1

آنها که عشق بازیگری هستند این راهنمای کاربردی را از دست ندهند⇐چگونه میتوان در آمریکا و اروپا، بازیگر شد؟

سینماروزان/ کیان کاووسی: یکی از دوستانم فرصت یافت تا برای صداپیشگی در یک فیلم داستانی مشارکت داشته باشد. در لحظۀ احضار، نگران بود آیا از آمادگی لازم برای انجام چنین مسئولیتی که، می توانست سرنوشت شغلی او را بکلی دگرگون سازد، برخوردار است یا خیر. داخل اتاق، با شجاعت کافی تعابیر خود را ارائه داد و با آغوش باز از انجام اصلاحات لازم استقبال کرد. هنرنمایی که تمام شد، دیگر نمی توانست چیزی به خاطر آورد. بی نهایتی که در یک چشم برهم زدن از برابرش عبور کرده بود. چندی بعد، طی تماسی مطلع شد برای صداپیشگی برگزیده شده است؛ آن هم برای فیلمی که بعدتر نامزد دریافت 5 اسکار شد! از شنیدن خبر پذیرش بال درآورد. تلاشهای پیگیر او به ثمر نشست اما، نه یک شبه. او مسیر سخت و طولانی را طی کرده بود تا به این نقطه برسد.

سالها در انگلستان، اروپا، و آمریکا زحمت کشید و از بین 114 آژانس، تنها 2 مورد حاضر شدند در ارتباط با کار او اظهار نظر کنند. او در جستجوی فرصتهای بیشتر بود. از اینرو، اروپا را به قصد آمریکا ترک گفت. کلیپهای متعددی برای ارائۀ کار خود تهیه کرد تا بالاخره مورد توجه یکی از آژانس ها قرار گرفت.

زمانی که نامش در کنار نام برندۀ اسکار ظاهر شد، اشک ناباوری از چشمانش سرازیر گشت. ایمان راسخی که او را تشویق به ترک وطن کرده بود به ناگاه موجب گردید تا درها برویش گشوده شود و موقعیت های خاص و ممتازی را در برابرش قرار دهد.

هنرپیشه شدن مسیر آسانی نیست و غالباً با خیل عظیم مردودیت ها، تردیدها و تنش های سخت توأم است. با این حال، آرزوی نائل آمدن به شغلی پایدار و پر بازده در این زمینه چندان دور از دسترس نخواهد بود چنانچه سه عنصر اصلی “استعداد”، “تلاش پیگیر” و مقدار زیادی “شانس” دست به دست هم دهند و آیندۀ شغلی درخشانی را برای افراد رقم زنند.

برداشت از حرفۀ هنر پیشگی در آلمان و فرایند آموزشی و اجرایی این حرفه دراین کشور دارای شباهت ها و تفاوت های زیاد با دیدگاههای رایج و شیوه ها و عملکردهای مرسوم در پایتخت سینمایی جهان، یعنی ایالات متحدۀ آمریکا، است. هر چه هنرپیشه مجهزتر باشد، بهتر می تواند نظر موافق فیلمسازان و سایر عوامل تصمیم گیرنده، از جمله تهیه کنندگان و کارگردان ها، را نسبت به توان و استعداد خود در جذب و تهییج تماشاچیان جلب نماید.

    برای مطرح شدن به عنوان یک هنرپیشه در آمریکا کافیست به اختیار در یک مدرسۀ مربوطه دوره دیده باشید و متعاقباً در مصاحبات و صداگذاری ها موفق عمل کنید. در برنامۀ آموزشی مراکز برجسته در نیویورک و لس آنجلس، برگزاری کلاس های عدیده برای آماده سازی هنرجویان جهت درخشش حرفه ای در سطوح جهانی پیش بینی شده است. کلاس ها 5 تا 6 روز در هفته و به صورت 6 ساعت در روز برگزار می شود و رئوسی چون ابتکار عمل، مطالعات صحنه ای، تولید صدا، شخصیت شناسی، حرکت، موسیقی، تاریخ تأتر و سینما، نبرد در صحنه و بازیگری صدا را در بر می گیرد.

جلسات تکنیکی از همه حائز اهمیت تر است و تابع شیوه ها و ویژگی های منحصربفرد هر مکتب  بازیگری می باشد. تکنیک “لی سترازبِرگ” یکی از شاخص ترین آنهاست و با حافظۀ حسی هنرجویان سر و کار دارد. آنان باید بتوانند با رجوع به خاطره ای در گذشته و یادآوری بوها، مزه ها، عواطف، دمای محیط و اجسام ثابت و محرک سازی شده، واقعیتی قدیمی را در زمان حال بازگو نمایند. و یا تکنیک “مایسنِر” که مبتنی بر خلق واقعیتی الهام گرفته از حقیقت بکمک رفتارهای واقعی است و طی آن هنرجویان باید با بهره جویی از برهم کنش های انسانی، و نه اجرای رُل، واقعیتی را بر اساس یک محتوای صد در صد حقیقی بیافرینند. فرایند شاخص این تکنیک عبارتست از “تمرین تکرار” که، در جریان آن، دو هنرپیشه مقابل یکدیگر قرار می گیرند و، بدون بکارگیری الفاظ رایج و پیچیده، عباراتی را در ایجاد آشنایی هر چه بیشتر و بها دادن به لحظۀ بوجود آمده، به زبان می رانند.

در بازیگری، روش های متعددی برای دگرگون سازی و تحول وجود دارد که از این بین می توان به “ستِلا اَدلِر” برای تشویق بازیگران به استفاده از قوۀ تخیل برای خلف حقیقت و یا تکنیک “یوتا هِیگِن” برای تحریک آنان به ابراز عواطف و تجربیات شخصی به جای تقلید صرف از عواطف و تجربیات شخصیت داستان جهت هرچه واقعی تر جلوه دادن صحنه ها اشاره داشت. همۀ این ابزارها و مهارت ها برای اجرای یک نقش خاطره انگیز به هنرجویان معرفی می شود.

 در آلمان، هنرپیشگان مصمم غالباً 2 یا 3 جلسه در هفته در کلاسهای بازیگری که حول آثار منتخب و به دقت موشکافی شدۀ کلاسیک، شامل نمایشنامه های دراماتیک و کمدی “میخایل چخوف”، “بِرتولد برِشت”، “ویلیام شِکسپیر” و بسیاری دیگر از این نویسندگان نامدار، شرکت می کنند تا درک عمیق تری نسبت به شخصیت های موجود در این آثار بیابند. بعد از یک جلسه تمرین تمام و کمال، صحنه هایی بکمک مدرسین خلق و به اجرا گذاشته می شود. در خلال این نمایش ها و با پرهیز از هر گونه ابتکارعمل افراطی که باعث مخدوش شدن اصالت کلی صحنه شود، بازیگران به مرور تکنیک های معرفی شده توسط شاخص ترین مکاتب بازیگری می پردازند. بازیگری باید بصورت خطی و، در عین حال، معتبر و نامتناقض باشد و از حیطۀ نمایش عدول نکند. بازیگرانی که مایل به توسعه و تعمیم مهارت های خود در سایر حیطه ها را دارند می توانند جداگانه در کلاس های خصوصی و خارج از برنامه ثبت نام کنند. بازیگرانی که علاقه مند به تغییر رشته و ورود به کار فیلمسازی و تصویربرداری هستند نیز می توانند در کارگاههای تخصصی که به اینمنظور تدارک دیده می شود شرکت نمایند. در برخی موارد، دوره های کارشناسی نیاز به حضور همزمان در برنامه های هفتگی با رئوس کارگردانی، تهیه کنندگی، رقص و موسیقی دارد تا، بطور همزمان، دروازه های جدید در دیگر زمینه های هنری بروی بازیگران گشوده شود.

صرفنظر از استعداد بازیگری، با اتکا به حضور صرف در کلاسها و بدون تلاش و تمرین خارج از برنامه نمی توان راه به جایی برد. در آلمان، بعد از فارغ التحصیلی، نمی توان بدون انعقاد قرارداد انتظار یافتن موقعیت بازیگری داشت. بسیاری از بازیگران به سالن های تأتر در سراسر کشور مراجعه می کنند و، بعد از چند بار محک خوردن، به عضویت رپرتوار این سالن ها در میایند تا، در قبال دریافت دستمزد هفتگی، برای مدتی معین در درام های کلاسیک و نمایشنامه های خودپردازی شده با موضوعات متنوع به ایفای نقش بپردازند. یک مسیر مطلوب با حاشیۀ زمانی امن. در خلال این دوره، بازیگران می توانند به آژانس های مختلف مراجعه نموده و، درصورت پذیرفته شدن، با درج مشخصات نوشتاری و تصویری، به فهرست آنلاین دفاتر سینمایی اضافه شوند. از این مرحله به بعد، همه چیز بستگی به آژانس طرف قرارداد دارد. فرایند پذیرش در دفاتر سینمایی معمولاً شامل یک مصاحبه کوتاه و یک خلاصه خوانی است. بازیگران همچنین می توانند از طریق همکاری با استودیو ها ، ضمن افزودن بر تجربیات خویش، ، با عوامل و دست اندرکاران آشنایی پیدا کنند. بسیاری از بازیگران دارای مشاغل پاره وقت و تمام وقت جانبی هستند و، هر زمان که فرصت دست دهد، به انجام بازیگری می پردازند.

در آمریکا، جدای از این موارد، می توان با “خود تبلیغی” و “ابتکارعمل” به فرصت های درخشان در امر بازیگری نائل گشت. ابتکار عمل کلید کسب معروفیت و ورود به عرصۀ فعالیت است. بازیگران می توانند در عرصه های مختلف ورود کنند و خودشان را به کارگردان ها اثبات نمایند. آنها قادرند فضای نمایش اجاره کنند و به اجرای نمایش در حضور مردم مبادرت ورزند. آنها همچنین این فرصت را در پیش روی خود دارند، تا بعنوان مهمان، در کنار شخصیت های حرفه ای در سینما و تلویزیون حضور بهم رسانند. همچنین، با شرکت در کارگاههای کارگردانی، موقعیت آشنایی با کارگردان ها پدید میاید و بر شانس گزینش بازیگران افزوده می شود. بازیگران می توانند از همتایان خود بخواهند تا آنها را به عوامل ذیربط توصیه نمایند. همچنین، هر بازیگری می تواند با تهیه و انتشار پکج های متنوع، برای خود یک نماینده بیابد. انعقاد قرارداد با مدیران و سرپرستان حربۀ دیگری است برای دریافت بازخورد و جلب توجه عموم نسبت به شخصیت های خاص در تولیدات سینمایی و تلویزیونی. علاوه بر این، بازیگران می توانند با ارسال درخواست به مراکز آنلاین، همانند “بَک استِیج” و “اَکتورز اَکسِس” و غیره و ذالک، کلیپ هایی را از هنر نمایی خود تهیه و تدوین کنند و آنرا برای تشخیص صلاحیت در اختیار نمایندگان و آزانس ها قرار دهند. آژانس ها نیز، به نوبۀ خود، کلیپ ها را برای معرفی افراد به دست اندرکاران تهیه و تولید محصولات بزرگ سینمایی و تلویزیونی ارسال می کنند. ضمن آنکه، “اینستاگرام”، “فیسبوک” و “تویتر” ابزارهای مناسبی برای پیگیری آنلاین موقعیت و عملکرد افراد است. بازیگران همچنین می توانند با یافتن شغلی در استودیوها، از نزدیک با نحوۀ کار آشنا شوند و، در خلال حضورشان، با افراد بیشتری آشنا شوند. بازیگران می توانند به طرق مختلف موفق شوند و، در نهایت، در رشتۀ خود کسب و کاری راه بی اندازند. محصولی که هر بازیگر ارائه می کند “خودش” است. بسته به نحوۀ تبلیغ “خود”، عوامل تصمیم گیرنده با شما، استعدادهایتان، ارزشهایتان و روحیۀ حرفه ای گرایی که از آن برخوردار هستید آشنایی پیدا می کنند و، بر اساس همین ارزش و روحیه، طالب شما می شوند و شما را برای مصاحبه و همکاری دعوت می کنند.

و در انتهای کار می رسیم به عامل مهم “شانس”. بسیاری ناچارند با قبول مشاغل حاشیه ای، نظیر دربانی و گارسنی و آموزش و سگ گردانی و نظافتچی، امورات خود را بگذرانند و خرج دوره هایی را که یک بازیگر باید در ان شرکت نماید تامین نمایند. همه کم و بیش با رمز موفقیت کسانی که روزگاری در خیابانها و صفوف اغذیه فروشی ها ملاقات می کردیم آشنایی دارند. معهذا، نمی توان بخت و اقبال را در موفقیت آنان نادیده گرفت. از همه جای دنیا می توان برای موقعیت های شغلی موجود ثبت نام کرد. منتهی مراتب، در صنعت فیلم و نمایش، کسانی که در آمریکا زندگی می کنند، به علت برخورداری از خیل امکانات، از شانس بیشتری برخوردار می باشند. هر کس سرنوشت خود را رقم می زند و ماحصل کار نیز بستگی به عملکرد شخصی دارد. ولی، چطور است که تنها عدۀ معدودی در غایت موفق به قدم زدن به روی قالی قرمز “هالیوود” می شوند و عدۀ کثیری باید با یک شغل بخور و نمیر تن در دهند؟ همه چیز بستگی به میزان استعداد، پشتکار، و اقبال شخص دارد. بازیگران برای موفق شدن نیازمند یک نهاد جا افتادۀ بازیگری دارند. درست همانطور که نمی توان انتظار داشت بدون بهره مندی از استعداد و صرفاً به اتکاء شانس و اقبال، به موفقیت در زمینۀ بازیگری نائل آمد و یا، برغم فقدان ابزارهایی چون “خود تبلیغی” و “ابتکار عمل”، معروف شد و به شهرت رسید. بازیگری حرفه ای است بسیار متنوع که نیاز به شخصیتی قوی و جا افتاده دارد. بازیگر شدن کار بسیار دشواری است ولی غیر ممکن نیست. کسب مهارت های لازم و قرار گرفتن در مکان مناسب در زمان مناسب می تواند زمان را به نفع ما رقم زند.




آیا جشن صنفی را با همایش فلان برند اشتباه گرفته‌اند؟؟⇐نیکی کریمی دبیر جشن عکاسان سینما شد!

سینماروزان/مهناز خدادوست: اینکه تاجران و فعالان اقتصادی بخواهند با استفاده از سلبریتیها شرایط دیده شدن هرچه بیشتر برند خویش را فراهم کنند کاملا منطقی است و در این سالها کم هم نداشته‌ایم برندهای گمنامی را که به واسطه تکیه بر شهرت سلبریتی‌های سینما یا ورزش توانسته‌اند در مدت زمانی کوتاه رقیبی جدی برای برندهای قدیمی شوند.

اما آیا در جشنی که کاملا صنفی است و متعلق به فن‌سالاران یک حیطه خاص سینما هم باید با استمداد از سلبریتی‌ها اسباب دیده شدن را فراهم کرد؟ در این راستا آیا حضور نیکی کریمی به عنوان دبیر چهارمین جشن عکاسان سینمای ایران منطقی است؟

جشن عکاسان سینمای ایران همان طور که از نامش برمی آید جشنی است ویژه صنف عکاسان سینمای ایران که اتفاقا چهره مشهور و به قدر خویش شناخته شده هم کم ندارد پس چرا باید یک بازیگر سینما بشود دبیر این جشن؟؟ لابد در توجیه این تصمیم بناست گفته شود نیکی کریمی سابقه عکاسی هم دارد و تا امروز چند نمایشگاه عکاسی نیز برگزار کرده است.

بله، ایشان سابقه عکاسی هم دارد درست مثل برخی بازیگرانی که سابقه خوانندگی یا حتی اجرا و نویسندگی دارند ولی کدام جشن مرتبط با موسیقی را دیده اید که دبیریش را به بازیگری دهد که یکی دو بار آوازخوانی هم کرده است؟؟ یا کدام جایزه ادبی را دیده اید که مدیریتش به بازیگری سپرده شود که هرازگاه چیزهایی هم نوشته است؟

اشتباه نشود؛ جایگاه بازیگری نیکی کریمی و تجربیات قابل تأملش در کارگردانی پوشیده نیست و این بانوی بازیگر نشان داده که حتی در آستانه 50سالگی هم یکی از وزنه‌های بازیگری سینمای ایران است اما جای نیکی کریمی نه در دبیری جشن عکاسان که دبیری جشن بازیگران یا حتی حضور در مرکزیت برگزاری جشن کانون کارگردانان است.

جشن صنفی نامش رویش است؛ جشنی که برای حرمت‌گزاری به صنف و اعضایش تدارک دیده شده.

حتی اگر بناست با استفاده از سلبریتیها اسباب توجه بیشتر به جشن عکاسان فراهم شود چه بهتر که از این سلبریتیها به عنوان مهمان ویژه یا در بخشهای جانبی استفاده شود و نه در مرکزیت جشن و آن هم به عنوان دبیر!




اظهارات رضا کیانیان روی آنتن زنده⇐۳ سال بازیگر دوره‌گرد تئاتر بودم/بیضایی گفت تو هرگز نمی‌توانی نقش عاشق را بازی کنی!/ کسی که می‌گوید بازیگری زندگی است، هیچ وقت نمی تواند بازی خود را تحلیل کند/الان اگر فیلم های دهه ۶۰ را ببینیم از سبک بازی‌ها خنده‌مان می‌گیرد!/در اختتامیه جشنواره تئاتر فجر از شوق گریه کردم

سینماروزان: رضا کیانیان که اخیرا با “کفشهایم کو” به شبکه خانگی آمده در برنامه «چشم شب روشن» بازیگری را کاری شبیه شعبده بازی و نوعی دیوانگی توصیف کرد و از این گفت که نمی تواند بهترین نقشش را انتخاب کند و همیشه بعدی اش را دوست دارد و به یکی از بزرگترین آرزوهایش در این حرفه رسیده است.
به گزارش سینماروزان این برنامه به تهیه کنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علاء چهارشنبه اول دی ماه با حضور اکبر نبوی کارشناس و منتقد سینما میزبان رضا کیانیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بود.
در ابتدای این برنامه، کیانیان با بیان اینکه احوال بازیگری در تلویزیون بد است، گفت: چیزی در تلویزیون بازی نمی شود، چون زمانی تعداد سریال ها خیلی زیاد بود، اما الان به این اندازه نیست. وضعیت بازیگری در تئاتر خوب است، چون چند روز پیش با مسئول جشنواره تئاتر فجر صحبت می کردم و به این اشاره کرد که بین 115 تا 150 تئاتر در ماه اجرا می شود.
بازیگر فیلم «روبان قرمز» با اشاره اینکه وضعیت بازیگری در سینما سال گذشته خوب بود، تشریح کرد: یک سال مقاله ای در مجله فیلم نوشتم که عنوان بازیگر نسل بدون جانشین را داشت. در آن زمان بازیگران سینما، بازیگران تئاتری قبل از انقلاب بودند و نگران بودم که بعد از آن چه اتفاقی می افتد؛ چون مکتبی نبود که درون آن بازیگر پرورش پیدا کند. اما سال ها بعد از رشد گروه های تئاتری شرایط بازیگری بهتر شد و مقاله ای نوشتم که خیالمان می تواند راحت باشد.
از شوق دیدن شاهکار بازیگران گریه ام گرفت
وی افزود: در جشنواره فجر امسال وقتی گروه بازیگرانی می دیدم که روی صحنه شاهکار می کردند، در اختتامیه از شوق گریه کردم.
نبوی نیز بیان کرد: گاهی در سنین خاصی بازیگر کم داریم. به عنوان مثال؛ بازیگر جوان اول کم داریم.
کیانیان در این باره اظهار کرد: جوان اول داریم، اما شکل آن تغییر کرده است. طی دوره ای در هالیوود قاعده این بود که جوانان خوشتیپ و قد بلند باشند و تمام هنرها را بدانند، اما از دوره ای داستین هافمن و آل پاچینو که ظاهر خوبی نداشتند، جوان اول شدند.
در ادامه نبوی خطاب به کیانیان گفت: سبک بازی شما خراسانی است. به عنوان مثال، در مکاتب شعری سبک خراسانی خیلی فخیم است و نوعی استواری بیرونی و لطافت درونی دارد. می دانم در بازی خود چندان به دنبال سبک نیستید، اما در عین حال نوعی صلابت و اقتدار دارید.
بیضایی گفت نقش عاشق نمی توانی بازی کنی
کیانیان با بیان اینکه نظر شما برایم جالب است، عنوان کرد: برای یکی از کتاب هایم به نام «بازیگری در قاب» با تعدادی از بزرگان سینما مصاحبه داشتم که بهرام بیضایی نیز یکی از آن ها بود و به من گفتند به نظرم نمی توانی نقش عاشق بازی کنی چون نگاه تو خاص است. پس از آن در یک مقطع زمانی خاص، عده ای دیگر معتقد بودند که غیر از نقش روشنفکر نمی توانی بازی کنم، اما پس از آن «فرش باد» را که شخصیتی زرنگ بود و «یک حبه قند» را که شخصیتی ساده در آن داشتم، بازی کردم.
بازیگری؛ کاری شبیه شعبده!
این بازیگر با اشاره به اینکه معتقدم بازیگری زندگی نیست بلکه نمایش است، گفت: وقتی تماشاگر بلیط می خرد و به تئاتر می آید، می داند که هیچ چیز واقعی نیست، اما با این وجود می نشیند و نمایشی که ما برایش ترتیب داده ایم، می بیند. من برای شما کاری شبیه شعبده انجام می دهم که مرا باور کنید.
کیانیان با بیان اینکه بازیگری چند ستون دارد، تشریح کرد: یک ستون روایت است؛ یعنی باید بلد باشیم قصه ای را به خوبی تعریف کنیم. یکی دیگر بازیگوشی به معنای بازی کودکانه است. آدم بزرگ بازیگوشی نمی کند و فکر می کند باید عاقل باشد اما اگر بازیگوش نباشیم، نمی توانیم نقشی را به خوبی بازی کنیم و تماشاگران را به وجد بیاوریم. آخرین مورد هم این است که بازیگر باید شعبده بلد باشد. تمام این ها یعنی نمایش و این اصلا زندگی نیست. مرحوم کیارستمی می گفت همه فکر می کنند فیلم های من واقعیت است، اما فیلم های من نمایشی از واقعیت است.
نبوی در ادامه این مباحث گفت: یک اما وجود دارد. شما می توانید کوه طلا را تصور کنید اما تصدیق نمی توانید بکنید. این قاعده درباره بازیگری برعکس است و ترکیبی از تصور، تجسم و تصدیق است و بازیگر شخصیتی را که نیست جان می بخشد. اگر این مثلث را در نظر بگیرید، به نوع نگاه و تفسیر استانیسلاوسکی، استراستبرگ و پس از آن کازان می رسید.
کیانیان با بیان اینکه دوره اول استانیسلاوسکی این طور بود، توضیح داد: آقای مه یر هولد می گفت تئاتر قراردادی بین من و تماشاگر است که ما در ناخودآگاهمان این قرارداد را می دانیم. استانیسلاوسکی برای اجرای «تاجر ونیزی» می گوید که چوب و لباس را از ونیز بیاورند تا روح ونیز در نمایش جاری شود؛ اما مه یر هولد معتقد است ما با قراردادی که داریم، کاری انجام می دهیم که همه تصور کنند اینجا ونیز است.
نمایشی از زندگی که ما می آفرینیم
وی تأکید کرد: از هر طرف برویم بازیگری نمایشی از زندگی است که ما می آفرینیم؛ چون دنیای نمایش قواعدی دارد که در دنیای واقعی کارساز نیست.
نبوی با بیان اینکه بازیگری را مثل مادر می بینم، گفت: نقش باید پرورش پیدا کند و به نقطه وضع حمل برسد. اگر در طول این زمان این مادر انواع ناپرهیزی ها را انجام دهد، روی جنین(نقش) تأثیر می گذارد. هدایت کارگردان سرجای خودش است اما کار اصلی را بازیگر انجام می دهد. اگر این موضوع را بپذیریم، از حیطه شعبده در بازیگری فاصله نمی گیریم؟
کیانیان پاسخ داد: به هیچ وجه؛ چگونگی پرورش نقش و حرکت در صحنه و تأثیرگذاری روی بازیگر مقابل مربوط به من به عنوان بازیگر می شود. تمام این ها همان چشم سومی است که استانیسلاوسکی به آن معتقد است. من بیشتر مه یر هولدی ام تا استانیسلاوسکی.
بازیگر فیلم «آژانس شیشه ای» ادامه داد: در دوران پرورش نقش باید بدانیم این نمایش زندگی است و نباید فریب انجام دادن آن را بخوریم. وقتی بازیگری می گوید من در این نقش زندگی کردم، کارش را غیرقابل نقد می داند چون به این اشاره می کند که متوجه نشدم چه کار کردم و وارد عالمی شدم که مرا با خود برد. شما به او می گویید که در فلان بخش بازی ات اشتباه کردی اما او می گوید به من ربطی ندارد و من زندگی ام را کردم.
وی افزود: شما آن بازیگر را نمی توانید نقد کنید اما مرا می توانید نقد کنید؛ چون لحظه ای که بازی می کنم تمام مسائلم را ناخودآگاه به دست گرفته و یک چشم سوم در حال کنترلم است که جزو ذاتم شده است. بعد از تمام شدن بازی، آن را مرور می کنم.
بازیگری نوعی دیوانگی است
کیانیان خاطرنشان کرد: بازیگری و هنر نوعی دیوانگی اما از نوع دوره ای است؛ یعنی وقتی نقش بازی می کنم دیوانه کاملم و زمانی که از آن بیرون آمدم، می توانم از آن فاصله بگیرم و دوباره به آن نگاه کنم. کسی که می گوید بازیگری زندگی است، هیچوقت نمی تواند بازی خود را تحلیل کند؛ اما بسیاری از بازیگران چشم سوم خود را کور می کنند.
وی افزود: وقتی روی صحنه تئاتر می روم به چشم تماشاگر نگاه می کنم تا بدانم چگونه اند و چرا به عنوان مثال، افراد انتهای سالن صحبت می کنند. پس از آن باید برای جلب توجه آن ها کاری انجام دهم و وقتی بازخورد مثبت بود، سعی می کنم همان را پرورش دهم و این یک بده بستان بین من و تماشاگر است.
بازیگر فیلم «یک بوس کوچولو» با بیان تجربه شخصی خود گفت: گاهی بازیگر مقابل پیشنهادی درباره نقشی که قرار است ایفا کند، می دهد و به من می گوید شما هم فلان کار را انجام بده؛ اما من می گویم شما هرکاری دوست داری انجام بده؛ اما به من نگو چه کاری باید انجام دهم.
سه سال بازیگر دوره گرد تئاتر بودم
وی افزود: او هر کاری انجام دهد، آمادگی این را دارم که روی آن سوار شوم. این درس به زمانی بر می گردد که 3 سال بازیگر دوره گرد تئاتر بودم. سال 57 همراه برادرم نمایش دوره گردی داشتیم و به دلیل اینکه تماشاگر پولی پرداخت نکرده، به عنوان بازیگر باید با هر روشی نگه می داشتم.
به یکی از بزرگترین آرزوهای بازیگری ام رسیدم
کیانیان با بیان اینکه تصمیم گرفتم در سینما هیچ نقشی را به خاطر به کار بردن ستون هایی که از آن نام بردم، تکرار نکنم، گفت: خوشبختانه تماشاگر چندسالی است که قبل از ورود به سالن سینما هیچ تصوری درباره نقشم ندارد و با خود می گوید که بروم تا ببینم این بار چگونه بازی کرده است. این یکی از بزرگترین آرزوهای بازیگری ام بود که به آن رسیدم.
نقش بعدی ام را دوست دارم!
وی با اشاره به اینکه بارها به این فکر کردم که کدام نقشم را دوست دارم و به نتیجه نرسیدم، عنوان کرد: همیشه نقش بعدی ام را دوست دارم؛ چون ایرادهای نقش های قبلی ام را معمولا می دانم و سعی می کنم در نقش های بعدی تکرار نکنم. هیچوقت از هیچ منتقدی دلگیر نشدم؛ چون بدتر از او نسبت به خودم بودم. من فیلم های بدم را از این زاویه دوست دارم اما از زاویه های دیگر خدا را شکر می کنم که مردم کمتر آن ها را دیده اند. خوشحالم که می توانم وجوه دیگری از خودم را تجربه کنم.
کیانیان در پاسخ به این پرسش که آینده را چگونه می بینید، بیان کرد: به طور کلی انسان خوشبینی هستم و همیشه فکر می کنم بعدها اتفاقات بهتری می افتد، اما زمانی که حال بدی دارم می گویم محکومم به امیدواری. همین الآن اگر فیلم های دهه 60 را ببینید ممکن است از سبک بازی ها خنده تان بگیرد؛ اما در دوران خود بهترین بود. اگر هنوز بسیاری از بازی های قدیمی دلنشین اند به این دلیل است که این افراد بیشتر به خودشان نزدیک بودند. هرچه بتوانیم خودمان را سنباده بزنیم و خودمان باشیم، روز بهتری داریم.



انتقاد رضا عطاران از سوءاستفاده در آموزشگاه‌های بازیگری

سینماروزان: رضا عطاران بازیگر و کارگردان ایرانی که در آثارش برخی از نابازیگران و بازیگران کمتر دیده شده را به بازیگرانی شیرین و مخاطب پسند بدل کرده است اعتقادی به سیستمهای آموزش بازیگری در ایران ندارد.

به گزارش سینماروزان رضا عطاران در حاشیه نمایش فیلم «چه خوبه برگشتی» در کیش درباره‌ی ارزیابی‌اش از وضعیت هنرجویان حوزه سینما گفت: پیش‌بینی این امر بسیار سخت است زیرا تعداد متقاضیان نسبت به جمعیت کشور بسیار بالاست، این در حالی است که نیاز سینما به این حد نیست به همین خاطر گاها از این توجه مردم به سینما سوءاستفاده می‌شود.

این بازیگر  ادامه داد: برگزاری برخی از کلاس‌های آموزشی که نه کیفیت دارد و نه شرایط خوبی یکی از این نمونه‌های سوءاستفاده است. کلاس‌هایی که صرفاً در جهت درآمدزایی انجام می‌شود لذا من فکر نمی‌کنم که این‌گونه اقدامات تأثیری بر آینده سینمای ایران داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه در آینده نیز قصدی برای آموزش بازیگری ندارد، افزود: باید شکل آموزش دچار تغییر شود، یعنی افراد برای آموزش انتخاب شوند نه اینکه هرکسی توانست پول پرداخت کند انتخاب شود و فکر کند صرفاً با این کلاس‌ها می‌تواند موفق شود.




جواد یحیوی: شهاب حسینی برای اجرا سواد خوبی نداشت!+عکس

سینماژورنال: در روزهایی که شهاب حسینی به واسطه دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن در کانون توجهات قرار دارد و همه در حال مدح او هستند جواد یحیوی مجری سالهای قبل تلویزیون از این گفته که شهاب در زمان مجری گری در تلویزیون سواد خوبی نداشت.

به گزارش سینماژورنال شهاب حسینی قبل از آن که وارد بازیگری شود در تلویزیون برنامه هایی مانند “اکسیژن” و “آفتابگردان” را در شبکه های دو و جام جم رسانه ملی اجرا می کرد و البته که همین حضورهای تلویزیونی بود که باعث دیده شدن شهاب شده و توسط محمدهادي كريمي فيلمنامه‌نويس و مجري طرح “رخساره”  به امیر قویدل کارگردان این فیلم معرفي شد و در نهایت اولین حضور سینمایی اش را تجربه کرد.

جواد یحیوی مجری ممنوع التصویر رسانه ملی که در هفته های اخیر به سراغ فضای اینترنت رفته و برنامه ای تصویری را برای فضای مجازی اجرا می کند در گفتگو با “تماشاگران امروز” ضمن اشاره به خاطرات همکاری با شهاب حسینی در رسانه ملی گفته است: شهاب هیچ وقت در تلویزیون استار نشد…”اکسیژن” برنامه اش گرفت ولی من بعد از آن هم با شهاب یک برنامه اجرای دونفره داشتیم ولی برنامه دیده نشد. شهاب خیلی کار هوشمندانه ای کرد که سراغ بازی رفت. او مغز اجرا نداشت.

یحیوی ادامه داد: امروز با شهاب که حرف میزنی متوجه می شوی سوادش هم افزایش پیدا کرده اما آن روزها برای اجرا سواد خوبی نداشت.

شهاب یادش نمی ماند و تپق می زد…

جواد یحیوی خاطرنشان ساخت: من و شهاب یک برنامه ضبط می کردیم که تولیدی بود. با من جدا می گرفتند با شهاب هم جدا ضبط می کردند. من می رفتم در استودیو پلاتوهای 8 برنامه را می گفتم و می آمدم. بعد قرار بود فردایش با شهاب بگیرند و دوباره پس فردا، من. می دیدم سه روز من را آفیش نمی کنند. می پرسیدم، می گفتند برنامه شهاب پیش نمی رود.

یحیوی افزود: بعد شهاب مرا می دیدی می گفت چطور می روی 8 برنامه را می گویی و می آیی؟ می گفت من یادم نمی ماند؛ تپق می زنم و… سرعت را پایین بیاور تا با هم برویم. شهاب حضور ذهن و تمرکز و حاضرجوابی اجرا را نداشت. امروز از این نظرها خیلی بهتر شده. مساله این است که شهاب مال این کار نبود و استعداد خودش را پیدا کرد.

شهاب حسینی و جواد یحیوی
شهاب حسینی و جواد یحیوی در جشن معرفی شهاب به عنوان مدیر فرهنگی یک برند فرش



واکنش مریلا زارعی به ادعای امین تارخ درباره سوء‌استفاده از علاقمندان زن بازیگری

سینماژورنال: صحبتهای چندی قبل  یکی از تهیه کنندگان سینما که درباره بروز پدیده اعتیاد در میان اهالی سینما سخن گفته بود اخیرا پیوند خورده است با گفته های امین تارخ درباره سوء استفاده های اخلاقی از مشتاقان زن بازیگری.

به گزارش سینماژورنال تارخ که چند سالی است در کنار بازیگری به وادی تربیت بازیگر روی آورده و آموزشگاه بازیگری راه انداخته در یکی از تازه ترین گفتگوهایش که با “جام جم” انجام شده به صراحت به سوء استفاده های مالی و اخلاقی از علاقمندان بازیگری اشاره کرده است.

تاریخ گفته است: برای کسانی که وارد حرفه بازیگری شده‌اند، حرفی ندارم. اما برای کسانی که وارد نمی‌شوند چند نکته وجود دارد؛ برخی از افراد میانی که در آثار نمایشی حضور دارند تصمیم‌گیرنده هستند. آنها از بازیگران مرد توقع پول و از خانم‌ها متاسفانه توقعات دیگری دارند. به نظرم باید این هشدار به گوش مسئولان برسد که اگر این جریان ادامه پیدا کند، فضا آن‌قدر آلوده خواهد شد که خانواده‌ها از ورود فرزندانشان به حرفه بازیگری جلوگیری خواهند کرد.

چند سال قبل ارشاد ورود پیدا کرد

وی ادامه داده است: من از شرایط ورود بازیگران به دنیای حرفه‌ای انتقاد می‌کنم چون شرایط اصلا خوب نیست. چند سال قبل هم شرایط همین‌گونه بود، آن زمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوع را مطرح کردم، مدیران مسئول دو خط تلفن ایجاد کرده و از بازیگران خواستند اسامی کارگردانان، تهیه‌کنندگان و… را که از بازیگران برای حضور در آثار نمایشی درخواست پول و یا چیز دیگری می‌کنند به این وزارتخانه معرفی کنند.

این بازیگر خاطرنشان ساخته است: آن سال با برخی از متخلفان برخورد‌ شد. اکنون هم شرایط شبیه آن سال شده است، به نظرم اگر نظارت درستی به‌وجود‌ آید و مسئولان با چند نفر برخورد کنند، دیگران از این کار اجتناب خواهند کرد.

مریلا زارعی: در جریان این اتفاقات و دلایل آن نیستم

به گزارش سینماژورنال گفته های تارخ هرچند تازه نیستند و بسیاری از روزنامه نگاران حوزه سینما بارها در این باره گلایه های بازیگران را شنیده اند اما واکنش مریلا زارعی به این گفته ها هم در نوع خود جالب توجه است.

زارعی که در سالهای اخیر به بازیگر ثابت آثار ابراهیم حاتمی کیا بدل شده و از “دعوت” و “گزارش یک جشن” تا “چ” و “بادیگارد” حضور داشته درباره صحبتهای تارخ به “شفاف” گفته است: واقعا من در جریان این اتفاقات و دلایل آن نیستم، ما نمی توانیم راه برویم و قسم بخوریم که سینما تمیز و پاک است.

من و همکاران دیگرم بیست سال است که با شرف در سینما کار می کنیم

وی ادامه داده است: من قضاوت نمی کنم؛ ممکن است از دید آدم های مختلف و تجربیات آنها کثیف باشد اما هر محیطی می تواند تمیز یا کثیف باشد و هر انسانی می تواند سالم یا ناسالم در هر محیطی زندگی کند که به خود شخص ارتباط دارد.

مریلا زارعی که در جشنواره سی و سوم با درام “شیار143” که حاتمی کیا در قامت حامی آن ظاهر شد سیمرغ بهترین بازیگری زن جشنواره را گرفت خاطرنشان ساخته است: من و همکاران دیگرم بیست سال است که با شرف در سینما کار می کنیم و امیدوارم حرف این دوستان درست نباشد.




دلنوشته نویسنده سینماژورنال برای بازیگری که با بدترین توهین‌ها از پاسخ به یک سوءتفاهم طفره رفت/ بازیگر عزیز! دست مریزاد!

سینماژورنال/علی کیانی‌موحد: وقتی جلوی من نشستی و جمله ای نخ نما شده را گفتی با این مضمون که “محبوبیت با شهرت فرق داره” فکر کردم واقعا به آن اعتقاد داری. فکر نمی کردم حتی در یک گفتگوی صمیمی هم در حال نقش بازی کردن باشی.

دست مریزاد بازیگر جان که از عهده نقشت خوب بر آمدی اما حیف که ایفای نقشت تا آخر گفتگو ادامه نداشت.

از بزرگان نام بردی و همیشه حرف از استاد مشایخی و محبوبیتش زدی. به احتمال زیاد خودت را هم با وی مقایسه می کنی اما مشایخی ها کجا و تو کجا؟! تویی که این روزها راه کاسبی را خود فرا گرفته ای!

جناب بازیگر به لطف همان  دو سریال تاریخی دهه شصت و چند بازی اخیر در سریالهای مناسبتی تولیدشده توسط رفقایی که جشن های درجه سه را مدیریت می کنند، دکانت حسابی گرفته واقعا چقدر خود را محبوب می دانی؟!

چرا تا بحث به خروجی آموزشگاهتان رسید رگ غیرت تان بیرون زد؟
نمی دانم چرا تا حرف از آموزشگاه و خروجی آموزشگاهتان شد به ناگاه یقه خود را پاره کرده و با بدترین الفاظ به ما تاختی که در حال چرت گفتنیم و دستگاه رکوردمان را پرت کرده و ما را از دفتر خود بیرون کردی؟ مگر چه حرفی زدیم؟! یعنی یک سوال ساده درباره آموزشگاهی که شهریه هر ترمش پنج میلیون تومان است، جزو خطوط قرمز شماست؟!

من را به فکر فرو بردی که در این سالها چقدر از علاقمندان سینما کاسبی کردی و چند نفر آنها از قبال بودن در کنارت به موفقیت رسیدند؟! تنها سی نفر! آن هم به ادعای خودت. پس بقیه چه شدند؟!

اجازه نقد سیستم آموزشی دولتی را داری اما کسی نباید سیستم شما را نقد کند!!!
امروز دانشگاههای ایران را کوبیدی که چرا خروجی ندارند اما زمانی که حکم شد مست گیرند، برآشفته شدی.

چطور است که شما می توانی تمامی سیستم آموزش هنر در کشور را با تندترین الفاظ تحقیر کنی اما کسی نباید از شما درباره برخی سوءتفاهمات پیرامون سیستم آموزشی خودتان پرسش کند.

دلم به حال علاقمندانت می سوزد وگرنه…

آقای بازیگر! دست مریزاد! الحق نشان دادی شهرت متفاوت است با محبوبیت. نه به استقبال اولیه ات که برای گفتگو سراغت آمدیم و نه به حرف آخرت که وقتی الان مشغول به کار نیستی، چرا ازت مصاحبه گرفته ایم؟!
تناقضهای رفتاریت را چگونه توجیه کنم؟؟ با چه معیاری می توان آن همه درشتی و ناسزا را قضاوت کرد؟
دلم به حال علاقمندانت می سوزد که برخی از آنها تو را می پرستند وگرنه فایل صوتی توهین هایت زودتر از اینها رسانه ای می شد.

اگر کسی استعداد نداشته باشد بهش حقیقت را می گویی یا…؟

کاش کمی هم صفا و صمیمیت را از چهره هایی چون فرهاد آییش یاد می گرفتی. یاد حرفش افتادم که گفت به خاطر عذاب وجدان دیگر تدریس نمیکند چراکه خیلی از جوانهایی که سراغش رفته اند، استعداد این کار را نداشتند و به خاطر پول نمی توانست سر آنها را کلاه بگذارد.
راستی اگر فردی در کلاسهای تو استعداد نداشته باشد، به وی راستش را می گویی یا از خیر پنج میلیون تومان نمی توانی بگذری.

ای کاش..

بازیگر عزیز! آموزشگاه دار محترم! فعال صنفی گرامی! کاش تا آخر گفتگو به بازی ادامه می دادی و این چهره مغرور و بی تعقل را به ما معرفی نمی کردی.گفتنی زیاد است اما…