1

دنیای این روزهای رضا کیانیان⇐از عدم صدور ویزای کانادا تا ترک شبکه‌های اجتماعی!

سینماروزان: رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر مدیریت در جشنواره 8 میلیارد و خرده ای بین الملل فجر را تجربه کرده و اخیرا هم به خاطر رفتاری غیرمتعارف در یک همایش مربوط به آب در کانون انتقادات قرار گرفت، قصد داشت اواسط پاییز نمایشی با نام «حرفه ای» را در کانادا روی صحنه ببرد اما گویا کشور کانادا به گروه وی ویزا نداده است!!

به گزارش سینماروزان کیانیان با اعلام این خبر به «ایسنا» گفت: نمایش «حرفه‌ای» قرار بود اواخر آبان ماه در کانادا اجرا شود اما پس از دو ماه هنوز جواب ویزای اعضای گروه نیامده است به همین دلیل اجرای این نمایش در کانادا منتفی است. برای همین مدتی است روی نوشته‌هایم کار می‌کنم و این فرصت را برای تمرکز بیشتر مغتنم می‌دانم.

او  که مدتی‌ست مطلبی روی اینستاگرام خود نمی‌گذارد و علت این موضوع را پناه بردن به تنهایی‌اش می‌داند، ادامه داد: هر از چند گاهی لازم دارم تنها باشم تا بتوانم درون خودم را ساماندهی کنم و با نوشتن، به سوالات بی‌شمار خودم پاسخ بدهم. هر وقت پر از سوال می‌شوم، تنها راه برایم خواندن و نوشتن درباره آن‌هاست و در این روند است که می‌توانم به پاسخ برسم.

کیانیان با بیان اینکه «نوشتن مثل جن زدایی‌ست!» خاطرنشان کرد: اگر جن را با مراسم زار  از تن بیرون می‌کنند، سوالات را هم می‌توان با نوشتن در موردشان یعنی بیرون‌ریزی سوالات از ذهن به روی کاغذ از بیرون راند و با پیدا کردن پاسخ، جا برای سوالات بعدی باز کرد.




یک توضیح درباره گفتگوی اخیر کیانیان

سینماروزان: چهارشنبه گذشته بخشهایی از گفتگوی رضا کیانیان با روزنامه “شرق” در سینماروزان منتشر شد؛ بخشهایی که درباره موضوعاتی نظیر دیدار کیانیان با شهید بهشتی، کانون نویسندگان، تغییر طرز تفکر متولدین دهه های مختلف نسبت به زندگی و نقش نظرگاه سیاسی هنرمندان در تبعیت شهروندان صحبت شده بود.

انتخاب تیترهای گفتگو که به صورت گزینشی صورت گرفته بود اسباب گلایه این بازیگر پیشکسوت را فراهم کرد بخصوص که یکی از تیترهای مرتبط با سهراب نادرست منعکس شده بود.

ضمن ابراز ارادت به این بازیگر بابت دلخوری پیش آمده در  تیتر از ایشان پوزش می طلبیم.




رضا کیانیان در گفتگویی تازه بیان کرد⇐هنرمندان هم ممکن است اشتباه سیاسی کنند/دهه‌هفتادی‌ها و هشتادی‌ها درست فکر می‌کنند/هنرمند حزبی عین هنرمند دولتی است!/بعد از خواندن یک کتاب گفتم این فلان فلان شده ها می‌خواهند جلوی انقلاب را بگیرند/رفاه را در خانه شهیدبهشتی دیدم…/کانون نویسندگان به‌جای اینکه صنفی باشد، سیاسی است/شاملو اگر درگیر فعالیتهای سیاسی نمی‌شد تبدیل می‌گشت به یک شاعر بزرگ جهانی!

سینماروزان: رضا کیانیان بازیگری که به تازگی اولین تجربه کارگردانیش «حرفه ای» را در سالن پالیز روی صحنه برده است یک هفته قبل در گفتگویی از  برخی تغییر و تحولات فکری خودش سخن گفت(اینجا را بخوانید) و حالا در گفتگویی با «شرق» بخشی دیگر از نقطه نظراتش درباره تغییر از خود را بیان کرده است.

به گزارش سینماروزان در شرایطی که برخی از اهالی هنر همچنان دنبال این هستند که دنباله روی جریانات سیاسی باشند و مثلا باران کوثری در گفتگوی دو روز قبلش به صراحت از این گفت که برای رأی دادن در انتخابات نظر افرادی در حیطه سیاست برایش مهم است(اینجا را بخوانید) اینکه کیانیان با صداقت از این گفته که هنرمندی که آلوده حزب شود تفاوتی با هنرمند دولتی ندارد جای تقدیر دارد.

بخشهای خواندنی گفته های کیانیان را بخوانید:

بعد از خواندن یک کتاب گفتم این فلان فلان شده می‌خواهد جلوی انقلاب را بگیرد

 

به سهراب می‌گفتند شازده و… «عرفان‌زده و…» اما همان موقع کتابی به اسم «انقلاب یا اصلاح» را انتشارات خوارزمی چاپ کرد که من خواندم و می‌گفتم این فلان‌فلان‌شده‌ها حالا می‌خواهند جلوی انقلاب را بگیرند. یا مثلا آرتور کویستلر که «ظلمت در نیمروز» را نوشت. یا هانا آرنت و پوپر که اینها همگی تهِ چپ‌روی بودند و بعد فهمیدند که آن چپ‌روی چه بلایی بر سر جهان آورد. حالا می‌خواهم راجع به هنرمندش صحبت کنم و بگویم آن هنرمندی که اتفاقا کار خودش را می‌کرد، همچنان زنده است. هنرمندی که کار خودش را می‌کند، برنده است. چون هنرمند که نباید حزبی باشد. هنرمند حزبی عین هنرمند دولتی است. هیچ فرقی نمی‌کند. هنرمندی که فکر کند هنر وسیله‌ای برای بیان اهداف سیاسی و روز است، دارد هنر را قربانی می‌کند. هنر، هنر است و به ذات خود مستقل است. در زمان شاه گفتمان غالب چپ جامعه این بود که هنر وسیله است.

تفکری که از سال 60 در من جوانه زد

 این نوع تفکر{تغییر از خود} از سال ٦٠،  در من جوانه زد!؟ من آن زمان دیگر داشتم از انقلابی‌گری فاصله می‌گرفتم و دریچه‌های جدیدی برایم باز می‌شد. و شروع کرده بودم جهان را گسترده‌تر ببینم. از ‌آن موقع یادم هست با خودم مرتب می‌گفتم همیشه یاد بگیر خودت را جای طرف مقابلت بگذاری و بعد قضاوت کن. از همان روزها بود که این صدا در من پیچید… . اگر می‌خواهی چیزی را تغییر دهی، خودت را تغییر بده. این حرف تکراری ولی درست، برای من از ‌آن موقع آغاز شد. با اینکه بار‌ها در اساطیر، ادیان و فلسفه… تکرار شده بود… .

دهه‌هفتادی‌ها و هشتادی‌ها درست فکر می‌کنند/خاطره دیدار با بهشتی

دهه‌هفتادی‌ها و هشتادی‌ها درست فکر می‌کنند نه دهه‌شصتی‌ها و ما. ما چه فکر می‌کردیم؟ ما فکر می‌کردیم که الان را باید قربانی آینده کنیم. یعنی الان سختی بکشیم که در آینده مردم خوشبخت شوند. الان چیزی نگوییم، که بعدا چیزی بگوییم. الان نخوریم که بعدا بخوریم. الان نخوابیم که بعدا بخوابیم. من خاطره‌ای را از شهید بهشتی تعریف کردم که در اینترنت هم هست؛ قبل از انقلاب به خانه ایشان رفتم زمانی که در اوج داغ‌ترین تفکر‌ها بودم. درِ خانه‌شان را زدم و در را باز کردند و از آنجا که قبلا همدیگر را در ارتباطی می‌شناختیم، گفته بود که اگر تهران آمدی، پیش من بیا. در قلهک یک آپارتمان معمولی داشت که چهار تا مبل و یخچال و… داشت همیشه ادکلن می‌زد و صدای گیرایی هم داشت. به من گفت بنشین عزیزم. روی مبل نشستم، همین که روی مبل نشستم، گفتم یعنی یک انقلابی انسان را روی مبل می‌نشاند؟! بعد برایم چای و میوه آورد. در یخچال را که باز کرد درونش میوه و شیر بود. به او گفتم آقای بهشتی! شما که دم از انقلاب و انقلابی‌گری می‌زنی، روی مبل لم می‌دهی درصورتی‌که نمی‌دانی مردم در کوره‌پزخانه‌ها چه می‌کشند؟ یخچال شما پر است و نمی‌دانی که مردم از گرسنگی چه می‌کشند؟ یک چیزی به من گفت که تهِ ذهنم چسبید و سال‌ها بعد فهمیدم معنی‌اش چیست. گفت ببین پسرم! اگر مشق فقر بکنیم وقتی هم که به حکومت برسیم، همه را فقیر می‌کنیم. اگر مشق رفاه بکنیم، وقتی به حکومت می‌رسیم، رفاه را گسترش می‌دهیم.
من دیگر کاری به کارش نداشتم و بیرون آمدم. از نظر من او دیگر جزء بورژوازی و از این حرف‌ها بود ولی بعدها فهمیدم که راست می‌گوید! حالا منظورم این است که دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها که می‌گویم آینده را خواهند ساخت. به این دلیل است که نمی‌خواهند الان نخورند که بعدا بخورند. الان نخوابند که بعدا بخوابند. الان زجر بکشند که بعدا خوشبخت شوند، بلکه می‌گویند ما همین الان می‌خواهیم بخوریم. همین الان کار می‌خواهیم، همین الان لذت می‌خواهیم. همین الان تفریح می‌خواهیم. همین الان تحصیل می‌خواهیم.

کانون نویسندگان باید صنفی می ماند

من و خانواده‌ام به‌شدت درگیر کانون نویسندگان بودیم. کانون نویسندگان به جای اینکه کانون صنفی نویسندگان باشد، بیشتر یک حزب یا تشکل سیاسی است. در عرف کانون نویسندگان یعنی جمع صنفی کسانی که نویسنده‌اند. اگر ما خودمان به خودمان انتقاد نکنیم وااسفا! گذشت آن زمانی که نگاه همه با همی جریان داشت. از وقتی ٤٠ ساله شدم سعی کردم بی‌رودربایستی شوم.

شاملو میتوانست جهانی شود اگر…

آیا واقعا قبول نداری که اگر شاملو این کارها را نمی‌کرد{یعنی درگیر فعالیتهای سیاسی نمی‌شد}  یک شاعر جهانی بزرگ می‌شد؟ به نظر من می‌شد. چون بزرگ بود و طرفدارانش محدودش کردند.

هنرمند هم ممکن است اشتباه سیاسی کند

دیده‌ایم در انتخابات، جامعه به دنبال این است که هنرمندان چه می‌گویند درحالی‌که هنرمندان یک شهروند هستند و ممکن است اشتباه سیاسی هم بکنند. من یک شهروند هم هستم. و به‌عنوان یک شهروند نظر خودم را می‌گویم. حالا بقیه دوست دارند، دم‌شان گرم. ندارند هم دمشان گرم،




پاره‌ای از تازه‌ترین اظهارات رضا کیانیان⇐اینکه برخی می‌گویند فلانی برود هر که بیاید بهتر است حرف احمقانه ایست؛ در دوره اصلاحات همین را گفتند و بعد در دوره احمدی‌نژاد و البته نتیجه هم مشخص است!/در دهه ۶۰ اگر قدرت دست من بود بدتر عمل می‌کردم!/اگر قدرت به مجاهدین خلق می‌رسید ایران را به کره شمالی بدل می‌کردند/غلامحسین ساعدی وقتی از ایران رفت خلاقیتش خشکید چون در فرانسه از شاه و ساواک خبری نبود!!!/همین امسال ۱۲ فیلمنامه رد کرده‌ام چون می‌خواهم اين بيست سال باقيمانده را رك و راست ادامه بدهم و دروغ نگویم

سینماروزان: رضا کیانیان که این روزها در کنار تبلیغ برای دمنوشهای مثلثی(!) برای اولین بار کارگردانی تئاتر را هم تجربه کرده و نمایشی به نام «حرفه ای» را روی صحنه برده است در تازه ترین گفتگوی خود که با «اعتماد» انجام شده هم درباره برخی تغییر و تحولات فکری خودش سخن گفته و هم درباره مشکل درونی ایرانیان که بجای اصلاح درونی مدام منتظرند ناجی بیرونی سر برسد و آنها را به موعود برساند.

بخشهای خواندنی گفته های کیانیان را بخوانید:

در دهه 60 اگر من صاحب قدرت بودم بدتر عمل میکردم

من پيش از انقلاب و سال‌هاي ابتدايي تغيير نظام سياسي ايران، انقلابي دو آتشه‌اي بودم. ولي سال ٦٠ تحول عجيبي در من رخ داد. با خودم مي‌گفتم اگر جاي اين افراد، تو به قدرت رسيده بودي چه مي‌كردي؟ از خودم مي‌پرسيدم و در واقع به اين نتيجه مي‌رسيدم اگر من جاي صاحبان قدرت بودم بدتر عمل مي‌كردم. آن زمان تفكرات خشن‌تر و انقلابي‌تري وجود داشت كه اگر آنها قدرت را به دست مي‌گرفتند جوي خون به راه مي‌افتاد. به عنوان نمونه اگر مجاهدين خلق (منافقين) قدرت را به دست مي‌گرفتند ايران را به كره شمالي يا عراق صدام حسين تبديل مي‌كردند.

اگر قدرت به مجاهدین خلق میرسید ایران را به کره شمالی بدل میکردند

شما فكر كنيد{منافقین} آن زمان كه به قدرت نرسيده بودند ترور مي‌كردند، اگر به قدرت مي‌رسيدند چه اتفاقي مي‌افتاد. بنابراين از همان دوران معتقد بودم بايد دوربين را به سوي خودمان برگردانيم و مدام به افراد مختلف انتقاد نكنيم. در كشور ما بعضي هنوز منتظر يك قهرمان هستند كه بيايد و نجات‌شان دهد اما اگر از آنها بپرسيد خودتان چه كار مي‌كنيد؟ هيچ پاسخي ندارند. مي‌گويند همه‌چيز دست ديگران است! اما وقتي دوباره بپرسيد دقيقا چه چيزهايي دست آنهاست؟ و به اين پرسش‌ها ادامه دهيد به اين نتيجه مي‌رسند تغيير را بايد از خودشان آغاز كنند. اين فكر سال به سال در من قوت بيشتري مي‌گيرد و خوشبختانه حالا به يكي از گفتمان‌هاي جاري كشور تبديل شده است. مثل اينكه بعضي مي‌گويند فلاني برود، هركس بيايد بهتر است. خب اين چه حرف ابلهانه‌اي است؟ ما چندبار بايد چنين چيزي را تجربه كنيم؟ در دوره اصلاحات تجربه كرديم، بعد در دوره احمدي‌نژاد و اين روند همچنان ادامه دارد. بنابراين بايد يك زمان بياموزيم كه به‌جاي طرح آنچه نمي‌خواهيم، بگوييم دقيقا چه مي‌خواهيم؟ يعني دقيقا موارد مورد تاكيد در نمايشنامه؛ اصلا هم مهم نيست در چه كشوري مي‌گذرد. مارشال تيتو و كمونيسم بهانه‌هاي طرح ايده مورد نظر هستند. چون كمونيسم يك ايدئولوژي توتاليتر آمرانه از بالا به پايين است و ما به اين بهانه مي‌توانيم ايده‌ مورد نظر را پروبال و رشد دهيم.

ساعدی وقتی رفت خلاقیتش خشکید

غلامحسين ساعدي يكي از اين چهره‌هاي مورد علاقه من بود كه در ذهنم جايگاه ويژه‌اي داشت و دارد. مي‌دانيد وقتي رفت چه اتفاقي افتاد؟ خلاقيتش خشكيد. چرا؟ چون ديگر از شاه و ساواك خبري نبود.

همین امسال 12 فیلمنامه رد کرده ام

بارها اين جمله‌{که فلانی همه جا هست} را شنيده‌ام. حتي مي‌گويند فلاني پيشنهاد بازي در فيلم ندارد، زده به محيط زيست كه خودش را مطرح كند. ايرادي ندارد و اجازه مي‌دهم از افكارشان لذت ببرند چون همين امسال دوازده فيلمنامه پيشنهادي را دوست نداشته‌ام. الان به جايي رسيدم كه مي‌خواهم در آرامش زندگي كنم و عجله‌اي براي فتح قله‌ها ندارم. وقتي ٦٠ ساله شدم تصميمي گرفتم. به خودم گفتم تا امروز سه‌تا ٢٠ سال زندگي كرده‌اي و اگر زور بزني فقط يك ٢٠ سال باقي مانده؛ آنهم در اين آلودگي هوا، پارازيت، محصولات شيميايي و موارد مشابه. پس حداقل اين بيست سال باقيمانده را رك و راست ادامه بده و دروغ نگو. به همين دليل حالا وقتي پيشنهاد بازي در فيلم‌ مطرح مي‌شود و از فيلمنامه خوشم نمي‌آيد رك مي‌گويم. قبلا بهانه دست‌وپا مي‌كردم، جالب اينكه طرف مقابل هم مي‌دانست بهانه است و ناراحت نمي‌شد. اما الان كه راست مي‌گويم دلخور مي‌شوند. از طرفي مي‌دانيد چه افرادي همواره مشغول ايراد گرفتن هستند؟ افراد بيكار. اين جمله هم از آقاي كيارستمي است. چون معتقد بود اگر اين افراد سرگرم كار خودشان باشند ديگر فرصتي براي سرك كشيدن به زندگي ديگران پيدا نمي‌كنند. مثل زماني كه آقاي مشايخي به عنوان چهره تبليغاتي يك كمپاني انتخاب شد و همه انتقاد كردند. همان دوران من در حمايت از ايشان يادداشتي نوشتم و معتقد بودم هيچ ايرادي ندارد و در تمام جهان مرسوم است.




بازیگری بهاره رهنما و هدایت هاشمی برای رضا کیانیان+عکس

سینماروزان: رضا کیانیان در اولین تجربه کارگردانی خود، در کنار هدایت هاشمی و بهاره رهنما به ایفای نقش می‌پردازد.

به گزارش سینماروزان رضا کیانیان، بازیگر تئاتر ، سینما و تلویزیون نمایش «حرفه‌ای» را به عنوان اولین تجربه کارگردانی خود به صحنه می‌برد.

متن این نمایش نوشته دوشان کواچویچ است و موضوع آن درباره فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی و پیامدهای آن است، و رویکردی کمدی اجتماعی دارد.

کیانیان سال 83 در همین نمایش که با نام «حرفه‌ای‌ها، یک کمدی غمگین» به کارگردانی بابک محمدی اجرا شد، بازی کرد که آن اجرا بر اساس نسخه ترجمه شده آلمانی در فرهنگسرای نیاوران و تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت و احمد ساعتچیان و مریم سعادت دیگر بازیگران آن بودند اما کیانیان برای اجرای دوباره این نمایشنامه ، خوانش دیگری از متن دارد که با خوانش آلمانی آن متفاوت است.
او این نمایشنامه را با ترجمه ایرج امامی و از روی ترجمه انگلیسی و ترجمه‌ای که در آف برادوی اجرا شده ، از نیمه دوم بهمن ماه در سالن «پالیز» اجرا می‌کند.
رضا کیانیان علاوه بر بازیگری، در هنرهای تجسمی همچون عکاسی ، مجسمه سازی و چیدمان نیز فعال است و پیش از این ، طراحی صحنه چندین اثر هنری را انجام داده و سال ۱۳۷۷ در جشنواره تئاتر فجر جایزه بهترین طراحی صحنه را برای نمایش «نیلوفر آبی» به کارگردانی حمید امجد دریافت کرده است. او طراحی صحنه نخستین نمایش خود را نیز بر عهده دارد.
دوشان کواچویچ یکی از مشهورترین هنرمندان تئاتر اهل یوگسلاوی است که فیلمنامه مشهور «زیر زمین» را برای امیر کاستاریکا نوشت و این فیلم در جشنواره فیلم کن در سال ١٩٩٥ توانست نخل طلا را دریافت کند.
تاکنون اجراهای متفاوتی از نمایشنامه «حرفه‌ای» در آمریکا روی صحنه رفته است. این نمایشنامه نخستین بار سال 1991 با ترجمه «باب دور دیویس» از زبان صربی به انگلیسی در برکلی روی صحنه رفت و سپس سال ۱۹۹۲ در لندن، ۱۹۹4 در نیویورک و در سال ۱۹۹۵ در آف برادوی اجرا شد و بعد از گذشت چند سال ، کمپانی «رابرت ردفورد» مقدمات ساخت فیلم «حرفه‌ای» را بر اساس آن فراهم کرد.
نمایش «حرفه‌ای» با طراحی، کارگردانی و بازی رضا کیانیان نیمه دوم بهمن ماه در سالن «پالیز» به صحنه می‌رود. قرار است در کنار سه بازیگر اصلی این نمایش، چند بازیگر جوان نیز ایفاگر نقش‌های فرعی باشند که بزودی اسامی این بازیگران و تاریخ دقیق شروع اجرای آن اعلام خواهد شد.

حرفه ای رضا کیانیان، بهاره رهنما هدایت هاشمی
تمرین نمایش «حرفه ای» با حضور رضا کیانیان، بهاره رهنما و هدایت هاشمی



رضا کیانیان هم کارگردان شد

سینماروزان: کارگردان شدن بازیگران موضوعیست که سالهاست در سینما و تلویزیون ایران رواج دارد؛ از امثال مجید مظفری، رامبد جوان، رضا عطاران و نیکی کریمی گرفته تا امثال هومن سیدی، حمید امجد، جهانگیر الماسی و مهدی پاکدل.

به گزارش سینماروزان حالا رضا کیانیان بازیگر صاحب نام سینما و تئاتر که سال ها در عرصه بازیگری حضورهای موفق و تاثیرگذاری داشته است نیز قصد دارد وارد عرصه کارگردانی شود و آن طور که «مهر» خبر داده کیانیان در تدارک کارگردانی نخستین اثرش در حوزه تئاتر است و به زودی نمایش «حرفه ای» را روی صحنه خواهد برد.

پیش از این و برای اولین بار در ایران، نمایش «حرفه ای» با عنوان «حرفه‌ای ها، یا یک کمدی غمگین» به ترجمه و کارگردانی بابک محمدی در سال ۱۳۸۳ در فرهنگسرای نیاوران و تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت که رضا کیانیان، احمد ساعتچیان و مریم سعادت بازیگران اصلی این نمایش بودند.

اما نکته ای که در این میان اهمیت دارد،  این است که رضا کیانیان با رویکردی تازه می خواهد نمایشنامه «حرفه ای» را با ترجمه تازه ای از دکتر ایرج امامی روی صحنه ببرد که به لحاظ ساختار و طراحی بسیار متفاوت خواهد بود.

برای رسیدن به این ویژگی، نمایشنامه با همراهی گروه اجرایی و دیانا فتحی ویرایش تازه ای می‌شود. همچنان که برای اجرا در برادوی هم توسط سیمون جنت و مارسی دروگین ویرایش خاصی شد و روی صحنه رفت.

نمایشنامه «حرفه ای» نوشته «دوستا کواکوبچ» است که فیلمنامه مشهور «زیر زمین» را برای امیر کاستاریکا نوشت و این فیلم در جشنواره فیلم کن در سال ١٩٩٥ توانست نخل طلا را دریافت کند.

این نمایشنامه با ترجمه «باب دور دیویس» از زبان صربی به انگلیسی برای نخستین بار در سال  ۱۹۹۱ در برکلی روی صحنه رفت و سپس در ۱۹۹۲ در لندن، ۱۹۹۴ در نیویورک و در سال ۱۹۹۵ در آف برادوی اجرا شد و بعد از گذشت چند سال از این اتفاق، کمپانی «رابرت ردفورد» مقدمات ساخت فیلم «حرفه ای» را بر اساس این نمایشنامه فراهم کرد.

رضا کیانیان طراحی نخستین نمایش اش را خود بر عهده دارد. این بازیگر در عرصه طراحی صحنه و لباس سینما، تلویزیون و تئاتر  سال ها کار کرده و در سال ۱۳۷۷ جایزه بهترین طراحی صحنه برای نمایش «نیلوفر آبی» به کارگردانی حمید امجد را از آن خود کرده است. حالا پس از فعالیت های متفاوت در عرصه مجسمه سازی و عکاسی و چیدمان، باید منتظر کار تازه ای از این هنرمند باشیم.