1

بازیگر فیلم ۳ارگانی قتل موسی خیابانی بیان کرد⇐ تا توانستم برای روحاني رأي جمع كردم/ از تندروهاي اصلاحات همانقدر دلگيرم كه از تندروهاي اصولگرا/در وقايع سال ٨٨ تصاويري از هر دو طيف ديدم كه واقعا جاي تعجب داشت!!/در جنگ آسيب ديده‌ام اما نمي‌توانم منتقد هم نباشم

سینماروزان: هادی حجازی فر که بعد از سالها فعالیت در تئاتر با ایفای نقش احمد متوسلیان در درام مستندنمای «ایستاده در غبار» به مخاطبان معرفی شد، در فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که واقعه نگاری قتل موسی خیابانی بود در قالب کاراکتری عملگرا ظاهر شد که به دنبال رفتن،ریختن و زدن بود!!!

به گزارش سینماروزان حجازی فر که اخیرا هم درگیر همکاری با ابراهیم حاتمی کیا در «پرواز به وقت شام» بود در گفتگو با «اعتماد» پیرامون اینکه آیا واهمه این را ندارد که با حضور در چنین آثاری چهره ای تیپیکال از او برای مخاطب به جای بماند بیان داشت: من شأن هنر را آنقدر بالا مي‌دانم كه برايم مهم نيست عامه مردم چه مي‌گويند. در حال حاضر هم مغضوب دو گروه سياسي هستم. سر وقايع سال ٨٨ تصاويري از هر دو طيف ديدم كه واقعا جاي تعجب داشت. حالا مي‌گوييم سرباز ضد شورش را اگر رها كنيد، نابود مي‌كند و اصلا كارش همين است اما خشونتي كه يك آدم معمولي نسبت به جوان ١٨ ساله هموطنش از هر دو طرف اعمال مي‌كند، چه توجيهي دارد؟ بسيجي با غير بسيجي. به خدا اينها ترسناك است!

وی ادامه داد: جواني كه با هر تفكري مادري دارد و انتظارش را مي‌كشد. او هم هموطن من است، همان كه الان گوشه‌اي گيرش آورده‌ايم و كتكش مي‌زنيم. نه سرباز ضد شورش. من دارم كتكش مي‌زنم. من مي‌ترسم از اين دور شدن‌ها. از اين عصبانيت‌هاي دو طرفه. از اختلافي كه به نفرت تبديل شود. مي‌دانيد زيباترين تصويري كه در انتخابات اين دوره رياست‌جمهوري ديدم، چيست؟ تصويري بود كه دو نفر دست در گردن هم انداخته‌اند و يكي عكس رييسي را در دست داشت و ديگري عكس روحاني را. با وجود اينكه تا توانستم به نفع آقاي روحاني راي جمع كردم، اما از ديدن اين تصوير كيف كردم. اينكه آدم‌ها با وجود اختلاف كنار هم بمانند. متاسفانه وقتي اصول تيز مي‌شود، آدم‌ها زخم مي‌خورند و با هم درگير مي‌شوند. وقتي پاي نسبت خوني و رفاقت وسط مي‌آيد، بايد سياست كمرنگ شود. به همين خاطر من عاشق اتفاقات ملي‌ام.

این بازیگر افزود: يك بار هم مطلبي نوشتم كه ما در عزاهاي ملي، متفرق‌تريم اما در شادي ملي خيلي متحد مي‌شويم. من چهره‌هاي معتدل را از هر دو طرف دوست دارم. با اينكه به وضوح طرفدار اصلاحاتم اما از تندروهاي جبهه اصلاحات همانقدر دلگيرم كه از تندروهاي اصولگرا.

هادی حجازی فر با اشاره به افراط و تفریطهای سیاسی بیان داشت: ‌اي كاش روزي برسد كه بتوانيم همه‌چيز را درست تشخيص دهيم. لازمه اين تشخيص درست هم داشتن معيار است، تا معيار درستي از هر دو طرف نداشته باشي، نمي‌تواني به تشخيص برسي. يادمان نرود قبل از هر چيزي يك كشور و نظام مستقر وجود دارد كه حاصل خون هزاران شهيد است. هيچ‌ كس نمي‌تواند منكر اين مساله شود. من از سوءاستفاده كردن از خون‌هاي ريخته شده ناراحتم اما نمي‌توانيم و هرگز نبايد آنها را منكر شويم. فيلم سياسي ساختن و بازي كردن بالاخره عواقبي هم دارد و طبيعي است كه از هر دو طرف مورد فشار قرار بگيري. آرزو مي‌كنم روزي برسد كه تنها حركت سياسي ما راي دادن باشد. همچنان معتقدم هنر و ادبيات مي‌تواند دنيا را نجات دهد و دغدغه‌ام هم همين است. مي‌گويم كاش سياسي نباشيم اما نصف حرف‌هايم سياسي شد. خودم مثال نقض حرف‌هايم شدم. خب من عاشق اين كشورم. در تمام انتخابات‌ها شركت كرده‌ام. در جنگ آسيب ديده‌ام اما نمي‌توانم منتقد هم نباشم. انتقاد بيمه حوادث اين كشور و حكومت است.

این بازیگر با میانه رو خطاب کردن خود تأکید کرد: تا زماني كه چيزي را باور نداشته باشم انجامش نمي‌دهم. من در زندگي‌ام مجموعه عجيبي از اصلاح‌طلبي و اصولگرايي‌ام. سعي مي‌كنم وسط بايستم، نه به اين خاطر كه همه را داشته باشم، نه! در انتخابات رياست‌جمهوري هم علني موضع‌گيري كردم و خيلي از طرفدارانم ناراحت شدند اما چيزي كه از نظرم حق است، مي‌گويم. من به همه فيلم‌هايي كه در آنها بازي كردم اعتقاد دارم. حتي فيلمي كه درباره سوريه ساخته مي‌شود و از اين فيلم هم دفاع مي‌كنم. واقعيت اين است كه امريكا ما را دوست ندارد، نه تنها ما، بلكه همه كشورهايي كه در جهان سوم جاي مي‌گيرند را دوست ندارد. شايد بخشي از اين نگاه از تفكرات چپي‌ام ناشي شود كه انگار وارد ژن همه ما شده است. ليبرال‌ترين آدم‌ها هم وقتي از كاخ سفيد صداهاي نامربوط مي‌شنوند رگ گردن‌شان بيرون مي‌زند. باور كنيد پرسشنامه دست‌شان بدهي و اسم نخواهي اسم چگوارا و كاسترو و سيمون بوليوار و… هنوز تيك خواهد خورد در محبوبيت.




واکنش یک مدیر سازمان ارزشی اوج به طعنه‌های کارگردان «ایستاده در غبار»⇐تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه دوستت دارند!!!/هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی!!!/این چندمین بار بود که ما را رنجاندی!!!

سینماروزان: به تازگی نسخه تلویزیونی «ایستاده در غبار» اولین فیلم بلند محمدحسین مهدویان که با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج به تولید رسید روی آنتن رفته است.

به گزارش سینماروزان با این حال مهدویان واکنشی مثبت به پخش نسخه تلویزیونی فیلمش نشان نداده و در متنی اجتماعی و طعنه آلود نوشته است: خیلی‌ها می‌پرسند چرا حرفی از نسخهٔ سریال «ایستاده در غبار» نزدم؟ پاسخ‌اش خیلی ساده است. چیزی که هنوز خودم ندیده‌ام را به کسی توصیه نمی‌کنم. نه اینکه نگذاشته باشند که ببینم. نه. خودم ترجیح دادم نبینم. «ایستاده در غبار» برای من‌‌ همان فیلم صد و چهار دقیقه‌ای است که در سینما‌ها اکران شد. این سریال براساس یک توافق قدیمی آماده شد و من هم به دلایلی باید تن درمی‌دادم. چاره‌ای نبود. الان هم واقعا درست نمی‌دانم این نسخهٔ نادیده اصلا خوب از آب درآمده است یا نه. اما حتی با فرض این‌که عالی هم از آب درآمده باشد باز علاقه‌ای به دیدن‌اش ندارم. ایستاده در غبار از نگاه من‌‌ همان فیلم سینمایی یکصد و چهار دقیقه‌ای است که گفتم. این فیلم نسخهٔ دیگری ندارد.

این لحن محمدحسین مهدویان که ورود حرفه‌ای خویش به عرصه سینما را مرهون حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج از تولید فیلم «ایستاده در غبار» است به مذاق محمد ذوقی مدیر روابط عمومی سازمان اوج خوش نیامده و او با انتشار متنی جواب او را داده است:

متن جوابیه ذوقی را بخوانید:

مهدویان عزیز سلام!

متنت را که دیدم می خواستم تماس بگیرم که با هم بنشینیم،چایی بخوریم و گپی بزنیم. ولی از صبح خیلی‌ها سئوال کرده‌اند از من درباره ی پست اخیرت، و این چندمین بار بود که پست گذاشتی برایمان و ما را رنجاندی و سئوالات خلق الله را به سوی‌مان گسیل داشتی.این بار هم مثل خیلی اتفاق های دیگر بهترین راه سکوت است.

ولی چند خطی از برادر کوچکت:

حاج احمد مرد جهاد و عمل بود. درست همانطور که تو با ذوق و شوق بعد از۲سال تحقیق درباره ش گفتی و ما کیفور شدیم. و از خدایمان بود که کسی بیاید و یک کاری سینمایی بکند برای حاج احمد. بدون حرف و ادعا، این بار عمل، برای اولین بار در این سی و چند سالِ نبودن حاج احمد.

و بعد از آن‌همه تحقیق، مستند و… اهل فن، درباره این شیر مرد جهاد و بعد از پژوهش‌های خودت و باتجربه‌ای که از «آخرین روزهای زمستان» داشتی، گفتی بهترین راه برای روایت این‌همه تحقیق، یک سینمایی و یک سریال است. ما با هم نشستیم. گفتی که سینمایی بسازیم، و بعد که دیده شد تازه سریال را پخش کنیم. و ما با هم حرف زدیم، و از همه مهمتر به هم تعهد دادیم که یک فیلم سینمایی و یک مینی سریال درباره حاج احمد تولید کنیم. ما هم به سیاق بقیه برنامه هایمان به صداوسیما “تعهد” دادیم که یک سریال جذاب به نام «ایستاده در غبار» برایتان کنار گذاشته ایم. و البته که برایم عجیب بود که در مورد تهیه سریال گفته بودی: «من هم به دلایلی باید تن در می دادم!»

حالا خدا خواست و تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه سینما مثل ما دوستت دارند. و بعد که در مورد سریال حرف زدیم، تو لابد تصمیمت عوض شد یا هرچه، و نیامدی پای سریال. هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی. بر خلاف آن تعهد!

و سالگرد ربایش حاج احمد نزدیک بود و کم کم داشت آشِ خوش رنگ و لعاب «ایستاده در غبار» از دهن می‌افتاد، خب چه انتظاری از ما داری؛ جز این که بعد از این همه مماشات، یا علی بگوییم و سریال را برسانیم؟ سریالی که تعهد تو بود که حالا دلت نمی‌خواست باشد.

آخر مَشتی! مگر خودت نبودی که خط اصلی تدوین سریال را دادی؟ کسی دخالتی در بخش بندی سریال و گرفتن راش های سریال داشته جز خودت؟! از روی بخش های جدید سریال هم معلوم است که به نیت یک مینی سریال و یک سینمایی ضبط کرده بودی.

البته هنوز هم دیر نشده رفیق جان!

ما همچنان بر عهد خود هستیم. خدای ما بعد از سیمرغ های جشنواره هم خدای «اوفوا بالعهد» است. تو دوست دیرین مایی. اگر فرصت کردی بنشینیم و سریال را ببینیم و گپ بزنیم و کیف کنیم از دیدن و شنیدن حاج احمد.

 




کارگردان فیلم ۳ارگانی قتل موسی خیابانی؛ سازنده فیلم انتخاباتی حسن روحانی؟

سینماروزان: در حالی که تهیه کننده فیلم 3ارگانی قتل موسی خیابانی یعنی «ماجرای نیمروز» به نماینده محمدباقر قالیباف در انتخابات بدل شده است محمدحسین مهدویان کارگردان این فیلم 3ارگانی روز گذشته حمایت خود را از حسن روحانی اعلام کرد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان در همین راستا گویا یکی از فیلمهای تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات پیش رو را نیز مهدویان ساخته است.

مهدویان در ساعات گذشته بخشی از کلیپ پایانی این فیلم را در شبکه های احتماعی به اشتراک گذاشته و از مخاطبان خواسته فیلم کامل را از رسانه ملی تماشا کنند.

اینکه مهدویان که به غیر از سریال «آخرین روزهای زمستان» که برای تلویزیون تولید شده فیلم اولش «ایستاده در غبار» را با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج و فیلم دومش «ماجرای نیمروز» را با حمایت 3 ارگان مختلف از حوزه هنری تا فارابی و البته تصویرشهر وابسته به شهرداری تولید کرده به حمایت از روحانی دست زده جالب و البته پرسش برانگیز به نظر می رسد.

جالب از این جهت که ارگانهای حامی مهدویان در فیلمسازی اغلب به حمایت از رقبای روحانی پرداخته‌اند و مهدویان که حضورش در سینما مرهون اوج است به سراغ روحانی رفته!

و پرسش برانگیز از دو جهت؛ اول آن که آیا به مانند حسین دهباشی که با عقبه ای خاص فیلم انتخاباتی 92 روحانی را ساخت و مدتی بعد در طیف مقابل وی قرار گرفته، چنین عاقبتی در انتظار مهدویان هم هست؟

دوم آن که در میان همه فیلمسازانی که مدیران تدبیر مدام بر همراهی آنها تاکید کرده اند چرا کارگردانی که محصول جریان سیاسی مقابل است فیلم تبلیغاتی روحانی را ساخته؟ کسی جرات این کار را پیدا نکرده یا دستورالعمل سازمانی خاصی بر حضور مهدویان تاکید داشته؟




این روزها همه به بازیگر احمد متوسلیان نقش می‌دهند⇐از فیلمهای با مضمون فرزندکُشی(؟!) تا فیلمهای مینی‌مال/از حاتمی‌کیا تا جلیل سامان!+عکس

سینماروزان: هادی حجازی فر بازیگری که بعد از ایفای نقش احمد متوسلیان در «ایستاده در غبار» یکی از نقشهای محوری «ماجرای نیمروز» را هم برعهده گرفت این روزها جزو پرکارترین بازیگران سینمای ایران است.

به گزارش سینماروزان به غیر از «دارکوب» بهروز شعیبی که پرسشهایی درباره مضمون مربتط با اعتیاد و فرزندکشی درباره آن طرح شده و «آستیگمات» مجیدرضا مصطفوی که ملودرامی است متأثر از سینمای مینی‌مال، ابراهیم حاتمی کیا هم نقشی محوری در فیلم تازه خود که مرتبط با گروههای تکفیری است به حجازی فر داده است.

به تازگی نیز خبر رسیده سریال «نفس» جلیل سامان در قسمتهای انتهایی خود از حضور حجازی فر در نقشی ویژه سود می برد؛ این نخستین حضور تلویزیونی حجازی فر است آن هم در سریالی با درونمایه تاریخ انقلاب که بناست رمضان امسال روی آنتن برود.

«نفس» که همراه با «ارمغان تاریکی» و «پروانه» یک سه گانه را تشکیل می دهد درباره جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود؛ او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سرمی گذارد.

مسعود رایگان، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، احسان امانی، شهاب شادابی، هادی عامل هاشمی، پژمان جمشیدی با معرفی ساناز سعیدی و با حضور فاطمه گودرزی، هدایت هاشمی، داریوش فرهنگ، معصومه قاسمی پور، سودابه بیضایی، رامین راستاد، قربان نجفی بازیگران اصلی سریال «نفس» هستند.
هادی حجازی فر
هادی حجازی فر



امتداد همکاری خاندان حاتمی‌کیا با سازمان ارزشی و متمول اوج⇐این بار با حضور تهیه‌کننده ارگانی «امپراطور جهنم»؟

سینماروزان: ابراهیم حاتمی‌کیا جزو معدود کارگردانان رشدکرده در دهه شصت است که همچنان می کوشد آثاری به‌لحاظ تکنیکی استاندارد را تولید کند.

به گزارش سینماروزان بعد از همکاری با فارابی که منجر به تولید «چ» شد حاتمی کیا با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج «بادیگارد» را ساخت که هرچند به لحاظ مضمونی لحنی شعاری پیدا کرده بود اما باز هم رعایت استانداردهای تکنیکی هنر سینما توجه نسبی مخاطبان به آن را موجب شد.

همکاری حاتمی کیا با اوج سبب ساز آن شد که یوسف حاتمی کیا فرزند کوچکش که علایق سینمایی هم دارد علاوه بر آن که با گرفتن امریه، بتواند خدمت سربازی خود را در این سازمان بگذراند بلکه بتواند با حمایت اوج فیلمی به نام «ملاقات شیشه ای» را ساخته و با آن در جشنواره مقاومت95 به دبیری محمد خزاعی شرکت کند. یوسف حاتمی کیا بنا دارد فیلمی به نام «مرگ رییس جمهور» را هم کارگردانی کند که هنوز مشخص نشده بودجه اش را اوج خواهد داد یا ارگانی دیگر؟(اینجا را بخوانید)

اسماعیل فرزند بزرگ حاتمی‌کیا نیز که به واسطه سوابق پدرش مشمول معافیت از خدمت سربازی شده، چند سالی است که به عنوان عکاس با سازمان اوج همکاری دارد.

امتداد همراهی اوج با ابراهیم حاتمی کیا موجب آن شده که بودجه میلیاردی تولید فیلم جدیدش که مضمونی درباره داعش و مدافعان حرم دارد هم توسط این سازمان ارزشی تأمین شود.

امیر جدیدی بازیگر «قاتل اهلی» کیمیایی و هادی حجازی‌فر بازیگر «ایستاده در غبار» به عنوان بازیگران اصلی پروژه ضدداعش حاتمی کیا انتخاب شده اند و احتمالا هر دو نیز باید ایفاگر نقش مدافعان حرم باشند.

جالب اینجاست که شنیده‌ها از حضور محمد خزاعی به عنوان تهیه کننده این فیلم حکایت دارد.

خزاعی امسال فیلمی به نام «امپراطوری جهنم» را با بودجه انجمن سینمای دفاع مقدس تولید کرد که البته فیلم نتوانست به جشنواره فجر راه پیدا کند. خزاعی فیلمی دیگر با نام «پشت دیوار سکوت» را هم با حمایت تصویرشهر تولید کرد که این فیلم نیز علیرغم حضور در جشنواره به دلیل کیفیت نه چندان قابل قبول مورد توجه قرار نگرفت.

خزاعی که در ماههای اخیر اجرای برنامه «سینما2» را هم برعهده داشت و از طریق این برنامه هم نتوانسته موفقیتی در میان مخاطبان کسب کند حالا به سراغ حاتمی کیا آمده تا با حضور در پروژه ضدّداعش این کارگردان که بناست در سوریه هم فیلمبرداری شود کارنامه سینمایی خود را قدری از رخوت بیرون آورد.

ابراهیم حاتمی کیا و احسان محمدحسنی رییس سازمان هنری-رسانه ای اوج (محمدحسنی جوانی است متولد دهه 60 که ادبیات گفتاریش یادآور فرماندهانیست که سالها در دفاع حضور داشته اند)
ابراهیم حاتمی کیا و احسان محمدحسنی رییس سازمان هنری-رسانه ای اوج (محمدحسنی جوانی است متولد دهه 60 که پوشش و ادبیات گفتاریش یادآور فرماندهانیست که سالها در دفاع مقدس حضور داشته اند)



روایت “ماجرای نیمروز” مهدویان با مهرداد صدیقیان و هادی حجازی فر

سینماروزان: محمدحسین مهدویان بعد از ساخت “ایستاده در غبار” و موفقیت اثر به سراغ ساخت “ماجرای نیمروز” رفته است.

به گزارش سینماروزان در “ماجرای نیمروز” که با محوریت واقعه نگاری حوادث تابستان 60 و ورود منافقین به فاز مسلحانه ساخته خواهد شد محمود رضوی به عنوان تهیه کننده حاضر است.

آن طور که “باشگاه خبرنگاران” خبر داده قرار است مهرداد صدیقیان و هادی حجازی فر در این فیلم نقش‌آفرینی کنند.

هادی حجازی‌فر پیش از این در فیلم اول مهدویان یعنی «ایستاده در غبار» بازی کرده بود. صدیقیان هم این روزها فیلم دفاع مقدسی “اروند” را روی پرده دارد که فروش خوبی نداشته است.




ادعای شهرام مکری⇐ مخاطب خارجی از نیمه به بعد “ابد…” را رها می‌کرد

سینماژورنال: شهرام مکری کارگردان تجربه گرای ایرانی که “ماهی و گربه” و “اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر” را روی پرده فرستاده و یک فیلم آماده اکران به نام “هجوم” هم دارد در میزگردی که به بهانه “فروشنده” در “شرق” برگزار شده به مرور برخی از گزینه های ایرانی اسکار پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال مکری در این مرور کوشیده درباره وضعیت فیلمهای ایرانی مختلفی که کاندیدای اولیه معرفی به اسکار بودند از “ناهید” گرفته تا “ایستاده در غبار” و “ابد و یک روز” اظهارنظر کند و جالب اینجاست که ادعا کرده مخاطب خارجی نمی تواند تا پایان “ابد…” را تماشا کند و از نیمه به بعد آن را رها می کند چون حجم دیالوگهای فیلم بیش از حد است.

مکری می گوید: وقتی درباره معرفی فیلمی به اسکار صحبت می‌کنیم، درواقع درباره کیفیت فیلم‌ها صحبت نمی‌کنیم، بلکه دراین‌باره سخن می‌گوییم که چه فیلمی شانس بیشتری برای حضور در مراسم اسکار دارد، ضمن اینکه «فروشنده» میان فیلم‌هایی که امسال در سینمای ایران تولید شده و طبق قوانین اسکار از مهر سال گذشته تا مهر امسال به نمایش درآمده‌اند کیفیت بالایی دارد، حتی به نظرم شاید باکیفیت‌ترین فیلم در این مجموعه باشد؛ اما صرفا کیفیت ملاک نیست.

این کارگردان ادامه می دهد: معیارهای شانس‌داشتن مشخص است، برای نمونه باید به سابقه جشنواره فیلم‌ها نگاه کرد، به قدرت پخش‌کننده در آمریکا یا اروپا توجه کرد. از طرف دیگر نقدهایی که در مجلات معتبر خارجی نوشته می‌شود، می‌تواند ملاکی باشد برای نوع نگاهی که خارجی‌ها به فیلم‌ها دارند. البته بعضی از فیلم‌های امسال کم‌وبیش چنین شرایطی داشته‌اند؛ برای مثال «ناهید» در جشنواره کن سال گذشته جلب توجه کرد و نقدهای مثبتی درباره‌اش نوشته شده بود، پخش‌کننده خوبی هم در اروپا داشت؛ اما در مقایسه با فیلم «فروشنده» پخش‌کننده آمریکایی نداشت. حتی شنیدم وارد صحبت‌هایی با پخش‌کننده آمریکایی برای پخش ویدئویی فیلم شده‌اند، اما پخش‌کننده‌ای مانند «آمازون» نداشتند.

مکری خاطرنشان می سازد: فیلم‌های «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز» با وجود اینکه فیلم‌های شاخصی بین تولیدات ایران هستند، اما در یک سال گذشته در جشنواره‌های خارجی موفقیتی به دست نیاورده‌اند و حضور جشنواره‌ای چندانی در خارج از ایران نداشته‌اند، این موضوع نشان می‌دهد شاید معیارهای خارج از ایران با چیزی که در ایران رصد می‌کنیم متفاوت‌ هستند.

شهرام مکری با تمرکز بر “ابد…” بیان می دارد: برای نمونه در «ابد و یک روز» حجم و مدل گفتن دیالوگ‌ها باعث می‌شود به زیرنویس احتیاج داشته باشیم و خواندن و دنبال‌کردن آن برای مخاطبان خارجی سخت می‌شود. بازخوردهایی از افرادی که فیلم را در جشنواره‌های خارجی دیده بودند، مشاهده کردم که معتقد بودند حجم دیالوگ‌ها به‌گونه‌ای است که از نیمه‌های فیلم دیگر نمی‌توانند آن را تماشا کنند و فیلم را رها می‌کنند.

مکری درباره “ایستاده…” هم اظهار می دارد: یا درباره «ایستاده در غبار» این سؤال بزرگ وجود دارد که از نظر مخاطبان به‌ویژه خارجی، فیلم مستند به حساب می‌آید یا فیلم داستانی.

این کارگردان درباره فیلم مانی حقیقی هم بیان می دارد: «اژدها وارد می‌شود» هم می‌توانست یکی از فیلم‌های مهم باشد، زیرا از جشنواره بزرگی مانند برلین در بخش مسابقه شروع کرده بود و پخش‌کننده خوب اروپایی داشت. اگر مجموعه این عوامل را در نظر بگیریم و اینکه چه فیلمی می‌تواند این شانس را داشته باشد، فیلم «فروشنده» در ابتدای فهرست قرار می‌گیرد.

شهرام مکری
شهرام مکری



“بادیگارد” و “ایستاده در غبار” جوایز اصلی مقاومت را از آن خود کردند/”یتیم‌خانه ایران” فقط یک جایزه فرعی گرفت

سینماژورنال: آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت عصر جمعه نهم مهرماه در سالن مرکز همایش های برج میلاد تهران برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال در اختتامیه جشنواره بخش عمده جوایز میان “ایستاده در غبار” و “بادیگارد” تقسیم شد و در حالی که گمان می شد “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی هم بتواند لااقل یکی از دو تندیس بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی را از آن خود کند اما این فیلم فقط یک جایزه ویژه برای کارگردانی دریافت کرد که البته این امر هم طعنه طالبی را در پی داشت.

در اختتامیه جشنواره مقاومت تندیس بهترین فیلم به حبیب والی نژاد برای «ایستاده در غبار» رسید. جایزه ویژه بهترین فیلم متناسب با موضوعات منطقه به حسن برزیده برای «مزار شریف» رسید و جایزه ویژه هیات داوران برای بهترین فیلم با موضوع انقلاب به نرگس آبیار برای فیلم «نفس» رسید.

تندیس بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمی کیا برای «بادیگارد» اهدا شد. فرزندش به نیابت از او جایزه را دریافت کرد. جایژه ویژه این بخش به ابوالقاسم طالبی برای نویسندگی و کارگردانی «یتیم خانه ایران» رسید. طالبی گفت: ته جوایز به ما رسید ولی از همه تشکر می کنم.

تندیس بهترین فیلمنامه به محمدحسین مهدویان برای «ایستاده در غبار» رسید.

تندیس بهترین بازیگر زن به مریلا زارعی برای «ماهی سیاه کوچولو» رسید. زارعی در سخنانی گفت: گرفتن جایزه از دست این بزرگواران لذت بخش است. من این جایزه را از دست استاد نصیریان گرفتم و این شادی جایزه را دو چندان می کند. دوره قبل این تندیس را برای “چ” و “شیار ۱۴۳” گرفتم که همان سال از نقش “الفت” خداحافظی کردم و گفتم می خواهم نقش های دیگر را امتحان کنم که بعد از آن در “ماهی سیاه کوچولو” بازی کردم که کار سختی بود و در ایفای این نقش از کارگردان جوان کمک گرفتم.

وی افزود: کار جدیدم را در سینما با این تندیس آغاز می کنم. یکایک مردم ایران شایسته دریافت تندیس مقاومت هستند چه آن کارگری که با سختی کار می کند چه شهدای مدافع حرمی که برای ایران جان خود را فدا می کنند.

در ادامه مراسم تندیس بهترین بازیگر مرد به پرویز پرستویی برای «بادیگارد» رسید. پرستویی گفت: از هیات داوران که من را لایق این جایزه دانستند تشکر می کنم. از ابراهیم حاتمی کیا که این فرصت را برای من فراهم کرد تشکر ویژه می کنم.

وی در ادامه مطلبی خواند که در آن نوشته شده بود: دفاع مقدس پاسخی به تهاجم بود و دفاع از هر حقی مقدس است. تلفیق سینما و دفاع مقدس برای من ارزشمند بوده است چون به مردم فرصت اندیشه درباره این جنگ نابرابر را می دهد. درست نشان دادن دلاوری های مردم بسیار مهم است زیرا بهترین راه آشنایی مردم با جنگ همین است. هنوز مادران شهید در هر کوچه پس کوچه این شهر زندگی می کنند. آنها صاحبان حقی هستند که ما اجازه ناحق کردن آن را نداریم. به عنوان یک هنرمند امانتی در دست ما است و ما در برابر آن مسئولیم. ما در برابر مادری که هنوز چشم انتظار فرزندش است و در برابر جانبازان شیمیایی مسئولیم. ما به اعتقاد این نسل مدیونیم. فراموش نکنیم جنگی که بر ملت ایران تحمیل شد نابرابر بود و ما مدیون مردان جنگ هستیم.

دیپلم افتخار بهترین جلوه های ویژه میدانی به ایمان کرمیان برای «ایستاده در غبار» رسید.

دیپلم افتخار بهترین جلوه های ویژه بصری به امیر رضا معتمدی برای «مزار شریف» رسید.

همچنین یک لوح تقدیر به سیده ساره نورموسوی برای بازی «نفس» رسید.

جایزه ویژه بهترین فیلم از نگاه مردم به «بادیگارد» رسید. پژمان لشگری پور مجری طرح این جایزه را دریافت کرد. لشگری پور گفت: بغضی در دل عوامل بادیگارد است. مرتضی آوینی در جایی گفته بود متاسفانه بند ناف جریان روشنفکری از اول برخلاف ما بریده شده است. این جایزه نشان داد آقا مرتضی درست گفته است.




اظهارات یک منتقد پیشکسوت درباره روند ارسال فیلم برای اسکار⇐چرا مخاطبان را بازی دادند؟/از همان ابتدا نام “فروشنده” را اعلام می‌کردند

سینماژورنال: هیات معرفی فیلم ایرانی برای اسکار طبق سنوات گذشته، با میزبانی بنیاد و تعامل مستقیم با خانه سینما و سازمان سینمایی شروع به کار کرد.

به گزارش سینماژورنال خانم پوران درخشنده (کارگردان) و آقایان محمد بزرگ نیا (کارگردان)، محمد حیدری (دبیر جشنواره فیلم فجر)، سعید عقیقی (فیلمنامه‌نویس و منتقد سینمایی)، امیرحسین علم الهدی (دبیرشورای سیاستگذاری سینمای هنر و تجربه)، شهرام مکری (کارگردان)، تورج منصوری (مدیر فیلمبرداری)، اکبر نبوی (تهیه کننده و منتقد سینمایی) و امیر اسفندیاری (معاون بین الملل بنیاد سینمایی فارابی) اعضای حاضر در این کمیته هستند.

فارغ از حضور چهره‌هایی مانند امیرحسین علم‌الهدی در این هیات که جز مدیریت یک گروه سینمایی کاملاً دولتی هیچ دانش آکادمیک یا تجربه موثری در عرصه بین الملل نداشته است، رویه انتخاب فیلم و سپس حذف برخی از آثار از این فهرست است که سؤال برانگیز می‌نماید.

هیات انتخاب ابتدا هشت فیلم «ابد و یک روز» (سعید روستایی)، «اژدها وارد می‌شود» (مانی حقیقی)، «ایستاده در غبار» (محمد حسین مهدویان)، «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» (وحید جلیلوند)، «دختر» (سیدرضا میرکریمی)، «فروشنده» (اصغر فرهادی)، «لانتوری» (رضا درمیشیان) و «ناهید» (آیدا پناهنده) را به عنوان آثار اولیه‌ای اعلام کرد که در این هیأت بررسی خواهند شد و در نهایت یکی از میان آنها به بخش غیرانگلیسی زبان اسکار معرفی خواهد شد. هرچند همین چینش ابتدایی هم نشان از انتخاب «فروشنده» به عنوان گزینه نهایی و نمایشی بودن هفت فیلم دیگر داشت اما هیأت انتخاب برای امتداد دادن به نمایش خود، 2 روز بعد از شروع به کار، نیز نام سه فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، «اژدها وارد می‌شود» و «ابد و یک روز» را از فهرست حذف کرد و به پنج گزینه رسید.

در نهایت نیز این «فروشنده» بود که به عنوان گزینه نهایی ایران به بخش غیرانگلیسی زبان اسکار راه یافت و بقیه گزینه‌ها جز آن که فضایی را فراهم کنند توجیه‌گر فعالیت این هیأت و البته دریافت حق‌الزحمه فعالیت، اثرگذاری دیگری نداشتند. سؤال اینجاست که چرا سازمان سینمایی از همان ابتدا به صراحت نام «فروشنده» را به عنوان گزینه اسکار معرفی نکرد؟

یک بازی نمایشی
جبار آذین، منتقد و مدرس سینمای ایران با اشاره به اینکه رویه انتخاب فیلم برای اسکار به یک بازی بدل شده است به «صبح نو» گفت: اگر قرار بود «فروشنده» نماینده ایران برای اسکار باشد چه لزومی داشت به بازی با مخاطبان و سینماگران دیگری پرداخته شود که نام فیلمشان در فهرست است؟ رک و راست اعلام می کردند «فروشنده» گزینه نهایی ماست و البته دلایل خود را هم ضمیمه میکردند. اما این کار را نکردند و یک بازی نمایشی ترتیب دادند تا بگویند در حال بررسی گزینه‌ها هستیم.

آذین درباره چرایی این رفتار بیان داشت: مدیران سینمایی دولت یازدهم محافظه‌کارند و این محافظه‌کاری کاملاً در تضاد است با تدبیری که شعار دولت است. تدبیر یعنی آن که وقتی مدیری تصمیمی را درست می‌داند با تبیین دلایل خود درباره آن تصمیم، به اجرای آن مبادرت کند ولی محافظه‌کاری باعث می‌شود حتی جرأت نکنند از همان اول از علاقه خود برای ارسال «فروشنده» به اسکار سخن گویند پس یک هیأت را معرفی می‌کنند و ضمن بازی کردن با اسامی فیلم‌ها و قرار دادن برخی گزینه‌های بی ربط به اسکار، از یک طرف وقت را تلف می‌کنند و از طرف دیگر کار هیأت را بزرگ جلوه می‌دهند.

این منتقد خاطرنشان ساخت: اینکه برخی از سینماگران این هیأت هم اسیر دست مدیران می‌شوند جای تعجب دارد. البته روی سخنم با برخی اعضای بی ربط حاضر در هیأت نیست. حرفم با سینماگران پیشکسوتی است که در هیأت حضور دارند و تن داده‌اند به یک حرکت نمایشی برای معرفی «فروشنده». حداقلش این است که چنین سینماگرانی نباید بازی مدیران را بخورند.

مدیرانی که جسارت ندارند
این منتقد پیشکسوت که سال‌ها در رسانه‌هایی چون «سروش»، «نقدسینما» و «سینما» فعالیت داشته است در توصیف محافظه‌کاری مدیران سینمایی گفت: به هر حال مدیریت نیاز به یک ویژگی مهم دارد و آن هم جسارت در تصمیم‌گیری است، اما چنین جسارتی وجود ندارد و در نتیجه مدیر سینمایی برای آن که مبادا اعلام صریح و مستقیم «فروشنده» به عنوان گزینه نهایی اسکار با مخالفت برخی رسانه‌ها مواجه شود ابتدا هیأت انتخاب را معرفی می‌کنند و بعد هشت فیلم را اعلام می‌کنند و سپس سه فیلم را خط می‌زنند و بازی را ادامه می‌دهند تا در نهایت بعد از اعلام نام «فروشنده» توسط هیأت، اگر انتقادی شکل گرفت از این بگویند که این انتخاب تصمیم مستقیم هیأت انتخاب بوده و آنها در شکل‌گیری آن نقشی نداشته‌اند.

جبار آذین
جبار آذین

وی ادامه داد: چندمرحله‌ای بودن انتخاب فیلم برای اسکار نه تنها عجیب نیست که کاملاً منطقی است اما به شرط اینکه واقعاً همه فیلم‌ها در گزینش شرایط برابر داشته باشند و این‌طور نباشد که محصولی منهای معیارهای اصلی معرفی اسکار، به واسطه سفارش مدیران جایگاه والاتری داشته باشد.

جرأت ندارند «ایستاده در غبار» را به اسکار بفرستند
جبار آذین با اشاره به اصلی‌ترین ویژگی‌هایی که می‌بایست برای انتخاب فیلم برای اسکار ملاک قرار گیرد گفت: قبل از هر چیز محصولی باید معرفی شود که به معنای واقعی کلمه ایرانی باشد. به جز آن کیفیت ساختاری فیلم و البته مخاطب‌پسند بودن و داشتن پخش‌کننده بین‌المللی قوی عناصری است که می‌تواند توجیه‌گر انتخاب باشد.

وی ادامه داد: بر این اساس در میان گزینه‌ها هم فیلمی داشتیم مثل «ایستاده در غبار» که فارغ از محتوای پالوده و کاملاً ملی به لحاظ تکنیکی اثری است کاملاً نوآورانه حتی در مقیاس‌های جهانی. این فیلم می‌توانست با داشتن یک بازوی پخش قوی خارجی، گزینه‌ای مناسب برای اسکار باشد اما مدیران سینمایی و البته هیأت انتخاب جرأت این را نداشتند که روی این فیلم دست بگذارند چون مرعوب فضاسازی‌های شبه‌روشنفکرانه حامی «فروشنده» هستند که به لحاظ کیفی حتی در کارنامه فرهادی هم اثر پیشرویی نیست.




سه گزینه فرعی اسکار حذف شدند⇐حالا مانده “فروشنده” و ۴ گزینه فرعی دیگر

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته هیأت انتخاب فیلم برای اسکار نام 8 فیلم اولیه را به عنوان نامزدهای اولیه اسکار ایرانی اعلام کرده بود با حذف 3 فیلم، فهرست باقیمانده شامل 5 فیلم شد.

به گزارش سینماژورنال در فهرست باقیمانده پنج فیلم منتخب به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: «ایستاده در غبار» (محمد حسین مهدویان)، «دختر» (سیدرضا میرکریمی)، «فروشنده» (اصغر فرهادی)، «لانتوری» (رضا درمیشیان) و «ناهید» (آیدا پناهنده).

به این ترتیب از فهرست اولیه، فیلم‌های «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» (وحید جلیلوند)، «اژدها وارد می‌شود» (مانی حقیقی) و «ابد و یک روز» (سعید روستایی) حذف شده‌اند.

با توجه به روند پیشرفت کار، امید می رود که ظرف یکی – دو روز آینده، تکلیف نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۷ روشن شود.




با همراهی تهیه‌کننده “معراجیها” و “سیانور”⇐کارگردان “ایستاده در غبار” به سراغ تابستان خونین ۶۰ رفت

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردانی که با «ایستاده در غبار» توجهات را به خود جلب کرد، تصمیم گرفته به سراغ دهه 60 رفته و به مرور اتفاقاتی بپردازد که تابستان سال 60 در فضای ملتهب ایران رخ داد.

به گزارش سینماژورنال تهیه کنندگی فیلم تازه مهدویان را محمود رضوی تهیه کننده آثاری همچون “معراجیها” و “سیانور” برعهده دارد و هادی بهروز فیلمبردار «ایستاده در غبار» هم در گروه تولید است.

مهدویان با اشاره به اینکه کارش پاییز امسال کلید خواهد خورد به “تسنیم” گفت: سعی دارم تا مجموعه‌ای از وقایع تابستان سال 1360 را به نمایش بگذارم. هنوز نام مشخصی برای این اثر انتخاب نشده و در هفته‌های آینده نام این فیلم نیز نهایی می‌شود.

مهدویان اضافه کرد: لوکیشنهای تصویربرداری این فیلم که در فضایی شهری روایت می‌شود در تهران است و امیدواریم که تا آذر ماه به پایان برسد.

کارگردان «ایستاده در غبار» تصریح کرد: این اثر کاری کاملا سینمایی است و از فضای مستند فاصله گرفتیم و با تدوین همزمان سعی داریم که در زمان باقی‌مانده کار را به جشنواره برسانیم.

تابستانی پر از حادثه

به گزارش سینماژورنال مهدویان فیلم “تابستان 60” را برای جشنواره آماده می کند و از همین حالا می شود حدس زد که این فیلم می تواند امتدادی باشد بر مسیر تولید آثار سینمایی با محوریت آسیب شناسی رفتار منافقین که از سال پیش و با تولید “امکان مینا” و “سیانور” کلید خورد.

“امکان مینا”ی کمال تبریزی به دلیلی کیفیت پایین فیلمنامه نتوانست مورد توجه قرار گیرد اما “سیانور” بهروز شعیبی به واسطه دقت کارگردان در تصویرسازی درست اتفاقات مربوط به تغییر ایدئولوژی منافقین، مقبول طبع مخاطبان افتاد.

حالا مهدویان می خواهد به سراغ تابستان 60 برود یعنی تابستان خونینی که پس از خرداد 60 و ماجراهای پس از طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر در مجلس و متعاقب آن ورود منافقین به فاز حمله مسلحانه رقم خورد.

رفتارهای افراطی منافقین در تابستان آن سال که دامنه گسترده ای را دربرگرفت و از ترور آیت ا.. خامنه ای تا بمب گذاری  دفتر حزب جمهوری و به شهادت رسیدن آیت ا.. بهشتی و همراهانش و البته انفجار در دفتر نخست وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر را شامل شد، می تواند زمینه ساز ساخت چندین درام سیاسی-تاریخی پراوج و فرود باشد.

اینکه مهدویان تصمیم گرفته در یک درام بلند همه آن حوادث را پوشش دهد قطعا کار ساده ای نخواهد بود اما عقبه این کارگردان جوان در تولید سریال “آخرین روزهای زمستان” و همین فیلم “ایستاده در غبار” جای امیدواری باقی می گذارد که یک درام تاریخی-سیاسی دست اول با محوریت عواقب انحرافهای رفتاری منافقین تولید شود.




پیشنهاد رسانه اصلاح‌طلب: “ایستاده در غبار” را به بخش مستند اسکار بفرستید⇔این پیشنهاد در شرایطی طرح شده که حتی خالق “ایستاده…” هم مستند بودن آن را نفی کرده!

سینماژورنال: در فاصله کوتاهی که تا معرفی نماینده ایرانی اسکار باقی مانده است یک دوقطبی پیش آمده است در انتخاب نماینده اسکار از میان “فروشنده” اصغر فرهادی یا “ایستاده در غبار” محمدحسین مهدویان.

به گزارش سینماژورنال روزنامه اصلاح طلب “شرق” در گزارشی که به بهانه شکل گیری همین دوقطبی ارائه شده پیشنهاد تازه ای داده و آن هم معرفی “ایستاده در غبار” به عنوان نماینده ای برای حضور در بخش مستند اسکار.

“ایستاده در غبار” مستند است

این رسانه نوشته است: واقعیت این است که در یک قیاس اجمالی میان دو فیلم «فروشنده» و «ایستاده در غبار» به‌راحتی می‌توان گفت که هر دو فیلم واجد ویژگی‌هایی هستند که نه‌تنها یکدیگر را نفی نمی‌کنند؛ ‌بلکه می‌توانند در کنار یکدیگر به‌عنوان دو نمونه مجزا از هنر برخاسته از هنرمندان ایرانی مطرح و بررسی شوند؛ ولی جنس آن دو فرق می‌کند. «فروشنده» فیلمی داستانی و «ایستاده در غبار» فیلمی مستند است.

رسانه مذکور ادامه داده است: از گذشته تاکنون در ایران فقط به طور رسمی فیلم‌های «داستانی» به اسکار معرفی شده‌اند. حالا با توجه به ویژگی‌های فیلم محمدحسین مهدویان، ‌با ابتکار مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، ‌فیلم «ایستاده در غبار» می‌تواند به‌عنوان فیلمي مستند از سینمای ایران به اسکار معرفی شود (البته در این مسیر سازوکارهایی وجود دارد که باید به آن توجه کرد)؛ اما دانستن این نکته می‌تواند پاسخ برخی از سؤال‌ها را بدهد که روند انتخاب و معرفی فیلم‌های «داستانی» و «مستند» از سوی هر کشور خارجی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی متفاوت‌اند که توجه به این نکته، نه‌تنها برخی از مشکلات را مرتفع می‌کند؛ ‌بلکه برای سینمای ایران فرصت مناسبی فراهم خواهد کرد تا شکل‌های مختلف و متعددی از فيلم‌هاي خود را در معرض دید جهانیان قرار دهد.

حتی خالق “ایستاده…” هم مستند بودن آن را نفی کرده

به گزارش سینماژورنال پیشنهاد “شرق” و معرفی کردن “ایستاده در غبار” به عنوان مستند به اسکار در شرایطی رخ داده است که نه تنها در تیتراژ اثر بر ساختگی بودن تمامی تصاویر تأکید شده بلکه محمدحسین مهدویان کارگردان و نویسنده این فیلم نیز در اغلب گفتگوهای خود بر این تأکید کرده که حتی یک نمای مستند هم در فیلم وی وجود ندارد و تمامی آنچه در “ایستاده…” می بینیم تصویرسازی دراماتیکی است که به گونه‌ای مستندنما انجام شده است.

بر این اساس چگونه می توان فیلمی را که حتی خالقش نیز مستند بودن آن را تکذیب کرده به عنوان نماینده مستند به اسکار معرفی کرد؟




“کیهان” ادعای کارگردان متبوع سازمان ارزشی اوج را “نسنجیده” قلمداد کرد+عکس

سینماژورنال: “ایستاده در غبار” از جمله محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج است که نزدیک به دو ماه است روی پرده سینماهاست و در این مدت از همه جور امکانات تبلیغی اعم از تیزر تلویزیونی یا بیلبوردهای محیطی برخوردار بوده است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم همچنین از جمله آثار امسال سینمای ایران بوده که رسانه های اصولگرا هم حمایتی صددرصدی از آن داشته اند با این حال اخیرا طرح ادعایی از سوی محمدحسین مهدویان کارگردان این فیلم، باعث شده است برخی از این رسانه ها و از جمله روزنامه “کیهان” وی را مورد انتقاد قرار دهند.

این ادعا عبارت بوده از نبودن مستندات درست و صحیح در رابطه با دانشجو بودن حاج احمد متوسلیان در دانشگاه علم و صنعت.

روزنامه “کیهان” در مطلبی با عنوان “پاسخ به ادعای نسنجیده یک کارگردان” این ادعا را زیر سوال برده است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “کیهان” در این باره را ارائه می دهد:

در پی اظهارات اخیر محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» مبنی بر نبودن مستندات درست و صحیح در رابطه با دانشجو بودن حاج احمد متوسلیان در دانشگاه علم و صنعت، حسین بهزاد و گلعلی بابایی نویسندگان کتاب همپای صاعقه طی نامه‌ای سرگشاده اقدام به پاسخ‌گویی کردند.

در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: «صرف نظر از نوارهای مصاحبه‌ راویان اعزامی دفتر سیاسی وقت سپاه به لشکر 27 با شهید سیدمحمدرضا دستواره – مسئول وقت واحد پرسنلی این یگان و از همرزمان قدیمی متوسلیان، به تاریخ هفتم اردیبهشت 1361 – و یا مصاحبه‌ ایشان با مهندس سیدیوسف کابلی – سومین فرمانده‌ شهید یگان ذوالفقار لشکر 27 و از همرزمان قدیمی متوسّلیان در بهار 1364 – که هر دو بزرگوار در بیان خاطرات خود از متوسّلیان، او را دانشجوی دانشگاه علم و صنعت معرفی کرده بودند، بسیار بجا است به دو سند شنیداری آرشیوی، حاوی بیانات شخص احمد متوسّلیان اشاره کنیم که در نگارش سرگذشت نامه فشرده‌ وی در بخش پایانی «همپای صاعقه»، مستند درست ما در این زمینه بوده‌اند:
الف – احمد متوسّلیان، طی مصاحبه‌ به عمل آمده با وی از سوی راوی اعزامی دفتر سیاسی وقتِ سپاه به مریوان، در آغاز به معرفی خود پرداخته، می‌گوید: «… بسم الله الرحمن الرحیم. من؛ احمد متوسّلیان، فرزند غلام حسین، دانشجوی سال دوم علم و صنعت هستم و مسئول سپاه مریوان.» مدرک: نوار شماره «3399، مصاحبه 1»، مکان: دفتر فرماندهی سپاه ناحیه‌ مریوان، زمان: دوشنبه هجدهم آبان 1360. مأخذ: آرشیو مدارک شنیداری مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه محّمد رسول الله(ص)

ب – احمد متوسّلیان، در فرجام مرحله‌ چهارم عملیات فتح‌المبین، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزّاق‌زاده؛ راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت سپاه به تیپ 27 محمّد رسول‌الله(ص)، در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است: «… بسم الله الرحمن الرحیم. من احمد هستم؛ احمد متوسّلیان، فرزند غلام حسین، متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت [تحصیلی] خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه‌ اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را، در مدرسه‌ اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم، که درجه‌دار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم، عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم، که در زمان رژیم شاه دستگیر شدیم و …» مدرک: نوار فاقد شماره، مصاحبه. مکان: قرارگاه شاوریه؛ سنگر فرماندهی تیپ 27 در عملیات فتح مبین، زمان: چهارشنبه یازدهم.»

ایستاده در غبار محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان با عینک آفتابی پشت صحنه “ایستاده در غبار”



در گفتگویی پر از ذکر خیر “اوج” بیان شد⇐انتقاد کارگردان “ایستاده در غبار” از انجمن دفاع مقدس+افشای دلایل رد شدن یک فیلمنامه قهرمان‌محور در دولت یازدهم+ماجرای دستمزد ۵۰۰ هزار تومانی+ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، کیمیایی و مهرجویی+…

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردان درام زندگینامه ای-جنگی “ایستاده در غبار” در مدت اکران فیلمش گفتگوهای فراوانی داشته است اما تازه ترین گفتگویش که با “اعتماد” انجام شده از یک جهت ویژه است.

به گزارش سینماژورنال این ویژگی آن است که او در بخشهای مختلف این گفتگو مرتب ذکر خیر اوج را گفته و برای تشکر از مدیران این سازمان هنری-رسانه ای سنگ تمام گذاشته است.

 مهدویان در مقابل حمایت از اوج به انتقاد از دیگر ارگانهای متولی سینمای جنگ و از همه مهمتر انجمن سینمای دفاع مقدس پرداخته است.

البته که این گفتگوی مهدویان بخشهای خواندنی دیگری هم دارد؛ مثلا جایی که او درباره ردّ شدن فیلمنامه ای با نام “ژنرال” در دولت یازدهم به دلیل وجه قهرمان پردازانه اثر می گوید یا جایی که از ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، مهرجویی و کیمیایی حرف میزند اما شاکله گفتگو می‌تواند سنگ تمام یک کارگردان برای ارگان تأمین کننده بودجه‌اش قلمداد شود.

متن کامل گفتگوی مهدویان با “اعتماد” را بخوانید:

آقاي مهدويان شما با سازمان اوج چه نسبتي داريد؟ اينجا كارمند هستيد؟
خير. من براي اوج در يك سال اخير يك فيلم ساختم و يك ويديوكليپ.
همكاري با سازمان اوج پيشنهاد خودتان بود؟
ايده فيلم ساختن درباره فرماندهان را سه سال پيش سازمان اوج به من داد. آن موقع خيلي تمايل نداشتم چنين فيلمي بسازم.
چرا تمايل نداشتيد؟
چون فكر مي‌كردم فيلم‌هايي با اين موضوع تكرار تجربه مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» است. به خاطر همين فيلمنامه ديگري نوشتم اما شوراي پروانه ساخت مجوز نداد.
موضوع فيلمنامه چه بود؟
اين فيلمنامه با عنوان «ژنرال» درباره يك تيمسار زمان شاه بود كه درگير ماجراي انقلاب مي‌شود. به نظر خودم داستان جذابي بود و نگاه متفاوتي به انقلاب داشت.
مشكل‌شان با فيلمنامه چه بود؟
مشكلات متنوعي درباره فضاي فيلم داشتند اما در ‌‌نهايت با قهرمان فيلم مشكل داشتند. مي‌گفتند يك تيمسار ستاد شاهنشاهي نمي‌تواند قهرمان يك فيلم باشد و قهرمان‌تان را عوض كنيد.
چه كسي اين حرف را به شما زد؟
نماينده شوراي پروانه ساخت.
چه سالي؟
اگر اشتباه نكنم سال ۹۲ يا ۹۳ بود. دوستان تازه در شوراي پروانه نمايش مستقر شده بودند و مي‌گفتند نه براي ما خوب است و نه براي خودت كه بعد از «آخرين روزهاي زمستان» چنين فيلمي بسازي.
پس از ساخت «ژنرال» كه نااميد شديد، سراغ «ايستاده در غبار» رفتيد؟
در طول اين مدت در مورد موضوعاتي كه پيشنهاد شده بود پژوهش‌هايي داشتم. از طرفي آن فيلمنامه هم به نتيجه نرسيده بود. يك مقدار كه پژوهش جلو رفت به نظرم آمد از ميان آدم‌هايي كه سازمان اوج پيشنهاد داده بود، احمد متوسليان شخصيت متفاوتي است.
سازمان اوج با توجه به موفقيت شما در مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» به شما پيشنهاد فيلمسازي داد؟
اصلا همه‌چيز از «آخرين روزهاي زمستان» شروع شد.
آخرين روزهاي زمستان را چه كسي سرمايه‌گذاري و تهيه كرد؟
شبكه يك. از اين مجموعه يك مستند سينمايي هم درآمد و در جشنواره‌ها روي پرده رفت.
«آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد تلويزيون بود؟
من مجموعه‌اي از رفقا و دوستان را كنار خود دارم كه حبيب‌الله والي‌نژاد (تهيه‌كننده) «ايستاده در غبار» جزو اين مجموعه است. در‌‌ همان مجموعه آقاي والي‌نژاد پيشنهاد داد در خصوص فرماندهان زمان جنگ مستندي بسازيم. من گفتم اگر قرار باشد كاري در اين راستا بكنيم، بايد جدي و با توليدات تلويزيون فرق داشته باشد. او هم قبول كرد و «آخرين روزهاي زمستان» ساخته شد.
بودجه خيلي خوبي هم داشت، در كل براي شما پولساز بود!
من بابت اين فيلم كلي جايزه گرفتم. اگر منظورتان پول خوب است، به جايزه‌ها مربوط مي‌شود. پول‌هايي كه من از جايزه‌هاي آن فيلم گرفتم خيلي بيشتر از دستمزد خودم بود. ما آن فيلم را نسبت به خودش با هزينه كمي ساختيم و هزينه ساخت آن كم‌كم به دست‌مان رسيد.
چقدر براي اين مجموعه ۱۰ قسمتي هزينه شد؟
نزديك به ۶۵۰ ميليون تومان.
به نسبت كارهاي مستند بودجه گراني داشت!
بله. براي همين مي‌گويم بودجه‌اش را كم‌كم جمع كرديم. با يك بودجه خوب براي ساخت يك مجموعه مستند كار را شروع كرديم اما بعد ديديم اين بودجه كم است. براي هر قسمت نزديك به ۶۶ ميليون تومان هزينه شد. آن سال‌ها مستندهاي ۴۰، ۵۰ دقيقه‌اي با ۱۰، ۱۵ ميليون تومان ساخته مي‌شد.
برگرديم به «ايستاده در غبار». زماني كه اوج به شما پيشنهاد همكاري داد نگراني نداشتيد اين پيشنهاد از سوي سازماني است كه سياست‌هاي خاص خودش را دارد؟
چرا، طبيعتا نگران بودم و وقتي فيلمنامه را مي‌نوشتم، فكر مي‌كردم اين فيلمنامه را سازمان اوج نمي‌پذيرد. يك چيزي درون من از متوسليان شكل گرفته بود كه بايد آن را مي‌ساختم و خودم را آماده كرده بودم كه سازمان اوج آن را نپذيرد. راستش بدم نمي‌آمد يكي به من بگويد اين كار را نبايد بكني. چون فيلم پردردسري بود. به همين دليل در نوشتن فيلمنامه هيچ ملاحظه‌اي نكردم اما ماجرا جور ديگري پيش رفت.
اگر با فيلمنامه مخالفت مي‌كردند، دنبال تهيه‌كننده ديگري نمي‌رفتيد؟
نه، براي اينكه عملا تنها جايي كه مي‌توانست از ساخت اين فيلمنامه حمايت كند، سازمان اوج بود.
منظورتان تامين بودجه فيلم است؟
نه فقط اين نيست. طبيعي است كه فيلم جنگي نياز به پول و تامين توپ و تانك دارد. اما من مساله ديگري هم در نظر داشتم. اگر اين فيلمنامه جاي ديگر ساخته مي‌شد قطعا حملات زيادي به آن مي‌شد و مثلا از طرف سپاه پذيرفته نمي‌شد. به سازمان اوج اعتماد وجود دارد و به قول معروف خودي است. ساختن چنين فيلمي در اين سازمان براي ما امنيت بيشتري ايجاد مي‌كرد.
زاويه ديدتان به سازمان اوج خيلي جالب است!
حلقه مفقوده زندگي ما، مرز‌ها و خطوطي است كه بين خودمان و ديگران مي‌كشيم. ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه چند پاره و چند دسته شده‌ايم و دور از هم افتاده‌ايم و قضاوت‌هايي درباره هم داريم. ما خيلي زود برچسب مي‌زنيم و آدم‌ها را دسته‌بندي مي‌كنيم. در سينما هم وضعيت به همين شكل است. مي‌گوييم سازمان اوج و بعد فكر مي‌كنيم كه اين سازمان كجاست؟ هر مجموعه‌اي را آدم‌هايي اداره مي‌كنند كه مي‌توانيم با آنها گفت‌وگو كنيم. وقتي من فيلمنامه «ايستاده در غبار» را به اوج آوردم آقايان احسان حسني و حبيب‌الله والي‌نژاد آن را خواندند و از من حمايت كردند. آقاي حسني «مديرعامل سازمان اوج» فيلمنامه را خوب فهميد و درباره آن با من حرف زد. او گفت اين احمد متوسليان به روايت شماست. ما فيلمنامه را جاهاي ديگري هم برديم اما هيچ كس مثل آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني كنار ما نايستاد. اين فيلمنامه يك مرحله خيلي سخت را از ارديبهشت ۹۳ تا اواسط مردادماه گذراند. بيشترين فشار را اين دو نفر تحمل كردند تا فيلمنامه را به سلامت از دالان تطهير عبور دهند.
به هر حال سازمان اوج به محمدحسين مهدويان، كارگردان «آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد مي‌دهد كه فيلم «ايستاده در غبار» را بسازد. همان طور كه با ابراهيم حاتمي كيا كار مي‌كند. منظورم اين است كه گفتماني كه شما از آن حرف مي‌زنيد نمي‌تواند با فيلمسازان و هنرمندان ديگر ايجاد شود.
شما توقع داريد مثلا كانون پرورش كودكان و نوجوانان به آقاي حاتمي‌كيا سفارش كار بدهد؟ آنجا استراتژي‌هايش مشخص است و براي كودكان فيلم مي‌سازد. اينجا با موضوع جنگ و انقلاب و سبك ايراني اسلامي فيلم مي‌سازند. براي موضوعات تلخ اجتماعي برنامه‌اي ندارد.
منظور من اين نبود، شما از برقراري ارتباط راحت حرف زديد و…
اوج مي‌توانست سفارش ساخت فيلم احمد متوسليان را به خيلي‌ها بدهد، اما اين اتفاق نيفتاد. سبك فيلمسازي من مشخص و معلوم است به كدام نسل تعلق دارم. خيلي از فيلمسازان نسل گذشته، سال‌ها متولي سينماي جنگ بودند و درباره فرماندهان فيلم ساختند. اتفاقا اينكه سازمان اوج به من و آقاي حاتمي‌كيا در يك دوره پيشنهاد فيلمسازي مي‌دهد، به نظرم اتفاق خوبي است. چرا در تمام اين سال‌ها انجمن سينماي دفاع مقدس و حوزه هنري اين كار را نكرده است؟ نمي‌توانيد توقع داشته باشيد اوج به رخشان بني‌اعتماد پيشنهاد ساخت فيلم بدهد.

محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان در پشت صحنه “ایستاده در غبار”


قطعا اين توقع را ندارم!
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم به خانم بني‌اعتماد پيشنهاد فيلمسازي نمي‌دهد. هيچ مجموعه و سازمان توليد‌كننده فيلمي به جز فارابي كه وظيفه‌اش حمايت از سينماي ايران است، اين كار را نمي‌كند. ما در ساز و كاري زندگي مي‌كنيم كه فرهنگ در آن دولتي است. تقريبا همه فيلم‌ها حتي فيلمسازان اپوزوسيون دولتي هستند. در اين شرايط سازمان‌هاي دولتي هم براي ساخت فيلم‌ها به وجود مي‌آيد. مثلا سپاه مي‌خواهد بخشي از درآمدهاي خود را صرف توليد فيلم كند. اگر قرار باشد فيلم جنگي ساخته شود بهتر است يكي مثل حاتمي كيا بسازد.
اين حرف به منزله اين است كه اگر قرار باشد به عنوان فيلمساز به فعاليت در سينما ادامه دهيد، حتما بايد سازماني مثل اوج براي حمايت وجود داشته باشد؟
من يكي دو سالي است كه درگير ساخته شدن «ايستاده در غبار» هستم و به سينما نزديك شدم و مي‌توانم به جرات بگويم كمتر از دو الي سه درصد اين سينما خصوصي است. حتي تهيه‌كننده‌هايي كه ژست خصوصي‌سازي مي‌گيرند از پول دولتي استفاده مي‌كنند. تمام پولي كه در سينماي ايران، صرف فيلمسازي مي‌شود از حاكميت است. بعضي از آنها كه پول را خرد خرد از نهادهاي دولتي مي‌گيرند و در آخر هم فيلم را به اسم خودشان تمام مي‌كنند. اين كثيف‌ترين شكل فيلمسازي دولتي است. شما صاحب كالايي مي‌شوي كه خودت پولش را نداده‌اي.
البته اين كار را هنر مي‌دانند. هنر جذب سرمايه!
خيلي چيز‌ها در اين مملكت هنر است. (مي‌خندد) يك مدل ديگر اينكه تهيه‌كننده‌ها بخشي از فيلم را شريك مي‌شوند. مثلا ۷۰ درصد را از دولت مي‌گيرند و قرار است ۳۰ درصد را خودشان هزينه كنند، اما فيلم را با‌‌ همان پول دولت جمع مي‌كنند. در واقع صاحب ۳۰ درصد فيلم مي‌شوند بدون اينكه پولي خرج كرده باشند. يك شيوه ديگر هم وجود دارد و آن اينكه تهيه‌كننده كل پولش را از جاي ديگر مي‌گيرد. در سيستمي كه همه‌چيز دولتي است، اين صادقانه‌ترين شيوه فيلمسازي است. من زمان دانشجويي طرفدار سينماي آزاد و هاليوود بودم اما زماني كه ديدم تا زير چانه‌مان در اقتصاد دولتي فرو رفته‌ايم فهميدم چيزي خارج از دولت وجود ندارد. در همه حوزه‌ها همين روال را داريم. مثلا رسانه‌هاي ما هم دولتي هستند. ما خبرگزاري آزاد نداريم. در اين كشور پايه و اساس همه‌چيز بعد از انقلاب، دولتي ريخته شده و در اين ميان تهيه‌كننده‌ها با هم دعواي زرگري دارند. او مي‌گويد تو پولت را از اينجا گرفتي و آن يكي مي‌گويد تو از فلان نهاد گرفته‌اي.
يعني براي‌تان مهم نيست كدام نهاد و سازمان به فيلمي كه مي‌خواهيد بسازيد بودجه مي‌دهد؟
در اين شرايط من به عنوان فيلمساز به اينكه پول يك فيلمي از كجا مي‌آيد فكر نمي‌كنم. من وظيفه دارم سرمايه فيلمم را تامين كنم. هر فيلمسازي وقتي فيلمنامه‌اي در دست دارد فكر مي‌كند اگر الان اين فيلم را نسازد چيزي از تاريخ بشريت كم خواهد شد. در نتيجه ساخت فيلم برايش اهميت دارد. او ديگر نه به فروش فكر مي‌كند و نه مخاطب. من براي ساخت «ايستاده در غبار» همه تلاشم را كردم كه يك اتفاق بيفتد و يك اتفاقي هم در سينما نيفتاد. يك اثري كه بايد توليد مي‌شد توليد شد و جلوي اثري كه نبايد توليد مي‌شد هم گرفتم. در اقتصاد آزاد تو موظفي اثري كه بايد توليد شود، توليد كني اما ما در سينماي ايران وظيفه داريم بودجه‌هايي كه خرج فيلمسازي مي‌شود، صرف ساخت فيلم خوب كنيم.  حاكميت در طول يك سال، مبلغي نزديك ۶۰ ميليارد تومان را به طرق مختلف وارد سينما مي‌كند اين پول بايد دست فيلمساز خوب برسد. اين پول به هر حال خرج مي‌شود و اگر عده‌اي با اين پيش فرض كه ما اين پول‌ها را استفاده نمي‌كنيم، سمت اين بودجه‌ها نروند، ما شاهد ساخت فيلم‌هاي ضعيف خواهيم بود.
البته اين مساله به تمايل حاكميت براي توليد فيلم‌هاي خوب هم بستگي دارد.
حاكميت هم اگر اين صلاحيت و تشخيص را نداشته باشد، فيلمساز مي‌تواند اين كار را بكند.
شما چه كاري كرديد؟ به فيلمسازان ديگر هم ياد بدهيد!
به نظر مي‌آيد بخشي از حاكميت به بخشي از فيلمسازان بي‌اعتماد شده است. ما برخي از ژست‌ها را بايد كنار بگذاريم. تجربه من در سازمان اوج نشان مي‌دهد خيلي از فيلمسازان با تعامل درست در سازمان اوج مي‌توانند تجربه فيلمسازي را داشته باشند و عكس اين مطلب هم صادق است. ما وقتي با هم ديالوگ برقرار مي‌كنيم، مي‌فهميم اشتراكات‌مان زياد است. مشكل اينجاست كه ما تنها روي موارد اختلاف پافشاري مي‌كنيم. البته من فكر مي‌كنم اين گفتمان در حال شكل‌گيري است. در نسل ما اين اتفاق در حال افتادن است. ما نسلي هستيم كه نه كسي از هم كشته‌ايم و نه از دو حزب سياسي مختلف بوده‌ايم. زمانه ما، صف‌بندي‌هاي سياسي وجود نداشت. در نتيجه راحت‌تر با هم كنار مي‌آييم. دوره خوبي شروع شده و مي‌تواند ادامه‌دار هم باشد.
شما نان خوش فكري‌تان را مي‌خوريد كه الان در سينما هستيد يا اينكه با رانت توانستيد «ايستاده در غبار» را بسازيد؟
من وابستگي به جايي ندارم و سوابقم مشخص است. اتفاقي كه در «آخرين روزهاي زمستان» افتاد از ارتباط من و آقاي والي‌نژاد شكل گرفت. او تهيه‌كننده نخستين مستندي بود كه توليد كردم.
خوب در نخستين فيلم‌تان چطور با آقاي والي‌نژاد آشنا شديد؟
من يك فيلم مستند به نام «استخوان‌هاي لاي زخم» به تهيه‌كنندگي ايشان ساختم و اتفاقا نخستين‌بار كه من را ديد گفت اگر مي‌خواهي در سينما فعاليت كني، بايد سنگ به شكمت ببندي. دستمزد من سر آن فيلم ۵۰۰ هزار تومان بود.
به لحاظ اعتقادي و تفكري به آقاي والي‌نژاد نزديك بوديد؟
هم نزديك و هم علاقه‌مند به موضوعات جنگ و تاريخ معاصر بودم. اما اين دليل همكاري ما نبود. من دوستي در دانشگاه داشتم به نام اردلان عاشوري. او رفت و آمدي در روايت فتح داشت. مسوول دفتر مستند و تجربه در آنجا شد. اردلان فيلم پايان نامه‌ام را ديد و خيلي خوشش آمد و گفت بيا فيلم مستند براي روايت فتح بساز. من را به والي‌نژاد معرفي كرد. نخستين فيلمي كه ساختم مورد توجه قرار گرفت. آن موقع حسين معززي نيا در اكران خصوصي فيلم را ديد و گفت اين فيلم خيلي فوق‌العاده و پر از نبوغ و خلاقيت است. البته آن فيلم هيچ‌وقت از تلويزيون پخش نشد و به خاطر لحني كه داشت توقيف شد. اما اين تعريف‌ها باعث شد من اعتماد به نفس پيدا كنم و همكاري با آقاي والي‌نژاد را ادامه دادم. تا اينكه سال ۸۷ آقاي والي‌نژاد به من پيشنهاد داد يك فيلم درباره حسن باقري كه قبل از آن هم درباره‌اش حرف مي‌زديم، بسازم. آن موقع فيلمي را براي پايان نامه كار‌شناسي ارشد با روش داكيودرام آماده مي‌كردم. از‌‌ همان موقع يك جاه‌طلبي‌اي با من همراه بود. همين الان هم مي‌خواهم يك افق ديگر را فتح كنم. به آقاي والي‌نژاد گفتم بيا يك داكيو درام كار كنيم. گفت يعني چه؟ توضيحاتي دادم. آن زمان تجربياتي در حوزه تلويزيون شده بود اما كار دو ژانري خيلي جدي گرفته نمي‌شد. والي‌نژاد به من اعتماد پيدا كرد. البته او كلا به جوان‌ها اعتماد مي‌كند. بعضي وقت‌ها نتيجه مي‌دهد و بعضي وقت‌ها هم نه. من چهار سال زندگي‌ام را درگير «آخرين روزهاي زمستان» بودم.
زماني كه مي‌خواستيد از داكيو درام در «ايستاده در غبار» استفاده كنيد، نگران نبوديد كه خودتان را تكرار مي‌كنيد و اينكه ممكن است اين شيوه در سينماي ايران مخاطب جذب نكند؟
يكي از دلايلي كه ابتدا نمي‌خواستم «ايستاده در غبار» را بسازم، افتادن به ورطه تكرار بود. اما دو تفاوت در اين كار ديدم. يكي اينكه احمد متوسليان با حسن باقري خيلي فرق دارد. باقري شمايل يك آدم با هوش را دارد و كهن الگوهاي قهرماني در سينماست. اما متوسليان هيجاني و عصبي است و گاهي تصميمات اشتباه مي‌گيرد. مي‌توانستم از متوسليان كليشه‌زدايي كنم و چهره‌ واقعي‌اش را نشان بدهم. در روايت شيوه داستان‌پردازي «آخرين روزهاي زمستان» را گرفتم و بيشتر شبيه زندگي‌اش كردم. فرم ساختاري را وارد فرم روايي كردم. به همين دليل نريشن را حذف كردم.
فيلمنامه اوليه اين فيلم چقدر دستكاري شد و تغيير كرد؟
يكي از واقعيت‌هايي كه در «ژنرال» با آن مواجه شدم اين بود كه بايد ميزان سرسختي‌ات را با فيلمنامه پيدا كني. اينها واقعيت است. بايد بفهمي ماهيت و جوهره فيلمنامه‌ات چه چيزي است و بعد بايد بتواني تعامل كني. در ارشاد هم وضعيت همين است. بايد تعامل كني و يك چيزهايي را ملاحظه كني. اما بايد مراقب باشي كه فيلمنامه جوهرش را از دست ندهد.
اما در مورد «ايستاده در غبار» شما با چند سازمان و نهاد رو به رو بوديد، ارشاد، سازمان اوج، نهادهاي متولي سينماي جنگ و از همه مهم‌تر خانواده احمد متوسليان.
اين بخش سخت ماجرا بود. سازمان اوج كه براي من هميشه در دفتر آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني خلاصه مي‌شود و اصلا نمي‌دانم اين سازمان چه كار مي‌كند و كارهاي ديگرش چيست. اين دو نفر با من همراه بودند. منصفانه نيست نگويم اگر اين دو نفر نبودند اين فيلم ساخته نمي‌شد. ما مشكلاتي داشتيم كه اين دو نفر حل مي‌كردند.
فيلمنامه را دست‌شان مي‌گرفتند و رضايت سازمان‌ها و نهادهاي متولي جنگ تحميلي را مي‌گرفتند؟!
دقيقا چيزي شبيه اين بود. فيلم ساختن درباره جنگ خيلي سخت است چون صاحب و متولي زياد دارد. يك زماني شما مراجعه مي‌كني به ارشاد و به شما مي‌گويند يا اين فيلم را مي‌تواني بسازي يا نمي‌تواني. اما زماني مي‌شود كه پول فيلمي را يكي مي‌دهد، تاييدش را جاي ديگر مي‌كند و صدور پروانه ساخت و نمايشش هم برعهده سازمان ديگري است. اما اين وسط يكي پيدا مي‌شود و مي‌گويد من كجاي اين فيلم هستم؟ حالا اينجا كه خيلي هم مدعي است رسانه و تشكيلات خودش را دارد و احترام و سوابق. اصلا تشخيص اينكه فيلمنامه يك فيلم را بايد به كدام سازمان‌ها بدهيم، بر عهده اين دوستان بود.

ایستاده در غبار
ایستاده در غبار


در واقع سازمان اوج را سپر بلاي خودتان كرديد؟
اوج سپر بلاي ما شد.
نيت قبلي كه نداشتيد؟!
نه اينها واقعيات است. قبلا وقتي شما مي‌خواستي يك فيلم جنگي بسازي بايد مي‌رفتي با سپاه و سردار روبه‌رو مي‌شدي. من فيلمساز اگر بخواهم با يك سردار حرف بزنم از‌‌ همان ابتدا بازنده‌ام. وقتي در يك سازماني از‌‌ همان جلوي در، كمربند و موبايل من را مي‌گيرند من بازنده‌ام چون آنها من را دنبال خودشان مي‌برند. شكل برگزاري اين جلسات هم خيلي خوب نيست. يك زماني آقاي ملاقلي‌پور و حاتمي كيا طرف مقابل اين افراد هستند، اين كارگردان‌ها هم سوابق نظامي دارند و در جبهه بودند. حالا اگر به اين فيلمسازان بگويند از كجا آمدي، مي‌توانند به طرف مقابل بگويند از‌‌ همان جايي آمدم كه تو آمدي! اما براي من كار سخت است. سازمان‌هايي مثل اوج، ماهيت كارشان فرهنگي است و با مكان نظامي فرق دارند. مواجه بودن با اين سازمان‌ها خيلي بهتر از مواجه شدن با سازمان‌هاي نظامي است. موسساتي چون انجمن دفاع مقدس اصلا براي همين به وجود آمدند. براي اينكه فيلمساز با سازمان‌هاي نظامي مواجه نشود اما در ادامه به جاي خدمت‌رساني به سينماگران، خودشان از صد‌ها نهاد نظارتي بد‌تر شدند. سازمان اوج من را از مواجه با كساني كه ممكن بود من را عصباني كند، نجات داد. يك بار در يكي از اين جلسات شركت كردم و واقعا عصباني شدم چون زبان اين افراد را نمي‌دانستم.
خانواده متوسليان را هم سازمان اوج راضي كرد؟
در اين باره چون مسائل خانوادگي است نمي‌توانم همه جزييات را بگويم. يك بخش كوچكي از خانواده درباره بخش‌هايي از فيلم نقطه نظراتي داشتند و ما هم با آنها وارد تعامل شديم و به نتيجه رسيديم.
فيلمنامه را در اختيار خانواده متوسليان قرار داديد؟
اگر به من بود، فيلمنامه را نمي‌دادم به كسي بخواند. اين كار دليلي ندارد فيلمي را مي‌سازم روايت من از ماجراست. من بايد يك پژوهش خوب داشته باشم و در پژوهش هم از خانواده استفاده كنم كه اين كار را كردم.
از كدام اعضاي خانواده استفاده كرديد؟
برادر بزرگ خانواده و دو تا از خواهر‌ها.
چرا از همه افراد خانواده استفاده نكرديد؟
با دو تا از برادرهاي ديگر هم تماس گرفتيم اما تمايلي به همكاري نداشتند. ما دوست داشتيم همه اعضاي خانواده باشند. يكي دو نفر از اعضاي خانواده هم به نظر مي‌آمد نمي‌توانند كمكي كنند. كلا فيلم ساختن درباره آدم‌هايي كه اطرافيان‌شان زنده‌اند خيلي كار سختي است. هر كدام روايت خودشان را از شخصيت دارند.
خصوصا درباره احمد متوسليان كه هر از گاهي خبرهاي ضد و نقيضي مبني بر زنده ماندن او در رسانه‌ها منتشر مي‌شود.
خدا را شكر آقاي والي‌نژاد اين فيلم را از دالان‌هاي مختلف عبور داد. مانند تركش تير و سنگر ايستاد تا ما فيلم‌مان را بسازيم. اين فيلم را ۱۵ سال پيش در ايران نمي‌شد ساخت. تغييرات پيش آمده عجيب و غريب نيست اما يك قدم به جلوست. يك زماني ما با شلوار جين و پيراهن آستين كوتاه در موسسه «روايت فتح» رفت و آمد داشتيم و براي خيلي‌ها عجيب بود. اصلا اين چيز‌ها در مملكت‌مان مساله بود. اما بعد از گذشت مدت زماني عادي شد. الان براي كمتر كسي اين مسائل مهم است.
اما سوال آخرم در مورد ابراهيم حاتمي‌كياست. به او ارادت خاصي داريد؟
اين چه سوالي است از من مي‌پرسيد؟ (مي‌خندد)
اسمش را زياد مي‌آوريد و در اختتاميه هم بعد از گرفتن سيمرغ از او ياد كرديد.
من اين را به آقاي حاتمي‌كيا هم گفتم. نخستين فيلمي كه از او در سينما ديدم «از كرخه تا راين» بود. آرزوي ما كه سينما را دوست داشتيم و آن دوران فيلم‌هاي او را دنبال مي‌كرديم اين بود كه روزي ابراهيم حاتمي‌كيا شويم. آن موقع دوران اوج اين كارگردان بود. ما با سوداي حاتمي‌كيا شدن وارد سينما شديم. من خيلي به ايشان ارادت دارم و تحت تاثير «ديد‌بان» او هستم. البته به فيلمسازاني چون داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي هم ارادت ويژه‌اي دارم.
مشخصا كدام فيلم‌هاي‌شان را دوست داريد؟
«ليلا»ي مهرجويي كه در نوجواني آن را ديدم. كيميايي را هم با فيلم «ضيافت» و «مرسدس» شناختم و خيلي دوست داشتم. البته نخستين فيلمي كه از كيميايي در سينما ديدم «تجارت» بود.
پس چرا فقط از آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره فجر نام برديد؟
چون مشخصا ايشان فيلم داشتند. اگر مهرجويي و كيميايي هم فيلم داشتند، اسم آنها را هم مي‌آوردم. هر فيلمسازي دوست دارد يك روز در جشنواره فيلم فجر سيمرغ بگيرد. فكر مي‌كردم روزي كه من سيمرغ مي‌گيرم همه فيلمسازان از حاتمي‌كيا تا مهرجويي و كيميايي و خانم بني‌اعتماد هستند. اما در اختتاميه هيچ كدام از اين افراد حضور نداشتند. اين نمايش تكراري در جشنواره و گرفتن جايزه براي من مهم نبود. حضور اين آدم‌ها برايم اهميت داشت. خوب معلوم بود چرا آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره نبود.
گلايه شما به حاتمي كيا بود؟
بخشي از اين گلايه اين بود اما بخش ديگري از گلايه‌ام به ساز و كار اختتاميه جشنواره فيلم فجر بود. در اين اختتاميه فقط آنهايي كه مي‌خواهند جايزه بگيرند حضور دارند. روند دعوت در جشنواره فجر اين‌طور است كه من سال بعد اگر فيلمي نداشته باشم به جشنواره دعوت نمي‌شوم. اين جشنواره بايد يك مناسكي داشته باشد و اگر نداشته باشد جشنواره نيست. يك ليست ۵۰ نفره از سينماگران بايد هر سال با تشريفات و احترام و با خانواده‌هاي‌شان دعوت شوند. مهرجويي و كيميايي هر سال بايد با تشريفات به جشنواره بيايند. همه سينماي ايران و آنچه ما به آن مي‌باليم همين افراد هستند. اعتبار سيمرغ بلورين به اين است كه يك روزي آن را بني‌اعتماد، كيميايي و مهرجويي گرفته است. كساني كه سينماي ايران را با تصوير آنها به ياد مي‌آوريم بايد در اين مراسم باشند. من دنبال مقصر نيستم. اما جشنواره فجر بايد به گونه‌اي اداره شود كه آقايان پوراحمد، تبريزي، موتمن، ميركريمي و… كه حداقل در جشنواره فيلم داشتند، در اختتاميه حضور داشته باشند. ما نمي‌توانيم بگوييم اين عدم حضور هم تقصير تبريزي است و هم حاتمي‌كيا. مقصر شيوه اداره جشنواره فجر است.
از بين كارگردان‌هايي كه نام برديد آقاي حاتمي‌كيا دست به دلخور شدن‌شان خيلي خوب است!
هر كدام از اين افراد يك خصوصيت خلقي دارند. به هر حال تدبير مدير جشنواره بايد اين باشد كه كه اين افراد را با توجه به خصوصيات‌شان دعوت كند. در جشنواره فجر بايد كساني مثل عباس كيارستمي هم باشند. مگر مي‌شود كسي كه اين همه جايزه بين‌المللي و نخل طلاي كن گرفته در مهم‌ترين رويداد سينمايي كشور حضور نداشته باشد؟




“بارکد ۲ میلیاردی شد/”عادت نمی‌کنیم” ۱ میلیاردی

سینماژورنال: هرچند رمضان امسال به مانند سال قبل سینماها رونق ندارند اما هنوز هم هستند مخاطبانی که در ساعات افطار تا سحر سینما را به عنوان مقوله ای برای سرگرمی انتخاب می کنند.

به گزارش سینماژورنال پرفروشترین فیلم این روزها “بارکد” است که رقم فروش دو میلیارد را رد کرده است. “عادت نمی کنیم” هم فروش یک میلیارد را رد کرده است. “دختر” میرکریمی هم تا اینجا بیشتر از 50 میلیون نفروخته است.

فروش فیلمها تا ابتدای جمعه چهارم تیرماه 1395 به شرح زیر است:

(تمام ارقام به تومان است)

رسوایی(2) 2 میلیارد و 620 میلیون

بارکد 2 میلیارد و 20 میلیون

عادت نمی کنیم 1 میلیارد و 80 میلیون

ایستاده در غبار 510 میلیون

-ننه نقلی 210 میلیون

دختر 50 میلیون




ادعای پیگیر پرونده که توسط کارگردان “ایستاده در غبار” تأیید شد⇐احمد متوسلیان با پاسپورت عباس عبدی ربوده شد!

سینماژورنال: اکران فیلم “ایستاده در غبار” مجالی را فراهم کرده برای بازخوانی بخشی از تاریخ؛ بخشی حول و حوش تیر 61 که در آن احمد متوسلیان فرمانده لشکر 27 محمد رسول ا..(ص) که همراه با یک هیأت دیپلماتیک به لبنان رفته بود ربوده شده و تا همین حالا کسی اطلاع دقیقی از سرنوشت وی ندارد.

به گزارش سینماژورنال محمدعلی مهتدی  رئیس وقت دفتر صداوسیما در بیروت که مسئول پیگیری پرونده متوسلیان و همراهانش بوده است به تازگی در نشستی با حضور محمدحسین مهدویان کارگردان “ایستاده…” نکته جالبی را درباره ماجرای عزیمت متوسلیان به بیروت بیان کرده است و آن هم اینکه متوسلیان با پاسپورت عباس عبدی از فعالان دانشجویی حاضر در تسخیر سفارت و بعدتر از روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب به مأموریت شناسایی بی بازگشت رفته است.

حاج احمد با پاسپورت عباس عبدی به بیروت رفت

مهتدی در این باره می گوید: مساله  این بود که حاج احمد با پاسپورت عباس عبدی، مسئول امنیتی سفارت ایران در بیروت رفته بود. او قبل از اینکه محاصره بیروت تکمیل شود به دمشق رفت. حاج احمد پاسپورت دیپلماتیک عباس عبدی را به همراه داشت.

وی ادامه می دهد: خب ایشان را باید چگونه معرفی می‌کردیم؟ برای وزارت خارجه لبنان نوشتم ربوده‌شدگان سید محسن موسوی کاردار ایران، احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران، کاظم اخوان فیلمبردار خبرگزاری جمهوری اسلامی و تقی رستگارمقدم راننده هستند. غافل از اینکه حاج احمد پاسپورت خودش را نداشت و با نام عبدی معرفی شده بود که ما این را بعداً متوجه شدیم و قرار شد اعلام نکنیم.

عبدی گفت حاج احمد پاسپورت مرا گرفت
مهدویان در این باره بیان می دارد: آقای عبدی گفت که حاج احمد لباس نظامی بر تن نداشت و اصلاً قرار بر این بود که به عنوان دیپلمات برود و پاسپورت من را گرفت.

وی می افزاید: من با عبدی صحبت کردم؛ چون وقتی کسی پاسپورت دیپلماتیک همراهش می‌برد چرا باید لباس نظامی داشته باشد که تناقض ایجاد کند. البته تصمیم به رفتن معقول نبود و آقای عبدی گفت که حالا حاج احمد اصرار داشت اما چرا محسن موسوی پذیرفت؟




ورود ده‌نمکی و سازمان ارزشی اوج به GEM⇐ همزمان با انتشار شایعه توقیف “عادت نمی‌کنیم”

سینماژورنال: ماجرای پخش تیزرهای سینمایی از شبکه جم وارد فاز تازه ای شده است.

به گزارش سینماژورنال در حالی که “بادیگارد” و “رسوایی2” تنها فیلمهایی بودند که تا اینجا تیزرهایشان از جم پخش نشده بود اما در چهارشنبه شب بیستم خردادماه تیزر “رسوایی2” از جم پخش شد.

از آن طرف هرچند گمان می شد دومین محصول سینمایی اکران شده سازمان هنری-رسانه ای اوج یعنی “ایستادده در غبار” هم مانند “بادیگارد” فیلم قبلی این ارگان به تیرهای داخلی بسنده کند اما در بیستم خردادماه تیزر “ایستاده در غبار” هم از جم پخش شد.

تابو شکسته شد؟

به این ترتیب تابوی پخش تیزر محصولات ارزشی از جم هم شکسته شد و “ایستاده در غبار”ی که علیرغم کیفیت ساختاری بالایش تولیدکنندگانش به زحمت توانسته بودند اکران رمضان را برای فیلم تدارک ببینند اولین محصول سینمای دفاع مقدسی بود که تیزرش از جم پخش شد.

از آن سو تیزر “رسوایی2” تازه ترین فیلم مسعود ده نمکی کارگردانی که او نیز به طیف ارزشی سینمای ایران تعلق دارد هم از جم روی آنتن رفت تا سرفصل تازه ای در پخش تیزرهای سینمایی از این شبکه آغاز شود.

واکنش تهیه‌کنندگان هر دو فیلم هم کاملا بدیهی بود؛ تکذیب عدم درخواست از شبکه ماهواره ای مذکور برای پخش تیزرها!

…اما ماجرای “عادت نمی کنیم”
به گزارش سینماژورنال این اتفاق در حالی رخ داده که در ساعتهای گذشته شایعاتی منتشر شده بود درباره توقیف “عادت نمی کنیم” به دلیل پخش تیزرهایش از جم.
مدتی بعد از طرح شایعه هم روابط عمومی این فیلم مدعی شد توقیف اثر برآمده از حکم دادستانی است؛ با این حال تهیه کنندگان “عادت نمی کنیم” در بیانیه ای درج خبر به نقل از روابط عمومی را زیر سوال بردند و گفتند: درج هرگونه خبر درباره این فیلم به نقل از مشاور رسانه ای، منابع آگاه و یا هر شخص دیگری مورد تایید تهیه کنندگان نیست و صحتش مورد تایید نخواهد بود.
در شایعه ابتدایی منتشر شده در این باره از این گفته شده بود که نامه دادستانی درباره توقیف اثر به شورای عالی تهیه کنندگان ابلاغ شده است اما سیدضیاء هاشمی رییس شورایعالی تهیه کنندگان در گفتگو با سینماژورنال چنین ابلاغی را تکذیب کرد و گفت: ما چنین نامه ای را ندیده ایم و فقط درباره اش شنیده ایم.

مشکلی که در حال حل است
در شایعه بعدی از ابلاغ نامه دادستانی به وزارت ارشاد و سازمان سینمایی سخن رفته بود.
با این حال هیچ منبع رسمی نه در دادستانی کل کشور و نه در وزارت ارشاد این شایعه را تایید نکردند.
یکی از مسئولان میانی ارشاد که نخواست نامش فاش شود اما بدون اینکه توقیف فیلم به دلیل پخش تیزرهای ماهواره ای را تایید کند، به سینماژورنال گفت: توقیف لفظی است که درباره لغو پروانه نمایش به کار می رود و درباره این فیلم باید از عبارت توقف اکران استفاده کنیم.
وی بدون اشاره به جزییات مشکل ادامه داد: مشکلی برای “عادت نمی کنیم” به وجود آمده که در حال رفع است.

آیا بنا بوده توقیف این فیلم زمینه ای باشد برای نمایش صراحت در برخورد؟
اگر بخواهیم با تکیه بر اتفاقات پیش رو به ارزیابی بپردازیم به نظر می رسد توقیف فیلم “عادت نمی کنیم” به دلیل مشکلی جز پخش تیزر از جم باشد چون اگر بپذیریم که این فیلم به دلیل پخش تیزر از جم دچار توقیف یا توقف اکران شده است آن گاه می بایست تمامی فیلمهایی که این روزها روی پرده هستند به جز “بادیگارد” دچار توقف اکران شوند چون تیزر تمامی آنها در حال پخش از جم است.
پس این ظن که ایجاد مشکل برای “عادت نمی کنیم” به دلیلی جز پخش تیزر بوده عقلانی تر به نظر می رسد.
مگر آن که دادستانی خواسته باشد با برخورد با یکی از فیلمهایی که تیزرهایش مکرر در جم پخش می شود، شرایطی را فراهم کند تا تیزرهای سایر آثار هم از جم پخش نشود.




“بارکد” از چهاشنبه روی پرده می‌رود

سینماژورنال: در جلسه هفدهم خردادماه شورای صنفی نمایش مقرر شد دو فیلم «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی و «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان اکران شوند.

به گزارش سینماژورنال بر این اساس فیلم «بارکد» از چهارشنبه ۱۹ خردادماه در گروه آزادی و فیلم «ایستاده در غبار» نیز در همین روز در گروه زندگی اکران می شود.

“بارکد” که فضایی مفرح دارد، تازه ترین فیلم کارگردانی است که “عصر یخبندان” و “خط ویژه” را در کارنامه دارد و “ایستاده در غبار” هم مروری ارائه می‌دهد از زندگی احمد متوسلیان فرمانده لشکر 27 محمد رسول ا..(ص).




تأیید رسمی خبر سینماژورنال⇐سانسور “ایستاده در غبار” برای کسب رضایت خانواده متوسلیان

سینماژورنال: روز گذشته در گزارشی درباره سانسور برخی نماهای درام جنگی-زندگینامه ای “ایستاده در غبار” برای جلب نظر خانواده احمد متوسلیان گزارشی منعکس کردیم.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال چند ساعت بعد از آن گزارش در نشست خبری اکران این فیلم به صراحت بر حذف برخی نماهای فیلم به خاطر گلایه های خانواده متوسیان تأکید شد.

محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم با اشاره به اهمیت شخصیت احمد متوسلیان در بحث دفاع مقدس گفت: وقتی فیلم “ایستاده در غبار” تمام شد؛ بعد از جشنواره فیلم فجر جلساتی برگزار کردیم و فیلم توسط خانواده احمد متوسلیان دیده شد.

وی ادامه داد: از ابتدا نیز رویه ما این بود که اگر قرار است فیلم اکران شود باید حتماً خانواده احمد متوسلیان فیلم را تأیید کنند به همین دلیلی بخش‌هایی از فیلم در زمان اکران به خواست خانواده ایشان اصلاح شد.

پیش بینی می شود بخشهایی از “ایستاده در غبار” سانسور شده است که درباره ارتباط سرد میان پدر و احمد تصویرسازی کرده است و همچنین بخشی از نماهایی که خشونت احمد در کوران دفاع مقدس را به نمایش می گذاشت.




اکران نسخه سانسورشده “ایستاده در غبار” برای جلب نظر خانواده احمد متوسلیان؟/کارگردان و تهیه‌کننده پاسخ می‌دهند

سینماژورنال: درام جنگی-زندگینامه ای “ایستاده در غبار” ابتدا بنا بود از ابتدای اردیبهشت ماه اکران شود اما در آستانه اکران به دلایل مختلف از برنامه اکران کنار رفت.

به گزارش سینماژورنال پخش کننده فیلم این تعلیق اکران را به دلیل آن دانست که فیلم قبلی سازمان اوج سرمایه گزار “ایستاده در غبار” یعنی “بادیگارد” فروش خوبی دارد و فعلا نباید پایین بیاید.(اینجا را بخوانید)

تهیه کننده فیلم ادعا کرد که این تعلیق اکران پیش بینی شده بوده و  پلتیکی برای تبلیغ فیلم(اینجا را بخوانید) و در نهایت نیز شنیده هایی طرح شد درباره اعتراض خانواده احمد متوسلیان نسبت به این ماجرا.

امیر متوسلیان برادر کوچکتر احمد متوسلیان تصویرسازی سردی که از رابطه پدر-فرزندی میان احمد و پدرش در فیلم ارائه شده بود را زیر سوال برده بود.(اینجا را بخوانید)

البته که مدتی بعد از طرح گلایه های امیر متوسلیان کارگردان “ایستاده در غبار” به صراحت از همکاری خانواده متوسلیان با گروه سازنده حین پروسه تحقیق سخن گفته و وجود صدای خواهر و یکی دیگر از برادران حاج احمد در این فیلم را شاهدی بر این همکاری دانست.

مهدویان درباره گلایه های امیر متوسلیان به سینماژورنال گفته بود:  بخشهای کودکی و نوجوانی حاج احمد مربوط به دهه های سی و چهل است یعنی زمانی که این برادر کوچکتر اصلا به دنیا نیامده بود. ایشان به هنگام گم شدن حاج احمد متوسلیان فقط ۱۰-۱۱ سال سن داشت و طبیعی بود که برای جمع آوری اطلاعات نمی شد به ایشان رجوع کرد.(اینجا را بخوانید)

سانسور نماهای پدر-فرزندی فیلم

“ایستاده در غبار” از چهارشنبه 19 خردادماه به عنوان یکی از فیلمهای اکران رمضان روی پرده خواهد رفت.

در فاصله کوتاه تا اکران شایعاتی طرح شده درباره سانسور فیلم و کم کردن چند دقیقه از اثر نسبت به نسخه جشنواره ای.

این شایعات حکایت از آن دارند که بخشهایی از فیلم که مورد اعتراض خانواده احمد متوسلیان بوده مورد تعدیل قرار گرفته است.

خانواده متوسلیان به تصویری که “ایستاده در غبار” از پدر خانواده داشته اعتراض کرده بودند؛ به جز گلایه از سردی رابطه احمد و پدر، در این فیلم نکاتی درباره همسر دوم پدر احمد متوسلیان بیان شده و احتمالا همین بخش بوده که باعث اعتراض خانواده متوسلیان شده است.

ایستاده در غبار
نمایی از “ایستاده در غبار”

کارگردان: چند جابجایی سکانس داریم

برای آگاهی از کم و کیف این سانسور به سراغ محمدحسین مهدویان کارگردان “ایستاده در غبار” رفتیم. مهدویان در پاسخ به این سوال که آیا نسخه اکران شده نسبت به نسخه جشنواره ای زمان کمتری دارد به سینماژورنال گفت: مشغول آماده سازی نسخه جدیدمان هستیم و البته که برای بهتر شدن کار چند جابجایی سکانسی داریم.

مهدویان درباره کم و کیف این جابجایی ها چیزی نمی گوید و وقتی پرسش سینماژورنال درباره سانسور نماهای مربوط به پدر احمد متوسلیان را می شنود سعی می‌کند با شوخی و خنده پاسخ به این پرسش را به آینده موکول کند.

تهیه کننده: اجازه بدهید فیلم روی پرده بیاید

از آن سو حبیب ا.. والی نژاد تهیه کننده “ایستاده در غبار” هم با بیان اینکه مشغول کارهای نهایی برای نسخه اکران فیلم است از پاسخگویی در این باره سرباز می‌زند.

او در گفتگو با سینماژورنال به این اکتفا می کند که: اجازه بدهید فیلم روی پرده بیاید و بعد همه با هم دریابیم که چه اتفاقی افتاده است.

نه مهدویان و نه والی نژاد به صراحت حرفی از سانسور نمی زنند اما قرائن حکایت دارند از تعدیل برخی بخشهای فیلمهای به خاطر کسب رضایت خانواده احمد متوسلیان.