1

ادعای رسانه اصلاح‌طلب⇐ بخش عمده آثار جشنواره سی و هشتم تاکید داشتند بر اینکه قانون تنها دراختیار صاحبان قدرت و ثروت قرار دارد!!

سینماروزان: هرچه بیشتر از جشنواره پربحث سی و هشتم فجر دور می‌شویم، حجم اخبار حول جشنواره کمتر شده و حجم تحلیل‌های مرتبط با جشنواره، بیشتر و بیشتر می‌شود.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” ازجمله تازه‌ترین تحلیلهای پیرامون آثار جشنواره را با این ادعا طرح کرده که بخش عمده آثار جشنواره، تاکید داشتند بر اینکه قانون تنها دراختیار صاحبان قدرت و ثروت قرار دارد!!

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

سي‌وهشتمين جشنواره فيلم فجر بيش از چهل فيلم سينمايي، مستند و كوتاه به نمايش درآمد. فيلم‌ها به لحاظ مضموني و ساختاري متنوع بود و از هر ژانري نمونه‌اي در فهرست فيلم‌هاي جشنواره يافت مي‌شد. فيلمسازان با دستمايه قراردادن سوژه‌هاي مختلف و در ژانر‌هاي گوناگون پيام و رويكردشان را نسبت به جامعه و آينده پيش رو مطرح ساختند. در ميان اغلب آثار جشنواره جايگاه و اعتبار قانون و قانونمداري در فيلم‌ها بسيار برجسته و پررنگ بود و نشان داد كاراكترها و قهرمانان اصلي و فرعي فيلم‌ها قادر نيستند از قوانين و مقرراتي كه در جامعه وضع شده براي رسيدن به حق و حقوق طبيعي و اوليه‌شان بهره‌مند شوند. در فضاي فيلم‌ها قانون تنها در اختيار صاحبان قدرت و ثروت قرار دارد و آن را تفسير به راي مي‌كنند و جامعه و مردم مجبورند براي نجات خودشان و تنگناهايي كه گرفتار شده‌اند از قانون عبور كنند يا اصطلاحا قانون را دور بزنند.

در فيلم «بي‌صدا حلزون» به كارگرداني بهرنگ دزفولي‌زاده نشان داده مي‌شود طبق قانون بيمه تنها كودكان ناشنوايي مي‌توانند از عمل جراحي رايگان كاشت حلزون براي شنواشدن بهره‌مند شوند كه زير چهار سال سن داشته باشند. اگر كودك ناشنوايي بيش از چهار سال سن داشته باشد نمي‌تواند از خدمات رايگان كاشت حلزون بهره‌مند شود و اگر خانواده نتواند هزينه جراحي سنگين آن را تامين كند اين كودك تا آخر عمر ناشنوا باقي مي‌ماند. هزينه ناشنوايي به مراتب براي جامعه سنگين‌تر است و بيمه حاضر نيست قانون خود را تغيير دهد تا افراد ناشنوا درمان شوند و بتوانند به جامعه بهتر خدمت كنند. در اين موقعيت مادر فداكار فيلم ناچار مي‌شود دست به انتخابي سخت بزند. در فيلم «پدران» در خلال داستان فيلم دو جوان در خودرويي هنگام رانندگي تصادف مي‌كنند. قانون پس از بررسي صحنه تصادف حكم مي‌دهد جواني كه مجروح شده و مواد مخدر مصرف كرده راننده خودرو بوده و جواني كه كشته شده سرنشين خودرو بوده است و بنابراين جوان مجروح عامل قتل تشخيص داده مي‌شود. پدر مقتول به استناد اين راي قانون شكايت مي‌كند و اتفاقاتي رخ مي‌دهد و در نهايت مشخص مي‌شود نماينده قانون غلط تشخيص داده است و پدر براي اثبات بي‌گناهي فرزندش مجبور مي‌شود به راه‌هاي خلاف قانون روي بياورد. در فيلم «شناي پروانه» فيلمي از شناي زني در استخر زنانه در فضاي مجازي پخش مي‌شود و شوهر زن ابتدا تلاش مي‌كند از طريق متصدي استخر عامل پخش فيلم همسرش را پيدا كند كه نمي‌تواند و دست به هنجارشكني و جنايت مي‌زند. در اين فيلم قانون قادر نيست باندهاي فساد و تبهكاري را شناسايي و دستگير كند اما هرگاه خلافكاران و باندهاي مافيايي مي‌خواهند رقيب‌شان را مجازات كنند به سهولت از قانون استفاده مي‌كنند و قانون در اين شرايط آماده و حاضر است. در فيلم «درخت‌گردو» مجروحان و بازماندگان حمله شيميايي عراق سال‌هاست با مشقت و رنج روزگار مي‌گذرانند و فرزندان آنها نيز معلول به دنيا مي‌آيند و اين وضعيت نسل اندر نسل در حال تكرار است و قانون براي اين قشر مظلوم كاري انجام نمي‌دهد و بسياري از فرزندان آنها مجبورند براي امرار معاش كولبري كنند. در فيلم «مغز استخوان» مرد بي‌گناهي براي تامين معاش خانواده و آينده بهتر آنان جرم قتلي را به گردن مي‌گيرد كه هيچ نقشي در آن نداشته و قانون نمي‌تواند اين حقيقت آشكار را كشف كند و حكم به اعدام مردم بي‌گناه مي‌دهد. برادر اين مرد با تحقيقات ابتداي حقيقت ماجرا را كشف مي‌كند و نشان مي‌دهد چشمان قانون به روي حقيقت بسته است. در فيلم «دوزيست» جواني فرصت‌طلب پنهاني محتويات قيمتي گاوصندوق همسايه را تخليه مي‌كند و به دنبال زندگي جديدش مي‌رود اما قانون دختر جواني كه روحش هم از اين سرقت خبر ندارد را طبق نظر صاحب متمول گاوصندوق بازداشت مي‌كند و نشان مي‌دهد قانون تنها به دنبال مختومه‌كردن پرونده‌هاست و هوشمندانه و با عدالت رفتار نمي‌كند. در فيلم «قصيده گاو سفيد» قانون به اشتباه مردي را مجرم تشخيص مي‌دهد و مرد به ناحق اعدام مي‌شود. يك سال بعد به همسر مرد خبر مي‌دهند براساس اطلاعات جديد شوهرش اشتباهي اعدام شده و طبق قانون براي گرفتن ديه به دادگاه مراجعه كند. زن از قانون پاسخ مي‌خواهد چرا چنين حكم فاجعه‌آميز و ناعادلانه‌اي صادر كرده‌ايد اما پاسخ قانع‌كننده‌اي دريافت نمي‌كند و مجبور مي‌شود با كودك معلولش تا آخر عمر اين درد جانكاه را تحمل كند. در فيلم «كشتار‌گاه» بحران اقتصادي كشور باعث شده برخي خانواده‌ها از روي ناچاري به قاچاق ارز روي بياورند. در اين كار عزيزان‌شان را از دست مي‌دهند و نمي‌توانند به قانون مراجعه كنند. بنابراين خودشان دست به كار مي‌شوند و جنايت‌هاي پي در پي در خفا اتفاق مي‌افتد و از قانون و عدالت خبري نيست. در فيلم «مردن در آب مطهر» موضوع هميشگي قاچاق انسان مطرح مي‌شود و نشان مي‌دهد قانون چشمش را روي اين معضل بسته و هنگامي كه جنازه‌اي در اين رابطه كشف مي‌كند تحقيقات رايج اداري انجام مي‌دهد و براي برطرف كردن معضل قاچاق انسان اقدام موثري انجام نمي‌دهد. د رفيلم «خون شد» به كارگرداني استاد مسعود كيميايي، مرد مصلحي كه از زندان رهايي يافته با مشاهده وضعيت اسفناك خانه و خانواده‌اش اميدي به قانون و اجراي عدالت ندارد لذا دست به چاقو مي‌شود و يك‌تنه براي اصلاح امور به پا مي‌خيزد. در فيلم «خروج» كه برگرفته از رويدادي واقعي در دهه هشتاد است، فرامرز قريبيان در نقش رحمت بخشي جانباز كشاورزي است كه از بي‌عدالتي و ناكارآمدي نمايندگان قانون به ستوه آمده و براي پايان دادن به اين وضعيت به همراه چند كشاورز زجر كشيده با تراكتور به سمت تهران حركت مي‌كند و سرانجام نيز قانون براي او كاري انجام نمي‌دهد. جايگاه قانون و عدالت در فيلم‌هاي مستند و كوتاه جشنواره نيز به همين منوال بود و شخصيت‌ها براي دستيابي به حق و حقوق‌شان مجبور بودند دست به اقداماتي بزنند كه غيرقانوني محسوب مي‌شود. با نگاهي عميق و تحليلي به آنچه در ساختار و حوزه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي كشور مي‌گذرد و نيز با نگاهي به آمار رو به تزايد فساد و جرايم در جامعه مي‌توان به جايگاه و اعتبار قانون در كشور پي برد و ما به ازاي واقعي داستان فيلم‌ها را در سطح كشور يافت.

فيلمسازان با اين‌گونه فيلم‌ها زنگ‌هاي خطر را به صدا درآوردند و به متوليان امور و حكمرانان هشدار مي‌دهند قانون و عدالت در كشور درست اجرا نمي‌شود و بسياري از قوانين جوابگوي نيازها و مطالبات امروز مردم نيست و نياز به بازنگري و اصلاح دارد و اگر تحولي اورژانسي ايجاد نشود ادامه اين روند كشور را به بن‌بست مي‌كشاند.




نمایی دیگر از هیات داوران فجر به روایت طهماسب صلح‌جو⇐فضا مقداری تنش داشت و داوران در مقابل هم گارد داشتند/می‌شد طوری برنامه‌ریزی کرد که داورها مجبور نباشند همه با هم بحث کنند/گاهی که می‌دیدم کلنجارها منجر به سوءتفاهم شده، ناراحت می‌شدم!/داروغه‌زاده در جلسات داوری حاضر بود ولی بیشتر نقش مبصر را داشت!!

سینماروزان: حرف و حدیثهای پیرامون داوری در جشنواره سی و هشتم فجر همچنان ادامه دارد و بالاخره یک داور پیدا شد تا نمایی دیگر و درعین حال ملموستر از هیات داوران ارائه دهد.
این داور، طهماسب صلح جو نام دارد که در زمره منتقدان قدیمی و درعین حال آرام ولی بااصول سینمای ایران است.

صلح جو جزو معدود منتقدان پیشکسوت سینمای ایران است که چند سال قبل و در اعتراض به تمامیت خواهی یک حلقه معدود، از ریاست بر انجمن منتقدان، استعفا داد و راه خود را از پیشکسوتانی که میخواهند به هر قیمت در راس این صنف باشند، جدا کرد!!
طهماسب صلح جو با اشاره به فضای متفاوت هیات داوران جشنواره به فیلم گفت: تصورم از فضای داوری همان فضای همیشگی بود و اینکه یک فضای فرهنگی است و قرار نیست چانه بزنیم اما امسال فضای هیات داوری مقداری تنش داشت و آدمها انگار در مقابل هم گارد داشتند و دوستانه و صمیمانه صحبت نمیکردند.
صلح جو ادامه داد: برای بهتر به ثمر رسیدن گفتگوها میشد سازمان دهی کرد و طوری برنامه ریزی کرد که این تعداد از داور(9نفر) مجبور نباشند همه با هم بحث کنند چون ما به این روش عادت نداریم که در یک جمع یکی حرف بزند و بقیه گوش کنند و عموما دوتا دوتا با هم مشغول صحبت میشدیم و نتیجه گیری، سخت میشد.
طهماسب صلح جو با اشاره به کلنجارهای هیات داوران گفت: اگر همه چیز اتوکشیده و تر و تمیز باشد قشنگ نیست و جلوه خوبی ندارد! وجود کلنجار در چنین فضایی بهتر است ولی باید تحمل بحث را هم داشته باشیم… گاهی که میدیدم این کلنجارها دارد منجر به سوءتفاهم میشود ناراحت میشدم. وقتی دو نفر حرف هم را نمی‌فهمند و میخواهند حرف خودشان را به کرسی بنشانند یعنی سوءتفاهم که بالاخره پیش میآمد و ما سعی میکردیم بگوییم که این راه بحث نیست و جمع نشده ایم که بگومگو کنیم و قرار است کار فرهنگی کنیم!!
این عضو هیات داوران پیرامون نقش دبیر جشنواره در این کلنجارها بیان داشت: دبیر در جلسات حضور داشت ولی هیچ وقت وارد بحثهای داوری نمیشد بلکه بیشتر نقش مبصر و مدیر جلسه را داشت تا هنگام تنش، اوضاع را کنترل کند.

صلح جو با رد دخالت داروغه زاده در داوری خاطرنشان ساخت: خوشبختانه هیچ گونه تهدید کلانی نثار هیات داوران نشد و تنها مساله ای که وجود داشت همان کلنجارها و بحثها بود که این بحثها گاهی صداها را بالا میبرد…




یک عضو هیات داوران فجر با تایید اختلاف‌نظر در اعطای سیمرغ به جواد عزتی بیان داشت⇐کنار گذاشتن جواد عزتی به خاطر سعید راد نبود!!/عزتی برای “شنای پروانه” رای نیاورد!!/وظیفه داروغه‌زاده است که از آرای داوران دفاع کند!!

سینماروزان: خروجی عملکرد هیات داوران جشنواره سی و هشتم فجر از اعطای سیمرغ اصلی به فیلمی منسوب به اسپانسر جشنواره تا حال حسابی به فیلمی که اختتامیه را تحریم کرده بود و نادیده گرفتن بازی‌های درجه یک مهدی حسینی‌نیا و جواد عزتی در “شنای پروانه” و ژاله صامتی در “پسرکشی”، به‌شدت مناقشه‌برانگیز بوده است.

عباس بلوندی از اعضای هیات داوران جشنواره سی و هشتم فجر در چرایی این عملکرد به مهر گفت: معمولا بسیاری از دوستان در سینما از داوران انتظار دارند که به فیلم و یا رشته‌هایی که در آن حضور دارند بیشتر توجه شود و برای همین خود من ۴۸ ساعت مانده به پایان داوری تلفن خود را خاموش کردم تا مجبور به جواب دادن به کسی نباشم که بعد نتوانم خواسته آن‌ها را عملی کنم.

بلوندی ادامه داد: تاکید می‌کنم که داوری‌ها و نتیجه آن براساس یک خرد جمعی صورت گرفت و داوری هیچ رشته‌ای از این امر مستثی نبود. در این میان ۲ مورد در رشته‌های مختلف داشتیم که به ۲ بار رأی‌گیری رسید چرا که هیات ۹ نفره داوران، سه رای به سه فیلم داده بودند که این خود مشکل‌ساز می‌شد به همین دلیل دوباره رای گیری می‌کردیم تا بتوانیم به یک نتیجه نهایی برسیم. می‌خواهم بگویم که برای انتخاب برگزیدگان نهایی همه موارد مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت لیست نهایی اعلام شد. در چنین شرایطی اعتراض از سوی یک هنرمند نسبت به داوری یا هر چیز دیگر را درک نمی‌کنم. البته این را هم باید بگویم معمولا داوری‌های جشنواره فیلم فجر در دوره‌های مختلف همواره با حاشیه همراه بوده است چرا که سلیقه‌ها و نگرش‌ها در سینمای ایران مختلف است.

بلوندی درباره تحریم اختتامیه توسط صاحبان فیلمی پرسیمرغ گفت: تاکید می‌کنم که دفاع از آرای جشنواره برعهده ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره فیلم فجر است و درست نیست که هیات داوران در این زمینه ورود پیدا کنند و بیانیه‌ای صادر کنند.

بلوندی درباره سیمرغهای پرحاشیه بازیگری اظهار داشت: واقعیت این است که ماجرای سیمرغ بازیگری مثل جواد عزتی به این داغی که در فضای مجازی و اخبار آمده است، نبود. سعید راد یکی از پیشکسوتان سینمای ایران در حوزه بازیگری است و نظرات وی نیز می‌تواند برای همه مهم باشد. اختلاف نظری در زمینه انتخاب جواد عزتی به عنوان بازیگر نقش مکمل بود اما به این شدت که در رسانه‌ها منتشر شد نبود.

بلوندی ادامه داد: البته تاکید می‌کنم که اختلاف‌نظرها می‌تواند طبیعی باشد و ممکن است یک داور از بازی آقای ایکس خوشش بیاید و یک داور از بازی این بازیگر خوشش نیاید. اما درباره این بخش بعد از بحث‌های بسیار در نهایت هیات داوران به یک نتیجه واحد رسیدند که اعلام هم شد.

بلوندی افزود: کنار گذاشتن جواد عزتی به خاطر نظر سعید راد نبود بلکه در این زمینه بحث‌های زیادی شد که در نهایت نتیجه آن در شب اختتامیه مشخص شد. البته یکی از گزینه‌های اصلی ما در نقش مکمل مرد جواد عزتی بود و باید بگویم که بازی این هنرمند در فیلم «آتابای» بسیار خوب است اما رای گیری نهایی به نفع این بازیگر تمام نشد. در مورد نامزدی در بخش بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «شنای پروانه» اما باید بگویم که جواد عزتی در این بخش رای کمی گرفت که همین مساله سبب شد تا در این بخش نامزد هم نشود!!




درحالی‌که سیمرغ بهترین فیلم جشنواره به فیلمی رسیده که با حمایت یک بانک شهری تولید شده، دبیر جشنواره اظهار داشت⇐هیچ کدام از فیلم‌هایی که منتسب به شهرداری بود جایزه نگرفت!/شهرداری برای حمایت ۸میلیاردی از جشنواره، با سازمان سینمایی قرارداد بسته و هیچ پولی به‌صورت جداگانه به جشنواره نرسیده!/شهرداری تاکنون فقط ۶۰درصد مبلغ حمایت(نزدیک ۵میلیارد) را پرداخت کرده!!/اگر شهرداری بخواهد بر داوریها تاثیرگذار باشد باید ۱۰۰میلیارد بدهد!!

سینماروزان: جشنواره سی و هشتم فجر جشنواره‌ای بود که چندین روز معطل فیلمی ماند که لوگوی یک بانک شهری در تیتراژش به چشم می‌خورد و جایزه اصلی جشنواره نیز به همین فیلم رسید!

البته این جشنواره همان جشنواره‌ایست که حمایت ۸میلیاردی شهرداری را داشت، در اختتامیه هم مزین(!) شد به حضور پیروز حناچی شهردار تهران و در بخش مسابقه مستندش هم دو فیلم وجود داشت که دست‌اندرکارانش نام‌خانوادگی حناچی داشتند!!

با این حال ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره اعتقادی ندارد به همراهی با شهرداری در جشنواره!!

داروغه‌زاده در خلال گفتگویی تفصیلی که با ایرنا داشت، گفت: در این دوره شهرداری هشت میلیارد کمک هزینه را تقبل کرد که هنوز همه آن نیز پرداخت نشده است و تنها 60 درصد(۴.۸میلیارد) آن را دریافت کرده ایم. فیلمی که شهردار تهران حامی آن بود نیز جایزه ای در بخش مستند دریافت نکرد و هیچ کدام از فیلم‌هایی که منتسب به شهرداری بود جایزه نگرفت.امسال تقسیم جوایز میان فیلم‌هایی که مستقل ساخته شده بودند نسبت به سال‌های گذشته بیشتر بود و پراکندگی جوایز به گونه ای بود که هیچ ارتباطی با نهادهای دولتی و حاکمیتی نداشتند. اگر شهرداری بتواند در داوری ها تاثیر بگذارد حداقل باید صد میلیارد بدهد؛ با هشت میلیارد و این رقم ها امکانش وجود ندارد.

داروغه‌زاده با اشاره به اینکه شهرداری مستقیم با سازمان روبرو بوده و نه جشنواره، بیان داشت: بودجه ما از سوی سازمان سینمایی تامین می‌شود؛ اسپانسر هم با این نهاد قرارداد می‌بندد و ما پولی جداگانه از اسپانسر دریافت نمی‌کنیم. هیچ ارتباط مالی میان دبیرخانه و اسپانسرها وجود ندارد زیرا قراردادها با سازمان سینمایی بسته می شود و سازمان سینمایی هزینه های جشنواره را پرداخت می کند.




حرفهای تازه مسعود فراستی که بدوبدو در نشست خبری یکی از فیلمهای جشنواره حضور یافته و افتخار کرده بود به ادا شدن حق مطلب⇐پوستر جشنواره شبیه کاغذ دیواری آشپزخانه بود!!/چطور “ابر بارانش گرفته” که الفبای سینما را هم بلد نیست کاندیدا می‌شود و جایزه می‌گیرد؟؟/ “آتابای” در حد یک فیلم آماتوری است که بازیگرش جلوی دوربین نعره می‌زند که بگوید من بازی بلدم!!/داستان جشنواره فجر کاملا ریل‌گذاری شده سیاسی، جناحی، باندی است!/همچنان نگاه بهشتی و یارانش بر جشنواره حکمفرماست!

سینماروزان: مسعود فراستی که در روندی عجیب و پیش‌بینی‌نشده حین برگزاری جشنواره در نشست خبری فیلم “روز صفر” حاضر شده بود و گفته بود افتخار می‌کند به اینکه حق مطلب با سینما ادا شده است در تازه‌ترین برنامه “هفت” انتقادات تندی را نثار جشنواره فجر کرد بدون اینکه بگوید این همان جشنواره‌ایست که پنج جایزه را تقدیم فیلم محبوب ایشان می‌کند؛ حتی اگر عوامل فیلم، اختتامیه را تحریم کرده باشند!!

این منتقد سینما با بیان اینکه در ابتدا بگویم که این پوستر جشنواره بدترین پوستر در تاریخ جشنواره از ابتدا تاکنون است، گفت: اصلا معلوم نیست این پوستر چیست. یعنی از این بی‌سلیقه‌تر، بی‌فرم‌تر و بی‌هویت‌تر پوستر ندیده‌ام. من در نقد این 10 روز می‌خواستم بگویم، دوستان گفتند بگذارید بعد. از این بدتر نمی‌شود و هیچ معنی ندارد؛ شبیه کاغذ دیواری برای آشپزخانه است.

 مسعود فراستی گفت: فکر می‌کنم مجموعه جشنواره از انتخاب دبیر، انتخاب هیات انتخاب و انتخاب داوران برمبنای یک سلیقه خاص است که رئیس این سلیقه خاص یک بار گفت این ریل‌گذاری که ما کردیم حالاحالاها در سینمای ایران برپاست. این را آقای بهشتی گفت (سید محمد بهشتی شیرازی مدیرعامل فارابی و مدیر جشنواره فیلم فجر در سال‌های 62 تا 73) و می‌بینیم این جمله درست است و ریل‌گذاری که آقای بهشتی و یارانش کردند که اساسا ریل‌گذاری سینمای جشنواره‌ای بود آن طیف و نگاه همچنان بر سینمای ایران حاکم است. از دبیر جشنواره تا هیات انتخاب، هیات داوران و نتیجه آرا و تقسیم جوایز.

وی افزود: نظرم را راجع به فیلم “خروج” ابراهیم حاتمی کیا می‌دانید اما کاندیدا نشدنش را نمی‌فهمم و بعد فیلم “ابر بارانش گرفته” که الفبای سینما را هم بلد نیست کاندیدا می‌شود و جایزه می‌گیرد. “آتابای” در حد یک فیلم آماتوری است که پولش را بازیگر داده و نوشته و در جلوی دوربین نعره می‌زند که بگوید من بازی بلدم. این نه کارگردانی و فیلمنامه به معنای جدی دارد اما کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی می‌شود و حتی در در نزدیک دریافت جایزه قرار می‌گیرد.

فراستی با بیان اینکه خوشبختانه همه نظر من راجع به فیلم ابراهیم (فیلم خروج ساخته حاتمی کیا) را می‌دانند، گفت: اما می‌خواهم این داوری را تحلیل کنم. یعنی همان خطی که گفتم؛ آدم‌های طیف حاتمی کیا و کسانی که نه می‌گویند، مستقل از اینکه شما فیلمش را دوست داشته باشید یا نداشته باشید، حذف می‌شوند. به نظر من داستان جشنواره فجر کاملا ریل‌گذاری شده سیاسی، جناحی، باندی است و این را به صدای بلند می‌گویم و به همین دلیل جایزه‌اش اعتبار ندارد. نه این تنها نظر من است بلکه نظر خیلی از آدمهایی که اهل سینما هستند چه مخاطبان حرفه‌ای و چه اهل نقد این است که این جوایز کاملا قابل پیش‌بینی بوده و ارزش جایزه جشنواره فجر را ندارد.

وی با بیان اینکه عکس‌العمل به تحریم شدگان خیلی بامزه است، گفت: راحت باج می‌دهیم. طرف جشنواره را تحریم کرده و در این فیلم معین بازی هم بلد نیست. به جشنواره فحش می‌دهد و تحریم می‌کند و جایزه اول را هم به او می‌دهیم. یعنی چه؟ این یعنی تقسیم غنائم برمبنای خط فکری سینمایی ریل‌گذاران اواسط دهه 60.

فراستی با تاکید بر اینکه مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر توهین آمیز است، تصریح کرد: کارگردانی دست کیست؟ این کارگردانی فاجعه است. کوچکترین کنترل و احترامی برای مخاطب نیست. یعنی دور هم جمع شده‌ایم و خیلی مشکلات بیرون داشتیم (این جمله همیشگی است) و نمی‌خواستیم بپذیریم و به زور پذیرفتیم و بلد نیستیم کارگردانی کنیم. شهیدی‌فر که کارش را بلد است نمی‌توانست کنترل کند. من به نظرم این اختتامیه درست بود و همه‌اش به هم می‌خورد. آن جشنواره آن اختتامیه را هم در پی دارد.




“کیهان” با ضعیف‌ قلمداد کردن آثار جشنواره فجر مطرح کرد⇐چرا در بخش عمده فیلمهای جشنواره، مصرف سیگار و دخانیات توسط زنان و دختران، به نمایش درآمد؟/چرا شمار زیادی از فیلم‌های این جشنواره، بدون هیچ الزام دراماتیک، صحنه‌های مصرف مشروبات الکلی را نشان دادند؟/چرا باید در ۱۷ فیلم یک جشنواره، تصویر برهنه مردان –مثلا در حمام- روی پرده سینما برود؟

سینماروزان: کیفیت آثار حاضر در جشنواره فجر از زمان اعلام نام فیلمها تا حین برگزاری جشنواره تا حالا که چند روزی هم از اختتامیه گذشته، محل انتقاد بوده است.

روزنامه کیهان با ضعیف خواندن کیفیت برگزاری جشنواره به طرح برخی سوالات درباره آثار جشنواره پرداخته است.

متن گزارش کیهان را بخوانید:

جشنواره فیلم فجر، به عنوان مهم‌ترین رویداد هنری کشور در سی و هشتمین دوره خودش –که ماحصل دولت دوازدهم و وزارت ارشاد این دولت است- نتایجی در پی داشت که قابل تأمل است.
یکی از نکاتی که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی حتما به آن واقف هستند و می‌اندیشند، روند رو به نزول جشنواره فیلم فجر است. به زعم بسیاری از کارشناسان، دوره سی و هشتم جشنواره فیلم فجر در همه جنبه‌ها، به ویژه در کیفیت و محتوای فیلم‌ها، ضعیف‌ترین دوره بود. این جشنواره، در روزگاری نه چندان دور، حتی اگر یک جشنواره پیشرو و انقلابی و خط‌شکن نبود اما حداقل، ویترینی از آثار مهم یک سال سینمای ایران بود. اما چه مدیریتی بر سینمای ایران اعمال شده که این جشنواره در سی و هشتمین دوره‌اش به ویترین ضعیف‌ها تبدیل شده است؟ هر چند که نباید از حق گذشت و باید گفت که چند فیلم «نسبتا خوب» هم در جشنواره فجر امسال وجود داشت. اما خوب‌ها هم نسبت به سال‌ها و دوران قبل، ریزش کردند.
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که فرد صالحی هستند و حتما دلسوز فرهنگ و آداب مردم، احتمالا از اتاق‌های فکر «ناصالح» و برنامه‌های برخی جریان‌ها که به فیلمسازها خط می‌دهند، اطلاعات دقیقی ندارند. اما واقعیت این است که جشنواره فیلم فجر، دست آنها را رو کرد و نشان داد که در پشت پرده چه خبر است.
در این دوره از جشنواره فیلم فجر، در تعداد زیادی از فیلم‌ها، مصرف سیگار و دخانیات توسط زنان و دختران، به نمایش درآمد و این تعداد فیلم، از شمار خارج شدند! شمار زیادی از فیلم‌های این جشنواره، بدون هیچ الزام دراماتیک، صحنه‌های مصرف مشروبات الکلی را نشان دادند. چرا باید در 17 فیلم یک جشنواره، تصویر برهنه مردان –مثلا در حمام- روی پرده سینما برود؟ اگر این اتفاقات در چند فیلم معدود می‌افتاد، تصمیم شخصی سازندگان این آثار محسوب می‌شد. اما وقتی ناگهان در یک جشنواره، خیلی از فیلم‌ها روی این موضوعات مانور دادند، مشخص است که یک دستورالعمل یا اتاق فکر، فیلمسازان را به طرح این گونه موارد فرا خوانده فیلم‌هایی که قرار است در ماه‌های آینده، روی پرده بتابند و بعدا در قالب دی وی دی یا از طریق اینترنت، به میان خانواده‌ها بروند و به این راحتی، زشتی‌ها را عادی‌سازی می‌کنند.
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مانند همه مردم ایران، عاشق قهرمانان ملی و دفاعی خودشان و مفتخر به حماسه‌ها و موفقیت‌های کشورشان هستند. اما اینکه چرا مراکز تحت فرمان ایشان، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری چندانی برای ساخت فیلم درباره این سوژه‌های زیبا نمی‌کنند، سؤال مهمی است که پاسخ به آن، بسیاری از مسائل را حل خواهد کرد. البته وزیر محترم، با حضور در مرکز جشنواره فجر، در جواب به پرسش مشابهی از سوی خبرنگاران، گفتند که «امکانات و منابع ما به‌شدت محدود است و این محدودیت پاره‌ای معذوریت‌ها را در زمینه حمایت ایجاد کرده‌ است!»(به نقل از خبرگزاری‌ها) اما باز هم این سؤال پیش می‌آید که چرا این منابع محدود در اختیار فیلمسازهایی از کشوری دوست و برادر قرار گرفت تا علیه ایران، سیاه‌نمایی کنند؟ و چرا این منابع محدود، در اختیار فیلم‌های مشابه قرار می‌گیرد؟
درد دل زیاد است و حتما وقت وزیر محترم ارشاد هم مثل منابع مالی، محدود است. پس خلاصه می‌کنیم؛ اگر آنچه در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، نیمی از اکران سال آینده را رقم بزند و با فرض اینکه بخش دیگر آثار را فیلم‌های پشت خط مانده تشکیل خواهد داد، سال آینده، شکست و خطر در انتظار سینمای ایران خواهد بود؛ وضعیت سینما، فراتر از قرمز است!




کارگردان فیلم مدعی شد⇐ ورود “کشتارگاه” به بخش “نگاه نو” بدون اطلاع من و حاصل توافق پنهانی تهیه‌کننده و مدیران جشنواره بود!!

سینماروزان: ازجمله آثار قابل تامل جشنواره سی و هشتم فجر “کشتارگاه” بود که در دل ماجرایی معمایی می‌کوشید تعریضی بزند به نقش عراقیان در بازار ارز ایران!!

“کشتارگاه” در بخش فیلم اولیهای فجر به نمایش درآمد ولی از منظر کیفی از بسیاری آثار بخش مسابقه هم جلوتر بود.

عباس امینی کارگردان “کشتارگاه” با انتقاد از عدم راهیابی فیلمش به بخش مسابقه به ایران گفت: ورود “کشتارگاه” به بخش نگاه نو بدون اطلاع من و حاصل توافق پنهانی تهیه‌کننده و مدیران جشنواره بود! بعد از این اتفاق با مدیران جشنواره تماس گرفتم ولی هیچ کس جواب تماس مرا نداد تا پیگیر شوم و در نهایت فیلم در بخش نگاه نو به نمایش درآمد درحالی‌که من‌می‌دانستم داوران به چشم فیلم‌اولی به این فیلم نگاه نخواهند کرد.

امینی ادامه داد: اگر “کشتارگاه” به سودای سیمرغ میرفت با توجه به ارزیابی که از جشنواره دارم میتوانست در چندین رشته کاندیدای سیمرغ شود ولی جشنواره فجر همین است!

عباس امینی با اشاره به توجهی که جشنواره فجر به صاحبان آثار ارگانی داشته بیان کرد: از همان زمان تولید میشود حدس زد در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد. معلوم است فیلمی که با بودجه محدود ساخته میشود نمیتواند با آثاری رقابت کند که با بودجه‌های کلان این ارگان و آن نهاد ساخته می‌شوند و در واقع همین حمایتها هستند که نتایج را مشخص می‌کنند.




محمدصادق رنجکشان در گفتگویی تفصیلی بیان داشت⇐”قیصر” یک فیلم بود که تمام شد و رفت؛ “خون شد” یک فیلم کاملا جدید است!/من با طیب خاطر برای کیمیایی سرمایه‌گذاری کردم و حتی اگر “خون شد” اکران نشود باز ناراحت نیستم!/کیمیایی پاسخ شهاب را با “خون شد” داد که سالن‌هایش پر بود!!/در ماجرای “قاتل و وحشی”، نعمت‌الله خودش مقصر است چون باعث شد دردسرهایی برای خودش و دیگران به وجود بیاید!!/ نعمت‌الله بارها زنگ زد و گفت برگرد ولی من نمی‌خواهم برگردم!!/نعمت‌الله باید این موضوع را بداند که اگر یک سرمایه‌گذاری آمد و برای فیلمش سرمایه‌گذاری کرد باید چطور از آن سرمایه حفاظت کند؟!/موافق نبودم که “عنکبوت” ساعت ۱۲شب در جشنواره به نمایش درآید!/درباره دستمزد نوید در “متری شش و نیم” از ساداتیان بپرسید!

سینماروزان: محمدصادق رنجکشان امسال چهار فیلم را به‌عنوان سرمایه‌گذار تولید کرد؛ دو فیلم‌ “شنای پروانه” و “خون شد” به طور مستقیم وارد جشنواره شدند.

فیلم‌ “عنکبوت” بخاطر التهاب مضمون در خارج از مسابقه جشنواره و در یکی از بدترین سانس‌ها به نمایش درآمد و فیلم چهارم “قاتل و وحشی” به‌دلیل اختلافات با کارگردان، سرنوشتش نامعلوم است.

رنجکشان در گفتگویی تفصیلی با “خبرآنلاین” درباره برخی وجوه پرسش‌برانگیز کارنامه امسالش حرف زده است.

*فیلم مسعود کیمیایی را در جشنواره دیدیم که شما سرمایه‌گذارش بودید.

«خون شد» کار خوبی بود و چون استاد کیمیایی هم فیلمنامه‌اش را نوشته بود و هم کارگردانی می‌کرد، لازم بود که من ساپورت کنم و این کار را انجام بدهیم و درنهایت به کمک آقای نوروزبیگی این کار را انجام دادیم. فکر می‌کنم فیلم خوبی است و این مردم هستند که حق دارند بپسندند یا نپسندند.

*می‌گویند این فیلم قیصر ۱۴۰۰ است. یک مقدار فضاهایش شبیه به همان فیلم است و استاد به دهه چهل و پنجاه برگشته، منتهی تفاوتش این است که این‌بار خانه و خانواده جای واژه ناموس قرار گرفته.

این را می‌گویند ولی واقعیت این نیست. قیصر یک چیزی بود و تمام شد و رفت و این هم یک فیلم کاملا جدید با موضوع جدید است. هر چیزی که آقای کیمیایی بسازد را می‌شود به یکی از فیلم‌های گذشته‌اش ربط داد. به نظر من این فیلم ربطی به قیصر ندارد و با یک فکر جدید و یک دنیای جدید ساخته شده. فکر می‌کنم مردم حالشان با این فیلم خوب است. یک مردی که ۷۸سالش است، این فیلم را ساخته و در سردترین شرایط در سوادکوه کار می‌کردیم و ایشان کوچکترین تذکری هم به ما نداد. این مرد جایگاه خاصی دارد و من هم با طیب خاطر در این فیلم سرمایه‌گذاری کردم.

*انتقادهایی از فیلم وجود دارد. امروز هم در بعضی از سالن‌ها واکنش‌های منفی نسبت به فیلم ایشان داشتیم. یک مقدار به نظر می‌رسد این اتفاقات برای فیلم‌های استاد طبیعی شده.

اینطور نیست که فقط برای استاد باشد برای فیلمسازهای دیگر هم وجود دارد. در فوتبال هم یک روز یک بازیکن را تشویق می‌کنند و یک روز دیگر آن را می‌کوبند. خبرنگارها هم محترم‌تر از آن هستند که به یک فیلم واکنش بدی نشان بدهند. برای من ژورنالیست‌ها آدم‌های محترمی هستند و من در سالنی که بودم واکنش بدی ندیدم. شاید استاد را یک زمانی از دست بدهیم و نباشد. حیف است. او سال‌ها زحمت کشیده. شاید خیلی‌ها این کار را نمی‌کردند ولی من با طیب خاطر سرمایه‌گذاری کردم و حتی اگر اکران هم نشود من ناراحت نیستم.

*اتفاقات هفته‌های اخیر باعث شد حاشیه‌های فیلم به نوعی بیشتر از متن آن باشد. ویدئویی که آقای کیمیایی منتشر کردند و جرقه‌ای شد برای تحریم جشنواره فجر. البته بعدتر آقای نوروزبیگی گفتند استاد به جشنواره می‌آیند اما دیدیم که نیامدند.

من هم اعتقاد داشتم ایشان تشریف نمی‌آورند و انتظاری هم نداشتم. دیشب هم با ایشان صحبت کردم و توقع آمدن از ایشان نداشتم. عقیده افراد محترم است و ما هم به عقیده ایشان احترام می‌گذاریم و به کسانی که آمدند هم احترام می‌گذاریم. اینکه ما شخصیت یک فردی را زیر سوال ببریم و روی همه هنرهایش خط سیاه بکشیم، درست نیست.

*ایشان روغن ریخته را نذر امامزاده کردند؟

نمی‌دانم. باید از کسی بپرسیم که این حرف را گفته. ما که خبر نداریم و کسانی که این حرف را گفتند باید خودشان پاسخگو باشند.

*شهاب حسینی انتقادات تندی به آقای کیمیایی داشت و ایشان واکنشی نداشتند. شما بعد از آن صحبت‌ها با ایشان صحبت کردید؟

 آقای کیمیایی فعلا قرار نیست جوابی به آقای حسینی بدهند. آقای حسینی هم شخصیت محترمی است و در یک جو و مود خاصی بودند. من نمی‌توانم بگویم صددرصد صحبت‌هایشان از دلشان بوده. ایشان جوان هستند و صلاح هم نیست آقای کیمیایی به ایشان پاسخی بدهند. پاسخش را با فیلمش داد که سالن‌هایش پر بوده. خوب است که همه به هم احترام بگذاریم  و برای هنرمندها احترام قائل باشیم و اجازه بدهیم حال سینما خوب باشد. وقتی ۸۰فیلم در سال ۹۸ ساخته می‌شود و ده فیلم می‌فروشد، خیلی باید حواسمان جمع باشد که کاری نکنیم که فیلمی را زمین بزنیم یا اکرانش را خراب کنیم. به نظر من کسانی که وفادار به سینمای امروز کشور هستند این کار را هیچ‌وقت نمی‌کنند.

*خیلی‌ها معتقدند پدیده جشنواره امسال «شنای پروانه» و محمد کارت هستند. شما سال گذشته هم به سراغ جوانان رفتید و فیلم‌های پرفروشی هم داشتید.

من جوان‌ها را دوست دارم و اگر هم امروز هستم بیشتر فیلم‌هایم را جوان‌ها کارگردانی کردند. شاید فیلمی بوده که اکران خوبی هم نداشته ولی فیلم‌های مثل «روسی» و «سرکوب» را داشتم. با آقای ایرج‌زاد «عنکبوت» را کار کردیم و… تنها فیلمسازی که یک مقدار سنش به من می‌خورد و با او کار کردم، آقای کیمیایی است. سه، چهار تا فیلم دیگر هم دارم یکی را آقای شهرام شاه‌حسینی کارگردانی کرده. «بی حسی موضعی» را هم حسین مهکام کارگردانی کرده و… شش، هفت فیلم برای سال ۹۹ دارم که ان‌شالله اکران خواهند.

*چه شد که در «شنای پروانه» سرمایه‌گذاری کردید؟

دفتر ما یک کمیته فیلمنامه‌خوانی دارد که در آن کمیته آقای کارت این فیلمنامه را برای ما فرستادند. تشخیص همه افراد آن کمیته بالاتفاق این بود که فیلمنامه خوبی است. خودم هم تشخیصم همین بود که با آقای کارت این کار را شروع کنیم و آقای صدرعاملی هم به عنوان تهیه‌کننده قرار گرفتند. امیدوارم فیلم خوبی شده باشد. آقای کارت پسر جوان خوش‌ذوقی است و فیلم‌های کوتاهش هم مورد توجه قرار گرفتند. این روزها هم همه از این فیلم تعریف می‌کنند.

*به سراغ «عنکبوت» برویم. رفتن سراغ سوژه سعید حنایی بعد این همه سال، یک مقدار عجیب است. فیلم هم از آن فیلم‌هایی است که امکان اکرانش سخت است.

من خودم موافق این نیستم که این فیلم در جشنواره ساعت ۱۲ شب پخش شود. به نظر من فیلم خوبی است و ما زندگی یک فردی که کارهای خوبی نکرده را به تصویر می‌کشیم. چند روز پیش هم یک تئاتر در همین رابطه در پردیس شهرزاد داشتیم که استقبال خوبی شد. امیدواریم مردم از این فیلم هم استقبال کنند.

*شما چندین پروژه هنوز روی پرده نرفته دارید و تعدادی فیلم ساختید. پردیس تئاتر هم فعالیت خوبی دارد. در سینمایی که به قول خودتان سودده نیست، این سرمایه‌گذاری حرف و حدیث‌هایی به دنبال داشته. اگر بخواهیم صریح بپرسیم اصلا چرا باید این همه پول وارد این سینما کنید؟

این همه پول نبوده. ۲۴۰میلیارد تومان در سال ۹۷ ترنوور کار سینما بوده؛ یک ماشین‌فروشی در خیابان عباس‌آباد من می‌شناسم ۸۰۰ میلیارد تومان ترنوور مالی‌اش بوده. کسانی هستند که نمی‌خواهند سینما اوج بگیرد. پول خونی است که در رگ سینما است. هنرمند درس خوانده دانشگاه رفته، می‌خواهد یک فیلم بسازد. این نمی‌تواند بدون پول بسازد. ما هم معمولا از جوان‌ها حمایت می‌کنیم. حالا کسی هم بنشیند و تفسیر کند و یادداشت بنویسد که این پول از کجا آمده. پول من مشخص است.

*این کلیدواژه پول کثیف یا پول مشکوک مدتی است در سینمای ما آمده.

اگر کسی فیلمنامه‌ای به دفتر ما بدهد و ما قبولش نکنیم دشمن ما می‌شود. کسانی بودند که این حرف را زدند و بعد سر خودشان به سنگ خورده. من اینجا اعلام می‌کنم. من یک ریال به هیچ بانکی، هیچ موسسه اقتصادی و وزارت دارایی بدهکار نیستم. ۵۴ سال است که کار می‌کنم و نزدیک به ۷۰ سالم است. پس من در این سن باید صنار سه شاهی داشته باشم که بخواهم در یک جای درست خرج کنم. نمی‌خواهم ببرم در ساختمان‌سازی. هزارها میلیارد در ساختمان سازی خرج می‌شود کسی چیزی نمی‌گوید. یک فیلم سه، چهارتومنی چرا باید این حرف‌ها باشد؟ به نظر من اینها که دشمن سینما هستند این حرف‌ها را می‌زنند.

*می‌گویند شما سینما را گران کردید.

مصداقی بگویید.

*مثلا نوید محمدزاده و قراردادهایی که با شما داشته و مثلا می‌گویند برای ۴ فیلم ۴میلیارد گرفته.

اولا شما گریبان تهیه‌کننده‌ها را بگیرید. ما فیلم «متری شیش‌ونیم» را با نوید محمدزاده داشتیم که آقای ساداتیان تهیه‌کننده و شریک من در سرمایه‌گذاری بودند. از ایشان بپرسید. از خود آقای نوید محمدزاده هم می‌شود سوال کنید. این که «می‌گویند….» اعتباری ندارد. وقتی ما وارد سینما شدیم دهها یا صدها دشمن داشتیم و الان افرادی هستند که پشت سر ما حرف می‌زنند. سال‌ها می‌گفتند پول‌های فلان و پول‌های شسته شده و … ولی نتوانستند ثابت کنند. من سه سال است هستم چرا گروههای نظارتی یا دادگستری نیامدند به من بگویند این پول‌ها چیست؟ برای اینکه آنها می‌دانند. و آنهایی که نمی‌دانند و می‌خواهند به سینما ضربه بزنند باید نگران باشند. چون به سینما ضربه می‌زنند نه من.

*پس این اتهام گران کردن سینما و بالا بردن دستمزدها را رد می‌کنید؟

این یک دروغ بزرگ است.

*فیلم «قاتل و وحشی» هم می‌توانست در جشنواره باشد اما نبود. فکر می‌کنم جای حمید نعمت‌الله خیلی خالی است.

ما برای آقای نعمت‌الله احترام قائل هستیم اما در بیزینس اولین حرف را دو دوتا چهارتا می‌زند. نمی‌شود بیزینس کنیم و رفاقتی کار کنیم. آقای نعمت‌الله بسیار مرد شریف ومحترمی است برای فیلمش هم با جان و دل ایستادم تا ساخته شود. ولی خودش مقصر است و شاید کمتر قدرشناسی کرد و باعث شد یک دردسرهایی برای خودش و دیگران به وجود بیاید. من به خاطر بعضی از مسائل از این پروژه جدا شدم و بعد ایشان با یک آقای دیگر تفاهم کرد و با هم دچار مشکل شدند. آقای نعمت‌الله هم الان بارها زنگ می‌زند و می‌گوید برگرد. من نمی‌خواهم برگردم.

*حیف آن فیلم نیست؟

حیف خودم است. آقای نعمت‌الله باید بداند که اگر نعمت‌الله است من هم رنجکشان هستم. باید این موضوع را بداند که اگر یک سرمایه‌گذاری آمد و برای فیلمش سرمایه‌گذاری کرد باید چطور از آن پول حفاظت کند. متاسفانه این کار را نکرد و الان هم امیدواریم که در نهایت پیش خودمان بیاید و البته فکر نمی‌کنم به جشنواره می‌رسید. خیلی کار داشت. در تدوین خیلی مشکل داشت. بعید می‌دانم که به جشنواره می‌رسید ولی فیلم خوبی است.

*شما درباره جزئیات فیلم‌ها خیلی صحبت می‌کنید و مشخص است که در جریان هستید. به نظر می‌رسد تا الان مسیرتان سمت دیگری اشتباهی رفته و الان سمت دلتان یعنی سینما برگشتید؟

نه جایی نرفته. من بیزینس را خیلی دوست دارم و از سال‌ها پیش بیزینس می‌کردم. سال ۱۳۴۸ اولین دسته چکم را گرفتم.

*در فوتبال مثلا می‌گویند یک سرمایه‌گذاری آمده و تیم را هم ارنج می‌کند. این جزئیاتی که می‌گویید حس می‌کنم یک جاهایی مثلا می‌گویید این سکانس اضافه است و …

من سر فیلم محمد کارت یک بار هم نرفتم. خود آقای صدرعاملی و آقای محمد کارت هستند می‌توانند بگویند. برای اینکه همیشه به کارگردان احترام می‌گذارم و می‌گویم کارگردان باید کارش را بکند. جایی که سرمایه را می‌خواهد باید سرمایه تزریق شود. سر فیلم «قاتل و وحشی» شاید سه بار رفتم و سر زدم. اصلا نه ارنج می‌کنیم و نه نظری به کسی تحمیل می‌کنیم و نه دوست دارم کست بچینم. اینها حرف‌هایی است که به آن توجه نکنید.




ابوالحسن داوودی در تازه ترین گفتگویش مطرح کرد⇐یک‌جور فرهنگ ریاکارانه در ما نهادینه شده!/آنها که امسال جشنواره را تحریم کردند در طول این ۳۸ سال کجا بودند و چرا صدایشان بلند نشد؟/داوری جشنواره را نپذیرفتم چون میدانستم نمیتوانم به عنوان یک داور مستقل، کار خاصی انجام دهم!/باید جشنواره را پس بگیریم ولی نه با دعوا!!!/هنرمندان، بخش عمده‌ای از اعتبارشان را گذاشتند در سبد روحانی ولی ایشان دهن‌کجی نسبت به فرهنگ و به‌خصوص سینما انجام داد؟!/نگاه ابزاری به هنرمندان باعث شده دیگر به هیچ‌کس اطمینان نداشته باشیم که بخواهیم بخشی از اعتبار خود را سرمایه او قرار دهیم و این بزرگ‌ترین زنگ خطر است برای مدیریت کلان کشور!

سینماروزان: از جمله سینماگرانی که نامش به عنوان گزینه داوری جشنواره سی و هشتم فجر شنیده شد ابوالحسن داوودی بود که البته داوری را نپذیرفت و ترجیح داد نظاره گر داوریهای پرمناقشه همکارانی باشد که تقریبا سینمای مستقل را بایکوت کردند.
با این حال ابوالحسن داوودی چندان احساس نزدیکی با تحریم کنندگان فجر هم ندارد و همین است که پارادوکس خاصی ساخته.
ابوالحسن داوودی با انتقاد از تحریم کنندگان جشنواره به فرهیختگان گفت: حرف‌های من، خوشایند خیلی از کسانی که جشنواره را تحریم کردند، نیست. تصور من این است که ما همیشه یک مشکل در جامعه ایرانی داشته‌ایم که این مشکل را هیچ‌وقت به‌دلایل مختلف نخواستیم بپذیریم. این، یک مشکل ژنتیک است که به‌دلیل موقعیت استراتژیکی‌ که کشور ما در طول قرون داشته، انگار در خون و کروموزوم‌های ما به‌وجود آمده است. با عرض پوزش از خودم و دیگران، باید بگویم یک‌جور فرهنگ ریاکارانه در ما نهادینه شده و این جنس از بی‌مسئولیتی و خودبینی و در شکل واضح‌ترش بگوییم «ریاکاری»، در همه ما وجود دارد. این اتفاق باعث شده که در خیلی از موارد، خودمان را همیشه با فاصله از چیزی که در مقابل‌مان هست، قرار دهیم و خودمان را جزء آن ندانیم.
داوودی ادامه داد: مثلا در همین مورد جشنواره فجر، من یا له آن هستم یا علیه آن. همیشه هم با فاصله نسبت به آن عمل کرده‌ام. یعنی وقتی علیه آن بوده‌ام انگار من هیچ نقشی در سرنوشت آن نداشته‌ام و به‌زور به من تحمیل شده، در‌حالی‌که واقعیت این نیست. خیلی از اتفاق‌هایی که در جامعه ما می‌افتد ناشی از خودمان است. ناشی از این است که ما خودمان همیشه کاری را انجام می‌دهیم اما در مواقعی که لازم است، شبیه «میرزا آقاخان نوری»، ریشمان را می‌شوییم، خضاب می‌زنیم، بوی خوب می‌دهیم و خودمان را از همه آلودگی‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد، مبرا می‌کنیم. بخش عمده‌ای از این آلودگی و فساد، حاصل برخوردهای همه ماست. الان کسی نمی‌تواند خودش را به‌طور کامل کنار بکشد و در جناح مقابل قرار بگیرد و بگوید این یک جشنواره دولتی است و… خیلی از این دوستانی که این کار را می‌کنند، اصولا در طول این 38 سال کجا بودند و چرا صدایشان بلند نشده است؟ یعنی تازه متوجه شده‌اند که این جشنواره، دولتی است؟ اگر با این رویکرد مشکل داشتید، حالا مگر چه اتفاقی افتاده است؟
داوودی افزود: اتفاقا من معتقدم جشنواره فجر همه این ایرادات را در طول این سال‌ها داشته و دارد اما مساله مهمی که هست اینکه جشنواره فجر به‌عنوان یک آیینی که چه بخواهیم و چه نخواهیم به یک سنت ملی تبدیل شده، ما باید بیاییم این ارتباط را برقرار کنیم و آن را پس بگیریم نه با دعوا، بلکه با آشتی می‌توانیم حرف‌مان را به کرسی بنشانیم. طوری که دولتی که می‌خواهد یک تصویر داشته باشد، احساس نکند تصویرش با فاصله از یک گروه چریکی که حالا می‌خواهند براندازی کنند، جداست. نه، اینها ملت ایران هستند و من هم جزء ملت ایران هستم. من هم سربلندی این کشور را می‌خواهم. من هم می‌خواهم وقتی تصویر حاصل عمر خودم را در این ویترین می‌گذارم، روی این ویترین آلودگی ننشیند و به آن نسبتی داده نشود. خودم در درجه اول باید تلاش کنم این را درست کنم. طبعا در این شرایط، مشکل این است که کنار گذاشتن و فاصله گرفتن از آن، یک جنسی از عافیت‌طلبی و کمی ریاکارانه است. این دوغ و دوشابی که در این لیست‌دادن‌ها و اسامی و آدم‌هایی که پیش افتادند، می‌بینم که اینها خیلی‌هایشان عزت خودشان را در خارج از این سرزمین می‌طلبند و آدم‌ها را به شکل ابزاری می‌بینند که برای خودشان آن طرف آب‌ها اعتباری را جست‌وجو ‌کنند. افتخار آن طرف آب‌ها بد نیست خیلی هم جذاب است به‌شرط آنکه واقعی باشد. به‌شرط اینکه از دانش و اعتبار خود آن آدم سرچشمه بگیرید، ولی اینکه در مواقعی سیاسی، یک گروه سینما را پیش‌آهنگ قرار می‌دهند و آنها را می‌برند و مطامع دیگری را جست‌وجو می‌کنند، این به‌هیچ‌وجه قانع‌کننده نیست.
کارگردان “مرد بارانی” با نقد برخورد سیاسیون با اهالی فرهنگ گفت: از طرف مقابل هم این مشکل بزرگ ماست. باید تعارف را کنار بگذاریم. این مسیری که مدیران فرهنگی در پیش گرفته‌اند، درست نیست. در تمام طول سال تصور می‌کنند که هر چه گفتند باید بگوییم چشم و فقط در یک دوره‌ای که ممکن است جشنواره باشد یا در بخش سیاسی‌اش، انتخابات باشد به‌کار می‌آییم. در انتخابات ریاست‌جمهوری ببینید که همه هنرمندان رفتند و به شکلی، بخش عمده‌ای از اعتبارشان را گذاشتند در سبد آقای روحانی. آن‌وقت ببینید ایشان چه اندازه دهن‌کجی نسبت به فرهنگ و به‌خصوص سینما انجام داده است. چقدر این تصویری که نسبت به برخوردش با سینما ارائه داده، تصویر چرکی بوده است. اینها انگار یک ابزاری بودند که آمدند در انتخابات و کمک کردند و این آقا شده رئیس‌جمهور. بعد هم فقط تبدیل شدند به ابزاری که مثلا در افطاری سینماگرها باید دعوت شوند و سپس فیلمش پخش شود که اینقدر هنرمند به آنجا آمدند. این اشکال است. من احساس می‌کنم که دیگر به هیچ‌کس اطمینانی ندارم که بخواهم بخشی از همین اعتبار اندکم را سرمایه او قرار دهم. این بزرگ‌ترین زنگ خطری است که برای همه مدیریت کلان کشور اتفاق می‌افتد؛ نه با بگیر و ببند درست می‌شود و نه با بیشتر محدود کردن. در اینکه همه ما متوجه شویم که چه اشتباهاتی کرده‌ایم؛ از خود آحاد این مملکت تا همه مدیران و مسئولان زمینه آشتی ملی باید فراهم شود. پیش‌آهنگش هم می‌تواند فرهنگ و سینما شود. تا چنین اتفاقی نیفتد، این دور باطل ادامه پیدا می‌کند.
داوودی در چرایی عدم پذیرش داوری جشنواره امسال فجر گفت: خیلی از دوره‌ها به من پیشنهاد داوری می‌شود. من به‌هیچ‌عنوان قصد نداشتم که این را بیان کنم چون فکر می‌کنم قطعا اگر من در خودم این توان را می‌دیدم که با حضورم، آن چیزی که به آن اعتقاد دارم یا حتی بخشی از آن را در جشنواره مطرح کنم، حتما این پیشنهاد را می‌پذیرفتم و در آن شرکت می‌کردم. چون معتقدم جشنواره فجر به همان میزانی که اشکال دارد، به همان اندازه به من و امثال من کمک کرده است. به اینکه من بتوانم تصویر خودم را به‌عنوان یک کارگردان حرفه‌ای ایرانی به جامعه خودم ابراز کنم، قطعا جشنواره یکی از مهم‌ترین‌هایش بوده است. این جشنواره مال من هم هست و قطعا من اگر بخواهم از آن کناره بگیرم یعنی عافیت‌طلبی کرده‌ام، اما من واقعا عافیت‌طلبی نکردم. من فکر کردم الان شرایط و محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی، فضا و حتی حب‌وبغض‌هایی ممکن است وجود داشته باشد و قبل از هر چیزی، ما به‌عنوان نسلی که داریم به پیری می‌رسیم، وظیفه‌مان است که این شکاف‌ها را پر کنیم. با دعوا هیچ‌وقت چیزی درست نمی‌شود. اینکه سعی کنیم مدام این فاصله‌افکنی را بیشتر کنیم، کار درستی نیست. کاری که متاسفانه بخشی از مسئولان فرهنگی ما انجام می‌دهند. اصلا حواس‌شان به این نیست سیاست‌هایی که پیش می‌برند، سیاست‌هایی است که قبل از هر چیز، خودشان را از سر‌شاخه سرنگون می‌کند و این شکافی که عمیق‌تر می‌کنند، واقعا وظیفه ماست که پر کنیم، بنابراین عافیت‌طلبی معنایی ندارد اما من احساس کردم شاید الان، زمان مناسبی برای داوری نیست!
داوودی در چرایی تقبیح تحریم جشنواره و درعین حال تحریم داوری بیان داشت: جشنواره فجر متاسفانه وارد یک وضعیت محتومی شده که اگر تجدیدنظر اساسی، نه از جانب من که به‌عنوان یک داور وارد آن می‌‌شوم، بلکه توسط مدیران فرهنگی رده بالا و نه دبیر جشنواره، در آن شکل نگیرد، وضعیت بغرنج‌تر می‌شود. طی این سرنوشت محتوم، من هم بروم آنجا، نمی‌توانم کاری انجام دهم. فقط ممکن است توسط یک عده‌ای تقبیح شوم و توسط عده محدودتری هم مورد تشویق قرار گیرم. اتفاق خاصی نمی‌افتد و نمی‌توانم بعنوان داور مستقل کار خاصی  انجام دهم. نگران این تقبیح و تشویق‌ها هم نیستم. من معتقد به براندازی نیستم، بلکه معتقدم ما اهل این کشور هستیم و باید مشکلات خودمان را در همین‌جا با همدیگر حل کنیم. این اتفاق می‌تواند قبل از هر چیزی به شکل متمدنانه‌ای در عرصه فرهنگ رخ دهد. کلید این آشتی باید از جایی زده شود.




تعبیر “کیهان” از هیات داوران جشنواره سی و هشتم⇐گروهی سیب‌زمینی پوست‌کن که مقداری هویج و پیاز هم میان‌شان توزیع شده!!

سینماروزان: کیفیت بحث‌برانگیز داوری‌های جشنواره فجر و کنار گذاشتن شماری آثار باکیفیت نظیر “خون شد”، “پسرکشی” و “کشتارگاه” و وارد کردن آثار ارگانی و از جمله محصولات متبوع شهرداری و فارابی میان کاندیداها با انتقادات مختلف مواجه شده است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” با نقد کیفیت داوریهای فجر نوشت: جشنواره سی و هشتم فجر داوری غیراستاندارد و غیرتخصصی داشت که در هیچ مراسم و جشنواره و فستیوال سینمایی دنیا همتا ندارد، اینکه 7 یا 9 نفر مثلا کارگردان و فیلمنامه‌نویس و بازیگر و بعضا فیلمبردار یا طراح صحنه بخواهند درباره 15-16 رشته تخصصی از جمله صدابرداری و صداگذاری و جلوه‌های ویژه تصویری و میدانی و چهره‌پردازی و… که هریک تخصص ویژه خود را می‌طلبد، به‌طور جداگانه و کارشناسانه اظهار نظر کنند!

این روزنامه ادامه داد: علاوه ترکیب و روش غیراستاندارد هیات ، داوری آثار مستند و کوتاه نیز برعهده هیئت داوران فیلم‌های بلند داستانی بخش نوعی نگاه، گذاشته شده بود. آثاری که هرکدام حیطه تخصصی خود را دارا بوده و کارشناسان خود را می‌طلبند. به هر حال این جدی نگرفتن و تقسیم کردن فیلم‌های کوتاه و مستند و در دوره‌های پیشین حتی فیلم انیمیشن در بین هیئت‌های داوری، پیش از این هم در جشنواره فیلم فجر سابقه داشته انگار که گروه‌هایی برای سیب زمینی پوست کندن تشکیل شده باشند حالا مقداری پیاز و هویج و کدو هم وجود دارد که آنها را بین گروه‌های سیب زمینی پوست‌کن تقسیم می‌کنند! ضمن اینکه حتی در این مورد هم پوست کندن هویج و کدو مقداری با پیاز و سیب زمینی تفاوت داشته و تخصص خود را می‌خواهد وگرنه مقادیر زیادی از این دو نوع هدر می‌رود!




یک فعال سینما با زیر سوال بردن کیفیت داوری‌های جشنواره سی و هشتم بیان داشت⇐انگاری عمدا برخی فیلمها را نادیده گرفتند!/داوران فجر با نادیده گرفتن “خون شد”، به‌دنبال نمایش بزرگی(!) خود بودند؟/کدام فیلم جشنواره به خوبی “خون شد” سوداگری‌های بازار ارز را چوب زده بود؟؟ /چرا مستندهای مستقل و ازجمله “خط باریک قرمز” را بازی ندادند؟/اینکه دستیار یک داور دوتابعیتی جایزه می‌گیرد عجیب نیست؟؟/اگر بنا به بایکوت مطلق “پسرکشی” بود اصلا چرا فیلم را با تاخیر وارد جشنواره کردند؟؟/چرا در سال بازیهای ضعیف بازیگران زن، اجرای قدرتمند ژاله صامتی در “پسرکشی” دیده نشد؟/اینکه فردی هم داور است، هم برایش بزرگداشت می‌گیرند و هم دخترش را کاندیدا می‌کنند در شان جشنواره فجر است؟؟/انگاری در تعارف با حمایت ۸میلیاردی شهرداری مانده بودند و برای همین جشنواره را معطل فیلمی نگه داشتند که حمایت یک بانک شهری را داشت و درنهایت هم سیمرغ اصلی را به همین فیلم دادند؟؟/چرا “کشتارگاه” که به بهترین شکل پشت پرده مراودات اقتصادی ایران و عراق را نشان می‌داد نادیده گرفته شد؟؟/چرا جشنواره به افرادی باج داد که اساسا جشنواره را به رسمیت نشناخته و اختتامیه را تحریم کردند؟؟/از سال بعد در بالای فراخوان جشنواره با فونت درشت بنویسند: این فراخوان برای سینماگران مستقل است و افراد خاص(!) می‌توانند فراخوان را زیرپا بگذارند و باز جایزه بگیرند

سینماروزان: جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به اختتامیه رسید و اغلب جوایز مطابق پیش‌بینی‌ها توزیع شد تا مشخص گردد علیرغم ژست‌های استقلال‌طلبانه هیات‌ داوران این جشنواره، همچنان افراد و جریانات متصل هستند که باید از این جشنواره بهره‌مند باشند و همچنان مستقلین را که روی پای خود ایستاده‌اند به بازی نمی‌گیرند.

روح‌الله حسینی فعال سینما و رسانه با انتقاد از داوری‌های جشنواره گفت: انگاری عمدا برخی فیلمها را نادیده گرفتند و نخواستند آنها را احتساب کنند وگرنه چطور می‌شود یک فیلم کشدار و کسل‌کننده که حتی از آثار قبلی سازنده‌اش هم عقبتر است و حتی سوژه‌اش هم کپی سوژه فیلمی مربوط به ۱۵ سال قبل است نامش بین کاندیداها باشد ولی کیفیت روبه‌جلوی مسعود کیمیایی در “خون شد” دیده نشود.

این فعال سینما ادامه داد: کیمیایی در “خون شد” اجرای تمیزی ارائه داده ضمن اینکه خیلی خوب روایتش را به اتفاقات ارزی پیوند زده! کدام فیلم جشنواره این قدر خوب سوداگری‌های بازار ارز را چوب زده بود؟؟ داوران فجر با نادیده گرفتن “خون شد”، به‌دنبال نمایش بزرگی(!) خود بودند؟

حسینی با اشاره به ورود مستندهای ارگانی به فهرست کاندیداهای سیمرغ گفت: اینکه دستیار یک داور دوتابعیتی جشنواره جایزه می‌گیرد عجیب نیست؟؟؟چرا مستندهای مستقل و ازجمله “خط باریک قرمز” را بازی ندادند؟ نمیشود که بچه‌های مستقل را برای گرم کردن تنور وارد جشنواره کرد ولی در داوری سرشان را برید.

روح‌الله حسینی درباره ورود با تاخیر “پسرکشی” به جشنواره گفت: فیلم را با تاخیر وارد جشنواره کردند و در رای‌گیری هم احتسابش نکردند و حتی وقت کافی برای نشست خبری دراختیارش نگذاشتند!! آن هم درحالی‌که این فیلم یکی از بهترین آثار کارگردانش بود و بخصوص در بازیگری و اجرا از بسیاری آثار جشنواره بهتر و ارزنده‌تر بود؛ حداقلش این بود که در سال بازیهای ضعیف بازیگران زن، اجرای قدرتمند ژاله صامتی در “پسرکشی” باید دیده می‌شد ولی فیلم را کاملا بایکوت کردند. چرا؟ چون امثال صامتی اهل پارتی‌های شبانه نیستند؟؟ اگر بنا به بایکوت مطلق “پسرکشی” بود اصلا چرا فیلم را با تاخیر وارد جشنواره کردند؟؟ این اتفاقات بیش از پیش سوءظن مهندسی آرا را تقویت می‌کند!

این فعال سینما و رسانه با اشاره به حضور فریدون جیرانی در هیات داوران و کاندیداتوری فرزندش در بخش طراحی لباس بیان داشت: اینکه فردی هم داور است و هم برایش بزرگداشت می‌گیرند و هم دخترش را کاندیدا می‌کنند در شان جشنواره فجر است؟؟

روح‌الله حسینی با اشاره به تحریم اختتامیه توسط تیم تولید “روز صفر” بیان داشت: نمی‌دانم دلیل این همه باج دادن چیست؟؟ وقتی عوامل فیلمی علاقه ندارند داوری شوند چه اصراری بود که پنج جایزه نصیبشان شود؟؟ بهتر نبود اساسا اینها از داوری حذف می‌شدند و افرادی جایگزین می‌شدند که لااقل جشنواره را به رسمیت می‌شناسند؟

حسینی با اشاره به ورود با تاخیر فیلم “خورشید” به جشنواره گفت: انگاری در تعارف با حمایت ۸میلیاردی شهرداری از جشنواره مانده بودند و برای همین جشنواره را معطل فیلمی نگه داشتند که در تیتراژش نام یک بانک شهری به چشم می‌خورد و درنهایت هم سیمرغ اصلی را به همین فیلم دادند!

این فعال سینما تاکید کرد: آیا بهتر نبود وقتی فراخوان را منتشر می‌کردند رک و راست می‌نوشتند این فراخوان فقط برای سینماگران مستقل است و سینماگران خاص(!) می‌توانند فراخوان را زیر پا بگذارند؟؟ وگرنه چه دلیلی وجود داشت که فیلمی به‌روز از یک فیلم اولی به نام “کشتارگاه” که به بهترین شکل پشت پرده مراودات اقتصادی ایران و عراق را نشان می‌داد نادیده گرفته شود؟؟

روح‌الله حسینی




این است خروجی هیات داوران جشنواره سی و هشتم ⇐ اهدای بخش عمده جوایز به تحریم‌کنندگان اختتامیه، تهیه کننده مطبوع(؟!) سازمان ارزشی و…

سینماروزان: اختتامیه جشنواره سی و هشتم فیلم فجر با اهدای بخش عمده جوایز(۱۳ سیمرغ) به سه فیلم “شنای پروانه”، “روز صفر” و “خورشید” به اتمام رسید.

شنای پروانه(۵سیمرغ)، روز صفر(۵) وخورشید(۳) در صدر سیمرغ‌بگیران قرار داشتند و عجبا که دست‌اندرکاران تولید “روز صفر” که ۵سیمرغ نصیب‌شان شده بود به‌کل اختتامیه را تحریم کرده و هیچ کدام از جوایز را دریافت نکردند.

جایزه بهترین فیلم، فیلمنامه و طراحی صحنه به “خورشید” رسید که امیر بنان تهیه‌کننده سریال ارگانی “گیله‌وا” و جانشین‌تهیه فیلم ارگانی “ایستاده در غبار” هر دو از محصولات سازمان ارزشی اوج، تولیدش را برعهده داشت.

“شنای پروانه” سیمرغ مردمی را گرفت و درکنارش سیمرغ‌های مکمل زن و مرد، صدا و تدوین!

“روز صفر” سیمرغ‌های فیلم اول، نگاه ملی، جایزه ویژه هیات داوران، جلوه‌های ویژه میدانی و طراحی لباس زا گرفت.

“درخت گردو” سیمرغهای بازیگری مرد و کارگردانی را گرفت.

آمار کمی سیمرغهای جشنواره۳۸ به شرح زیر است:

–شنای پروانه(۵)

–روز صفر(۵)

–خورشید(۳)

–درخت گردو(۲)

–خروج(۲)

 

فهرست کامل سیمرغ‌بگیران جشنواره فجر به شرح زیر است:

–سیمرغ بلورین بهترین فیلم: مجید مجیدی و امیر بنان برای فیلم “خورشید”

–سیمرغ زرین بهترین فیلم با نگاه ملی: سعید ملکان برای فیلم “روز صفر”

–سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران: “شنای پروانه” به تهیه کنندگی رسول صدرعاملی

–سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه: نیما جاویدی و مجید مجیدی برای “خورشید”

–جایزه ویژه هیئت داوران: سعید ملکان برای فیلم “روز صفر”

–سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: محمدحسین مهدویان برای فیلم “درخت گردو”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن: نازنین احمدی برای فیلم “ابر بارانش گرفته”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد: پیمان معادی برای فیلم “درخت گردو”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن: طناز طباطبایی برای فیلم “شنای پروانه”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: امیر آقایی برای فیلم “شنای پروانه”

–سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه: بهمن و بهرام ارک برای فیلم “پوست”

–سیمرغ بلورین بهترین تدوین: اسماعیل علیزاده برای فیلم “شنای پروانه”

–سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری: مرتضی نجفی برای فیلم “تومان”

–سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های بصری: محمد برادران برای فیلم “خروج”

–سیمرغ بلورین جلوه های ویژه میدانی: محسن روزبهانی برای فیلم “روزصفر”

–سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی: مهرداد میرکیانی برای فیلم “خروج”

–سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس: امیر ملک‌پور برای فیلم “روزصفر”

–سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه: کیوان مقدم برای فیلم “خورشید”

–سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری و صداگذاری: مهدی صالح کرمانی و آرش قاسمی برای فیلم “شنای پروانه”

–سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن: بامداد افشار برای فیلم “پوست”

–سیمرغ بلورین بهترین عکس: مریم تخت‌کشیان برای فیلم “غلامرضا تختی”

–سیمرغ بلورین بهترین پوستر: محمد تقی‌پور برای فیلم
“بیست و سه نفر”

–سیمرغ بلورین بهترین آنونس: امید میرزایی برای فیلم “شاه کش”

–سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی: فیلم “دابر” برای کارگردانی سعید نجاتی

–سیمرغ بهترین فیلم مستند سینمایی به فیلم مستند “جایی برای فرشته ها نیست” به کارگردانی سام کلانتری و تهیه‌کنندگی محمد شکیبانیا و محسن شاه محمدمیراب

— سیمرغ بلورین بهترین فیلم نگاه نو به فیلم “روزصفر” به کارگردانی سعید ملکان

–جایزه ویژه سردار حاج‌قاسم‌سلیمانی: فیلم “آبادان یازده ۶۰” به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی حسن کلامی




معرفی کاندیداهای سیمرغ جشنواره سی و هشتم⇐با صدرنشینی “شنای پروانه” و “درخت گردو”+توجه ویژه به مجید، سعید و نیکی!! +حال حسابی به آقازاده یک داور، رخشان‌زاده و برادران افغان+!!+بایکوت نسبی “خون شد” و بایکوت مطلق “پسرکشی”

سینماروزان: فهرست کاندیداهای جشنواره سی و هشتم فیلم فجر کم و بیش مطابق پیش‌بینی‌ها اعلام شد.

در صدر آمار کاندیداها، شنای پروانه(۱۲کاندیداتوری)، درخت گردو(۱۱)، خورشید(۱۰) و روز صفر(۹) قرار گرفته‌اند.

به دنبال آنها پوست(۶)، آتابای(۵)، تومان(۵)، خروج(۵)، سه کام حبس(۴) و سینماشهرقصه(۴) قرار گرفته‌اند.

ابر بارانش گرفته(۳)، مغز استخوان(۲)، من می‌ترسم(۲)، مردن در آب مطهر(۲)، قصیده گاو سفید(۲)، آبادان یازده ۶۰(۲) و خون شد(۲) دیگر فیلمهایی هستند که در میان کاندیداها به چشم می‌خورند.

مارال جیرانی آقازاده فریدون جیرانی داور جشنواره هم کاندید جشنواره است؛ در بخش بهترین طراحی لباس برای “خروج”!!!

برادران محمودی افغان با اثری انتقادآمیز در دو رشته کاندیدا هستند و باران کوثری فرزند رخشان بنی‌اعتمادی که زیر بار تحریم فجر نرفت هم با نقشی متزلزل در “عامه پسند” کاندیدای سیمرغ است!!!

فیلم “خون شد”کیمیایی که به‌اعتقاد بسیاری جزو آثار قابل قبول این سالهای کارگردان است فقط در دو رشته کاندیدا شده؛ شاید به خاطر تحریم فجر توسط این کارگردان.

فیلم “پسرکشی”محمدهادی کریمی نیز گرفتار بایکوت مطلق شده؛ این فیلم که در روالی عجیب خیلی دیر وارد جشنواره شده و در رای‌گیری مردمی هم احتساب نشد حتی در یک رشته هم کاندیدای سیمرغ نشد آن هم در شرایطی که اغلب آنها که فیلم را دیده بودند از کیفیت بالای فیلمنامه و کارگردانی و همچنین بازی ژاله صامتی به‌عنوان برگ برنده فیلم یاد کرده‌اند.

فهرست کامل کاندیداها به شرح زیر است:

–نامزدهای بهترین فیلم
نیکی کریمی برای فیلم آتابای
امیر بنان و مجید مجیدی برای فیلم خورشید
سیدمصطفی احمدی برای فیلم درخت گردو
سعید ملکان برای فیلم روزصفر
رسول صدرعاملی برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین کارگردانی
نیکی کریمی برای فیلم آتابای
مرتضی فرشباف برای فیلم تومان
مجید مجیدی برای فیلم خورشید
محمدحسین مهدویان برای فیلم درخت گردو
سعید ملکان برای فیلم روز صفر
محمد کارت برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین فیلمنامه
نیما جاویدی و مجید مجیدی برای فیلم خورشید
سعید ملکان و بهرام توکلی برای فیلم روز صفر
محمد کارت، حسین دوماری و پدرام پورامیری برای فیلم شنای پروانه
بهتاش صناعی‌ها، مریم مقدم و مهرداد کورش‌نیا برای فیلم قصیده گاو سفید
علی زرنگار برای فیلم مغز استخوان
بهنام بهزادی و سحر سخایی برای فیلم من می‌ترسم

–نامزدهای بهترین نقش اصلی زن
نازنین احمدی برای فیلم ابر بارانش گرفته
پریناز ایزدیار برای فیلم سه‌کام حبس
مریم مقدم برای فیلم قصیده گاو سفید
ندا جبرئیلی برای فیلم مردن در آب مطهر
الناز شاکردوست برای فیلم من می‌ترسم

–نامزدهای بهترین نقش اصلی مرد
میرسعید مولویان برای فیلم تومان
فرامرز قریبیان برای فیلم خروج
پیمان معادی برای فیلم درخت گردو
امیر جدیدی برای فیلم روز صفر
علی شادمان برای فیلم مردن در آب مطهر

–نامزدهای بهترین نقش مکمل مرد
جواد عزتی برای فیلم آتابای
ارشیا نیک‌بین برای فیلم ابر بارانش گرفته
مجتبی پیرزاده برای فیلم تومان
بابک کریمی برای فیلم سینماشهرقصه
امیر آقایی برای فیلم شنای پروانه
نوید پورفرج برای فیلم مغز استخوان

–نامزدهای بهترین نقش مکمل زن
لیلا زارع برای فیلم خون شد
مینو شریفی‌پور برای فیلم درخت گردو
سمیرا حسن‌پور برای فیلم سه‌کام حبس
طناز طباطبایی برای فیلم شنای پروانه
باران کوثری برای فیلم عامه‌پسند
ستاره پسیانی برای فیلم من می‌ترسم

–نامزدهای بهترین موسیقی متن
حسین علیزاده برای فیلم آتابای
بامداد افشار برای فیلم پوست
رامین کوشا برای فیلم خورشید
حبیب خزایی‌فر برای فیلم درخت گردو
مسعود سخاوت‌دوست برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین تدوین
محمد نجاریان برای فیلم پوست
حسن حسن‌دوست برای فیلم خورشید
محمد نجاریان برای فیلم درخت گردو
میثم مولایی برای فیلم روز صفر
سیاوش پورخلیلی برای فیلم سینماشهرقصه
اسماعیل علیزاده برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین فیلمبرداری
سامان لطفیان برای فیلم آتابای
مسعود امینی تیرانی برای فیلم ابر بارانش گرفته
مرتضی نجفی برای فیلم تومان
هومن بهمنش برای فیلم خورشید
مسعود سلامی برای فیلم سه‌کام حبس
سامان لطفیان برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین طراحی لباس
رسول علیزاده برای فیلم پوست
مارال جیرانی برای فیلم خروج
بهزاد جعفری طادی برای فیلم درخت گردو
امیر ملک‌پور برای فیلم روز صفر
شیده محمود زاده برای فیلم سینماشهرقصه
غزاله معتمد برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین طراحی صحنه
پوریا اخوان برای فیلم پوست
کیوان مقدم برای فیلم خورشید
محمدرضا شجاعی برای فیلم درخت گردو
سهیل دانش اشراقی برای فیلم روز صفر
آیدین ظریف برای فیلم سینماشهرقصه

–نامزدهای بهترین صدا
امیر شاهوردی و سیدعلیرضا علویان برای فیلم پوست
رشید دانشمند و امین شریفی برای فیلم تومان
امیر نوبخت و آرش قاسمی برای فیلم خروج
حسین بشاش و محمدرضا دلپاک برای فیلم خورشید
مهدی صالح‌کرمانی و آرش قاسمی برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین جلوه‌های ویژه بصری (CGI)
جواد مطوری برای فیلم آبادان یازده 60
محمد برادران برای فیلم خروج
جواد مطوری برای فیلم خورشید
امین پهلوان‌زاده و کامیار شفیع‌پور برای فیلم درخت گردو
رضا میثاقی و محسن خیرآبادی برای روز صفر

–نامزدهای بهترین جلوه‌های ویژه میدانی
محسن روزبهانی برای فیلم آبادان یازده 60
آرش آقابیک برای فیلم پوست
ایمان کرمیان برای فیلم خورشید
ایمان کرمیان برای فیلم درخت گردو
محسن روزبهانی برای فیلم روزصفر
آرش آقابیک برای فیلم شنای پروانه

–نامزدهای بهترین چهره‌پردازی
مهرداد میرکیانی برای فیلم خروج
محمدرضا قومی برای فیلم خون شد
شهرام خلج برای فیلم درخت گردو
ایمان امیدواری برای فیلم سه‌کام حبس
عظیم فراین برای فیلم شنای پروانه




اعلام اولین نامزدهای جشنواره فجر⇐ از شهردار و سردبیر مجله شهرداری تا مرکز گسترش، اوج و وحید جلیلی!!

سینماروزان: نامزدهای سه بخش نگاه نو، کوتاه داستانی و مستند بلند سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

جلسه جمع‌بندی داوری فیلم‌های بخش نگاه نو، مستند و کوتاه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با حضور خانم فرشته طائرپور و آقایان روح‌الله حجازی، هادی مقدم‌دوست، مهدی جعفری و مصطفی رزاق‌کریمی در دبیرخانه جشنواره فیلم فجر برگزار شد و نامزدهای این دوره از جشنواره در سه بخش به شرح زیر اعلام شدند:

فیلم‌های کوتاه داستانی
1- امتحان (کارگردان: سونیا حداد، تهیه‌کننده: پوریا حیدری اوره)
2- دابُر (کارگردان: سعید نجاتی، تهیه‌کننده: سعید نجاتی و مهدیه غلامحسینی)
3- کوچه (کارگردان: محمدرضا مصباح، تهیه‌کننده: امیرحسین مهر)

فیلم‌های مستند
1- بانو (کارگردان: محمد حبیبی منصور، تهیه‌کننده: محمد حبیبی منصور)
2- پروژه ازدواج (کارگردان: حسام اسلامی، عطیه عطارزاده، تهیه‌کننده: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی)
3- جایی برای فرشته‌ها نیست (کارگردان: سام کلانتری، تهیه‌کننده: محمد شکیبانیا، محسن شاه‌محمد میراب)
4- زمستان است (کارگردان: مهرداد زاهدیان، تهیه‌کننده: پیروز حناچی)

نامزدهای نگاه نو
1- بی‌صدا حلزون (کارگردان: بهرنگ دزفولی‌زاده، تهیه‌کننده: مرتضی شایسته)
2- پوست (کارگردان: بهمن ارک و بهرام ارک، تهیه‌کننده: محمدرضا مصباح)
3- روز صفر (کارگردان: سعید ملکان، تهیه‌کننده: سعید ملکان)
4- شنای پروانه (کارگردان: محمد کارت، تهیه‌کننده: رسول صدرعاملی)
5- لباس‌شخصی (کارگردان: امیرعباس ربیعی، تهیه‌کننده: حبیب‌الله والی‌نژاد)

جالب است که شهردار تهران که حمایت ۸میلیاردیش نصیب جشنواره شده نامش در فهرست نامزدهای مستند به چشم میخورد. محمد شکیبانیا از جمله سردبیران سالهای اخیر مجله همشهری۲۴ شهرداری از دیگر افرادیست که نامش در نامزدها به چشم میخورد.

فیلم “لباس شخصی” محصول اوج و “بانو” محصول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به مدیریت وحید جلیلی از دیگر فیلمهای اولیت فهرست نامزدهای فجرند.




#سینماشهرقصه ( #کیوان_علیمحمدی ) ؛ مطلوب ممدحسن عشق بهروز!

سینماروزان/محمد شاکری:

➕فضاسازی ملموس و قابل باور از قبل و بعد انقلاب؛ با ترکیب تصاویر آرشیوی و نماهای بازسازی شده

➕ از طوقی، قیصر، کندو، برزخیها تا بلمی به سوی ساحل و رهایی و… را کنار هم چیده و پیوند زده به زندگی یک عشق‌سینما!

➕ مملو از بهروز و ایرج و فردین و سعید کنگرانی و بیک‌ایمان‌وردی و..! چه کسی بود که می‌گفت جای بهروز در جشنواره خالی است؟ این هم بهروزی که محمدحسن مدام از جای خالیش می‌گفت!

➖نیمه اول که در گذشته سیر می‌کند گرمتر و مفرح است و هر چه وارد جریان سینمای بعد از انقلاب می‌شویم تلخ‌تر می‌شود؛ درست مثل #صد_سال_به_این_سالها !

➕بازی طنازانه بابک کریمی با گریمی شبیه پدرش #نصرت_کریمی در قامت شاه‌دوستی که بعد از انقلاب گرفتار تعارضات مختلف می‌شود؛ طنازی کریمی حتی تا مرگ و کات به تصویرش در مجلس ترحیم ادامه می‌یابد

➕افشین هاشمی در نقش #ناصر_تقوایی !!

➕تقابل سنت و مدرنیته در مساله سینما که هرچقدر هم سعی شود برای پوشاندن ولی باز بیرون می‌زند

➕سکانسی از #بوی_پیراهن_یوسف و خلوص حاتمی‌کیایی که هنوز گرفتار اوج نشده بود در برابر سکانسی از #بادیگارد اوج !

?دیالوگ

–تا دیروز داریوش و گریه زاری حالا شهرام شب‌پره و بشکن و بالابنداز

–برادر! حاج آقا چه بوی سرکه‌ای میداد

–نفر فرستاده بود دارو بگیره نسلشو زیاد کنه، یه کاری کردم خودشم پس بیفته




#عنکبوت ( #ابراهیم_ایرجزاد ) ؛ استاندارد، مخوف، سمپاتیک و پرسش‌زا در ریشه‌ها!

سینماروزان/حامد مظفری:

➕افتتاحیه‌ای دلربا با ماله‌کشی #سعید بر دیوار

➕بازی‌های خوب شیرین یزدان‌بخش، ساره بیات و حمیدرضا هدایتی در نقش مادر، همسر و برادر #سعید

➕اجرای ماهرانه اولین سکانس قتل زن خیابانی توسط #سعید ؛ مخوفتر از تمام سکانس‌های سه فیلم #آن_شب و #شین و #پوست

➕بازی بانمک نیوشا علیپور بازیگر کودک که از خشونت داستان می‌کاهد

➕تلاش برای ارائه تصویری سمپاتیک از سعید! سعید در دوگانگی عقل-احساس تصمیمی را میگیرد که او را تا ته پرتگاه می‌برد

➕نمایش عریان فقر حاشیه‌ای به‌عنوان اله‌مان اصلی سوق به تن‌فروشی؛ این حاشیه همان حاشیه‌ای است که از دهه ۷۰ تا ۹۰ مدام اغتشاش‌زا بوده

➕تمرکز بر قدرت خرافه(مذهب؟) سعید که هم می‌کشد و هم بلافاصله بعد از کشتن، بارش باران را عامل برجیدن فساد تلقی می‌کند و چند ساعت بعد شاد و خندان با خانواده به شهربازی می‌رود

➕به‌جای وراجی و برای پرهیز از سوءتفاهمات، روایت را با تصاویر متعدد از اوضاع و احوال روحی سعید پیش می‌‌برد؛ #محمود_کلاری انصافا خوب تصاویری گرفته

➖خودسر بودن سعید!! چراغ راه سعید که بوده؟؟ مادرش؟؟ مادری که مدام در گوشش درباره لزوم کنترل همسر و دختر، ورد می‌خواند!! این نقطه افتراقی است با درام ملتهب #رستگاری_در_هشت_و_بیست_دقیقه که وجود یک مرشد چندلایه بالای سر قاتل(؟!) را به تصویر می‌کشید

➖چرا سعید این قدر تنهاست؟ چرا هیچ دوست و رفیقی کنارش نیست و با هیچ کس جز مادر درددل نمی‌کند؟ چرا سعید در فضایی ایزوله هدایت می‌شود به سمت قتل؟؟ ممیزان نگذاشته‌اند در اطرافیان سعید غور شود؟؟ این دومین افتراق است با #رستگاری… !

➖سعید دربرابر قاضی از احادیث می‌گوید ولی حین روایت، کمترین رفتار مذهبی در او نمی‌بینیم؛ باز هم ممیزان مشغول کار بوده‌اند؟؟ این سومین افتراق است با #رستگاری… که عملا نماز خواندن قاتل(؟) را نشان می‌داد

➖لهجه تنابنده که بعضی جاها بین مازنی و مشهدی در نوسان است و اسباب طنز در لحظات بعد از دستگیری را موجب شده!

?جوک

–تاکید روسپی بر حلال‌خوریش که باقی پول سعید را پس میدهد!

–نمایش پلاک‌های خودروی قزوین(!!) برای آن دوری از حاشیه‌سازی در مشهد؛ در حالی که لهجه‌ها کم و بیش مشهدی است

–اینکه سعید از دست‌تنها بودن در قتلها می‌گوید و اینکه استهلاک موتور حین قتلها را از جیب مقتول می‌پردازد

–ایفای نقش جواد یحیوی در قامت روحانی قاضی پرونده سعید

?دیالوگ
–اون موقعی که برادر معتادم منو می فروخت خدا کحا بود؟؟

–اگر بخوام با فساد محیط بجنگم باید درس طلبگی بخوانم؟؟

?سکانس

–نذری دادن سعید بر بالای گور زنی که به‌دستش به قتل رسیده!




#پوست ( #برادران_ارک) ؛ محلی و مناسب برای عرضه در سینماتک‌ها

سینماروزان/حامد مظفری:

➕فضاسازی قابل درک برای ورود به داستانی اسرارآمیز

➕شخصیت‌پردازی براساس محیطی روستایی که سازندگان از آن شناخت دارند و نه برمبنای فانتزی‌هایی که درباره‌اش شنیده‌اند

➕زبان آذری، فیلم را به محصولی مطلوب آذری‌زبان‌ها بدل می‌کند ولی…

➖ولی به دلیل فراوانی دیالوگ‌های آذری، مخاطب ناآشنا با زبان آذری سخت بتواند با اثر ارتباط گیرد به‌خصوص که در برخی جاها زیرنویس فارسی هم چندان منطبق با اسلنگ‌های آذری نیست

➕حرکت برمبنای ریشه‌های اساطیری ایجاد ترس در جامعه روستایی آذری‌زبان‌ها ولی…

➖ حتی مخاطب آذری‌ هم نمی‌‌ترسد چون جز دو سکانس واقعی ایجاد دلهره در کل فیلم نیست

➕شاید هم اساسا به‌دنبال ساخت فیلم دلهره‌آور نبوده و فقط خواسته یک افسانه محلی را بازسازی کند که در این صورت سینماتک‌ها محملی مناسب‌تر برای عرضه بودند تا پرمخاطب‌ترین جشنواره وطنی

?کاراکتر

–جن‌گیر با بازی محمود نظرعلیان

?دیالوگ

–طلسم مثل درخته و فقط با خشکاندن ریشه باطل میشه وگرنه با به‌هم زدن شاخه‌هاش جز سبزی به بار نمی‌آره…

?سکانس

–نوازندگی و رقاصی اجنه در عروسی آدمیان

–جن‌گیری پیرمرد با تمرکز بر عناصر براق

?جوک

–در تولید فیلمی که نه به لحاظ بازیگر و نه اجرا، هزینه زیادی نداشته به‌غیر از تهیه‌کننده‌ای با انبوه فیلمهای اکران‌نشده نام آقازاده یک مدیر تلویزیون هم به چشم می‌خورد

 




#دشمنان (علی درخشنده) ؛ به‌جای عمه‌ای کارگردان، برادری در بی.بی.سی داشته باشید!

سینماروزان/روح‌الله حسینی:

➖ قاب‌های شلخته، آشفته و فاقد ظرافت؛ انگار نه انگار که تهیه‌کننده مجید برزگر است و کارگردان برادرزاده پوران درخشنده!

➖حتی جاگذاری دوربین را هم نمی‌داند؟؟

➖بیانیه متنی صادر کردن در میانه فیلم!!

➖لوکیشن محوری، اکباتان است ولی رفتار آدم‌ها یادآور خاله‌باجی‌های گمرک!

➖پناه بردن مکرر به نریشن به‌جای تصویرسازی چه معنایی دارد جز فقدان اعتماد به نفس در کارگردانی؟؟

➖حیف #رویا_افشار که فیلم درجه یک #سرکوب ش را به جشنواره پارسال، راه ندادند و حالا فیلم درجه سومش وارد جشنواره شده

?جوک

–حتی بلد نبوده سوهان برقی ناخن را به‌درستی در دست #زهره_جون قرار دهد!

 




تحلیل یک روزنامه‌نگار بر شوی شهاب علیه مسعود⇐چرا جشنواره‌ای که باید محمل دوستی و اخلاق و حرمت باشد حالا تیغ به دست گرفته و ریشه بزرگان سینما را می‌زند؟؟/آن از مهرجویی و حواشی پیش از جشنواره که برایش راه انداختند، این از چیدمان بساط بی‌حرمتی به کیمیایی!/اگر غرض و مرض و خودزنی در کار نبوده، برای دیگر فیلم خارج از مسابقه هم نشست برگزار می‌کردند نه آن که سانس ۱۲ شب را بهش بدهند!!

سینماروزان: اظهارات تند شهاب حسینی علیه مسعود کیمیایی در نشست خبری فیلمی مناقشه‌برانگیز به نام “شین” نه فقط با انتقاد بسیاری از مخاطبان مواجه شده که واکنش فعالان رسانه را موجب شده!

مرتضی رنجبران روزنامه‌نگار باسابقه در یادداشتی با عنوان “این روزگار با تیغ هم از ذهن تراشیده نمی‌شود!” به شدت بر رفتار شهاب و ترتیب‌دهندگان شوی شهاب علیه مسعود واکنش نشان داده.

متن کامل یادداشت رنجبران را بخوانید:

تصور اینکه بازیگری همچون شهاب حسینی در بازی برخی دوستان قرار گیرد و بر استادی چون مسعود کیمیایی بتازد از ذهن دور بود.

این دست برنامه ریزی‌ها برای تحریک یک فیلمساز که به بهانه توهین فیلمسازی دیگر مجاب شود به نشست خبری فیلمش در جشنواره بیاید و از حرفش پایین بنشیند، چرک است.

بازیگر مطرح علیه فیلمساز مطرح! و ترتیب دادن نشست خبری برای چیدمان بساط تقابل.
برای چه؟ برای به رینگ بردن فیلمسازی که بیش از نیم قرن است برای سینما جان کنده و حالا در آستانه “خون شد”، جشنواره برای فیلمی خارج از مسابقه نشست خبری می گذارد! چرا و طبق کدام قاعده؟ اگر غرض و مرض و خودزنی در کار نبوده پس برای دیگر فیلم خارج از مسابقه هم نشست برگزار می کردند نه آن که سانس ۱۲ شب را بهش بدهند!! اما از ترس مبادا چیزی از آن چیزهای خاص گفته شود این اتفاق رخ نداد.

جشنواره‌ای که باید محمل دوستی و اخلاق و حرمت باشد حالا تیغ به دست گرفته و ریشه بزرگان سینما را می‌زند.
آن از مهرجویی و حواشی پیش از جشنواره که برایش راه انداختند، این از چیدمان بساط بی حرمتی به کیمیایی.
پیشتر البته بساط این بی احترامی را پس از اعلام عدم حضور کیمیایی در جشنواره با انتشار تصویری از معاون رئیس دولت نهم و دهم آغاز کرده بودند و چه کسی هست که نداند و نفهمد این شیطنت ها را.

قرارمان این نبود در جشنواره فجر، سینماگران را مقابل هم قرار دهیم؛ قرارمان این نبود که سیاستکاران را با آدم هایی که ثابت کرده اند دلشان با مردم است یکسان بدانیم.

شهاب حسینی را بازیچه ای کردند برای توهین و جوسازی علیه مسعود کیمیایی و “خون شد”؛ همان فیلمی که می گوید چراغ این خانه باید روشن بماند.

این ناجوانمردی که احتمالا سرمنشا آن بر همگان مشخص است در تاریخ ماندگار خواهد ماند!

شهاب حسینی برکسی تاخت که برای موفقیت اصغر فرهادی در فیلمی که او به ایفای نقش پرداخته بود نامه ای شادباش نوشت: این راه پر از تیغه‌های حسادت است، باید روی آنها راه رفت و لبخند زد…

اما برگزار کنندگان میهمانی شامگاه جمعه ۱۹ بهمن سنه ۱۳۹۸ خورشیدی بدانند که این روزگار با تیغ هم از ذهن تراشیده نمی شود.




چرا روسای سینما مهمترین جایزه تولید را از جشنواره حذف کرده‌اند؟؟ آقای انتظامی! پیگیری کن!

سینماروزان: حذف تندیس مدیران تولید از فهرست جوایز تجلی اراده ملی جشنواره سی و هشتم فجر بدعتی غلط است که نه ریشه صنفی دارد و نه حرفه‌ای.

محمدرضا منصوری رییس انجمن مدیران تولید سینمای ایران با انتقاد از حذف تندیس مدیران تولید سینما از بخش جنبی تجلی اراده ملی سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر توسط مدیران جشنواره گفت: برای پیشرفت، توانمندسازی و بهره‌وری بالای نیروی انسانی خلاق و کارآمد تولید، راهی جز ایجاد نشاط کاری، بالا بردن اعتماد به نفس و ایجاد انگیزه‌ در درون انجمن مدیران تولید نیست. از اولین دوره حضور در جشنواره فیلم فجر تاکنون، تقدیر و تشویق عملکرد مدیران تولید در بخش تجلی اراده ملی جشنواره فجر، نقش به سزایی در توانمندسازی و کادرسازی نیروی جوان و خلاق تولید سینما داشته است. این بی‌مهری به انجمن صنفی مدیران تولید از سوی سازمان محترم سینمایی تاکنون با پاسخ روشنی رو به رو نشده است. آقای انتظامی! این نادیده گرفته شدن چه پیامی را منتقل ‌می‌کند؟ به همین خاطر به مدیران محترمی که نقشی در این تصمیم‌گیری نادرست داشته‌اند، توصیه می‌شود به جای آن که در مقابل اصناف باشند در کنار آن‌ها باشند.

آنچه از اظهارات رییس صنف مدیران تولید برمی‌آید آن است که اراده‌ای درون ساختار دولتی سینما به‌دنبال حذف این جایزه بوده؟؟ پرسش آن است مدیران سینمایی و به‌ویژه شخص حسین انتظامی که مدام از اهمیت کار صنفی در سینما می‌گویند چرا مهمترین صنف تولید را نادیده گرفته‌اند؟؟

مهمترین آثار جشنواره امسال بلحاظ پروداکشن از “درخت گردو” و “روز صفر” گرفته تا “شنای پروانه”، “خون شد” و “پسرکشی” بخش عمده‌ای از کیفیت تولیدشان را مرهون مدیران تولیدی بوده‌اند که کوشیده‌اند استانداردهای سینمای ایران را ارتقا دهند. چرا نباید برای تشویق این صنف قدرنادیده هم که شده تندیس مدیر تولید را در تجلی اراده ملی داشت؟؟

آیا قدرت صنف مدیران تولید که قادر است در یک جشن صنفی ده برابر بزرگترین جشن‌ و جشنواره‌های مملکت، چهره درجه یک سیاسی-فرهنگی-اجتماعی-نظامی را کنار سینماگران قرار دهد عامل ترس مدیران سینما از رقابت با ایشان و حذف تندیس مدیران تولید شده؟؟ 

مگر نه اینکه تا صنف نباشد، قدرت سینما معنا نمی‌یابد پس چرا نباید مدیران از قدرت چنین صنوفی استقبال کرده و اتفاقا با دخیل کردن آنها در جشنواره فجر بر کیفیت جشنواره بیفزایند؟؟؟ شاید هم اختلافات درونی هیات مدیره خانه سینما و ایستادگی برخی اعضا دربرابر خودکامگی‌های روسا، عامل این حذف بوده است که در این صورت هم باید گریست به حال روسای دولتی سینما که در بزنگاه جشنواره خام خودکامگی روسای خانه شده‌اند و بخاطر دلبری از آنها، جنگ با یکی از قدرتمندترین صنوف سینما را استارت زده‌اند!