1

بهروز افخمی به‌دنبال پیوند انسان و سگ!

سینماروزان: بهروز افخمی که فیلم “صبح اعدام” را آماده اکران دارد به دنبال تولید یک فیلم اقتباسی نمادین درباره پیوند انسان و سگ است.

بهروز افخمی قصد دارد رمان “دل سگ” اثر میخائیل بولگاکف روسی را به فیلم بدل کند و خودش به ایرنا گفته: نخستین اثر علمی – تخیلی خودم را براساس داستانی از میخائیل آفاناسیویچ بولگاکُف؛ نویسنده، پزشک و نمایشنامه‌نویس مشهور روسی در نیمه نخست قرن بیستم که مشهورترین اثر او “مرشد و مارگاریتا” از شاهکارهای ادبی قرن بیستم است، خواهم ساخت.

وی اظهار داشت: خود داستان “دل سگ”، یک داستان علمی – تخیلی است که در زمان حاضر مشغول نوشتن سناریوی آن هستم. البته امسال ممکن است تهیه‌کنندگی کنم و بنابراین فکر نمی‌کنم امسال به سمت کارگردانی “دل سگ” بروم چرا که ساخت این اثر علمی – تخیلی، کل سال من را درگیر می‌کند و نوشتن فیلمنامه آن دست‌کم سه، چهار ماه زمان می‌برد.

بولگاکف، “دل سگ” یا “قلب سگی” یا “قلب سگ” را بین ژانویه و مارس ۱۹۲۵ نوشت ولی تا سال ۱۹۸۷ در اتحاد جماهیر شوروی امکان انتشار پیدا نکرد.

داستان”دل سگ” نوشته بولگاکف با شرح حال و روز سگی ولگرد و زخمی از زبان خودش آغاز می‌شود. سگ که در داستان شاریک نامیده شده است در خیابان‌های مسکو به دنبال ذره‌ای غذا این طرف و آن طرف می‌رود و برای هرکسی که اندکی غذا به او بدهد دم تکان می‌دهد. فیلیپ فیلیپوویچ پروفسور روسی روزی شاریک را در خیابان می‌بیند و او را برای مقصودش مناسب می‌یابد. فیلیپ فیلیوویچ سگ را به خانه می‌آورد و در آزمایشگاهش طی عمل‌های جراحی غده‌ی هیپوفیز و غدد جنسی مردی را به او پیوند می‌زند، حالا سگ از درک و شعور انسانی برخوردار شده اما ماجرا بر اساس خواسته‌های فیلیپوویچ پیش نمی‌رود…

بهروز افخمی به دنبال ساخت "دل سگ"
بهروز افخمی به دنبال ساخت “دل سگ”

میخائیل بولگاکف این کتاب را چند ماه پس از مرگ لنین نوشت و تمثیل بُرنده‌ای است دربارهٔ انقلاب روسیه. سگ در این داستان، نماد مردم روسیه است که قرن‌ها تحت ستم و خشونت بوده و با او همچون حیوانات رفتار کرده‌اند. جراح عجیب داستان، تجسم حزب کمونیست (یا شاید خود لنین) است و عمل پیوند دشواری که برای تبدیل سگ به انسان انجام می‌شود نمادی از انقلاب است!

در سال ۱۹۸۸ مدت کوتاهی پس از انتشار رسمی این کتاب، ولادیمیر بورتکا کارگردان روس، فیلم تلویزیونی “دل سگ” را بر مبنای آن ساخت که مورد استقبال گستردۀ منتقدان قرار گرفت.




روزی دو پاکت سیگار می‌کشیدم!/ شخصیت‌سازی برای “صبح اعدام” به‌روایت پوریا منجزی بازیگر فیلم

سینماروزان: فیلم “صبح اعدام” که از متمایزترین آثار زندگینامه‌ای تاریخ سینمای ایران است را بهروز افخمی به تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی ساخته درباره طیب حاج رضایی و حالا بازیگر نقش کلیددار طیب از ریاضت خاص(!) برای بازی در فیلم گفته‌.

پوریا منجزی بازیگر نقش کلیددار طیب به پانا گفته: دلیل انتخاب من برای این نقش ظاهر من و فرم فیزیکی نزدیک به نقش بود و توانایی که بهروز افخمی در من دیده بودند همه این ها سبب شد تا من بتوانم کلیددار طیب بودن در «صبح اعدام» را تجربه کنم.

وی در ادامه تصریح کرد: من در ابتدا عکاس و مستندساز هستم و در مرحله بعد یک بازیگر و فیلم صبح اعدام هم کم و بیش به شکل مستند ساخته شده که البته بازی در این فیلم و ساخت چنین فیلمی بسیار سخت بوده و «صبح اعدام» فیلمی است که ارزش این را دارد تا بیشتر از سه بار دیده شود و در هربار مشاهده فیلم شما نکته جدیدی از آن کشف خواهید کرد.

منجزی ادامه داد: یکی از سختی های این نقش برای من این بود که باید روزی دو پاکت سیگار سنگین (!) استعمال می کردم. من تا قبل از این چنین کاری را انجام نمی دادم و موقع برگشت من به خانه از صحنه فیلمبرداری توان و هوشیاری برای من نمانده بود و این اتفاق کمی بازی این نقش را برای من سخت کرد.

روزی دو پاکت سیگار برای بازی در فیلم صبح اعدام/روایت پوریا منجزی
روزی دو پاکت سیگار برای بازی در فیلم صبح اعدام/روایت پوریا منجزی

این بازیگر افزود: به دلیل انتخاب خط زمانی و تلخ بودن فیلم تصمیم بر این شد تا فیلم را به صورت سیاه و سفید ارائه کنیم تا عمق تلخی و تاریکی داستان را به مخاطب نشان دهیم. مُردن رنگ ها خود راهی برای بیان این موضوع بود و البته نسخه رنگی فیلم هم موجود هست اما تصمیم بر پخش و اکران سیاه و سفید شد.

منجزی گفت: خودم در “صبح اعدام” رده های باریک و نکات ریزی می‌بینیم از کمدی سیاه و شاید اگر من کارگردان فیلم بودم کمدی سیاه را از فیلم پاک میکردم و بیشتر به زندگی شخصیت ها می پرداختم ولی در فرمت فعلی هم “صبح اعدام”، فیلم متفاوت و جذابی است.

 




مواجهه تند بهروز افخمی با پسر دوم طیب بر سر “صبح اعدام”

سینماروزان: وقتی فیلم “صبح اعدام” ساخته شد بود، بچه‌های طیب را پیدا کردیم. پسر دوم ایشان حسین آقا را پیدا کردیم؛ او ابتدا خیلی عصبانی بود و فیلم را دید و تأکید داشت که پدر من با این فیلم خیلی فرق می‌کرد؛ اما…

بهروز افخمی کارگردان فیلم “صبح اعدام” که مروری دارد بر دو ساعت آخر زندگی طیب حاج رضایی با بیان مطلب فوق به روزنامه صبح‌نو گفت: فیلم صبح اعدام یک قصه سخت داشت، چون تاریخ آن فراموش شده است و ما مجبور بودیم ضمن اینکه داستان را پیش می‌بریم، یک‌جور پس‌زمینه‌ تاریخی داستان را هم بازگو کنیم و این منجر به این فرمی شد که در فیلم شاهد هستیم و از طرفی در کنار فیلم مستند، یک فیلم کاملا کلاسیک و داستانی را شاهد هستیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا برای پرداختن به طیب حاج رضایی با چالشی روبه‌رو بوده است، گفت: نه، ما از این نظر هیچ مشکلی نداشتیم و اینکه من اشتباه کرده بودم و فکر می‌کردم بچه‌های طیب همگی خارج کشور هستند، در نتیجه با وجود اینکه ما گشتیم تا آن‌ها را پیدا کنیم؛ اما در نهایت آن‌ها را به موقع پیدا نکردیم و وقتی فیلم ساخته شد بود، بچه‌ها را پیدا کردیم. پسر دوم ایشان حسین آقا را پیدا کردیم؛ او ابتدا خیلی عصبانی بود و فیلم را دید و تأکید داشت که پدر من با این فیلم خیلی فرق می‌کرد؛ اما آرام‌آرام معلوم شد که در فیلم چیزهایی بوده است که خوشش آمده است و همین‌طور که داشت درباره فیلم حرف می‌زد، کم‌کم نرم شد و قرار است بعد از جشنواره با ایشان صحبت کنیم.

کارگردان فیلم «صبح اعدام» درباره متفاوت‌ترین نگاه به حاج طیب رضایی عنوان کرد: من فکر می‌کنم بازاری‌های قدیم خصوصیاتی دارند که ما از آن به‌عنوان خصلت‌های پهلوانی یاد می‌کنیم. یعنی پهلوان ایرانی و کسی که به دنبال یک شیوه فداکاری و حتی مرگ آبرومند بود. یعنی همان چیزی که در فرهنگ شیعی به آن شهادت گفته می‌شود، درحالی‌که در آن هم پیروزی وجود دارد و مردن (شهادت) را بالاترین پیروزی می‌داند.

ماجرای مواجهه بهروز افخمی با پسر دوم طیب بر سر صبح اعدام
ماجرای مواجهه بهروز افخمی با پسر دوم طیب بر سر صبح اعدام




به‌جای #صبح_اعدام، #بی‌بدن را وارد بخش مسابقه کنید/حضور در بخش مسابقه فجر برایم ارزشی ندارد وقتی…

سینماروزان: حواشی جدا ماندن فیلم #بی_بدن از بخش مسابقه جشنواره فجر۴۲ و به جایش وارد کردن انبوه فیلم‌های آماتوری که بعضا نیم ساعت آنها هم قابل تحمل نیست با واکنش یک عضو هیات انتخاب فجر مواجه شده که معتقد است فیلم صبح اعدام باید رد میشد تا بی بدن وارد بخش مسابقه شود‌.

بهروز افخمی کارگردان صبح اعدام روی آنتن زنده برنامه هفت خطاب به این عضو هیات انتخاب گفته که اولا اشتباه خود را توجیه نکند و اگر می‌خواهد درباره بی بدن حرف بزند، ابتدا از اشتباه هیات انتخاب عذرخواهی کند و دست از توجیه بردارد و بعد به فکر انتقام از نقدهای هفت باشد.

افخمی همچنین تاکید کرده به عنوان کارگردان فیلم صبح اعدام، حاضر است فیلمش از بخش مسابقه بیرون برود تا فیلم بی بدن جایش را بگیرد. افخمی از این عضو هیات انتخاب خواسته از کین‌خواهی و انتقام‌جویی و ادبیات نازل، دست بردارد و گفته: اصلا برایم حضور در بخش مسابقه ارزش ندارد ولی برایم خیلی مهم است که حقی از جوانان ضایع نشود!

برای تماشای فیلم گفته های افخمی اینجا را ببینید.




صبح اعدام(بهروز افخمی)؛ کدِ لبخند؟

سینماروزان/حامد مظفری:

 

+افتتاحیه ای مستندنما از رویای آمریکایی و عواقب هیولاوش آن؛ متفاوت اما قدری حراف و در عین حال بامزه و متلک‌پران مثل اجراهای تلویزیونی کارگردان.

 

+گریم های به اندازه هم مسعود شریف در نقش طیب و هم ارسطو خوش‌رزم در نقش اسماعیل و برگ برنده داوود فتحعلی بیگی در نقش آخوند حکومتی! آن نماز خواندنش با فاصله از محل اعدام طیب و اسماعیل، به نماز وحشت نمی‌ماند؟ وحشت از عواقب آن که دید و فهمید و دم نزد؟

 

+بازی مسعود شریف که خوب سپرده خود را به افخمی، درست درآمده و به خصوص در نماهای بسته حس و حال لات بی کله را باوردار و موثر ارائه کرده. بعید است هیچ سلبریتی می‌توانست چنین موم‌وار در دست کارگردان قرار گیرد برای ساخت و ساز یک شمایل تاریخی پربحث.

 

+موسیقی کوبه‌ای محمد میرزمانی بخصوص در نیمه اول دلهره‌زاست و متعاقب آن موسیقی باکلام و فرهادنمایی می‌آید بر سکانس‌های تنهایی طیب و امان از چاله تنهایی..‌.؛ از این نماها می‌شود یک کلیپ انقلابی خوب بیرون کشید.

 

-بازیگر نقش اسماعیل جاهایی شبیه پولاد کیمیایی می‌شود در فیلم‌های پدر و جاهایی یادآور حامد بهداد‌‌. یکی گفت کاش کیمیایی میساخت؟ کیمیایی به چنین مصادیقی اعتقاد دارد؟ متاسفانه آن دیالوگ های کیمیایی‌طور که در دهان اسماعیل گذاشته شده هم لحن فیلم را دوپاره می‌کند.

 

-سی چهل دقیقه خوب پیش می‌رود ولی تاکید بیش از حد بر حرف به جای ایجاد موقعیت معلق، باعث کسالت و آن رجوع های گاه و بیگاه به وصیت و دادگاه بی موقعیت تازه، حیف می‌کند ضرب و زور ابتدایی را.

 

-افخمی شاید از ترس نزدیک کردن دوربین به طیب، نماها را هل داده به اسماعیل رضایی و چون این تیپ شده تیپ کلاه مخملی های بی مغز، از تک و تا می‌اندازد فیلم را! هدف؟ اینکه بی مغزی را جار بزند؟

 

– اصرار بر تکرار آوازخوانی روی نماهای مختلف و آن هم با تقلید فرهاد مهراد! چرا؟؟

 

-جوک؟ صدای افخمی در جای گوینده خبر رادیو ایران!

فیلم صبح اعدام
فیلم صبح اعدام

+قاب یک در یک و سیاه سفید کردن اسباب تحمل پذیری است و انگار افخمی تعمدا خواسته فیلمش را از نظر بصری همگون کند با سریالهای تلویزیون کلاسیکی که در دهه پنجاه مردم را مشغول کرده. انطباق بصری، قابل پذیرش است و درام، نه.

 

+حسنعلی اسدی فیلمبردار سریال‌هایی مثل عملیات ۱۲۵ بسیار بایسته، مجری خواسته افخمی در تلویزیونی کردن نماها و نوستالژی بازی سپید سیاهی بوده است. شاید اگر کشش داستان، بیشتر بود و افخمی خودش را اسیر آن جلسه طولانی و کم فایده وصیت نویسی اسماعیل نمی‌کرد و زودتر بیرون میزد، اسدی هم می‌توانست بیشتر جلوه کند.

 

-آن نگاه های مکش مرگ ما و لبخند خریدارانه در نماهای قبل اعدام! کُدگذاری است یا حرکت مطابق میل روز؟ در آذر، پرویز… هم از این کدها نبود؟ مشابه همان کدهایی که جشنواره‌های اروپایی را غرق آنها می‌دانست؟

 

-پر کردن جای جای فیلم با نریشن هایی قصه گو! چرا همین نریشن ها را فیلم نکرده؟

 

-جوک؟ آن تحلیل انتهایی باز در قالب یک نریشن که اعدام طیب و اسماعیل به دستور جان اف کندی بود!؟

 

+تولید؟ کم خرج و بی بریز و بپاش. علی شیرمحمدی ورای رابطه خویشاوندی با افخمی، تجربیات مدیریت تولیدی خود را ابزاری کرده تا بی هیاهو و بی سلبریتی بازی، ابزار و ادوات فضاسازی تاریخی، شمایل سازی و ورود مدخل‌گونه به یک ماجرای سیاسی را فراهم کند. او به جز تولید کار طراح صحنه را هم انجام داده و با وجود فقر نمای بیرونی، طراحی نماهای داخلی را خوب درآورده.

+نتیجه؟ گاهی یک لات دائم الخمر باشرف تر از متشرع ریاکار اشت!

 




همزمان با ارایه نسخه نهایی به فجر؛ پوستر و لوگوی «صبح اعدام» رونمایی شد

سینماروزان/کیوان بهارلویی: همزمان با ارایه نسخه نهایی به فجر؛ پوستر و لوگوی «صبح اعدام» رونمایی شد

پوستر فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی با طرحی از محمد روح‌الامین منتشر شد.

همزمان با پایان مراحل فنی و ارایه نسخه نهایی فیلم سینمایی «صبح اعدام»، به نویسندگی و کارگردانی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی به دبیرخانه چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، پوستر و لوگوی این اثر که طراحی آن با محمد روح‌الامین بوده است، رونمایی شد.

این فیلم سینمایی که در ژانر تاریخی – سیاسی معاصر ساخته شده است، در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور دارد و روز دوشنبه ۱۶ بهمن ماه در سانس دوم کاخ رسانه به نمایش در‌می‌آید.

«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی است که در پی قیام خونین 15 خرداد 1342 محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی 5 تا 6:30 صبح روز اعدام این دو شخصیت تاریخی روایت می‌شود.

علاوه بر ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی، داود فتحعلی‌بیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، مهرداد نیکنام در نقش تیمسار، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی، کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان و فریبا آذرشب در نقش مادر حاج اسماعیل رضایی در تازه‌ترین ساخته بهروز افخمی نقش‌آفرینی می‌کنند.

دیگر عوامل «صبح اعدام» عبارتند از؛ مشاور هنری: محمدرضا شجاعی، مدیر فیلمبرداری: حسنعلی اسدی، مدیر برنامه‌ریز و دستیار یک کارگردان: اکبر نصیری جوزانی، مدیرتولید: سعید رضاییان، دستیار تولید: سارا رشید، طراح گریم: محسن دارسنج، طراح صحنه و لباس: علی شیرمحمدی، تدوین: بهروز افخمی و رضا سورانی، آهنگساز: سید محمد میرزمانی، جلوه‌های ویژه بصری: محمدحسین شکوری، جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان، مدیر تدارکات: سعید اردستانی، مدیر صدابرداری: امیرحسین گل محمدی، صداگذاران: مجتبی اسدی، امیرحسین گل‌محمدی، عکاس: کورش جوان، مدیر روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، محصول: بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی سوره.




محسن مخملباف تندروترین فرد سینما در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب بود/ فخیم‌زاده: بهشتی می‌گفت من هم نمی‌دانم سینمای اسلامی چیست/سیدضیاء هاشمی: مخملباف جربزه جبهه رفتن هم نداشت!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: اولین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» روز دوشنبه سوم مهر با حضور مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.
امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در 4 برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و 4 قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه 60 صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه 70 را محل بحث قرار خواهیم داد.
وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال 56 در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.
در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال 60، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی منوچهر حقانی در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.
وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.
این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخلباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.
در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من 6 یا 7 سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.
وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.
این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال امیر قادری که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال 56 در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.
این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.
وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌‌‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.
در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.
وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت 2 ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.
وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.
در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال امیر قادری که آیا تجربه‌اش از سال 56 تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر 10 اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال 55 توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر 20 اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی 5 برابر شود.
در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.
در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال 60 حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.
قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.
افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.
این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه 60 با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال 1361 به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال 62 مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!
در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.
وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و‌… هنوز توقیف بودند‌. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و 57 به نمایش درآمدند‌. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.
جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.
وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.
این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.
جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.
وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.
این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال 60 نقش مهمی ایفا کرد.
جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. 2 فیلم در سال 57 خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینما‌ی ترکیه کند.
جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه 4 مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت 17 در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.




«صبح اعدام» به پایان فیلمبرداری رسید+ رونمایی از نخستین عکس حاج اسماعیل رضایی

سینماروزان/کیوان بهارلویی: با پایان فیلمبرداری تازه ترین ساخته بهروز افخمی، مراحل فنی این فیلم سینمایی آغاز شد.

 

فیلمبرداری فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی تازه ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از 17 مردادماه در شهر تهران کلید خورده بود؛ به تازگی به پایان رسید.

 

 

همچنین همزمان با آغاز مراحل تدوین این فیلم سینمایی توسط بهروز افخمی، نخستین تصویر از حاج اسماعیل رضایی یکی از دو شخصیت اصلی این اثر سینمایی که ارسطو خوش رزم ایفاگر نقش او در این پروژه است، رونمایی شد.

 

علاوه بر ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی، داود فتحعلی‌بیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، مهرداد نیکنام در نقش تیمسار، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان و فریبا آذرشب در نقش مادر حاج اسماعیل رضایی در تازه ترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی می کنند.

 

«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین 15 خرداد 1342 محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی 5 تا 6:30 صبح این روز روایت می‌شود.

 

پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.

 

عکس خبر از کوروش جوان است.

 

 




بهروز افخمی به «صبح اعدام» نزدیک شد+ رونمایی از نخستین عکس طیب حاج رضایی با حضور آقازاده

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: تازه‌ترین ترین ساخته بهروز افخمی با اتمام فیلمبرداری بخش‌های داخلی، از نیمه گذشت.

فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی تازه ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از 17 مردادماه در شهر تهران کلید خورده بود، از نیمه گذشت.

همچنین نخستین تصویر از طیب حاج رضایی که مسعود شریف ایفاگر نقش او در این پروژه است، رونمایی شد.

علاوه بر مسعود شریف، ارسطو خوش رزم- آقازاده بهروز خوش‌رزم تهیه‌کننده سریال‌های تلویزیونی همچون آپارتمان، آوای فاخته، گرگ‌ها، یک مشت پر عقاب و… -در نقش حاج اسماعیل رضایی از رفقای بیست ساله طیب ایفای نقش کرده است.

داود فتحعلی‌بیگی بازیگر باسابقه در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان در تازه ترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی می کنند.

«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین 15 خرداد 1342 محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی 5 تا 6:30 صبح این روز روایت می‌شود.

مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی در صبح اعدام
مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی در صبح اعدام

پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از: نویسنده و کارگردان: بهروز افخمی، تهیه‌کننده: علی شیرمحمدی، مدیر هنری: محمدرضا شجاعی، مدیر برنامه ریز و دستیار یک کارگردان: اکبر نصیری جوزانی، مدیرتولید: سعید رضاییان، مدیر فیلمبرداری: حسنعلی اسدی، طراح صحنه و لباس: علی شیرمحمدی، مدیر تدارکات: سعید اردستانی، طراح گریم: محسن دارسنج، مدیر صدابرداری: امیرحسین گل محمدی، عکاس: کورش جوان، مدیر روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، محصول: سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی.




مجری افق در راه افخمی؟!/چرا امیرحسین ثابتی قید برنامه #جهان_آرا را زد؟

سینماروزان/حامد مظفری: خبر تعطیلی موقت یا دائم(؟) برنامه تلویزیونی #جهان_آرا به دلیل علاقمندی امیرحسین ثابتی مجری این برنامه به شرکت در انتخابات مجلس، خبر خرسندکننده‌ای نیست. نه اینکه ثابتی حق ندارد که مسیر تازه‌ای را تجربه کند؛ نه! ولی اینکه چرا ثابتی برنامه ای نسبتا موفق از منظر ژورنالیستی را کنار می‌گذارد به امید ورود به مجلس، جای تأمل دارد.

کاری با عقبه سیاسی گردانندگان این برنامه و ایدئولوژی آنها نداریم چون به عنوان ژورنالیست مستقل سعی کرده‌ایم بی‌طرف بمانیم-فقط سعی کرده‌ایم-و اینکه انتظار داشته باشیم همگان مثل ما بی‌طرف بمانند، زیاده‌خواهی است ولی چرا جریان فکری شبکه افق اولا برنامه‌ای تولید می‌کند که وامدار یک مجری خاص است و ثانیا به این راحتی قید مجری را می‌زند؟ ثالثا اینکه چرا ثابتی مجلس را به یک کار ژورنالیستی بدردبخور ترجیح میدهد؟
پاسخ به سوال اول ریشه در مانیفست گردانندگان افق دارد که چون خط و ربط سیاسی مجری-نه فقط فکری که حتی ظاهری-برایشان ارجح است در پیدا کردن مجری برای چنین برنامه‌هایی کم آورده اند و حالا که نه یامین پور هست و نه ثابتی، برنامه تعطیل می‌شود تا شاید وقتی دیگر. اینکه چرا افق قید ثابتی را زده، لابد به‌خاطر المامورالمعذور! مهمترین پرسش همان پرسش سوم است چرا ثابتی که ظاهرا ژورنالیستی عدالت طلبی است به سراغ مجلس رفته؟ مجلس چه دارد که اجرای جهان آرا ندارد؟
جهان آرا از ابتدای راه اندازی برنامه ای بود که حتی مخالفان سیاسی شبکه افق آن را زیرنظر داشتند و خوب یا بد تنها برنامه شبکه افق که مطالبش هرازگاه ارزش بازنشر داشت و به جرأت می‌توان گفت خط شکنی آن بود که بعدا تولید برنامه هایی نظیر شیوه را در شبکه چهار را رقم زد. در دوره ثابتی هم بسیاری از قسمتهای این برنامه، دیدنی بود و کنارش برخی قسمتها، خنثی و مقادیری تکرار مکررات ولی به هر حال بودن‌ش برای تلویزیون و بالاخص شبکه افق، فایده‌مندتر از نبودن آن.
برسیم به پرسش اصلی؛ چرا ثابتی قید جهان آرا را زد؟ در مجلس می‌توان مفیدتر بود؟ در این باره نقطه نظر سینماگر مورد استناد جریان فکری شبکه افق یعنی بهروز افخمی که زمانی وارد مجلس شد، را مرور نکرده‌اند؟ اتفاقا افخمی یک بار در گفتگو با ثابتی در برنامه رودررو از دلزدگی سریع از فضای مجلس در همان سال اول نمایندگی و دلایل آن گفته بود. پس بعید است ثابتی نادانسته عزم مجلس کرده باشد، او همچنان می‌داند اثرگذاری یک برنامه چالشی ولو در شبکه افق به مراتب از هر نوع فعالیت سیاسی رسمی و غیررسمی بیشتر است و جز این بود مدتها بعد از تعطیلی نود، همچنان فردوسی‌پور را به نام نود نمی‌شناختند!

چرا ثابتی قید #جهان_آرا را زد؟
چرا ثابتی قید #جهان_آرا را زد؟

به نظر میرسد مسأله، دردسرهای ژورنالیسم از نوع عدالت طلبانه است که در عین جذابیت، گاهی چنان آرامش برهم زن می‌گردد که باعث می‌شود تدریس و چاپ کتاب و تولید برنامه های مفرح کنار پژمان و جواد و وحید و… را بر این نوع تولید محتوا، ترجیح دهند؟
آیا  دردسرهای ژورنالیسم عدالت‌طلب باعث شده ثابتی خسته شده و ترجیح دهد در فضایی آرام تر، ادامه مسیر دهد؟ مسیری که می‌تواند با نمایندگی مجلس و تدریس توامان ریشه های انقلاب اسلامی در مهمترین دانشگاه مهندسی کشور، ادامه پیدا کند؟ این را خودش باید بگوید.
اگر این ظن، درست باشد باید افسوس خورد برای ساختارهایی که حتی برای برندسازان خود نیز فضای آرام کار حرفه ای فراهم نمی‌کنند!




در نشست مستند «روح پیتر سلرز» مطرح شد/افخمی: خلاقیت اسیر شدنی نیست

سینماروزان: نشست نقد و بررسی مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک در سومین روز از رویداد «سینما پرتره» عصر روز دوشنبه ۲۳مرداد به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیلی با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس مهمان و امیر قادری کارشناس و مجری نشست در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

بهروز افخمی در ابتدای نشست با اشاره به سختی‌های ساخت فیلم بر روی آب و دریا گفت: این فیلم نشان می‌دهد یک اثر چگونه به راحتی از کنترل خارج می‌شود و از ابتدا درباره ساخت آن تصمیم اشتباه گرفته می‌شود. این اتفاق ترسناکی است. در واقع این کار قرار دادن خود به عنوان فیلمساز در مقابل یک خودکشی است.

وی با تاکید بر اشتباه بودن فیلمسازی روی آب گفت: کوین رینولدز در زمان ساخت فیلم «دنیای آب» با استیون اسپیلبرگ که فیلم «آرواره‌ها» را روی آب ساخته بود تماس گرفت تا از او مشورت بگیرد. استیون اسپیلبرگ تنها نصیحتی که می‌کند این بود که این کار را نکن و فیلم را نساز! این دقیقا چیزی است که پیتر مداک نمی‌دانست.

او ادامه داد: این فیلم به ما یادآوری کرد که اگر فیلمنامه خوب نداشته باشی و اثری را به اشتباه بسازی ممکن است یک عمر فعالیت حرفه‌ای خود را زیر سوال برده باشی و فعالیتت در سینما تمام شود. جان هیمن که تهیه‌کننده فیلم بوده بسیار عاقلانه به مداک می‌گوید که ساخت این فیلم از ابتدا اشتباه بود و همین مساله نشان می‌دهد که تمام دلایل شکست این فیلم پیتر سلرز نبوده است.

این کارگردان با اشاره به اینکه این مستند جنبه‌های جالبی را از سینما به تصویر کشیده است، بیان کرد: این فیلم جنبه بسیار جالبی دارد که باید به آن پرداخته شود. این فیلم به ما نشان می‌دهد هیاهویی که درباره هوش مصنوعی راه افتاده است که می‌تواند فیلمنامه بنویسد، غلط است و به خوبی در این فیلم شاهد هستیم که این جنجال‌ها بی‌نتیجه است. وقتی هوش طبیعی انسان به همین سادگی خرابکاری می‌کند پس هوش مصنوعی می‌تواند اتفاقات فاجعه باری را رخ دهد.

افخمی افزود: در نهایت چیزی که برای فیلمسازان جوان باید مهم باشد این است که حرف‌هایی که درباره هوش مصنوعی می‌زنند فقط به درد ایلان ماسک می‌خورد که جلب نظر کند وگرنه این فیلم نشان می‌دهد که سناریو به هوش مصنوعی بدهید چه افتضاحی می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه “هوش مصنوعی باعث ایجاد پارادوکسی در زندگی انسان‌ها شده است” گفت: به حکم سرمایه‌داری و هوش مصنوعی که نظام فعلی آن را ساخته است تصور می‌شود که تمام فعالیت‌ها به وسیله ماشین قابل انجام است و ارزان‌تر به نتیجه می‌رسد و چرخه تولید نیز با حضور هوش مصنوعی تغییر کرده است و این تصور به وجود آمده که با هوش مصنوعی دیگر نیاز به انسان و خلاقیت انسانی نیست در حالی که کاملا اشتباه است زیرا تنها چیزی که در این میان باعث پیشرفت و تنوع می‌شود خلاقیت است و خلاقیت هم اسیر شدنی نیست.

امیر قادری کارشناس این نشست نیز به موضوع مستندسازی پرتره در سینما پرداخت و ضمن اشاره به تاریخچه چنین مستندهایی گفت: در سال‌های اخیر به خاطر گسترش استفاده از یوتیوب و فضای مجازی و آسان شدن شیوه آرشیوها و دیجیتالی شدن آن، مستندهای زیادی از حدود سال‌های ۲۰۱۸ تا به امروز ساخته شود. یکی از دلایلی که این برنامه هم در گروه سینمایی هنر و تجربه اجرا شد رونق پیدا کردن این سبک فیلمسازی در جهان است. در بین این آثار فیلم‌هایی هست که موضوع و سوژه آن خاص و جذاب است و در کنار آن آثاری است که کارگردان با خلاقیت‌هایی فیلم را می‌سازد و باعث جذابیت آن می‌شود.

در این مراسم جمعی از دانشجویان خارجی دوره جدید مدرسه تابستانی زبان فارسی «بنیاد سعدی» نیز حضور داشتند.

به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا و مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک به نمایش درآمدند و در روزهای آینده مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

امروز در چهارمین روز از رویداد «سینما پرتره» مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با حضور احمد الستی و فرزاد موتمن به عنوان کارشناسان مهمان نمایش داده خواهد شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

 

 




همزمان با روز خبرنگار؛ «صبح اعدام» کلید خورد/ روایت افخمی از ساعات پایانی عمر طیب حاج‌رضایی

سینماروزان/ساناز پورغفور: همزمان با روز خبرنگار، فیلمبرداری تازه‌ترین اثر سینمایی بهروز افخمی با روایت یک خبرنگار از ساعات پایانی عمر شهید طیب حاج‌رضایی و ‌اسماعیل رضایی کلید خورد.

فیلم سینمایی «صبح اعدام» تازه‌ترین اثر بهروز افخمی به تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی با پرداختی به قیام خونین ١۵ خرداد سال ۱۳۴۲، از شب گذشته ۱۷ مردادماه در تهران جلوی دوربین رفت.

این فیلم که اقتباسی از گزارش مفصل یک خبرنگار از تیرباران و اعدام شهید طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی در روزنامه کیهان است، همزمان با روز خبرنگار به طور رسمی کلید خورد.

فیلم تازه افخمی، برشی از لحظات پایانی زندگی این دو شخصیت مردمی است که به صورت ریل تایم و در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبحِ روز اعدام می‌گذرد.

«صبح اعدام» که در ژانر تاریخی – سیاسی معاصر ساخته ‌می‌شود، به صورت سیاه و سفید برای نمایش روی پرده سینما فیلمبرداری خواهد شد.

این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی است و اسامی بازیگران و عوامل آن در آینده‌ای نزدیک اطلاع‌رسانی خواهد شد.




درگذشت #حسین_زمان؛ خواننده‌ای که شبیه #ستار می‌خواند و معتقد بود #افخمی جایش را گرفته!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: حسین زمان خواننده موسیقی پاپ بعد از دست و پنجه نرم کردن با سرطان در ۶۳ سالگی فوت شد‌.

حسین زمان که فارغ‌التحصیل مهندسی الکترونیک بود و سابقه فعالیت مخابراتی در نیروی دریایی سپاه را داشت اولین آلبوم خود را بعد از دوم خرداد ۷۶ با عنوان شب دلتنگی ارائه کرد. گلایه، قصه شب، شاپرک، مشق عشق، قصه نگفته و قرار عاشقی دیگر آلبوم های مستقل زمان بودند.

حسین زمان از منظر تنالیته صدا مشابه حسن ستار و داریوش اقبالی می‌خواند که البته در دوران آزادسازی موسیقی پاپ بعد از انقلاب این مشابه‌خوانی چندان عجیب نبود.
شهرت زمان نه به خاطر این مشابه خوانی بلکه به خاطر نزدیکی به جبهه مشارکت و حمایت از اصلاح طلبان بود که به ادعای خودش باعث ممنوع الفعالیتی چندین ساله او هم شد به گونه ای او از اواسط دهه هشتاد تا اواخر دهه نود هیچ کنسرتی را برگزار نکرد‌.

حسین زمان چهار سال پیش در گفتگویی مدعی شده بود کاندیدای هنری جبهه مشارکت برای انتخابات مجلس ششم، او بوده ولی به ناگاه بهروز افخمی جایش را گرفته است!!(اینجا را بخوانید)

از حسین زمان دو فرزند مانده و او از ابتدای دهه هشتاد تا پایان عمر بیشتر در کیش زندگی می‌کرد. آخرین کنسرت بزرگ او مرداد ۹۸ در برج میلاد برگزار شد.

درگذشت حسین زمان که صدایش یادآور ستار بود
درگذشت حسین زمان که صدایش یادآور ستار بود




#استاد(عماد حسینی/بهروز افخمی)؛ راه شب!؟

سینماروزان/محمد شاکری:

+لوگویی که انگار با قلم خیزران طراحی شده

+شروع بدون تلفات وقت و بدون تیتراژ

-تکان های بی دلیل دوربین از ثانیه اول و لابد به قصد بیان تکانه های درونی استاد؟

-پرداخت رادیویی متکی بر انبوه دیالوگ و قدری افکت صوتی از پرواز هواپیما و شکستن شیشه و…

-زوایای شلخته و سهل‌گیرانه از تلاش‌های استاد برای اغوا

-حسن معجونی با همان لحن باری به هرجهت سریالهای کمدی پرت شده به اینجا که + اسباب دمیدن دوز طنز و اندکی رهایی از لحن راه‌شب‌ی ! نمک حسن آقا هم نبود که دیگر هیچ! نورعلی نور می‌شد اگر آقارشید هم بود در نقش پدر دختر!

-سوژه زود رو می‌شود و زود تمام. نه اینکه به‌موقع تمام شود اتفاقا کلی هم لفت می‌دهد تا تيتراژ پایانی.

-ژست اقتباس از نمایش دیوید ممت چه می‌گوید این وسط؟ راحت و روان بگو با اقتباس از حواشی زندگی الف.الف نقاش مشهور، فعال حراج و مشاور اعظم کشف اصالت آثار باستانی.

+گریم حسن معجونی با کلاه جهود و رفتاری فرقه‌مآب. +همسر معجونی(هدیه حسینی نژاد) بدون گریم انگ نقش دختر در معرض سوءاستفاده، بخصوص اختلاف سنی طرفین خیلی جور است.

-سجاد بابایی یا همون شمایل خسوف؛ عاشق زخم خورده‌ی انتقام‌جو

-کم که می‌آورد پای لو رفتن گذشته دخترک را به میان می‌کشد و دیگر می‌شود فیلمفارسی به خصوص با آن درگیری‌های جاهلی حسن-سجاد!

-جوک

ادبیات استاد جهت مخ‌زنی:
–مانتوتو بگیرم؟
–من و همسرم فقط همخونه‌ایم

دیالوگ
الان که داد زدی کسی به دادت رسید؟

نتیجه اخلاقی
—-وقتی می‌خواهی هم نقاش شبه‌انتلکت را بزنی و هم در دام #می‌تو نیفتی، یا نباید فیلم بسازی یا نباید با سفارش بسازی.

استاد؛ راه شب
استاد؛ راه شب




ورود رسمی افخمی به دالان می‌تو!؟

سینماروزان/حامد مظفری: بهروز افخمی که در سال‌های اخیر بیشتر به عنوان مجری برنامه های سینمایی نمود داشته با تهیه‌کنندگی یک فیلم جدید به حرفه سینما بازمی‌گردد.

فیلم تازه افخمی #استاد نام دارد که عماد حسینی بناست آن را بسازد. عمده فعالیت قبلی احسان عمادی همکاری در تولید محصول یا انتشار نشریاتی است عمدتا متعلق به جریان موسوم به ارزشی.

عماد حسینی عضو هیات مدیره موسسه فردایی دیگر است؛ موسسه ای به مدیرعاملی مجید رجبی معمار که محمدحسین مهدویان، حبیب والی‌نژاد، محمد آوینی و اردلان عاشوری هم در هیات مدیره آن حضور داشته‌اند.

آنچه بناست این فعال جریان ارزشی به تهیه‌کنندگی افخمی بسازد با عنوان #استاد برداشتی از #نمایشنامه_اولئانا اثر دیوید ممت آمریکایی است. #اولئاند نمایشنامه‌‌ای متمرکز بر درگیری میان یک استاد مرد دانشگاه و یک دانشجوی دختر است‌. دختر دانشجو در ابتدا و برای پاس کردن یک واحد درسی وارد رابطه با استاد شده و مدتی بعد مدعی تجاوز استاد شده و به جریانی می‌پیوندد که قصد افشاگری علیه استاد را دارد…

کاملا پیداست که فیلم استاد متاثر از حواشی جنبش می‌تو ساخته می‌شود. جنبشی که افخمی صریحا حامیان ایرانی آن را زیر سوال برد. بهروز افخمی خرداد امسال در انتقاد به «جنبش می تو» گفته بود: این وضعیت خجالت آور است و خیلی از این ادعا‌ها هیچ دلیل محکمه پسندی ندارد. انگار این مدعیان هیچ اخلاقی را یاد نگرفته‌اند. وقتی خود سینماگران هیچ چیزی را رعایت نمی‌کنند نمی‌شود به امثال رائفی پور خرده گرفت که چرا متلک به سینما می‌اندازند.

اگر بخواهیم با توجه به اظهارات صریح افخمی علیه جنبش می‌تو و سوابق کارگردان، پیش‌بینی کنیم باید بگوییم بعید است #استاد نگاهی همدلانه به دختر دانشجو داشته باشد مگر اینکه سازندگان اصلا نخواهند موضع‌گیری کنند که در آن صورت گرفتار نوعی انفعال شده و به سبک سینمای اصغری به دام پایان باز خواهند افتاد.

ورای ورود رسمی جریان ارزشی به تولید فیلم مرتبط با می‌تو، اینکه افخمی به جای کارگردانی، تهيه‌کنندگی #استاد را برعهده گرفته می‌تواند این معنا را داشته باشد که دیگر جریان ارزشی هم امیدی به کارگردانی افخمی ندارد؟؟ افخمی در سال‌های اخیر فقط کارگردانی سریالی به نام #رعد_و_برق را انجام داده که همچنان مدتها بعد از تولید، وضعیت بلاتکلیفی دارد.

عماد حسینی عضو هیات مدیره موسسه ای است که مهدویان و والی نژاد هم در آن عضویت داسته‌اند. پیشتر مهدویان با حمایت ارگان‌ها و جریانات ارزشی وارد سینما شد ولی دیری نپایید که ترجیح داد به جای تولید آثار استراتژیک به سمت تولید ملودرام‌های پر از خط چشم همچون #زخم_کاری برود.

باید منتظر نتیجه نهایی #استاد ماند و دید ورود افخمی به عنوان تهیه‌کننده برای حمایت از یک فعال ارزشی به نام احسان عمادی به نتیجه‌ای قابل قبول بدل خواهد شد؟ و این بار فیلم‌سازی به جریان ارزشی تحویل داده خواهد شد که تا انتها، جریانی که حامی اش بوده را ارج نهد و پایش بایستد؟؟

وود رسمی افخمی به دالان می‌تو؟
وود رسمی افخمی به دالان می‌تو؟




بازنشر مطلب سینماروزان در روزنامه هفت صبح

حرفهای جالب بهروز افخمی درباره پدر مرحوم طالب زاده به نقل از سینماروزان

بازنشر مطلب سینماروزان در روزنامه هفت صبح
بازنشر مطلب سینماروزان در روزنامه هفت صبح




نقشه افخمی برای سینمایی کردن زندگی #پدر_طالب‌زاده!

سینماروزان: یک دوره ای حرف پشت سر #نادر_طالب_زاده زیاد بود و می‌گفتند او پسر #تیمسار_منصور_طالب‌زاده_اردوبادی است. آن موقع نمی‌دانستم تیمسار کیست ولی بعدتر کتاب #نبرد_گجستان را خواندم که درباره جنگهای قوم لر بود.

بهروز افخمی با بیان مطلب فوق به روزنامه ایران گفت: حین خواندن کتاب #نبرد_گجستان بود که تازه فهمیدم تیمسار طالب زاده چه نقشی داشته در قیام پانزده خرداد؛ طالب زاده فرمانده منطقه لرستان بوده و سعی کرده بود برای غلامحسین سیاه پور -که علیه شاه قیام کرده بود- از شاه، امان نامه بگیرد.

افخمی ادامه داد: شورش قوم لر علیه شاه بعد از پانزده خرداد به سرکردگی سیاه پور شروع شده بود و تیمسار طالب زاده سعی کرده بود با تحویل دادن سیاه پور از شاه امان نامه بگیرد ولی شاه زیر قولش زده و سیاه پور را اعدام کرد و طالب زاده را مورد غضب خود قرار داد.

افخمی درباره سینمایی کردن زندگی تیمسار طالب زاده گفت: من خیلی دلم‌ میخواست داستان تیمسار طالب زاده را سینمایی کنم و خودم یا نادر، آن را بسازد.
با نادر هم برای نگارش فیلمنامه حرف زدم و او از کودکی و زمانی گفت که هفت سالش بود و سیاه پور نزد پدرش آمده و امان نامه خواسته ولی شاه زیر قولش زده.

افخمی گفت: یادم است سه سال پیش که با نادر در مشهد بودیم پیشنهاد ساخت نبرد گجستان و زندگی سیاه‌پور را دادم که بنویسم و او بسازد‌. استقبال کرد و ای کاش روزی این فیلم ساخته شود.

نقشه بهروز افخمی برای ساخت فیلم زندگی تیمسار اردوبادی(پدر نادر طالب زاده)
نقشه بهروز افخمی برای ساخت فیلم زندگی تیمسار اردوبادی(پدر نادر طالب زاده)




مدعیات نویسنده فیلم ردّی سازمان ارزشی مرتبط با شهرنو⇐ فیلم “مسیح…” کاملاً حزب اللهی(!) و درباره یک آخوند است!/برخلاف تصور افخمی، {فضای شهرنو} را با حدی از پوشش بیشتر می‌توان حتی در تلویزیون نمایش داد!/افخمی چون نمی‌تواند فیلمسازی کند خودش را با اظهارات خاص زنده نگه می‌دارد!!/افخمی مثل اینستاگرامرهایی شده که هر بار باید خط قرمزهایی را رد کنند تا دیده شوند!

سینماروزان:  مردودی تازه ترین فیلم سازمان اوج در ورود به جشنواره فجر  همچنان برای سران این ارگان، هضم‌نشده، باقی مانده.

فیلم‌ “مسیح پسر مریم” با مضمونی مرتبط با شهرنو(!) -از محصولات اوج- نتوانست وارد فجر شود و بهروز افخمی عضو هیات انتخاب، دلیل این امر را عدم تصویرسازی واقعی موقعیت مرکزی فیلم دانست‌‌.

ازجمله افرادی که دربرابر حذف فیلم اوج از فجر واکنش منفی گرفت امیر ابیلی از فعالان رسانه‌ای سالهای قبل رجانیوز است که در سالهای اخیر وارد شبکه سه شده و از نظارت کیفی در “نجلا” تا نویسندگی در “پلاک۱۳” را تجربه کرده.

ابیلی در گفتگو با خبرگزاری مهر در عین اینکه اذعان کرده به نگارش فیلم “مسیح پسر مریم” به انتقاد از افخمی هم پرداخته.

ابیلی گفت: افخمی به شومن تبدیل شده است و از ماسک نزدن و واکسن تا مسائل سیاسی و دیگر موضوعات صحبت می‌کند. او چون نمی‌تواند فیلمسازی کند خودش را با این اظهارات خاص زنده نگه می‌دارد و به نوعی به خودش تنفس مصنوعی می‌دهد. مثل اینستاگرامرهایی که هر بار باید خط قرمزهایی را رد کنند و دیده شوند.

ابیلی درباره غیرواقعی بودن تصاویر “مسیح…” از شهر نوی سابق گفت: اگر عکس‌های مستندهای این چنینی را سرچ کنید می‌بینید که آن میزانسن، خانه‌ها و چهره‌ها چیزی نیست که نتوان نمایش داد. خیلی‌ها فکر می‌کنند این فضا شبیه دیسکوهای آمریکایی در فیلم‌ها بوده است و حالا نمی‌توان نمایشش داد در صورتی که اینگونه نیست و فضای چرک و کثیفی بوده که با حدی از پوشش بیشتر می‌توان حتی در تلویزیون نمایش داد.

وی افزود: البته ممکن است در قدم‌های بعدی به خود فیلم انتقاداتی داشت و خود من هم این انتقادات را داشته باشم اما نه از آن زاویه.

ابیلی در چرایی ساخت فیلم با موضوع شهرنو توسط یک ارگان ارزشی گفت: عده‌ای فکر می‌کنند ما خط قرمزها را رد کرده‌ایم در صورتیکه فیلم کاملاً حزب اللهی و درباره یک آخوند است که مشکلی برای خواهرش پیش آمده و اتفاقاً با پرداختی که ما داشتیم هرکسی درخواست پروانه ساخت می‌داد قبول می‌کردند. خیلی فیلم‌های ملتهب تر از این هم در سینما ساخته شده است.




تازه‌ترین افاضات بهروز افخمی⇐ما نقطه مقابل امریکا هستیم، آنها هنوز مملکت نیستند!/در کار هنر این که دزدی نکرده باشیم، نشانه ساده‌لوحی است!/شما به عنوان یک ایرانی حق اقتباس از هر منبعی را دارید و حکومت هم از شما حمایت می‌کند!/اصلا حق کپی رایت یعنی چه؟ چرا نویسنده باید تا آخر عمر از یک نوشته سود ببرد؟!/ اگر فردوسی عمرش به دنیا بود سینما را هم اختراع می کرد!/ اگر فردوسی الان در دنیای ما بود آمریکایی‌ها می‌گفتند بیا برای ما اکشن بساز!!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: هنر به طور کلی به فوت و فن گفته می شود، همان که امروزی‌ها به آن تکنیک می‌گویند ‌و فردوسی به آن هنر می‌گفت. در هر هنری آدم از تقلید از دست استاد و مشق نوشتن باید شروع کند و شاید بعد از سالها اجازه پیدا کند فیلمنامه اقتباسی بنویسد. آنها که در این کارگاه فیلمنامه نوشتند و سعی کردند ایده خود را بنویسند به نظرم اشتباه کردند.

بهروز افخمی با بیان مطلب فوق در کارگاه آموزشی با موضوع «اقتباس؛ از رمان تا فیلمنامه» در جشنواره عمار گفت: هر کسی که فکر می کند، ایده‌ای دارد که قبلا پرداخته نشده معمولا به اندازه کافی داستان نخوانده است. اما در بحث پرداخت ضعیف ایده، روایت و ساخت دوباره این روایت ضعیف، خود یک نوع اقتباس است.

وی ادامه داد: در بحث حقوقی، همین ایده را می‌توانیم به صورتی پرورش دهیم که شکل ایده اصلی در نیاید و بعدا کسی نتواند شکایت کند. این هم خودش یک اقتباس است. البته این کار برای اینکه از شر خرید و پول دادن به آن نویسنده اول خلاص شوید، عیبی ندارد و خیلی هم خوب است، خیلی فیلمسازها  خوب در دنیا این کار را می کردند، می آمدند می گفتند یک فیلم را دیدیم، همه دارند تعریف می کنند پس من هم همین فیلم را طوری می سازم که معلوم شود که فیلم اولی خوب نبوده است.

افخمی یادآور شد: بازرترین مثال متعلق به بازسازی وارونه “کازابلانکا”ست که هاوارد هاکس از داستان “داشتن و نداشتن” ارنست همینگوی ساخته است‌ و نسخه ایرانی از این اقتباس “ناخدا خورشید” ناصر تقوایی است که یکی از بهترین اقتباس ها و وفادار به “داشتن و نداشتن” ارنست همینگوی است.

این فیلمنامه نویس بیان‌ کرد: اقتباس نباید با ترس و لرز انجام شود. اینکه فکر کنیم فردا می آیند ما را بازخواست می کنند چرا فلان اثر هنری خوب ساخته شده را، شما خراب کردید. این طرز تفکری  درستی نیست. ما نقطه مقابل امریکا هستیم، آنها هنوز مملکت نیستند. آنها مناظر معکوس ما هستند از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نمی ترسند و انجام می دهند. امریکایی‌ها اصطلاحی دارند که می گویند نظام ما به خاطر این سقوط نمی کند که مدام در حال تصحیح است و “هاکس” این طور بوده و عادت داشته یک داستان را یک باره و دوباره و چند باره می ساخته است.

این کارگردان سینما در ادامه اذعان داشت: در کار هنر اخلاق به این معنا که دزدی نکرده باشیم نشانه ساده لوحی است می دانید که ایران جزو کنوانسیون برن نیست. شما به عنوان یک ایرانی حق اقتباس کردن از هر منبعی را دارید و حکومت هم از شما حمایت می کند. حکومت قبل از انقلاب عضویت را در این کنفوانسیون نپذیرفت و بعد از انقلاب هم  از امام پرسیدند کنوانسیون برن و قانون کپی رایت را چه کار کنند؟ بعد که به ایشان در مورد این کنوانسیون و حق کپی رایت توضیح دادند امام گفتند: در اسلام قانون کپی رایت نداریم و ما تا به حال از این جمله امام (ره)  خیلی استفاده می کنیم.

وی تصریح کرد: اصلا حق کپی رایت یعنی چه؟ یعنی نویسنده تا آخر عمرش از یک مطبی که نوشته ارتزاق کند و یک درصدی بگیرد که چه؟ وقتی امام میگوید ما کپی رایت نداریم منظورش این است که مثلا طلبه‌ای کتابی می نویسد پس برای هدایت مردم می نویسد یا شهریه ای می گیرد یا اگر نیاز داشته باشد از خمس و زکات استفاده می کند یا اینکه کار می کند و مثلا با پول کشاورزی ارتزاق می کند. دمش گرم، حالا چرا باید تا آخر عمر از آن نوشته سود ببرد؟

کارگردان فیلم عروس اظهار داشت: خیلی از نویسنده‌های بزرگ همین را گفتند از بهترین چیزی که ما نوشتیم، سرقت کنید. چون ما هم با گذشتگانمان همین کار را کردیم. و مهم ترین چیز در مورد اقتباس، سلیقه ی دزد است! حتی در اسکار هم یک جایزه برای فیلم نامه اقتباسی و یک جایزه برای فیلمنامه اورجینال وجود دارد. جایزه فیلمنامه را دو تا کردند چرا که اگر فقط یک جایزه تعیین شده بود همیشه فیلم نامه های اقتباسی جایزه را می بردند، زیرا این فیلمنامه ها را از داستانی پرفروش و مشهور اقتباس می کنند. پس فیلمنامه اصیل را هم در نظر می گیرند تا دیده شود. خیلی از فیلم های ایرانی منبع اقتباس آشکار دارند بعضی از آنها حتی منبع اقتباس پنهان هم ندارد، اما تقریبا از هر  فیلم ایرانی شبیه‌اش در جایی از دنیا شنیده شده.

این فیلمنامه نویس ادامه داد: دنیا دنیای پیری است، همه فرصت ها را از ما که هیچ؛ از شما جوان ها هم گرفتند. با همه این دردها، درد دنیای پیر، این است که شما عذاب وجدان هم داشته باشید ما چیزی را برداشتیم، این درست نیست، در حالی که باید پرسید بقیه همان ایده را از کجا گرفتند.
افخمی ادامه داد: من یادم هست وقتی در مجلس بودم این روشنفکرهای آمریکازده و انگلیس زده که در مجلس بودند و در مطبوعات مسلط بودند، خیلی فشار می آوردند ایران باید به کنواسیون برن بپیوندند. ایران داشت از تولیدات فکری غرب به صورت کلی استفاده می کرد. ایران جزو چهار کشوری بود که قانون کپی رایت را نپذیرفتند و این ممکن بود باعث شود بقیه کشورها هم بخواهند از قانون کپی رایت پیروی نکنند طبق معمول نفوذی هایشان می خواستند جوانانمان را که هنوز به سن تولید نرسیده و در حال آموزش دیدن بودند، از استفاده از این ایده ها محروم کنند.

وی ادامه داد: فشار عوامل غربی برای پیوستن ایران به کنوانسیون برن به این علت بود که می دیدند جوانان ایرانی به سهولت از پیشرفت ها و ایده ها استفاده می کردند. در سفری بودیم در هواپیما خبرنگاری با اصرار به من می گفت به ما می گویند دزد دریایی، گفتند بگویند، مهم نیست. ما همه می دانیم انگلیسیها، دزد دریایی اند.

این کارگردان سینما در ادامه توضیح داد: ولی الان ایرانی ها به سن تولید رسیدند و در جشنواره فیلم فجر امسال فیلم اولی و دومی های زیادی بودند و امروز شاید ورود به کنوانسیون جای تامل دارد.. ولی هنوز هم درست نیست و کسی نمی تواند از فیلمسازان ما بدزدد فقط کافی است اثر خود را ثبت کنید در ترکیه یا هر کشور دیگر آن هم با قیمت خیلی پایین.

وی در ادامه گفت: مهمتر از آن جوان های انقلابی دنیا بعضی وقت ها می بینید که جوانانی که بین آنها ثروتمند هم هستند دور هم جمع شدند و هر انچه در فضای مجازی هست را به صورت منبع باز در اختیار بقیه قرار می دهند. این نهضت بزرگترین خطر برای عالم سرمایه دارهاست که حق ایده و ثبت فکر را از مردم می گیرد. همان طور که امام گفتند ایده قابل خرید و فروش نیست و ما هم  تا ابد نباید به کنوانسیون برن بپیوندیم.

کارگردان “گاوخونی” در ادامه گفت: یک بخش از آموزش اقتباس کردن از فیلمنامه، دیکته نوشتن است و بعد آن می توانیم وارد اقتباس شویم و بعد از این مراحل و پس از سالها می توانیم روی ایده خود کار  کنیم. من وارونه بودن اصول فیلمنامه نویسی در ایران را قبول دارم. باید فرض این باشد فیلمنامه نویسی اقتباسی را یاد بگیریم بعد برویم به سمت نوشتن فیلمنامه های اصیل ولی در ایران این رعایت نمی شود.

بهروز افخمی در پایان گفت: ما خودمان آثار قابل اقتباس داریم بارزترین آن شاهنامه است. از شاهنامه که بزرگ ترین رمان عالم‌است می توان بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و هزار انیمه ساخت. اما نمی توان برای اقتباس سراغ دیوان حافظ و خیام رفت. چراکه شعر در ترجمه از بین می رود. چه برسد به اقتباس. اما شاهنامه فرق می کند اگر فردوسی عمرش به دنیا بود سینما را هم اختراع می کرد، او اکشن ساز فوق العاده ای ست و اگر الان در دنیای ما بود آمریکایی ها می گفتند بیا برای ما اکشن بساز.

 




گزارش کیهان از اکران نسخه تازه “فرزند صبح” در افتتاحیه عمار ⇐فیلم با وجود برخی تغییرات اما دچار همان درونمایه سخیف و توهین‌آمیز است!!/ موقع اکران، بسیاری از تماشاگران، از اواسط نمایش، سالن را ترک کردند!/مابقی تماشاگران با حیرت از اینکه فیلم چگونه با وجود روایتی مبتذل، اجازه نمایش گرفته، با نارضایتی به انتهای این مراسم رسیدند!

سینماروزان: اکران نسخه تازه فیلم‌ “فرزند صبح”بهروز افخمی در افتتاحیه جشنواره عمار با واکنش روزنامه کیهان مواجه شد.

کیهان نوشت: در مراسم افتتاحیه دوازدهمین جشنواره فیلم عمار، از نسخه جدید فیلم «فرزند صبح» رونمایی شد. این فیلم یازده سال قبل، وقتی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، به خاطر نمایش تصویری موهن از زندگی حضرت امام خمینی(ره) با انتقادات بسیاری مواجه شد.

روزنامه کیهان ادامه داد: بهروز افخمی، کارگردان فیلم نیز در آن موقع، انتقادات را پذیرفت و گفت که نسخه به نمایش درآمده از این فیلم در جشنواره فجر، مورد تأیید او نیست. اما نسخه جدیدی که در مراسم افتتاحیه جشنواره عمار به نمایش درآمد، نسخه مورد تأیید افخمی است.

کیهان افزود: با این حال، نمایش نسخه مورد تأیید افخمی در جشنواره عمار نیز همان انتقادات یازده سال قبل را در پی‌داشت.

کیهان مدعی شد: فیلم با وجود برخی تغییرات اما دچار همان درونمایه سخیف و توهین‌آمیز است. طوری که موقع اکران در مراسم آغازین جشنواره عمار، بسیاری از تماشاگران، از اواسط نمایش، سالن را ترک کردند و مابقی نیز با حیرت از اینکه فیلم چگونه با وجود روایتی مبتذل و آلوده، اجازه نمایش گرفته، با نارضایتی به انتهای این مراسم رسیدند!