1

منصور جهانی: بسیاری از فیلمسازان مطرح ایرانی از جشنواره بین‌المللی فیلم‌ کن فرانسه به جهان معرفی شده‌اند

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: منصور جهانی خبرنگار مستقل و بین‌المللی سینما در گفت‌وگو با تلویزیون «فرانس 24» France 24 گفت: مطرح‌ترین سینماگران ایرانی از جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «کن» فرانسه به سینمای جهان معرفی شده‌اند.

منصور جهانی در گفت‌وگو با تلویزیون «فرانس 24» France 24 فرانسه گفت: جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «کن» فرانسه به عنوان معتبرترین رویداد سینمای دنیا همیشه اهمیت ویژه‌ای به سینمای ایران داده و جایگاه خاصی برای آن قائل است. مطرح‌ترین سینماگران ایرانی از جمله؛ زنده‌یاد «عباس کیارستمی» با فیلم سینمایی «طعم گیلاس» با گرفتن جایزه معتبر نخل طلا و دیگر کارگردانان سرشناس ایرانی از جمله؛ اصغر فرهادی، جعفر پناهی، بهمن قبادی، محمد رسول‌اف و … بعد از حضور در جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «کن» فرانسه و دریافت جوایز بخش‌های مختلف رقابتی به سینمای جهان معرفی شده‌اند.

جهانی در مورد حضور آثار سینماگران ایرانی در دوره‌های مختلف جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «کن» گفت: همه ساله، جدیدترین آثار شاخص سینمای ایران به این رویداد معتبر سینمایی ارائه می‌شود و برای نخستین بار، علاقه‌مندان و مشتاقان هنر سینما، روزنامه‌نگاران، منتقدان، نویسندگان سینمایی و در مجموع، عوامل سینمای جهان به تماشای آن‌ها می‌نشینند و توسط هیئت داوران بخش‌های مختلف رقابتی مورد ارزیابی و داوری قرار می‌گیرند.

منصور جهانی در پایان این گفت‌وگو تأکید کرد: جشنواره بین‌المللی فیلم‌ »کن» فرانسه، نخستین پنجره معتبر ‌سینمایی در جهان است که به روی سینمای ایران گشوده می‌شود و این همکاری درخشان و ارزنده؛ همچون دوره‌های گذشته، در دوره‌های آتی نیز، ادامه خواهد داشت.




امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری از جشنواره‌های فجر هستند!

سینماروزان: اغلب جشنواره‌ها به بازار مکاره‌ای برای گروه‌های مختلف تبدیل شده‌اند و نقش گروه‌های صاحب سرمایه و صاحب قدرت سیاسی دارد در جشنواره‌ها بیشتر می‌شود.

#امیر_قادری منتقد سینما با بیان مطلب فوق در شبکه دوی سیما گفت: فیلم برخی کارگردان‌ها در جشنواره‌های جهانی به‌خاطر آنکه فلان پیام را ارائه می‌کند جایزه می‌گیرد و شاید از منظر ارزش هنری حرفی برای گفتن نداشته باشد ولی به خاطر همان پیام خاص، کاندیدا شده و جایزه می‌گیرد.

این منتقد ادامه داد: این جشنواره‌های جهانی یا مراسم اسکار ناخواسته مدل سینمای دهه ۶۰ خودمان را تکرار می‌کنند. در دهه ۶۰ می‌گفتند این فیلم به خاطر توجه به ارزش‌ها جایزه جشنواره فجر می‌گیرد. الان کن و اسکار هم باید چنین چیزی را در ابتدای هر جایزه اضافه کنند چون واقعا بارها دیده شده فیلمی اساسا ویژگی سینمایی خاصی ندارد و فقط به خاطر همان مضمون خاص یا اشاره‌ای که به سوژه‌ای خاص داشته، جایزه می‌گیرد.

امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری برداری از فجر دهه شصت هستند؟
امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری برداری از فجر دهه شصت هستند؟




“کیهان” در تحلیلی تفصیلی مدعی شد⇐بیش از ۵۰ فیلم ایرانی درخواست حضور در کن را داشتند و جملگی رد شدند!!!/دیگر نمیشود هم ارگانهای متمول را سرکیسه کرد و هم از کن و برلین سربرآورد!/بعد از صدام و مرسی و قذافی، با پایان عمر حضرات جشنواره ای ساز روبروییم!!

سینماروزان: علیرغم بریز و بپاشهایی که برای جدایی بخش بین الملل از فجر و امتداد این جدایی صورت گرفت ولی این برگزاری جداگانه نه تنها به پرقدرت شدن حضور جهانی سینمای ایران نینجامیده که آمار حضور سینمای ایران در جشنواره های مطرح جهانی مدام در حال کاهش است.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی با اشاره به عدم حضور هیچ نماینده ای از سینمای ایران در جشنواره های اخیر برلین و کن مدعی پایان عمر سینمای جشنواره ای شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

در حالی که اسامی فیلم‌های بخش‌های مختلف هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن از جمله بخش مسابقه اصلی آن اعلام شده، اما نام هیچ فیلم ایرانی در این میان دیده نمی‌شود. این درحالی است که براساس گزارش‌های واصله، تولیدکنندگان بیش از 50 فیلم ایرانی برای شرکت در جشنواره کن، نمونه آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال داشته بودند، اما هیچ یک از آنها برای هیچ کدام از 11 بخش این جشنواره پذیرفته نشدند. پیش از این در شصت‌و‌نهمین جشنواره فیلم برلین که در ماه فوریه (بهمن سال گذشته) برگزار گردید نیز تمامی حدود 40 فیلم ایرانی ارسال شده برای حضور در این جشنواره مردود اعلام شدند!

چنین دوران فترتی در طول 30 سال گذشته که سینمای ایران محبوب جشنواره‌ها شده بود، سابقه نداشته و از نظر کارشناسان غیرقابل توجیه است. برخی از ناظران نزدیک به این جشنواره‌ها، علت این امر را رکود حاکم بر سینمای ایران می‌دانند، در حالی که در طول این سال‌ها نه تنها از میزان تولید در این سینما کاسته نشده بلکه تحت عناوین مختلف به آن افزوده هم شده و در حال حاضر هر سال بیش از 100 فیلم در سینمای ایران، جلوی دوربین می‌رود و برای نمایش آنها نیز ده‌ها جشنواره ریز و درشت در داخل کشور برگزار می‌شود.

دو جشنواره مطرح خارجی درحالی از پذیرفتن فیلم‌های ایرانی که هر سال به آنها ارائه شده‌اند، سر باز زده‌اند که تقریبا همان‌ها که در سال‌های پیش، فیلم‌های خود را در این جشنواره‌ها به نمایش درآورده و بعضا جایزه‌هایی هم دریافت داشتند، همچنان فیلم ساخته و تقریبا با همان کیفیت قبلی، آثار خود را ارائه می‌کنند. پس دلیل اصلی چیست؟ آیا عمر سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان رسیده است؟! آیا این فقره نیز شامل تحریم‌های ترامپ و دارودسته‌اش شده است؟!! آیا بالاخره حضرات شبه روشنفکر متوجه می‌شوند هنگامی که دیگر منافع امپریالیسم جهانی اقتضاء نکند، آنها هم مانند شاه و صدام و مرسی و قذافی و سایرین قربانی می‌شوند؟ آیا سرانجام درمی‌یابند اصل برای این جشنواره‌ها، اهداف سیاسی و ایدئولوژیک است که وقتی قرار است صاحبانشان، از طریق فیلم و هنر مقابله کنند، هر کس با دوربینش، به هر نحو اهانتی به انقلاب و نظام اسلامی کرد و تصویر کج‌و‌معوجی از جامعه ایرانی نشان داد، عزیز می‌شود؛ اما چنانچه قرار بر این نباشد، دیگر خودش را به زمین و زمان هم بدوزد، افاقه نمی‌کند که نمی‌کند! سرانجام او هم در زمره ایادی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، چرا که بالاخره متهم است یکی از موسسات و ارگانها و نهادهای فرهنگی کشور را سرکیسه کرده و بودجه ساخت فیلمش را دریافت داشته است!




جاه طلبی: منهای بینهایت!! ⇔شهاب حسینی سه سال بعد از دریافت جایزه بازیگری کن همچنان محتاج فجر؟؟⇐فیلمهای مرا لایق حضور در فجر نمیدانند!!  

سینماروزان/حامد مظفری: همه مشکل سینمای ایران مدیران کوتوله نیستند. بدنه این سینما هم فاقد جاه طلبی لازم برای درنوردیدن عرصه های تازه است.

وقتی یکی از بهترین بازیگران این سینما که شهاب حسینی باشد سه سال بعد از دریافت جایزه بازیگری جشنواره کن همچنان طوری حرف میزند که انگار محتاج فجر است چرا باید مشکل سینمای ایران را تمام و کمال به مدیرانش نسبت داد؟

شهاب حسینی در اکران مردمی فیلم حاکمیتی “آشغالها…” که با حمایت مستقیم فارابی دولت دوم احمدی نژاد تولید شده اظهار داشت: در شرایطی هستیم که فیلمهای بنده حقیر را لایق حضور در جشنواره فجر نمی دانند!!

چرا یکی مثل شهاب باید به مانند سیاستمداران مچاله در ندانم کاری از شرایط خاص بگوید و از آن بدتر خود را حقیر بداند؟؟ شکسته نفسی نشانه افتادگیست اگر شهاب در دیدار با خانواده شهدایی که جانشان را فدا کردند برای وطن، خود را حقیر بداند!! اکران مردمی “آشغالها…” جای تواضع نمایی نیست آن هم در برابر جشنواره فجری که در ادوار مختلف بیش از هر چیز، سلیقه گرایی و پشت پرده نادیدنیست که خروجیش را شکل داده!!

شهاب همچنان آن قدر توانایی دارد که میتوانست مثلا با ایفای نقش قاچاقچی “متری شش و نیم” رنگ و بویی متفاوت به این فیلم دهد و اینکه چنین پیشنهاداتی را رد میکند و میرود سراغ بازی در فیلمهایی که جلو و پشت صحنه شان بلحاظ حرفه ای کم مایه است، به قلت جاه طلبی مرتبط است.

شهاب حتی اگر میخواهد کمک حال کارگردانان جوان باشد باید این کار را با بستن تیمی حرفه ای کنار جوانان انجام دهد تا خروجی کار مجال دیدن پیدا کند وگرنه ایفای نقش در فیلمهای کم مایه ای که نه به جشنواره راه مییابند و نه به اکران عمومی میرسند چه فایده ای دارد؟؟؟

از شهاب می‌پرسیم بازی در فیلمی بظاهر خارجی مثل “غلام” در کنار افرادی نه چندان مطرح چه فایده ای برایش داشت؟؟ یکی مثل پیمان معادی یک صدم شهاب، توانایی بازیگری ندارد ولی آن قدر جاه طلب است که خودش را از “ابد…” تا “متری شش و نیم” و “کمپ ایکس ری” میکشاند بلکه توجهی جلب کند و چون بازیگر نیست اتفاقی برایش نمی افتد ولی شهاب با عیاری بالا در بازیگری پیشنهاد “متری شش و نیم” را رد میکند!!

شهاب در آستانه فصلی تازه از بازیگریش قرار خواهد گرفت اگر جاه طلبی اش را ارتقا دهد و البته دایره مشاورانش را با زدودن مجیزگویان اصلاح کند و بزند به دل پروژه هایی که حرفه ایهای همقدش کنارش باشند! امید که شهاب، جسارت این کار را داشته باشد!!




در پی برخورد سرد منتقدان با فیلم «اصغر» در کن⇐رقیب اصلی «جعفر»،این فیلمساز روسی درحصر است!!!

سینماروزان: جشنواره فیلم کن در حالی آغاز به کار کرده که برخورد سرد منتقدان با «همه میدانند»اصغر فرهادی و کسب پایین‌ترین نمره از سوی نویسندگان «اسکرین دیلی» دورنمایی مطلوب را برای فیلم اصغر ایجاد نکرده است؛ گویا دست اصغر برای معلق نگه داشتن دوسوم ابتدایی فیلم و غافلگیری انتهایی، برای آن ور آبیها هم کاملا رو شده است و دیگر این سبک، جذابیتی برای محافل جشنواره ای ندارد.

در این اوضاع اما عدم صدور مجوز خروج جعفر پناهی برای حضور با «سه رخ» در جشنواره کن و خالی نگه داشتن یک صندلی به یادش در کن، دورنمایی مطلوبتر را برای «سه رخ»جعفر در کن فراهم کرده است. این را بگذارید کنار انتخاب «طعم گیلاس»کیارستمی به عنوان دومین فیلم محبوب برنده نخل طلا از سوی «گاردین» تا شانس جعفر که یکی از دستیاران کیارستمی بود و فضاسازی فیلم تازه اش هم تداعیگر سینمای کیارستمی است برای دریافت نخل طلا بیشتر شود.

اما جعفر یک بدشانسی بزرگ آورده و آن هم اینکه یک فیلمساز روسی منتقد پوتین به نام «کریل سربرنیکوف» که با اتهام اختلاس(!) در حصر خانگی است، تازه‌ترین فیلمش «تابستان» را در بخش مسابقه کن دارد! سربرنیکوف نیز به مانند جعفر نتوانسته در این محفل حضور یابد و نتیجه‌اش شده حضور عوامل به جای کارگردان که این معنایی ندارد جز تزلزل موقعیت جعفر.

بماند که در ماههای اخیر اتحادیه اروپا با روسیه در موضوعاتی مختلف از جریان اوکراین و شبه جزیره کریمه تا قتل جاسوس دوجانبه در انگلیس، تقابل داشته و حالا جشنواره کن میتواند محملی باشد برای تسویه حساب بر سر این تقابل؛ تسویه حسابی که بیش از همه به نفع فیلمساز روسی منتقد پوتین است.

حالا باید منتظر ماند و دید محفل کن، مداخله در امور ایران را ارجح می‌داند یا مداخله در امور روسیه را؟؟

اگر درنظر داشته باشیم روسیه از سوی دول اروپایی همواره به عنوان متحد استراتژیک ایران نگریسته شده، توجه به فیلمساز منتقد پوتین علاوه بر روسیه  به نوعی تقابل اروپا با متحدان روسیه را هم شامل شده و اینجاست که بدشانسی جعفر بیشتر به چشم  می آید چون دیگر صندلی خالی هم به کارش نیامده و فیلمساز درحصر روسی است که نخل طلا برایش پست خواهد شد!!

جعفر هرگز گمان نمی‌کرد که در  راه  میانبر برای رسیدن به نخل طلا با صندلی خالی که- اولین بار «یلماز گونی» فیلمساز زندانی ترکیه با این روش  در زمان زندانی بودنش نخل طلا گرفت-  رقیب روسی گردن کلفتی هم در کنارش قرار بگیرد و این یعنی جعفر تا اینجا برخلاف همیشه خوش شانس نبوده است!!




واکنش سحر دولت‌شاهی به نیش و کنایه‌های مجازی درباره پوشش خاصش در کن و دوبی!+عکس

سینماروزان: سحر دولتشاهی که در آخرین دوره جشنواره فجر دومین سیمرغش را برای بازی در «چهارراه استانبول» و «عرق سرد» گرفت در سالهای اخیر به واسطه حضورهای خارجیش هم جلب توجه کرده است.

به گزارش سینماروزان دو سال قبل بود که حضور دولتشاهی با پوششی سبزرنگ به همراه عوامل «وارونگی» در جشنواره کن جلب نظر کرد و سال گذشته هم دولتشاهی با پوششی سرمه‌ای در جشنواره دوبی به عنوان داور حاضر شد؛ پوششهایی که زودتر از حد تصور با واکنش مخاطبان در فضای مجازی مواجه شد و همین باعث شده دولتشاهی در گفتگو با «همشهری جوان» از تعجبش نسبت به این حجم از واکنشها گوید.

دولتشاهی درباره اینکه آیا از پوششهای انتخابیش برای این دو جشنواره راضی بوده یا نه گفت: منظورتان آن شوخیهایی است که در فضای مجازی درباره کاهو و پرده اتاق و… ساختند؟(میخندد) من در آن حوزه ریسک پذیرم! وقتی با طراح لباسم حرف میزدم به نتایجی رسیدیم که من نمیتوانم این فکرها را زیرنویس کنم! خیلی انتخاب خوبی به نظر میرسید ولی وقتی واکنشهای عمومی در این ابعاد و این حجم گسترده را دیدم برایم تعجب برانگیز بود.

این بازیگر 38ساله پیرامون بازخوردش از این واکنشها اظهار داشت: این واکنشها برایم خنده دار و بامزه بود ولی وقتی این حجم از واکنش را دیدم آن هم از فضاهای نخبه تری مثل توئیتر تا اینستاگرام که عمومی تر است تعجب کردم. به هر حال یک لباس است دیگر چرا این قدر خشمگین هستید؟؟ به خانواده شما که توهین نکرده‌ام. این همه حرف نامربوط لازم نبود.(می خندد)

سحر دولتشاهی در جشنواره کن
سحر دولتشاهی در جشنواره کن



ادعای فیلمسازی شکست‌خورده از محفلی با حضور کیارستمی⇐گفتند در فیلمت نشانه‌های همجنس‌بازی بگذار تا فیلمت را بفرستیم «کن»!!

سینماروزان: قاسم جعفری کارگردانی که در سالهای اخیر نتوانسته آثاری مخاطب‌پسند برای سینما بسازد و آخرین ساخته‌هایش نظیر «پروانگی» و «دختران» در اکران عمومی روی هم صد میلیون هم نفروختند به تازگی در گفتگویی به روایت حضور در محفلی با حضور کیارستمی پرداخته.

به گزارش سینماروزان جعفری از میانه دهه هشتاد و فیلمی به نام «گرگ و میش» گفته؛ فیلمی که در اکران عمومی فروشش به زحمت از 80 میلیون گذشت اما کارگردانش مدعیست با تنها افزودن دو پلان می توانست آن را به جشنواره کن بفرستد!!!

قاسم جعفری که اخیرا پردیس تئاتری «شهرزاد» را راه انداخته به «نزدیک»  گفت: «گرگ و میش» را ساخته بودم. یک شب منزل یکی از دوستان که جزو آدم‌های تاثیرگذار آن فیلم بود نمایش خصوصی داشتیم، مرحوم کیارستمی و خانم پخش‌کننده بین‌المللی فعال آن دوران و چند نفر دیگر هم آنجا بودند.

وی ادامه داد: به من گفتند امسال این فیلم را بفرستیم برای جشنواره کن. فقط دو پلان به آن اضافه کن تا دیده شود و جایزه بگیرد. گفتند در یک اتاق چند پلان با حضور دو شخصیت زن اصلی فیلم در فضای تاریک و روشن می‌گیریم که انگار دو شخصیت اصلی فیلم در انتها به همجنس‌بازی می‌رسند. قبول نکردم، چون دوست ندارم مثل پازل و معادله حرکت کنم.

وی در بخش دیگری از این مصاحبه تصریح کرد: برای فرهادی احترام قایلم، اما سینمای ما فیلمسازان بهتر از فرهادی زیاد دارد. فرهادی از نظر من فقط فیلمسازی است که قواعد بازی را خوب بلد است و می‌داند چه چیزی را کجا و چطور بسازد.




خروجی یک مقایسه با جشنواره‌های مختلف؛ از کن و برلین تا ونیز و تورنتو و…⇐جشنواره ۲۰میلیارد و خرده‌ای فجر تنها جشنواره کاملا وابسته به منابع عمومی است!

سینماروزان: حواشی افشای بودجه 20 میلیارد و خرده ای جشنواره فجر که بیش از 8 میلیارد آن هم صرف جدایی بین الملل شده است همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان بعد از انتقادات مهدی کرم پور که با ذکر مصداق از جشنواره ونیز مدعی شده بود این جشنواره با یک چهارم بریز و بپاشهای محفل بین الملل فجر برگزار میشود(اینجا را بخوانید) حالا روزنامه اصلاح طلب «شرق» با مرور بودجه برخی از جشنواره های مطرح دنیا مقایسه ای انجام داده درباره میزان وابستگی مالی این جشنواره ها به دولت.

مهمترین خروجی این مقایسه آن است که هیچ جشنواره ای در دنیا وجود ندارد که وابستگیش به دولت به اندازه جشنواره فجر باشد.

آمار مالی جشنواره های مختلف را مرور کنید:

–از ٢٤ میلیون یورو بودجه سالانه جشنواره فیلم برلین، ٧,١‌ میلیون یورو آن به وسیله دولت تأمین می‌شود.

–از ٢١.٧‌ میلیون دلار بودجه جشنواره فیلم کن، نیمی از آن را شرکای جشنواره و نیمی دیگر را دولت تأمین می‌کند.

–جشنواره تورنتو از ٤٠ میلیون‌دلاری که هزینه برگزاری جشنواره می‌شود، ٢٠‌ میلیون از فروش بلیت، ١٣‌ میلیون اسپانسر و هفت میلیون از طریق فعالیت‌های انسان‌دوستانه تأمین می‌شود.

–جشنواره ریندس در ازای یک‌ونیم میلیون‌دلاری که صرف برگزاری‌اش می‌شود، یک‌ونیم‌ میلیون دلار درآمد دارد.

جشنواره فیلم سیدنی که پنج‌ میلیون دلار هزینه برگزاری آن است، دو میلیون دلار آن از سوی دولت تأمین می‌شود.

جشنواره ونیز به‌عنوان اولین جشنواره مهم سینمایی جهان هرسال با بودجه معادل ١٢‌ میلیون یورو برگزار می‌شود، هفت میلیون یورو از هزینه‌هایش را دولت تأمین می‌کند و بقیه این بودجه که مبلغ قابل‌توجهی است از سوی اسپانسرهای خصوصی تأمین می‌شود. شرکت اتومبیل‌سازی ایتالیایی مازراتی اسپانسر اصلی جشنواره ونیز است.

جشنواره فیلم رم یک جشنواره کاملا خصوصی است که بودجه برگزاری آن ١٠‌ میلیون یورو برآورد شده است، ٥٠ درصد از هزینه‌های خود را از طریق سرمایه‌گذارهای خصوصی به‌ویژه بانک‌ها و ٥٠ درصد دیگر آن را از جانب مؤسسات دولتی بالاخص شهر رم تهیه‌ می‌کند.

آمار وابستگی مالی جشنواره های مختلف
آمار وابستگی مالی جشنواره های مختلف




دو زن ایرانی پشت جایزه دو مرد ایرانی⇐بعد از شهاب و جایزه کن، حالا نوید و جایزه ونیز+فهرست کامل جوایز امسال ونیز

سینماروزان: هرچند اول بار با اهدای جایزه بازیگری جشنواره برلین به رضا ناجی بود که پای جوایز مهم بازیگری هم به سینمای ایران باز شد اما سال قبل و با اهدای جایزه بازیگری جشنواره کن به شهاب حسینی برای «فروشنده» بود که مهمترین و احتمالا تا سالها بی رقیب ترین جایزه بازیگری نصیب سینمای ایران شد.

به گزارش سینماروزان اختتامیه جشنواره امسال ونیز هم همراه بود با اهدای جایزه بهترین بازیگری بخش «افقها» به نوید محمدزاده برای «بدون تاریخ بدون امضاء» در کنار اهدای جایزه بهترین کارگردانی به وحید جلیلوند برای همین فیلم.

نقطه افتراق جوایز شهاب و نوید آن است که شهاب از بخش اصلی جشنواره کن جایزه گرفت و نوید از بخش جنبی ونیز اما نقطه اشتراک جوایز این دو نفر حضور یک بانوی ایرانی در هیأت داوران جشنواره هایی است که هر دو از آن جایزه گرفته اند.

در جشنواره کن این کتایون شهابی خواهرزاده همسر محمد بهشتی و خواهرزاده فرشته طائرپور-که این دومی خود خواهرهمسر محمد بهشتی معمار سینمای گلخانه ای است- بود که در هیأت داوران حضور داشت.

در جشنواره ونیز هم رخشان بنی اعتماد فیلمساز ایرانی در هیأت داوران حضور داشت و حتی باران کوثری دخترش که همبازی نوید در فیلمهای مختلف از «عصبانی نیستم» تا «لانتوری» بوده در روزهای قبل از اهدای جوایز ونیز مدام در میان عوامل «بدون تاریخ بدون امضاء» دیده شد!!!

آیا اگر کتایون و رخشان در هیأت داوران این دو جشنواره نبودند باز هم این شهاب و نوید بودند که جایزه می‌گرفتند؟ انشاءالله که همین طور است ولی قبل از پاسخ قطعی به این پرسش بد نیست صحبتهای چند سال قبل نوید بعد از دریافت جایزه از یک محفل داخلی و خواهش از بنی‌اعتماد برای همکاری را بگذاریم کنار تعریف و تمجیدش از این کارگردان بعد از دریافت جایزه از ونیز.

فهرست کامل جوایز هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم ونیز به شرح زیر است:

بخش مسابقه:

–شیر طلایی: شکل آب (گی‌یرمو دل تورو)
–شیر نقره‌ای جایزه بزرگ هیات داوران: فکس‌ترت (ساموئل ماوز)
–شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی:  زاویه لگران برای «حبس»
–بهترین بازیگر زن: شارلوت رمپلینگ برای «هانا»
–بهترین بازیگر مرد: کامِل الباشا برای «توهین»
–بهترین فیلمنامه: مارتین مک‌دونا برای «سه تابلو بیرون ابینگ، میزوری»
–جایزه ویژه هیات داوران: وارویک تورنتون برای «سوئیت کانتری»

بخش افق‌ها:

–بهترین فیلم: «نیکو، 1988» از سوزانا نیچیارلی
–بهترین کارگردان: وحید جلیلوند برای «بدون تاریخ، بدون امضا»
–جایزه ویژه هیات داوران: «کانیبا» ساخته ورنا پاراول و لوسین کستینگ تیلور
–بهترین بازیگر زن: لینا کودری برای «خوشبخت»
–بهترین بازیگر مرد: نوید محمدزاده برای «بدون تاریخ، بدون امضا»
–بهترین فیلمنامه: دومینیک ولینسکی، رنه بالسترو برای «ابیات پنهانی»
–شیر طلایی بهترین استعداد جوان
جایزه بهترین فیلم اول: زاویه لگران برای «حبس»

بخش کلاسیک:

–بهترین مستند درباره سینما: «شاهزاده و دیبوک» ساخته الویرا نیوورا، پیوتر روسولوفسکی
–بهترین بازیابی فیلم: الم کلیموف برای Idi I Smotri

 بخش VR ونیز:

–بهترین فیلم VR: «بیداری آردن» از یوجین چانگ
–بهترین تجربه VR: لاری اندرسون و سین چین هوانگ برای « La camera insabbiata»
–بهترین داستان VR: جینا کیم برای «بدون خونریزی»




این هم از نتایج سحر رییس معزول است؟⇐فیلم مناقشه برانگیز «لرد» که سازمان سینمایی از صدور مجوز برای آن اعلام برائت کرده، برنده جایزه از جشنواره کن شد

سینماروزان: دیروز که فیلم کوتاه “حیوان” ساخته دو برادر با نام خانوادگی ارک برنده جایزه از بخش سینه فونداسیون جشنواره کن شد حجت الله ایوبی رییس معزول سینما آن را مرهون راه اندازی مدرسه ای دولتی دانست که در زمان خودش با هزینه هنگفت راه افتاد و البته در توصیف این موقعیت از عبارت  “از نتایج سحر” استفاده کرد.

به گزارش سینماروزان حالا که خبر اهدای جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه جشنواره کن به فیلم مناقشه برانگیز “لرد” محمد رسول اف منتشر شده پرسش اینجاست که آیا این هم از نتایج سحر رییس معزول است.

“لرد” در حالی در جشنواره کن جایزه گرفته که برخی نماهای زننده و تصویری که فیلم در تحقیر ایرانیان نشان می دهد ابتدا انتقاد روزنامه اصولگرای “جوان” را به دنبال داشت و بعدتر روزنامه اصلاح طلب “شرق”  نیز هم فیلم و هم فیلمساز را نواخت.(اینجا و اینجا را بخوانید)

“لرد” که بدبختیهای متوالی آوار شده بر سر یک دانشجوی اخراجی را روایت میکند بنا به ادعای یک ماه پیش اداره نظارت دارای پروانه ساخت بوده است اما بعد از انتقادات اخیر، مدیرکل سینمای حرفه ای با رد صدور پروانه نمایش برای فیلم، ادعا کرد فیلمی که ساخته شده متفاوت با فیلمنامه پروانه ساخت گرفته است.(اینجا و اینجا را بخوانید)

با توجه به اینکه پروانه ساخت “لرد” در دوران رییس معزول سینمایی صادر شده پرسش اینجاست که آیا جایزه ای که فیلم از کن گرفته هم از نتایج سحر است؟ و آیا تحقیر ایرانیان و تبلیغ فرقه ضاله در فیلم هم در امتداد همین نتایج سحرگاهی است که رییس معزول به آن نازیده؟




پیشنهاد رسانه اصلاح‌طلب به کارگردان فیلم ایرانی مناقشه‌برانگیز حاضر در کن⇐آنها که این قدر ناراحتند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را!!!

سینماروزان: نمایش فیلم «لرد» محمد رسول اف در جشنواره کن به واسطه مضمون تلخ اندیشانه فیلم با انتقاد روزنامه اصولگرای «جوان» مواجه شد که به خاطر صدور مجوز نمایش جشنواره ای فیلمی که هم ایرانیان را تمسخر میکند و هم به تقدیس فرقه ضالّه بهاییت می گذارد بر اداره نظارت سازمان سینمایی خرده گرفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان جالب است که حالا روزنامه اصلاح طلب «شرق» هم در گزارشی به انتقاد از «لرد» پرداخته و خطاب به کارگردان فیلم گفته اگر این همه ناراحت است برود و هم خیال خودش را راحت کند و هم خیال مخاطب را!

متن گزارش «شرق» را بخوانید:

«لرد» داستان مرد جوانى به نام رضا است كه به همراه زن و پسر ١٢ساله‌اش در روستايى در استان گيلان ساكن شده و به پرورش ماهى قرمز مشغول است. همسر رضا هم مدير تنها دبيرستان دخترانه منطقه است. اما شركتى خصوصى چشم به زمين رضا دارد و براى به‌دست‌آوردن آن حاضر به هر كارى هست. فيلم داستان جنگ و كشمكش رضا و خانواده‌اش با اين شركت است.
محمد رسول‌اف انگار دل پُری داشته، چون ساخت چنين فيلم تلخى كه در آن همه و همه بد و شرور هستند و غير از قهرمان داستان و زنش هيچ آدم خوبى وجود ندارد، دليل ديگرى نمى‌تواند داشته باشد… هر چه خوبان همه دارند در اين فيلم يك‌جا جمع شده است.
خطوط قرمز  فيلم هم به هم ربطى ندارند، كارگردان براى ربط‌دادنشان به طور مداوم از سكانس‌هايى كه رضا را زير دوش يا در غارى در آب در حال شناست، نشان داده كه هر ١٠ دقيقه يك بار مى‌بينيم و كمكى به داستان نمى‌كند.
تمام اتفاقات فيلم هم قابل پيش‌بينى هستند، چه آتش‌زدن خانه‌شان، چه مسموم‌شدن ماهى‌ها و…، صحنه‌هايى هم كه آدم‌بد‌ها سراغ رضا مى‌آيند، به سبك فيلم‌فارسى‌هاى قبل از انقلاب است و بيشتر كمدى است تا هيجان‌آميز.
در آخر فيلم هم رضا كه اول در سادگى و ببوگلابى‌بودن نفر اول است، تبديل به ابرقهرمان مى‌شود و ديگر كلا هيچ ربطى به قبلش ندارد. در كمتر از يك ماه كلا اين آدم ديگر آن آدم نيست!
بازيگران فيلم هم متأسفانه دردى از اين فيلم دوا نمى‌كنند و به قول معروف: گل بود، به سبزه نيز آراسته شد… . رضا اخلاقى‌راد از اول تا آخر فيلم انگار ماسكى ناراحت و عصبى به چهره زده. ماسكى آهنى كه آن را لحظه‌اى هم از چهره برنمى‌دارد… ميميك صورتش در شادى، ناراحتى، دعوا، عصبانيت و… ثانيه‌اى هم تغيير نمى‌كند. انگار آدم‌آهنى است كه از اول فيلم كوك شده تا آخر فيلم به طور عجيب و مصنوعى راه برود، حرف بزند و همين. سودابه بيضايى هم كه انگار روى صحنه تئاتر است و در حال بازى در هملت… .
فيلم كه تمام شد همه ما ايرانى‌هاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هم‌وطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترك مى‌كرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحت‌اند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را… .




خروجی تازه‌ترین اظهارات مدیر الی‌الابد(؟) بین‌الملل فارابی⇐نمایش برخی از آثار ضعیف سینمای ایران در بازار فیلم کن/برگزاری «مستقل» از بودجه دولت(؟؟) جشنواره جهانی(؟) فجر با تغییر زمان!

سینماروزان: امیر اسفندیاری که نزدیک به سه دهه است مدیریت بین الملل بنیاد سینمایی فارابی را برعهده داشته و در همه این سالها هم به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره کن حضور داشته و از این رهاورد اخیرا به عنوان معاون دبیر جشنواره‌ای پربریز و بپاش موسوم به جهانی فجر هم حضور داشته امسال هم به کن رفته است.

به گزارش سینماروزان اسفندیاری در جشنواره امسال کن با بودجه دولتی چتر سینمای ایران را در این جشنواره به راه انداخته که وظیفه اش معرفی محصولات درجه اول سینمای ایران به مخاطبان غیرایرانی است اما جالب است که اسفندیاری در گفتگویی که با «ایسنا» داشته عناوین فیلمهایی را به عنوان آثار به نمایش درآمده در بخش بازار کن آورده که برخی از آنها در زمره آثار زیر حد متوسط سینمای ایران هستند.

اسفندیاری گفته است: 8 نمایش فیلم شامل «آپاندیس»، «لینا»، «ویلایی‌ها»، «مادری»، «سارا و آیدا»، «برگ جان»، «یوا» و «کلیله و دمنه» در بازار داریم که برنامه آنها در مجله اسکرین تبلیغ شده و در ستون‌های تبلیغاتی بازار نیز اطلاع رسانی شده است.

«سارا و آیدا»، «مادری»، «آپاندیس» و حتی «برگ جان» در شمار آثاری از سینمای ایران هستند که حتی نمایشهای آنها در جشنواره های دوگانه فجر هم توجهی را برنینگیخت. اینکه چطور شده چنین فیلمهایی برای نمایش در بازار کن انتخاب شده اند را باید این مدیر سالیان بین الملل فارابی درباره اش بگوید.

به جز این فرازی دیگر از گفته های اسفندیاری جایی است که درباره وضعیت آینده جشنواره موسوم به جهانی فجر چنین گفته است: اینکه منتظر باشیم و کاری نکنیم منطقی نیست. اما فکر می‌کنم دوره آتی جشنواره مستقل برگزار شود و تنها ممکن است زمانش تغییر کند.

آیا اظهارنظر مبتنی بر تغییر زمان جشنواره به معنای یکی شدن مجدد بخشهای ملی و بین الملل فجر است؟ از آن مهمتر ادعای ایشان مبنی بر مستقل برگزار شدن است. معنای استقلال یعنی رسیدن به استقلال مالی و توانایی برگزاری بی تحمیل بودجه به بخش دولتی یا استقلال در اینجا همچنان به معنای دریافت بودجه جداگانه برای محفلی کم مخاطب است؟




کارگردان فیلم مناقشه‌برانگیز «لرد» مضمون فیلم بعدش را فاش کرد

سینماروزان: محمد رسول اف کارگردان فیلم «لرد» که علیرغم دریافت پروانه ساخت نتوانست به جشنواره سی و پنجم فجر راه یابد با این فیلم در بخش «نوعی نگاه» جشنواره امسال کم حضور دارد.

به گزارش سینماروزان رسول اف که گویا فقط پروانه نمایشی برای نمایش فیلمش در جشنواره های خارجی دریافت کرده و هنوز مجوز نمایش فیلمش را در داخل به دست نیاورده در گفتگویی که با سایت رسمی جشنواره کن داشته هرچند درباره مضمون فیلم «لرد» حرفی نزده اما کلیت فیلم بعدیش را فاش کرده است.

رسول اف گفته است: فیلم بعدی من درباره دو برادر است که پس از انقلاب اسلامی ایران به سبب عقاید و ایدئولوژی‌هایشان از یکدیگر جدا می‌شوند و سال‌ها دور از هم و هر یک در گوشه‌ای از دنیا زندگی می‌کنند و از هم بی‌خبرند. یکی از آنها در ایران است و دیگری در کانادا. حالا پس از سه دهه یکی از آنها تصمیم می‌گیرد برادر خود را ببیند. از سال 2012 مشغول کار بر روی این پروژه سینمایی با تهیه کننده‌ام هستم، چالش‌های بسیاری داشتیم و فکر می‌کنم از همه آنها گذشته‌ایم و امیدوارم این فیلم از اواخر امسال مقابل دوربین برود.




۱۹ سال بعد از کیارستمی⇐حاتمی کیا هم به نخل طلا رسید منتها از جشنواره بغداد!!!

سینماروزان: 19 سال قبل عباس کیارستمی کارگردان آوانگارد ایرانی برای ساخت “طعم گیلاس” نخل طلای پنجاهمین جشنواره کن را از آن خود کرد.

به گزارش سینماروزان اردیبهشت ماه امسال اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران علیرغم پیش بینی ها نتوانست نخل طلای کن را برای “فروشنده” از آن خود کند و به جایش به جایزه بهترین فیلمنامه بسنده کرد.

ابراهیم حاتمی کیا کارگردان ارزشی سینمای ایران اما به تازگی توانسته برنده نخل طلا شود؛ البته این نخل طلا از هشتمین جشنواره بغداد به او رسیده است!

فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا نخل طلای هشتمین جشنواره فیلم بغداد را از آن خود کرد و حالا حاتمی کیا هم می تواند به خود ببالد که برنده نخل طلا شده است!




واکنش منتقد پیشکسوت به تقسیم‌بندی تاریخی(!) ایوبی⇐نشانه‌ای است از کم‌سوادی سینمایی

سینماژورنال: حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی شاید به دلیل نداشتن عقبه سینمایی هرازگاه اظهارنظراتی را طرح می کند که باعث شگفتی مخاطبان می شود.

به گزارش سینماژورنال در یکی از تازه‌ترین موارد، وی که برای حضور در اختتامیه جشنواره رضوی به یزد رفته بود، در یک تقسیم بندی که می تواند در تاریخ بی نظیر باشد(!) بیان داشته: سینما در عصر امروز بر دو قسم هالیوود و سینمای ایران تقسیم می‌شود.
وی البته که توجیه این امر را تعداد بالای جوایزی دانسته که فیلم‌های مختلف ایرانی از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده‌اند و گفته است: در سال گذشته 370 جایزه جهانی به هنرمندان ایرانی اختصاص داده شد.
اظهارنظرات ایوبی زودتر از حد تصور در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یافت و مخاطبان سینمای ایران که به‌اندازه کافی از کیفیت این سینما آگاهی دارند، سعی کردند به روش‌های مختلف به ادعاهای رییس سینما پاسخ دهند؛ برخی به‌صورت کاملاً جدی از بی‌ارزش بودن جوایزی گفتند که بخش عمده آنها در دادوستدهای سیاسی پشت پرده جشنواره‌ها تقسیم می‌شود و برخی نیز سخن را به مطایبه گشوده و گرمای هوای شهری کویری را عامل چنین اظهار نظراتی از ایوبی دانسته‌اند.

ادعاهایی برآمده از اطلاعات ناقص
اما ایوبی واقعاً چقدر با اشراف از وضعیت سینمای ایران در قیاس با جهان به تقسیم‌بندی سینما به دو گونه سینمای ایران و هالیوود دست زده است؟ آیا این 370 جایزه‌ای که وی به‌عنوان بیلان‌کاری ارائه داده واقعاً برآمده از موفقیت سینمای ایران در جهان است؟

جبار آذین، منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران، با اشاره به اینکه این ادعا را نمی‌توان آنقدرها جدی خطاب کرد به «صبح‌نو» گفت: این ادعاها نشانه کم‌سوادی سینمایی است چراکه اگر بخواهیم از منظر گستردگی دسترسی به محصولات سینمایی به بررسی درستی این ادعا بپردازیم، باید بگوییم این سینمای هالیوود است که از آسیا گرفته تا دل اروپا و حتی کشوری را که جناب ایوبی سال‌ها کاردار فرهنگی آن بود تسخیر کرده است.

وی ادامه داد: اگر هدفمان بررسی سینما از منظر هویت ملی است که نه‌فقط ما در ایران چنین سینمایی را داشته‌ایم که در کشورهای مختلف دنیا از هندوستان گرفته تا کشورهای خاور دور و به‌عنوان مثال ژاپن و کره، سینمای ملی وجود دارد. پس تقسیم‌بندی ایشان کاملاً نادرست است. همانقدر که نوعی از سینمای ملی ایران که متکی بر ویژگی‌های فرهنگی بومی رشد کرده جایگاه خود را دارد سینمای چین و مثلاً آثار کارگردانی مانند «ژانگ ییمو» هم همین جایگاه را دارد. پس آنچه ایوبی گفته نه ربطی به سینما دارد و نه ربطی به هنر و عمیقاً نشان‌دهنده بیگانگی فرهنگی با سینماست و البته شبیه به یک شوخی بزرگ.

جبار آذین
جبار آذین

خودمان به خودمان جایزه می‌دهیم
جبار آذین با گلایه از بیلان‌سازی‌های نادرست مدیران سینمایی گفت: تازه بخشی از این 370 جایزه‌ای که ایشان از آن نام برده‌اند برآمده از هفته فیلم‌هایی است که با سرمایه‌های فرهنگی خودمان در کشورهای مختلف راه می‌افتد! یعنی خودمان بودجه می‌دهیم که یک سالن کوچک در فلان شهر اروپایی اجاره شود و برای تعدادی ایرانی مهاجر چند فیلم ایرانی اکران شده و درنهایت هم به چند عنوان از این فیلم‌ها جایزه می‌دهند تا بیلان مدیریتی سینما را بالا ببرند. با نوآوری مدیران تازه سینما این هفته فیلم‌ها اخیراً تغییر نام داده‌اند و با عنوان «جشنواره فیلم‌های ایرانی» نام‌برده می‌شوند. آیا این نوعی گول زدن و فریب نیست؟

این منتقد پیشکسوت با اشاره به اینکه بهترین راه صادرات سینمایی ایجاد شرایط اکران محصولات در کشورهای با فرهنگ مشترک است افزود: سینمای ایران بیشتر از جایزه نیاز به دیده شدن در نقاط مختلف دنیا دارد. این دیده شدن از طریق اکران سراسری پدید می‌آید. مدیران سینمایی ما واقعاً اگر به فکر بدعتی در کارنامه‌شان هستند شرایط اکران مداوم آثار ایرانی در کشورهای خارجی را فراهم کنند. لازم نیست راه دوری بروند. نگاهی بیندازند به کشورهای هم‌فرهنگ در اطراف و مثلاً ببینند چرا در تاجیکستان به‌رغم همزبانی و اشتراکات فراوان تاریخی هنوز اکران گسترده فیلم‌های ایرانی وجود ندارد. یا چرا در آذربایجان که سالانه کلی توریست به آن صادر می‌کنیم، شرایط چنین اکران‌هایی فراهم نمی‌شود؟

همه جشنواره‌ها متأثر از سیاست هستند
جبار آذین که در دو دهه اخیر در نشریات مختلف از «سینما» گرفته تا «نقد سینما» مسوولیت داشته است درباره افتخار رییس سینمای ایران به 370 جایزه سالانه جشنواره اظهار داشت: تقریباً هیچ جشنواره‌ای در دنیا وجود ندارد که جوایزش کاملاً سینمایی باشد. تمامی جشنواره‌ها به‌واسطه عقبه اقتصادی برگزارکنندگان آلوده به سیاست و سیاسی‌بازی می‌شوند و این‌چنین می‌شود که طی سه دهه فقط نوعی خاص از سینمای ایران که حاوی تصاویر اگزوتیک از جامعه ایرانی است در جشنواره‌های فرهنگی تقدیر می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت هیچ یک از این جوایز جشنواره‌ای نمی‌تواند ملاک برتری سینمای یک نقطه خاص باشد.
وی ادامه داد: سینمایی می‌تواند در دنیا موفق باشد که شرایط اکران گسترده محصولاتش را در کشورهای دنیا فراهم آورد. الان سینمای بالیوود چرا در دنیا مطرح است؟ به خاطر جایزه گرفتن از جشنواره کن و ونیز و برلین یا به خاطر فراگیری محصولات سینمایی آن در سراسر دنیا که درنتیجه آن هم فرهنگ هند صادر شده و هم دادوستد اقتصادی خوبی پدید آمده است؟ معلوم است که به دلیل دوم. ما هم اگر به دنبال سینمایی پویا هستیم باید به فکر صادرات فرهنگی باشیم چنان که عموم مخاطبان از این صادرات استفاده کنند و نه فقط عده ای معدود که در جشنواره ای خاص گردهم آمده اند. هرگاه فراگیری سینمای مان را فقط در منطقه رقم زدیم آن گاه می توانیم از موفقیت مدیریتی خویش سخن گوییم.




تازه ترین حرفهای شهاب حسینی⇐از ماجرای سکته قلبی‌اش تا دلیل عقب‌ماندگی ایرانیان، تراژیک‌ترین بخش “شهرزاد”، ضعف مترجمان فرانسوی و چرایی عدم اعطای جایزه‌اش به امام زمان(عج) در لحظه دریافت جایزه در جشنواره کن

سینماژورنال: شهاب حسینی بازیگری که جایزه بهترین بازیگری کن 2016 را از آن خود کرد به تازگی در گفتگویی تفصیلی به طرح برخی اظهارنظرات جالب پرداخته است.

ماجرای سکته قلبی
به گزارش سینماژورنال از جمله حرفهای جالب حسینی در این گفتگو که با “تجربه” انجام شده جایی است که او درباره سکته قلبی اش چنین می‌گوید: من جوانی و خامی زیاد کردم و زیاد حرف گوش ندادم. اصطلاحا پسر پیغمبر نیستم و پر از حفره های زیاد و نقاط ضعفم مثل هر انسان دیگری. تابستان دو سال پیش یک سکته قلبی کردم و مرگ را در نزدیکترین حالتش به خودم احساس کردم. تسلیم شدم و شروع به خواندن اشهدم کردم.
شهاب ادامه می دهد: آنجا بود که فهمیدم تمام چیزهایی که قید مالکیت به خودش می گیرد مثل خانه ام، کتابم، همسرم، بچه ام، اعتبارم، پولم در آن لحظه دارد بی اعتبار می شود و این من هستم که دارم در آن زمان از قطار پیاده می شوم. از تمام آنچه از پدرم برای خانواده ام مانده بود به خانواده گفتم فقط کتابهای پدرم را میخواهم چون می خواستم بدانم چه خوانده و به چه چیزی فکر کرده.

چرا جایزه ات را در کن به امام زمان(عج) تقدیم نکردی؟

یکی دیگر از بخشهای خواندنی گفتگو جایی است که شهاب حسینی در پاسخ به اینکه چرا در جشنواره کن جایزه اش را به امام زمان(عج) تقدیم نکرده و در تهران این کار را کرده بیان می دارد: آنجا بخاطر شرایط و موقعیتی که در آن قرار گرفتیم فراموش کردیم شب اختتامیه همزمان با نیمه شعبان است در حالی که ما از کودکی همیشه از نیمه شعبان خاطره خوشی در ذهن داریم؛ همیشه شربت و شیرینی می دادند و همه جا را چراغانی می کردند، قرار عروسی را می گذاشتند، مدرسه ها تعطیل بود و…

انتقاد از مترجمان فرانسوی
به گزارش سینماژورنال این بازیگر با انتقاد از ادبیات روزنامه فیگارو در نحوه انعکاس خبر تقدیم جایزه از سوی وی به امام زمان(عج) اظهار می دارد: تعجب می کنم روزنامه فیگارو که می داند در بخشی از مسیحیت باوری به بازگشت مسیح وجود دارد می نویسد شهاب حسینی جایزه اش را به امام مخفی تقدیم کرد. آیا توان مترجمان فرانسه همین است؟

تراژدی “شهرزاد” اینجا بود…

شهاب حسینی در جایی از گفتگو درباره بخش تراژیک “شهرزاد” می گوید: اگر از من بپرسید تراژیک ترین قسمت “شهرزاد” کجاست برخلاف اغلب مردم که به طلاق “شهرزاد” اشاره می کنند من می گویم تراژیک ترین قسمت “شهرزاد” آنجا بود که مردم صبح می گفتند درود بر مصدق و عصر فریاد می زدند مرگ بر مصدق.

رمز عقب ماندگی، پیروی بی دلیل است

این بازیگر در ادامه با اشاره به مصلحت جویی ایرانیان که رمز عقب ماندگی است بیان می دارد: در همه جوامع مردم به دو دسته تقسیم می شوند؛ پایه و پیرو. علت پیشرفت جوامع آن است که تعداد مردمان پایه بیشتر از پیرو است و به همین دلیل موج ایجاد شده در آن کشورها خیلی زود به قانون تبدیل می شود اما ما برعکس هستیم و مردمان پیرو ما بیشتر از پایه هستند. اگر مصلحت ایجاب کند می گویند درود بر مصدق و اگر نکند می گویند مرگ بر مصدق.




در جدول ارزشگذاری منتقدان فرانسوی⇐ “فروشنده” فرهادی نوزدهم شد+عکس

سینماژورنال: در جدول ارزشگذاری منتقدان مجله فرانسوی “کایه دو سینما” بر فیلمهای جشنواره کن 2016 فیلم فرهادی از میان 21 فیلم حاضر در بخش رقابتی، جایگاه نوزدهم را به خود اختصاص داد.

به گزارش سینماژورنال این ارزشگذاری توسط 9 منتقد “کایه دو سینما” انجام شده و در آن سه فیلم “تونی الدرمن”، “اله” و  “خلیج سست” در بالای جدول قرار گرفته اند.

در این فهرست “تونی الدرمن” 36 ستاره گرفته، “اله” 35 ستاره و “خلیج سست” 29 ستاره.

“فروشنده” فرهادی اما تنها با 2 ستاره یکی از سه فیلم انتهایی جدول است!

جدول ارزشگذاری کایه دو سینما
جدول ارزشگذاری کایه دو سینما بر فیلمهای کن 2016



بزرگترین هدیه شهاب به مسلمانان جهان

سینماژورنال/سمیه دهقان‌زاده: شصت و نهمین دوره جشنواره فیلم کن، بیشتر از فرانسوی ها و باقی هنردوستان هنر هفتم، در ذهن هر ایرانی باقی خواهد ماند چراکه حس خوشایند موفقیتی جهانی برای ایران آن هم در عرصه سینما را نمی توان به راحتی از ذهن هنردوستان ایرانی پاک کرد.

و البته نقطه عطف این داستان، «سیدشهاب‌الدین حسینی» است؛ کسی که با نقش آفرینی هایش بارها و بارها من و شما با نقشش هم ذات پنداری کردیم؛ لبخند زدیم و اشک ریختیم. این بار داوران جشنواره ای بین المللی بازی وی را دیدند و نه تنها نتوانستند نادیده‌اش بگیرند بلکه به نظر بازی شهاب حسینی آنقدر چشمگیر بوده که جایزه بهترین بازیگری را از آن او بدانند و انتخابش کنند.

تقدیم با خلوص
حال در اواخر بهار زمین، شکوفایی دیگری شکل می گیرد و همه دل در دلشان نیست که ببینند شهاب حسینی موقع دریافت جایزه چه می کند و چه می گوید.شهاب از پله های سن بالا می رود و جایزه اش را به همه مردم سرزمینش تقدیم می کند. کوتاه و سلیس حرف می زند و با همان وقار همیشگی در اذهان می ماند.
حسینی، فرهادی و علیدوستی به ایران می آیند و در نشستی خبری، این بار سیدشهاب‌ حسینی جایزه اش را با تمام خلوص به دلیل تقارن تاریخش با نیمه شعبان به ساحت مقدس حضرت امام زمان(عج) تقدیم می کند که البته اگر این تقدیم کردن در اختتامیه کن صورت می گرفتن به مراتب اثرگذارتر بود.

حسی رویایی
با این حال همین میزان خلوص نیت هم باعث تزریق حس عجیب خوشایندی، در بسیاری از مخاطبان می شود. چرا که نه تنها جایزه ای که شهاب گرفته بی سابقه است بلکه مدل تقدیمی وی آن هم به باارزش ترین با ارزش ها؛ حضرت مهدی موعود برای بسیاری، حسی رویایی ایجاد می‌کند و برای برخی نیز نامانوس است و خوشایند نیست.
و در همین نقطه است که هجمه ها آغاز می شود و سیبل این حمله ها، اعتقاد قلبی بازیگری است که هرگز اعتقاداتش را پنهان نکرده و همیشه به آنها افتخار کرده است.

قدردانش باشیم
روی دیگر سکه اما بعد جهانی این تقدیم است که روزنامه «فیگارو» چاپ فرانسه و از معروف ترین نشریات جهان به آن می پردازد و می گوید بهترین بازیگر مرد جشنواره کن جایزه اش را به امام پنهانشان تقدیم کرده و البته مهم تر از همه در ادامه مطلبش در مورد اعتقادات شیعه و انتظار و منجی نیز می نویسد، همه دنیا به واسطه این تقدیم بی واسطه نام امام زمان(عج) را می شنوند و به نظر نگارنده، این بزرگترین هدیه ای است که شهاب حسینی به مسلمانان جهان داده است، معرفی دین اسلام و مفهوم انتظار؛ آن هم در بعد جهانی. وی شخصیت هنری اش، به صورتی ناگسستنی با شخصیت مذهبی‌اش، گره خورده. چیزی که کمتر حتی در نخبگان هموطنمان پررنگ دیده ایم. وی نه برهنه شده، نه وطن فروشی کرده،

بلکه تنها و تنها با هنرش فرصتی که می توانست هزاران اما و اگر داشته باشد را هوشمندانه قدر دانسته، باشد که ما نیز قدردانش باشیم و حامی اش.




دفاع تمام قد “کیهان” از شهاب حسینی

سینماژورنال: روزنامه اصولگرای “کیهان” به انتقاد از هجمه هایی پرداخته است که طی روزهای اخیر نصیب شهاب حسینی شده است.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه با انتقاد از رویه غلطی که در فحاشی به هنرمندان دارای تمایل به ارزشهای مذهبی صورت می‌گیرد این گونه رفتارها را زیر سوال برد.

سینماژورنال متن گزارش “کیهان” را ارائه می دهد:

توهین و فحاشی در فضای مجازی

 گروهی از کاربران ضدانقلاب در فضای مجازی، باز هم کمپین فحاشی به «شهاب حسینی» را احیا کردند!  پس از اینکه شهاب حسینی، جایزه خود به عنوان بهترین بازیگر شصت و نهمین جشنواره فیلم کن را به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم کرد، گروهی از شبه روشنفکرها و افراد ضدانقلاب، فضای مجازی را پر از توهین و فحاشی علیه این بازیگر کردند!

این افراد که البته عادت دارند که به هر هنرمندی که نسبت به ارزش‌های مذهبی و انقلابی ابراز تمایل کند، فحاشی کنند، این بار هم در سایت‌ها و شبکه‌های مختلف اینترنتی، شهاب حسینی را به خاطر تقدیم جایزه‌اش به امام دوازدهم شیعیان، با انواع اهانت‌ها، نواختند!

همانهایی که کمپین راه انداخته بودند

این جریان، در سال 89 و پس از حضور حسینی در دیدار هنرمندان سینما و تلویزیون با رهبر انقلاب اسلامی نیز کمپین «من از شهاب حسینی متنفرم» را در فضای مجازی راه انداخته بودند.

شهاب حسینی هم در واکنش به این اقدامات تخریب آمیز در گفت وگویی اظهار داشت: کوچکترین اهمیتی به این موضوعات نمی‌دهم؛ اگر خداوند بخواهد آتش خشم و غضب و حسد تبدیل به گلستان می‌شود، همان گونه که برای ابراهیم شد.وی در ادامه بیان کرد: نه تایید این افراد من را خوشحال و نه تکذیبشان من را ناراحت  می‌کند.




علت چرخش فرهادی از غلامحسین ساعدی به “گاو” چیست؟

سینماژورنال: مرور صحبتهای رسمی اصغر فرهادی درباره “فروشنده” از کن تا تهران و از خانه همایش تا خانه سینما نکته‌ای ظریف و قابل تأمل پیش‌رو می گذارد.

به گزارش سینماژورنال فرهادی در نشست رسمی فیلمش در کن و البته نشست خبری فیلمش در تهران و خانه همایش به صراحت از غلامحسین ساعدی نام برد و سعی کرد از تعلق خاطر خود به این نویسنده حرف بزند.

با این حال فرهادی به هنگام حضور در خانه سینما وقتی پشت تریبون رفت بدون کمترین اشاره به نام ساعدی فقط از یکی از نمایشنامه‌های ساعدی با عنوان “گاو” یاد کرد.

اصغر فرهادی در نشست خبری “فروشنده” در جشنواره کن گفت: اساسا این فیلم ادای احترام به چیزهایی است که خیلی دوستشان داشتم. ادای احترام به نویسنده بزرگ ایرانی که اتفاقا در فرانسه هم به خاک سپرده شد؛ غلامحسین ساعدی که برای ما ایرانی‌ها، هم‌سبک آرتور میلر است و به همان اندازه آثار غنی دارد.

فرهادی بعد از بازگشت به ایران در نشست پرسش و پاسخ با اهالی رسانه در خانه همایش بار دیگر  بحث غلامحسین ساعدی را به میان آورد و گفت: در نوجوانی چند نویسنده بوده که شیفته آنها بوده ام؛ صادق چوبک، محمود دولت آبادی، صادق هدایت و غلامحسین ساعدی. ساعدی هم وزن آرتور میلر است در ادبیات نمایشی ایران و اگر او با همین قریحه به زبان انگلیسی کارهایش را می نوشت احتمالا از میلر هم بالاتر می رفت. با این حال در فیلم اشاره مستقیمی به ساعدی نمی‌شود ولی تاثیر او در فیلم مشهود است.

این کارگردان در مراسم تقدیرش در خانه سینما اما کمترین اشاره به ساعدی نکرد و فقط درباره “گاو” چنین گفت: آیا کسی شک دارد که فیلم سینمایی «گاو» اگر در آن زمان به جشنواره کن می‌رفت می‌توانست نخل بگیرد؟ در آن زمان شرایط این‌طور نبوده، اما امروز راه برای حضور در جشنواره‌ها باز شده است.

واهمه یا توصیه؟

به گزارش سینماژورنال اینکه فرهادی در کن تأکید دارد بر ادای دین فیلمش به غلامحسین ساعدی اما در خانه همایش از این می‌گوید که فیلمش اشاره مستقیمی به ساعدی ندارد و در خانه سینما هم ابدا از ساعدی نام نمی برد را چطور می توان توجیه کرد؟

آیا فرهادی واهمه این را داشته که به سبب نام بردن از این نویسنده در داخل گرفتار دردسر شود؟ یا نام بردن از او در جشنواره کن ژستی بوده برای تحت تأثیر قرار  دادن رسانه هایی که همواره عقبه سیاسی آدمیان را بیشتر از عقبه فرهنگی آنها مورد توجه قرار می‌دهند و برای آنها ساعدی سوژه‌ای به مراتب لذیذتر از “گاو” است؟

به دلیل عضويت ساعدي در شوراي ملي مقاومت مجاهدين خلق(منافقين) در واپسين سالهاي عمر خويش در فرانسه، تكريم اين نويسنده و نه آثار پيش از انقلاب او همواره با احتياط ها و اما و اگرهايي همراه بوده است.

آیا فرهادی هم به همین دلیل احتیاط کرده و قبل از حضور در خانه سینما کسی به او در این باره توصیه هایی داشته است؟ بخصوص که صحبتهای چندی قبلتر صادق زیباکلام در خانه سینما درباره برخی سینماگران و از جمله حاتمی کیا، ده نمکی و سلحشور برای این نهاد صنفی حاشیه هایی را به وجود آورده بود و باعث توضیح این نهاد در این باره شده بود.(اینجا را بخوانید)

برای اینکه دریابیم دلیل چرخش از ساعدی به “گاو” چه بوده است باید قدری صبر کرد و به مرور گفته های فرهادی در ماههای پیش رو و به خصوص زمان اکران اثرش پرداخت.