بهرام ، امیر جعفری ، احمد مهرانفر ، پژمان بازغى، بهاره رهنما ، مينا ساداتى ، ليلا زارع ، مهراب قاسم خانى، بهنوش بختیاری، نظام الدين كيائى ، هايده صفى يارى ، محمد رضا دلپاك ، جهانگير كوثرى، رامبد جوان، امير جديدى، مستانه مهاجر، سيدجمال ساداتيان، مرتضى شايسته، سعيد سعدى ، علی قائم مقامی ، عليرضا شجاع نورى ، فرهاد توحيدى، سعيد روستايى، سيد غلامرضا موسوى ، فرزاد موتمن ، هادی حجازی فر، اصغر هاشمى ، مصطفى كيايى، محسن اميريوسفى، رعنا آزادى ور، مهراوه شريفى نيا، سام درخشانى، رضا داودنژاد ، هستى مهدوى ، اشكان خطيبى، مهرداد صديقيان ، پولاد كيميايي ، نازنین بیاتی ، كوهيار كلارى ، محمدحسين قاسمى ، على جليلوند ، فريد سجادى حسينى ، محمد احمدى ، امير شهاب رضويان ، محمد شايسته، روح الله حجازى، هاتف عليمردانى، مهدى رحمانى ، مصطفى احمدى، سيما تيرانداز، نسيم ادبى، اصغر نعيمى، وحيد وكيلى فرد ، بهتاش صناعى ها ، هادی محقق ، سامان استركى ، بيژن ميرباقرى ، نيما جاويدى، على ملاقلى پور ، على روئين تن ، تينا پاكروان ، هومن بهمنش، حامد محمدى ، بهمن كاميار ، اکتای براهنی ، سعيد خانى، احمد احمدی، پيمان حقانى ، سهيل بيرقى ، مهدى كوشكى ، بهرام افشارى، سيد جلال الدين درى، محمد حمزه‌اى، ابراهيم ايرج زاد، رضا سخايى، برزو نيك نژاد، قربان محمدپور، طهورا ابوالقاسمى، سجاد پهلوان زاده، پدرام عليزاده، كاوه سجادى حسينى ، مهدى فرد قادرى، حسين نمازى.




حسین فرحبخش در تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی خود اظهار داشت⇐برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند یعنی ۹ میلیون بهره گرفتند!/تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است «پویافیلم» است/در همه این سالها نه شکایت مالی داشته‌ایم و نه شکایت اخلاقی/بسیاری از کسانی که ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند!!!/در سال ۷۶ با افتخار به ناطق نوری رأی دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند/در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم؛ در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رأی دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رأی دادم!!/در زمان سیف‌الله داد آزادی عمل داشتیم تا صادقانه فیلم بسازیم/دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر بود/اولین بار در سال ۵۶ حسن روحانی را در مسجد ارگ دیدم/هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان ذاتا حقه‌بازند!/حمایت خاتمی از روحانی، بازی سیاسی است و ربطی به روحانی ندارد/سی نفر آدم ثابت هستند که از سال ۷۲ تاکنون خانه سینما را در دست گرفته‌اند/این سی نفر از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی گرفتند و…/کسی که در مجمع عمومی خانه سینما رأی حداقلی می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود/در اتاق سجادپور همیشه به روی مراجعه‌کنندگان باز بود! /وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است /زمان تولید «شارلاتان» رضاداد گفت حداقل فیلمی مثل «کما» بساز اما زمان اکران «کما» ما را تحت فشار گذاشتند/در دهه شصت به‌خاطر ساخت «گردباد» با مضمون تفاله‌های اتمی پدرم را درآوردند اما الان به‌خاطر ساختش ازم تشکر می‌کنند!/اگر بتوانید قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید «فیلمفارسی» را هم از سینما حذف خواهید کرد!/قاسم جعفری را فقط بعد از ۴ روز از «عطش» کنار گذاشتم چون با همه درگیر شد؛ از فرهاد آییش تا اصغر نعیمی!

سینماروزان: در میان انبوهی از سینماگران ایرانی که حرفهایشان را در دلشان نگه می‌دارند و حتی وقتی بی‌عدالتی می‌بینند جرأت اظهارنظر شفاف درباره آن را ندارند حسین فرحبخش جزو معدود سینماگران ایرانی است که اغلب سعی کرده حرفهایش را شفاف و بی‌پرده بزند.

به گزارش سینماروزان فرحبخش که در کنار تولید ده ها محصول برای سینمای بدنه، سابقه کارگردانی آثاری همچون «عطش» و «زندگی خصوصی» و «مستانه» را هم دارد تازه‌ترین گفتگویش که با «نزدیک» صورت گرفته را هم مجالی کرده برای امتداد اظهارنظر شفاف درباره ادوار مختلف سینمایی مملکت و کارنامه کاری خودش.

متن کامل گفتگوی حسین فرحبخش را بخوانید:

اگر موافق باشید از اینجا شروع کنیم که بر خلاف ادعای همیشگی شما مبنی بر اینکه تنها تهیه‌کننده‌ در سینمای ایران هستید که آثارتان با سرمایه شخصی ساخته می‌شوند، حالا کسی مدعی است که اتفاقا شما راه‌های وام گرفتن را خوب بلدید.

بسم ا… الرحمن الرحیم. من هیچ وقت نگفتم که وام نمی‌گیرم. به من اصلا وام نمی‌دهند. شاید در طول این سال‌ها و حدود ۵۰ فیلمی که ساختم تنها برای ۵ یا ۶ فیلم وام گرفته باشم. وام‌هایی هم که ما گرفتیم مربوط به زمان سیف‌الله داد بود که به همه وام می‌دادند.

به همین خاطر هم گفتید که دوران سیف‌اله داد بهترین دوران مدیریت سینمایی ا‌ست؟

نه، ربطی به این موضوع ندارد. دوران سیف‌اله داد از این جهت که همه فیلمسازان آزادی عمل داشتند و می‌توانستند هر چه می‌خواهند بسازند بهترین دوران سینمایی بعد از انقلاب است.

پس شما هم وام گرفتید؟

بله گرفتم، اما در مقابل رقمی که بقیه گرفتند بسیار ناچیز بوده است. مثلا اگر به بقیه ۵۰۰ میلیون تومان دادند به من ۱۰۰ میلیون دادند. البته من این وام را نه به خاطر اینکه گشایشی در کارم شود، بلکه تنها به خاطر اینکه حقم بود گرفتم. الان هم که هفت هشت سالی می‌شود که به ما وام نداده‌اند و مهم‌تر از همه‌ این حرف‌ها اینکه ما تمام وام‌هایی را که گرفتیم پس دادیم و حتی یک ریال بدهی به فارابی نداریم. برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند و ۹ میلیون بهره گرفتند. اسناد همه‌شان هم موجود است. در حالی که درست در همان زمان ۵۰۰ میلیون از کل سینماها طلب داشتیم.

وقتی کارنامه کاری شما را مرور می‌کنیم می‌بینیم با بسیاری از بازیگران و عوامل سینما، از عامه‌پسند تا روشنفکر کار کرده‌اید و همگی حداقل یک بار با عنوان‌های مختلف با شما کار کرده‌اند. فکر می‌کنید چرا همین‌ها هر زمان حرف ابتذال در سینمای ایران می‌شود از فیلم‌های شما نام می‌برند؟

اینکه شما می‌گوئید سند حقانیت ماست. ما رنگ و لعاب عوض نمی‌کنیم و در اصول و مرام عین روز اول‌مان خیلی شفاف هستیم. بسیاری از کسانی که الان ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند و ما به همه‌ جا رساندیمشان. همین الان هم وقتی ما را می‌بینند تا زانو خم می‌شوند و می‌گویند غیر از تو کسی را به عنوان تهیه کننده قبول نداریم.

پس علت اصلی این انتقادات چیست؟ چرا بسیاری حسین فرح‌بخش را نماد جریان فیلمفارسی در ایران می‌دانند، در صورتی که مشابه فیلم‌های شما را تهیه‌کننده‌های دیگری هم می‌سازند؟

حسادت! این فعالیت مستمر ما آقایان را آتش می‌زند. از ۲۳ سالگی که وارد سینما شدم تا امروز نگاه مسئولین و منتقدان ذره‌ای برایم اهمیت نداشته است. چه تعریف کنند و چه فحش بدهند، همیشه کار خودم را کرده‌ام و همین مسئله خیلی‌ها را آزار داده است. در تمام این سال‌ها هر دولتی با هر نگاه سیاسی آمده ما حاضر بودیم و فیلممان را ساختیم، ولی بقیه این طور نیستند. یا خودشان را به جریانات سیاسی وصل کردند و ادامه دادند، یا هر پنج شش سال یک فیلم می‌سازند و یا کاملا به حاشیه رفته‌اند.

خب شاید علت استمرار شما هم این باشد که سعی کردید با هر دولتی که سر کار آمده کنار بیایید و همراهش بشوید. در دوره اصلاحات «آواز قو» را ساختید و در دوران احمدی‌نژاد با شمقدری و سازمان سینمایی وقت در یک جبهه قرار گرفتید و در دوره روحانی هم که صراحتاً از ایشان حمایت کردید

بنده مطلقا سیاسی نیستم و بر اساس تغییراتی که جامعه می‌کند خودم را تغییر می‌دهم، ولی اصول و نگاهم هرگز تغییر نمی‌کند. در سال ۷۶ با افتخار به آقای ناطق نوری رای دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند. در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم. در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رای دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رای دادم. وقتی هم شمقدری رئیس سازمان سینمایی شد، من قبلا ایشان را ندیده بودم و در همان دیدار اول به او و سجادبور گفتم که من به موسوی رای داده‌ام، اما الان احمدی‌نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول دارم. بارها به شمقدری گفتم اگر می‌خواهید بمانید باید مثل سیف‌الله داد باشید. دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر است. اگر سر تعطیلی خانه سینما با شمقدری همراهی می‌کردند، سینمای ما جهت‌گیری‌های جدیدی پیدا می‌کرد و ما الان گرفتار این شرایط نبودیم. ریل‌گذاری‌های جدیدی می‌شد که به نفع سینما بود.

چه جهت‌گیری‌هایی؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟

یک مثال می‌زنم. در سال ۹۰ فیلم‌های توقیفی را چه کسی اکران کرد؟ مگر حوزه تحریم نکرد و نمایندگان مجلس هم نگفتند که باید فیلم‌ها توقیف شوند؟ اما شمقدری همه را پخش کرد. اتفاقی که در تاریخ بی‌نظیر است. حتی فیلم‌هایی را هم که از قبل توقیف بودند اکران کرد.

این موضوع را که گفتند جریان آقای مشایی در ساخت فیلم «زندگی خصوصی» از شما حمایت کرد رد می‌کنید؟

مگر «زندگی خصوصی» فیلمی در جهت تایید دولت احمدی‌نژاد است؟ همان زمان روزنامه ایران علیه فیلم ما مطلب نوشت که این فیلم علیه دولت است. من با این سابقه کسی نیستم که فارابی یا فلان نهاد و جریان به من بگویند چه چیزی بسازم یا نسازم. این حرف‌ها فقط برای خراب کردن است. تمام اسناد مالی فیلم موجود است.

شما در فیلم هم اصولگراها را می‌زنید و هم اصلاح‌طلب‌ها را. کاراکتر سعید نیک‌پور را هم در قالب یک الگو و قهرمان معرفی می‌کنید که نطقی که در یکی از مهم‌ترین سکانس‌ها می‌کند کاملا در حال و هوای صحبت‌های جریان مشایی و احمدی‌نژاد است. این ادعا که ما نه اصولگرا هستیم و نه اصلاح طلب! ما جریان سوم‌ هستیم!

این را مطلقا قبول ندارم. قسمت اول حرفت را قبول دارم. «زندگی خصوصی» هم علیه اصولگراهاست و هم علیه اصلاح‌طلبان. حرف‌هایی که سعید نیک‌پور می‌زند نماد بارز همان اعتدالی ا‌ست که همواره مدافعش بودم و نمونه مشخص آن صحبت‌های مقام معظم رهبری و آقای هاشمی ا‌ست.

و آقای روحانی؟

بله دقیقا. من اولین ‌بار در سال ۵۶ آقای روحانی را در مسجد ارگ دیدم و پای منبر سخنرانی ایشان بودم. عید سال ۹۲ با یکی از مقامات بالای دولت آقای روحانی حرف می‌زدم و به ایشان گفتم اگر روحانی بیاید قطعا رای می‌آورد و حتی در همین انتخابات هم مطمئن بودم که او برنده خواهد شد. من اصولگرا و اصلاح‌طلب را ذاتا حقه‌باز می‌دانم.

خب یکی از این دو جریان الان حامی اصلی آقای روحانی‌اند!

جریان اصلی حامی آقای روحانی از حلقه اعتدالیونی ا‌ست که نه اصولگرا هستند و نه اصلاح‌طلب!

حمایت تمام قد آقای خاتمی از ایشان را چطور می‌بینید؟

این حمایت‌ها بخشی از بازی‌های گروه‌های سیاسی‌ است و ربطی به آقای روحانی ندارد.

برگردیم سر صحبت اصلی و ارتباط شما با دولت‌های مختلف. در حاشیه‌های خانه سینما و در صف‌کشی دو طرف دعوا، طرف مقابل شما به لحاظ فکری و خط مشی تقریبا یکدست بودند؛ اما بین شما و مثلا آقای سهیلی و شمقدری و سجادپور به‌جز مخالفت با طرف مقابل چه اشتراکی وجود داشت؟

اشتراک من و آقای شمقدری در این بود که هر دو از باز شدن فضای سینما دفاع می‌کردیم. اتفاقا خانه سینمایی‌ها بودند که به خاطر مصلحت شخصی و مسائل جناحی سراغ حوزه رفتند و کل سینما را زیر سئوال بردند. ما با خانه سینمایی که مسجد ضرار باشد مخالفیم و باید آن خانه را ویران کرد. سی تا آدم از سال ۷۲ تا الان دارند آنجا را می‌چرخانند. گفتند فرح‌بخش مخالف کار صنفی‌ است. منی که اولین تشکیلات صنفی بعد انقلاب را تاسیس کردم و همواره منافع جمع را بر منافع خودم ترجیح دادم. من با شمقدری هیچ ارتباط خطی و فکری ندارم و از بعد دوران مدیریت تنها دو بار ایشان را در مراسم ختم دیده‌ام، اما آن زمان که کار درست را انجام می‌داد از او حمایت کردم.

این تعاریف شما شامل حال آقای سجادپور هم می‌شود؟

در تاریخ بعد از انقلاب مدیرکلی بهتر از سجادپور ندیدم. در اتاقش همیشه به روی مردم باز بود و ساعت ۱۲ شب اگر یک کارگر فنی هم تماس می‌گرفت، تلفنش‌ را جواب می‌داد. چرا باید جناحی فکر کنیم؟ چون سجادپور برای زمان احمدی‌نژاد است بگوئیم آدم بدی بود؟ از طرف دیگر برعکس آن گروه مدیرانی که الان هستند اصلا جواب مردم را نمی‌دهند.

پس چرا این قدر از دولت آقای روحانی حمایت می‌کنید؟

حمایت من از آقای روحانی ربطی به وزارت ارشاد ندارد. اتفاقا وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است. دولت روحانی در چهار سال اول هیچ کاری برای سینما نکرد، اما حمایت من از دولت روحانی، حمایت از کلیت دولت است.

شما به عنوان یکی از منتقدین اصلی خانه سینما با سابقه‌ای که داشتید، چرا هیچ وقت نامزد مدیر عاملی نشدید؟

نمی‌خواستم.

چرا؟ هم نفوذ داشتید و هم با آقای شمقدری هم سلیقه بودید.

تمایلی به کار در این شرایط نداشتم. در سال ۸۲ نایب رئیس خانه سینما و همیشه مشغول کار صنفی بودم. از طرف دیگر شرایط خانه سینما به‌قدری آشفته و به‌هم ریخته بود که فکر می‌کردم نیاز به یک خانه تکانی اساسی دارد. کسی که در مجمع عمومی خانه سینما ۱۴ رای می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود.

خب حضور شما می‌توانست همان خانه تکانی باشد.

می‌دانستم که با حضور در آن جمع رانت‌خوار نمی‌شود تغییری را به وجود آورد. شمقدری تنها کسی بود که جلوی آنها ایستاد و در ابتدا موفق هم شد.

یعنی قدرت و نفوذ این افراد از شما که ارتباطات زیادی هم در داخل و هم در خارج سینما دارید، بیشتر است؟

اگر ما نبودیم که اصلا الان شرایط دیگری برقرار بود. به خاطر حضور امثال ماست که اینها جرئت انجام برخی کارها را ندارند. اما همین جمع سی نفره جوری طراحی کردند که قدرت بین آنها دست به دست می‌شود. با رانت می‌توانند بودجه چند میلیاردی بگیرند و جشنواره برگزار کنند، از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی بگیرند و…

منشأ این همه قدرت و رانت کجاست؟

منشا این قدرت از بازمانده‌های مدیریت دهه۶۰ است. مدیران آن زمان عوامل و آدم‌های خود را گذاشتند و رفتند و امروز می‌بینیم مدام به افراد مختلف هجمه وارد می‌کنند. یک بار از ابتذال می‌گویند و بار دیگر برچسب سیاسی می‌زنند. رفتارهای آنها مرا به یاد سیاست معاویه می‌اندازد که بره‌های کوچک را به بچه‌ها می‌داد و همه‌ جا پخش می‌کرد که اینها از طرف معاویه‌ است و بعد عوامل خودش بره‌ها را می‌کشتند و این بار می‌گفت این کار علی ا‌ست و به این شکل زمینه را برای حذف رقیب و ادامه حیات سیاسی خود مهیا می‌کرد. حالا کار این افراد انحصارطلب هم با دیگران همین است.

آقای فرح‌بخش! من هیچ وقت ارتباط بین این حرف‌های مذهبی شما و فیلم‌هایی را که تولید کرده‌اید  نفهمیدم. از همین فیلم آخری که کارگردانش هم بودید و خیلی حرف و حدیث داشت شروع کنیم. چه ارتباطی است میان کسی که می گوید دنباله‌روی اهل‌بیت(ع) است و در تمام مصاحبه‌های خود حداقل دو سه حدیث روایت می‌کند، با فیلمی مثل «پا تو کفش من نکن»؟

اول این را بگویم که قرار نبود این فیلم را من بسازم؛ اما یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری پای آرش معیریان شکست و ما هم چون از قبل برنامه‌ریزی کرده بودیم نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم و این شد که تصمیم گرفتم خودم کارگردانی کنم. از طرف دوم چه منافاتی بین فیلم و اهل‌بیت(ع) هست؟ این دو تا را نباید با هم قاتی کرد.

این حجم بالای شوخی‌های جنسی منافاتی با اعتقادات شما ندارد؟

معیار شما چیست؟ هیچ کدام از شوخی‌های فیلم «پا تو کفش من نکن» هیچ منافاتی با شرع و قانون و هنجارهای ما ندارد. بعد هم ما که نگفتیم این فیلم را اهل‌بیت(ع) تقدیم می‌کنند که … ما می‌گوئیم این فیلم برای سرگرمی مردم ساخته شده است. من اعتقادی به اینکه فیلم حتما باید پیام خاصی داشته باشد ندارم. البته اگر فیلمسازی هم فیلم سرگرمی ساخت و هم حرف مهمی زد باید دستش را بوسید.

یعنی اگر زمان به عقب برگردد باز هم این فیلم را می‌سازید؟

قطعا نه. ساخت این فیلم اصلا کار من نیست. اگر فیلم را ساختم فقط به خاطر این بود که نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم. روی فیلم هیچ ادعایی ندارم. فقط می‌گویم فیلمی که ساخته‌ام که منافاتی با شرع ندارد.

ولی من در مورد شوخی‌های فیلم هنوز قانع نشده‌ام.

کدام شوخی‌ خلاف شرع است؟ بگوئید تا توضیح بدهم.

دیالوگ‌هایی مشابه اینکه؛ “اسپری بزنیم بحثمون به تاخیر می‌افته…” یعنی چه؟

این مورد وقتی درست است که تو کلام را مقطع کنی. وقتی جمله ادامه دارد این معنا را ندارد.

اصلا علت مطرح شدن این شوخی چیست؟ چیزی جز تداعی همان مفاهیم مبتذل جنسی؟

این طوری که باید کل سینما را تعطیل کنیم! این شوخی‌ها فقط برای خندیدن مردمی‌ است که آمده‌اند سرگرم شوند و تفریح کنند. یک جمله‌ای بود در فیلم که آدم مریضی مثل ایل‌بیگی که خیلی با او مشکل داشتیم، به آن ایراد گرفت و در نهایت هم حذفش کردیم. بعضی جملات با نحوه اداهای مختلف و با پس و پیش کردن فعل و فاعل معانی مختلفی می‌دهند. اگر نگاه مریض باشد، این جملات یک معنا دارند و اگر نگاهمان اعتدالی باشد اصلا این حرف‌ها پیش نمی‌آیند.

برای کسی که تقریبا بیست سال پیش (سال ۷۹) «آواز قو» را ساخته است که نامزد دریافت بهترین فیلم از جشن خانه سینما شده و فیلم‌هایی مثل «کما» یا «عطش» را هم در کارنامه دارد که بالاخره حداقلی از کیفیت را دارند، ساختن فیلمی مثل «پا توکفش من نکن» خیلی جالب نیست. چرا به ساخت این فیلم‌ها رسیدید؟

این فرمایش تو را می‌فهمم. اینکه وقتی تو ۲۰ را داری چرا می‌روی سراغ ۱۰؟ خیلی صادقانه بگویم این حرف را رد نمی‌کنم و قبول دارم. حالا شاید از همین جمله من هم سوء استفاده کنند، ولی من می‌گویم کارنامه آدم‌ها را باید در مجموع دید. حتی بهترین فیلمسازان دنیا هم در کارنامه کاریشان فیلم‌های خوب و بد و متوسط دارند. یک چیز دیگر هم اینکه یک وقت‌هایی شرایط جامعه طوری است که فیلمی می‌سازی که خیلی باب میلت نیست و نمی‌توانی از آن دفاع کنی.

یعنی می‌شود این طور گفت که ساخت فیلمی مثل «با تو کفش من نکن» از وفق دادن با جامعه حاصل می‌شود؟

یک مقداریش وفق دادن است و بخش دیگر هم شرایط فیلمسازی است. چرا از دوران سیف الله داد حمایت می‌کنم؟ به خاطر اینکه همه افراد آزادی عمل داشتند که هر چه می‌خواهند بسازند، ولی الان فیلمساز امنیت ندارد، یعنی تمام تمرکزش روی فیلم نیست و نگران حواشی و مسائل مختلف است. در زمان داد و شمقدری چون احساس امنیت کاملی وجود داشت، من «اواز قو» و «زندگی خصوصی» را ساختم. البته باز هم بگویم که دو سال اول شمقدری حتی از زمان داد هم بهتر بود. در این زمان‌ها به هیچ چیزی جز فیلمم فکر نمی‌کردم. به اعتقاد من مسئولین و منتقدین هیچ کدام قابل اعتماد نیستند.

این جمله خیلی کلی و مبهم است!

بگذار خاطره‌ای را بگویم. «کما» را اکران کرده بودیم و «شارلاتان» را کلید زده بودیم. رفتیم برای گرفتن وام از فارابی که آقای رضاداد گفت این چه فیلمی است؟ حداقل فیلمی مثل «کما» بساز! یادشان رفته بود که درباره «کما» چه حرف‌هایی زدند و ما را تحت فشار قرار دادند. جالب اینجاست که سال بعد سر «عروس فراری» هم گفتند بابا حداقل یک چیزی مثل «شارلاتان» بساز!

جدی می‌گویید؟در مقابل «عروس فراری» به شما گفتند فیلمی مثل «شارلاتان» بساز؟

بله! دقیقا! به خاطر همین است که می‌گویم اصلا کاری با حرف‌های اینها ندارم. من در سال ۶۴ فیلمی ساختم به نام «گردباد» که اولین فیلم در باره تفاله‌های اتمی بود. همین الان هم هر بار تلویزیون این فیلم را پخش می‌کند، از مقامات امنیتی و سیاسی و فرهنگی زنگ می‌زنند و از من تشکر می‌کنند، ولی در زمان ساخت فیلم پدر من و قدکچیان را در آوردند. به خاطر همین چیزها همیشه به اجتهاد خودم عمل کرده‌ام.

شما که در سال ۸۲ فیلمی کمدی مثل «کما» را ساخته‌اید، اگر در همان مسیر ادامه می‌دادید امروز بعد از سیزده چهارده سال به جای «آس و پاس» و «خالتور» و «پا تو کفش من نکن» باید فیلم‌های بهتری را از شما می‌دیدیم.

«کما» فقط یک فیلم کمدی نبود و من در آن خیلی حرف‌های اجتماعی مهمی می‌زنم.

من بحث ساختاری دارم، درباره فرم و سر و شکل فیلم‌ها. فیلمی مثل «کما» یک حداقل‌هایی را رعایت می‌کند، اما در یک سری از فیلم‌های شما هیچ حداقلی رعایت نمی‌شود.

علتش همان حرف‌هایی است که می‌خواهم بزنم. به خاطر آن حرف‌ها باید فیلمت سر و شکل دیگری داشته باشد. حساب فیلم‌هایی مثل «کما» و «زندگی خصوصی» و «آواز قو» با «شارلاتان» و «عروس فراری» و «پا تو کفش من نکن» کاملا از هم جداست. آنها فیلم‌های ماندگاری خواهند بود و اینها نه! این فیلم‌ها فقط برای سرگرمی ساخته شده‌اند.

این ماندگاری را از چه جهتی می‌گوئید؟

 من ده سال پیش رفته بودم آمریکا و برایم خیلی جالب بود که مردم از بین این همه فیلم ایرانی که در آنجا به نمایش درامده بود، تنها از سه فیلم یاد می‌کردند؛ «کما»، «آواز قو» و «مارمولک». هیچ فیلم دیگری را نمی‌شناختند. مثلا فیلمی مثل «مارمولک» با اینکه ساختار خیلی معمولی دارد و کمال تبریزی هم فیلم بهتر از «مارمولک» خیلی ساخته، ولی این فیلم ماندگار شده است.

انتقاد دیگری که به کارهای حسین فرح‌بخش وارد است این است که می‌گویند او فیلم‌های قبل از انقلاب را با حذف چند صحنه و چند دیالوگ عینا بازسازی می‌کند. اصلا ارتباط شما با سینمای قبل از انقلاب چیست؟

من همه فیلم‌های قبل از انقلاب را دیده‌ام و افتخار هم می‌کنم. همان طور که فیلم‌های بعد از انقلاب را دیده‌ام و دنبال می‌کنم. سینمای قبل از انقلاب هم جزئی از فرهنگ این مملکت هست و قابل حذف نیست. مثلا شما می‌توانید دوره قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید؟ این را هم بگویم که اگر قدیمی‌ها و قبل از انقلابی‌ها نبودند ما امروز نبودیم که فیلم بسازیم و همان طوری که بارها گفته‌ام واژه‌ای به نام «فیلمفارسی» را اصلا قبول ندارم. ما قبل از انقلاب فیلم‌های مبتذل و مزخرف داشتیم و فیلم‌های متوسط و خوب هم داشتیم.

فیلم های مورد علاقه شما از سینمای قبل از انقلاب چه فیلم هایی هستند؟

انتخاب اولم بدون شک «خشت و آینه» ابراهیم گلستان است. بهترین فیلمی‌ است که قبل از انقلاب دیده‌ام و خیلی هم دوستش دارم. قبل از انقلاب ما سه دسته فیلم داریم؛ فیلم مبتذل، فیلم مزخرف و فیلم خوب و بعد از انقلاب هم فیلم خوب داشتیم و فیلم بد و فیلم سطحی. ما چیزی به نام فیلم مبتذل بعد از انقلاب نداریم. فرهنگ ابتذال چیز دیگری‌ است. آن دیوانه‌ای که می‌گوید نماد ابتذال نمی‌فهمد چه می‌گوید.

شما فیلم‌هایتان را از روی فیلم‌های قبل از انقلاب می‌سازید؟

من از شما سئوال می‌کنم اولا این کار چه اشکالی دارد؟ بعد هم اینکه اگر شما بتوانید یک فیلم آن زمان را که بسیاری از مسائل ممنوعه در آن وجود دارند با شرایط روز آداپته کنید یعنی یک داستان جدید. اصلا شما همین موبایل را ببین که امروز به یکی از ابزارهای ضروری زندگی تبدیل شده و آن زمان اصلا نبوده است. همین مسئله کوچک خط اصلی قصه را تغییر می‌دهد. پس اصلا چنین حرف‌هایی درست نیستند. در حال حاضر بازسازی فیلم‌های قبل از انقلاب اصلا غیرممکن است.

حد فاصل اواخر دهه ۸۰ تا سال ۹۴ فیلم‌های شما با یک افت مخاطب و فروش رو به رو شد، اما از سال گذشته باز هم کمدی‌های شما در جدول اکران به فروش بالایی رسیدند و در همین روزها هم با «خالتور» با فروش بیش از۷ میلیارد رتبه هفتم فروش سال را در اختیار خود دارید، علت این استقبال مجدد را در چه می‌دانید؟

سعی کردیم به سلیقه مردم و تماشاگر نزدیک‌تر بشویم و فیلم‌هایی بسازیم که مردم بیشتر دوست دارند. این را هم بگویم که فکر می‌کنم همین که ما سرپا هستیم و فیلم می‌سازیم یعنی موفق بوده‌ایم، چون بدون اینکه از جایی حمایت یا توسط نهاد یا ارگانی شارژ شویم داریم فیلم می‌سازیم. در سال ۸۶ فیلم «زن ها فرشته‌اند» را در مجموع با ۲۰۰ میلیون تومان ساختم و فیلم در تهران و شهرستان حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون فروخت، اما اگر همین امروز بخواهم این فیلم را بسازم با هزینه‌های تبلیغاتی که آن زمان داشتم بالای چهار میلیارد هزینه خواهد داشت و فیلم هم حدود ۴۰۰ میلیون خواهد فروخت. البته من مهم‌ترین علت را خواست و اراده خدا می‌دانم که در طول همه این سال‌ها هیچ کدام از فیلم‌های ما ضرر نداده و هرکسی خواست با سند و مدرک ثابت می‌کنم.

پس فیلم‌هایی مثل «دردسر بزرگ»، «پس‌کوچه‌های شمرون»، «نازنین» و «شانس عشق تصادف» هم برای شما سوددهی داشتند؟

همه فیلم‌هایی که در طول این سال‌ها ساختیم یا فروش بالایی داشتند یا فروش متوسطی داشتند و در بدترین شرایط به سود حداقلی رسیده‌اند. مهم‌تر اینکه در تمام این سال‌ها هیچ کسی از ما نه شکایت مالی کرده، نه اخلاقی. تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است پویافیلم است.

برسیم به حکایت ساخت فیلم «عطش» و پاسخ شما به ادعای ساخته شدن این فیلم را که توسط آقای جعفری مطرح شد بشنویم

من از وقتی گفتگوی شماره قبل شما را خواندم از طرف نزدیکان و عوامل خود فیلم با این درخواست مواجه شدم که جواب این فرد را برای ثبت در تاریخ بدهم، وگرنه اصلا این فرد در حدی نیست که بخواهم به او جواب بدهم. کسی که آمده دفتر من و به من التماس کرده که با او کار کنم حالا گفته است که شنیدم فرح‌بخش آدم خوبی است! تو اصلا کی هستی که بخواهی درباره من صحبت کنی؟ وای به حال من که روزی آدمی مثل جعفری بخواهد از من تعریف کند.

ما قاسم جعفری را اصلا نمی‌شناختیم تا اینکه یک روز به دفتر ما آمد و یک فیلمنامه به نام «لحظه گرگ و میش» را به ما فروخت که ما اصلا هیچ وقت آن را نخواندیم! با امتیاز آن، فیلم «گروگان» (اصغرهاشمی) را که آقای مطلبی فیلمنامه‌اش را نوشته بود ساختیم و اسم قاسم جعفری و یک نفر دیگر ـ یوسف رضا رئیسی ـ را هم به عنوان نویسنده زدیم. اینکه این فرد ادعا کرده فیلمنامه «گروگان» را به شریک ما خانم منیژه حکمت فروخته‌ اصلا صحت ندارد.

در تمام این سال‌ها فقط من و آقای در پویافیلم علیخانی بودیم. از همین جا مشخص است که این آدم دروغ می‌گوید و طوری این دروغ را راحت و عادی بیان می‌کند که خودش هم باورش می‌شود. او ذاتا آدم دروغ‌گویی است. بعد از این اتفاق این آقا هر چند وقت یک بار به دفتر ما می‌آمد و می‌گفت من عاشق دفتر شما هستم و … یک فیلمی هم ساخت در این حد فاصل به نام «ماه مهربان» که به‌ زور من و آقای علیخانی را برد فارابی تا فیلم را ببینیم و من هم گفتم این چه افتضاحی ا‌ست که ساخته‌ای!

رفت و آمدهای این آقا به دفتر ما ادامه داشت تا اینکه در اردیبهشت سال ۸۱ ما در تنکابن مشغول ساخت فیلم «رز زرد» (داریوش فرهنگ) بودیم که به من تلفن کرد و گفت در تلویزیون ممنوع‌الکار شده‌ام و می‌خواهم با شما یک فیلم کار کنم. گفتم من که الان شمال هستم. وقتی برگشتم با هم صحبت می‌کنیم، ولی آمد شمال و یک فیلمنامه به ما داد به نام «خواب برفی» و برگشت تهران. فیلمبرداری «رز زرد» تمام شد و من درگیر اسباب‌کشی منزل بودم که یک روز آمد و دوباره اصرار کرد که این فیلم را بسازیم و در ادامه گفت من در ساخت فیلم هم شراکت می‌کنم. جعفری می‌دانست که ارشاد به او مجوز ساخت فیلم نمی‌دهد و می‌خواست به اعتبار من مجوز ساخت بگیرد و به من گفت حیات و ممات من در ساخت این فیلم است.

او در تمام فیلم‌هایش، هم شکایت اخلاقی داشته و هم شکایت مالی. سر فیلم «قاصدک» با ابوالفضل پورعرب درگیر شد و با وساطت من قضیه حل شد. از خانم کیان‌افشار هم که در فیلم آخرش «عین شین قاف» بازی کرده است می‌توانید در باره این فرد و شخصیتش سئوال کنید. پنجه بسیاری از بازیگران سینما در صورت ایشان جا انداخته است.

در نهایت به ارشاد رفتیم و مجوز ساخت «خواب برفی» را گرفتیم. من از همان زمان پیمان معادی را هم آوردم و هر کاری می‌کردیم می‌دیدیم فیلمنامه این کار جواب نمی‌دهد. از طرفی جعفری گفته بود ۳۰ میلیون هم سرمایه می‌آورد تا در۲۰ درصد فیلم شراکت داشته باشد و ما هم به‌‌رغم اینکه تا به حال با کسی شراکت نداشته‌ایم، اما قبول کردیم. ولی هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاد و ایشان پولی پرداخت نکرد. سرانجام تصمیم گرفتیم قصه دیگری را به نام «عطش» را با طرحی از خودم که آقای پیمان معادی نوشته بود بسازیم.

در زمان نوشتن فیلمنامه جدید جعفری چون تعادل عصبی نداشت هر روز با یکی از عوامل فیلم دچار تنش می‌شد. یک روز به فرهاد آئیش (بازیگردان فیلم) توهین و روز دیگر به پیمان معادی فحاشی می‌کرد. او را کنار کشیدم و گفتم این فیلم صاحب دارد و حق ندارد این برخوردها را سر صحنه داشته باشد. شروع کرد به خودش رکیک‌ترین فحش‌ها را دادن! او را آرام کردم و گفتم فعلا در مرحله پیش‌تولید هستیم و خواستم قضیه همان جا تمام شود. فیلمبرداری شروع شد و در همان سه چهار روز اول به اصغر نعیمی دستیار فیلم گفت از فردا سر صحنه نیا! دیدم به هیچ شکلی نمی‌شود با این آدم کنار آمد و او مدام سر هر مسئله‌ای به عوامل مختلف فحاشی می‌کند و بر خلاف رویه‌ای که در تمام این سال‌ها داشتم و در حین فیلمبرداری از آبدارچی گرفته تا عوامل بالاتر کسی را حتی اگر ضعیف بود تغییر ندادم، مجبور شدم او را کنار بگذارم و چون هیچ کارگردان دیگری حاضر به قبول کار نبود، تصمیم گرفتم خودم فیلم را کارگردانی کنم.

این آدم بعد از اینکه او را کنار گذاشتیم خواهش کرد که آبرویش را نبریم، اما رفت و همه جا دروغ گفت. ادعا کرده است که ۸۵% فیلم را او ساخته است، در حالی که اگر همه فیلم‌های جعفری را جمع کنید، یک سکانس مثل «عطش» نمی‌توانید پیدا کنید. از طرف دیگر پشت صحنه‌های فیلم موجود است که من آنها را منتشر خواهم کرد. چطور یک آدم در چهار روز می‌تواند ۸۵% یک فیلم را بسازد؟ البته از همان چهار روز هم دو روز آن تکرار کردم! زمانی که ایشان را کنار گداشتم فیلم پشت صحنه موجود است همه خوشحال شدند، چون جعفری موجود غیرقابل تحملی است.

یک چیز دیگر هم بگویم. فکر می‌کنید چرا گفتگوی شماره قبل شما با قاسم جعفری را کیهان منعکس می‌کند؟ چون قاسم جعفری و حسین شریعتمداری دو روی یک سکه‌اند.  آقای شریعتمداری و جعفری هر دو از یک قماش‌ و سمبل ابتذال‌اند. معنی واقعی ابتذال فرهنگی که می‌گویند این دو نفر هستند. اصلا جدای از بحث فیلم «عطش»، شما ببینید این آدم چه ادعاهای عجیبی کرده است؟ اصلا کیارستمی تو را حساب می‌کرد که حالا بخواهد با تو بنشیند و حرف بزند؟ من ضرغامی و لاریجانی را از نزدیک می‌شناسم. اصلا تو را به دفترشان راه نمی‌دهند. این جمله من خیلی مهم است که تمام افرادی که با او کار کردند، از او ناراضی بودند و به همین خاطر است که امروز به عنوان یک عنصر نامطلوب از سینما حذف شده است. کسی در سینما و تلویزیون نیست که با او کار کرده باشد و در آخر کارشان به زد و خورد نکشیده باشد

شما البته همیشه به مخالفان خود جواب‌های تند و تیزی می‌دهید

مثلا کدام مورد؟ نام ببر.

مثلا همین جوابی که به قاسم جعفری دادید، یا نامه‌های تندی که برای آقایان احمد خاتمی امام‌جمعه تهران و حسین شریعتمداری نوشتید. در میان سیاسیون هم کمتر می‌شود نمونه چنین نامه‌هایی را دید و …

آن شخصیت‌های سیاسی آبروی مرا بردند و من هم جواب آنها را دادم. به من تهمت زدند و من از خودم دفاع کردم. در جمهوری اسلامی اگر برانداز نباشید و صداقت خودت را ثابت کرده باشید، در بیان هر اندیشه و دیدگاه انتقادی آزادید.