1

پاره‌ای از ادعاهای روز مسعود کیمیایی⇐کارفرمایم را خیلی دوست دارم!!/چادر در فیلمهای من نشانه حجب و حیا نیست!!/ مصدق در ابعاد جبهه ملی آدم بزرگی نبود ولی…/اصلا لزومی به برگزاری “لیگ برجام” بود؟؟/ مردم ما باید تمرین گرسنگی می‌کردند یا …؟

سینماروزان: “خون شد” فیلمی از مسعود کیمیایی است که در اکران نصفه و نیمه سینماهای کرونازده حاضر است. فیلمی که با حمایت محمدصادق رنجکشان تولید شده. در همین روزها کیمیایی مشغول ساخت فیلمی با نام “خائن کشی” هم هست با حمایت اول مارکت همراه اول مخابرات.

به گزارش سینماروزان مسعود کیمیایی در گفتگویی به بهانه “خون شد” درباره تغییر و تحول جامعه در عین ثبات موتیف فیلمهایش به مجله “فیلم امروز” گفت: در مسیر تغییرات هرچقدر جلوتر میروی به آدمهایی برخورد میکنی که به یک فکر تبدیل شده اند مانند دکتر محمد مصدق. مصدق دست انگلیسی ها را از نفت کوتاه کرد و این کار خیلی مهمی بود و حتی مهمتر از شخصیت مصدق چون مصدق در ابعاد جبهه ملی آدم بزرگی نبود ولی نفت را برای مردم گذاشت و اینکه حالا نفت چطور خرج میشود، بماند.

کارگردان “سرب” و “جرم” ادامه داد: آیا من می توانم باور کنم که مثلا خانمها باید روسری سرشان کنند؟ زمانی که انقلاب شد من 37 ساله بودم و عده ای را دیدم که پرده سینما آزادی را شستند تا مثلا سینما را تطهیر کنند و اتفاقا یکی از دوستان خوبم در این مراسم تطهیر حاضر بود!

کیمیایی مدعی شد: در همان زمان در سینماها شعار میدادند مرگ بر کیمیایی یا فیلمسازی بود که بنا بود من و مهرجویی را بغل کند و منفجر کند!!

کارگردان “ردپای گرگ و قاتل اهلی” با رد برخی تصورات درباره نشانه گذاری در آثارش گفت: چادر در فیلم های من نشانه حجب و حیا نیست!!خیلیها چادر سر نمیکنند ولی از نظر حجب و حیا پای بند اخلاقیات هستند!! با چادر چیزی در نگاه من به زن تغییر نکرده. مادر من چادر سر میکند ولی خواهرم چادری نیست.

به گزارش سینماروزان کیمیایی با گریز زدن به اتفاقات سیاسی سالهای اخیر گفت: مساله برجام که من به آن “لیگ برجام” میگویم دقیقا شبیه یک لیگ بود که تیمهای درجه یک دنیا با پرچمهایشان آمده بودند تا به بقیه گل بزنند.

کیمیایی ادامه داد: آیا لیگ برجام به نفع ما بود؟؟  آیا لیگ برجام به نفع تاریخ بود؟؟ اصلا لزومی به برگزاری لیگ برجام بود؟ مردم ما باید تمرین گرسنگی میکردند یا تمرین افراشتگی روحی؟؟… من با تو تمرین دموکراسی نمیکنم چون من خودم دموکراسی دارم!

این کارگردان که فیلم تازه‌اش “خائن کشی” را با حمایت اول مارکت میسازد، اظهار داشت: بعد از سوالات بسیار گسترده از کارگران حزبی جهان، متوجه شدند ذات کارگران در ضدیت با سرمایه داری سیاه نیست که هیج بلکه صاحب کارشان و صاحب سرمایه را بسیار دوست دارند چون به آنها حقوق میدهد و حیات اقتصادیشان به او وابسته است…یعنی نوع زندگی ما طوری هست که من کارفرمایم را خیلی دوست دارم آن هم خیلی بیشتر از کسی که مرا تحریک میکند…

این کارگردان تاکید کرد: جایی که به آن تکیه میکنم “طبقه” من است. تمام هستی من از جایی میاید که متعلق به طبقه من است. آدم این حق را دارد که طبقه خودش را عوض کند ولی حق ندارد طبقه خودش را فراموش کند.

مسعود کیمیایی+علی اوجی
مسعود کیمیایی+علی اوجی




علی مطهری از یکطرفه بودن «ثریا» در موضوع برجام گلایه کرد/تهیه‌کننده «ثریا» مدعی بی‌علاقگی عراقچی به حضور در برنامه‌ای دوطرفه شد!

سینماروزان: «ثریا» از جمله برنامه های انتقادی رسانه ملی است که نشانه گیریش به سمت نقد کارگزاران دولتی اغلب با انتقاد مواجه شده است. پخش تازه‌ترین قسمت این برنامه با مضمون برجام با انتقاد علی مطهری از نمایندگان مجلس مواجه شد که از یکطرفه بودن این برنامه گلایه کرد ولی تهیه کننده «ثریا» مدعی بی علاقگی حضور عباس عراقچی و دیگر اعضای مذاکره کننده برجام در برنامه ای دوطرفه شد.

علی مطهری نوشت: از فضائل برنامه «ثریا» در شبکه یک سیما شنیده بودم اما ندیده بودم تا اینکه چند روز پیش به طور اتفاقی این برنامه را دیدم و دریافتم هر آنچه درباره آن می‌گویند صحیح است. در آن برنامه دو مهمان و یک مجری هر سه بر اشتباه بودن مذاکرات و توافق برجام پای می‌فشردند و این که نظام هرچه زودتر باید پای خود را از این منجلاب بیرون بکشد و چون می‌دیدند که ترکش این تیر به مقام رهبری نیز می‌خورد هرچند دقیقه یک بار هم می‌گفتند البته مقام ایشان که نمی‌تواند دائم وارد مسائل شود و تعیین تکلیف کند، و بدین‌وسیله تقصیر را به گردن دولتی‌ها می‌انداختند.

مطهری ادامه داد: معلوم نیست صدا و سیما کی می‌خواهد از این حالت یکطرفه بودن خارج شود و حرف طرف مقابل را هم پخش کند تا مردم بفهمند مذاکره و توافق برجام که از ابتدا تا انتهای آن با نظر رهبری انجام شد اشتباه نبود بلکه اشتباه بعد از توافق انجام شد که بخشی از نظام به خاطر جنگ قدرت و احیاناً منافع اقتصادی مصمم به اجرا نشدن برجام بود تا مبادا به نفع رقیب سیاسی‌اش تمام شود. اگر کل نظام یکپارچه و متحد بود و از مواهب برجام مانند سرمایه‌گذاری شرکتهای خارجی استفاده می‌کرد ترامپ هم نمی‌توانست به آسانی از آن خارج شود. با همه این احوال، همین برجام موجود امروز اروپا و بلکه اکثر کشورهای جهان را در مقابل آمریکا قرار داده و آمریکا را منزوی کرده است و از طرفی کشورها به فکر کنار گذاشتن دلار در مبادلات تجاری خود افتاده‌اند. اما با شناختی که از طرز فکر آقای دکتر علی‌عسکری رئیس سازمان صدا و سیما دارم بعید می‌دانم که ایشان از این گونه برنامه‌ها رضایت داشته باشد و به احتمال قریب به یقین برنامه‌هایی مثل «ثریا» از جاهایی بر او تحمیل می‌شود.

در واکنش به اظهارات علی مطهری محسن مقصودی تهیه کننده و مجری «ثریا» نوشت: از نماینده دولت بعید نیست، ولی از نماینده مردم انتظار دیگری می‌رود. «ثریا» بارها (بیش از چهار بار) از موافقان برجام به ویژه اعضای تیم مذاکره‌کننده در وزارت خارجه و همچنین مسئولان وقت بانک مرکزی جهت حضور در برنامه دو طرفه دعوت کرده است که عزیزان نپذیرفته‌اند. آخرین بار در دو سالگی برجام برنامه «ثریا» مناظره‌ای دو طرفه با حضور یکی از منتقدان جوان برجام و مدیر مسئول روزنامه شرق برگزار کرد، که متأسفانه به دلیل خالی بودن دست مدافعان برجام در مناظره و بازتاب‌های گسترده آن، وزارت خارجه در اقدامی عجیب و تاریخی اقدام به صدور بیانیه علیه برنامه «ثریا» نمود. پس از آن بیانیه، «ثریا» مجددا دو بار از آقای عراقچی و سایر اعضای تیم مذاکره‌کننده جهت حضور در برنامه‌ای دوطرفه دعوت کرد که نهایتا جناب آقای عراقچی اعلام کردند که فقط در صورتی در برنامه حضور می‌یابند که برنامه یک‌طرفه و تنها با حضور ایشان باشد! التفات فرمودید چه کسانی دنبال برنامه یک‌طرفه هستند!

مجری ثریا تصریح کرد: برخی به دنبال این هستند که بحث و نقد درخصوص برجام را مانند «نقد کردن هولوکاست در اروپا» ممنوع کنند تا هیچ کس جرأت نقد و بررسی برجام را نداشته باشد! حال جالب است که یک نماینده مجلس به جای دعوت از دولتمردان برای حضور در گفت‌وگوهای دو طرفه، به صدا و سیما فشار می‌آورد که حتی اجازه ندهد منتقدان در یک برنامه حاضر شوند و حرف بزنند. این را بدانید، تقریبا همه منتقدان برجام وقتی دعوت می‌شوند اصرار دارند که از مسئولان هم کسی حاضر بشود، هر چند در یک سال اخیر پیدا کردن کسانی که از برجام دفاع کنند بسیار سخت شده است…




«فروشنده» هم دوقسمتی شد

سینماروزان: «فروشنده» نام آخرین اثر اکران شده اصغر فرهادی بود که توانست دومین اسکار غیرانگلیسی زبان را هم برای سینمای ایران به دست آورد؛ فیلمی که به لحاظ دراماتیک و به خصوص تصویرسازی زندگی زنان بدنام به شدت بدوی عمل کرده بود اما ضرب شست محفل اسکار در برابر شاخ و شانه های ترامپ، مسیری را ایجاد کرد که این فیلم بتواند به اسکار برسد.

به گزارش سینماروزان اوایل سال جاری مستندی همنام اثر فرهادی از طیف موسوم به ارزشی تولید شد که به جریان‌ها و افراد فعال در پشت صحنه مذاکرات هسته‌ای ایران پرداخته بود؛ مستندی که برای اولین بار ناگفته‌هایی را درباره برجام افشا کرد.

همان زمان اعلام شد که فاز دوم مستند «فروشنده» به ادعای برچیدن سایه جنگ از کشور به واسطه این مذاکرات می‌پردازد. کار تولید مستند «فروشنده۲» توسط مرکز رسانه‌ای «فانوس فردا» به پایان رسیده است و این مستند به زودی رونمایی خواهد شد.

«فروشنده۲» در ادامه قسمت اول این مستند به زمزمه‌های مذاکرات جدید و فشار بر صنعت موشکی ایران می‌پردازد و ماجراهای ناگفته‌ای را در این باره افشا می‌کند.




ممانعت از نمایش «فروشنده» در دانشگاه شریف!

سینماروزان: اکران دانشگاهی یک فیلم مستند همنام آخرین اثر اصغر فرهادی یعنی «فروشنده» که به ادعای تهیه‌کننده آن به روشنگری درباره پشت صحنه برخی مسائل مربوط به برجام و سیاست خارجی و داخلی می‌پردازد با فشار جریان‌های غیردانشگاهی لغو شد.

به گزارش سینماروزان محسن حاج کرمی، تهیه‌کننده مستند «فروشنده» در گفتگو با «کیهان» گفت: موضوع مستند «فروشنده» اتفاقات سیاسی چهار سال اخیر است و سعی کرده با زبانی شفاف، صریح، مستند و مستدل به این اتفاقات بپردازد. این فیلم قرار بود روز گذشته (یکشنبه 20 شهریور) در دانشگاه صنعتی شریف به نمایش در بیاید، اما با دخالت برخی جریان‌های خارج از فضای دانشگاهی، اکران این مستند لغو شد. اتفاقی که در چند سال اخیر برای برخی فیلم‌ها و مستندهای انتقادی دیگر نیز رخ داده است.
وی درباره هویت جریان‌های لغو‌کننده نمایش مستند «فروشنده» هم اظهار داشت: مطمئنا آگاه سازی مردم درباره مسائل چهار سال اخیر و به ویژه برجام و سیاست خارجی به مذاق برخی خوش نمی‌آید. این درحالی است که از کسانی که ادعا و شعار آزادی بیان دارند، توقع می‌رود به این شعار پایبند باشند.
تهیه‌کننده مستند «فروشنده» البته از نمایش این مستند در سایر دانشگاه‌های کشور خبر داد و افزود: تا‌کنون بیش از 100 مرکز دانشگاهی در شهرهای مختلف درخواست اکران دارند. اما تصمیم ما این بود که اولین نمایش این فیلم در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شود. هر چند که هنوز هم احتمال دارد که این مستند با تأخیر در آن دانشگاه نمایش داده شود. اگر در دانشگاه شریف امکان نمایش فراهم نشود، دانشگاه‌های دیگری در تهران متقاضی اکران هستند که اکران را با آنها آغاز خواهیم کرد.
حاج کرمی درباره موضوعات مطرح شده در مستند «فروشنده» هم گفت: این فیلم پشت صحنه برجام و اتفاقات سیاست خارجی و داخلی را از بعد از مناظره‌های انتخاباتی سال 92 و حرف‌هایی که در این مناظرات مطرح شد، بررسی می‌کند. بحث اعتماد و رابطه با آمریکا، قول‌های اقتصادی مربوط به برجام و بررسی اینکه برجام و تحریم‌ها چه تأثیری روی مشکلات اقتصادی دارند و … در این فیلم تحلیل شده‌اند. یعنی مباحثی که برای مردم در آستانه انتخابات بسیار روشنگر هستند و این مستند می‌تواند جواب بسیاری از سؤالات مردم درباره مسائل چهار سال اخیر را بدهد. البته برای جریان‌های نخبگان و سیاسی هم مفید است و می‌تواند آگاهی بیشتری به آنها بدهد. به همین دلیل هم به نامزدهای انتخابات پیش رو پیشنهاد دادیم که این مستند را ببینند.
وی درباره سرمایه گذار این محصول رسانه‌ای هم توضیح داد: مستند «فروشنده» محصول مرکز فانوس فرداست که یک مجموعه خصوصی است و هزینه فیلم از طریق اکران‌های مردمی تأمین می‌شود و در تولید این مستند از سوی نهاد یا گروه خاصی حمایتی نشده است.




مستند «فروشنده» هم آمد!!!+عکس

سینماروزان: موفقیت «فروشنده» اصغر فرهادی در اسکار سبب ساز آن شده است که به تازگی فیلمی مستند با همین نام تولید شود!! فیلمی که می کوشد به زعم خود پشت پرده ای از مذاکرات هسته ای ارائه دهد!

فارغ از آن که در ضعف قانون کپی رایت در کشور ما عنوان فیلمی این چنین فراگیر خیلی زود توسط فیلمی دیگر به عاریه گرفته می شود اینکه نام سازنده این مستند مشخص نیست و در اخبار مربوطه صرفا به «محصولی از گروه مستندسازی فانوس فردا» بسنده میشود حائز اهمیت است.

به ادعای سازندگان، این مستند همنام فیلم فرهادی ماجرایی ناگفته از پشت پرده مناظرات انتخاباتی 92 و تحولات چهارساله پس از آن، اسناد جدید از شکل گیری برجام و نقش افراد و اشخاصی که تا به حال اسمی از آنها برده نشده در به ثمر رسیدن این توافق، از جمله موضوعات پرداخته شده در این مستند است.

همچنین آخرین آرایش انتخاباتی دولت در آستانه مناظره‌های 96 نیز بخش دیگری از این مستند خواهد بود. مستندی که برخی از چهره های متبوع جریان اصولگرا و از جمله شهریار زرشناس، بیژن پیروز، ناصر نوبری، حسین روزبه و مصطفی خوش چشم در آن حضور دارند.

فروشنده
فروشنده



صادرات پدر ایرانی به دنیا⇔از «فروشنده» تا چهارراه استانبول⇔از اسکار تا پلاسکو!!!

سینماروزان/مهدی کشاورز: فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی در اسکار پذیرفته شده است. این یعنی بسیاری از افراد صاحب فرهنگ و هنر دنیا با این فیلم ارتباط برقرار کرده اند؟! کارکترهایش را باور کرده اند!؟ صادر کننده واژه پدر ایرانی به اسکار بوده ایم؟! به بزرگترین گردهمایی هنری دنیا؟! آن هم در شرایطی که بازیگر زن فیلم در ژستی انتلکت مآبانه از تحریم اسکار گفته ولی از سوی کارگردان و نویسنده و تهیه کننده مورد تأیید اداره نظارت هیج واکنش مثبتی نگرفته!!!

پدر ایرانی در این فیلم چنین تعریف شده است: پدری که در سن و سال بالا نمی تواند امیال و هوسهای درونی خود را کنترل کند. پدر مسنی که کمتر نمونه اش را در خانواده های خود دیده ایم.

اما روز فاجعه پلاسکو  انگار روز پدر بود. روز پدر ایرانی. پدر فداکار. پدری که هر بار از خانه بیرون می زند فکر میکند آخرین بوسه را تقدیم فرزندش می کند. پدری که هیچ تضمینی برای برگشتش نیست.

پدر آتشنشان. پدری که بارها در زندگی اش آتش سوزناک بدهی ها و قسط های ماهیانه و هزینه بالای معیشت و تحصیل و دوا و درمان فرزندانش را خاموش کرده است. پدری که در طبقه منهای دوی آوارگاه سینه اش داغ است نه از این آتش! که در آخرین لحظات زندگی اش در لابلای گدازه ها  و زیر هزاران هزار کیلو خاک فقط نگران آینده زن و بچه اش بوده است.

زن و بچه ای که در آن خانه 50 متری اجاره ای با همان سفره های کم حجم و تک رنگ با همان آسمان سیاه، تفاوت دوران پسابرجام و پیش از برجام را احساس نکرده اند اما حالا تفاوت دوران پدر و پسا پدر را حس می کنند.

تصاویر مردان آتش نشان ایرانی به دنیا مخابره شده است. صادر شده است. دنیا دیده است که با پیش پا افتاده ترین روش ها و ماشین ها به جان آوار افتاده اند؛ به دل آتشفشان زده اند. مثل آن هشت سال. جان فدای جان. «فروشنده» نیستند! خیلی چیزها فروشی نیست.




یک منتقد پیشکسوت در رسانه اصلاح‌طلب، مهران مدیری را «شومن سفارشی» خواند!⇔چرا؟ چون مدیری دولت یازدهم را نقد کرده!!!

سینماروزان: سخنان کنایه واری که مهران مدیری هفته قبل خطاب به برخی مسئولان دولتی در “دورهمی” نثار کرد همچنان عواقب خود را دارد.

به گزارش سینماروزان بخش عمده منتقدان مدیری را رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت یازدهم تشکیل می دهند؛ یعنی همانها که به هنگام حضور محمدجواد ظریف در پشت صحنه «در حاشیه» کلی برای مدیری نوشابه باز کردند اما چون ورق برگشته و مدیری به میل خود یا اسپانسرهای برنامه اش به نقد دولت پرداخته این حق آنهاست که او را نقد کنند.

تازه ترین نمونه چنین نقدهایی توسط احمد طالبی نژاد برای “شرق” نگاشته شده است و طالبی نژاد تا جایی پیش رفته که مدیری را یک شومن سفارشی دانسته است.

متن یادداشت طالبی نژاد را بخوانید:

آبروی ازدست‌رفته مهران مدیری

سیاست و هنر هرگز آبشان توی یک جوی نرفته یا اگر رفته، به معجونی تلخ و گاه کشنده، تبدیل شده. نمونه‌ها در تاریخ بسیارند، از کمال‌الملک خودمان گرفته که قربانی همزیستی با درباریان شد تا مثلا سینماگران شوروی سابق که حتی پیش از فروپاشی آن نظام، از یادها رفتند. منظورم این است که بازی‌های سیاسی، کوچک و بزرگ نمی‌شناسد و خیلی هنر می‌خواهد که هنرمند در این بازی‌ها، سر به سلامت ببرد.

خطابم به مهران مدیری است که تا وقتی مستقل می‌اندیشید، حاصلش می‌شد مجموعه‌های طنز شبانه‌ای مثل پاورچین و نقطه‌چین و شب‌های برره و حتی قهوه تلخ که نوعی دهن‌کجی به تلویزیون هم بود. اما از وقتی این موقعیت طلایی را وانهاد و به انواع سفارش‌ها گردن نهاد، تبدیل شد به یک «شومن سفارشی» و زینت‌المجالس برخی میهمانی‌های سیاسی و تا آنجا درمانده شد که وقتی خواست به جایگاه پیشینش بازگردد، حاصلش شد «در حاشیه ١ و ٢» که نه آقایان سفارش‌دهنده را راضی کرد و نه تماشاگران مشتاق مدیری را.

شایسته است مدیری بشود زبان گویای جناح مخالف؟

در پس این دو مجموعه، نوعی سفارش جناحی تتق می‌زد؛ اینکه مثلا «این بار پوز پزشکان و بیمارستان‌های خصوصی را بزنید برادر مدیری و سفارش‌هایی از این دست که مدیری پذیرفت و یک هنرمند کارکشته و به قول لمپن‌ها کاربلد، تبدیل شد به شومن برنامه دورهمی که چون قرار است در هر برنامه، منویات آقایان را برآورده کند، کارش رسیده است به توهین و بددهنی و شعار‌های سطحی.

من باورم نمی‌شود مدیری که ادب و نزاکتش زبانزد همگان بود، کارش به آنجا رسیده باشد که جلوی دوربین رسانه مثلا ملی، خطاب به برخی مسئولان- احتمالا مقامات دولت فعلی- بگوید «بتمرگ سر جات». گیریم که برخی مسئولان شایسته انتقاد تندوتیز هم باشند که حتما هستند، اما شایسته است هنرمندی مثل مدیری، بشود زبان گویای جناحی که مخالف دولت مستقر است؟

حیف آن سابقه

یعنی تا این حد کارش گیر کرده که با پرت‌وپلاگویی و بیان مسائل خاله‌زنکی، بخواهد مقرب درگاه مدیران سیاسی سیما شود؟ آخر آقای مدیری، ما شما را به عنوان یک نمایشگر موفق و مستقل می‌شناسیم یا بهتر است بگویم می‌شناختیم؛ اما شما پاک آبروی خود و همکارانت را به بازی گرفته‌ای. شما را چه به شومنی؟ شما نمایشگری. حیف آن سابقه درخشان نیست؟ پیشنهاد می‌کنم گاهی نگاهی به پشت سر بینداز. شب‌های برره را ببین، قهوه تلخ را ببین و بعد مقایسه کن با کارهای پیش‌پاافتاده‌ای مثل آن مجموعه که درباره شبکه‌های خارجی مخالف نظام ساختی یا مجموعه عطسه و همین دورهمی که ساختنش از هر تازه از راه رسیده‌ای برمی‌آید.

به گمان من این تله‌ای است که سال‌های سال گرفتارش خواهی بود. دوستی می‌پرسید من نمی‌دانم چرا مجموعه مهمی مثل «معمای شاه» را داده‌اند به یک جوان تازه از‌راه‌رسیده و نداده‌اند مثلا به تقوایی یا کارگردان‌هایی در آن حد و اندازه. پاسخ دادم کارگردان‌های کارکشته و نخبه، هرگز زیر بار ساختن متون سطحی و شعاری نمی‌روند، مگر کسانی که جویای نام و البته پول هنگفت هستند. حالا خطابم به جناب‌عالی است. آیا مهران مدیری باید در جایگاه این جوانان سوسول‌مسلکی که شومن برنامه‌های سفارشی هستند قرار گیرد و با آنها در یک ترازو قضاوت شود؟




هم‌پیمانی با روس‌ها به بین‌الملل فجر رسید+عکس

سینماژورنال: روس ها در سالهای اخیر و در فضای سیاسی همواره به عنوان یکی از متحدان استراتژیک ایران نگریسته می شدند با این حال اتفاقات بعد از برجام و تلاشهایی که برخی رسانه های نزدیک به دولت در انتشار اخبار مربوط به وارد کردن پای برخی کشورهای دیگر اروپا و البته در کنار آن ایالات متحده به اقتصاد و صنعت و در نهایت فرهنگ ایران مطرح کردند این حدس را ایجاد می کرد که در دومین دوره بین الملل فجر لااقل برخی از سینماگران مطرح آمریکایی در جشنواره حضور داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال با این حال تنها چهره ای که تا اینجا مدیران بین الملل فجر از حضور وی به عنوان دستاورد برای جشنواره یاد کرده اند باز هم اهل روسیه است.

“الکساندر سوکوروف” کارگردان روس که همه افتخارش دریافت شیر طلای ونیز برای “فاوست”(2011) است- فیلمی اقتباسی که برآمده از “فاوست” گوته و “دکتر فاوست” توماس مان آلمانی بود- امسال به بین الملل فجر می آید.

این فیلمساز 64 ساله روس به بهانه نمایش “فرانکوفونیا” که این فیلم سال قبل در جشنواره ونیز رونمایی شده به تهران می آید تا تأییدی باشد بر ادامه هم پیمانی ایران و روسیه حتی در عرصه فرهنگ و در دوران پسابرجام.

جالب است در حالی این فیلمساز روس بناست به تهران بیاید که “فرانکوفینا” که مروری دارد بر تاریخچه موزه لوور در دوران اشغال نازیها، محصول سه کشور فرانسه، آلمان و هلند است و زبان غالب اثر هم فرانسوی است.

این است نتیجه بی‌توجی به توصیه های ناصحان

شايد نمايش اين فيلم به زبان فرانسوي در جشنواره فجر در غياب كارگردانان مطرح فرانسوی مرهمي باشد بر آلام مديراني كه به توصيه هاي ناصحان كه مبادا فجر را از زمان هميشگي خود جدا كنند گوش ندادند و  به هر دليل كه خود مي دانند بر طبل بين المللي شدن آن كوبيدند؛

ناصحاني كه مي‌دانستند به دلايل سياسي ، شرعي ، عرفي و قانوني نمي توان يك جشنواره بين الملليمانند  جشنواره هايي كه رويايش را دوستان در سر مي‌پروراندند داشت و همان بهتر که در هياهوي جشنواره  فجر داخلي و در زماني كه همه سرشان به سوداي سيمرغ و نگاه نو و حواشي اش گرم اس ، رفع تكليفي كرد و عكسهايي را به يادگار براي بولتن و احتمالاً آيندگان باقي گذاشت و  تمام.

اما بی توجهی به اندرزها باعث شد حكايت اين اشتباه هنمچنان باقي باشد و برای دومین بار دوستان به در بسته بخورند…

 

الکساندر سوکوروف در پشت صحنه "فرانکوفونیا"
الکساندر سوکوروف در پشت صحنه “فرانکوفونیا”



پرسش تأمل‌برانگیز روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب⇐چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسی روي زيرنويس‌ آثار هالیوودی نظارت ندارد؟

سینماژورنال: سیدعلی میرفتاح روزنامه نگاری که در روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” قلم می زند در تازه ترین یادداشتش با عنوان “طلبکاری زبان و ادب فارسی” از ارتباطی که می تواند برجام بر فرهنگ ایرانی بگذارد سخن گفته است.

به گزارش سینماژورنال وی در کنار ذکر مصادیقی درباره اثرات برجام و رفع تحریمها در توسعه فرهنگ ایرانی نقبی هم زده است به وضعیت فروش زیرزمینی فیلمهای روز هالیوود در ایران و البته از فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک سوال عجیب طرح کرده و آن هم اینکه چرا بر وضعیت زیرنویسهای این قبیل آثار نظارت ندارند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را به نقل از “اعتماد” ارائه می دهد:

هركسي در آب بيند نقش خويش

هركسي در آب بيند نقش خويش. حالا كه ديوار تحريم‌ها فرو ريخته و راه داد و ستد با غرب نسبتا هموار شده، هر كسي دنبال آن است تا مقدم بر بقيه كار خودش را راه بيندازد. سياستمداران و بازرگانان و صنعتگران از خيلي جلوتر كلاه متناسب با سر خود را از نمد برجام دوخته‌اند. بالاخره مدت‌ها در مضيقه بوده‌اند حالا مي‌خواهند دلي از عزا دربياورند. سهمي كه قرار است به ملت برسد گشايش اقتصادي و رونق كسب و كار است ان شاءالله.

از این اتفاق خجسته مردمان بسیاری نفع می برند

در جزييات توجه كنيد مي‌بينيد كه از اين اتفاق خجسته مردمان بسياري نفع مي‌برند. خيلي از خانواده‌ها كه نمي‌توانستند قانوني و سالم و حلال با كس و كارشان در امريكا و اروپا مراوده پولي داشته باشند و مدت‌ها دل توي دل‌شان نبود حالا با خيال راحت، بانكي و رسمي، مي‌توانند پول بفرستند و پول بگيرند. بحث پزشكي و دارويي هم هست. داستان‌هاي پر آب چشمي از بيماران و اطرافيان‌شان شنيده‌ام (لابد شما هم شنيده‌ايد) كه دل سنگ را آب مي‌كند. هر كس در آن ايام لطمه ديد گناهش به گردن مسببين تحريم‌هاي ظالمانه است و از اين به بعد هر كس از درد و رنج خلاص شود ثوابش به مسببين لغو تحريم مي‌رسد.

لغو تحریم به آب و هوا و آموزش و پروش هم برسد

ان شاءالله گشايشي در همه كارهاي ملت اتفاق بيفتد و خير اين لغو تحريم‌ها به معماري و محيط زيست و ژورناليسم و آب و هوا و آموزش و پرورش هم برسد. حالا كه تا حد زيادي دست‌مان باز شده فرصت خوبي است تا براي بي‌آبي و آلودگي هوا و پژوهش و شهرسازي و از اين قبيل هم فكري شود كه لابد مي‌شود. اما به نظرم مهم‌تر از همه اينها سهم فرهنگ و ادبيات را بايد از اين لغو تحريم‌ها طلب كنيم. حالا كه قرار است به همه اصناف و گروه‌ها چيزي برسد چرا به فرهگ و ادبيات و فرهنگيان و اديبان نرسد؟

پول در فرهنگ میشود “کیمیا” و “معمای شاه”

منظورم قطعا اين نيست كه بودجه‌هاي فرهنگي را زياد كنيد. از من بپرسيد، مي‌گويم نهادهاي فرهنگي همين پولي هم كه دارند زياد است. پول در صنعت تبديل به فولاد و شمش آلومينيوم و تراكتور و ماشين و لوله مي‌شود اما در فرهنگ -لااقل با اين مناسبات و عادت‌هايي كه ما داريم هبا و هدر مي‌شود. دود مي‌شود و به هوا مي‌رود گاهي هم آب مي‌شود و در خاك فرو مي‌رود. نهايت تبديل مي‌شود به «كيميا» و «معماي شاه».

يا تبديل مي‌شود به ده‌ها و صدها پروژه پژوهشي كه جز قرار گرفتن در طبقات بايگاني كارايي ديگري ندارند. سهم ادبيات از لغو تحريم‌ها پول نيست بلكه طلبكاري مان از توليد‌كننده‌هاي دنياست كه ازشان بخواهيم به زبان و ادبيات فارسي متعهد باشند و فارسي را به عنوان يك زبان اصيل محترم بشمارند. اين زبان فارسي كه الان در گوشي‌ها و دستگاه‌ها مي‌بينيد در اصل عربي هستند كه با زيركي «گچ» و «پژ» در آنها گنجانده شده‌اند. رعايت رسم الخط فارسي، نيم فاصله‌ها و كليدواژه‌ها در اصل بايد به عنوان يك شرط اوليه مطرح باشد تا هركس آن را رعايت نكند، نتواند در بازار ايران عرض اندام كند.

مایکروسافت موظف است ویندوز فارسی را در منوی اصلی خود بگنجاند

بحث ويندوز فارسي اورژينال هم هست. مايكروسافت بازار خوبي در ايران دارد و موظف است كه فارسي را در منوي اصلي خود بگنجاند. اينجا هم متر و معيار فرهنگستان است نه چهارتا كارشناس گمرك يا جوان خوش ذوق اهل كامپيوتر. كيبورد فارسي را تا حالا از روي كيبورد عربي كپي مي‌كرديم. اين كپي كاري با مشكلات فراواني همراه بود. حالا كه تحريم‌ها كنار رفته بايد طلبكار باشيم كه با نظارت فرهنگستان اين كار را بكنند.

چرا فرهنگستان نبايد روي اين زيرنويس‌ها نظارت كند

امروز فيلم قاچاق در ايران مثل ريگ بيابان روي زمين ريخته. ريدلي اسكات هنوز مريخي‌اش در امريكا اكران نشده كنار پياده‌روهاي تهران زير دو هزارتومن فروخته مي‌شود. اما با زيرنويس فاجعه. زيرنويس فيلم‌ها را هومن و امير و پونه و الهه، من عندي يا از روي دست گوگل ترنسليتور مي‌نويسند، پر از غلط‌هاي فاحش دستوري و ديكته‌اي و مفهومي.

چرا فرهنگستان نبايد روي اين زيرنويس‌ها نظارت كند و چرا نبايد مثل آدم، مثل همه جاي دنيا فيلم اورژينال بخريم و با زيرنويس مناسب ببينيم؟ ارشاد روي يك كلمه در كتابي با تيراژ پانصدتا خودش را پير مي‌كند غافل از اينكه هزاران هزار كلمه زيرنويس مغلوط در كنار خيابان عرضه مي‌شود و هيچكس عين خيالش هم نيست. حالا كه داد و ستد با غرب و شرق به امري عادي بدل شده خوب است كه ما از بنگاه‌هاي بزرگ اقتصادي بخواهيم و از واسطه‌هاي‌شان طلبكار باشيم كه كاتالوگ‌هاي فارسي درست و بي‌غلط را به توليدات‌شان پيوست كنند و منوهاي فارسي را در دستگاه‌هاي‌شان تعبيه كنند و…

حالا كه تحريم‌ها كنار رفته‌اند چرا نبايد فرهنگستان را طلبكار شركت‌هاي جهاني كنيم
فارسي ما به خاطر استفاده نكردن از معادل‌ها از بين نمي‌رود. اگر به جاي كامپيوتر نگوييم رايانه به جايي برنمي خورد. اما اگر به اين نحو غلط زيرنويس‌هاي فارسي عادت كنيم و به شكلي كه پيام فرستادن و پيام گرفتن متداول شده فارسي مغلوط و پر اشكال و نامفهوم و تا حد زيادي فينگليش به زبان محاوره مان راه يابند كه راه يافته‌اند و اگر زبان فارسي را طبق عادت از فضاي كامپيوتري و مدرن بازار حذف كنيم و از روي خوش ذوقي ورژن‌هاي عربي را تغيير كاربري بدهيم شك نكنيد كه خيلي زود نه از تاك نشان خواهد ماند و نه از تاك‌نشان. حالا كه تحريم‌ها كنار رفته‌اند چرا نبايد فرهنگستان را طلبكار شركت‌هاي جهاني كنيم. بازار ايران آنقدر وسوسه‌كننده هست كه توليدكننده‌ها به اوردهاي منطقي‌مان گردن بگذارند.




ساعاتی پس از اجرای برجام؛ بازیگر “بادیگارد” حاتمی‌کیا به آمریکا رفت+عکس

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سرشناس ایرانی امسال با “بادیگارد” به جشنواره فجر می آید.

به گزارش سینماژورنال “بادیگارد” داستان محافظی به نام حیدر را روایت می کند که حضور وی به عنوان محافظ یک دانشمند هسته ای، ماجراهای فراوانی را رقم می زند.

پرویز پرستویی، مریلا زارعی و بابک حمیدیان از جمله بازیگران “بادیگارد” هستند ضمن اینکه کامران نجف زاده مجری تلویزیون هم در فیلم نقش کوتاهی ایفا کرده است.

“فیلم نت” گزارش داده که نجف زاده یکشنبه 27 دی ماه تهران را به مقصد آمریکا ترک کرده است.

کامران نجف زاده خبرنگار واحد مرکزی خبر به همراه خانواده اش تهران را به مقصد آمریکا برای حضور در دفتر واحد مرکزی خبر در این کشور، ترک کرد.

وی دیشب در کشور دبی به سر می برد و امروز دوشنبه 28 دی ماه با پروازی از دبی به آمریکا رفت.

کامران نجف زاده در حضور در کشورهای مختلفی مانند فرانسه بعنوان خبرنگار اعزامی واحد مرکزی خبر را در کارنامه دارد.

بادیگارد
کامران نجف زاده و پرویز پرستویی در نمایی از “بادیگارد”



با رفع تحريمها مهناز افشار براي مردم آرزوي خوشبختي كرد!!+عکس

سینماژورنال: هرچند وصلت مهناز افشار بازیگر زن سینمای ایران با یک آقازاده سیاسی موجب آن شده است که وی به اندازه علاقمندان سینما در کانون توجه علاقمندان سیاست هم قرار گیرد اما این بازیگر در اغلب گفته های خویش سعی کرده این مسأله را طرح کند که فعالیتهای سیاسی خانواده همسرش ربطی به او ندارد.

به گزارش سینماژورنال آخرین بار همین چند روز قبل و زمانی که سوسن صفاوردی مادرشوهر افشار برای انتخابات مجلس اعلام حضور کرد بود که این بازیگر از هر گونه فعالیت سیاسی که قطعا انتخابات مجلس و حمایت از مادرشوهر خود در این انتخابات را هم شامل می‌شود اعلام برائت کرد.

با این حال افشار ساعاتی بعد از اجرایی شدن برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک که بیشتر ماهیتی سیاسی دارد و مرتبط با توافق جامع و نهایی هسته‌ای وین است، یک توییت فرستاد و در آن نوشت: اجرای برجام مبارک باشه و دلیلی برای صلح، خوشبختی، رونق اقتصادی و حال خوب ملت بزرگ ایران. خوشحالیتون پایدار.

این توییت واکنش بسیاری از مخاطبان فضای مجازی را هم به دنبال داشت که كوشيدند ارتباط میان این واکنش افشار كه خوشحالي از رفع تحريمهاست را با شایعاتی پیدا کنند که  درست يا نادرست درباره فعالیتهای اقتصادی همسر افشار حین تحریمها  و به بهانه دور زدن تحريم ها در حوزه  دارو و اقلام درماني وجود داشته است…

آيا اين توييت  به فراموشي  آن مطالب در فضاي مجازي خواهد انجاميد؟

توییت برجامی مهناز افشار
توییت برجامی مهناز افشار



کارگردان فیلم تبلیغاتی روحانی: آمریکا زیر برجام خواهد زد

سینماژورنال: در هیاهوی واکنشها نسبت به توافق هسته ای و برجام یکی از نزدیکان سابق رییس جمهور به انتقاد از برجام پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال حسین دهباشی کارگردان فیلم تبلیغاتی روحانی در صفحه اجتماعی خود به انتقاد از برجام پرداخته است.

دهباشی نوشته است: نشان به نشانی امضای اوباما بر حاشیه قانون نابودکننده صنعت ایرانگردی کشورمان که زیر میز برجام هم خواهند زد نه الآن البته وقتی آخرین ذره از اورانیوم از ایران خارج شد و قلب نیروگاه اراک از جا درآمد و آخرین سانتریفیوژ که از چرخش ایستاد، هیهات که حتی نخواهند گذاشت چرخ زندگی مردم ما بچرخد… .




سوژه سال ۹۴ نیکی کریمی چیست؟

سینماژورنال: نیکی کریمی بازیگر-کارگردانی که “شیفت شب” تازه ترین ساخته اش این روزها پیش روی مخاطبان قرار دارد این روزها بیش از هر چیز دیگر درگیر پاسخ دادن به پرسشهایی پیرامون همین فیلم است.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین اینکه ببینی او یادداشتی در روزنامه “اعتماد” را با نگاهی به جهان پیرامونی و دغدغه های این روزها ارائه کرده بدعت‎انگیز به نظر می‌رسد.

نیکی کریمی در این یادداشت از برجام گفته و اینکه برجام باعث شده ایرانیان آرام شوند و همچنین از ددغدغه های این روزهایش. جالب اینجاست که در خلال این یادداشت کریمی سوژه ای که این روزها درگیرش کرده را هم چنین معرفی کرده است: تضاد جهان بیرونی و درونی.

سینماژورنال متن کامل یادداشت نیکی کریمی را ارائه می کند:

برخلاف جهان وحشتناك بيروني، در خانه امن هستيم

اين روزها به اميدي كه سال ٩٢ در زندگي همه ما ايراني‌ها شكل گرفت فكر مي‌كنم و زندگي كه اميدوار شد. به اتفاق‌هاي اين دوسال و توافق هسته‌اي كه امسال رخ داد و باعث شد تا ما ايراني‌ها، در ناخودآگاه خود آرام و امن شويم؛ امنيتي كه برخلاف تمام اتفاق‌هايي كه در جهان رخ مي‌دهد، در ناخودآگاه ما ايراني‌ها وجود دارد.
اين‌همه خبرها و حوادث وحشتناك در جهان در حال رخ دادن است و همه ما در ناخودآگاه خود آن اضطراب و ترس از ناامني جهان را ضبط مي‌كنيم. اما اميدواري‌هاي اين چندسال اخير آنقدر به موقع بوده كه برخلاف آن جهان وحشتناك بيروني، در خانه امن هستيم.

سوژه سال 94 تضاد جهان درونی و بیرونی است
دغدغه اجتماعي اين روزهاي من به عنوان يك فيلمساز اجتماعي، همين روايتي است كه تعريف كردم. اگر از من بپرسيد كه اين روزها به چه فكر مي‌كني و كدام سوژه اجتماعي را براي سال ٩٤ انتخاب مي‌كني، همين تضاد جهان بيروني و دروني و همين نقطه اميدهاست.

دغدغه سال 92 درباره زنانی بود که می خواستند استقلال داشته باشند
سال ٩٢ اما، دغدغه‌ام چيزهاي ديگري بود. دغدغه‌ام درباره زناني بود كه مي‌خواستند استقلال داشته باشند، روي پاي خود بايستند و بتوانند از پس مشكلات بربيايند. دغدغه آن‌روزهاي من، «شيفت شب» شد؛ فيلمي كه حالا روي اكران است و كساني كه به سينما مي‌روند و آن را مي‌بينند، درك تازه‌اي از استقلال زنان در جامعه پيدا مي‌كنند. اصلا كار ما فيلمسازهاي اجتماعي همين است، همين كه اتفاقي، نكته‌اي، ماجرايي از آنچه در جامعه پيرامون ما رخ مي‌دهد را ببينيم و بعد آن را تبديل به داستاني و فيلمي كنيم تا مردمي كه به سينما مي‌آيند، نگاه و ديد تازه‌اي پيدا كنند.

هر فيلم اجتماعي، محصول زمانه خويش است
هر فيلم اجتماعي، محصول زمانه خويش است. محصولي كه اگر حرف درستي بزند، قطعا تاثيرگذار مي‌شود و مي‌تواند رابطه مستقيم با مردم جامعه برقرار كند. وقتي اين ارتباط برقرار شد، تماشاگر فكر مي‌كند و در راستاي همين انديشيدن است كه براي مشكلات و معضلات اجتماعي راهي تازه پيدا مي‌شود.

فرقي نمي‌كند كه مخاطب، مردم عادي باشد يا مديري مسئول
حالا ديگر فرقي نمي‌كند كه اين مخاطب مردم عادي باشد يا مديري مسئول. مهم اين است كه سينما، فيلم‌هاي اجتماعي و فيلمسازان اجتماعي مي‌توانند نقش مهمي در اطلاع‌رساني و نمايش داشته باشند و واسطه‌هاي خوب و اميني براي پيام‌رساني و هشدار و درخواست توجه به مسائل و معضلات اجتماعي. اين تاثيري است كه سينما دارد و توانايي كه مي‌تواند در جهت كمك به جامعه باشد و همراهي با مردمي كه به دنبال رشد، توسعه و از همه مهم‌تر اميد به زندگي هستند.




كدام برنامه مي‌تواند ركورد “نود” و “خندوانه” را جابه‌جا كند؟/روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب پاسخ داد

سینماژورنال: در روزهای بعد از توافق هسته ای دو جناح اصلی سیاست ایران درگیر بررسی جزییات این توافق موسوم به “برجام” بوده اند.

به گزارش سینماژورنال اخیرا هم بررسی برجام با حضور نمایندگان مذاکره کننده در موضوع هسته ای و نمایندگان مجلس صورت گرفت که فیلمهای آن نیز در فضای مجازی منتشر شد.

سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار اصلاح طلب تازه ترین یادداشتش در “اعتماد” را با این عبارت شروع کرده که اگر فیلم بررسی برجام روی آنتن می رفت قطعا بیشتر از “خندوانه” و “نود” مخاطب داشت.

البته که میرفتاح این ادعا را محلی کرده برای نقد برخی سیاستهای رسانه ملی.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاج را ارائه می دهد:

اگر پخش می شد رکورد می زد

اگر فيلم بررسي برجام را ـ تمام و كمال ـ پخش مي‌كردند، يقين كنيد كه از حيث تماشاچي ركورد نود و خندوانه را مي‌زد. اگر دي‌وي‌دي‌اش مي‌كردند و در شبكه خانگي به فروشش مي‌رساندند از قهوه تلخ هم پرفروش‌تر مي‌شد. همين مختصرش كه پخش شده كم تماشاچي نداشته، مشروح مذاكرات را هر سايتي گذاشته آمار بازديد و كليكش ١٠ برابر شده.

مردم ایران سیاسی اند

توي اين چند روز هر آدمي را با هر گرايشي و با هر سطح سوادي و هر سن و سالي ملاقات كرده‌ام بحث مذاكرات را پيش كشيده و از ظريف و زاكاني و بذرپاش و عراقچي و… قول‌هاي شنيدني نقل كرده. در امريكا هم مذاكرات كنگره را با كري و اعوان و انصارش پخش تلويزيوني كرده‌اند، اما اگر آمار بگيريم، ايراني‌ها بيشتر آن را ديده‌اند تا امريكايي‌ها. مردم ايران سياسي‌اند و از مناسبات سياسي دنيا ـ تقريبا ـ سردرمي‌آورند، اما امريكايي‌ها دنبال اين چيزها نيستند. نه فقط امريكايي‌ها كه مردم هيچ كجاي دنيا ذوق و سليقه سياسي ندارند. لااقل به اندازه ما ايراني‌ها جذب سياست و بازي‌هاي سياسي نمي‌شوند.

کلا از بازی سیاسی خوشمان می آید

شايد بگوييد مردم ايران چون در مذاكرات هسته‌اي ذي‌نفع و ذي‌مدخلند با حساسيت، اخبار و مسائل مرتبط با آن را دنبال مي‌كنند. دنبال مي‌كنند كه از آينده تحريم‌ها سردربياورند و از مناسبات سياسي كشورشان باخبر شوند. حتما تاحدودي همين است كه مي‌فرماييد، اما علاقه به سياست در ايران جدي‌تر و پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست كه منحصر به نفع و ضرر ـ يا اطلاع از نفع و ضرر ـ اقتصادي باشد. ما كلا از بازي سياسي خوش‌مان مي‌آيد و عين تماشاي مسابقه فوتبال لذت مي‌بريم وقتي مي‌بينيم كه ظريف جواب نبويان را مي‌دهد يا بذرپاش سوال مي‌پرسد يا جليلي مچ مي‌گيرد يا ولايتي از در مخالفت با تيم قبلي درمي‌آيد و…

جذابتر از مذاکرات، رقابت سیاسی است

بحث‌هاي سياسي از بوكس و فوتبال هم جذاب‌ترند. جذابيت نود را به حساب فوتبال نگذاريد، لايه پنهان نود «سياست» است و جذابيت اصلي برنامه به جذابيت حرف‌هايي برمي‌گردد كه بوي سياست مي‌دهد. در آرم نود ظاهرا شعاري هست كه به «فوتبال با سياست» اشاره دارد.

بخصوص در دوران احمدي‌نژاد خيلي‌ها پاي نود مي‌نشستند تا از همين فوتبال با سياست خبر بگيرند. جمله‌ام را اصلاح كنم پاي تلويزيون مي‌نشستند تا ببينند دعواي سياسي خودش را در فوتبال چطور نشان مي‌دهد. حالا هم چيزي كه بيش از مذاكرات هسته‌اي جذاب است رقابت سياسي‌اي است كه خودش را در اين عرصه نشان مي‌دهد.

رقابت طایفه جلیلی و ظریف

واقعيت اين است كه از تحريم و غني‌سازي و آراندوي و از اين قبيل مهم‌تر رقابت طايفه جليلي با طايفه ظريف است. آنونس اين رقابت را دو سال و نيم پيش در ميزگردهاي انتخاباتي ديده بوديم، آنجا كه دكتر ولايتي شيوه جليلي را نقد كرد و ليوان خريدن و چانه زدن را مثال زد. يادتان هست؟ غير از رقابت هسته‌اي، در آن ايام يك آنونس ديگر هم پخش شد. رقابت قاليباف و روحاني.

روز پخش برنامه اصلی است

امروز روز پخش برنامه اصلي است. بحث دوقطبي و يك قطبي نيست، بحث اين است كه تا سر بزرگ از زير لحاف درنيايد و ته دعوا را معلوم نكند جذابيت برنامه فروكش نمي‌كند. اينكه يك روز خبر واردات بي‌رويه دولت قبل و اسرار دكل دزدي عيان شود و روز ديگر طرف مقابل مذاكره‌كننده‌ها را تخطئه كند بلكه به خيانت متهم‌شان كند، اصل دعوا نيستند بلكه نشانه‌ها و سيگنال‌هايي هستند كه خبر از يك امر جدي‌تر و بزرگ‌تر مي‌دهند. اتفاقا اگر بخواهيم هرچه زودتر از فضاي دوقطبي بگريزيم و فاصله بگيريم چاره‌اش رسيدن به فينال رقابت است. لاپوشاني كردن و تظاهر به خوبي و خوشي و خنده چاره‌ساز نيست، تازه انتظارات را هم بالا مي‌برد. حالا كه داريم به انتخابات نزديك مي‌شويم چاره‌اي نيست كه به فينال مسابقه هم نزديك شويم؛ فينال فيناليست‌ها.

فینال را بزرگان مدیریت کنند

فينال مسابقه را اگر بزرگان مديريت كنند چيز بد و خطرناكي از دلش درنمي‌آيد اما اگر آن را به تعويق بيندازند و به لايه‌هاي زيرين و پنهاني‌اش بفرستند آن وقت خطرناك مي‌شود و زبانم لال كار را بر همه مشكل مي‌كند. يك نكته ديگر هم حالا كه بحثش پيش آمده بگويم. خيلي‌ها فكر مي‌كنند كه جذابيت شبكه‌هاي ماهواره‌اي به رنگ و لعابي است كه تلويزيون‌هاي غربي دارند.

درمان درد تلویزیون کمی آزادی است

من شنيده‌ام كه بعضي‌ها تحليل كرده‌اند كه بي‌حجابي و بي‌بند و باري و نمايش خشونت و مسائل شانزده سال به بالا ازجمله عواملي هستند كه باعث مي‌شوند آمار تماشاچي‌هاي ماهواره بالا برود. بعيد نيست اينها هم مي‌توانند عواملي باشند. اما به نظرم القاي اين نكته كه تلويزيون ما خيلي چيزها را لاپوشاني مي‌كند و به روي خودش نمي‌آورد و پنهانش مي‌كند مهم‌ترين عامل در ريزش مخاطب است.

درمان درد تلويزيون «كمي آزادي» است و اگر به برنامه‌هاي پربيننده اين سال‌ها نگاه كنيد، مي‌بينيد دوز آزادي‌شان بيشتر بوده است يا لااقل تلقي عمومي اين است كه نود و بيست و سي و خندوانه آزادترند به مسائلي بپردازند كه بقيه برنامه‌ها نمي‌توانند. چه مي‌خواهم بگويم؟ عرضم اين است كه اگر بخواهيد با ماهواره به‌طور جدي رقابت كنيد و از صحنه عمومي بر او فايق آييد چاره‌اش همين است كه اين ملاحظات دست و پاگير را دور بيفكنيد و دوز آزادي را زياد كنيد و بگذاريد آنچه گفتني است، گفته شود و مردم احساس نامحرم بودن نكنند. مردم محرمند و شايسته‌اند كه از همه‌چيز – علي‌الخصوص آن رقابتفينال ـ باخبر شوند.