1

سعید اسدی: فیلمنامه “آواز قو” برای پیمان معادی نیست!/بهرام رادان: علی مصفا و لیلا حاتمی از تماشای فیلم به وجد آمدند/عبدالله علیخانی: هر هفته منتظر توقیف بودیم!/شاه‌نشینان خانه سینما، “آواز قو” و بخش خصوصی را بایکوت کردند تا ارگانی‌ها جایزه بگیرند!/حسین فرحبخش: وصیت‌نامه عقیدتی من همان سکانس بگومگوی جمشید آریا و قاسم زارع است!/ساره آرین: سعید اسدی علاقه‌‌ای به حضور من نداشت!

سینماروزان: بیش از دو دهه پس از تولید درام ماجراجویانه “آواز قو” توسط موسسه پویافیلم، جعبه سیاه تولید این فیلم در مستند “از ایده تا اکران” به تهیه‌کنندگی ناهید دل‌آگاه باز شد.

 

در این مستند که از شبکه مستند تلویزیون روی آنتن رفت، عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تهیه‌کنندگان فیلم، سعید اسدی کارگردان و بهرام رادان و ساره آرین بازیگران اصلی حضور داشتند.

 

بخش‌های خواندنی گفته‌های این چهار نفر را بخوانید:

 

*سعید اسدی: فیلمنامه “آواز قو” برای معادی نیست! 

 

–فیلمنامه آواز قو برای پیمان معادی نیست، برای خودم است و من آن را در آمریکا نوشتم با محوریت جوانی که از دارالتادیب فرار می‌کند و درنهایت کارش به فرار به مکزیک می‌رسد.

 

–زمانی حمید جَمدَر از نیروهای معاونت فرهنگی فارابی با توجیه پرهزینه بودن تولید فیلم “یو اس اس اس وینسنس” که درباره شلیک ناو آمریکایی به ایرباس ایرانی بود، از من خواست طرح لوباحت ارائه بدهم و من نسخه ایرانی “آواز قو” را دادم با محوریت همان جوان و این بار جوان قصه به جای مکزیک سر از ترکیه درمی‌آورد. در هر شکل فیلمنامه اصلی برای خودم است و در خانه سینما و فارابی هم ثبت شده بود. پیمان معادی جوان مستعدی بود و فقط در حد افزودن تعدادی دیالوگ مرتبط با کلانتری کنار ما بود.

 

–در انتخاب بازیگر زن همیشه دنبال امکان دیگری به جز ساره آرین بودم ولی ایشان همه تلاشش را کرد و از خیلی‌ها هم بهتر بود.

 

–تهیه‌کننده‌های اولیه “آواز قو”-غلامحسین بلوریان و هوشنگ نورالهی-میگفتند آن سکانس کله زنی رادان به مامور انتظامی را حذف کن ولی من زیربار نرفتم چون اصلا منطق اتفاقات بعدی را زیر سوال می‌برد تا رسیدم به پویافیلم که انصافا با حداقل تغییر، فیلمنامه را به تولید رساندند.

 

— “آواز قو” یک فیلم ملی بود چون درد مردم را واکاوی می‌کرد و وقتی با مخاطبان به طور نامحسوس فیلم را می‌دیدم اغلب میگفتند: طرف، چه فیلمی ساخته!

 

–در جشن خانه سینما کلی نامزدی داشتیم ولی متاسفانه یکی دو نفر از همکاران سیاست‌باز، توطئه کردند تا رأی گیری تکرار شود و فیلم، رأی نیاورد! قرار بود حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی جایزه بهترین فیلم سال را بگیرند ولی رئیس آن زمان جشن بعدا به من گفت آنها رأی گیری را تکرار کردند چون گمان می‌کردند اگر فرحبخش جایزه بگیرد، خدا را بنده نخواهد بود! وگرنه از فیلم تا فیلمنامه و تدوین و کارگردان و بازیگری “آواز قو” کاندید دریافت جایزه بود

 

*حسین فرحبخش: وصیت‌نامه من همان سکانس عقیدتی “آواز قو” است! 

 

–امید روحانی واسطه معرفی سعید اسدی و فیلمنامه آواز قو به ما شد آن هم در نیمه دوم سال ۷۹ که اصلا برنامه مان پر بود و نمی‌خواستیم کار کنیم. چون “تکیه بر باد” را می‌خواستیم اکران کنیم و “دوستان” هم که تازه رفع توقیف شده بود، در مسیر اکران بود و “شبهای تهران” هم در پيش تولید ولی فیلمنامه “آواز قو” آن قدر خوب بود که تصمیم گرفتیم آن را بسازیم.

 

–ساره آرین را بهرام رادان معرفی کرد که جزو اقوامش بود و چون هم رادان و هم آرین کم تجربه بودند رفتم سراغ رفیق قدیمی ام آتیلا پسیانی و او را آوردم به عنوان بازیگردان که همه را هم راه انداخت. من به آتیلا گفتم من یک هفته ای بازیگر می‌خواهم و او یک هفته فشرده چنان با رادان کار کرد که شد بازیگر حرفه ای و تحویل داده شد به سینمای حرفه ای. ساره آرین هم کم نگذاشت و خودش نخواست بازیگری را ادامه دهد وگرنه از خیلی ها بیشتر یاد گرفت.

 

–۶۰ روز فیلمبرداری “آواز قو” طول کشید و حین این ۶۰روز بسیار منضبط پیش رفتیم.

 

–بازی جمشيد اسماعیل خانی در فیلم بی نظیر بود و با اینکه نقش مکمل داشت ولی فقط در همان سکانس سیلی زنی به رادان، تنها کلوزآپ ش پر از حس و حال و التهابی است که گاهی بازیگران اصلی هم از القای آن عاجزند.

 

–جمشید آریا به جای بازیگری، کاراکتر فتاح را آفرید و هنوز خیلی ها بعد از زینال بندری، حاج فتاح آواز قو را بهترین و سمپاتیک ترین نقش جمشید آریا می‌دانند.

 

–سکانس درگیری لفظی جمشید آریا و قاسم زارع و بحث بر سر حکومت علوی و اموی را یک سکانس عقیدتی دیدم و خودم نوشتم و اصلا وصیت نامه من یکی همین فیلم است و یکی “زندگی خصوصی”.

 

–افرادی که آن زمان فیلم را دیدند ۲۰ ساله بودند و حالا نوجوان ۱۵ ساله که آن موقع زنده نبود هم فیلم را دیده و دوست دارد چون “آواز قو” فیلم مردم و فیلم زندگی مردم است.

 

–“آواز قو” جزو معدود فیلم‌هایی است که حتی مردم با تماشای آنونس و با نمای کله زنی، کیف می‌زدند و تبلیغ خوبی بود برای اکران فیلم‌.

 

— “آواز قو” بیشتر از یک میلیارد و ۱۵۰میلیون(با بلیت ۴۰۰ تومانی)در کل ایران فروخت و فقط ۳۵۰میلیون در تهران و مثلا ۱۵۰میلیون در شیراز فروخت و در مجموع حدود سه میلیون نفر در اکران سینما فیلم را دیدند و ده ها میلیون نفر در شبکه خانگی و بعد شبکه های ماهواره ای و…

 

–فیلم “آواز قو” باقیات صالحات من است چون مردم فیلم را دیدند و دوست داشتند و هیچ وقت هم کهنه نشد.

آواز قو
آواز قو

*عبدالله علیخانی: هر روز منتظر توقیف بودیم! 

 

–فیلمنامه آواز قو را ابتدا هوشنگ نورالهی-تهیه‌کننده “باشو..‌”-و غلامحسین بلوریان می‌خواستند بسازند ولی نشد چون فکر می‌کردند نمی‌توانند پروانه بگیرند و بدون ممیزی فیلم را بسازند.

 

–پس از اکران هر هفته منتظر توقیف بودیم و ما هر لحظه نگران بودیم که امروز توقیف می‌شود یا فردا؟ حتی سینماداران متعجب بودند که چطور پروانه گرفته.

 

–شاه نشینان خانه سینما فیلم “آواز قو” را از فهرست جوایز حذف کردند تا پویافیلم و بخش خصوصی بایکوت شود و بجایش آثار ارگانی و متصل، به روال همه ساله جایزه بگیرند.

 

–در اولین اکران خصوصی در سینما سپیده با چند همکار و ازجمله محسن وزیری که فیلم را دیدیم اولین سوالشان این بود که آیا فیلم مجوز دارد؟

 

–در خانه سینما درست یک روز قبل از اکران، فیلم را نشان دادیم تا خدای نکرده گرفتار تحلیل های مغرضانه نشویم و فیلم جان سالم به در ببرد.

 

*ساره آرین: بعد از “آواز قو” مربی اسکی شدم!

 

–بعد از “آواز قو” ازدواج کردم و همسرم مربی اسکی بود و این شد که اسکی را ادامه دادم و حالا مربی اسکی هستم و یک پسر گل دارم ولی شاید هم دوباره برگشتم به بازیگری. بعد از “آواز قو” با اینکه بازی نکردم ولی همچنان مرا می شناسند ولی من به دنبال تشکیل خانواده رفتم و ضرر هم نکردم!

 

— “آواز قو” سوژه گرمی داشت و حرف دل جوانان را می‌زد و در اکران های خصوصی،  واقعا تشویق شدیم و بعد از سالها هنوز در فضای مجازی دیالوگ‌هایی مثل “خاک من کجاست فتاح؟” بازنشر می‌شود.

 

–من خودم امکان مهاجرت داشتم ولی چون خانواده ام را دوست داشتم، نرفتم و در ایران، ماندم و راضی هم هستم.

 

–جمشید آریا برخلاف شمایل خشن بسیار مهربان و منعطف بود و خیلی کمک کرد که من بتوانم راحت کار کنم.

 

— حسین فرحبخش و آتیلا پسیانی موافق حضور من بودند ولی سعید اسدی کارگردان باسواد فیلم، مخالف بود. حق هم داشت و میخواست بازیگر حرفه ای بیاورد ولی وقتی دید استعدادش را دارم، کمک کرد…

بازگشایی جعبه سیاه "آواز قو" روی آنتن تلویزیون
بازگشایی جعبه سیاه “آواز قو” روی آنتن تلویزیون

*بهرام رادان: “آواز قو” علی مصفا و لیلا حاتمی را به وجد آورده بود

 

— “آواز قو” چهارمین کار من بود و بزرگان بازیگری که در کار بودند خیلی بهم کمک کردند و آنچه باعث موفقیت شد مجموعه اجراهای ما بود و نه فقط یک بازی.

 

–به غیر از بسیاری از همکاران، علی مصفا و لیلا حاتمی که فیلم آواز قو را در خانه سینما دیده بودند از تماشای آن به وجد آمده بودند، تماس گرفتند و تبریک گفتند.

 

–دیالوگهای فیلم، درخشان بود و در ذهن مخاطبان، حک شد.

 

–مهمترین ویژگی آواز قو، ماندگاری است. مخاطب سینما و مردم با چند فیلم مرا به یاد می‌آورند و یکی هم “آواز قو”.

 

 




چرا چک #بهرام_رادان به بانک نرفت؟/ تقدیر از حسین فرحبخش در آیین سپاس تهيه‌کنندگان سینمای ایران

سینماروزان/کیوان بهارلویی: در سومین آیین سپاس تهيه‌کنندگان سینمای ایران و با همراهی محمدرضا طالقانی، سعید سهیلی، عبدالله علیخانی، سعید مطلبی و بهرام رادان از یک عمر فعالیت سینمایی حسین فرحبخش (از مدیران پویافیلم و پارسافیلم) تقدیر به عمل آمد.

حسین فرحبخش در این مراسم گفت: امروز یاد سال ۱۳۶۶ افتادم و زمانی که جوان بودم و همان موقع حس کردم سینمای بی صنف چقدر بی پشتیبان است و با مهدی فخیم زاده و چند تن از دوستان دیگر جامعه تولیدکنندگان را راه انداختیم که زیربنای جامعه صنفی فعلی شد ولی بعدتر صنف تهیه‌کننده ها چند تکه شد ولی همچنان صنف اصلی همین است و ما همچنان دست مان برای وحدت و اتحاد با صنوف دیگر باز است.

تقدیر از حسین فرحبخش در آیین سپاس تهيه‌کنندگان سینمای ایران
تقدیر از حسین فرحبخش در آیین سپاس تهيه‌کنندگان سینمای ایران

بهرام رادان نیز درباره آغاز کار سینمایی با فرحبخش بیان داشت: سه فیلم با ایشان کار کردم و آنچه بیش از هر چیز حس کردم حساب و کتاب شفاف مالی و نوعی پاکدستی بود که باعث می‌شد همه عوامل راضی باشند. یادم است چک آخر یکی از پروژه های ایشان را نقد نکردم و مدتها از موعد چک گذشته بود تا اینکه یک روز عبدالله علیخانی-شریک سالیان حسین فرحبخش- با من تماس گرفت و گفت چرا چک را نقد نمیکنی و اصرار کرد که چون می‌خواهند حساب‌های سالانه را ببندند حتما چک را به بانک ببرم و نقد کنم! به هر حال در دورانی که همه دنبال کمتر کردن دستمزد عوامل هستند این خوش حسابی دفتر پویافیلم واقعا الگو است.




اوضاع معیشتی اهالی سینما خوب نیست!/نزدیک دو هزار سینماگر کاملا بیکارند!/دویست سینماگر به بیماری صعب‌العلاج دچارند/بیمه بازنشستگی سینماگران باید اصلاح شود/سازمان برنامه و بودجه به ارتقای معیشت سینماگران کمک کند

سینماروزان: محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در دیدار مشترک میان داود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه با شماری از سینماگران، از اوضاع معیشتی نزار اهالی سینما گفت و از سازمان برنامه و بودجه خواست، هرچه زودتر مشکلات اساسی اهالی سینما را رفع کنند.

محمد خزاعی گفت: متاسفانه امروز وضعیت معیشت خانواده سینما خوب نیست، از ۶ هزار عضو خانه سینما ، ۱۸۰۰ تا ۲ هزار نفر دیگر هیچگونه فعالیت و درآمدی در سینما ندارند و کاملا بیکارند. حدود دویست مورد بیماری خاص در سینماگران وجود دارد که برخی دچار بیماری های صعب العلاج هستند که باید فکری جدی برای معیشت آنها صورت گیرد.

او ادامه داد: در بخش معیشت با مباحث بیمه، مسکن و مالیات روبه رو هستیم و امیدواریم با کمک سازمان برنامه و بودجه به جمع بندی خوبی دست یابیم. در خصوص مشکلات بیمه با تامین اجتماعی جلساتی داشته ایم که بخشی از آن در حال برطرف شدن است. مسیر بازنشستگی سوابق بیمه ای پیشکسوتان نیاز به اصلاح دارد که باید از طریق اختصاص اعتبارات به سازمان تامین اجتماعی مشکل حل شود. در بحث مسکن پیگیر طرح مسکن ملی هستیم و لازم است سازمان برنامه به دنبال ارتقای معیشت سینماگران باشد.

وی افزود: سینمای ایران یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است و در دنیا زبانزد و صاحب اعتبار است. سینمای ایران افتخارات زیادی در حوزه بین الملل داشته و جزو ۱۰ کشور مطرح دنیا هستیم. درست است که نحیف است و در سیاست گذاری ها مشکلات متعددی دارد اما از لحاظ تاثیرگذاری در مسائل داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. همه کشورها در جهان امروز به دنبال احیاء و تقویت صنعت سینمای خود هستند و برای آن هزینه ها و سرمایه گذاری های هنگفتی را انجام می دهند.

خزاعی اظهار کرد: سینمای ما در دنیا از نیروی انسانی شاخصی برخوردار است و این از جمله بزرگترین سرمایه های ملی ماست. باید قدر تک تک این سرمایه ها و هنرمندان ملی را بدانیم و پاس بداریم. از اوایل انقلاب آثار درخشان و ماندگاری در عرصه های مختلف اعم از حوزه تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، مقاومت، مسائل اجتماعی و حوزه های دینی توسط سینماگران این مرز و بوم تولید و در تاریخ سینمایی ایران ثبت و ضبط شده است.

داوود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه در این نشست اظهار کرد: در خصوص مشکل تسهیلات ما می‌توانیم در شورای پول و اعتبار، خطی اعتباری برای هنرمندان تعریف کنیم و جزو اختیارات ماست و قابل تصویب در قالب نرخ سود ترجیحی است و باید هزینه یکسال آن محاسبه شود تا در مصوبه ای از شورای پول و اعتبار دریافت کنیم. همچنین در قالب برنامه، مجوز دیگری داریم که براساس آن کسانی که در ساخت، تکمیل و تجهیز، توسعه اماکن فرهنگی و هنری و ورزشی سرمایه گذاری می کنند، را به عنوان هزینه قابل قبول مالیات می پذیریم که این ابتکاری جدیدی است.

وی عنوان کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه نسبت به پوشش بیمه تامین اجتماعی اعم از تبعات درمانی و بازنشستگی باید اقدام کنند. بنابراین این تکلیف برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شده تا هنرمندان با پوشش بیمه ای تامین اجتماعی، درمانی و بازنشستگی مکفی حمایت شوند.

منظور افزود: تخصیص اعتبارات را با توجه به اولویت ها در ابتدای سال مشخص کنید و به روزهای پایان سال موکول نکنید. موضوع مالیات را در اصلاحات مجلس حتما دنبال میکنیم. در خصوص کیفیت بیمه به طور مشخص موارد مطرح شود تا در تامین اجتماعی پیگیری شود.

فریبا کوثری بازیگر سینما در این نشست گفت: بازیگران باسابقه زیر فشار هستند چون فیلمسازان به دنبال چهره های جدید می روند. از ما که گذشت اما بخش زیادی از بازیگران قدیمی بیکارند و در وضعیت معیشتی بدی قرار دارند. دغدغه مشترک همه ما فقط سینما و فرهنگ است و در این راه یکدل هستیم. منابع و اقتصاد سینما ضعیف است و بودجه های ناچیز.

محمد خزاعی رئیس سینما خطاب به رئیس سازمان برنامه و بودجه: اوضاع معیشتی اهالی سینما خوب نیست!/نزدیک دو هزار سینماگر کاملا بیکارند!/دویست سینماگر به بیماری صعب‌العلاج دچارند/بیمه بازنشستگی سینماگران باید اصلاح شود/سازمان برنامه و بودجه به ارتقای معیشت سینماگران کمک کند
محمد خزاعی رئیس سینما خطاب به رئیس سازمان برنامه و بودجه: اوضاع معیشتی اهالی سینما خوب نیست!/نزدیک دو هزار سینماگر کاملا بیکارند!/دویست سینماگر به بیماری صعب‌العلاج دچارند/بیمه بازنشستگی سینماگران باید اصلاح شود/سازمان برنامه و بودجه به ارتقای معیشت سینماگران کمک کند

بهرام رادان بازیگر سینما عنوان کرد: صنعت سینما باید فضای تبلیغات داشته باشد در آن صورت بروکراسی آنقدر هم پیچیده نبود و شاید هم یک صفر به رقم درآمدی سینما بیشتر می شد و دغدغه ها کمتر بود. کشور ترکیه اشتراکات فرهنگی بسیاری با ما دارد و با کشورهای دیگر به صورت قراردادی ، فیلم تولید میکند و در بازار پیچیده ای فعالیت می کند. امیدوارم روزی در زمینه ارزآوری و سود در سینما حرف بزنیم . ترکیه در بسیاری از بخش هایی فیلمسازی همچون گریم ضعیف است ولی در تولید فیلم پیشرفت های زیادی داشته است.آرزو می کنم روزی مرفه بی درد به جای طعنه، آرزو باشد.

حامد بهداد بازیگر سینما در این نشست گفت: شاید تعدد گلایه های اهالی سینما حتی برای دقایقی ما را بی‌حس کند ولی از حساسیت بالایی برخوردار است. ما کارگر معدن نیستیم و هنرمندیم و رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مردم داریم. خواهش میکنم این حرف ها را باور کنید که حقیقت دارد. ۲۵ سال است که بازیگرم و درباره بیمه و مالیات همان حرف ها را همواره شنیده‌ام. این دنیا جهان زشتی است و ما هنرمندان و سینماگران باید در آن امید تولید کنیم. وضعیت سینما برای هنرمندان کشور شایسته نیست. امید و همت را ما پخش میکنیم. باور کنید که این صنف کوچک پر از تنگدستی و نیازهای اساسی است.

این نشست با حضور جمعی از سینماگران کشور از جمله فریبا کوثری، بهرام رادان، حامد بهداد، محسن علی اکبری، احمد مرادپور، منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی، علی سرتیپی، ابوالحسن داودی، احمد میرعلایی، محمدرضا عرب، حبیب اسماعیلی، رسول صدرعاملی، ابراهیم اصغری، سیدضیا هاشمی، علی اوجی، جابر قاسمعلی، علی دهکردی، سیدعلی حسینی، حمید بهمنی، محمدحسین لطیفی سیدجمال ساداتیان، اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علیرضا نجف زاده، مسعود امینی تیرانی، روح الله سهرابی، یزدان عشیری، علیرضا اسماعیلی، و … و تعدادی از معاونین و مدیران سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.




بهرام رادان در رونمایی فیلم مستند «کاپیتان من» چه گفت؟

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: اکران ویژه و رونمایی فیلم مستند سینمایی «کاپیتان من» به کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور و تهیه‌کنندگی و روایت بهرام رادان، دهم مرداد با حضور عوامل فیلم، هنرمندان و مخاطبان در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

بهرام رادان تهیه‌کننده و راوی فیلم مستند سینمایی «کاپیتان من» ضمن تشکر از حاضرین در سالن گفت: همیشه وقتی اسم فیلم مستند شنیده می‌شود تداعی یک فیلم کسل‌کننده است به همین دلیل انتظار چنین استقبالی را نداشتم. این فیلم را با عشق ساختیم تا پلی باشد میان علم، مخاطبین عام و سینمای مستند.

رادان از گروه هنر و تجربه که این فرصت را به مستند «کاپیتان من» داد تا به اکران برسد قدردانی کرد و افزود: از سال 96 تصمیم به ساخت این فیلم داشتیم که بالاخره به نتیجه رسید. برای ساخت این مستند 3 گروه فیلمبرداری مختلف داشتیم. تمام همکاران با تمام وجود تلاش کردند تا این مستند به ثمر برسد. از تک تک آنها تشکر می‌کنم.

سیاوش صفاریان‌پور کارگردان مستند «کاپیتان من» نیز بیان کرد: اولین بار است که فیلم را روی پرده می‌بینم. فکر نمی‌کردم ساخت این مستند طولانی شود. تشکر می‌کنم از ستاد فناوری علوم شناختی، دیجی کالا، تک تک کارشناسان و متخصصینی که به کمک ما آمدند.

وی ادامه داد: موضوعی که برای ما حائز اهمیت است مساله تغییر نگرش و بینش در انتخاب‌های ماست. اصلی‌ترین چیزی که فیلم به ما یادآوری میکند این است که مغز ما یک موجود پویا است که با استفاده کردن از آن، چابک‌تر می‌شود و باعث درست انتخاب کردن می‌شود.

صفاریان‌پور با تاکید بر اینکه مخاطبان به سینما می‌‌آیند تا درباره مغزشان بیشتر بدانند توضیح داد: یکی از نکته‌های جالب برای من این است که یک سوپراستار مثل بهرام رادان انتخابش با باقی همکارانشان متفاوت است. رادان انتخاب می‌کند در یک فیلم مستند – علمی مشارکت و تهیه‌کنندگی کند که به ترویج علم در ایران کمک می‌کند.

فیلم مستند سینمایی «کاپیتان من» از چهارشنبه 11 مرداد در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود. این مستند به سفرى ماجراجويانه در جهان شگفت‌انگیز مغز می‌پردازد.

سیاوش صفاریان‌پور و بهرام رادان
سیاوش صفاریان‌پور و بهرام رادان

فیلم‌های گروه سینمایی هنر و تجربه هر روز ساعت 16 و 18 در سینماهای چارسو، کورش، موزه سینما، نارسیس، پرده طلایی، ملت، فرهنگ، مگامال، صبامال و زندگی در تهران و روزهای چهارشنبه هر هفته در سینماهای هویزه، اطلس و ویلاژتوریست مشهد، مهر ارومیه، گلستان شیراز، ساحل اصفهان، مهر قدس همدان، ونوس قم، بهمن سنندج، آزادی کرمانشاه، ستاره باران تبریز، عصر جدید گرگان و تماشاخانه پارس کرمان به نمایش در می‌آید.

علاقمندان برای تماشای فیلم‌ها و خرید بلیت می‌توانند به صورت حضوری به گیشه سینماهای منتخب و یا از طریق سامانه‌های سینماتیکت، گیشه 7 و ایران تیک به صورت آنلاین مراجعه کنند.




اکران «کاپیتان من» با بهرام رادان از ۱۱ مرداد+ رونمایی از پوستر

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فیلم مستند سینمایی «کاپیتان من» به تهیه‌کنندگی بهرام رادان و کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور از روز چهارشنبه 11 مرداد در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود.

فیلم «کاپیتان من» به تهیه‌کنندگی و روایت بهرام رادان، به سفرى ماجراجويانه در جهان شگفت‌انگیز مغز می‌پردازد.

طراحی این پوستر را خورشید آزادی بر عهده دارد.

با نزدیک شدن به آغاز اکران فیلم «کاپیتان من»، پوستر این مستند سینمایی رونمایی و منتشر شد.

فیلم‌های گروه سینمایی هنر و تجربه هر روز ساعت 16 و 18 در سینماهای چارسو، کورش، موزه سینما، نارسیس، پرده طلایی، ملت، فرهنگ، مگامال، صبامال و زندگی در تهران و روزهای چهارشنبه هر هفته در سینماهای هویزه، اطلس و ویلاژتوریست مشهد، مهر ارومیه، گلستان شیراز، ساحل اصفهان، مهر قدس همدان، ونوس قم، بهمن سنندج، آزادی کرمانشاه، ستاره باران تبریز، عصر جدید گرگان و تماشاخانه پارس کرمان به نمایش در می‌آید.

علاقمندان برای تماشای فیلم‌ها و خرید بلیت می‌توانند به صورت حضوری به گیشه سینماهای منتخب و یا از طریق سامانه‌های سینماتیکت، گیشه 7 و ایران تیک به صورت آنلاین مراجعه کنند.

پوستر فیلم کاپیتان من به تهیه‌کنندگی بهرام رادان
پوستر فیلم کاپیتان من به تهیه‌کنندگی بهرام رادان




#من_هم ! ؛ #ابلق از چهارشنبه روی پرده+پوستر

سینماروزان: پوستر فیلم سینمایی «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی در آستانه اکران و همزمان با آغاز پیش‌فروش رونمایی شد.

این فیلم سینمایی از چهارشنبه ۲۶ مردادماه در سراسر کشور بر پرده می‌رود.

طراحی پوستر «ابلق» را میثم میرزائی انجام داده است و هشتگ روی پوستر متأثر از مضمون فیلم می‌تواند تعریضی باشد به ماجرای جنبش می‌تو.

این فیلم سینمایی که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، با کاندید شدن در ده رشته، چهار سیمرغ بلورین را از آن خود کرد.

همچنین «#ابلق » برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی از نگاه تماشاگران فجر۹۹ است.
با توجه به استقبال گرم مخاطبان از این فیلم سینمایی در جشنواره فیلم، پیش‌بینی می‌شود «ابلق» اکران موفقی داشته باشد.

بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، مهران احمدی، گلاره عباسی، گیتی معینی، شادی کرم رودی، امین میری، علی نفیسی، الهه اذکاری، سحر اسدی، ریحانه رضی و فاطمه کریمیان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

پخش «ابلق» را #بانوفیلم بر عهده دارد.

علاقمندان می‌توانند با مراجعه به سامانه‌های بلیت فروشی مختلف نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.

پوستر فیلم ابلق
پوستر فیلم ابلق




تعارض طبقاتی در محکمه⇐ #علف‌زار ۵ میلیاردی شد+تیزر جدید

سینماروزان: فيلم سینمایی «علف‌زار» به تهیه‌کنندگی بهرام رادان و کارگردانی کاظم دانشی با پخش #خانه‌فیلم توانست در کمتر از سه هفته ۵ میلیارد تومان فروش کند.

پدیده جشنواره فجر چهلم تاکنون نزدیک به ۱۵۰هزار نفر مخاطب را به سالن‌های سینما کشانده و توانسته پرمخاطب‌ترین فیلم اجتماعی چند هفته اخیر شود.

در «علف‌زار» پژمان جمشیدی، سارا بهرامی، ستاره پسیانی، ترلان پروانه، صدف اسپهبدی، مهدی زمین پرداز، عرفان ناصری، يسنا ميرطهماسب، مائده طهماسبی، رویا جاویدنیا، الهه اذکاری، متین حیدری نیا، محمد معتضدی ، ستایش رجایی نیا، سپهر گندمی ،حسین ولی‌زاده، علی امیر خلیلی، عرشیا توکلی، محمد مهدی احدی،با حضور افتخاری: فرخ نعمتی و مهران امام بخش ایفای نقش می‌کنند.

برای تماشای تیزر جدید اینجا را ببینید.

فروش فیلم علفزار از ۵ میلیارد عبور کرد
فروش فیلم علفزار از ۵ میلیارد عبور کرد




درام قضایی پرچهره؛ رونمایی از پوستر #علف‌زار!+عکس

سینماروزان: همزمان با آغاز اکران «علف‌زار» با پخش #خانه_فیلم از پوستر این فیلم سینمایی رونمایی شد.

«علف‌زار‌» به تهیه‌کنندگی بهرام رادان و کارگردانی کاظم دانشی برای اولین بار در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش درآمد و در ۱۳ رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و ۴ سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار را از این رویداد سینمایی دریافت کرد.

موضوع ملتهب و جنجالی «علف‌زار» که یک داستان قضایی را روایت می‌کند از نکات قابل توجه این فیلم سینمایی است که پیش بینی می‌شود مخاطبان بسیاری را به سالن‌های سینمایی بکشاند.

پژمان جمشیدی، سارا بهرامی، ستاره پسیانی، ترلان پروانه، صدف اسپهبدی، مهدی زمین پرداز، عرفان ناصری، يسنا ميرطهماسب، مائده طهماسبی، رویا جاویدنیا، الهه اذکاری، متین حیدری نیا، محمد معتضدی ، ستایش رجایی نیا، سپهر گندمی ،حسین ولی‌زاده، علی امیر خلیلی، عرشیا توکلی، محمد مهدی احدی،با حضور افتخاری: فرخ نعمتی، مهران امام بخش بازیگران «علف‌زار» هستند.

«علف‌زار» محصول «خانه خلاق رادرو» است و پخش آن را «خانه فیلم» برعهده دارد.

پوستر فیلم‌علفزار
پوستر فیلم‌علفزار

طراح پوستر: هانیه علی‌بخشیان




#علفزار؛ در خدمت #قوه با یک پژمانِ لایقِ سیمرغ

سینماروزان/حامد مظفری:

+افتتاحیه خوب در متن و گره اول در دقایق اول

+گره افکنی دوم به‌موقع و در نیم ساعت ابتدایی

-کلیشه در اجرا با حضور #هادی_بهروز متخصص ماکیومنتری- که البته نه که به درد این متن نخورد- بلکه بیش از حد دستمالی شده است به‌خصوص برای گداگرافی‌های خارج از دادسرا

+تسلط پژمان جمشیدی بر کاراکتر بازپرسی که هم می‌خواهد کاریزماتیک باشد و هم اینکه به ناحق حکم ندهد

+فقط کافیست بازی #پژمان_علفزار را مقایسه کنیم با بازی عزتی در #مرد_بازنده تا معلوم شود بیش از گریمهای پیچیده، این درک نقش و همپوشانی با کاراکتر است که عیار کار بازیگر را شکل می‌دهد. پژمان بی ادعا نقش را شناخته و آن را بازی کرده ولی جواد فقط شبح نقش را درک کرده

-بازی اگزجره سارا بهرامی که با همان شمایل #حرفه‌ای آمده به #علفزار و اساسا در جایی که لازم نیست بیخود و بی‌جهت ضجه می‌زند و گریه می‌کند؛ به‌خدا که برای حس‌دار کردن نماهای تراژیک، لازم به گریه و زاری نیست

+وارد کردن خرده داستان صدور شناسنامه فرزند نامشروع برای فرزند زوج عملی متاثر از #ابد…

-تزریق جیغ و داد و فریاد و ناله و ضجه اضافی

-لات بازی و قمه کشی هم کم نیست؛ همچنان متاثر از #مغزها…

+تا در دادسرا هستیم و رفت و برگشتهای پژمان هست، صرباهنگ منطقی است

– ولی به خارج از دادسرا که می‌آییم گرفتار گیس و گیس‌کشی‌های زنانه…

+در خدمت دستگاه قضا با نماهایی کم و بیش واقعگرا از دادسرا با تصویرگری یک بازپرس سلیم النفس که بیخیال دیگران، سعی می‌کند خودش، درست عمل کند

+پایان بندی حول پسربچه‌ای که گم‌شده #علفزار است ولی ناظر حی و حاضر انواع بی‌ناموسی

دیالوگ
ناموس ناموس نکن! تو خودت ناموسی!

باگ
شهردار متنفذ-متصل با اولاد اهل حال(!) یک باغ شخصی امن ندارد که آقازادگانش مجبور به اجاره باغ و ماجراهای متعاقب نشوند؟؟؟

علفزار؛ با یک پژمان لایق سیمرغ
علفزار؛ با یک پژمان لایق سیمرغ




توقیف موقت فیلمی یادآور یک گروه موسیقی لس‌آنجلسی؟

سینماروزان/مهدی فلاح: فقط یک روز پیش از اکران فیلم “بلک کت/گربه سیاه” که بنا بود با پخش خانه‌فیلم روی پرده رود، اکران فیلم به تعویق افتاد.

به گزارش سینماروزان  “بلک کت” که عنوانش یادآور گروه موسیقی لس‌آنجلسی “بلک کتز”- به رهبری شهبال شب‌پره است- توسط کریم امینی و به تهیه‌کنندگی بهرام رادان ساخته شده.

گویا پاره‌ای نماهای مهیج(!) فیلم و انتشار این نماها در تیزر مجازی “بلک کت/گربه سیاه” عاملی شده برای بازبینی مجدد فیلم توسط شورای نظارتی تازه ارشاد.

به نظر می‌رسد شورای پروانه نمایش ارشاد به‌جای آن که بر پروانه‌های صادره قبلی صحه گذارد، تحت تاثیر هجمه‌های یکی دو نماینده مجلس قرار گرفته و قصد دارند با ممیزی مجدد برخی فیلمها، از زیر بار هجمه‌ها رهایی یابند‌.

حالا اولین فیلمی که بنا شده مجددا بازبینی شود “گربه سیاه” است که اکرانش به تعویق افتاده بلکه بتواند با اصلاحیه‌های تازه، پروانه‌ای تازه بگیرد؟ ولی کیست که تعهد دهد پروانه تازه‌ای که به فیلم می‌دهند ضمانت اکران آن را فراهم کند؟

بر فرض که فیلم مجددا پروانه گرفت و دوباره نماینده‌ای به سینما تاخت، آن گاه مجددا پروانه نمایش معلق خواهد شد؟؟

بهرام رادان، ترلان پروانه، بهاره کیان افشار، علیرضا استادی، کیا رکنی و حسین پورکریمی بازیگران “گربه سیاه” هستند که روایت خاصی ارائه می‌دهد از سیر و سلوک شاخ‌های مجازی.

توقیف موقت گربه سیاه
توقیف موقت گربه سیاه




صدور پروانه برای معاون اسبق نظارت+صدور اولین پروانه تهیه‌کنندگی رنجکشان+صدور پروانه همکاری بهرام رادان و دبیر جشنواره‌های ارگانی+صدور پنج پروانه دیگر

سینماروزان/نسترن حسینی: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با تولید هشت فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان علیرضا سجادپور معاون اسبق نظارت پروانه ساخت فیلم “بلوط” را گرفته که یک فیلم‌اولی آن را می‌سازد.

بهرام رادان با وجود عدم اکران فیلم قبلیش “گربه سیاه”، پروانه ساختی تازه گرفته برای ساخت “علفزار” به کارگردانی کاظم دانشی که سابقه دبیری اجرایی جشنواره‌هایی ارگانی مثل سما و چلچراغ دارد که با حمایت موسسه آوینی برگزار شده‌اند.

محمدصادق رنجکشان سرمایه‌گذار سالهای اخیر سینمای ایران، اولین پروانه تهیه‌کنندگی به نام خودش را گرفته برای ساخت فیلم “لوچی” به کارگردانی داود خیام که فیلم قبلیش “ماحی”، گیشه قابل توجهی نداشت.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح ذیل است:

— “بَلیط( بلوط)” به تهیه کنندگی سید علیرضا سجادپور،کارگردانی و نویسندگی مرتضی رحیمی

–“رفقای اورژانسی” به تهیه کنندگی علی شاه‌حاتمی،کارگردانی مشترک حسن صیدخانی و حسین صیدخانی و نویسندگی مشترک مریم اشرفی و محمود بیگدلی

–“رویای ساحلی” به تهیه کنندگی رقیه احمدی،کارگردانی آرش سجادی فرید و نویسندگی مشترک کاوه سجادی فرید وآرش سجادی فرید

–انیمیشن “الماس خانه ما”به تهیه کنندگی و نویسندگی سمیه زارعی وکارگردانی اردلان ملک زاده

–“جاده 2000” به تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی منیژه حکمت

–“دِرب” به تهیه کنندگی سید رضا محقق،کارگردانی و نویسندگی سید هادی محقق

–“لوچی” به تهیه کنندگی صادق رنجکشان،کارگردانی داوود خیام و نویسندگی مشترک داوود خیام و علی زرنگار

–“علفزار” به تهیه کنندگی بهرام رادان، کارگردانی و نویسندگی کاظم دانشی




بهرام رادان برای کریم امینی پروانه ساخت گرفت+مستانه مهاجر برای حسین پارسایی پروانه گرفت  

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با دو فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان بهرام رادان با تغییر فاز به تهیه کنندگی(!) پروانه ساخت “گربه سیاه” را گرفته که بناست کریم امینی کارگردان کمدی “دشمن زن” آن را بسازد.

حسین پارسایی کارگردان تئاترهای موزیکال “بینوایان” و “الیور توییست” نیز پروانه ساخت “جوجه تیغی” را به تهیه کنندگی مستانه مهاجر گرفته است.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–“گربه سیاه” به تهیه‌کنندگی بهرام رادان ،کارگردانی کریم محمد امینی و نویسندگی علی اصغری

— “جوجه تیغی” به تهیه‌کنندگی مستانه مهاجر،کارگردانی حسین پارسایی و نویسندگی مصطفی زندی




حسین فرحبخش در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود بیان داشت⇐پدرم به شدت مخالف سینما بود و هیچ سرمایه‌ای برای ساخت فیلم در اختیار من قرار نداد و ناچار فیلم اولم را با قرض ساختم!!/در سال ۶۱ برای تولید “ریشه در خون” ۲ میلیون تومان هزینه کردم/در آن زمان با این پول می‌توانستم ۴ آپارتمان در میدان ونک خریداری کنم!!/در دوران معاونت سینمایی مهدی کلهر فقط سالی ۴ یا ۵ فیلم سینمایی تولید می‌شد و از این تعداد، حداقل ۳ فیلم نیز توقیف می‌شد!/”خصوصی” را ساختم که بگویم هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان، حقه باز هستند!!/چنان بلایی بر سر رسول ملاقلی‌پور درآوردند که در اواسط دهه هفتاد به من گفت دیگر طاقت این را ندارم که برای ساخت یک فیلم جنگی بروم چکمه فلان سردار یا سرتیپ را ببوسم!!/کارگردان “آواز قو” اعتقاد داشت بهرام رادان بازیگری بلد نیست تا اینکه آتیلا پسیانی وارد پروژه شد و ظرف یک هفته به او بازیگری یاد داد!!/اگر پیمان معادی را وارد سینما نمیکردم حالا حالاها کسی او را نمیشناخت!!/برای «شب‌های تهران» و «آواز قو» رویهم ۴۵ میلیون تومان وام دادند و ۵۴ میلیون تومان از من پس گرفتند، یعنی ۹ میلیون تومان بهره وام را هم گرفتند!/از اواسط دهه هشتاد و بعد از بریز و بپاشهای فارابی برای تولید فیلمهای حاکمیتی، بخش خصوصی از گردونه سینمای ایران خارج شد/مدیران فارابی به غیر از هزینه هنگفت تولید، فقط ۲۰۰ میلیون پول بیلیورد “دربند”ی را دادند که در اکران رسمی یک میلیارد هم نفروخت/همین سال گذشته با بودجه دولتی فیلمی حاکمیتی با هزینه ۱۰ میلیاردی ساختند ولی هنوز جرأت اکرانش را پیدا نکرده اند!!!/حتی حوزه هنری هم مثل سابق سالی ۵ فیلم تولید نمیکند چون میداند بازگشت سرمایه ندارد!!/”شهرزاد” نسبت به هزینه تولیدش ضرر داده!!/”ما همه با هم هستیم” باید بیش از ۳۰میلیارد بفروشد تا سرمایه‌اش برگردد!!/«عبور»کمال تبریزی بهترین فیلم سینمای جنگ است ولی تبریزی در ده سال آثاری ساخته که هیچ کدام قابل دیدن نیست!!

سینماروزان: حسین فرحبخش از معدود چهره های باقیمانده بخش خصوصی سینمای بعد از انقلاب اسلامی است که کوشیده در دوران سیطره پولهای مشکوک و سرمایه های ارگانی همچنان فعالیت مستقل سینمایی خود را با تولید آثار تجاری مبتنی بر بازگشت سرمایه ادامه دهد.

حسین فرحبخش که کمدی-موزیکال-فانتزی «ایکس لارج» را روی پرده دارد پروانه ساخت یک کمدی با نام «کافه عشق» را هم گرفته و به نظر میرسد همچنان قصد دارد فعالیت خود به عنوان یک تجاری ساز را ادامه دهد.

حسین فرحبخش که بعد از سالها مدیریت پویافیلم اخیرا موسسه پخشی تازه با نام پارسافیلم را تأسیس کرده در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با نیوشا روزبان در «مهر» انجام شده هم درباره رشد خود در سینما حرف زده و هم درباره حال و روز سینمای ایران در این سالها.

متن گفتگوی فرحبخش را بخوانید:

*شما امروز به‌عنوان یکی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان باسابقه سینمای ایران به شمار می‌روید بد نیست این گفتگو را از نقطه آغاز مسیر ورود شما به سینما شروع کنیم؟

در واقع بهمن ماه ۱۳۶۱ بود که به‌عنوان تهیه‌کننده وارد سینما شدم، البته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برای خودم فیلم‌های ۸ میلیمتری می‌ساختم و تاکید می‌کنم که تا پیش از آن در حوزه سینمای حرفه‌ای هیچ فعالیتی نداشتم. اولین اثری که به‌عنوان تهیه‌کننده در آن حضور پیدا کردم، فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند در سال ۱۳۶۱ بود.

البته این را باید بگویم که درباره سینمای قبل از انقلاب کاملا شناخت داشتم و زمانی که سیروس الوند را به‌عنوان همکار انتخاب کردم به این دلیل بود که این کارگردان جزو کارگردانان موج نو سینمای ایران قبل از انقلاب به شمار می‌رفت. در آن زمان من یک جوان ۲۳ ساله بودم و یکی از مهمترین شروطی که برای همکاری با سیروس الوند و دیگر کارگردانان داشتم این بود که به عنوان دستیار کارگردان فعالیت کنم. البته آن زمان هرکس که به عنوان سرمایه گذار به سینما ورود پیدا می‌کرد به دنبال این بود که بازیگر شود و من بازیگری را نه بلد بودم و نه دوست داشتم.

به خاطر دارم که در سال ۶۱ برای تولید «ریشه در خون» ۲ میلیون تومان هزینه کردم که در آن زمان با این پول می‌توانستم ۴ آپارتمان در میدان ونک خریداری کنم، حال تصور کنید امروز هزینه خرید ۴ آپارتمان در ونک چقدر می‌شود.

* ساخت فیلم در ابتدای دهه ۶۰ بی‌شک با سختی‌هایی همراه بوده و این سرمایه‌گذاری می‌توانست به معنای شکست اقتصادی شما در سینما باشد.

دقیقاً، در آن دوران تنها سالی ۴ یا ۵ فیلم سینمایی تولید می‌شد و آقای (مهدی) کلهر به عنوان معاون سینمایی فعالیت می‌کرد. جالب اینجاست که از این تعداد، حداقل ۳ فیلم نیز توقیف می‌شد! چرا که فیلمسازان نمی‌دانستند چه باید بسازند که تایید شود و کسانی هم که مجوز می‌دادند از این می‌ترسیدند که به هر فیلمی اجازه نمایش بدهند! در واقع می‌توان گفت هیچ معیاری برای ارائه پروانه نمایش وجود نداشت و همه در یک بلاتکلیفی قرار داشتند، به همین دلیل در چنین شرایطی ساخت فیلم یک ریسک بزرگ به‌شمار می‌رفت.

بعد از همکاری با سیروس الوند، با کارگردانان دیگری از جمله کامران قدکچیان، حسین زندباف، محمدعلی سجادی، مجید جوانمرد و تهمینه میلانی همکاری داشتم. در تمام این آثار هم به‌عنوان تهیه‌کننده و هم به‌عنوان مدیر تولید کار می‌کردم.

البته در برخی از فیلم‌ها اسم خود را به عنوان تهیه‌کننده ذکر نکرده‌ام. تصور کنید در آن دوره کل اکیپ فیلمبرداری بیشتر از ۷ نفر نمی‌شد و بسیاری از رشته‌های مختلف وجود نداشت.

* شکل‌گیری «پویا فیلم» برچه اساس بود؟

در همان سال‌ها با آقای (عبدالله) علیخانی آشنا شدم که یکی از پخش‌کننده‌های فیلم‌های خارجی در ایران بود. بعد از مدتی مشارکت خود در حوزه فیلمسازی را آغاز کردیم. در سال ۶۸ که دیگر پخش فیلم‌های خارجی در ایران با موانع بسیاری همراه شد، تصمیم گرفتیم تا شرکت تولیدی «پویافیلم» را تاسیس کنیم. اولین فیلم محصول «پویا فیلم»، فیلم «تیغ آفتاب» به کارگردانی احمد هاشمی بود. با همکاری علیخانی در «پویافیلم» نزدیک به ۴۰ فیلم تولید کردیم و تا امروز همچنان با یکدیگر همکاری خود را ادامه داده‌ایم.

* «پویا فیلم» به عنوان یک شرکت تولید در بخش خصوصی، تا اوایل دهه ۸۰، آثار اجتماعی قابل توجهی در کنار کارگردانان شناخته‌شده در سینما تولید می‌کرد، اما از جایی به بعد این شرکت سیاست خود را تغییر داد…

بهتر است اینگونه توضیح دهم، در سال ۸۰ فیلم‌هایی مانند «آواز قو» به کارگردانی سعید اسدی، «شب‌های تهران» به کارگردانی داریوش فرهنگ و یا در سال ۸۱ «عطش» به کارگردانی خودم، «رز زرد» به کارگردانی داریوش فرهنگ و بسیاری از فیلم‌های ماندگار در سینمای ایران را تولید کردیم. در چنین شرایطی بسیاری از کارگردانان تمایل بسیاری برای همکاری با «پویافیلم» داشتند، شهرام شاه‌حسینی چندین فیلم با «پویا فیلم» کار کرد که از این تعداد «آقای هفت‌رنگ» و یا «زن‌ها فرشته‌اند» را بیش از دیگر آثارش دوست دارم.

مساله این است که در دهه ۷۰ و ۸۰ تهیه‌کنندگان فعالی در حوزه بخش خصوصی بودند که امروز دیگر هیچ فعالیت سینمایی نمی‌کنند و یا فعالیت آن‌ها محدود به پخش شده است. باید دید چرا این تهیه‌کنندگان دیگر فعالیت نمی‌کنند، جواب این است که این تهیه‌کنندگان به خوبی می‌دانند که تولید فیلم دیگر صرف ندارد و سرمایه گذاری در سینما می‌تواند به نابودی منجر شود.

از سال‌های ۸۵ به بعد بخش خصوصی از گردونه سینمای ایران خارج می‌شود و در چنین شرایطی فیلم‌های دولتی روی کار آمد که بخش خصوصی نمی‌توانست با این فیلم‌ها و البته بودجه‌ای که برای تولید آن صرف می‌شد، رقابت کند. در واقع بخش دولتی توسط بنیاد سینمایی فارابی با بریز و بپاش بر سر تولید فیلمهای حاکمیتی بخش خصوصی در سینما را به زمین زد.

تاکید می‌کنم بخش خصوصی برای تولید یک فیلم سرمایه‌گذاری می‌کند و این یعنی برای ادامه فعالیت باید بازگشت سرمایه داشته باشد، این درحالی است که بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان بخش دولتی، اصلاً نگاه اقتصادی به سرمایه‌گذاری در این عرصه ندارد، تنها هزینه می‌کند و به فکر بازگشت سرمایه نیست، چرا که برای بقا نیازی به چنین چرخه اقتصادی ندارد.

به‌عنوان مثال در سال ۹۱ یک فیلم مانند «دربند» به کارگردانی پرویز شهبازی ساخته می‌شود که نزدیک به ۹۰۰ میلیون تومان در آن سال فروش داشت، این فیلم توسط بنیاد سینمایی فارابی حمایت مالی در تولید شد، هرچند فروش قابل توجهی در گیشه داشت اما من می‌گویم این فیلم صد در صد ضرر کرد، در واقع در آن سال بنیاد سینمایی فارابی ۲۰۰ میلیون تومان خرج بیلبورد تبلیغات شهری برای این فیلم کرد و براساس هزینه‌ای که برای تولید و تبلیغ فیلم شد، بی شک ۹۰۰ میلیون تومان فروش چندان مناسبی نبود.

تصور کنید به‌عنوان مثال سالانه بودجه‌ای برابر با ۵۰ میلیارد تومان در اختیار بنیاد سینمایی فارابی قرار می‌دهند و این بودجه برای تولید برخی از فیلم‌ها هزینه می‌شود و نگرانی برای  بازگشت این سرمایه و بودجه وجود ندارد. در واقع می‌توان گفت معمولا فیلم‌هایی که توسط دولت ساخته می‌شود بازگشت سرمایه ندارد چرا که نگرانی برای این امر وجود ندارد.

همین سال گذشته با بودجه دولتی فیلمی حاکمیتی با هزینه ۱۰ میلیارد تومان ساخته شد که امکان اکران برای آن وجود ندارد! چرا که نمی‌تواند در جذب مخاطب موفق باشد، اما آیا چنین مساله‌ای برای سرمایه‌گذار بخش دولتی مهم است؟ این درحالی است که بخش خصوصی اگر برای یک فیلم ۱۰ میلیارد تومان هم هزینه کند، باید شرایطی را فراهم کند که این پول بازگردد در غیر این صورت نابود است. اینجاست که بخش خصوصی از رقابت باز می‌ماند چرا که بودجه‌ای که دولت صرف ساخت یک فیلم می‌کند را بخش خصوصی نمی‌تواند پرداخت کند.

* پس شما معتقدید بخش دولتی با سرمایه‌گذاری‌های نجومی در سینما، انتظار عوامل سینمایی را نسبت به دستمزدها بالا برده است، به گونه‌ای که بخش خصوصی توان پرداخت چنین دستمزدهایی را ندارد؟

بله، بخش دولتی با پرداخت دستمزدهای بالا به عوامل سینمایی شرایطی را فراهم می‌کند که بخش خصوصی دیگر نتواند از پس هزینه دستمزدهای عوامل فیلم برآید. به همین دلیل تهیه‌کننده بخش خصوصی مجبور است با همان موجودی که دارد فیلم تولید کند و در چنین شرایطی حتما مجبور به استفاده از عواملی با دستمزد پایین تر است.

تاکید می‌کنم که در دهه ۸۰ تاثیر بخش دولتی در تولیدات سینمایی بیشتر شد و همین مساله سبب شد که از نیمه دهه ۸۰ سطح توقع‌ها از دستمزدها افزایش پیدا کند و بخش خصوصی دیگر توان رقابت با بخش دولتی را نداشته باشد. در این شرایط حتی حوزه هنری هم در زمینه تولید فیلم چندان ورود پیدا نمی‌کند. چرا که می‌داند سرمایه‌گذاری در سینما بازگشت اقتصادی ندارد، این درحالی است که حوزه هنری فیلم‌های برجسته‌ای چون «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، «دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند  را در کارنامه کاری خود دارد. این نهاد در گذشته سالی ۵ فیلم تولید می‌کرد اما حالا کجاست؟ شاید سالی یک فیلم معمولی بسازد، چرا؟ چون می‌داند که بازگشت سرمایه‌ای وجود ندارد.

* اما این روزها همه آثاری که با بودجه‌های میلیاردی ساخته می‌شود، صرفا توسط بخش دولتی تولید نمی‌شود.

در دهه ۹۰ این افزایش دستمزدها به اوج خود رسید که می‌توان سریال «شهرزاد» را نمونه بارز آن دانست، سریالی که هرچند فروش خوبی داشت اما باز هم نسبت به هزینه‌ای که برای ساخت آن شده بود، صد در صد با ضرر مالی همراه بود.

مثالی دیگر بخواهم بیاورم می‌توانم به فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» به کارگردانی کمال تبریزی اشاره کنم، رضا میرکریمی تهیه‌کننده این اثر سینمایی در مصاحبه‌ای گفته است که بیش از ۱۰ میلیارد تومان هزینه تولید این فیلم شده است، فیلمی که چه چنین هزینه‌ای برای تولید داشته است حداقل باید در گیشه بیش از ۳۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد تا بتواند بازگشت سرمایه داشته باشد.

در چنین شرایطی که سینمای ما در آن قرار دارد، چنین سرمایه‌گذاری که نمی‌توان امیدی به بازگشت مالی آن داشت، چگونه صورت می‌گیرد، به همین دلیل معتقدم این نوع از سرمایه‌گذاری‌ها بی‌شک اشکالی در آن وجود دارد. اینکه پول تولید چنین فیلم‌هایی درست یا غلط است را من نمی‌توانم بگویم و البته بررسی چنین مسائلی وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که در این زمینه شانه خالی می‌کند. چنین سرمایه‌گذاری‌هایی بی شک با افزایش دستمزد عوامل همراه است، یعنی بازیگری که در کار قبلی خود ۳۵ میلیون تومان دستمزد گرفته است در چنین فیلمی برای ۳ روز کار ۱۹۰ میلیون تومان دستمزد می‌گیرد که دیگر نمی‌توان با آن کار کرد.

در چنین شرایطی بخش خصوصی که دستش در جیب خود است، باید به این فکر کند که چقدر سرمایه دارد تا براساس آن فیلم خود را بسازد. من به عنوان تهیه‌کننده بخش خصوصی از حداکثر سرمایه‌ای که دارم بهترین بهره‌برداری را برای تولید یک فیلم می‌کنم. حتی در فیلم‌های معمولی من نیز با هزینه مشخص خود بهترین کار ارائه شده است. به عنوان مثال در فیلم «مستانه» که در اسفندماه سال ۹۲ ساخته شد، فرشاد محمدی فیلمبردار این فیلم به من گفت فکر می‌کنید چقدر طول می‌کشد تا فیلم ساخته شود و من گفتم در نهایت یک ماه زمان می‌خواهیم، وی گفت بهتر است سر صبر این فیلم را بسازیم، از او پرسیدم که فیلمی که به تازگی کار کرده بود فیلمبرداری اش چند روز طول کشید و او گفت ۶۴ روز، گفتم قبول داری که ۴۰ درصد از این فیلم اضافه است و باید حذف می‌شد و او گفت تازه ۴۰ دقیقه از فیلم اضافه بود و حذف کردیم! به او گفتم پس در ۶۴ روز تقریبا ۲ فیلم را تولید کرده‌اید که یکی از این فیلم‌ها قابل استفاده بوده است، تاکید کردم که من می‌خواهم یک فیلم بسازم پس زمان تولید لازم را برای یک فیلم صرف می‌کنم. در همین راستا فیلمبرداری این فیلم ۲۵ روز طول کشید چرا که با برنامه ریزی درست و حضور به موقع عوامل این کار تولید شد.

البته در میان فیلم‌هایی که ساخته‌ام آثاری نیز بود که بیش از ۵۰ روز فیلمبرداری آن طول کشید که از آن جمله می‌توان به «عقرب» به کارگردانی ناصر شاملو و یا «عطش» اشاره کرد چرا که فیلم‌های سخت بود که در شهرستان‌های مختلف فیلمبرداری شده است.

زمانی که سطح دستمزدها بالا برود بخش خصوصی دیگر نمی‌تواند چنین دستمزدهایی پرداخت کند. تاکید می‌کنم که من مسئول فرهنگی این کشور نیستم، مسئول فرهنگی کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. من مسئول این هستم که خوراک فرهنگی تمیز در اختیار مخاطب سینما قرار دهم، خوشبختانه طی سال‌ها فعالیت خود در حوزه سینما آثاری را چه به عنوان تهیه‌کننده و چه به عنوان کارگردان تولید کرده ام که همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

* اما «پویافیلم» چند سالی است به سمت ساخت کمدی‌هایی رفته که از آن سینمای گذشته نشانی ندارد…

زمانی که می‌خواهیم یک پروژه را آغاز کنیم من و آقای علیخانی با یکدیگر برای تولید آن تصمیم می‌گیریم، در حال حاضر تشخیص ما این است که ساخت چنین کمدی‌هایی در سینما می‌تواند مورد توجه و استقبال مخاطب قرار گیرد و اکثر آثاری که در این حوزه ساخته شده است توانسته نسبت به هزینه خود فروش خوبی نیز داشته باشد.

در واقع مردم و مخاطبان سینما این روزها کمدی‌هایی از این دست را می‌خواهند و ما نیز تابع مردم و و طبق ضوابط شرع هستیم، یعنی باید آثاری تولید کنیم که هم مخاطب را جذب کند و هم خلاف شرع نباشد.

*   به‌رغم این نگاه اما بازهم طیفی از آثار پویافیلم همواره با اتهام «ابتذال» مواجه بوده است!

باید یادآور شوم که مبتذل دارای معنا و مفهوم خاصی است و من اعتقاد دارم که در جمهوری اسلامی ایران چیزی به عنوان سینمای ابتذل وجود ندارد، این یک سوء برداشتی است که متاسفانه از آن استفاده می‌شود. با صراحت می‌گویم که ۹۰ درصد از منتقدان ما بی‌سواد هستند و نمی‌توان نام منتقد را روی آن‌ها گذاشت و کلمه «مبتذل» را تنها از همین ۹۰ درصد می‌شنویم. در صورتی که ۱۰ درصد باقی مانده که منتقدان واقعی هستند، به ندرت از این کلمه استفاده می‌کنند و یک اثر را از نظر فنی تحلیل می‌کنند.

البته این را باید بگویم کمدی‌هایی مانند «آس و پاس» به کارگردانی آرش معیریان جزو آثاری نیست که نقد شود و وقتی فردی چنین فیلمی را نقد می‌کند، یعنی آن آدم مریض است و به دنبال هرچیزی به غیر از نقد فیلم است، در سینمای جهان نیز برخی از آثار قابل نقد نیست و تنها برای تفریح و سرگرمی ساخته شده است. البته در این میان فیلم‌هایی نیز تولید می‌شود که مخاطب آن را می‌بیند و ناراضی از سینما خارج می‌شود و تا سال‌ها به سینما نمی‌رود.

به عنوان مثال «ما همه با هم هستیم» را اگر مخاطب ببیند حداقل ۵ سال با سینما نمی‌رود، در واقع چنین فیلمی با این همه بازیگر ستاره، مخاطب سینما را گول می‌زند و به سینما خسارت وارد می‌کند. غیر از اینکه با چنین سرمایه گذاری عظیمی سطح توقع عوامل سینما را از نظر دستمزد بالا برده اند، اعتماد مخاطب را به سینما از می‌برد. این نوع از پول‌ها که در سینما سرمایه‌گذاری می‌شود، یا پول بیت المال، یا رانت و یا از جایی که من نمی‌دانم آمده است.

البته در مورد کمال تبریزی که از اول انقلاب تا به امروز او را می‌شناسم، باید بگویم که فیلم‌های بسیار ارزشمندی ساخته است که از آن جمله می‌توان به «عبور» اشاره کرد که از نظر من بهترین فیلم جنگی تاریخ کشور است. جنگ بین ایران و عراق یک جنگ بسیار متفاوت بود، در واقع جنگ ما جنگ عقیده بود نه جنگ خاک و جنگ عقیده بسیار مهم است. در فیلم «عبور» جنگ عقیده به خوبی نشان داده شده است. می‌توان گفت در بین فیلم‌هایی که از جنگ ایران و عراق ساخته شده است شاید تنها در ۵ فیلم جنگ عقیده به خوبی نشان داده شده است که یکی از آنها «عبور» است. از دیگر کارهای تبریزی می‌توان به «مارمولک» اشاره کرد که همچنان برای من تازگی دارد.

اما تبریزی از یک جایی به بعد دیگر تبریزی نیست و معقتدم که نباید دیگر فیلم بسازد. آثاری که طی ۱۰ سال اخیر ساخته است که دیگر قابل دیدن نیست. همین فیلم‌هایی مانند «آس و پاس» و یا «خالتور» را جماعتی می‌بینند و از آن خوششان می‌آید و همه افراد یک خانواده می‌توانند آن را ببینند، اما فیلمی مانند «طعم شیرین خیال» یا «ما همه با هم هستیم» را کسی نمی‌بیند. در حالی که «آس و پاس» و یا «خالتور» که به آن سینمای مبتذل می‌گویند در خانه همه مردم هست و همه افراد خانواده آن را کنار هم می‌بینند. من کمال تبریزی را دوست دارم اما آثار اخیرش چندان قابل قبول نیست.

* زمانی شما به‌عنوان کارگردان فیلم‌های اجتماعی مانند «خصوصی» می‌ساختید که بسیار مورد توجه قرار گرفت. آیا تصمیم به ساخت آثار اجتماعی از این دست ندارید؟

به یاد حرفی از زنده‌یاد رسول ملاقلی پور افتادم در سال ۷۶ یا ۷۷ بود که به من گفت دیگر طاقت این را ندارم که برای ساخت یک فیلم بروم چکمه سردار یا سرتیپ را ببوسم تا امکانات ساخت یک فیلم جنگی را به من بدهند. من نیز دیگر حال این را ندارم که آثاری مانند «خصوصی» را بسازم، البته مجوز یک فیلم را در همین نوع از سینمای اجتماعی دریافت کرده ام اما حال این را ندارم که آدم‌های بیرون از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلوی آن را بگیرند؛ برای «مستانه» چقدر من را اذیت کردند؟ تلویزیون که تبلیغ نداد، اجازه نصب بیلبورد در سطح شهر را به من ندادند. در چنین شرایطی چرا باید فیلم اجتماعی بسازم وقتی حمایتی از من نمی‌شود.

زمانی که می‌خواستم «خصوصی» را بسازم فیلمنامه را به جواد شمقدری معاون سینمایی وقت ارائه کردم و گفتم می‌خواهم آن را بسازم، تاکید می‌کنم که آدم خطی نیستم و اصلاح‌طلب و یا اصول‌گرا را قبول ندارم و معتقدم هر دو طرف حقه‌باز هستند، اما برای اولین بار فیلمنامه را به معاون سینمایی ارائه کردم و او هم گفت که فیلم مشکلی ندارد و می‌توانم بسازم، اما در زمان اکران، از خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فشار آوردند و فیلم را از پرده پایین کشیدند.

این فیلم تنها ۱۰ روز اکران شد اما در همین زمان کم در تهران ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشت و می‌توان ادعا کرد که همه این فیلم را دیدند. درست است که به خاطر این فیلم خسارت مالی دیدم اما از اینکه همه مردم در شرایط مختلف توانستند این فیلم را ببینند خوشحالم و از اینکه عقیده خود را در این فیلم به نمایش گذاشتم لذت می‌برم که توانستم بحث افراط و تفریط را نشان دادم. بسیاری از افراد این فیلم را درک نکردند و حتی به شوخی می‌گفتند که قطام این فیلم زیاد است. به خاطر دارم این اثر را بعد از ساخت به یکی مجتهدها که نظر خوبی نسبت به سینما نداشت نشان دادم و از وی خواستم که هرجای فیلم خلاف شرع است به من بگوید تا آن را حذف کنم و او گفت که خلاف شرع نیست. یک بار یک منتقد در برنامه زنده تلویزیونی به من گفت ضددینی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران «مستانه» است، به او گفتم آیا فقه خوانده‌ای گفت نه و من به او گفتم که من فقه خوانده‌ام به خوبی آن را می‌دانم، چرا وقتی سواد نداری به یک فیلم می‌گویی ضددین.

تاکید می‌کنم که هر فیلمی که تا امروز کارگردانی یا تهیه‌کنندگی کرده ام برای سرگرمی بوده است چرا که معتقدم سینما سرگرمی است و بعد از سرگرمی به حرفی که باید زده شود توجه می‌کنم. اگر یک کارگردان یک فیلم سرگرم‌کننده ساخت که حرفی هم برای گفتن داشت باید دست آن کارگردان را بوسید. اگر هم حرفی نداشت ایرادی ندارد، این خیلی مهم است که در سرگرمی حرفی هم برای گفتن داشته باشیم.

* «پویافیلم» زمانی بازیگرانی را به سینما معرفی می‌کرد که در سینمای ایران ماندند و جزو سوپراستارهای سینمای ایران شدند، از این جمله می‌توان به بازیگرهایی چون مهناز افشار، امین حیایی، بهرام رادان و رضا گلزار اشاره کرد، اما دیگر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، هرچند سال‌ها است که با سحر قریشی همکاری می‌کنید اما این بازیگر نتوانست جایگاه مناسبی در سینما بدست آورد.

درباره سحر قریشی با شما موافق نیستم، ممکن است که این بازیگر اشتباه‌هایی کرده باشد و در برخی از فیلم‌ها نباید بازی می‌کرده است، چرا که بازی در این فیلم‌ها او را زمین زد، این درحالی است که این بازیگر در «آب نبات چوبی» نشان داد که پتانسیل بالایی دارد. مساله دیگر این است که قرار نیست همه شبیه هم باشند و بتوانند پرش خوبی داشته باشند. یک بازیگر وقتی نمی‌تواند رقابت کند، بستر مناسبی هم برای موفقیت وی وجود دارد.

به خاطر دارم در فیلم «آواز قو» بهرام رادان و ساره آرین را برای بازی در نقش‌های اصلی انتخاب کردم، سعید اسدی با آن‌ها تمرین می‌کرد و من فیلم تمرین آن‌ها را می‌دیدم، در فیلم تمرین‌ها متوجه شدم که بهرام رادان اصلا بازی بلد نیست و هر چقدر هم تمرین می‌کنند، وضعیت بدتر می‌شود. همین مساله سبب شد تا از آتیلا پسیانی بخواهم که بازیگردان این ۲ بازیگر باشد، پسیانی تنها یک هفته وقت داشت تا این ۲ نفر را آماده کند و من معتقدم بهرام رادان هرچه امروز دارد مدیون آتیلا پسیانی است و معتقدم رادان بهترین بازی خود را در «آواز قو» داشته است. در واقع در ابتدا کارگردان حاضر نبود با این بازیگر کار کند، اما معتقد بودم رادان از پس این نقش بربیاید و من پای انتخاب بهرام رادان ماندم.

مثال دیگر، پیمان معادی است، آن زمان که من با این نویسنده کار کردم کسی او را نمی‌شناخت، من پتانسیل لازم ر در این فرد دیدم و در همان «آواز قو» این هنرمند نه تنها به‌عنوان نویسنده، بلکه به‌عنوان طراحی لباس با وی کار کردم. بعد از آن با این نویسنده در سه پروژه دیگر از جمله «عطش»، «کما» را کار کردم و این هنرمند اینگونه وارد سینما شد.

تاکید می‌کنم این شرایط است که باعث موفقیت افراد می‌شود، اگر بخش خصوصی وارد کار شود، اتفاقات خوبی در سینما رخ می‌دهد. اما به دلیل ورود پول‌ها و قدرت‌هایی که از بیرون تزریق می‌شود شرایط برای فعالیت بخش خصوصی بسیار کم شده است.

* شما از جمله تهیه‌کنندگانی هستید که هرچند در بخش خصوصی کار می‌کنید، اما هیچ‌گاه درباره چگونگی تامین هزینه فیلم‌های‌تان حاشیه‌ای بوجود نیامده‌است، رمز این بی‌حاشیه بودن آن هم در شرایطی که بحث شک و تردید نسبت به سرمایه‌های موجود در سینما حسابی داغ است، چیست؟

پیش از هرچیز باید بگویم که قدیمی‌ها هرچه گفته‌اند طلا است، می‌گویند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. زمانی که وارد سینما شدم همه می‌دانستند از کجا آمده‌ام، بارها در جلسه‌هایی که با سینماگران داشتم  پیش آمده که به یک تهیه‌کننده و یا کارگردان گفته‌ام که تو ماهی ۵ هزار تومان از تلویزیون حقوق می‌گرفتی، اما من سال ۶۱ وارد سینما شدم و هیچ وابستگی به جایی نداشتم، اولین فیلم خود را با ۲ میلیون تومان ساختم. مساله دیگر این است که پدر و مادر من کاملا معلوم است که چه کسانی هستند و سابقه و موقعیت اجتماعی خانواده‌ام قبل و بعد از انقلاب کاملا مشخص است.

پدر من یکی از متشخص‌ترین آدم‌هایی بوده است که بزرگان نظام حتی پیش از انقلاب همیشه به وی عرض ادب می‌کردند، تاکید می‌کنم که پدرم به شدت مخالف سینما بود و هیچ سرمایه‌ای برای ساخت فیلم در اختیار من قرار نداد، من برای ساخت اولین فیلمم یک مقدار سرمایه خودم داشتم و یک مقدار نیز قرض کردم، اما آن که ماهی ۵ هزار تومان حقوق می‌گرفت این ثروت را از کجا آورده است که البته این امر کاملا مشخص است این ثروت و هزینه‌ها از دولت و رانت‌هایی که دارند به دست آمده است.

مدتی پیش بنیاد سینمایی فارابی لیست حمایت‌هایی که از کارگردانان داشته است را منتشر کرد، در آن لیست مشخص شد که به من پول داده‌اند که ۷ میلیون ۵۰۰ هزار تومان برای رایت فیلمم بوده است. حال تصور کنید که من مثلا ۲۰ فیلم ساخته‌ام و در طول این سال‌ها چنین رایتی به من پرداخت شده است، اما ناگهان در همین لیست می‌بینید که به یک نفر بیش از یک میلیارد تومان پول داده‌اند.

این را هم باید بگویم که اگر هم برای فیلمی به من وام داده‌اند تا قران آخر آن را گرفته‌اند به عنوان مثال روی هم رفته برای ۲ فیلم «شب‌های تهران» و «آواز قو» ۴۵ میلیون تومان وام دادند و ۵۴ میلیون تومان از من پس گرفتند، یعنی ۹ میلیون تومان بهره وام را هم گرفتند!




بدقولی برند کره‌ای⇐آقای رادان! تحویل بگیرید!!

سینماروزان: نزدیک یک ماه قبل برخی رسانه‌ها بهرام رادان را بخاطر حمل مشعل المپیک توسط او، افتخاری برای ایران دانستند.

به گزارش سینماروزان رادان که با حمایت مالی یک برند مشهور کره‌ای نزدیک ده نفر را برای حمل مشعل المپیک زمستانی به کشور کره برد ناخواسته شرایطی فراهم آورد که حسابی به این اتفاق و البته برند مذکور پرداخته شود.

به تازگی اما خبر رسید همان شرکت کره‌ای که نمایندگی هایش، ایران را پر کرده، چهار هزار گوشی تلفن همراه در بین ورزشکاران المپیک زمستانی توزیع کرده اما این گوشی ها به ورزشکاران ایران و کره شمالی به علت تحریم تعلق نگرفته!!!

آیا بهرام رادان در برابر این اتفاق موضع گیری خواهد کرد؟؟




تازه‌ترین توضیحات بهرام رادان درباره چرایی انصراف از «سنتوری۲»

سینماروزان: درام موزیکال «سنتوری»داریوش مهرجویی از جمله آثار موفق دهه اخیر بود که به دلیل توقیف نسخه سینمایی، به ناگاه سر از بازار قاچاق درآورد و در نهایت بعد از مدتها نسخه خانگیش عرضه شد.

به گزارش سینماروزان توقیف فیلم مجاز «سنتوری» هرچند به طرح شکایت در دیوان عدالت اداری منجر شد ولی حسرت اکران نشدن فیلم را پیش روی کارگردان و دیگر عوامل آن قرار داد و شاید یکی از دلایل علاقه مهرجویی برای ساخت قسمت دوم «سنتوری» همین بود.

با این حال «سنتوری2» هم به دلایل مختلف که مهمترین آنها مهاجرت گلشیفته فراهانی به اروپا و عدم تمایل محسن چاووشی و بهرام رادان برای همراهی بود به نتیجه نرسید.

بهرام رادان درباره چرایی به نتیجه نرسیدن «سنتوری2» به «همشهری جوان» گفت: وقتی فیلمی موفق شد من هیچ دافعه‌ای نسبت به ساختن قسمت دوم فیلمها ندارم. وقتی مخاطب فیلمی را دوست دارد بازیگر می‌تواند آن کاراکتر موفق را ادامه دهد اما با شرایطی که ارزش کار کم نشود. اولین بار که آقای مهرجویی با من تماس گرفتند و گفتند قصد ساخت «سنتوری2» را دارند حقیقتا خیلی خوشحال شدم و طبق قراری که با ایشان گذاشتیم انرژی بسیار زیادی برای این کار داشتم.

رادان درباره انصراف از همراهی با «سنتوری2» بیان داشت: وقتی دیدم افرادی که در تیم جدید ساخت «سنتوری» قرار گرفته‌اند دارند از هم پاشیده می‌شوند، تصمیم گرفتم کناره‌گیری کنم. ابتدا این موضوع را طی یک نامه به شخص داریوش مهرجویی اعلام کردم اما باز هم در فضای مجازی حرف و حدیثهای متفاوتی درباره این موضوع مطرح شد، بعد از صحبتهای محمدرضا شریفی‌نیا درباره این فیلم، نطرم را علنی کردم.




تهیه‌کننده فیلمی محصول سازمان ارزشی اوج که بهرام رادان، لیلا حاتمی و سحر دولتشاهی از بازی در آن انصراف دادند⇐این انصراف، هیچ ربطی به اوج ندارد!!/به‌خاطر تداخل پروژه‌هاست!⇔پرسش: این چه جور تداخلی است که باعث شده همزمان ۴ بازیگر کنار روند؟

سینماروزان: احمدرضا معتمدی برادر شهید غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و از نوادگان آیت الله  سیدعبدالحسین لاری، قصد دارد تازه ترین فیلمش «سوءتفاهم» را با همراهی مالی سازمان هنری-رسانه ای اوج بسازد.

به گزارش سینماروزان عدم حضور بازیگرانی نظیر بهرام رادان، لیلا حاتمی، سحر دولتشاهی و صابر ابر در این فیلم و جایگزینی آنها با افرادی نظیر کامبیز دیرباز، مریلا زارعی، هانیه توسلی و پژمان جمشیدی که برخی از آنها سابقه روشنی در تولید آثاری متبوع ارگانهای ارزشی دارند پرسشهایی جدی را درباره عدم علاقه گزینه های اولیه به خاطر سرمایه گذاری سازمان اوج شکل داده است.(اینجا را بخوانید)

پرسشهایی که البته هیچ کدام از بازیگران کنارگرفته از «سوءتفاهم» به صراحت درباره آن روشنگری نکرده اند. با این حال جلیل شعبانی تهیه‌کننده «سوءتفاهم» درباره این پرسشها به «صبحنو» گفت: عدم همکاری و حضور نیافتن برخی از بازیگران در این پروژه تنها به دلیل عدم هماهنگی در زمان بندی کار است. پروسه پیش تولید ما کمی طولانی شد و برخی از بازیگران با توجه به تعهداتی که نسبت به دیگر پروژه‌ها داشتند، مجبور به جدایی از ما شدند. عدم حضور بازیگران در این فیلم به هیچ عنوان ربطی به اختلاف با سازمان اوج ندارد و صرفاً به این دلیل که زمان کلید خوردن پروژه ما عقب افتاد این اتفاق رخ داد.

شعبانی از تداخل پروژه ها به عنوان دلیل اصلی عدم حضور گزینه های اصلی و شناخته شده در «سوءتفاهم» گفته اما این را نگفته این چه جور تداخلی است که باعث میشود به ناگاه نه یک یا دو بازیگر که 4 بازیگر از پروژه کنار روند و در نهایت افرادی جایگزین شوند که برخی از آنها مانند کامبیز دیرباز یا مریلا زارعی با آثاری همچون «اخراجیها»، «ماه گرفتگی»، «چ» و «بادیگارد» شناخته میشوند که مطلوب جریانهای موسوم به ارزشی است؟




عدم همکاری رادان، حاتمی و دولتشاهی با سازمان ارزشی؟⇐معتمدی ماند و بازیگران «ماه گرفتگی» و «شیار۱۴۳»!

سینماروزان: احمدرضا معتمدی که آخرین فیلمش «راه رفتن روی سیم» علیرغم حمایت از سوی فارابی و انجمن سینمای دفاع مقدس نه توانست وارد جشنواره شود و نه تاکنون فرصت اکران یافته به دنبال آن است که فیلمی با نام «سوءتفاهم» را بسازد.

به گزارش سینماروزان بودجه «سوءتفاهم» را سازمان هنری-رسانه ای اوج خواهد داد و هرچند پیشتر اخباری منتشر شده بود مبنی بر حضور بهرام رادان، لیلا حاتمی و سحر دولتشاهی در این فیلم اما گویا توافقات نهایی با هیچ کدام از این 3 بازیگر بر سر حضور در فیلم منعقد نشد.

در نتیجه این اتفاق معتمدی مجبور شد به سراغ گزینه هایی همچون کامبیز دیرباز، مریلا زارعی و پژمان جمشیدی برای حضور در «سوءتفاهم» بسنده کند؛

در این بین کامبیز دیرباز فیلم ارگانی و ضدفتنه «ماه گرفتگی» را پشت خط اکران دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و پنجم توجهی را جلب نکرد. مریلا زارعی نیز در سالهای اخیر منهای همکاری با پروژه های «چ» و «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا که یکی محصول فارابی است و دیگری محصول اوج یک فیلم پر اشک و آه به نام «شیار143» را هم در کارنامه دارد که با حمایت مس سرچشمه تولید شده است.

اکبر عبدی بازیگر طنازی که درگیر تولید تاک شوی «عبدی شو/شبی با عبدی» برای شبکه نسیم شده هم در «سوءتفاهم» ایفای نقش خواهد کرد. عبدی یک دهه قبل هم در کمدی غیرمتعارف «قاعده بازی»احمدرضا معتمدی ایفای نقش کرده بود.

اینکه بازیگرانی نظیر بهرام رادان و لیلا حاتمی در «سوءتفاهم» بازی نکرده‌اند بیش از هر چیز ذهن را به سمت مضمون «سوءتفاهم» می‌برد. پیشتر و در جریان تولید آثاری با درونمایه انتخابات88 نظیر «پایان نامه»، «قلاده‌های طلا» و «ماه گرفتگی» هم با عدم علاقه برخی بازیگران شناخته شده برای حضور در این آثار مواجه بودیم.

آیا «سوءتفاهم» هم فیلمی انتخاباتی و به اصطلاح ضدفتنه است؟




روایت کارگردان «زرد» از همکارانی که او را از کار با بهرام رادان و ساره بیات و… ترساندند

سینماروزان: فیلم «زرد» از جمله آثار اکران پاییزی است که در شلوغی ناشی از وارد کردن انبوهی فیلم به اکران هم توانسته فروش نسبی خود را داشته باشد و در آستانه فروش 3میلیارد قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان از جمله اله‌مانهای جلب مخاطب «زرد» به خصوص در روزهای ابتدایی اکران حضور حجم بالایی از چهره های شناخته شده بازیگری از بهرام رادان و ساره بیات تا بهاره کیان افشار و مهرداد صدیقیان و ساره بیات است.

کار با این تعداد مدعی برای هر کارگردانی دشوار است؛ حالا اگر کارگردان یک فیلم اولی به نام مصطفی تقی زاده باشد که همه چیز دشوارتر میشود. تقی زاده درباره این وجه از فیلمش به احمد رنجبر در «همشهری جوان» گفت: وقتی در پیش تولید بودیم خیلی از همکاران تماس گرفتند که مصطفی اشتباه می‎‌کنی. این همه بازیگر آورده ای؛ فیلم اولت است نمی گذارند کارت را بکنی و چه و چه. منتها من کار خودم را کردم و از این همکاری لذت بردم.

این کارگردان جوان ادامه داد: اعضای این گروه سه ماه کنار هم بودند و با هم زندگی کردیم. چیزی جز احترام و اعتماد از عوامل ندیدم. هر چه خواستم اجرا شد؛ درست و غلط آن پای من است. اما اینکه برخورد حرفه‌ای و انسانی با من داشتند خیلی ارزشمند است. من واقعا کارگردانی می کردم و ذهنم به سمت حواشی نمی رفت. من راه سختی انتخاب کردم اما جواب گرفتم.

تقی‌زاده با اشاره به روند تولید افزود: حدود 23جلسه دورخوانی کردیم و هر جلسه ششه هفت ساعت طول می کشید. ما دورخوانی را از اواخر اسفند شروع کردیم اما هیچ کدام از بچه‌ها به مسافرت نرفتند و دو روز بعد از عید دور هم جمع شدیم و تمام ایام نوروز، تمرین و دورخوانی داشتیم. سه چهار جلسه همراه با فیلمبردار و صدابردار در لوکیشن تمرین کردیم و 53 جلسه هم فیلم گرفتیم.




یک اتفاق عجیب در پردیس آزادی⇐آیا حوزه هنری با «زرد» هم مشکل پیدا کرده؟

سینماروزان: فیلم “زرد” از جمله فیلمهای اکران شده بعد از دهه اول محرم است که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و در زمانی کمتر از دو هفته 2 میلیارد فروش خالص داشت.

به گزارش سینماروزان پرچهره بودن فیلم و سیر داستانی آن که با محوریت چند جوان روایت میشود اصلی ترین اله مانهای اقبال مثبت مخاطبان بوده؛ آن هم به فیلمی با حداقل رگه های طنز.

“زرد” فیلمی نبود که در ابتدای اکران، حوزه هنری با نمایش آن مخالفت داشته باشد و اتفاقا مهمترین سینمای حوزه که پردیس آزادی باشد آن را در برنامه نمایش خود قرار داد اما اتفاق عجیب آنجا بود که هر چه فروش فیلم بالاتر رفت سانسهای آن در این پردیس کمتر شد!

اگر به صورت موردی سانسهای نمایش “زرد” در مهمترین سینمای حوزه را بررسی کنیم می بینیم که کمیت سانسها در آخر هفته گذشته و مثلا روز پنجشنبه کمتر از روزهای قبل بوده!

همین امروز که چهارشنبه 26 مهرماه باشد در اتفاقی عجیب فقط سه سانس نمایش که 12 ، 18 و 21.20 باشد برای فیلم قرار داده شده است!

درست است که تراکم اکران پاییزی که مرهون سیاست باز کردن ورودی اکران توسط شورای صنفی نمایش بوده موجب افزایش تعداد فیلم و محدود شدن سانسها شده اما وقتی می بینیم در همین پردیس حوزه فیلمهایی از گروه آزاد تا روزی 6 سانس می گیرند چطور میتوان سانسهای پایین فیلمی سرگروه دار که اتفاقا بالاترین فروش هفتگی را داشته توجیه کرد؟

اگر پخش “زرد” با حوزه هنری بود یا رایت خانگی آن در اختیار موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری قرار میگرفت باز هم علیرغم فروش بالا با این خست در تخصیص سانس روبرو می شد؟




اقبال مثبت مخاطبان به یک فیلم پربازیگر⇐«زرد» این هفته میلیاردی می‌شود

سینماروزان: هرچند تعطیلی 5 روزه سینماها به علت سوگواری محرم باعث شد بعد از بازگشایی مجدد سینماها درصد مخاطبان نسبت به قبل کمتر باشد اما در همین اوضاع فیلم «زرد»مصطفی تقی زاده توانست از همان روز ابتدایی اکران مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان «زرد» که ماجرای قرارگیری چند جوان در موقعیتی پیش بینی نشده را روایت میکند در 3 روز ابتدایی اکران رقم فروش نیم میلیارد را پشت سر گذاشته است.

ساره بیات-شهرام حقیقت‌دوست زوج فیلم هستند و بهرام رادان، بهاره کیان افشار، مهرداد صدیقیان و علی استادی دیگر بازیگران کار را شکل میدهند.

داستان «زرد» داستان به کما رفتن یک جوان و تلاش دوستانش برای جور کردن کبد پیوندی برای وی است؛ داستانی پرماجرا و بعضا پرسش ساز در مسیر ذهنی مخاطب.

«زرد» با پخش موسسه فیلمیران روی پرده است و به نظر میرسد ظرف هفته پیش رو میلیاردی شود.