1

#تفریق؛ کپیِ استاندارد enemy!؟/ کشتِ دیم زیر باران!؟

سینماروزان/حامد مظفری: میگویند تماشای نسخه قاچاق فیلم تفریق، عذر شرعی دارد پس پیش‌پیش عذر تقصیر از مالک یا مالکان بابت تماشا و پس از آن می‌رسیم به دومین عمل اصلی دنیای ریاضیات که نه فقط یکی از استانداردترین آثار سازنده بلکه یکی از معدود آثار جشنواره‌ای قابل تأمل چند سال اخیر سینمای ایران است؛ روان‌تر و کم‌لکنت‌تر از قهرمان و جنگ جهانی سوم و خیلی تکلیف روشن‌تر از برادران لیلا، جاده خاکی، سه رخ و…

تفریق، یک کپی است و البته نه کپی شاید وقتی دیگر یا وقت دیگر شاید بهرام بیضایی-که مسیر انحرافی است-چون جز آغاز ربطی به آن ندارد. تفریق یک کپی نعل به نعل از فیلم کانادایی-اسپانیایی مهجور دشمن/enemy  حتی در رنگ اصلی و غالب تصاویر است. فیلمی که حدود ده سال قبل دنی ویلوی فرانسوی-کانادایی آن را با نگاهی به داستان #همزاد خوزه ساراماگو ی پرتقالی تبار ساخته بود.

مانی حقیقی خیلی خوب فیلم دشمن را به فارسی برگردانده و تا حد ممکن وفادار به فیلم پیش رفته و جز نماهای اروتیک آن فیلم که امکان برگردان نداشته، مابقی داشته‌ها را این طرف به برداشت رسانده آن هم زیر یک کشت  دیمی!! با پلان هایی پر از باران.
حقیقی دیگر در کارگردانی به ثباتی رسیده در دکوپاژ و حفظ ریتم که چه …آلبالو بسازد چه اژدها…، اهمیت قاب و وقت مخاطب را به یک اندازه لحاظ می‌کند.

تفریق یک کپی استاندارد است و می‌توان فیلم را یک بار دید و با منبع کانادایی مقایسه کرد و گاه غرق روایت معلق شد ولی آنچه اثر منبع بدان آغشته بود یعنی بازی با روان آدمی، بحران هویت و ترس آدمی از همنوع و درنهایت خیانت به خود و تجلی این بیت پروین که “هر چه کنی کشت همان بدروی…” نه این‌که در تفریق نمود نداشته باشد بلکه حداقل نمود را داشته!

فیلم از نظر اجرا، متبحرانه و در بازی‌ها کاملا تنه به تنه فیلم دشمن پیش میرود، با اینکه افتتاحیه ماهرانه‌ای دارد و اختتامیه‌ای شعاری با اخلاقگرایی تزریقی که اصطلاحا هندی‌ شده است، باز در اجزا منطبق بر یک تریلر روانکاوانه مناسب پرده عریض پیش رفته ولی تلاش برای کُنه بستن به فیلم کاملا عبث است. کنه‌ی در کار نیست و این فقط یک برداشت بازیگوشانه است با حداقل جهان بینی فرهنگ مقصد.

تفریق؛ کپی استاندارد enemy؟!
تفریق؛ کپی استاندارد enemy؟!

گرچه تفریق یک کپی استاندارد است  ( چند باره متذکر می شویم) اما همچنان با وجود قاچاق، اگر اکران شود خواهد توانست گیشه‌ای متوسط به بالا داشته باشد چون معما دارد، گیج میکند، سرکار میگذارد، رکب میزند و غلط‌انداز است و نوید و ترانه و یک اسماعیل پوررضا ی جانانه دارد ولی بیش از اینها نباید پیش رفت و تفسیر و نماد به خیکش بست! حتی اگر دنبال تعابیر فرامتنی هستیم باز اژدها وارد می‌شود مانی حقیقی نمونه ای قابل اتکاتر است

و ‌اما یک سوال اصلی که همچنان می ماند؛ معدود جشنواره هایی  مانند تورنتو و… که فیلم را در بخش رقابتی نشان می‌دهند، چطور برخلاف رویه معمول ، با چه هدفی فیلمی که کپی پیست است و یک بار ارژینال‌ش ده سال پیش رونمایی شده را  به نمایش می‌گذارند؟ یعنی این قدر دست‌شان خالی است؟

تفریق؛ کپی استاندارد enemy؟!
تفریق؛ کپی استاندارد enemy؟!




همراهی ترانه و فرهاد در کن؟

سینماروزان/کیوان بهارلویی: ورود #فیلم_برادران_لیلا به بخش مسابقه جشنواره کن هم شادمانی برخی اهالی سینمای ایران و هم شادمانی عوامل فیلم را به دنبال داشته ولی یک پرسش جدی هم در این خلال مطرح شده.

ترانه علیدوستی، سعید روستایی و عوامل «برادران لیلا» در حال جشن و شادمانی برای حضور فیلمشان در جشنواره کن هستند ولی پرسش اینجاست که ترانه به عنوان محبوب‌ترین عضو کمیته رسیدگی به آزار زنان در سینما، تریبون جشنواره کن را هم مجالی خواهد کرد برای بیان آرای این کمیته؟؟

اگر مروری بر وقایع موسوم به #می_توی_وطنی داشته باشیم جرقه‌ این بیانیه با انتشار ادعاهایی اثبات نشده علیه فرهاد اصلانی زده شد و اصلانی یکی از بازیگران اصلی #برادران_لیلاست و همبازی ترانه علیدوستی در این فیلم.
اتفاقا بازی اصلانی در این فیلم خیلی هم توجه برانگیز است و هیچ بعید نیست که توجهات در کن را هم به سمت خود بیاورد.

با این حال با وجود تکذیب ادعاها علیه اصلانی توسط تهیه‌کنندگانی باسابقه همچون حسین فرحبخش، ترانه علیدوستی هنوز هیچ موضعی درباره آن ادعاها نگرفته. این عدم موضع گیری- به خصوص با حضور وی در کمیته رسیدگی به آزار-چه معنایی دارد؟

آیا همانطور که #حسین_فرح_بخش روی آنتن زنده رادیوگفتگو بیان داشته تمام این جریانات #می‌_تو_وطنی فقط برای جلب توجه و احیانا ورود به کن بود ؟ یا آن که تریبون کن مجالی می‌شود برای ادامه می‌توی‌وطنی؟؟ آیا ترانه در کنفرانس مطبوعاتی #برادران_لیلا در کن درباره ادعاهای کذب علیه همبازیش در این فیلم، سخن خواهد گفت و به مانند حسین فرحبخش به حمایت از فرهاد اصلانی خواهد پرداخت؟

همراهی ترانه علیدوستی و فرهاد اصلانی با فیلم برادران لیلا در جشنواره کن؟
همراهی ترانه علیدوستی و فرهاد اصلانی با فیلم برادران لیلا در جشنواره کن؟




تازه ترین اظهارات کیانوش عیاری سه سال بعد از توقیف “کاناپه”⇐ترانه علیدوستی تمایل بسیاری داشت که در “کاناپه”[که با حمایت سرمایه گذار بازداشتی “شهرزاد” تولید شد] بازی کند!!/ترانه حاضر بود موهایش را از ته بتراشد تا نقش اصلی “کاناپه” را بگیرد ولی ممکن بود برای ادامه کارش مشکل ایجاد شود!!/علی جنتی از طرح پوستیژ به سر بودن بازیگران زن “کاناپه” استقبال کرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح انجام دهد!!!/حجت ایوبی هم از این طرح باخبر بود و میگفت استفاده از كلاه‌گيس براي زنان در “کاناپه” باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود!!

سینماروزان: “کاناپه”کیانوش عیاری یکی از رئالیستی ترین آثار سینمای ایران در مذمت اختلاف طبقاتی است ولی اصرار کارگردان بر نشان دادن زنان پوستیژ به سر در نماهای داخلی موجب شده که سه سال بعد از تولید این فیلم همچنان توقیف باشد.

به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری که حین تولید “کاناپه” از حمایت محمد امامی سرمایه گذار بازداشتی “شهرزاد” بهره برده بود و بعدتر مدعی پس دادن پول امامی شد(!!) به تازگی در گفتگو با “اعتماد” از عطش بالای ترانه علیدوستی برای حضور در “کاناپه” گفته است!!

عیاری همچنین مدعی آگاهی تمام و کمال علی جنتی وزیر وقت ارشاد و حجت ایوبی رییس وقت سینما از پوستیژ به سر بودن بازیگران زن فیلم شده است.

کیانوش عیاری درباره روند انتخاب بازیگران دختر “کاناپه” گفت: چهار دختر جوان و دو خانم كه در حال عبور از جواني هستند بايد براي اين فيلم انتخاب مي‌شدند. يك خبر كوتاه باعث شد طي پنج روز  نزديك به 3 هزار و 250 خانم مراجعه كنند. وقتي ما به اين 3 هزار خانم گفتيم كه بايد موهاي‌شان را با نمره 4 كوتاه كنند همه قبول كردند ‌جز 30 نفر.

وی ادامه داد: تمام آنها موهاي‌شان را كاملا با نمره 4 كوتاه كردند. عكس تست گريم موجود است. البته خانم فريبا كامران هم در اين فيلم بازي دارند (مادر بابك حميديان) كه از ميان بازيگران حرفه‌اي انتخاب شدند.

عیاری با اشاره به تمایل بالای ترانه علیدوستی برای بازی در “کاناپه” بیان داشت: جلساتي با خانم ترانه عليدوستي براي ايفاي نقش دختر اصلي فيلم داشتيم. ترانه به من زنگ زد و ابراز تمايل كرد كه در فيلمم بازي كند و حتي قبول كرد و به من گفت كه موهايم را با نمره 4 مي‌زنم… خودم بسيار علاقه‌مند بودم كه او در فيلم «كاناپه» بازي داشته باشد. با تمام احترامي كه براي او قائلم به او گفتم ممكن است شرايطي براي اين كار پيش بيايد كه باعث اخلال كار شما در سينما شود.  من از او عذرخواهي كردم كه مبادا براي ادامه مسير كارشان در سينما مشكل به وجود بيايد. چون همان‌طور كه مي‌دانيد دلواپسان هميشه در راه هستند. ترانه در اين فيلم بايد موهايش را كوتاه مي‌كرد و كلاه‌گيس مي‌گذاشت و اين ممكن بود برايش مشكل‌ساز شود. او متقاعد شد ولي بالاخره فيلم «كاناپه» براي اين بازيگر فرصت خيلي خوبي براي بازي بود كه متاسفانه نشد؛ اما به‌ جاي او خانم فرگل فرح‌بخش بازي كرد.

عیاری با تأکید بر آگاهی علی جنتی وزیر وقت و حجت ایوبی رییس معزول سینما در استفاده از پوستیژ برای بازیگران زن “کاناپه”  گفت: با وزير وقت آقاي جنتي چند جلسه درباره استفاده از پوستیژ صحبت كردم ايشان از اين طرح استقبال كرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح (كه همان استفاده از كلاه‌گيس در فيلم‌هاست) انجام دهد. من به ايشان گفتم مي‌خواهم در فيلمم از كلاه‌گيس استفاده كنم و شما به عنوان بالاترين مقام فرهنگي در جريان روند كار باشيد.

عیاری ادامه داد: دو ماه بعد از جنتی با حجت ايوبي (رييس سازمان سينمايي در دولت گذشته) ديدار و جلسه داشتم. حجت ايوبي خاطرنشان كردند كه طرح استفاده از كلاه‌گيس براي خانم‌ها در فيلم باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود. جلسات انجام شد و فيلم هم ساخته شد؛ اما متاسفانه با تمام اين رايزني‌ها كه انجام شد، فيلم در دوراني آماده نمايش شد كه وزير وقت عوض شد و آقاي ايوبي هم از سازمان سينمايي رفت و من ماندم و فیلمم!!!




چالش ترانه علیدوستی با دستیار رییس جمهور در «عصر ما»

سینماروزان: قسمت از برنامه اینترنتی «عصر ما» با گفت‌وگوی صریح ترانه علیدوستی و شهیندخت مولاوردی درباره مسائل مختلف امور شهروندی و زنان در دو سامانه لوتوس پلی و فیلیمو منتشر شد.

برنامه اینترنتی «عصر ما» به کارگردانی مرتضی فرشباف ساخته می‌شود. در دومین برنامه از مجموعه «عصر ما»، ترانه علیدوستی بازیگر برجسته سینمای ایران در گفت‌وگو با شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور حقوقی شهروندی، سوالاتی جنجالی پرسیده است.

دومین برنامه اینترنتی «عصر ما» از هم اکنون در سامانه‌های لوتوس پلی (Lotusplay.ir) و فیلمیو (Filimo.com) عرضه می‌شود.

پیج رسمی برنامه «عصر ما» را دنبال کنید:
‏@asre_maa
‏@asre_maa
‏@asre_maa

عصر ما
عصر ما



موضع‌گیری رسانه اصولگرا به واکنشهای صورت گرفته نسبت به اعتراضات اخیر⇐نقد توئیت اختشاشی(!) بهاره و توئیت اغتشاشی ترانه+تمجید از توئیت نویسنده برزیلی

سینماروزان: واکنش چهره های مختلف هنری نسبت به اعتراضات اخیر ایران وقتی در کنتراست با واکنش یک نویسنده برزیلی قرار گرفته تحلیلی خاص از سوی روزنامه اصولگرای «جوان» را موجب شده است.

به گزارش سینماروزان این روزنامه در کنار نواختن موضع گیری چهره های داخلی نسبت به اعتراضات اخیر موضع «پائولو کوئیلو» نویسنده سرشناس برزیلی را ستوده است.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

در حالي‌كه طي چند روز التهابات چند شهر كشور و بزرگنمايي آن در رسانه‌هاي غربي، شاهد اظهار‌نظر راه‌گشا و مدبرانه‌اي از سوي برخي از سلبريتي‌هاي ايراني هميشه حاضر در فضاي مجازي نبوديم، پائولو كوئيلو، نويسنده مشهور برزيلي در قالب يك توئيت هم پاسخي كوبنده به رضا ربع پهلوي داد و هم تلويحاً دونالد ترامپ را نواخت.
واكنش برخي سلبريتي‌ها به ناآرامي‌ها و اغتشاشات در كشور بار ديگر نشان داد كه بخشي از اين قشر بدون درك نيازها، اقتضائات و حتي رعايت برخي از بديهي‌ترين نكات، نظرات خود را بيان مي‌كنند. در اغلب پست‌هايي كه از سوي چهره‌هاي مشهور در ايام چند روزه اغتشاشات خياباني در فضاي مجازي منتشر شد، به جز يكي، دو مورد معدود، دو موضوع اساسي يعني شنيدن اعتراضات به حق اقتصادي مردم و نيز هوشياري درباره سوء‌استفاده دشمن به چشم نيامد و در عوض بارها از نيروهاي انتظامي خواسته شد تا با معترضان به خشونت رفتار نشود، بدون اينكه مرز ميان اغتشاشگران و خواسته‌هاي به حق مردم در اين مواضع مشخص شود. جالب است كه يكي از چهره‌هاي مشهور عرصه ادبيات در جهان در رويكردي غيرمنتظره جور همه چهره‌هاي مشهور در فضاي مجازي ايران را كشيد و در قالب يك توئيت هم تلويحاً ترامپ را مورد خطاب قرار داد و هم پسر شاه فراري ايران را سرجاي خود نشاند.
در روزهاي نخستي كه برخي اغتشاشگران، اعتراضات به حق مردم را در برخي شهرهاي كشور به انحراف كشاندند، رضا ربع پهلوي در گفت‌وگو با رويترز خواهان دخالت دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور امريكا در امور ايران شده بود. او به كمك معاندين در تلاش بود تا آتش آشوب و اغتشاشات را در ايران زنده نگه دارد. در وضعيتي كه كمتر شاهد اظهارنظر هوشمندانه‌اي از سلبريتي‌هاي ايراني بوديم، پائولو كوئيلو، نويسنده مطرح برزيلي و خالق «کیمیاگر» با خطاب قرار دادن رضا ربع پهلوي، فرزند ديكتاتور مخلوع ايران در توئيتر نوشت: «خفه شو! ساواك مرده است و اگر تو به دنبال يك كودتاي ديگر باشي، مانند كودتايي كه سازمان سيا در سال ۱۹۵۳ سازماندهي كرد، مردم ايران براي دفاع از كشورشان بر مي‌خيزند.»
از اين منظر بايد دشمن‌شناسي و هوشمندي پائولو كوئيلو در مواجهه با حوادث ايران را ستود و اظهارنظر او را بسيار جلوتر و پيشروتر از اظهارنظر بسياري از سلبريتي‌ها در ايران قلمداد كرد. اگر اظهارنظر اين نويسنده برزيلي را كه فرسنگ‌ها دورتر از ايران به شكلي هوشمندانه بيان شده، در كنار نظر برخي سلبريتي‌هاي ايراني بگذاريم، تفاوت ديدگاه و مرزهاي روشنفكري ميان اين افراد را كاملاً درك خواهيم كرد: براي مثال ترانه عليدوستي اينگونه به اغتشاشات واكنش نشان داده بود: «به نوبه خودم خواهش مي‌كنم اين رويه رو همين‌جا متوقف كنيد! با مردم معترض برخورد فيزيكي نكنيد! خشمشون رو درك و آرومشون كنيد. با هر نگرشي امانت‌دار جون و سلامتيشون باشيد؛ چه معترضان چه بازداشت شده‌ها. انتظار داريم در امنيت باشن و در پناه قانون.» 
اظهارات ترانه عليدوستي اگرچه از ظاهري خيرخواهانه و مسالمت‌جويانه برخوردار است، اما در بطن خود به طور غيرمستقيم به مخاطب اطلاعات غلط داده و نمي‌تواند دلسوزانه تلقي شود. در حالي‌كه همه شواهد از اغتشاش عده‌اي اراذل و اوباش در برخي شهرها حكايت دارد و خشونت اصلي از سوي همين افراد با حمله به اموال عمومي و خصوصي و حتي كشتن برخي از هموطنانمان در حال رقم خوردن است، سخن گفتن از توقف خشونت از سوي حاكميت و به كار بردن عبارت «مردم معترض» به جاي اغتشاشگران و مطالبه براي توقف برخورد فيزيكي با مردم! جز مسموم كردن فضاي افكار عمومي و غبارآلودتر كردن اين فضا چه تأثير ديگري مي‌تواند داشته باشد؟ در موردي ديگر بهاره رهنما در يك توئيت كلمه اغتشاشگران را سه‌بار اختشاشگران تايپ كرده و جالب است كه وي در توئيت قبلي خود داشتن دو ليسانس و دو فوق‌ليسانس را تلويحاً نشانه موفقيت و لابد سواد خود قلمداد كرده بود. همين غلط املايي عجيب سبب شد تا سيل واكنش‌هاي منفي روانه توئيت او شود.
حضور سلبريتي‌ها در فضاي مجازي و اظهارنظر آنها درباره مسائل مختلف اجتماعي و سياسي از جنبه‌هاي متفاوتي برخوردار است، اما فضاي عوام‌زده شبكه‌هاي اجتماعي موضوعي است كه برخي چهره‌هاي مشهور آن را بستر مناسبي براي سوء‌استفاده يا در بهترين حالت استفاده صرفاً شخصي قلمداد كرده‌اند. به عبارتي ديگر بخشي از سلبريتي‌ها مسائل مبتلا به جامعه را پله‌اي براي اميال شخصي خود قرار مي‌دهند و در واقع آنها فضاي مجازي را به عرصه جنگ نرم خود با آنچه آنها اضدادشان تعبير و تلقي مي‌كنند، تقليل مي‌دهند.
اظهارنظر سلبريتي‌ها در فضاي مجازي برخي از مواقع بيش از آنكه دردمندانه، دلسوزانه مسئوليت‌شناسانه و كارشناسانه باشد؛ خودخواهانه، منفعت‌گرايانه، غيرمسئولانه و غيركارشناسانه است. مي‌توان به جرئت گفت كه پوپوليسم امروزه اصلي‌ترين دامي است كه سلبريتي‌ها با آن دست به گريبان هستند.
بالانس افكار عمومي درباره ماهيت فعاليت‌هاي شخصي سلبريتي‌ها يكي از اصلي‌ترين انگيزه‌ها براي اعلام موضع در فضاي مجازي به شمار مي‌آيد. اينكه دقيقاً چه مواضعي در شرايط فعلي همزمان مي‌تواند سود شخصي چهره‌هاي مشهور را با محبوبيت اجتماعي آنها پيوند بزند در اولويت قرار دارد.
براي مثال اگر فضاي جامعه موافق برجام است، حتي شده با پخش شيريني از پشت صحنه فيلمبرداري و انتشار آن در فضاي مجازي بايد تا جايي ذوق‌زد‌گي نشان داد كه حتي موقعيت زماني (ماه رمضان) را هم از ياد برد يا وقتي زلزله آمد براي اينكه جزو اولين‌ها باشي و گوي سبقت را در بيان موضع از ديگران بربايي آنقدر فكر نكرده عمل كني كه جمله‌ات به جاي كاستن از تألم آسيب‌ديد‌گان نمك روي زخم آنها بپاشد. 
براي مثال حضور در كمپين پشيمانم از سوي برخي سلبريتي‌ها آن هم در زماني كه تنها چندماه از آغاز كار دولتي كه آنها براي روي كار آمدنش سنگ تمام گذاشتند، مي‌گذرد، خود گوياي اين است كه فضاي اظهارنظرها از سوي سلبريتي‌ها به دور از عقلانيت لازم و آلوده به پوپوليسم است. در واقع انتظاري كه از سلبريتي‌ها مي‌رود اين است كه مواضع آنها جلوتر از عوام بوده و به ايجاد روشنگري و شفاف كردن فضا بينجامد، نه اينكه اظهارات آنها فضا را غبارآلوده‌تر كرده و خواسته‌هاي اصيل مردم را نيز به انحراف بكشاند.



یک رسانه اصولگرا مدعی وجود چنین مصادیقی در فیلمی با بازی گلزار شد⇐از انگاره‌هاي همجنس‌گرايانه تا استهزای حق هسته‌ای و تشبيه تهران به بهشت تروريست‌ها!

سینماروزان: «مادر قلب اتمی» با بازی محمدرضا گلزار در حالی بعد از سه سال بالاخره این فرصت را پیدا کرده از دهم خردادماه روی پرده برود که هنوز اکران‌نشده تحلیلهای خاص درباره آن آغاز شده است.

به گزارش سینماروزان از تازه ترین تحلیلهای مرتبط با این فیلم در روزنامه اصولگرای «جوان» ارائه شده و ادعاهایی طرح شده درباره برخی مضامین فیلم؛ از استهزای حق هسته ای گرفته تا انگاره های همجنس گرایانه و تشبیه ایران به بهشت تروریستها.

متن کامل تحلیل «جوان» درباره «مادر قلب اتمی» را بخوانید:

از ميان سه فيلمي که به زودي اکران خود را در سينماهاي کشور آغاز مي‌کنند، يکي هم فيلم «مادر قلب اتمي» است، اثري که با وجود اعمال اصلاحات از سوي شوراي پروانه نمايش باز هم از سوي اداره نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي پشت درهاي اکران متوقف مانده بود، به تازگي مجوز اکران از 10 خرداد را گرفته است.
 «مادر قلب اتمي» را بايد جزو انبوه فيلم‌هاي جناحي سينماي ايران محسوب کرد؛ فيلمي که در آن پايداري ملي براي رسيدن به حق هسته‌اي مورد استهزا قرار مي‌گيرد، اثري که البته تاريخ مصرف مفيدش را از دست داده (فيلم توليد سال ۱۳۹۲ است)، اما همچنان بايد آن را فيلمي ضدملي قلمداد کرد؛ فيلمي عصبي که مي‌خواهد خود را نقادانه بنماياند، اما فقط به مرزهاي ابتذال نزديک مي‌شود.
فيلم تلاش مي‌کند انگاره‌هاي سياسي خود را در قالب داستاني مبهم و بر پايه ديالوگ‌هايي بي‌سروته به مخاطب حقنه کند، اثري نازل و بي‌قواره که تراوش مغزهاي حقير و افکار کوته‌انديشانه خواهان هضم ايران در جامعه به اصطلاح جهاني است؛ جامعه‌اي که شعار نخ‌نماي صلح‌طلبي‌اش هنوز براي فيلمساز اصالت دارد. فيلم بيش از اينکه سروشکل سينمايي درستي داشته باشد مانند بسياري از آثار پرمدعاي سياست‌زده شبه‌روشنفکري، حراف است و با پرگويي‌هاي بي‌ربط و باربطش که به تصاوير سنجاق شده، قصد دارد اثري متفاوت بنمايد. فوران هذيان‌هايي که نه از آرمانگرايي برخاسته و نه از واقع‌گرايي ريشه گرفته بلکه وامدار توهمات بي‌اساس و صغري، کبري‌هاي بي‌منطق است.
از انگاره‌هاي همجنس‌گرايانه زوج اصلي داستان تا تشبيه تهران به بهشت تروريست‌ها و ديکتاتورهاي جهان که حالا از صدام تا بن‌لادن رؤياي آن را دارند و در شبي خاص که اتفاقاً شب توزيع يارانه است به آن آمده‌اند! درباره فيلمي که پايداري ملت ايران را براي رسيدن به حقش در استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي تمسخر مي‌کند چه مي‌توان نوشت و چه واکنشي مي‌توان داشت؟
فيلم، البته چه آن زمان اکران مي‌شد و چه الان توفير زيادي در ارتباط‌گيري با مخاطب نداشت، محمدرضا گلزارش کافي است تا فروش حداقلي را تضمين کند. شوراي پروانه نمايش سازمان سينمايي سال گذشته 19 مورد اصلاحات را بر «مادر قلب اتمي» وارد کرده بود که اين 19 بند شامل حذف 29 دقيقه از اين فيلم سينمايي مي‌شد. در نهايت اين حذفيات با ميانجيگري سيدامير سيدزاده، تهيه‌کننده اين فيلم به حذف تنها شش دقيقه از فيلم منجر شد. صحنه‌هايي از فيلم سينمايي «مادر قلب اتمي» به خيالپردازي طوفان، شخصيت اصلي فيلم با بازي محمدرضا گلزار مي‌پردازد. در اين فيلم سيداحسان اماني در نقش صدام ظاهر شده است. تمام صحنه‌هاى اين فيلم در يک ماشين و در شبي در تهران فيلمبرداري شده است. علي احمدزاده و ماني باغباني فيلمنامه اين اثر را نوشته‌اند. «مادر‌قلب‌اتمي» عنوان دومين ساخته بلند سينمايي علي احمدزاده است که حدود دو سال و نيم از بلاتکليفي آن مي‌گذرد؛ فيلمي که در چند جشنواره خارجي حضور پيدا کرد و جوايز متعددي را نيز نصيب عوامل خود و نه ملت ايران کرد، اما به دليل عدم صدور پروانه نمايش مدت‌ها بلاتکليف بود، فيلمي که بلاهت و بي‌ريشگي بخشي از جوانان پايتخت را در دوره‌اي سرنوشت‌ساز از تاريخ پيش چشم مخاطب خارجي مي‌گذارد.

ظاهراً با مرگ عباس کيارستمي بايد فاتحه آن جنس از سينماي جشنواره‌اي عاري از سياست‌زدگي را خواند. آثاري که هرچند آبي براي صنعت سينماي ايران گرم نمي‌کرد، ولي آبروي مردم ايران را هم نمي‌برد. از اين به بعد ماجرا متفاوت است، شاهد دوره‌اي هستيم که از آن بايد با عنوان دوران فيلمسازان ميان‌مايه ياد کرد، فيلمسازاني چون رضا درميشيان و علي احمدزاده. «مادر قلب اتمي» پس از رفت و آمدهاي خارج از کشورش حالا قرار است در ايران به نمايش دربيايد، تهيه‌کننده‌اش جايي گفته: «اين فيلم سينمايي واقعاً در جهت منافع نظام جمهوري اسلامي ايران است. ديالوگ‌هايي در فيلم وجود داشت که ممکن بود باعث ايجاد شبهاتي شود که در نهايت يا حذف شدند يا روي آنها يک نريشن گذاشتيم.»




تداخل گلزار با شب‌گردی ترانه و پگاه!+فیلم

سینماروزان: بالاخره سه سال بعد از تولید، تجربه مشترک همکاری ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی با نام «مادر قلب اتمی» از چهارشنبه دهم خردادماه روی پرده خواهد رفت.

«مادر قلب اتمی» که روایتی است از شب گردیهای دو دختر جوان با بازی ترانه و پگاه توسط علی احمدزاده ساخته شده و به دلیل پاره ای اشارات خاص علیرغم آن که ماهها پیش پروانه نمایش آن صادر شده بود اما فرصت اکران پیدا نمی کرد تا رمضان امسال که بالاخره طلسم عدم اکرانش شکسته شد.

مهرداد صدیقیان دیگر بازیگر «مادر قلب اتمی» است و محمدرضا گلزار هم در این فیلم ایفاگر نقشی کوتاه و خاص است؛ خاص از این جهت که برخی افعال و گفتار این بازیگر در فیلم را یادآور لحن محمود احمدی نژاد دانسته اند.

«مادر قلب اتمی» را امیر سیدزاده تهیه کننده آثاری همچون «ناخواسته»، «آمین خواهیم گفت» و «زندگی جای دیگریست» ساخته است و پخش فیلم از طریق موسسه نسیم صبا به مدیریت سعید خانی انجام میشود.

برای دیدن تیزر «مادر قلب اتمی» اینجا را ببینید.




نزدیک به یک ساعت و ۴۴ دقیقه بعد از گزارش سینماروزان⇐ترانه علیدوستی با لیدی «تاریک» و بدون الصاق تصویری از فرهادی، پیام تبریکی «کاملا کلی» فرستاد

سینماروزان: یک ساعت و 44 دقیقه بعد از گزارش سینماروزان درباره چرایی عدم صدور پیام تبریک از سوی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی برای اصغر فرهادی به واسطه اسکار «فروشنده»(اینجا را بخوانید) ترانه دست به کار شد و با انتشار عکسی از پشت صحنه «فروشنده» پیام تبریکی بلندبالا فرستاد و البته نه مختص فرهادی که پیام تبریکی که در آن فرهادی فقط بهانه آغاز تبریک است و ترانه کوشیده وی را فقط بخشی کوچک از تبریکهایی کند که از همبازیانش در این فیلم تا عوامل پشت صحنه و حتی روابط عمومی و نیروی تدارکاتچی پشت صحنه را دربرمی گیرد.

به گزارش سینماروزان جالب اینجاست در تصویری که علیدوستی برای پیام تبریکش قرار داده اثری از اصغر فرهادی به چشم نمی خورد وصرفا پلاتویی تاریک از او و شهاب حسینی را می بینیم و جالبتر اینکه در لید تبریک و با اشاره به تصویر می خوانیم: «فروشنده»؛ یک سال و سه ماه پیش، گام های اول در پلاتویی تاریک.

علیدوستی در ادامه پیام تبریک آورده است: تبریک به آقای فرهادی، فیلمساز افتخارآور برای دومین اسکارش، به شهاب عزیزم برای دومین فیلم اسکاری اش، به عمو فرید سجادی حسینی، به بابک کریمی و مینا ساداتی، مارال بنی آدم، مهدی کوشکی و عماد امامی. تبریک به حسین جعفریان و گروه فیلمبرداری، به کیوان مقدم و سارا سمیعی برای صحنه و لباس. تبریک به مهرداد میرکیانی. تبریک به حسین بشاش و خاطره  یدالله نجفی. تبریک به حبیب مجیدی. تبریک به هایده صفی یاری برای تدوین، به ستاراورکی برای موسیقی. تبریک به سام کوچولو که دلمون رو برد. تبریک به روزبه سجادی، سمیه میرشمسی، پریس گرگین و امین فنکال از گروه کارگردانی (که خیلی هوایم را داشتند)، تبریک به ثمین مهاجرانی و ساحل بیات در روابط عمومی. و تبریک به آقابهزاد که بی فنجانهای چای او این فیلم نمیشد این فیلم. از خوشحالی همه شما خوشحالم. فقط… جای عباس کیارستمی خالی!

پیام تبریک ترانه که کاملا کلیست و فاقد عکس «فرهادی»
پیام تبریک ترانه که کاملا کلیست و فاقد عکس «فرهادی»



مسئولین بی‌ربط و باربط با سینما پیام تبریک انتخاباتی(!) فرستادند اما ترانه و شهاب خاموشند! چرا؟!⇐به همان دلیلی که یک ماه پیش در سینماروزان گوشزد شد

سینماروزان: در بازار شلوغ پیامهای تبریکی که بلافاصله بعد از دریافت دومین اسکار اصغر فرهادی برای «فروشنده» به راه افتاد و از مدیران سینمایی که به نظر می رسید از شب قبل پیامهای خود را نگاشته اند تا هنرمندان کشور را دربرگرفت جای پیام تبریک دو نفر خالی است.

به گزارش سینماروزان اول از همه ترانه علیدوستی است که حتی زودتر از اصغر فرهادی به استقبال از تحریم اسکار رفت و دوم شهاب حسینی که در جشنواره 2016 کن به همراه اصغر فرهادی جایزه‌بگیر این جشنواره شد.

سکوت شهاب و ترانه که بازیگران اصلی «فروشنده» هستند از کجا نشأت گرفته است؟

شهاب و ترانه پیام تبریک نداده اند اما شاهزاده میاثه آل ثانی خواهر پادشاه قطر که حامی «موسسه فیلم دوحه» یعنی سرمایه گذار «فروشنده» فرهادی است پیام تبریک داده و افتخار «فروشنده» را با «اعراب» پیوند زده!!!(اینجا را بخوانید)

شاید اگر به کمی قبلتر برویم و دریابیم اصغر فرهادی فقط نام فیلمبردارش را برای حضور در مراسم آکادمی تأیید کرده و بنا بوده به همراه فیلمبردارش حسین جعفریان در مراسم آکادمی شرکت کند راحتتر بتوان راز سکوت شهاب و ترانه را دریافت! اصغر فرهادی در بیانیه تحریم اسکار به صراحت از هماهنگی قبلی با پخش کننده اش برای حضور خودش و حسین جعفریان در مراسم اسکار یاد کرده بود!

این همان نکته ای بود که یک ماه قبل و مدتی بعد از واکنشهای اجتماعی ترانه علیدوستی درباره تحریم اسکار از سوی سینماروزان هم گوشزد شد(اینجا را بخوانید) و جالب اینجاست که همان گوشزد باعث شد علیدوستی دیگر درباره تحریم اسکار کلمه ای در فضای اجتماعی به اشتراک نگذارد!

احتمالا همان گوشزد به سمع و نظر شهاب حسینی هم رسیده! شهاب حسینی هم خود را بازیگر بزرگی می داند بخصوص که جایزه بهترین بازیگری کن را گرفته و احتمالا حق خود میدانسته که در اسکار حاضر باشد اما…

اما اصغر فرهادی ترجیح داده با مدیر فیلمبرداری محجوب و آرامش به اسکار برود که البته این امر هم در دل پروپاگاندای تحریم میسر نشده ولی تأکید بر آن در بیانیه تحریم این کارگردان کار خود را کرده است!!!!

چرایی تصمیم فرهادی مبنی بر سفر به اسکار بدون بازیگران اصلی را باید سینمایی دانست؟ احتمالات می‌گویند پای ماجراهایی کاملا غیرسینمایی در میان است؛ ماجراهایی که شاید فرهادی خود روزی بخواهد آنها را در دل یک درام پر شک و سوءظن به مخاطب عرضه کند! فقط امیدواریم که پایان این درام دیگر باز نباشد…




نکته‌ای برآمده از بیانیه تحریم اسکار فرهادی⇐از ابتدا هم بنا نبود ترانه علیدوستی در مراسم اسکار حاضر باشد

سینماروزان: ابلاغیه دونالد ترامپ رییس جمهور تازه آمریکا درباره ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور و از جمله ایران به این کشور زودتر از حد تصور با واکنش بازیگری به نام ترانه علیدوستی بازیگر فیلم نامزد اسکار «فروشنده» مواجه شد که ادعا کرد برای شرکت در مراسم آکادمی به آمریکا نخواهد رفت و این مراسم را تحریم خواهد کرد!!!

به گزارش سینماروزان چند روزی بعد از واکنش علیدوستی حالا اصغر فرهادی کارگردان «فروشنده» در بیانیه ای رسمی خبر از تحریم حضور در مراسم اسکار داده است؛ تحریمی که به اعتقاد برخی بزرگترین تبلیغ برای اوست تا اسکار دوم را برایش به ارمغان آورد.

اما نکته آنجاست که فرهادی در بیانیه اش از این گفته که بنا بوده خود و مدیر فیلمبرداریش یعنی حسین جعفریان در مراسم اسکار حضور داشته باشند!!! و این معنایی ندارد جز آن که ترانه علیدوستی از ابتدا هم قرار نبوده در مراسم آکادمی حاضر باشد و اینکه او به پیشواز تحریم رفته چه معنایی دارد خودش می داند و بس.

متن بیانیه تحریم اصغر فرهادی را بخوانید:

متاسفم که از طریق این نوشته اعلام می‌کنم در مراسم اسکار امسال در کنار دیگر اهالی سینما شرکت نخواهم کرد. در روزهای گذشته علی‌رغم شرایط غیرمنصفانه‌ای که برای ورود مهاجران و مسافران چند کشور به ایالات متحده پیش آمد، همچنان تصمیم بر حضور در این مراسم بود و ابراز نظراتم به رسانه‌ها درباره این شرایط و به هیچ عنوان قصد عدم حضور و یا تحریم مراسم را به نشانه اعتراض نداشتم چون آگاهم که بسیاری از اهالی سینمای آمریکا و اعضای آکادمی مخالف افراطی‌گری و تندروی‌هایی هستند که این روزها بیش از گذشته در حال اعمال است و همان‌گونه که روز اعلام نتایج آکادمی به پخش‌کننده‌ام در آمریکا اعلام کردم به همراه مدیرفیلمبرداری‌ام در این مراسم حضور خواهیم داشت، همچنان تصورم همراه بودن در این اتفاق بزرگ فرهنگی بود.

اما امروز به نظر می‌آید که این امکان حضور با اما و اگرهایی همراه است که برایم به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست حتی اگر برای سفر من به آمریکا استثنایی قائل شوند. پس مایلم آنچه را که قرار بود در فرصت سفرم بیان کنم در اینجا ابراز نمایم.

تندروها علی‌رغم جنگ‌ها و دعواهای سیاسی‌شان در همه جای دنیا، بسیار شبیه به هم به جهان می‌نگرند. آن‌ها برای درک جهان چاره‌ای ندارند جز تقسیم آن به دو بخش ما و دیگران تا همواره با ساختن تصویری هولناک از دیگران، مردم کشورشان را دچار ترس از آن‌ها بکنند. این فقط محدود به آمریکا نیست. در کشور من نیز تندروها اینگونه‌اند. سال‌هاست در دو سوی اقیانوس عده‌ای تندرو تلاششان بر آن است تا از مردم کشور مقابل تصویری غیرواقعی و هولناک بسازند و از تفاوت‌های بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها اختلافات، و از اختلافات دشمنی‌ها و از دشمنی‌ها ترس ایجاد کنند.

ترس مردم ابزار مهمی‌ست برای توجیه افراطی‌گری و تندروی صاحبان ذهن‌های بسته. حال آنکه من باور دارم شباهت‌های بین انسان‌ها در روی این کره‌ی خاکی در سرزمین‌ها، فرهنگ‌ها و ادیان مختلف بسیار گسترده‌تر از تفاوت‌هاست. من باور دارم ریشه بسیاری از خشونت‌های امروز جهان در میان ملت‌ها را باید در تحقیرهای دو سویه دیروزشان جستجو کرد و تحقیرهای امروز ملت‌های دیگر به یقین بذری‌ست برای خشونت‌های فردا.

تحقیر ملت‌های دیگر به بهانه حفظ امنیت مردم یک کشور پدیده تازه‌ای در جهان نیست و همواره خود زمینه‌ای برای ایجاد شکاف و دشمنی در آینده بوده است. من از این طریق انزجار خود را از شرایط تحمیل ‌شده ناعادلانه‌ای که برای ورود قانونی بعضی از هموطنانم و همچنین مردم شش کشور دیگر به ایالات متحده در حال اعمال است ابراز می‌کنم و امیدوارم این شرایط منجر به شکاف بیشتر بین ملت‌ها نشود.




در نتیجه واکنش شریک برند “شهرزاد” به حسن فتحی⇔ خط داستانی”شهرزاد۲″ لو رفت ⇔بوی کپی برداری آشکار از “پدرخوانده” به مشام می رسد!!

سینماروزان: نامه حسن فتحی در دفاع از تهیه کننده بازداشتی “شهرزاد” و تلاشش برای تاکید بر پاکی سرمایه تولید این سریال(اینجا را بخوانید) با واکنش محمدهادی رضوی سرمایه گذار 60 درصدی فصل اول و شریک برند سریال مواجه شد.

به گزارش سینماروزان رضوی در جوابیه پرایهامی که در کانال شخصی اش منتشر کرده در کنار دعوت از حسن فتحی برای “قباد”بودن و نه “آقابزرگ” شدن به گونه ای کاملا مستقیم خط داستانی فصل دوم را لو داده است و این را گفته که فتحی در پایان فصل دوم “شهرزاد” قصد دارد شهرزاد را به بزرگ آقا بدل کند!!!

اگر این اتفاق افتاده باشد به نظر می رسد داستان “شهرزاد2” با نگاهی به سری “پدرخوانده” و جایگزینی مایکل به جای دون کورلئونه در قسمتهای دوم و سوم نگاشته شده است.

متن جوابیه محمدهادی رضوی را بخوانید:

این هم متن نامه آقای فتحی به مردم….من هیچی نمیگم مردم قضاوت کنن ….مردم چی میگن ایشون رمان شیرین و فرهاد مینویسه…البته من هم اگر دستمزد بالا بگیریم و بخواهند محل این دستمزد نجومی ام را جلوشو بگیرن رمان مینویسم….ما میگیم نر ایشون میگن بدوش….خدا را شکر که مردم با این پاسخ متوجه میشوند که دنیا چه خبر….ولی آقای فتحی اگر قصدتون دفاع از آقای امامی هم بود فکر کنم بدترین مدلی که میشه از یک نفر دفاع کنید این عمل را انجام دادید…برادر عزیز یکم با دقت تر پاسخ بدید مطالعه بیشتر….این جواب شما باعث شد که از سطح درایت شما آگاه شم و فهمیدم که خیلی نیاز به مطالعه بیشتر دارید تعجب میکنم چرا اعتبار خودتون را دستمایه طنز مردم میکنید…واقعا در مقابل پاسخ و مطالبات مردم و در آخر این حقیر باید رمان عاشقانه بنویسید یا شفاف سازی کنید….قطعا اگر روزی کسی بخواهد شما از او دفاع کنی باید تجدید نظر کند چون دفاع شما منجر به از بین رفتن حیثیت موکلتان میشود….برادر عزیز حسن فتحی افتخار عالم امکان سینما!!!!! برادرانه توصیه میکنم شما را به تقوی …مردم را فریب دهیم …رضوی را فریب دهیم…خدا را چطور؟…اینجا که دیگر تصویر سهوی جناب آقای حسین شریعتمداری نیست در قسمت هفدهم که پاسکاری کنید اشتباهتان را…چرا مانند فرهاد داستان شهرزاد عاشقانه برای هدفتان و خالصانه نمیجنگید چرا قباد گونه شهرزاد را بدست میاورید….فکر میکنید قباد پیروز شد یا فرهاد؟مگر میشود با زور و قدرت و پول شهرزاد قصه خویش را صاحب شوید و اگر اینطور میپندارید پس چرا فرهاد به شهرزاد رساندید در داستان شهرزاد….فرهاد باشید بزرگ آقا عصرش تمام شد…برادر عزیزم جناب آقای حسن فتحی خواهشا شهرزاد قصه را با آن معصومیتش و مظلومیتش را در پایان قسمت دوم تبدیل به بزرگ آقا نکنید که من از قبل این روند داستان ها را میدانم بگذارید معصوم بماند و عاشق… سعی میکنم فرهاد باشم و آماده تمامی هجمه هایی که بزرگ آقا و قباد خواهند کرد از ابتدا آماده هستم و خواهم بود…




واکنش سرمایه گذار ۶۰درصدی و شریک برند “شهرزاد” به بیانیه عوامل فصل دوم⇐همچنان اعتقاد دارم تولید فصل دوم حلال نیست/به جای فرافکنی پاسخ مخاطبانی را بدهید که می‌خواهند بدانند بودجه سریال از کجا آمده؟

سینماروزان: میانه مهرماه امسال و با بازداشت محمد امامی تهیه کننده سریال “شهرزاد” و امتداد این بازداشت تا همین حالا مرتب بر حجم پرسشهای مخاطبان پیرامون چرایی این بازداشت افزوده شده است؛ به خصوص که از همان زمان بازداشت اخباری درباره ارتباطات میان این بازداشت با ماجرای فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان در رسانه ها منتشر شد.

به گزارش سینماروزان مدتی بعد از بازداشت هم گلایه های محمدهادی رضوی سرمایه گذار 60 درصدی “شهرزاد” و شریک برند این سریال در رسانه ها منتشر شد؛ گلایه هایی که رضوی در آن به انتقاد از تولید فصل دوم سریال بدون رضایت وی پرداخته بود و البته از دست اندرکاران پروژه خواسته بود تا آزادی تهیه کننده “شهرزاد” تولید را متوقف کنند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

با این حال تولید فصل دوم سریال ادامه یافت و البته به موازات آن پرسشهای مخاطبان که می خواستند درباره چگونگی تأمین بودجه این سریال با وجود بازداشت تهیه کننده اش بدانند بیشتر و بیشتر شد تا روز گذشته که دست اندرکاران سریال بیانیه ای هفت بندی را به ظاهر در پاسخ به پرسشها منتشر کردند ولی اصلی ترین پرسشها که چگونگی تأمین منابع تولید سریال بوده و البته چگونگی تولید بدون رضایت یکی از شرکای برند، بی پاسخ ماند.(اینجا را بخوانید)

محمدهادی رضوی شریک برند سریال در واکنش به بیانیه هفت بندی دست اندرکاران “شهرزاد” یادداشتی را نگاشته و در اختیار سینماروزان قرار داده است؛ یادداشتی که اصلی ترین پرسش مخاطبان درباره سریال، کلیدواژه آن است.

⇓⇓⇓متن کامل یادداشت رضوی را بخوانید:

بیانیه دست اندرکاران “شهرزاد” مرا یاد رفتار فردی  می اندازد که در مشاعره شرکت می کند و در جواب مصراع ” تو نیکی می کن و در دجله انداز” می گوید: “فلانی در بیابان می دهد گاز”!!
ما می گوییم “شهرزاد” را تا تعیین وضعیت تهیه کننده متوقف کنید چون اصل قضیه به دلیل نارضایتی شریک برند که من باشم، حلال نیست آن وقت دوستان بیانیه می دهند که تابع قانون هستند و توجیه می کنند که در جهت استقبال وسیع مخاطبان این کار را می کنند.

دوستان گویا حواس شان نیست که در ماههای اخیر مرتب با مخاطبانی روبرو بوده ایم که خواستار تعیین تکلیف درباره بودجه سریال بوده اند که از کجا آمده و می خواهند بدانند مالکیت کار برای کیست؟ و با چه اجازه و رضایتی کار دارد انجام می شود؟ از احترام به اذهان آزاده و اخلاق محور سخن می گویید اما با فرافکنی پاسخ مهمترین پرسش مخاطبان را نمی دهید!

قانون و شرع می گوید که رضایت شریک برند برای تولید فصل دوم فراهم شود اما آیا فراهم شده؟ نه! اگر واقعا صداقت پیشه هستید بیایید و در نشستی رسانه ای شرکت کنید و تعیین تکلیف کنید درباره اصل سرمایه و بودجه ای که صرف سریال شده! و بگویید چرا بدون رضایت شریک برند در حال تولید فصل دوم هستید؟ این نمی شود که بدون رضایت شریک 50 درصدی یک خانه، در آن زندگی کنیم و بعد بگوییم تابع قانون هستیم.

همچنان اعتقاد دارم که فعل رخ داده حرام است اما دوستان می گویند باید تابع قانون باشیم و پیش داوری نکنیم. حکایت همان حکایت شرکت کننده کُندذهن مشاعره است که برایش مصراعی از سعدی می خوانند و او با مصراعی من درآوردی جواب می دهد و البته اسباب خنده و حیرت را موجب می شود…




شهرزاد در ساوه!!!

سینماروزان/اکبر نجفی: این چند جمله، تمام گفتگوی این روزهای اهالی علاقمند به بازیگری در شهرستان ساوه را شامل می‌شود؛

_شنیدی شهرزاد اومده ساوه؟
_جدی
_آره بابا
_وای بازیگر نمیخوان تا بریم تست بدیم؟
_چرا میخوان، با اونی که مسئولشه هماهنگ کردم، تو هم بیا بریم ولی به کسی نگیا….

این چند جمله، تمام گفتگوی این روزهای اهالی علاقمند به بازیگری در شهرستان ساوه را شامل می‌شود.

یکی نیست به این بی‌خبران از همه جا، بگوید که عزیزان من هر پروژه ای قبل از آغاز به کار، تیم خود را بسته است و نیازی به شما که سودای بازیگری در سر داری ندارد.
صرفا رد شدن از جلوی دوربین و یا چند جعبه انار جابجا کردن در بک گراند تصویر شما را بازیگر نمی‌کند.
اینها کار هنرور است نه شما که ادعای اشتغال در حرفه بازیگری را داری.
یا شما یازیگر هستی که با این حساب هنرور بودنت نوعی توهین به حرفه خودت محسوب می‌شود و یا اینکه ذاتا هنروری و حضورت در بازیگری اشتباه بوده که اگر این گونه است لطفا بعد از این در جایی خودت را بازیگر نخوان تا عوام در تشخیص این دو فریب نخورند.
تعجب من از آن دوست به ظاهر فرزانه ای است که این کارها را برای شما هماهنگ کرده تا شما بروید سر صحنه ی فیلمی که در خیلی از سکانس های آن حتی خود کارگردان نبوده و دستیارش فرمان حرکت را داده است.
گرفتن چند عکس سلفی با هنرمندان، نه تنها اینکه شما را بازیگر نمی‌کند بلکه توهین به شخصیت خود شماست.
بگذریم و نپردازیم به اتفاقاتی که برای تهیه کننده فصل یک سریال شهرزاد افتاده که خود جای بسی تامل دارد و زمینه ساز نگارش ده ها مقاله است.

باب شده که این روزها برای کمتر کردن هزینه ها، تهیه‌کنندگان باهوش پروژه را برای مدت کوتاهی به شهرستان بیاورند و عده ای هنرمند را که در سودای شهرتند، بی مزد و بی مواجب به کار گیرند و بعد که کارشان تمام شد راهشان را بگیرند و بروند.
نخ ندهید به اینها عزیزان من.
به اینها نخ ندهید…
بیشتر از این راجع به این پدیده نمی توانم چیزی بنویسم چرا که خود کرده را تدبیر نیست…
در انتها یک توصیه به دوستان سلفی بگیر که با بازیگران سلفی گرفته و به دنبال زدن برچسب هایی همچون من و دوست خوبم،من و استاد عزیزتر از جانم و من و عشقم و… به خودشان هستند، دوستان من شهرک سینمایی نزدیک است و در آنجا می توانید با همه دوستان خوبتان(هنرمندان بزرگ) سلفی بگیرید و دوستان خودتان را (هنرمندان بزرگ)به دیگران معرفی کنید!!!
البته ناگفته نماند خود من هم چند عکس با دوست عزیزتر از جانم بهزاد فراهانی، عمو عزت(انتظامی) و دوست دوران کودکی ام جمشید مشایخی(با ۴۵ سال اختلاف سن) دارم اما چون آنها مرا به عنوان یک دوست به رسمیت نمی‌شناسند هنوز در جایی به اشتراک نگذاشته‌ام. امیدوارم این مقاله برسد به دستشان تا این عکس ها روی دستم باد نکند. سلفی هایتان سبز و مانا.

اکبر نجفی
اکبر نجفی



توصیف ترانه علیدوستی از یک خبرگزاری اصولگرا⇐”رسانه مجبور”!!

سینماروزان: در حالی که خبرگزاری اصولگرای “فارس” خبر از تغییر نام فصل دوم سریال “شهرزاد” و سرمایه گذاری علی اسدزاده در آن داده بود(!!!) ترانه علیدوستی با نگارش متنی اجتماعی هم تغییر نام را تکذیب کرد و هم طعنه تندی زد به این خبرگزاری.

به گزارش سینماروزان ترانه علیدوستی نوشت: فصل دوم ”شهرزاد” یک ماه است در حال فیلمبرداریست، اسمش هم ”شهرزاد۲” است، هر خبری هم شد خودمان در اختیارتان میگذاریم، نگران نباشید و به شایعات توجه نکنید.

وی ادامه داد: خبرگزاریها چاره ای جز خلاقیت ندارند چون همانطور که میدانید سوژه خبر در این مملکت خیلی کم است. به اینها میگوییم رسانه های مجبور.




علی نصیریان: از بازداشت تهیه‌کننده “شهرزاد” حیرت‌زده‌ شدم/ حضورم در “شهرزاد۲” منتفی است

سینماروزان: علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینمای ایران که سال گذشته با حضور در نقش “بزرگ آقا”ی سریال “شهرزاد” در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت بعد از پشت سر گذاشتن بازی در این سریال در هیچ محصول نمایشی دیگری ایفای نقش نکرده است.

به گزارش سینماروزان پیشتر شایعاتی شنیده شده بود درباره حضور علی نصیریان به عنوان بازیگر سکانسهای فلاش بک در فصل دوم “شهرزاد” اما نصیریان حالا می گوید که هیچ نقشی در فصل دوم این سریال نخواهد داشت.

نصیریان با اشاره به اینکه این روزها بیشتر مشغول خواندن فیلمنامه های پیشنهادی است به سینماروزان گفت: برخلاف شایعات در “شهرزاد2” نیستم چون کاراکتر من در فصل اول سریال فوت می کند و دیگر معنا ندارد به سریال برگردم.

علی نصیریان درباره حضورش به صورت فلاش‌بک در فصل دوم “شهرزاد” بیان داشت: نمی‌شود کل زمان سریال را فلاش‌بک گذاشت چون بی‌معنی است. فقط می شود برخی جاها را فلاش‌بک گذاشت که آن هم به نظرم لازم نیست برای همین حضورم در فصل دوم “شهرزاد” منتفی است.

*بازداشت تهیه کننده “شهرزاد” حیرت‌زده ام کرد

این بازیگر 81 ساله در پاسخ به این پرسش سینماروزان که آیا خبر بازداشت تهیه کننده “شهرزاد”(اینجا را بخوانید) را شنیده و واکنش اش به این خبر چیست اظهار داشت: بله، این خبر را هفته قبل شنیدم و البته خیلی هم تعجب کردم. البته این بازداشت مربوط به مسائل اقتصادی و کاری خودش بود و ربطی به سریال “شهرزاد” نداشته است.

نصیریان درباره میزان شناختش از تهیه کننده بازداشتی اظهار داشت: تماسی با ایشان نداشتم و سر همین سریال «شهرزاد» چند دفعه ایشان را دیدم.

وی ادامه داد: ارتباط چندانی با این تهیه کننده نداشتم و فقط چند بار ایشان را دیدم؛ آدم معقولی به نظر می‌رسید و آن‌تایم بود. از نظر تسویه حساب آدم منظمی به نظر می‌رسید و حساب و کتاب تمامی عوامل را به خوبی داد. برای همین حیرت‌زده شدم از بازداشت ایشان که آن هم مربوط به مسائل اقتصادی‌شان بود که من درباره آن ابدا اطلاعی نداشتم.




گفته‌های طنازانه کیانوش عیاری⇐ترانه علیدوستی “کاناپه” را خواند اما از آن خوشش نیامد/جدایی شهاب حسینی تأثیری بر کار ندارد

سینماروزان: کیانوش عیاری نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینمای ایران یکشنبه ۱۱ مهر در نشستی با حضور تعدادی از خبرنگاران و در لوکیشن فیلم جدیدش با نام «کاناپه» گفت: دیروز ۱۰ مهر بازیگران «کاناپه» جلوی دوربین رفتند و ما تصمیم گرفتیم این فیلم را به یاد عباس کیارستمی بسازیم و به او تقدیم کنیم.

به گزارش سینماروزان وی در ادامه در پاسخ به اینکه چرا ترانه علیدوستی حاضر به ایفای نقش در «کاناپه» نشد با لحنی طنازانه گفت: ترانه علیدوستی سناریو را خواند، اما از آن خوشش نیامد. درباره جدا شدن شهاب حسینی و جایگزینی بابک حمیدیان هم باید بگویم که جدا شدن شهاب حسینی تاثیری در روند کلی این فیلم ندارد زیرا سناریوی ما شکل ثابتی دارد.

فیلم به جشنواره نمی رسد

عیاری درباره روند فیلمبرداری این فیلم توضیح داد: بخشی از این فیلم به صورت بداهه پیش می رود و ما حداکثر، فیلمبرداری آن را تا دو ماه به پایان می رسانیم، اما فکر نمی کنم که «کاناپه» به جشنواره فیلم فجر برسد. مونتاژ آن هم به صورت همزمان ممکن نیست زیرا بسیار سخت است که همزمان با فیلمبرداری بلافاصله تدوین را آغاز کنیم.

کارگردان «کاناپه» تاکید کرد: ما این فیلم را حتی برای اکران در جشنواره سی و ششم فیلم فجر هم نگه نمی داریم و هر زمان که مقدور باشد «کاناپه» را اکران می کنیم.

این کارگردان با اشاره به فیلم «خانه پدری» که اجازه اکران ندارد، گفت: ۵ سال و ۱۰ ماه از آخرین روز فیلمبرداری «خانه پدری» می گذرد و به دلیل موضوع «خانه پدری» که مقداری حساسیت داشت برخی دلواپسان برداشت های کاذبی از آن داشتند، اما «کاناپه» این طور نیست و موضوع ساده و به‌روزی دارد. در واقع این فیلم، روایتگر ارتباط بین دو خانواده است که در یک محله زندگی می کنند. مرد یکی از این خانواده ها کاناپه ای می خرد که در ادامه این کاناپه سرمنشا مشکلاتی می شود.

فیلمسازی به یاد کیارستمی مد است

عیاری درباره اینکه چرا «کاناپه» را به یاد کیارستمی می سازد، گفت: این روزها این کار مد است و ما بر اساس مد پیش می رویم.

کارگردان «روزگار قریب» در ادامه با اشاره به اینکه پیش از این قرار بود «کاناپه» در آذر ماه سال گذشته کلید بخورد، گفت: مشکلات مالی و سناریو دست به دست هم دادند تا این اتفاق نیفتد، اما بعد با توجه به اینکه ما می خواستیم «کاناپه» را در یک فصلی که تابستان نباشد و هوای سردی داشته باشد، کلید بزنیم زیرا سناریو این را می طلبید و ما طبق آن پیش رفتیم.

فیلمنامه کامل است

این کارگردان درباره جدایی شهاب حسینی از «کاناپه» گفت: شهاب پیش از این با سریال «شهرزاد ۲» قرارداد داشت و ما ابتدا قرار بود فیلمبرداری «کاناپه» را در ۳۰ تیر ماه آغاز کنیم، اما او طبق تعهد اخلاقی که داشت به کار در «شهرزاد» پرداخت، اما با این اوصاف باید بگویم که اگر ما حتی ۲۰ روز زودتر فیلمبرداری را آغاز می کردیم او می توانست در این فیلم به ایفای نقش بپردازد.

عیاری درباره فیلمنامه این اثر گفت: فیلمنامه کامل است و ما سناریو را به بازیگران برای مطالعه داده ایم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: تقدیم این فیلم به روح عباس کیارستمی حداقل پاسداشت از جانب یک فیلمساز به عباس کیارستمی است و این موضوع هیچ ربطی به این ندارد که من او را می شناختم. این به نوع نگاه او بستگی دارد.




علی مطهری: “فروشنده” چهره خوبی از جامعه ایران نشان نمی‌دهد/انتخاب آن برای اسکار خوب نبود

سینماژورنال: علی مطهری نماینده مجلس که اغلب سعی کرده نقطه نظرات خود را درباره اتفاقات مختلف به صراحت بیان کند بعد از تماشای “فروشنده” اصغر فرهادی نقطه نظر خود درباره این فیلم را بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال علی مطهری در یادداشتی کوتاه بر “فروشنده” نوشته است: در شب عید غدیر با همسرم به دیدن فیلم “فروشنده” در سینما فرهنگ رفتم. بازی خوب آقای شهاب حسینی و خانم ترانه علیدوستی قابل تقدیر است اما سوژه فیلم را نپسندیدم.

وی ادامه داد: این فیلم چهره خوبی از جامعه ایران نشان نمی دهد.  لذا انتخاب آن به عنوان نماینده ایران در اسکار از سوی بنیاد فارابی به نظرم انتخاب خوبی نبود اگرچه به انتخاب آنها که معمولا معیارهای متعددی مانند تکنیکهای هنری، جذب مخاطب و رأی آوری را درنظر می گیرند احترام می گذارم.

متن علی مطهری برای "فروشنده"
یادداشت علی مطهری برای “فروشنده”



شهاب حسینی “قیصر” شد+عکس

سینماژورنال: هفته نامه “همشهری جوان” در تازه ترین شماره خود، با جلدی متفاوت که بازسازی پوستر قیصر با شمایل شهاب حسینی است به بازار آمد.

به گزارش سینماژورنال ابن مجله در شماره جدید خود با ارائه پرونده ای کامل، از زاویه ای متفاوت  به بررسی فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی پرداخته است.

در این پرونده سوالی تازه پیرامون فیلم مطرح این روزهای سینمای ایران مطرح شده که آیا عماد کاراکتر اصلی فیلم، یک قیصر امروزی است؟

این موضوع با حضور کارشناسان و صاحب نظران از زاویه سینمایی و روانشناسی تحلیل و بررسی شده است. جلد این شماره هم بر مبنای این موضوع با الهام از پوستر معروف فیلم “قیصر” توسط سلمان ریس عبداللهی طراحی شده است.

روی جلد "همشهری جوان"
روی جلد “همشهری جوان”



نتیجه فراخوان بازیگری در تلگرام؟⇐نقش منفی “فروشنده” در اختیار عموی دستیار فرهادی!!!+عکس

سینماژورنال: اولین فراخوان تلگرامی انتخاب بازیگر را محمدحسین مهدویان برای “ایستاده در غبار” به راه انداخت تا بازیگران نقشهای اصلی و از جمله بازیگر نقش احمد متوسلیان را پیدا کند؛ در نهایت اما هادی حجازی فر از فعالان عرصه تئاتر بود که به نقش اصلی رسید و نه استعدادی برآمده از فراخوان.

به گزارش سینماژورنال اصغر فرهادی هم برای انتخاب بازیگران “فروشنده” فراخوانی را از طریق دستیارش کاوه سجادی حسینی برگزار کرد. نتیجه این فراخوان هم هیچ نتیجه ملموسی در فیلم ندارد و بجایش نقش منفی داستان به خویشاوند دستیار کارگردان رسیده است!

فرید سجادی حسینی که در “فروشنده” نقش مرد متعرض به “رعنا”(با بازی ترانه علیدوستی) را بازی کرده است، عموی کاوه سجادی حسینی دستیار فرهادی در “فروشنده” است.

سجادی حسینی که در جشنواره کن هم در کنار فرهادی و بازیگران اصلی روی فرش قرمز حضور داشت بیشتر به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز در سینمای ایران فعالیت داشته و البته سابقه ایفای نقشهای فرعی در آثاری نظیر “مدرسه پیرمردها”، “عشق شیشه ای” و “شب بیرون” را هم داشته است که کارگردان فیلم آخر هم برادرزاده شان بوده است. وی یک سریال به نام “مهرآباد” را هم کارگردانی کرده است.

اینکه چطور شده بعد از کلی سروصدا درباره انتخاب بازیگر از طریق تلگرام نام ایشان از گلدان درآمده جای سوال است؟

آیا ایشان هم تصویر یا فیلمی کوتاه از بازیشان را برای دستیار فرهادی یا همان برادرزاده شان تلگرام کرده بود؟ یا مراودات خانوادگی در این میان نقش داشته؟

عوامل "فروشنده" در کن/اولین نفر از چپ فرید سجادی حسینی است
عوامل “فروشنده” در کن/اولین نفر از چپ فرید سجادی حسینی است
فرید سجادی حسینی(راست) در نمایی از "فروشنده"
فرید سجادی حسینی(راست) در نمایی از “فروشنده”



سست، بی‌تعلیق، خنده‌دار و دروغی به نام “ضدّغیرت بودن” که کمکی است به بالا رفتن فروش “فروشنده”!

سینماژورنال/حامد مظفری: آیا اصغر فرهادی می تواند زیربنای تولید یک کمدی بفروش باشد؟

سابقه ای که از او در “دایره زنگی” به خاطر داریم می‌گوید بله!
اما اگر ظرف زمانی که او در آن قرار گرفته را رصد کنیم باید بگوییم، خیر! فرهادی بعد از اسکاری که برای “جدایی…” گرفته محال است جرأت کند اله‌مانهای آشنای سینمای مینی مالیستی تلخ نمایانه خود را رها کرده و یک کمدی مفرح بسازد.
با این حساب “فروشنده” باید یک محصول جدی و البته تنش آلود باشد؟
خیر!
“فروشنده” برای مخاطبی آشنا با سینمای فرهادی، یک فیلم مفرح و البته خنده‌دار است.
منهای سکانسهایی که در کلاس درس و به هنگام روخوانی “گاو” یا در سالن نمایش “گاو” می گذرد و البته ذاتا دارای موقعیت کمیک است، فیلم برای این ساخته نشده که فرح‌بخش(!) یا خنده‌دار باشد اما تلاش بیش از حد فیلمساز برای تصویرسازی موقعیتهای بحرانی چون زیربنای متنی محکم نداشته به جای ایجاد التهاب، می‌خنداند.
این خود یک نتیجه محافظه کاری فیلمسازی است که پیمودن مسیرهای تجربه شده قبلی را به تجربه فضای جدید ترجیح می دهد و می کوشد آدمها و موقعیتهایی را برای روایت انتخاب کند که پیشتر در “جدایی…” و تا حدی “چهارشنبه سوری” با آنها روبرو بودیم.
همین می شود که برای مخاطبی که برای تماشای یک تجربه جدید به سینما آمده جای جای فیلم پر می شود از دیالوگها و نماهایی کاملا جدی که خنده آور هستند.

لبخندهایی که حاصل سست بودن زیربنای درام است

از همان ابتدای فیلم و ریزش نمادگرایانه ساختمان و کمک مرد اول فیلم “عماد” به بیماری محتضر به نام “حسین” که لباسی سبزرنگ به تن دارد(!) تا این دیالوگ عماد که از آرزویش برای لودر انداختن زیر شهر و از نو ساختن آن می گوید و حتی پاسخ بابک که از انجام پیشتر چنین تجربه ای می گوید؛ این لبخند است که بر لب مخاطبان می نشیند.
از نماهای ماکارونی خوران عماد و رعنا بعد از گره اصلی و طعنه های خاله زنک مابآنه همسایه ها و “مرتیکه هرزه” خطاب کردن بابک از سوی عماد تا رفتار پیرمرد متعرض، بازجویی عماد از پیرمرد و حتی رفتار همسر پیرمرد و “عزیز جون” گفتنش این کمدی ناخواسته است که شکل می گیرد.
چرا؟
به یک دلیل مهم و آن هم سست بودن زیربنای درام و به خصوص ابلهانه بودن گره اندازی اصلی و در کنارش تلاش برای حرکت آرام و بر مدار دنیای خاکستری تجربیات موفق پیشین.
به این موقعیتها می خندیم چون گره فیلم با حداقل ظرافت انداخته شده و پیامدهای پس از گره هم بی کمترین آشنایی زدایی و تعلیق پیش می‌رود.
دست فیلمساز را خوانده ایم و می دانیم که نه پرسوناژهای تازه ای دارد و نه حرف تازه و فقط می سازد چون می داند همچنان اعتبار اسکار برایش سرمایه زاست و این گرفتاری در حرکت آونگی است که همه چیز را میان مایه جلوه می دهد.

کارگردانی که بدون تحقیق درباره بیزنس بدنامان، گره افکنی کرده

گره فیلم با تجاوز به یک زن متاهل افکنده می شود. گره کجا افکنده می شود؟ در خانه ای که پیشتر زنی بدنام در آن ساکن بوده!
کسب و کار زن چگونه نمایش داده می شود؟ هر که زنگ در خانه را می زند ایشان در ورودی را باز کرده و در واحد را نیز نیمه باز می گذارد برای تشریف فرمایی مشتری بدون حتی چک کردن تلفنی ماجرا!!!
متجاوز کیست؟ یک پیرمرد نزار که حال بالا آمدن از پله ها را هم ندارد و مدام از وضعیت جسمی نابسامانش می گوید!!!
درامی که زیربنایش حداقل تحقیق و جستجو درباره موقعیت و آدمهای علت یا معلول گره اصلی را ندارد نمی تواند واقع گرایانه جلوه کند و این آسیبی است که “فروشنده” فرهادی را از فرط سست عنصر بودن اسباب گره افکنی به محصولی خنده آور بدل کرده است.

همه نوآوری فرهادی در “فروشنده” ارجاع به ساختار فیلم در فیلم بوده که نمونه های بهترش را مثلا بیضایی در پروژه ناتمام “لبه پرتگاه” ارائه داده بود. فرهادی البته به جای فیلم، نمایش “مرگ فروشنده” را به درام اصلی افزوده؛ اما این افزودن بی دلیل که شاید برای کشیدن پای آرتور میلر به داستان و استفاده ار نام او در کنفرانسهای مطبوعاتی بوده اما بیشتر سبب بالا رفتن زمان فیلم و مطول شدن دوسوم ابتدایی آن شده است.

حتی قدر عطاران هم جسارت ندارید

فرهادی اگر حتی قدر رضا عطاران و “دراکولا”یش به تجربه گرایی اهمیت می داد، حداقل کاری که می کرد قرار دادن آدمهای خاکستری و همواره مرددش در ژانری تازه و با حال و هوایی نو بود.
ساده ترین راه هم بدل کردن “فروشنده” به یک درام معمایی بود به خصوص که خط اصلی یعنی تجاوز به زن در خانه شخصی و تلاش برای یافتن متجاوز، انگ معماسازی و رکب زدن پیاپی به مخاطب بود اما امان از اسکار که دست و پای فیلمساز ما را بسته و محدودش کرده به پیمودن نهایتا یک اپسیلون-همان ساختار فیلم در فیلم-  بیشتر از مسیر پیشین.

گزاره جعلی “ضدغیرت بودن فروشنده”
“فروشنده” منهای عقبه سازنده و دو جایزه اش از کن، به یک دلیل دیگر شوری عمومی را به هنگام آغاز اکران تجربه کرده و آن هم خدمتی است که تندروها به آن کرده اند.
این گزاره برخی رسانه های تندرو که فرهادی فیلمی در مذمت غیرت و تعصب ناموسی ساخته و  طرح این ادعا که مرد “فروشنده”، متجاوز به همسرش را می بخشد کاملا جعلی هستند؛
در جعلی بودن این ادعاها همین بس که مرد داستان نه تنها به بازجویی پر از تحقیر و شکنجه روحی، متعرض به همسرش می پردازد بلکه علاوه بر زندانی کردنش، دقیقا دو بار هم او را تا سرحد مرگ می برد و برمی گرداند که البته در همه این مراحل تقابل فیزیکی هم چاشنی کار است.
پس اتفاقا انتقام ناموسی هم در فیلم وجود دارد و البته نه با چاقوی دسته نقره زنجان، بلکه با محبوس کردن متعرض در واحدی از آپارتمانی فروپاشیده و بازجویی و سپس تحقیر روحی و جسمی تا سرحد مرگ.

خدمت برادران تندرو به فرهادی، الکساندر ماله گی و فاطمه الرمیحی

اینکه برخی تندروها این انتقام را ندیده اند-یا نخواسته اند که ببینند-و فیلم را ضدغیرت و نماد دیاثت خوانده اند، بهترین ضدتبلیغ برای فیلمی میان مایه است چون فیلم را جوری نشان می دهد که نیست و کنجکاوی ایجاد می کند برای تماشای فیلم.
و جالب، سکوت فیلمساز در برابر این اتهام است. او کمترین تلاشی برای رفع اتهام انجام نمی دهد چون بهتر از هر کس می داند فارغ از کارکرد موثر این ضدتبلیغات در داخل، به هنگام حضورهای بعدی در رقابتهای سینمایی آلوده به سیاست نیز نفی دوستان تندرو، به شدت به نفع اثر و شرکای تولید آن است؛ شرکایی که از الکساندر ماله گی فرانسوی گرفته تا فاطمه الرمیحی قطری را دربرمی گیرد.

فروشنده اصغر فرهادی
نمایی از “فروشنده” اصغر فرهادی