1

ادعای یک بازیگر⇐ چک سفید امضاء روی میز علی حاتمی گذاشتند که خودکشی تختی را فیلم کند!!/حاتمی آن پیشنهاد را رد کرد ولی بهرام توکلی مشکل را حل کرد و گفت تختی خودکشی کرده!

سینماروزان: هفدهم دی ماه امسال، میشود پنجاه و دومین سالمرگ غلامرضا تختی؛ جهان پهلوانی که علی حاتمی نتوانست فیلمش را بسازد تا بهروز افخمی جوری دیگر آن فیلم را به پایان ببرد و بگذرد و بگذرد تا فیلمی به نام “غلامرضا…” با تاکید موکد بر خودکشی تختی با حمایت هنگفت فارابی تولید شود و البته در اکران شکست بخورد!

امید روحانی پزشک-منتقدی که در سالهای اخیر درگیر بازیگری هم شده اخیرا در گفتگو با روزنامه”ایران” به یک افشاگری درباره علی حاتمی پرداخته است.

امید روحانی گفت: ماجرای فیلم “تختی” متفاوت است از تمام کارهای علی حاتمی و برمیگردد به دلیلی که او را مجبور به ساخت فیلم کرد.

امید روحانی در تشریح ماجرا ادامه داد: اولین بار که برای ساخت “تختی” سراغ حاتمی آمدند من هم اتفاقا در خانه اش بودم. افرادی(!؟) به همراه یکی دو چهره سیاسی آمده بودند. آن روزها درست منظورشان را نفهمیدم اما دیدم که یک چک سفید گذاشتند روی میز علی حاتمی تا “تختی” را آن طوری که میخواهند بسازد!

امید روحانی با اشاره به اینکه سفارش دهندگان به دنبال نمایش خودکشی تختی بوده اند و حاتمی زیربار نرفته تأکید کرد: حاتمی دچار تردید و مشکل شده بود که با پیشنهاد چه کند؟؟!! حاتمی آن پیشنهاد را رد کرد و زیربار نمایش خودکشی تختی نرفت ولی بهرام توکلی مشکل را حل کرد و گفت تختی خودکشی کرده!

این منتقد سینما افزود: حاتمی برای ساخت “تختی” به این نتیجه رسید که اصلا لزومی ندارد که سراغ مرگ تختی برود. حاتمی میخواست دغدغه های تختی از 1300 تا 1320 و در دل تلاطمات سیاسی را فیلم کند که در نهایت سرطان اجازه نداد و در کوران شیمی درمانی مرحوم شد و نتوانست “جهان پهلوان…” را بسازد.




بازیگر تختی علی حاتمی با رد شایعات حمایت از فیلم ارگانی “غلامرضا…” بیان داشت⇐شخصیت تختی در این فیلم زیر سوال رفته!/بازیگر نقش اصلی فیلم اصلا شباهتی به تختی ندارد و انگار بادش کرده اند!!!/عجیب است که تختی را به مانند آفریقائی ها در لجنزار و خاک و خل نشان داده!!/علی حاتمی حتی میدانست تختی در مسجدسلیمان ناهار چه خورده ولی توکلی اطلاعات اندکی داشته!/با توجه به همین مسائل بود که اینها مزد کارشان را گرفتند و مردم از فیلم توکلی استقبال نکردند

سینماروزان: فیلم ارگانی “غلامرضا تختی” که با حمایت بیش از 3 میلیاردی فارابی تولید شد، با وجود تخصیص سالنهای فراوان و تبلیغات مکفی، شکست خورده اصلی اکران نوروز بود.

به گزارش سینماروزان برخلاف شایعاتی که درباره علاقمندی بازیگران فیلم ناتمام «جهان پهلوان»علی حاتمی از فیلم «غلامرضا…» مطرح شده ولی بازیگر اصلی فیلم علی حاتمی به رد این شایعات پرداخته و از فیلم «غلامرضا…» انتقاد شدید کرده است.

خسرو نظافت دوست با انتقاد از فیلم “غلامرضا…” بیان داشت: فیلم توکلی را دیدم و خیلی ناراحت شدم. متاسفانه ایشان اطلاعات اندکی داشته و نتوانسته فیلم خوبی بسازد!

وی با ابراز شگفتی از نمایش غلط کودکی تختی ادامه داد: این طور نبوده که تختی در لجنزار و خاک و گل به همراه پنجاه بچه مثلا جنوب شهری که به سبک آفریقائی ها نشان داده شده اند تمرین کند. برادر بزرگ تختی آقامهدی خودش غلامرضا را سوار دوچرخه کرد و به باشگاه پولاد فرد و تحویل حاج فیلی خدابیامرز داد و ایشان هم کلی روی تختی کار کرد.

خسرو نظافت دوست با اشاره به اشتباه در انتخاب بازیگر نقش تختی گفت: شخصیت تختی در این فیلم زیر سوال رفته! تختی چهارم که نقش روزهای پایانی عمر تختی را بازی کرده بود اصلا شباهتی به ایشان نداشت و به اصطلاح انگار بادش کرده بودند؛ تختی اصلا این گونه نبود! با توجه به همین مسائل بود که اینها مزد کارشان را گرفتند و مردم استقبال خوبی از فیلم نکردند.

نظافت دوست با تاکید بر تحقیقات علی حاتمی برای تولید “جهان پهلوان” اظهار داشت: علی حاتمی آن قدر تحقیقاتش قوی بود که حتی میخواست سریال تختی را بسازد. حاتمی آن قدر ریزبین بود که برای اینکه متوجه شود تختی موقع رفتن به مسجدسلیمان ناهار چه خورده، آشپز راه آهن را پیدا کرده بود!!!




حمایت فله‌ای افراطیون از تصویرسازی اخته و در خدمت آرای پرویز ثابتی فیلم «غلامرضا تختی»، از کجا نشأت گرفته؟⇐حذف جهان پهلوان و بالا آوردن طیب!!؟؟

سینماروزان: کیفیت مناقشه برانگیز فیلم «غلامرضا تختی» چه در تصویرسازی شخصیتی منفعل و تخت از تختی و چه ضعف بارز در گریم این جهان پهلوان و چه در داستان‌پردازی در جهت تأکید موکد بر خودکشی تختی حتی مخاطبان عام را هم زده کرده ولی برخی از جماعت فعال در رسانه های افراطی مدعی ارزشها که دوازده ماه سال، یک خط ریویوی مستدل ازشان نمی‌خوانیم جدولی تدارک دیده‌اند و هر چه ستاره در آسمان داشته‌اند نثار این فیلم کرده‌اند!!

اینکه پروژه‌ای مانند «غلامرضا تختی» که در تمام دوران تولیدش حرف و حدیث درباره حمایت یک ارگان ارزشی پیرامونش وجود داشت و سرانجام مشخص گردید فارابی هم حمایت ویژه‌ای از فیلم داشته مطلوب افراطیون مدعی ارزشمداری قرار گیرد پیشتر هم قابل پیش‌بینی بود‌ اما تا قبل از نمایش فیلم گمان بر این بود که فیلم اثری در ضدیت با رژیم شاهنشاهی باشد با این حال در کارزار سیاسی‌بازی، قبل از هر چیز اصالت است که فدای مصلحت می‌شود و فیلمی پیش رو میگذارد که نتیجه آن تبرئه کامل ساواک و رژیم پهلوی در ماجرای مرگ تختی است!!

کاوش در چرایی تبلیغ افراطیون برای تصویرسازی اخته از تختی ضروری می نماید، و نمی توان فقط به یک تعجب و حیرت از این حمایت بسنده کرد.

بیش از هر چیز نقل قول‌هایی از پرویز ثابتی از ارشد های ساواک را ابتدا مرور می کنیم! پرویز ثابتی مسئول اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران در ابتدای دهه نود کتاب گفتگوی خود با نام «در دامگه حادثه» را در ایالات متحده منتشر کرد؛ کتابی که البته بخشهایی از آن که درباره برائت ساواک از قتل تختی، صمد بهرنگی و علی شریعتی بود در برخی رسانه‌های داخلی و از جمله یک رسانه مطرح اصولگرا به طرز حیرت انگیزی با جزییات منتشر شد.

پرویز ثابتی در کتابش، ادعاهای مرتبط با قتل تختی توسط ساواک را کاملا رد کرده و به صراحت، مرگ وی را خودکشی و متأثر از مشکلات جنسی دانسته بود!!

در روندی غیرقابل پیش بینی، این بخش از گفته‌های ثابتی با اقبال برخی رسانه های افراطی مدعی ارزشها روبرو شده و یکی از سردمداران این رسانه ها تا توانست بر بازنشر این وجه از ادعاهای ثابتی، صحه گذاشت، شاید به این بهانه که تختی در شروع نهضت اسلامی فعال نبود و بیشتر با جبهه ملی همراه بود و همچنین یاد و خاطره بهرنگی هم که در تصاحب نیروهای چپ از ابتدا قرار گرفته بود، به عنوان کشته شدگان ساواک و در کنار شهدای دیگر قرار نگیرد و در عداد آنها مطرح نشود؛ دکتر شریعتی هم که وضعیت مشابه و بینابینی داشته و مورد تایید صددرصد همیشه نبوده است.

حالا حمایت آن رسانه اصولگرا از ادعاهای ثابتی را کنار ستاره‌باران کردن فیلم «غلامرضا تختی»- که صراحتا بر خودکشی تختی تأکید میکند-توسط این افراطیون بگذارید تا به طرح پرسش در چرایی این هماهنگی برسیم؟

آیا رویکرد مثبت تختی به جبهه ملی عامل هماهنگی آرای افراطیون مدعی ارزشها با یک ساواکی است؟؟ یا انفعال تختی در حمایت از قیام اسلامی 15 خرداد 1342 عامل این همراهی است؟

و آیا بعد از معرفی تختی به عنوان شخصیتی اخته و گرفتار خودکشی در محصولی مطلوب افراطیون بناست شرایط تبدیل طیب حاج رضایی که از حامیان قیام مردمی 15 خرداد 42 بود به یک جهان پهلون آغاز شود؟ به خصوص که پیشتر مسعود ده نمکی از فیلمسازان مطلوب جریان اصولگرایی هم عزم کرده بود برای ساخت زندگی طیب ولی تولید فیلم به ناگاه معلق شد؟؟

آیا «غلامرضا تختی» مطلوب افراطیون، پیش زمینه‌ای است برای بریز و بپاش برای تولید فیلم «طیب»؟؟ توسط همین اکیپ یا اکیپی مشابه که با «تنسی ویلیامز» و‌ «نیل سایمون» شروع کردند و با تظاهر به سینمای روشنفکرانه جای پایی را در میان هواداران آن نوع سینما و تفکر باز کردند ولی حالا بعد از ساخت مستندی درباره بازرگان و به دنبالش فیلمی درباره تختی که به زعم خود ضعف‌های نهان و آشکار اطرافیان مصدق را نشان میدهد بعید نیست نفر سومی از جبهه ملی سوژه شود تا نوبت به نمایش قهرمانی چون طیب برسد؟!!

سوال اصلی اما اینجاست؛ آیا به بهانه انفعال تختی در سال ۴۲ یا همراهی اش با جبهه ی ملی، باید به فیلمی که ارزش سینمایی ویژه ای ندارد و یک مستند بیوگرافیک از نوع کرونولوژیک و تقویم نگارانه اش است که حرفهای ساواک را تأیید می کند و رژیم شاه را تطهیر ، انواع و اقسام ستاره ها را نثار کرد؟! یاد سخن بنیانگزار انقلاب اسلامی خطاب به فرزند نوجوان تختی در ابتدای انقلاب به خیر که: «پسرم سعی کن پهلوان باشی نه قهرمان!»




تختی (بهرام توکلی)⇐مستندنگاری اخته با بودجه فارابی در خدمت پهلوی؟!/ این تختی است یا هالک؟؟/چگونه میتوان هم دوپاسپورته‌ بود و هم ندای وطن‌دوستی سر داد؟؟

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: وقتی اندیشه نیست برای دراماتورژی بیوپیک چاره ای نمیماند جز مستندنگاری اخته! نتیجه مستندنگاری اخته هم میشود یک تختی منفعل که حتی وقتی دشنام می شنید لبخند میزد و مدام شعار میداد!! این تختی است یا نعوذ بالله یکی از چهارده معصوم؟؟ نه از اندیشه سیاسیش و چرایی رویکردش به جبهه ملی می بینیم و نه از اهدافش در زندگی شخصی باخبریم!! انگار که داریم ویکی پدیا میخوانیم. ویکی پدیانگاری ایرادی ندارد اگر دستتان در جیب خودتان باشد و آویزان فارابی و بیت المال نباشید.

منفی:انتخاب غلط نابازیگر نقش تختی و گریم نامناسب-مگر تهیه کننده پیشتر گریمور نبوده؟(1)- باعث شده تختی به آخر خط رسیده ترکیبی باشد از غلام ژاپنی و هالک!!! این است پاسداشت جهان پهلوان؟؟

منفی: چرکی بیش از حد اغلب نماهای بیرونی از کودکی تا نوجوانی تختی و استفاده بیش از حد از دوربین روی دست در نماهای بیرونی بناست کدام مفهوم را متبادر کند؟؟

منفی: اسباب حیرت و تأسف توأمان است که فیلمی با نام “تختی” در کارگردانی معدود نماهای کشتی گرفتن تختی از فصل سوم “پایتخت” هم عقبتر است!! باور کنید نقی معمولی در “پایتخت” رئالیستی‌تر از تختی در این محصول فارابی کشتی میگرفت!!

منفی: دوبله صدای نابازیگران نقش تختی آن قدر فاقد ظرافت است که در جاهایی درمیمانی این تختی است یا یک جاهل آب منگلی؟؟

منفی: شهلا با بازی بهنوش طباطبایی یک خاله زنک تمام عیار است و مدام غرغر میکند و دختر الوند در شمایل عاشق سینه چاک تختی همان طور بازی میکند که در “ملی…” دیده بودیم!! طباطبایی و الوند در یک جا به هم میرسند و آن هم تنبلی برای شخصیت سازی.

منفی: گریم بد فرهاد آییش در نقش مصدق که یادآور کاراکترش در “چک”راست گفتار است بدجوری ضداسطوره است! ایضا گریم خنده دار حمیدرضا آذرنگ در نقش آیت الله طالقانی که شبیهش کرده به خلخالی!! مگر تهیه کننده پیشتر گریمور نبوده؟؟(2 و3)

منفی: استفاده از آرشیو فیلمهای بجامانده از روزگار تختی و پالایش آنها در جهت گنجاندن در دل فیلم!

*سکانس
–هندوانه خوری آتیلا پسیانی به هنگام شنیدن گزارش رقابت کشتی تختی در ملبورن

*تلخند
–رقاصی و عرق خوری رفقای تختی در کاباره هلسینکی!!

–نمای فیلم دیدن تختی و بلور در سینما بدون حضور حتی یک زن در سالن!

*کاراکتر
–مربی نوجوانی تختی با بازی سیاوش طهمورث

–خدمتکار پیر هتل آتلانتیک با بازی شیرین یزدان بخش

*دیالوگ
–از من زن داری درنمیاد! زندگی من مال خودم نیست!

–بازوبند شاهو میزنی! با مصدق صبحونه میخوری و با طالقانی شام؟؟

-به خدا مملکت ما مملکت حسادت و خیانته
–مملکت مثل پدر و مادره! باید موند و مملکتو درست کرد!(مگر نویسنده این دیالوگها دوپاسپورته نیست⁉️)

*افتتاحیه و اختتامیه در خدمت ربع پهلوی؟؟؟
–اینکه هم در ابتدا و هم در انتهای فیلم تأکید میشود بر اینکه تختی خودکشی کرده و ساواک نقشی در مرگش نداشته آن هم در چهل سالگی انقلاب بناست در خدمت کدام رژیم باشد؟؟




منصور برزگر با تأیید گزارش سینماروزان مبنی بر تمرینات طاقت‌فرسای کشتی با امیر جدیدی اظهار داشت⇐جدیدی، بچه بسیار باهوش و مودبی بود/ایشان شش ماه تمام برای یادگیری کشتی وقت گذاشت و فنون تختی را یاد گرفت/از نظر بازیگری هیچ مشکلی نداشت!

سینماروزان: دو هفته قبل و بعد از حذف امیر جدیدی از پروژه «غلامرضا تختی» درباره تمرینات طولانی مدت این بازیگر با منصور برزگر در خانه کشتی خبر دادیم و حذف وی علیرغم این تمرینات را زیر سوال بردیم.(اینجا را بخوانید)

حالا منصور برزگر از مربیان نامدار کشتی ایران با تأیید ماجرای تمرینات طاقت فرسا با امیر جدیدی به «جام جم» بیان داشت: ایشان بسیار بچه خوب و مودب و دوست داشتنی بود و هر چه ما گفتیم انجام داد.

برزگر ادامه داد: جدیدی بسیار باهوش و مستعد بود و خیلی سریع همه چیز را یاد میگرفت بخصوص که آدم بااحساسی هم بود و خیلی زود با بچه های کشتی صمیمی شد.

منصور برزگر خاطرنشان ساخت: امیر جدیدی چیزی از کشتی نمیدانست اما چون سابقه ورزشی داشت شش ماه تمام برای یادگیری وقت و انرژی گذاشت. هم نرمشهای کشتی را بلد شد و هم برخی فنونی که تختی در آن خبره بود نظیر سگکها و دست در مخالف را یاد گرفت.

برزگر که از دلایل حذف جدیدی از پروژه «تختی» بی اطلاع است تأکید کرد: از جزییات حذفش اطلاعی ندارم اما ایشان از نظر بازیگری هیچ مشکلی نداشت.




پنج پرسش کلیدی متعاقب حذف امیر جدیدی از پروژه «غلامرضا تختی»⇐کدام شخص یا ارگان پول تولید را داده؟؟/آیا بازماندگان تختی راضی به تولید این فیلمند؟؟/بناست مرگ تختی خودکشی جلوه داده شود یا قتل توسط ساواک؟/نگاه فیلم به جبهه ملی که تختی نزدیک به شورای مرکزیش بود، چگونه است؟/کیفیت روابط زناشویی تختی با همسرش چطور تصویرسازی خواهد شد؟؟

سینماروزان: انتشار خبر جدایی امیر جدیدی از پروژه «غلامرضا تختی» درست یک روز بعد از انتشار خبر حضور ماهور الوند آقازاده سیروس و بازیگر «دختر»رضا میرکریمی در این پروژه، پرسشهای فراوانی را پیرامون این جدایی شکل داد.

اصلی ترین پرسش مرتبط با این پروژه، نحوه تأمین بودجه آن است. چه کسی سرمایه تولید این پروژه را تأمین کرده آن هم به کارگردانی بهرام توکلی که اقل تجربه را در تولید محصولات تاریخی دارد. آیا به مانند پروژه قبلی توکلی «تنگه ابوقریب» در اینجا هم ارگانی مانند اوج است که سرمایه تولید را فراهم کرده است؟
پرسش بعدی درباره کسب رضایت از خانواده تختی است. آیا از بازماندگان تختی و بالاخص فرزندش بابک که همسری نویسنده به نام منیرو روانی‌پور دارد، برای تولید فیلم زندگی تختی رضایت گرفته شده؟

پرسش سوم پیرامون به تصویر کشیدن درگذشت تختی است. سازندگان فیلم «غلامرضا تختی» بناست مرگ تختی را به دلیل خودکشی مصور کنند یا آن که تصویری تازه از مرگ تختی و مثلا قتل توسط ساواک را در فیلم خواهیم دید؟

پرسش چهارم چگونگی دراماتیزه کردن ارتباط تختی با جبهه ملی است. به هر حال غلامرضا تختی از نزدیکان به شورای مرکزی جبهه ملی بود و باید مشخص شود جایگاه جبهه ملی در این فیلم چیست؟ به خصوص که جبهه ملی ایران در ابتدایی دهه شصت و بعد از مخالفت با لایحه قصاص از سوی امام(ره) مرتد اعلام شد و به محاق رفت.

فیلم «غلامرضا تختی» از جبهه ملی چه خواهد گفت؟ آیا به خاطر حضور تختی در این جبهه از آن تجلیل خواهد کرد یا به خاطر اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی، جبهه ملی در فیلم کوبیده خواهد شد؟

پرسش پنجم ناظر به روابط تختی با همسر تازه‌مرحومش شهلا توکلی است. فیلم «غلامرضا تختی» بناست کیفیت روابط این زوج را چگونه به تصویر بکشد؟ آیا از اختلافاتی که میان اینها وجود داشت و اثر آن بر مرگ تختی حرفی زده خواهد شد یا نه؟

آنها که پیشتر به سراغ سینمایی کردن زندگی تختی رفتند هیچ کدام به مقصود نرسیدند؛ علی حاتمی که به دلیل شدت گرفتن سرطان در ابتدای فیلمبرداری «جهان پهلوان تختی» درگذشت و بهروز افخمی هم هرچند آمده بود فیلم ناتمام حاتمی را تمام کند اما با تغییر کلی فیلمنامه، اثرش را به سمت روایتی گزارش‌گونه برد که صرفا همان شایعات و حرف و حدیثهای پیرامون مرگ تختی را پررنگ کرد و به هیچ کدام از پرسشهای کلیدی مربوط به زندگی تختی پاسخ نداد.

آیا فیلم «غلامرضا تختی» خواهد توانست پرسشهای پنج گانه مرتبط با زندگی تختی را پاسخ گوید؟

شاید هم اصلا روح تختی راضی به ساخت فیلمی شفاف درباره‌اش نیست و تجربه اخیر که در همین ابتدای راه هم حاشیه‌ساز شده در کنار تجربیات حاتمی و افخمی به پروژه‌ای ناکام بدل خواهد شد؟




علیرغم شکست آخرین محصولات اکران‌شده‌اش⇐کارگردان فیلم ارگانی «تنگه ابوقریب» باز هم فیلم می‌سازد!! این بار درباره تختی!!!

سینماروزان: بهرام توکلی که بعد از شکستهای متوالی در سینما و تلویزیون از «آسمان زرد کم عمق» و «بیگانه» گرفته تا «من دیه گو مارادونا نیستم» و «بیمار استاندارد» سال قبل به سراغ سازمان هنری-رسانه ای اوج رفت و با بودجه این سازمان «تنگه ابوقریب» را ساخت قصد دارد فیلم زندگی تختی را بسازد.

به گزارش سینماروزان سعید ملکان به مانند سالیان اخیر همچنان به عنوان تهیه کننده در کنار توکلی قرار دارد؛ نگارش فیلم زندگی تختی به تازگی به اتمام رسیده و جهت دریافت پروانه ساخت به وزارت ارشاد ارائه شده است.

عوامل پشت صحنه این فیلم سینمایی انتخاب شده اند و گروه در حال حاضر مشغول بازبینی لوکیشن های فیلم هستند و طی روزهای آینده نام بازیگران پروژه اعلام خواهد شد.

اینکه علیرغم شکست تجاری آخرین فیلمهای سینمایی توکلی در گیشه و عدم اکران «تنگه ابوقریب» همچنان او و سعید ملکان بودجه برای کار پیدا میکنند جالب است.

هنوز مشخص نیست بودجه تولید فیلم زندگی تختی را کدام شخص یا ارگان خواهد داد؟ آیا باز هم پای سازمانهای ارزشی در میان است یا سرمایه گزارانی نظیر محمد امامی هستند که برای تولید این فیلم پاپیش گذاشته اند؟




«تنگه ابوقریب»⇐تولید محصول ضدجنگ در یک سازمان ارزشی/شکستی دیگر برای کارگردان آثار شکست‌خورده/«روایت فتح»نمایی بدون علقه⇔پرسش: آیا در روزهای انتهایی جنگ، دست هر سربازی یک خمپاره‌انداز بود؟؟؟

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: «روایت فتح»نمایی بدون علقه، بدون روایت اصیل، بدون روح! عجیب هم نیست؛ وقتی سفارش فیلم جنگی را میدهند به کارگردان محصولات شکست خورده از سینمایی «مارادونا…» تا سریال «بیمار استاندارد» جز این هم رخ نمیدهد.

منفی: چشممان روشن شد به تولید فیلم ضدجنگ در ساختار سازمان ارزشی اوج! هواداران ارزشیها که مدام گلایه میکنند از نبود قهرمان در سینمای جنگ حالا توجیهی ارائه دهند درباره ساخت #تنگه_ابوقریب ی که نه قهرمان دارد و نه ضدقهرمان و کوشیده با مستندنمایی کشت و کشتار در جنگ، یک محصول ضدجنگ خلق کند که صدالبته فقدان روح در این مسیر هم آنها را ناکام کرده!

منفی: سینمای جنگ، نقاشی ساختمان نیست که پیمانکار پیدا کنی و انتظاراتت را ردیف کنی تا رنگ را بپاشد و فرچه مالی کند! سینمای جنگ رزومه جنگ میخواهد؛ حتی اگر رزومه نداشته باشی باید روح جنگ را درک کرده باشی تا لااقل بتوانی شخصیت سمپاتیک خلق کنی اما سازمان ارزشی می آید بودجه میدهد به افرادی که نه رزومه دارند و نه علقه، خروجی هم میشود کلی تیپ تکراری که فقط میزنند و میروند.

منفی: «تنگه ابوقریب» فیلم پرخرجی است و تا دلتان بخواهد هنرور و توپ و تانک ردیف کرده اند برای دلبری از مخاطب؛ حمید خضوعی‌ابیانه هم دوربین را گذاشته روی دوشش و تا توانسته لرزانده(!) تا حس تولید «روایت فتح»ی دیگر نمودار شود اما زهی خیال باطل! «روایت فتح» برآمده از روح ایثارگری جنگ بود و مرتضی آوینی ورای همه شعارها، روح آن زمانه را درک و به مجموعه وارد کرده بود اما «تنگه ابوقریب» پیکره ایست بی روان!

منفی: مایه افسوس است که دست فیلمساز بازِ باز بوده و حسابی برای پروژه خرج کرده اند اما یک ساعت از فیلم می گذرد و دریغ از یک سکانس مهیج جنگی! ! این نتیجه فیلمسازی جنگ با همان نگاه کند «بیگانه» و «آسمان زرد کم‌عمق» است.

تیپ:

—تیپ پادرهوای یک فرمانده با بازی کلیشه گرای مهدی پاکدل

— تیپ یک جوان لات مسلک به نام حسن با بازی امیر جدیدی با پوشش «رمبو»!!! ⇐تیپی همپای مجید سوزوکی که برخلاف مجید که لااقل مرگش دل انگیز است اینجا حتی موج گرفتگی «حسن» هم سمپاتی ایجاد نمیکند چون اصلا شخصیتی شکل نمی‌گیرد که مرگ و زندگیش فرقی به حال درام کند.

پلان:

—فرار نیروهای خودی از جنگ؟

—شیمیایی شدن مردم بی دفاع از کودک تا بزرگ!

—حمله هوایی و فرار نیروهای خودی!

دیالوگ:

—کسی که میخواد کسیو نجات بده باید اول خودشو بتونه درببره!

— اونا شیمیایی زدن! برای چی ما نمی زنیم؟
چون حرومه

—اینا اومدن جلو بجنگن! برا چی دارن درمیرن؟

—تو جنگ فقط اونایی برنده ان که اسلحه میفروشن!

—هر چی میکشیم از دکتر ننه صدامه! که صدامو سقط نکرد!

—تهران بودی عاشق شهادت بودی حالا اینجا اومدی شدی عاشق زیارت امام رضا؟

—اینجا هر کی بترسه زودتر میمیره!

گاف:
—در تصویرسازی نماهای جنگ با نیروهایی روبروییم که نیم‌روز هم نجنگیده‌اند اما مدام از تشنگی میگویند و طلب آب می کنند. بی آبی مربوط به کربلای 5 بود در سال 65 و نه سال67 و پنج روز قبل از قبول قطعنامه!

—تعداد بالای خمپاره‌انداز آن هم در روزهای انتهایی جنگ! در دست هر سربازی یک خمپاره‌انداز بود؛ فت و فراوان!!؟

حامد مظفری
حامد مظفری



ادعای خبرگزاری اصولگرا⇐اداره نظارت به دلیل پرکاری به تهیه‌کننده تازه بهرام توکلی مجوز نداده⇒آیا این تهیه‌کننده سعید ملکان است؟

سینماروزان: بهرام توکلی کارگردانی که آخرین ساخته های سینمایی و تلویزیونی‌اش  “من دیه گو مارادونا هستم” و “بیمار استاندارد” هر دو در جلب مخاطب ناکام بودند چندی قبل تازه ترین فیلم سینمایی اش با عنوان “برف سرخ” را کلید زد.

به گزارش سینماروزان با این حال تنها چند هفته بعد از شروع فیلمبرداری مسعود ردایی تهیه کننده “برف سرخ”  قید همکاری با توکلی را زد و به همین دلیل پروژه متوقف شد.

خبرگزاری اصولگرای “فارس” به تازگی گزارش داده که گروه سازنده اثر یکی از تهیه کنندگان سینمایی که چند پروژه در دستور کار دارد و پیش از این نیز با بهرام توکلی همکاری مستمر داشته است را به عنوان تهیه کننده جایگزین معرفی کرده است با این حال به دلیل درگیری این تهیه‌کننده در چند پروژه سینمایی، شورای پروانه ساخت از ارایه مجوز تهیه کنندگی برای فیلم «برف سرخ» به این تهیه کننده امتناع کرده و فیلم همچنان متوقف است.

از آنجا که سعید ملکان گریمور باسابقه سینمای ایران در تولید پروژه هایی مانند “آسمان زرد کم عمق”، “بیگانه” و “دیه گو مارادونا…” کنار بهرام توکلی بوده است به نظر می رسد منظور “فارس” از تهیه کننده جایگزین که نتوانسته موافقت اداره نظارت را به دست آورد نیز وی بوده است.




خبری که متعاقب بازداشت تهیه‌کننده “شهرزاد” منتشر شد⇐داماد معاون اجرایی رییس دولت، قید سرمایه‌گذاری در “شهرزاد۲” را زد

سینماروزان: انتشار خبر بازداشت سیدمحمد امامی تهیه کننده “شهرزاد” و طرح اتهاماتی درباره درگیری او در پرونده فساد مالی صندوق ذخیره فرهنگیان(اینجا را بخوانید) با خبر تازه تری متعاقب شده است.

به گزارش سینماروزان این خبر عبارتست از عدم حضور محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس دولت یازدهم در سرمایه گذاری “شهرزاد2”.

این خبر را روزنامه “هفت صبح” داده است و در توضیح آن نوشته که بعد از ماجرای اختلافاتی که میان رضوی و حسن فتحی در جریان نمایش تصویری از حسین شریعتمداری در “شهرزاد” رخ داده است(اینجا و اینجا را بخوانید) رضوی علاقه ای به حضور در فصل دوم سریال نشان نداده است.

گویا آخرین دیدار فتحی با رضوی هم همان جشن “شهرزاد” بوده و پس از آن نیز هیچ دیدار مستقیمی میان این دو پیش نیامده است.

رضوی تصمیم گرفته سریالی به کارگردانی بهرام توکلی سینماگر شکست خورده سالهای اخیر سینما و تلویزیون را تأمین اعتبار کند و جالب اینکه تهیه کننده این سریال هم سعید ملکان است؛ یعنی مجری طرح فصل اول “شهرزاد”.

با اتفاقات پیش آمده برای سیدمحمد امامی باید منتظر ماند و دید که حسن فتحی برای امتداد کار سراغ رضوی خواهد رفت یا نه؟




توضیحات سرمایه‌گذار “شهرزاد” درباره ماجرای اختلاف با عوامل تولید، تولید سریالی با حضور تعداد زیادی خواننده و برخورد با شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زیان

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته شنیده هایی طرح شده بود با این مضمون که به دلیل بروز پاره ای اختلافات محمدهادی رضوی سرمایه گذار “شهرزاد” قید مشارکت در تولید فصل دوم را زده و قصد دارد با سعید ملکان سریالی به کارگردانی بهرام توکلی را تولید کند(اینجا را بخوانید) اما این سرمایه گذار چنین شنیده هایی را رد کرد.

به گزارش سینماژورنال رضوی با اشاره به روند پیشروی تولید «شهرزاد ۲» درباره این پروژه و کارهای دیگر خودش در شبکه نمایش خانگی به “مهر” گفت: من پروژه دیگری را هم با بهرام توکلی در شبکه نمایش خانگی دارم اما به معنای این نیست که پروژه «شهرزاد ۲» را رها کرده باشم.

وی ادامه داد: فکر می کنم عده ای دوست ندارند «شهرزاد ۲» ساخته شود چون از اختلاف میان عوامل و دیگر مسایل سخن می‌گویند درحالی که هیچ اختلافی وجود ندارد و تنها ممکن است دیدگاه ها و نظرهای مختلف وجود داشته باشد که در «شهرزاد ۱» هم بود اما اگر قرار بود این اختلاف دیدگاه ها پررنگ باشد اصلا «شهرزاد ۱» به نتیجه نمی رسید.

هیچ اختلافی با محمد امامی ندارم

رضوی درباره نحوه حضورش در پروژه های حسن فتحی و توکلی تصریح کرد: من در هر دو این پروژه ها سرمایه گذار هستم اما در سریال «شهرزاد» آقای محمد امامی هم در کنار من است و هیچ اختلافی هم با هم نداریم. ما در مسایل مختلف با هم مشورت می کنیم و اقای امامی مسایل را پیگیری می کند اما اگر پیش تولید پروژه «شهرزاد» به طول کشیده است به این دلیل است که همه تلاش خود را انجام می دهند تا فصل دوم با کیفیت بسیار بهتری از فصل یک ارایه شود.

ملکان نمی توانست در هر دو پروژه کنار ما باشد

وی اضافه کرد: من پروژه ای با بهرام توکلی دارم که سعید ملکان هم در این پروژه کنار من حضور دارد و حالا به جای او در «شهرزاد ۲» عبدالله اسکندری آمده است. هر دو این افراد در حوزه خود بسیار با تجربه هستند و آقای ملکان نمی توانست دو پروژه بزرگ را با هم انجام دهد اما در جایی دیگر با خود من همکاری دارد.

سریال بهرام توکلی پر از خواننده است

رضوی درباره پروژه بهرام توکلی در شبکه نمایش خانگی تصریح کرد: این پروژه بسیار سنگین است و یکی از بزرگترین کارهای بخش خصوصی کشور خواهد شد چون بخش اعظمی از کار در خارج از کشور تصویربرداری می شود. این کار پر بازیگر خواهد بود و مثل «شهرزاد ۲» ما از سوپراستارها برای آن دعوت خواهیم کرد.

این سرمایه گذار شبکه نمایش خانگی در توضیحات بیشتر بیان کرد: تاکنون ۶ قسمت از این مجموعه به نگارش درآمده است و قرار است تا آذرماه این ۶ قسمت نهایی شود و پایه کار براساس ۲۸ قسمت نیز دربیاید. با این حال ما هر ۶ قسمت بازخوردها را می گیریم و بر آن اساس شخصیت ها را پررنگ می کنیم. در این اثر از پتانسیل خواننده ها هم استفاده می شود و کلیپ های متنوعی را از خوانندگان کشور خواهیم داشت.

ثبت جهانی «شهرزاد ۲» برای برخورد با شبکه های ماهواره ای

وی اظهار کرد: در عین حال پروژه «شهرزاد ۲» هم با قوت به جلو می ورد. تنها باید کمی صبر کنیم آقای فتحی و خانم ثمینی متن ها را بارها بازنویسی می کنند تا فیلمنامه ای محکم و قوی داشته باشند. در حالیکه متن ها در «شهرزاد ۱» گاهی به روز تغییر می کرد. هم اکنون آقای میرفخرایی درگیر طراحی لوکیشن هاست و طراحی لباس ها هم در حال انجام است.

سرمایه گذار سریال «شهرزاد» همچنین اشاره کرد که در حال ثبت جهانی فیلمنامه «شهرزاد ۲» هستند و گفت: اگر روند این کار به طور کشید به این دلیل است که برنامه های زیادی برای این پروژه داریم و یکی از آنها ثبت جهانی «شهرزاد ۲» است. «شهرزاد ۱» را  بسیاری از مردم به صورت حلال می خریدند اما از شبکه های ماهواره ای هم پخش می شد و چون ما آن را به صورت بین المللی ثبت نکرده بودیم نمی توانستیم از کسی شکایت کنیم اما برای فصل دوم آن بنا داریم این اقدام را انجام دهیم.

می خواستم “شوهر آهو خانم” را بسازم اما نشد

وی اضافه کرد: همه عوامل دوست دارند زودتر «شهرزاد ۲» به نتیجه برسد مخصوصا عشق بازیگران برای به نتیجه رسیدن این کار از عوامل هم بیشتر است اما ما می خواهیم مردم کاری را ببینند که از آن رضایت کامل را داشته باشند. اکنون هم می بینیم که دیگران وارد شبکه نمایش خانگی می شوند و اگر این شبکه تا سال گذشته ورشکسته بود حالا به پتانسیل های آن نگاه می شود. من بسیار خوشحال شدم که آقای منوچهر هادی هم در حال ساخت یک اثر عاشقانه در شبکه نمایش خانگی است چون به نظرم مردم داستان درباره عشق خوب کم دیده و شنیده اند.

رضوی با اشاره به اینکه در کنار پروژه «شهرزاد» باید کارهای دیگری هم ساخته شود، اظهار کرد: ما باید کارهای مختلفی با مضمون عاشقانه و محتواهای خوب بسازیم و نباید در یک پروژه متوقف بمانیم. من تصمیم داشتم با استفاده از کتاب «شوهر آهو خانم» کاری بسازم اما تیم دیگری می خواهد آن را بسازد که کارگردان را هم می خواست خودش انتخاب کند.

از امام حسین (ع) کمک می خواهم

این سرمایه گذار در پایان اظهار کرد: من هر کاری را شروع کنم، می خواهم بهترین اثر شود و برای این منظور از امام حسین (ع) کمک می خواهم و اطمینان دارم «شهرزاد ۲» و پروژه دیگر هم به همین شکل خواهد شد.




سناریست فیلمهای کم‌فروش و سریال شکست خورده نوروزی⇔کارگردان بزرگترین سریال شبکه نمایش خانگی!!!

سینماژورنال: محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس دولت یازدهم بعد از سرمایه گذاری در تولید سریال “شهرزاد” قصد فعالیتهایی تازه در شبکه خانگی دارد.

به گزارش سینماژورنال رضوی علاوه بر حضور به عنوان سرمایه گذار فصل دوم “شهرزاد” چنان که خودش ادعا کرده قصد تولید بزرگترین سریال خانگی در بخش خصوصی دارد!!!

جالب اینجاست که رضوی گفته کار نگارش و کارگردانی این سریال را به بهرام توکلی سپرده است؛ کارگردانی که نوروز امسال نامش به عنوان سناریست سریال شکست خورده “بیمار استاندارد” دیده شد و البته تمامی فیلمهای سینمایی سالهای اخیرش از “آسمان زرد کم عمق” تا “بیگانه” و “من دیه گو مارادونا هستم” آثاری کم فروش در اکران بوده اند!

رضوی با بیان اینکه این سریال ظرف ماههای آینده کلید می خورد، درباره موضوع داستانی آن به “تسنیم” گفته است: پرداختن به استحکام بنیان خانواده ها در جامعه امروزی، محور داستان ما قرار دارد و با روش‌های روز فیلمنامه‌نویسی دنیا فیلمنامه این کار نگارش می‌شود.

وی با اشاره به حضور سعید ملکان به عنوان تهیه کننده سریال تصریح کرد: به دلیل پرداختن با روش علمی و توجه به سلیقه مردم، داستان این فیلم به روز می‌شود و در حال حاضر بهرام توکلی 6 قسمت اول این اثر را نگارش کرده و در حال تبدیل قسمت‌ها به فیلمنامه است.

رضوی دلیل انتخاب توکلی را برای این به‌زعم ایشان بزرگترین پروژه بخش خصوصی نیز چنین دانسته است: بهرام توکلی با توجه به نبوغ در نویسندگی و کارگردانی، نگارش این کار را که هنوز نام نهایی برای آن مشخص نشده است براساس یکی از موضوعات روز جامعه آغاز کرده است و ادامه می‌دهد.

چگونه می توان از نبوغ سخن گفت آن هم در بخش خصوصی

به گزارش سینماژورنال این سرمایه‌گذار تازه کار مصداقهای عملی این نبوغ را متذکر نشده است و کافیست به رقم فروش سه فیلم آخر توکلی نگاهی بیندازیم تا دریابیم ادعای این سرمایه گذار چقدر اعتبار دارد؟

از آخرین ساخته ایشان “من دیه گو مارادونا هستم” آغاز می کنیم که اردیبهشت 94 روی پرده رفت اما به دلیل فروش پایین تنها بعد از سه هفته اکران، از پرده پایین کشیده شد! این فیلم البته مدتی بعد از اکران اولیه در گروه هنروتجربه هم روی پرده رفت ولی در نهایت فروش اش بیشتر از 520 میلیون نشد.

“بیگانه” توکلی در آذر 93 روی پرده رفته و در پایان اکران فقط 187 میلیون تومان گیشه داشت! “آسمان زرد کم عمق” دیگر فیلم توکلی در آبان 92 روی پرده رفت و این فیلم نیز در پایان اکران رقم فروشش حدود 300 میلیون تومان بود.

درباره سناریویی که ایشان برای سریال نوروزی “بیمار استاندارد” نوشته بود و حجم انتقادات مخاطبان به این سریال هم که همه چیز اظهر من الشمس است.

پرسش اینجاست کارگردانی که رقم فروش سه فیلمش کنار هم به زحمت به 1 میلیارد می رسد چگونه خواهد توانست اسباب رونق شبکه خانگی که در اتباط مستقیم با مخاطب شکل می گیرد را موجب شود؟

پاسخ این پرسش را باید محمدهادی رضوی دهد که مدام بر فعالیتش در بخش خصوصی تأکید می کند. آیا بخش خصوصی ریسک سرمایه گذاری بر پروژه های امتحان پس دادگان ناموفق را هم می پذیرد؟




انتقادات صریح رییس مرکز نمایش سیما از فرافکنی سازندگان سریال‌های نوروزی، تأکید بر عدم موفقیت مهران مدیری در بازگشت به تلویزیون و…

سینماژورنال: انتقادات به مجموعه های تلویزیونی نوروز و البته سریالهایی که در یک سال گذشته از رسانه ملی روی آنتن رفته اند سبب ساز آن شده است که رحمان سیفی آزد رییس مرکز نمایش سیما در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده به صراحت به گلایه از برخی کارگردانان و نویسندگان بپردازد که کیفیت پایین آثار خویش را نمی‌پذیرند و آن را به گردن ممیزی های رسانه ملی یا کمبود وقت می اندازند.

به گزارش سینماژورنال سیفی آزاد که خود سابقه نگارش برخی از آثار شناخته شده سینمای ایران و از جمله ملودرامهای “قصه پریا” و “من مادر هستم” فریدون جیرانی را دارد با اشاره به سریالهایی چون “بیمار استاندارد”، “زعفرانی”، “قرعه” و البته “در حاشیه” مهران مدیری از این گفته که کم مخاطب بودن این سریالها متوجه سازندگان آنهاست و اینکه امثال مهران مدیری هم سانسور را دلیل کیفیت پایین آثارشان می دانند درست نیست.

البته که سیفی آزاد این را نگفته که مسئولیت سپردن تولید آثار کم مخاطب به چهره هایی که کیفیت پایین عملکرد خود را توجیه می کنند به چه دلیل است.

شکست خوردگان نوروز به جای فرافکتی، شکست را بپذیرند

سیفی آزاد می گوید: «بیمار استاندارد»، «زعفرانی» و «قرعه» هر سه وظیفه سرگرمی و ایجاد فضای شاد برای مخاطبانشان را داشته‌اند. هیچ‌کس بر سازندگان آنها چیزی تحمیل نکرد. اما وقتی سریال در بازخورد عمومی آن حدی که انتظار می‌رفت با اقبال روبه‌رو نشد، برخی‌شان تقصیر را به گردن تلویزیون انداختند و بهانه آوردند که زمان کم بود یا دچار سانسور شدیم و از این‌دست بهانه‌ها. بهتر است به جای فرافکنی برای درک و اصلاح خودمان و برای بهترشدن، حدود مسئولیت‌های خودمان را بشناسیم و به آنها قائل باشیم.

این مدیر سیما ادامه می دهد: مسئولیت‌پذیری، کار سختی است و به جای اینکه هنرمند ما مشکلات کارش را بپذیرد و ارزیابی کند که شاید در سو‌گیری یا پرداخت به درستی عمل نکرده است، همه مشکلات را بر گردن شخص دیگری می‌اندازد.

اکثر افرادی که آثار ضعیفی در تلویزیون تولید کرده‌اند بهانه‌تراشی می‌کنند

رحمان سیفی آزاد با اشاره به رفتار برخی از تهیه کنندگان و کارگردانان تلویزیون خاطرنشان می سازد: معتقدم تلویزیون با مخاطب معنی پیدا می‌کند. در تئاتر گروتسگی هم مخاطب را در نظر می‌گیریم. درحال‌حاضر اکثر افرادی که آثار ضعیفی در تلویزیون تولید کرده‌اند بهانه‌تراشی می‌کنند. هر چند ما دست آنها را برای کارکردن نبسته‌ایم اما برخی از آنها معتقدند فقط به واسطه نام و اعتبارشان باید سپاسگزار حضورشان در تلویزیون باشیم و مخاطب نمی‌تواند اولویتی برای انتخاب آثارشان باشد.

کسی مهران مدیری را سانسور نکرد

مدیر مرکز نمایش سیما در جایی از گفتگوی خود درباره مهران مدیری و کیفیت پایین “در حاشیه”اش بیان می دارد: درباره فصل دوم سریال «درحاشیه» می‌گویم مهران مدیری به هیچ‌وجه روی لبه تیغ نبود و با خیال راحت کار کرد. متأسفانه مهران مدیری در فصل دوم «در حاشیه» به‌عنوان بازیگر حضور نداشت و مسئول صفر تا صد فیلم‌نامه نیز گروه سازنده این سریال بود.

وی ادامه می دهد: کسی او{مدیری} را سانسور نکرد. جذابیت قصه فقط در گرو بازی با خطوط قرمز نیست. من هم انتظار نداشتم مخاطب با فصل دوم سریال «در حاشیه» ارتباط برقرار کند.

با وجود انتقادها به “دورهمی” باز هم تلویزیون از مدیری حمایت کرد

سیفی آزاد خاطرنشان می سازد: زمانی که ساخت سریال «در حاشیه» آغاز شد من در مرکز نمایشی سیما نبودم اما معاون محترم سیما و آقای تخشید حمایت کامل را از آقای مدیری به جا آوردند کمااینکه در «دور همی» هم این حکایت وجود دارد. با وجود انتقادهایی که به برنامه او شد اما تلویزیون به سرمایه خودش احترام می‌گذارد و از او حمایت کرد و می‌کند.

مهران مدیری است که باید دلش برای اثرش بسوزد

این مدیر تأکید می کند: به‌هرترتیب باید فاکتورهای موفق‌نبودن فصل دوم «در حاشیه» را از خود آقای مدیری بپرسید. اما به هیچ‌وجه سانسور و ممیزی در مسیر کاری او اتفاق نیفتاد. قطعا در پردازش قصه یا انتخاب و بازی بازیگران دچار مشکل شدند و شاید مهم‌ترین نکته نیز همین بود که آقای مدیری در فصل دوم این سریال بازی نکرد. طبعا اوست که باید دلش برای اثرش بسوزد.

چرا بابت دریافت دستمزد بالا برای حضور در یک کار عذرخواهی نمی کنید؟

سیفی آزاد با اشاره به فرافکنی های سازندگان محصولات بی مخاطب در رسانه ملی بیان می دارد: جریان عجیبی در هنر ما شکل گرفته است که بعد از اتمام کار، بازیگر یا کارگردانی به دلیل حضور در یک اثری از مردم عذرخواهی می‌کند. چطور به دلیل دریافت مبلغ بالا برای حضور در یک کار معذرت‌خواهی انجام نمی‌شود اما بابت انجام کار عذرخواهی می‌کنی؟ واقعیت این است که معذرت‌خواهی در چنین شرایطی دروغ است. باید پای انتخاب ایستاد. و باشجاعت اعلام کنی به‌خاطر پول کاری را قبول کردم نه به دلیل کیفیت. متأسفانه یک‌سری ژست‌ها به‌غلط در ایران مد شده است.

او تأکید می کند: در هیچ‌جای دنیا نمی‌بینید هنرمند وسط کار رها کند و برود. اما در ایران به‌راحتی از همه‌چیز می‌گذرد و ارزشی برای کارش قائل نیست و این خطرناک است و معنایش این است که اخلاق و مسئولیت‌پذیری در حال نابودی است و برخی رسانه‌ها به جای نقد رفتارهای غلط این هنرمندان و منکوب‌کردن‌شان، برعکس از آنها قهرمان‌های پوشالی می‌سازند و نمی‌دانند با این کارها چه بلایی بر سر فرهنگ و اخلاق این کشور می‌آورند.




همکاری معتمدآریا با نویسنده بدترین سریال نوروزی!!!⇔بانك پاسارگاد سومين تجربه ناموفقش را با اين گروه كليد خواهد زد؟!

سینماژورنال: بهرام توکلی بعد از شکستهای متوالی آثاری همچون “بیگانه”، “آسمان زرد کم عمق” و “من دیه گو مارادونا هستم” در گیشه، امسال شانس خود را در تلویزیون هم امتحان کرد و نگارش سریال نوروزی “بیمار استاندارد” را برعهده داشت که این سریال هم جزو یکی از کم مخاطب ترین سریالهای نوروزی شد و البته “همشهری جوان” هم به آن تمشک زرین بدترین سریال را داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این شکستها اما باعث نشده وی از پای بنشیند و باز هم تصمیم گرفته فیلم سینمایی بسازد.

تازه ترین فیلمنامه ای که وی پروانه ساخت آن را گرفته “برف سرخ” نام دارد و آن طور که “سینما” خبر داده بازیگر اصلی این فیلم فاطمه معتمدآریا خواهد بود.

توکلی و معتمدآریا پنج سال پیش از این و در “اینجا بدون من” همکاری داشتند؛ فیلمی که تنها تجربه موفق توکلی در جلب مخاطب عام بود. در اين اقبال هيجانات تند سياسي بعد سال ٨٨ و ممنوع التصويري معتمد آريا و بنرهاي پاره شده فيلم با تصوير او كه معلوم نبود چگونه پاره مي‌شد، نقش قابل توجهي داشت.

حالا توکلی که بعد از “اینجا بدون من” نتوانسته موفقیت و اقبالی که این فیلم داشت را تجربه کند بار دیگر به سراغ معتمدآریا رفته و بناست با حضور وی به عنوان بازیگر فیلم تازه اش را بسازد.

تهیه‌کننده معتمد بانک پاسارگاد هم هست

جواد نوروزبیگی تهیه کننده ای که دو سال قبل با حمایت بانک پاسارگاد آثاری نظیر “دیه گو…”ی توکلی را تهیه کرده بود در تولید “برف سرخ” به عنوان تهیه کننده کنار وی حضور دارد.

نوروزبيگي و معتمدآريا و باز بانك پاسارگاد تجربه ناموفق فيلم “بهمن” را داشتند كه  عليرغم فضاسازي هاي رسانه اي گسترده از جمله درباره  غائله كاشان، حتی در گروه “هنر و تجربه” هم اكران موفقي نداشت.

هنوز مشخص نیست ضلع سوم اين همكاري ها يعني بانك پاسارگاد اين بار هم حضور خواهد داشت يا خير؟

همکاری با آقازاده صنف طلا و جواهر و حالا…

نوروزبیگی اخیرا “سلام بمبئی” را با همکاری آقازاده صنف اتحادیه طلا و جواهر کشور به عنوان سرمایه گذار تولید کرد؛ فیلمی که بناست عیدفطر روی پرده برود.(اینجا را بخوانید)

حالا باید منتظر ماند و دید نتیجه تازه ترین همکاری نوروزبیگی-توکلی چه خواهد شد؟ آیا این دو خواهند توانست خاطره شکست “دیه گو…” را جبران کنند؟




دفاع يكي از نویسندگان “امکان مینا” از بدترین سریال نوروزی تلویزیون

سینماژورنال: وضعیت سریالهای نوروزی 95 تلویزیون چنان که باید جالب نبود و در این بین یکی از ضعیف ترین سریالهای نوروزی “بیمار استاندارد” بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این سریال که حاصل همکاری بهرام توکلی-سعید آقاخانی به عنوان زوج نویسنده-کارگردان بود نتوانست توجهات را به خود جلب کرد و در نظرسنجی “همشهری جوان” هم به عنوان بدترین سریال نوروزی انتخاب شد و “تمشک زرین” گرفت!!!(اینجا را بخوانید)

این شکست تلخ را قبول ندارند…
با این حال دست اندرکاران این سریال و از جمله بازیگرانش علاقه چندانی به قبول شکست در جلب مخاطب ندارند و می کوشند با ادعاهایی نظیر اینکه اثرشان به دلیل ساختار بدیع نتوانسته مورد توجه قرار گیرد کیفیت پایین اثر را توجیه کنند.

بابک حمیدیان بازیگر اصلی مرد این سریال كه همزمان با اكران فیلم “بادیگارد” همانند اين فيلم در “بیمار استاندارد” هم کاراكتر مقابل شیلا خداداد را بازی می کرد به تازگی در گفتگویی با “شرق” با این ادعا که چون سرانه مطالعه در ایران پایین است نتيجه گرفته پس مخاطبان ( لابد بي سواد)  نمی توانند با مدلی از طنزپردازی که در “بیمار استاندارد” ارائه شده ارتباط برقرار کنند!!

عجیب تر اینجاست که حمیدیان برای اینکه حقانیت خود را ثابت کند شاهد مثالی هم می آورد از دیدارش با فرهاد توحیدی و اینکه او این سریال را بالاتر از سریالهای متعارف تلویزیون و در حد آثار سینمایی دانسته است.

حمیدیان می گوید: یک روز که اتفاقی در شهر کتاب آقای توحیدی را دیدم، درباره سریال «بیمار استاندارد» با من صحبت کرد. نظرش این بود که سطح کیفی این سریال مثل یک اثر سینمایی و بالاتر از سطح کیفی سریال‌هایی است که در این سال‌ها دیده است.

وی ادامه می‌دهد: به‌شوخی به آقای توحیدی گفتم کاش صدای شما را ضبط می‌کردم برای اینکه این نظر برایم قابل‌احترام است. مقصودم این است که این سریال کار خودش را برای فرهاد توحیدی که یکی از بهترین فیلم‌نامه‌نویسان ماست انجام داده.

حمیدیان خاطرنشان می‌سازد: با تجربه‌ای که در این سریال داشتم، اگر سعید آقاخانی باز هم بخواهد این مدل از سریال یا فیلم‌سازی را تجربه کند و حتی اگر برای یک پلان از من دعوت کند، به دلیل احترامی که برای او قائلم حتما در کنارش خواهم بود و از نگاهش دفاع خواهم کرد و همین‌طور بهرام توکلی و مسعود ردایی. من تحول و شجاعت را ستایش می‌کنم.

آفرین به شما که هوای همکارانت را داری اما…

به گزارش سینماژورنال اینکه بابک حمیدیان این قدر جانانه به حمایت از کار می پردازد از این منظر که او حتی با وجود بازخورد به شدت منفي باز هم قید حمایت از همکارانش را نمی زند جای تقدیر دارد اما درباره اینکه گفته اند چون سرانه مطالعه در ایران پایین است این سبک از کمدی سازی-البته اگر واقعا نامش را کمدی سازی بنامیم- در تلویزیون جواب نمی دهد به شدت سطحی انگارانه به نظر می رسد.

درست است که سرانه مطالعه به دلایل مختلف در ایران پایین است اما این یک واقعیت است که غلبه فضای سایبری باعث شده ایرانیان نه فقط مخاطب آثار روز سینمای جهان و از جمله هالیوود باشند بلکه سریالهای به‌روز آن طرفی هم خیلی سریع به دستشان رسیده و آنها را تماشا می کنند و اتفاقا همین در جریان کیفیت محصولات روز سینما و تلویزیون دنیا قرار داشتن است که وقتی سریالی را فاقد اصلی ترین اصول اساسی شخصیت پردازی می بیند آن را پس می زنند، يعني اگر دانسته هاي مطالعاتي عموم مردم هم كم باشد موانست ديداري آنها با محصولات بصري بين المللي به شدت بالاست.

بابک حمیدیان تلویحا پایین بودن آگاهی فرهنگی جامعه را اسباب عدم اقبال به مخاطب می داند اما از این نکته غافل است که در کلاسیک ترین تعاریف، زیربنای شکل گیری اتفاقات در کمدی بالا بودن سطح آگاهی مخاطب از حوادث و رویدادهاست و همین است که باید اسباب خنده را موجب شود.

منظور توحیدی کدام آثار سینمایی است؟ امکان مینا یا مجردها؟

درباره اظهارنظرات فرهاد توحیدی و اینکه “بیمار استاندارد” را یک کمدی در سطح سینما دانسته اند باید پرسید ایشان منظورشان کدام دسته از آثار سینمایی است؟

برای اینکه پرسشمان ملموس تر باشد از نوشته های اخیر خود جناب توحیدی شاهد مثال می آوریم؛ آیا منظورشان از استاندارد سینمایی اثری است مانند “امکان مینا” که به دلیل ضعف مفرط فیلمنامه در لحظات تراژیک، مخاطب را می خنداند یا فیلمی مانند “مجردها” که  كاري برآمده از سبک کمدی‌های سه‌نفره متوسلانی-گرشا-سپهرنیا بود؟ يا “توكيو بدون توقف” و “بي وفا” و “دنيا” كه فيلم هايي زير متوسط نُرم در قياس با كارهاي مشابه شان هستند، كداميك؟




برگزيده‌هاي فجر ٩٣ بدترين‌هاي نوروز ٩٥ شدند/ سعيد آقاخاني، بهرام توکلی و بابک حمیدیان در صدر بدترين‌ها

سینماژورنال: سريال “بيمار استاندارد” بدترين برنامه نوروزي تلويزيون شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” هفته نامه “همشهري جوان” طي يك نظر سنجي بدترين هاي نوروز را انتخاب كرد كه از بين تمام برنامه ها سريال «بيمار استاندارد» با كسب بيشترين تمشك طلايي بدترين برنامه نوروزي تلويزيون شد.

در نظر سنجي هفته نامه همشهري جوان سريال «بيمار استاندارد» در بخش سريال توانست با اكثريت قاطع آرا عنوان بدترين سريال نوروزي را از آن خود كند.

در بخش كارگرداني هم سعيد آقاخاني كارگردان اين سريال ، تمشك طلايي را به دست آورد.

در بخش بازيگري مرد هم تمشك طلايي به بابك حميديان بازيگر اصلي «بيمار استاندارد» رسيد؛ او در اين بخش رقابت سختي با سيامك انصاري داشت!

در بخش بازيگري زن هم شقايق دهقان براي بازي در مجموعه «دورهمي» تمشك طلايي گرفت.

در اين نظرسنجي همچنين تمشك بدترين مجري برنامه سال تحويل به علي ضيا براي اجراي برنامه «يك يك » رسيد و تمشك طلايي بدترين برنامه تركيبي نوروز هم به «سه شو» تعلق گرفت.

برگزبدگان فجر 93 که در اکران هم شکست خورده بودند

انتخاب سعید آقاخانی و “بیمار استاندارد” بعنوان بدترین های نوروز تلویزیون در شرایطی است که آقاخانی سبمرغ بهترین بازیگر جشنواره سی و سوم را برای “خداحافظی طولانی” گرفته بود و سناریست “بیمار استاندارد” یعنی بهرام توکلی هم با ده نامزدی و از جمله نامزدی بهترین فیلمنامه و کارگردانی برای “من دیه گو مارادونا هستم” پیشتاز نامزدیهای جشنواره سی و سوم بود.
البته که هم “خداحافظی طولانی” و هم “دیه گو…” شکست خوردگان اکران 94 بودند.




سعید آقاخانی سریالی نوروزی با مضمون بیماران روانی می‌سازد/تهیه‌کننده “مالاریا” تولید را برعهده دارد

سینماژورنال: بهرام توکلی کارگردانی که بهار امسال یک کمدی کم‌مخاطب به نام “من دیه گو مارادونا هستم” را روی پرده داشت سرگرم کار بر روی سناریوی سریالی به نام “بیمار استاندارد شده” است.

به گزارش سینماژورنال توکلی به همراه سعید آقاخانی چهره باتجربه طنز در سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر هم در زمینه کارگردانی و هم بازیگری تغییر ژانر داده و “لامپ صد” و “خداحافظی طولانی” را ارائه داده سرگرم نوشتن سناریوی “بیمار استاندارد شده” است.

این سریال در مرکزی به نام “مرکز گسترش فیلمنامه نویسی” رسانه ملی که مرکزی برای تولید فیلمنامه های باکیفیت است توسط این دو نفر نوشته می‌شود.

تهیه کننده “مالاریا” هم حاضر است

تهیه کنندگی “بیمار استاندارد شده” را مسعود ردایی برعهده دارد که اخیرا مجموعه فیلم-گیم “یه شام خوب” را به شبکه خانگی ارائه داده بود و تازه ترین ساخته سینمایی پرویز شهبازی با عنوان قبلی “نسیم” و عنوان جدید “مالاریا” را تهیه کرده است.

داستان بیماران روحی

گویا بنا شده کارگردانی “بیمار استاندارد شده” را سعید آقاخانی انجام دهد؛ سیناپس این سریال در حال نگارش است و پیش بینی می شود نگارش فیلم نامه تا پایان دی ماه به اتمام برسد.
داستان “بیمار استاندارد شده” درباره فردی است که با بازی کردن نقش بیماران روحی و روانی می خواهد دانشجویان را بیازماید ولی با ماجراهایی مسیر او تغییر می کند.
سریال نوروزی”بیمار استاندارد شده” توسط بهرام توکلی و سعید آقاخانی در 14 قسمت 45 دقیقه ای تولید می شود و هنوز مشخص نیست از کدام شبکه روی آنتن خواهد رفت.

آیا همکاری کارگردانان “من دیه گو…” و “خوش نشینها” نتیجه مثبتی خواهد داشت؟

به گزارش سینماژورنال باید منتظر ماند و دید نتیجه همکاری سعید آقاخانی و بهرام توکلی به کجا خواهد رسید. تنها تجربه طنز بهرام توکلی “من دیه گو…” اثری بود با بازی سعید آقاخانی در نقش یک نویسنده که درونمایه به شدت مغشوش آن، انتقادات فراوانی را موجب شد و البته خیلی زود هم اکران آن خاتمه یافت.

حضور سعید آقاخانی که سریالهایی پرمخاطب چون “خوش نشینها”، “دزد و پلیس” و “خروس” را در کارنامه دارد به عنوان همکار فیلمنامه نویس در کنار توکلی، این امیدواری را ایجاد می کند که مسیری جدید پیش روی توکلی گشوده و شرایط احیای وی را فراهم کند.




کارگردان فیلم کم‌فروش “من دیه‌گو مارادونا هستم” سریال زندگی شهید ستاری را می‌سازد/پرویز پرستویی کاندیدای اصلی ایفای نقش این شهید است

سینماژورنال: بهرام توکلی کارگردانی که بهار امسال فیلم کم فروش “من دیه گو مارادونا هستم” را روی پرده داشت قصد دارد سریالی با محوریت زندگی شهید منصور ستاری بسازد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “برنا” جواد نوروزبیگی تهیه کننده تلویزیون و سینما پس از ساخت سریال “شوق پرواز” که به زندگی شهید عباس بابایی یکی از خلبانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران اختصاص داشت، هم اکنون ساخت مجموعه تلویزیونی زندگی شهید منصور ستاری را به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی در دستور کار خود قرار داده است.

بهرام توکلی کارگردانی که آثار اخیرش از  «من دیگو مارادونا هستم» تا «بیگانه» و «آسمان زرد کم عمق» چنان که باید در جلب توجه مخاطبان موفق نبوده اند و گیشه خوبی هم نداشته اند این روزها مشغول نگارش سناریوی زندگی شهید منصور ستاری یکی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.

گویا از اواخر مهر ماه سال جاری این سریال به طور عملی وارد پیش تولید می شود.

پرویز پرستویی بازیگری که اخیرا در “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا ایفاگر نقش اصلی بوده است کاندیدای اصلی ایفای نقش اصلی این سریال است.




استفاده کارگردان “من دیه‌گو…” از واژه “فرح‌بخش” برای توصیف اثرش+اعتراف وی به تلاش برای سرسام‌آور کردن فیلم

سینماژورنال: تازه ترین ساخته بهرام توکلی با عنوان “من دیه گو مارادونا” هستم از جمله فیلمهای حاشیه برانگیز سال جاری بوده است.
به گزارش سینماژورنال از یک طرف از دست دادن سرگروهی تنها بعد از سه هفته روی پرده بودن به دلیل پایین آمدن کف فروش و از طرف دیگر حمایت بانک پاسارگاد از تولید فیلم از جمله دلایل این حاشیه برانگیزی بوده است.
فروش نه چندان مناسب “من دیه گو…” این فرضیه را به ذهن متبادر میکند که مخاطبان سینما چنان که باید از این فیلم خوششان نیامده و در این بین کارگردان اثر بجای پاسخگویی درباره دلایل این فروش پایین سعی می کند حرفهایی از جنس دیگر بزند.

یک فیلم اجتماعی است با یک تلقی غیرجدی نسبت به برخی عادت‌های فرهنگی‌مان
در تازه ترین گفتگوی بهرام توکلی نیز این حرفهای دیگر است که به چشم می آید. وی که با “شرق” صحبت می کرده در پاسخ به اینکه آیا فیلمش یک کمدی ابزورد است می گوید: من خودم را قاضی مناسبی برای پاسخ به این سؤال نمی‌دانم. روزهای اول جشنواره گفتم یک فیلم اجتماعی است با یک تلقی غیرجدی نسبت به برخی عادت‌های فرهنگی‌مان در منازعات و حتی نام کمدی را به کار نبردم.

اصلا قرار نبود فرح‌بخشی رخ دهد
توکلی سپس با تاکید بر صفت “فرح بخش” که نام خانوادگی یکی از تجاری سازان سینمای ایران است ادامه می دهد: در کمدی در انتها باید یک فرح‌بخشی باشد و در این فیلم اصلا قرار نبود فرح‌بخشی رخ دهد. ما واژه‌ها را معمولا با کارکرد و معنای اولیه‌شان به کار می‌بریم که به نظرم درست نیست. سینمای امروز کلا از بسته‌بندی‌شدن و این خط‌کشی‌ها فرار می‌کند.

هدف ما ایجاد سرسام بود
بهرام توکلی درباره حجم بیش از حد دیالوگهای اثر که تماشای آن را برای بسیاری از مخاطبان سینما سرسام آور کرده نیز صحبت کرده است. وی با تاکید بر آن که ایجاد سرسام فرساینده هدفش بوده می گوید: هدف ما با این دیالوگ‌ها ایجاد سرسام فرساینده بود. تأکید داشتیم بر این افراط که با فرهنگ ما هم انطباق دارد. ما معمولا زیاد حرف می‌زنیم، با صدای بلند حرف می‌زنیم و مدام بر حرف خودمان در بحث‌ها پافشاری می‌کنیم و اصلا نظر طرف مقابل را نمی‌شنویم. عارضه‌ای که شخصیت‌های فیلم هم به آن مبتلا هستند. فیلم قرار بود این سرسام‌ها را تصویر کند.




پیراهن مارادونا کاری نکرد/خودِ مارادونا وارد شد+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلم سینمایی بهرام توکلی با عنوان “من دیه گو مارادونا هستم” هرچند در گونه کمدی و برای مخاطبان ساخته شده بود اما فروش پایین فیلم سبب ساز آن شد که زودتر از حد تصور به اکران فیلم با سرگروه خاتمه داده شود.

به گزارش سینماژورنال با این همه رایزنیهای تهیه کننده فیلم سبب ساز آن شد که شورای صنفی نمایش فرصتی دوباره به فیلم داده و سخنگوی شورای اعلام کند که فیلم می تواند در گروه آزاد به اکران خود ادامه دهد.

استفاده از نام مارادونا جواب نداد

“من دیه گو مارادونا هستم” چه زمان نمایش در جشنواره و چه به هنگام اکران عمومی از ظرفیتهای نام فوتبالیست مشهور آرژانتینی یعنی “دیه گو آرماندو مارادونا” برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان و کمک به رونق خود سود جست.

بر روی پوسترهای و بیلبوردهای فیلم پیراهن مارادونا بر تن سعید آقاخانی بازیگر اصلی فیلم نشست و حتی تهیه کننده ادعا نمود از مارادونا دعوت کرده که به بهانه اکران این فیلم به تهران بیاید.

با این حال هیچ کدام از اینها جواب نداد و فضای مغشوش فیلم موجب شد مخاطبان زیادی از آن استقبال نکنند با این همه تلاشهای دست اندرکاران تولید که حمایت بانک پاسارگاد را هم برای تولید کنار خود داشته اند همچنان ادامه دارد.

 تصویر مارادونا وارد شد…

در تازه ترین مورد در کنار پوستر فیلم تصویری از مارادونا هم قرار داده شده بلکه این بار و به هنگام امتداد اکران در گروه آزاد، مخاطبان بواسطه دیدن این تصویر به تماشای اثر بنشینند.

جالب است که در این پوستر جدید عبارت “یک کمدی خاص” به عنوان شعار تبلیغاتی فیلم به کار رفته است.

دیه گو آرماندو
پوستر تازه “من دیه گو مارادونا هستم”